سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 از تأمین هزینه سلاح و فتوا تا پناه دادن در طالقان

27 دی 1334 شصت و سومین سالروز شهادت سیّد مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی بنیانگذار جمعیت فداییان اسلام است. جمعیت فداییان اسلام از گروه های سیاسی و مذهبی مخالف حکومت پهلوی به شمار می رود. این جمعیت را نواب صفوی در اوایل سال 1324 عمدتاً به منظور مبارزه با عقاید و تبلیغات ضد اسلامی سیّد احمد کسروی تأسیس کرد. آنان نخستین تشکیلاتی بودند که به تبلیغ و ترویج حکومت اسلامی پرداختند و برای تحقّق اهداف خود به اعدام کسروی و برخی سران حکومت پهلوی همانند عبدالحسین هژیر و سپهبد حاجعلی رزم آرا متوسّل شدند. در نهایت، نواب صفوی و چند تن از یارانش پس از ترور ناموفق حسین علاء نخست‌وزیر وقت حکومت پهلوی، در سال 1334 دستگیر و پس از تحمل شکنجه، اعدام شدند.

براساس مستندات تاریخی برجای مانده، شش تن از علمای استان البرز با جمعیت فداییان اسلام پیوند فکری، سیاسی و مذهبی داشتند.

 - آیت الله شیخ محمدحسن عبادی طالقانی (درگذشت 1328) مجتهد مبارز و از مخالفان جدّی تفکرات ضد شیعی کسروی بود؛ بر همین مبنا او را آشکارا تکفیر کرد. به نظر می رسد قتل کسروی هم نتیجه مستقیم ارتباط جمعیت فداییان اسلام با آیت الله عبادی طالقانی است. وقتی نواب صفوی از هدایت و اصلاح کسروی ناامید شد، مصمم گردید که فتوای برخی از علما همانند آیت الله حاج آقا حسین طباطبایی قمی را اجرا کند. نخست شمشیری از چهارراه گلوبندک تهران خرید اما آن را برای مقصود خویش کارآمد ندید. پس از آن به شیخ محمدحسن عبادی طالقانی متوسل شد. او چهارصد تومان یا به قولی ششصد تومان در اختیار نواب نهاد. با این پول سلاحی از نوع نوقان از آبادان تهیه شد و او به همراه محمد خورشیدی در 8 اردیبهشت 1324 به کسروی حمله کرد. پس از شلیک دو گلوله، اسلحه از تیراندازی بازماند و نواب به نزاع تن به تن با کسروی پرداخت. اطرافیان کسروی گریخته بودند اما مأموران انتظامی سر رسیدند و نواب را دستگیر کرده و کسروی را به بیمارستان رساندند. کسروی از مرگ نجات یافت و نواب مدتی زندانی شد. چند ماه پس از ترور ناکام کسروی، آیت الله عبادی طالقانی به همراه گروهی از روحانیون در دادسرای تهران به اتهام اهانت به مقدسات اسلامی، علیه کسروی شکایت کردند. وقتی کسروی را در 20 اسفند 1324 برای ادای توضیحات به دادسرا احضار کردند، به وسیله چهار تن از اعضای جمعیت فداییان اسلام کشته شد. تأثیر شیخ محمدحسن عبادی طالقانی در ترور کسروی، برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی در روزنامه اطلاعات فاش گردیده است. البته در گزارش 14 اسفند 1330 شهربانی حکومت پهلوی، به ارتباط آیت الله عبادی طالقانی و نواب صفوی اشاره شده است.

- آیت الله حاج شیخ یحیی عبادی طالقانی (درگذشت 1359) در دوره پهلوی با نواب صفوی ارتباط گرمی داشت به طوری که در آن سال ها واسطه گفت و گوی نواب با پدرش آیت الله شیخ محمدحسن عبادی طالقانی و آیت الله طالقانی درباره مواجهه با شبهات ضد شیعی کسروی می شود. در یکی از گزارش های برجای مانده از سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک)، از برگزاری مجلس جشنی در بهمن 1327ش در مسجد طالقانی های تهران یاد شده که در آن آیت الله شیخ یحیی عبادی طالقانی و شماری از اعضای فداییان اسلام حضور داشته اند.

 - آیت الله سید محمود علایی طالقانی (درگذشت 1358) مشهور به آیت الله طالقانی از مجتهدان مبارز دوره پهلوی و عضو برجسته شورای انقلاب اسلامی ایران است. دستگیری و بازداشت به دلیل مخفی کردن نواب صفوی و دیگر اعضای جمعیت فداییان اسلام در منزلش در شهر تهران، بخشی از حمایت های آیت الله طالقانی از فداییان اسلام است. آیت الله طالقانی همچنین نواب صفوی را چند بار که تحت تعقیب حکومت پهلوی بود، در منطقه طالقان پناه داد. یک بار پس از ترور کسروی که نواب صفوی در سال های 25- 1324 مخفی شد و آیت الله طالقانی او را در روستای وَرکش طالقان پنهان کرد. بار دیگر پس از ترور نافرجام محمّدرضا شاه پهلوی در سال 1327 یا ترور سپهبد رزم آرا در سال 1329 بود. نواب صفوی به هنگام سکونت در طالقان، از طریق روستای وِلیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ با شاگردان و اعضای جمعیّت فداییان اسلام دیدارهای مخفیانه ای داشت.

