البرز و تاریخ دانشکده کشاورزی؛
ضرورت و عدم ضرورت روز البرز
عسکری نوشته است: «با توجه به روند تصویب روزهای فرهنگی شهرستانهای هفتگانه استان البرز، دیگر تصویب «روز البرز» را امری ضروری و فوری نمیدانم.»
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: حسین عسکری، تاریخنگار و البرزپژوه و نویسنده کتابهایی چون «کتابشناسی ساوجبلاغ»، «نقد دل»، «بیداری دشت کهن»، «علمای مجاهد استان البرز»، «دشتی به وسعت تاریخ»، «کهن دشت»، «روستای ایستا» و «روستازادگان دانشمند» به مناسبت 20 مهر که روز البرز نام گرفته، یادداشتی را در اختیار مهر قرار داده است که در ادامه آن را خواهید خواند:
از سال 1396 به پیشنهاد دکتر مهراب رجبی، 20 مهر، «روز ملی البرز» نامیده شده است. در زمستان 1399 با توصیه هوشمندانه استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی، کاربرد واژه «ملی» از عنوان این روز حذف شد چون این کشورها هستند که روز ملی دارند. شهرها، شهرستانها و استانها، ملت مستقل نیستند که روز ملی داشته باشند بلکه آنان صاحب روز یا هفته فرهنگی میشوند. در مهر 1296 «دبستان برزگران» با پیگیری وزارت فلاحت و تجارت و مدیریت فنی «هانس شریکر» (آلمانی) در قریه کرج تاسیس شد. این دبستان در واقع همان «مکتب عملی فلاحتی» بود که با حضور 35 شاگرد بالای 15 سال، از طریق آزمون ورودی آغاز به کار کرد. این مدرسه، شبانه روزی و دوره تحصیل در آن یک ساله بود.
بر اساس پروگرام دبستان برزگران که در سال 1297 چاپ شده، این درسها تعلیم داده میشد: فارسی، شرعیات، حساب، سیاق، هندسه، فیزیک، علم زراعت، حیوان داری، پرورش و تربیت درختان میوه، کائنات جو (هواشناسی کشاورزی)، شناسایی اراضی، دایر کردن اراضی، کوت و رشوه، دفترداری مختصر، مساحی (اندازه گیری مساحت اراضی)، گیاه شناسی، پرورش زنبور عسل، ساختن ابنیه دهاتی، تربیت جنگل به طور عموم، ثروت روستایی، قوانین جاریه روستایی، ماشینهای زراعتی به طور عموم. از دیگر سو، اقامه نمازهای واجب، ورزش، عملیات زراعتی در مزارع، در فهرست برنامههای شبانه روزی این مدرسه دیده میشود. حتی در صفحه 9 پروگرام دبستان برزگران آمده است: «در مواقع نماز، اذان هم گفته میشود.» همچنین در صفحه 11 آن ذیل «درس شرعیات» درج شده است: «اصول دین؛ فروع دین (مخصوصاً ذکر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر)؛ تقسیمات اولیه ارث؛ مکاسب حلال و حرام.»
و اما سیر تاریخی «پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران» که «دبستان برزگران کرج» بخشی از آن است:
1. تاسیس مدرسه فلاحت مظفری در سال 1279
2. انحلال مدرسه فلاحت مظفری در سال 1285
3. تاسیس دبستان برزگران کرج در سال 1296
4. انحلال دبستان برزگران در سال 1300
5. گشایش مدرسه ابتدایی و متوسطه فلاحتی در پارک امین الملک تهران در سال 1301
6. تاسیس مدرسه عالی فلاحت کرج در سال 1306
7. تاسیس بنگاههای علمی فلاحتی کرج در سال 1314
8. تغییر نام مدرسه عالی فلاحت کرج به دانشکده کشاورزی در سال 1319
9. پیوستن دانشکده کشاورزی کرج به دانشگاه تهران در سال 1325
10. تغییر نام دانشکده کشاورزی کرج به دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1345
11. تاسیس پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1383
12. نکوداشت یکصد و بیستمین سال تاسیس پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1399.
نمیدانم به چه دلایلی، در چند سال اخیر، «طرح پیشنهادی روز البرز» در شورای فرهنگ عمومی استان مسکوت مانده است. این در حالی است که روز فرهنگی هشتگرد (17 آذر) و روز فرهنگی نظرآباد (8 مهر) به تصویب شورای فرهنگ عمومی شهرستانهای متبوع رسیده و روز فرهنگی کرج (21 فروردین) هم در شورای اسلامی شهر کرج تصویب شده است. با توجه به روند تصویب روزهای فرهنگی شهرستانهای هفتگانه استان البرز، دیگر تصویب «روز البرز» را امری ضروری و فوری نمیدانم. زیرا تصویب و برگزاری این روزهای فرهنگی، میتواند اهداف مورد نظر طرح پیشنهادی روز البرز را تامین کند و بدیل مناسبی برای آن باشد. در همین راستا، ضمن سپاس از اعضای محترم شورای فرهنگ عمومی استان البرز، تقاضامندیم که خود را بیش از این به مشقت نیاندازند؛ چون در یکی دو سال اخیر، «روز البرز» از دغدغههای اولیه و اصلی بیشتر فعالان فرهنگی و اجتماعی استان به ویژه البرزپژوهان خارج شده است. در گفتوگوی زنده اینستاگرامی ساعت 21 روز دوشنبه 19 مهر 1400 با آقایان دکتر مهراب رجبی و دکتر حمید حشمدار، در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت.
منابع: تقی بهرامی، تاریخ کشاورزی ایران (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1330)، صص 155 - 163؛ پروگرام دبستان برزگران در کرج: مکتب عملی فلاحتی (تهران: شرکت مطبعه بوسفور، 1297)، صفحات مختلف؛ پردیس کشاورزی و منابع طبیعی از آغاز تا کنون: از مدرسه فلاحت مظفری (دیروز) تا پردیس (امروز)، مهر 1394، صص 4 - 21.
کد خبر: 5324286
یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری مهر
گروهی از دانشجویان و مدرسان مدرسه عالی فلاحت کرج
آگهی جذب دانشجو برای مدرسه عالی فلاحت کرج، 1310ش
______________________________
گفت و گویی زنده به مناسبت 20 مهر روز البرز
با حضور:
دکتر مهراب رجبی (رئیس بنیاد البرزشناسی)
دکتر حمید حشمدار (البرزپژوه و مدرس دانشگاه)
دکتر حسین عسکری (نویسنده و البرزپژوه)
در صفحه های اینستاگرامی:
@hamid_hashamdar
@hosein_askari53
@abtin_resane
دوشنبه 19 مهر 1400، ساعت 21
کارگاه مجازی مروری بر آثار مکتوب البرزشناسی برگزار شد
در هفتم آبان 1399 کارگاه مجازی «مروری بر آثار مکتوب البرزشناسی» با حضور دکتر حسین عسکری (نویسنده و البرزپژوه) و جمعی از کتابداران و علاقهمندان به این حوزه، در فضای مجازی (اسکای روم) برگزار شد. دکتر عسکری در این جلسه ضمن تقدیر از تلاش های کتابداران در همراهی با پژوهشگران در راستای دسترسی دقیق و آسان به منابع مفید کتابخانهای و ایجاد فضای مناسب در کتابخانه ها اظهار داشت: «کتابداران بایستی با دانش و اطلاعات عمیق و روزآمد به ویژه در حوزه آثار و منابع بومی، بتوانند راهنما و مشاور خوبی برای مراجعان باشند.»
عسکری در ادامه با اشاره به هدف برگزاری این جلسه گفت: «عنوان البرزپژوهی به مثابه یک میان رشته در حوزه ایران شناسی، گستره وسیعی دارد و به دلیل همپوشانی فرهنگ و تاریخ البرز با برخی مناطق و استانهای همجوار، پژوهش در این باره مستلزم مطالعه و بررسی اسناد و منابعی درباره استان های قزوین، تهران، گیلان و مازندران است چراکه نام برخی از مشاهیر البرزی متعلق به قرون گذشته، پسوند قزوینی و یا تهرانی داشته است. پیشتر البرز در بسیاری از منابع، جزو گستره دشت قزوین به شمار رفته و به نظر کارشناسان جغرافیای تاریخی، رودخانه کرج مرز سرزمین های ری و قزوین بوده. بنابراین تفکیک دقیق و بررسی ریز اطلاعات درباره موضوعات مشترک با سایر استانها، نیازمند هوشمندی و اطلاعات قوی است.»
این نویسنده البرزی افزود: «در گزارش های باستان شناختی نیز از قدیم، همه محوطه های باستانی شناخته شده استان البرز همانند ازبکی، خوروین، موشه لان اسماعیل آباد و.. زیر مجموعه دشت قزوین به شمار میآمده و از این حیث، گستره البرز فرهنگی و تاریخی، خیلی وسیع تر از گستره جغرافیای کنونی آن است.» پژوهشگر البرزی در ادامه با بیان اینکه ما هیچ منبع جامع و به روز کتابشناسی درباره البرز نداریم اظهار داشت: «کتابشناسی های شهرستان های کرج و ساوجبلاغ چاپ شده است. از این جهت چند نمونه محدود کتابشناسی در مورد البرز داریم که هیچکدام جامع و کامل نیستند و جای این کتاب مرجع در بین منابع البرزپژوهی به شدت خالی است. البرزپژوهی یک دانش میان رشتهای است که حوزه های مطالعاتی مختلفی را همچون تاریخ، باستان شناسی، جغرافیا، زمین شناسی، زبان شناسی، ادبیات، مردم شناسی، جامعه شناسی، هنر و... را دربرمیگیرد و با روش تحقیق ترکیبی باید به آن پرداخت.»
عسکری در ادامه با اشاره به پیشینه شناسی منابع مربوط به البرز گفت: «منابع مکتوب البرزشناسی یا مستقل اند یا مرتبط. مستقل، آن دسته از منابع هستند که تمام کتاب اختصاص به محدوده جغرافیایی البرز دارد. مثل «تاریخ و جغرافیای طالقان»، «کرج نامه» و «مجموعه کتاب های البرزنامه». در منابع مرتبط نیز موضوع کتاب موضوع دیگری است اما مطالبی و یا اشاراتی نیز به موضوع البرز شده است.. مثل «سرزمین قزوین» و «سیمای فرهنگ و تاریخ قزوین». کتابداران باید به این موضوعات و منابع اشراف داشته باشند.» وی همچنین به تقسیم بندی دیگری نیز در بررسی منابع البرزپژوهی اشاره و بیان داشت: «منابع مربوط به پیش از تاسیس و پس از تاسیس استان البرز، باید در مطالعات مورد دقت نظر قرار گیرند. قدیمی ترین منبع مستقل مکتوب درباره استان البرز، رساله ای به نام «جغرافیای طالقان» نوشته محمدحسن خان صنیع الدوله وزیر انطباعات دوره قاجار است که در روزنامه ایران عهد ناصری چاپ شده است. البته پیش از آن هم کتاب هایی داریم که اشاراتی به البرز داشته اند ولی این اولین متن مستقل است. پس از تاسیس استان البرز نیز شادروان جلال آل احمد به عنوان پیشگام در تدوین مونوگرافی یا همان تک نگاری، در قالب کتابی با عنوان «اورازان» گام جدی و مهمی در این حوزه برداشته و بعد از ایشان نیز نویسندگانی نیز در این عرصه وارد شدند و کتاب های خوبی در این مدت منتشر شده است. در شهر کرج مونوگرافی ها بیشتر حول روستاها بوده است و البته در اشتهارد، ساوجبلاغ، نظرآباد و به ویژه در طالقان هم مونوگرافیهای خوبی داریم. طالقان از این باب که پیشینه غنی تری در فرهنگ کتاب و کتابت دارد و بزرگان و مشاهیر بسیاری را به خود دیده، در زمینه تک نگاری، روستاهایش پیشرو هستند.» این البرزپژوه در ادامه به برخی مطالب چاپ شده با موضوع البرز در مجلات ادواری و پایاننامههای دانشگاهی نیز اشاره کرد و گفت: «در مورد روستاهای هیو، نجم آباد، نظرآباد، لشکرآباد، محمودآباد، سفچ خانی، قاسم آباد بزرگ، چهاردانگه، فشندک، ملک آباد، شهرک طالقان، سعیدآباد، روشنابدر، مهدی آباد، دنبلید و عباس آباد پایاننامههای دانشجویی خوبی در دهه چهل و پنجاه شمسی در دانشگاه تهران و دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی فعلی) کار شده که البته هنوز هم به همت آقای دکتر حسین محمدی (مدیرگروه تاریخ دانشگاه خوارزمی) پایان نامه هایی با موضوع تاریخ البرز در دست انجام است.»
نویسنده البرزی به تبیین جاذبه های انسانی البرز نیز پرداخت و خاطرنشان کرد: «بازدید از منطقه زندگی بزرگان و مشاهیر و آشنایی با شرایط زندگی و یا مکان هایی که در کتاب ها و اسناد توصیفشان آمده، یکی دیگر از مواردی است که بسیاری از علاقه مندان و گردشگران پیگیر آن هستند و موجب ایجاد تورهای گردشگری دیدار از آثار و مکان های مربوط به مشاهیر از جمله آرامستان های استان البرز همانند امامزاده طاهر و بهشت سکینه شده است. در البرز در زمینه جاذبه های انسانی یا همان مشاهیر و مفاخر، محدودیت منابع داریم اگرچه چند کار در این مورد انجام شده است همچون: «آشنایی با مشاهیر طالقان»، «ستارگان درخشان البرز» و کتابی با عنوان «علمای مجاهد استان» که توسط بنده نگاشته شده است و کتابی دیگری نیز با عنوان «روستازادگان دانشمند» با معرفی 80 نفر از مشاهیر ملی و فراملی روستای نجمآباد که در دست چاپ دارم ولی به هر صورت، نگارش دانشنامه مشاهیر استان البرز به صورت گروهی ضروری به نظر می رسد.»
عسکری ادامه داد: «یک بخش از آثار البرزپژوهی در حوزه گردشگری و باستان شناسی است. قدیمی ترین آثار باستان شناسی مربوط به هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح است که از محوطه باستانی تپه ازبکی شهرستان نظرآباد به دست آمده است. همچنین با بررسی های جدید در غارهای پارینه سنگی روستای سُرهه از توابع شهرستان ساوجبلاغ، سکونتگاه های بشری با قدمت 40 تا 50 هزار ساله به دست آمده است. در حوزه میراث فرهنگی نیز باید بیشتر کار شود، ما دو نوع میراث داریم یکی میراث فرهنگی ملموس (شامل پل ها و کاروانسراها و امکان تاریخی) و دیگری میراث فرهنگی ناملموس (شامل آداب، رسوم، سنت ها، هنر و..) که در این زمینه میراث فرهنگی ناملموس با وجود پیشینه غنی به ویژه در خوشنویسی و تعزیه به جز چند منبع محدود، کتابهای قابل توجهی نداریم. در حوزه باستان شناسی نیز منابع مکتوب خوبی تاکنون چاپ شده است که بیشتر شامل گزارش های باستان شناسی است که البته بخش از آنها به صورت pdf هستند و در کتابخانه و مرکز اسناد اداره کل میراث فرهنگی استان نگهداری می شوند و بهتر است به مجموعه منابع کتابخانه ای اضافه شوند.»
نویسنده البرزی در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع آسیبشناسی منابع مکتوب البرزپژوهی پرداخت و بیان داشت: «ما مجموعه کامل دولتی که همه منابع مربوط به البرز را یکجا گردآوری کرده باشد نداریم. ولی برخی مجموعه های شخصی منابع بسیار خوب و قابل قبولی را گردآوری کرده اند که از آن جمله میتوان به مجموعههای ارزشمند آقایان حسن شاه محمدی، جعفر کوهزاده، بهروز محمدبیگی، مرحوم سیدمحمدتقی میرابوالقاسمی و سیدمحمدحسین میرابوالقاسمی و سید جواد میرسلیمی (آل طاهر) و دکتر مهراب رجبی اشاره کرد.»
وی در پایان سخنان خود به آسیبشناسی منابع مکتوب در حوزه البرزپژوهی پرداخت و اظهار داشت: «با بررسی منابع موجود در موضوع البرزپژوهی ضمن تقدیر از زحمات و تلاشهای بسیار نویسندگان و پژوهشگران این عرصه، کاستیها و ضعفهایی در نگارش برخی از این منابع دیده می شود که نباید از نظر دور داشت، برخی از این آثار با روش علمی نگاشته نشده و فقط گردآوری است و حتی در برخی از منابع، ذکر منبع به درستی انجام نشده است. در نگارش یک منبع مکتوب باید منابع دست اول و دوم را شناخت و روش صحیح استفاده از این منابع را بلد بود. در برخی از کتابها بعضاً دیده شده حق مالکیت فکری رعایت نشده است و همه اینها نشان میدهد دانشگاه و محققان دلسوز بایستی به حوزه البرزپژوهی ورود پیدا کنند و یا با نظارت علمی خود، منابعی پربار و شایسته فرهنگ و هنر و ظرفیت بومی و تاریخی این استان ارائه دهند.» گفتنی است پس از سخنرانی دکتر حسین عسکری، این کارگاه مجازی با پرسش و پاسخ کتابداران درباره موضوعات مطرح شده پایان یافت.
نشر نخست این گزارش در: دوهفته نامه میثاق جوان البرز، سال سوم، شماره 12، 26 آبان 1399، صفحه 4
گزارش فوق در وب سایت اداره کل کتابخانه های عمومی استان البرز
خسرو آواز ایران رفت اما درختانی که در هشتگرد کاشت حالا قد کشیدهاند
جمعه 18 مهر 1399 - 12:44 / دستهبندی: البرز / کد خبر: 99071813273 / خبرنگار: 50022
یک البرزپژوه پیشنهاد داد: باغ زیبا و خاطره انگیز استاد شجریان در استان البرز با گفت و گو و جلب نظر فرزند برومندش همایون، به عنوان یک «باغ موزه فرهنگی» به نام استاد ثبت و نگهداری شود. بی تردید این باغ بخشی مهم از حافظه فرهنگی و هنری معاصر ایران عزیز است علاوه بر آن از نظر تنوع گلها و درختان هم قابل توجه است. گلها و درختانی که با دست مهرآمیز خسرو آواز ایران از خاک مستعد البرز سر برآوردهاند. دکتر حسین عسکری نویسنده و البرزپژوه در خصوص ارتباط استاد شجریان با البرز و شهرستان ساوجبلاغ در یادداشتی برای ایسنا نوشت:
«شادروان استاد محمدرضا شجریان از برجسته ترین چهره های موسیقی ایرانی است که در روز پنج شنبه17 مهر 1399 مصادف با اربعین حسینی درگذشت. به خاطر دارم در روزهایی از سال 1377 که شهرستان ساوجبلاغ به برکت بهار، رنگی تازه به خود گرفته بود؛ استاد شجریان در سفر به یکی از روستاهای جنوب این شهرستان به نام حاجی آباد (حاجی شاه) تصمیم گرفت که همنشینی با گلها و درختان را در این دشت سبز و تاریخی تجربه کند. باغی باصفا در ساوجبلاغ خرید و تا همین اواخر که حالش خوب بود، بیشتر اوقاتش را در این باغ می گذراند. حاجی آباد مشهور به حاجی شاه از روستاهای دهستان سعیدآباد از توابع بخش مرکزی ساوجبلاغ در استان البرز است. دو تپه باستانی کوچک و بزرگ آن میزبان بقایای معماری و سفالینه های متعلق به قرون پایانی پیش از ظهور اسلام و پس از آن تا سده های 9 و 10 هجری قمری است.
استاد شجریان میزبان گروهی از چهره های فرهنگی و هنری ایران در این باغ بود. برخی در خاطراتشان به این باغ اشاره کرده اند. از آن جمله رحیم عدنانی (خواننده آلبوم دل رسوا به آهنگسازی مجید درخشانی) است که در سال 1397 در این باره گفته: «با توجه به اینکه استاد رضوی سروستانی در بستر بیماری بودند از طرف ایشان معرفی شدم تا در محضر استاد شجریان آموختههایم را تکمیل کنم. در آن دوران که اواخر سال 79 بود، استاد شجریان کمتر فعالیت موسیقایی داشتند و به دلیل مشغله سالهای قبل بیشتر استراحت میکردند. حتی شخص همایون شجریان نیز مدتی با استاد آموزش نمیدیدند تا ایشان به امور شخصیشان برسند. علیرغم این شرایط و با وجودی که افراد زیادی از سراسر کشور برای شاگردی نزد استاد معرفی میشدند و ایشان نمیپذیرفتند، با اصرار بنده محبت کردند و جلسات ماهیانه برایم ترتیب دادند که خوشبختانه به جلسات 15 روزه افزایش یافت. همنشینی با استاد در محل استراحتشان (باغی در هشتگرد کرج) و رفت و آمد با همدیگر از آنجا تا میدان آزادی، خودروی استاد را هم برای من به کلاس درس تبدیل کرده بود. استاد شجریان معتقد بودند یک هنرجوی آواز قبل از اینکه بخواهد وارد ردیف آوازی شود باید حتما تکنیکها و اصول صداسازی را یاد بگیرد. رفت و آمد من به باغ استاد حدود یک سال طول کشید...»
استاد شجریان پس از گذشت یکسال از سکونت در دشت ساوجبلاغ، در 8 مهر 1378به طور غیر منتظره، پیشنهاد سید علی حسینی فرماندار وقت برای برگزاری کنسرت موسیقی به نفع دانش آموزان مستمند ساوجبلاغی را پذیرفت. به خاطر دارم علی منصورزارع مسئول روابط عمومی فرمانداری با گروهی از فعالان فرهنگی پیگیر و زمینه ساز این اتفاق مهم فرهنگی بودند. منصورزارع که مدیر اجرایی کنسرت را عهده دار بود در این باره می گوید: «استاد شجریان دانش آموزانی را دیده بود در روستای حاجی آباد و اطراف باغش که با دمپایی پاره و کیف هایی مثل گونی به مدرسه می رفتند! خودش پیشنهاد داد درآمد کنسرتم برای دانش آموزان بی بضاعت باشد...» در این کنسرت که پنج شب متوالی در شهر هشتگرد و با استقبال کم نظیر علاقه مندان برگزار شد؛ استاد برای نخستین بار با فرزندش «همایون» خواند. البته در سال 1379 این کنسرت در کاستی به نام «آهنگ وفا» منتشر شد. استاد شجریان در شب آخر، در گفت و گویی کوتاه با یک خبرنگار محلی گفت: «برگزاری این کنسرت از خاطرات به یاد ماندنی من است.»
بخش اول این کنسرت در دستگاه ماهور و بخش دوم در دستگاه افشاری اجرا شد. قطعات «ز دست محبوب»، «شب وصل»، «ز من نگارم» و «دلشدگان» از جمله تصنیف هایی بود که استاد گاه به تنهایی و گاه با هم آوازی همایون اجرا کرد. در بخش دیگری از این کنسرت نیز همایون به تنهایی برخی تصنیف های قدیمی را خواند. در این کنسرت سعید فرج پور (کمانچه)، محمد فیروزی (بربط)، بهزاد فروهری (نی)، همایون شجریان (ضرب و آواز)، بهروز همتی (تار) و پژمان طاهری با نواختن سنتور، استاد را همراهی کردند. قیمت بلیت به جهت در نظر گرفتن توانایی مالی افراد، 1500 تومانبود. با اینکه قرار بود در شب های 8، 9 و 10مهر اجرا شود به دلیل استقبال غیر قابل تصور و بی نظیر تا 12 مهر 1378 تمدید شد.
اسماعیل آل احمد البرزپژوه و فعال فرهنگی درباره کنسرت هشتگرد نوشته است: «در کمال ناباوری شنیدم که استاد شجریان در باشگاه شهید جوینی هشتگرد به مدت سه شب برنامه اجرا خواهند کرد. از پنج شنبه هشت مهر 1378 تا شنبه دهم مهر. عزیزی وعده کرده بود تا دست اندرکاران تنها نشریه محلی آن دوران - تصویر ساوجبلاغ - را با بلیت رایگان، میهمان این برنامه کند اما دیدم دارد زمان می گذرد و خبری نیست. به چند جا مراجعه کردم. فایده ای نداشت. به لوازم التحریری آقای سالمی در خیابان اصلی هشتگرد رفتم و بلیتی را به هزار و پانصد تومان خریدم. برای روز سوم - شنبه دهم مهر - توانستم خودم را به برنامه استاد برسانم. ورزشگاه پر از زن و مرد بود و نفس کسی درنمی آمد. استاد و گروه همراهشان به اجرا پرداختند. همایون هم برای بار نخست در این برنامه خواند. برخی آوازها و تصنیف ها تکراری و برخی هم تازه بود و در پایان هم استاد به اصرار مردم، مرغ سحر را خواند. بخش های تازه این اجرا را شرکت دل آواز در کاست «آهنگ وفا » در سال 1379 منتشر کرد. از آن برنامه چنان استقبال شد که دو روز دیگر هم تمدید شد یعنی یک شنبه و دوشنبه. درآمد آن اجرا هم به دانش آموزان بی بضاعت ساوجبلاغ تقدیم شد. آقای جعفر گلباز هم وقتی خواست برای تبلیغات انتخاباتی اش برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی، کتابچه فعالیت های خود را چاپ کند «آهنگ وفا» را عنوان آن قرار داد...»
ویدئوی فوق، بخشی از اجرای خصوصی استاد شجریان در سال 1388 در باغش در روستای حاجی آباد ساوجبلاغ است و تصویر اول، استاد شجریان را در همین باغ به هنگام رسیدگی به درختانش نشان می دهد. این عکس را فرزندش همایون شجریان در 18 اردیبهشت 1396 ثبت و همراه این یادداشت کوتاه منتشر کرده بود: «چندى پیش قولى از من گرفته بودند که همین روزها به باغ هشتگرد برویم و با آن پشتکار مخصوص به خودشان مصرانه پیگیرى مى کردند، تا سرانجام با صلاح دید پزشکان امروز در بهارین روز آفتابى هجدهم اردیبهشت ماه نود و شش پس از یک سال و چند ماه دورى از باغ دست پروردِشان این دیدار میسر شد.» تصویر دوم هم پوستر کنسرت ساوجبلاغ است و تصویر سوم بازتاب خبر برگزاری این کنسرت در روزنامه آفتاب امروز (شماره 39، سه شنبه 13 مهر 1378، صفحه 4).
در پایان پیشنهاد می کنم باغ زیبا و خاطره انگیز استاد شجریان در استان البرز با گفت و گو و جلب نظر فرزند برومندش همایون، به عنوان یک «باغ موزه فرهنگی» به نام استاد ثبت و نگهداری شود. بی تردید این باغ بخشی مهم از حافظه فرهنگی و هنری معاصر ایران عزیز است علاوه بر آن از نظر تنوع گل ها و درختان هم قابل توجه است. گلها و درختانی که با دست مهرآمیز خسرو آواز ایران از خاک مستعد البرز سر برآورده اند.»
منابع: روزنامه آفتاب امروز، ش 39، سه شنبه 13 مهر 1378، ص 4؛ ابوالقاسم حاتمی، آثار تاریخی ساوجبلاغ و نظرآباد، ص 200؛ ذکرالله زنجانی، شناسنامه تاریخی ساوجبلاغ، ص 51؛ حسین عسکری، کتابشناسی ساوجبلاغ، ص 24؛ گفت و گوی رحیم عدنانی با خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، 2/7/1397؛ گفت و گوی نگارنده با علی منصورزارع، 18/7/1399؛ دو خاطره اسماعیل آل احمد با خسروِ آواز ایران، منتشر شده در وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی، 9/12/1398.
یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری دانشچویان ایران ایسنا
پوستر کنسرت استاد شجریان در هشتگرد، مهر 1378
روزنامه آفتاب امروز، شماره 39، سه شنبه 13 مهر 1378، صفحه 4
___________________________________
بازتاب یادداشت فوق در خبرگزاری فارس
هشتگرد یا هشترود؟
امروز برای یافتن معنای واژه ای رجوع کردم به جلد پانزدهم لغت نامه بزرگ دهخدا. در صفحه 23865 آن چشمم به مدخل «ینگی امام» افتاد. ینگی امام از جمله روستاهای تاریخی شهرستان ساوجبلاغ است که به تناوب از دوره صفوی تا قاجار نامش در اسناد و منابع مکتوب داخلی و خارجی آمده است. استاد علی اکبر دهخدا، مدخل ینگی امام را با استفاده از دو منبع «یادداشت مولف» و کتاب «فرهنگ جغرافیایی ایران» اثر سرتیپ حسینعلی رزم آرا رییس دایره جغرافیایی ارتش پهلوی نوشته است. ینگی امام به اشتباه روستایی میان سیف آباد (شهر گلسار فعلی) و هشترود توصیف شده است! به نظر می رسد ویراستاران محترم، واژه هشتگرد در یادداشت های استاد دهخدا را به اشتباه هشترود خوانده اند. هشترود شهرستانی در آذربایجان شرقی است. نسخه مورد رجوع، چاپ دوم از دوره جدید است که در سال 1377به وسیله موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران منتشر شده است. شاید این اشتباه در چاپ های جدید اصلاح شده باشد وگرنه اصلاح این خطا به جهت حیثیت علمی و استنادپذیری فراگیر این کتاب مرجع و همچنین نام بلند استاد دهخدا، ضروری است...
10 خرداد 1399
نظر علیرضا آقاجان (فعال فرهنگی) درباره سهو رخ داده در لغتنامه دهخدا ذیل مدخل ینگی امام
سلام و عرض ادب. توضیح علامه دهخدا دو بخش است؛ بخش اول یادداشت خود ایشان است و بخش دوم از صفحه 243 جلد اول «فرهنگ جغرافیایی ایران» نقل شده است. همانطور که در عکس مشخص است درباره هشترود یا هشتگرد مطلبی در فرهنگ جغرافیایی ایران نیامده است پس باید دید که این سهو چگونه در یادداشت مرحوم دهخدا رخ داده است. آیا سندی وجود دارد که از هشتگرد در گذشته های دور به صورت هشترود نام برده باشد؟ گو اینکه در چاپ سال 1342 لغتنامه این سهو همچنان دیده می شود. پس به احتمال قوی، سهو مورد اشاره، در قلم استاد رخ داده است. البته همچنان جای بررسی های بیشتر وجود دارد...
- البرزپژوهی: استاد دهخدا، در لغتنامه اش هشتگرد را به صورت «هشتجرد» آورده است. در متن و تعلیقات کتاب های النقض و الفهرست متعلق به قرن ششم هجری قمری هم، هشتگرد به دو صورت «هشتجرد» و «هشتورد» آمده است. به نظر می رسد ویراستاران لغتنامه، هشتگرد یا هشتجرد شاید هشتورد نوشته شده در یادداشت استاد دهخدا را هشترود ضبط کرده اند. در کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران هم به صورت هشتجرد آمده است. البته با توجه به چاپ سال 1342 لغتنامه، به نظر می رسد استاد دهخدا در مدخل ینگی امام، نام هشتگرد را خود به اشتباه ضبط کرده است. هم اکنون ضروری ترین اقدام موسسه لغتنامه دهخدا وابسته به دانشگاه تهران، اصلاح این اشتباه مسلم جغرافیایی است. ممنون از آقای علیرضا آقاجان.
_____________________
پایان نگارش کتاب روستازادگان دانشمند
شکر خدا امروز اول خرداد 1399 نگارش کتاب «روستازادگان دانشمندم» را به پایان رساندم و فایل آن را جهت ویراستاری فرستادم خدمت دوست عزیزم آقای اسماعیل آل احمد. این کتاب درباره زندگی، زمانه و آرمان های 85 تن از مشاهیر برخاسته از روستای تاریخی نجم آباد از توابع استان البرز است که از شهرت ملی و بین المللی برخوردارند. چهار فصل دارد: فصل اول) درنگی در روستای نجم آباد؛ فصل دوم) نام آوران خاندان نجم آبادی؛ فصل سوم) نام آوران خاندان ساوجبلاغی (شامل خانواده های اعتمادی، دبیران و سحبان)؛ فصل چهارم) دیگر چهره ها. کتاب مزین به مقدمه شادروان استاد دکتر سیف الدین نجم آبادی و استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی است. باز هم شکر...
اول خرداد 1399
_____________________
بانک ملی یعنی این...
عکس فوق به تازگی در صفحه اینستاگرام «نظرآباد را باید دید» منتشر شده است. ادمین این صفحه پر مخاطب، برادرم علی عسگری است. این عکس هم در سال 1352 در بانک ملی ایران شعبه نظرآباد ثبت شده است. ترکیب حاضران در عکس، تناسب موزونی با نام بانک پیدا کرده است؛ ملی...
- ایستاه از راست آقایان:1. لطفعلی فرهنگی کارمند بانک؛ 2. قدرت الله فرید فرهنگی و مدیر دبیرستان نظرآباد؛ 3. محمد تقی کشت پور؛ 4. شعبانی معاون زرین قلم؛ 5. اسلامی رییس پست و تلگراف نظرآباد؛ 6. پورمند رییس بانک؛ 7. ضیایی کارمند بانک؛ 8. زرین قلم نماینده تام الاختیار میرزا عبداالله مقدم در آبادانی نظرآباد و رییس سازمان عمران شهر؛ 9. حاج بیرامعلی کشت پور مدیر شرکت فلاحتی نظرآباد؛ 10. حسن بهروزی کارمند بانک.
- نشسته از راست آقایان: 1. عبدالحسین سیفی سرکارگر ساختمانی کارخانجات نساجی مقدم؛ 2. علی معدنی کارمند بانک؛ 3. اکبر معدنی کارمند بانک؛ 4. عبدالله رنجبرزاده معروف به عبدالله برقی؛ 5. سید احمد میرآقا دایر کننده نخستین نانوایی تافتونی در نظرآباد.
20 اردیبهشت 1399
_____________________
رزمنده جنگ دوم ایران و روس و صاحب سیصد عنوان اثر مکتوب
تصویر فوق آغاز جلد دهم تفسیری از قرآن کریم موسوم به «بحرالعرفان و کنز الایمان» نوشته شیخ محمد صالح برغانی (درگذشت 1271ق) عالم البرزی روزگار قاجار است. نگارش حدود سیصد عنوان اثر چاپ شده و دست نویس در زمینه معارف اسلامی، تاسیس مدرسه صالحیه در شهر قزوین، حضور در جنگ دوم ایران و روس به عنوان رزمنده و راه اندازی کتابخانه خاندان برغانی در شهر کربلا از جمله اقدامات مرحوم شیخ محمدصالح است. دکتر علی اکبر صالحی دانشمند هسته ای ایران از نوادگان او است. درباره زندگی و آثار او در کتاب «علمای مجاهد استان البرز» بیشتر نوشته ام.
26 اردیبهشت 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
این همه زیبایی هیجان انگیز در این عکس
این عکس زیبا را برادرم علی عسگری - از عکاسان کوشا و خوش سلیقه استان البرز - در 11 اردیبهشت 1399 تهیه کرده است. تپه باستانی شرف الدین در نزدیکی شهر تنکمان واقع در استان البرز که گل های پر شمار بابونه آن را همچون نگینی عزیز در میان گرفته اند. این اثر سربلند، میزبان سفال های خاکستری متعلق به هزاره اول پیش از میلاد مسیح است. با نظر کارشناسان میراث فرهنگی این تپه 16 متری با شماره ثبت 16970 در 8 بهمن 1385 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. عکاس با حسن سلیقه، هوشمندی و سرعت عمل، پرواز عقاب پر طلایی (نماد جانوری استان البرز) را بر فراز این اثر ملی ثبت کرده است. نمی خواهم پس از این همه حرف های قشنگ و خوشمزه، کام شما را تلخ کنم. اما این تپه هم در معرض حفاری های غیر مجاز است و پدیده زشت موتورسواری بر فراز آن در طول سال رایج است... ادامه ندهم که کام شما تلخ تر می شود. البته در این باره در مجال دیگر، مستند خواهم نوشت. بابت این عکس زیبا بوسه می زنم به دست عکاس خوش سلیقه آن و افتخار می کنم به البرز سربلند و ایران کهن.
_________________________
نقش هویت و فرهنگ بر ماسک کودک نظرآبادی
به نظر می رسد در این روزهای کرونایی، ماسک جزء جدایی ناپذیر چهره جهانیان از جمله ایرانیان عزیز شده است. نقش روی ماسک ماهور کوچولو (کودک زیبای نظرآبادی) برگرفته از نقوش جانوری سفال های باستانی محوطه ازبکی (نماد فرهنگی و تاریخی استان البرز) است. به خاطر دارم استاد فرهیخته آقای دکتر یوسف مجیدزاده از این نقش در طرح جلد آبی گزارش سومین فصل کاوش های محوطه باستانی ازبکی (چاپ 1382) بهره برده بود. براساس شواهد باستان شناختی، آثاری متعلق به هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح تا دوره اسلامی (ایلخانیان) از محوطه ارزشمند ازبکی به دست آمده است. چه خوب و افتخارآمیز که بانوان خوش سلیقه البرزی در این روزهای کرونایی، همچنان حس مادری به میراث فرهنگی و هویت ایرانی خود و کودکانشان دارند؛ حسی که از زیبایی های قابل ستایش جامعه کهن ایرانی است.
حسین عسکری - 12 اردیبهشت 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
در پی بارشهای اخیر؛
سقف نمازگاه شیخهادی نجمآبادی فروریخت
سقف مسجد قاجاری نجمآباد در استان البرز که محل عبادت شیخ هادی نجمآبادی بوده و فعالان میراث فرهنگی بارها درباره وضعیت آن هشدار داده بودند، فرو ریخت.
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ: مسجد قاجاری نجمآباد در شهرستان نظرآباد استان البرز از دوره قاجار به یادگار مانده است که اینروزها، به دلیل بارش بارانهای متعدد در وضعیت نامناسبی قرار گرفته است. آبانماه سال گذشته بخشی از سقف این مسجد فرو ریخته بود؛ مسجدی که آیتالله شیخ هادی نجمآبادی و روحانیون و علمای دیگر نیز در آن نماز گزاردهاند . حسین عسگری نویسنده و مؤلف کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» در این باره به خبرنگار مهر میگوید: «این مسجد در سال 86به عنوان اثر ملی ثبت شده است. ما بارها نسبت به وضعیت آن هشدار داده بودیم اما هیچوقت به نتیجهای نرسیدیم. حتی آقای صابری مدیرکل سابق میراث فرهنگی استان البرز نیز از این مسجد دیدن کرد. مدیر میراث فرهنگی نظرآباد نیز از وضعیت آن مطلع بود تا اینکه پلاستیکی برای جلوگیری از تخریب بیشتر سقف کشیدند که میدانستیم موقت است. وضعیت این مسجد به همین شکل ادامه داشت تا اینکه بخشهای دیگری از سقف آن در روزهای اخیر و به دلیل بارشهای سنگین فرو ریخت.»
اکبر شماخی از شورای روستای نجمآباد هم درباره این مسجد توضیحاتی داشت که در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: «ضلع جنوبی و جنوب شرقی مسجد به دلیل آنکه ترمیم نشده بود، فرو ریخت و باعث شد بیشتر از یک سوم سقف آن از بین برود. ما بارها هشدار داده بودیم حتی گفتیم که علفهای یک متری روی سقف روییده است که آن را سستتر میکند. مدیر میراث شهرستان گفته بود که آن را مرمت خواهد کرد. با این وجود کاری انجام نشد. میدانستیم که نایلون کشیدن روی سقف، کاری از پیش نمیبرد ولی باید بودجهای برای آن اختصاص میدادند چون این مسجد ثبت ملی و تاریخی است. اکنون هزینه بیشتری باید برای مرمت آن صرف شود. درباره وضعیت این مسجد، افراد مختلفی واکنش نشان داده بودند از جمله دکتر حکمتالله ملاصالحی از اساتید دانشگاه و عضو هیئت امنای بنیاد ایرانشناسی که در یادداشتی انتقادی، نسبت به بیتوجهی به میراث شهرستان نظرآباد واکنش نشان داده بود.
اسماعیل آلاحمد نویسنده و پژوهشگر تاریخ البرز نیز، در یادداشتی باعنوان «مسجدی که قُرق شده و مشماپیچ بود» نوشته است: «در شرایط امروز روستای نجمآباد باید دست امید از مدیران و مسئولان آن شست. فعالان میراث فرهنگی نه تنها درباره وضعیت این مسجد به مسئولان مختلف میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد و استان البرز ابراز نگرانی کرده بودند، بلکه درباره تپه ساسانی این شهرستان نیز انتقاد کرده و اعلام کرده بودند که این تپه هنوز یک تابلوی هشدار یا معرفی ندارد و اکنون به پیست موتورسواری تبدیل شده است.» در ادامه واکنشها به مساله ریزش سقف مسجد مورد اشاره، علیرضا گروسی دبیر مؤسسه مردمنهاد حامیان محوطه باستانی ازبکی هم نامهای به مدیرکل میراث فرهنگی البرز نوشته و درخواست برگزاری جلسه هماندیشی درباره وضعیت میراث فرهنگی این شهرستان کرده است. این جلسه از آنجایی درخواست شده که مدیرکل میراث این استان به تازگی منصوب شده است.
24 فروردین 1399، 10:33 کد خبر 4898154
گزارش فوق در وب سایت خبرگزاری مهر
_______________________________
ادامه تخریب یک مسجد تاریخی در البرز
یکشنبه 31 فروردین 1399 / 10:04 - دستهبندی: البرز - کد خبر: 99013118215 - خبرنگار: 50022
خبرگزاری ایسنا/ البرز: یک فعال فرهنگی و البرزپژوه با اشاره به ادامه تخریب سقف مسجد تاریخی نجمآباد در شهرستان نظرآباد استان البرز گفت: این مسجد در اوایل دوران قاجاریه توسط یکی از وزرای فتحعلی شاه ساخته شده و در سال 1396 به ثبت ملی رسیده است اما در حال حاضر وضعیت خوبی ندارد. دکتر حسین عسکری در گفت و گو با ایسنا، گفت: مسجد تاریخی نجمآباد شهرستان نظرآباد توسط میرزا عبدالکریم ساوجبلاغی از وزرای فتحعلیشاه قاجار ساخته شده و براساس پژوهشهای تاریخی، برخی علمای خاندان علمی و فرهنگی نجم آبادی مانند آیت الله شیخ هادی نجم آبادی، روحانی نواندیش و قرآن پژوه عقل گرای روزگار قاجار و ملا ابراهیم نجم آبادی، حکیم صدرایی دوره قاجار در آن نماز خواندهاند. وی خاطرنشان کرد: البته اهالی منطقه ساخت بنای اصلی این مسجد را مربوط به 700 سال قبل میدانند. عسکری افزود: متأسفانه آبان ماه سال گذشته بخشی از سقف این مسجد بر اثر بارندگی فرو ریخت و اخیراً دو مرحله دیگر هم سقف مسجد ریزش کرده و بنا وضعیت خوبی ندارد. وی ادامه داد: در حال حاضر امکان ورود به مسجد وجود ندارد و در صورت ادامه این وضعیت احتمال ریزش باقی سقف نیز دور از انتظار نیست. این البرزپژوه افزود: میراث فرهنگی در قبال تخریب سقف این مسجد تاریخی عنوان میکند که بنا به هیئت امنا سپرده شده است اما بحث اینجاست که امکان واگذاری یک مسجد ثبت ملی شده که جایگاه تاریخی دارد و در آن نماز جماعت برگزار نمیشود به هیئت امنا وجود ندارد. وی خاطرنشان کرد: در هر حال با ادامه چنین روند بحرانی برای مسجد تاریخی نجمآباد، احتمال تخریب این بنا وجود دارد.
متن خبر فوق در وب سایت خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
_______________________________
متأسفانه مسجد، قُرق شده بود و مشمع پیچ!
یادداشت انتقادی اسماعیل آل احمد (نویسنده و البرزپژوه) درباره ریزش سقف مسجد قاجاری نجم آباد استان البرز در روز 22 فروردین 1399
«...از آن چه در نظر شرع، حرام و آن چه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود همه مسؤول میباشند و مردم و جوانان حزباللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند خودشان مکلف به جلوگیری هستند. خداوند تعالی مددکار همه باشد» (بخش پایانی بند «م» وصیت نامه حضرت امام خمینی رحمت الله علیه).
«خطاب بنده در غیر از این جلسه به همه است؛ من به همه آن هسته های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً می گویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به قول میدان جنگ، آتش به اختیار. البته در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور می دهد اما اگر چنانچه رابطه قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتش به اختیار می دهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید ـ قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید ـ آنجایی که احساس می کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی تواند درست مدیریت کند، آنجا آتش به اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید» (بیانات رهبر فرزانه انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان ـ 17/2/1396).
همیشه از این دو سفارش می ترسیده ام. چه سفارش آن مرد بی نمونه ـ حضرت امام و به قول شهید آوینی نماد پذیرش توبه انسان در این روزگار ـ و چه این سفارش مرد حکیم دیانت و دنیامان حضرت رهبری. همیشه در مخیله حقیر خودم این دو سفارش را مایه نوعی برآشوبیدن بی تدبیرانه و افسارگسیخته می دیده ام که نه تنها کاری از آن برنمی آید که آتشی برخواهد افروخت که بی تردید نخستین سوزانده شده آن همین جمهوری مبارک اسلامی است که اتفاقاً ثمره عمر همین دو حکیم بزرگ است. همیشه از این دو سفارش می ترسیده ام تا این روزها که نه تنها دیگر از این دو سفارش نمی ترسم که آن دو را آخرین دوای همه دردهای بی دوایی می بینم که ممکن است در طول زمان جسم و جان این جمهوری مبارک اسلامی را رنجه کند. مگر نه این است که همیشه آخرین دوا، داغ نهادن بر زخم است. اگر تو آن زمان که همه شرایط فراهم است از مسؤولیتی که داری خودت و جامعه ات را سرمست خدمت نکنی باید با «خودشان مکلف به جلوگیری هستند» یا با تعبیر «آتش به اختیار» به سراغت آمد و این زخم را با داغ مداوا کرد. این تعبیر حضرت حافظ است:
به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی مِی
علاج کی کنمت آخِرُالدَّواءِ الکَیُّ
در شرایط امروز روستای منحصر به فرد نجم آباد باید دست امید از این مدیر و آن مسؤول شست. این نازنینان! ظاهراً از این همه خسارت که بر حوزه مدیریت شان وارد آمده رنجیده نمی شوند. فدای امیرمومنان که از شنیدن دزدی خلخال یک زن نامسلمان در دایره حکومتش آرزوی مرگ کرد و ما با مرگ این همه مواریث انسانی هویت سازمان فقط به مشمع کشیدن روی خرابی ها بسنده می کنیم. راستی مگر نه این است که تعمیر مساجد الاهی را فقط آنان که به «الله و یوم آخر» ایمان دارند از عهده برمی آیند؟! کاری به سِمت این و آن ندارم. اگر می خواهیم درصد ایمانمان به الله و یوم آخر را ارزیابی کنیم باید ببینیم تعمیر عمارت مسجد تا چه میزان در ما زنده است؟! مدیران مربوطه اگر بودجه ندارند مومن به این آیه قرآن که هستند. والله کافی است ساعاتی بر سر یکی از میادین این شهر بایستند و دست نیاز به سمت مومنان این شهر دراز کنند و از آنان برای تعمیر عمارت مسجد کمک بخواهند و آن گاه ببینند که مردم چگونه کار را به سامان خواهند کرد. ببین سخن حضرت حافظ را:
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
قرار بود مستنداتی از تخریب تازه مسجد تاریخی نجم آباد پیشکش تان کنیم که متأسفانه آن مکان، قُرق شده بود و مشمع پیچ. آنسان که امکان تهیه تصویر واضح و درست فراهم نگردید.
اسماعیل آل احمد - 23 فروردین 1399
_______________________________
تازه ترین تصاویر رنج آور از ویرانی مسجد تاریخی نجم آباد
آقای اسماعیل آل احمد (نویسنده و البرزپژوه)، در 24 فروردین 1399 این تصاویر را با توضیح ذیل برای کانال تلگرامی البرزپژوهی ارسال کردند: «خدا را شکر در وعده ام برای ارایه استنادات ریزش دوباره سقف مسجد تاریخی نجم آباد استان البرز در 22 فروردین 1399، شرمنده شما نشدم. عزیزانی پیش از قُرق مسجد، این عکس ها و فیلم را تهیه کرده بوده اند که دقایقی پیش برایم فرستادند. از آن نازنینان سپاسگزارم.»
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
مسجد تاریخی نجم آباد، 22 فروردین 1399
مسجد تاریخی نجم آباد، 22 فروردین 1399
تصویری از ریزش سقف مسجد نجم آباد واقع در شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز در سال 1398 که متاسفانه به جهت بی توجهی و عدم مرمت، در 22 فروردین 1399 بخش های دیگر آن فروریخت
غم سروده های حسین جوادان و ج. میناوند در این باره
یادداشت هایی درباره تخریب مسجد قدیمی نجم آباد در استان البرز
_______________________________
مواضع بسیج دانشجویی درباره تخریب تینال تپه و مسجد نجم آباد
_______________________________
دیگر مطالب مرتبط:
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 1
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 2
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 3
یادداشتی از دکتر حکمت اله ملاصالحی
استاد دانشگاه تهران و عضو هیئت امنای بنیاد ایران شناسی
مآثر تاریخی، محوطه های باستانی و من حیث المجموع، مواریث فرهنگی یک ملت، یک کشور، یک جامعه، تنها متعلق به آن ملت و آن کشور و جامعه نیست.میراث جامعه و جهان بشری ما در تراز فراختر و در ترازوی انسانشمول تر هم هست. صیانت از مآثر تاریخی، محوطه های باستانی و یا به مفهوم کلّی و جامع تر، صیانت از مواریث فرهنگی ملت ها و کشورها، تعهد و مسئولیت خطیر و سنگینیست که بر شانه همه ملت ها، همه کشورها، همه جمعیت های جامعه و جهان بشری ما نهاده شده است. اتفاقاً صیانت از مآثر تاریخی ومحوطه باستانی و مواریث فرهنگی هم از جمله ارزش ها و شاخصه های مهم پذیرفته شده جهانیست هم معیار و ترازوی مهم سنجش سطح آگاهی و سواد و دانش و دانایی نظام های سیاسی و جوامع روزگار ما محسوب می شود. نظام های سیاسی و جامعه هایی که فاقد چنین آگاهی و احساس تعهد و مسئولیت به صیانت از مآثر تاریخی و محوطه های باستانی مُلک و ملت خود هستند و اهمیت و اولویت و ضرورت حفاظت و مرمت و بازسازی و پاسداری و شناختن و شناساندن و معرفی مواریث فرهنگی کشور خود را نمی فهمند و در طرح ها و برنامه های توسعه و ارتقاء فرهنگی کیفیت زندگی مردمشان جایگاه خاصی ندارد؛ به مراتب آسیب پذیرتر و شکننده تر از نظام های سیاسی و جامعه هایی هستند که به چنین سطحی از آگاهی رسیده اند و به صیانت و شناختن و شناساندن مآثر تاریخی و محوطه های باستانی و مواریث فرهنگی کشورشان حساس هستند و از چنین سطحی از آگاهی و دانش و دانایی و احساس تعهد و مسئولیت برخوردارند. استدراج فرهنگی که اینک جامعه ما مُلک و ملت ما با آن دست و پنجه می فشارد و فشار سنگین تخریب های گسترده و تجاوزهای یله و بی مهار و افسارگسیخته نهادهای رسمی و غیر رسمی به مآثر و ابنیه تاریخی و محوطه های باستانی کشور وارد آورده اند و همچنان وارد می آورند و تاراج و غارت و قاچاق آثار باستانی و اموال فرهنگی کشور با هیچ عقل و منطقی سازگار و موافق نیست و بسیار خطرخیز و مخاطره انگیز برای مُلک و ملت ما.
استان البرز هرچند یک استان جدید التأسیس در تقسیمات کشوریست، لیکن به لحاظ مآثر تاریخی و محوطه های باستانی و مواریث فرهنگی، هم در زمره غنی ترین استان های کشور محسوب می شود، هم به لحاظ قدمت جایگاهش ویژه است. محوطه عظیم ازبکی و صدها محوطه پیش از تاریخی و باستانی دیگر استان، هم مهر تأیید، هم انگشت تأکید بر مدعای ما می نهد. این دیار و سرزمین فرهنگی و فرهنگ خیز سالهاست که جولانگاه مدیران بی کفایت و فرهنگ ناشناس در حوزه میراث فرهنگیست. متأسفانه وقتی در جامعه ای خلاء فرهنگی و اجتماعی پدید می آید و زلزله انقلابی اتفاق می افتد و طوفان توفنده تحولی بپا می خیزد؛ همیشه فرصت طلبان چونان دجال، از لایه های زیرین جامعه بر صحنه می آیند و با صورتک انقلاب بر چهره بی هیچ شایستگی و لیاقت و دانش و دانایی.آمده اند به صد خدعه و فریب و تزویر، غنیمت ببرند و زر در انبان های تهی از فکر و عقل و فهم و فرهنگ و فضیلت خود بریزند. البته و صد البته به هر بهایی و با هر هزینه ای برای ملک و ملت.
این چنین است که می بینیم هر ملا و مداح و بقال و بنایی را بر صندلی رفیع مراکز استانی میراث فرهنگی کشور می گمارند و می نشانند. می گمارند و می نشانند تا خاموش تر و در پناه امنیت و آرامش خاطر بیشتر، مواریث کشور را غارت کنند و به تاراج دهند.متأسفانه و متأثرانه این در حالیست که صدها و صدها فارغ التحصیل رشته باستان شناسی علی الخصوص دوره های ارشد و دکتری بیکارند و همچنان برای امرار معاش به شغل ها و حرفه هایی پناه برده اند و پشت در و دکه سازمان ها و نهادهایی پرسه زده اند شاید شغلی بیابند و دست به کاری بزنند و کاری بکنند مگر زنده بمانند. کار و شغل و حرفه ای که نه در شأن و منزلت آنهاست نه موافق و منطبق و سازگار با رشته و حرفه تحصیلیشان. مروری در کارنامه سیاه این جماعت غاصب پیشه و کاسب پیشه بی فرهنگ و فضیلت عصر حجری کافیست بدانیم و بفهمیم و متقاعد شویم و بپذیریم با چه اوضاع غم انگیز و خطرخیز فرهنگی طی دهه های اخیر مواجه بوده ایم و اینک نیز رویارو هستیم.
این قلم بر دست و چهره آقای دکتر حسین عسکری این دلاور مرد هوشمند و سرباز بیدار و میراثبان هشیار سنگر مواریث فرهنگی کهن دیار و سرزمین و البرز استان میهن ما بوسه می زند که دلیرانه گام در آوردگاهی سخت و سهمگین نهاده اند و قلم بر کف برغم تحمل تهمت های ناروا و بی مهری ها و جفاکاری جماعتی کاسبکار و کاسب پیشه و فریبکار و خداع و مداح، همچنان با قامت بلند و استواردر میانه میدان و چونان سربازی صدیق و میراثبانی دلیر و هشیار و هوشمند ایستاده اند و در صیانت از میراث مُلک و ملت خود به دفاع بپاخاسته اند و به دفاع در برابر متجاوزان در میانه میدان ایستاده اند. در میانه میدان بمانید که کارنامه درخشانتان در یادها و خاطره ها و خاطرها و حافظه ملت ما می ماند. آنگونه می ماند که شما خود آنگونه در میانه میدان مانده اید و ایستاده اید و نبرد را ترک نکرده اید. مسئله میراث، مسئله ریشه های یک ملت است و چنانکه به دفعات گفته ایم فرهنگ ها، جامعه ها و ملت ها به ریشه ها زنده اند. آنگونه که شادابی، سرسبزی و سرزندگی و رنگ و بوی خوش شکوفه ها و بار و بر و برگ درختان یک جنگل، بقایشان به ریشه هاست و از ریشه هایشان قوت و قوّت می گیرند و تغذیه می کنند. فرهنگ ها نیز چنینند. و جامعه ها و ملت ها و تاریخ ها این چنین استمرار یافته اند. با ریشه های ملک و ملت خویش بازی نکنیم که بازی با آتش است و دامن همه را فراخواهد گرفت و در شعله هایش همه خواهیم سوخت.
حکمت اله ملاصالحی، دانشگاه تهران: 21/1/1399 هجری خورشیدی
انتشار یادداشت فوق در وب سایت ایران ورجاوند
_____________________
به جهت تمرکز در چاره اندیشی های فراگیر در مواجهه با بیماری کرونا، با ارسال نامه تصویری فوق به آقای فریدون محمدی (مدیرکل محترم میراث فرهنگی استان البرز)، موقتاً گفتگوی انتقادی درباره وضعیت نابهنجار میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد (نماد تاریخی استان البرز) در دو رسانه «کانال البرزپژوهی» و «صفحه نظرآباد را باید دید» متوقف می شود. البته مطالبات بحق فعالان فرهنگی و اجتماعی این شهرستان در دوران پساکرونا همچنان ادامه خواهد داشت. این نامه تصویری با صدای حسین عسکری (البرزپژوه) تنظیم شده و دارای مستنداتی از تخریب گسترده و غم انگیز میراث فرهنگی به ویژه آثار ملّی است. ضمن سپاس از همدلی، حساسیت و آگاهی همه دوستان گرامی حقیقی و حقوقی، خواهشمند است فعلاً از ارسال پیام و یادداشت خودداری فرمایید. دل خوش می داریم به وعده آقای مسعود اسکندری مدیرکل امور استان های وزارت میراث فرهنگی که در 19 فروردین 1399 در دیدار از البرز، گفتند: «میراث فرهنگی استان البرز در دوران پساکرونا متحول خواهد شد.» همچنین به طرح های نو و اصلاحی مدیرکل جدید بسیار امیدواریم. 21 فروردین 1399
_____________________
مفتخریم به سر سوزنی از غیرت آسمانی و انسانی شما در حفظ هویت ایرانی ـ اسلامی خویش
پیام تشکر گروهی از فعالان حوزه میراث فرهنگی استان البرز از حمایت های استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
همیشه این چرخ کج مدار، چرخیدن بر محور «خون دل خوردن و گلی حاصل کردن» دوران کرده و مدام بر سر آن است که کام همه را تلخ کند. فقط گاه گاهی کار از دستش درمی رود و خدا، خدایی می کند و فلک، پادشاهی و اتفاقاتی برایت رخ می دهد که تا آخر عمر، باورت نمی شود که این تویی که در جریان یک اتفاق ناب و آسمانی افتاده ای و با انسانی بی بدیل، دم خور شده ای؛ انسانی که در همه چیز، حرف اول و آخر را می زند؛ کسی که دل و جانش از دانش و بینش سرشار است. تکرار می کنم: کسی که دل و جانش از دانش و بینش سرشار است؛ کسی که با همه آسمانی بودنش به توی زمینی اجازه می دهد آویزانش شوی و به برکت این وصله ناجور بودن، حالت خوب شود و در میان همه آن خون دل خوردن ها گلی حاصل کنی.
آشنایی با استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی ـ این استاد بی بدیل دانش و بینش ـ یکی از همان یا شاید تنها دفعه ای است که جان خون پالای ما گلی حاصل کرده است و در این کویر آتشناک و عطشناک، از چشمه گوارا و خنک همنفسی با ایشان، لبی تر کرده است و به سماع آمده است و از مرگی جانکاه و لحظه به لحظه جان به در برده است. از جمله برکات آشنایی با شما در این سال ها و نیز استاد دانشمندتان ـ دکتر مجیدزاده که رشته ارژمند باستان شناسی را از انحلال و مرگ نجات دادند ـ درکی درست از میراث فرهنگی بود. اگر این مهم را از هم نفسی با شما درنمی یافتیم بی شک فرق چندانی با مبتلایان به «ویراژ نادانی بر میراث ساسانی» نداشتیم. با تمام عشق و ارادت بر پای فرهنگ و فضیلت شما هزاران بار بوسه می زنیم که به تعقیب جای آن پاها از گام نهادن در ناکجاآباد «بی هویتی» راه به سلامت بردیم و به اندازه سر سوزنی از غیرت آسمانی و انسانی شما در حفظ هویت ایرانی ـ اسلامی خویش مفتخر شدیم. در ایام میلاد حضرت منجی ـ عجل الله فرجه ـ که مظان استجابت دعا است خدا را به همه معصومیت آن حضرت سوگند می دهیم که حضرت استاد ملاصالحی ـ منجی ما از درد بی درمان بی هویتی ـ را تا همیشه سایه گستر جان و حیات ما قرار دهاد. با غزلی از حضرت حافظ، نهایت ارادت خویش را به آن یگانه دوران، پیش کش می کنیم:
خنک نسیم معنبر؛ شمامهای دلخواه
که در هوای تو برخاست بامداد پگاه
دلیل راه شو ای طایر خجسته لقا!
که دیده آب شد از شوق خاک آن درگاه
به یاد شخص نزارم که غرق خون دل است
هلال را ز کنار افق کنید نگاه
منم که بی تو نفس میکشم زهی خجلت
مگر تو عفو کنی ورنه چیست عذر گناه
ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر
سپیده دم که صبا چاک زد شعار سیاه
به عشق روی تو روزی که از جهان بروم
ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه
مده به خاطر نازک ملالت از من زود
که حافظ تو خود این لحظه گفت: بسم الله
گروهی از فعالان حوزه میراث فرهنگی استان البرز
23 فروردین 1399
_____________________
واکنش استاد کاظم عرب به یادداشت هشدار دهنده استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
با سلام و درود خدمت جناب دکتر حسین عسکری. ضمن سپاس از اقدامات و روشنگری های جنابعالی همچون همیشه از قلم استاد بزرگوار و صدیق خود حظ وافر بردم، دکتر حکمت اله ملاصالحی را می گویم که در دوران وانفسای به گفته خودشان «نامحمود» علیرغم عدم ارتباط سازمانی با سازمان میراث فرهنگی یک تنه علم مقابله با دولت خردستیز نامحمود را در حوزه میراث فرهنگی بر دوش کشیدند. باری قبل از شروع بکار دولت نهم قریب به اتفاق مدیران استانی و ستادی میراث فرهنگی دانش آموختگان رشته معماری و یا باستان شناسان خبره بودند، ولی پس از آغاز بکار دولت پیش گفته به قصد تقسیم غنایم و به زعم خود تسویه تشکیلات فعالان ستاد انتخاباتی رئیس جمهور منتخب که در حوزه میراث فرهنگی هیچ گونه سررشته ای نداشتند و در سایر دستگاه ها سرشان بی کلاه مانده بود اعم از مداح، (در قم مداحی نام آشنا مدیر موزه آستانه مقدسه شد که نه علاقه و نه آگاهی از امور داشت و نه در موزه حضور می یافت) آموزگار، بعضاً نظامی و... به سازمان میراث فرهنگی سرازیر شدند و در آن جا خوش کردند و به یکباره تعداد کارکنان سازمان که به تازگی با سازمان جهانگردی ادغام شده بود به طرفه العینی به سه برابر افزایش یافت، و اینچنین شد که به گفته مهندس بهشتی سنگرهای میراث فرهنگی پس از گذشت سه دهه از انقلاب فتح شد و شیرازه امور حراست، پژوهش، معرفی و حفاظت از میراث فرهنگی از هم گسیخت.
- استاد کاظم عرب از پیشکسوتان البرزی عرصه میراث فرهنگی و گردشگری کشور است که اخیراً با عنوان علمی استادیار پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری بازنشسته شده است. مدیریت هشت ساله اداره کل میراث فرهنگی استان قم، دو دوره معاون پژوهشکده باستان شناسی کشور، معاون دفتر ثبت آثار فرهنگی و تاریخی، مدیر امور پژوهشی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و معاون توسعه مدیریت پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، عمده ترین فعالیت ها و مسئولیتهای استاد عرب است.
- به نقل از: کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
_________________
نامه علیرضا گروسی دبیر موسسه مردم نهاد حامیان محوطه باستانی ازبکی به مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز جهت درخواست برگزاری جلسه هم اندیشی درباره وضعیت میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد، 23 فروردین 1399
_________________
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 2
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 3
آرزو میکنیم تا صاحب رایی از راه برسد ...
یادداشت اسماعیل آل احمد (نویسنده و البرزپژوه) درباره میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
در سالهای پیش که مردم نظرآباد عزیز در کاری بی سابقه در باستان شناسی جهان به استقبال گروه کاوش تپه ازبکی رفته بودند تصورمان این بود که دیگر فرهنگ مراقبت از آثار باستانی در این شهر، نیاز به آموزش ندارد و این مردمان از این بابت آگاهی های لازم را یافته اند اما این روزها که پس از 30 سال، تینال تپه را با تپه ازبکی مقایسه می کینم میبینیم که همان رفتار قبل از کاوش در تپه ازبکی، امروزه در تینال تپه هم انجام می گیرد. حکم ما حکم همین بیت حضرت حافظ است که خرقه و دفتر را هر کدام در جایی نامربوط گرو گذاشته ایم و به کارهایی گمارده شده ایم که توانایی یا اراده انجام آن را نداریم. نهاد محترم مربوطه یا نمی تواند یا نمی خواهد از این میراث، پاسداری و مراقبت کند و بزرگتران استان هم نمی خواهند یا نمی توانند بپذیرند که حیثیت اصلی میراث فرهنگی در این استان، مدیون و مرهون نظرآباد است و چنین جایی نباید با یک نمایندگی که در اتاقی در یک فرهنگسرای کوچک برپا شده است اداره شود بلکه باید حتی اداره کل مربوطه هم در این شهر برپا شود. این روند نامتناسب را رها کنیم که حتما باید ادارات کل در مرکز استان باشند. همکاری نهادهای فرهنگی برای فرهنگ سازی در کنار شدت عمل نیروهای نظامی و انتظامی یکی از بهترین و ضروری ترین راه ها برای این پاسداری هویتی است.
دل که آیینه صافی است غباری دارد
از خدا میطلبم صحبت روشن رایی
از آن چه بر سر هویت این ملت و این مملکت و این دیار می آید تمام وجودمان را غباری از ناامیدی های تو در تو و لایه به لایه فرا گرفته است و صبح تا شام آرزو میکنیم تا صاحب رایی از راه برسد و چون استاد دکتر یوسف مجیدزاده دوباره ما را به آن هویت عجیب و دیرین آگاهی و افتخار بخشد و البته در این میان از آقای خراسانی - مالک روستای ازبکی - سپاسگزاریم که برای حفظ املاک خود، تپه ازبکی را هم محصور کرد تا دیگر، رفتار زشت موتورسواری بر تپه هویت دیرین خویش دست کم در آن تپه منسوخ شود.
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
نکته مهم این است که اگر مسؤولان بالادستی کاری نمی کنند مسؤولان محترم شهرستان، آستین بالا بزنند و این امانت های مهم هویتی را به بهترین وجه با مشارکت مردم و به خصوص سمن های مخلص و نیروی مقاومت بسیج عزیز پاسداری کنند. انتقاد به این نقاط ضعف از سوی سمن ها و فعالان فرهنگی و اجتماعی مصداق بی پروایی پروانه ها است اما این شمع است که باید برافروخته باقی بماند و حس وجدان کاری و مسؤولیت پذیری مسؤولان بالادستی را راه بیندازد.
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هر گوشه چشم از غم دل دریایی
حقیقت تلخ این است که باید برای این وضع اسفناک دریا دریا گریست و خود را با کشتی باده اندوه در دریای این اشک بی پایان غرق ساخت. اهل ناامیدی نیستم اما از وضع موجود هم خاکستری گرم نمیشود.
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
خونین جگری ظاهراً تقدیر همیشگی این مرز و بوم است. از فردوسی تا حافظ و از حافظ تا امروز ، دست از سر این دیار برنمیدارد و همین تقدیراندیشی گاه آدمی را وامی دارد که خود را بر مستی بی مسؤولیتی ساغر «به من مربوط نیست» آویزان کند و دیگر برایش اهمیتی نداشته باشد که در این دیار چه میگذرد.
_______________________________
سوالاتی مهم در حوزه میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد؟
مهندس مهرداد کشت پور
آیا شهرستان نظرآباد مسئولی در حوزه میراث فرهنگی دارد؟ اتفاقات داغ و عجیب و بی توجهی به میراث پر تعداد فرهنگی شهرستان نظرآباد و اتفاقات ناگوار در این حوزه همچون تخریب بخشی از مسجد تاریخی روستای نجم آباد بر دلمان سنگینی می کرد که دیدن کلیپی از وضعیت اسفناک محوطه باستانی تینال تپه با قدمتی سه هزار ساله در روزهای گذشته، کاسه صبرمان لبریز شد و سوالاتی در ذهنمان ایجاد شد...
- سوال ما از اداره میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد این است که در سالی که گذشت برای میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد چه کرده اید؟
- برای آشنایی شهروندان شهرستان نظرآباد و یا حتی استان البرز با میراث فرهنگی بی نظیر این شهرستان چه کرده اید که جوانانی از سر ناآگاهی، فرق پیست موتورسواری را با محوطه باستانی نمی دانند؟
از شما عزیزان مسئول خواهشمندم سوال بنده را با برگزاری نمایشگاه هایی که صرف عکس های یادگاری و دورهمی جهت چای شیرینی آقایان و خانم های دوربینی می شود پاسخ ندهید!
- برای افزایش بودجه، ترفیع دفتر میراث فرهنگی به اداره چه برنامه ای داشته اید؟
- در سالی که گذشت چند اثر ملی در نظرآباد را ساماندهی کرده اید؟
- آیا نظارت بر وضعیت آثار ثبت شده در فهرست آثار ملی بر عهده شما نیست؟
لطفاً با ارایه مستندات، بی پرده با شهروندان سخن بگویید و از فعالیت های خود ما را مطلع سازید.
