ایستا؛ روستای نوظهور ولی متوقف
اشاره: بحث درباره «اهل توقّف طالقان» همچنان در رسانه های مجازی ادامه دارد. در همین راستا، نویسنده ناشناسی در اینجا مطلبی به شرح زیر درباره روستای ایستا نوشته که در واقع، حرف تازه ای در آن نیست. وبلاگ روستای ایستای طالقان و وب سایت آفتاب نیوز منابع این مطلب هستند.
* * *
در سالهای دهه 1360 در شرق طالقان، روستای جدیدی بنام «ایستا» متشکل از چند خانواده شکل گرفت. بزرگان این خانوادهها از نظرات میرزا صادق مجتهد تبریزی از علمای تجددستیز عهد مشروطه تقلید میکنند و «اهل توقف» هستند یعنی مسائل نوظهور ورای نظرات ایشان را متوقف میسازند. آنها معتقدند آخرالزمان در عصر مشروطه و با دخالت مردم در امور حکومت و انتخاب حکومت آغاز شده است. یکی از مسائل نوظهور ازدواج جوانان است. پس دختران و پسران روستا حق ازدواج ندارند.
آیتالله میرزا صادق مجتهد تبریزی
مردم این روستا اصالتاً اهل تبریز هستند و به تقلید از «میرزا صادق مجتهد تبریزی» (از علمای تجددستیز عصر مشروطیت) باقی و متوقف ماندهاند. وی حکومت مشروطه را شرعی نمیدانست و معتقد بود که مشروطه از اساس مشروعهشدنی نیست و انطباق و سنخیتی با سنت و دین ندارد و اگر برخی قوانین اسلامی در یک نظام غیراسلامی تصویب و اجرا شود و برخی امور سلطنت مطابق قانون شرع باشد، حکومت اسلامی ایجاد نمیشود. باید اساس و ماهیت حکومت، اسلامی شود. او هر آنچه را که با دولت ارتباط داشت مورد شبهه میدانست و لذا تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا میداد. پیروان او نیز از همان اصول پیروی کرده و میکنند. بنظر آنها حکومتی که از طرف مردم انتخاب شود بهر شکل که باشد مشروعیت ندارد. با این وجود آنها هیچ گونه فعالیت سیاسی و اجتماعی ندارند و باورهای خود را تبلیغ نمیکنند. آنها به نحو اسرارآمیزی از دیگر مردم فاصله میگیرند و کمتر کسی را به خانه خود راه میدهند. اهالی بومی طالقان که نمیدانند اینها از کجا آمدهاند و چه مسلکی دارند، گاه آنها را اسمعیلیمذهب و زمانی دراویش تارکالدنیا میدانند که در انتظار حضرت مهدی امام دوازدهم شیعیان میباشند که باورمندان به آن معتقدند روزی ظهور خواهد کرد.
باورها و اعتقادات روستا
پیروان این مجتهد از هر نوع مظاهر تمدن و سازههای تکنولوژیک دوری میکنند، در روشنایی فانوس شب میگذرانند، با اسب و قاطر سفر میکنند، شناسنامه ندارند، جزو آمار جمعیت ایران محسوب نمیشوند، خدمات دولتی دریافت نمیکنند و از امکانات رفاهی مثل آب لولهکشی، گاز، برق، تلفن، مطبوعات و رسانه و رادیو و تلویزیون، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و یارانه بهره نمیبرند. آنها شبها پای تلویزیون نمینشینند، به شبنشینی اعتقادی ندارند، عروسی و عزا ندارند و مراسمی چون جشن تولد، سالگرد ازدواج و... برای آنان مفهومی ندارد. اهالی روستا اندکی مرموز هستند و زنان را به روستا راه نمیدهند و تا کنون کسی زنان آنها را ندیده است. مردم روستا اوقات شرعی را خود استخراج کرده و آغاز و پایان ماه رمضان را خود رؤیت و اعمال میکنند. آنها به رؤیای صادق معتقدند. ساعت مچی و دیواری در این روستا وجود ندارد و سیمان و آهن در معماری خانهها بکار نرفته است. کودکان به سبک سنتی و مکتبخانه به فراگیری واجبات و محرمات، خوشنویسی و اصول عقاید میپردازند. فرزندان بعد از رسیدن به سن تکلیف مختارند با آنان بمانند یا به شهر تبریز باز گردند. اهالی روستا متمول هستند و از طریق فروش زمینهای پدری در تبریز روزگار میگذرانند. اهل توقف تزریق خون برای ادامه حیات را به سبب بدعت آن روا نمیدانند و سلامتی و عمر حاصل از آن را بیبرکت میدانند. آنها به زیارت امامان شیعه نمیروند زیرا استفاده از وسایط نقلیه امروزین را جایز نمیدانند. آنها خود را مستطیع نمیدانند و به حج نمیروند چون عزیمت به حج به آن شکلی که میتواند برایشان موانعی همچون گذر از مرز را بدنبال دارد، برای آنها مجاز نیست.
