به کجا چنین شتابان؟
محرم امسال، در یکی از هیئت های مذهبی شهر نظرآباد واقع در استان البرز، گروهی جوان احساساتی و بی اطلاع از فرهنگ اصیل عاشورا، بساط خرافی عروسی قاسم را پهن کردند. دو مرد جوان را به عنوان عروس و داماد بزک کردند و بر سر سفره عقد نشاندند و قند بر سر آنان ساییدند. مداح آن هیئت (بخوانید خواننده)، ترانه «بادا بادا مبارک بادا» را با سبک و سیاقی سوزناک خواند. در نهایت عروس و داماد را در بین جمعیت چرخاندند و کِل کشیدند و برای هیئت خود پول جمع کردند. بی تردید وقوع چنین سوگواری های انحرافی و نمایشی، زنگ خطری است برای آیین های اصیل سوگواری حسینی. البته نکاتی در این راستا، قابل تامّل است:
1. جناب قاسم از فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام است که در واقعه جانسوز عاشورا به شهادت رسید اما عروسی ایشان با یکی از دختران امام حسین علیه السلام، از تحریفات عاشورا است. می گویند ملا حسین واعظ کاشفی (درگذشت 910ق) نویسنده کتاب روضه الشهدا، آن را از روزگار صفویه باب کرده است. در واقع اصطلاح روضه خوانی که امروزه به ذکر و بازگویی مصیبت های روا رفته بر امام حسین علیه السلام و یارانش در واقعه کربلا اطلاق می شود، از عنوان کتاب روضه الشهدا گرفته شده است.البته مذهب کاشفی، همواره مورد سؤال و اختلاف بوده است، حتی در عصر خودش. برخی او را شیعه و بعضی دیگر سنّی و گروهی او را سالک طریقت صوفی نقشبندیه می دانند. از ظاهر امر چنین بر می آید که کاشفی اهل سنّت و پیرو مذهب حنفی بوده است. همچنین تبلیغات وسیع صفویان برای شیعه پنداشتن کاشفی، با هدف تثبیت روضه الشهدا به عنوان تنها مرجع مرثیه خوانی و اجرای تعزیه انجام می گرفت. این روایت، منتقدان جدّی نیز دارد که معتقدند رفتار مسالمت جویانه کاشفی را می توان بر کتمان و مدارا و تقیه حمل کرد که از اصول رفتاری شیعه در طول تاریخ محسوب می شود. ادامه مطلب...
چرا خبرِ درگذشتِ پژوهشگرِ البرزی به طورِ کامل نادیده انگاشته می شود
نسترن کیوان پور از نویسندگان روزنامه پیام آشنا (نخستین روزنامه صبح البرز) در شماره 784 این روزنامه (سه شنبه 25 آبان 1395) در یادداشتی با عنوان تعاملِ رسانه ای؛ ایده آلی که محقق نشد! درباره انتشار یادداشت ها و مقالات حسین عسکری در این روزنامه و برخی مسایل حاشیه ای آن نوشته است:
«...ستونی در روزنامه پیام آشنا به معرفی مشاهیرِ البرزی به قلم دکتر حسین عسکری اختصاص دارد که چند وقت یک بار، به بهانه ای، این افرادِ برجسته و سرشناسِ استان معرفی می شوند تا سایر شهروندان هم با افتخاراتِ محلِ زندگی شان بیشتر آشنا شوند. خبرِ درگذشتِ پروفسور سیف الدین نجم آبادی، استاد زبان شناسی و ایران پژوهِ نامدار البرزی در تاریخ 22 مهرماه در هیدلبرگ آلمان نیز بهانه ای بود برای پرداختن به خلاصه ای از زندگی نامه ی او که نه تنها پیام آشنا بلکه سرویس های استانیِ بسیاری از خبرگزاری ها نیز به این موضوع پرداختند.