- از کدام حقوق و ارزش های این شهرستان دفاع کردید؟
- اصلاً در این مدت چگونه به درخواست ها و مطالبه گری های فعالان فرهنگی در شهرستان پاسخ داده اید؟ پاسخ داده اید یا ایشان را متهم به فرافکنی کرده اید؟
شما مسئول هستید و در برابر حوزه جغرافیایی فعالیت خود باید پاسخگو باشید و به صورت شفاف با مردم و مطالبه گران فرهنگی صحبت کنید.ای کاش برخی از مسئولین به همان اندازه که در انتخاب عکاسان و شبه خبرنگاران و قرار گرفتن در کادر مناسب عکس ها برای دیده شدن دقت می کنند در توجه به این شهرستان هم دقت می کردند.
- درباره نویسنده:
مهندس مهرداد کشت پور فعال فرهنگی و رسانه ای، مدیر روابط عمومی کمیسیون رسانه و فضای مجازی جوانان استان البرز و نائب رئیس کمیسیون اشتغال و کارآفرینی جوانان استان البرز است.
______________________________
پیام دکتر علیرضا کریمی پژوهشگر و مدرس البرزی هنر اسلامی درباره مطالب تینال تپه
سلام علیکم وقت خوش. مطلب مربوط به تینال تپه را در کانال البرزپژوهی خواندم. هم خوشحال شدم بابت پیگیری مجدانه شما و دوستان شما؛ هم غصه خوردم از انتصاب های نابخردانه و سو مدیریت ها در میراث فرهنگی البرز. امیدوارم هویت این منطقه (استان البرز) در آینده برای اهالی آن و نیز دولتمردان بیشتر هویدا شود. ارادتمند.
20 فروردین 1399
- به نقل از: کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
______________________________
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 1
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز -3
ویراژ نادانی بر میراث ساسانی در استان البرز
تصویر فوق ویراژ موتورسواران جوان بر فراز محوطه باستانی تینال تپه واقع در شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز را نشان می دهد. محوطه ای ارزشمند که با شماره 1378 در سال 1356 خورشیدی در فهرست آثار ملّی ایران ثبت شده و معماری و سفال های به دست آمده از آن متعلق به دوره ساسانیان است. این را باستانشناسان در سال 1388پس از یک دوره کاوش آشکار کردند. همچنین در سال 1390 دکتر محمدرضا حدادیان با انتشار کتاب «گاهنگاری نسبی دشت نظرآباد در دوره ساسانی» این محوطه را بیشتر و بهتر به جامعه علمی معرفی کرد. حال با عدم نظارت و بی برنامگی مسئول فعلی نمایندگی میراث فرهنگی در شهرستان نظرآباد، گروهی از جوانان ناآگاه براساس عادتی غلط در طول سال، اینگونه بر فراز تاریخ و هویت خود ویراژ جاهلانه میدهند و متاسفانه بقایای این اثر هم را پریشان می کنند. به نظرم مقصر اصلی، مسئول میراث فرهنگی است سپس این جوانان ناآگاه که شوربختانه با میراث غنی خود بیگانه شده اند؛ جوانانی که کتاب نمی خوانند و تاریخ نمی دانند. البته هیچ نظارت و تابلوی هشدار دهنده ای در این محوطه ساسانی وجود ندارد...
حسین عسکری - هفدهم فروردین 1399
_________________________________
در تابستان 1388 ده نفر از باستان شناسان به سرپرستی «دکتر مرتضی حصاری» موفق به کشف آثار ساسانی در «تینال تپه» واقع در جنوب شهر نظرآباد از توابع استان البرز شدند.
کتابی درباره محوطه باستانی تینال تپه در شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز
_________________________________
امروز مهدی صفری مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی نظرآباد با هدف مطالبه گری جنبش دانشجویی به نفع مردم، با بنده تماس گرفتند و پیشنهاد دادند که درباره وضعیت نابهنجار میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز به ویژه تخریب های اخیر مسجد قاجاری نجم آباد و محوطه ساسانی تینال تپه، گفتگوی انتقادی با مهدی کاظمی مسئول نمایندگی میراث فرهنگی در شهرستان نظرآباد داشته باشم. چون به شفافیت، تنویر افکار عمومی و گسترش فرهنگ نقد، اعتقاد قلبی و عملی دارم؛ بدون هیچ پیش شرطی، پیشنهاد ایشان را پذیرفتم. البته قرار شد به جهت اثرگذاری و روشنگری، این گفتگو در حضور خبرنگاران و کارشناسان بی طرف حوزه میراث فرهنگی و در محیط دانشگاه انجام شود. چون میراث فرهنگی و گردشگری کلید طلایی توسعه شهرستان کهن نظرآباد است، این گفت گوهای انتقادی هم مهم و قابل توجه است. امیدوارم گفتگوی روشمند و سازنده ای داشته باشیم.
حسین عسکری - هجدهم فروردین 1399
یادداشت هایی درباره تخریب مسجد قدیمی نجم آباد در استان البرز
_________________________________
پاک کردن صورت مسئله در تینال تپه
برخی مسئولان از «مدیریت» و «ریاست» فقط فرافکنی و پاک کردن صورت مسئله را یاد گرفته اند. عادت غلط «ویراژ موتورسوران» در طول سال در محوطه ساسانی تینال تپه شهرستان نظرآباد، اظهر من الشمس است. هیچ تابلو و نشانه ای هم در هیچ مقطع زمانی از سوی میراث فرهنگی در این محوطه نصب نشده است. همچنین به جهت عدم نظارت، برخی نقاط این تپه از سوی سودجویان حفاری شده است. حال متاسفانه مهدی کاظمی مسئول نمایندگی میراث فرهنگی در نظرآباد در گفتگویی با وب سایت تیتر 1 همه اینها را تکذیب کرده و آن را با «توهم توطئه» به بیماری کرونا وصل کرده است! آقای مسئول ناکارآمد! با پاک کردن صورت مسئله، مسئله حل نخواهد شد. البته بنده تصاویری از دیگر تخریب های وسیع میراث فرهنگی در شهرستان مظلوم نظرآباد دارم که در روزهای آینده، آنها را منتشر خواهم کرد. در ضمن هنوز سقف مسجد قاجاری روستای نجم آباد سوراخ است. بارش های این روزهای کرونایی، وارد محوطه مقدس آن می شود و آوار ریزش سقف تخلیه نشده است. اگر میراث دوره اسلامی و پیش از اسلام برای شما مهم نیست پس چه چیزی مهم است.
حسین عسکری - نوزدهم فروردین 1399
_________________________________
هیچ نشانی از مدیریت کارآمد، پاسخگو و تخصصی دیده نمی شود
[بیانیه موسسه مردم نهاد حامیان محوطه باستانی ازبکی درباره عملکرد دفتر نمایندگی میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد]
مسئولان در جمهوری اسلامی بر کرسی ریاست و مدیریت نشسته اند تا امور را حل و به مردم خدمت کنند نه اینکه بر صندلی ریاست تکیه زده و خود را مصون از اشتباه و خطا پنداشته و برای مردم و منافع عمومی حقی قائل نشوند. ضمنا هر مجموعه ای وظایف مشخص و ذاتی خود را دارد که در در حوزه اختیارات و وظایف آن مجموعه مشخص شده است. متاسفانه در دفتر میراث فرهنگی نظرآباد هیچ نشانی از مدیریت کارآمد، پاسخگو و تخصصی دیده نمی شود. مسئولی که به جای پاسخگویی و عمل کردن به وظایف ذاتی خود در حال فرافکنی و پاک کردن صورت مساله است. مگر توسعه گردشگری، حفاظت از میراث موجود و معرفی و تشکیل پرونده های جدید برای ثبت آثار و همچنین ارتقای دفتر نمایندگی میراث به سطح اداره از وظایف مسئول دفتر میراث فرهنگی نظرآباد نیست؟ پس چه شده است که به جای پاسخ دادن به مطالبه اهالی علم و فرهنگ، راه دیگری در پیش گرفته است. بهتر است این مسئول به مستندات موجود از فعالیت های خود به پاسخگویی پرداخته و اذهان عمومی را روشن نماید و از عملکرد خویش دفاع کند. باید یادآور شد که شهرستان نظرآباد دارای تاریخ کهن می باشد و زیبنده آن نیست که آثار تاریخی و باستانی آن مورد تخریب قرار گیرند و مسئولان شهرستان در سکوت بمانند. جامعه مدنی و فعالان حوزه فرهنگ در شهرستان نظرآباد تا آخرین نفس پیگیر و مدافع منافع عمومی و حفظ آثار فرهنگی در شهرستان خواهند بود و به مطالبه گری خود ادامه خواهند داد.
موسسه مردم نهاد حامیان محوطه باستانی ازبکی
19 فروردین 1399
_________________________________
آفتاب آمد دلیل آفتاب در تینال تپه!
تصویر فوق را مهدی کاظمی مسئول دفتر نمایندگی میراث فرهنگی نظرآباد در هجدهم فروردین 1399 از محوطه ساسانی تینال تپه تهیه کرده است. در این فیلم، زخم های موتورسواران همچنان بر تن رنجور این تپه باستانی دیده می شود. همانگونه که نوشتم عادت غلط ویراژ موتور سواران بر فراز این اثر ملی، در طول سال جاری است. هیچ گونه حصار، تابلو و نشانه ای هم در این محوطه وجود ندارد؛ اگر بود در فیلم نمایش داده می شد. بحث سر تاریخ فیلم ها و رویش سبزه ها نیست. بحث بر سر ناکارآمدی و عدم نظارت است. بحث اصلی این است، تینال تپه که در سال 1356 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده، در سال های اخیر بر اثر بی تدبیری و غفلت رها شده تا پیست موتورسواری گروهی از جوانان ایرانی و افغان شود. کدام ملت با هویت، فرهنگ و میراث خود این گونه برخورد می کند؟ لطفا فرافکنی نکنید و از پاسخ به پرسش اصلی طفره نروید...
حسین عسکری - نوزدهم فروردین 1399
_________________________________
نگاه حقوقی به سلب مسئولیت میراث فرهنگی نسبت به نگهداری و مرمت آثار ملّی در شهرستان نظرآباد
علیرضا خرمن بیز
(فعال اجتماعی و کارشناس علوم قضایی)
[توضیح: مهدی کاظمی مسئول دفتر نمایندگی میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد در گفتگوهای انتقادی شفاهی با فعالان فرهنگی ضمن سلب مسئولیت از خود نسبت به نگهداری و مرمت مسجد قاجاری نجم آباد و دیگر آثار ملّی در شهرستان می گوید: «نگهداری و مرمت آنها را به دهیاری ها و شورای اسلامی روستاهای متبوع واگذار کرده ایم.» در یادداشت زیر آقای علیرضا خرمن بیز این ادعا را مورد بررسی حقوقی قرار داده است.]
* * *
میراث فرهنگی در هر کشور در واقع یکی از مهمترین مولفه های هویت، خلاقیت و خودباوری ملّی است که از طریق آن می توان آداب و رسوم، سیر تکاملی اقتصادی و اجتماعی و رشد کلی یک کشور را از جوانب مختلفی در طول تاریخ مورد تحلیل و بررسی قرار داد. حفظ آثار فرهنگی به دلیل علمی در جهت حفظ تاریخ یک کشور و به دلیل اقتصادی در صنعت جذب توریسم، ضروری است و همیشه در تمامی کشورها، قوانینی برای حفظ و نگهداری از این آثار مهم و جلوگیری از تاراج و سرقت و یا نابودی آنها وضع و اجرا می شود. در ایران نیز حفاظت از این آثار امری ضروری بوده و در این راستا وضع قوانین، برنامه ریزی متناسب و حرکت صحیح برای ساختن حال و آیندهای متکی بر تجارب تاریخی ضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی میگردد. بررسی تجارب تاریخی کشور، در امر سازماندهی فعالیتهای مربوط به میراث فرهنگی در قالب تشکیلات اداری و قوانین ناظر به وجوه گوناگون فعالیتهای مربوط به آن، میتواند در تبیین وظایف متقابل دولت و مردم در قبال این «ودیعه ملّی» و همچنین اصلاح روشها و قوانین موثر واقع شود. در نتایج بررسی قوانین مربوط به جرایم علیه آثار تاریخی - فرهنگی، مشاهده می گردد؛ قانونگذار با وضع مجازات های سنگین، نظر به تشدید کیفر مرتکبین این جرایم را داشته تا هرچه بیشتر در جهت حمایت کیفری از این آثار و اموال گام بردارد. اصلاح قوانین مربوط و ایجاد جرایم جدید، نشان از عزم و همت مقنن جهت حمایت و جلوگیری از انهدام میراث فرهنگی می باشد. حال با توجه توضیحات فوق و آسیب دیدگی برخی از بناهای تاریخی شهرستان نظرآباد؛ مِسئول دفتر نمایندگی میراث فرهنگی از ادای توضیحات در این باب شانه خالی کرده و پاسخگویی ندارد؛ علی هذا چند سوال پیرامون این موضوع به ذهن می آید که قابلیت طرح دارد؟ با توجه به قانون راجع به حفظ آثار ملّی مصوب 12/08/1309 کلیه آثار و ابینه تاریخی تحت حفاظت و نظارت دولت می باشد، حالیه حتی اگر سازمان میراث فرهنگی بناهای تاریخی را به بخش خصوصی واگذار و یا به صورت انجمنی و هیئت امنایی اداره نماید وظیفه نظارت کماکان بر دوش این نهاد دولتی به صورت قانونی گمارده شده است. قانونگذار در فصل نهم از کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی مواد 558 تا 569 را به این موضوع اختصاص داده است، حال اگر این تخریب در اثر اهمال هر یک از بخش های خصوصی صورت گرفته باشد که ناشی از ترک فعل آن واحد در بحث سرکشی و حفاظت پیشگیرانه در جهت عدم تخریب می باشد توانایی طرح دعوی علیه آن ها و پیگرد قانونی آن بخش را به سازمان میراث فرهنگی می دهد که تا کنون هیچ گونه عمل این چنینی نیز صورت نگرفته است. علی ایحال با توجه به اینکه بنای مذهبی مسجد نجم آباد و بنای تاریخی تینال تپه که این روزها مکانی برای تفریح موتورسواران گردیده است دچار تخریب و تضرر روزافزون می شود این انتظار می رود که با ورود اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان البرز در جهت حفظ و جلوگیری از زیان بیش از حد به این دو اثر باستانی شهرستان نظرآباد جلوگیری به عمل آید. در آخر نیز انتظار می رود دستگاه قضایی با ورود به این مسئله با خاطیان و کسانی که موجبات تضرر به این اموال عمومی را فراهم آورده اند مثل همیشه برخورد قاطع و قانونی را انجام دهد.
_________________________________
نامه سرگشاده رییس بنیاد تاریخ و میراث فرهنگی البرز به معاون وزیر میراث فرهنگی درباره وضعیت پیش آمده در تینال تپه نظرآباد
بنیاد تاریخ و میراث فرهنگی البرز با توجه به رسالت تاریخی خود نامه ای را روز سه شنبه 19 فروردین 1399 به معاون میراث فرهنگی وزارت میراث فرهنگی صنایع دستتی و گردشگری و مجمع نمایندگان استان البرز در خصوص رفتار سخیف جمعی ناآگاه مبنی بر موتورسواری در محوطه مهم صدر الاشاره و عدم برخورد جدی با خاطیان تقدیم نموده است که با توجه به اهمیت موضوع در فضای مجازی نیز منتشر می شود به گزارش انجمن نیوز در متن این نامه آمده است:
بنام فکرت جان
جناب آقای دکتر طالبیان
معاون محترم وزیر میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری
با سلام و احترام همانگونه که می دانید بناهای تاریخی در هر منطقه ای راوی اصالت و هویت فرهنگی مردم آن منطقه است و به لحاظ ارائه پیشینه اجتماعی، کسب تجربه، بررسی ویژگی اقوام، طبیعت و خیلی موارد دیگر برای الگوسازی رفتار افراد، جذب گردشگر، ورود ارز به کشور، سرمایه گذاری اقتصادی و توسعه پایدار حائز اهمیت فراوان می باشد خصوصا در شرایط خاص کشورمان ایران که رهبری فرزانه اوضاع اقتصادی اش را اقتصاد مقاومتی نام نهاده اند. آثار تاریخی در نظرآباد به دلیل عجین شدن با شرایط اقلیمی و نوع معماری متعلق به هزاران سال پیش محققان و گردشگران بیشتری را به خود جذب نموده می تواند اقتصاد منطقه ای را بهبود بخشد و در این میان محوطه تینال تپه به لحاظ داشتن آثاری از دوره ساسانیان واحد ارزش در سطح آثار تاریخی کشور است. محوطه ای درخور توجه که سالها بیمهری اشخاص حقیقی و حقوقی خصوصا در چند سال اخیر آسیب جدی و نابخشودنی به آن وارد آورده است و عدم مدیریت بهینه ولو نصب تابلو حفاظت روی پیکره بی جان این میراث ساسانی حالتی را در ذهن متبادر ساخته است که گویا آثار فاخر باستانی درنظرگاه و برنامه ریزی اداری مدیران میراث استان مورد نوحه نیست و این در حالی است که دشت نظرآباد پتانسیل فوق العاده ای در جذب گردشگر از طریق بناهای تاریخی و محوطه های باستانی دارد. حالتی که در محوطه بی نظیر ازیکی دیده ایم و زخم بی برنامگی و بعضا برنامه های تب گونه و هیجانی پیکره آثار را آشفته تر ساخته است و هنوز هم می سازد و به سوی نابودی پیش می برد.
جناب آقای دکتر طالبیان
ما و همه علاقمندان ایران سرفراز اسلامی شرایط کنونی کشور را می دانیم و درک می کنیم اما آنچه که نمی دانیم و آنچه که برای همه ما اهمیت دارد این است که شرایط کنونی مسئولینت مهم حفاظت از آثار و محوطه های باستانی را نباید در محاق قرار دهد و اعتقاد راسخ داریم اگر تعهد و تخصص در کنار عشق به مواریث ملموس و ناملموس این کشور قرار گیرد، شرایط بهتر خواهد شد. شما و همکاران فرهیخته وزارتخانه خوب می دانید که استان البرز علی رغم جدید التأسیس بودن از نظر محوطه های باستانی متعلق به هزاران سال پیش گرانسنگ بوده و برخی از آنها به تنهایی نماد تمدن بشری محسوب می شوند و حال جای سئوال دارد و آن این که چرا با برنامه ریزی درست و رفتار عقلایی چنین کاری انجام نمی گیرد ! آیا درست است که آثار و ابنیه تاریخی ارزشمند ما به طرز سخره آوری رها شود؟! آیا این رفتار با منویات رهبری فرزانه و سیاست های فرهنگی اقتصادی دولت سنخیتی دارد؟! موتورسواری روی یک محوطه مهم آیا حفاظت از آثار تاریخی است؟! آیا سکوت اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان در این خصوص و همچنین عدم نصب تابلو فهرست آثار ملی پسندیده است؟! آنهم در شرایطی که چنین رفتار زننده ای برای بارها تکرار شده است و هر بار که مطلبی درج می شود و تذکری داده می شود با عکس العمل های نامتعارف روبرو میشود! و آیا و خیلی پرسش های دیگر که پاسخ درست و عملی به آنها قطعا وضعیت بغرنج این استان و محوطه های باستانی آن را از بن بست کنونی خارج خواهد نمود. بی شک وضع حالیه کشور برای همگان قابل درک است اما آنچه که قابل درک نیست نوع برخورد با وضعیت اماکن مهم استان و همچنین عدم پاسخ متولیان امر به نقدهای فعالان مدنی می باشد. لذا ما به عنوان عضوی از جامعه فرهنگی کشور مجدانه از شما خواستاریم به عنوان صدای مردم شریف استان البرز، ضمن دستور رسیدگی عاجل به بررسی شرایط بحرانی این محوطه ارزشمند تاریخی که از مواریث ماندگار کشور نیز به شمار می رود شرایطی فراهم آورید تا از تمامی ظرفیت های قانونی برای حفاظت از محوطه های باستانی بهره گرفته شود.
سیامک صحافی
رئیس بنیاد تاریخ و میراث فرهنگی البرز
- به نقل از: کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
_________________________________
دیگر مطالب مرتبط:
یادداشت اسماعیل آل احمد (نویسنده و البرزپژوه) در این باره
نامه تصویری به مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز
_________________________________
برگی از تاریخ میراث فرهنگی در استان البرز
خبر انتصاب مسئول دفتر نمایندگی میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد
ساوجبلاغ سرزمینی کهن در استان تازه تاسیس البرز است. پیشینه یافته های باستان شناختی در آن به هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح میرسد. مهد خاندانهای علمی و فرهنگی بزرگی همانند برغانی، شهیدی، صالحی، فشندی، میرخانی و... است. فهرست مشاهیر آن در طول تاریخ که از شهرت ملی و بین المللی برخوردارند، به دویست تن هم می رسد. قطب کشاورزی، صنعت و گردشگری استان البرز است. اما مدتی مظلوم شده؛ از باب مثال همین امروز در هیاهوی ویروس منحوس کرونا، فرمانداری نو، بی سر و صدا و بدون مشورت با بزرگان، از شهر بهبهان از توابع استان خوزستان وارد سرزمین چشمه های سرد در استان البرز شد! هماستانی استاندار محترم البرز که گمان کنم همین ویژگی اصلی او را به این منصب فانی رسانده است! نکاتی چند در این باره قابل توجه است: 1. در این ساوجبلاغ که نامش در کتاب نزهت القلوب نوشته حمدالله مستوفی قزوینی آمده و از نگارش آن هشتصد سال هم می گذرد، یک مدیر ساوجبلاغی پیدا نمی شود که سکاندار فرمانداری شود؛ مگر قحط الرجال است؟ 2.استاندار محترم چه مزیت و ویژگیهایی در کارنامه رفیق و هم استانی اش دیده که او را شایسته فرمانداری ساوجبلاغ میداند؟ 3. چرا در روند انتخاب فرماندار جدید با بزرگان و نخبگان شهرستان مشورتی نشده است؟ آیا مقبولیت نماینده دولت در یک شهرستان مهم نیست؟ مگر با یک حکم انتصاب و صرفاً با استفاده از اقتدار میتوان سرمایه اجتماعی (مقبولیت) را برای فردی به ارمغان آورد؟ 4. مگر ساوجبلاغ کارگاه آزمون و خطا است؟ چرا باید چرخ را دگرباره اختراع کرد؟ موارد پیش گفته و دیگر دغدغه های ناگفته، اقتضا می کند که استاندار محترم البرز، دوستش را سرپرست مرحله گذار به معرفی فرمانداری بومی، مردمی، کارآمد و پاک دست به حساب آورد. تصمیمی کارشناسانه که محبوبیت ایشان را هم در پی دارد...
_____________________________________
جمله اولی را در 10 تیر 1378 از لسان مبارک و حکیمانه استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی شنیدم. ایشان دانش آموخته دانشگاه آتن و استاد دانشگاه تهران است. جمله دوم را در 12 آبان 1378 از لسان مبارک و عالمانه استاد دکتر یوسف مجیدزاده شنیدم. ایشان دانش آموخته موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو و استاد بازنشسته دانشگاه تهران است. این دو جمله، خوش نقشی و دل نشینی را از خط استاد امیر اصغری به دست آورده و در صفحه آغازین کتابشناسی ساوجبلاغ (1383) چاپ شده است. همچنان ارادتمند سرزمین چشمه های سرد و این سه تن هستم.
حسین عسکری - 21 اسفند 1398
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology