اینجا گلدره است؛ روستایی عشایری در شهرستان نظرآباد
فتانه احدی
تقریباً در 80 کیلومتری کرج، آنجا که شاید فکرش را نمیتوان کرد، مردمانی از جنس صحرا و دشت و ییلاق و قشلاق زندگی میکنند. برای دیدن آنها باید به نظرآباد رفت و آن را پشت سر گذاشت. در جاده «خُرمآباد» آنقدر میرویم تا به یک فرعی میرسیم. تابلویی آهنی که رویش نوشته به «محمدآباد حسین خانلو خوش آمدید» در آغاز این راه فرعی خود نمایی کند. راه را پیش میگیریم ومستقیم میرویم به روستایی میرسیم و کوچه پس کوچههایش را پشت سرمی گذریم. در جاده بیرون روستا پیش میرویم و به دشت و صحرا میرسیم. از دور سیاهی دیده میشود. با دقت بیشتری جنب و جوشی در سیاهی به نظر میرسد. اینجا گلدره است محل اسکان عشایری که به قشلاق آمدند و زمستان را اینجا میمانند. سرزمینی خاکی که با زندگی عشایر عجین است.گویی خاک قدرتی در برابر همت بلند عشایر ندارد. باد و خاک هر قدر دست به دست هم میدهند تا آشوبی به پا کنند، حریف مردمان سختکوش صحرانشین که مهربانی عرضه میکنند، نمیشود. زندگی سخت، با امکاناتی اندک، نخستین چیزی است که در گلدره جلب توجه میکند. چند سیاه چادر و چند ساختمان سنگی و آجری طویلههایی موقت، گله شتر و گوسفند، مردمانی ساده و بیآلایش همگی گواه از تلاش برای بقا و عشایر ماندن حتی در این صحرای سختیهاست. عشایرگونه زندگی کردن هم عالمی دارد اما بسیار سخت است، حداقل برای شهرنشینانی که ساعاتی مهمان این صحرا ومردمانش هستند.
در جشنواره دستاوردهای تولیدی عشایر استان البرز در قالب محصولات مختلف به نمایش گذاشته شده است. مردم عشایری خوشحال به نظر میرسند، این را چهرههای هیجانزده و شادمانشان میگوید. زنان در یک سو هنرهای خود را به نمایش گذاشتهاند. مشک میزنند، نخ میریسند، آش میپزند و توجه مهمانان را به خود جلب میکنند.مردان نیز مسابقه میدهند، سواری میکنند و گله شترها به این سو و آنسو هدایت میکنند. ساده زیستی و مهماننوازی در رفتارشان موج میزند. خوبند و مهربان. روستای عشایری «گلدره» شاهد جشنواره انقلاب در سه بخش فرهنگی، ورزشی و سلامت است.مسابقات و سرگرمیهای از بخشهای این جشنواره است. نواختن سورنا و دهل که پس زمینه همه بخشهای این جشنواره است، شور و هیجانی خاص به این جشنواره میدهد.
50 سال است از عشایر گلدره هستیم، این را زنی میگوید که در حال ریسیدن پشم است. «ماه خانم گلزن» در حالی که کودکی را به پشتش بسته و نخ میریسد از مشکلاتشان اینگونه میگوید: در این کویر خاکی به سختی زندگی میکنیم. جاده آسفالتی نداریم. گاز و بهداشت نداریم. وی ادامه میدهد: از امکانات پزشکی فاصله زیادی داریم، اگر مریض داشته باشیم باید کیلومترها طی کنیم و خود را به نظرآباد برسانیم. زن دیگری خود را میرساند و از خشکسالی گله میکند: خشکسالی باعث شده تا بره هایمان را بفروشیم و کاه و علوفه برای گله بخریم. «فاطمه صادقی» بااشاره به فعالیتهایشان ادامه میدهد: چادربافی، گلیمبافی، مشک زنی پخت نان و غذاهای محلی عشایری از فعالیتهای زنان عشایر است.
در دایرهای مردان به دور هم آمدهاند و با صدای «دهل وسرنا» در ریتمهای مختلف چوب بازی میکنند، چوبهایی بلند که در حرکات نمایشی به هم میخورند وچوب باز با چرخشهایی از زمین بلند میشود و چوبش را در هوا میچرخاند و بر چوب حریفش میکوبد. پیر مردی 65 ساله که به خوبی حتی بهتر از جوانان، چوب بازی میکند از کودکی این کار را کرده تا اکنون به خوبی از پس این کار بر آید و آبرویی است برای ایل خود و به احترامش جوانان به عقب میروند. «علی گلزن» خود را از عشایر «کله کو» معرفی میکند و میگوید: چوب بازی انواع مختلفی دارد یک پا، 2 پا که با تغییر آوای سرنا و دهل میتوان آن را انجام داد. به گفته این پیر مرد عشایری خاطرات کودکی را در این چوب بازیها مرور میکنیم.
مدیر امور عشایری سازمان جهاد کشاورزی استان نیز در این مراسم میگوید: 860 خانوار عشایری با جمعیت 4 هزار و 800 نفر درمناطق عشایری طالقان، نظرآباد، کرج و ساوجبلاغ به صورت ییلاق و قشلاق زندگی می کنند.«علی نقدی» میافزاید: عشایر البرز با داشتن 321 هزار رأس دام شامل گوسفند و بز، سالانه شش هزار و 800 تن شیر، 3هزار و 700 تن گوشت و 3 هزار و 300 تن سایر محصولات دامی را تولید میکنند. وی تولید قارچ خوراکی، زنبورداری، پرورش گیاهان دارویی، صنایعدستی و پرورش ماهی را ازدیگر محصولات تولیدی عشایر استان البرز بر میشمرد. وی ادامه میدهد: به برکت انقلاب اسلامی، جامعه عشایری از جمله عشایر البرز از امکانات آموزشی، درمانی، تعاونی های خدماتی برخوردار شده است و به همین دلیل نسبت به انقلاب و نظام مسئولیت ویژه ای احساس میکند.