سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 


 

به یاد آن سرو سهی 

بسمک اللهم یا رفیق 

یاد ده ما را سخن های دقیق

همیشه در زندگی ات غرق در نعمت های بی شمار آسمانی و الاهی هستی اما به اهمیت برخی نعمت ها اشراف و توجه داری و برخی بلکه بسیاری را هم اصلاً نمی بینی و درنمی یابی. یکی از این نعمت های لذیذ بی مانند، حضور در نمایشگاه بین المللی کتاب است. آن سال ها نمایشگاه در بزرگراه شهید چمران - خیابان سئول در انبوهی از دار و درخت، غرق بود. اردیبهشت و درخت و کتاب. حال و هوای نمایشگاه با آن چه اکنون در فضای مصلی رخ می دهد تفاوتی اساسی داشت. این نعمت را اکنون که سالیانی است از آن محرومی بهتر و بیشتر، درک می کنی. این نعمت، زمانی آسمانی تر و بی بدیل تر می شود که با دیدار دانشمندی از دانشمندان یکی یک دانه این مرز و بوم، همراه باشد. سال 1381که با دکتر حسین عسکری و آقای محمد فلاح نژاد، کوچه باغ های بهشتی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را مست از عطر شکوفه های رنگارنگ کتاب، می چمیدیم با سرو سهی استاد دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن، روبه رو شدیم. ذوق زده از این دیدار ناب، گرم صحبت با استاد شدیم. آن چه اکنون از آن دیدار در خاطر دارم یکی این پرسش است که چرا با آن سابقه دراز شاعری، شعر را کنار گذاشتید و به سراغ نثر رفتید؟ استاد فرمودند که دیدم دیگر نمی توان با زبان شعر، جهانی حرف زد. دیگری هم پرسش درباره شاعر یک بیت معروف بود. آن بیت معروف را حضرت امام در کتاب «مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه» استفاده کرده بودند. حضرت امام با آن که کتاب را به عربی نبشته بودند اما این بیت فارسی را در مقدمه آن کتاب، آورده بودند. استخراج کننده منابع آن کتاب در پانوشت، شاعر آن بیت را حضرت سعدی دانسته بود و به امثال و حکم مرحوم دهخدا استناد جسته بود اما انس ناچیزم با کلیات حضرت شیخ اجلّ، نمی گذاشت این استناد را بپذیرم. جست وجویم در کلیات شیخ هم به جایی نرسید. در کتابخانه امام صادق - علیه الصلاه و السلام - مقدم شهر نظرآباد، امثال و حکم استاد دهخدا را یافتم و با کمال تعجب دیدم که آن مرحوم آن بیت را بی نام شاعر، آورده اما چون بیت بعدی از شیخ اجلّ است استخراج کننده منابع کتاب حضرت امام (ره) به سهو، پنداشته این هردو بیت از فرمانروای ملک سخن است. آن بیت را برای استاد اسلامی نُدوشن، خواندم:

«من، گنگ خواب دیده و عالم تمام، کر

من، عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش»

استاد اسلامی نُدوشن، کمی تامل کردند و گفتند: این شعر باید برای اواخر زندیه و اوایل قاجاریه باشد. در سررسیدی که بعدها پدرخانم ارجمندم آقای سید محمد سادات رسول به من هدیه کردند این بیت به موبد هندی نسبت داده شده بود اما تا کنون، نام و نشانی از این شاعر در زندگی نامه های شاعران، نیافته ام. عکس فوق و یادداشت پشت آن، گزارش ماندگار و یادگار آن روز و آن لحظه است. مدتی بعد برای نوشتن مقدمه ای بر کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» دکتر حسین عسکری، سه جلد از کتاب «روزها» (زندگی خودنوشت استاد محمدعلی اسلامی نُدوشن) را زیر و رو کردم. می خواستم از نثر ایشان و زاویه دید ایشان، الهام بگیرم. مقدمه مفصلی آماده کردم اما دکتر عسکری از چاپ آن در کتاب، پشیمان شد و گفت که به پیشنهاد استاد دکتر ناصر تکمیل همایون، چنین کرده است. استاد تکمیل همایون و دکتر یوسف مجیدزاده بر کتاب دکتر عسکری، مقدمه نوشته اند. آن مقدمه مفصلم را البته آقای عسکری در نشریه «پیام زمان» ویژه شهرستان ساوجبلاغ، چاپ کردند. سرکار خانم معصومه توحیدلو آن نشریه را اداره می کردند. روح استاد اسلامی نُدوشن، قرین رضوان حضرت راضی.

موسسه رخسار قرآن

17اردیبهشت 1401

اسماعیل آل احمد


شادروان استاد دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن 

_________________________________

 

نام شریف حمیدرضا نادری

یکی از خوشی های زندگی ام، آشنایی با استاد حمید رضا نادری (فرهنگی پیش کسوت و خوشنویس شناخته شده البرزی) است. شکر خدا، این آشنایی و رفاقت با برکت دارد به «دهه سوم» خود نزدیک می شود. انسی دیرپا که با خاطرات شیرین از «امورتربیتی آموزش و پرورش منطقه ساوجبلاغ» در نوجوانی آغاز شده و در «فرهنگسرای امام علی علیه السلام شهر هشتگرد» و «موسسه فرهنگی هنری شمیم جوان البرز»، در جوانی و میان سالی ادامه پیدا کرده است. نام استاد نادری با فرهنگ و هنر شهرستان های ساوجبلاغ، نظرآباد، چهارباغ و طالقان گره خورده است. معلمی دلسوز که بیش از سی سال از زندگی‌اش را وقف فرهنگ و هنر و تعلیم و تربیت چند نسل از دانش‌آموزان و هنرآموزان استان البرز کرده است. بی تردید نام شریف استاد نادری دلالت می کند بر نجابت، بردباری، خیرخواهی، سخت کوشی، آزادگی و آزاداندیشی در عین پایبندی به ارزش های معنوی و اخلاقی. با افتخار و اشتیاق در «آیین اردیبهشت سپاس» شرکت خواهم کرد جهت عرض ادب به این فرزند اردیبهشتی البرز عزیز.

