اولین سرمشقی که از استاد میرخانی گرفتم
استاد سیدحسن میرخانی معروف به سراج الکُتّاب فرزند سید مرتضی حسینی برغانی در سال 1291ش در یک خانواده ساوجبلاغی الاصل به دنیا آمد. به وی پس از پایان تحصیلات مقدماتی، هنر خطاطی را نزد پدر و استادان برجسته خطاطی ایران فرا گرفت. در مدتی بسیار کوتاه، در خوشنویسی به درجه استادی رسید و سپس به تدریس پرداخت. استاد میرخانی در نوشتن تمام انواع خط از قبیل نسخ، ثلث، تعلیق و شکسته و به ویژه خط نستعلیق، مهارتی بسیار داشت و در سرودن شعر نیز توانا بود. این استاد بزرگ خوشنویسی، بیش از شصت جلد کتاب با خط خوش نوشت که خوشنویسی کلیات سعدی و دیوان حافظ و نیز دیوان اشعارش از آن جمله است. ایشان همچنین در تأسیس انجمن خوشنویسی ایران نقش مهمی ایفا کرد. استاد سید حسن میرخانی سرانجام در پنجم آذر 1369ش در 78 سالگی در تهران درگذشت. استاد یدالله کابلی، در عالم خوشنویسی نیاز به معرفی ندارد؛ چون آوازه هنرى وی در داخل و خارج عالمگیر شده است؛ شکسته نویس صاحب سبک کشورمان که عرصه فرهنگ و هنر مردم دوست داشتن و دیار محبوب و خاک گهر خیز سرزمین اش را به زندگى در بهترین نقاط دنیا و امکانات آن ترجیح می دهد. چرا که سرمایه هنری و اندوخته معنوى خود را متعلق به این سرزمین می داند. اگر در یک جمله بخواهیم وی را معرفی کنیم، این استاد در سال هایی دور و در عین نوجوانى یک تنه می کوشد و میایستد تا خط شکسته را احیا کند و زنده نگه دارد. ادامه مطلب...
نمایش «قرار» بازخوانی انتظار یعقوب است
خبرگزاری مهر: شامگاه یکشنبه 24 آبان 1394 نمایش «قرار» به نویسندگی مهرداد کورش نیا در کرج به روی صحنه رفت. نمایش «قرار» بازخوانی انتظار یعقوب، در مجموعه تئاتر شهر کرج در سالن حافظیه روی صحنه رفت. مهرداد کوروش نیا درباره مضمون این نمایش گفت: نمایش قرار به انتظار و قرار بین پدر و پسری می پردازد که به جبهه می رود و بعد از 29 سال پیکرش به میهن باز می گردد. این نویسنده ساوجبلاغی در ادامه گفت: این نمایشنامه به صورت نقل روایی، از سنت های روایت های شرقی و متون کُتب کهن مقدس روایت می شود. وی گفت: برای آن که بتوانیم 29 سال انتظار را در نمایش 80 دقیقه ای نشان دهیم از تکنیک روایت گری که در کتاب های مقدس، داستان یوسف وجود دارد استفاده کرده ایم به طوری که زمان و مکان سریع در حال تغییر باشد. کوروش نیا در ادامه با اشاره به شیوه ی روایتگری در این نمایش، گفت: این «نمایش نوشت» بخش های عمده ای از ایده های کارگردانی، میزانسن، نور پردازی، طراحی لباس و صحنه را در دل دارد. ادامه مطلب...
تعزیه بَرغان میراث پایدار روستا
الهام یوسفی
خبرگزاری مهر: روز نهم محرم است و قصد کردهایم برای دیدن تعزیه به روستای بَرغان برویم مقصد نهایی ما حسینیه اعظم برغان است که محلیها آن را تکیه بالا محله مینامند. کوچههای باریک روستا از سنگ تزیینشده است پرچمهای سیاهرنگی که روی آن «یا حسین» نوشتهشده بر سر در همه خانهها نصب است در مسیر عدهای از اهالی روستا را میبینیم که اسب سیاهی را به محل اجرای تعزیه میبرند. در مسیر از سربالاییهای تند و بافتهای روستایی عبور میکنیم و به حسینیه اعظم برغان میرسیم یکی از بانوان روستایی ما را به طبقه بالای حسینیه راهنمایی میکند از پلههای با معماری خاص و ساده بالا میرویم دورتادور نردههای کوتاه چوبی زیبا قرارگرفته است که زنهای سیاهپوش دور آن نشستند و از بالا سکوی بزرگ محل تعزیه و بازیگرانی را میبینند که در نقش اولیا و اشقیا بالباسهای سبز، قرمز، سفید و سیاه در حال آماده شدن برای اجرای تعریه هستند. ادامه مطلب...
