حسین عسکری آمد مثل همیشه با دست پر!
دکتر مهراب رجبی
رییس بنیاد ایران شناسی شعبه استان البرز
بانگ آبم من به گوش تشنگان
همچو باران می رسم از آسمان
بحث های عمده در البرز تقریباً مشابه همان حرفهاییست که در تهران - و ایران - در جریان است. حقوق های نجومی، به دنبال آن خانه های نجومی و در نهایت بحث «کار گروه مالی مبارزه با پولشوییFatf » هفته دولت با حجم و سطح نسبتاً خوب و تا اندازه ای قابل قبول در سطح استان برگزار شد. در یکی از مراسم من هم شرکت داشتم و آن «رونمایی از محوطه ازبکی» بود. محوطه ازبکی با حدود هفت هزار سال قدمت و یکی از اولین مراکز زیست إنسان. برخی به اشتباه این محوطه را «تپه ازبکی» می خوانند حال آنکه از هفت تپه باقیمانده در این محدوده، تنها یکی از آن ها ازبکی نام دارد - که بهتر است ان را نیز تپه یا «دژ مادها» بنامیم که نام اولیه آن بوده. مادها تابستان ها در همدان (هگمتانه) و زمستان ها در «دژ مادی» واقع در شمال غرب نظرآباد - غربی ترین سهر استان البرز - زندگی می کردند. ازبکی از «یوز باشی و یوز بیگی» گرفته شده است.
مراجعه - تقریباً مستمر - دانشجویان به اینجانب ادامه دارد. فرصتی مغتنم که سخت به آن علاقه دارم. معمولاً آن دسته از دانش پژوهان که در ارتباط با البرزپژوهی و مطالعات مرتبط با البرز و همچنین توسعه کرج و البرز، تحقیق داشته و یا در حال تدوین پایان نامه هستند به بنده مراجعه می کنند. من هم تلاش دارم با عشق و اشتیاق، مختصر اطلاعات و دانسته ها و تجارب خود را در اختیار آنان قرار دهم. آخرین دانشجویی که مراجعه کردند، خانم هاجر موسوی دانشجوی مقطع کارشناسانی ارشد دانشگاه خوارزمی بود. عنوان پایان نامه ایشان «توسعه فرهنگی شهر کرج بر مبنای میراث و آرزوهای قومی و فرهنگی» می باشد .توضیحات لازم را ارایه داده و گفتم موضوع خوبی می تواند باشد. استفاده از فرصت و پتانسیل قومیت های مهاجر به البرز. مشابه همان فرصتی که تعدادی از شهرهای پیشرفته کنونی جهان از جمله نیویورک را به موقعیت ممتاز کنونی رساند.
بعد از مدتی فاصله، برادر دانشمندم دکتر حسین عسکری به دیدارم آمد. مثل همیشه با دست پر! آخرین کتاب تألیفی خود را، قبل از چاپ برایم آورد. با عنوان «نام آوران استان البرز - ساوجبلاغ». به مانند دگر کتابهایش، دقیق، منقح و سرشار از اطلاعات سودمند. در خصوص تألیف کتاب های مشابه برای دیگر شهرهای البرز نیز با دکتر عسگری بحث و تبادل نظر شد. قرار شد با برادرم جناب سید موسی حسینی کاشانی در خصوص همکاری در چاپ کتاب صحبت کنم. این آقا سید موسی نیز علاوه بر برخورداری از ذوق و إشراق، در صحنه اقدام و عمل نیز، مدیر کارآمدی می باشد.
