شهید دکتر حشمت طالقانی
مرد شماره 2 نهضت جنگل
میرزا ابراهیم خان معروف به «دکتر حشمت» فرزند عباسقلی حکیم باشی است که در حدود سال های پس از 1260 خورشیدی در روستای «شهراسر» طالقان از توابع شهرستان ساوجبلاغ زاده شد. ابراهیم در دوران جوانی کار پدر خود را که طبابت بود دنبال کرد. نخست او در روستای «اوانک» نزد «شیخ عبدالحسین اوانکی» به خواندن و نوشتن پرداخت و پس از آن به تهران رفت و از جمله شاگردان مدرسه ای گردید که زیرنظر فرانسوی ها اداره می شد. او دوره طب را در «دارالفنون» گذرانید.
از حضورش در کشمکش های دوره مشروطه اطلاعی در دست نیست اما در اسناد و یاداشت های تاریخی این دوره از یک پزشک طالقانی نام برده شده که به هنگام حمله مجاهدان گیلانی به تهران در معالجه مجروحان و انتقال آنها به بیمارستان نظامی «حصارک» همکاری داشته است. او در سفر به آذربایجان با مرحوم میرزا کوچک خان جنگلی (بنیانگذار نهضت جنگل) آشنا شد و در همین دوران بود که نهضت جنگل برای مبارزه با استعمار انگلیس و استبداد حکومت وقت، اعلام موجودیت کرد. هنگامی که قلمرو حکومت جنگلی ها گسترش یافت، دکتر حشمت به فرماندهی قوای لشگری و کشوری «نهضت جنگل» در گیلان شرقی منصوب شد. او به تأسیس مدارس و احداث راه های روستایی و ایجاد نهری از شعبه اصلی سفیدرود که اینک به نام و بیاد او «حشمت رود» خوانده می شود، اقدام کرد.
وقتی مرحوم میرزا کوچک خان و دکتر حشمت به همراه 1324 نفر از مبارزان جنگل در محاصره قوای قزاق و بمباران هوایی هواپیماهای انگلیسی قرار داشتند، دکتر حشمت با چند نفر از جنگلی ها و با هدف سرگرم ساختن دشمن و شکسته شدن خط محاصره و نجات جان میرزا، موضوع مذاکره با قوای قزاق را مطرح کرد و به همراه 270 نفر از مبارزان به «رشت» آمد به طوری که در محاصره دشمن افتاد و در نهایت پس از چند روز اسارت به دست قزاق های مزدور و وابسته در چهارم اردیبهشت 1298خورشیدی در رشت بدار آویخته شد. یکسال پس از شهادت دکتر حشمت بار دیگر رشت به تصرف جنگلی ها درآمد و نخستین اقدام میرزا این بود که به سوی آرامگاه دکتر حشمت برای ادای احترام رفت و در زیر درخت کهنسال مسجدی که مدفن دکتر حشمت است، سخنان خود را با آیه ای از قرآن کریم آغازکرد و گفت: «با فقدان این مرد بزرگ هنوز کمرمان راست نشده است. این ضایعه برای ما بسیار گران و تحملش بسیار سخت بود و از خداوند متعال می خواهیم ما را موفق بدارد تا تقاص خونش را از جلادان خون آشام بگیریم.»
شأن معنوی شهرستان ساوجبلاغ در عصر ظهور
در آخرالزمان به هنگام ظهور حضرت مهدی موعود (عج) حوادثی شگرف در کره خاکی رخ خواهد داد که منجر به تشکیل دولت کریمه حضرت منجی (عج) می شود. حوادثی که بر بستر زمانی و مکانی خاص خود روی خواهند داد. شهرستان ساوجبلاغ یکی از مناطقی است که بر اساس شواهد روایی و تاریخی، در آن رویداد های قدسی آخرالزمان رخ خواهد داد. پیش از پرداختن به شرح و بسط این رخدادها باید نکته مهمی را یادآوری کرد. نکته ای ظریف که ما را در فهم و تبیین دقیق این حوادث مهم یاری خواهد کرد. واقعیت این است که از سوی امامان معصوم مذهب تشیع، سخنان و احادیثی صادر شده است که در شأن و منزلت طالقان در عصر ظهور است. سوال این است که آیا «طالقان» مد نظر روایات ، همین طالقان امروزی بوده یا باید حدود و ثغور طالقان مورد اشاره آن حضرات را باید در جغرافیای تاریخی زمان صدور احادیث جستجو کرد؟ از سوی دیگر آیا احادیث منزلت و حوادث مربوط به «ری» را نیز می توان بر دشت ساوجبلاغ تعمیم داد؟ و یا اینکه آیا می توان تأثیر پذیری این منطقه را از حوادث منطقه کوهستانی شهرستان، نادیده گرفت؟ در پاسخ به این سوالات باید متون تاریخی – جغرافیایی را جستجو کرد تا به تحلیل دقیقی رسید و بر همین اساس نسل جوان امروز شهرستان ساوجبلاغ را به شأن معنوی و هویت ارزشمندش آگاه کرد. هویتی که در معیت موعود بدست می آید.
