خیابان ساوجبلاغ در قزوین
علی یاری
«خیابان مولوی» قبل از تاسیس، یک رودخانه بود که در جوار بازار قزوین قرار داشت و محل استراحت کاروانیان محسوب میشد. با خشک شدن این رودخانه پس از گذشت سالها در محل آن و از محله «دیمج» تا «گوی میدان» خیابانی کشیده شد به عنوان خیابان مولوی که به دلیل محل قرارگیری اش و نزدیکی به بازار، محل بنای تعداد زیادی مسجد، مدرسه، بنا و آب انبار و حمام بوده است. این خیابان از آن دست خیابانهایی است که امکان یک گشت و گذار تاریخی را در زمان کوتاهی برای شما فراهم میآورد و برای گردشگرانی که فرصت کمی برای گشت و گذار در شهر دارند، جای مناسبی است. هرچند در این خیابان بناهای متعددی قرار دارد، اما فقط تعداد کمی از آنها امروزه مرمت شده اند و مورد بازدید قرارمی گیرند.
- گرمابه حاج ملا تقی برغانی: از حمامهای تاریخی قزوین است که همچنان چراغش روشن است و آقایان همه روزه میتوانند از این حمام استفاده کند. این حمام مورد استفاده تعداد زیادی از کسبه است و همچنان رونق دارد. گردشگران خارجی که برای بازدید میآیند معمولاً دوست دارند حمام کردن در این مکان را تجربه کنند .
- مسجد شهید ثالث: از مساجد مهم دوران قاجاریه در قزوین است که در محله دیمج و در نزدیکی مسجد و مدرسه صالحیه قرار دارد. این مسجد که در جوار بازار قرار دارد یکی از مراکز گردهمایی بازاریان و اهالی برای انجام امور دینی مختلف بوده است و خطیبان آن همواره منبرهای پر مستمعی داشته اند. به همین لحاظ این مسجد اهمیت سیاسی و اجتماعی خاصی داشته است. در سال 1384 این مسجد در فهرست آثار ملی ثبت و مرمت آن از سال 1391 آغاز شد. بازدید از این مسجد تاریخی برای عموم آزاد است.
- بن بست صالح: درست از ورودی بن بست صالح واقع در خیابان مولوی و محله دیمج، انگار پایتان را در محله ای دست نخورده از 100 سال پیش میگذارید. دورتادور بناهای تاریخی و خانههای کاهگلی را میبینید که به همان شکل قدیمی خود حفظ شده اند و به شما این حس را القا میکنند که در زمان سفر کرده اید. این بن بست توجه تعداد زیادی از گردشگران را به خود جلب میکند و خیلیها در این مکان به یادگار عکس میگیرند اما با این همه، این بن بست از چشم مسئولان دور مانده است و هیچ جا نامی از آن نیامده است و در ورودی آن تلی از زباله میبینیم که چهره و وجهه محله را خراب کرده است.
- مسجدمدرسه صالحیه: از بزرگترین مراکز علمی شیعی در قرن سیزدهم هجری است که در سال 1248 توسط «ملامحمدصالح برغانی» در 3 طبقه بنا شد. شکل معماری بنا گودال باغچه است یعنی نسبت به سطح معبر خیابان پایین تر قرار دارد. مسجد هم از مساجد شبستانی با ستونهای بزرگ است که گنبدی ندارد. این مسجد و مدرسه در تربیت علمای بزرگی مثل میرزای شیرازی نقش بسزایی داشته است و تنها مسجد و مدرسه سه طبقه ایران است. مرمت این بنا در سال 1388 آغاز شد و همچنان ادامه دارد و پس از مرمت هم در اختیار حوزه علمیه قرار خواهد گرفت و به عنوان مدرسه علمیه از آن استفاده خواهد شد.
فلسفه در آوردگاه چالش های مرزی
شنبه، اول خرداد 1395، بخش پیش از ظهر همایش
تهران، بزرگراه آبشناسان، بعد از تقاطع ستاری، خیابان شقایق، کوچه دهم ، نبش بنفشه، مجتمع آدینه.
