وزش نسیمی از فقه پویا در ساوجبلاغ
حسین عسکری: از روز جمعه 31 خرداد 1398 با بیانات امیدبخش و نواندیشانه حجت الاسلام والمسلمین آقای روح الله مختاری امام جمعه جدید و جوان ساوجبلاغ، فصلی تازه و پر نشاط در فضای فرهنگی و اجتماعی استان البرز به ویژه شهرستان ساوجبلاغ گشوده شده است. دو گروه از این اعلام مواضع فرهنگی - اجتماعی امام جمعه خوش فکر، شگفت زده و بعضاً بی تاب شده اند:
گروهی که همچنان بر برداشت های سنّتی از فقه، پافشاری می کنند و عناصر زمان، مکان و مصلحت را در مواجهه با فرهنگ و هنر و مسایل اجتماعی در نظر نمی گیرند. اینان حتی تفاوت های نسلی و نیاز مبرم جوانان به «شادی» به قول آقای مختاری «شادی حلال» را نادیده می گیرند. گروه دیگر، سنّت ستیزان هستند که گمان می برند امام جمعه جوان ساوجبلاغ به اصطلاح «روشنفکر» شده و از ارزش های اسلامی و انقلابی کوتاه آمده است. اینان از ظرفیت های مکتب فقهی مورد نظر گفتمان انقلاب اسلامی (= جریان حکمت نوصدرایی یا جریان عقلانیت اسلامی) که همان فقه پویا است، آگاهی ندارند. فقهی که عقلانی، عادلانه، روزآمد و در نظرگیرنده همه نیازهای انسان امروزی است. فقهی که در آن، هم حقوق خداوند ادا می شود و هم حقوق انسان. متحجرین بی اعتنا به دنیای جدید و متجددین بی اعتنا به سنّت، آگاهی داشته باشند که مواجهه آقای مختاری عزیز با مقوله های هنری همانند تئاتر، موسیقی، سینما و پدیده های اجتماعی همانند نشاط و شادی های حلال، نسیمی از فقه پویا و مکتب فقهی امام خمینی رحمت الله علیه و رهبر فرزانه انقلاب است. امید آن داریم این تغییر گفتمان از «فقه سنّتی» به «فقه پویا» بین دیگر امامان جمعه شهرستان های استان البرز که عهده دار مسئولیت مهم و اثرگذار شورای فرهنگ عمومی هستند، فراگیر شود.
------------------
نظرات فرهنگی و اجتماعی اخیرامام جمعه ساوجبلاغ
خطبه های نماز جمعه ساوجبلاغ، 31 خرداد 1398 و شورای فرهنگ عمومی شهرستان ساوجبلاغ، 4 تیر 1398
(به نقل از: پایگاه خبری فرمانداری شهرستان ساوجبلاغ)
- بنده به عنوان کسی که مسئولیت فرهنگی دارد اولاً از خداوند متعال و بعد از مردم و جوانان عذرخواهی می کنم و به عنوان امام جمعه و مسئول شورای فرهنگ عمومی شهرستان از همه فعالان فرهنگی، هنرمندان و هر کسی که انقلاب و کشورش را دوست دارد دعوت می کنم بیاید دست به دست هم بدهیم بستر شادی و تفریح حلال را فراهم کنیم و از هر ایده و طرح خلاقانه ای در این زمینه حمایت می کنیم. البته ما از همان ماه اول حضور در شهرستان این کار را شروع کرده ایم، مصلای هشتگرد اولین مصلای کشور است که هر جمعه قبل از نماز تئاتر و طنز اجتماعی را برگزار می کند، اما این ها قطعاً کافی نیست.
- اخیراً نگرانی نسبت به برگزاری کنسرت ها در شهرستان مطرح شده است، اولاً هر کنسرتی مشکل ندارد اما اگر کنسرتی متضمن گناه و معصیت باشد چه در نوع موسیقی و چه در نوع اجرا و چه در حال و هوای سالن و یا بسترساز ناهنجاری های اجتماعی و یا ناامنی اخلاقی باشد مسئولین امر باید از برگزاری آن ممانعت کنند.
- یادمان باشد مردم نیاز به شادی و خنده حلال و تفریح و سرگرمی غیرمخرب دارند، ما چه کرده ایم برای شادی و تفریح حلال مردم؟ اسلام دین شادی و نشاط و سرزندگی است و دلمردگی و افسردگی را نمی پسندد.
- حرف بنده این است، همه عزیزانی که نگران هستید، بیایید دست به دست هم بدهیم برای مردم شادی و تفریح حلال ایجاد کنیم، نمی شود دایماً به مردم و جوانان بگوییم فلان کار را نکنید، جایگزین را هم باید به مردم معرفی کرد. ما در این مساله کوتاهی کرده ایم.
