وعده ای که در 11 بهمن 1399داده شده و هیچ خبری از تحقق آن نیست...
_______________________
گزارش صفحه اینستاگرامی و کانال تلگرامی میراث باشی
از بیتدبیری مسئولان تا رفتار عجیب گردشگران
روی تپه ایستادهاند، از دیوارههای مرمت شده بالا رفتهاند، همه موبایل به دست تا به دیگران اثبات کنند نوروز را خجسته برگزار کردهاند، قیمتش هر چه باشد مهم نیست. اینجا تپه ازبکی نظرآباد البرز است. قدمت تپه ازبکی 9هزار سال تخمین زده شده اما به طور متقن با هفت فصل کاوش انجام شده قدمت آن را تا 7500سال به صراحت اعلام میکنند. تپه ازبکی برای نوروز با احداث نوروزگاه و چند پرتابل برای نمایشگاه صنایع دستی در حریم به استقبال بهار رفت.همه چیز خوب بود اما تعداد بازدید کننده با تعداد راهنمایان همخوانی نداشت درست مثل سایر بناهای تاریخی. از سویی گردشگران برایشان اهمیت نداشت این تپه چقدر مهم است. آنقدر که اگر راهنمایی هشدار بدهد بر روی سازه مرمت شده راه نروید! به او میگویند: به تو ربطی ندارد! قرار بود مردم از مسیر اصلی یعنی پلهها بالا بروند و راهنما برای آنها توضیح بدهد اما بالا رفتن همان و پراکنده شدن و از در و دیوار بالا رفتن همان! میدانید تپه ازبکی چقدر حائز اهمیت است؟ میدانید هر سال چقدر هزینه کاهگلهایی میشود که بر روی سازه اصلی زدهاند تا تخریب نشود؟ حالا چند روزی است مسیر اصلی بسته شده تا دست کم گردشگران از تپه بالا نروند اما گردشگران از قسمت مالرو خود را به بالا میرسانند و بر دیوارهها مانور میروند. جادهای سخت و خطرناک! عدهای هم بساط صبحانهشان را اطراف تپه پهن میکنند.
از سویی در حریم تپه نوشیجان همدان همایش اسبدوانی برگزار میشود. تپهای سه طبقه که اثار دوره مادها، هخامنشیان و اشکانیان را در بر گرفته است. برگزاری جشنواره در حریم تپه با استقبال گردشگران مواجه است. اما آنجا هم بر روی دامنه تپه وانت و خودرو کاملا مشهود است و گویی برای کسی اهمیت ندارد که این تپه تاریخی چقدر اهمیت دارد. همچنان که گردشگران از یخچال قدیمی قلعه جلالی کاشان یا از دیوارههای گنبد ثبت جهانی سلطانیه برای عکاسی بالا میروند یا لباسشان را روی مجسمه میدان مشاهیر قشم پهن میکنند یا نردبان را برای اجرای نمایش به ستون خانه تاریخی طباطباییها تکیه میدهند یا اصرار دارند از میلههای حافظیه برای رسیدن به مراسم سال تحویل بالا بروند یا هنگام تخمگذاری لاک پشت پوزه عقابی قشم نور بیاندازند یا از مجسمه کنار دروازه قران شیراز بالا بروند! یا همچون فاتحان خود را به ارامگاه یکی از پادشاهان هخامنشی فارس برسانند! یا در طبقات عالیقاپو به کرات راه بروند!
