واکنش به یادداشت «آیت الله ملاعلی قارپوزآبادی زنجانی و فراترنالیسم»
اشاره: در روز ششم فروردین 1394 از طریق آقای سید محمدرضا فخری مدیر محترم پارسی بلاگ، پاسخ آقای سیداحمد سجادی به یادداشت «آیت الله ملاعلی قارپوزآبادی زنجانی و فراترنالیسم» را دریافت کردم. به جهت ارتقای فرهنگ نقد و گفت و گوی روشمند در فضای مجازی، پاسخ آقای سجادی را بی کم و کاست در وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» منتشر می کنم. البته لحن نوشته و برخی از ادعاهای آن را ناروا و قابل نقد می دانم از جمله انتساب شتابزده و بدون دلیل وبلاگ «حق در محاق» به بنده و... اما بسیار علاقه مندم که خوانندگان گرامی بین راستی و ناراستی یادداشت بنده و پاسخ آقای سجادی داوری کنند.
_________________________
نوروز سال 1394ش با خبری برای من آغاز شد که سخت مایه تأسف بود. دوستی خبر داد که کسی که هرگز از او انتظار نمی رفت، با ادبیّاتی سخت خشن به من حمله ور شده و انواع افتراهای ناروا را نثار من کرده است. این شخص همان کسی بود که بارها با تلفن یا پیامک، اظهار دوستی و همیاری می کرد. یعنی حسین عسکری؟! این رسم دنیای مدرن امروز است؛ عصر اتم!! دیگر باید منتظر این بود که در چنین عصری، آدمی از نزدیکترین افراد خود هم ضربه بخورد!! عصری خشک و صنعتی و دور از هرگونه عواطف، که انسان را وا میدارد تا همنوع خود را با بی رحمی نابود کند... به اسم نقد و به بهانه انتقاد، فحاشی و هوچی گری کند... افترا به دیگران بزند... غیبت کند... اشاعه فاحشه و شایعه پراکنی کند و نامش را بگذارد: "افشاگری!!"
از سوی دیگر، با پیگیری هایی (که اینجا محلّ فاش ساختن آنها نیست) مشخص شد که وبلاگی به نام "حق در مُحاق" نیز که چندی قبل در بلاگفا، عین این هتاکی ها و افتراء های زشت را نثار من کرده بود و پس از مسدود شدن به دستور مدیر بلاگفا، با ترفندی خاص، سر از سایت کتابخانه مجلس درآورد، کار همین شخص بوده است!! و من چقدر ساده بودم که گمان می کردم کار رسول جعفریان است!! بگذریم؛ اینک به دستور مدیریت محترم پارسی بلاگ، ناچارم پاسخی دیگر برای صاحب وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی (حسین عسکری) بنویسم. ولی چون دیگر رغبتی به هیچگونه تماس یا مکاتبه یا همصحبتی با این شخص را ندارم، مختصر و مفید، جوابش را در سطور ذیل می نگارم؛ هرچند بی فایده است:
1- اوّلاً، اینکه حسین عسکری نوشته: ((به هنگام نگارش زندگی نامه «ملاعلی قارپوزآبادی زنجانی» گذرم به دایره المعارف تشیّع افتاد. در ذیل مدخل «عقد اخوّت» نوشته سیّداحمد سجّادی به مطلب عجیبی برخوردم که بهانه نگارش این یادداشت شد)) کذب محض است. چون اضافه بر آنچه چندسال قبل در وبلاگ "حق در محاق" آورده، خود من هم چندماه پیش در تماسّ تلفنی با وی گفته بودم که در تأیید اینکه رسم "عقد اخوت" - که مقاله آن را خودم در دایرة المعارف تشیّع نوشته ام - نزد شیعیان ترکیه بیش از ایران متعارف است و فراترنالیسم (مکتب برادری) برساخته فکر یا قلم من و امثال من نیست، کتابی جدیداً منتشر شده که خود انتشارات حکمت هم دارد، می تواند بخرد و یا نگاه کند. عنوان کتاب "علویان ترکیه" تألیف "نوری دونمز" چاپ دانشگاه ادیان و مذاهب است. از جمله، در صفحه 131 این کتاب، برگزیدن برادر صیغه ای (با عقد اخوت) را یکی از هفت فریضه ضروری علویان ترکیه میداند.
اما در مورد واژه فراترنالیسم، حسین عسکری شایع کرده که این واژه برساخته من است چون نتوانسته در اینترنت و سایت های خارجی، چیزی از آن بیابد. که جای بسی تأسف است از عدم مطالعه وی در کتب معتبر اروپایی (که لزومی ندارد همه چیز در اینترنت پیدا شود). از باب مثال، در گراند لاروس فرانسوی، چاپ 1962م ج5 ص254، پیدایش دو مکتب فراترنالیستی (برادری) را با همین اشتقاق لغوی، در ایرلند (1858م) و در پاریس (1801م) گزارش و شرح داده است که اگر وی فرانسه بلد نیست می تواند به فرهنگ انگلیسی وبستر چاپ1381ش ص463 مراجعه کند که دقیقاً واژه fraternalism را آورده و اشتقاق آن را به قرن 15م و مکاتب برادری و انجمن های اخوت آن زمان باز می گرداند. پس، نباید مانند اغلب دانشجویان امروزی فقط دربند کپی پیست از اینترنت باشیم و فکر کنیم همه چیز در اینترنت است و بس! (البته این دلیل نمیشود که من یک فراترنالیست باشم! من خود متأهل هستم و خوب است اسکن شناسنامه من را نیز حسین عسکری در وبلاگ خود بگذارد، تا ثابت شود که مجرد نیستم تا فراترنالیست باشم!!)
