ردّ ادعای «اشرف» و پیروزی «مقدّم»!
در صفحات 16 و 17 شماره 59 (مهر و آبان 1388) مجله «قضاوت» به صاحب امتیازی دادگستری کل استان تهران، به مطلبی برخوردم با عنوان «یک رأی، یک تجربه: ردّ ادعای والاحضرت؟! اشرف پهلوی از سوی دادگاه های بدوی، پژوهش و دیوان عالی کشور در سال 1339». در این رای جالب، سیّدهاشم مفخّم، محمودخانی و حاج فهیمی مستشاران شعبه اوّل دیوان عالی کشور ضمن ردّ ادعالی اشرف پهلوی خواهر محمّدرضا شاه، ادعای فرجام خواندگان از جمله حاج میرزا عبدالله مقدّم را تأیید کرده اند. فرجام خواست، قرار شماره 230/28/8/29 صادره از شعبه دهم دادگاه استان مرکزی درباره پلاک های 185 و 173 و 176 فرعی حصارک کَن از توابع بخش شمیران بود.
گفتنی است میرزا عبدالله مقدم (درگذشت 1361ش) عامل توسعه شهر نظرآباد از توابع استان البرز و بنیانگذار کارخانجات نساجی مقدّم در سال 1337 است. وی از بازرگانان سرشناس و خوشنام قرن اخیر ایران است که دل در گرو رشد صنعت کشورش داشت و علی رغم سودزایی واردات اجناس خارجی در آن زمان، اقدام به کار تولیدی و ایجاد اشتغال در شهر نظرآباد کرد. نتیجه همین تلاش ها، موجب مورد توجّه قرار گرفتن پارچه مقدّم در بین مردم شد و حتّی شهرت مقدّم از مرزهای ایران هم گذشت و محصولاتش به اروپا هم صادر گردید.
دانشگاهی برای توسعه شهرستان نظرآباد
دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز، در مرداد 1386 با چهار رشته کاردانی ساختمان، تاسیسات، متالورژی و الکترونیک فعالیت خود را آغاز کرد. دکتر محمّدرضا عسکری (متولد 1341) از سال 1386 ریاست آن را عهده دار است. ایشان با عنوان «استادیار پایه 15» عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج است. دکتر عسکری دارای کارشناسی ادبیات انگلیسی، کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث و دکتری علوم قرآن و حدیث است. جهت آشنایی با وضعیت فعلی دانشگاه، اینجا را ببینید. در سال های اخیر، مدیریت دکتر عسگری - که از آزادگان سرافراز دفاع مقدس است - باعث شکوفایی این واحد دانشگاهی در زمینه های آموزشی، پژوهشی و فرهنگی شده است. ایشان اخیراً در گفت و گو با وب سایت مفاآنلاین (مجله علمی، فرهنگی اساتید البرز) راهکارهای ارتقای سطح علمی دانشگاه ها را تشریح کرده است.
یک نامه و پرسش هایی درباره باغات شهر نظرآباد
شهر نظرآباد واقع در غرب استان البرز، بیشتر به درختان چنار و باغات میوه اش مشهور است. گنجینه ای قیمتی که به دستان مهربان میرزا عبدالله مقدم (درگذشت 1361ش) ایجاد شده است. طبق آمار در سال 1350 شمسی، 27 هزار اصله درخت یک ساله و دو ساله، 18 هزار درخت سه ساله و 44 هزار درخت هفت ساله در نظرآباد وجود داشت (پایان نامه عیمانوئل عافار درباره نظرآباد، ص 18). متأسفانه همین یادگار مقدّم، در سال های اخیر به شدّت آسیب دیده و این روزها شاهد آخرین نفس های آن در پیشروی بی رحمانه ساختمان ها در سایه بی تدبیری های مدیریت شهری هستیم.
در روز 22 فروردین 1394 از طریق ایمیل، نامه زیر را دریافت کردم؛ نامه ای هشدار دهنده به امضای گروهی از جوانان علاقه مند به باغات شهر نظرآباد. متن نامه...
