جانی خاموش شد و آتش اندوه اش در جان عالمی شعله ور
جز از نیک نامی و فرهنگ و راد
زکردار گیتی مگیرید یاد
در مجازستان دنیای مدرن و سیطره و سروری فضاهای مجازی آنقدر طرح و نقش و رنگ وصورت و فکر و فعل و حرف و صدا و زخمه و نغمه و ساز موافق و مخالف و مشابه و نامشابه و راست و ناراست، رقیق و سیال و شناور و درهم و برهم می بینی و می شنوی و در کامت می ریزند که هر کجا بروی و هرجا که باشی گویی باز آنجایی هستی که بوده ای. نه مجال تاملی نه رنگ و رمقی از خاطره ای نه حسی از غربت نه احساس غریبه بودن و نه غریبگی در دیار غریب. هرجا لقمه چربتر و مزرعه رفاه برای چریدن سبزتر و خرم تر، آنجا باغ و بازار زندگی برایت گرمتر و خوش و خرام تر. چنین است طبیعت روزینگی و روزینه زیستن. و چنین است ماهیت رقیق زیستن و رقیق رفیق شدن و شناور در میان موج حوادث رفتن.
آنکه انسان ریشه هاست نه چنین است ونه نحوه بودنش درجهان ونه احساسش از زندگی و نه تجربه اش ازعالم و در یک کلام ونه اساساً فکر و عقل و آگاهی و فهمش از چیزها این چنین همپا و همراه و همرنگ روزینگی و روزینه بودن و روزینه و بوزینه زیستن است. اینان هرچند به شمار اندکند و از تبار قلیلان و استنثاها و نادرگان به تعبیر قرآن: قلیل من الآخرین (سوره واقعه، آیه 13) لیکن نقش و سهمشان به غایت تعیین کننده و سرنوشت ساز در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما بوده است. ریشه مندی و سرچشمگی و انسان ریشه ها و اصالت ها و سرچشمه ها بودن سرمایه ایست بس عظیم و توفیقی بس بزرگ و مسئولیتی به غایت سنگین و خطیر. ریشه ها اندام های غدایی شجره جان مایند. ریشه ها به هر میزان قوی تر و سالم تر و ژرفتر در ارض وجود ما هرکجا که برویم درخت جان و فکر ما را سرسبرتر و سرزنده تر و شکوفاتر می کنند و می دارند. اینانند که سنگینی و زمختی غریبه گی را در جغرافیا و اقلیم و عالم و فرهنگ و فضای دیگر گران تر احساس می کنند و سنگین تر می زییند. چون جان های حساسند و اصحاب دانش و دانایی و فکر و فرهنگ و فلسفه و هنر و خرد و خردمندانگی. هم اینان بوده اند که پرده از چهره تجربه سنگین غم غربت به عمیق و متعالی ترین معنای آن برگرفته اند و سخن گفته اند. روزگار ما روزگار غربت چنین انسانهاییست حتی وقتی با ارتشی از مخاطبان زیر یک سقف نشسته و حلقه زده اند. تنها اینانند که می دانند زیستن در میانه و در مرز دو عالم و اقلیم دو جغرافیا و دو فضای وجودی دو تاریخ و فرهنگ دو نحوه بودن در یک زمان یعنی چه. اصالت نه به معنای موهوم و خرافی و منجمد آن که به معنای ریشه ای و بنیادین آن یعنی همین. یعنی در ریشه ها زیستن و از ریشه ها رستن و روییدن و بالیدن و شکوفان شدن و تا هر اقلیمی که شاخه و ساقه گسترده ای و در هر زمینی که سایه افکنده ای بر دامنش بار دانش و دانایی ریخته ای. چنین است گوهر علم و مهارت و فناری و اساساً هر فکر و ایده و باور و دستآورد گوهرین و اصیلی که مرز نمی شناسند و بی مرز و توفنده مرزها را می شکنند و در می نوردند. ادامه مطلب...
