جای جیپ شعبان بیمخ هنوز بر در خانه مصدق باقی است
سهشنبه 28 مرداد 1399 / 01:12 / دستهبندی: البرز / کد خبر: 99052820415 / خبرنگار: 50022
ایسنا / البرز: امروز کودتای 25 تا 28 مرداد 1332، 67 ساله شد، کودتایی که در تهران به وقوع پیوست اما برخی آثار آن پس از سالها هنوز در البرز باقیست، مثل درب خانه ویران شده مصدق که بر اثر برخورد جیپ شعبان بی مخ خم شده یا خانهای که مصدق دوران حصر بعد از کودتا تا پایان عمر را در آن سپری کرد و البته مهمتر از همه جنازه مصدق که در همان خانه به امانت سپرده شده چون شاه گفته بود «زنده و مردهاش احمدآباد…» مصادف با این تاریخ، دکتر حسین عسکری نویسنده و البرزپژوه در یادداشتی برای ایسنا، نوشت:
67 سال از کودتای آمریکایی، انگلیسی و پهلوی در روز 28 مرداد 1332 گذشت. کودتایی پیچیده که منجر به سقوط دولت قانونی ایران شد. محمدرضا شاه که از کشور گریخته بود بار دیگر برگشت و نیروهای ملی مذهبی با مشت آهنین حکومت پهلوی سرکوب، زندانی و یا منزوی شدند. دکتر محمد مصدق هم در یک دادگاه نظامی فرمایشی به سه سال زندان انفرادی در لشکر 2 زرهی محکوم شد. اخیراً بخش هایی از اسناد مربوط به کودتا از حالت طبقهبندی خارج شده و تعدادی از آنها در «وب سایت آرشیو امنیت ملی آمریکا» قابل مشاهده است. این اسناد به صراحت دخالت استعمار و استبداد در براندازی دولت مردمی ایران را تأیید میکند. پس از کودتا، 25 سال دیگر حکومت پهلوی ادامه پیدا کرد البته با کمک سازمان اطلاعات و امنیت (ساواک) و غلبه رویکردهای امنیتی و اطلاعاتی. حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در تحلیل کودتای 28 مرداد فرموده اند: «غربیها به او (محمدرضا شاه) کمک کردند تا بتواند یک حکومت ملی را سرنگون کند، غربیها خودشان مستقیماً در 28 مرداد حکومت مصدق را - که یک حکومت ملی بود، کاری به اعتقادات مصدق ندارم، بالاخره حکومت ملی بود - سرنگون کردند.» با جست و جو در منابع مکتوب و اسناد برجای مانده، می توان ردپاهایی از این کودتا را در استان البرز پی گرفت:
1. دکتر مصدق پس از گذراندن حبس انفرادی سه ساله، به جای این که آزاد شود از 13 مرداد 1335 تا 14 اسفند 1345 به روستای احمدآباد از توابع شهرستان نظرآباد در استان البرز تبعید شد. تبعیدی رنجآور که مشمول آزارها و نظارتهای سخت گیرانه ساواک بود. این تبعید بر اساس اسناد محرمانه وزارت خارجه آمریکا به تدبیر و توصیه سازمان جاسوسی آن کشور موسوم به «سیا» انجام شده بود.
2. نوچههای شعبان جعفری مشهور به بی مخ که پس از کودتا، عنوان «تاجبخش» را از شاه دریافت کرده بود، گاه و بیگاه با طراحی و هدایت ساواک در پوسته مردم به احمدآباد می آمدند و با شعارها و دشنام هایشان مصدق را آزار میدادند. پس از این فشارهای روانی بود که ساواک حلقه حصر را تنگ تر کرد به طوری که در اواخر تبعید منتهی به مرگ، مصدق برای دیدار با خانوادهاش نیز تحت فشار و تدابیر پیچیده امنیتی بود. او وصیت کرده بود در کنار مزار شهدای 30 تیر 1331 به خاک سپرده شود اما شاه اجازه نداد و پیکرش امانی در احمدآباد به خاک سپرده شد. از سال 1345 تا آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، این بار قبر مصدق در حلقه امنیتی ساواک قرار گرفته بود. اسناد برجای مانده نشان میدهد که چگونه نیروهای مخالف حکومت پهلوی در احمدآباد مورد آزار مأموران ساواک قرار گرفتهاند.
3. بازرگان سیاسی «عبدالله مقدم» بنیانگذار کارخانجات نساجی در شهر نظرآباد، مخالف دکتر مصدق بود و از نزدیکان به محافل قدرت و ثروت حکومت پهلوی به شمار می رفت. این تقابل مقدم با مصدق از اتاق بازرگانی ایران آغاز شده بود. همین مخالفتها، باعث شد که مقدم در سال های پس از کودتا، آشکارا و رسماً از شعبان جعفری (بیمخ) که از عوامل اجرایی کودتا به شمار می رفت دعوت کرده و از او در شهر نظرآباد بسان مقامات دولتی استقبال و پذیرایی کند. البته این دیدار، بازدیدهای مقدم و همکارانش از زورخانه شعبان را در پی داشت. بخشی از عکسهای یادگاری مقدم و شعبان در آرشیو آقای کریم توسلیان (دایرکننده نخستین عکاسی نظرآباد) قابل مشاهده است.
4. پس از کودتا، خانه مصدق در تهران تخریب شد و بخشی از آجرها و درب آن خانه به تبعیدگاه صاحب خانه منتقل شد. فرورفتگیهای این درب، حاصل برخورد شدید جیپ شعبان بی مخ با آن است. این درب آهنی، اثری مهم از کودتای 28 مرداد در استان البرز به شمار میرود. استیفن کینزر خبرنگار ارشد روزنامه نیویورک تایمز و نویسنده کتاب «همه مردان شاه» این درب را در احمدآباد دیده و درباره آن مطالبی نوشته است.