مدرس موسیقی کلاسیک در ایران و اروپا
استاد بهزاد میرخانی (متولّد 1348ش در تهران) آهنگ ساز و مدرّس شناخته شده موسیقی کلاسیک در ایران و اروپا است. پدر ایشان استاد سید احمد میرخانی (متولد 1318 خورشیدی) خوشنویس و کاتب قرآن کریم، متولد روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ در استان البرز است. «آخرین برگ»، «آستوریاس»، «شیفته»، «جوانه ها»، «راپسودی ایران»، «رقص گیتار» و «مثل برگ» نام آلبوم های موسیقی منتشر شده وی در ایران است. همچنین آثاری همانند «آخرین برگ»، «هفتاد دقیقه با عاشقانه های گیتار»، «کی مای» و «نتهای تنظیم شده برای گیتار» را در خارج از ایران منتشر کرده است. شش قطعه زیر از آلبوم آخرین برگ استاد میرخانی را بشنوید و لذّت ببرید.
قطعه اوّل/ قطعه دوّم/ قطعه سوم / قطعه چهارم / قطعه پنجم / قطعه ششم
کارنامه هنری استاد بهزاد میرخانی
قرار با مهرداد
اسماعیل آل احمد
سالها پیش ـ همان سالی که با استرالیا دو دو کردیم و رفتیم جام جهانی فرانسه (پاییز 1376) ـ که اسماعیل آل احمد با دستانی خالی به زور قرض، کرایه رفتن تا کرج و شرکت در دوره فیلمسازی سینمای جوان را فراهم می کرد با مهرداد کورش نیا همکلاسی شدم. دفتر انجمن در ساختمانی کوچک و قدیمی، نزدیکی تقاطع بلوارهای طالقانی ـ هفت تیر، دروازه ورود ماها دهه شصتی های عشق فیلم به سینما شده بود. ماهایی که آرزوی دیدن ترمیناتور دو را در خواب هم رها نمی کردیم؛ فیلمی که فقط عنوانش را در مقالات سیّد شهیدان اهل قلم ـ آوینی ـ دیده بودم و لاغیر. در آزمون ورودی انجمن به همراه استاد اسماعیل یعقوبی شرکت کردیم. هر دو قبول شدیم. ایشان با آن که ید طولایی در تئاتر داشتند اما ترجیح دادند از جادوی سینما جان سالم به در ببرند. الان هم از اساتید بارز حوزه علمیه امام صادق ـ علیه السلام ـ ساوجبلاغ هستند و من هم هر چند در آن کلاسها شرکت کردم اما همان جیب خالی از ادامه کار بازم داشت و فقط طلبگی ماند و من و من ماندم و طلبگی و البته افسون سحرانگیز آینه جادو از ابراهیم حاتمی کیا تا اصغر فرهادی و از آلفرد هیچکاک تا کیریستوفر نولان. مهرداد کورش نیا را فقط در همان کلاسها و بی هیچ کپ و گفتی می دیدم و تمام. تا این که یک روز در برابر نقدی که استاد نویسندگی به خاطره مکتوب من کرده بود خیلی محکم و منطقی دفاع کرد و من سربلند آن میدان شدم. از او تشکّر کردم. من از آنجا که کلاس های انجمن را رها کردم دیگر مهرداد را ندیدم. ادامه مطلب...
حمایتهای آنچنانی متعلق به متنهای سفارشی است
مهرداد کوروشنیا نویسنده و کارگردان ساوجبلاغی که تا به حال شش نمایشنامه با محوریت دفاع مقدس نوشته است؛ فاصله گرفتن از سفارشی نویسی را دلیل باز ماندن از حمایت ارگانهای مرتبط میداند. به گزارش خبرنگار ایلنا، کوروشنیا نگاه یکجانبه و دستوری بعضی مسئولان و نهادها به جریان خلق متون نمایشی با موضوع دفاع مقدس را موجب دلسردی هنرمندان توصیف کرد و توضیح داد: بعضی نهادها صرفا اینطور تصور میکنند که حتما باید مسائل مورد نظر خودشان در نمایشنامههای مرتبط با موضوع جنگ و دفاع مقدس مطرح شود؛ به همین دلیل با نمایشنامهنویسان مستقل دچار مشکل هستند و حمایت چندانی نمیکنند. این درحالیست که تجربه اثبات کرده وقتی هنرمند به سفارش وابستگی ندارد، مسائل را از زاویههای نو با فرمی جدید بیان میکند که تجربههای تازه به همراه دارد و مخاطب زیادی نیز جذب سالنهای نمایشی میشوند.