حدود طالقان قدیم :در کتب قدیمی، طالقان به طور اعم به منطقه ای اطلاق شده که وسعت آن بیش از منطقه و محدوده فعلی طالقان بوده و گسترش بیشتری داشته است. به این معنی که از طرف مغرب به منطقه الموت و همچنین قسمتی از رودبار تا حدود شمالی قزوین و از طرف مشرق به رودخانه کرج و لورا و شهرستانک محدود می شده است.(1)
طالقان مورد نظر احادیث :آیت الله شیخ علی کورانی (از محققان لبنانی الاصل ساکن شهر قم ) درباره احادیث و روایات طالقان در آخر الزمان می نویسد: «به نظر می رسد مراد از طالقان در این روایات منطقه ای است در رشته کوه های البرز در صد کیلومتری شمال غرب تهران که از تعدادی روستا تشکیل شده و به نام طالقان مشهور است. اما بعد از بررسی روایات مربوط به طالقان، آنچه به نظر من بهتر می رسد این است که مراد از اهل طالقان، اهل ایران است نه خصوص منطقه جغرافیایی طالقان، اما اینکه امامان (ع) اهل طالقان را بنام منطقه آنان نامیده اند از جنبه ویژگی های جغرافیایی و خصوصیات اخلاقی و دینی آن سامان است.»(2) آیت الله کورانی در اواخر سال 1380خورشیدی طی گفت و گویی با فصلنامه تخصصی «انتظار» در تکمیل دیدگاه خود می گوید:«من قبلا" خیال می کردم طالقان، همین منطقه طالقان است، بعد به این نتیجه رسیدم که این گونه نیست. پیامبر (ص) وقتی می خواستند از سرزمین ایران صحبت کنند، فرمودند:«ارض المشرق» یا «منطقه جبال طالقان» ، مخصوصا" وقتی دیدم که اهل بیت(ع) عنایت داشته اند که مفهوم «قم»را خیلی گسترده کنند. یک روز عده ای به خدمت امام هادی(ع) رفتند، آن حضرت فرمود:«اهل کجا هستید؟»، گفتند:«اهل ری»، فرمود:«اهلا" باهل قم»، آقا جان ما اهل ری هستیم ، فرمود:«اهلا" باهل قم» یعنی قم (تشیع) و خط فکری و اعتقادی آن مطرح است. از این رو بعدا" متوجه شدم که معنای حرفی مراد نیست. حتی به ایران یا از مشهد تا قزوین ، خراسان می گفتند...»(3) در همین راستا از سوی دیگر با مجموعه نظراتی از عالمان و محدثان و مورخان شیعه همانند قاضی نورالله شوشتری (از علمای قرن دهم و نویسنده کتاب مجالس المؤمنین )، اسماعیل بن احمد نوری طبرسی (نویسنده کفایة الموحدین)، شیخ علی یزدی حائری (نویسنده کتاب الزام الناصب فی اثبات الحجة الغایب)، حاج محمدهاشم بن محمدعلی خراسانی (نویسنده کتاب منتخب التواریخ)، کامل سلیمان (نویسنده لبنانی کتاب یوم الخلاص) و...مواجه هستیم که به طور صریح بر این نظرند که منظور از طالقان همین منطقه طالقان قزوین است. پس از طرح دو نظریه حداکثری و حداقلی که مبتنی بر حدود جغرافیایی ایران و طالقان امروزی است، این سؤال مطرح می شود که کدام نظریه صحیح تر به نظر می رسد و یا باید به نظر سومی قایل شد؟ بدیهی است که مجموعه احادیث منزلت طالقان را می توان به حد جغرافیایی وسط که همان طالقان قدیم با حدود جغرافیایی زمان صدور احادیث می باشد، اطلاق نمود که مجموعه نقاط کوهستانی و کوهپایه ای شهرستان ساوجبلاغ را نیز در بر می گیرد.
وضعیت دشت ساوجبلاغ: بر اساس شواهد محکم تاریخی، منطقه دشت شهرستان ساوجبلاغ به هنگام صدور روایات و احادیث مربوطه به آخرالزمان جزء ملک «ری» بوده بطوری که «حمدالله مستوفی» (از مورخان قرن هشتم هجری قمری) می نویسد:«ساوجبلاغ ولایتی است که در اوان سلاجقه مال به ری می داده و در عهد مغول سوا شده...»(4) پس به این ترتیب روایات و احادیث مربوط به «ری» را می توان بر دشت ساوجبلاغ نیز تعمیم داد. حوادثی همانند سهم ری در ترکیب یاران و سرداران حضرت مهدی(عج) و خروج «شروسی» در آخرالزمان و حضور وی در ری که از علایم ظهور است.