5. آیت الله محمد محمدی اشتهاردی (نویسنده و پژوهشگر البرزی) در سالهای پس از کودتا از سوی پاسگاه ژاندارمری اشتهارد بازداشت شد. اتهام او توزیع اعلامیه اعتراضی آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی دیگر عالم البرزی در محکومیت برگزاری جشن سالگرد کودتای 28 مرداد در اشتهارد بود.
در پایان پیشنهاد میشود قلعه تاریخی احمدآباد که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده با تدبیر هوشمندانه مسئولان کشوری و استانی به «موزه ملی مبارزه ایرانیان با استعمار و استبداد» تبدیل شود. موزه ای که در راستای اهداف انقلاب اسلامی است.
منابع: استیفن کینزر، همه مردان شاه، ترجمه شهریار خوّاجیان، ص 325؛ محمد مصدق، خاطرات و تألمات مصدق، ص 171؛ غلامحسین مصدق، در کنار پدرم مصدق، ص 148؛ حسین عسکری، بیداری دشت کهن، ص 349؛ همان نویسنده، علمای مجاهد استان البرز، ص 148؛ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی سید علی خامنهای، 12/4/1395.
یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
حسین عسکری، «ردپای کودتا در البرز»، روزنامه پیام آشنا، ش 1672، سه شنبه 28 مرداد 1399، ص 8.
یادداشت فوق در روزنامه پیام آشنا
روزنامه روزان، شماره 4384، چهارشنبه 29 امرداد 1399، صفحه 2
اسناد منتشر شده در وب سایت آرشیو امنیت ملی آمریکا درباره کودتای 28 مرداد 1335
تبعید دکتر مصدق به احمدآباد در 13 مرداد 1335
تنهایی مصدق در تبعیدگاه احمدآباد
آرامگاه و تبعیدگاه مصدق در احمدآباد
روز 23 آبان 1340 محمد رضا شاه پهلوی به همراه فرح دیبا، دکتر علی امینی نخست وزیر، مهندس فریور وزیر صنایع و معادن، عطاالله خسروانی وزیر کار و سمیعی وزیر پست و تلگراف طی مراسمی کارخانجات نساجی مقدم را در نظرآباد افتتاح کرد.
قدردانی محمد رضا شاه پهلوی از شعبان جعفری
عبدالله مقدم بنیانگذار کارخانجات نساجی مقدم در شهر نظرآباد
قدردانی عبدالله مقدم از شعبان جعفری در کارخانجات نساجی مقدم شهر نظرآباد
آیت الله محمد محمدی اشتهاردی در کنار آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی
دربی آهنی در قلعه احمدآباد (آرامگاه و تبعیدگاه دکتر محمد مصدق) نگهداری می شود که اثری ارزشمند از کودتای امریکایی، انگلیسی و پهلوی 28 مرداد 1332 است. به هنگام کودتا، خانه دکتر مصدق در تهران ویران شد. این درب همان خانه است و همچنان فرورفتگیهای برخورد جیپ شعبان جعفری (بیمخ) از عوامل اجرایی کودتا در آن دیده میشود. مصدق از در پشتی خانه اش گریخت اما پس از سه سال زندان انفرادی، به دستور سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) به روستای احمدآباد از توابع شهرستان نظرآباد در استان البرز تبعید شد. استیفن کینزر (خبرنگار ارشد روزنامه نیویورک تایمز و نویسنده کتاب همه مردان شاه) درباره این درب مطالبی نوشته است. روز جمعه 24مرداد 1399با آقای ابوالفتح تک روستا (آشپز وفادار قلعه احمدآباد) در کنار این اثر تاریخی، گفت و گویی جذاب داشتم که بخشی از آن را به مناسبت شصت و هفتمین سالگشت کودتای 28 مرداد ببینید. جهت آگاهی بیشتر درباره این اثر تاریخی رجوع کنید به مصاحبه ام با خبرگزاری مهر.
حسین عسکری - شب 28 مرداد 1399
ویدئو از: علی عسگری
ابوالفتح تک روستا آشپز قلعه احمدآباد در حال اشاره به تنها وسیله خانه تاراج شده دکتر مصدق در تهران که در روستای احمدآباد نگهداری می شود.
به مناسبت سالگشت کودتای 28 مرداد 1332 درباره نقش روستای احمدآباد از توابع شهرستان نظرآباد در رویدادهای تاریخ معاصر ایران با صفحه اینستاگرام «گروه گردشگری ایران بیا» سخن خواهم گفت
پنج شنبه 23 امرداد 1399، ساعت 18
https://www.instagram.com/iranbiafa
نام آوران سرزمین من
(معرفی مشاهیر استان البرز در رادیو البرز)
تهیه کننده: محمد شهبازی
روزهای زوج ساعت 13:40 / تکرار روزهای فرد همان ساعت
با حضور البرزپژوهان: اسماعیل آل احمد، حسین عسکری، زکریا مهرور، سید هادی میرابوالقاسمی و...
______________________
کودک نویسان البرزپژوه
هجدهم تیر در تقویم پرافتخار ایران عزیز، روز ادبیات کودکان و نوجوانان نامگذاری شده است. این روز فرهنگی و مهم را به نویسندگان البرزی این عرصه به ویژه سه نویسنده گرامی که با التفات به حوزه البرزپژوهی، آثاری را در معرفی زادگاهشان پدید آورده اند، تبریک عرض می کنم. آقایان منوچهر سلیمی، زکریا مهرور و مرتضی دهقان آزاد که روستاهای فشند، برغان و اغلان تپه از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز را شناسنامه دار کرده اند. قلمشان همچنان پویا و بابرکت باد.
