در قسمت های چهارم و پنجم «سرای هنر» ویژه برنامه تلویزیونی هفته هنر انقلاب اسلامی که در روزهای های چهارشنبه و پنج شنبه 27 و 28 فروردین 1399 ساعت 22:20 از سیمای البرز پخش می شود به معرفی دو شخصیت - کتاب البرزی دیگر پرداخته ام. این برنامه پنج قسمتی، تولید حوزه هنری استان البرز با همکاری واحد آفرینش های هنری بسیج است. 

 


نوشته شده در  چهارشنبه 99/1/27ساعت  9:22 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

 

  بخش اول

بخش دوم

_____________________________

 

بخش اول 

بخش دوم 

 


نوشته شده در  چهارشنبه 99/1/27ساعت  11:34 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

 

قرار است ویژه برنامه بهاران به مناسبت تقارن جشن نوروز و اعیاد شعبانیه، از هشتم تا دهم فروردین 1399 ساعت 22 از شبکه تلویزیونی البرز پخش شود. در این برنامه درباره جنبه های معنوی و شیعی نوروز و آیین های نوروزی در استان البرز نکاتی را عرض کرده ام. آقای اسماعیل آل احمد هم نخستین صحیفه سجادیه منظوم اثر خطی میرزا تقی ساوجبلاغی مشهور به دبیراعلم (از نویسندگان دوره قاجار) را معرفی کرده است. این ویژه برنامه سه قسمتی، به همت آقای محمود یوسفی و همکارانش تولید شده و بازپخش آن صبح روز بعد ساعت  9 است.

حسین عسکری - هفتم فروردین 1399

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 


نوشته شده در  پنج شنبه 99/1/7ساعت  5:23 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

اندیشه‌ی سیاسیِ شیخ هادی نجم‌آبادی 

سید علی فاطمی (پژوهشگر) با نگارش مقاله زیر، اندیشه سیاسی آیت الله شیخ هادی نجم آبادی فقیه نواندیش البرزی در روزگار قاجار را مورد بررسی قرار داد. این مقاله نخستین بار در جلد نهم کتاب «اندیشه سیاسی متفکران مسلمان» منتشر شده است. کتاب پیش گفته، زیر نظر دکتر علی اکبر علیخانی (دانشیار دانشگاه تهران) و در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تالیف و منتشر شده است. برای بررسی اندیشه سیاسی آیت الله نجم آبادی از دو منبع زیر هم استفاده شده است:

1. عسکری، حسین، «شیخ هادی نجم‌آبادی یکی از پیشگامان مشروطه‌خواهی»، در: دکتر ناصر تکمیل همایون، مشروطه‌خواهی ایرانیان، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، جلد 2، چاپ اول، 1384.

2. عسکری، حسین، «نجم‌آبادی، ستاره‌ای در طوفان»، کیهان اندیشه، شماره 74، مهر و آبان 1376.

 

متن کامل مقاله

 


نوشته شده در  چهارشنبه 99/1/6ساعت  12:21 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

بنام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه برنگذرد

زمان پیوسته است و کهنه و نو نمی شود و کهنه و نو نمی پذیرد. جان که نو شد جهان، نو می شود. جان را که نو کنیم جهان نو می شود. جان را به زیور و زیبایی حال های خوش بیاراییم و با حال های خوش عید کنیم. و چه عیدی و آیینی و رسمی خوش و نیکو تر از جان خوش و حال خوش داشتن و به خویشان و دوستان و دیگران عیدانه دادن. سال 1399 هجری خورشیدی بر کام میراثبانان آیین های خجسته و خوش نوروزی گوارا و شیرین باد! درود و رحمت خدا بر انسان های فداکار و نیکخواه و نیکخو که در شرایطی سخت و سهمگین و نامتعارف و خطرخیز سالی که با شیوع ویروس مهلک کرونا پایان گرفت؛ گام در آوردگاه آزمونی بزرگ و نبردی ستُرگ نهادند و در صیانت از بهبود حال و جان بیمارانی که با مرگ دست و پنجه می فشردند؛ جان باختند و به شهادت رسیدند و اینک در میان ما نیستند. درود و رحمت خدا بر همه جانباختگان و شهیدان جامعه شریف و فداکار پزشکان و پرستاران میهن و همه انسان های نیکخواه و نیکخو و نیک اندیش و نیک کرداری که شانه به شانه سربازان و سنگربانان سلامت انسان ها، جان خود را ایثار صیانت از سلامت و جان بیماران خود کردند.

