سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 همسرآزاری + ارتباط نامشروع + خودکشی ناکام +  قتل پدر = فروپاشی یک خانواده


دختر جوان که در 13 سالگی با همدستی مادرش، پدر خود را به قتل رسانده و جسد را در خانه دفن کرده بودند، در روز 12 آبان 1394 هشت سال پس از جنایت با حکم سه قاضی جنایی از مجازات قصاص نجات یافت و آزاد شد. مادر و دو دخترش در راهروی دادگاه منتظر حکم سه قاضی جنایی بودند. وقتی به آنها اعلام شد دختر کوچک خانواده از مجازات اعدام نجات یافته و امروز آزاد می شود، صدای فریاد شادی آنها سکوت راهرو را شکست. مادر، دو دخترش را در آغوش گرفت و به پهنای صورت اشک شوق ریخت. پس از دقایقی مامور زندان زنان، طاهره را به زندان بازگرداند تا برای اجرای حکم قصاص به اتهام قتل شوهرش روزشماری کند. دو دختر جوان نیز هشت سال پس از قتل پدر، دوباره توانستند با حکم قضات دادگاه کیفری استان تهران کنار هم باشند و زندگی جدیدی را بدون پدر و مادر آغاز کنند. ساناز که یک سال قبل از اتهام قتل تبرئه شده بود، تصور نمی کرد امروز حکم آزادی خواهرش صادر شود. او پیگیر کارهای خواهرش شد تا پس از گرفتن دستور قضایی و حکم آزادی خواهرش، وی را نزد خود ببرد.

رسیدگی به این پرونده از سوم اردیبهشت سال 87، همزمان با کشف جسد مردی ناشناس در خانه ای آغاز شد. مردی هنگام کندن کف اتاق پذیرایی خانه اش در شهرستان ساوجبلاغ با یک جنازه روبه رو شد. او خیلی زود پلیس را در جریان این ماجرای عجیب قرار داد تا تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شود. صاحبخانه در این خصوص به پلیس گفت: چند سال قبل خانه ام را به مردی به نام حسین اجاره دادم. او و خانواده اش چند سال مستاجرم بودند تا این که دو ماه قبل با پایان قراردادمان، همسر حسین ودیعه خانه را از من گرفت و همراه فرزندانش از آنجا رفت. این مرد ادامه داد: چون خودم می خواستم در خانه ساکن شوم تصمیم گرفتم آن را تعمیر کنم، اما هنگام کندن کف اتاق پذیرایی یک جنازه پیدا کردم. بررسی جسد کشف شده نشان می داد مدت ها از قتل مرد ناشناس می گذرد و به احتمال زیاد کلید این ماجرا در دستان حسین و خانواده اش است.

   به این ترتیب ردیابی آنها در دستور کار قرار گرفت تا این که چندی بعد طاهره و دو دختر 13 و 16 ساله اش به نام های سارا و ساناز دستگیر شدند. بازجویی از آنها نشان داد جسد کشف شده متعلق به پدر خانواده است و آنها چند ماه قبل او را کشته و جسدش را در خانه استیجاری شان دفن کرده اند. تجسس های افسران آگاهی در این زمینه ادامه یافت تا این که پای مردی به نام حامد نیز به میان کشیده شد. بازجویی از این مرد نشان داد او مدتی است با طاهره در ارتباط است و در قتل حسین نیز دخالت دارد. در چنین شرایطی چهار متهم پرونده در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. در حالی که اعتراف های صریح متهمان و اظهارات پسر پنج ساله خانواده که شب حادثه در خانه بود جای تردیدی در مجرم بودنشان باقی نمی گذاشت، قضات دادگاه طاهره و دو دخترش را به قصاص و حامد را به تحمل 99 ضربه شلاق محکوم کردند. با این حال رای در شعبه 15 دیوان عالی کشور نقض شد تا بار دیگر پرونده این جنایت خانوادگی به دادگاه فرستاده شود.

در دور دوم محاکمه، طاهره در دفاع از خود گفت: دخترم ساناز مدتی بود مزاحم تلفنی داشت. من هم برای این که بتوانم به او بفهمانم مزاحمان تلفنی برای آینده او هیچ سودی ندارند با شماره ناشناس با مرد مزاحم طرح دوستی ریخته و با او قرار گذاشتم. بعد از اولین ملاقات رابطه من و حامد آغاز شد و من وقتی متوجه شدم او زن و بچه دارد، تصمیم به اخاذی گرفتم. البته قبل از شروع رابطه ام با حامد تصمیم به قتل شوهرم داشتم و یک بار به او مرگ موش داده بودم. رابطه من و حامد ادامه داشت و هر روز رابطه من و شوهرم و رفتارش بدتر می شد که این نوع برخورد او باعث شد در تصمیمم برای قتل جدی تر شوم. شب حادثه همسرم به خانه آمد و این در حالی بود که از پنج روز قبل در تهران مشغول کار شده بود. او مدعی شد به دلیل این که حال پدرش بد شده به زنجان رفته و قرار بود به تهران برود، اما در میان راه مسیر خود را تغییر داده و به ساوجبلاغ آمده بود.

متهم به قتل ادامه داد: این بهترین فرصت برای اجرای نقشه ام بود. موضوع را با دخترانم مطرح کردم و وقتی حسین خوابید، یک شال گردن را دور گردنش گره زده و سه نفری کشیدیم. وقتی از مرگ او مطمئن شدیم در کف پذیرایی چاله ای کنده و جسد را دفن کردیم، حدود چهار ماه بعد از این ماجرا نیز با حامد صیغه محرمیت خواندیم. در ادامه، ساناز در جایگاه قرار گرفت و منکر قتل شد و گفت: مادرم و سارا شال را کشیدند و من حالم بد شد و نتوانستم با آنها همکاری کنم. سارا هم در دفاع از خود گفت: ساناز در قتل نقش نداشت و من و مادرم شال گردن را کشیدیم. قضات دادگاه این بار طاهره و سارا را به قصاص محکوم و ساناز را تبرئه کردند. وقتی پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد، قضات حکم قصاص مادر خانواده را تائید کردند، اما با توجه به این که سارا در زمان قتل 13 سال بیشتر نداشت، پرونده را برای اعمال ماده 91 قانون مجازات اسلامی به دادگاه بازگرداندند.

صبح دیروز مادر و دو دختر به دادگاه احضار شدند که طاهره درباره نقش سارا در قتل گفت: وقتی با سارا شال را کشیدیم، شوهرم نیم خیز شد و من روی سینه او نشسته و با دست خفه اش کردم. من به تنهایی شوهرم را کشتم و دفن کردم. دخترانم در این قتل نقشی نداشتند. در ادامه ساناز که آزاد شده است، در جایگاه ایستاد و گفت: بعد از آزادی زیرنظر بهزیستی در یک خوابگاه زندگی می کنم و در یک دفتر وکالت مشغول کار شده ام. دختر جوان درباره شب حادثه ادامه داد: آن شب من و مادرم درباره قتل پدرم صحبت می کردیم که سارا وارد اتاق شد و ما سکوت کردیم. سارا شروع به گریه کرد که چرا ما او را بچه می دانیم و درباره مشکلات با او حرف نمی زنیم. مادرم به او گفت قصد کشتن پدرم را داریم که قبول کرد همکاری کند. ساناز آن زمان موضوع را یک شوخی می دانست و درک درستی از قتل نداشت. رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهام به سارا از او خواست در برابر اتهامش دفاع کند که دختر 19 ساله گفت: پدرم شب قبل با مادرم درگیر شده و او را کتک زده بود. من هم برای این که مادرم دیگر کتک نخورد، تصمیم گرفتم در قتل همکاری کنم. نمی دانستم مجازات قتل قصاص است و مرا اعدام می کنند. از کار خود پشیمانم و درخواست بخشش دارم.

وکیل سارا هم در دفاع از موکلش گفت: سارا برای این که مادرش کتک نخورد و خواهرش دوباره خودکشی نکند در این قتل همکاری کرد و آن زمان به دلیل سن کمش درک درستی از ماجرا نداشت. پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شده و حکم آزادی سارا را صادر کردند. سارا بر اساس ماده 91 قانون جدید مجازات اسلامی آزاد شد. در این ماده آمده است: «در جرایم موجب حد یا قصاص هر گاه افراد بالغ کمتر از 18 سال ماهیت جرم انجام شده یا حرمت آن را درک نکنند یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازات های پیش بینی شده محکوم می شوند.»

به نقل از:  روزنامه جام جم، شماره 4397 به تاریخ 94/8/12، ص 15.

 حادثه فوق به روایت خبرنگار روزنامه ایران   


نوشته شده در  پنج شنبه 94/8/14ساعت  1:27 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیت الله سید رضا حسینی زابلی و تجددگریزی در شهر کرج
تطهیر ترور فاتح یزدی و چریک های فدایی خلق در خبرگزاری تسنیم
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]