او درباره دو نمایشنامه اخبر خود توضیح داد و افزود: نمایشنامههای «مونس، مادر اسفندیار» و «قرار» دو متن جدید من با مضمون دفاع مقدس هستند که یکی به روایت ماجرای مادری میپردازد که بازگشت فرزندش از جبهه را انتظار میکشد اما متن «قرار» درباره انتظار یک پدر است. این کارگردان و نمایشنامه نویس توضیح داد: هر دو متن پیشنهادهایی مطرح میکنند. به عنوان نمونه «قرار» به شیوه جریان سیال ذهن نوشته شده و چهل و پنج سال در یک ساعت روایت میشود. در متن «مونس، مادر اسفندیار» هم پیشنهادهایی مطرح است که بهطور مشخص میتواند مورد توجه جوانان در شهرستان قرار بگیرد. ادامه مطلب...
عاشقی پای دار قالی
استاد جمشید امینی در سال 1282ش در روستای فشند از توابع شهرستان ساوجبلاغ زاده شد. وی از آغازین روزهای کودکی به نقش و رنگ علاقه داشت. در پنج سالگی بههمراه خانواده اش به تهران آمد و در این شهر با بافندگی قالی آشنا شد. در سال 1298ش به مدرسه صنایع مستظرفه استاد کمالالمک راه یافت و استعداد وی مورد توجه استاد گران قدر نقاشی ایرانی قرار گرفت و در آن مدرسه دار قالی برپا کرد. بدین ترتیب، امینی طراحی را نزد کمال الملک آموخت.
استاد امینی از طراحان فرش نوین ایران به شمار می رود. وی اصولی نوین را در این هنر ایجاد کرد و با شیوه ای خاص چون بافندگی گوبلن، به ابداع آثار هنری پرداخت. استاد امینی نخستین هنرمندی بود که شیوه شبیه سازی را در فرش ایران متداول کرد. وی آخرین بازمانده از شاگردان استاد کمال الملک بود که احترام خاصی به استاد خود و اندیشه اش داشت. استاد امینی علاوه بر مهارت و استادی در هنر طراحی، مردی عارف پیشه و اندیشمند بود، به طوری که شاگردان در اخلاق و اصول عارفانه انسانی، او را چون مرادی می ستودند. وی عاشق استاد خویش بود و در تمام عمر یاد استاد و مرادش کمال الملک را عزیز می داشت، به نحوی که هرگاه از او سخن می گفت، قطرات اشک از چشمانش جاری می شد.
از جمله توصیه های وی به شاگردانش، پاکی زبان و احترام به مقام ارجمند زن بود. او عقیده داشت که مردان بزرگ را زنان پاکدامن ساخته اند، پس باید به ستایش مقام زن و مادر که منشاء همه بزرگی ها است، پرداخته شود. یکی از فرزندان امینی که از جمله شاگردان وی نیز بوده است، دکتر حسن امینی است که شیوه ابتکاری پدر را دنبال می کند.
استاد جمشید امینی آخرین بازمانده از شاگردان کمال الملک و مکتب وی بود که در سن نود و پنج سالگی در نوزدهم دی ماه سال 1377 جهان را بدرود گفت و روز سه شنبه 22 دی 1377 در میان اندوه هنرمندان بسیار و مردم زادگاهش فشند، در این روستا به خاک سپرده شد. استاد امینی با تعلیم و تشویق استادش، کمالالملک، فاصله نقاشی رنگ و روغن و بافت قالی با پشم و کرک را از میان برداشت و نه به یاری قلم و رنگ بلکه به مدد نخ و تار و پود، به پرده ها جان بخشید و بدین ترتیب، مبتکر شیوه نوین مکتب نقاشی بر قالی در ایران شد.
قرار شهدای غواص با تئاتر گذاشته شد / بازخوانی اسطوره ایرانی
مهرداد کوروشنیا نویسنده و کارگردان ساوجبلاغی، نمایشنامه «قرار» را به پایان رسانده و به بخش نمایشنامه نویسی جشنواره سی و چهارم تئاتر فجر ارایه کرد. کوروش نیا درباره جدیدترین فعالیت خود در زمینه نمایشنامه نویسی در سال جاری به خبرنگار خبرگزاری مهر گفت: «به تازگی نگارش نمایشنامه «قرار» را بر اساس ماجرای کشف پیکر شهدای غواص هشت سال جنگ تحمیلی به پایان رساندم. این اثر داستان پدری را روایت میکند که 29 سال منتظر بازگشت فرزند رزمنده اش بوده است.»