حکمت اله ملاصالحی، دانشگاه تهران: 1/1/1399 هجری خورشیدی




نوشته شده در  جمعه 99/1/1ساعت  1:41 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

این روزها قدم نهادن ویروس منحوس کرونا توانست مانند یک حادثه و فکت سیاسی جناح ها و دیدگاه ها را در مقابل یکدیگر قرار بدهد و معرکه ای عجیب و غیر قابل تصور را خصوصاً در میان دو دیدگاه علم و تخصص و از سوی دیگر دست کم عقاید امامیه برانگیزد. این گونه جنجال ها که در سطح عمومی و فضاهای مجازی و گروه های اجتماعی واکنش ها برانگیخت آن قدر توان داشت که سطوح بالای سیاسی و جناح های حزبی را درگیر کند و از همه مهمتر گفتگو و جدل حوزویان و اهل تخصص خصوصاً در این که آیا تجمع در اماکن مذهبی مجاز است یا نه؟! به درگیری کشاند  . این گونه بحث ها و جدل های علمی - عقیدتی در عین حال که دیدگاه های طرفین مناظره را نشان می دهد بازگو کننده نوعی واماندگی و نداشتن پاسخ درست در برابر برخی حوادث و وقایع گذرانده ولی بسیار اثرگذار از سوی نهادهای دینی و حوزوی است!

اسلام دینی است که متفکران دینی بارها و بارها بر عقلایی بودن و معقول بودن و همراهی آن با زمان و عدم مخالفت آن خصوصاً با علم تأکید ورزیده و در این باره چندین دهه مقالات، رسالات، کتاب ها و سخنرانی ها ساخته و پرداخته شده است. در این میان نقش مرحوم مطهری در تئوریزه کردن و همه آنها را با مقدمات عقلی و عقلایی بیان کردن بسیار مهم و اساسی است؛ او کسی است که امام او را پاره خود خوانده و از نظر امام اکثر آثار او خواندنی است و معیار درستی دارد! اما در این یک ماه و اندی که کشور ما مبتلا به ویروس کرونا شد به طور شگفت انگیزی از مراکز و اشخاص دینی درباره عدم تجمع در مکان های زیارتی مطالبی در عالم واقعیت و فضاهای مجازی به رسید که نشان می داد این افراد عامدانه و عالمانه با یک واقعیت کاملاً منطقی و معقول توانایی کنار آمدن و پذیرش آن را نداشت با تعبیراتی که عقلاً و منطقاً هیچ جایگاهی ندارد و در دنیای علم و منطق و عقل و واقعیت تیر در تاریکی است! با آن مواجه شده اند.

ما بار دیگر صف آرایی سلفی گری و پای فشردن بر احادیثی که واقعاً بدون تفسیر عقلی و منطقی هیچ جایگاهی در حیطه معرفت ندارد را شاهد بودیم. از این میان زیارت و تجمع در مشاهد مشرفه بنا بر اعتقاد امامیه یک فعل استحبابی است ولی حفظ جان از خطر و تهدید امری واجب و کاملاً عقلایی و معقول است به عبارتی در تخالف میان یک امر مستحب غیر الزامی و یک امر واجب هم عقلی و هم شرعی تقدم با امر الزامی و قطعی و عقلی است و این از اولیات آموزه های اصولی در حوزه های علمیه است! اما و صد اما که در این معرکه بسیاری جانب امر بدیهی لازم الاجرا را رها کرده و با موقعیت دینی و شرعی که داشتند احتیاط را که شرط عقل است از میدان رانده و نفس حضور در این اماکن را شفا می دانستند! و اگر می پرسیدیم که مگر خصوصیت و ویژگی اعتقادی به برخی اماکن می تواند در آمدن و نیامدن ویروس دراین مکان ها دخالت داشته باشد؟! پاسخ در خوری جز همان سلفی گری بر آمده از عقل گریزی و نوعی رویکرد عامدانه به جهل را نمی دیدیم این ویژگی خصوصاً در نوع برخی گروه ها همچون مداحان و خودخواندگان طب اسلامی و سنّتی و حوزویان فرودست و برخی حوزوی و بیشتر صاحب منصبان دینی ساکت و بی تفاوت کاملاً دیده شد. ویروس کرونا فصل جدیدی از تضارب معرفتی بین علم و دین را پدید آورد که گرچه با آمدنش وحشتی برانگیخت اما توانست بر زوایای تاریک اعتقاد و معرفت دینی و جریان های سلفی و حدیث گرایی و گاه غلوآمیز نوری بتاباند و معرکه ای جدید در برابر دیدگان ما و قضاوت کنندگان برپا کند.