در همایش «صدای آب نمی آید» شرکت کردم. فوق العاده بود. به همت اداره کل بحران استانداری و سازمان آب منطقه ای و البته کانون رشد خلاق، برگزار شد. موسیقی، تاتر و نمایشنامه ای که توسط دانش آموزان عضو کانون رشد خلاق اجرا شد، بسیار عالی، تأثیرگذار و آموزنده بود... از برگزارکنندگان باید تشکر کرد به سهم خودم از همه بخصوص آقای مهدی تیزویر و همسر محترم ایشان که از پیشگامان «سمن های» مرتبط با محیط زیست می باشند، قدردانی می نمایم. خدا را شکر. هفته و دهه خوبی بود. برای آب و خاک و درخت و حیوان و محیط زیست، هر چه کار شود، هنوز کم است. به شدت به سوی نابودی پیش می رویم. ببینید دوباره شهریور شد. ماه جهنمی برای درختان (هورس) و در آتش سوختن گیاهان. ماه جاری شدن سیل. ببینید چند قطره باران در گلستان و مازندران بارید و سیل به راه افتاد و کشت و ویران کرد. باران که داعش نیست؟! ما - انسانها - محیط زیست را نابود کردیم!؟ آفرین بر همشهریانم. که با پونه خوبشی دارند و با آویشن سخن می گویند و البته هرگز؛ آب را گل نمی کنند.
بانگ آبم من به گوش تشنگان
همچو باران می رسم از آسمان
ای برادر برجه و کن اضطراب
بانگ آب و تشنه و آنگاه خواب...
شیده لالمی
...برای همین هم بود که چندسال پیش وقتی «حسین عسگری» پژوهشگر، نخستین کتاب درباره این روستا را نوشت، نام «ایستا» را برای آن پیشنهاد کرد. بعدها که راز زندگی تبریزیها پشت این دیوارها از پرده برون افتاد، بعضیها نامش را گذاشتند روستای «توقف» و ساکنانش را «اهل توقف». برخی هم به آنها میگویند انتظاریون یا آخرالزمانیها...
- منبع: روزنامه شهروند، سال چهارم، ش 938، دوشنبه 15 شهریور 1395، ص 7.
متن کامل گزارش در سایت روزنامه شهروند
ردپای نخستین فرمانروایان آریایی در تپه اُزبکی
محوطه اُزبکی در 50 کیلومتری غرب شهرستان کرج، در شمال شرق روستای اُزبکی از توابع دهستان احمدآباد مصدق از بخش مرکزی شهرستان نظرآباد قرار دارد، ارتفاع زمین های اطراف آن از سطح دریا یکهزار و 188 متر است، محوطه اُزبکی شامل تپه مخروطی شکل بزرگی است به قطر 150 و ارتفاع 26 متر که در اطراف آن 9 تپه قرار گرفته است. تحقیقات به عمل آمده توسط سرپرست هیئت کاوش در محوطه حاکی است که تپه های اقماری واقع در شمال تپه مرتفع (تپه اصلی) تا ساحل رودخانه ای که از حدود 500 متری آن می گذشته ادامه داشته است. نام اُزبکی برگرفته از روستا یی به همین نام است که احتمالاً از دوران صفویه به بعد «یوز بیگی» بوده و با گذشت زمان به «اوز بیگی» و «اُزبکی» تغییر یافته است این محوطه باستانی مهم هشتم مهرماه سال 52 به شماره 955 در فهرست آثار ملی جای گرفت، بر اساس کاوش های باستان شناسی محوطه باستانی اُزبکی دربرگیرنده تاریخی از اواخر هزاره هفتم پیش از میلاد تا دوره اسلامی است یکی از دلایل انتخاب کاوش در این محوطه باستانی مهم، وجود نمونه هایی از سفال فلات مرکزی با قدمت هزاره چهارم پیش از میلاد و پیشتر است. ادامه مطلب...
عکس یادگاری با مدرسه روستای کمال در شهرستان نظرآباد
صفحه اینستاگرام «نظرآباد را باید دید» متعلق به برادرم علی عسگری برای نخستین، تصویری از روستای متروکه «کمال» شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز را منتشر کرده است. وی در این درباره نوشته است: «تصویر قدیمی از روستای کمال شهرستان نظرآباد البرز، سال تحصیلی 49 - 1348، معلم جناب آقای مهدی توانا. نام روستای کمال برای خیلی از همشهریان عزیز به ویژه جوانان ناآشنا است. این روستا در جنوب شهر تنکمان سرپیچ جاده تنکمان به روستای علی سید قرار داشته و به دلایل نامعلوم متروک و خالی از سکنه و به طور کامل ویرانه شده است. جناب آقای توانا معلم قدیمی بازنشسته و رییس سابق اداره آموزش و پرورش ساوجبلاغ در سال 1348 کار معلمی خود را از آن روستا شروع کرده و این تصویر زیبا و خاطره انگیز را در اختیار این صفحه قرار داده است.»
جشن عروسی و رسم به حمام بردن داماد در شهر نظرآباد در نیم قرن پیش
عیمانوئل عافار از دانشجویان دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی فعلی) که جهت نگارش پایان نامه خود در سال 1350به نظرآباد آمده این مراسم را اینگونه توصیف می کند: «در نظرآباد شب اول عروسی چهار جوان که (داماد قارداشی) خوانده می شوند داماد را به حمام می برند و بعدازظهر عده ای از زنان عروس را به حمام می برند و در موقع خروج عروس از حمام گوسفندی پیش پایش قربانی می کنند . در این موقع داماد را برای بار دوم به حمام می برند و پس ازخروج بر سر و رویش نقل و گلاب می ریزند و به خانه پدرش می برند. داماد پس از دست بوسی پدر به همراهی آن چهار جوان به خانه تمام فامیل برده می شود و هریک از فامیل به عنوان شیرینی مبلغی به داماد می دهند و در پایان داماد را به خانه کدخدا می برند. کدخدا به طور معمول50 ریال به عنوان شیرینی به داماد می دهد و در عوض داماد را در قبال 4 تا 5 مرغ به دامادبرادرها می فروشد. بعد از خاتمه مراسم داماد حق ورودبه خانه خود راندارد بلکه مجبور است به خانه یکی از دامادبرادرها برود. موقعی که دامادبرادرها داماد را به خانه بردند جیب هایش را خالی می کنند و کلیه پول هایی را که فامیل هایش به او داده اند برداشته و فقط 20 ریال در جیبش باقی می گذارند تا داماد آن پول را در شب زفاف به عروس بدهد.»
متن: حسین عسکری، دشتی به وسعت تاریخ / عکس: صفحه اینستاگرام علی عسگری (نظرآباد را باید دید).
پدر تاریخ پزشکی ایران
دکتر محمود نجم آبادی (1282 - 1379ش) فرزند میرزا مرتضی، پزشک، مترجم، روزنامه نگار و نخستین پژوهشگری که تاریخ پزشکی ایران را تدوین کرده است. از طرف مادر، نوه شیخ هادی نجم آبادی (م 1320ق) و از طرف پدر، نوه آقامحمّد نجم آبادی (م 1303ق) است . تحصیلات اولیه را در مدرسه ای قدیمی به نام «شرکت گلستان» واقع در بیمارستان وزیری و دوره متوسطه را در دبیرستان دارالفنون و دارالمعلمین تهران به پایان رساند. پس از تحصیلات پزشکی در دانشگاه تهران و دریافت مدرک دکتری در این رشته، از دانشگاه پاریس دکتری داروسازی گرفت. پس از پایان تحصیل در دانشگاه پاریس، کار خود را در انستیتو پاستور آغاز کرد و از سال 1337ش در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.
او را پدرِ تاریخ پزشکی ایران می دانند. نگارش کتاب تاریخ طب ایران و گشودن فصل رازی شناسی در تحقیقات تاریخ پزشکی، از دستاوردهای دکتر نجم آبادی است. این پزشک کوشا برای یافتن و معرفی رساله-های مختلف محمّد بن زکریای رازی (م 313ق) طبیب و فیلسوف نامدار ایرانی، کتابخانه ها و مراکز علمی گوشه و کنار جهان را بررسی کرد که نتایج پژوهش های او به صورت کتاب و مقاله در مجامع علمی بین لمللی عرضه شده است. وی به زبان های آلمانی، فرانسوی و عربی تسلّط داشت.
