جمعیت فداییان اسلام از گروه های سیاسی و مذهبی مخالف حکومت پهلوی بود. این جمعیت را طلبه ای جوان به نام سیّد مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی در اوایل سال 1324 عمدتاً به منظور مبارزه با عقاید و تبلیغات ضد اسلامی سیّد احمد کسروی تأسیس کرد. آنان نخستین تشکّلی بودند که به تبلیغ و ترویج حکومت اسلامی پرداختند و برای تحقّق اهداف خود به اعدام کسروی و برخی سران حکومت پهلوی همانند عبدالحسین هژیر و سپهبد حاجعلی رزم آرا متوسّل شدند. در نهایت، نواب صفوی و چند تن از یارانش پس از ترور ناموفق حسین علاء نخستوزیر وقت حکومت پهلوی، در سال 1334 دستگیر و پس از تحمل شکنجه، تیرباران شدند. براساس مستندات تاریخی برجای مانده، شش تن از روحانیون استان البرز با جمعیت فداییان اسلام پیوند فکری، سیاسی و مذهبی داشتند. بقایای این جمعیت هم اکنون زیر نظر محمدمهدی عبدخدایی (متولد 1315) فعالیت های مذهبی و فرهنگی دارند. از پاییز 1397 شیخ مفید کیایی نژاد نماینده سابق ساوجبلاغ، نظرآباد و طالقان در مجلس شورای اسلامی نیز عضو شورای مرکزی فداییان اسلام شده است.
1. آیت الله شیخ محمدحسن عبادی طالقانی (درگذشت 1328) مجتهد مبارز و از مخالفان جدّی تفکرات ضد شیعی کسروی بود؛ بر همین مبنا او را آشکارا تکفیر کرد. به نظر می رسد قتل کسروی هم نتیجه مستقیم ارتباط جمعیت فداییان اسلام با آیت الله عبادی طالقانی است. وقتی نواب صفوی از هدایت و اصلاح کسروی ناامید شد، مصمم گردید که فتوای برخی از علما همانند آیت الله حاج آقا حسین طباطبایی قمی را اجرا کند. نخست شمشیری از چهارراه گلوبندک تهران خرید اما آن را برای مقصود خویش کارآمد ندید. پس از آن به شیخ محمدحسن عبادی طالقانی متوسل شد. او چهارصد تومان یا به قولی ششصد تومان در اختیار نواب نهاد. با این پول سلاحی از نوع نوقان از آبادان تهیه شد و او به همراه محمد خورشیدی در 8 اردیبهشت 1324 به کسروی حمله کرد. پس از شلیک دو گلوله، اسلحه از تیراندازی بازماند و نواب به نزاع تن به تن با کسروی پرداخت. اطرافیان کسروی گریخته بودند اما مأموران انتظامی سر رسیدند و نواب را دستگیر کرده و کسروی را به بیمارستان رساندند. کسروی از مرگ نجات یافت و نواب مدتی زندانی شد. چند ماه پس از ترور ناکام کسروی، آیت الله عبادی طالقانی به همراه گروهی از روحانیون، در دادسرای تهران به اتهام اهانت به مقدسات اسلامی علیه کسروی شکایت کردند. وقتی کسروی را در 20 اسفند 1324 برای ادای توضیحات به دادسرا احضار کردند، به وسیله چهار تن از اعضای جمعیت فداییان اسلام کشته شد. تأثیر شیخ محمدحسن عبادی طالقانی در ترور کسروی، برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی در روزنامه اطلاعات فاش گردیده است. البته در گزارش 14 اسفند 1330 شهربانی حکومت پهلوی، به ارتباط آیت الله عبادی طالقانی و نواب صفوی اشاره شده است.
2. آیت الله حاج شیخ یحیی عبادی طالقانی (درگذشت 1359) در دوره پهلوی با نواب صفوی ارتباط گرمی داشت به طوری که در آن سال ها واسطه گفت و گوی نواب با پدرش آیت الله شیخ محمدحسن عبادی طالقانی و آیت الله طالقانی درباره مواجهه با شبهات ضد شیعی کسروی می شود. در یکی از گزارش های برجای مانده از سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک)، از برگزاری مجلس جشنی در بهمن 1327ش در مسجد طالقانی های تهران یاد شده که در آن آیت الله شیخ یحیی عبادی طالقانی و شماری از اعضای فداییان اسلام حضور داشته اند.
3. آیت الله سید محمود علایی طالقانی (درگذشت 1358) مشهور به آیت الله طالقانی از مجتهدان مبارز دوره پهلوی و عضو برجسته شورای انقلاب اسلامی ایران است. دستگیری و بازداشت به دلیل مخفی کردن نواب صفوی و دیگر اعضای جمعیت فداییان اسلام در منزلش در شهر تهران، بخشی از حمایت های آیت الله طالقانی از فداییان اسلام است. آیت الله طالقانی همچنین نواب صفوی را چند بار که تحت تعقیب حکومت پهلوی بود، در منطقه طالقان پناه داد. یک بار پس از ترور کسروی که نواب صفوی در سال های 25- 1324 مخفی شد و آیت الله طالقانی او را در روستای وَرکش طالقان پنهان کرد. بار دیگر پس از ترور نافرجام محمّدرضا شاه پهلوی در سال 1327 یا ترور سپهبد رزم آرا در سال 1329 بود. نواب صفوی به هنگام سکونت در طالقان، از طریق روستای وِلیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ با شاگردان و اعضای جمعیّت فداییان اسلام دیدارهای مخفیانه ای داشت.
4. آیت الله شیخ محمد رفیعی طالقانی (درگذشت 1362) امام جمعه اسبق منطقه طالقان و از مبارزان سیاسی در دوره حکومت پهلوی است. او با شاگردان جریان ضد شیعی کسروی در حضور مردم، بحث و گفت و گو می کرد. مقاله ای از او با عنوان «اسلام سلفی (پیش خرید نمودن علی اکبر حکمی زاده دین اسلام را از احمد کسروی)» در شماره 8 مجله آیین اسلام در اردیبهشت 1323 منتشر شده است.
5. آیت الله شیخ حسین لنکرانی (درگذشت 1368) فعّال سیاسی و اجتماعی دوره پهلوی و مشهور به «مرد دین و سیاست» است که بخشی از عمر حدود صد ساله خود را در شهر کرج و منطقه ساوجبلاغ گذراند. او ارتباط گرمی با آیت الله سیّد ابوالقاسم کاشانی و نواب صفوی داشت.
6. شیخ مصطفی رهنمایی مشهور به رهنما (درگذشت 1392) روحانی مخالف حکومت پهلوی و از پیشگامان حمایت از فلسطین به شمار می رود. به جهت اینکه همسرش اهل روستای واریان از توابع شهرستان کرج بود، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیّت هایی در این شهر داشت. سید عبدالحسین واحدی نفر دوم جمعیت فداییان اسلام، دایی او است و از این جهت، شیخ مصطفی رهنما با جمعیت فداییان اسلام مرتبط بود.