وی ادامه داد: نمایشنامه «قرار» در عین حال بازخوانی یک اسطوره باستانی ایرانی نیز هست. این نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر درباره برنامهریزی برای اجرای صحنهای نمایشنامه «قرار» یادآور شد: نمایشنامه «قرار» را به بخش نمایشنامه نویسی سی و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر ارائه دادم. ضمن اینکه صحبتهایی نیز با مجموعه ایرانشهر و همچنین ادارهکل هنرهای نمایشی برای اجرای عمومی این اثر داشتهام ولی هنوز وضعیت اجرای عمومی این اثر به قطعیت نرسیده است. کوروشنیا افزود: طراحی صحنه، لباس، نور و پوستر نمایش «قرار» انجام شده و در صورت دریافت سالن و نوبت اجرا، به سرعت کار تمرین نمایش را آغاز میکنیم. این نمایش دارای پنج شخصیت است که در صورت مشخص شدن وضعیت زمان و مکان اجرا، گروه بازیگری نمایش هم مشخص میشود.
وی در پایان با بیان اینکه نمایشنامه «قرار» ششمین نمایشنامه او با موضوع جنگ و دفاع مقدس است، اظهار کرد: نمایشنامههای «کابوس یک رویا» در سال 82، «مانی» در سال 83، «آقالیلا» در سال 86، «آخرین نامه» سال 88 و «مادر اسفندیار» در سال 91، آثاری هستند که با موضوع جنگ و دفاع مقدس نگاشتهام. قرار است نمایشنامه «مادر اسفندیار» در بخش نمایشنامه خوانی جشنواره تئاتر شهر در فرهنگسرای سرو خوانش شود. مهرداد کوروشنیا که سرپرستی گروه تئاتر «بهمن» را عهدهدار است، پیش از این نمایشهای متعددی را همچون «آواز ستارهها»، «درختها»، «آقالیلا» و «آخرین نامه» به صحنه برده است.
ساخت پلاتوی نمایش با شانههای تخممرغ
الهام یوسفی
خبرگزاری مهر: 10کیلومتر آن طرف تر از شهر هشتگرد قدیم روستای هیو قرار دارد پس از گذر از سراشیب های تند و دامنه های کوهستانی تابلوی روستا در کنار جاده به ما رُخ می نماید. مردهای روستای «هیو» سال ها پیش در فصلی که از کار خبری نبود به معدن ذغال می رفتند و می گویند در کندن کوه مهارت داشته اند. در طی مسیر از طبیعت سرسبز که ویژگی روستاهای ساوجبلاغ است خبری نیست ولی در ورودی روستا یک قاب زیبا حاوی چندین درخت که به لطف آفتاب بر زمین سایه افکنده اند در برابر دیده گانم نقش می بندد و کمی آنسو تر زمین سبز می شود. پیش از ظهر است، پیرمردی را می بینم با پیراهن بلند سفید و سری تراشیده و با صورتی آفتاب سوخته که نشان می دهد طبیعت «هیو» به او سخت گرفته است نگاهم به نگاهش گره می خورد و به فاصله ی یک تبسم از هم دور می شویم. در طول مسیر بنر اطلاع رسانی که بر رویش نوشته شده «نمایش «ما» اولین و تنها برگزیده ی روستای هیو در جشنواره ی استانی تئاتر البرز را می بینم. ادامه مطلب...
پرسپکتیو و کمپوزیسیون سیری چند؟
یادداشت زیر به قلم ابوطالب قادری متولّد 1356 کارشناس ارشد نقاشی و مدرّس دانشگاه است خطاب به «علی شریف کاظمی» پیرمرد نقاش روستایی، ساکن کاظم آباد شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز.
* * *
سلام؛ سلامی که از سر ارادت یک نقاش است به نقاشی دیگر. حال من زیاد خوب نیست؛ دلم که می گیرد با نقاشی حرف می زنم و این تنها چیزی است که دیگران نمی توانند مانعی برای آن باشند. چند وقتی است که نتوانسته ام حرف بزنم، ولی امیدوارم حال تو خوب باشد. از تو چه پنهان، نمی دانم می دانی یا نه که درباره نقاشی هایت می گویند: «که ناشیانه است، پرسپکتیوش درست نیست، رنگها خامند، کمپوزیسیون، ایراد دارد، بومها زیرسازی نشده اند، شکل ارایه قشنگ نیست و...» ادامه مطلب...