گر در سرت هوای وصال است حافظا

باید که خاک درگه اهل هنر شوی

 حسین عسکری

19 اردیبهشت 1401

 

_________________________________

 

آیین اردیبهشت سپاس به روایت اسماعیل آل احمد

بسمک اللهم یا رفیق

یاد ده ما را سخن های دقیق

برای کنده شدن از زمین، هیچ نیازی به زمینه سازی های دور و دراز نیست. کافی است با لب قلمی دزفولی که از نوشت افزار سرکوچه به هزار ذوق و شوق و امید و آرزو خریده ای از گونه خیس مرکبی که در پرنیان مهربان لیقه، غنوده است بوسه بگیری. یا با رقص همان قلم دزفولی، آواز پر جبرئیل را در حرای ملکوتی گوش جانت به سردادن آواز، واداری. یا حتی اگر به هر دلیلی نتوانستی پای در این کهکشان بگذاری می توانی غزال عطشان چشمانت را به تفرج در باغستان آثار رسولان خوشنویس سرزمین هنر و فرهنگ و قلم و کتاب - ایرانِ جان - ببری و به پرواز درآیی. پنج شنبه (22اردیبهشت 1401) در فرهنگسرای امام علی - علیه السلام - هشتگرد، غرقه در سکر آیین "اردیبهشت سپاس" از عمق جان به برگزارکنندگان آیین، دست مریزاد گفتم. مدتی دراز بود که فضاهایی مثل فرهنگسرا را لبریز از شرکت کنندگان مشتاق ندیده بودم. زن و مرد و کوچک و بزرگ و نزدیک و دور آمده بودند تا سپاسگزار باشند    .         "حمیدرضا نادری" استاد نام آشنای خوشنویسی ساوجبلاغ فرهنگی، همان نازنین فرهیخته ای است که همه آمده بودند تا بیش از چهاردهه تکاپوهای جهادی و علمی و آموزشی و فرهنگی و ورزشی و هنری اش را ارج و اجر بنهند . هنرمندان کرج و ساوجبلاغ فرهنگی و قزوین و دوستان و شاگردان و همکاران استاد حمیدرضا نادری، نگین درخشان و درافشان اردیبهشت سپاس را در رکاب و حلقه تشویق ها و توجهات بی پایان و ممتد خویش در طواف گرفته بودند. قرار است این آیین، هرسال از کوشش های درازدامن فرزندان فرهیخته دیارمان، خالصانه و صمیمانه و بی هیچ امید و چشم داشتی به این مدیر و آن مسوول، سپاس بگذارد.

 - به نقل از کانال تلگرامی البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

 

اطلاعیه نکوداشت استاد حمید رضا نادری در شهر هشتگرد، 22 اردیبهشت 1401

 

حمید رضا نادری در کنار استاد غلامحسین امیرخانی

 

 

 

سه نمونه از آثار خوشنویسی استاد حمید رضا نادری

 

از راست: حسین عسکری، استاد حمید رضا نادری، فرهنگسرای امام علی علیه السلام هشنگرد، سال 1386

 


نوشته شده در  سه شنبه 01/2/20ساعت  4:11 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

اشاره به روستای ایستای طالقان در نقد جریان روشنفکری دینی

 

دکتر سید جواد میری (متولد 1350ش) جامعه شناس و دانشیار جامعه‌شناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. آثار او عمدتاً در حوزه نظریه اجتماعی و متفکران اسلامی است  . دکتر میری در گفت و گویی با روزنامه فرهیختگان، نوک‌پیکان حمله‌اش را به سمت روشنفکران دینی مانند محسن کدیور و عبدالکریم سروش گرفته و معتقد است بدفهمی یا سوءفهم‌ها از سکولاریسم، بیشتر به گردن جریان روشنفکری دینی است.

او در اثنای نقد جریان روشنفکری دینی، به مناسبتی به سبک زندگی آمیش ها (تجددگریزان مسیحی) و اهل توقف طالقان (تجددگریزان شیعه و مسلمان) اشاره کرده است: «...اینجا شما توانایی برگرداندن یا سوئیچ به عقب را ندارید. می‌توانید مثل آمیش‌ها و کسانی که در نزدیک طالقان زندگی می‌کنند و از هیچ‌یک از مظاهر تمدن و تکنولوژی استفاده نمی‌کنند به‌صورت یک اقلیت در یک دشت زندگی کنید، ولی وقتی می‌خواهید در چهارراه تمدن قرار بگیرید و ادعای تمدنی نیز داشته باشید، دیگر نمی‌توانید نسبت‌به عرف جهان بشری بی‌تفاوت باشید و هیچ کاری نکنید...»

 

 متن کامل گفت و گوی فوق



نوشته شده در  چهارشنبه 01/2/14ساعت  11:36 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

آیین یک سالگی کوچ یار وفادار ابوذر

 نخستین سالگرد درگذشت شادروان استاد سید محمدحسین میرابوالقاسمی طالقان‌پژوه و یار صمیمی و وفادار ابوذر انقلاب مرحوم آیت‌الله سید محمود علایی طالقانی با مشارکت خانواده آن مرحوم، بنیاد البرزشناسی، مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی، موسسه رخسار قرآن و صندوق قرض الحسنه آیت الله طالقانی در روز شنبه 17اردیبهشت  1401 از ساعت 16تا 18در مهدیه بزرگ شهر کرج برگزار می شود. در این آیین بزرگداشت، دقایقی درباره تکاپوهای علمی و فرهنگی خاندان میرابوالقاسمی در معرفی فرهنگ، تاریخ و مشاهیر استان البرز به ویژه طالقان سخن خواهم گفت. البته تاکیدم بر فعالیت های مشترک مرحوم سید محمدتقی و سید محمدحسین میرابوالقاسمی خواهد بود.

زنده یاد سید محمدحسین میرابوالقاسمی در 15اردیبهشت 1400مقارن با شب قدر در سن 87سالگی در شهر کرج درگذشت. او عضو هیئت مدیره مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی و بنیانگذار و رئیس هیئت مدیره صندوق قرض الحسنه آیت الله طالقانی شهر کرج بود. از آثار مکتوب برجای مانده از آن مرحوم می‌توان به کتاب دو جلدی «طالقانی فریادی در سکوت» (چاپ 1382)، «طالقانی و دگرگونی تاریخ» (چاپ 1389)، «طالقانی عمری در جهاد و روشنگری» (آماده چاپ) و تعدادی مقاله در نشریات فرهنگی اشاره کرد. برگزاری سلسله همایش های «طالقان شناسی» در دهه هفتاد و هشتاد شمسی با حضور بزرگان فرهنگ و دانش، از دیگر اقدامات علمی و فرهنگی مرحوم میرابوالقاسمی به شمار می رود که متن آن سخنرانی‌ها در سال 1386در قالب کتابی با عنوان «آشنایی با فرهنگ و تاریخ و مفاخر طالقان» منتشر شده است. پیکر این نویسنده البرزی در آرامستان زادگاهش روستای گلیرد طالقان به خاک سپرده شده است.