2- دوم اینکه، هرچند حسین عسکری، البته با تذکر مدیر محترم پارسی بلاگ، مقاله زشت و هتاکانه و پر از افترا و توهین قبلی را اندکی تعدیل کرده ولی نیش هایی که در زوایای آن به اینجانب زده هنوز سر جایش باقی است. هنوز، در ابتدای مقاله میخوانیم که: ((سجّادی که متهم به "نقض امانت" در چند جلد پایانی دایره المعارف تشیّع است، درباره عقد اخوّت نوشته...)) حال آنکه نزاع من و دبیرخانه دایرة المعارف تشیع یک نزاع دوطرفه است و هیچ ربطی به شخص ثالثی مثل حسین عسکری ندارد و او حق قانونی ندارد که لفظ "اتهام" یا "متهم" را (که ثابت نشده) نه درباره من و نه درباره دبیرخانه تشیع بکار ببرد! که این خود یک جرم علیه حیثیت اشخاص است و قابل پیگرد قانونی می باشد.
3- استفاده از عکس شخصی من و دوستم آقای رامین تهمورسی، در یک وبلاگ شخصی، بدون اجازه و رضایت ما، کاری زشت تر و خلاف تر است و من رضایت ندارم که از اسناد شخصی اجازات یا دیگر مدارک من، و حتی از خود من، عکسی شخصی در وبلاگ این فرد باشد.
4- در فقره دوم، نوشته: ((سید احمد سجادی با نام مستعار سید احمد حسینی!!...)) که آنقدر بی اطلاع است که آقای "سید احمد حسینی" را که در ایام حیات خانم محبی به دایرة المعارف می آمد و همه او را می شناختند، و از دوستان خود من نیز هست (البته مقیم قم می باشند) نمی شناسد و ندیده است!! حسین عسکری این را نوشته تا القاء کند که در مقاله شرح حال مرحوم آیت الله گلپایگانی، بازهم این من بوده ام که تبلیغ فراترنالیسم را کرده ام، تا آن نیشی که در فقرات پایانی پست وبلاگ خود زده، با این تعبیر که ((... با انتساب دروغین اعمال غیر اخلاقی خود به فتاوای برخی مراجع معظّم تقلید شیعه همانند آیت الله گلپایگانی...)) شامل حال من بشود!!
5- حسین عسکری با قرار دادن لینک وبلاگ مسدود شده اش، که آن را دوباره با ترفند و حیله ای جدید در کتابخانه مجلس جا داده است، در فقره پنجم این مقاله، تحت عنوان لینک "تعدادی وبلاگ" (برای آنکه از نظر مدیریت محترم پارسی بلاگ پوشیده باشد) دوباره خواننده بی اطلاع و بی خبر را به نوشته ای از خود (بدون نام و نشان!!) هدایت کرده است؛ که آن قدر من برای او مهم بوده ام، که یک وبلاگ در ردّ من در بلاگفا نوشته (حق در محاق) و چون مدیر بلاگفا آن را مسدود کرده دوباره با ترفند و حیله ای جدید، آن را در سایت کتابخانه مجلس گنجانده است. از اینجا (و باز از توضیحات برخی دوستان که جای آن نیست) معلوم شد که تحریک کننده رسول جعفریان به نقد سید احمد سجادی و دایرة المعارف تشیع، نیز همین حسین عسکری بوده است.
6- حسین عسکری در اواخر مقاله نیز، باز با تأکید بر شیطانی بودن مکتب فراترنالیسم، سعی در مغشوش کردن فضای ذهن خوانندگان دارد. حال آنکه همگی علویان ترکیه (با وجود انحراف عقیدتی) همجنس باز نیستند و این نسبت مشکوک فقط به گروه خاص و بخش کوچکی از فراترنالیست های ترکیه داده شده (که صحت و سقم آن هم معلوم نیست!) پس چرا باید همانند وهابی ها (و در رأس ایشان گروهک داعش) که هرجا اسم "شیعه" می شنوند آن را به اعمال زشت و غلوّ آمیز و انحرافی برخی "شیعه نمایان" نسبت میدهند و چوب تکفیر را بر سر همگی شیعیان می زنند، حسین عسکری نیز مثل آنها، چوب تفسیق و تکفیر و شیطانی بودن را بر سر همگی برادران علوی ترکیه بزند؟! البته باز تأکید می کنم که من خودم علوی نیستم؛ بلکه شیعه هستم؛ ولی هیچگاه فحاشی به اهل سنت یا علویان نمی کنم. چون "فحاشی و هوچی گری" با "نقد و تضارب آراء" فرق می کند. ولی متأسفانه حسین عسکری و امثال وی در بحثهای انتقادی خود، به نوع اول علاقه مند هستند. چنانکه ذیل مقاله ای دیگر در همین وبلاگ، در توهین به من، این بیت را در پایان نوشته است: ((تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد))
با عرض پوزش از مدیر محترم پارسی بلاگ، فعلاً کافی میدانم. اگر باز توضیح بیشتر لازم بود، به امر ایشان خواهم نوشت و سپاسگزارم که این مدیر بزرگوار، فرصتی به من دادند تا از حیثیت خود دفاع کنم. سید احمد سجادی - ویراستار سابق و مستعفی دایرة المعارف تشیع