اما آنچه سببِ نگارشِ این مطلب شد، خبری در یکی از روزنامه های سراسری بود که به درگذشتِ پژوهشگر البرزی در سکوتِ خبری پرداخته بود! و این موضوع گله مندیِ اصحاب رسانه ی البرز را در پی داشت. چرا که به نظر می رسد نشریات و خبرگزاری های سراسری از رسانه های استانی غافل اند و این موضوع همان نداشتنِ تعامل با رسانه های استان را نشان می دهد که از آن به عنوانِ یکی از آفت های روزنامه نگاری امروز می توان یاد کرد. بارها پیش آمده که نشریاتِ استانی مطالبِ مهم و جالبِ توجهی را منتشر کرده اند اما از آنجا که گویا همکارانِ ما در رسانه های سراسری مسائلِ استانی را کم اهمیت تر می پندارند، این موارد مانندِ خبرِ درگذشتِ پژوهشگرِ البرزی به طورِ کامل نادیده انگاشته می شود. کاش سیاست های کلانِ حوزه ی فرهنگ به سویی معطوف بود که نشریاتِ استانی این قدر مهجور و مغفول واقع نشوند و مدیران چه در سطحِ خُرد چه در سطحِ کلان بدانند که جهان نیز در مسیری حرکت می کند که نشریاتِ محلی با رویکردِ اجتماعی به عنوان یکی از مهم ترین پایگاه های ارتباطی با شهروندان برای حل مشکلات و معضلات قلمداد می شوند؛ نه صرفا رسانه هایی در مقیاسِ خُرد که به اطلاع رسانی در خصوصِ موضوعاتِ بی اهمیت مشغولند!»
پروفسور سیف الدین نجم آبادی درگذشت
دانلود روزنامه پیام آشنا، ش 784
دکتر حسین عسکری در جلسه اتاق فکر صدا و سیمای البرز:
معرفی دقیق و مستمر مشاهیر استان، بازیابی هویت فراموش شده البرز را در پی دارد
اتاق فکر صدا و سیمای مرکز البرز با موضوع «مشاهیر و مفاخر استان البرز» با حضور پژوهشگران و صاحبنظران این حوزه روز دوشنبه هفدهم آبان در محل سالن جلسات صدا و سیمای مرکز البرز برگزار شد.
به گزارش شبکه خبر دانشجویان (اسنا)، در این نشست علی رامک مدیرکل صدا و سیمای مرکز البرز با اشاره به تولید چندین برنامه در معاونت های صدا و سیما با موضوع مفاخر و مشاهیر استان گفت: صدا و سیمای مرکز البرز یک مرکز نوپا بوده، هرچند قبلاً کارهایی در این زمینه صورت گرفته است با این حال جای پرداختن به موضوع مشاهیر در قالب برنامه های فاخر خالی است. وی افزود در تولید این برنامه ها باید به موضوع جذابیت برنامه های تولیدی برای تاثیرگذاری بر مخاطب توجه ویژه داشت به طوری که حتی می توان در انتخاب سوژه از مشاهیر و مفاخز زنده استان نیز بهره گرفت. وی با اشاره به اینکه حوزه معاونت صدا راحت تر از بقیه حوزه های تولیدی می تواند در این زمینه عمل کند گفت: به عنوان مثال در برنامه تقویم تاریخ بهتر است به مشاهیر بومی اولویت داده شود و یا در برنامه های صبحگاهی به مشاهیر علمی پرداخت. مدیرکل صدا و سیمای مرکز البرز از برنامه سازان مرکز خواست در حوزه سیما در ارتباط زنده تلویزیونی که با مراکز دیگر برقرار می گردد از مفاخر استان به عنوان میهمان دعوت به عمل آید و یا حداقل توسط مجری و یا آیتم های تولیدی به استان های دیگر معرفی گردد.