- باید به نقطه ای برسیم که همه مردم شهر بدون دغدغه از ناامنی اجتماعی و آثار مخرب فرهنگی در برنامه های شاد شرکت کنند و یک شهر شاد و بانشاط و به دور از مشکلات اخلاقی و ناامنی اجتماعی داشته باشیم، این مسیری است که ما چند ماه است شروع کردیم و به جدّ ادامه خواهیم داد ان شاءالله.
- شادی حلال، خنده حلال، اگر این خلا را پر نکنیم دشمن این کار را خواهد کرد.
- دست به دست هم بدهیم بستر شادی حلال را برای مردم ایجاد بکنیم.
- رهبران ما (امام خمینی و رهبر معظّم انقلاب) آنچه که ضرورت اشاعه موسیقی در جامعه را به صورت مفصل بیان فرمودند و ضروری است ما تابع آن باشیم.
- ما در دهه کرامت بزرگترین استندآپ کمدی را در مصلی نماز جمعه با حضور برترین های تلویزیون انجام می دهیم و زیباترین جشن را برای دخترانمان در گرامیداشت روز دختر خواهیم داشت.
- ما هنرمند متعهد فراوان داریم و این فرصت است که از آن به خوبی بهره گیری کنیم.
- با بزه و مسایلی که موجب تشویش اذهان عمومی می شود باید مقابله کرد شهرستان ما بیش از هر چیزی به وحدت و همدلی نیاز دارد و همه موظف هستند در این خط قرار بگیرند.
- نشر نخست این یادداشت در کانال البرزپژوهی: @alborzology
نمونه ای از بازتاب نظرات امام جمعه ساوجبلاغ
فایل صوتی خطبه دوم نماز جمعه ساوجبلاغ، 31 خرداد 1398
آیین یازدهم شب های روشن قرآن
سخنرانان نشست:
حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدصفر جبرئیلی: نقد شیعیان التقاطی
دکتر منوچهر صدوقی سها: حضرت رسول اکرم در قرآن
دکتر انشاءالله رحمتی: تاملی در نکات حکمی و عرفانی قرآن
دکتر حکمت الله ملاصالحی: حضرت عیسی بن مریم در قرآن
25 ماه مبارک رمضان،جمعه دهم خرداد 1398
استان البرز، شهر نظرآباد، فرهنگسرای هنر، سالن اجتماعات استاد حجتی پریشان، ساعت هفده
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نظرآباد
موسسه رخسار قرآن
هم فکریست محمود، هم حرکتی مسعود
اشاره: متن زیر پیام استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی استاد فرزانه دانشگاه تهران و عضو هیات امنای بنیاد ایران شناسی به آیین اختتامیه نخستین جشنواره فرهنگی - هنری هشتگرد است که در روز چهارشنبه 28 فروردین 1398 در شهر هشتگرد (مرکز شهرستان ساوجبلاغ) از توابع استان البرز توسط حسین عسکری قرائت شد.
__________________
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام صدق و دعای خیر ما بدرقه راه اصحاب ارجمند فرهنگ و هنر و ذوق و زیبایی. جشنواره بزرگ فرهنگی - هنری هشتگرد که اینک به پاست و با نام بلند و به پاسداشت شماری از مفاخر و مشاهیر بنام ایران به ویژه مفاخر استان البرز آذین بسته است و مراسمش در بیست و هشتمین روز از فروردین ماه سال 1398هجری خورشیدی با مشارکت جمعی از فرزندان هنرمند و خوشفکر و خوش ذوق میهن ما در بهارستانی پرطراوت و بارانی برگزار می شود؛ هم فکریست محمود، هم حرکتی مسعود، هم عملی نیک و ستودنی، هم گام نهادن و گام برگرفتن و ره سپردن در صراطی مستقیم و با نیات و اهدافی مبارک برای مُلک و ملت و میهن ما.
یک جامعه و جهان آراسته به هنر و ذوق و زیبایی و خلاقیت و شور و شعور و نشاط و آفرینندگی و پرمایه و غنی از اخلاق و آداب و ادب درست زیستن و مجهز به توشه و تجهیز دانش دانایی و بهرهمند از حکمت و خرد و منطقِ نیک زیستن و یک فرهنگ و زندگی پرمایه و غنی از ارزش های اصیل و مشترک و پذیرفته شده جهانی در آوردگاههای خطرخیز تاریخ، هم ایمنتر، هم مقاوم تر، هم استوارتر، هم پایدارتر و ماندنی تر از یک جامعه و جهان تهی و بیبهره از چنین ارزشها و موهبتها و دستاوردهای بزرگ بشریست.