آقای ضیائی رئیس یکی از خانوارها نحوه تهیه نان دهکده را بشرح زیر توضیح میدهد: «نان را از گندمی تهیه میکنیم که در کشت آن شرایط خاصی رعایت شده باشد. بذر آن بومی باشد، در زمین غیر اصلاحات ارضی و با مالک حقیقی و به روش سنتی (گاوآهن) کشت شده و با آب چشمه یا رودخانه و قنات آبیاری و کود حیوانی به آن داده باشند. کشاورزی در یکی از روستاها باین شیوه کشاورزی میکند. هر سال بذر بومی به او میدهم و او برای ما گندم میکارد. خودم این گندم را در آسیاب آبی که با دست خود ساختهام آرد میکنم و میدهم نان بپزند. قاتق نانمان نیز بیشتر ماست و لبنیاتی است که خود عمل میآوریم. گوشت کم میخوریم و اگر بخوریم باید از حیوان نر باشد. پوشاک و فرش مورد نیاز را خود تهیه میکنیم یا از صاحب حقیقی آن میخریم. برای خرید لباس از پارچه خارجی استفاده میکنیم زیرا در استفاده از هر چیز که دولت در تهیه آن دخیل است کراهت داریم» ضیائی در برابر این سؤال که چرا توقف دارید، مگر آیتالله جانشینی برای خود مشخص نکردهاند؟ میگوید: «سید حسین نجفی طباطبایی از شاگردان ایشان بود. در زمان حیات ایشان دویست خانوار از مقلدین میرزا صادق از ایشان دستور میگرفتند و هر هفته خانهای جمع میشدند و مسائل را حل و فصل میکردیم. بعد از فوت ایشان عدهای از آقا سید جواد فرزند او که بهره علمی کافی نداشت تقلید کردند ولی حدود 13 تا 14 خانوار از جمله ما ایشان را نپذیرفتیم و برای جلوگیری از اختلاف در سال 1366 شمسی از تبریز کوچ کردیم. ابتدا به تنکابن رفتیم و سال 1369 به طالقان آمدیم و ساکن شدیم زیرا بر اساس روایات برخی یاران امام زمان در اینجا به امام میپیوندند. اول در نظر داشتیم در «اورازان» که مردم آن بیشتر سید و عابد و پاکدامن هستند اقامت کنیم ولی چون دور از شهر بود پس از جستجوی زیاد اینجا را که هم کنار رودخانه بود و به آب دسترسی داشتیم و هم به شهر نزدیک بود مناسبتر یافتیم. مدتی در کنار رودخانه چادر زدیم و بعد زمین آن را از صاحبش خریداری کرده و خانه ساختیم» شمار افراد ساکن این روستا 40 نفر (با خانوادهها) است و 30 نفر هم بهمین شیوه در تبریز زندگی میکنند. یکی از افراد مهم این روستا «حسینقلی» است که در جوانی و در جستجوی یاران امام زمان به طالقان آمد ولی چون کسی را نیافت زمینهایی را میخرد و مستقر میشود و بعدها دیگران به این منطقه میآیند. مساحت روستا حدود 15 هکتار است.
تا کی؟
به گفته آقای ضیائی، مردم روستا طبق رساله میرزا صادق عمل میکنند و هرگاه حکم چیزی را ندانند، بنا را بر توقف میگذارند: «مثلاً در مورد ازدواج جوانان نمیدانیم حکم چیست. پس جوانان را از ازدواج منع کردهایم. حتی برای بچهها شناسنامه نمیگیریم. در بیرون از این محله به جستجوی کار نمیرویم. فقط به کارهایی که زمینه آن در اینجا فراهم است مثل زراعت و دامداری در سطح خیلی محدود یا آهنگری و نجاری و بنایی در حد نیاز خودمان میپردازیم. مخارج زندگی خود را بیشتر از طریق فروش املاکی که در تبریز داریم تأمین میکنیم» در صورت توقف ازدواج، نسل آنها منقطع میشود. این وضعیت تا چه زمان ادامه مییابد؟ پاسخ او این بود: «اکنون آخرالزمان و در واقع آخر آخرالزمان است. آخرالزمان از دوره مشروطه شروع شد که مردم در تعیین حکومت دخالت داده شدند. اخباری وجود دارد که بالای شهر ری زیر کوه سیاه اختلافی بین دو فرقه عجم پیدا شده است که دامنه آن گسترده و جهانی میشود. در اخبار است که حکومت باید به هر صنفی برسد که وقت ظهور کسی مدعی نباشد اگر حاکم شده بود عدالت را اجرا میکرد. و حالا آن دوره است. لذا برای مسایل روز به اخبار آخرالزمان رجوع میکنیم. چکیده این اخبار بر خلاف سلیقه اهل زمان است»
منابع:
http://aftabnews.ir/vdccmsqs42bqie8.ala2.html
http://savojbolaghi.blogfa.com/post-3.aspx