صدرالدین محمد شیرازی، معروف به «صدرالمتالهین» و «ملاصدرا»، حکیم، عارف، محدث و مفسر بزرگ شیعه و اسلام در سال 979 یا 980 (نهم جمادی الاولی) هجری قمری در شیراز به دنیا آمد. پدر ملاصدرا خواجه ابراهیم قوامی سیاستمداری دانشمند و مؤمن بود و با وجود داشتن ثروت و عزت و مقام، هیچ فرزندی نداشت ولی سرانجام بر اثر دعا و تضرع فراوان به درگاه الهی، خداوند پسری به او داد که نامش را محمد گذاشتند. بی تردید، آشنایی او در جوانی اش با شیخ بهایی بود که سنگ بنای شخصیت علمی و اخلاقی اش را بنیان نهاد، تا استادش، سید امیرشمس الدین (میرداماد)، بلوغ بی نهایت را واضح تر برایش به تصویر کشاند. او، بهترین و زیباترین آیین شاگردی را ادا کرد، تا روزگاری، در صدر استادی جهانی از حکمت، قرار گیرد. عرفان و فلسفه، او را به سمتی سوق می داد که خود می گوید: «وقتی دیدم زمانه با من سر جنگ دارد و به پرورش اراذل و جُهال مشغول است و روز به روز، شعله های آتش گمراهی برافروخته تر و نامردمی فراگیرتر می شود، ناچار روی از فرزندان دنیا برتافتم و دامن از معرکه بیرون کشیدم.» از وی آثار درخشانی باقی مانده است که برخی از آنها عبارتند از: اسفار اربعه، مبدأ و معاد، دیوان اشعار، حدوث العالم، مفاتیح الغیب، متشابهات القرآن.
یادداشتی از استاد ملاصالحی به مناسبت هفته میراث فرهنگی
تازه ترین گفتوگو با استاد حکمتالله ملاصالحی
این دره و این صخره، مشهد ما پابرهنه ها است
آن جا که روستای گلیرد، دست در گردن روستای وشته طالقان می اندازد دره ای و صخره ای به هم رسیده اند که اهالی، آن را بادامستان می نامند. مادر یزرگم ننه لیلا را خدا رحمت کند. می گفت: گبرها حضرت امام زاده یوسف را دنبال کرده بودند تا بکشند و ایشان هم در همین محل به داخل غاری پناه برد و عصایش را که از چوب بادام بود بر در عار جا گذاشت. پیش از آن که دشمنان سر برسند و از آن عصا به مخفی گاه آقا پی ببرند این عصا به درخت بادام تر و تازه تبدیل شد و این جا پر شد از درخت بادام و شد بادامستان. حضرت امام زاده یوسف از برادران امام هشتم حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ هستند که از سالیان دیرین، مامن همه دلباختگان اهل بیت - علیهم السلام - در مناسبت هایی چون عاشورا و تاسوعا و بیست و یکم ماه رمضان و عید فطر و... است. آن چه در این یادداشت برایتان می نگارم کمی با دیگر نوشته ها فرق دارد و از این جهت است که مطالعه آن هم به همگان، توصیه نمی شود. ادامه مطلب...