- آیت الله شیخ محمد رفیعی طالقانی (درگذشت 1362) امام جمعه اسبق منطقه طالقان و از مبارزان سیاسی در دوره حکومت پهلوی است. او با شاگردان جریان ضد شیعی کسروی در حضور مردم، بحث و گفت و گو می کرد. مقاله ای از او با عنوان «اسلام سلفی (پیش خرید نمودن علی اکبر حکمی زاده دین اسلام را از احمد کسروی)» در شماره 8 مجله آیین اسلام در اردیبهشت 1323 منتشر شده است.

- آیت الله شیخ حسین لنکرانی (درگذشت 1368) فعّال سیاسی و اجتماعی دوره پهلوی و مشهور به «مرد دین و سیاست» است که بخشی از عمر حدود صد ساله خود را در شهر کرج و منطقه ساوجبلاغ گذراند. او ارتباط گرمی با آیت الله سیّد ابوالقاسم کاشانی و شهید نواب صفوی داشت.

- شیخ مصطفی رهنمایی مشهور به رهنما (درگذشت 1392) روحانی مخالف حکومت پهلوی و از پیشگامان حمایت از فلسطین به شمار می رود. به جهت اینکه همسرش اهل روستای واریان از توابع شهرستان کرج بود، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیّت هایی در این شهر داشت. شهید سید عبدالحسین واحدی نفر دوم جمعیت فداییان اسلام، دایی او است و از این جهت، شیخ مصطفی رهنما با جمعیت فداییان اسلام مرتبط بود.

- منابع: حسین عسکری، علمای مجاهد استان البرز، ص 84، 86، 118، 121، 123، 144؛ همان نویسنده، بیداری دشت کهن: تاریخ انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ و نظرآباد، ص 247.




نقش علمای البرز در مبارزات تاریخی بی بدیل است 


نوشته شده در  پنج شنبه 97/10/27ساعت  10:43 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

شبکه چهار سیما، دوشنبه 17 دی 1397، ساعت 11:05 پیش از ظهر

تماشای برنامه گوهر: ویژه  کشف حجاب


علمای البرزی پیشگامان مبارزه با سیاست کشف حجاب رضاخان بودند

کد خبر: 83161566 | تاریخ خبر: 17/10/1397 - 10:56      

کرج - ایرنا - نویسنده و پژوهشگر البرز گفت که علمای این استان از پیشگامان مبارزه با سیاست مذهب زدایانه کشف حجاب رضاخانی بودند. حسین عسکری روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: پس از زمینه چینی های پیچیده سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، سرانجام حکومت پهلوی در 17 دی ماه سال 1314، برنامه ای استعماری که از مدت ها پیش در دستور کار رضا شاه قرار گرفته بود به طور رسمی به اجرا درآمد. وی اظهار داشت: حکومت پهلوی این روز را به نام «آزادی زن و کشف حجاب» نامگذاری کرد. عسکری گفت: گروهی از علمای البرزی از جمله نخستین معترضان به این اقدام ضد مذهبی و فرهنگی رضا شاه و اقدام پیش از آن یعنی هم شکل کردن لباس ایرانیان بودند. وی ادامه داد: از جمله این علمای فقید آیت الله سید ابوالحسن گِلیَردی طالقانی، آیت الله سیّد موسی حسینی نجم آبادی معروف به آقانجفی، آیت الله میرزا ابوتراب شهیدی، آیت الله حاج میرزا نصرالله شهیدی مشهور به حاج مجتهد، آیت الله سید محمود علایی طالقانی و آیت الله حاج سیّد احمد میرخانی می باشند.