18 تیر 1399
______________________
مشغول کتاب تاریخ هشتگرد هستم
مقاله فوق درباره مجموعه تاریخی ینگی امام در شهرستان ساوجبلاغ است که در 7 آذر 1381 در صفحه 16 شماره 740 روزنامه جام جم منتشر شده است. از آن سال ها بسیار علاقه مند بودم که کتابی درباره ینگی امام بنویسم. خوشبختانه از اوایل سال 1399 مشغول مطالعات اکتشافی و فیش برداری های کتاب «تاریخ هشتگرد» هستم. ینگی امام هم در محدوده این شهر قرار دارد. با بررسی منابع مکتوب و اسناد مربوط به دوره صفویه تا اواخر پهلوی، کمیت و کیفیت دلالت های فرهنگی و تاریخی مجموعه تاریخی ینگی امام، قابل توجه و مهم است. در این باره بیشتر خواهم نوشت. امیدوارم در کتاب، حق مطلب را ادا کنم.
13 تیر 1399
______________________
یادی از شهید البرزی سپاه شهید چمران
عکس این شهید عزیز که از سال 1365ش، پیکرش در مزار شهدای شهر نظرآباد از توابع استان البرز به خاک سپرده شده، از تصاویر همچنان جذاب و به یاد ماندنی دوران کودکی ام است. شهیدی خوش تیپ که سبیل مرتبش، شکوه نظامی اش را دوچندان کرده است. درجه نظامی اش، گروهبان است اما بسان امیران نگاهت را درگیر اراده اش می کند. خواستم به مناسبت 31 خرداد سالگشت شهادت سردار دکتر مصطفی چمران، مطلبی مرتبط با استان البرز بنویسم، یاد شهید علی دودانگه افتادم که چهار ماه همسنگر آن فرمانده شجاع در جنگ های نامنظم بود. این شهید از سال 1356ش تا هنگام شهادتش، جمعی ژاندارمری بود. نیروی منحل شده در نیروی انتظامی فعلی که وظیفه اش پاسداری از مرزهای ایران عزیز بود. کشف دلایل تکثر و تفاوت چهره ها و منش شهدای جنگ تحمیلی با معیارهای امروزی، همیشه برایم جذاب بوده است. چهره هایی که اگر الان بودند شاید در گزینش این نهاد یا آن اداره رد صلاحیت می شدند! روح این فرمانده شهید و نیروی باوفایش شاد و قرین رحمت الهی باد...
31 خرداد 1399
______________________
مجتهد تبعیدی در کرج
این بریده روزنامه اطلاعات متعلق به 15 خرداد 1342 است که طی آن تیمسار پاکروان رئیس ساواک از دستگیری آیت الله خمینی و آیت الله قمی خبر داده است. شخصیت اخیر همان آیت الله سید حسن طباطبایی قمی است که در 15 خرداد 1342 به همراه امام خمینی (ره) بازداشت و در زندان قصر و پادگان عشرت آباد تهران زندانی شد. آیت الله قمی که مخالف حکومت پهلوی بود از سال 1346 تا 1357ش در وضعیت تبعید و حصر در خیابان برغان شهر کرج زندگی می کرد. این سکونت ناخواسته باعث شد چهره هایی همانند امام موسی صدر به کرج بیایند برای دیدار با او. چند ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، از تبعیدگاه کرج رهایی یافت و به مشهد بازگشت. او از منتقدان سرسخت دکتر علی شریعتی بود. در نهایت روز 21 خرداد 1386 در سن 97 سالگی در شهر مشهد درگذشت. آیت الله وحید خراسانی بر پیکر او نماز خواند و آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب با صدور پیامی مکتوب از مبارزات او تجلیل کرد. درباره چرایی و چگونگی انزوای او در سال های پس از پیروزی انقلاب و آشتی اش در پایان عمر، در مجالی دیگر خواهم نوشت.
حسین عسکری - 14 خرداد 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
ماه نشینی ما
شب جمعه (19 تیر 1399) ساعت 22 در برنامه زنده «ماه نشین» گفت وگوی گرمی با آقای محمد نجفی درباره ناگفته ها و ناشنیده های محوطه باستانی خوروین ساوجبلاغ داشتم. آقای اصغری تهیه کننده این برنامه در بین این گفت گو، بخش هایی از فیلم مستند «داستان یک شهر» ساخته شهرام درخشان را پخش کرد؛ فیلم کمتر دیده شده ای از سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی از کارخانجات نساجی مقدم شهر نظرآباد. پخش این فیلم، بار دیگر بحث تغییر کاربری این کارخانجات را در این برنامه تلویزیونی دامن زد. در مجموع شب خاطره انگیزی بود. عکس فوق هم سندی بر پیوستن بنده به پویش «من ماسک می زنم» است. البته فیلم گفت وگو درباره ویژگی های ارزشمند فرهنگ و مدنیت خوروین را در پست های بعدی منتشر خواهم کرد .