احترام فراموش شده به درختان نظرآباد
محبوبه اکبری
دوران کودکی ام در این شهر گذشته است، شهری که ورودی زیبایی داشت و پر از درخت و باغات زیبا بود. به تازگی شنیده ام که تمام باغ هایی که از ورودی شهر یعنی از سه راهی تا نزدیکی های فرمانداری به چشم می خورد وقف اهالی این شهر بوده. به خاطر دارم که در زمان های نه چندان دور، ورود به این باغ های پر از میوه آزاد بود و این را هم به یاد دارم که مردم اجازه داشتند از میوه های این باغ استفاده کنند. در این مورد خاطره ای از یک آشنا در ذهنم زنده شد که خالی از لطف نیست شما عزیزان هم بخوانید. ایشان که چند سال قبل پسر بچه ای حدوداً 14 ساله بود در کارخانه ریسندگی مقدّم مشغول به کار بودند. این طور تعریف می کردند که روزی آقای مقدّم برای سرکشی به کارخانه آمده بودند، شنیدم به سرکارگر دستور داد که بچّه ها را بعد از تعطیل شدن کار به باغ ببر تا برای خانواده شان میوه ببرند کسی دست خالی نرود، ما هم پیراهن خود را پر از میوه می کردیم و دکمه هایش را می بستیم و به خانه می بردیم.
درست است این باغ ها را مرحوم مقدّم، هم برای زیبایی شهر، و هم برای استفاده مردم وقف کردند. بنده کارشناس نیستم ولی می توانم تشخیص بدهم، جاده ای را که از ابتدا، یعنی از زمانی که مرحوم مقدّم بنای نظرآباد را گذاشتند طوری طراحی شده که هنوز هم برای بزرگ کردن جاده ورودی نیازی به تخریب باغات کنار جاده نیست. اگر توجّه کنیم کم کم، درختان خشک شده و جای آن ها ساختمان های شهرک فرهنگیان و ساختمان های مخصوص ادارات سبز شده اند. باز هم متاسفانه به مرور زمان درخت هایی که در باغ روبروی فرمانداری هستند کم کم، سبزی و طراوت خود را از دست میدهند تا جایشان را، خدا می داند چه چیزی بگیرد! ادامه مطلب...
یادگار مقدم در نظرآباد همچنان می درخشد
زندگی و سرمایه وقتی لذت بخش و باعث خوشبختی است که عموم مردم از آن بهره مند و منتفع شوند و برای تحقق یافتن این فکر بهترین راه، ایجاد سازمان های تولیدی است.
شادروان میرزا عبدالله مقدم (درگذشت 1361 خورشیدی)
______________________________
کارخانجات مقدم با همت مرحوم عبدالله مقدم (بنیانگذار صنعت نساجی پشمی ایران) و جمعی از اقوام و نزدیکان ایشان در سال 1337 با هدف تولید انواع پارچه فاستونی، پالتویی، تولید کت و شلوار و انواع نخ های پشمی تاسیس گردید. ازجمله مدیران تاثیرگذار این شرکت مرحوم احمد مقدم بود که به عنوان مدیر عامل و رئیس هیأت مدیره اصلاحاتی اساسی در کارخانه ایجاد کرده و جان و مال خود را در این راه وقف نمود . مصرف پارچه فاستونی در ایران تقریبا از دهه سی با عمومیت یافتن پوشش کت و شلوار برای مردان آغاز گردید و کارخانجات مقدم به عنوان اولین تولیدکننده پارچه فاستونی در ایران برای تامین پارچه مورد نیاز کشور فعالیت خود را از سال 37 آغاز کرد. با توجه به اینکه کیفیت و کمیت مهم ترین رکن تولیدات مقدم بود، در همان سال های نخست بیشترین سهم بازار داخلی را در اختیار گرفته و پس از تامین بازار داخل در زمینه صادرات نیز فعال شده و محصولات خود را به کشورهای اروپایی از جمله شوروی سابق نیز صادر کرد. شرکت مقدم در این سال ها افتخارات بسیاری را کسب نمود. در دهمین جشنواره ملی قهرمانان صنعت کشور که شنبه بیستم دیماه برگزار شد از کارخانجات مقدم به عنوان برند برتر صنعت کشور با اهدای لوح یادبود و تندیس به مهندس محمد علی مقدم مدیرعامل این شرکت تجلیل شد. به همین مناسبت خبرنگار روزنامه دنیای اقتصاد مصاحبه ای را با ایشان انجام داده اند که در ادامه ملاحظه نمایید. ادامه مطلب...
کارخانه ای در شهرستان نظرآباد
که برگی از تاریخ معاصر ایران است
«شرکت ریسندگی و بافندگی فخرایران» یا «کارخانه نمازی» در سال 1333 خورشیدی به وسیله حاج محمد نمازی (زاده: 1275 خورشیدی در شیراز، درگذشت: 26 فروردین 1351 خورشیدی در شیراز) در شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز تاسیس شد و در سال 1335 به بهره بردای رسید. کیفیت پارچه های تولیدی آن به حدی بود که لباس فرم ارتش را تامین می کرد و به خارج هم صادرات داشت. سرگذشت این کارخانه بسیار شنیدنی و برگی از تاریخ ایران معاصر است. در این باره در مطالب آینده بیشتر سخن خواهیم گفت.
1. «حاج محمد نمازی» فرزند حاج محمد حسن دوران کودکی را در هند و چین گذراند. سالهای جوانی را در شیراز و تهران سپری کرد. در سال 1303 خورشیدی به قصد سیاحت به آمریکا رفت، اما این سفر سرنوشت او را تغییر داده و نزدیک به سی سال در آنجا اقامت کرد. عشق به ایران برای او همیشه زنده بود و پس از موفقیت در فعالیتهای اقتصادی در سال 1323 به ایران بازگشت. اگر چه نیت اصلی وی ایجاد مجتمع بهداشتی و درمانی بود، اما او در سفر خود بهایران با پدیده نامناسب آب آشامیدنی برخورد کرد و تصمیم گرفت علاوه بر ساخت مجتمعدرمانی، آموزشی (بیمارستان نمازی) نسبت به انجام سیستم مناسب آب لوله کشی نیز اقدامنماید. برنامه لوله کشی در سال 1327 تکمیل شد. او همچنین در سال 1328 بنیاد خیرهایبه نام «بنیاد ایران» در واشنگتن تاسیس کرد. گفتنی است حاج محمد نمازی در آن موقع 30 میلیون تومان برای رفع مشکلات و عمران وآبادی شهر شیراز کمک کرده بود.
2. «هوشنگ انصاری» (متولد 1306 خورشیدی در کرمانشاه) تکنوکرات، دیپلمات، سفیر، وزیر و مدیرعامل شرکت نفت در رژیم پهلوی است. پدرش در بانک ملی سمت تحویلداری داشت و با درآمد ناچیز خود خانواده را به سختی اداره میکرد. مدتی در شیراز و زمانی در اصفهان خدمت میکرد. فرزند ارشد خود را به مدرسه آمریکاییها در اصفهان فرستاد. پس از اخذ دیپلم عازم آمریکا شد و بعد از ثبتنام در یکی از دانشگاهها به شغل عکاسی و خبرنگاری پرداخت. برای مطبوعات محلی خبر و عکس تهیه میکرد و از این راه زندگی خود را میگذراند. چند سالی که در آمریکا بود ظاهرا" در رشته اقتصاد و بازرگانی تحصیل میکرد. وارد تهران که شد به بخش خصوصی رفت و در دستگاه جعفر اخوان بازرگان معروف آن زمان مشغول کار شد در 1334 به نمایندگی تجارتخانه اخوان که دفتری در ژاپن دایر کرده بود به توکیو رفت و همسر ژاپنی اختیار نمود و زبان ژاپنی یاد گرفت. ضمنا" از مراکز دیدنی ژاپن بازدید کرد و برای کسانی که به ژاپن میرفتند وسیله و راهنمای خیلی خوبی بود. استعداد، هوش و زرنگی فوقالعادهاش موجب شد مورد توجه سفارت ایران در ژاپن قرار گیرد.