اینجانب دستهای توانا و پربار و برکت فرزندان برومند و خوشفکر و خوش ذوق شهرستان ساوجبلاغ که موفق شدهاند جشنوارهای را در مقیاسی فراتر از قامت یک استان بهپا دارند و برگزار کنند، گرم میفشارم و گرم تحسینشان میکنم. تأسف میخورم و از همه دوستان با همت و نیکخواه و نیک اندیش بهویژه جناب آقای حسین جوادان عزیز که طراح و معمار بزرگ چنین طرحها و برنامهها و جشنوارههایی در شهر و شهرستان زیبای ما هستند، پوزش میخواهم از اینکه این بار نیز بهدلیل مقارنت زمانی مراسم جشنواره با سخنرانی بنده در دانشگاه هنر اصفهان، بخت، یار نشده است و توفیق دست نداده است که در خدمت میزبانان معزز و میهمانان گرانمایه و ارجمند مراسم باشم.
ما در سرزمینی زندگی میکنیم که وارث یک سنّت و میراث و حکمت و خِرَدی هستیم که در آن هنوز رشتههای اتصال معنوی و حلقههای پیوند باطنی میان آسمانیان و زمینیان، میان ارض تاریخ و ارض ملکوت، نگسسته است و قطع نشده است. صیانت از این پیوند و پیمان، مسئولیتیست بس خطیر، بس عظیم و بس سنگین بر شانه همه ما. هر انسانی به اندازه سنگینی بار مسئولیتی که بر شانه گرفته است و بر شانه می کشد، بزرگ است و شایسته ستودن. ایران یک جغرافیای محصور در مرزهای طبیعی نیست، یک اقلیم و عالم فراخ معنویست. صیانت از این اقلیم و عالم معنوی، صیانت از کرامت انسان است و نحوه حضور معنوی و اصیل او در جهان. به سخن حضرت حافط:
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند
نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد
باقی بقایتان. حکمت الله ملاصالحی، دانشگاه تهران، فروردین 1398 هجری خورشیدی
عکس یادگاری بنده و استاد سید عباس میرخانی با سردیس استاد سید حسین میرخانی (ره)
کنگره ای درباره خاندان های علمی و فرهنگی نجم آبادی و دبیران
صبح روز دوشنبه 26 فروردین 1398 در جلسه ای با حضور ناصر مقدم مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان البرز، دکتر محمد رضا فلاح نژاد فرماندار شهرستان نظرآباد، مریم مقدم رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نظرآباد، حسین روزبان دهیار نجم آباد، اسماعیل آل احمد و حسین عسکری درباره برگزاری «کنگره روستازادگان دانشمند» تصمیماتی گرفته شد. کنگره روستازادگان دانشمند با هدف بررسی نقش خاندان های علمی و فرهنگی «نجم آبادی» و «دبیران» در تعالی فرهنگ و دانش ایران در 6 شهریور 1398 برگزار می گردد.
با تلاش کمیته علمی این کنگره، از این دو خاندان علمی و فرهنگی تاکنون 63 نفر که از شهرت ملّی و بین المللی برخوردارند، شناسایی شده که از آن جمله می توان به شیخ هادی نجم آبادی، دکتر محمود نجم آبادی، استاد مرتضی نجم آبادی، آیت الله آقا حسن نجم آبادی، آیت الله میرزا ابوالفضل نجم آبادی، بانو آغا بیگم نجم آبادی، پروفسور سیف الدین نجم آبادی، پروفسور حسین نجم آبادی، افسانه نجم آبادی، میرزا محسن نجم آبادی، استاد علی اکبر نجم آبادی، میرزا تقی نجم آبادی مشهور به دبیر اعلم، میرزا شفیع دبیران، استاد غلامرضا دبیران، دکتر حکیمه دبیران و... اشاره کرد.
حکایت هایی فابل از دبیر اعلم ساوجبلاغی
نسخ خطّی از مهمّترین ارکان میراث فرهنگی بشر و نشانگر تاریخ و تمدّن یک سرزمین از زوایای مختلف هستند. در این میان، تاریخ دورi قاجار، یکی از دورههای مهمّ تاریخ ایران، چه از نظر تحوّلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و چه از نظر طول دوره محسوب میشود.در این دوره، شاهد نگارش بسیاری از آثار ادبی و تاریخی هستیم که بخشی از آنها به چاپ رسیدهاند. با این حال، بخش زیادی از آثارشکل گرفته نیز بهصورت نسخ خطّی در کتابخانههای داخل و خارج کشور باقی ماندهاند که ضرورت دارد به منظور شناسایی این دوره تاریخی و پژوهش در ابعاد مختلف آن، تصحیح و مورد نقد و ارزیابی قرار گیرند. یکی از این نسخهها که تصحیح و شرح آن میتواند در بازآفرینی گذشتهفرهنگی این دوره موثّر باشد، نسخه خطّی«درّ النثیر فی النصیحه و التحذیر» از«میرزا تقی ساوجبلاغی دبیر اعلم» است. این اثر به عنوان رساله دکتری فاطمه حاجی قاسملو و به راهنمایی استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی دکتر آیت شوکتی در دست تصحیح و تحشیه است.
