حکایت مهربانی میرزا عبدالله مقدم و نامهربانی ما!
اشاره: بی تردید مرحوم میرزا عبدالله مقدم (موسس کارخانجات نساجی مقدم) عامل آبادانی و توسعه نظرآباد - غربی ترین شهر استان تهران - است. نویسنده «وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی» در کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» (چاپ 1386 خورشیدی) به طور مفصل درباره زندگی و خدمات مرحوم مقدم سخن گفته است. درباره قدر ناشناسی ما نظرآبادی ها همین بس که در این شهر 120 هزار نفری حتی کوچه بن بست و باریکی را به نام مقدم نمی توان یافت. نام میدان مقابل کارخانه نساجی هم چیز دیگری است. لااقل نام یکی از درختان کهنسال شهر را، مقدم بنامیم چون به گمانم آنها مقدم را بهتر می شناسند. مطلب زیر زندگینامه ایشان است که به مناسبت صد و دوازدهمین سالگشت تولدش تقدیم نظرآبادی های منصف و قدرشناس می شود:
-------------------------------
میرزا عبدالله مقدم از بازرگانان معروف و سرشناس و صدیق و خوشنام قرن اخیر است. وى در سال 1277 خورشیدی در قزوین تولد یافت. بعد از آنکه به سن رشد رسید و خواندن و نوشتن را آموخت وارد بازار قزوین شد و کار خود را از شاگردى و پادویى آغاز کرد. پس از تهیه مختصر سرمایهاى، چون محیط قزوین را براى نشو و نماى خود کوچک مىدید، به تهران آمد و در کار قماش شروع به فعالیت کرد. به تدریج در بازار تهران براساس صداقت و درستى که بروز داده بود مورد توجه قرار گرفت و تجارتخانهاى دایر کرد و به واردات قماش و توزیع آن پرداخت به ویژه معاملات وى با کشور شوروى سابق بسیار رونق گرفت و نمایندگى چند کالا مانند اتومبیلهاى «پابدا» و «مسکویچ» و ماشینهاى کشاورزى به او داده شد. و سرانجام تعداد شرکتهاى وى متجاوز از 25 واحد گردید.
در سال 1340 به تأسیس یک کارخانه پارچهبافى پشمى در شهر نظرآباد همت گماشت و بهترین ماشینآلات و متخصصین خارجى را وارد کرد و تولیدات این کارخانه روز به روز مرغوبتر و مورد توجه مردم قرار مىگرفت. محصولات این کارخانه قسمت اعظم احتیاجات لباس افسران را تدارک مىدید. با شعب متعددى که در تهران و شهرستانها دایر نموده بود، فوقالعاده مورد توجه مردم بود. همزمان با تأسیس این کارخانه، کارخانه دیگرى به نام «ممتاز» در جاده تهران - شهررى دایر کرد. تولیدات این کارخانه پارچهى نخى بود و روزانه تا یکصد هزار متر تولید داشت. در کار توسعه این دو کارخانه و سایر شرکتهاى تجارتى، بانکها نقش اساسى داشتند و اعتبارات سنگینى به مقدم دادند به طورى که کارخانه ممتاز که سى میلیون تومان سرمایه آن بود حدود یکصد و هشتاد میلیون تومان از وام و اعتبار استفاده نمود.
البته حاج عبدالله مقدم برخلاف سایر تجار و صاحبان صنایع، دینارى از وامهاى دریافتى را از کشور خارج ننموده بلکه همه را صرف توسعه واحدهاى صنعتى و کشاورزى خود نموده بود. متأسفانه به علت توسعه سریع تأسیسات و نداشتن اعتبارات جدید، بانکها نیز نمىتوانستند زیاده بر آنچه وام دادهاند اعتبارى تازه بدهند و لذا مقدم ناگزیر بود از اعتبارات وامهاى اشخاص در بازار تهران استفاده کند و بهره سنگینى به آنها بپردازد و مواد اولیه را نقدی خریدارى کند. همین امر باعث شد که کارخانهى «ممتاز» و سایر شرکتهاى مقدم دچار اختلالاتى شدند. مخصوصا یوسف خوش کیش درصدد نابودى تأسیسات مقدم برآمد و بجاى کمک و مساعدت، مبادرت به صدور اجرائیه براى مطالبات بانکى نمود و حکم بازداشت مقدم و تملیک شرکتهاى او به جز نظرآباد که اقتصاد سالمى داشت صادر شد. در سال 1343 از مقدم سلب مالکیت شد و تمام اموال او را بانک ملى به حیطه تصرف خود درآورد و به اصطلاح بازرگان سرشناس و مشهور ایران که شهرت جهانى داشت، ورشکست گردید.
حاج میرزا عبدالله مقدم ضمن فعالیتهاى تجارتى و صنعتى خود، در اطراف کرج مقادیر زیادى زمین خریدارى و شهرکى به نام «گلشهر» براى پیشرفت کار خود دایر نموده بود. بدون اینکه سپهبد تیمور بختیار که در آن تاریخ در اوج قدرت بود پولى بپردازد، در این شهرک شریک شد. همچنین یک شرکت صادراتى به نام «خلیج» با مشارکت وى تشکیل داد. مقدم چند سالى در ورشکستگى غوطهور بود و طلبکاران دقیقهاى از فشار خود کوتاهى نمىکردند. این وضع چند سالى ادامه داشت تا بالاخره زمینهاى شهرک «گلشهر» چندین برابر ارزش خود قیمت پیدا کرد و مقدم با فروش آن توانست از ورشکستگى نجات یابد و مجددا به کار و کسب خود رونقى بدهد و جزو تجار درجه اول قرار بگیرد. حاج میرزا عبدالله مقدم مردى بسیار خیر و نیکوکار بود. از مساعدت به مردم فقیر و کارگران محتاج دریغ نمىورزید. غالبا شبها به صورت ناشناس به منازل کارگران محتاج مىرفت و کمکهاى قابل ملاحظهاى به آنها مىنمود. عدهاى از کارگران و کشاورزان وى صاحب خانه و کاشانه شدند. نه تنها کارگران بلکه عدهى زیادى از قبل او به همه چیز نایل آمدند. مقدم در 85 سالگى در تهران درگذشت و نام نیک وى سالها در اقتصاد این کشور باقى خواهد ماند.
منبع: کتاب «شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران»، جلد سوم.