سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 

نژاد ذوالجناح در روستای ایستای طالقان !

«اهل توقف طالقان» علاوه بر زیست تجددگریزانه، به نگهداری و پرورش «اسب» بسیار علاقه مندند؛ آن هم نژاد اصیل، نایاب و گران قیمت «عرب». شاید بتوان گفت «اسب بازی» اهل توقف، معادل «ماشین بازی» ما در عالم مدرن است. گفته می شود برخی از اهالی روستای ایستا، این نوع اسب را از تبار ذوالجناح (اسب امام حسین علیه السلام در روز عاشورا) می دانند!

یکی از کاربران‌ اینستاگرام به نام «dr.boomgard» در پاییز 1400 از اسب های این روستا ویدئویی در صفحه اش منتشر کرده که دیدنش جالب است. «دکتر بومگرد» ذیل این ویدئو نوشته است: «اینجا ایستا است. در کوهستان طالقان یکی از رازناکترین روستاهای ایران. شناسنامه ندارند و در آمار جمعیت ایران به شمار نمی‌آیند. هیچ گونه خدمات دولتی را دریافت نمی‌کنند. جایی که هیچ گونه تکنولوژی نوین را نمی‌پذیرند و بی‌بهره از آب لوله‌کشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشین آلات، ابزارهای ارتباطی و… زندگی می‌کنند. کسی کاری به کار کسی ندارد. خودرو ندارند. شب‌ها پای تلویزیون نمی‌نشینند و به شب‌نشینی هم باور ندارند. آیین‌های عروسی، سوگواری، جشن زادروز، سالگرد ازدواج و… ندارند. مهمان نواز هستند، ولی کسی را به آسانی نمی‌پذیرند. زن‌ها را به روستا راه نمی‌دهند و تا کنون کسی هم زنان آن‌ها را ندیده ‌است. خودرو و گوشی همراه را به آبادی راه نمی‌دهند. مردان روستا، به کشاورزی، دامداری و آهنگری سرگرم هستند. از بهترین پرورش‌ دهندگان اسب‌های عربی گران‌بها در کشور هستند. دارا هستند و با فروش زمین‌های پدری‌شان در تبریز روزگار می‌گذرانند

 

حسین عسکری - 14 خرداد 1401

 

 ویدئوی مربوط به این گزارش


از اسب های خریداری شده از روستای ایستای طالقان

برداشت از: صفحه اینستاگرامی مزرعه پرورش اسب الماس طالقان


_________________________

 جهت آشنایی بیشتر و مستند با تجددگریزان ساکن در طالقان

رجوع کنید به وبلاگ روستای ایستای طالقان به نشانی:

  http://www.savojbolaghi.blogfa.com 

 


نوشته شده در  شنبه 101/3/14ساعت  5:46 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

دل نوشته ای خدمت یوسف باستان شناسی ایران 

روزگاری دراز می گذرد از روزهای با تو بودن؛ کنارت نشستن و به دهان و چشمان و محاسن جوگندمی ات زل زدن و یاد گرفتن و فهمیدن و از عوامیت درآمدن... آری! و می گذرد از شب های سراسر صداقت و اشتیاق «ازبکیه» که دیگر، تو کمتر حرف می زدی و اجازه می دادی ما بی سوادهای تهی دست و دامن از دانش راستین، حرف بزنیم و اظهار فضل! کنیم؛ شعر بخوانیم؛ هم معرهای خودمان را هم شعرهای بزرگان را

ما جوانک های دهه پنجاهی و شصتی را به انسان هایی پخته و خاک تجربه خورده، تبدیل کردی که گرد نه هزار سال فرهنگ و مدنیت را پس پشت دارند.

آقای مجیدزاده! آقایوسف! استاد دکتر یوسف مجیدزاده! مهربان! با وقار! دلسوز! شاگردپرور! بامرام! ایرانی! دوست داشتنی! سلام.

چو ترکِ دلبرِ من شاهدی به شنگی نیست

چو زلف پرشکنش حلقه فرنگی نیست

قوی به چنگ من افتاده بود دامن وصل

ولی دریغ که دولت به تیز چنگی نیست

استاد مجیدزاده! پای درس تو بود که یاد گرفتیم ارزش محوطه های باستانی و میراث فرهنگی از محوطه های نفتی بالاتر است؛ با تو نشستن ما را به این رشد و شعور رساند که «فرهنگ ها» گفت و گو می کنند نه «تمدن ها» و رئیس جمهور مبتکر «گفت و گوی تمدن ها» هم خیلی زود دریافت که از «گفت و گوی فرهنگ ها» بگوید نه تمدن ها؛ تو نخستین کسی بودی که در همان روزهای با تو بودن، آگاه مان کردی که رئیس جمهور ینگه دنیا را نه به خاطر روابط نامتعارفش با منشی اش که به خاطر دروغ گویی در انکار رابطه، دارند محاکمه می کنند و ماها را ناخواسته یاد آموزه های دینی خودمان انداختی که «دروغ» مفتاح همه شرارت ها و بدی ها و فحشاها است؛ آن قدر از اهمیت و ارزش باستان شناسی و باستان پژوهی در کویر تاریک جان مان، اخگر افروختی و ستاره و ماه و خورشید تاباندی که مصمم شدیم در فصل آتی، آیین استقبال از شما را در شهر نظرآباد برگزار کنیم و کردیم و چه باشکوه از آب درآمد و تو بزرگوارانه و بامرام، هرجا که نوشتی و هرجا که گفتی و هرجا که مصاحبه کردی ما ذره های برگزارکننده را نوازش کردی به نام و نام خانوادگی؛ حتی در کتاب دوجلدی «گزارش کاوش محوطه باستانی ازبکی» هم، جاودانه مان کردی.

بعد از مدتی که دوباره به وطن بازگشتی نوازش مان کردی و به نظرآباد و «موسسه رخسار قرآن» نزول اجلال فرمودی و آن چنان بزرگ، ظاهر شدی که دوباره باستان شناسان را به شگفتی واداشت. در آن دیدار بود که شجاعانه دیدگاه تازه ات را با ما در میان نهادی که «باستان شناسی در صدد پاسخ به تردیدها است در حالی که ما درباره قرآن، هیچ تردیدی نداریم.» آری! این دیدگاه تازه شما، بحث پردامنه «باستان شناسی قرآن» را به ساحتی نوین، بار داد. ما بازهم چراغی دیگر از دانایی شما را در تاریک خانه بینش خویش، درخشان و تابان و فروزان یافتیم و از نگاه ساده لوحانه رایج به قرآن کریم، برحذر ماندیم.

حضرت استاد!

هم زمان با آیین نکوداشت شما با انتشار این دل نوشته، دل تنگی مان را با شما در میان گذاشتیم. آرزو می کنیم حال که بحمدالله، آن بیماری لعنتی، فروکش کرده سری به ما بزنی تا «مگرم درد اشتیاق، ساکن شود.»

حضرت استاد! ببخشید اگر ادب این نوشته، دون شأن شما بود. بهروزی و فیروزی شما تمنای سحرگاهی ما است.

سعدی آن نیست که درخورد تو گوید سخنی

آن چه در وسع خودم در دهن آمد گفتم

اسماعیل آل احمد - حسین عسکری

8 خرداد 1401

 

تصاویر، حاصل تلاش سید جعفر حسینی است.

 

 

 

 

 

 

 

دژ مادی محوطه باستانی ازبکی، شهرستان نظرآباد، استان البرز

 


نوشته شده در  دوشنبه 101/3/9ساعت  2:49 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

فرار به جلو!

دکتر حکمت اله ملاصالحی

(استاد دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی)

 

فغانِ «میراث» بلند است در شب بی تو

درآ ز پرده تو ای عشق و آفتابی شو

به شهر نعره بزن گو به هوش می گردد

گرش قرار نباشد گریزد آن مه نو 

دریغ و صد دریغ مه نویی از میراث در محاق می رود و گوش و هوشی هم نعره و فغانی را نمی شنود! نعره و فغان تاریخ و فرهنگ و میراث ملتی که بر باد می رود و به بادش می دهند! احساس می کنم یک بار دیگر ضرورت دارد نکته ای را که در یادداشت های پیشین یادآور شده بودم و مناسبت با یادداشت اکنون دارد؛ بازگفته شود: «یک جهل و بی خبری تاریخی داریم که همه جهل های دیگر یکجا در آن جمع آمده اند و یک کژفهمی دینی داریم که همه کژفهمی ها و احول بینی های دیگر در آن جمع اند.» مصادیقش و مدلولاتش را مخاطب هوشمند ما بگردد و بیابد که فراوان است و آسان در دسترس و پیشارو.