انگشت اتهام را باید به کدام سو برد مردمی که آموزش ندیدهاند یا نمیخواهند بشنوند یا مسئولان ومدیران و کارشناسانی که دوسال کرونا کامل فرصت سوزی کردند و حتی یک ظرفیتسنجی درست از میزان پذیرایی گردشگران ندارند؟ و حتی یک آمار درست از کمبودها ندارند؟
11فروردین 1401
_______________________
سرنوشت تپه میزبان این لوح شش هزار ساله در البرز
اگر گفته می شود در سال های اخیر به جهت «سوء مدیریت و نگاه ابزاری و معطوف به قدرت» مسئولان اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز، آثار نفیس و کم نظیر تاریخی زادگاهمان البرز عزیز آسیب های جدی دیده است، آقایان مسئول - که بیشتر غیر بومی هستند - به جای پاسخ، طلبکارانه از فرزندان البرز و فعالان فرهنگی، دلیل و سند طلب می کنند و به جای توضیح که در ذات عنوان «مسئول» نهفته است، از فعالان فرهنگی، شکایت به محکمه (= دادگاه) می برند. شکایت آقای فریدون محمدی مدیرکل میراث فرهنگی البرز از دو تن از فعالان فرهنگی و رسانه ای در 24آذر 1400به جهت اعتراض به تخریب و واگذاری غیر قانونی «قلعه صفوی حیدرآباد ماهدشت کرج» از آن جمله است. دو عکس فوق مربوط به «مارال تپه» یکی از تپه های ده گانه محوطه باستانی ازبکی در ماه فروردین سال های 1397و 1401خورشیدی است. یافته های این تپه، قدمت شش هزار ساله دارد. یکی از آثار نفیس به دست آمده از این تپه، «لوح آغاز عیلامی» است که سند ارتباط تجاری ساکنان باستانی ازبکی در هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح با اهالی شوش باستان در خوزستان است. در واقع، این لوح گِلین یکی از کهن ترین اسناد علم حساب و حسابداری در جهان به شمار می رود. اگر باز هم آقایان مسئول، سندی بر اوضاع نابسامان میراث فرهنگی در البرز می خواهند، این دو تصویر، سندی واضح اما تاریک از حال بد مارال تپه است که اولی با نگاه تیزبین آقای علی عسکری ثبت شده و دومی هم از لنز دوربین سرکار خانم نسترن کرمانی خبرنگار خبرگزاری فارس در استان البرز قابل مشاهده است.
حسین عسکری
13فروردین 1401
(روز طبیعت)
_______________________
دغدغه بیست و چهار سال پیش درباره میراث فرهنگی
علاقه ام به شناخت و معرفی میراث فرهنگی و تاریخ زادگاهم البرز، دارد سی ساله می شود. به خاطر دارم از اوایل دهه هفتاد خورشیدی با «ماهنامه تصویر ساوجبلاغ»، این اشتیاق آغاز شده و تا کنون هم ادامه دارد. در آن سال ها، آقای علی منصورزارع خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی در شهرستان ساوجبلاغ - شامل ساوجبلاغ، نظرآباد، طالقان و چهارباغ فعلی - بود. ساوجبلاغ بزرگ در آن سال ها، اداره میراث فرهنگی نداشت. در این باره مصاحبه ای با روزنامه جمهوری اسلامی انجام دادم که در شماره 5657 (دوشنبه 23آذر 1377، صفحه 10) منتشر شد. در متن مصاحبه به جای بهره مندی از مفهوم دقیق «فرهنگ و مدنیت»، از واژه «تمدن» برای محوطه های باستانی «موشه لان تپه اسماعیل آباد» و «گنج تپه و سیاه تپه خوروین و آجین دوجین» استفاده شده که پس از گذشت این سال ها، بدین وسیله تصحیح و تکمیل می گردد. با انتشار این بریده روزنامه، خواستم ارادت دیرپای خودم به فرهنگ و تاریخ البرز را با دوستان گرامی در میان بگذارم.