در سوگ بزرگ استاد بزرگوارغلامحسین دبیران
علی اکبر صفری
پژوهشگر موسسه کتابشناسی شیعه قم
این زندگی حلال کسانی که همچو سرو آزاد زیست کرده و آزاد رفته اند. خبر سهمگین بود استاد دبیران درگذشت... زمانی که مقاله «دبیر اعلم ساوجبلاغی» و «کتاب چاره ساز و دبیر اعلم ساوجبلاغی» در چند سال گذشته نوشتم؛ بیش از بیست سال بود پی خاندان دبیر اعلم بودم و سعادت یار شد سال گذشته با راهنمایی سرکار خانم دکتر حکیمه دبیران این خاندان علمی و هنری را شناختم. دبیر اعلم فرزند میرزا محمد منشی ساوجبلاغی (از هنرمندان و خوشنویسان دربار فتحعلیشاه قاجار) بود و فرزندش میرزا محمد تقی دبیراعلم نیز در وزارت رسائل خاصّه ناصرالدین شاه به خدمت مشغول بود. فرزند وی میرزا شفیع دبیران چند فرزند داشت که یکی مرحوم استاد غلامرضا دبیران (استاندار یزد) بود و دیگری سرهنگ غلامحسن دبیران و آخرین؛ مرحوم علامحسین دبیران.
دریغا تنها یک بار توفیق شد همراه با استاد مهاجرانی و همسرشان سرکار خانم دکتر دبیران خدمت ایشان برسم و از چشمه سار زلال اندیشه و هنر او لبی تر کنم. قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و بسیاری از ادعیه کمیل ، توسّل... کتابت کرده بود و با نستعلیق بسیار دلنشین و دهها مرقّع و قطعه چشم نواز قلم زده بود. دو تالیف داشت یکی به نام لیلة القدر و امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگری یادداشت های پراکنده در شرح دیوان حافظ. در کتاب لیلة القدر و امیرالمؤمنین (ع) با خط نستعلیق شمّه ای از فضائل بی پایان حضرت امیر علیه السلام را با بیان شیوا و رویکرد تفسیری نوشته بود. آداب میهمان نوازی و احترامات را به بهترین وجه ممکن ادا می نمود و آن گونه که در فرهنگ قدیمی مرسوم بود در صحبت و برخورد بزرگوارانه، وجودش سراپا ادب بود آداب دانی.
زندگی نامه او را با چند پرسش به دست آوردم و افسوس که اطلاعات سرشاری از تاریخ و فرهنگ منطقه ساوجبلاغ داشت و علاقه ای شگفت انگیز به این منطقه. به آن اندازه که در تهران منطقه قلهک زندگی می کرد ولی در روستای آباء و اجدادی خود کریم آباد نظرآباد به زراعت و کشاورزی مشغول بود. اشعار پراکنده ای داشت که همتی از خانواده ایشان می طلبد تا به تدوین آن اقدام کنند. ارادت ویژه ای به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام داشت، مخصوصاً در مدح امیرالمومنین بسیار می گفت و می نوشت. احادیث حضرت را به نستعلیق زیبا نوشته بود و برای حضرت شعر می سرود و شماری از آن چنین بود:
انا مدینة العلم و علی بابها
باب شهر علم پیغمبر علیست
ظاهر است این باطن ار خواهی که چیست؟
گفته ی یزدان ز قرآن بازخوان
شرحی از «واتو البیوت»است این بدان
ای علی ای باب علم مصطفی
ای تو مقصود از «و من یرجوا لقاء»
ای همه آیات قرآن شرح تو
باب علم مصطفی خود طرح تو
باز باش ای باب علم مصطفی
تا رسد بر مصطفی علم از خدا
باز باش ای باب علم و باب نور
نورباران کن نبی را همچو طور
آنچنان کز بازتابش این جهان
غرق علم و نور گردد جاودان
باز باش ای باب تا ما تشنگان
سوی بحر آییم از پیر و جوان
باز باش ای باب رحمت کاین رهی
با فروغت وارهد از گمرهی پ
تا تو باب شهرعلمی ای احد
من غلام شهر علمم تا ابد
استاد غلامحسین دبیران متولد 1305 در تهران بود و پس از نود سال زندگی سه شنبه گذشته (سیزدهم خرداد) چشم از جهان فرو بست و در قطعه 308 آرامستان بهشت زهرا آرام گرفت. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
مقاله فوق در وب سایت موسسه کتابشناسی شیعه
انتشار تصویر دبیر اعلم ساوجبلاغی و فرزندش برای نخستین بار
تخته سیاه های محوطه باغ ملّی شیراز
خانم دکتر حکیمه دبیران (متولّد 1327ش) فرزند فرهیخته شادروان استاد غلامرضا دبیران است. ایشان استاد شناخته شده زبان و ادبیات فارسی و دارای دکتری این رشته از دانشگاه تهران است. از سال 1364 تا 1367ش ریاست دانشگاه الزهرا را برعهده داشت. دارای مقالات متعدد پژوهشی، ادبی، عرفانی و اشعاری به سبک سنّتی است. تصحیح و تحشیه فرهنگ شرفنامه منیری از جمله آثار چاپی اوست. پژوهشگر فرهنگستان زبان ایران (1352ش)، عضویت در هیئت امنای دانشگاه های کشور، شورای فرهنگی و اجتماعی زنان وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، ریاست دانشکده برون مرزی دانشگاه پیام نور، معاون پژوهشی دانشگاه تربیت معلم از سوابق علمی و پژوهشی دکتر دبیران است. از اوست:
نقش ما را آن چنان زد نقش پرداز الست
مهر من در جان تو مهر تو در جانم نشست
...چون تویی آیینه سرّ جمال ایزدی
جلوهای جز مهر حق در آن نشاید نقش بست
...کی تواند چشم برگیرد ز رویت لحظهای
تا حکیمه باشد از کیفیت چشم تو مست
خانم دکتر دبیران روز پنج شنبه 15 تیر 1396 پس از مطالعه مقاله بنده درباره استاد دبیران در روزنامه اطلاعات، پیامی به شرح زیر به همراه یک قطعه عکس منتشر نشده از مرحوم پدر را از طریق تلگرام ارسال کردند: «سلام جناب آقای حسین عسکری. خیلی زحمت کشیدید و لطف فرمودید. آقای مهاجرانی هم سلام می رسانند. به دوستان محترم هم سلام برسانید. این عکس هم در مدّت مأموریّت مرحوم دبیران در شیراز گرفته شده که دستور داده بودند چند تخته سیاه در محوطه باغ ملّی شیراز نصب کنند تا مورد استفاده دانش آموزان باشد. توضیح آن را به صورت نامه ای برای یکی از خواهرانم فرستاده بودند. به هرحال التماس دعا و خدمت سرکار خانم هم عرض سلام دارم.» گفتنی است مرحوم غلامرضا دبیران از سال 1340 تا 1341ش شهردار شیراز بود.
این دو قابله دانشگاه دیده
از سوی سازمان بهداشت جهانی و کنفدراسیون بین المللی مامایی، پنجم ماه مِی برابر با 15 اردیبهشت «روز جهانی ماما» نامگذاری شده است. این روز با هدف تقدیر از تلاش های ماماها و افزایش آگاهی و تبادل اطلاعات درباره سلامتی مادران و نوزادان در تقویم ها جای گرفته است. جالب است که بدانیم عین الهدی و صدیقه نجم آبادی دو خواهر البرزی هستند که در ردیف نخستین ماماهای دانشگاهی ایران به شمار می روند. خاستگاه این بانو، روستای نجم آباد از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز است.
تا یک قرن پیش در ایران، مامایی یا قابلگی رشته علمی نبود و قابله های تجربی عهده دار بار نهادن زنان ایرانی بودند. متأسفانه ناآگاهی غالب آنان از دانش روز، رویدادهای دردناکی همانند مرگ مادر یا نوزاد را در پی داشت. مَثل «قبر زن زائو تا چهل روز باز است» گویای این رویه سوگناک بود. سال 1298ش به کوشش احمدخان نصیرالدوله وزیر معارف وقت، «مدرسه قابلگی» راه اندازی گردید. پس از مدتی با آموزش های روشمند این مدرسه، تا اندازه ای از مرگ مادران و نوزادان کاسته شد. پس از آن در سال 1308 نخستین «مدرسه عالی مامایی» با اعطای مدرک معادل لیسانس به عنوان یکی از شعبه های مدرسه طب در ایران آغاز به کارکرد.
بانو عین الهدی نجم آبادی معروف به عینی خانم، نوه آیت الله شیخ هادی نجم آبادی از نخستین دانش آموختگان مدرسه قابلگی در ایران است. او در سال 1277 به دنیا آمد و با عیسی نجم آبادی ازدواج کرد اما عقد آنان پیش از آغاز زندگی مشترک، فسخ شد. این مامای البرزی در سال 1314 درگذشت و در آرامگاه خانوادگی خاندان علمی نجم آبادی واقع در محله شیخ هادی تهران به خاک سپرده شد. در یکی از اسناد به جا مانده از مدرسه قابلگی ایران که متعلق به سال 1303 است، نام عین الهدی نجم آبادی با معدل 15/33 در ردیف دانش آموختگان آن مدرسه ذکر شده است. در صدر این سند آمده است: «جلسه امتحان قابلگی (قسمت ژنیکولوژی) در بیمارستان زنان و کودکان در ایام شنبه و چهارشنبه 18 قوس 1303 در دو ساعت بعدازظهر در تحت ریاست آقای دکتر لقمان الدوله و دکتر یونس خان و دکتر علیم الملک تشکیل و شروع به امتحان شد.»
بانو صدیقه نجم آبادی خواهر کوچک تر عین الهدی هم از نخستین دانش آموختگان مدرسه مامایی در ایران به شمار می رود. او در 12مهر 1281در تهران زاده شد و در سال 1303با احمد نجم آبادی ازدواج کرد. آن دو صاحب فرزندی به نام پرویز شدند که در دو سالگی درگذشت. این ازدواج در سال 1311به جدایی انجامید. صدیقه نجم آبادی در سال 1323ازدواج دیگری کرد و در نهایت در 4 فروردین 1334در اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت و در کنار آرامگاه خواهرش به خاک سپرده شد.
- نشر نخست این مطلب در: حسین عسکری، «دو خواهر البرزی نخستین ماماهای البرزی»، روزنامه پیام آشنا، سال سوم، ش 885، شنبه 16 اردیبهشت 1396، ص 8.
کاسب بیدار هشتگرد
مدّتی است که به سفارش حوزه هنری استان البرز، ذیل طرح پژوهشی تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در استان البرز، در حال نگارش «تاریخ انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ» هستم. یکی از منابع این کتاب، حاج محمّد معدنی است که متاسفانه صبح شنبه 9 اردیبهشت 1396 پس از یک دوره بیماری در شهر هشتگرد درگذشت.
در سال های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی مرحوم محمّد عارف (درگذشت 1393ش) روحانی شجاع مخالف رژیم پهلوی جهت تبلیغ معارف اسلامی به مسجد جامع شهر هشتگرد می آید. در سه سند باقی مانده از سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک) از مبارزات شجاعانه ایشان و یارانش از جمله شادروان حاج محمّد معدنی مطالبی بیان شده است. از جمله در سندی متعلّق به 11 شهریور 1357 آمده است که مرحوم عارف در مسجد جامع هشتگرد، به کسبه دستور جمع آوری و پارهکردن عکس محمّدرضا شاه پهلوی را داده است. در پی این درخواست، کسبه این شهر که آن موقع روستایی کوچک بوده، حدود پنج ماه مانده به پیروزی انقلاب، شجاعانه از ایشان تبعیت کرده اند. در این سند نام حاج محمّد معدنی در کنار نام مرحوم محمّدعلی کرمی و مرحوم فرخ پورمهران آمده است.
براساس سند دیگری از ساواک که مربوط به 20 آذر 1357 است، مرحوم عارف در دو شب تاسوعا و عاشورا پس از اقامه نماز مغرب و عشا در مسجد جامع هشتگرد به منبر رفته و همزمان با ایراد مطالبی مذهبی، شعارهایی صریح علیه شاه و نخست وزیر وقت بر زبان رانده و مردم و کسبه را به تظاهرات و نوشتن شعارهای اعتراضی بر دیوارهای منازلشان تشویق کرده است. نامبرده در طول مبارزات خود سه بار به ساواک کرج احضار شده بود.
- نشر نخست این یادداشت در: حسین عسکری، «کاسب انقلابی هشتگرد»، روزنامه پیام آشنا، سال سوم، ش 884، چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396، ص 8.
ماه مبارک رمضان سال 1394 خورشیدی. روستای ولیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز. از راست: استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی (استاد نامدار دانشگاه تهران)، مهرداد کورش نیا (نویسنده و کارگردان شناخته شده تئاتر ایران)، استاد سید عباس میرخانی (شاعر و غزلسرای معاصر)، شادروان استاد جعفر والی (چهره ماندگار سینما و تئاتر ایران)، حسین عسکری، اسماعیل آل احمد (پشت دوربین عکاسی).
مرگ نوشته اسماعیل آل احمد برای استاد والی (گزارشی درباره دیدار فوق)
آشنایی با استاد سید عباس میرخانی
وب نوشت اسرار حکمت: آثار و اندیشه های دکتر حکمت الله ملاصالحی
هنرمند البرزی، خوشنویس کتیبه های هفتگانه آرامگاه سعدی است
کد خبر: 82496858 (5929183) | تاریخ خبر: 29/01/1396 | ساعت: 9:53|
کرج - ایرنا - پژوهشگر و البرزپژوه البرزی با اشاره به فرارسیدن روز بزرگداشت شاعر بزرگ ایرانی، سعدی، گفت یک هنرمند البرزی، خوشنویس کتیبه های هفتگانه آرامگاه سعدی در شیراز است.حسین عسکری روز سه شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا افزود: اوّل اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ مصلح الدین عبدالله شیرازی مشهور به سعدی شاعر و نویسنده پارسی گوی نامدار ایرانی در سده هفتم هجری قمری است. وی با بیان اینکه از سال 1381 در تقویم ایران، اوّل اردیبهشت (روز آغاز نگارش کتاب گلستان) به جهت تجلیل از این شاعر نامدار به عنوان روز سعدی نامگذاری شده، اظهار داشت: کتیبه های هفتگانه آرامگاه سعدی را استاد میرزا ابراهیم بوذری هنرمند البرزی خوشنویسی کرده است. وی با اشاره به اینکه آرامگاه سعدی معروف به سعدیه در شمال شرقی شهر شیراز و کنار باغ دلگشا قرار دارد که محل گردهم آمدن دوستداران عرفان، فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی است، گفت: در داخل آرامگاه سعدی، 7 کتیبه از بوستان و گلستان به خط استاد بوذری وجود دارد.
عسکری افزود: استاد ابراهیم بوذری خوشنویس، ادیب، تعزیه پژوه، خواننده و کارشناس ردیفهای آوازی موسیقی سنتی ایرانی در سال 1275 در روستای کرود از توابع شهرستان طالقان واقع در استان البرز زاده شد و در بهمن 1365 درگذشت. وی ادامه داد: استاد بوذری از نوجوانی به فراگیری علوم حوزوی و هنر خوشنویسی پرداخت. شیخ مسیح اَوانکی طالقانی، آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، حاج میرزا خلیل کمرهای و علی شوشتری استادان ایشان در دروس حوزوی بودند و حاج زینالعابدین ساعتساز، محمد عماد طاهری (عماد الشریعه) و میرزا محمدحسین سیفی قزوینی مشهور به عمادالکُتاب، عبدالحمید ملک الکلامی معروف به امیرالکُتاب و شیخ علی عبدالرسولی استادان او در هنر خوشنویسی بودند.
این البرزپژوه گفت: استاد بوذری در موسیقی و آواز شاگرد ابوالحسن خان اقبال آذر (اقبال السلطان)، سید حسین طاهرزاده و استاد ابوالحسن صبا بود، او در سال 1356 ردیف های آوازی موسیقی ایرانی را خواند که ضبط شد این اثر در سال 1390 در قالب 4 سی دی به بازار موسیقی عرضه شد. وی افزود: برخی از فعالیت های فرهنگی و هنری ایشان به این شرح است: مشارکت در تاسیس انجمن خوشنویسان ایران، عضو شورای تعیین شایستگی مقام استادی در انجمن خوشنویسان ایران، کارشناس خط در وزارت دادگستری، خطاط رسمی کتابخانه مجلس شورای ملّی، تدریس و آموزش خوشنویسی در دانشکده معقول و منقول (الهیات) و برخی دبیرستان های تهران و کارشناس تعزیه در وزارت فرهنگ و هنر. عسکری اظهار داشت: کتابت دیوان حافظ، منتخب دیوان سعد سلمان، جلد اوّل جوامع الحکایات، کتیبه شاه خلیل الله در تفت یزد، دروازه قرآن شیراز، خلاصه مثنوی معنوی، پارسی نغز، تاریخچه آب شیراز، وقفنامه های موقوفات مسجد فخرالدوله و بیمارستان نمازی و بسیاری از کتابهای درسی دبیرستانها از دیگر آثار هنری استاد بوذری است.
6156/ 6155 خبرنگار: نوشین طهماسبی ** انتشاردهنده: محمد عزیزپور.
خبر فوق در وب سایت خبرگزاری ایرنا
خبر فوق در شبکه خبر دانشجویان البرز (اسنا)
روزنامه پیام آشنا، سال سوم، ش 876، شنبه 2 اردیبهشت 1396، ص 8.
از راست: استاد ابراهیم بوذری، استاد سید کریم امیری فیروزکوهی (شاعر نامی)
زندگی نامه خودنوشت استاد بوذری و اشاره به خوشنویس کتیبه های آرامگاه سعدی
پنجه پیتک یادگاری از جشن های کهن ایرانی در طالقان
کد خبر: | 82493067 (5923763) تاریخ خبر: ساعت 10:30 :
کرج - ایرنا - پژوهشگر و البرزپژوه گفت که تا 2 دهه پیش در منطقه طالقان از توابع استان البرز 5 روز در فصل بهار هر سال را با عنوان «پنجه پیتک» به شمار می آوردند که در آن روزها به گردش در طبیعت می رفتند. حسین عسکری روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: پنجه پیتک را از روزهای 21 تا 25 فروردین ماه هر سال نامگذاری کرده بودند که این 5 روز را آخر سال به شمار می آوردند که جزء عمرشان محسوب نمی شد. وی با بیان اینکه مردم طالقان در این 5 روز همانند سیزده بدر (روز طبیعت) به شادی می پرداختند، اظهار داشت: این آیین هم اکنون به صورت پراکنده در این منطقه برگزار می شود. وی گفت: مردم طالقان از 21 تا 24 فروردین ماه یعنی 4 روز اول پنجه را به آماده کردن مقدمات برگزاری جشن پنجه پیتک اختصاص می دادند و روز آخر یعنی روز 25 فروردین را پنجه می گرفتند.
عسکری ادامه داد: گردش در خارج از روستا، دست کشیدن از کار، آراستن و پاکیزگی خود و خانه ها، پرهیز از خواب و کسالت، تبدیل کدورت ها به صلح و دوستی، خوردن 25 نوع خوراکی به جهت گذشت 25 روز از نوروز با احتساب آب، نمک، نان و ادویه جزء آن خوراکی ها و پرهیز از آزار جانداران از جمله رفتارهای طالقانی ها در جشن پنجه پیتک است. این البرزپژوه افزود: در روزگاران گذشته که هنوز استفاده از تقویم ماه های خورشیدی رواج چندانی نداشت، تقویم 2 سوی دامنه های البرز به ویژه منطقه طالقان واقع در استان البرز به این صورت محاسبه می شد که هر ماه را 30 روز حساب می کردند که به این ترتیب سال، 360 روزه می شده و 5 روز باقیمانده از 365 روز سال خورشیدی را جزء ایام عمر خود محسوب نمی کردند. وی با اشاره به اینکه در زبان عربی به این 5 روز اضافه بر تقویم دیلمی، «خمسه مسترقه» می گفتند، بیان داشت: ماه های این تقویم به گویش محلی عبارتند از اول ماه، سیا ماه، دیه ماه، ورفن ماه، نوروز ماه، تن شور ماه، کرج ماه، هری ماه، تیر ماه، مردال ماه، شریرماه و امیر ماه.
عسکری ادامه داد: درباره 360 روز بودن این تقویم که بر خلاف ماه های خورشیدی از نظر مطابقت ماه با فصل فرق داشت، گفته اند رواج دهندگان آن 5 روز اول را جزء سال جدید به حساب نمی آوردند تا سایر ماه ها 30 روزه شود. وی گفت: شاید نمی توانستند ماه های نیم سال اول را 31 روزه محاسبه کنند به همین دلیل وقتی 5 روز اول سال را به سال دیلمی می افزاییم سال 365 روز به دست می آید. وی افزود: همچنین اهالی روستای مهران طالقان، حدود یک قرن و نیم است که همه ساله و بر اساس تقویم دیلمی، آخرین جمعه تیرماه را به مناسبت سالگرد شهادت حضرت امام حسین (ع) سوگواری می کنند که مشهور به «عاشورای قدیم» است.
6156/ 6155 خبرنگار: نوشین طهماسبی ** انتشار دهنده: محمد عزیزپور
پژوهشگر زنجانی - البرزی در همسایگی استاد منزوی
به خاطر دارم روز 25 امرداد 1392 در خیابان هفتم شرقی روبروی گل فروشی آلیس در گوهردشت کرج در آپارتمانی کوچک اما با صفا، خدمت استاد کریم نیرومند (محقق) رسیدم. بیمار بود اما مهربانانه من را پذیرفت. درباره زنجان، ابهر و قیدار و نسبت فرهنگی غرب استان البرز (ساوجبلاغ و نظرآباد) با زنجان دو ساعت گفت و گو کردیم. عجیب است که استاد نیرومند، هم خودش و هم آثارش در البرز بسیار غریب است. می گفت در زنجان هم غریب است. من را با تلخی و به کنایه نصیحت کرد که دست از پژوهش و البرزشناسی بردارم چون این عرصه، دشوار و پر از بی مهری متولیان امر است و نتیجه ای غیر از خستگی، بیماری و فقر ندارد. در ورای این سخنان تلخ، پیامش را گرفتم. با اجازه، کتاب چند جلدی و چاپ نشده «تاریخ زنجان» را ورق زدم. پژوهشی دقیق و مستند است که امیدوارم به زودی منتشر شود. او در پایان آن دیدار شیرین، کتاب «مشاهیر شهرستان تاریخی خدابنده» را به بنده هدیه داد و متواضعانه در صفحه نخست آن نوشت: «این یک مجلّد از تألیفات و ترجمه های خودم را به آقای حسین عسکری می دهم که با کمال دقّت مطالعه و نکات انتقادی و ارشادی را با کمال انصاف به مولّف ابلاغ فرماید.»
شامگاه روز 16 فروردین 1396 به دلم افتاد به مناسبت نوروز، سراغی از استاد بگیرم. اما متأسفانه دریافتم که ایشان یک سال پیش در روز 8 فروردین 1395 غریبانه در شهر کرج درگذشته است. خیلی متأثر شدم. در رسانه های استان البرز هیچ خبری نبوده و در زنجان هم به خبرهایی کوتاه و کلّی اکتفا شده بود. به یاد نصیحت آن مرحوم افتادم...
این مورخ، پژوهشگر و جغرافیدان زنجانی متولد 1310 خورشیدی بود که پس از پیروزی انقلاب، در گوهردشت کرج سکونت گزید. آثار استاد نیرومند محل رجوع پژوهشگران در شناخت فرهنگ و تاریخ استان زنجان است. تذکره سخنوران و خطاطان زنجان (چاپ 1347)، شرح زندگانی دانشمندان، روات، رجال لشکری و کشوری استان زنجان (چاپ 1385)، مشاهیر (عرفا، حکما، شعرا و هنرمندان) شهرستان تاریخی خدابنده (چاپ 1388)، تاریخ پیدایش تصوف و عرفان و سیر تحول و تطور آن (بخش اوّل)، عرفا و حکمای استان زنجان (بخش دوّم) (چاپ 1364) و حاج میرزا علی اصغرخان مشیرالممالک زنجانی معروف به حاجی وزیر از جمله آثار چاپ شده استاد نیرومند است. او 14 عنوان کتاب درباره زنجان نوشته که هنوز 9 جلد آن منتشر نشده است.
استاد کریم نیرومند سال ها به معلمی مشغول بود و همزمان با آن به تحقیق در فرهنگ، هنر و تاریخ زنجان می پرداخت. پیکر این پژوهشگر زنجانی - البرزی در آرامستان پایین زنجان و در کنار آرامگاه استاد حسین منزوی غزل سرای نامدار ایران به خاک سپرده شده است. او همیشه در آثارش از نام اصیل «زنگان» به جای نام مجعول «زنجان» استفاده می کرد. روحش شاد و قرین رحمت الهی باد.
- نشر نخست این یادداشت در: حسین عسکری، «پژوهشگر زنجانی - البرزی در همسایگی استاد منزوی»، روزنامه پیام آشنا، سال سوم، ش 867، شنبه 19 فروردین 1396، ص 8.