دکتر نجم آبادی در طول سال ها فعالیت علمی و پژوهشی و سی سال تدریس در دانشگاه، عضویت در مجامع گوناگون علمی ذیل را عهده دار بود: عضویت در موسسه پاستور و دفع آفات حیوانی؛ ریاست بخش تحقیقات تاریخی دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی دانشگاه تهران؛ عضویت چهل ساله در انجمن بین المللی تاریخ پزشکی و نایب رییس چهارساله این انجمن؛ عضویت در انجمن تاریخ طب آمریکا و ایتالیا؛ نماینده ایران در کنگره بهداشتی مصر؛ عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران؛ دریافت نشان علمی شوالیه از کشور فرانسه؛ تأسیس انجمن تاریخ علوم و طب در سال 1341ش؛ تدریس درس «تاریخ بهداشت اسلامی» به مدت پانزده سال در دانشکده الهیات دانشگاه تهران؛ رییس بیمارستان نجات و لقمان حکیم تهران؛ صاحب امتیاز و مدیر ماهنامه جهان پزشکی از سال 1326تا 1342ش؛ انتشار مجله «دواسازی عصر حاضر» در سال 1309ش. ادامه مطلب...
بازخوانی خاطرات یک خبرنگار خارجی از خانه دکتر مصدق
خبرگزاری مهر: پژوهشگر و نویسنده البرزی به بازخوانی خاطرات بازدید «استیون کینزر» خبرنگار ارشد روزنامه نیویورک تایمز از خانه «دکترمحمد مصدق» پرداخت. امروز بیست و هشتم مرداد یکهزار و سیصد و نود و پنج است و درست 67 سال از کودتای 28 مردادماه 1332 می گذرد، دکتر محمد مصدق پس از پایان محاکمه در دادگاه نظامی رژیم شاهنشاهی پهلوی به روستای احمدآباد واقع در شهرستان نظرآباد تبعید شد و تا پایان عمر در یک خانه باغ در این محل زندگی کرد و بنا بر وصیت خود در همین خانه نیز مدفون شد خانه و در حقیقت آرامگاه ابدی دکتر مصدق در روستای احمدآباد و در باغی به مساحت تقریبی نیم هکتار قرار دارد و هر ساله بسیاری از گردشگران و تاریخ دوستان از این مکان دیدن می کنند .
دکتر حسین عسکری پژوهشگر حوزه البرزشناسی در خصوص وجود درب آهنی اثری از منزل تاراج شده دکتر مصدق در 28 مرداد 1332، گفت: روز 28 مرداد 1332 یادآور کودتای سیاهی است که شیرینی ملّی شدن صنعت نفت را در کام ملّت ایران تلخ کرد. این کودتا با طرح و حمایت مالی و اجرایی سازمان مخفی اطلاعات انگلیس و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) علیه دولت دکتر محمّد مصدق به انجام رسید. در آمریکا از آن به عنوان عملیات آژاکس (Operation Ajax) یاد می شود. عسکری در ادامه گفت: طرح این کودتای نظامی را باید در اصل، یک طرح انگلیسی دانست. انگلیس که پس از کوتاه شدن دست خود از صنعت نفت ایران، منابع بسیاری را در منطقه و به ویژه ایران از دست داده بود، با قطع امید از رسیدن به توافق، وارد مطالعه طرح یک کودتای نظامی شد.