هر رئیس و مدیری که بر صدر سیاست و قدرت و دین و دولت و فرهنگ و میراث فرهنگی و اقتصاد و معیشت می نشیند و تاریخ نمی داند؛ هیچ چیز نمی داند. تاریخ هیچ چیز را نه می داند نه می شناسد و نه می فهمد و اصلاً و اساساً نه می تواند بفهمد. کسی که دینش را کژ فهمیده است و دچار کوربینی اعتقادیست؛ اخلاق و ادب و آداب زندگی و فکر و فلسفه و حکمت و خِرَد و منطق و معرفت و معنای مرگ و زندگی، کوتاه سخن آنکه معنا و معرفت انسان بودن و هستی و چیستی انسانی خود را نیز کژ و معوج می بیند و کژ و معوج می فهمد. کور و کژ و احول بینی به تمام معنای کلمه. این خطرناک و خطرخیزترین معضلیست که جامعه پسا انقلاب ما با آن دست در گریبان است و دست و پنجه می فشارد. جهل و بی خبری تاریخی از یک سو، کژ و احول بینی اعتقادی و کوربینی دینی از دیگر سوی.

چهار دهه است که منابع حیاتی و میراث طبیعی ما شانه به شانه مواریث فرهنگی مُلک و ملت ما قتلگاه و عرصه نسل کشی بی سابقه در تاریخ کشور است. نسل کشی های گسترده از نوع و طور دیگر و بنحوی دیگر. نسل کشی ها و تجاوزها و تصرف ها و تخریب های گسترده در محیط زیست و تاراج منابع حیاتی کشور شانه به شانه تجاوز و تصرف و تخریب و غارت محوطه های باستانی و تاراج آثار فرهنگی و باستانی کشور، ادامه و استمرار حیات و رشته های اتصال و پیوند و پیوستگی تاریخی و فرهنگی و مدنی و معنوی ما را چونان ملتی تاریخی، هدف گرفته است. ریشه ها را با تیشه های بی خبری و بی خردی تاریخی می زند و می افکند. تصادفی نیست که از زبان رئیس پیشین ناکلانتر سازمان محیط زیست می شنویم: «درآمد میلیاردی مجتمع پتروشیمی میانکاله مهم تر و سودآوردتر است یا علف های میانکاله!؟»

محیط زیست برایش علف است! وقتی فرودستان محروم و مغبون از نام و نان و دانش و دانائی و بی بهره از اخلاق و آداب و ادب دولتداری بر صدر می نشینند و فرادست می شوند؛ فقر و فقدان محرومیت های عمیق مدنی و معنوی را که طی نسل های متمادی از آن رنج برده اند؛ تنها با قهر اقتصادی و سکه و زراندوزی می کوشند ناکامی ها و حقارت های نهادینه شده ای که از آن رنج می برند پر کنند. البته و صد البته به بهای به تاراج دادن تمامیت حیثیت و شرف و اقتدار و اعتبار یک ملت! بهائی سنگین و سهمگین و خسارت و ویرانی جبران ناشدنی!

لایحه اهداف وظایف وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را که در راه است از دولت به مجلس برود و از مجلسیان رای بستاند و بتصویب برسد بخوانید و بگریید! ماده 10لایحه به الحاق مرکز ملی فرش، کتابخانه ملی و بنیاد ایرانشناسی اشاره دارد. در ماده 35لایحه تجارت اموال فرهنگی آمده است. مروری در کارنامه سیاه صدرنشینان سازمانی که اینک وزارتی مستقل است در میان وزارتخانه های دیگر کشور؛ بکنید و بینید این جماعت فرودست میراث ناشناسِ تاریخ نفهم چه بر سر میراث تاریخ و فرهنگ کشور طی چهار دهه اخیر آورده اند. بلاهت و فلاکت و بی خِرَدی را ببینید! وزارتی که مدیران میراث استانی اش را استانداران به مدیریت می گمارند؛ اینک در سر، الحاق بنیاد ایرانشناسی و کتابخامه ملی را می پزد. گام را این روزها از این هم فراتر نهاده و طرح دوباره ماده «حق الکشف آثار فرهنگی و تاریخی» را مطرح می کند! یعنی تجارت بر سر ناموس میراث یک ملت! حتی از شنیدن مفهومش انسان دچار سرگیجه و شرم می شود. اتاق های افکار شوم و اهریمنی رئیس ناحمید دولت نامحمود دهم که اینک زندانی افکار و اقوال و افعال و اعمال مجرمانه خویش است؛ نمی باید گذاشت بار دیگر موذیانه تر و فریبکارانه تر درهای طمع ورزی هایش در وزارت گشوده شود. دلیری کنید و نگذارید بار دیگر باندهای تبهکار و قاچاقچیان حرفه ای پشت پرده و صحنه در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی رخنه کنند و اتاق های فکر سودا و سودا بپا کنند و ناموس میراث ملک و ملت را بیش از این بتاراح دهند.

6/2/1401 هجری خورشیدی


____________________________________________


روزنامه پیام ما، سال شانزدهم، شماره 2285، پنج شنبه 22 اردیبهشت 1401

____________________________________________ 

 

هشدار 61 باستان‌شناس به رییس مجلس / این طرح را لغو کنید

61 تن از استادان باستان‌شناسی دانشگاه‌های سراسر کشور در نامه‌ای سرگشاده به محمدباقر قالیباف، رییس مجلس خواستار لغو طرح «استفاده بهینه از اشیاء باستانی و گنج‌ها» شدند. دکتر حکمت اله ملاصالحی (استاد تمام گروه باستان شناسی دانشگاه تهران) هم از امضا کنندگان این نامه است.

متن کامل این نامه + امضاکنندگان

______________________

 

بازتاب...


عزت الله ضرغامی وزیر میراث فرهنگی به عنوان اصلی ترین متولی این حوزه همچنان درباره طرح 46 نماینده مجلس سکوت کرده است.


انصراف مهدی عسگری (نماینده کرج) از امضای طرح «استفاده بهینه‌ از آثار باستانی و گنج‌ها»؟!

24 اردیبهشت 1401

 

______________________


بی خبری و با خبری وزیر میراث فرهنگی

وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در 22 اردیبهشت 1401 از طرح «استفاده بهینه‌ از آثار باستانی و گنج‌ها»؟! در مجلس شورای اسلامی اظهار بی خبری می کند اما دو روز بعد درباره «حذف ارز ترجیحی» این گونه اظهار نظر می کند. چه خبر است در این مملکت؟

______________________


 

نامه ای خدمت حضرت حکمت حکیم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحیم

من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم

تو می روی به سلامت سلام ما برسانی

از این راه دور، تمام اشتیاق دیدار را در پرنیان پروانه صبا پیچیده و به خاکبوس آستان جانان، حضرت استاد حکمت اله ملاصالحی به فرشتگان مهربان می سپاریم.

حضرت استاد!

خرسندانه به شما شادباش می گوییم که پیکان تیزبینی تان باز هم از کمان آرش صداقت و شجاعت تان در به موقع ترین زمان ممکن، بال و پر گشود و بر هدف نشست و عفریت خبیث بی تدبیری تازه ای در میراث جهانی این خاک فرهی را با سر به اعماق ناپیدا و بی نجات نابودی افکند. ما که عددی و ذره ای نیستیم بلکه حتما این مجاهدت های خالصانه شما مصداق این آیات سوره مبارکه سجده (17تا 19) است: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى? نُزُلًا بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ.»

حضرت استاد!

بی شک با ارشادات شما و همه خوبانی که چون شما و با شاگردی در مدرسه حکمت شما جوشن پوش تدبیر و تعالی اند حتما ناپختگی وادی مسوولیت و مدیریت و طرح و لایحه و ماده و قانون و رد و تصویب به بلوغ لازم خواهند رسید و درخواهند یافت که پذیرش سمت در جمهوری اسلامی به ترازی دیگر، نیاز دارد. ترازی به قدمت تاریخ و به بالندگی ابد و به گستردگی سیاره رنج. درخواهند یافت که رسیدن به سن بلوغ صندلی، غیر از سن بلوغ جهاد فی سبیل الله است. باید به جان، پای این سخن حضرت سعدی بنشینند: «طفل بودم که بزرگی را پرسیدم از بلوغ. گفت در مسطور آمده است که سه نشان دارد: یکی پانزده سالگی و دیگر احتلام و سیم بر آمدن موی پیش. اما در حقیقت یک نشان دارد و بس، آن که در بند رضای حق جلّ و علا بیش از آن باشی که در بند حظّ نفس خویش و هر آن که در او این صفت موجود نیست به نزد محققان بالغ نشمارندش [گلستان، باب هفتم: در تاثیر تربیت، حکایت 11»]

حضرت حکمت حکیم!

سلامتی و توفیقات پیاپی شما تمنای سحرگاهی ما از حضرت حکیم لایزال مطلق است.

فدای پیرهن چاک ماه رویان باد

هزار جامه تقوی و خرقه پرهیز

خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد

که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی

بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر

به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز

فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی

که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز

 

اسماعیل آل احمد - حسین عسکری

31 اردیبهشت 1401

 

______________________

 

واکنش استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی به این نامه

سلام بر آقای دکتر حسین عسکری نازنین و حاج آقا اسماعیل آل احمد عزیزم. سپاسگزار محبت ها و پشتیبانی های دلیرانه و تهمتنانه تان در بزنگاه های دشوار تاریخ و فرهنگ و میراث مُلک و ملت و میهنمان هستم. حمایت های دلاورانه تان را هرگز و هیچگاه از یاد نخواهم برد. خدا می داند! اگر پشتیبانی های با همت و شهامت شما انسان های شریف و آگاه و بیدار و هشیار و هوشمند نبود؛ اگر بموقع شانه به شانه این فرزند کوچک میهن به آوردگاه رویارویی با جماعتی غافل و جاهل و کاهل که سال هاست در امنیت زور، مصالح و منافع و منزلت کشور را قربانی مطامع و منافع خود کرده اند و یوسف میراث میهن را در بازار مکاره سود و سودا به غلامی می فروشند؛ نمی آمدید و ستبر و استوار در میانه میدان نمی ماندید؛ تردید ندارم صدای سخنم شنیده نمی شد و کژ فکران و بدخواهان مُلک و ملت گامی به عقب نمی کشیدند که بحمدالله گام پس کشیدند و متوجه به اشتباه خطرناک و خطرخیزشان شدند. این موفقیت بزرگ بر همه فرزندان برومند مُلک و ملت ما گرامی و مبارک باد!

عمر با عزت و صحتتان افزون!

آمین!

با تحیات صمیمانه

حکمت اله ملا صالحی، 1401/2/31 هجری خورشیدی


 

مجلس عقب نشست...  

____________________________________________ 

درباره طرح مجلس برای غارت و تخریب میراث فرهنگی ایران - 1

 


نوشته شده در  چهارشنبه 101/3/4ساعت  11:45 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

افتخار همکاری با دایره المعارف تشیّع 

دایره المعارف تشیع دانشنامه ‌ای فارسی است که درباره موضوعات مختلف دینی، کلامی، اعتقادی، فقهی، اصولی، تاریخی، جغرافیایی، علمی و فرهنگی جهان تشیع به نگارش درآمده است. تدوین آن از سال 1360 با طرح دکتر مهدی محقق و با حمایت مالی بنیاد طاهر (موقوفات سید ابوالفضل تولیت) آغاز گردید سپس با حمایت مالی شادروان فهیمه محبی دنبال شد. این دانشنامه، برگزیده دوره سیزدهم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران است. نزدیک به 400 نویسنده در تالیف بیش از 15 هزار مدخل با این دایره المعارف همکاری داشتند. جلد شانزدهم و پایانی آن همزمان با سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در اردیبهشت 1401 به همت موسسه انتشارات حکمت و زیر نظر استاد کامران فانی، استاد بهاءالدین خرمشاهی و دکتر حسین خندق ‌آبادی منتشر شد. 

 

جلد یازدهم:  

عاشورای قدیم؛ عنقا، جلال الدین علی میرزا ابوالفضل؛ عنقای طالقانی، صادق؛ عنقای طالقانی، محمد.

 

جلد دوازدهم:

فشند.

 

جلد سیزدهم:

قتیل العبرات؛ قُدَما؛ قدیمین؛ قراجه داغی (قره داغی)، حاج میرزا محمدعلی؛ قراجه داغی تبریزی، حاج میرزا احمد مجتهد؛ قراجه داغی کلیبری، حاج میرزا عبدالرحیم انصاری؛ قران السعدین فی زواج ابی الحسن و ام الحسین؛ قره العین؛ قَرَن؛ قزوینی، بوداق منشی؛ قزوینی، شیخ عبدالکریم (خویینی قزوینی)؛ قزوینی، حاج ملاعبدالوهاب؛ قزوینی، شیخ فضل علی؛ قَسْم؛ قشلاقی، علی بن محمدصادق؛ قشلاقی ساوجبلاغی، محمدابراهیم؛ قصّه فاطمه زهرا (س)؛ قُطّاع الریق؛ قلعه جوقی، شیخ ابراهیم؛ قمه زنی؛ قمی، میرزا محمد اشراقی (ارباب قمی)؛ قمی، شیخ محمدتقی؛ قمی حاج سید محمدتقی (جواد قمی)؛ قمی، شیخ میرزا محمّدحسن؛ قمی، ملا محمدصادق؛ قمی چهارمردانی، شیخ محمدحسن نادی؛ قول لغوی؛ قیس بن مُسَهّر صیداوی؛ کاشانی، ابوالحسن علی بن محمد بن شیره؛ کانون اسلام؛ کانون نشر حقایق اسلامی؛ کتاب علی (ع)؛ کتابنامه های حضرت زهرا (س)؛ کتب ضلال؛ کحل الناضرین فی تفضیل الزهرا علی الانبیا و المرسلین؛ کثیر قنبری، ابوطارق؛ کبیر قمی، حاج میرزا محمد نجفی.

 

جلد چهاردهم:

 کرت امام حسین (ع)؛ کرکبود؛ کرودی طالقانی، شیخ حسین؛ کشاورز، کریم؛ کشاورز صدر، سید محمدعلی؛ کشف الآیات المشکله؛ کشف الاسرار (نوشته ملا کمال الدین حسین الهی اردبیلی)؛ کشف الاسرار (نوشته امام خمینی)؛ کشف حجاب؛ کفایه المهتدی فی معرفه المهدی (عج)؛ کفو؛ الکلمه الغرا فی تفضیل الزهرا (س)؛ کمالی، حیدرعلی؛ کمره؛ کمره ای، نقی؛ کوی منتظران، کیایی ن‍ژاد، زین الدین؛ گروه فرقان؛ گلزاده غفوری، علی؛ گلیرد؛ گلیردی طالقانی، سید ابوالحسن؛ گنبدی همدانی، حاج شیخ علی؛ گودال قتلگاه؛ گوهرین، سیدصادق؛ لرزاده، حسین؛ لنگرودی، سیدمرتضی؛ لؤلؤ و مرجان.

 

جلد پانزدهم:

مالکیّت؛ ماه شرف خانم؛ مجتهد نجم آبادی، محمدتقی؛ مخصّص؛ مرکّب؛ مستقلات عقلیّه؛ مسعود بن حجاج؛ مشتق؛ مشکّک؛ مشهدی کاظمی، سید امداد حسین؛ مصالح مرسله؛ مصلحت؛ مطبوعات شیعی؛ مطلق و مقیّد؛ معاطات؛ معدّ؛ مغنیه، محمدجواد؛ مفهوم و منطوق؛ مقدّمه؛ مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم؛ ملل اسلامی (حزب)؛ منیع بن زیاد؛ میرخانی، سیداحمد؛ میرخانی، سیدحسن؛ میرخانی، سیدحسین؛ میرخانی، سیدحمید؛ میرخانی، سید مصطفی.

 

جلد شانزدهم:

نجم آبادی، خاندان؛ نجمی، ناصر؛ نشوز؛ نورعلی الهی؛ ولایت فقیه (کتاب)؛ ولیان؛ هشتگرد؛ هلال بن حجاج؛ شهیدی صالحی، عبدالحسین.



نوشته شده در  سه شنبه 101/3/3ساعت  4:1 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

گرامی داشت ها هنگامی شادناک و سور و سرورانگیز هستند که

 

یادداشت دکتر حکمت اله ملاصالحی(استاد دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای بنیاد ایرانشناسی) به مناسبت گرامی داشت های هفته پایانی اردیبهشت 1401 (2022 میلادی)

 

28 اردیبهشت ماه 1401 روز جهانی گرامی داشت موزه هاست. در کشور ما روز 25 و هفته پایانی اردیبهشت ماه مقارن شده است با گرامی داشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و هفته میراث فرهنگی.

   گرامی داشت ها هنگامی شادناک و سور و سرورانگیز هستند که برگزارکنندگان هم شایسته و برازنده چنین مناسبت هایی باشند هم کارنامه درخشانی از کرده ها و کردارهای خود در کف داشته باشند. وقتی چنین کارنامه درخشان و شایستگی را انسان در برگزارکنندگان نمی بیند و مروری در کارنامه مدیریت ناموفق و مردودشان می کند شادناکی و سور و سرورِ رسم نیکوی گرامی داشت ها به ویژه وقتی جامه تشریفات بر تن می پوشند تا سرپوش و درپوش بر زخم های عمیق و آسیب های سنگین و سهمگینی که بر مواریث فرهنگی کشور وارد آمده است؛ جایشان را به حسی سوگناک و غم انگیز می دهند. چهار دهه در ترازوی زمان تاریخی، زمان کوتاهیست. لیکن در ترازوی عمر بشری ما طومار زندگی یک نسل از فرزندان جامعه پسا انقلاب میهن ما در آن رقم خورده است. در چهار دهه بیش از چهار هزاره منابع طبیعی و حیاتی کشور و مواریث فرهنگی مُلک و ملت را مدیران فرودستی بر باد داده اند که چونان خوابگردان تاریخ در خواب و رویاهای خوش بر صدر نشسته اند و فرادستی می کنند و نه گوش و هوشی تندرست برای شنیدن دارند و نه چشمی بینا و با بینش و بصیرت در دیدن واقعیت ها.

   بی تردید و بی اغراق دوره جدید یکی از زلزله خیزترین روزگاران در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما بوده است. زلزله ها آن چنان سنگین اتفاق افتاده است و گسل ها و مغاک ها آن چنان سهمگین و نفسگیر است که احساس می کنیم زیر آوارهای سنگین قیامتی از ریزش و فروپاشی پی به پی ساختارهای کهن چندین هزارساله فکری و فرهنگی و اعتقادی و کیهان شناسی ها و هستی شناسی ها و نظام های ارزشی و هنجارهای دیرینه و دیرپا گرفتار آمده ایم. سنت های اعتقادی و فکری و فرهنگی که زمانی بر صحنه فرهنگ و زندگی و افکار و اقوال و افعال و نحوه بودن جامعه ها و جمعیت های گذشته نقش و سهم و مشارکت فعال داشتند؛ اینک چونان اثر می بینیمشان و چونان مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی می باید زیر سقف موزه های عالم مدرن صیانتشان کنیم و پاسشان بداریم.

   تحولات عظیم تاریخی و فکری و فرهنگی و علمی و فنی و مدنی دوره جدید نوع نوینی از آگاهی نوع جدیدی از دانش و دانایی تاریخی و منظر و معرفت و فهم انسان روزگار ما را از مفهوم میراث، مواریث فرهنگی، مآثر تاریخی، فرهنگ های مادی به دنبال داشته است که در فرهنگ ها و جامعه ها و نظام های فکری و دانش و دانایی گذشته شناخته نبوده است. اصلاً و اساساً برای حتی مورخان و متفکران و اصحاب فکر و فلسفه، مسئله نبود و موضوعیت و مدخلیت نداشت. برای آغازین بار تمامیت تاریخ بشر از متأخرترین تا دیرینه و متقدم ترین روزگاران در روشنگاه اندیشه و دانش و دانایی تاریخی انسان مدرن وجب به وجب، لایه به لایه، دوره به دوره جراحی باستان شناسانه می شود و آثار و اثقال و اجساد و اجسام و ماده های بجای ماده از گذشته چونان منبع و ماده شناخت بازخوانی و تعریف می شوند. باستان شناسان شانه به شانه دیرین انسان شناسان و علوم مرتبط و متخصصان میان و چند رشته ای در صف مقدم دانش و دانایی تاریخی انسان روزگار ما ایستاده اند. برکشیدن معرفت از مشتی زباله و دورریز و تفاله از این یا آن لایه و نهشت باستان شناختی کاریست کارستان و به غایت دشوار و پیجیده و عمرخوار. تصادفی نیست که می بینیم برای فروید روانشناس کاوش ها و لایه نگاری های با دقت و مراقبت باستان شناسی الگوی عالی برای لایه نگاری روان و رفتار بیمارانش بود. کشف منابع جدید شناخت، طرح پرسش های نو، حساس و بیدار کردن کردن ذهن و فکر و عقل و هوش و آگاهی و کشش ها و کنش ها و خیزش های معرفت ورزانه انسان روزگار ما به هستی و چیستی انسان بودن و انسانی شدن خویش، توجه و تفطن به صیانت از مواریث تاریخ و فرهنگ بشری و گشودن افق ها و چشم اندازهای نو به تاریخ در مقیاس تاریخ جهانی و نگارش و نقد تاریخ بشر در مقیاس تاریخ بشری و جهانی و گفتگو و گفتمان میان فرهنگ ها و جامعه ها و جمعیت های جامعه و جهان بشری را در دوره جدید بیش از هر رشته و دانش دیگر مدیون دانش باستان شناسی و مرهون پژوهش ها و کاوش ها و مطالعات با دقت و مراقبت و پرهزینه و عمرخوار باستان شناسان بوده ایم و همچنان هستیم. رخدادی بی سابقه در نوع خود و به غایت تاریخی و تاریخ اندیش.

   دریغ و صد دریغ! در جامعه پسا انقلاب ما این دانش و روش شناخت نوبیناد و فوق العاده مهم و تأثیرگذار بر نحوه نگاه و اندیشه و آگاهی تاریخی انسان روزگار ما از انسان بودن خویش سخت مورد بی مهری قرار می گیرد و از کانون و از صف مقدم صیانت از مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی کشور به پیرامون رانده می شود تا راه برای میراث فروشان هموارتر شود و آسوده خاطر و زیر چتر حمایت و امنیت زور، ناموس میراث ملک و ملت خود را ارزان به دیگری بفروشند. تصادفی نیست که می بینیم پس از چهار دهه، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری پیشین و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی پسین همچنان جولانگاه میراث ناشناسان و ناباستان شناسانیست که در همه نظام های سیاسی و حکومت ها و دولت ها و با همه نظام های سیاسی و حکومت ها و دولت ها هماره هستند و فرصت را غنیمت مطلبند و می دارند و مطامع و منافع شان را همیشه بر مصلحت و منفعت کشور مقدم داشته اند. تناقض در رفتار مدیران و حاکمان و نودولتیان جامعه پسا انقلاب ما را ببینید! با دستی رسم تشریفات بجای می آورند و مدعی نکوداشت زبان فارسی و مفاخر ملک و ملت می شوند و هفته میراث بپای می دارند و با دستی دیگر طرح شرم آور و فضاحت بار فروش میراث کشور را که برایشان اشیاء عتیقه و دفینه و گنج ها و غنیمت های بادآورده است و زیر خاکی، زیر سقف مجلس درمی اندازند!

   آنکه در توهم آگاهیست؛ پیشاپیش همه پاسخ ها را در باب هستی و چیستی عالم و آدم یافته است و همه کلیدها را در گشودن فقل های ناگشوده در دست و دامن دارد. پرسیدن برایش بیهوده و بی معناست. سنجشگری و پرسشگری، اراده و عزم و دلیری ورود به آوردگاه دست و پنجه فشردن فکرها و عقل ها و هوش ها و فهم ها و باورها کار پهلوان پنبه های تاریخ نیست. کارِ کارستانِ پهلوانان مجهز به دانش و دانایی تاریخی و ذهن ها و هوش های تیز و فکرها و عقل های چالاک و فهم های حساس و چابک است. کارِ کارستانِ پهلوانان اندیشه و دانش و بینش تاریخیست. اندیشه و دانش و دانایی تاریخی که در روشنگاه آن بتوانی بپرسی و بجویی و بکاوی و بیابی و بدانی و بشناسی و بفهمی در کجای تاریخ و جهان ایستاده ای؟ بر کدام سنت و میراثی تکیه زده ای؟ در چگونه روزگاری زندگی می کنی؟ چه نسبتی با خویش و با جهانی که در آن زندگی می کنی داری؟ رخدادها و تحولات عصری که چهره تاریخ و فرهنگ و زندگیت را تغییر داده اند و زیر و زِبَر کرده اند؛ چگونه و چرا اتفاق افتاده اند و چرا آنگونه و در آن منطقه و جغرافیا و مقطع یا برهه و زمان خاص تاریخی؟ در منطقه و قاره غربی تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما؟ اینها همه را چگونه می بینی؟ چطور می فهمی؟ چگونه می توانی با آنچه در درون و بیرون مرزهای تاریخ و فرهنگت اتفاق افتاده است نسبت و رابطه ای واقعی و خردمندانه برقرار کنی؟ هوشمندانه و خردمندانه رصدشان کنی؟ هوشمندانه و خردمندانه نقد و تحلیل و تفسیرشان کنی و بفهمی؟ باستان شناسان شانه به شانه مورخان و اصحاب فکر و فلسفه و دیگر دانش های انسانی همچنان در صف مقدم طرح پرسش ها و مسئله های خُرد و کلان و ریشه ای از این دست و سنخ و جنس ایستاده اند. اتفاقاً دست و دامنشان پر از داده ها و مدارک و منابع و شواهد باستان شناختیست که با کلنگ باستان شناسی در کف کشف کرده اند و با قلم باستان شناسانه در دست به رشته تحریر کشیده اند و نوشته اند .

   متأسفانه ما مادام که با نادانی و بی خبری تاریخی دست در گریبان هستیم؛ جایی و مجالی و زمینه و امکان و امیدی به در انداختن طرح پرسش های ریشه ای و کلیدی و کلان از این جنس و سنخ نیست. جهل تاریخی از هر جهلی خطرخیزتر است. دیگر جهل ها یکجا در آن جمعند. هفته میراث گرامیداشت میراث و مواریث فرهنگی هنگامی شادناک و سرور و سور انگیز است که در جامعه ای زندگی کنیم که دولتیان و مجلسیان و روحانیان و نظامیان و قضائیان و فرهنگیان و مردمانش به چنان حکمت، خرد، منطق، معرفت و فربهی و فهم تاریخی و اراده و عزم استوار در صیانت از میراث تاریخ و فرهنگ خود رسیده باشند که کسی فکر حتی تجاوز و تصرف و تخریب وجبی از حریم مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی کشور را در سر نپزد. گرامیداشت هفته میراث فرهنگی آنگاه و آن زمان شادناک و واقعیست که بساط ناباستان شناسان و میراث ناشناسان نامتخصص از وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برای همیشه برچیده شود و شاهد بر صدر نشستن هیچ ناباستان شناس و میراث ناشناس ناکارآزموده و نامتخصص بر کرسی های مدیریت و معاونت های وزارت میراث فرهنگی... و مدیریت میراث مراکز استانی نباشیم. هفته گرامیداشت میراث فرهنگی آن زمان امید در جان انسان می دمد که ایران را در صف مقدم گفتگوی میان فرهنگ ها و تمدن ها ببینیم. اتفاقاً قوّتتعیین کننده ایرانیان در آوردگاه های تاریخ و در بزنگاه ها و کوره پیچ ها و گلوگاه های تاریخ فرهنگ غنی بوده است که تجهیزش می کرده است. این میراث غنی حکمت و خرد و فکر و فلسفه وادب و اخلاق و عرفان و اشراقست که هر بار ایرانیان را چونان دمدعی به آوردگاه فرا می خواند.

25/2/1401 هجری خورشیدی

 


نوشته شده در  یکشنبه 101/2/25ساعت  4:30 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


آقای وزیر! دلیری کنید و سکوت را بشکنید 

نامه دکتر حکمت اله ملاصالحی (استاد دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای بنیاد ایرانشناسی) درباره طرح 46 نماینده مجلس با عنوان «استفاده بهینه از اشیاء باستانی و گنج‌ها»

 

 «الْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ: ولی امروز، بدنت را (از آب) نجات می‌دهیم، تا عبرتی برای آیندگان باشی و بسیاری از مردم، از آیات ما غافلند (سوره یونس / 92 

به نام خداوند جان و خرد 

کز این برتر اندیشه بر نگذرد 

با سلام و دعای خیر

جناب آقای وزیر محترم میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی! آقای مهندس ضرغامی، سکوت را بشکنید و دلیری کنید و خاموش ننشینید و مانع به بحث نهاده شدن طرح پیشنهادی ضد ملی و فاجعه بار و خطرناک و خطرخیز جماعتی نامجلسی خفته و خوابگرد تاریخ به مجلس نشینان همکسوتشان، بشوید که اگر روزی به تصویب برسد؛ آن روز را می باید خیانت بارترین روز در تاریخ مُلک و ملت ما به ثبت رساند و بیاد و خاطره فاجعه فضاحت ننگین و شرم آورش هزاره ها می باید در سوگ نشست؛ البته و صد البته اگر تا آن زمان با این همه خیانت های پی به پی در امانت و تبدیل ایران به قتلگاه منابع حیاتی و طبیعی و مواریث فرهنگی، ایرانی بجای و برپای مانده باشد!

آقای وزیر محترم! انتظار می رود و امیدوارم بدانید بر چه جایگاه رفیعی تکیه زده اید و بگوش و به هوش و بیدار باشید؛ چه مسئولیت سنگین و خطیری را بر شانه گرفته اید و میراثدار و سنگربان چه سرزمین عظیمی از مواریث تاریخ و فرهنگ بشری هستید. اینجا ایران است. آلاسکا و ایسلند و این امارت و آن شیخ نشین و این شاخ نشین و آن شاه نشان ساخته و پرداخته نظام های سلطه جهانی نیست. ایرانِ تاریخیست. ایران ِملتی کهن و تأثیرگذار بر تاریخ و فرهنگ بشری در مقیاسی جهانی و تأثیرپذیر در مقیاسی کلان. ایران، مدعی یک جهان حکمت و خرد و فکر و فلسفه و معنویت و هنر و ذوق و زیبایی و شعر و ادب و اخلاق است.

 جناب مهندس ضرغامی، آقای وزیر محترم!

سکوت و کتمان حقیقت از انکار راستی هماره به لحاظ اخلاقی ناپسندیده تر و در تاریخ فاجعه بارتر بوده است. آن کس که آبرو و مصلحت و منفعت و عزت و عظمت و منزلت و اقتدار و اعتبار خود را به پای مُلک و ملتش هزینه می کند و می ریزد؛ کارنامه درخشان کرده ها و کردارهای نیکش در یادها و خاطره ها و حافظه ها می ماند دوستش می دارند. یادش را پاس و گرامی و عزیز می دارند. قرآن را ببینید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا: خداى رحمان کسانى را که ایمان آورده‌اند و کارهاى شایسته کرده‌اند، محبوب همه گرداند (سوره مریم/96).»

برای جامعه باستان شناسان و همه فرهنگ دوستان و میراثبانان هوشمند و دلسوز و نگران میهن، غم انگیز است حتی در قامت تنگ و ننگ و انگ شایعه بشنوند، طرح پیشنهادی جمعی از نامجلسیان به مجلس نشینان همکسوتشان به مقصد شوم و خفت بار و سهمگین به تصویت رساندن فروش آثار باستانی که برایشان عتیقه و دفینه است و گنج های بادآورده و زیرخاکی با حمایت و مشورت ضمنی صدرنشینان وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آماده شده است. امیدوارم چنین نباشد. سکوت را بشکنید و دلیری کنید و نامجلسیان و دست های خیانت باندهای قاچاقچیان حرفه ای پشت صحنه و پرده را از هر تشکیلات و نهاد و بنیادی اعم از لشکری و کشوری افشا و کوتاه کنید. در مسیرهای کژ صدرنشینان و مدیران پیشین وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گام برنگیرید. کارنامه سیاه میراث ستیزیِ میراث فروشی شان را ملت ما از یاد نخواهد برد. دلیرانه گام در میدان نهید و از مواریث فرهنگی و مدنی و معنوی مُلک و ملت و میهن و کشور خود چونان سنگربانی هشیار و بیدار دفاع کنید. بدانید و بپذیرید در روزگاری زندگی می کنیم که لحظه ای غفلت و دمی محاسبه نادرست و سکوت سیاه در بزنگاه های تصمیم گیری هوشمندانه و سرنوشت ساز، در جامعه گرگ های مدرن می تواند تاروپود تاریخ و فرهنگ و ادامه و استمرار حیات و حضور تاریخی و فرهنگی و مدنی و معنوی یک ملت را برای همیشه متوقف و تعطیل کند. بدانید و بپذیرید متأسفانه جوامع غرب آسیا به ویژه و بالمعنی الاخص خاورمیانه نبوی این تأثیرگذارترین قلمرو تاریخ و جغرافیای فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما تا پیش از بپاخاستن توفان تحولات عظیم و بی سابقه دوره جدید، اینک روزگار زوال تاریخی غم انگیزش را از سر می گذارد. عبور از کوره پیچ ها و گلوگاه های سنگین و سهمگین و صعب العبور تاریخ بدون هوشمندی و حکمت و خِرد و منطق و دانش و دانایی و بینش و بصیرت تاریخی آنهم در عصری تاریخمدار و جهانی و جهان گستر و سیطره و سیادت یکی از تاریخی ترین تمدن ها در تاریخ بشر، ناممکن است و خطر لغزیدن و سقوط کردن در پرتگاه ها، هماره و همچنان پیشارو و در کمین. بدانید که بیش از 99 درصد آگاهی ما درباره و در باب پیشینه تاریخی و عقبه فرهنگی و سابقه اجتماعی و مدنی و معنوی جامعه و جهانی بشری ما برای آغازین بار با اتکا و به مدد منابع و ماده های فرهنگی عظیم و بی بدیلی را که باستان شناسان به کمک و به همراهی و همکاری دانش های مرتبط و میان رشته ای و چند رشته ای به هزینه سرمایه سال های طولانی عمرشان در بیابان و پژوهش های پر هزینه و عمرخوار میدانی، به پای روشن کردن برگی از تاریخ بشری ما ریخته اند و نوشته اند. ماده های فرهنگی، منابع عظیم و بی بدیل و جایگزین ناپذیر آگاهی تاریخی و دانش و دانایی و فهم ما از جایگاه و موقعیت و منزلت انسان بودن ما چونان هستندگانی تاریخمند هستند. شما بدون دانش و دانایی باستان شناختی بدون حکمت و خرد و بینش و بصیرت تاریخی در آوردگاه های سهمگین تاریخ دوره جدید نهایتاً شکست خواهید خورد و ناتوان و ناکام در دفاع از ارزش ها و باورها و آرمان هایی که چونان مدعی، رویاروی حریف ایستاده اید؛ میدان را به دیگری واخواهید نهاد. و این سوگناکترین حالت و غم انگیز و فاجعه بارترین رخداد برای یک ملت و کشور می تواند باشد.

جناب آقای ضرغامی! کاوش های باستان شناختی از جراحی های پزشکی حساس تر هستند. یک بار بیش اتفاق نمی افتند. وقتی لایه ای تخریب می شود و به ناباستان شناسان نامتخصص اجازه کاوش داده می شود برای همیشه به طرز جبران ناپذیر، برگ های عظیمی از کتاب قطور تاریخ و فرهنگ بشری ما از کف رفته است. هیچ جبرانی و بدیلی برایش متصور نیست. هر محوطه باستان شناختی یک کتابخانه عظیم و غنی و مستور و ناخوانده است. هزاره هایی از تاریخ و فرهنگ و هنر و آیین و اقتصاد و حیات فکری بشری ما را در بطنش دارد که می باید هم کشف باستان شناسانه هم خوانش باستان شناسانه و انسان شناسانه شود. هیچ مرجع دیگری مجاز به حفاری محوطه های باستان شناختی نیست. مگر با مجوز رسمی پژوهشگاه باستان شناسی و متخصصان مرتبط با دانش باستان شناسی، زیر خیمه و تحت نظارت تام باستان شناسان متبحر و کارآزموده در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی. گناهیست نابخشودنی و خطایی بزرگ و خسارتی عظیم که می بینیم در سکوت و حمایت های ضمنی صدرنشینان وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، محوطه های باستان شناختی کشور یله و بی مهار جولانگاه قاچاقچیان حرفه ای شده است و هرگاه که اراده کنند و هرجا را که بخواهند می روند و می کاوند! چنین رفتاری را در هیچ جای جهان متمدن با مواریث کشورشان نمی بینیم! سکوت در برابر این همه تجاوز و تخریب و جفای به مواریث کشور، به لحاظ شرع و شریعت گناهیست نابخشودنی و به لحاظ اخلاقی ناپسند و به لحاظ اجتماعی ستم به هزاران دانش آموخته باستان شناسی متخصص و استعداد درخشان دانشگاه های کشور که برای امرار معاش به شغل ها و اشتغالاتی پناه برده اند که نه در شأن و منزلت و مقام علمی و حرفه ای و تخصص آنهاست و نه به منفعت مُلک و ملت. وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را جولانگاه افراد نامتخصصِ فرصت طلبِ کاسب کار نکنیم. این جماعت کاسبکار فرصت طلب، همیشه در همه نظام ها و با همه نظام ها هستند و بار بر شانه ملت و خار بر سر راه مردم!

سر چشمه شاید گرفتن به بیل

چو پر شد نشاید گذشتن به پیل

فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

حکمت اله ملاصالحی

 22/ 2/ 1401 هجری خورشیدی

 

____________________________


 

 

نمایندگان کرج و امضای طرحی برای تخریب و غارت میراث فرهنگی ایران

 

روز سه شنبه 20اردیبهشت 1401از طریق خبرگزاری ها مطلع شدم که «46نماینده مجلس» از جمله آقایان «مهدی عسکری» و «علیرضا عباسی» (نمایندگان کرج)، طرح 21ماده ای «استفاده بهینه از اشیاء باستانی و گنج‌ها» را امضا کرده اند که نتیجه‌اش قبح زدایی و قانونی کردن؟! غارت و تخریب میراث فرهنگی ایران عزیز است. این طرح در واقع کپی طرح مردود و مطرود «حمید بقایی» رئیس بدنام و سابقه دار سازمان میراث فرهنگی در سال 1389است که قصد داشت در جزیره های کیش و قشم بازار خرید و فروش اشیای عتیقه راه اندازی کند! و حالا نمی دانیم که چگونه این طرح و نگاه سوداگرانه به میراث، این بار از مجلس انقلابی سر بر آورده است! در ماده 3طرح مورد اشاره، برای دانش‌آموختگان کارشناسی ارشد و دکتری رشته های باستان شناسی و تاریخ همانند تاریخ طب و تاریخ ادیان، پروانه مسئولیت فنی (بخوانید مجوز خصوصی غارت و تخریب میراث فرهنگی) صادر خواهد شد. در ماده 4هم برای دانش آموختگان رشته های غیر مرتبط با باستان شناسی و تاریخ، دوره های کوتاه مدت کاوشگری و حفاری (بخوانید دوره های غارت و تخریب میراث فرهنگی) از سوی وزارت میراث فرهنگی برگزار خواهد شد. بر اساس این طرح ضد فرهنگی و خجالت آور، حفاران محوطه‌های باستانی می توانند اشیاء یافته شده را در اینترنت به مشتریان داخلی و خارجی بفروشند.

 آقایان نماینده! که خود را مرد قانون و قانون گذاری می دانید آیا این طرح سوداگرانه و خطرناک در تعارض آشکار با ماده 562قانون مجازات اسلامی نیست که تصریح می کند: «هر گونه حفاری و کاوش به قصد به دست آوردن اموال تاریخی - فرهنگی ممنوع بوده و مرتکب به حبس از شش ماه تا سه سال و ضبط اشیاء مکشوفه به نفع سازمان میراث فرهنگی کشور و آلات و ادوات حفاری به نفع دولت محکوم می شود. چنانچه حفاری در اماکن و محوطه‌های‌ تاریخی که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، یا در بقاع متبرکه و اماکن مذهبی صورت گیرد علاوه بر ضبط اشیاء مکشوفه و آلات و ادوات حفاری مرتکب به حداکثر مجازات مقرر محکوم می شود.

تبصره 1 - هر کس اموال تاریخی - فرهنگی موضوع این ماده را حسب تصادف به دست آورد و طبق مقررات سازمان میراث فرهنگی کشور نسبت به تحویل آن اقدام ننماید به ضبط اموال مکشوفه محکوم می گردد.

تبصره 2 - خرید و فروش اموال تاریخی - فرهنگی حاصله از حفاری غیر مجاز ممنوع است و خریدار و فروشنده علاوه بر ضبط اموال فرهنگی مذکور، به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم می شوند. هر گاه فروش اموال مذکور تحت هر عنوان از عناوین به طور مستقیم یا غیر مستقیم به اتباع‌ خارجی صورت گیرد، مرتکب به حداکثر مجازات مقرر محکوم می شود.»

 امروز بسیار ترسیدم و لرزیدم از نگاه سطحی، کودکانه، ماتریالیستی (مادی) و یوتیلیتاریسمی (اصالت نفع و سود) آن جنابان به میراث فرهنگی ایران عزیز. در سال‌های اخیر، «تجاری‌سازی» همه‌چیز را دیده و شنیده بودیم الا «تجاری‌سازی هویت و تاریخ ملت مظلوم و بزرگ ایران» که شما داعیه دار نمایندگی بخشی از آنان هستید. پیشنهاد می کنم با پس گرفتن فوری امضای خود به فکر آبرویتان نزد ایرانیان به ویژه البرزیان فهیم و فرهیخته باشید که «میراث دار فرهنگ و مدنیتی 9هزار ساله» هستند. آقایان! بیش از این نا امیدمان نکنید...

حسین عسکری

20اردیبهشت 1401

یادداشت فوق در پایگاه خبری - تحلیلی صدای معلم

 

____________________________


 

 

صورت و مخرج مشترک با سوداگران یهودی در مواجهه با میراث فرهنگی ایران

 

«توهم توطئه» ندارم اما با توجه به یافته ها و دقت هایم در «اسناد باستان شناسی ایران»، رد پای یهودیان و وابستگانشان به ویژه یهودیان وفادار به ایدئولوژی صهیونیسم در تخریب، غارت و خروج میراث فرهنگی ایران عزیز در روزگار قاجار و پهلوی، قابل شناسایی است 46نماینده امضا کننده طرح «استفاده بهینه از اشیاء باستانی و گنج‌ها» به ویژه آقایان مهدی عسگری و علیرضا عباسی (نمایندگان کرج) توجه داشته باشند که این طرح خام و کودکانه، خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، آشکارا یا پنهان، زمینه حضور به ظاهر قانونی!؟ سوداگران و دلال های وابسته به محافل صهیونیسم جهانی را در مکان ها و محوطه های باستانی و تاریخی ایران عزیز فراهم خواهد کرد.

از جهت نمونه یکی از اسناد غارتگری یهودیان در منطقه باستانی ساوجبلاغ استان البرز را منتشر می کنم. این سند قبلاً در صفحه 102کتاب «بیداری دشت کهن» (1397ش) چاپ شده است. بی تردید «صورت و مخرج» این طرح ضد فرهنگی، سوداگرانه و ننگین، شباهت شگفتی با طرح ها و قراردادهای دوران قاجار و پهلوی به نفع صهیونیسم و محافل ماسونی وابسته به نظام سلطه دارد... و اما می پردازم به سند مورد اشاره.

در 5تیر 1289وزارت فواید عامه طی نامه ای به شماره 3117/1849خطاب به وزارت داخله نوشته است: «از قراری که معلوم گردیده جمعی از کلیمیان در ساوجبلاغ تهران مشغول به حفر اراضی و کاوش اشیای عتیقه اند. لزوماً خواهش دارم، حکم تلگرافی خطاب به حکومت آنجا صادر فرمایند که اولاً موافق قانون کلّی و اخطاری که سابق شده است هر قدر زودتر مشارالیهم را از اقدام در حفر اراضی ممانعت نمایند و ثانیاً آنچه از عتیقاتی را که استخراج کرده توقیف و به توسط پست به وزارت معارف ارسال دارند تا بازدید شده، حقوق دیوانی آن اخذ و مابقی به صاحبانش ردّ شود...»

 من آنچه شرط بلاغست با تو می‌گویم

تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

حسین عسکری

21اردیبهشت 1401

 - به نقل از کانال تلگرامی البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

____________________________

استوری های علیرضا طهماسبی (باستان شناس البرزی) در واکنش به طرح «استفاده بهینه‌ از آثار باستانی و گنج‌ها»؟! در مجلس شورای اسلامی

23اردیبهشت 1401

تصویر 1) نمادی از سفال تپه گرجیان روستای ایقربلاغ از توابع شهرستان ساوجبلاغ، هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح، ساخته شده توسط اداره سیما، منظر و فضای سبز شهرداری هشتگرد

تصویر 2) بقایای امامزاده چهل دختران در روستای نجم آباد از توابع شهرستان نظرآباد

____________________________


گزارش خبرگزاری ایسنا در این باره

 

 گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای میراث

 

 گزارش خبرگزاری مهر در این باره


نوشته شده در  جمعه 101/2/23ساعت  8:40 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

به یاد آن سرو سهی 

بسمک اللهم یا رفیق 

یاد ده ما را سخن های دقیق

همیشه در زندگی ات غرق در نعمت های بی شمار آسمانی و الاهی هستی اما به اهمیت برخی نعمت ها اشراف و توجه داری و برخی بلکه بسیاری را هم اصلاً نمی بینی و درنمی یابی. یکی از این نعمت های لذیذ بی مانند، حضور در نمایشگاه بین المللی کتاب است. آن سال ها نمایشگاه در بزرگراه شهید چمران - خیابان سئول در انبوهی از دار و درخت، غرق بود. اردیبهشت و درخت و کتاب. حال و هوای نمایشگاه با آن چه اکنون در فضای مصلی رخ می دهد تفاوتی اساسی داشت. این نعمت را اکنون که سالیانی است از آن محرومی بهتر و بیشتر، درک می کنی. این نعمت، زمانی آسمانی تر و بی بدیل تر می شود که با دیدار دانشمندی از دانشمندان یکی یک دانه این مرز و بوم، همراه باشد. سال 1381که با دکتر حسین عسکری و آقای محمد فلاح نژاد، کوچه باغ های بهشتی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را مست از عطر شکوفه های رنگارنگ کتاب، می چمیدیم با سرو سهی استاد دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن، روبه رو شدیم. ذوق زده از این دیدار ناب، گرم صحبت با استاد شدیم. آن چه اکنون از آن دیدار در خاطر دارم یکی این پرسش است که چرا با آن سابقه دراز شاعری، شعر را کنار گذاشتید و به سراغ نثر رفتید؟ استاد فرمودند که دیدم دیگر نمی توان با زبان شعر، جهانی حرف زد. دیگری هم پرسش درباره شاعر یک بیت معروف بود. آن بیت معروف را حضرت امام در کتاب «مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه» استفاده کرده بودند. حضرت امام با آن که کتاب را به عربی نبشته بودند اما این بیت فارسی را در مقدمه آن کتاب، آورده بودند. استخراج کننده منابع آن کتاب در پانوشت، شاعر آن بیت را حضرت سعدی دانسته بود و به امثال و حکم مرحوم دهخدا استناد جسته بود اما انس ناچیزم با کلیات حضرت شیخ اجلّ، نمی گذاشت این استناد را بپذیرم. جست وجویم در کلیات شیخ هم به جایی نرسید. در کتابخانه امام صادق - علیه الصلاه و السلام - مقدم شهر نظرآباد، امثال و حکم استاد دهخدا را یافتم و با کمال تعجب دیدم که آن مرحوم آن بیت را بی نام شاعر، آورده اما چون بیت بعدی از شیخ اجلّ است استخراج کننده منابع کتاب حضرت امام (ره) به سهو، پنداشته این هردو بیت از فرمانروای ملک سخن است. آن بیت را برای استاد اسلامی نُدوشن، خواندم:

«من، گنگ خواب دیده و عالم تمام، کر

من، عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش»

استاد اسلامی نُدوشن، کمی تامل کردند و گفتند: این شعر باید برای اواخر زندیه و اوایل قاجاریه باشد. در سررسیدی که بعدها پدرخانم ارجمندم آقای سید محمد سادات رسول به من هدیه کردند این بیت به موبد هندی نسبت داده شده بود اما تا کنون، نام و نشانی از این شاعر در زندگی نامه های شاعران، نیافته ام. عکس فوق و یادداشت پشت آن، گزارش ماندگار و یادگار آن روز و آن لحظه است. مدتی بعد برای نوشتن مقدمه ای بر کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» دکتر حسین عسکری، سه جلد از کتاب «روزها» (زندگی خودنوشت استاد محمدعلی اسلامی نُدوشن) را زیر و رو کردم. می خواستم از نثر ایشان و زاویه دید ایشان، الهام بگیرم. مقدمه مفصلی آماده کردم اما دکتر عسکری از چاپ آن در کتاب، پشیمان شد و گفت که به پیشنهاد استاد دکتر ناصر تکمیل همایون، چنین کرده است. استاد تکمیل همایون و دکتر یوسف مجیدزاده بر کتاب دکتر عسکری، مقدمه نوشته اند. آن مقدمه مفصلم را البته آقای عسکری در نشریه «پیام زمان» ویژه شهرستان ساوجبلاغ، چاپ کردند. سرکار خانم معصومه توحیدلو آن نشریه را اداره می کردند. روح استاد اسلامی نُدوشن، قرین رضوان حضرت راضی.

موسسه رخسار قرآن

17اردیبهشت 1401

اسماعیل آل احمد


شادروان استاد دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن 

_________________________________

 

نام شریف حمیدرضا نادری

یکی از خوشی های زندگی ام، آشنایی با استاد حمید رضا نادری (فرهنگی پیش کسوت و خوشنویس شناخته شده البرزی) است. شکر خدا، این آشنایی و رفاقت با برکت دارد به «دهه سوم» خود نزدیک می شود. انسی دیرپا که با خاطرات شیرین از «امورتربیتی آموزش و پرورش منطقه ساوجبلاغ» در نوجوانی آغاز شده و در «فرهنگسرای امام علی علیه السلام شهر هشتگرد» و «موسسه فرهنگی هنری شمیم جوان البرز»، در جوانی و میان سالی ادامه پیدا کرده است. نام استاد نادری با فرهنگ و هنر شهرستان های ساوجبلاغ، نظرآباد، چهارباغ و طالقان گره خورده است. معلمی دلسوز که بیش از سی سال از زندگی‌اش را وقف فرهنگ و هنر و تعلیم و تربیت چند نسل از دانش‌آموزان و هنرآموزان استان البرز کرده است. بی تردید نام شریف استاد نادری دلالت می کند بر نجابت، بردباری، خیرخواهی، سخت کوشی، آزادگی و آزاداندیشی در عین پایبندی به ارزش های معنوی و اخلاقی. با افتخار و اشتیاق در «آیین اردیبهشت سپاس» شرکت خواهم کرد جهت عرض ادب به این فرزند اردیبهشتی البرز عزیز.

گر در سرت هوای وصال است حافظا

باید که خاک درگه اهل هنر شوی

 حسین عسکری

19 اردیبهشت 1401

 

_________________________________

 

آیین اردیبهشت سپاس به روایت اسماعیل آل احمد

بسمک اللهم یا رفیق

یاد ده ما را سخن های دقیق

برای کنده شدن از زمین، هیچ نیازی به زمینه سازی های دور و دراز نیست. کافی است با لب قلمی دزفولی که از نوشت افزار سرکوچه به هزار ذوق و شوق و امید و آرزو خریده ای از گونه خیس مرکبی که در پرنیان مهربان لیقه، غنوده است بوسه بگیری. یا با رقص همان قلم دزفولی، آواز پر جبرئیل را در حرای ملکوتی گوش جانت به سردادن آواز، واداری. یا حتی اگر به هر دلیلی نتوانستی پای در این کهکشان بگذاری می توانی غزال عطشان چشمانت را به تفرج در باغستان آثار رسولان خوشنویس سرزمین هنر و فرهنگ و قلم و کتاب - ایرانِ جان - ببری و به پرواز درآیی. پنج شنبه (22اردیبهشت 1401) در فرهنگسرای امام علی - علیه السلام - هشتگرد، غرقه در سکر آیین "اردیبهشت سپاس" از عمق جان به برگزارکنندگان آیین، دست مریزاد گفتم. مدتی دراز بود که فضاهایی مثل فرهنگسرا را لبریز از شرکت کنندگان مشتاق ندیده بودم. زن و مرد و کوچک و بزرگ و نزدیک و دور آمده بودند تا سپاسگزار باشند    .         "حمیدرضا نادری" استاد نام آشنای خوشنویسی ساوجبلاغ فرهنگی، همان نازنین فرهیخته ای است که همه آمده بودند تا بیش از چهاردهه تکاپوهای جهادی و علمی و آموزشی و فرهنگی و ورزشی و هنری اش را ارج و اجر بنهند . هنرمندان کرج و ساوجبلاغ فرهنگی و قزوین و دوستان و شاگردان و همکاران استاد حمیدرضا نادری، نگین درخشان و درافشان اردیبهشت سپاس را در رکاب و حلقه تشویق ها و توجهات بی پایان و ممتد خویش در طواف گرفته بودند. قرار است این آیین، هرسال از کوشش های درازدامن فرزندان فرهیخته دیارمان، خالصانه و صمیمانه و بی هیچ امید و چشم داشتی به این مدیر و آن مسوول، سپاس بگذارد.

 - به نقل از کانال تلگرامی البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

 

اطلاعیه نکوداشت استاد حمید رضا نادری در شهر هشتگرد، 22 اردیبهشت 1401

 

حمید رضا نادری در کنار استاد غلامحسین امیرخانی

 

 

 

سه نمونه از آثار خوشنویسی استاد حمید رضا نادری

 

از راست: حسین عسکری، استاد حمید رضا نادری، فرهنگسرای امام علی علیه السلام هشنگرد، سال 1386

 


نوشته شده در  سه شنبه 101/2/20ساعت  4:11 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

اشاره به روستای ایستای طالقان در نقد جریان روشنفکری دینی

 

دکتر سید جواد میری (متولد 1350ش) جامعه شناس و دانشیار جامعه‌شناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. آثار او عمدتاً در حوزه نظریه اجتماعی و متفکران اسلامی است  . دکتر میری در گفت و گویی با روزنامه فرهیختگان، نوک‌پیکان حمله‌اش را به سمت روشنفکران دینی مانند محسن کدیور و عبدالکریم سروش گرفته و معتقد است بدفهمی یا سوءفهم‌ها از سکولاریسم، بیشتر به گردن جریان روشنفکری دینی است.

او در اثنای نقد جریان روشنفکری دینی، به مناسبتی به سبک زندگی آمیش ها (تجددگریزان مسیحی) و اهل توقف طالقان (تجددگریزان شیعه و مسلمان) اشاره کرده است: «...اینجا شما توانایی برگرداندن یا سوئیچ به عقب را ندارید. می‌توانید مثل آمیش‌ها و کسانی که در نزدیک طالقان زندگی می‌کنند و از هیچ‌یک از مظاهر تمدن و تکنولوژی استفاده نمی‌کنند به‌صورت یک اقلیت در یک دشت زندگی کنید، ولی وقتی می‌خواهید در چهارراه تمدن قرار بگیرید و ادعای تمدنی نیز داشته باشید، دیگر نمی‌توانید نسبت‌به عرف جهان بشری بی‌تفاوت باشید و هیچ کاری نکنید...»

 

 متن کامل گفت و گوی فوق



نوشته شده در  چهارشنبه 101/2/14ساعت  11:36 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

آیین یک سالگی کوچ یار وفادار ابوذر

 نخستین سالگرد درگذشت شادروان استاد سید محمدحسین میرابوالقاسمی طالقان‌پژوه و یار صمیمی و وفادار ابوذر انقلاب مرحوم آیت‌الله سید محمود علایی طالقانی با مشارکت خانواده آن مرحوم، بنیاد البرزشناسی، مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی، موسسه رخسار قرآن و صندوق قرض الحسنه آیت الله طالقانی در روز شنبه 17اردیبهشت  1401 از ساعت 16تا 18در مهدیه بزرگ شهر کرج برگزار می شود. در این آیین بزرگداشت، دقایقی درباره تکاپوهای علمی و فرهنگی خاندان میرابوالقاسمی در معرفی فرهنگ، تاریخ و مشاهیر استان البرز به ویژه طالقان سخن خواهم گفت. البته تاکیدم بر فعالیت های مشترک مرحوم سید محمدتقی و سید محمدحسین میرابوالقاسمی خواهد بود.

زنده یاد سید محمدحسین میرابوالقاسمی در 15اردیبهشت 1400مقارن با شب قدر در سن 87سالگی در شهر کرج درگذشت. او عضو هیئت مدیره مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی و بنیانگذار و رئیس هیئت مدیره صندوق قرض الحسنه آیت الله طالقانی شهر کرج بود. از آثار مکتوب برجای مانده از آن مرحوم می‌توان به کتاب دو جلدی «طالقانی فریادی در سکوت» (چاپ 1382)، «طالقانی و دگرگونی تاریخ» (چاپ 1389)، «طالقانی عمری در جهاد و روشنگری» (آماده چاپ) و تعدادی مقاله در نشریات فرهنگی اشاره کرد. برگزاری سلسله همایش های «طالقان شناسی» در دهه هفتاد و هشتاد شمسی با حضور بزرگان فرهنگ و دانش، از دیگر اقدامات علمی و فرهنگی مرحوم میرابوالقاسمی به شمار می رود که متن آن سخنرانی‌ها در سال 1386در قالب کتابی با عنوان «آشنایی با فرهنگ و تاریخ و مفاخر طالقان» منتشر شده است. پیکر این نویسنده البرزی در آرامستان زادگاهش روستای گلیرد طالقان به خاک سپرده شده است.

حسین عسکری

10 اردیبهشت 1401

 خبر خبرگزاری مهر در این باره


 

 

شادروان سید محمدحسین میرابوالقاسمی

_______________________________

 

 

 

آثار چاپ شده مرحوم سید محمد حسین میرابوالقاسمی

 

صفحه اول کتاب «آشنایی با فرهنگ، تاریخ و مفاخر طالقان»

____________________

 

 

 


نوشته شده در  شنبه 101/2/10ساعت  7:54 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

البرزیان و فطریه برای فلسطین

 در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مسجد هدایت در شهر تهران، به قول شادروان دکتر علی شریعتی (درگذشت 1356)، «مناره ای در کویر» بود. نام این مسجد با نام شریف آیت الله سید محمود علایی طالقانی (درگذشت 1358) فقیه مبارز و نواندیش البرزی گره خورده است. محل تجمع جوانان، روشنفکران و نیروهای مذهبی و سیاسی مخالف حکومت پهلوی بود. سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک) هم به شدت به این مسجد و اهلش حساس بود. در یکی از گزارش های خیلی محرمانه ساواک به تاریخ 14 آذر 1349  آمده است: «در روز عید فطر مبلغ هفده هزار تومان وجه جهت کمک به چریک‌های فلسطین و مبلغ سه هزار تومان برای سیل‌زدگان پاکستان جمع‌آوری شده. وجه فلسطینی‌ها را چند روز بعد آقای شیخ مصطفی رهنما که عازم فلسطین بوده با خود برده است که به آنها بپردازد و سه هزار تومان وجه سیل‌زدگان به سفارت پاکستان داده‌اند

شیخ مصطفی رهنمایی مشهور به رهنما (درگذشت 1392) از پیشگامان حمایت از فلسطین به شمار می رود. او با دو روحانی مبارزه البرزی یعنی آیت الله طالقانی و خواهر زاده اش آیت الله سید نورالدین علوی طالقانی (درگذشت 1368) آشنا بود و با آنها فعالیت های مشترک علیه حکومت پهلوی و حمایت از مبارزان فلسطینی داشت. شیخ مصطفی رهنما که داماد واریانی ها است، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت های مذهبی و سیاسی در شهرستان کرج داشت. او درباره فعالیت هایش برای فلسطین در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در کرج می گوید: «یک بار که در روستای واریان در نزدیکی کرج منبر می‌رفتم، در روز عید فطر از روزه‌داران خواستم فطریه خودشان را برای تهیه نمک به طرز نمادین برای کمک به مردم فلسطین بپردازند و همانجا مختصر پولی جمع‌آوری شد و من از طریق یک واسطه، این اقدام را به اطلاع نخست وزیر وقت سوریه رساندم...»

روان هر چهار عزیز سفر کرده قرین رحمت الهی.

حسین عسکری

8 اردیبهشت 1401

یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا

 

 از اشغال فلسطین تا مبارزه در البرز


 

گزارش خیلی محرامانه ساواک درباره فعالیت های مسجد هدایت، 14 آذر 1349

 

مسجد هدایت در شهر تهران

 

شیخ مصطفی رهنما



نوشته شده در  جمعه 101/2/9ساعت  11:45 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]