منابع: رسول جعفریان، جریان ها و سازمان های مذهبی - سیاسی ایران، ص 193، 208؛ مجله حافظ، ش 100، ص 30؛ احمد اثنی عشران، خط انحراف: جریان شناسی کسروی، ص 70، 74، 152؛ روح الله بهرامی، فداییان اسلام: اسنادی از مبارزات جمعیت فداییان اسلام، ص 105؛ حمید کرمی پور، جامعه تعلیمات اسلامی، ص 151؛ محمد اسفندیاری، پیک آفتاب، ص 11، 38، 325؛ اسماعیل یعقوبی، آشنایی با مشاهیر طالقان، ص 255؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 148؛ حسین عسکری، بیداری دشت کهن، ص 218؛ خاطرات شیخ مصطفی رهنما، ص 84، 98.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «مدافعان البرزی فداییان اسلام»، ماهنامه قاف البرز، شماره 4، آبان 1398، صفحه 6.
دانلود مقاله فوق در ماهنامه قاف البرز
بیداری دشت کهن
تاریخ انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ و نظرآباد
- زهرا قاسمی
ساوجبلاغ یکی از شهرستانهای استان البرز است. این شهرستان از سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1368 یکی از بخشهای شهرستان کرج بود. کتاب «بیداری دشت کهن» به پیشینه مبارزات انقلابی در این منطقه پرداخته است. حسین عسکری در تدوین کتاب از منابع مکتوب و شفاهی در کنار هم استفاده کرده است. اسناد به دست آمده از ساواک با استفاده از دادههای شفاهی تکمیل شدهاند. در این کتاب مبارزه علیه حکومت پهلوی در سه محور اسلامی، ملی و اشتراکی بررسی شده است. فصل اول با عنوان «مبارزات اسلامی پیش از دوره پهلوی» به سابقه مبارزات سیاسی در دوران قاجار در منطقه ساوجبلاغ میپردازد. این فصل با حجم 60 صفحه بیشتر به فعالیتهای روحانیون برجسته منطقه ساوجبلاغ پرداخته و اسناد و تصاویر مرتبط با این موضوع در انتهای فصل قرار گرفتهاند. در فصل دوم با عنوان «وضعیت اقتصادی و اجتماعی ساوجبلاغ در دوره پهلوی» نویسنده تلاش کرده است تصویری مستند از وضعیت اقتصادی و اجتماعی منطقه در دوره پهلوی ارائه کند. عنوانهایی مانند انتخابات در ساوجبلاغ، نمایندگان ساوجبلاغ در مجلس، وضعیت میراث فرهنگی ساوجبلاغ، کارخانه نساجی نظرآباد در این فصل دیده میشوند. حجم این فصل 93 صفحه است و حدود یک سوم آن به اسناد مرتبط اختصاص یافته است. فصل سوم با حجم 168 صفحه و با عنوان مبارزات اسلامی در دوره پهلوی، مفصلترین فصل کتاب است. در ابتدای این فصل نویسنده بیان کرده که فعالیتهای انقلابی و مبارزات افراد در منطقه ساوجبلاغ و ساوجبلاغیهای خارج از این منطقه را شرح داده است. از جمله این افراد، سیدمصطفی حسینی برغانی است که با برنامههای نادرست رضاشاه مخالفت کرده است. از دیگر افرادی که در این فصل به آنها پرداخته شده، مبارزین انقلابیای هستند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه ساوجبلاغ فعالیت داشتهاند. از جمله این افراد، حجتالاسلام حاج شیخ عباس صبایی است که طی سالهای 1374 – 1361 امامجمعه ساوجبلاغ بوده است. گروه دیگر، مبارزینی هستند که در سالهای مبارزه برای پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه ساوجبلاغ بودهاند. از جمله این افراد آیتالله رضا استادی مقدم تهرانی است که پس از قیام 15 خرداد 1342 به روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ رفته و در آنجا به روشنگری و مبارزه علیه حکومت پهلوی میپردازد. حدود یک سوم این فصل به اسناد و تصویر مرتبط اختصاص یافته است. فصل چهارم با عنوان مبارزات ملی در دوران پهلوی، در 45 صفحه به فعالیتهای جریان ملی مخالف حکومت پهلوی با محوریت روستای احمدآباد پرداخته است. روستای احمدآباد از توابع منطقه ساوجبلاغ است که محل تبعید دکتر محمد مصدق بود. زندگی دکتر مصدق و افرادی مانند آیتالله سیدمحمود طالقانی، آیتالله سیدرضا زنجانی، جلال آلاحمد، غلامرضا تختی، بیژن جزنی، ناصر نجمی که به احمدآباد رفتوآمد داشته و یا بعد از فوت دکتر مصدق به آنجا رفتهاند، در این فصل ذکر شده است. تشکیل کمیته کارگری جبهه ملی ایران در هشتگرد و شکلگیری ایده تشکیل نهضت آزادی در ساوجبلاغ مطالب دیگر آن هستند. 16 صفحه از این فصل به اسناد اختصاص یافته است. فصل پنجم کتاب با عنوان مبارزات اشتراکی در دوره پهلوی، در 8 صفحه به فعالیت جریان چپ از جمله حزب توده، حزب اراده ملی، حزب دهقان در ساوجبلاغ میپردازد. پژوهش جامعی برای این کتاب صورت گرفته و نویسنده از منابع زیادی برای تکمیل مطالب استفاده کرده است که کتابنامه آنها در انتهای کتاب گنجانده شده است. کتاب «بیداری دشت کهن: تاریخ انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ و نظرآباد» به سفارش دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان البرز تولید و توسط انتشارات سوره مهر در قطع وزیری و با حجم 424 صفحه در سال 1397 منتشر شده است.
یادداشت فوق در وب سایت دفتر ادبیات انقلاب اسلامی
از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
در بهار 1384 از غرفه مشترک انجمن شاعران ایران و دفتر شعر جوان در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، کتابچه ای در قطع خشتی با عنوان «اندوهیاد شاعر سحرزاد» هدیه گرفتم. کتابچه ای که دارای اشعار و یادداشت های سوگناک گروهی از دوستان و آشنایان شاعر و نویسنده نامی روزگار ما یعنی استاد دکتر سید حسن حسینی (1335 - 1383ش) است.
