از فیلسوفان انتظار می رود شرایط برزخی کنونی را تبیین کنند
دکتر حکمت الله ملاصالحی در برنامه «حیاط خلوت» رادیو گفت و گو گفت: «هر جشن و رسمی در تاریخ نمی ماند مگر اینکه یک بنیان عمیق معنوی و جهانی و اصیل را در خود احساس می کنید به همین جهت در میان سیلابی از جشن های کهن تاریخی، نوروز تنها جشنی است که همچنان بر تارک تاریخ ما می درخشد .» برنامه «حیاط خلوت» به دیدار دکتر حکمت الله ملاصالحی رفته است و گذری بر زندگی کاری و شخصی عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی دارد.
رادیو گفتوگو: از زادگاه و دوران تحصیلات آغازین برای ما صحبت می کنید؟
ملاصالحی: بنده متولد 1330 طالقان هستم که در شناسنامه یک سال بزرگتر هستم. شهر طالقان بسیار آرام، زیبا و امن بود که بر روان من تاثیر بسیار گذاشت. هیچ یک از ما که در عالم می آییم، در عدم و خلاء افکنده نمی شویم. هر یک از ما از نخستین دم تولد در میان عالمی از سنت ها و فرهنگ ها و همچنین محیط طبیعی با ویژگی ها و شرایط خاص خودش متولد می شویم. بدون هیچ تردیدی، اوضاع اقلیمی، شرایط فرهنگی و نوع تربیت بر روان و رفتار ما در سال های بعد زندگی تاثیر می گذارد. فراموش نکنیم با اراده و عزم خویش در این عالم نمی آییم. البته خداوند این اختیار و موهبت را به ما داده است که زندگی خودمان را آن طور که بهتر است انتخاب کنیم و خودمان را بسازیم و بپروریم و برای جامعه و جهان بشری مفید باشیم.
رادیو گفتوگو: تحصیلات ابتدایی را در طالقان گذراندید؟
ملاصالحی: بخشی از تحصیلات دوران ابتدایی را در طالقان و روستای گوران گذراندم و بخش هایی دیگر را در تهران بسر کردم و از هر دو راضی هستم، زیرا برای من فرصت خوبی بود. از یک طرف آشنایی با زندگی روستایی که بیشتر احساس و عواطف روستایی تاثیر دارد و از طرف دیگر زندگی شهری که بیشتر عقلانیت و تدبیر و منطق حاکم است و تاریخ آهنگ زندگی مردم را در جامعه شهری رقم می زند. وقتی خارج از کشور هم رفتم با نحوه زندگی دیگری در غرب آشنا شدم که آن هم به بنای تجربیات من افزود و نقش تعیین کننده در زندگی من داشت. ادامه مطلب...
آیت الله شیخ محمدتقی برغانی مجاهد جنگ دوم ایران و روس
شهرزاد احمدپور سامانی
پس از جنگ های دوره اول ایران و روسیه و شکست ایران در سال 1228ق پیمان متارکه جنگ موسوم به عهدنامه گلستان بین ایران و روسیه به امضا رسید و به موجب آن دربند، باکو، شیروان، قراباغ و قسمتی از خاک ایران جدا و به روسیه ملحق شد و دولت ایران از هر گونه ادعایی نسبت به گرجستان و داغستان و مینگرلی و آبخازی صرف نظر کرد . اما در اثر تعیین نشدن خط مرزی بین دو کشور، بار دیگر از سوی روس ها اختلاف بروز کرد و تلاش عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه نیز برای تعیین مرز به جایی نرسید. پس از آن صلح سیزده ساله ای بین ایران و روسیه به وجود آمد. طی این سال ها فتحعلی شاه بارها سعی کرده بود از طریق مسالمت آمیز مناطق اشغالی ایران را باز پس بگیرد، اما دولت روسیه از این کار خودداری می کرد. در سال 1241اخبار ناگواری تهران را برآشفت. روس ها محصولات زراعت کاران اهالی مناطق اشغال شده را به اجبار از آنان می گرفتند. روس ها مسلمانان را مجبور می کردند کودکان خود را به مدارس مسیحی بفرستند. آنان به مساجد و قرآن اهانت می کردند و اهالی مسلمان را از هر جهت در تنگنا قرار داده بودند. اهالی مناطق اشغالی با ارسال نامه ای به مرجع دینی زمان، آیت الله سیدمحمد مجاهد وضع خود را تشریح کرده و از او خواستند فکری به حال آنها بکند.
