پاسخ به مصاحبه سیّد احمد سجّادی با خبرگزاری فارس
با تاخیر یک ماهه، مصاحبه 30 بهمن 1393 آقای سیّداحمد سجّادی با خبرگزاری فارس را خواندم. ایشان با عنوان «ویراستار دایره المعارف تشیّع»؟! سخنان قابل نقدی را بر زبان رانده که پاسخ گویی به آنها در صلاحیت ویراستاران گرامی دایره المعارف وزین تشیّع یعنی استاد بهاالدین خرمشاهی، استاد کامران فانی و دکتر حسین خندق آبادی است. فرازی از این گفت و گو مربوط به بنده است که توضیحاتی در این باره، ارایه می کنم. در ضمن پاسخ مدیرعامل انتشارات حکمت (ناشر دایره المعارف تشیّع) به ادّعای تعطیلی دایره المعارف را اینجا بخوانید.
1. آقای سجادی در بخشی از مصاحبه اش گفته است: «در چندین موارد اختلاف وجود داشت که بنده به طور خلاصه عنوان می کنم. برخی اختلاف ها، اختلاف در دیدگاه های ایدئولوژیک بود و از نظر اعتقادی، تضادهایی وجود داشت به طور مثال خود بنده مخالف صددرصد چاپ مقاله «قره العین» بودم، چرا که یک زن بابی مذهب، مروج مکتب انحرافی بابیه بود و به لحاظ اخلاقی دارای انحطاط بود و معتقدم معنا ندارد که ما در دایره المعارف تشیّع و در قالب نقد بخواهیم نام قره العین را ببریم. اگر نام یزید را میبریم به دلیل آن است که یزید، نقطه مقابل تشیّع است و به عنوان یک شخصیت منفی که به شیعه و امام حسین (ع) ظلم بسیاری روا داشته است، باید مورد نقد قرار گیرد چون آنها در جایگاه نقطه نظر منفی هستند. اما افرادی هستند که نقطه مقابل تشیّع محسوب نمیشوند مثلاً قره العین از اعضای مکتب بابیه و یک مکتب فاسد است و خودش هم انسان درستی نبود و این گونه نبود بگوییم قره العین می خواسته با شیعه بجنگد و بلکه به دنبال این بود که به وسیله سیّد محمّدعلی باب یک مذهبی را عَلَم کند. بنابراین مسایل مرتبط با شیعه باید یا ربط مثبت داشته باشد مانند علما و ائمه اطهار (ع) و اصحاب اهل بیت (ع) یا ربط منفی. افرادی مثل شمر و یزید که نقطه مقابل تشیّع هستند لذا افرادی که مابین این دو گروه قرار دارند دیگر معنا ندارد نامی از آنها برده شود.»
2. با دعوت شادروان خانم فهیمه محبّی (م 1388ش) مدیر اجرایی دایره المعارف، از جلد یازدهم (چاپ 1384ش) همکاری بنده با دایره المعارف تشیّع آغاز شد. از آن جلد تا جلد چهاردهم، افتخار نگارش هفتاد مدخل نصیب بنده شد که بیشتر در دو حوزه فقه و حقوق و مدخل های مربوط به مناطق ساوُجبُلاغ و طالقان واقع در استان البرز است.
3. به خاطر دارم که در سال 1387 درباره چگونگی نگارش مدخل «قره العین» در جلد سیزدهم، گفت و گویی انتقادی بین دکتر سیّداحمد صدر حاج سیّدجوادی (م 1392ش) ویراستار ارشد دایره المعارف و استاد عبدالحسین شهیدی صالحی (م 1393ش) از نویسندگان اصلی دایره المعارف رخ داده بود. مرحوم شهیدی صالحی که از نوادگان شیخ محمّدتقی بَرَغانی مشهور به شهید ثالث (شهادت 1263ق) است، دیدگاه متفاوتی درباره زرّین تاج برغانی مشهور به قره العین (م 1268ق) داشت. ایشان شیخی بودن قره العین را مسجّل می دانست اما تردیدهای جدّی درباره بابی و بهایی بودن وی داشت. استاد شهیدی صالحی و گروهی از نویسندگان خاندان برغانی شامل خانواده های شهیدی، صالحی و علوی شهیدی که از بستگان نَسَبی قره العین هستند و برخی شخصیت های علمی همانند مفسر مشهور شیخ محمود شکری آلوسی مفتی دیار عراقیه در روزگار زیست قره العین، دکتر علی الوردی و دکتر حسین محفوظ (اساتید جامعه شناسی و تاریخ دانشگاه بغداد) در دیدگاهی «نادر» بر این نظرند که مورّخان روزگار قاجار که دارای دانسته های صحیحی درباره قره العین بودند به واسطه جوّ مذهبی و سیاسی حاکم بر محیط، سکوت اختیار کردند و در مقابل، نویسندگان وابسته به حکومت قاجار با اهداف سیاسی و با ترکیب سخنان راست و ناراست، چهره قره العین را به شدّت مخدوش کردند.