 

سلام. من منظور استاد یعقوبی را متوجه نمی شوم یعنی چی؟ چرا گفتند حوزویان؟ و همه را جمع بستند؟ چرا نگفتند گروهی از مذهبیون متعصب که در همه ادوار بودند؟

* * *

با سلام. من تمامی حوزویان را مدافع جریان عقل گریزی ندانسته ام بلکه اگر شما دوست عزیز به متن نوشته دقت کنید بنده این تفکر را یک جریان افراط گرایی شبیه به سلفی گری و تعصب بر احادیثی دانسته ام که باید در سند و متن آنها بیشتر و بیشتر دقت شود. منظور بنده وجود جریانی است که واقعاً می تواند چهره اسلام، معارف شیعی درست و از همه مهمتر جمهوری اسلامی را به نسل معاصر و به جهانیان مشوه و جاهلانه نشان بدهد. قرآن بارها بر تعقل و پیروی از عقل تأکید کرده و همانطور که شما دوست طلبه می دانید و در مباحث اصولی خوانده اید در جایی که امور قطعی و عقلی میدان دار است امور ظنی و پیروی از طرق غیرعلمی جایگاهی ندارد! گویا این جریان ها که در میان برخی از آنان حوزویان نیز حضور دارند از اولیات دروس حوزوی نیز روی برتافته اند. همانطور که ملاحظه می کنید بنده در قسمتی از نوشته و نیز در پاسخ این انتقاد از خود متون حوزوی در مباحث اصولی «مبحث مهم اجتماع امر و نهی و تفاوت های این موضوع با باب تعارض و تزاحم» (لطفاً به ج 2 اصول فقه مظفر مراجعه کنید) شاهد آورده ام. بنابراین متون حوزوی خصوصاً مباحث اصول فقه در این باره جای هیچ گونه شک و تردیدی باقی نگذاشته! و مطلب مهمتر این که در پی این مباحث همواره بزرگان اصولی از دوره شیخ طوسی تاکنون و دوره های و اعصار امامان براین موضوع تأکید شده که اگر مکلف در میان امر ظنی محتمل و از سوی دیگر امری قطعی و نامحتمل و کاملاً عقلایی قرار گیرد در ترجیح و اخذ امر ظنی و وانهادن قطعیات مجاز و معذور نیست!

مطلب دیگر این که واقعیت های عالم طبیعت و نرمالیز بودن تمامی امور و حوادث طبیعی از جمله اموری است که در کتاب مقدس ما و گفتار پیشوایان دینی مورد تأکید است و دراین باره در متون دینی ما مطالب فراوانی وجود دارد این که؛ خداوند دوست دارد همه امور بر مجاری طبیعی و نرم خود تحقق پیدا کند سنگ و شمشیر و تیر و نیزه، کار و اثر طبیعی خود را می کند و در تن و بدن انبیا و اولیا و امامان کارگر می افتد، آفات و حوادث طبیعی مانند زلزله و آتش و طاعون و سیل و... بین مسجد و کنشت و بتخانه فرقی نمی گذارد و اثر وضعی خود را می نهد! مضاف بر این نگاه کوتاهی به تاریخ و حوادث طبیعی در امروز و دیروز نشان می دهد که حوادث و آفات بین مردمان با ایمان و بی ایمان و بین مکان مقدس و غیر مقدس فرقی ننهاده و نمی نهد؛ حادثه طبیعی ای مانند زلزله که سرزمین ما را بارها بر پشت خود لرزانده همه بناها را اعم کوخ و کاخ و مسجد و کلیسا و کنشت و میخانه و خرابات و... باهم ویران و نابود کرده!