حسین عسکری

10 اردیبهشت 1401

 خبر خبرگزاری مهر در این باره


 

 

شادروان سید محمدحسین میرابوالقاسمی

_______________________________

 

 

 

آثار چاپ شده مرحوم سید محمد حسین میرابوالقاسمی

 

صفحه اول کتاب «آشنایی با فرهنگ، تاریخ و مفاخر طالقان»

____________________

 

 

 


نوشته شده در  شنبه 01/2/10ساعت  7:54 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

روز سه شنبه 6 اردیبهشت 1401 ادمین صفحه اینستاگرامی «تاریخ و تمدن طالقان»، ویدئویی 7 دقیقه‌ای از روستا ایستای طالقان (محل زندگی گروهی از تجددگریزان سنتی مقلد آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی) منتشر کرده است. ویدئویی که دارای تصاویری واضح از منازل، مزارع و حریم خصوصی ساکنان روستای ایستا با مدد از «فناوری هلی شات» است. 

 آیا این گونه سرک کشیدن های کنجکاوانه به حریم خصوصی افراد، اشکال شرعی و اخلاقی ندارد؟ آیا نوعی خشونت و آزار اجتماعی به شمار نمی رود؟ این در حالی است که در تابلوهای نصب شده در ورودی روستا، اهل توقف طالقان اعلام کرده اند که به ورود بدون اذن و عکس برداری از محل سکونت خود راضی نیستند.

بر اساس اخلاق پژوهش و اصول مطالعات اجتماعی، ما حق نداریم به بهانه شناخت یک پدیده و ارضای کنجکاوی مخاطبان رسانه خود، حقوق مسلم افراد و حریم خصوصی آن را نادیده بگیریم. اگر این گونه رفتارها نسبت به منزل، خانواده و حریم خصوصی ما انجام شود چه واکنشی از خود نشان خواهیم داد؟

نوشتن و سخن گفتن درباره یک روستای تجددگریز در رسانه‌ها، فی نفسه اشکال اخلاقی و حقوقی ندارد اما سرک کشیدن به حریم خصوصی آنان، حتماً بار حقوقی و شرعی دارد و می تواند عقوبت این جهانی و آن جهانی در پی داشته باشد. لطفاً اگر باور دینی داریم، «حق الناس» و اگر عرفی می اندیشیم، «حق شهروندی» اقلیت های مذهبی و فرهنگی کشور عزیزمان ایران را نادیده نگیریم. به گمانم شادروان آیت الله طالقانی می تواند الگوی عملی خوبی برایمان باشد.

 

 حسین عسکری

(نویسنده کتاب روستای ایستا)

7 اردیبهشت 1401

 


تصویری از فیلم تهیه شده با هلی شات از روستای ایستای طالقان

 

 

دو تابلوی نصب شده در ورودی روستای ایستای طالقان

 

نخستین و تنها کتاب منتشر شده درباره اهل توقف طالقان

___________________________________

 

توضیح ضروری     

ادمین محترم صفحه اینستاگرامی «تاریخ و تمدن طالقان» پس از انتشار پست فوق، فیلم ضبط شده با هلی شات از روستای ایستای طالقان را از صفحه خود حذف کردند. از اقدام مسؤلانه ایشان صمیمانه سپاسگزاریم.

 

 


نوشته شده در  چهارشنبه 01/2/7ساعت  12:50 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

روز دوشنبه 5 اردیبهشت 1401 میهمان «کانون وکلای دادگستری استان البرز» بودم. آقای دکتر حسین تفویضی رئیس این کانون - که خود از فرزندان خوش نام و فرهیخته البرز است - با اهدای لوح تقدیر، بنده را به جهت فعالیت‌های ناچیزم در حوزه «البرزپژوهی» مورد لطف قرار دادند

مدتی پیش خدمت آقای دکتر عرض کردم که در روند بررسی اسناد مربوط به استان البرز، تعداد قابل‌توجهی سند درباره وکالت و قضاوت در محاکم شرعی و عرفی و حقوق‌دانان نامی البرز دیده‌ام که قابلیت دارد در قالب کتابی مستقل با عنوان «تاریخ قضاوت و وکالت در البرز» تالیف و منتشر شود. همچنین پیشنهاد طراحی و برگزاری «جایزه و جشنواره ملی شادروان استاد دکتر مهدی شهیدی» با محوریت البرز در زمینه «تعالی دانش و اخلاق در نهاد وکالت» ارائه کردم. ایشان مشتاقانه از این پیشنهادهای فرهنگی - پژوهشی استقبال کردند و در ادامه درباره چند نمونه از این اسناد و چهره ها، گفت و گو کردیم. بار دیگر از میزبانی گرم و مهر کانون وکلای دادگستری استان البرز، صمیمانه سپاسگزارم.

 

ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چند

 حسین عسکری


 - به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology



نوشته شده در  سه شنبه 01/2/6ساعت  1:27 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

البرزیان فیضیه تهران

دوست عزیزم آقا اسماعیل آل احمد در 10بهمن 1400از سفر زیارتی مشهد مقدس، تحفه ای 592صفحه‌ای آورد به نام «فیضیه تهران» نوشته حمید سبحانی صدر (متولد 1362ش) که دانشنامه بیش از 154تن از طلاب، متولیان و مدرسان مدرسه علمیه مروی و سپهسالار قدیم شهر تهران است. مدرسه‌ای شناخته شده که در روزگار فتحعلی شاه قاجار به همت وزیرش محمد حسین خان قاجار مروی (درگذشت 1197ش) ساخته شد. کتاب فیضیه تهران در تابستان 1400در شمارگان هزار نسخه به چاپ رسیده است. نام 9البرزی هم در این کتاب دیده می شود:

1. ملا نظرعلی طالقانی (درگذشت 1267ش)؛

2. شیخ مسیح طالقانی (درگذشت 1299ش)؛

3. آیت الله سید ابوالحسن گلیردی طالقانی (درگذشت 1310ش)؛

4. آیت الله حاج سید هادی طالقانی ورامینی (درگذشت 1324ش)؛

5. آیت الله سید محمدتقی آل احمد طالقانی (شهادت 1332ش)؛

6. آیت الله حاج سید احمد طالقانی (درگذشت 1340ش)؛

7. آیت الله میرزا ابوالفضل نجم آبادی (درگذشت 1344ش)؛

8. آیت الله سید محی الدین علوی طالقانی (درگذشت 1347ش)؛

9. آیت الله سید ابوالحسن رفیعی طالقانی قزوینی (درگذشت 1353ش).