این پژوهشگر حوزه البرزشناسی تصریح کرد: در ابتدا آمریکا مخالف بود اما پیروزی «آیزنهاور» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باعث تغییرات عمده ای در سیاست خارجی آمریکا شد. کرمیت روزولت رییس اداره خاور نزدیک سازمان سیا به فرماندهی عملیات انتخاب شد و آمریکا و انگلیس، ستاد مشترکی را در ایستگاه اطلاعاتی انگلیس در قبرس تشکیل دادند و عملیات کودتا را طرح ریزی کردند. عسکری درباره نتایج و آثار سوء کودتای 28 مرداد گفت: اگرچه اجرای نقشه کودتا در 25 مرداد شکست خورد و محمّدرضا شاه پهلوی از ایران فرار کرد اما در 28 مرداد 1332 کودتا عملی شد و سرلشکر فضل الله زاهدی مجری طرح کودتا به جای مصدق نخست وزیر شد و بدین ترتیب با قبضه شدن قدرت در دست استبداد داخلی و استعمار خارجی یکی از ننگین ترین دوره های استبداد در تاریخ معاصر ایران رقم خود و باعث حاکمیّت 25 سال دیکتاتوری محمدرضا شاه پهلوی شد. وی افزود: این واقعه تاریخی درس ها و عبرت های فراوانی برای ملّت ایران به همراه داشت و به عنوان یکی از تلخ ترین روزها در تاریخ ایران ثبت شده است.
عسکری تصریح کرد: مقام معظم رهبری در رمضان سال 1393 در دیدار با دانشجویان در این باره فرموده اند: «غربی ها و دست اندرکاران تمدن کنونی غرب، کودتای 28 مرداد را راه انداختند و یک دولت ملّی را - که با همه عیوبی که داشت بالاخره برخاسته از آرای مردم بود - ساقط کردند و نابود کردند؛ همان ها نهضت ملّی نفت را به انحراف کشاندند و مجدداً سلطه بر منابع طبیعی و مادیِ ما را به دست گرفتند؛ همان ها در یک مدّت طولانی، دیکتاتوریِ محمّدرضا را بر این کشور تثبیت کردند و از آن با همه وجود حمایت کردند.» این پژوهشگر و نویسنده البرزی درباره وجود اثری از کودتای 28 مرداد در استان البرز گفت: استیون کینزر خبرنگار ارشد روزنامه نیویورک تایمز و نویسنده سه کتاب تاریخی، در سال 1381 از روستای احمدآباد از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز دیدار کرده و در آستانه پنجاهمین سالگرد کودتای 28 مرداد کتابی را با عنوان «همه مردان شاه؛ از کودتای 28 مرداد 1332 تا 11 سپتامبر 2001»، در آمریکا به چاپ رسانده و آن را به مردم ایران تقدیم کرده است. وی افزود: این خبرنگار آمریکایی توصیفی دقیق و در عین حال شاعرانه از خانه و آرامگاه مصدق ارائه کرده و در این روستا با افرادی آشنا می شود که مصدق را از نزدیک می شناخته اند.
عسکری گفت: کینزر در این سفر با اجازه سرایدار در حیاط مشجّر قلعه گام می نهد. در آنجا دری آهنین توجّه او را به خود جلب می کند؛ این تنها شئ یادگار منزل تاراج شده دکتر مصدق در 28 مرداد 1332 است. این پژوهشگر و نویسنده البرزی گفت: کینزر لحظه ای در کنار در به تأمل می ایستد: «چه تاریخی بر این دروازه گذشته! سفیران آمریکا و انگلیس و فرستاده های ویژه ای چون اورل هریمن برای تشویق مصدق بر تعدیل مواضع خود از آن عبور کرده اند. روز دیگر رجاله ها با فریاد مرگ بر مصدق بر آن کوفته اند؛ در همان زمان جیپی به سرنشینی شعبان بی مخ این دروازه را در هم کوبیده، در حالی که مصدق از دیوار پشتی می گریخته است. فرورفتگی قسمت تحتانی این دروازه نیز احتمالاً یادگار آن تصادف است.»