دبیر اعلم، عنوان نگار، میرزا تقی ساوجبلاغی از سخنوران و نویسندگان قرن چهاردهم است. وی خوشنویس، شاعر و نویسنده روزگار قاجار، فرزند رئیس محمد منشی ساوجبلاغی است این ادیب پرمایه آثار بسیار زیبا و عالمانه ای از خود به یادگار گذاشته اند. تنها یک نسخه از «ترجمه الدرّ النثیر فی النصیحه و التحذیر» در کتابخانه ملی ملک به شماره 637 (فهرست کتابخانه ملی ملک، ج 2، ص 133) موجود است. این اثر کتابی ادبی درباره حکایات اخلاقی است. آغاز این نسخه با عبارت «الحمدلله منطق البلغا بالحکم...» و انجام آن «من از آن حلوای او اندر تبم» است. جلد این اثر از مخمل آبی در 49 برگ 12 سطری در اندازه های 8/16 در 3/11 به خط نستعلیق شکسته نگاشته شده است. در قسمتهایی از نسخه، کلمات مخدوش شده و از بین رفته اند. در صفحه عنوان نسخه، در سرلوحة نقّاشی ترسیم شده است.
تمام حکایات و متن کتاب در جدول های منتظم، با حاشیه های سرمه ای رنگ نوشته شده اند. نسخه مشتمل بر 26 حکایت هر حکایت با رنگ قرمز به شکل زیبایی نگاشته شده است. عناوین این حکایات عبارتند از:
حکایت اول: گرگ و روباه
حکایت دوم: مور و صرار
حکایت سوم: شیر و خر
حکایت چهارم: گربه با موشها
حکایت پنجم: سگ و روباه
حکایت ششم: روباه و غراب
حکایت هفتم: سگ دزد
حکایت هشتم: بوزینه و سنگ پشت
حکایت نهم: ماهی متکبّر
حکایت دهم: زارع فضیل و عبرت او
حکایت یازدهم: گربه با موش ها
حکایت دوازدهم: شیر با نخجیران
حکایت سیزدهم: درخت بزرگ و کوچک
حکایت چهاردهم: معده و اعضاء
حکایت پانزدهم: زاغ
حکایت شانزدهم: روباه با انگور
حکایت هفدهم: مرغ فروش و روباه
حکایت هجدهم: شیر با گرگ و روباه
حکایت نوزدهم: طوطی و گربه
حکایت بیستم: شیر با روباه
حکایت بیست و یکم: کبوترها
حکایت بیست و دوم: ارباب صاحب ملک با اولادش
حکایت بیست و سوم: شیر و گربه
حکایت بیست و چهارم: طوطی و مار
حکایت بیست و پنجم: روباه و قمری
حکایت بیست و ششم: صیاد و خرس
این حکایات به لحاظ اینکه از زبان حیوانات نقل شده اند، فابل هستند. فابل، نوعی از انواع ادبی است که در آن قهرمان حکایات، جانوران اند که هر کدام ممثّل تیپ یا طبقه ای هستند. طی بررسی منشا تمام داستان ها استخراج شده و با حکایات مشابه تطبیق داده خواهند شد.
تصحیح کتاب دست نویس «درّ النثیر فی النصیحه و التحذیر» نوشته میرزا تقی ساوجبلاغی مشهور به دبیر اعلم، زیر نظر دکتر آیت شوکتی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی در دست انجام است. از ایشان تا کنون 40 مقاله علمی - پژوهشی و 8 عنوان کتاب در حوزه زبان و ادبیات فارسی منتشر شده است.
شاعر و نویسنده البرزی صاحب افتخار نخستین ترجمه منظوم نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
اتاقی نیمه مخروبه در باغی در ده سرخاب
اخیراً کتاب «درباره عکاسی» نوشته سوزان سونتاگ از سوی فرزانه طاهری همسر شادروان هوشنگ گلشیری (درگذشت 1379ش) منتشر شده است. مترجم در صفحه 9 این کتاب نوشته است: «موشک باران تهران که شروع شد ترجمه را تمام کرده بودم و هوشنگ گلشیری ویرایش ترجمه را آغاز کرده بود. از جمله نوروز 1367 را خوب به خاطر دارم که در اتاقی نیمه مخروبه در باغی در دِه سُرخاب ساوجبلاغ بر زمین می نشست و آن کاغذهای کاهی را که با مداد رویشان ترجمه کرده بودم بر زانو می گذشت و با مداد تصحیح می کرد.» فرزانه طاهری همچنین طی یادداشتی در شماره 12 مجله اندیشه پویا (آذر و دی 1392) ضمن بیان تجربه های مادرانگی اش، درباره چگونگی سکونت در روستای سرخاب نوشته است: «درباره عکاسی سوزان سونتاگ را در اتاق مخروبه ای در ده سرخاب، در ساوجبلاغ، و زمان موشک باران پاک نویس کردم. جز خانواده خودمان، با باربد و غزل شش - هفت ساله، دو برادر صاحب باغ هم در آن اتاق با ما بودند و من کار می کردم. دم عید با ابتکارات عجیب و غریب که ضرورت یادم داده بود، همان اتاق مخروبه را سروسامان دادم و بچه ها را به حمام ده بردم و شستم برای تحویل سال...»