حسین عسکری - 20 تیر 1399
______________________
نکته های خوش و نقدهای نیک یک گفتگو
دکتر حکمت اله ملاصالحی
(استاد دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی)
به تاریخ نوزدهم تیر ماه سال جاری برنامه ای که نامش «ماه نشین» است از شبکه استانی سیمای البرز ساعت بیست و دو شب پخش شد. بخشی از برنامه، به گفتگوی زنده دوست گرانقدر و نویسنده توانای میهن ما آقای دکتر حسین عسکری با مجری برنامه اختصاص داده شده بود. ایشان در این برنامه قدمت باستان شناختی و غنای تاریخی و فرهنگی استان را موجز و مجمل معرفی کردند و از فقدان موزه باستانی شناختی و آثار باستانی در استان شِکوِه داشتند و از بی توجهی و بی خبری مسئولان و مدیران استانی به پدیده و نهادی با چنین درجه از اهمیت اظهار گله مندی و ناخوشنودی کردند. لازم می بینم در همین رابطه به چند نکته اشاره شود:
نخست آن که مادام و تا هنگامی که حکمت و خرد و منطق و معنا و ضرورت و در یک کلام فلسفه موجودیت چیزی، پدیده ای، نهادی، سازمانی برای مردم و دولتیان و مدیران و مسئولان جامعه ای درست و دقیق و عمیق تعریف و فهمیده شده نیست از پی افکندن و بنیاد نهادن و تأسیس آن نیز چیزی به کف نخواهد آمد و منفعت و مصلحتی حاصل نخواهد شد. بی خبری تاریخی که دامنگیر جامعه پساانقلاب ما شده است برای مُلک و ملت ما پر هزینه و خسارت بار بوده است. البته نویسنده توانا و خوشفکر ما آقای عسکری به بی خبری و غفلت تاریخی سال های استبداد شاهانه اشارات و ارجاعاتی نیک داشتتد. آن غفلت و بی خبری در جامعه پسا انقلاب ما متأسفانه توجیه شرعی هم شد و زیر سقف های تَرَک خورده آموزش و پرورش، نسلی را چنان غلط و چنان در غفلت و بی خبری تاریخی تربیت کردیم و تعلیم دادیم که نه تنها انگیزه و احساسی از ایرانی بودن و میهن دوستی در جان و وجدان و روان و رفتارش نیست که اصلاً نمی داند برای چه زندگی می کند و مسئولیت و منزلت و معنا و نقش و سهم بودن و حضورش در جامعه و جهانی که زندگی می کند چیست. تصادفی نیست از زبان طلبه ای غافل و بی خبر می شنویم که بگوید اگر روزی ما نباشیم چنان سرزمین سوخته ای بجای خواهیم نهاد که هیچ چیز برای هیچ کس نباشد!!! چنین است غفلت و بی خبری تاریخی و میهن ستیزی و میهن گریزی که اینک با آن دست در گریبانیم و دست و پنجه می فشاریم!
دو دیگر آن که در میان انواع و اقسام و اطوار تاریخ نگاری اعم از تاریخ نگاری مکتوب (روایی و تحلیلی و تطبیقی و پدیدارشناختی و فلسفی و مانند این ها) و تاریخ مستندنگاری و تاریخ شفاهی و تاریخ نگاری های باستان شناختی و ملموس که علوم باستان شناختی و انسان شناختی و موزه شناختی(Museology) در صف مقدم ایستاده اند؛ این نوع اخیر و جدید و فوق العاده مهم از آگاهی و شناخت ما از تاریخ و حضور تاریخی انسان در جهان چونان هستنده ای تاریخمند است که در جوامع گذشته به مفهوم متجدد آن شناخته شده نبوده است. این نوع از تاریخ نگاشت های باستان شناسانه و ملموس هم تجربی ترند هم انسانشمول و جامع تر. انسانشمول و جامع تر به این معنا که همه ادوار تاریخ بشر را از صدر تا ذیل شامل می شوند و پوشش می دهند. هم در مقیاسی ملی هم سیاره ای و انسانشول هم می توان تاریخ بشر را نگاشت. اتفاقی عملاً در روزگار ما افتاده است. پدیده موزه های عالم مدرن تاریخستان های عظیم نه تنها جامعه و جهان بشری ما که طبیعت و کیهان هم هستند.
سه دیگر آنکه به هر روی خواسته و ناخواسته پس از بپاخاستن طوفان توفنده انقلاب علمی و صنعتی در قاره و منطقه غربی تاریخ چهره فرهنگ و شیوه زندگی و نحوه بودن ما در جهان در مقیاسی سیاره ای و انسانشمول تغییر کرده است. بازگشت به شیوه های زندگی پیشامدرن یا به اصطلاح جوامع سنّتی نه ممکن است و نه ضروری و نه معقول و میسور. صیانت از مواریث و آثار بجای مانده از نحوه زندگی جوامع گذشته و نگارش تاریخ و فرهنگ و جامعه و جمعیت شناختی آن شیوه ها و نحوه های زندگی برای هر قوم و ملت و کشور و نظام سیاسی یک ضرورت است و البته ضرورت اجتناب ناپذیر.
چهارم آنکه در پس پشت موجودیت موزه های عالم مدرن هم تاریخ و تحولات عظیم تاریخی هم حکمت و خرد و معنا و منطق و فکر و فلسفه و نظام های ارزشی و دانایی علی الخصوص یک جهان دانش و دانایی تاریخی ستبر هست که متأسفانه نه تنها حاکمان و دولتیات جامعه پسا انقلاب ما از آن هیچ نمی دانند که متأسفانه حتی برای بسیاری از نخبگان و تحصیل کرده های جامعه معاصر ما درست تعریف و تفهیم شده نیست.