• حوادث و روایات مربوط به طالقان
1- حدیث گنج های طالقان: حدیثی از منابع شیعه و اهل سنت به نقل از امیرالمؤمنین علی (ع) بیان شده است: «خوشا به حال طالقان، خداوند متعال دارای گنج هایی در آنجا است که از نه طلا است و نه از نقره اما در آن خطه مردانی وجود دارند که خدا را آنطور که شایسته معرفت است. شناخته اند و آنان یاران مهدی در آخرالزمان می باشند.»(5) این حدیث به نقل از امام جعفر صادق (ع) و با اندکی تفاوت و به طور مفصل در کتاب «بحارالانوار» آمده است (6) و همچنین با اندکی تغییرات این حدیث از حضرت رسول اکرم (ص) نیز نقل شده است.(7)
2- حدیث تبرک طالقان: در روایتی به نقل از امام جعفر صادق (ع) اینگونه آمده است:«بخ لطالقان» (مبارک باد بر طالقان). این توصیف، مقدس بودن منطقه و نقش آن در حوادث آخرالزمان را می رساند.(8) 3- حدیث یاران طالقانی امام مهدی: روایاتی دلالت دارند که در آخرالزمان 13 تن، یا به قولی 24تن از یاران اصحاب خاص امام مهدی(عج) از طالقان می باشند.(9) 4- حضور سیدحسنی در طالقان: در روایات مربوط به خروج«سید حسنی» که از علایم ظهور موعود (عج) به شمار می رود، به حضور او و یارانش در منطقه طالقان اشاره شده است. مرحوم علامه مجلسی ضمن بیان روایتی، خروج سید حسنی را از مدینه می داند که مردانی از طالقان به دعوت او لبیک خواهند گفت(10) با خروج سید حسنی، گنج های نهفته طالقان که همانا جوانان پر شور و با صلابت این منطقه هستند، عاشقانه گرد او جمع می آیند و به سوی کوفه حرکت می کنند. این مطلب طی احادیثی از رسول اکرم (ص)، امیر المؤمنین علی (ع) و امام جعفر صادق(ع) بیان شده است. بر اساس حدیث منقول از امام علی(ع)، سید حسنی به همراه یاوران طالقانی خویش وارد شهر کوفه می شود و آنجا را ستاد فرماندهی خود قرار می دهد که در همان ایام خبر ظهور امام مهدی (عج) به او می رسد.(11) 5- رجعت شعیب بن صالح:بر اساس روایات،«شعیب» فرمانده سپاه طالقان است که به سید حسنی می پیوندد. در روستای «اوانک» طالقان، مقبره ای وجود دارد که به مقبره «شعیب بن صالح» معروف است و اهالی معتقدند که او از یاران خاص امام مهدی(عج) می باشد که در آخرالزمان رجعت می کند. درباره محل خروج او علاوه بر طالقان ،«سمرقند» نیز بیان شده است. طبق حدیثی از امام محمد باقر (ع) شعیب به همراه سید حسنی و لشگریان دارای پرچم های سیاه برای نبرد باسفیانی (از چهره های منفور پایان تاریخ) به حرکت در می آیند که پس مبارزه ای سخت او را شکست می دهند و به سوی غرب پیش می روند تا به بیت المقدس می رسند.(12) با بررسی تعدد محل خروج شعیب حداقل می توان این مسئله را پذیرفت که «طالقان» یکی از مراکز فعالیت شعیب پس از خروج است.
• پی نوشت ها: 1- تاریخ و جغرافیای طالقان، سید محمدتقی میرابوالقاسمی،ص2 / در منابع جغرافیایی و تاریخی از پنج منطقه موسوم به طالقان در ایران و خارج از آن نام برده شده است:«طالقان خراسان ، طالقان شام، طالقان اصفهان (معروف به طالقانچه) ، طالقان ساوجبلاغ (معروف به طالقان قزوین، دیلم یا طبرستان) و طالقان افغانستان که برخی آن را با طالقان خراسان یکی دانسته اند». بسیاری از علما و محدثان شیعه، طالقان مد نظر این احادیث را طالقان شهرستان ساوجبلاغ می دانند که این موضوع را برخی از ویژگی های فعلی این منطقه تأیید می کند. (جهت آگاهی از دلایل تطبیق نگاه کنید به: نشریه تصویر ساوجبلاغ، ش 39 ،20اسفند 1376)/ 2- عصر ظهور ،علی کورانی ،ص260 / 3- مجله انتظار ،ش2،ص62/4- نزهت القلوب،حمدالله مستوفی،ص106/ 5 – کنزالعمال ،ملاعلی متقی هندی، ج7، ص262/ 6- بحارالانوار، علامه مجلسی،ج52، ص307 / 7- یوم الخلاص،کامل سلیمان،ترجمه علی اکبر مهدی پور، ص430 / 8- همان ، ص259 / 9- المحجة فی ما انزل فی القایم الحجة، سیدهاشم بحرانی، ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی،ص 85 /10- بحارالانوار، علامه مجلسی،ج13،ص 1163 / 11- یوم الخلاص،کامل سلیمان،ص 1040 / 12- همان، ص1042.