گروهی از پژوهشگران، هوشنگ گلشیری را تأثیرگذارترین داستان نویس معاصر زبان فارسی دانسته اند. او با نگارش رمان کوتاه «شازده احتجاب» در اواخر دهه چهل خورشیدی به شهرت فراوانی رسید. این کتاب را یکی از قویترین داستانهای ایرانی خواندهاند. گلشیری همچنین عضو کانون نویسندگان ایران و از بنیانگذاران حلقه ادبی جُنگ اصفهان بود. پیکر او را در آرامستان امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده اند. همسر او فرزانه طاهری (متولد 1337ش) مترجم و مدیر بنیاد هوشنگ گلشیری است. روستای سرخاب از توابع بخش مرکزی شهرستان ساوجبلاغ در استان البرز است. این روستا از نظر آب و هوا، یکی از مناطق ییلاقی استان البرز و از نظر کشاورزی نیز یکی از پرباغترین و پرمحصولترین روستاهای ساوجبلاغ به شمار می آید. اهالی آن بیشتر به زبان ترکی ساوجبلاغی سخن می گویند. براساس سرشماری سال 1395، 2615 نفر در روستای سرخاب زندگی می کنند.
کتاب «درباره عکاسی» از سوی انتشارات کتاب آبان منتشر شده است
فرزانه طاهری همسر هوشنگ گلشیری
نمایی از روستای سرخاب از توابع شهرستان ساوجبلاغ
تپه سرخاب متعلق به قرون میانه اسلامی تا دوره تیموریان، از آثار ملّی ایران است
نشر نخست یادداشت فوق در:
حسین عسکری، «اتاقی نیمه مخروبه در باغی در ده سرخاب»، روزنامه پیام آشنا، سال 5، ش 1356، دوشنبه 19 فروردین 1398، ص 4.
نوروز ساوجبلاغ مزین به نام و تصویر نام آوران
در نوروز 1398 با پیگیری دوست عزیزم آقای حسین جوادان رییس کمیسیون فرهنگی شورای شهر و دبیر نخستین جشنواره فرهنگی - هنری هشتگرد، تصاویر 9 تن از نام آوران شهرستان تاریخی ساوجبلاغ در معابر عمومی شهر هشتگرد نصب شده است. به سهم خود این اقدام ارزشمند فرهنگی و تاریخی را صمیمانه تحسین می کنم. بی تردید این گونه فعالیت های بنیادین در تقویت هویت، اعتماد به نفس، هنردوستی، علم جویی، خلاقیت، تعالی و همدلی ساکنان شهرستان ساوجبلاغ، بسیار نقش آفرین است. باید آگاهی داشته باشیم که بدخواهان این آب و خاک گوهرنشان، با حذف یا کم فروغ کردن نام آوران، درصدد غالب کردن الگوهای مورد نظر خود هستند. نام این 9 اسوه به این شرح است: استاد سید حسین میرخانی، استاد سید حسن میرخانی مشهور به سراج الکتاب، استاد جعفر والی، استاد مرتضی ممیز، استاد جمشید امینی، آیت الله شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث، آیت الله شیخ محمد صالح برغانی، اشرف الدین حسینی مشهور به نسیم شمال، جمال الدین عبدالصمد هشتجردی (هشتگردی).
گلگشتی بهاری در شهرستان نظرآباد
ویژه نامه «کهن دشت: گلگشتی بهاری در شهرستان نظرآباد» به همت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و ستاد هماهنگی خدمات سفر شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز در هشت صفحه رنگی منتشر شد. نام تولیدکنندگان این ویژه نامه که به مناسبت نوروز 1398 و با هدف توزیع در بین مسافران و گردشگران تدارک دیده شده به این شرح است: مدیرمسئول: مریم مقدم، سردبیر: حسین عسکری، ویراستار: سعید صفری، عکس: علی عسکری، علی اکبر رشوند آوه، وحید شعبانی، صفحه آرا: نگار احمدزاده. این ویژه نامه در محل نوروزگاه محوطه باستانی ازبکی و پایگاه های نوروزی شهرستان نظرآباد در دسترس است. در ویژه نامه «کهن دشت» این مطالب به چاپ رسیده است: نخستین واژه های آشنایی (دکتر محمدرضا فلاح نژاد)، اینجا نظرآباد است نظرآباد (اسماعیل آل احمد)، ویژگی های طبیعی کهن دشت نظرآباد (علیرضا عزیزی)، توسعه شهرستان نظرآباد حول محور گردشگری (مهندس علیرضا گروسی)، زبان و گویش مردم شهرستان نظرآباد (ابراهیم رضازاده)، ویژگی های باستان شناختی محوطه ازبکی (زهره حسینی)، سند همکاری تجاری ازبکی و شوش در هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح (دکتر حسین عسکری)، The ancient land An Excursion In Nazarabad Township (دکتر احسان امتی)، آثار فرهنگی و تاریخی شهرستان نظرآباد، نظرآباد به روایت دانشمندان ایرانی و خارجی، مهد روستازادگان دانشمند، نوروز در نظرآباد، نام آوران کهن دشت نظرآباد.