غلامعباس آرام وقتی که سفیر ایران در ژاپن شد، او را به عنوان عضو محلی استخدام کرد. بعد وابسته اقتصادی سفارتخانه شد و تدریجا" با سفیر الفت و نزدیکی پیدا کرد. در آن ایام حاج محمد نمازی مشغول مذاکره و خرید ماشینهای نساجی برای کارخانه فخرایران بود. گوشهای از این کار به انصاری سپرده شد و او با جدیت تمام کارها را انجام داد و چندین متخصص ژاپنی به ایران فرستاد. نمازی پس از نصب و به کار افتادن کارخانه تعدادی از سهام کارخانه را بلاعوض به او بخشید و مدیریت کارخانه را هم به او سپرد. در مقام مدیریت کارخانه که به نام «شرکت ریسندگی و بافندگی فخرایران» یا «کارخانه نمازی» معروف بود، او عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن شد و در محافل اقتصادی و تجارتی تهران اسم و رسمی پیدا کرد. در 1340 در حکومت دکتر علی امینی، از طرف جهانگیر آموزگار وزیر بازرگانی، به معاونت آن وزارتخانه منصوب شد؛ ولی مجددا" به کارخانه فخرایران بازگشت و اکثریت سهام کارخانه را خریداری کرد. در همه حال تاجر بود. از فروش سهام خود در کارخانه فخر ایران چهارصد میلیون تومان به دست آورد که همه را به آمریکا فرستاد. هوشنگ انصاری از رجال و دولتمردان بهایی مسلک روزگار محمدرضا پهلوی بود. نام اصلی او «عباس مستمند شیرازی» است.
مجله بررسی های تاریخی به روایت سرهنگ یحیی شهیدی
شادروان سرهنگ یحیی شهیدی (1300 – 1386 خورشیدی) از چهره های فرهنگی خاندان علمی برغانی است که ریشه در شهرستان ساوجبلاغ دارد. او مدتی سردبیر «مجله بررسی های تاریخی» بود. مجله ای که درباره سرگذشت آن در دانشنامه جهان اسلام نوشته است: «مجله بررسی های تاریخی، نشریه ای در تاریخ، تاریخ نظامی ایران و تحقیقات ایرانشناسی (1345 - 1357ش) است. انتشار این مجله از 1345 آغاز شد. هیئت رئیسه افتخاری آن، با عضویت وزیرجنگ، رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران و رئیس دانشگاه تهران به وجود آمد که برای تعیین خط مشی مجله جلسه ای سالانه تشکیل می دادند. اعضای هیئت مدیره این نشریه از امرای ارتش بودند. جلسات هیئت مدیره برای نظارت بر چاپ مقالات دو ماه یک بار برگزار می شد. مدیر مسئول و سردبیر نشریه می بایست از افسران ارشد با تحصیلات عالی و تألیفاتی در زمینة تاریخی انتخاب می شدند؛ بدین جهت طبق اساسنامة مجله، از رئیس گروه تاریخ دانشگاه تهران و دو تن مورخ، یک استاد باستانشناسی، یک استاد زبان و ادبیات فارسی و یک استاد حقوق دعوت می شد تا برای بررسی مقالات در جلسات هیئت تحریریه که دو هفته یک بار تشکیل می شد، شرکت کنند. سردبیران این مجله به ترتیب، سرهنگ دکتر جهانگیر قائم مقامی (تا 1349ش)، سرهنگ یحیی شهیدی (تا 1355ش) و سرهنگ محمد کشمیری (تا بهمن 1357ش) بودند.
شماره اول و دوم مجله در یک جلد در شهریور 1345 ش منتشر شد. با این نشریه، در طول سیزده سال انتشار، 232 محقق، مورخ و ادیب از جمله ابراهیم پورداوود، خانبابا بیانی، محمد جواد مشکور، عباس زریاب، باستانی پاریزی، ایرج افشار و... همکاری می کردند و در آن، 803 موضوع مستند و 1500 سند و مدرک معتبر تاریخی - سیاسی درباره ایران به چاپ رساندند. بررسی های تاریخی شامل مقالاتی پژوهشی در زمینه های گوناگون از جمله تاریخ، تشکیلات و کتاب شناسی نظامی، اسناد و فرمان های تاریخی، تک نگاری های تاریخی و جغرافیایی، فرهنگ و تمدن ایران پیش و بعد از اسلام و نیز در موضوعات دین، ادبیات، قوم شناسی، باستان شناسی، هنر، سکه شناسی، نشان ها و آیین دربار و سرانجام روابط سیاسی، نظامی، فرهنگی و تجاری ایران با کشورهای دیگر است که برخی از آنها از اعتبار ویژه ای برخوردار است.