«عاشورای قدیم »
سوگواری در طالقان براساس گاهشماری دیلمی
بازماندگان ملا علی بابا مهرانی (مخلص) در روستای مهران طالقان (واقع در غرب استان تهران از توابع شهرستان ساوجبلاغ) حدود یک قرن و نیم است که همه ساله، آخرین جمعه تیر ماه را به مناسبت سالگرد شهادت حضرت امام حسین علیه السلام (عاشورا) سوگواری می کنند. آنان با سیاهپوش کردن معابر و منازل و بر افراشتن پرچم های سیاه به عزاداری،سینه زنی، تعزیه خوانی و اطعام می پردازند. ملا علی بابا مهرانی فرزند شیخ لطفعلی از شعرا و ادبای عصر زندیه است. او تا 50 سالگی کمتر شعر می سروده و بیشتر تعزیه خوانی می کرده است که پس از مشاهده رویایی معنوی در سال 1280هجری قمری با جدیّتی بیشتر به تعزیه خوانی مشغول شده و در تعیین زمان دقیق اتفاقات محرم بر اساس گاهشماری دیلمی از این رویا مدد می گیرد. آخرین جمعه تیر ماه بر اساس گاهشماری کوه نشینان‚ شمال ایران مصادف با روز عاشورا است. در روزگاران گذشته که هنوز استفاده از تقویم ماههای خورشیدی رواج چندانی نداشت؛ گاهشماری دو سوی دامنه های البرز به ویژه طالقان به این صورت محاسبه می شد که هر ماه را سی روز حساب می کردند که به این ترتیب سال، 360 روزه می شده و پنج روز باقیمانده از 365روز سال خورشیدی را جزء ایام عمر خود محسوب نمی کردند. آنها 21تا 25فروردین را با عنوان «پنجه پیتک» (خمسه مسترقه)، پنج روز آخر سال به شمار می آوردند. ماه های این تقویم به گویش محلی عبارتند از: اول ماه، سیا ماه، دیه ماه، ورفن ماه، نوروزماه، تن شور ماه، کرچ ماه، هری ماه، تیر ماه، مردال ماه، شریر ماه، امیر ماه. درباره360روز بودن این تقویم که بر خلاف ماه های خورشیدی از نظر مطابقت ماه با فصل فرق داشت؛ گفته اند: «رواج دهندگان آن 5 روز اول را جزء سال جدید به حساب نمی آوردند تا سایر ماه ها 30روزه شود. شاید نمی توانستند ماههای نیم سال اول را 31 روزه محاسبه کنند؛ به همین دلیل وقتی 5 روز اول سال را به سال دیلمی می افزاییم سال 365روز به دست می آید». نوروزماه گاهشماری‚ دیلمی برابر با ماه های چهارم و پنجم خورشیدی (تیر و مرداد) است که مانند ماه های طبری از نیمه تیر ماه آغاز می گردد. بازماندگان ملاعلی بابا در طالقان بر این باورند که 10محرم سال61هجری قمری (=عاشورا) برابر با 20 مهر 59 خورشیدی و مصادف با چهارم نوروز ماه گاهشماری دیلمی بوده است. از نسخه خطی «تشبیه المصائب» ملاعلی بابامهرانی چنین بر می آید که دوستداران امام حسین علیه السلام در روستای مهران طالقان علاوه بر ایام محرم در روز چهارم نوروز ماه به عنوان «عاشورای قدیم» سوگواری می کردند که به تدریج به روز هفتم و بعدها به روز هجدهم و هم اکنون به آخرین جمعه تیر ماه (نیمه دوم نوروز ماه دیلمی) انتقال یافته است. برخی از اهالی روستای مهران بر این نظرند که مرحوم مخلص با استفاده از علم نجوم روزگار خویش و مکاتبه با «مرحوم شیخ جعفر مازندرانی» ، تاریخ عاشورای سال61 هجری قمری را با تاریخ فرس قدیم مطابقت داده و آغازگر آیین عاشورای قدیم در منطقه طالقان بوده است.
منابع:----------------------------------------------------------
مجله گیله وا، ش44، ص 52/ ویژه نامه سوگواره مهر، ص 13/ مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز، ص 269 / خبر نامه ساوجبلاغ، ش 18، ص 11/ تحقیقات میدانی نگارنده .