از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
سخت دلبسته این ایل و تبارم چه کنم
این سومین بیت از غزلی از شادروان دکتر حسینی با عنوان «تبار عاشقان» است که در پشت جلد کتابچه مورد اشاره، منتشر شده است. این بیت پر احساس و چهره جذاب این شاعر شوریده، در آن سال ها مرا به یاد شادروان جلال آل احمد میانداخت. چندی پیش کتاب «گنجشک و جبرئیل» این سید فرزانه را میخواندم؛ کتابی لاغر اما والا که میزبان عاشورایی های دکتر سید حسن حسینی بین سالهای 1363تا 1364شاست. نمیدانم چرا تصوری بدون دلیل در ذهنم نشسته بود که این سید حتماً نسبتی با سید جلال الدین سادات آل احمد مشهور به جلال آل احمد (شهادت 1348ش) دارد.برای اینکه این فرضیه البرزپژوهانه شب و روزم را یکی نکند و بیش از این آزارم ندهد با رجوع به فضاهای حقیقی و مجازی، زندگی نامه و کتاب های شادروان حسینی را زیر و رو کردم. با یافتن نیم صفحه ای از روزنامه جمهوری اسلامی (شماره 7167،شنبه 22فروردین 1383)و ستونی نسبتاً بلند در روزنامه همشهری (شماره 3341، یک شنبه 16 فروردین 1383) خیلی ذوق زده شدم چون در هر دو بریده روزنامه، واژه «طالقان» و «اورازان» از زبان دکتر حسینی جاری شده بود. روزنامه جمهوری اسلامی سیزده روز پس از مرگ خالق گنجشک و جبرئیل، یکی از آخرین گفت و گوهای سید را منتشر کرده و از زبان او نوشته است: «در محلههای سلسبیل و هزار دستگاه نازی آباد و 21 متری کوکاکولا و در زندگی سخت و ساده پدری که از کودکی از اورازان طالقان بریده بود و به کارگری و کارمندی در کرج و تهران دلبسته بود، جایی برای نازپرورد تنعم شدن و با شاهنامه، مثنوی و دیوان خواجه پرورش یافتن و در نهایت فرهیخته شدن و فرنگ دیدن وجود نداشت.» محسن مومنی شریف هم هفت روز پس از مرگ دکتر حسینی در روزنامه همشهری نوشته است: «همه کسانی که جلسات بیدل شناسی او را دیدند تصدیق می کنند سید حسن حسینی خیلی عمیق بود. گاهی در شرح واژه ای علاوه بر ادبیات فارسی از ادبیات عرب، انگلیسی و حتی ترکی شاهد مثال میآورد. روزی پرسیدم: استاد شما مگر ترک هستید که به این خوبی ترکی حرف میزنید؟ گفت: نه من متولد تهرانم و اصالتاً طالقانی! و بعد تعریف کرد در نوجوانی و جوانی در هیئت عزاداری ترک ها شرکت می کرده و ترکی را از آنان یاد گرفته و درست مانند خودشان حرف می زند!» با مطالعه این دو منبع مکتوب، حس آدم هایی را داشتم که کشف بزرگی کرده اند. بلافاصله شیرینی این کشف البرزپژوهانه یعنی انتساب دکتر سید حسن حسینی به روستای اورازان طالقان و به قول سادات، پسرعمو بودنِ ایشان با مرحوم جلال آل احمد را با چند تن از دوستان اهل قلم از جمله اسماعیل آل احمد و خسرو عباسی در میان گذاشتم. هردو شگفت زده شده و از سند این انتساب پرسیدند.
روستای اورازان از توابع شهرستان طالقان واقع در استان البرز بیشتر به دو دلیلِ وجود جلال آل احمد و تکنگاری او از خاستگاهش با عنوان «اورازان»، در ردیف شناخته شده ترین روستاهای ایران است. البته این روستا از این پس در پژوهش های البرزشناسانه، خاستگاه دکتر سید حسن حسینی هم است. روستایی در 19 کیلومتری شهر طالقان که کهنترین سفالینه های به دست آمده از آن متعلق به هزاره های اول و دوم پیش از میلاد مسیح است. این روستای هدفِ گردشگری، میزبان بقعه امامزادگان سید علاءالدین و سید شرف الدین (اجداد سادات اورازان) است. همان دو سید شریف که نسبشان به امام پنجم شیعیان حضرت محمد باقر علیه السلام می رسد. روستایی که وقف اولاد ذکور و از این جهت به «روستای سادات» مشهور است؛ چون زمین ها، باغات و خانه های آن در بین فرزندان پسر دست به دست میشود و هیچ غیر سیدی در آنجا مالک نیست. دکتر سید حسن حسینی خیلی عمر نکرد 48 سال که چیزی نیست اما با انتشار مجموعه اشعار فاخر و پژوهشهای ادبی عمیق و دقیق، مشارکت در تأسیس حوزه اندیشه و هنر اسلامی (حوزه هنری فعلی) و دفتر شعر جوان، تدریس و شاگردپروری در دانشگاه های الزهرا و آزاد اسلامی و برگزاری جلسات بیدل شناسی، او را به یکی از استوانه های ادبیات آیینی و انقلاب اسلامی تبدیل کرد. رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در پیام تسلیت خود به مناسبت کوچ دردناک دکتر سید حسن حسینی در 9 فروردین 1383، از او به عنوان «انسان فرزانه و آزاداندیش و یکی از نمونه های برجسته امروز و از امیدان آینده شعر و ادب فارسی» یاد کردند. با توجه به خاستگاه البرزی این شاعر نامی، بر حوزه هنری، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل کتابخانه های عمومی، شورای فرهنگ عمومی و صدا و سیمای استان البرز واجب است که با برگزاری محافل و نشست های ادبی و فرهنگی، نامگذاری یکی از معابر عمومی استان و سرایت زندگی نامه او به فیلم ها، نشریات و کتاب های حوزه البرزشناسی به ویژه «کتاب درسی استان شناسی»، با افتخار از این سید فرزانه و عدالتخواه تجلیل به عمل آورده و اندیشه و شعر ایشان را به البرزنشینان به ویژه جوانان معرفی کنند.
شاهد مرگ غمانگیز بهارم، چه کنم؟
ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم؟
نیست از هیچ طرف راه برونشد ز شبم
زلفافشان تو گردیده حصارم چه کنم؟
از ازل، ایل و تبارم همه عاشق بودند
سخت دلبسته این ایل و تبارم چه کنم؟
من کزین فاصله غارتشدهی چشم توام
چون به دیدار تو افتد سروکارم چه کنم؟
یکبهیک با مژههایت دل من مشغول است
میلههای قفسم را نشمارم چه کنم؟
منابع: اندوهیاد شاعر سحرزاد، کاری از انجمن شاعران ایران و دفتر شعر جوان، صفحات مختلف؛ روزنامه همشهری، ش 3341، ص 10؛ روزنامه جمهوری اسلامی، ش 7167، ص 11؛ ناصر پازوکی طرودی، آثار تاریخی طالقان، ص 400؛ تحقیقات میدانی نگارنده.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند: جستاری درباره نسب البرزی استاد دکتر سید حسن حسینی»، ماهنامه قاف البرز، سال اول، ش 3، مهر 1398، ص 6.