از سوی دیگر، عباس میرزا نیز توسط برخی نزدیکان خود آیت الله مجاهد را از وضع موجود مطلع کرد و از وی یاری خواست. هدف عباس میرزا از این کار جلب نظر مرجعیت شیعه و وادار کردن شاه به مقابله با تجاوزات و تعدیات قوای روس بود. همان گونه که شاه و ولیعهدش در جنگ دوره اول نیز از علما استمداد جستند. در آن برهه، علما از جمله شیخ جعفر کاشف الغطا نیز با نوشتن رساله های جهادیه و ترغیب مردم به جنگ با نیروهای روسیه، حیاتی تازه به قوای ایران بخشیدند. در چنین موقعیتی آیت الله مجاهد دیگر علما را از وقایع مطلع کرد و همه در صدور فتوای جهاد علیه روسیه متفق شدند. پس از آن وی با ارسال نامه هایی به فتحعلی شاه از او خواست جلوی ظلم و تعدی قوای روس را بگیرد؛ که اگر او این کار را نکند، خود برای آن قیام خواهد کرد.
پس از صدور فتوای جهاد، آیت الله مجاهد به همراه جمعی از علما و طلاب به ایران مهاجرت و در تهران علما را به پایتخت دعوت کرد. به دنبال این دعوت علما در تهران گرد آمدند و در جنگ با روسیه متفق شدند. پس از آمادگی و اعزام نیروها، آیت الله مجاهد و جمعی از علما از جمله آیت الله محمدجعفر استرآبادی، ملامحمدتقی برغانی، میرزا عبدالوهاب قزوینی، ملااحمد نراقی، سیدنصرالله استرآبادی، سیدمحمد قزوینی، سیدعزیزالله مجتهد طالشی و آخوند ملامحمد مامقانی به تبریز مهاجرت کردند. سیدمحمد مجاهد و همراهان برای برانگیزاندن مردم آذربایجان و وانمودکردن این که این حرکت و خیزش با پشتیبانی تائید، همراهی و همگامی علما شکل گرفته و مردم باید از جان و دل مایه بگذارند، به سوی آذربایجان حرکت می کند.
جنگ های دوره دوم ایران و روسیه بدون اعلان رسمی شروع شد. در عوض، نیروهای ایران در سه هفته موفق شدند اغلب نقاطی را که به موجب عهدنامه گلستان به روسیه تسلیم شده بود به کمک اهالی محل باز پس بگیرند، اما در مرحله بعد به دلیل بی کفایتی شاه و خیانت برخی دولتی ها، کمک لازم به عباس میرزا نرسید و با توجه به قدرت ارتش تزاری در داشتن سلاح، نیروهای روسی به پیروزی های فراوانی دست یافتند و قسمت های زیادی از ایران را اشغال کردند؛ از رود ارس گذشتند و تبریز اشغال شد و خوی و ارومیه نیز به اشغال ارتش روس درآمد. در این هنگام، انگلیس که منافع خود را در خطر می دید، وساطت کرد و عهدنامه ترکمانچای امضا شد که به موجب آن امتیازات فراوانی از سوی دولت ایران به حکومت تزاری روس داده شد.
جنگ دوم به سبب پیمان شکنی روس و دست اندازی به شهرها و سرزمین هایی که در قرارداد گلستان نامی از آنها نیامده، شعله ور شد. آنها با مسلمانان سرزمین های اشغالی رفتار نامناسبی داشتند. عباس میرزا این وضع را به علمایی چون سیدمحمد مجاهد گزارش کرد که در مجموع رضایتمندی حکومت قاجار و علما در این جهاد دیده می شود.
- منبع: روزنامه جام جم، شماره 4011 ، به تاریخ 10/4/93، صفحه 11.
«نشست هم اندیشی پژوهشگران تاریخ شفاهی استان البرز» به همت حوزه هنری استان البرز برگزار می شود. با حضور و سخنرانی حجت الاسلام فخرزاده (مدیر دفتر تاریخ شفاهی حوزه هنری)، آقای قاسمی پور (مدیر دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری)، آقای سیدمحمود حسینی (پژوهشگر و محقق تاریخ شفاهی)، دکتر مهراب رجبی (رییس بنیاد البرزشناسی و مشاور استاندار) و دکتر حسین عسگری (پژوهشگر البرزی).