متن خبر در وب سایت خبرگزاری مهر
شهید نورالله نوروزی
تاریخ تولّد: 16 خرداد 1347
محل تولّد: شهرک فخرایران از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز
شغل: کارشناس امور اقتصادی سرکنسولگری ایران در مزارشریف
تاریخ آغاز مأموریت در افغانستان: 6 خرداد 1377
شهادت: 17 امرداد 1377 در کنسولگری ایران در مزارشریف
مزار: گلزار شهدای امامزاده محمّد کرج
در هفدهم امرداد 1377رسانه های گروهی ایران و جهان، خبر هولناک هجوم مسلحانه گروهی از طالبان پاکستان به سرکنسولگری ایران در مزارشریف افغانستان را مخابره کردند. در آن جنایت هولناک، 9 تن از دیپلمات ها و کارمندان کنسولگری از جمله نورالله نوروزی دیپلمات ساوجبلاغی به شهادت رسیدند. محمود صارمی (خبرنگار خبرگزاری ایرنا) هم از شهدای مظلوم آن واقعه دردناک بود.
1. شهید نوروزی در شانزدهم خرداد 1347 در شهرک فخر ایران از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز زاده شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش به پایان رساند و به هنرستان فنی شهید بهشتی کرج رفت. با پیروزی انقلاب اسلامی وارد فعالیّت های انجمن اسلامی و بسیج شد. با سنّ اندکش داوطلبانه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شرکت کرد و در عملیات بیت المقدّس مجروح شد. پس از جنگ تحمیلی، در رشته مدیریت دولتی و مخابرات دانشکده وزارت امور خارجه به تحصیل پرداخت. پس از پایان تحصیلات، با عنوان کارشناس امور اقتصادی به مزار شریف افغانستان رفت و به هنگام اشغال نظامی این شهر به وسیله گروه طالبان به شهادت رسید. پیکر او در گلزار شهدای امامزاده محمد کرج در کنار مادرش، به خاک سپرده شده است. ادامه مطلب...
به یاد دارم وقتی به خاطر درس و بحث، پایتخت نشین بودم - در سال های 74 و 75- در کنار دوست شاعرم علیرضا علیزاده به جلسات شعر حوزه هنری در تقاطع خیابان های سمیّه و حافظ می رفتم. استاد عباس براتی پور آن جلسات ادبی را اداره می کرد. همه جور شعر و شاعری هم در آنجا پیدا می شد. البته بنده فقط شنونده بودم و توفیق سُرایش شعر را نداشته و ندارم. دوست شاعرم مطلبی در نقد آن جلسات نوشت و در ماهنامه صبح به مدیریت مهدی نصیری به چاپ رساند. استاد براتی پور با حوصله به آن نوشته انتقادی، پاسخ داد. هنوز آن دو نوشته را دارم. بیست سال پس از آن سال های خوش، روز هشتم فروردین 1394 با آقای اسماعیل آل احمد به دیدار شاعر ارجمند استاد محمّدحسن حجّتی (پریشان) رفتم. ایشان سالیانی است مقیم شهر نظرآباد از توابع استان البرز است. وقتی صحبت از «نام آوران ساوجبلاغ» به میان آمد، استاد پریشان گفت که «آقای عباس براتی پور اهل منطقه ساوجبلاغ است». همین سخن کوتاه، بهانه ای شد تا نسبت استاد براتی پور و منطقه ساوجبلاغ را مورد کنکاش قرار دهم. امیدوارم که امکان برگزاری نکوداشت این شاعر گرامی در خاستگاهش یعنی شهرستان ساوجبلاغ با شکوه تمام برگزار شود. ادامه مطلب...
ایستا: دیار مردمان گوشه نشین
محمد باریکانی
در وصف رمز و رازهای این روستا هیچ اطلاع دقیقی در طالقان وجود ندارد. برخی پژوهشگران ساکنان این روستا را منتظران یا اهل توقف خواندهاند و از روستایشان با نام ایستا، فانوسآباد و ترکآباد هم نام بردهاند. میگویند آنها پیروان میرزا صادقمجتهد تبریزی از عالمان عصر مشروطه هستند.این روستا که ورود به آن ممنوع است و ساکنان آن تنها پذیرای معدودی علما هستند و روابطشان حتی با سایر بخشهای طالقان نیز قطع یا محدود است، هیچ گونه نشانی از نمودهای تمدن امروزی ندارد. اهالی روستا در حاشیه شاهرود اقدام به ایجاد مزارع منظم برای کشت محصولات کشاورزی مورد نیاز خود کردهاند. آنها خانههایشان را کاهگلی و با نظم عجیب استوار کردهاند. از آب لولهکشی و برق استفاده نمیکنند. حتی روی آسفالت هم راه نمیروند تا مبادا اعتقاداتشان خدشهدار شود. اهالی ایستا زندگی آرام خودشان را دارند. با هیچکس کار ندارند و حتی از مراودات با بیرون از روستا نیز پرهیز میکنند. آموزشهایشان مکتبخانهای و صرفا به آموزش قرآن، متون دینی و خوشنویسی محدود میشود.
مهمترین نوشته در وصف روستای ایستا را شاید بتوان متعلق به حسین عسکری دانست که پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان است. آن طور که حسین عسکری نوشته است؛ از اواخر دهه 60 شمسی، یک مجموعه مسکونی عجیب در شرق شهر طالقان شکل گرفت که مربوط است به پیروان تجددگریز میرزا صادق مجتهد تبریزی (متوفی 1311خورشیدی) که از امکانات مدرن و جدید استفاده نمیکنند. آنها همچنان بر تقلید از میرزا صادق تبریزی باقی ماندهاند و به سبک زندگی یکقرن پیش ایرانیان زندگی میکنند. این محل به ترک آباد و فانوس آباد هم مشهور است. تا چند سال پیش اهالی شهرک طالقان آنها را اسماعیلی مذهب میپنداشتند و گمان میکردند پیروان حسن صباح و اسماعیلیان هستند. آنها با الهام از آرای فقهی میرزا صادق مجتهد تبریزی، روستای سنتی خود را در طالقان ایجاد کردند و شیعه اثنی عشری هستند. اهالی روستای ایستا شناسنامه ندارند، از امکانات رفاهی جدید مانند آب لولهکشی، گاز، برق، تلفن، مطبوعات، رادیو ، تلویزیون، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، رایانه و... استفاده نمیکنند. از کالسکه تک اسب برای رفتن به مزارعشان استفاده میکنند و زندگی مختص به خودشان را دارند. گفته میشود جوانانشان که قصد ازدواج در خارج از روستا را داشته باشند باید برای همیشه از روستا بروند. در قاموس اهالی ایستا آن طور که برخی نوشتهها تاکید کردهاند، عروسی و عزا وجود ندارد و تنها سیروسلوک و انتظار برای ظهور امامزمان (عج) در زندگی آنها معنا دارد. میرزاصادق مجتهد تبریزی از فقیهان عصر مشروطه بود که به شدت با مشروطه مخالفت کرد و بر طرد مطلق مدرنیته و تجدد اصرار داشت. روستای ایستا ظاهرا با مهاجرت هواداران میرزا صادق از تبریز به طالقان شکل گرفت.
بنابراین ورود به روستای ایستا ممکن نیست و اگر بخواهید به این روستا سفر کنید باید اجازه اهالی برای ورود به روستایشان را داشته باشید. در غیر این صورت میتوانید منظره زیبای ایستا را از بالا تماشا کنید و از نظم مهندسی موجود در این روستا و حتی چیدمان زمینهای کشاورزی در فاصلهای اندک با خانهها لذت ببرید.
منبع: روزنامه همشهری، سال 24، ش 6871، ضمیمه 6 و 7، ش 227، پنج شنبه 31 تیر 1395.
متن کامل مقاله در وب سایت روزنامه همشهری