در اوایل دولت قاجاری ما در تاریخ شاهد حمله و به توپ بستن روسها به مشهد مقدس و خود بارگاه رضوی بوده ایم و نیز در تقریباً دو قرن گذشته لشکر وهابیان از عربستان به کربلا هجوم آورده بسیاری از مردم و علمای طراز اول را قتل عام کرده پا را از این هم فراتر نهاده با اسبهای خود وارد حایر حسینی گشته حتی صندوق چوبین آن را شکسته با آن آتش برافروختند و قهوه فراوان دم کرده نوش جان کردند!!... و سنگ پیشانی و دندانهای پیامبر و تیغ بی دریغ فرق علی بن ابیطالب و حلقوم حسین و سًم جفا امام حسن و دیگر امامان (ع) را از پای درآورد و آنها را به درجه شهادت رسانید! قم مقدسه از نظر ما شیعیان و براساس روایات مکانی مقدس است خصوصاً وجود بارگاه کریمه اهل بیت (ع) بر ارزش واعتبار این مقام افزوده اما تمامی این امور نمی تواند جلوی تأثیر امور طبیعی مانند بیماریها و خصوصاً در این مدت یک ماه اندی اثر ویروس کرونا را از بین ببرد. لطفاً تاریخ نجف را بخوانید و ببینید که در آن سرزمین و مقام مقدس بارها طاعون دهشتناک چه کرده و جان هزاران هزار شیعه مومن را گرفته تا جایی که گاه کسی نبود تا اجساد این مومنان همجوار با ساحت مقدس علوی (ع) را به خاک بسپارد!

قدری بهره مندی از عقل و نگاه به تاریخ و مباحث خداشناسی و اصولی می تواند به ما در رفع و دفع این گونه شبهات کمک کند. در این مدت با این که ویروس کرونا از قم به کشور ما پا نهاد و در همان ابتدا جان چندین نفر را گرفت و با توصیه مسئولان و افراد متخصص پیشنهاد قرنطینه آن جا و خصوصاً بستن حرم مطرح شد با مخالفت تعدادی از چهره های حوزوی روبرو شد که واقعاً مایه تعجب بود و تنها با این اصطلاح از جانب آنان روبرو شدیم که این مکان «دارالشفا» است. البته که این مکانها محل توجه و عنایات خداوند و اولیا است اما اصطلاح «دارالشفا» که در سابقه هیچ کدام از این مکانها در تاریخ و روایات چیزی نمی یابیم به معنای این نیست که در چنین حادثهکاملاً طبیعی جانب امر قطعی را رها کرده به کلمه دارالشفا اکتفا کرده و خود را در مهلکه افکنده در برابر عقل و منطق و فراتر از همه خداوند پاسخی نداسته باشیم! آری دعا و تضرع و ندبه و زاری در پیشگاه خدا و مکانهای مقدس امید ما را به نجات از آفات و حوادث ناگوار بیشتر کرده توجه ما را به قادر مطلق که سررشته همه امور به دست اوست می افزاید و چه بسا با مقرون شدن علل و عوامل میمون و خوشایند آن هم براساس قوانین نرمال و طبیعی از پیچ و خم و تنگنای این وقایع بگریزیم و از نعمات و الطاف الاهی بهره بیشتری ببریم.

با تشکر، ارادتمند شما... یعقوبی، 25 اسفند 1398

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 


نوشته شده در  جمعه 99/1/1ساعت  1:11 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

 

پدیده ای به نام اهل توقف در روستای ایستای طالقان

دکتر رضا غلامی (عضو هیئت علمی مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا) در مقاله ای علمی - پژوهشی با عنوان «بررسی رویکردهای پنج گانه در مواجهه با علم» که در شماره یازدهم فصلنامه تحقیقات بنیادین علوم انسانی (تابستان 1397) منتشر شده، به اهل توقف طالقان اشاره کرده است. منبع ایشان، کتاب روستای ایستا نوشته حسین عسکری است.

این مقاله از دو بخش عمده تشکیل شده است: بخش اول، تبیین چهار رویکرد موجود درباره علم در میان مسلمانان و شعب گوناگون هر یک از رویکردهای مزبور به همراه با نقد مختصر هر یک از آنها؛ و بخش دوم، تبیین رویکرد پنجم به مثابه رویکرد مختار در قالب چهار اصل عمده. در بخش پایانی این مقاله با طرح چندین پرسش فلسفه علمی و پاسخ به آنها، پایداری رویکرد پنجم که رویکرد مختار است ارزیابی شده است. مغز رویکرد پنجم این است که اولاً قلمرو دین مقتضی شکلگیری علوم انسانیِ اسلامی است، لکن مقتضی شکلگیری علوم طبیعی، فنی و پزشکی اسلامی نیست؛ ثانیاً در علوم انسانی اسلامی، قرار بر جذب دانش و روششناسی های تجربی نیست، بلکه بر اساس منطقهبندی جدیدی که در ساحت علم بالمعنی الاعم صورت می‌گیرد، هر یک از منابع و روششناسی های علمی بر حسب قابلیت و کارکردی که دارد به‌تنهایی و یا شراکتی در یک یا چند منطقه مشخص از مناطق مزبور قرار می‌گیرد. مهمترین ثمره این طبقهبندی، ارتقای کارآمدی علوم انسانیِ اسلامی در شناخت و حل مسائل اساسی بشر و نزدیک کردن معرفت انسان بهیقین است؛ ثالثاً علوم طبیعی، فنی و پزشکی، اسلامی و غیراسلامی ندارند، لیکن در صورت عدم تعارض با زیرساخت‌های فکری اسلام، مورد تأیید اسلام‌اند و عملاً نیز مشروعیت می‌یابند؛ رابعاً بشر در زندگی دنیوی دارای نیازها و پاسخهای مشترک است و اسلام دستاوردهای بشری در حوزه علم و فناوری را مگر در مواردی که با هدف پلید به دست آمده باشد، قبول دارد؛ خامساً اراده انسان در شکلگیری علم گرچه انکارناپذیر است، اما تفاوت اراده به نسبی کردن خوبی و بدی در حوزه علم نمیانجامد؛ سادساً اسلام جبر تاریخی را قبول ندارد و انسانها را در تغییر شرایط محیطی مسئول میانگارد؛ لذا در اسلام چیزی به نام توقف و سکون در برابر شرایط به نام حوالت تاریخی و غیره وجود ندارد و قائلان به این دیدگاه، خواسته یا نخواسته به سکولاریسم تن داده‌اند.

کلیدواژگان: معرفت، عقل برهانی، عقل جزئی، علم تجربی، روش شناسی، سکولاریسم، علم دینی، فناوری و پیشرفت.

دانلود مقاله فوق

 وبلاگ روستای ایستای طالقان

 


نوشته شده در  سه شنبه 98/12/20ساعت  7:28 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

ایرانیان و یهودیان باستان نخستین مردمی بودند که در روشنگاه حکمت و خرد نبوی مرز میان روشنایی و تاریکی تقابل میان راستی و دروغ کشمکش و نبرد میان نیکی و بدی را آفتابی و عریان و شفاف سازی کردند. این مرزبندی و شفاف سازی تحولی بود بس عظیم بس مهم و بس سرنوشت ساز که در جهان باستان اتفاق می افتاد. گذار از یک جامعه و جهان اسطوره ای و الوهیت های مشرکانه و حرکت به سوی انفتاح و افتتاح تاریخی نبوی و یکتاپرستانه در میان ایرانیان و یهودیان عهد باستان تحولی بود با ابعاد هستی شناختی و معرفت شناختی و انسان شناختی و مدنی و معنوی به غایت عظیم. به تعبیر عارف و شاعر شهیر خراسانی ما حضرت مولوی:

حق فرستاد انبیا را با ورق

تا گزید این دانه ها را بر طبق 

پیش از این ما امت واحد بُدیم

کس ندانستی که ما نیک و بدیم

قلب و نیکو در جهان بودی روان

شب همه شب بود و ما چون شبروان

تا برآمد آفتاب انبیا

گفت ای غش دور شو صافی بیا

این برآمدن آفتاب نبوت و دور شدن غش الوهیت های مشرکانه عصر و عهد اساطیرالاولین و برآمدن خورشید و طلوع آفتاب حکمت و خرد نبوی در میان ایرانیان و عبریان عهد باستان تحولی بود بس عظیم و مه بانگی بود به غایت ُستُرگ با ابعاد هستی شناختی و معرفت شناختی و انسان شناختی و مدنی و معنوی که در ایرانشهر جهانی عصر و عهد هخامنشی بمعنی الاخص و خاورمیانه نبوی شده بمعنی الاعم اتفاق می افتاد. البته و صد البته یک جامعه و جهان مطلق نیک یا مطلق بد، مطلق زیبا یا مطلق زشت، مطلق رحمانی و یا مطلق شیطانی، در قاعده و قانون و قالب این عالم درنمی گنجد. در سپهر اندیشه می توان چنین جامعه و جهانی را تخیل و تصور و طراحی کرد لیکن در مقام و میدان عمل تحققش ناممکن و ناشدنی. طراحان مدینه های فاضله و ضاله و جاهله هم تحققش را در «اوتوپیا(ΟΥ-ΤΟΠΙΑ) » یعنی در لامکان می جستند و می یافتند نه فی المکان که البته تناقض دیگری را دامن می زدند. باری قاعده و قانون این جهان علی الخصوص قاعده و قانون دنیا یعنی جهان بشری شده قاعده و قانون علت ها و سبب ها و دلیل و معلول ها و مدلول و راستی ها و کژی ها و زیبایی ها و زشتی ها و تقابل و کشمکش میان اضداد است و انداد. به تعبیر حضرت مولوی در مثنوی:

پس نهانی ها به ضد پیدا شود

چون که حق نیست ضد پنهان بود

جامعه و جهان بشری جامعه و جهان نسبت هاست. به نسبت و در نسبت می باید محکش زد و سنجید و فهمید. موفق و ناموفق بودن و سعادتمند و شقاوتمندیشان رادر نسبت می توان محک زد و فهمید. جامعه و جهان بشری ما همان دنیای برآمده و برساخته امکانات و ظرفیت ها و استعدادها و توانمایه های وجودی بشری ما از هر جنس و نوع و طور و قسم است. جانوران حیات وحش طبیعت دارند و آدمیان دنیا. دنیایی که هم داد را در آن می توان جاری کرد هم بیداد را هم مزرعه های سبز رفاه را در آن گسترد هم بیان و برهوت فقر را در آن گسترش داد هم طبل سعادت و نیکبختی را در آن می توان کوبید هم شقاوت و بدبختی را در آن تجربه کرد. هم از راستی راست کاران و درست کاران طریق درست زیستن و راست گفتن را در آن آموخت هم از کژی کژاندیشیان و کژرفتاران و روان در آن آسیب دید و زیان برد هم گناه و معصیت و مصیبت را در آن تجربه کرد هم حلاوت شرم و پاکی و پرهیزکاری را در آن چشید و زیست. خلاصه سخن آنکه هم کشمکش و تقابل نیکی و نیکخواهان را با بدی و بدخواهان و بدکاران را در آوردگاه آن آزمود هم خدمت خادمان را هم خیانت خائنان را شاهد بود. چنین است جامعه و جهان بشری ما.