در ادامه این نشست مدعوین به بحث و تبادل نظر پرداختند. دکتر رشید کاکاوند شاعر و پژوهشگر ادبیات، درباره لزوم پرداختن به شخصیت هایی که مخاطبان را غافلگیر کرده و مورد توجه آنها باشد تاکید کرد و گفت: مشاهیر و مفاخر زنده باید در اولویت قرار گیرند. وی افزود: مفاخر البرز فقط کسانی نیستند که متولد استان البرز باشند بلکه افرادی مانند استاد ذوالفنون که بیشتر عمر خود را در این استان گذرانده اند نیز جزو مفاخر استان البرز محسوب می شوند. ایشان امامزاده طاهر را به عنوان مدفن تعداد زیادی از مشاهیر استان منبع خوبی برای این موضوع معرفی کردند.
در ادامه این نشست، دکتر حسین عسکری پژوهشگر فرهنگ و تاریخ البرز با اشاره به اهمیت البرزشناسی گفت: معرفی دقیق و مستمر مشاهیر استان، بازیابی هویت فراموش شده البرز را در پی دارد. وی با ارایه توصیفی از وضعیت موجود و مطلوب حوزه البرزشناسی اظهار داشت: تعریفی جامع و مانع از واژه مشاهیر و همچنین وصف البرزی بودن آن، می تواند اولویت بندی دقیقی از مشاهیر استان را برای برنامه سازان صدا و سیمای البرز فراهم سازد. عسکری در ادامه ضمن انتقاد از سکوت خبری و اعلام دیرهنگام درگذشت پروفسور سیف الدین نجم آبادی ایران شناس البرزی و استاد برجسته دانشگاه هیدلبرگ آلمان گفت: عدم آشنایی با تاریخ و مشاهیر استان البرز، نوعی دورافتادگی از مسایل بومی فرهنگی را برای رسانه های استان ایجاد کرده است. وی در پایان تجمیع و هماهنگی روشمند فعالیت های البرزشناسی را خواستار شد.
خبر بالا در سایت شبکه خبر دانشجویان البرز (اسنا)
غروب 29 مهر 1395 دکتر محمّدعلی نجم آبادی (متولّی مقبره آیت الله شیخ هادی نجم آبادی) تلفنی تماس گرفت و خبر داد که متاسفانه پروفسور سیف الدین نجم آبادی استاد زبان شناسی و ایران پژوه نامدار البرزی، شامگاه پنج شنبه 22 مهر 1395 (روز پس از عاشورا) در 94 سالگی در شهر هیدلبرگ آلمان درگذشته است.
پروفسور نجم آبادی نوه پسری آیت الله حاج شیخ هادی نجمآبادی روحانی نواندیش، آزادی خواه و قرآن پژوه عقلگرای روزگار قاجار است. آشنایی من با این استاد فرهیخته، برمیگردد به روند تحقیقاتم درباره خاندانهای علمی و فرهنگی که از منطقه تاریخی ساوجبلاغ واقع در استان البرز برخاستهاند. نجمآباد، مهد «روستازادگانِ دانشمند» است. سرسلسله خاندان علمی نجمآبادی، آهنگری سادهدل به نام استاد باقر است که در سالهای آغازین حکومت قاجار، در روستای نجمآباد از توابع شهرستان نظرآباد به آهنگری مشغول بود. آخوند ملاابراهیم سنگلجی نجمآبادی از مدرّسان حکمت صدرایی و آیتالله حاج ملامهدی نجمآبادی تهرانی پدر حاج شیخ هادی و از مجتهدان دوره قاجار، فرزندان او هستند. ادامه مطلب...