باعث افتخار بنده است که نویسنده کتاب فیضیه تهران، از یکی از مقالاتم به عنوان منبع استفاده کرده است: «مجتهد ساعت ساز»، روزنامه اطلاعات، ضمیمه فرهنگی، شماره 357، چهارشنبه 9خرداد 1397.

حسین عسکری

12بهمن 1400

 

__________________________


 

 

قرآن پژوهان البرزی در سرزمین قزوین

پیوندهای فرهنگی و تاریخی استان های قزوین و البرز موجب شده که در تاریخ نویسی و معرفی مشاهیر این دو استان همسایه، اشتراکاتی رخ دهد که از نظر مطالعات تاریخی، فرهنگی و جغرافیای تاریخی، اشکالی بر آن وارد نیست. اخیراً آقای نعمت الله یوسفی رامندی (متولد 1342) نویسنده قزوینی، در کتاب 543 صفحه ای «قرآن پژوهان معاصر استان قزوین» با مقدمه استاد بهاءالدین خرمشاهی، به معرفی چهره های قرآنی البرزی زیر هم پرداخته است:

1. آیت الله سید محمود علایی طالقانی (درگذشت 1358) نویسنده تفسیر پرتوی از قرآن؛

2. آیت الله سید ابوالحسن رفیعی طالقانی قزوینی (درگذشت 1353) حکیم قرآن پژوه معاصر؛ 

3. آیت‌الله میرزا ابوتراب شهیدی (درگذشت 1335) نویسنده تفسیری به زبان فارسی در پنج جلد؛

4. شیخ حسن صالحی (درگذشت 1359) نویسنده تفسیر سوره واقعه؛

5. استاد عبدالحسین شهیدی صالحی (درگذشت 1393) نویسنده کتاب تفسیر و تفاسیر شیعه؛

6. دکتر حسن شهیدی صالحی (متولد 1360) نویسنده دو کتاب قرآنی به زبان های عربی و فارسی؛

7. رقیه خانم شهیدی صالحی (درگذشت 1358) نویسنده دو رساله قرآنی دست نویس؛

8. استاد علیرضا تک دهقان (متولد 1336) خوشنویس و کاتب قرآن کریم به خط نسخ هندی.

از افتخاراتم آن که آقای یوسفی رامندی در نگارش کتابش از یکی از آثار ناقابل بنده (علمای مجاهد استان البرز، کرج: نشر شاهدان البرز، 1397) در معرفی چهره های قرآنی البرزی استفاده کرده است. جا دارد در این ماه معنوی به مدیران محترم ادارات کل تبلیغات اسلامی و فرهنگ و ارشاد اسلامی استان البرز پیشنهاد دهم که به فکر نگارش کتاب «قرآن پژوهان استان البرز» باشند. با توجه به دانسته هایم از چهره ها و آثار چاپی و دست نویس این حوزه، یقین دارم اثری خواندنی و قابل توجه خواهد شد.

حسین عسکری

18فروردین 1401 /  5 رمضان 1443

 

 


نوشته شده در  شنبه 01/2/3ساعت  6:13 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

 تغییر نام یا تغییر هویت؟! 

 روز پنج شنبه 25 فروردین 1401 در وب سایت خبرگزاری ایرنا خواندم که با موافقت استاندار البرز، نام «شهر جدید هشتگرد» به «مِهستان» تغییر یافته است. به جهت دانسته هایم از «تاریخ هشتگرد»، این را یک تغییر نام معمولی نمی دانم، بلکه آن را تصمیمی شتاب زده، تبلیغاتی، احساسی، غیر فرهنگی، غیرکارشناسی و بی حاصل می‌دانم که به هویت این شهر نو، آسیب های جدی خواهد زد. اما دلایلم:

1. بین شهر جدید و قدیم هشتگرد، فقط به اندازه عرض چند متری یک شاهراه (اتوبان) فاصله است و چند سال آینده به همراه چند روستای اطراف، کاملاً به یکدیگر خواهند رسید. البته الان هم رسیده اند چون فضای خالی عمده ای بین دو شهر وجود ندارد. در واقع، هشتگرد یکپارچه، کلان شهری بین شهرهای بزرگ کرج و قزوین به شمار می رود.

2. نام «هشتگرد»، گرانبار از معنا و دلالت های فرهنگی و تاریخی است. از تپه جنوبی آن به نام «چال تپه» (محل استقرار اولیه و کهن هشتگرد)، سفال های دوره اشکانی به دست آمده است. پس دست کم مدنیت در آن، قدمت 2200 ساله دارد. از دیگر سو، در مکتوبات شناخته شده 900 ساله ای همانند «نقض» نوشته عبدالجلیل رازی قزوینی، «التدوین فی اخبار قزوین» نوشته عبدالکریم رافعی قزوینی و «الفهرست» نوشته شیخ منتجب الدین رازی، نام هشتگرد (= هشتجرد) و تعدادی از نام آوران آن همانند دهخدای فخرآور هشتجردی، شهید جمال الدین عبدالصمد هشتجردی، عبدالرحیم هشتجردی و محمد قاضی هشتجردی آمده است. تشیع دوازده امامی در هشتگرد، قدمت هزار ساله دارد. پیشینه کاروانسرای ینگی امام در شهر هشتگرد، به روزگار صفویه باز می‌گردد که در مسیر جاده ابریشم قرار داشته و قرار است به زودی به عنوان یکی از مصادیق «کاروانسرای ایرانی» در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شود. از نام هشتگرد و آثارش (امامزادگان جعفر، هادی و علی النقی، چال تپه و تپه و کاروانسرای ینگی امام)، فراوان در متون مکتوب دوره قاجاریه (نوشته های نویسندگان، جهانگردان و فرستاده های سیاسی ایرانی و خارجی) یاد شده است. دست ‌کم 50 سفرنامه را در این راستا دیده ام. همچنین در اسناد تاریخی مربوط به صدر قاجاریه، جنبش مشروطیت، استبداد صغیر و فتح تهران، نهضت جنگل، کودتای سوم اسفند 1299، جنگ های جهانی اول و دوم، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و... کم و بیش به نام هشتگرد و آثارش اشاره شده است.