اتفاقاً هرجا و هرگاه شرایط را نامتعارف تر و اوضاع را دشوار و خطر خیزتر و جامعه ها را در معرض مخاطرات سهمگین تر و در آوردگاه دست و پنجه فشردن با معضلات سنگین تر و در کوره پیچ های صعب العبورتر یافته ایم خروج و بر صحنه آمدن و تقابل و کشمکش نیروهای متعارض از هر جنس و نوع و قسم نهفته و نهان در لایه های و زیرلایه های درون جامعه ها را فراگیرتر و جدی تر و شفاف تر و آفتابی تر و آشکارتر و پر قوّت تر هم شاهد بوده ایم هم آزموده ایم هم از سر گذرانده ایم. مادام که پای آزمون و کارزاری در میان نیست. تا آن هنگام که اوضاع عادی و ایام بر وفق مراد است همه چیز مساعد موافق طبع و به مصلحت و به منفعت است در حرف و قول مدعیان اخلاق و ایمان و عمل نیک و نیکخواه مردمان بسیارند؛ وقتی شرایط نامتعارف می شود و اوضاع خطرخیز و مخاطره انگیز و به آوردگاه آزمون فراخوانده می شویم اینجاست که هر کسی و هر جامعه ای اصالت هنر و همت و قوّت حکمت و خرد و اخلاق و ایمان و معنویت خود را در میدان عمل می تواند به منصه ظهور و به تماشا بگذارد. اتفاقاً در چنین برهه ها و بحران ها و موقعیت های دشوار و خطر است که جنود شرّ و شیطان هم خروج کرده و کارزار فراخوانده می شوند. کار نیک همیشه شر برانگیر بوده است. قرآن را ببینید: «وَ کَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ؛ و همچنین براى هر پیامبرى دشمنانى از شیاطین انس و جن قرار دادیم» (آیه 112 سوره انعام).

ویروس کرونا نه آغازین و نه فرجامین ویروس مسری و مهلکیست که با آن دست و پنجه می فشاریم و دست و پنجه خواهیم فشرد. شواهد و قرائن فراوان به ما می گویند و ما را متقاعد می کنند؛ جامعه هایی که در آوردگاه های آزمون تاریخ از هر جنس و نوع و قسم، در میانه میدان مانده اند و با خطرها و مخاطرات سنگین و سهمگین دست و پنجه فشرده اند هم آزموده تر و قوی تر و ایمن تر به حیات خود ادامه داده اند هم شکوفان تر و عزتمندانه زیسته و سروری کرده اند. یک جامعه و جهان تهی از تموج و تحرک و تغیر و تحول بدون حس همبستگی اجتماعی و حکمت و خرد و دلیری رویارویی با مخاطرات بدون اخلاق و ایمان و امید به نیک زیستن و نیکخواه آدمیان بدون بدون کشمکش و دست و پنجه فشردن با نیروهای شر و شیطان؛ سرد و بی روح و مرده و ملال آور و قبرستانی بیش نیست. و چه تغیر و تحولی انسان سازتر و سرنوشت ساز تر از تحول و تغیّر از درون.

دانشگاه تهران: 14/12/1398 هجری خورشیدی

 


نوشته شده در  جمعه 98/12/16ساعت  8:34 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

متن سخنرانی فوق

 


نوشته شده در  سه شنبه 98/11/29ساعت  9:59 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

 

از نزدیک کردن مرزهای علم و دین تا کتاب سوزی سفیهانه

استاد اسماعیل یعقوبی

 (نویسنده و البرزپژوه) 

همواره مبلغان دینی و فرهیختگان حوزه علمیه قم در این چند دهه اخیر (هفتاد ساله) از آنجا که سعی و تلاشی همه جانبه را برای نزدیک کردن مرزهای علم و دین و از همه با اهمیت تر محو کردن جدایی حوزه و دانشگاه از خود بروز داده اند و شخصیت هایی مانند شهید مطهری و شهید بهشتی و شهید مفتح و... تلاش می کردند تا فکر جوان معاصر دانشگاهی و آشنا با علم و فرهنگ و فلسفه امروزی را با دین آشنا سازند و این ادعا را به اثبات برسانند که علیرغم تفکر غرب گرایی و مخالفان و مغرضان دین ستیز، اسلام دینی کامل و همه جانبه نگر و منطقی و عقل گراست و پیامبر اسلام منادی علم و معرفت و تفکر و تعقل است و با برشمردن آن همه کتاب ها و آثار علمی که از بزرگان و دانش اندوزان و دانشمندان و دانشوران و به رخ کشیدن پزشکان و عالمان علوم تجربی و ریاضی و... چون بیرونی و خوارزمی و شیخ الرئیس و رازی و... به جهانیان و این ادعا که قرنها مسلمانان داعیه دار علم و ایرانیان در علم پروری سری در میان سرها داشته اند و خصوصاً مسلمین درعلم پزشکی به فرموده پیامبر خویش رفته اند که: العلم علمان علم الادیان و علم الابدان!