عاشورا از سرچشمه می آید
علی عسگری: ظهر عاشورا (21 مهرماه 1395) با برادرم دکتر حسین عسگری خدمت استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی استاد فرزانه دانشگاه تهران رسیدیم. عکس سوگواری ساده اهالی روستای چگینی از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز را به استاد نشان دادم و خواهش کردم جملاتی را درباره این تصویر بیان کند. ایشان لطف کرده و گفتند:
«عاشورا یک رویداد ساده و اسطوره ای نیست که در یک فضای اسطوره ای، رویاهای ما یا تخیلات یک قوم آن را پدیدآورده باشد. عاشورا، تقدیر حضور تاریخی ما در جهان است. انسان هایی که واقعاً بر صحنه آمدند تا از کرامت، شجاعت، آزادگی و فضیلت های متعالی انسان بودن ما دفاع بکنند تا راه را گم نکنیم. عاشورا یک راه است، یک حرکت است و یک پیام به سوی تعالی و کمال. به همین خاطر هرچه ساده تر، متین تر و سنگین تر یاد و خاطره این واقعه سوگناک برگزار شود، تجلی ای است از ایمان اصیل ما و هرچه آشفته تر و دور از متانت و سنگینی، نتیجه اش این که ما داریم ریاکاری و نفاق خودمان را در واقع آشکار می کنیم. یعنی لو می رود که صداقت نداریم در نسبتمان با آن بزرگواران.
لذا بنده پیشنهادم این است که عاشورا را نمایشی و تجملی اش نکنیم. آن را ساده و سنگین و با وقار و پیراسته از همه این آرایه ها، با مرثیه های محتشمی برگزار کنیم. آن وقت خواهیم دید این پیام، جهانی را تسخیر خواهد کرد. چون انسان روزگار ما از ریشه انسان بودن خودش و از سرچشمه هایش کنده شده و در سیلاب و رود خروشان تاریخ افکنده شده و سخت در تمنای سرچشمه است. عاشورا از سرچشمه می آید؛ سرچشمه انسان بودن ما. آمده تا ما راه را در این کوره پیچ های زندگی گم نکنیم. جان هایی باشیم صادق، آزاده و وجدانی باشیم عدالتخواه و عاشق و فداکار در هر لحظه زندگی. در شرایط عادی همه خوب هستند ولی همه لحظه های مرزی تاریخی است که نشان می دهد ما چگونه انسانی هستیم و عاشوراییان و حسینیان به آموختنند که چگونه انسانی باشیم.»
منبع: صفحه اینستاگرام علی عسگری (نظرآباد را باید دید).
بازخوانی مرگ شگفت انگیز تعزیه خوان البرزی در روز عاشورا
کد خبر: 82256671 (5596118) | تاریخ خبر: 14/07/1395 | ساعت: 9:12|
کرج - خبرگزاری ایرنا - پژوهشگر فرهنگ و تاریخ البرز ضمن اشاره به تاریخچه برگزاری تعزیه در این استان، مرگ شگفت انگیز تعزیه خوان البرزی را در روز عاشورا بازخوانی کرد. حسین عسگری روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: مرگ حاج اسماعیل اخلاقی (1315- 1388ش) از تعزیه خوانان استان البرز، در 73 سالگی قصه عجیبی دارد، قصه ای که اهالی شهر تنکمان از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز از دیدن و شنیدنش آن انگشت به دهان ماندند.
وی گفت: مرگ این تعزیه خوان بیشتر به قصه های تاریخی و گاهی هم خاطرات قدیمی ها می ماند، مرگی که ظهر روز عاشورای محرّم 1431ق یعنی دقیقاً ششم دی ماه سال 1388 در شهر تنکمان رخ داد. وی اظهار داشت: این مرگ که به گفته خیلی ها ناگهانی بوده، بدون داشتن سابقه بیماری خاصی در حاج اسماعیل رخ داد، یک مرگ طبیعی، شاید هم یک دعوت... شاهدان نزدیک این اتفاق هم هیات عزاداران حسینی تنکمان بودند، هیاتی که از سال 1354ش تأسیس شد.