استاد دکتر سید حسن حسینی (شاعر نامی معاصر) ریشه در روستای اورازان از توابع شهرستان طالقان دارد
_____________________________________
بازتاب مقاله فوق
آقای دکتر احسان الله شکراللهی مدیر مرکز تحقیقات زبان فارسی دهلی نو که از فرزندان فرهیخته استان البرز و شهرستان طالقان است، در دوم آبان 1398 پس از مطالعه یادداشتم درباره نسب البرزی استاد سید حسن حسینی (شاعر نامی) با لطف فراوان این گونه ابراز نظر کرده اند: «سلام بر آقای دکتر عسکری عزیز سرباز سرفراز پاسبانی از مرزهای البرزِ باشکوه، آرشی که داشتههای ما را به ما برمیگرداند. در این باره چیزکی شنیده بودم. خیلی خوشحالم که تحقیق شما مهر تائید زد بر این شنیدهها. اتفاقاً چندی پیش از استاد امیرخانی شنیدم که گفته بودند طالقانیها در بسیاری زمینههای هنری سرآمدند، اما در هنر شعر که هنر اصلی ایران است، چندان حرفی برای گفتن ندارند. حالا این کشف شما البرز را در این زمینه نیز سرفرازتر از گذشته نشان خواهد داد. به نوبه خود از شما بسیار ممنونم که سرمایههای فرهنگی، اجتماعی و نمادین ما را به ما مینمایانید و این بزرگترین خدمتی است که برای تقویت حس وطندوستی و هویتیابی میشود برای جوانان این مرز و بوم انجام داد. کارتان بسامان و جانتان سلامت باد!»
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
چند سالی است به همت و سلیقه آقای علی بابایی (مدیر فروشگاه بزرگ ایلوند) در شهرک زیاران کنار راه طالقان، قفسه هایی از کتاب ها و نشریات مربوط به استان البرز به ویژه طالقان در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است. آقای بابایی که ادبیات خوانده، این ایده ارزشمند فرهنگی را در کنار پیشه تجاری خود عملی کرده تا به همگان یادآوری کند که فعالیت های اقتصادی و تجاری برای گذران زندگی لازم و ضروری است اما کافی نیست؛ بلکه مسئولیت فرهنگی و اجتماعی، شرط کافی این تکاپوهای تجاری و ثروت افزا است. اطلاع دارم که اهل فرهنگ و البرزپژوهان هر چند مدت به فروشگاه ایلوند سر می زنند تا آخرین کتاب های حوزه البرزشناسی و طالقان را ببینند و تهیه کنند. مدیر فروشگاه هم با اشتیاق، تازه ترین آثار این حوزه را رصد می کند تا قفسه هایش همیشه پربار باشد. صمیمانه از ایشان و همکاران گرامی اش بابت این حسن سلیقه سپاسگزارم و از نویسندگان البرزی درخواست می کنم که تولیدات قلمی خود را به این قفسه های طلایی بسپارند. فهرست آخرین کتاب های موجود در فروشگاه ایلوند به این شرح است:
- نگاهی به آداب و سنت ها و فرهنگ مردم روستای حسنجون و سیدآباد طالقان، نوشته فاطمه پوررستگار؛
- زندگینامه عزیز و نگار، سروده حسن پورزاهد؛
- عزیز و نگار: بازخوانی یک عشق نامه، نوشته یوسف علیخانی؛
- باغ دل: دیوان اشعار به زبان تات طالقانی، سروده محب الله گلبابایی؛
- زیدشت، نوشته علی خان بیگی،
- اینجه طالقان: خاطرات سربودوت، نوشته تیمور توکلی سوهانی؛
- قصه های پدربزرگ: افسانه های طالقان، نوشته مهناز حدادی؛
- یمن در شعر پارسی، نوشته محمدعلی صالحی طالقانی؛
- دیوان فائز طالقانی؛
- طالقان در آینه اسناد، گردآوری محمد داودی درزیکلایی و محمدعلی منوچهری؛
- چالشهای وقف زمین در ایران: مطالعه موردی اراضی زیاران، نوشته رستم فلاح؛
- علمای مجاهد استان البرز؛ نوشته حسین عسکری؛
- فرهنگ ستارگان درخشان البرز، جعفر کوهزاده.
نشانی و تلفن فروشگاه ایلوند جهت تهیه حضوری و پستی کتاب های فوق: اتوبان تهران - قزوین، خروجی زیاران - طالقان، شهرک زیاران، فروشگاه ایلوند، 02832833141
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
مناسبت یکصد و دو ساله
دکتر مهراب رجبی
رییس بنیاد البرزشناسی
یکصد و دو سال پیش - بیستم مهر ماه سال 1296 - «دبستان برزگران» اولین مرکز آموزش عالی کشاورزی در ایران و غرب آسیا، در کرج تاسیس شد. این دبستان که از کارآموزان واجد شرایط سنین 18 تا 25 سال ثبت نام به عمل می آورد حدود هشت سال بعد به منطقه چهاردانگه تهران منتقل و با نام مدرسه فلاحت، به فعالیتهای علمی و آموزشی خود که اینک علاوه بر کشاورزی، رشته های دامداری و دامپزشکی نیز به آن افزوده شده بود ادامه داد. مدرسه فلاحت در در سال 1307 (شش سال قبل از تاسیس دانشگاه تهران) مجدداً به کرج منتقل و تبدیل به دانشکده کشاورزی کرج گردید. توضیح لازم آنکه برخی از محققان و البرزپژوهان سال 1285 (مقارن با دوران حکومت مظفرالدین شاه قاجار) را تاریخ اولیه تاسیس مدرسه فلاحت (مظفری) می دانند که این نظریه به منظور تحقیق بیشتر، در دست بررسی می باشد. از حدود پنج سال قبل، روز بیستم مهر ماه از سوی بنیاد البرز شناسی (و با نظارت استانداری البرز) به عنوان روز ملی البرز معرفی و در دو سال گذشته (سالهای 97 و 96) طی مراسمی (همایش گونه) سالروز تاسیس دبستان برزگران و روز ملی البرز گرامی داشته می شد. شورای فرهنگ عمومی استان البرز در ماه های گذشته اقدام به بازنگری در برخی از تصمیم گیری ها و رویدادهای مهم شهر و استان کرد. در این جلسات که گزارش های آن تقدیم همگان گردید، اعضای محترم و فرهیخته شورا پس از بحث و تبادل نظر، مساله المان استان (دژ مادها، محوطه ازبکی)، نماد گیاهی استان (درخت ارس، هورس) و نماد جانوری استان (عقاب پر طلایی) را به اتفاق آراء مورد تایید و تصویب قرار دادند. بحث و تبادل نظر در خصوص تصویب بیستم مهر ماه به عنوان روز ملی البرز نیمه تمام ماند و به نتیجه کامل نرسید و با وجود نظرخواهی از دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی استان - که جملگی بر آن (بیستم مهرماه) صحه گذاشته و به صورت مکتوب نظر خود را اعلام کرده بودند، مقرر گردید به منظور ارایه نقطه نظرات کارشناسانه تکمیلی، این تصمیم گیری به جلسه یاجلسات آینده موکول گردد.
با وجود چنین شرایطی ، حقیر - مهراب رجبی مسئول بنیاد البرزشناسی - اعلام کردم بنا بر اصول علمی و پژوهشی و همچنین براساس احترام به نقطه نظرات و تصمیمات شورای محترم فرهنگ عمومی، شایسته است از برپایی مراسم بزرگداشت روز ملی البرز در سال جاری - تا اعلام نظر قطعی و تصویب نهایی آن در شورای فوق الاشعار - خودداری شود اما برخی از اندیشمندان و از جمله تعدادی از اعضای شورای محترم مذکور، بر برپایی مراسم تاکید و اعتقاد داشتند - براساس رویه سالهای گذشته - انجام چنین مراسمی مغایر با تصمیمات شورا نخواهد بود. در این ارتباط بر اساس نظر جناب آقای استاندار طی دو هفته گذشته جلسات بحث و تبادل نظر در این خصوص تشکیل و تصمیماتی نیز اخذ شد. علی ایحال با تاکید بر لزوم و اهمیت تصمیم گیری ها براساس خرد جمعی و براساس ضرورت احترام گذاشتن به تصمیمات شورای محترم فرهنگ عمومی، همانگونه که طی نامه ای از آقای استاندار نیز تقاضا شد، اعلام می دارم مراسم بزرگداشت روز ملی البرز در سال جاری برگزار نخواهد شد، اما از آنجا که در برخی خبرها مساله نشست های مقدماتی و قاعده رویه سالهای گذشته موجب درج اخباری در فضای مجازی، مبنی بر برپایی مراسمی در محل کاروانسرای شاه عباسی شده بود، این حقیر ان شاءالله و به شرط بقاء از ساعت 10 تا 12 روز شنبه بیستم مهرماه به منظور عذرخواهی از اندسته از ارجمندانی که احتمالاً از این نوشته آگاهی نیافته و به کاروانسرا مراجعه خواهند فرمود، در این محل حاضر و عذرخواه خواهم بود.
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند
فسبح باسم ربک العظیم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
با احترام - مهراب رجبی
15مهر 1398
قابل توجه استاندار و امام جمعه محترم کرج
رضا قاسمپور
روزنامه نگار و فعال فرهنگی
امروز 14 مهرماه روز ملی تهران بود. در این روز علاوه بر همایشها، مراسمات مختلفی در بازشناسی و معرفی تهران بزرگ برای جهانیان صورت گرفت. با این که تهران پایتخت و ویترین مملکت است، لیکن انتخاب و نکوداشت روز ملی حتی برای پایتخت نیز شایسته و بایسته میباشد. استانهایی چون اصفهان (یکم آذر سالروز تاسیس باروی بزرگ اصفهان)، قزوین (نهم اردیبهشت اعلام پایتخت شدن قزوین توسط شاه طهماسب)، اردبیل (چهارم مرداد سالروز استقرار سلسله صفویه)، هجدهم اسفند روز ملی بوشهر (تأسیس مدرسه سعادت)، پانزدهم اردیبشت روز ملی شیراز و بالاخره چهاردهم مهرماه روز ملی تهران (تاجگذاری آغا محمدخان قاجار) روزی را در تقویم شمسی به نام خود ثبت کردهاند. روز 20 مهرماه نیز به طور غیر رسمی (علیرغم مصوب نشدن در شورای فرهنگ عمومی استان) به نام روز ملی البرز نامگذاری شده و هر سال در چنین روزی برنامههای فرهنگی مختلف فرهنگی برپا میگردد. دکتر مهراب رجبی رییس بنیاد البرزشناسی نماد جانوری البرز را عقاب پرطلایی، نماد گیاهی را درخت هشتهزار ساله ارس و نشانه تمدنی را منطقه باستانی یوزبیگی (تپه باستانی ازبکی نظرآباد) بیان میکند. سال گذشته نیز به یمن یکصد سالگی دبستان برزگران کرج (دبستان هدایت سابق و دانشکده کشاورزی فعلی) روز ملی البرز به همت بنیاد البرز شناسی برگزار گردید. به دلیل ظرفیت بالای مهاجرپذیری کرج (ایران کوچک) بافت قدیمی و بومی این شهر دستخوش تغییر و تحولات بنیادین شده و میتوان گفت که کرج فعلی صاحب هویت خاصی نبوده و متأثر از برایند فرهنگ ساکنین استان می باشد. به اذعان استاندار سابق البرز به خاطر درهم تنیدگی چند لایه عملا مسائل البرز و تهران قابل تمیز و تفکیک نیست.
تراکم 11 برابری نسبت به نرم کشوری و همچنین ظرفیت مهاجرپذیری، کرج با مشکلاتی اساسی چون: حاشیه نشینی، اختلاف شدید طبقاتی، آسیبهای اجتماعی، جرمخیزی، ترافیک، آلودگی هوا، بحران آب و... روبه روست. از طرفی ارتباط با 15 استان کشور، وجود دامنههای سر به فلک کشیده البرز، جاده توریستی چالوس، تنوع قومی و فراوانی و ارزانی دستمزدها و... در صورت برنامهریزی مدون فرصتی مغتنم برای رشد و توسعه میباشد. در صورتی که به هر دلیل روز ملی البرز لوث شده و از حیظ انتفاع افتد و از این ظرفیتها به صورت صحیح استفاده نشود، قطعا تبدیل به تهدیدی برای امنیت و رفاه و سبب نقض هنجارهای اجتماعی خواهد شد. لذا انتظار میرود با همراهی امام جمعه محترم به عنوان پدر معنوی استان و رییس فرهنگ عمومی و همچنین استاندار فرهنگدوست، برنامه روز ملی با قدرت و صلابت بیشتری برگزار گردیده و خروجی برنامههای روز ملی البرز تدارک تمهیدات لازم جهت بهرهمندی حداکثری از فرصتها و کاهش تهدیدات احتمالی برای ساکنین البرز بوده و در هویت بخشی به اقوام متکثر ساکن در کرج موثر افتد.
اندر مضرات عدم برگزاری آیین روز ملی البرز
حسین عسکری
نویسنده و البرزپژوه
روز ملّی و هفته فرهنگی شهرها، شهرستان ها و استان ها، پدیدهای مبارک و اثرگذار در راستای هویتبخشی و تقویت فرهنگ بومی در این روزگار پرآشوب و الیناسیون فرهنگی است. پنج سال است به همت گروهی از البرز دوستان و البرزشناسان به ویژه جناب آقای دکتر مهراب رجبی و دوستانش، آیین روز ملی البرز در بیستم مهر ماه برگزار میشود. متاسفانه اخیراً با مخالفت های ابراز شده از سوی برخی اعضای شورای فرهنگ عمومی استان البرز با این مناسبت یکصد و دو ساله یعنی سالگشت تأسیس دبستان برزگران کرج، آیین روز ملی البرز هم لغو شده است. در این مجال نمی خواهم درباره صائب بودن این مناسبت در سپهر فرهنگ و تاریخ استان البرز سخن بگویم. بیشترین دغدغه ام آن است که چرا این گسست و توقف فرهنگی در حال وقوع است. در کشوری که به دلیل تهاجم فرهنگی بدخواهانش و بیتدبیری مسئولان و مدیرانش، پر از گسست های فرهنگی و اجتماعی است، ایجاد گسستی کوچک هم میتواند زیانبار و فاجعه انگیز باشد.
پرسش آن است وقتی که شورای فرهنگ عمومی استان، بدیلی برای بیستم مهر ندارد چرا این مناسبت با سابقه را کنار گذاشته است؟ البته هنوز هم دیر نشده است. امیدواریم بزرگان دین و فرهنگ در شورای فرهنگ عمومی استان با هوشمندی تمام اجازه دهند و خود نیز پیشگام برگزاری آیین روز ملی البرز در سال 1398 شوند. پس از برگزاری آن با مشورتهای عالمانه و بررسی دیگر پیشنهادها، از طریق خرد جمعی و کارشناسی به تایید این مناسبت یا انتخاب بدیل آن مبادرت کنند. به هوش باشیم که بدخواهان این آب و خاک، نقشه های شومی را برای زیست ایرانی - اسلامی ما در سر دارند...
16 مهر 1398
- منبع یادداشت های فوق: کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
اطلاعیه اداره کل فلاحت زیر مجموعه وزارت «فلاحت، تجارت و فواید عامه» در سال 1310 شمسی در خصوص جذب دانشجو برای تحصیل در «مدرسه عالی فلاحت کرج». این مدرسه در سال 1296ش و با نام «دبستان برزگران» در کرج و در محل کنونی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی تاسیس شده بود.
محوطه باستانی ازبکی نماد فرهنگ و تاریخ البرز شد
شهاب شریعت و نام آوران البرزی
آیت الله سیّد شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی (متولد 1276 - درگذشت 1369ش)، مرجع بزرگ دینی شیعیان و بنیانگذار یکی از بزرگترین کتابخانه های جهان اسلام در شهر قم است. تدریس شصت و هشت ساله در حوزه های علمیه نجف اشرف و قم و تربیت هزاران شاگرد، چاپ و نشر صدها اثر ارزنده از علمای مسلمان، نگارش بیش از یکصد کتاب و رساله علمی در فنون و علوم مختلف و دریافت بیش از دویست اجازه روایتی از علمای بزرگ شیعه، اهل سنّت و زیدیه از جمله خدمات علمی آن فقیه فرهنگبان است. آیت الله مرعشی نجفی جهت گردآوری و تهیه منابع کتابخانه، در طول زندگانی متحمل تنگناهای فراوان گردید. ایشان از محل دریافت دستمزد و روزه استیجاری، اغلب کتاب ها را خریداری کرد و در مدتی که در نجف اشرف به سر می برد، به منظور تهیه منابع و کتب، در یک کارگاه برنج کوبی، شبها به کار اشتغال داشت تا دریافتی خود را صرف خرید کتاب نماید.
همه جهان اسلام به ویژه مکتب تشیّع به وجود چنین دانشمندی افتخار می کنند. استان البرز نیز به عنوان بخشی از ایران اسلامی، نشانه های ماندگاری از ایشان دارد. نام آورانی که افتخار استادی یا شاگردی ایشان را دارند و یا از مشایخ اجازه این دانشمند پارسا به شمار می روند. از دیگر سو، وجود آثار خطی تعداد قابل توجهی از مشاهیر این استان در کتابخانه بزرگ آیت الله مرعشی نجفی،دلیلی دیگر بر پیوند عمیق علمی و فرهنگی البرز با شهاب شریعت و فضیلت است. البته با ادامه جست و جوها، امکان افزایش فهرست زیر وجود دارد.
1.آیت الله حسین نجم آبادی (درگذشت 1307ش) فقیه و متکلّم معاصر و دانش آموخته حوزه علمیه نجف اشرف، از استادان آیت الله مرعشی نجفی است.
2. آیت الله شیخ مرتضی دیزانی طالقانی (درگذشت 1363ق) فقیه، عارف و از مدرسان حکمت صدرایی در حوزه علمیه نجف اشرف است. او از استادان آیت الله مرعشی نجفی به شمار می رود.
3. آیت الله شیخ محمدباقر مجتهد نجم آبادی تهرانی (درگذشت 1307ش) از مجتهدان و زاهدان نامدار تهران در روزگار قاجار است. او دانش آموخته حوزه علمیه نجف اشرف است که پس از مرگ برادرش آیت الله شیخ هادی نجم آبادی، ریاست خاندان نجم آبادی را عهده دار شد. در اخلاق و عرفان، از شاگردان خاص ملا حسینقلی همدانی بود. آیت الله مرعشی نجفی از او اجازه روایت دارد.
4. آیت الله شیخ فتح الله شهیدی (درگذشت 1336ش) نوه آیت الله شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث و از مجتهدان روزگار قاجار و پهلوی و دانش آموخته حوزه علمیه نجف اشرف است. آیت الله مرعشی نجفی از او اجازه روایت دارد.
5. میرزا هدایت الله شهیدی معروف به حاج مجتهد (درگذشت 1324ش)، قرآن پژوه و از مجتهدان منتقد مشروطه در حوزه علمیه نجف اشرف است. او از مشایخ اجازه شرعی به آیت الله مرعشی نجفی به شمار می رود.
6. آیت الله میرزا ابوتراب شهیدی (درگذشت 1335ش) فقیه، مفسر، منتقد مشروطه و نظریه پرداز جنبش مشروعه خواهی است. آیت الله مرعشی نجفی از او اجازه روایت دارد.
7. آیت الله حاج میرزا عبدالله شهیدی امام جمعه (درگذشت 1373ش) مجتهد و فعّال سیاسی و اجتماعی دوره پهلوی و انقلاب اسلامی و از شاگردان برجسته آیت الله مرعشی نجفی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نزدیک به دو سال امام جمعه قزوین و عضو مؤثر «هئیت علمیه قزوین» بود تا اینکه به درخواست آیت الله مرعشی نجفی به شهر قم مهاجرت کرد. او بسیار مورد توجه استادش بود، به گونه ای که علاوه بر عضویت در هئیت استفتای فقهی و گروه تدوین کتاب «ملحقات الاحقاق» نوشته قاضی نورالله مرعشی شوشتری، مدیریت مدارس علمیه آن مرجع تقلید شیعه را برعهده داشت. مدیریت او بر چهار مدرسه «مرعشیه»، «مؤمنیه»، «شهابیه» و «مهدیه» در شهر قم، هنوز هم زبانزد است.
8. آیت الله سیّد احمد میرخانی (درگذشت 1372ش) فقیه و قرآن پژوه معاصر و از شاگردان آیت الله مرعشی نجفی است. 32 عنوان اثر چاپ شده و چاپ نشده و تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن از جمله فعالیت های علمی و اجتماعی این فقیه البرزی به شمار می رود.
9. آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی (درگذشت 1387ش) از شاگردان آیت الله مرعشی نجفی در حوزه علمیه قم بود. از او 80 اثر چاپ شده و دست نویس در زمینه علوم اسلامی بر جای مانده است.
10. آیت الله شیخ یحیی عبادی طالقانی (درگذشت 1359ش) از شاگردان آیت الله مرعشی نجفی در حوزه علمیه قم به شمار میرود. او از مجتهدان طرفدار جمعیت فداییان اسلام بود.
11. آیت الله سید محمود علایی طالقانی (درگذشت 1358ش) از مجتهدان مبارز دوره پهلوی و عضو برجسته شورای انقلاب اسلامی ایران است. او اجازه نقل حدیث از آیت الله مرعشی نجفی داشت.
12. استاد عبدالحسین شهیدی صالحی (درگذشت 1393ش) مشهور به شیخ عبود، قرآن پژوه و از نویسندگان اصلی دایره المعارف تشیّع است. ایشان سه اجازه از آیت الله مرعشی نجفی شامل سه طریق روایت از امامیه، زیدیه و اهل سنّت دریافت کرده است.
13. دکتر محمود نجم آبادی (درگذشت 1379ش) پزشک، مترجم، روزنامه نگار و نخستین پژوهشگری که تاریخ پزشکی ایران را تدوین کرده است. از طرف مادر، نوه شیخ هادی نجم آبادی است. از دکتر نجم آبادی بیش از 45 کتاب و رساله و پانصد مقاله به زبان های فارسی و فرانسه منتشر شده است. او از ملازمان خاص آیت الله مرعشی نجفی بود به طوری که بخشی از کتاب های چاپی و مجلات فارسی و لاتین خود از جمله آثار دست نویس خواجه نصیرالدین طوسی را به کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی واگذار کرد.
دانلود شماره 16 نشریه تریبون شهر
منبع مقاله فوق: حسین عسکری،«شهاب شریعت و نام آوران البرزی»، نشریه تریبون شهر، شماره 16، مهر 1398، ص 6
خوشنویسان البرزی سبک کلهر
سوم مهر برابر با 25 محرم براساس تقویم هجری قمری، یکصد و سی و یکمین سالگرد درگذشت استاد میرزا محمدرضا کلهر کرمانشاهی خوشنویس صاحب سبک ایرانی در قلم نستعلیق و بنیانگذار «سبک کلهر» و همچنین یکصد و شانزدهمین سالگشت تولد استاد سید حسین میرخانی از بنیانگذران البرزی انجمن خوشنویسان ایران است. استاد کلهر که در 25 محرم سال 1310ق درگذشت، چون در هنر خوشنویسی سرآمد بود، بارها مورد تشویق ناصرالدین شاه قاجار قرار گرفت. شاه قاجار گاهی از او خط می گرفت و در سفر دوّم شاه به خراسان همراهش بود و رویدادهای روزانه آن ایام را به خط خود می نوشت و چاپ می کرد.
امروزه در خوشنویسی نستعلیق ایرانی با دو قالب و ساختار متمایز با نام های «سبک قدیم یا سبک میرعماد» و «سبک جدید یا سبک کلهر» روبرو هستیم. در توضیح سبک جدید خوشنویسی در مقایسه با سبک قدیم (میرعماد)، باید گفت ورود صنعت چاپ سنگی در دوره قاجار به ایران، باعث شد که تغییرات جدیدی در شیوه کتابت به وسیله استاد کلهر ایجاد شود که به چاپی نویسی معروف شد. مرکب این گونه کتابت بسیار غلیظ بود و نوشتن با آن بسیار مشکل. همچنین برای زیباتر شدن دوایر و کشیده ها در چاپ، دانگ قلم و اندازه دوایر و کشیده ها تقلیل یافت که در نهایت این سبک به نام زنده یاد کلهر ثبت شد. ظرافت کاری ها و نازکی (ضعف) برخی از قسمت های حروف و کلمات به ویژه آخر دوایر، برخی اتصالات و ارسال ها و... در سبک میرعماد با ساختار و عمل چاپ سنگی هماهنگ نبود چرا که به هنگام چاپ، این نواحی چاپ نمی شدند و در اصطلاح صنعت چاپ، خورده می شدند یا می ریختند. در سبک قدیم (میرعماد)، خوشنویس دارای آزادی عمل بیشتر بوده و قوانین کمتری بر آن مستولی گشته است اما در سبک جدید (کلهر) خط دارای پختگی بیشتری است و به دلیل کاربردی شدن آن برای استفاده در روزنامه ها و مجلات، قوانین ویرایشی بیشتری برای آن وضع گردید که هم نوشتن را سهولت می بخشید و هم اینکه سرعت را به کار می افزود. در زیر مجموعه سبک کلهر، دو سبک هم عصر دیگر تولد یافته که یکی مربوط به استاد عمادالکتّاب و پیروان او و دیگری مربوط به استاد سید مرتضی حسینی برغانی و پیروان او است.
استاد کلهر روحیه ای آزادی خواهانه داشت و از منتقدان حکومت قاجار به شمار می رفت. به همین جهت از پیروان آیت الله شیخ هادی نجم آبادی روحانی نواندیش، آزادی خواه و قرآن پژوه عقلگرای البرزی بود. وقتی در سن 65 سالگی بر اثر بیماری وبا درگذشت، مرحوم شیخ هادی بر پیکر او نماز گزارد و پیکرش را در آرامستان محله حسن آباد تهران به خاک سپرد.
سه خوشنویس مشهور البرزیبه ترتیب از سه شهرستان ساوجبلاغ، نظرآباد و طالقان را می توان از شاگردان اصلی و اثرگذار سبک کلهر به شمار آورد: استاد سید مرتضی حسینی برغانی (درگذشت 1318ش)؛ استاد میرزا مرتضی نجم آبادی (درگذشت 1326ش)؛ استاد ابراهیم بوذری طالقانی (درگذشت 1365ش).
استاد سید مرتضی حسینی برغانی مشهور به سید مرتضی میرخانی، خوشنویس نامدار و صاحب سبک اواخر دوره قاجار است. او تعلیمات خود از استاد کلهر را به دو فرزندش استاد سید حسین میرخانی و استاد سید حسن میرخانی مشهور به سراج الکتّاب منتقل کرد و موجب ایجاد سبکی ذیل سبک کلهر شد که از آن با عنوان «سبک برغانی» یاد می شود. میرزا مرتضی نجم آبادی شاگرد و داماد شیخ هادی نجم آبادی است. او علاوه بر خوشنویسی، حقوقدان و روزنامه نگار هم بود. استاد کلهر در پایان عمر، کارهای نوشتنی خود را به میرزا مرتضی میسپرد. استاد ابراهیم بوذری طالقانی خوشنویس، ادیب، تعزیه پژوه و کارشناس ردیف های آواز موسیقی سنّتی ایران است. مشارکت در تأسیس انجمن خوشنویسان ایران و خوشنویسی کتیبه های هفتگانه آرامگاه سعدی در شیراز از جمله فعالیت های هنری او به شمار می رود.
تاسیس انجمن خوشنویسان ایران به عنوان پرسابقه ترین تشکّل هنری مستقل ایران، با مشارکت مستقیم سه خوشنویس البرزی یعنی استادان سید حسین و سید حسن میرخانی و ابراهیم بوذری طالقانی در کنار دو خوشنویس دیگر استادان علی اکبر کاوه و دکتر مهدی بیانی تایید کننده این گزاره پژوهشی است که تاسیس انجمن خوشنویسان ایران نیز حاصل تلاش خوشنویسان نامدار البرزی است. از دیگر سو، سبک خوشنویسی استاد غلامحسین امیرخانی دیگر خوشنویس نامدار البرزی در خط نستعلیق، ترکیبی هنرمندانه و خلاقانه از دو سبک قدیم و جدید یعنی سبک های استاد میرعماد حسنی قزوینی خوشنویس برجسته دوره صفوی و استاد محمدرضا کلهر خوشنویس توانای دوره قاجاریه است.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «خوشنویسان البرزی سبک کلهر»، روزنامه پیام آشنا، سال ششم، ش 1469، چهارشنبه 3 مهر 1398، ص 8.
کتیبههای آرامگاه سعدی را یک البرزی خوشنویسی کرده است
گفت و گوی فوق در اصل بخشی از سخنرانی حسین عسکری با عنوان «بررسی زندگی اجتماعی پیش از وجود قانون» است که در 4 دی 1396 در انجمن علمی دانشجویان حقوق دانشگاه امام صادق علیه السلام ایراد شده است.
بخش اول
مدتی است به همت بلند آقای دکتر حسین محمدی (مدیر گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی)، دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری آن دانشگاه تشویق و راهنمایی می شوند که پایان نامه خود را درباره تاریخ و فرهنگ استان البرز بنویسند. در این راستا، موضوعاتی به شرح زیر خدمت دکتر محمدی عزیز تقدیم می کنم. امیدوارم که مقبول افتد.
حسین عسکری
______________________________
1. حضور و تحرکات فدائیان اسماعیلی در محدوده جغرافیایی استان البرز به ویژه قلاع منطقه طالقان
2. تاریخ تشیع در استان البرز
3. زندگی، زمانه و آرمان های علمی حاسب کرجی
4. اندیشه اصلاح و نواندیشی دینی از دیدگاه شیخ هادی نجم آبادی
5. نقش دانشکده کشاورزی کرج در انقلاب اسلامی براساس اسناد ساواک
6. زندگی، زمانه و آرمان های شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث
7. حضور و فعالیت جمعیت فداییان اسلام در استان البرز
8. سیر تاریخی توسعه صنعت در استان البرز با تاکید بر نقش فاتح، مقدم و نمازی
9. نقش دکتر ابراهیم حشمت طالقانی در نهضت جنگل
10. مواجهه علمای خاندان برغانی با شیخیه و بابیت
11. مقاطع تاریخی حضور سادات علوی در استان البرز
12. بررسی درگیری دهکده کرج به هنگام فتح تهران به وسیله مشروطه خواهان
13. بازتاب اجرای اصلاحات ارضی حکومت پهلوی در استان البرز
14. سیر تاریخی انتخابات مجلس شورای ملی در استان البرز
15. علمای البرزی در انقلاب مشروطیت
16. زندگی، زمانه و آرمان های میرزا صادق مجتهد تبریزی مرجع اهل توقف طالقان
17. نقش اتحادیه طالقانیان در رویدادهای اجتماعی و سیاسی معاصر
18. حضور امام خمینی در کرج و آثار آن
19. مشروعه خواهی از دیدگاه میرزا ابوتراب شهیدی براساس کتاب تذکره الغافل و ارشاد الجاهل
20. مبارزات ملی علیه حکومت پهلوی با محوریت روستای احمدآباد
21. بازخوانی تاریخ دوره مادی براساس یافته های باستان شناختی در استان البرز
22. نقش ایل افشار ساوجبلاغ در رویدادهای تاریخ معاصر ایران
23. نقش خاندان های علمی و فرهنگی استان البرز در رویدادهای تاریخ معاصر ایران
- یادداشت حسین عسکری درباره دکتر محمدی https://t.me/alborzology/329
طالقانی شاگرد مکتب نواندیشی دینی نجم آبادی
کتاب «محو الموهوم و صحو المعلوم» نوشته روحانی مشروطه خواه آیت الله سید اسدالله موسوی خرقانی است. خرقانی که از شاگردان معروف آیت الله شیخ هادی نجم آبادی روحانی نواندیش و قرآن پژوه عقلگرای روزگار قاجار است، در این کتاب «راه تجدید عظمت و قدرت اسلامی» را با رویکردی نواندیشانه و مصلحانه تشریح کرده است. مقدمه ده صفحه ای این کتاب نایاب را یکی از شاگردان مرحوم خرقانی یعنی آیت الله سید محمود علایی طالقانی نوشته است. در همین راستا، بنده بر این نظرم که آیت الله طالقانی از جمله شاگردان «مکتب نواندیشی دینی نجم آبادی» به شمار می رود. البته اثبات این ادعا، پژوهشی روشمند در قالب مطالعه ای تطبیقی را تمنا می کند. گزاره هایی همانند بازگشت به قرآن، مدارا و بردباری دینی، عدالت اجتماعی، اصلاحگری مذهبی، مقابله جدّی با استعمار و استبداد، خرافه ستیزی، دغدغه مندی نسبت به چرایی و چگونگی انحطاط ایران و مسلمانان، الهیات و اجتهاد عقلایی، گفت و گوی ادیان و فرهنگ ها و... از جمله کلیدواژه های مشترک اندیشه و آرمان های دو روحانی شجاع البرزی یعنی نجم آبادی و طالقانی است.
حسین عسکری
19 شهریور 1398
- منبع: کانال البرزپژوهی @alborzology
یادداشتی از حامد زارع در این باره