در میان شمار موضوعات متعدد و مهم و حساس و کثیرالاضلاع و کثیرالافعال و پیچیده و پرچین و شکن مورد بحث و مناقشه متفکران و عالمان و متخصصان رشتههای انسانی و اجتماعی و روان و رفتار و همچنین عالمان و پژوهشگران برخی رشتههای طبیعی روزگار ما، موضوع فرهنگ و کیفیت زندگی و معنا و مقصد و غایت حضور انسان در جهان چونان هستندهای فرهنگی و فرهنگپذیر و تاریخمند از همه بحث انگیز و سؤال و مناقشه افکن و سرگیجه آورتر بوده است. به لحاظ نظری و علمی نیز فرهنگ در اندیشه تاریخی و نظام دانایی دوره جدید جایگاه ویژهای را اشغال کرده است. اصحاب فکر و فلسفه و فیلسوفان تاریخ و عالمان انسان و اجتماع هم با رویکردهای متفاوت هم با مقوله بندیها و تعابیر متمایز درباره فرهنگ سخن گفتهاند. رویکرد ارگانیک و زیستواراسوالد اشپنگلر به فرهنگها در طرح فلسفه تاریخش مقولهبندی عقلانی و احساسی یا آپولونی و دیونیزوسی نیچه در اندیشههای فلسفیاش تقسیمبندی فرهنگ به ابتدایی و عقب مانده و مدرن و پیشرفته لوسین لوی ـ برول و سرد و گرم لوی استروس و ساده و پیچیده انسانشناسان و باستانشناسان روزگار ما و مانند آن همه مویّد اهمیت ویژه فرهنگ به لحاظ نظری و علمی و موضوع و ابزار شناخت به انگیزههای مختلف در خدمت اهداف و اغراض متفاوت است.
مادههای فرهنگی ملموس و محسوس همه جا در دسترس ما قرار دارند. هرجا که هستیم به انحاء مختلف و با اشکال و ابعاد و اندازهها و صورت و سیمای متفاوت در درون زندگی ما برصحنه نقش دارند و بیواسطه دیده و زیسته میشوند و در خدمت مقاصد و در پاسخ گفتن به نیازمندیها و خواستها و نیات و غایات ما نیز عمل میکنند. با این همه فرهنگ خود چونان این یا آن شیی یا کمیت مادّی مشخّص و ملموس یا ابژه بیرون از ما و نهاده و ایستاده پیشاروی ما نیست. از جنس اشیاء و کمیتهای مادی هم نیست که به سهولت تسلیم ذهن و اندیشه و خرد و دانش و دانایی و فهم و وهم ما بشود. مادّههای فرهنگی نیز کمیّتهای مادی از نوع مادههای خام طبیعی نیستند. آنها جلوههای ملموس از کیفیت ناملموس فرهنگ و زندگی و نحوه بودن ما در جهان هستند...
متن کامل مقاله در وب سایت روزنامه اطلاعات
پیش این کوه سالخورده جوان می شوی بیا
احمد بکتاش، نامی که همیشه مرا به یاد صراحت و ابهت و دانش و حافظه سرشار می اندازد. چند روز پیش با پیامک حسین عسکری و محمد اکبری، کمی جا خوردم آخر آنان بی هیچ مقدمه ای از دیدار با استاد احمد بکتاش، خبر داده بودند. آماده شدیم و درست قبل از سوار شدن به ماشین برگشتم و دوربین و سه پایه را برداشتم و راهی شذیم. دفتر استاد، شلوغ بود. هم ما دیر کرده بودیم و هم استاد، مهمان داشت و جلسه پس از استقبال گرم آن مرد بزرگ، کمی سنگینی به خودش گرفت و ثانیه ها غرقه در سکوت، پیش رفت.
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395ساعت 19 در برابر مردی نشستیم که با این سن بالا همه جزئیات روزهای مبارزه را در دوران سیاه ستمشاهی به یاد داشت و به برکت همان مبارزات به زندان افتاده بود. ویژگی جهاد او، جنگیدن با طاغوت، پیش چشمان همه مریدان متعصب تا دندان مسلح او است. او در کنگره حزب رستاخیز و پیش چشم همه رسانه های آنان از بازی بودن آن حزب تراشی ها پرده برداشته بود. من از اهمیت برنامه ثبت تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی سخن گفتم و کار را به حسین عسگری سپردم و او با استاد، گام در جاده گفت و گو نهاد. به امید روزهایی نه چندان دور که کتاب انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ آقای عسگری با خاطرات شیرین مبارزان چاپ شود.
عکس نوشت های اسماعیل آل احمد -1
نشست تاریخ شفاهی استان البرز برگزار می شود
زندگی، آرا و اندیشه های شیخ هادی نجم آبادی
سارنگ میزان پور، زندگی، آرا و اندیشه های شیخ هادی نجم آبادی، پایان نامه کارشناسی ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی، استاد راهنما: دکتر ابراهیم اصلانی، استاد مشاور: دکتر مجید حاجی بابایی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اراک، زمستان 1390.
چکیده: رخدادهای بزرگ تاریخی، مانند انقلاب ها، در زمینه های فکری، فرهنگی، سیاسی،اجتماعی و اقتصادی، علل گوناگونی داشته اند. یکی از این انقلاب ها، انقلاب مشروطیت ایران است. وقوع انقلاب مشروطه ایران علاوه برعلل گوناگونی که در تاریخ به آنها اشاره شده است؛ علل فکری و فرهنگی نیز داشته است کهتحت تأثیر افکار اندیشمندان آن دوران شکل گرفت. به عبارت دیگر در زمینه های فکری و نظریانقلاب مشروطیت افراد بسیاری تأثیرگذار بوده اند. یکی از نام آورترین اینان، شیخ هادی نجمآبادی بوده است. وی در زمینه های سیاسی و مذهبی صاحب نظرات آزادی خواهانه ای می باشدکه با توجه به ارتباطات فراوان او با روشنفکران آن زمان، اندیشه هایش بی تأثیر بر افراد مذکورنبوده و انتقال اندیشه های وی در میان افراد مبارز آن عصر را نمی توان نادیده گرفت. در پیاین انتقال اندیشه نیز مردم به تکاپو برای مبارزه علیه استبداد و تلاش برای رسیدن به آزادی وحاکمیت قانون واداشته می شدند. پژوهش حاضر بیشتر به شناساندن زندگی این اندیشمند وتلاشش برای بیداری مردمان آن عصر، بررسی افکار و اندیشه های او و مقایسه آن با دیگرنواندیشان هم عصرش، با تکیه بر رساله ای که از خود به جا گذاشته می پردازد.
واژگان کلیدی: نواندیشی دینی، آزادیخواهی، فقه سیاسی، عقلگرایی.
دانلود صفحات آغازین پایان نامه
بر سر سفره آش دوغ درویش عبدالمجید طالقانی
خیلی دوست داشتم حالا که دارم زندگی شهدای روستای مهران طالقان را بازنویسی می کنم آن روستا را بیشتر بشناسم و فهمیده بودم که تنها کتاب در این باره را استاد شعیب مهرانی نیا ـ نفر دوم از سمت چپ ـ نوشته اند. حسین عسکری که این کتاب را نداشت. با کمک دوست باکلاسم محمد اکبری به همسایه ارجمندم آقای مسعود مهرانی نیا رسیدم و از او خواهش کردم تا این کتاب را از عموی ارجمندشان ـ نویسنده کتاب ـ برای ما تحفه بیاورند که نشد. دست به دامان دوست نویافته ام آقای احمدعلی مهرانی شدم و او خوشبختانه هماهنگی کرد تا بتوانیم با نویسنده کتاب ـ عموی همسرشان ـ قرار دیدار بگذاریم.
بعد از نشست هم اندیشی پژوهشگران تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در استان البرز با مخترع جوان مهندس ابوذر شیرشاهی ـ نفر اول سمت راست ـ و دکتر حسین عسکری ـ نفر دوم از سمت راست ـ و دکتر مهراب رجبی ـ نفر سوم از سمت راست ـ و استاد شاه محمدی راهی خانه استاد شعیب مهرانی نیا شدیم. سه شنبه 24/1/1395. دم نماز مغرب و عشا رسیدیم و پس از چاق سلامتی، نماز مغرب و عشا را به جماعت اقامه کردیم و نشستیم سر سفره دانایی استاد شعیب. تجربه های ناب ایرانی و خارجی ایشان و دکتر مهراب، این دیدار را از دست ما درآورد. گفتند و شنیدیم و خندیدیم و لذت بردیم. همسر استاد شعیب با خون گرمی تمام از ما با آش دوغ لذیذ، پذیرایی کرد و استاد از مهران و درویش عبدالمجید و... سخن گفت. امیرحسین ـ نوه جوان و با ادب استاد شعیب ـ میاندار پذیرایی از ما پیرمردها بود. به دلم نشست و از او بارها تشکر کردم. او بیشتر از این که از خود ما خوشش بیاید از این ذوق زده شد که فهمید دکتر مهراب رجبی برادر استاد مهران رجبی ـ هنرمند شهیر سینما و تلویزیون ـ است.
دو کتاب نفیس درباره درویش عبدالمجید طالقانی داشت که کریمانه پذیرفت تا بیست روز، نزد من، امانت باشتد و من پس از تشکر به ایشان گفتم: اگر خودم بودم این کتاب ها را به کسی امانت نمی دادم. با اکراه از خانه استاد بیرون زدیم و از دکتر مهراب و آقای شاه محمدی جدا شدیم. مهندس شیرشاهی ما را تا پل حصارک همراهی کرد و من و حسین، سرخوش از آن دیدار خوش به خانه برگشتیم. از دوست نازنین هنرمندم علیرضا جهانی نسب خواهش کردم تا با آن دوربین با کیفیت باحالش از تمام صفحات هر دو کتابی که از استاد شعیب، امانت گرفته بودم عکس بگیرد و او این منت را بر من نهاد و چه عکس های خوبی هم گرفت. با همسرم و خواهرزاده های مهربانم ـ محیا و مهسا ـ نشستیم و تمام عکس های آن دو کتاب را با صفحات کتاب ها تطبیق دادیم تا صفحه ای از قلم نیفتاده باشد. برادرم ابراهیم با آقای احمدعلی مهرانی همکارند. صبح شنبه 28/1/1395 کتاب های استاد شعیب را به ایشان دادم تا بدهند به آقا احمدعلی. به آقا احمدعلی و استاد شعیب هم زنگ زدم و برای جا به جایی کتاب، هماهنگی کردم.
اطفال گرسنه همسایه
از آقا شیخ هادی نجم آبادی (روحانی نواندیش و قرآن پژوه عقل گرای روزگار قاجار) پرسیدند: آیا در اسلام، موسیقی حرام است؟ پاسخ داد «آن موسیقی حرام است که از صدای کشیده شدن کفگیر بر ته دیگ پلو همسایه غنی برخیزد و به گوش اطفال گرسنه همسایه فقیر برسد!»
شیخ عبدالعلی موبد بیدگلی کاشانی (درگذشت 1318ش) از چهره های نامدار فرهنگی و سیاسی جنبش مشروطه خواهی ایرانیان است. انتشار «هفته نامه مدی» و نگارش کتاب های «خجسته نامه»، «مجموعه موبد» «نسخ موبد» «تصحیح شاهنامه» و «هنایش خِرد» از جمله فعالیت های فرهنگی و علمی او است. او که به تاریخ ایران باستان و پارسی سره مسلّط بود، از شاگردان شیخ هادی نجم آبادی فقیه نواندیش و قرآن پژوه عقلگرای روزگار قاجار به شمار می رود.
بر همین مبنا، در آغاز کتاب هنایش خِرد، شرح حالی از شیخ هادی به عربی و فارسی و سوگنامه تیمسار آقا (شیخ هادی نجمآبادی) از میرزا نصرالله خان صبوری را آورده است. سپس دیوان موبد با این عبارات و اشعار در سوگنامه شیخ هادی شروع می شود: سوگنامه در مرگ یگانه روزگار، رهی ویژه کردگار، آقای شیخ هادی نجم آبادی بر وی درود و روانش انوشه و شاد باد. پناهم به یزدان ز دیو پلید / به نام خدایی که جان آفرید... در ادامه وارد توحید می شود و به ستایش حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام و امام هشتم ابوالحسن حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و سایر ائمه شیعه علیهم السلام می پردازد. تضمین غزل خواجه در عرفان و پند و پیچه، چند بندی در اثبات اصول دین و... تداوم بخش آنها است (موبد بیدگلی، 1394: 27). کتاب هنایش خرد دو بار در سال های 1322ق و 1394ش به ترتیب به صورت چاپ سنگی و سربی در تهران و آران و بیدگل به چاپ رسیده است. ادامه مطلب...