وی افزود: بحث کشف حجاب در ایران، همزمان با گسترش دامنه تجدد و نوگرایی و بیشتر در ایام پس از جنبش مشروطیت مطرح شد.این پژوهشگر اضافه کرد: با استقرار و تثبیت سلطنت پهلوی در سال 1304 پروژه کشف حجاب به طور جدّی در دستور کامل هیأت حاکمه قرار گرفت. وی گفت: نخستین اقدام عملی رضا شاه پهلوی در کشف حجاب، حضور بدون حجاب خانواده اش در نوروز 1306 در حرم حضرت فاطمه معصومه (قم) بود که به شدت مورد مخالفت آیت الله شیخ محمدتقی بافقی قرار گرفت. وی افزود: رضا شاه که از دانش و بینش لازم بهره ای نداشت، مدعی بود وقتی که مردم لباس هم شکل بپوشند، کلاه پهلوی بر سر گذارند و نسبت به رعایت حجاب سست و بی اعتنا شوند، متمدن خواهند شد! عسکری اضافه کرد: درک رضاشاه از تمدن، سلوک و رفتار متجدد مآبانه بود نه جنبه های معرفتی و فکری عمیق آن. وی اظهار داشت: در 6 دی ماه سال 1307 «قانون متّحد الشکل نمودن البسه اتباع ایران در داخله مملکت» در چهار ماده به تصویب مجلس شورای ملّی رسید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در سال 1358 لغو شد. وی گفت: تصویب این قانون را می توان مقدمه ای بر کشف حجاب اجباری زنان و برچیدن لباس روحانیت در دوره حکومت رضاشاه پهلوی دانست.

این نویسنده افزود: رضا شاه در سال 1313 به ترکیه رفت و در آنجا مجذوب سیاست های مذهب زدایانه رهبر وقت ترکیه یعنی مصطفی کمال پاشا معروف به آتاتورک شد. عسکری تصریح کرد: سرانجام در 17 دی 1314 برنامه ای که از مدت ها پیش در دستور کار رضا شاه قرار گرفته بود به طور رسمی به اجرا درآمد. وی گفت: حکومت پهلوی این روز را به نام «آزادی زن و کشف حجاب» نامگذاری کرد. این نویسنده ادامه داد: در این زمان مرجع تقلید وقت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی تلگرافی به رضا شاه مخابره کرد و این واقعه را خلاف شرع اعلام کرد. وی با بیان اینکه برخورد رضا شاه با او بسیار تند و زننده بود، اظهار داشت: تلاش های آیت الله حاج آقا سید حسین طباطبایی قمی که در مشهد ساکن بود نیز به جایی نرسید و به این دلیل او به عراق مهاجرت کرد. این پژوهشگر افزود: میرزا محمد آقازاده خراسانی فرزند آخوند خراسانی که خواست دنباله تلاش مرحوم طباطبایی قمی را بگیرد به تهران تبعید و در سال 1316 همانجا درگذشت. عسکری گفت: سرانجام پس از فروپاشی حکومت رضا شاه، با تلاش و پیگیری های علمای وقت، قانون کشف حجاب در شهریور 1322 از حالت اجباری خارج شد.7410/ 6155 انتهای پیام /*

خبر فوق در وب سایت خبرگزاری ایرنا


نوشته شده در  یکشنبه 97/10/16ساعت  10:18 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

از سلسله «شب‌های وحدت ملّی» در هفتمین شب، به استان البرز پرداخته می‌شود. این مراسم در ساعت 5 بعدازظهر دوشنبه هفدهم دی ماه 1397 در کانون زبان پارسی برگزار می‌شود. در شب استان البرز آیت الله دکتر سید مصطفی محقق ‌داماد، دکتر عزیزالله شهبازی، دکتر محراب رجبی، ماهرخ فلاحی، فریبرز صادقیان طالقانی و دکتر حسین عسکری سخنرانی خواهند کرد و فیلم مستندی درباره استان البرز به نمایش در می‌آید.

استان البرز با 5350 کیلومتر مربع وسعت و 3 میلیون نفر جمعیت، کوچکترین و یکی از پراهمیت‌ترین استان‌های کشور می‌باشد. این استان بعد از تهران دارای بیشترین رشد جمعیت و همچنین بیشترین شمار پذیرش مهاجران از سراسر ایران می‌باشد. البرز حدود 40 درصد آب شرب مصرفی تهران و بخش عمده‌ای از مواد غذایی شامل مواد پروتئینی، لبنیات، سبزیجات و گل‌ و‌ گیاه پایتخت را تأمین می‌کند. البرز در دامان خود رجال و مشاهیر بزرگی همچون ریاضی‌دان و آب‌شناس بزرگ قرن پنجم هجری، حساب کرجی و مشاهیری همچون شیخ هادی نجم‌آبادی، آیت‌الله طالقانی، جلال‌ آل‌احمد و سید حسین میرخانی را دارد. وجود 120 هزار دانشجو، 5 هزار عضو هیئت علمی و همچنین وجود مراکز مهم تحقیقاتی و پژوهشی که برخی از آن‌ها از شهرت و اعتبار بین‌المللی برخوردارند، این استان را به مرکز آموزش و جایگاه تحقیقات و پژوهش کشور تبدیل کرده است. دژ مادها (محوطه ازبکی) به عنوان المان، درخت ارس (هورس) به عنوان نماد گیاهی و عقاب پرطلایی به عنوان نماد جانوری تعیین و معرفی شده و به ثبت رسیده است.

خیابان ولی‌ عصر، سه‌ راه زعفرانیه، خیابان شهید عارف‌ نسب، شماره 12، باغ موقوفات دکتر محمود افشار، کانون زبان پارسی.


سخنرانی ام در آیین شب البرز با عنوان «خاندان های علمی، فرهنگی و اجتماعی استان البرز»

 

عکس یادگاری بنده و آقای خسرو عباسی با استاد علی دهباشی مدیر و سردبیر مجله بخارا و اداره کننده آیین شب البرز در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار. درخت ارس (هورس) نماد گیاهی استان البرز در تصویر قابل مشاهده است.

مطالب مرتبط:

 تصاویر خبرگزاری ایرنا از آیین شب البرز 

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)

وب سایت مرکز دایر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی 

پایگاه خبری سپیدار آنلاین 


نوشته شده در  یکشنبه 97/10/16ساعت  6:14 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

گفت و گوی چالشی «پایگاه خبری اصل ماجرا» با حسین عسکری درباره البرزشناسی و وضعیت فرهنگی استان البرز. فایل تصویری این گفت و گو جمعه 14 دی 1397 منتشر شده است.

 آنونس گفت و گوی فوق

 فایل کامل گفت و گو - 36 دقیقه 


نوشته شده در  جمعه 97/10/14ساعت  12:1 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

طرح دکتر سید بهشید حسینی دانشیار دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر، روستای ایستای طالقان، 14 خرداد 1395

وبلاگ روستای ایستای طالقان


نوشته شده در  جمعه 97/10/7ساعت  11:6 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

مسیحیان ایتالیایی و ارامنه اهل خمین در شهرستان نظرآباد

تصویر دیدنی فوق مربوط است به برگزاری آیین عید پاک با حضور کشیش و ایتالیایی های مقیم شهر نظرآباد  از توابع استان البرز در سال 1340 خورشیدی. این عکس برای نخستین بار در صفحه 177 کتاب «بیداری دشت کهن» نوشته حسین عسکری منتشر شده است. در آن سال ها، به دعوت زنده یاد حاج عبدالله مقدم، چهارده مهندس ایتالیایی همراه خانواده شان برای مشارکت در طراحی و ساخت کارخانجات پارچه فاستونی مقدم، در شهر نظرآباد حضور داشتند. طراحی و نظارت بر اجرای خیابان های اطراف کارخانه، ساختمان بانک ملّی، سینما صحرا، فروشگاه و میدان اصلی روستا (میدان سپاه کنونی) هم توسط این مهندسین انجام شده است.

همچنین در سال 1328 خورشیدی، چهارده خانواده کشاورز ارمنی از حومه شهر خمین واقع در استان مرکزی به شهرستان نظرآباد مهاجرت کرده و در روستای خواجه جمال الدین (سیدجمال الدین کنونی) سکونت گزیدند. مالک وقت منطقه که خانمی به نام نصرت شاهرودی بود، آنها را در کشاورزی و باغداری به کار گرفت با تلاش همین مهاجران بود که نخستین تراکتور، وارد سیستم کشاورزی شهرستان نظرآباد شد، و بازدهی کشاورزی تا حد فراوانی افزایش یافت. ارمنیان مهاجر به شهرستان از پیروان یوحنا بودند. البته این مهاجران هموطن ارمنی در سال های بعد به تهران و دیگر شهرها مهاجرت کردند. آخرین و تنها خانواده ارمنی ساکن در محل، آقای عاودیک خدابخشی و همسرش خانم سیران نوش ابراهیمی بودند. در سال 1382 خورشیدی حسین عسکری به هنگام تالیف کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» با این خانواده دیدار کرده و درباره تاریخچه مهاجرت ارامنه به شهرستان نظرآباد با آنان گفت و گو کرده است.

قدیمی های محله سید جمال الدین از ارتباط عالی و حسن همجواری بین همشهریان مسلمان و ارمنیان، خاطرات جالب و زیبایی تعریف می کنند. ارمنی ها همه مناسک خود را در منازل خود انجام می داده اند و برای احترام به مسلمان در بسیاری از مراسمات اجتماعی، عروسی، مجالس ترحیم و مذهبی آنان به ویژه آیین سوگواری ماه محرم شرکت و نذوراتی را تقدیم می کرده اند. آنان علاقه بسیاری برای استفاده از غذای نذری روز تاسوعا و عاشورا داشتند. نام سابق این محله «خواجه جمال الدین» بوده که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال  1357، به «سیدجمال الدین اسدآبادی» تغییر کرده و هم اکنون یکی از محلات پرجمعیت شهر نظرآباد است.

