درباره نام و نسب نسیم شمال
در شماره 26108 روزنامه اطلاعات (13 اسفند 1393) مقاله ای با عنوان «نام های مانا مطبوعات ماندگار» به قلم دکتر محمّدجعفر محمّدزاده سرپرست و سرویراستار دانشنامه مطبوعات ایران به چاپ رسیده که در آن، چهار نشریه نامدار ایران یعنی «صوراسرافیل»، «نسیم شمال»، «گل آقا» و «توفیق» معرفی شده است. نویسنده محترم، در معرفی اشرف الدین برغانی قزوینی مدیر روزنامه نسیم شمال (چاپ رشت و تهران) به منابعی استناد کرده که با تسامح و عدم پژوهش، از کنار نام و نسب واقعی نسیم شمال عبور کرده اند. این در حالی است که نسیم شمال (یا به قول نویسنده مقاله، سیّد اشرف الدین گیلانی قزوینی) به جهت فقر ناشی از اختلافات خانوادگی در تقسیم ارث، تا مدتّ ها نام و نسب واقعی خود را مخفی نگه داشته بود.
او در محرم 1289ق در شهر قزوین پا به عرصه گیتی نهاد. پدرش آقاعبدالله بَرَغانی (م1289ق) امام جمعه وقت قزوین و فرزند شیخ محمّدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث و مادرش سیّده زهرا خانم نام داشت. اشرف الدین با استناد به مدارکی نویافته، ادّعا میکرد که خاندان برغانی از سادات هستند و اصرار داشت که عالمان این خاندان باید رنگ عمامه خود را تغییر دهند. او در پاسخ به اعتراض برادر بزرگترش می گفت: «من انتساب به امّ خواهم کرد و سلسله نَسَبی خود را از مادر خواهم گرفت که سیّده و اولاد پیامبر است.» همین دیدگاه موجب شده که نسیم شمال در برخی منابع، سیّد پنداشته شود. پدر در زمان حیات و در آغازین روزهای تولّد، نام «شمس الدین» برای او برگزید. مادرش اما پس از مرگِ پدر، نام «اشرف الدین» بر وی نهاد. به دنبال درگذشت پدر، سهم ارث اشرف الدین و مادرش را غصب کردند و روزگار دشواری برای او و مادرش پدیدار شد. مادر اشرف الدین به ناچار به عقد سیّداحمد قزوینی درآمد و اشرف الدین چندی در کنار آنان روزگار گذراند تا اینکه میرزا محمّدتقی شهیدی (م1338ق) برادر اشرف الدین، سرپرستی وی را عهدهدار شد و اشرف را به مدرسه صالحیه قزوین فرستاد.
او مقدّمات ادبیات عرب و علوم اسلامی تا دوره سطح را از شیخ عبدالرحیم قزوینی، ملاعلی طارمی و محمّدعلی برغانی صالحی فراگرفت. در حدود سال 1305ق به توصیه میرزا علی نقی برغانی صالحی ملقّب به مدرس الطف (م1320ق) نوه شیخ محمدصالح برغانی که متولّی موقوفات جدّ خویش در ایران و عراق بود، برای ادامه تحصیل راهی عتبات شد. در مدرسه حسین خان قزوینی شهر کربلا از درس میرزا علامه برغانی صالحی (م1310ق) و میرزا علی نقی برغانی صالحی بهره مند شد. حدود سال 1310ق به قزوین بازگشت. پس از ورود به قزوین و مرگ مادر، اشرف الدین تمام گرفتاری ها و فقر و درماندگی خود را از چشم خانواده پدری و برادر بزرگ خود می دید. در آن زمان، بیست و یک سال تمام داشت. چهار سال در قزوین لب فروبست و دم درکشید. پس از آن عازم زنجان شد و مبانی عرفان و حکمت و ریاضیات را نزد میرزا مسگر زنجانی آموخت سپس به تبریز کوچید و در حدود سال 1313ق به قزوین بازگشت و در مدرسه صالحیه مشغول تدریس گشت. آن مدرسه که یکی از مراکز تجمّع آزادی خواهان و مشروطه طلبان بود، مسیر زندگی اشرف الدین را تغییر داد و او را به سیاست کشاند...
منابع: یحیی شهیدی، شجره خانواده های شهیدی، صالحی و علوی شهیدی، ج 1، ص 82؛ مهدی نورمحمّدی، «ناگفته هایی در باب زندگانی اشرف الدین حسینی»، شاعر مردم: یادنامه اشرف حسینی نسیم شمال، ص 37؛ سیّد محمّدعلی گلریز، مینودر یا باب الجنه قزوین، ج 2، ص 698؛ فرشته (نشریه خاندان برغانی مقیم قزوین)، ش 1، ص 9، ش 2، ص 31؛ زکریا مهرور، اشرف الدین قزوینی شاعری از خاندان برغانی، ص 9.