خبر انتشار ویژه نامه کهن دشت در خبرگزاری ایرنا
تحلیل نقش و فرم سفالهای تپه اسماعیلآباد
دکتر احمدعلی یاری؛ دکتر حسن طلایی، «تحلیل نقش و فرم سفالهای تپه اسماعیلآباد»، مجله مطالعات باستان شناسی، مقاله 11، دوره 10، شماره 1 - شماره پیاپی 17، بهار و تابستان 1397، صفحه 189 - 205.
چکیده: با توجه به وضعیت لایههای تپه اسماعیلآباد و فراگیری سفال افق چشمهعلی و شناسایی طبقات استقراری با معماری مشخص، همچنین طول مدت استقرار و تداوم این فرهنگ در تپه، مهمترین و دقیقترین اطلاعات را در اختیار میگذارد که با دادههای حاصل از آن می توان روند تغییرات و تحولات فن آورانه، هنری، اجتماعی، اقتصادی و باورهای آیینی را بررسی و مطالعه نمود. هدف این است که سنجیده شود در یک محوطه باستانی با ویژگیهای تپه اسماعیلآباد روند تغییر، تحول، رشد و بالندگی فرهنگ از لایه فرهنگی اول تا آخرین لایه براساس دادهها بویژه سفالها چقدر قابل سنجش است. دگرگونیهای سفال که بخشی از آن بر اثر تطور و رشد درونی فرهنگ در طول زمان به وجود میآید و بخش دیگر به علت پیوندهای فرهنگی و اقتصادی با جوامع دور و نزدیک پدیدار میشود. در این مقاله تمام سعی و تلاش برای شناخت این تغییرات تحولات درونی سفال و سیر دقیق آن شده است. در تحلیلهای آماری نقوش، فرم، با استفاده از پایگاه دادهها کامپیوتری مشخص شد که ظروف سفالی تپه اسماعیلآباد یک سیر تکاملی را طی کردهاند. در طبقات میانی همانند پیشرفت و تغییرات ملموس معماری از یک دوره درخشان تولید سفال و شکوفایی هنری نیز برخودار بودهاند .
کلیدواژهها: سفال؛ باستانشناسی؛ علوم کامپیوتری؛ پایگاه دادهها؛ تپه اسماعیلآباد.
سفال به دست آمده از محوطه باستانی موشه لان اسماعیل آباد واقع در شهرستان ساوجبلاغ که متعلق به هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح است.
نوروز یک جشن و رسم و آیین به معنای متعارف و متداول نیست. آیین های نوروزی تصویری به غایت غبار و زنگار گرفته از یک سنت و میراث کهن و مشترک به جای مانده از هستی شناسی، کیهان شناسی و حیات مدنی و معنوی یک دوران دیرینه و درازآهنگ تاریخ، فرهنگ جامعه و جهان بشری هستند. میراث هزاره هایی بس کهن و مهم و سرنوشت ساز در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما. آیین های نوروزی سنت و میراث مشترک تحولاتی هستند بس عظیم و سرنوشت ساز در فرهنگ و زندگی و نحوه بودن و نسبت و رابطه بشر با جغرافیای طبیعی و تاریخی خویش.
گذار از یک دوران دیرینه و دیرپای فرهنگ و زندگی بی ثبات و اقتصاد و معیشت چنگ و دندان و جنگ و گریز و ستیز و شکار جانوران حیات وحش و ریختن خون و دریدن و بلعیدن طعمهو ورود به هزاره های عصری و عهدی و عالمی و آدمی دیگر، یک رویداد معمولی و تحول متعارف نبود. به یک رویداد و تحول در اقتصاد و معیشت نیز محدود نمی شد. تحولی بود بس عظیم بس سرنوشت ساز و به غایت مهم و تعیین کننده که نسبت و رابطه انسان را از بُن و بنیاد با زمین و زمان با آسمان و آسمانیان و زمینیان دگرگون می کرد. آن جغرافیای طبیعی و حیات وحش جانوران شکاری، و زمینی که غار بوده و صخره و پناهگاه جنگ و ستیز و گریز میان انسان و جانوران حیات وحش اینک زمین بود و آغوش گرم مادرانه اش و تصویری زنده از الوهیت و تجربه انسان کشاورز از امر مقدس واصل الوهیت.