دانشگاه تهران 1399/4/19 هجری خورشیدی
- نشر نخست این یادداشت در کانال تلگرام اندیشه حکمت andishehekmat@
______________________
یادآوری هویت داشتهی البرزنشینان
واکنش دکتر احسان الله شکراللهی هنرمند و پژوهشگر البرزی و رییس مرکز تحقیقات زبان فارسی در دهلی نو (هند) به برنامه تلویزیونی ماه نشین
به به! مثل همیشه گفتاری دلنشین و شیرین و هویتساز. حقیقت این است که یکی از استوانههای مهم و مایه دوام هر جامعه، عناصر هویتی آن جامعه هستند، و شناختن و شناساندن این عناصر هویتی کار بسیار مهمی است مثل استحکامبخشی فوندانسیون یک ساختمانی که بیم ریزش آن میرود. همه جوامع در جهان به دنبال این هستند که حتی هویت نداشته خودشان را به نوعی بسازند و بسیاری از جوامع، عناصر هویتی که دارند را آنقدر که باید و شاید نمی شناسند، تا جایی که فراموش میشود و افراد آن جوامع دچار از خودبیگانگی و دچار ضعف شخصیتی و فقدان غرور ملی میشوند. خوشبختانه جناب آقای دکتر حسین عسکری عزیز از پژوهشگران سختکوش، کار ریشهای و مهمی را در پیش گرفتند و آن این که هویت داشتهی البرزنشینان را به ایشان یادآوری میکند. خوب استان البرزیان را بازشناسی و بازنشانی میکنند. به واسطه اینکه این استان آخرین استان شکل گرفته در کشور است، و با این عناصر هویتی شناسانده نشده، یعنی بخشی از این پیشینه همیشه به نام تهران معرفی شده و بخشی هم به نام قزوین و... معرفی شده و امروز این ضرورت را بیش از همیشه احساس می کنیم که یک بار دیگر تک تک افراد تاثیرگذار در تاریخ و عناصر مردم شناسی و دیرینه شناسی و تاریخی این خطه از نو بازخوانی و بازگویی بشود. خوشبختانه آقای دکتر عسکری با درک درست و عمیق این ضرورت، آستین همت را بالا زدهاند و به انجام این مهم میپردازند، و از این بابت همه ما البرزیان و البرزنشینان وامدار ایشان هستیم و هر کمکی از دستمان بربیاد باید انجام بدهیم تا این کار بزرگ به سامان برسد.
21 تیر 1399
______________________
- حسین عسکری: از ابراز لطف و تشویق های جناب آقای دکتر شکراللهی عزیز، خاضعانه سپاسگزارم. امیدوارم که تکاپوهای اندک و ناچیز بنده در تقویت هویت تاریخی استان البرز موثر باشد. البته دکتر شکراللهی از پیشگامان طالقان پژوهی و البرزشناسی هستند. برگزاری آیین شونشیر (شب نشینی دیزانیان) و معرفی خوشنویسان البرزی و نگارش مقالاتی درباره فرهنگ و تاریخ طالقان... بخشی از فعالیت های ارزشمند ایشان است. اکنون نیز در شبه قاره هند، جانانه و مدبرانه از زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ گرانسنگ ایران عزیز پاسداری می کنند.
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
روز جمعه پنجم امرداد 1358 شادروان آیت الله سید محمود علایی طالقانی (فقیه نواندیش البرزی) با حکم امام خمینی (ره) نخستین آیین نماز جمعه پس از پیروزی انقلاب اسلامی را در دانشگاه تهران و خیابان های اطراف آن اقامه کرد. روزنامه ها نوشتند بیش از یک میلیون نفر با سلیقه های مختلف به آیت الله طالقانی اقتدا کرده اند. به مناسبت چهل و یک سالگی این نماز جمعه تاریخی و ویژه، روز شنبه 4 امرداد 1399 ساعت 22 گفت و گویی زنده در همین صفحه با آقای اسماعیل آل احمد خواهم داشت. آقای آل احمد نویسنده، پژوهشگر و مدرس حوزه علمیه است. ریشه در طالقان دارد و هم اکنون مشغول نگارش کتاب تاریخ انقلاب اسلامی در طالقان است. امیدوارم گفت گویی صریح و جذاب داشته باشیم.
حسین عسکری
ثبت گنجینه هنری البرز به نام تهران و قزوین!
سهشنبه 31 تیر 1399 / 09:12
دستهبندی: البرز
کد خبر: 99043122899
خبرنگار: 50022
خبرگزاری ایسنا / یک نویسنده و البرزپژوه گفت: استاد غلامحسین امیرخانی خوشنویس نامدار البرزی از سوی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با عنوان «گنجینه زنده بشری در خط نستعلیق» به شماره 45در فهرست ملی «نادره کاران میراث فرهنگی ناملموس» به ثبت رسید. دکتر حسین عسکری در گفت و گو با ایسنا، با اعلام این خبر گفت: عجیب آنکه علی اصغر مونسان وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در 29تیر 1399طی نامههای جداگانهای به انوشیروان محسنی بندپی و هدایتالله جمالیپور استانداران تهران و قزوین، مراتب ثبت استاد امیرخانی به عنوان گنجینه زنده بشری را ابلاغ کرده و خطاب به آنان نوشته است: «هرگونه اقدام که موجب حفظ و احیای این میراث شود، مورد تأکید است.»
عسکری ادامه داد: این درحالی است که نسب البرزی استاد امیرخانی بر همگان روشن است و نادیده گرفتن آن از نظر فرهنگی و هویتی بسیار ناپسند و توهین آمیز است. انتظار میرود که مسئولان البرز و مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان این خطا را با جدیت تمام پیگیری و اصلاح نمایند. وی ادامه داد: استاد امیرخانی در سال 1318در روستای تکیه ناوه از توابع شهرستان طالقان در استان البرز زاده شده اما روستای شهراسر طالقان را برای اقامت ییلاقی خود برگزیده است. استاد که در سال 1385ریاست هیئت مدیره انجمن طالقانی ها را عهده دار بود، درباره زادگاهش نوشته است: «طالقان یکی از اقلیم های شگفت و شورانگیز ایران است... ترکیب دلپذیری از کوه و دشت، آب و رود، سپیدار و صنوبر، سرزمینی که پشت بر مَخدّه البرز زده و پا در خُنکای شوخ دریاچه خود صفا می دهد. طالقان نگارخانه آب و خاک و انسان است.»