سَرِ ارادتِ ما و آستان حضرتِ دوست
که هر چه بر سرِ ما میرود ارادتِ اوست
حسین عسکری
16فروردین 1401
روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 5657، دوشنبه 23 آذر 1377، صفحه 10
_______________________
دریغا کهن دشت، دریغا تاریخ آن
علی اکبر صفری
کتابشناس و نویسنده البرزی
نوروز 1401 به محوطه باستانی ازبکی رفتم و آسیاب قدیمی مهدی آباد و با کوله باری از غم برگشتیم. در محوطه ازبکی نه خبری و برنامه ای و جزوه ای از تاریخ آنجا بود و نه کارشناسی و راهنمایی. مردم می آمدند بسان آمدن به پارک و باغ و کوه.می آمدند با ذهن خالی و دلی در عطش دانستن تاریخ و بازمی گشتند با دست خالی وهزار تأسف. همه چیز بود آش بود، موسیقی عاشیق لر بود و رقص کردی وهیجان مسابقه بود و سرگرمی. همه چیز بود جز تاریخ که صدایش دوهزار و پانصد سال است ناشنیده مانده برگی از آن خوانده نشده است. ما حق داریم بدانیم اکتشافات محوطه ازبکی چه اشیایی بوده است؟ چرا به تهران برده اند؟ و «چرا» برنمی گردانند؟ و اگر برگردانند باید «کجا» نگهداری کنند؟
دریغ از شهرستانی که بومیان در اداره آن نقشی ندارند و تاریخ چند هزار ساله آن جولانگاه قدرت و شهرت شده است! «و بلدة لیس لها انیس الا...» دریغ از جوانی ما که برای شناخت تاریخ در کتابخانه ها و مراکز اسناد گذشت و سطر به سطر گشتیم و نیافتیم، نورچشممان را در این راه گذاشتیم و در برابر ما تاریخ و فرهنگمان چنین پایمان جهل شد.دریغ از ما که تاریخ مان را به شخصی به نام خراسانی فروختند و او بر سر یکی از این تپه های تاریخی استخر بنا کرده است. دریغا که جاده همان جاده ساخته مرحوم حاج مهدی مقدم بود که بنای مهدی آباد را گذاشت و رفت. دریغا که خشت خشت این سرزمین کهن آغشته به خون عزیزان است تا این مرزو بوم با همه آثار آن استوار و سربلند بماند. جوان اگر سرزمین خود را نشناسد از چه پاسداری کند؟ دریغا که کودک و بزرگ این منطقه باید بداند محوطه ازبکی، شناسنامه و تاریخ شناسایی ماست و ناسزایی بالاتر از این نیست که شخصی شناسنامه اش را نخوانده باشد و در آگاهی «نمی دانم» بگوید.
در آسیاب قدیمی مهدی آباد هم نمایشگاه خوبی بود و آقایان حسینی و همکارانش در قالب یک گروه فرهنگی نمایشگاهی را سامان داده بودند ولی نه دولت حمایت می کرد و نه مسئولان فرهنگی و نه بازدید کننده ای در خور. چند هنرمند نقاش و خوشنویس و منبّت کار خسته و چشم به راه حمایت وارج نهادن مسئولان فرهنگ و ارشاد و تبلیغات اسلامی بودند و آنجا هم یک دریغای بلند گفتیم و آمدیم. هر چند آب در هاون کوبیدن است ولی صدای آب حیات بخش و آرامش دهنده استو از قدیم گفته اند «غم با بیان بکاهد و لذّت شود زیاد» محوطه ازبکی و اطراف آن شباهتی به محیط تاریخی و باستانی ندارد، با فنس کشیدن و چادر زدن نمی توان فرهنگ داری کرد و میراث فرهنگی را پاسداشت. منطقه نظرآباد به چند موزه نیاز دارد یکی از آنها موزه محوطه ازبکی است. یکی موزه صنعت پارچه و تاریخ کارخانه مقدم و شهر نظرآباد است و دیگری موزه نجم آباد برای شناخت تاریخ بزرگان و مشاهیر آن. ما باید تاریخ و بزرگان و قهرمانان خود را بشناسیم و درس بگیریم. کتاب درسی تاریخ باید همیشه کنارمان باشد و مقابل چشممان. ایدون باد.
29 فروردین 1401
_______________________
گفت و گوی انتقادی درباره برگزاری نوروزگاه در محوطه ازبکی - 1
گفت و گوی انتقادی درباره برگزاری نوروزگاه در محوطه ازبکی - 2
گفت و گوی انتقادی درباره برگزاری نوروزگاه در محوطه ازبکی - 3