این نشریه هر دو ماه یک بار (سالانه شش شماره) با قطع 24 در 17 سانتیمتر در دویست الی سیصد صفحه به چاپ می رسید. 77 شماره و دو شماره مخصوص جمعا" 79 شماره، از این مجله منتشر شد. تیراژ آن در سال سیزدهم 3100 نسخه بود، که در چاپخانه ارتش چاپ می شد. وزارت اطلاعات و جهانگردی، مجله بررسی های تاریخی را، زیرنظر ستاد بزرگ ارتشتاران و با کمک وزارت فرهنگ و هنر و وزارت خارجه به زبان های انگلیسی و فرانسه ترجمه و در میان ایرانشناسان و دانشگاههای خارجی، منتشر کرد. اولین شماره آن در شهریور 1350 سپتامبر 1971 به چاپ رسید و تا 1357 ش سه شماره از آن چاپ و منتشر شد.»
نظرآباد فعلی، دیگر ده یا دهکده نیست!
سیدجمال الدین میرسلیمی: منطقه ساوجبلاغ در جنوب کوههای طالقان قرار دارد که طالقان خود یک منطقه کوهستانی و در جنوب کوههای البرز واقع شده است. ساوجبلاغ از چندین ده بزرگ و کوچک تشکیل میشود که از نظر جغرافیایی: از شمال به شرح بالا به کوههای طالقان و از جنوب به منطقه اشتهارد و نجمآباد و از شرق به کرج و از غرب به قزوین منتهی میگردد. منطقه ساوجبلاغ یک دشت وسیع و بدون پستی و بلندی است. جاده قدیم و اتوبان تهران، قزوین، ساوجبلاغ را به دو منطقه شمالی و جنوبی تقسیم میکند: منطقه شمالی که در دامنه کوههای طالقان واقع شده، دارای آب و هوای خشک و معتدل است و منطقه جنوبی جاده هوایش گرم و به خصوص در تابستان گرمای آن زیاد و زندگی اهالی بدون استفاده از وسایل سرد کننده فنی دشوار است. همانطور که در بالا گفته شد، نظرآباد جزء مجموعه دهات ساوجبلاغ بوده و میباشد.
صاحب اختیاری رد شوی یا نشوی !
مهدی پرتوی: هرکس که برای انجام مقصودش رشوه یا باج و یا به اصطلاح دیگر «حق و حساب» بدهد میگویند: فلانی خر کریم را نعل کرده است. ریشه تاریخی ضرب المثل بالا به این شرح است: به طوری که میدانیم برخی از سلاطین ایران و جهان در دربار خود افراد دلقک و مسخره پیشهای داشتند که با حاضر جوابی ها و شیرین کاری ها ویژه متلک های نیشداری که به حاضران جلسه میگفتند، شاه را میخنداندند و موجب مسرت و انبساط خاطرش میشدند. دلقک ها مجاز بودند هرچه دلشان خواست بگویند ولی شرطش این بود که در بذله گوییها و مسخرهگی ها نمکی داخل کنند تا لطف سخن از دست نرود و طرف تعرض واقع نشوند. دلقک های معروفی که نامشان در صحایف تاریخ ثبت است عبارتند از «طلحک» دلقک سلطان محمود غزنوی، «کل عنایت» یا «کچل عنایت» دلقک دستگاه شاه عباس کبیر، «تریبوله» و «دمی نیک» دلقک های دربار فرانسوی اول و لویی چهاردهم، «کالامبرک» لوده و مسخره معروف ایتالیایی.
روستای نظرآباد میزبان مجتهد ساعت ساز
آیت الله حاج سید ابوالحسن گلیردی طالقانی (1278- 1350 قمری) پدر زنده یاد آیت الله سید محمود طالقانی، از فعالان سیاسی و مذهبی دوره مشروطیت است. او در دوره استبداد محمدعلی شاه قاجار از تهران گریخت و در راه طالقان مدتی میهمان اهالی روستای نظرآباد بود. در آن مدت نظرآبادی ها به خدمتش می رسیدند و از نظرها و راهنمایی های روشنگرانه او بهره مند می شوند. آن سفر حدود دو سال پیش از تولد آیت الله طالقانی و در سال 1287 خورشیدی انجام شده است. در مطلب زیر، «سید محمدحسین میرابوالقاسمی» زندگی و مبارزات آیت الله گلیردی طالقانی و فرزندش را بررسی کرده است. این مطلب برای نخستین بار در «وب سایت همایش یکصدمین سالروز تولد آیت الله طالقانی» منتشر شده است. یادآوری می شود آن همایش در 14 اسفند 1389 در تهران برگزار خواهد شد.
* * * * * *