عسکری در ادامه گفت: سبک استاد امیرخانی خوشنویس نامدار البرزی در خط نستعلیق، تلفیقی از سبک های استاد میرعماد حسنی سیفی قزوینی (درگذشت 1024ق) خوشنویس برجسته دوره صفوی و استاد محمدرضا کلهر کرمانشاهی (درگذشت 1310ق) خوشنویس توانای دوره قاجاریه است. حتی استاد امیرخانی خود اذعان داشته که به آثار استاد میرزا غلامرضا اصفهانی (درگذشت 1304ق) از شاخه های اصلی سبک میرعماد نظر داشته است. به همین جهت، سبک خوشنویسی استاد امیرخانی، «سبک تلفیقی امیرخانی» نامیده شده است. این نویسنده و البرزپژوه افزود: برخی پژوهشگران در یک تقسیم بندی، دوره های سیر تکاملی سبک خوشنویسی استاد امیرخانی را این چنین بر شمرده اند: 1. دوره آموزشی (از سال 1338تا 1340)؛ 2. دوره تجربه اندوزی (از سال 1342تا 1352) پرکاری در کتابت (کتابت ده جلدی طلعت حق) و انتهای دوره دریافت گواهی نامه استادی؛ 3. دوره کمال یافتگی (سال 1353تا 1358) انتهای دوره کتابت اول ترجیع بند هاتف؛ 4. دوره خلق آثار (از سال 1358تا 1388) انتهای دوره به بار نشستن سبک تلفیقی.
عسکری اظهار کرد: استاد امیرخانی در 18سالگی با استاد سید حسین میرخانی دیگر خوشنویس نامدار البرزی، در انجمن خوشنویسان ایران آشنا شد. او از سال 1358عضویت شورای عالی انجمن و عمدتاً ریاست شورای عالی انجمن خوشنویسان ایران را در اغلب ادوار بر عهده داشت. وی گفت: دیگر فعالیت های فرهنگی و هنری استاد امیرخانی به این شرح است: عضو هیأت تشخیص انجمن خوشنویسان ایران، رئیس شورای عالی خانه هنرمندان ایران از سال 1376، عضو هیأت داوران مسابقات جهانی خوشنویسی یاقوت در کشور ترکیه، عضو اصلی کمیسیون ملّی یونسکو در ایران، چهره برگزیده فرهنگستان هنر در سال 1388، عضو پیوسته فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، چهره ماندگار ایران در سال 1381، دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر کشور در سال 1376 از دست رئیس جمهوری وقت، حضور در بیش از صد نمایشگاه خوشنویسی فردی و گروهی در ایران و کشورهای پاکستان، ترکیه، سوریه، فرانسه، انگلستان، سوئد، آلمان، جمهوری آذربایجان، امارات متحده عربی و...
عسکری با بیان اینکه البته کم کاری نهادهای فرهنگی و هنری استان البرز در معرفی و پاسداشت مقام فرهنگی و هنری استاد امیرخانی همچنان قابل نقد است گفت: هنوز هیچ فیلم مستند قابل قبولی درباره استاد ساخته نشده و هیچ مکان عمومی به نام او نامگذاری نشده است. حتی در زادگاه و خاستگاه او یعنی شهرستان طالقان هم هیچ یادمان و تندیسی نصب نشده است. انجمن و تشکّلی به نام و سبک هنری او راه اندازی نشده و آیین نکوداشتی در استان البرز برای استاد برگزار نشده است. از خط ماندگار و معنوی استاد در تزیین مساجد، تکایا و حسینیه ها و مصلاهای استان بهره گرفته نشده است. کتاب تاریخ خوشنویسی و خوشنویسان البرزی تالیف و منتشر نشده و موزه و گنجینه ای هم در استان البرز با هدف گردآوری و نمایش آثار استاد غلامحسین امیرخانی و دیگر خوشنویسان صاحب سبک البرزی همانند استاد درویش عبدالمجید طالقانی و استادان سید حسن و سید حسین میرخانی و دیگران راه اندازی نشده است.
گفت و گوی فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا
انتشار گفت و گوی فوق در روزنامه پیام آشنا
تصحیح یک اشتباه تصویری
عکس فوق به عنوان تنها تصویر به جا مانده از آیت الله شیخ مرتضی دیزانی طالقانی در برخی کتاب ها، نشریات و فضای مجازی منتشر شده است. براساس بررسی های بنده، این عکس در اصل متعلق به آیت الله شیخ جواد جواهری (درگذشت 1355ق) از علمای مجاهد جنبش ضد انگلیسی عراقی ها در پی جنگ جهانی اول است. با این اوصاف می توان گفت که هیچ عکسی از آیت الله دیزانی طالقانی در دست نیست. آیت الله شیخ مرتضی دیزانی طالقانی (زاده 1274ق در روستای دیزان از توابع شهرستان طالقان - درگذشت 1363ق در نجف اشرف) حکیم صدرایی، فقیه و از روحانیون نامدار روزگار قاجار به شمار می رود. وی در طول عمرش به حوزه عمومی و سیاست، روی خوش نشان نداد و از مخالفان جنبش مشروطیت بود. آیات سید شهاب الدین مرعشی نجفی، محمد تقی بهجت و محمد تقی جعفری از جمله شاگردان او به شمار می روند. کراماتی معنوی و خارق العاده از این فقیه البرزی بر سر زبان ها است. روانش شاد.
حسین عسکری - 12 تیر 1399
______________________
تصویر واقعی عالم طالقانی
دکتر احسان الله شکراللهی هنرمند و پژوهشگر البرزی و رییس مرکز تحقیقات زبان فارسی در دهلی نو (هند) درباره عکس آیت الله شیخ مرتضی دیزانی طالقانی نوشته است: «سلام بر آقای دکتر عسکری عزیز، کاملاً آنچه که نوشته اید درست است. تنها عکس باقی مانده از مرحوم آقا شیخ مرتضی طالقانی نزد داماد علامه جعفری، جناب آقای دکتر منوچهر صدوقی سها بود که یک بار تصویر آن را در اختیار من قرار دادند و من سعی میکنم آن را پیدا کنم و خدمت شما و دیگر عزیزان بفرستم.»