3. به جهت کثرت استعمال و بازتاب گسترده آن در رسانه‌ های جمعی و منابع مکتوب، نام «هشتگرد» برای «شهر جدید هشتگرد»، کاملاً جا افتاده است، انتظار می‌رود مجریان این تغییر نام - که بیشتر اهل سیاست و قدرت هستند - با اهل فرهنگ و البرزپژوهان مشورت و همفکری می کردند. چون «تغییر نام» شهر جدید هشتگرد منجر به «گسیختگی هویتی» و در ادامه، به «بحران هویت» در این شهر منتهی خواهد شد؛ به طوری که پیوند آن با ریشه های تاریخی و دلالت های هویتی «هشتگرد کهن» قطع خواهد شد. شهر فقط خیابان، جدول، میدان و پارک نیست؛ بلکه نیازمند هویت فرهنگی و تاریخی هم است تا بین ساکنانش، زیستی دلچسب و پیوندهای عمیق شهروندی مبتنی بر ارزش های معنوی و فرهنگی برقرار شود.

4. با توجه به تجربه ام در تغییر نام برخی شهرها و روستاهای استان البرز، هشدار می دهم که نام جدید «مِهستان» جا نخواهد افتاد و به جای آن نام آزار دهنده و نامأنوس «شهر جدید مَهستان هشتگرد» رایج خواهد شد‌. در همین قدم های آغازین، خبرگزاری ایرنا در خبر روز 25 فروردین 1401 از عنوان عجیب «شهر مهستان هشتگرد» استفاده کرده است! آن وقت است که خواهند گفت: «آمدند ابرویش را درست کنند، زدند چشمش را هم کور کردند!»

5. به گمانم، باید تلاش کرد تا به مرور، پیشوند «قدیم و جدید» از نام این دو شهر پیوسته به هم، حذف شده و یکپارچه به آن «هشتگرد» اطلاق شود. اگر چه کاربرد این پیشوند زمانی، اشکال چندانی هم ندارد چون نشان دهنده محله های قدیم و جدیدِ کلان شهری به نام هشتگرد در استان البرز است.

6. پیشنهاد می کنم تا دیر نشده، استاندار محترم در قدم اول، اجرای این مصوبه غیر فرهنگی را متوقف کرده و در این راستا با گروهی از کارشناسان تاریخ و باستان شناسی (البرزپژوهی)، جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی، شهرسازی، مدیریت و برنامه ریزی شهری، زبان و ادبیات فارسی و... به گفت و گو، همفکری و مشورت بنشیند. به گمانم، نام «مِهستان»، مسمایی جز مِه آلود بودن شهر جدید هشتگرد در روزهایی از سال ندارد اما نام هشتگرد دلالت های قابل توجه و ارزشمندی در زمینه‌ های فرهنگی و تاریخی دارد که به زوایایی از آن اشاره شد. البته عدم رواج تلفظ یکسان از نام مهستان هم یکی از مشکلات آینده خواهد بود: مِهستان/ مَهستان. اگر هم منظور تغییر دهندگان نام شهر جدید هشتگرد، اشاره به معنای «بزرگ» و «بزرگترین» (مُغستان) و مجلس (پارلمان) ایرانیان در دوره اشکانیان است؛ این معنی و مقصود در نام هشتگرد نهفته است. بر همین‌ مبنا، استاد فرزانه جناب آقای دکتر حکمت اله ملاصالحی بر این نظرند که هشتگرد در اصل، «اَشک کَرد» بوده به معنای «محلی که به وسیله اشکانیان ساخته شده» و به مرور زمان به «هشتگرد» و «هشتجرد» تغییر یافته است. همان گونه که اشاره شد، اطلاعات باستان شناختی موجود در «چال تپه هشتگرد»، از این نام شناخت و دیدگاه عالمانه استاد پشتیبانی می کند.

در پایان، بار دیگر تاکید می کنم که تصمیم روز پنج شنبه 25 فروردین 1401 یک تغییر نام معمولی نیست بلکه محروم کردن آگاهانه و ناآگاهانه اهالی شریف شهر جدید هشتگرد از تاریخ و فرهنگ دیرپا و افتخارآمیز 2200 ساله «هشتگرد» است. تغییر هویتی که در آینده ای نزدیک به «بحران هویت شهری» هم منتهی خواهد شد...

- نشر نخست این یادداشت در: حسین عسکری، «تغییر نام یا تغییر هویت؟!»، روزنامه پیام آشنا، سال هشتم، شماره 2036، شنبه 27فروردین 1401، صفحه 3

 

 یادداشت فوق در وب سایت روزنامه پیام آشنا


خبرگزاری ایرنا، 25 فروردین 1401


شهر جدید هشتگرد/ مهستان

 

    ______________________

 

بازتاب...

مردم شهر جدید هشتگرد از تغییر نام شهرشان به مِهستان استقبال خواهند کرد؟ 

 

محمدتقی قیاسی 

مدیر مسؤل و صاحب امتیاز ساوجبلاغ نیوز

تنها چند روز از این اتفاق مهم می گذرد و همه جا سخن از نام جدید شهر جدید هشتگرد است که به یک باره همه گفتند با دستور استاندار به مِهستان تغییر نام پیدا کرده است! موافقان و مخالفان این اقدام هرکدام نظراتی دارند برخی از اهالی فشند معتقد هستند باید آثاری از فشند در نام دیده می‌شد به هرحال زمین‌های این شهر روزی متعلق به فشند بودند و برخی هم ایراد های ادبی و زیباشناسی می گیرند و می گویند نمی دانیم مَهستان بگوییم یا مِهستان!! از طرفی دکتر حسین عسگری البرز پژوه نامی با دلایل متقن تاریخی و فرهنگی و با اشاره به تجربیات گذشته خود از تغییر نام شهرها و روستاها این تغییر نام را به صلاح این شهر نمی‌داند و معتقد است با انتخاب نام مِهستان ممکن است این شهر دچار گسست هویتی و یا حتی بی هویتی شود چون ریشه های فرهنگی و تاریخی این بخش وابسته به هشتگرد کهن بوده و سالهاست در کنار این شهر هویت گرفته است که البته این موضوع را می شود از سخنان افراد پایتخت نشین و یا خبرگزاری های بیرون از این منطقه به خوبی فهمید، که برخی این شهر را «هشتگرد جدید» و یا حتی «هشتگرد!» خطاب می کنند.