پایه ها و صُور آغازین آئین های فصلی درهمین جامعه ها و جمعیت های کشاورز و دامدار نخستین پی افکنده شد و ریشه هایش نیز به همین هزاره های نوسنگی در مناطق خاورنزدیک و جوامع مدیترانه شرقی باز می گردد. آیین هایی که طومارشان با کیهان شناسی، هستی شناسی و فرهنگ و زندگی و حیات معنوی و فکری و سنت اعتقادی و نظام های ارزشی و اسطوره شناسی و بینش اسطوره ای و آیینی فرهنگ ها و جامعه کشاورزان آغازین هزاره های نوسنگی درپیچیده و درهم تنیده بود. تصویری زنده و گرم ازهماهنگی و همسویی میان جغرافیای طبیعی و فرهنگی انسان را به تماشا می نهاد و باز می نمود و بیان می کرد. تصویری به غایت رازآمیز به غایت گرم و زنده از تجربه و نسبت و رابطه انسان با الوهیت و امر مقدس. آیین های نوروزی با همه رنگارنگی و کثرت احوال و اطوار و انواعشان، سنت و میراث مشترک به جای و به پای مانده از سنت و میراث مشترک و حیات معنوی هزاره هایی هستند که در تاریخ، فرهنک جامعه و جهان بشری ما به غایت مهم و سرنوشت ساز بوده اند.
اسطوره های آغازین آفرینش و زمان مستدیر اسطوره ای - آیینی و دور زاد و مرگ و رستاخیر و رویش فصلی گیاهان و زایش فصلی جانوران در همین هزاره های نوسنگی پی افکنده شدند. صور آغازین آیین های نوروزی اسطوره ها و آیین ها و سنت های و میراث مشترک جامعه ها و جمعیت های کشتگر و دامپرور همین هزاره های نوسنگی خاورنزدیک و مدیترانه شرقی از مناطق شرقی فلات ایران گرفته تا آن سوی کرانه های غربی دریای اژه و منطقه بالکان بودند و در همین هزاره های مهم و سرنوشت ساز پی افکنده شدند و بنیاد پذیرفتند. حتی امروز هم در شعر و ادبیات و سنت های اعتقادی و منابع و متون دینی ملل خاور نزدیک و مدیترانه شرقی می توان عناصر اسطوره ای و آیینی به جای مانده از آن هزاره های نوسنگی را ردیابی و رصد کرد. ایرانیان در این میان از همه وفادارتر و اسطوره ای تر به سنت و میراث آن هزاره ها هم بوده اند هم مانده اند. از این منظرحکیم ابوالقاسم فردوسی، و حضرت شمس الدین محمد حافظ، و جلال الدین محمد بلخی خراسانی هم در زبان و هم در نحوه بیان از وفا دارترین شاعران و سرایندگان بنام ما به سنت ها و آیین های اسطوره ای هزاره های پیش از تاریخی هستند. غزلیات عمیق اسطوره ای حضرت مولوی را در همین رابطه ببینید:
شب ماه خرمن می کند ای روز زین بر گاو نه
بنگر که راه کهکشان از سنبله پر کاه شد
شب؛ خرمن ماه در آسمان شب. تن شب و تن گاو اساطیری آسمانی، شاخ های گاو و هلال ماه که نو نو می شود. کهکشان و کاه کشان. سنبله و صور فلکی سنبله یا خوشه گندم. دانه های گندم و شیر و زرق آسمانی. راه شیری و راه پر از شیر و مناسبت و مقارنت میان این شیر و رزق آسمانی و آن شیر طبیعت به مثابه تصویری از الوهیت مادرانه با تشخص ها و اوصاف مادرانه اش چونان شیرزن و صدها و صدها شواهد و قرائن و موارد و مصادیق دیگر همه و همه یک به یک طوماری از پیوند و پیوستگی و درهم پیچیدگی سنت ها و نظام های اسطوره و آیینی و میراث به جای و به پای مانده از فرهنگ ها و جوامع گذشته را با حیات مدنی و معنوی فرهنگ ها و جوامع سپسین در برابر ما می گسترند.
حافظ را ببینید:
مزرعه سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
فلک چونان مزرعه سبز. داس درو چونان داس مه نو میراث اسطوره ها کهنی هستند که عارفان و شاعران ما به حضورشان فرامی خوانند تا آنکه هرچه زنده تر و گرم تر و نغزتر و مغزتر و دلنشین تر مشاهدات و مکاشفات و تجربیات عرفانی و ذوقی و زیباشناختی خود را بیان کنند.
زبان و نحوه بیان اسطوره ای قرآن را در خدمت وحی و کلام و پیام و حیانی ببینید: نسائکم حرث لکم... (سوره بقره، آیه 223) زنان شما کشتزاران شمایند و....