12 تیر 1399
______________________
درباره تصویر واقعی شیخ مرتضی طالقانی
علی اکبر صفری
(نویسنده و پژوهشگر البرزی)
با سلام و احترام؛ درباره تصویر منسوب به شیخ مرتضی طالقانی چند نکته به نظر حقیر رسید:
الف: مرحوم شیخ عادل مولایی که زندگی نامه شیخ مرتضی طالقانی را نوشته، از طلاب کشور آذربایجان بود و ارادتی عجیب به علما داشت. وی عکس علما را به هنرمندان می داد تا از روی عکس آنان نقاشی کنند و در دو کتب دیگر او «گلهای پریشان در باد» و «آشنایان ره عشق» نیز این رویه را دنبال کرده است. درگذشت او نیز چنین بود که هنگام حمل نقاشی های چهره علما بین راه تهران و قم دچار سانحه شد و دارفانی را وداع کرد. وی تصویر شیخ مرتضی طالقانی را نیز به همان روش تهیه کرده است.
ب: کتاب «امالی الهادی» تقریرات فقهی شاگرد شیخ مرتضی طالقانی یعنی سید هادی حسینی تبریزی است که به قلم فرزندش سید محمد علی حسینی تبریزی (امام جماعت مسجد امام رضا علیه السلام شهرک اکباتان) نوشته شده است. در مقدمه صفحاتی از زندگی شیخ مرتضی طالقانی را نوشته و اشاره کرده من در کودکی او را دیده بودم و شمّه ای از حالات او را آورده است که در پایان این نوشته تقدیم می شود.
ب: با این چنین مباحث است که دانشنامه ای درباره طالقان بیش از بیش احساس می شود چه بسیار از عالمان و کاتبان و قرآن نویسان و... از این دیار بهشت نشان در بونه نسیان و گذشت روزگار از یاد رفته و آثارشان نیز بر باد رفته است.
ج: کتاب چاپ سنگی از کتابخانه مرحوم شیخ علی آزاد قزوینی در اختیار بنده است که متعلق به شیخ مرتضی طالقانی بوده و حاوی یادداشت هایی به قلم ایشان است که تقدیم می شود. باشد که طالقان آن گونه که قرنهاست نقش ویژه ای در ساختار فرهنگ و تمدن اسلامی داشته و نام وی همواره بر تارک علم و هنر و فضیلت درخشیده تابناک و تابنده بماند.
یادداشتی از آیت الله شیخ مرتضی دیزانی طالقانی در حاشیه یک کتاب چاپ سنگی متعلق به کتابخانه مرحوم شیخ علی آزاد قزوینی
اجازه آیت الله شیخ مرتضی دیزانی طالقانی به شاگردش آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی که از کتاب مسلسلات فی الاجازات برگرفته شده است.
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
گفت و گوی زنده مهرداد کوروش نیا و حسین عسکری به مناسبت شصت و دومین سالگرد تاسیس کارخانجات نساجی مقدم در شهر نظرآباد، جمعه 27 تیر 1399، ساعت 21
___________________
این بار شگرد «مردم علیه مردم» در تغییر کاربری نماد توسعه شهر نظرآباد!
چند روزی است پلاکاردی نامتعارف و ناموزون با استفاده ابزاری از تصاویر و سخنان رهبر معظم انقلاب و نماینده محترم شهرستان های ساوجبلاغ، نظرآباد و طالقان، بر ورودی محل سابق کارخانجات نساجی مقدم در شهر نظرآباد نصب شده است. همه می دانیم که در آنجا از تولید خبری نیست و ورود و خروج کامیون ها، حکایتگر تغییر کاربری آن به مسکونی - تجاری است. در سال های اخیر، تاکید مستمر فعالان فرهنگی و اجتماعی شهرستان نظرآباد بر حفظ و تغییر کاربری متناسب این مکان هویتی به نفع شهر و شهروندان نظرآباد است. مکانی که با رنج و تلاش مداوم پدران، مادران، برادران و خواهران ما به این مرحله از شهرت و ثروت رسیده است. روی سخنم با جناب آقای دکتر علی حدادی است که مبادا تغییر دهندگان کاربری محل قدیم کارخانجات نساجی مقدم از تصویر، اراده و اعتبار وکیل مردم علیه منافع مردم استفاده کنند...
حسین عسکری - 3 تیر 1399
___________________
نگاهی سوگناک از آسمان به محل قدیمی کارخانجات نساجی مقدم
به نظر می رسد با نصب پوشش های پلاستیکی در اطراف محل قدیمی کارخانجات نساجی مقدم در شهر نظرآباد، دیگر شهروندان اطلاع ندارند که در آنجا چه خبر است. البته ورود و خروج کامیون هایی با بار نخاله ساختمانی، نشان دهنده وقوع خبرهایی در آن است. امروز دست به دامن گوگل ارت شدم تا شاید از چشم اهل فضا، ببینیم در نماد توسعه شهر نظرآباد چه می گذرد. این عکس هوایی تازه، نشان می دهد که نیمه جنوبی کارخانجات، به طور کامل تغییر کاربری یافته است. درختان قدیمی موجود در آن هم از ریشه کنده شده اند. در باقی مانده آن یعنی در ضلع شمالی هم شواهدی از تخریب و تغییر کاربری دیده می شود. دیگر خسته شدیم از این همه فریادهایی که زدیم و گوش هایی کر که آن را نشنیدند. امروز روز قلم است اما بار دیگر می نویسم که آیندگان، ما را بیش از این نفرین نکنند...
حسین عسکری - 14 تیر 1399
___________________
گفت و گوی حسین عسکری با برنامه «نگاه مردم» پخش شده از شبکه البرز درباره تغییر کاربری کارخانجات نساجی مقدم در شهر نظرآباد، دوشنبه 16 تیر 1399، ساعت 19
___________________
یادداشت آقای دکتر حکمت الله ملاصالحی (استاد دانشگاه تهران و عضو هیئت امنای بنیاد ایران شناسی)
درباره تغییر کاربری کارخانجات نساجی مقدم در شهر نظرآباد
خدمت حسین آقا عسکری عزیز!فرزند برومند میهن و چراغ فروزان البرزستان ریشه ها سلام عرض می کنم.نظرات روشنگرانه و هوشمندانه و نیکویتان را در مخالفت با تغییر کاربری نادرست و خطرخیز مجموعه کارخانه مقدم شهر نظرآباد با مجری شبکه خبر سیمای استان البرز دیدم و شنیدم و آموختم. مدیران خام و مسئولان خفته و بی خیر و خبر همیشه برای مُلک و ملت خطرخیز بوده اند و تطمیعشان با زر و سکه نیز همیشه سهل تر و کارنامه خیانتشان هماره قطورتر. با شعار صیانت از میراث مُلک و ملت و حفاظت از حقوق و حدود مردم و خدمت به میهن از دری درمی آیند و با بار سنگینی از خفت و خیانت از دری بدر می شوند. مجموعه کارخانه نساجی مقدم طومار حکایت و روایت زنده و شناسنامه و کارنامه درخشان نحوه مواجهه تاریخ و فرهنگ و جامعه معاصر ما را با تحولات عظیم علمی و صنعتی دنیای مدرن در برابر ما می گسترد. مواجهه ای اجتناب ناپذیر و انتخابی هوشمندانه و اصولی و تصمیمی بجا و بحق و پربار و برکت برای مُلک و ملت ما که فرزندان دانشمند و هوشمند و دلسوز میهن ما از جمله مرحوم مقدم بزرگ و فقید که از گزیدگان و برجستگان میهن بود در آن سال های استبداد شاهانه گرفتند و اتخاذ کردند. مجموعه کارخانه مقدم، تصویری زنده و ملموس از تاریخ روند تدریجی نه تنها صنعتی شدن یک شهر و شهرستان و استان که یک کشور را در برابر ما به تماشا می نهد و حکایت و روایت می کند. این مجموعه عظیم در نوع خود و در مقیاس زمان خود، میراث ملموس و تاریخ زنده و کارنامه درخشان شهر و شهرستان نظرآبادیان است. کمر همت بربندید و نگذارید جماعتی سودازده و فروخته زر و فریفته سکه و خفته و بی خبر و بی تاریخ در بازار مکاره سود و سودا تاریخ و فرهنگ و میراث شهرتان را به بهای اندک بفروشند.
حکمت اله ملاصالحی، دانشگاه تهران: 17/4/1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
___________________
دیگر مطالب وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی در این باره
درباره تغییر کاربری محل قدیمی کارخانجات نساجی مقدم
پیامدهای تغییر کاربری محل قدیمی کارخانجات نساجی مقدم نظرآباد
یادی از هیوای هیو
هیو در بین روستاهای شهرستان ساوجبلاغ بیشتر با معادن زغال سنگ اش شناخته می شود. این را از نام خانوادگی اهالی اش می توان دریافت. معادنی قدیمی و با برکت که بخشی از تاریخ توسعه و صنعت استان البرز به شمار می روند. دیگر ویژگی این روستای آباد و بزرگ، علاقه اهالی اش به دانش و فرهنگ و هنر است. تعداد قابل توجه دانشگاهیان و هنرمندانش دلیلی بر این حرف است. در غرب استان البرز، هیوی ها همچنین به مدارا، گفت و گو و تعامل با دیگران شهره هستند. به گمانم همه این ویژگی ها، باعث شد که در سال 1384فصلنامه هیوای هیو با عنوان «نخستین نشریه روستایی ایران» چاپ و منتشر شود. علی معدندار صاحب امتیاز و مدیر مسئول، امیر معدنی پور سردبیر و ابوالفضل معدنکن مدیر اجرایی این نشریه خواندنی بودند. صفحات فصلنامه با مطالبی از افتخارات علمی، فرهنگی و اجتماعی هیو و گاهی از مطالب روستاهای اطراف پر می شد. نمی دانم به چه دلایلی پس از چند شماره از انتشار بازماند. اثرگذاری و کیفیت این نشریه موجب شد که در آن سال ها، چندین بار حضوری و تلفنی از آقایان معدندار و معدنکن درخواست کردم که هیوای هیو را به همان شکل یا در گستره شهرستانی که شامل سه شهرستان فعلی ساوجبلاغ، نظرآباد و طالقان بود، ادامه دهند اما متاسفانه نشد. به گمانم هنوز هم دیر نشده و می توان این حرکت فرهنگی - رسانه ای خوب را با رویکردی تازه ادامه داد...
حسین عسکری - 8 تیر 1399
_______________________________
نسب البرزی سهراب شهید ثالث؟
سهراب شهید ثالث فیلمنامه نویس، فیلم ساز و کارگردان نامدار ایرانی 22 سال پیش در 10 تیر 1377 درگذشت. در نگاه اول به نظر می رسد که او از نوادگان آیت الله شیخ محمد تقی برغانی (شهید ثالث) فقیه شناخته شده البرزی است. در چند منبع اینترنتی محدود هم به نسب برغانی او اشاره شده است. در سال های پیش، از شادروان استاد عبدالحسین شهیدی صالحی (میراث دار خاندان برغانی) درباره نسب سهراب پرسیدم اما پاسخ روشنی نشنیدم. محل تولد او در نوشته ها، تهران و قزوین ذکر شده است. به هرحال همچنان می توان در این باره تحقیق کرد تا به ادعای محکمی دست یافت. این حرف ها را زدم تا بگویم مرحوم سهراب شهید ثالث برای تاریخ سینمای ایران مهم است و به تبع آن نسب و زندگی نامه اش. روحش شاد.
حسین عسکری - 10 تیر 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology