لعن آن فقیه و مجتهد بزرگ!؟
جمشید غلامی نهاد (متولد 1346ش) دارای تحصیلات حوزوی در مدارس علمیه حاج ابوالفتح، مروی و حاج ملا محمدجعفر تهران (مدرسه آیتالله مجتهدی) طی یادداشتی در وبلاگ خود درباره یکی از آرای فقهی علامه شیخ محمّدصالح برغانی (م1271ق) بنیانگذار ساوجبلاغی مدرسه صالحیه قزوین و نویسنده سیصد عنوان کتاب، رساله و حاشیه در شاخه های مختلف علوم اسلامی نوشته است: «...و اما سخن از فرهنگی بود که فرهنگ سوز است. فرهنگِ دروغ، تزویر، افترا، فحّاشی، سفسطه و کینه جویی که فرهنگِ خردورزی، پندار، گفتار، کردار نیک و تخلّق به اخلاق حسنه را نشانه گرفته و قصد هدم آن را دارد. روزی در ایام نوجوانی، در چاپخانه کتاب "موسوعه البرغانی"، (غنیمه المعاد فی شرح الارشاد) را که اثری وزین و فقهی از مرحوم ملامحمدصالح برغانی است، پیش از چاپ مقابله می کردم. مرحوم برغانی که از اعاظم فقهای شیعه در قرن 13 قمری است حلق لحیه (تراشیدن ریش) و موسیقی را در این اثر جایز و حلال دانسته است (نک: موسوعه البرغانی، مقدمه و تحقیق عبدالحسین شهیدی صالحی، چ تهران، 335/2) وقتی این فتوای شاذ را برای شیخی نه چندان باسواد که بر بالای سرم ایستاده بود، خواندم، به لعن آن فقیه و مجتهد بزرگ زبان گشود و دستمزدی را که بابت مقابله آن کتاب می گرفتم حرام دانست!»
در این حالی است که حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظّم انقلاب در 25 آذر 1382 در دیدار علما و طلاب قزوین درباره شهید ثالث و برادرش فرمودند: «علمای بزرگ فراوانی از این شهر برخاسته اند؛ شهید ثالث مرحوم محمّدتقی برغانی و برادر او ملا محمّدصالح برغانی؛ فقهای مبارز، نه فقهای گوشه گیر، نه آدم های منزوی؛ مردانِ دین که به سرنوشت مردم می اندیشیدند؛ برای آنها مبارزه می کردند و جان خود را هم در این راه فدا می کردند... همین دو برادر بزرگواری که من امروز از آنها اسم آوردم جزء برجستگانند. آنها فقیه بودند. عدهای از روی خباثت و عناد نگذاشتند نام علمایی که در کار علمی خود انگیزه سیاسی هم داشتند، مطرح شود؛ این دو برادر از این قبیل بودند. اینها به پادشاه وقت گفته بودند حکومت تو باید تابع نظر ولی فقیه باشد... چند سال پیش چند جلد کتاب فقهی از مرحوم ملا محمّدصالح درآمد به نام موسوعه البرغانی؛ نمی دانم ادامه آن را چاپ نکردند، یا چاپ کردند اما برای ما نفرستادند. کتاب خیلی خوبی است.»