متن: علی عسگری، منتشر شده در صفحه اینستاگرام #سرزمین_کهن_خشت


مهندسان ایتالیایی طراح کارخانه نساجی مقدم در شهر نظرآباد



یادداشت حاج عبدالله مقدم درباره کارخانه نساجی مقدم، 28 امرداد 1344


نوشته شده در  دوشنبه 97/10/3ساعت  6:0 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

معلوم می شود که قسم ناحق خورده

آیت الله ملاعلی قارپوزآبادی زنجانی فقیه نامدار هم روزگار با ناصرالدین شاه قاجار، متولد روستای صالحیه (قارپوزآباد) از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز است در شماره 475 «روزنامه دولت علیه ایران» (سال 1277 هجری قمری) خبری درباره قضاوت عادلانه او آمده است. این روزنامه در دوره حکومت ناصرالدین شاه و به مدیریت میرزا ابوالحسن خان صنیع الملک غفاری (پسرعموی استاد کمال الملک) منتشر می شد.

متن خبر درج شده در روزنامه دولت علیه ایران به این شرح است: «خمسه (نام قدیم زنجان ) / از قراری که نوشته بودند محرم نام با یک نفر ضعیفه به جهت 31 من گندم دعوایی داشته در محضر آخوند ملاعلی قارپوزآبادی (درگذشت 1290 قمری) مرافعه می‌نمایند قسم به محرم نام که منکر بود وارد می آید و به جلاله قسم یاد می نماید بدون فاصله بی آنکه مرض و ناخوشی داشته باشد فوت شده معلوم می شود که قسم ناحق خورده.»

- منبع سند: آرشیو شخصی حسین عسکری. 


نوشته شده در  دوشنبه 97/10/3ساعت  11:43 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

جمعی از مردان نیک‌ نهاد در منطقه‌ طالقان 

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، نشست معرفی و بررسی کتاب «سنّت شفاهی به مثابه تاریخ» با حضور فرهاد نام‌برادرشاد، مترجم کتاب، علیرضا کمری و حشمت‌الله عزیزی، صبح دوشنبه بیست‌ویکم آبان 1397 در سالن دکتر پرهام در مرکز اسناد و آرشیو کتابخانه ملی ایران برگزار شد. در این نشست، یادداشتی با عنوان «چند نکته درباره سنّت شفاهی و رابطه‌ی آن با تاریخ» از علیرضا کمری منتشر شد. در بخشی از آن یادداشت درباره کتاب «روستای ایستا» نوشته حسین عسکری و اهل توقف طالقان آمده است: «نحوه‌ و رویه‌ی سوم، برخورد منفی با همه‌ی مظاهر نو و تعلق متعصبانه و متصلِّب به گذشته و با گذشته‌هاست که هر چیز نوپدید و مدرن را مدعیان این رویه ـ البته در لفظ و ادعا ـ نفی و منکوب می‌کنند و هر چیز سپری‌ شده از عالم سنت و گذشته را می‌ستایند. کار می‌رسد به آنجا که رسماً و علناً استبداد را به مشروطه ترجیح می‌دهند. در ماجرای مشروطه و اختلافات بعد از آن تا یومنا هذا، محل نزاع مواجهه و مقابله با تجدد و سنت و مظاهر است. برخی از شاگردان دست سوم استاد مشهور نانویسای فلسفه مبلغ یا متأثر از این دیدگاه هستند. محض اطلاع عرض می‌شود سالهاست جمعی از مردان نیک‌نهاد ـ پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی ـ در منطقه‌ی طالقان در روستایی ساکنند ـ که نام آن روستا را دیگران «ایستا» نهاده‌اند ـ و از همه‌ی مظاهر تمدن دوری گزیده‌اند؛ شناسنامه ندارند، از آب و برق و گاز و تلفن استفاده نمی‌کنند. کتابی هم در بیان دورادورِ حال ایشان نوشته شده است به نام روستای ایستا.»

متن کامل یادداشت علیرضا کمری

وبلاگ روستای ایستای طالقان

عرضه محدود کتاب روستای ایستا


نوشته شده در  شنبه 97/10/1ساعت  6:43 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی

پاسخ: هر چند خود را صاحب نظر در آیین های شب یلدا نمی بینم لیکن مناسب هم نمی دانم پرسش مفید و آموزنده ای را که مطرح کرده اید بی پاسخ بماند و بی پاسخ رها شود. درباره آیین های شب یلدا و مناسبت آن با باورهای باستانی ایرانیان به ویژه ولادت ایزد مهروتاثیرش بر آیین های ولادت عیسی بن مریم (ع) و جشن های سال نوعیسویان سخن بسیار رفته است و بسیار هم نوشته اند و ضرورت به تکرار آن گفته ها و نوشته ها در اینجا نیست. گفته می شود این واژه سریانیست. معنای  لفظی یا لغوی که از آن افاده شده میلاد است. بار آیینی این مفهوم بسیار غنی و پرمایه  و بسیار اسطوره ای و رازآمیز و آیینی تر از معنای لغوی یا لفظی آن است. درباره جنبه های آیینی و اسطوره ای و آیین های شب چله و شب یلدا و به در شدن فصل پاییز و درآمدن فصل زمستان و سرمای زمستانی در میان ایرانیان نیز آنقدر حکایت گفته اند  و روایت کرده  و افسانه  تافته اند و قصه بافته اند و آنقدر نوشته اند و سروده اند و آنقدر برقامت این شب دراز مرزی  آیین و آذین بسته اند که حاجت و ضرورت به تکرارشان در اینجا نیست.

تصور می کنم بی مناسبت نیست شب دراز یلدا را که کنایتی از مشاهدات و مکاشفات اهل ایمان و عرفان ولادت های معنوی و رستاخیزهای روحانی و زایش های ثانوی در شب های دراز و آنات راز آمیز سرمدی و تجربه های عمیق وجودی هم بوده است نیز ببینیم. چقدر انسان هستنده ای است افسانه ورز و اسطوره ای! و چقدر انسان تنهایی های پنهان و نامریی که در زیرلایه های هستی او آشیانه دارد با افسانه ورزی ها و اسطوره هایش پر کرده است. حفره ها و مغاک هایی که اگر انسان اجتماعی نمی شد یا از پایش می افکند یا آنکه پیش از تاریخی می ماند و در پیش از تاریخ متوقف می شد و هیچگاه تاریخی نمی شد.

تا پیش از بپا خاستن طوفان های عظیم و تحولات تاریخی و فکری و فرهنگی و مدنی و معنوی بی سابقه، طی سده های متاخر در منطقه غربی تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما در سنت های دینی و نظام های معرفتی و کیهان شناسی فرهنگ ها و جوامع به اصطلاح سنتی که هم جنبه های یزدان شناختی هم اسطوره ای - آیینی آنها بسیار نیرومند بود؛ منظر و معرفت و فهم انسان از عالم هم رازآمیز هم آیینی هم سلسله مراتبی بود هم واقعیت های عالم در آینه نوعی رابطه زوجی و زوجیت یا نوعی تناظرو تقابل،  دیده و زیسته و فهیده می شد.

این نظم سلسله مراتبی و زوجیت و تناظر و تقابل میان واقعیت ها و پدیدارهای عالم را شما هم در متون دینی هم در سنت های اعتقادی هم در هنر و ادبیات و معماری می بینید. در سنت های دینی چینیان باستان مفهوم «ین» و «یان» یک مفهوم کلیدی بود و زوجیت واقعیت های عالم را در سطوح مختلف آن بیان می کرد. در سنت های دینی ایرانیان باستان و در میان ایرانیان نیز تقابل میان روشنایی و تاریکی اهورامزدا و اهریمن و راستی دروغ و مراتب مینوی و دینوی هستی بسیار پررنگ و لعاب بود و بر دیانت و معنویت یکتاپرستانه زرتشت سایه ضخیم افکنده بود. در سازهای موسیقی ایرانی ما در معماری ایرانی ما در شعر و ادبیات ما ایرانیان نیز شما به این یا آن نحو این زوجیت، مادینگی و نرینگی و تناظر و تقارن و تقابل میان چیزها را به انحاء و اطوار و انواع و احوال رنگارنگ می بینید. در میان سازهای موسیقی ما  دهل و دف آنقدر که سازهای سنگین و جلالی و نرینه و آسمانی اند که ریتم های شاد و سبک و تند ساز سّرنا مادینه و زمینی. تعابیر حضرت مولوی را در مثنوی ببینید:

آسمان مرد و زمین زن در خرد  

آنچه آن انداخت این می پرورد

اتفاقاً زبان قرآن هم پر از چنین تناظرها و تقابل ها و تقارن هاست. گویی فاهمه آدمی به نحوی طراحی و مهندسی شده است که واقعیت ها را در تناظر و تقابل ملموس تر می بیند محسوس تر می یابد و می فهمند. حضرت مولوی را ببیند:

پس نهانی ها به ضد پیدا شود     

چونکه حق را نیست ضد پنهان بود

در بینش اسطوره ای - آیینی یونانیان باستان نیز شما چنین تناظرها و تقابل هایی را می بینید. خدای پدر «اورانس» همانقدر که تشخص الوهی آسمان را بیان می کند الهه مادر «"گایا» تشخص  الوهی زمین را بازمی نمود. در نظام دانایی یونانیان باستان  یک عالم صغیر «میکروکسموس» و یک عالم کبیر «ماکروکسموس» را می بینیم که هر کدام تشخص های خود را دارند. اتفاقاً در ابیات عرفانی ما گاه انسان کبیر و کیهان صغیر در تناظر هم آمده اند. جا به جا هم شده اند. این تقابل ها را شما بیش و کم در همه سنت های دینی در سطحی دیگر به انحاء و اطوار مختلف می بینید. تقابل میان امر مقدس و نامقدس میان امر مطهر و طیّب یا نجس و خبیث و پلید و نامطهر و یا آن که تقابل میان سعد و نحس، ثواب و گناه، میمون و ملعون، حلال و حرام. اخلاق انسان عالم مدرن و کیهان شناسی انسان مدرن نحوه نگاه و منظر و معرفت و نظام دانایی و ارزشی انسان متجدد با آن کیهان شناسی های سنت های دینی و رازآمیز و عالم تقابل ها و تناظر ها وداع گفته است و طرح دیگری در عالم درانداخته است. آوارهای سخت و سنگین ساختارهای فروپاشیده آن کیهان شناسی های سنت های دینی را شما هم زیر سقف موزه های عالم مدرن هم در هنر ذایقه زیباشناختی او می توانید ببیند و بشنوید و ببویید و بچشید.

مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما اینک چونان ماده اندیشه تاریخی و دانش و دانایی انسان مدرن با نگاهی موزه ای و آرکئولوژیک متعلق به گذشته کاویده و کشف و گردآوری و داوری می شوند و زیر سقف موزه های عالم مدرن نیز به تماشا نهاده می شوند. کارناوال های دوره جدید صورت های نازیبا و بی محتوا و مرده و بی روح از آیین های زنده و رازآمیزی هستند که در عصر خود از سرچشمه و آبشخور سنت های دینی و بینش اسطوره ای - آیینی مردمان آن جوامع نشأت می گرفتند و می تراویدند. نوعی احساس نوستالژیک یا غم غربتی که گفته می شود انسان عالم مدرن به مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی گذشته دارد نیز چندان اصیل نیست. اتفاقاً انسان عالم مدرن انسان بی شب است. شب او نیز چهره دیگری از مشغله های سرگیجه آور روزینه اوست. تصادفی نیست که در دوره جدید اتفاقات بزرگ همه به روز نسبت داده می شود نه به شب. تقویم های دوره جدید را که ببینید هر رویداد برزگ و مهمی به روز منتسب شده و نسبت داده شده است.

در جوامعی که  همچنان اسطوره ها و آیین ها در میان اقشار متوسط اجتماعی رنگ و رمق دارد و بازارشان گرم است و آیین ها نیز تا حدی همچنان گرم و زنده برگزار می شوند. شب دراز یلدا تداعی خاطره عالمی از اسطوره ها و آیین های باستانی ملتی است که ملت دیروز و امروز نیست. جعل تحولات تاریخی دوره جدید هم  نیست. هم مفهوم شب هم آیین های شب چونان مفهوم روز و آیین های روز در تاریخ و فرهنگ و آیین و آداب و ادب ما ایرانیان مدام جامه معنا و فحوای نو بر تن پوشیده اند. در سنت های عهد باستان ما ایرانیان روز ستودنی تر از شب بوده است. با این همه در پس پشت این تاریخ، فرهنگ و تمدن مهری ناهیدی یا خورشدی قمری همیشه اصلی بنیادی و یگانه که سرچشمه و نور الانوار و سرمدی هر واقعی نهان بوده است. در میان ایرانیان عهد دولت قرآن و اسلام شب جامه رازآمیز تر و مقدس تر و با فحاوی معانی اشراقی تر فهمیده شده است. نحوست شب یلدا نیز جامعه تقدس و تبرک بر تن پوشیده است. بسیاری از مشاهدات و مکاشفات معنوی و مینوی و ولادت های روحانی و ثانوی انسان های وارسته و جان های از خود رسته در شب اتفاق افتاده است یا به شب های رازآمیز نسبت داده شده است. شب های قدر، شب معراج پیامبر، شام آخر عیسی بن مریم با حواریون از جمله مصادیق مهم منزلت و مقام معنوی و رازآمیز شب درمیان فرهنگ ها و جوامع خاورمیانه نبوی است. در ادبیات عرفانی ما آن قدر از شب های مبارک شهود و اشراق و سحرهای مسعود و میمون و متبرک سخن رفته است که در شعر و ادبیات کمتر ملت و مردمی. آیین ها خاموش و در سکوت و سکون نیایستاده اند. آیین ها هم تجربه تاریخی هم حیات معنوی و مینوی خود را از سر گذرانده اند. در حیات و حضور تاریخی شان هم چهره عوض کرده اند هم فحاوی و معانی نو بر تن پوشیده اند. اتقاقاً ایران یک چنین اقلیم و عالم و جغرافیایی است. به آسانی مردمش دست از آیین هایشان نشسته اند. هر بار باده معنای نو در جام آیین های کهنشان ریخته اند. این  نحوه مواجهه و تجربه تاریخی مشترک نقش مهم و موثر در استمرار و ادامه حیات تاریخی و مدنی و معنوی ملت ما داشته است. ملتی با میراثی مشترک و خاطره تاریخی و حیات مدنی و معنوی ومینوی مشترک که هم هویت و شخصیت او هم تاریخ و مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی مشترک او را در همین جغرافیای فراخ و پرچین و شکن تاریخی و مدنی و معنوی می توان و می باید فهمید. می توان تعریف و معرفی کرد. یلدا را هم می توان با جامه معانی و فحاوی و آداب و ادب مینوی و معنوی تر جشن گرفت و پاس داشت. سفره های رنگین و مقوی و مغذی شب یلدا نقطه عزیمت و حرکت و افتتاح شبچرانی های پر شب چره و چرب سرد زمستانی در میان ایرانیان بوده است. سال های خوش کودکی و نوجوانی من نیز در روزها و ماه های سرد و گزنده زمستانی طالقان که در تمام زمستان چهره اش با بارش پی به پی سپیدی برف  سنگین احرام  می بست، به سرشد.

 بسیار سپاسگزارم.

حکمت الله ملاصالحی

دانشگاه تهران، 1397/9/29 هجری خورشیدی


 آثار استاد ملاصالحی در وبلاگ اسرار حکمت


جمله ای از استاد ملاصالحی به خط آقای علیرضا تک دهقان


جمله ای از استاد ملاصالحی به خط آقای امیر اصغری


نوشته شده در  پنج شنبه 97/9/29ساعت  6:51 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

پیشنهاد تبدیل محل سکونت امام راحل در کرج به موزه و مرکز مطالعات تاریخ انقلاب اسلامی

کد خبر: 83126728 | تاریخ خبر: 17/09/1397 - 14:6  

کرج - ایرنا - نویسنده و البرزپژوه گفت: محل سکونت امام خمینی (ره) در حصار کرج از ظرفیت های فرهنگی - تاریخی استان البرز است که می توان از آن به عنوان موزه و مرکز مطالعات تاریخ انقلاب اسلامی بهره برد. دکتر حسین عسکری روز شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا اظهارداشت: در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی، پیشنهاد می شود با هماهنگی و برنامه ریزی نهادهای فرهنگی همانند ادارات کل میراث فرهنگی ، فرهنگ و ارشاد اسلامی و حمایت استانداری، محل سکونت امام خمینی در محله حصار کرج به موزه و مرکز مطالعات تاریخ انقلاب اسلامی در استان البرز تبدیل شود.

وی ادامه داد: بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، پس از ابتلاء به بیماری تب مالت، سه ماه تابستان 1339 را به خاطر آب و هوای مناسب کرج، در خانه یکی از معتمدین و علاقه مندانش به نام حاج محمدعلی ملک خانی (درگذشت 1379) در این شهر گذراند. عسکری گفت: طبق اسناد تاریخی، آیت الله شیخ محمد فاضلی اشتهاردی (درگذشت 1391) از شاگردان البرزی امام خمینی (ره)، مقدمات سکونت استادش در محله حصار کرج را فراهم کرد. وی بیان داشت: امام (ره) سال 1339 به همراه خانواده به کرج آمدند و دراین خانه ساکن شدند.

این البرزپژوه افزود: در خاطرات برجای مانده از آیت الله فاضلی اشتهاردی آمده است که «پس از انتشار خبر ورود حضرت امام به کرج، اینجانب مورد اعتراض برخی شخصیت ها قرار گرفتم که چرا بدون اطلاع، حضرت امام وارد کرج شده و از ایشان استقبال نشده است.» امام خمینی (ره ) همچنین بین سال های 1339 تا 1342 به واسطه آشنایی با مبارز سیاسی دوره پهلوی آیت الله شیخ حسین لنکرانی (درگذشت 1368)، به شهر کرج رفت و آمد می کرد. علمای البرزی همانند حاج عمادالدین شهیدی (درگذشت 1357)، آیت الله حاج سید حسن مدرسی سریزدی مشهور به مدرسی یزدی (درگذشت 1361) و آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی (درگذشت 1387) آن سال ها در شهر کرج با امام دیدار و گفت و گو داشتند.

حسین عسکری نویسنده پنج عنوان کتاب و تعدادی مقاله درباره تاریخ و فرهنگ استان البرز است که 2 کتاب دیگر وی به نام های «بیداری دشت کهن: تاریخ انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ و نظرآباد» و «علمای مجاهد استان البرز» در دست انتشار است.7410/ 6155 انتهای پیام /*

 گفت و گوی فوق در وب سایت خبرگزاری ایرنا


نوشته شده در  شنبه 97/9/17ساعت  5:5 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز -1
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز - 2
پاسخ البرزپژوهانه به بی ادبی علیرضا پناهیان به ساحت پیامبر (ص)
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج -1
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 3
خاطره اسماعیل آل احمد از استاد دکتر یوسف مجیدزاده
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]