عسگری افزود: تعزیه خوانی در این روستا بالای 150 سال قدمت دارد، آنها که صدایشان خوب بوده و استعداد خوبی برای اجرا داشتند، پای ثابت تعزیه خوانی های تنکمان بودند، نمایشی که شهادت خوان اصلی اش، حاج اسماعیل اخلاقی بود. وی ادامه داد: فرزند حاج اسماعیل به یاد می آورد "حاجی آرزو داشت که رفتنش متفاوت باشد. اهل ریا هم نبود که خودش را مذهبی نشان دهد. هیچ وقت برای اجرا، منبر را نمی بوسید، می گفت مردم این را پای ریا می گذارند. شب قبل از روز عاشورا همه در خانه شهید قربان علی اخلاقی جمع بودند و نسخه ها را دوباره خوانی می کردند. آن شب حاجی قرار نداشت و پلک روی هم نگذاشت. فردایش قبل از اجرای تعزیه خوانی، حاج اسماعیل زودتر از نوبتش رفت روی صحنه. دقیقاً صحنه ای که علی اکبر کفن پوش شده بود:
- امام حسین(ع ): ساعتی صبر کن ای مونس جانِ منِ زار؛
- علی اکبر(ع ): نیست دیگر به دلم جانِ پدر، صبر و قرار؛
- امام حسین(ع ): بنشین نزد پدر با تو وصیّت دارم؛
- علی اکبر(ع ): چه وصیت پدر ای، شوق شهادت دارم؛
- امام حسین(ع ):...
حاج اسماعیل اینجا که می رسد، سکوت می کند؛ چند قدم عقب می رود؛ خمیازه ای می کشد؛ آرام روی زمین می افتد؛ چشمانش را می بندد؛ نفس های آخر را می کشد. حاجی با لباس شهادت خوانی ابا عبدالله الحسین (ع) با گفتن "یا حسین" می خوابد و دیگر بیدار نمی شود. حاج اسماعیل گفته بود: "آنقدر که جان دارم باید بروم تا برسم.""
6156/ 6155 خبرنگار: نوشین طهماسبی** انتشار دهنده : محمد عزیزپور.
متن خبر فوق در سایت خبرگزاری ایرنا
سرزمین کهن خشت
وجود تپه اُزبکی در شهرستان نظرآباد، که کهنترین خشت جهان در آنجا یافت شده است میتواند پای گردشگران زیادی را به سرزمین البرز بکشاند زیرا سفر به سرزمین کهن خشت جهان و مشاهده تپههای تاریخی که بیانگر قدمت چند هزارساله است، جذابیتی بینظیر را نصیب هر گردشگری میکند . محوطه اُزبکی در 50 کیلومتری غرب شهرستان کرج و در شمال شرق روستای اُزبکی از توابع دهستان احمدآباد مصدق از بخش مرکزی شهرستان نظرآباد قرار دارد، ارتفاع زمینهای اطراف آن از سطح دریا هزار و 188 متر است. محوطه اُزبکی شامل تپه مخروطی شکل بزرگی به قطر 150 و ارتفاع 26 متر که در اطراف آن 9 تپه قرارگرفته است. معماری تقریباً سالمی بر روی تپه مرتفع مرکزی است که از مهمترین آثار دوره ماد در فلات مرکزی بوده این اثر دارای ویژگیهای اصیلی از معماری نخستین فرمانروایان آریایی در ایران و دارای هفده فضای معماری است که از مهمترین آنها میتوان از باروی پیرامون دژ، حیاط بزرگ شرقی، انبار جنوبی، تالار بزرگ جنوبی، تالار شمالی در میانه غرب دژ، اتاق بزرگ سکو دار، تالار معبد، اتاق نگهبانان، صندوقخانه، تأسیسات آشپزخانهای و دروازه ورود به دژ نام برد.