 آیا مردم از تغییر نام این شهر به مِهستان استقبال خواهند کرد؟ در جواب این سوال گریزی به پاراگراف اول می زنم که به نظر می رسد جواب این سوال مهم در آنجا مستتر است! چرا با دستور استاندار؟ مگر استاندار مسؤل تغییر نام یک شهر بزرگ آن هم به صورت دستوری است؟ که به این صورت و به قول دکتر حسین عسگری شتابزده اقدام به این کار کند؟! اما باید اذعان کرد که شروع این تغییر نام از سال‌های دور بوده و افراد بسیاری پیگیر این اتفاق بودند و در کش و قوس‌های فراوان و حتی در برهه ای از زمان تبدیل به مطالبات جدی این شهر شد، عده ای در راهروهای وزارت کشور به دنبال تثبیت آن و عده ای هم به دنبال لغو آن بودند هر چند که عده ای هم از آن به عنوان ابزار تبلیغاتی در پی اخذ آرای مردم در انتخابات شورا و مجلس بودند. به نظر می رسد خوشحالی موافقان این تغییرنام یک فریاد حاوی انتقاد و انتقام از مسؤلین محلی علی الخصوص نماینده های ادوار مجلس، فرمانداران ادوار منطقه و تمامی کسانی بود که در سی سال گذشته شهر جدید هشتگرد را نادیده گرفته بودند، اینها معتقد هستند که عدم توسعه و پیشرفت شهر مِهستان در زیر سایه شهر هشتگرد رقم خورده است و مسؤلین منطقه توجه زیادی به این شهر نداشته اند. حالا که مسؤلین منطقه نتوانسته اند پیوست فرهنگی و تاریخی شهر هشتگرد را با مِهستان رقم بزنند و اغلب مردم نام جدید خود را دوست دارند و به عنوان یک شهر جدید در پی یافتن هویت تازه و مستقل هستند مسولیت دغدغه مندان این شهر از جمله مسؤلین فرهنگی، مدیریت شهری، فعالان اجتماعی و رسانه های فعال این شهر بیش از پیش شده تا این نام جدید جایگاه واقعی خود را به عنوان یک شهر و حتی شهرستان مستقل پیدا کند و نام مِهستان در قلب و فکر ساکنین حک شود.

شنبه 27 فروردین 1401

یادداشت فوق در وب سایت ساوجبلاغ نیوز

 


نوشته شده در  شنبه 01/1/27ساعت  8:24 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

تیغ ثمود مدرنیته بر حلقوم ناقه طبیعت


12 ماه رمضان 1443

پنج شنبه 25 فروردین 1401

ساعت 17

استان البرز، شهر نظرآباد، فرهنگسرای هنر


در محضر استادان

دکتر حکمت اله ملاصالحی

دکتر منوچهر صدوقی سها

دکتر انشاءالله رحمتی

دکتر رستم فلاح

دکتر سمیه رفیعی

دکتر مهدی اسماعیلی بیدهندی


موسسه رخسار قرآن

با همکاری موسسه مکتب القرآن و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نظرآباد

 

 


نوشته شده در  سه شنبه 01/1/23ساعت  10:14 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 


روز دوشنبه 22 فروردین 1401ساعت 10:30صبح مهمان نشست نقد و بررسی کتاب «برده سور» نوشته آقای کیانوش گلزار راغب نویسنده البرزی هستم. این آیین نقد کتاب به مناسبت «هفته هنر انقلاب اسلامی» و با برنامه‌ریزی دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان البرز و همکاری اداره کل کتابخانه های عمومی استان البرز و انتشارات سوره مهر در سالن کنفرانس باشگاه میلاد شهر کرج برگزار می‌شود.«برده سور» روایتی جذاب از خاطرات معلمی رزمنده به نام «یدالله خداداد مطلق» است که اسیر «گروه کومله» می شود و در زندانی در حوالی سردشت، برای او اتفاقات شگفتی رخ می دهد...

 حسین عسکری

 

پخش زنده برنامه در فضای مجازی در بستر اسکای روم به نشانی:

https://www.skyroom.online/ch/alborzpl/mahfelkaraj

_________________________________

 

گزارشی از آیین نقد کتاب «برده سور» 

 


نوشته شده در  یکشنبه 01/1/21ساعت  3:52 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

هشدار ...

مراقب باشید آثار نه هزار ساله محوطه باستانی ازبکی تخریب نشود!

بر اساس پوسترهای منتشر شده در رسانه ها و فضای مجازی، قرار است با عنوان «نوروزگاه»، برنامه های مختلفی همانند مسابقات گروهی، اجرای موسیقی و پخت غذا و... در «محوطه باستانی ازبکی» استان البرز برگزار شود. کنشگران میراث فرهنگی ضمن استقبال از نشاط افزایی اجتماعی و بازگشایی درب بسته اماکن تاریخی به روی مردم و گردشگران، از دیگر سو به شدت نگران تخریب میراث فرهنگی در این محوطه 9هزارساله با برنامه های نامتناسب با شیوه نامه های نگهداری آثار باستانی و تاریخی هستند. امیدواریم حامیان و مجریان این نوروزگاه، «پیوست فرهنگی و حفاظت از آثار محوطه باستانی ازبکی» را با مشورت روشمند با باستان شناسان، کارشناسان حوزه میراث فرهنگی و برگزارکنندگان سال های پیش، تدوین کرده و در نوروزگاه اجرا کنند. البته به فقدان زیرساخت های خدماتی موجود در محوطه همانند سرویس بهداشتی و... هم باید توجه جدی داشته باشند. حواسمان باشد که «حفظ میراث فرهنگی»، مقدم بر هر چیزی است...

حسین عسکری

اول فروردین 1401

 

پوستر برگزاری نوروزگاه در محوطه باستانی ازبکی، اول تا 12 فروردین 1401

 

_________________________________

 

 

بازتاب یادداشتم درباره «نوروزگاه محوطه باستانی ازبکی»

ادمین «صفحه اینستاگرام دنگیزکی ها» با آیدی @dangizakiha پس از مطالعه یادداشتم درباره نوروزگاه محوطه باستانی ازبکی در سال 1401خورشیدی، دو پرسش مطرح کرده که در ادامه متن آنها و پاسخ بنده را ملاحظه کنید.

حسین عسکری - 2 فروردین 1401

- پرسش اول) سلام جناب عسکری، شما عضو «سمن حامیان تپه ازبکی» هستید؟

- پاسخ) سلام دوست عزیزم. این سمن (= سازمان مردم نهاد)، ویژه جوانان است. بنده به جهت عبور از سن جوانی، عضو افتخاری آن هستم نه عضو اصلی. مسئولیت این انجمن علمی - فرهنگی بر عهده آقای مهندس علیرضا گروسی است که توسط شورایی از جوانان دوستدار میراث فرهنگی اداره می شود.