اسطوره ها تا پیش از برآمدن دنیای مدرن هم زنده ترین زبان هم گرم و تاثیرگذارترین نحوه بیان مشاهدات عرفانی و تجربه های ذوقی و زیباشناختی فرهنگ ها و جمعیت ها جوامع بشری ما بودند هم آن که سهمی و نقشی بی بدیل در نحوه بیان و کلام و پیام های وحیانی و نبوی پبامبران بزرگ داشتند و بر شانه می کشیدند. آیین های نورزوی به معنی الاعم و آیین ها و جشن ها و مراسم عزا و سوگواری ها به طریق اولی نیز چنین اند. فراخوانده می شوند تا تصویری هرچه زنده تر و گرمتر و آیینی تر از حیات مدنی و معنوی ما را به تماشا بگذارند و بیان کنند. هرچند آیین های نوروزی که ما و دیگر جوامعی که با ما ایرانیان بر خوان ضیافت یک میراث مشترک گردآمده اند و نشسته اند و از آن قوت و قوّت ستانند و می برند و می گیرند در دوره جدید که هرساله در آغاز فروردین ماه و فصل بهار بپا و برگزار می شوند از زمین تا به ثریا متفاوت از آیین های نوزوزی فرهنگ ها و جوامع گذشته هستند؛ با این همه و مع الوصف این آیین همچنان تصویری از تعلق خاطر فرهنگی و تذکرتاریخی و هویت ملی و رشته اتصال معنوی و حلقه پیوند مدنی این جوامع علی الخصوص ما ایرانیان را با سنت و میراث مشترکی که بر آن تکیه زده ایم هرساله به تماشامی نهند. صیانت از آیینه های هزارتکه و زنگار گرفته از این میراث ارجمند یک ضرورت اجتناب ناپذیرست و از کارناوالیزه کردن و آسیب رساندن و آلوده کردنش می بایست پرهیزکرد و پروا داشت.
کیهان شناسی، معرفت شناسی و باده های نو به نو علم و فناوری های آتشناک و شعله خیز و شعله ریز عالم مدرن چونان سیل سنت های اعتقادی و نظام های ارزشی و اسطوره شناسی و کیهان شناسی و افلاک شناسی های کهن را کوبیده و با خود برده است. حجم سنگین و تراکم اتفاقات و خیزش و ریزش نفسگیرتحولات و فضای مسموم عالم جدید مجال تنفس و ادامه حیات به سنت ها و مواریث معنوی را نمی دهند.
آنچه از آیین های نوروزی و از آن سنت ها و مواریث کهن و هستی شناسی و کیهان شناسی نظام های اسطوره ای و سنت های اعتقادی فرهنگ ها و جوامع عهد باستان به جای مانده چونان ابنیه و مآثر تاریخی غبار گرفته و عریانی هستند که از فحاوی آغازین خود تهی شده اند. یا چونان جام های شکسته ای در دستان ما هستند که تهی از باده معنا شده اند یا چونان ظرف های شکسته بی مظروف زیر سقف و پشت ویترین موزه های عالم مدرن ما! تنها کاری که در شرایطی این چنین دشوار می توان کرد این است که با ابزارهای شناخت باستان شناسانه همچنان نسبت موزه ای و آرکئولوژیک خود را با آنها حفظ کنیم و نگذاریم رشته های اتصال تاریخی و حلقه های پیوند فرهنگی و مدنی و معنوی ما با آنها قطع و گسسته شود که اگر چنین شود برای همیشه از صفحه روزگار و صحنه تاریخ به حاشیه رانده شده و چه بسا محو می شویم. واقعیتی که بسیاری از فرهنگ ها و جوامع روزگار ما آن را احساس کرده اند و سعی ورزیده اند در عصری این چنین پیچیده و دشوار و خطرخیز و مخاطره انگیز در محاسبات خود خطا نکنند و به بی راهه نروند. چون نیک می دانند که اگر چنین شود و چنین کنند فرو خواند ریخت.
سخن آخر آنکه نوروز آیین طبیعت است و پاکیزگی و سنت و آیین پاک زیستن، به نام نوروز و به بهانه به پاکردن و برگزاردن آیین های نوروزی طبیعت پاک را مسموم و آلوده نکنیم. جغرافیای طبیعی، زباله دان جغرافیای تاریخی نیست. جغرافیای طبیعی، منبع حیات و سرچشمه زندگی ماست. بنام نوروز طبیعت را پاس بداریم. از مسموم و آلوده کردن طبیعت و منابع حیاتی و جغرافیای طبیعی بپرهیزیم. پرهیز از آسیب رساندن به طبیعت عین پرهیزگاری و فضیلت نیک زیستن است و نیک بودن. یک جامعه و جهان بیگانه و نامآنوس به اخلاق وآداب و ادب پاکیزگی وپاک و پاکیزه نگاه داشتن طبیعت و زیست بوم و محیط زندگی و غریبه و نامآنوس به نظم و هماهنگی وزیبایی و عشق به زیبایی و بی بهره و بی توجه به اخلاق و ادب مراعات حقوق و قوانین اجتماعی ازحیات وحش هم درنده تر و نا امن تر و هلاکت بارتر است.
روز نو و ماه نو و فصل نو و سال نو و آیین های کهن نوروزی بر کام همه میهنان گوارا باد و تا باد چنین بادا!