سفری با چاشنی بستنی و آلو ترش
روستای برغان واقع در شهرستان ساوجبلاغ به نگینی در دل صدف معروف بوده بهطوریکه این روستا با دو واژه قدمت و تاریخ عجین شده است. جاذبههای گردشگری فراوان این روستا، در فصلهای مختلف سال، گردشگران زیادی را به اینجا میکشاند، شهرت آلوی برغان و بستنی «گله» علاوه بر زیباییهای طبیعی، مجموعهای خاطرهانگیز و البته خوشمزه برای گردشگران فراهم کرده است که دیدن از این روستا را برایشان زیباتر میکند. محلیها به آلوی برغان «گوجه برغان» هم میگویند و درواقع یک محصول پیوندی است که طعم و مزه خاصی دارد، طبق گفته محلیها آلوی برغان از پیوند آلوی معمولی با آلوی بخارا به دست میآید. برغان از مناطق بسیار زیبای استان البرز محسوب میشود و به دلیل نزدیکی به اتوبان کرج - قزوین میتواند شاهد افزایش تعداد گردشگران در خود باشد دلیل این امر نیز این است که بسیاری از مسافران و گردشگران در کشور برای رسیدن به استانهای موردنظر خود، از اتوبان کرج - قزوین میگذرند و برغان میتواند محلی خوبی برای تمدد اعصاب و تفریح و گشتوگذار آنها باشد (به نقل از خبرگزاری مهر).
کارخانه ای در البرز که برگی از تاریخ معاصر ایران است
«شرکت ریسندگی و بافندگی فخرایران» یا «کارخانه نمازی» در سال 1333 خورشیدی به همت حاج محمد نمازی (زاده 1275 در شیراز، درگذشت 1351 در شیراز) در شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز تاسیس شد و در سال 1335 با حضور دکتر علی امینی به بهره برداری رسید. کیفیت پارچه های تولیدی آن به حدی بود که لباس فرم ارتش را تامین می کرد و به خارج هم صادرات داشت. سرگذشت این کارخانه شنیدنی و در واقع برگی از تاریخ ایران معاصر است.
1. حاج محمد نمازی فرزند حاج محمد حسن، دوران کودکی را در هند و چین گذراند. سالهای جوانی را در شیراز و تهران سپری کرد. در سال 1303 به قصد سیاحت به آمریکا رفت، اما این سفر، سرنوشت او را تغییر داده و نزدیک به سی سال در آنجا ماند. پس از موفقیت در فعالیت های اقتصادی، در سال 1323 به ایران بازگشت. اگر چه نیت اصلی وی ایجاد مجتمع بهداشتی و درمانی بود، اما در سفر به ایران با پدیده نامناسب آب آشامیدنی برخورد کرد و تصمیم گرفت علاوه بر ساخت مجتمع درمانی، آموزشی (بیمارستان نمازی) نسبت به انجام سیستم مناسب آب لوله کشی نیز اقدام کند. برنامه لوله کشی در سال 1327 تکمیل شد. او همچنین در سال 1328 بنیاد خیره ای به نام «بنیاد ایران» در واشنگتن تاسیس کرد. گفتنی است حاج محمد نمازی در آن موقع 30 میلیون تومان برای رفع مشکلات و عمران شیراز کمک کرده بود. ادامه مطلب...
حسین عسکری آمد مثل همیشه با دست پر!
دکتر مهراب رجبی
رییس بنیاد ایران شناسی شعبه استان البرز
بانگ آبم من به گوش تشنگان
همچو باران می رسم از آسمان
بحث های عمده در البرز تقریباً مشابه همان حرفهاییست که در تهران - و ایران - در جریان است. حقوق های نجومی، به دنبال آن خانه های نجومی و در نهایت بحث «کار گروه مالی مبارزه با پولشوییFatf » هفته دولت با حجم و سطح نسبتاً خوب و تا اندازه ای قابل قبول در سطح استان برگزار شد. در یکی از مراسم من هم شرکت داشتم و آن «رونمایی از محوطه ازبکی» بود. محوطه ازبکی با حدود هفت هزار سال قدمت و یکی از اولین مراکز زیست إنسان. برخی به اشتباه این محوطه را «تپه ازبکی» می خوانند حال آنکه از هفت تپه باقیمانده در این محدوده، تنها یکی از آن ها ازبکی نام دارد - که بهتر است ان را نیز تپه یا «دژ مادها» بنامیم که نام اولیه آن بوده. مادها تابستان ها در همدان (هگمتانه) و زمستان ها در «دژ مادی» واقع در شمال غرب نظرآباد - غربی ترین سهر استان البرز - زندگی می کردند. ازبکی از «یوز باشی و یوز بیگی» گرفته شده است.