- پرسش دوم) جناب آقای عسکری شما خودتان مگر جزو سمن حامیان تپه ازبکی نبودید که سال های گذشته همین گونه مراسمات را در کنار تپه ازبکی برگزار می کرد؟

- پاسخ) بنده هیچ نقش و مسئولیت اجرایی در هیچ نوروزگاهی در استان البرز نداشته و ندارم؛ بلکه عضو کوچکی از «جامعه دیده بانان میراث فرهنگی» در البرز هستم. بر همین مبنا، به‌ همراه دوستان فعال در این عرصه، با لحاظ دغدغه های فرهنگی و البته بیشتر مباحث البرزپژوهانه، نسبت به «تخریب میراث فرهنگی» در همه جای استان البرز، حساس هستیم. هیچ فرقی هم بین آثار فرهنگی و تاریخی پیش و پس از اسلام، قائل نیستیم. بنده در همه دوره های مدیریتی و دولت های پیشین درباره تخریب میراث فرهنگی هشدار دادم. مستندات مکتوب و غیر مکتوب آن را می توانید در نشریات، رسانه ها و فضای مجازی ملاحظه کنید. حفظ میراث فرهنگی فراتر از دولت ها یا جناح های سیاسی یا منافع مخفی و آشکار محافل قدرت و ثروت است. به خاطر دارم در آخرین دیدار و گفت و گوی آقای اسماعیل آل احمد و بنده با جناب استاد دکتر یوسف مجیدزاده (چهره ماندگار باستان شناسی ایران و سرپرست گروه کاوش در محوطه ازبکی)، ایشان با اندوه فراوان گفتند که ای کاش بقایای معماری های باستانی به ویژه دژ و شهر مادی را بیرون نمی کشیدند تا با بی تدبیری مدیران میراث فرهنگی، این گونه نابود شود. کل حرف بنده با مجریان و حامیان نوروزگاه 1401در محوطه باستانی ازبکی آن است که باید «تدابیر و پیوست های فرهنگی و شیوه نامه های حفاظت از آثار تاریخی» را با مشورت روشمند با باستان شناسان و کارشناسان میراث فرهنگی تدوین و اجرا کنند. به طوری که برنامه مدون و روشنی برای جلوگیری از تخریب آثار 9هزار ساله ازبکی در دستور کار خود داشته باشند. از دیگر سو، در سال های تعطیلی نوروزگاه بر اثر فراگیری بیماری کرونا، شورای شهر و شهرداری و دفتر نمایندگی میراث فرهنگی نظرآباد، فرصت کافی داشتند که زیرساخت های لازم خدماتی همانند سرویس های بهداشتی و... را تدارک ببینند و همچنین برنامه های سرگرم کننده و مسیرهای بازدید را طوری طراحی کنند تا از تخریب های خواسته و ناخواسته بازدیدکنندگان، جلوگیری شود. چرا در استان البرز عادت کردیم همیشه چرخ را از نو اختراع کنیم و از تجربیات و آزمون و خطاهای دوره های پیشین، درس نمی گیریم. به هرحال یادداشت بنده با دغدغه فرهنگی نوشته شده است. صریحاً عرض کنم که فعالان فرهنگی و البرزپژوهان بابت تخریب میراث فرهنگی با هیچ شخصیت حقیقی و حقوقی عهد اخوت نبسته اند و حفظ مواریث معنوی، فرهنگی و تاریخی البرز، «خط قرمز» آنان به شمار می رود. سپاس از پرسش های روشنگرانه شما‌.

 

_________________________________


 

 

نوروزگاه محوطه باستانی ازبکی در صافی دغدغه بیست ساله استاد مجیدزاده

گمان نمی بردم «یاددداشت کوتاه هشدار دهنده ام» درباره برگزاری شتابزده و بدون برنامه نوروزگاه در محوطه باستانی ازبکی و پیامدهای احتمالی اش بر تخریب میراث 9هزار ساله، بازتاب رسانه ای داشته باشد و بعضاً واکنش غیر حرفه‌ای و بغض آلود برخی افراد غیر مرتبط با نوروزگاه را هم برانگیزاند! اما این یادداشت مستند را در پیوند با آن یادداشتم، جهت استحضار جناب آقای دکتر حسین بغدادی فرماندار جدید شهرستان نظرآباد می نویسم که از فرهنگیان و مدیران خوش نام و هوشمند استان البرز است. آقای فرماندار، بر اساس مستنداتی که ملاحظه می کنید سابقه دغدغه بهره‌مندی بهینه و درست از سرمایه عظیم و بی نظیر محوطه باستانی ازبکی برمی‌گردد به تابستان سال 1380که جناب استاد دکتر یوسف مجیدزاده (چهره ماندگار باستان‌شناسی ایران و سرپرست گروه کاوش در محوطه ازبکی) در گفت و گو با رسانه ها از اجرای «طرح جامع محوطه ازبکی» در 1200متر مربع شامل بخش های نمایشگاه سفال (موزه)، کارگاه های مرمت، بایگانی (کتابخانه و مرکز اسناد باستان شناسی)، فروشگاه محصولات فرهنگی، انتشارات و سالن سخنرانی و مکان هایی برای اسکان پژوهشگران و محققان خبر دادند. استاد مجیدزاده همچنین در گفت و گویی با ماهنامه تصویر ساوجبلاغ، تشکیل چنین مرکزی با عنوان «نخستین مرکز مطالعات باستان‌شناسی ایران» را برای آبادی و پیشرفت شهرها و شهرستان‌های اقماری محوطه (کرج، ساوجبلاغ و نظرآباد)، بسیار موثر و با برکت دانستند. سه سال بعد استاد مجیدزاده در 4اسفند 1383در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفتند: «اگر قلعه مادی محوطه ازبکی، حفاظت و سازماندهی شود می توان یک پارک باستان‌ شناسی در آنجا ایجاد کرد تا مردم استان تهران بتوانند از این فرهنگ و تمدن استفاده کنند.»