در آن سال، مدخل قره العین به وسیله دو نفر یعنی استاد شهیدی صالحی و آقای هادی سلیمان نوشته شده بود و از نظر ویراستاران محترم دایره المعارف، هر دو متن با اشکالات پژوهشی مواجه بود. در این میان، چون منطقه ساوجبلاغ خاستگاه خاندان برغانی است، بنده به مرحوم صدر عرض کردم که متن سوّمی را بنویسم با این تفاوت که دیدگاه های «غالب» و «نادر» درباره قره العین را در کنار هم بیاورم تا خوانندگان به درک و تحلیل درستی از موضوع برسند. خوشبختانه در آن سال، متن بنده پذیرفته شد.
4. بنده مدخل قره العین را پیشنهاد نداده ام بلکه آن در فهرست مدخل ها وجود داشت. دانشمند گرامی دکتر مهدی محقق طرّاح دایره المعارف تشیّع در کتاب «طرح تدوین دایره المعارف تشیّع و فهرست عنوان های مقالات» (چاپ سال 1362) در ذیل عنوان «وجه تسمیه دایره المعارف به تشیّع» نوشته است: «چون ائمه شیعه علیهم السلام و بزرگان تشیّع در طی حوادث تاریخی و زندگی سیاسی و مذهبی خود با مخالفانی روبرو بوده اند، برای آنکه حوادث و برخوردها کاملاً روش تر و چهره سیاسی و مذهبی ائمه و بزرگان شیعه نمایان تر گردد، نام آن مخالفان در این دایره المعارف دیده می شود.» پرداخت به قره العین در دایره المعارف تشیّع، با توجّه به طرح دکتر محقق و دلایل ذیل، کاملاً منطقی و موجّه است:
1.4. خاستگاه شیعی قره العین (پدرش شیخ محمّدصالح برغانی بنیانگذار مدرسه مهم صالحیه قزوین و نویسنده حدود سیصد عنوان کتاب و رساله در معارف شیعی؛ عمویش شهید ثالث ار فقیهان نامدار شیعه؛ دایی اش حاج ملا عبدالوهاب قزوینی نخستین متولّی موقوفات مسجد النبی (مسجد سلطانی) قزوین در روزگار حکومت فتحعلی قاجار؛ همسر و پسر عمویش ملا آقا امام جمعه، امام جمعه قزوین در روزگار قاجار؛ فرزندانش شیخ ابراهیم، شیخ اسحاق و شیخ اسماعیل برغانی که هر سه از مجتهدان نامدار قزوین بودند).
4. 2. اختلافات فکری قره العین با عمویش شهید ثالث به هنگام ظهور مسلک شیخیه و اتهام دخالت وی در ترور ایشان.
4. 3. رهبری قره العین بر شیخیه قزوین؛ شاخه ای از شیخیه که پس از مرگ سیّدکاظم رشتی با عنوان «قرّتیه» در کربلا و قزوین ادامه پیدا کرد. سیّدحسن خمینی در کتاب «فرهنگ جامع فِرق اسلامی» به قرّتیه اشاره کرده است. استاد عبدالحسین شهیدی صالحی در کتاب «پژوهش های فلسفی شهید ثالث» و استاد سیّد حسن الامین در «دایره المعارف الاسلامیه الشیعیه» (چاپ بیروت) و دکتر علی الوردی در کتاب «هکذا قتلوا قره العین» بر این نظرند که مکتب تفکیک همان ادامه خط کمرنگ شیخیه قزوین است که پس از رحلت آیت الله زرآبادی به شاگرد وی شیخ مجتبی قزوینی منتقل گردیده است. در نقد دیدگاه «تداوم شیخیه قزوین در مکتب تفکیک» مقاله ای دارم که به زودی منتشر خواهد شد.
4. 4. یکی از دوستانم که دکتری تاریخ ایران اسلامی دارد، مشغول نگارش «مدخل قره العین» به سفارش یکی از دایره المعارف های معروف مذهبی چاپ ایران است. با ایشان در این باره گفت و گو کرده ام اما فعلاً به دلایل پژوهشی به نام نویسنده و دایره المعارف اشاره نمی کنم. این نشان می دهد که صِرف آوردن مدخلی به نام قره العین در یک دایره المعارف اسلامی و شیعی، عملی ناپسند و غیرعلمی نیست؛ چون این مدخل، ربط اسلامی و شیعی دارد.
5. پس از چاپ جلد سیزدهم دایره المعارف، دریافتم که مدخل قره العین را آقای سجّادی به اصطلاح ویراستاری کرده و در آن دست برده است. یکی از تصرّفات ناروای ایشان، افزودن عنوان «بابی» در مقابل نام شیخ محمّدعلی برغانی مشهور به ملاعلی برغانی (م 1269ق) برادرِ شهید ثالث است. آثار برجای مانده از ملاعلی نشان میدهد که وی مشربی عرفانی و اخلاقی داشته و در عقاید نیز راهی میان شیخیه و متشرّعه را برگزیده بود. ملا حسین قلی همدانی مشهورترین شاگرد وی در عرفان و اخلاق است. برخی نویسندگان همانند میرزا محمّد تنکابنی نویسنده کتاب «قصص العلما» بدون ارایه دلیل و شاید با خَلط میان شیخیه و بابیه، شیخ محمّدعلی برغانی را «بابی» معرفی کرده اند. این در حالی است که وصیت نامه وی که در سال 1264ق نوشته شده به طور کامل منطبق با اعتقادات و احکام فقهی مذهب تشیّع است. او ضمن برشمردن اسامی چهارده معصوم علیهم السلام و تاکید بر حقانیت ایشان، در آغاز وصیت نامه نوشته است: «اولاً بدانند که وصیت می کنم آنچه را که آل محمّد صلی الله علیه و آله فرمود که به آن وصیت نمایم، پس می گویم...»
البته بنده، شیخ محمّدعلی برغانی را بیشتر یک عالم شیعه اخباری می دانم تا شیخی مسلک؛ چون او با شاگردی نزد میرزا محمّد اخباری در شهر کاظمین، همانند دیگر عالمان اخباری، حجیّت عقل را در تمیز دادن قواعد احکام شریعت قبول نداشت و اجتهاد را بدعت در دین می دانست. او در کتاب خود لسان العارفین (چاپ شده به سال 1306ق در بمبئی) پس از استناد به حدیث ثقلین می گوید که علمِ قرآن نزد آل محمّد است و مردم برای هدایت، جز تمسّک به اخبار آل محمّد (ص) راه دیگری ندارند. وی سپس اختلافات مشائیون و اشراقیون را دلیل بر عدم لزومِ اعتماد بر آنها می داند. دوست فرهیخته ام جناب آقای علی اکبر صفری عضو موسسه کتابشناسی شیعه در نقد برخی سخنان سست میرزا محمّد تنکابنی در کتاب های کرامات العلما و قصص العلما، مقاله ای با عنوان «نگاهی به کرامت الاولیا و تصحیح آن» در مجله آیینه پژوهش به چاپ رسانده و اتفاقاً ادعای ناروای بابی بودن شیخ محمّدعلی برغانی را نقد کرده است.
6. جهت داوری درباره امانتداری و رعایت اخلاق پژوهش از سوی آقای سجّادی به هنگام همکاری اش با دایره المعارف تشیّع، خوانندگان گرامی را به مطالعه نقدهای استاد رسول جعفریان - که در وب سایت خبرآنلاین منتشر شده - دعوت می کنم:
- پسر اشرف پهلوی، نویسنده کتاب شرح لمعه؟!
- دفاع علامه مجلسی از گالیله و کپرنیک (به روایت دایره المعارف تشیّع)
- نظریه پاپ ژان پل دوم در مقایسه اصحاب کهف با شیعیان ترکیه
- ترجمه بحارالانوار توسط نیوتن/ شعر حمیدرضا پهلوی در باره کسروی
- یک بار دیگر با مدخلی شگفت از دایره المعارف تشیّع
- لئوناردو داوینچی، فرانچسکو ملزی و ترجمه لمعه شهید اول!
- ادامه داستان مدخل های شگفت در دایره المعارف تشیّع
7. چند روز پیش، مقاله ای با عنوان «پدیده ارجاع به کتاب های خیالی و ساختگی» نوشته آقای مهدی مهریزی را در کتاب «جشن نامه آیت الله رضا استادی» (چاپ تابستان 1393) را می خواندم. در این مقاله خواندنی، دوازده کتاب موهوم با نام هایی مطنطن به نویسندگان مشهور نسبت داده شده است. در این ماجرا، سهم آقای سجّادی، چهار کتاب ساختگی است که به عنوان مدخل وارد جلد دوازدهم دایره المعارف تشیّع کرده است. رفتاری غیر علمی که پس از نقدهای آقای جعفریان، توضیح دبیرخانه دایره المعارف تشیّع درباره اِعمال نظر یکی از ویراستاران را در پی داشت. نام این چهار کتاب ساختگی به این شرح است: 1. ترجمه لمعه دمشقیه (کتاب نسبت داده شده به فرانچسکو ملزی شاگرد و دست پرورده لئوناردو داوینچی نقّاش معروف ایتالیایی)؛ 2. فقه القرآن علی المذاهب الخمسه (کتاب نسبت داده شده به آیت الله سیّد ابوالقاسم خویی)؛ 3. قانون درخشان اسلام یا شاهکار شهید اوّل (کتاب نسبت داده شده به شهریار شفیق پسر اشرف پهلوی و خواهرزاده محمّد رضا شاه)؛ 4. الفقه الماثور (تالیف شاهزاده ای گمنام و به دستور آیت الله بروجردی).
ای کاش آقای سجّادی به عنوان «نابغه» و «مجتهد»؟! درباره نقش خود در چند جلد پایانی دایره المعارف تشیّع هم توضیحاتی می داد؛ تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.