مراجعه - تقریباً مستمر - دانشجویان به اینجانب ادامه دارد. فرصتی مغتنم که سخت به آن علاقه دارم. معمولاً آن دسته از دانش پژوهان که در ارتباط با البرزپژوهی و مطالعات مرتبط با البرز و همچنین توسعه کرج و البرز، تحقیق داشته و یا در حال تدوین پایان نامه هستند به بنده مراجعه می کنند. من هم تلاش دارم با عشق و اشتیاق، مختصر اطلاعات و دانسته ها و تجارب خود را در اختیار آنان قرار دهم. آخرین دانشجویی که مراجعه کردند، خانم هاجر موسوی دانشجوی مقطع کارشناسانی ارشد دانشگاه خوارزمی بود. عنوان پایان نامه ایشان «توسعه فرهنگی شهر کرج بر مبنای میراث و آرزوهای قومی و فرهنگی» می باشد .توضیحات لازم را ارایه داده و گفتم موضوع خوبی می تواند باشد. استفاده از فرصت و پتانسیل قومیت های مهاجر به البرز. مشابه همان فرصتی که تعدادی از شهرهای پیشرفته کنونی جهان از جمله نیویورک را به موقعیت ممتاز کنونی رساند.
بعد از مدتی فاصله، برادر دانشمندم دکتر حسین عسکری به دیدارم آمد. مثل همیشه با دست پر! آخرین کتاب تألیفی خود را، قبل از چاپ برایم آورد. با عنوان «نام آوران استان البرز - ساوجبلاغ». به مانند دگر کتابهایش، دقیق، منقح و سرشار از اطلاعات سودمند. در خصوص تألیف کتاب های مشابه برای دیگر شهرهای البرز نیز با دکتر عسگری بحث و تبادل نظر شد. قرار شد با برادرم جناب سید موسی حسینی کاشانی در خصوص همکاری در چاپ کتاب صحبت کنم. این آقا سید موسی نیز علاوه بر برخورداری از ذوق و إشراق، در صحنه اقدام و عمل نیز، مدیر کارآمدی می باشد.
در همایش «صدای آب نمی آید» شرکت کردم. فوق العاده بود. به همت اداره کل بحران استانداری و سازمان آب منطقه ای و البته کانون رشد خلاق، برگزار شد. موسیقی، تاتر و نمایشنامه ای که توسط دانش آموزان عضو کانون رشد خلاق اجرا شد، بسیار عالی، تأثیرگذار و آموزنده بود... از برگزارکنندگان باید تشکر کرد به سهم خودم از همه بخصوص آقای مهدی تیزویر و همسر محترم ایشان که از پیشگامان «سمن های» مرتبط با محیط زیست می باشند، قدردانی می نمایم. خدا را شکر. هفته و دهه خوبی بود. برای آب و خاک و درخت و حیوان و محیط زیست، هر چه کار شود، هنوز کم است. به شدت به سوی نابودی پیش می رویم. ببینید دوباره شهریور شد. ماه جهنمی برای درختان (هورس) و در آتش سوختن گیاهان. ماه جاری شدن سیل. ببینید چند قطره باران در گلستان و مازندران بارید و سیل به راه افتاد و کشت و ویران کرد. باران که داعش نیست؟! ما - انسانها - محیط زیست را نابود کردیم!؟ آفرین بر همشهریانم. که با پونه خوبشی دارند و با آویشن سخن می گویند و البته هرگز؛ آب را گل نمی کنند.
بانگ آبم من به گوش تشنگان
همچو باران می رسم از آسمان
ای برادر برجه و کن اضطراب
بانگ آب و تشنه و آنگاه خواب...