سه شنبه 24 فروردین 1395، ساعت 16
کرج، جهانشهر، بلوار ماهان، روبروی استانداری، سالن کنفرانس میلاد
اشاره: کنگره ملّی بزرگداشت متالّه قرآنی آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی در 25 آذر 1394 با حضور گروهی از پژوهشگران حوزه و دانشگاه از جمله آیت الله سید جعفر سیدان (از شاگردان شیخ مجتبی قزوینی) در شهر قزوین برگزار شد. از مقالات برگزیده این کنگره، مقاله حسین عسکری با عنوان «نگاهی انتقادی به دیدگاه تداوم شیخیه قزوین در مکتب تفکیک» است که مورد تقدیر قرار گرفت.
آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی فرزند مرحوم شیخ احمد تنکابنی از علمای وارسته و دانشوران بلند پایه قرن چهاردهم هجری قمری و از ارکان اصلی مکتب تفکیک است. وی در سال 1278 خورشیدی در یکی از روستاهای قزوین به دنیا آمد، دروس مقدماتی و ادبیات را در قزوین فراگرفت و پس از تکمیل ادبیات عرب، سطوح عالیه فقه و اصول در حوزه های علمیه قزوین و تهران، برای تکمیل تحصیل به همراه پدر عازم نجف اشرف شد و از محضر بزرگانی چون سید محمد کاظم یزدی، میرزا محمدتقی شیرازی، میرزا محمد حسین نایینی بهره جست. پس از بازگشت به وطن، دو سال در قزوین ماند و با افکار مرحوم آیت الله سید موسی زرآبادی قزوینی آشنا شد و به سیر و سلوک روی آورد. مدتی بعد به قم رفت و از محضر آیت الله شیخ عبدالکریم حایری یزدی موسس حوزه علمیه قم استفاده برد و سپس به مشهد رفت در محله دریادل جنب تکیه و مسجد علی اکبری ها سکونت یافت و ضمن اقامه نماز در مسجد مروی ها از معارف بلند بزرگانی چون آقا بزرگ حکیم، میرزا محمد آقازاده، شیخ اسدالله عارف یزدی، شیخ موسی خوانساری، میرزا مهدی غروی اصفهانی استفاده کرد و شاگردان برجسته ای را در مکتب فکری خود پرورش داد. ایشان معارف قرآنی و دوره سطح و خارج فقه و اصول را برای عموم طلبه ها و متون فلسفی از جمله اشارات و اسفار اربعه را برای خواص به روش اجتهادی و همراه نقد تدریس می کرد. در بین سال های 1329 تا 1334ش تفسیر «بیان الفرقان» را در پنج جلد به رشته تحریر در آورد و رساله ای در معرفه النفس، رساله هایی در نقد اصول یازده گانه ملاصدرا شیرازی و آثاری در برخی از علوم غریبه نوشت. او زندگی بسیار ساده ای داشت و نمونه ای مجسم از پرهیزکاری و پارسایی بود و از طلبه های درس خوان به شایستگی حمایت می کرد. این عالم وارسته روز 14 فروردین 1346ش چشم از جهان فروبست و در جانب غربی صحن عتیق امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
___________________________
نگاهی انتقادی به دیدگاه تداوم شیخیه قزوین در مکتب تفکیک
چکیده: آیت الله سید موسی زرآبادی (م1313ش) و آیت الله شیخ مجتبی قزوینی (م1346ش) که از سرزمین قزوین برخاسته اند، از ارکان مکتب تفکیک خراسان به شمار می روند. این مکتب قرآن شناسانه و دین پژوهانه جدید در حوزه معارف شیعه، بر آن است که معارف دینی را خالی از معارف خارجِ دین به ویژه فلسفه و عرفان عرضه کند. منتقدان این جریان فکری، به ویژه در سه دهه اخیر آن را با دیدگاه های متفاوت و متعددی مورد نقد قرار داده اند. از جمله آن نقدها، دیدگاه «تداوم شیخیه قزوین در مکتب تفکیک» است که به وسیله عبدالحسین شهیدی صالحی (م1393ش) مطرح شده است. این دیدگاه درصدد اثبات آن است که مکتب تفکیک همان ادامه شیخیه قزوین است که پس از رحلت آیت الله زرآبادی به شاگرد وی آیت الله شیخ مجتبی قزوینی منتقل گردیده است. نگارنده این مقاله با توجه به اصل تقدّم فهم بر نقد، در بخش نخستین مقاله، تقریری روشن از دیدگاه شهیدی صالحی ارایه کرده و سپس در بخش دوم به نقد آن در دو محور شکلی و محتوایی پرداخته است. آشکار شدن ناسازگاری درونی، خودستیزی و تناقض این دیدگاه از نتایج بررسی آن در فضایی روشمند و منصفانه است.
واژگان کلیدی: مکتب تفکیک، شیخیه، قُرَّتِیّه، سیدموسی زرآبادی، شیخ مجتبی قزوینی.
روزنامه اطلاعات، سال نودم،ش 26408، ضمیمه فرهنگی، ش 260، چهارشنبه 18 فروردین 1395، ص 1
از آتن تا بنیاد حکمت اسلامی صدرا - 1
از آتن تا بنیاد حکمت اسلامی صدرا - 2
چهارشنبه سوری ما بر گرد آتش گفت و گوی قرآنی
این اعتراف اگرچه در ابتدای این نوشته، چیز خوبی نیست اما اجازه بدهید با این کار، صداقتم را ثابت کنم و کمی سر صحبت را با شما باز کنم. امسال برای برگزاری «پنجمین سور سوره های قرآن»، خیلی دل و دماغ درست و حسابی نداشتم. هم به دلیل مشغله های روزمره زندگی ام و هم بابت ترسم از هزینه های آن. در برابر این منِ حیران، در عین حال برای برگزاری این سور، هم استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی و هم دکتر حسین عسکری، چند بار مرا مخاطب قرار دادند. اسفند به نیمه رسیده بود و من همچنان در این گیرودار، گرفتار. بالاخره نشستی با دوستان برگزار شد و شش همکار در کنار هم قرار گرفتیم. دست در دست هم به آماده سازی مقدمات پرداخته؛ هر کدام گوشه ای از کار را به دندان اراده و همت خویش گرفتیم.
پنجمین سور سوره های قرآن، روز 24 اسفند 1394 را برای برگزاری این سور، مناسب یافت. آقای علیرضا جهانی نسب از موسسه استعدادیابی راه آینده نخبگان، تهیه عکس و فیلم سور را پذیرفت. تهیه اقلام تبلیغاتی پیش از سور را آقای ابراهیم حسینلو از موسسه مکتب القرآن بر شانه کشید. آقای هوشنگ حسین زاده از موسسه فرآوری دانش ابریشم سبز برای تهیه اقلام تبلیغاتی حین سور، پای در میدان نهاد. مجری سور هم شد. اطلاع رسانی و دعوت از بانوان فرهیخته شهر را خانم فاطمه حمداللهی از موسسه فرهنگی هنری ظهور نجم البرز، متعهد شد. ادامه مطلب...
اهانت به جایگاه هنر خوشنویسی
احمد شفیعی ها
همین چند ماه پیش بود که، پخش گزارشی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مبنی بر ثبت ملّی بستنی سنتی زعفرانی و مرصع شده با شربت آلبالو و آلوی برغان، کام دوستداران ثبت میراث ملموس و ناملموس را شیرین کرد.روستای برغان (از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز) برای جامعه خوشنویسی ما غریبه نیست. خاستگاه اخوان میرخانی موسسان انجمن خوشنویسان و آقا سیدمرتضی برغانی پدر گرامی میرخانی ها و محترم ترین شاگرد قدوه الکتاب میرزا محمد رضا کلهر. ثبت ملی بستنی برغان نشان از پیگیری و حمایت مجموعه ای از تلاشگران و متولیانی است که یحتمل کامشان به طعم این خوراکی شیرین شده و طاق همت را آن قدر والانهاده اند که به ثبت بستنی برغان همت گماشته اند. کامشان شیرین و خنک و دمشان گرم!