و بالاخره در میان این همه فخر و افتخار و خوش خرامیدن و چشم جهانیان را به خویش معطوف کردن و دهانی به درازای فلک گشودن در هر کوی و برزن و کتاب و دفتر و رسانه ملی صدا و سیما و وقت عزیز خلایق را به این جملات معطل کردن که: ما مسلمانان قرنها پیشتازان علم و دانش بوده ایم و غربیان هر چه از این میان دارند جز آن که ریزه خواران این درگاهند و به هر جا که رسیده اند از این میراث به ارث برده اند! و گاه برخی از این گفتار هم عبور کرده آنان را نه تنها میراث دار علوم مسلمین نمی دانند که غربیان را دزدان و سارقان علم مسلمین معرفی می کنند! و آن همه تمسخر و سیاه نمایی قرون وسطای غربی که چه کتابها و آثار علمی و چه تعداد دانشمندان و متفکرانی که توسط کلیسا سوزانده شد و تاریخ را به گواه گرفتن و مقامات کلیسا را ابله و نادان معرفی کردن !آری به ناگاه در این هیاهو و غوغا و فغان و فریاد از تاریخ کتاب سوزی دوره میانه و به سخره نگریستن تاریخ علم سوزی و پیکر دانشمندان را بر دار کردن و... از این نمد کلاهی برای خویش دوختن که: ما طاوس علیین علمیم!

مردی در لباس علم و فقاهت و حوزه قم و مدعی علم طب اسلامی! که به گفته برخی معتقدان به ساحت منیع علمی ایشان و شنیده ها که ایشان ده ها هزار روایت طب اسلامی را فراهم آورده! یک کتاب در علم پزشکی را با صلوات بر پیامبری که مبشر علم و دانش بود «به آتش کشید» آری این خبر درست است و آن چنان روح و دل یک انسان شیفته علم را می آزارد و دود تعجب از سر آدمی بر می خیزد که: آیا آن همه ادعاها در پیوند علم و دین و نگاه مطهری ها و بهشتی ها و مفتح ها و باهنرها در نقد قرون وسطا و کتاب سوزی کلیسا و... اگر درست باشد و بعد از چهل سال از گذشت دوران انقلاب فرهنگی چه شده که در حوزه علمیه قم توسط یک چنین کسی که مدعی علم است باید کتابی علمی سوزانده شود و هیچ صدای اعتراضی در مقابل این عمل وقیحانه کاملاً ضد علمی و اسلامی صورت نگیرد. این عمل به قدری وقیحانه است که آبروی حوزه و مدار و مبنای علمی آن را تهدید می کند و زخمی جان کاه، بر قامت سنت علمی مسلمانان خصوصاً حوزه علمیه قم وارد می آورد. حقیر این عمل وقیحانه و از سر جهل را سخت محکوم می کنم و با تمام وجودم از کیان سنت حوزوی شیعی دفاع کرده از مسولان امر می خواهیم که با عامل چنین عمل سفیهانه ای سخت برخورد کنند.

اسماعیل یعقوبی

 6 بهمن 1398

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

درباره کتاب هاریسون

پروفسور تینسلی رادلف هاریسون 18 مارس 1900تا 4 اوت 1978 میلادی در 15سالگی از دبیرستان فارغ التحصیل شد و وارد دانشگاه میشیگان شد بعد به دانشگاه جان هاپکینز رفت و تخصص دانشگاهی خود را در بیمارستان بنت بریگ هام در بوستون گذراند. کتاب «اصول طب داخلی» او یکی از مهمترین و اصلی ترین منابع درسی طب داخلی است. این کتاب در 1950 منتشر شده و ویرایش بیستم آن در 2018 متتشر گردیده است. این کتاب موضوعات فراوانی مانند عصب شناسی تا بیماریهای عفونی را شامل می شود. این کتاب اخیرا توسط آقای تبریزیان که مدعی طب اسلامی است در قم به آتش کشیده شد!

 


نوشته شده در  یکشنبه 98/11/6ساعت  5:42 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
مثال مهدی مهریزی از اهل توقف طالقان
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 6
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 11
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 10
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 9
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 8
درباره پیوندهای فرهنگی و تاریخی استان های قزوین و البرز
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]