 از ارائه طرح جامع دکتر مجیدزاده، بیش از بیست سال می‌گذرد و هنوز متولیان میراث‌ فرهنگی و فرمانداران و استانداران پیشین در البرز، قدمی در این راستا برنداشته اند. به گمان بنده یکی از عوامل اصلی و راهبردی توسعه استان البرز، اجرای «طرح جامع فرهنگی - گردشگری با محوریت محوطه باستانی ازبکی» است که متاسفانه هیچ وقت در دستور کار دولت‌های پیشین قرار نگرفته است. باز تاکید می کنم برگزاری مناسبتی نوروزگاه، فقط می‌تواند مسکنی برای وجدان ناآرام متولیان بی برنامه میراث‌ فرهنگی باشد که با گذشت 20سال از وعده هوشمندانه و دوراندیشانه استاد مجیدزاده هنوز هیچ قدمی برنداشته اند. باید توجه داشته باشیم که ایران عزیز، امروز برای عقب نماندن از کاروان توسعه و پیشرفت، نیازمند طرح‌ و برنامه های جامع، راهبردی، درازمدت و دانش‌بنیان است نه مراسم و برنامه های نمایشی، همایشی، رسانه‌ای و مقطعی.

آقای فرماندار، از باب حدیث نفس، تصویر یک مورد از هشدارهایم درباره «نابودی آثار یان تپه محوطه باستانی ازبکی» به عنوان میزبان کهن ترین خشت های دست ساز بشر را که در 22اسفند 1383در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده، تقدیم می کنم و امیدوارم در دوره مدیریت جنابعالی، دست کم «مطالعه طرح جامع فرهنگی - گردشگری محوطه باستانی ازبکی» آغاز شود.

مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ

کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی

خادم فرهنگ و تاریخ استان البرز

حسین عسکری

3 فروردین 1401 

 

روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 633، شنبه 22 اسفند 1383







_________________________________

 

 

ماجرای «جمله طلایی» استاد دکتر یوسف مجیدزاده درباره محوطه باستانی ازبکی

چند تن از مخاطبان گرامی صفحه البرزپژوهی پس از مشاهده «عنوان یادداشت پیشین»، پرسیده اند: جمله «طلا همین خاک است» از کیست؟ یعنی چه؟ و در چه فضایی بیان شده است؟ این جمله طلایی - که پیشنهاد می کنم با سلیقه و زیبایی تمام، در ورودی استان البرز به ویژه شهرستان نظرآباد و محوطه باستانی ازبکی نصب شود - از جناب استاد دکتر یوسف مجید زاده است. آقای دکتر مجیدزاده متولد سال 1315شهر تبریز، استاد بازنشسته و مدیر اسبق گروه باستان شناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران و دانش آموخته دکتری باستان شناسی از موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو است. ایشان که از چهره های ماندگار باستان شناسی ایران به شمار می رود، چندین فصل کاوش در محوطه باستانی ازبکی استان البرز انجام داده است. محوطه ازبکی دربرگیرنده شش هزار سال بقایای فرهنگی پیش از تاریخ و اوایل دوران تاریخی ایران از نیمه اول هزاره هفتم تا نیمه نخست هزاره اول پیش از میلاد مسیح یعنی دوره ماد است.

جناب استاد در 31اردیبهشت 1383در گفت و گو با احمد جلالی فراهانی (خبرنگار روزنامه ایران) درباره چرایی و چگونگی جمله طلایی مورد اشاره گفته است: «...وقتی تصمیم گرفتم به تپه ازبکی بروم، به آقای مهندس [سید محمد] بهشتی [رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور] گفتم که ما می‌خواهیم مردم را در جریان کارمان بگذاریم و آقای مهندس بهشتی گفتند یکی از هدف‌های سازمان نیز همین مسئله است. رفتم پیش امام جمعه [نظرآباد] گفتم حاج آقا ما اینجا را حفاری می کنیم. حفاری درباره گذشته مملکتمان است. لطفاً خودتان بیایید و در نماز جمعه به مردم بگویید بیایند از کار ما بازدید کنند. رفتم پیش فرماندار [شهرستان ساوجبلاغ] و گفتم خواهش می کنم در جلسات خود به روسای ادارات بگویید خودشان و کارمندانشان برای بازدید به تپه ازبکی بیایند. بعد به شهردار [نظرآباد] گفتم، به شورای شهر گفتم. از رئیس آموزش و پرورش [نظرآباد] خواستم با برنامه دانش‌آموزان را بیاورند. دو سالی ما را جدی نگرفتند. البته برای بازدید می آمدند و ما همه درها را باز گذاشته بودیم. یک روز برنامه عجیبی را طراحی کردم. به مردمی که آمده بودند گفتم باید آنقدر بمانید تا این نقطه را حفاری کنیم چون در اینجا طلا وجود دارد! هر کسی که بماند از این طلا سهم خواهد داشت. لحظه به لحظه مردم دور تپه جمع شدند و یک لحظه دیدم دور ترانشه پر از مردم است. به همکارانم گفتم تا می توانید کار را کش بدهید. من هم در این لحظات از این مراسم عکس برداری کردم. بالاخره کوزه‌ای را از دل خاک بیرون آوردیم. کوزه را دستم گرفتم و گفتم چه کسی زودتر از همه سر تپه آمده است. ده‌ها نفر دستشان را بلند کردند، گفتم این طوری نمی شود و نهایتاً یک نفر را انتخاب کردم و گفتم از سر تپه بیا پایین و سهمت را بگیر. نمی دانید چه حالی داشت طفلک. کف دو دستانش را به سمت کوزه گرفت و من خاک کوزه را توی دستش خالی کردم. همه مات و مبهوت مانده بودند که این دیگر چه ماجرایی است. من به آنها گفتم طلا همین خاک است. این خاک برای ما طلاست. قدر این خاک را بدانید...»

حسین عسکری

4 فروردین 1401

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

 

 

 

محوطه باستانی ازبکی شهرستان نظرآباد استان البرز

تصاویر از: علی عسکری 

_____________________

گفت و گوی انتقادی درباره برگزاری نوروزگاه در محوطه ازبکی - 2 

 

گفت و گوی انتقادی درباره برگزاری نوروزگاه در محوطه ازبکی- 3


 گفت و گوی انتقادی درباره برگزاری نوروزگاه در محوطه ازبکی - 4 

 

نوشته شده در  جمعه 01/1/5ساعت  1:11 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
موتور و ماشین سواری در محوطه باستانی شرف الدین استان البرز
تازه ترین کتاب و مقاله درباره روستای ایستای طالقان
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 4
آیت الله سید رضا حسینی زابلی و تجددگریزی در شهر کرج
تطهیر ترور فاتح یزدی و چریک های فدایی خلق در خبرگزاری تسنیم
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]