برغان اما میراث ماندگار دیگری هم دارد که اگرچه ریشه در کوچه پس کوچه های تاریخ ایران زمین از قزوین و تبریز و شیراز و اصفهان و کرمانشاه گرفته تا هرات و بخارا دارد لکن همت حلقه نورانی اساتید مرحومان آقا سیدحسین میرخانی کاتب قرآن و سیدحسن آقا میرخانی سراج الکتاب با پایمردی قلندرانی همچون مرحومان علی اکبرخان کاوه و ابراهیم بوذری تحت عنوان کلاس های آزاد خوشنویسی به بنای شبستانی منجر شد که چلچراغ نورافشانش ده ها و ده ها متعلم و هنرپژوهی بوده اند که احصاء نام یکایکشان از حوصله این مقال خارج است. دریغ و صد دریغ که در وانفسایی که وزیر اماراتی متولی برگزاری جشنواره البرده، صرف عجم ستیزی و مخالفت با خط پارسی از گنجاندن رشته نستعلیق در آخرین جشنواره البرده سرباز زده و نتیجتا این جشنواره امسال با گرایش های نسخ و ثلث...آن هم با رویکرد ترکی عربی برگزار شده، ساز همنواز با این رویکرد، در پستوهای مدرنخانه هنری خودمان هم نواخته می شود . صد البته از وزیر حاشیه نشین خلیج فارس انتظاری نیست. چشم گاهی سیاهی رفته و دل وقتی آشوب می شود که متولیان حفظ و اشاعه میراث فرهنگی ما، یا چشم بر واویلتای دلسوزان شریف ترین هنر تجسمی ندارند یا شوربختانه اصلاً در باغ نیستند. بقول یکی از استادان وقتی خطاب این سوال واقع شدند که استاد برای ثبت جهانی نستعلیق چه کار باید در یک جمله گفتند: «بگذارید ثبت ملّی شود ثبت جهانی پیشکش.» ادامه مطلب...
لوح گلین شش هزار ساله
سند همکاری تجاری ازبکی و شوش در هزاره چهارم پیش از میلاد
اُزبکی یکی از روستاهای کوچک غرب استان البرز است اما شهرتی جهانی دارد. خشت گِلین نه هزارساله آن در موزه سازمان ملل متّحد، روایتگر دیرپایی مدنیّت در ایران است و شهر مادی یک کیلومتر در یک کیلومتر آن که مشابه اش تاکنون در هیچ یک از محوطه های باستانی منسوب به مادها دیده نشده است. در مجموع آثاری از هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح تا دوره اسلامی (ایلخانیان) در این محوطه وجود دارد. به همین جهت، دکتر یوسف مجیدزاده چهره ماندگار باستان شناسی ایران از تعبیر «دانشگاه باستان شناسی» برای ازبکی استفاده می کند؛ چون سیر باستانی نه هزار ساله ای در ده تپّه آن قابل مشاهده است.
استاد مجیدزاده سرپرست گروه کاوش در محوطه باستانی ازبکی، در یکی از روزهای سرد پاییزی سال 1378 خورشیدی، یک لوح گِلی باستانی را در «مارال تپه» محوطه ازبکی کشف کرد که با مطالعه آن نتایج شگفت انگیزی به دست آمد. مارال تپه از اواسط هزاره چهارم پیش از میلاد این سند افتخارآمیز را در دل پر راز خویش حفظ کرده و آن را پس از گذشت این هزاره های طولانی به مردم فرهنگ دوست ایران هدیه کرده است. این لوح گلین بیشتر شبیه گل نبشته های دوران آغاز عیلامی است که ارقام و نشانه های آن تا کنون مشاهده نشده است.
به نظر می رسد لوح به دست آمده بخشی از یک لوح محاسباتی باشد. در آن، ارقام بیشتر به صورت سوراخ های کوچک گِرد در اثر ناخن و یا وسیله ای مانند آن ایجاد شده و قبل از باز کردن حساب مجدّد به کمک خطی افقی حساب پیشین را به اصطلاح بسته اند. ورز گِل چنان به خوبی انجام گرفته که جنس آن به طور کامل فشرده و سخت شده است و حتّی یک حباب هر چند کوچک هوا هم در سطح لوح به چشم نمی خورد. شکل لوح احتمالاً راست گوشه است. طول این قطعه در حالت کنونی 7/6 و عرض آن 7/5 سانتیمتر است اما به نظر می رسد که در اصل ابعادی به مراتب بیشتر از این داشته است. ضخامت لوح در حدود یک سانتیمتر است و نگاهی به پشت آن نشان میدهد که یک بار بر آن چیزهایی نوشته شده اما پیش از خشک شدن لوح، سطح آن را صاف کرده یا به عبارت دیگر پاک کرده اند.
این لوح به همراه پیکره و سفال لب واریخته ای که از سکویی واقع در غرب برش حفاری مارال تپه به دست آمده، دست کم بر وجود نوعی ارتباط تجاری میان شوش باستان واقع در استان خوزستان و محوطه باستانی ازبکی در استان البرز دلالت می کند.با احتساب فاصله مکانی این مناطق می توان به شگفتی و اهمیت موضوع پی برد. در سال 1380ش مقالهای از «فرانسوا والا» زبان شناس فرانسوی در یکی از مجله های تخصصی زبان شناسی فرانسه در معرفی این لوح به چاپ رسیده است.
منابع: یوسف مجیدزاده، نخستین و دومین فصل حفریات باستان شناختی در محوطه ازبکی، ص 57؛ همان، گزارش سومین فصل کاوش های باستان شناختی محوطه ازبکی، ص 5؛ پژوهشنامه ادارهکل میراث فرهنگی استان تهران، دفتر سوم، ص 279؛ روزنامه آزاد، ش 215، ص 1.
نشر نخست این مقاله در: نوروزنامه: ویژه نامه نوروزی روزنامه اطلاعات، دوشنبه 24 اسفند 1394، ص 35.
توضیح ضروری: لوح گلین به دست آمده از محوطه باستانی ازبکی واقع در شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز، متعلق به هزاره چهارم پیش از میلاد است. با این اوصاف عنوان «لوح گلین شش هزار ساله» صحیح است.
دانشمند فرهیخته استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی
حلقه زرین ارتباط میان جامعه عزیز باستان شناسی و فلسفه
روز چهارشنبه 12 اسفند 1394 آیین نکوداشت مقام علمی - فرهنگی دکتر حکمت الله ملاصالحی و اهدای چهارمین نشان دکتر عزت الله نگهبان به وی در بنیاد نخبگان و در جمع فرهیختگان حوزه باستان شناسی و حکمت و فلسفه و ایران شناسی به همت انجمن علمی باستان شناسی ایران برگزار شد. در آغاز این آیین، دکتر قدرت الله علیزاده - معاون بنیاد ایران شناسی و بنیاد حکمت اسلامی صدرا - پیام آیت الله سید محمد خامنه ای - رئیس بنیاد ایران شناسی و بنیاد حکمت اسلامی صدرا - را به مناسبت نکوداشت استاد ملاصالحی قرائت کرد. در این پیام آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم. تکریم مقام معلم این وارث شایسته انبیا در تعلیم و رهانیدن بشریت از جهل و تاریکی قلب همگان را سرشار از شادی و شعف می نماید تا بلکه بتواند گوشه ای از مقام و مرتبه معلم را بر ما هویدا سازد. بنیاد ایران شناسی به نوبه خود این حرکت شایسته را که به همت فرزندان برومند انجمن علمی باستان شناسی و بنیاد ملی نخبگان طراحی و معماری شده است را در خور تقدیر و سپاس می داند.
مفتخر است حضور دانشمند فرهیخته استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی را چون حلقه زرین ارتباط میان جامعه عزیز باستان شناسی و فلسفه شناخته و این پیوند را در تعالی شناخت فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی تحکیم نموده است. استاد گرانقدر جناب آقای دکتر حکمت الله ملاصالحی از زمره دانشمندانی است که بی هیچ سودایی دانش و عشق خود را به ایران و اسلام از مجرای علم باستان شناسی بر جان شیفتگان این عرصه به سخاوت تسری داده و همچنان در صیانت از مواریث مدنی و معنوی ایران اسلامی و در فزونی بخشیدن به ارتقای معرفت جامعه علمی پیرامون هویت ایرانی به پژوهش از دورترین زمان حضور انسان در تاریخ تاکنون همت گمارده است.
اینجانب ضمن آرزوی توفیق و درخشش بیش از پیش این دانشمند فرزانه و باستانشناس فیلسوف از خداوند منان سربلندی و سرفرازی ایشان را خواستارم.
سید محمد خامنه ای رییس بنیاد ایران شناسی و بنیاد حکمت اسلامی صدرا - 12 اسفند 1394