دایره المعارفی غنی و پربار

معرفی و بررسی کتاب" دشتی به وسعت تاریخ" تالیف صاحب این وبلاگ.

به قلم آقای مرتضی قدیری (از نویسندگان روزنامه ایران) 25مهر 1386- شماره 3762- صفحه 11.

در جهان پرتکاپوى امروز که متأسفانه وجه بارز آن معنا باختگى یا گسست معنا و کسب درآمد و امتیازهاى مادى گوناگون است، هنوز فرهیختگان و پژوهشگرانى هستند که در کارهاى علمى و تحقیقاتى خود، بدون چشمداشت مادى، به راستى از جان مایه مى گذارند و در این تلاش خالصانه و خستگى ناپذیر، پدید آوردن یک اثر علمى یا فرهنگى ماندگار که حرفى براى گفتن و آموختن داشته باشد، بیش از هر انگیزه دیگر آنها را به کار و تحقیق وا مى دارد.حاصل کار فرهنگى و پژوهشى حسین عسکرى، مؤلف کتاب ارزنده «دشتى به وسعت تاریخ» نمونه اى قابل توجه و مصداق این سخن است؛ چنان که دکتر ناصر تکمیل همایون و دکتر یوسف مجیدزاده با نوشتن مقدمه اى بر این کتاب جامع و ماندگار بر اهمیت و ارزش علمى، فرهنگى و تاریخى آن مهر تأیید زده اند.

«دشتى به وسعت تاریخ» به گفته نویسنده کتاب، نگاهى جامع به نظرآباد، یعنى غربى ترین شهرستان استان تهران است اما از نگاهى دیگر، این کتاب را باید یک فرهنگ قابل استناد و یک دایرة المعارف غنى و پربار دانست که در آن به اصطلاح هیچ حرفى براى معرفى و شناساندن این دیار تاریخى پرجاذبه ناگفته نمانده است، آن هم با قلمى جذاب و شیوا که انگیزه لازم و کافى را براى مطالعه اثر و فرو نگذاشتن آن در بسیارى از خوانندگان پدید می آورد و از این نظر یک اثر علمى و پژوهشى قابل استناد براى علاقه مندان به فرهنگ و تاریخ و پژوهشگران و جامعه شناسان و اندیشمندانى است که مى خواهند این شهرستان و پیشینه تاریخى و موقعیت جغرافیایى و آداب و رسوم و شرایط فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى آن را بشناسند و با ویژگى هاى قومى و زبانى و سنت ها و فرهنگ مردمى آن آشنا شوند. با آنچه این صاحبنظران گفته اند و در باب معرفى این کتاب نوشته اند، بى تعارف حق مطلب به تمامى ادا شده و جایى براى نکته اى ناگفته نمانده است.

سخن نویسنده کتاب، خود گویاى این نکته است: «آنچه در این کتاب مورد پژوهش قرار گرفته همه ابعاد نظرآباد است، از همان ابتدا که مزرعه اى بزرگ بوده تا تبدیل آن به روستایى کوچک و بعد رشد آن به عنوان یکى از شهرهاى مهم استان تهران تا توسعه آن به شهرستان...»عنوان دیباچه مؤلف کتاب «چند نکته از هزاران» است، اما در این نوشتار فقط مى توان چند سطر از این چند نکته را براى معرفى این اثر تحقیقى باز گفت، از جمله این که: اجتماع این شهرستان اجزاى انسانى و غیرانسانى گوناگونى دارد و از میان اجزاى انسانى آن ماه هاى درخشانى طلوع کرده اند... این شهرستان همچنین تاریخ پرفراز و پرنشیب دارد و با توجه به این ویژگى بارز، فصل تاریخى اثر  پرحجم تر است و در مقایسه با دیگر فصل هاى کتاب، صفحات بیشترى را دربرگرفته است... به حق نیز باید این گونه باشد، زیرا هرچه درباره تاریخ کهن این سرزمین اصیل گفته شود، حق مطلب ادا نمى شود و ناگفته هاى بسیار مى ماند. 
سوغات آن مسافر نه هزار ساله     
در اثبات سخن به نظرات علمى دکتر یوسف مجیدزاده، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و داراى درجه دکتراى باستان شناسى پیش از تاریخ از مؤسسه شرق شناسى دانشگاه شیکاگو ایالات متحده مى توان استناد و اشاره کرد؛ نظراتى که با عنوان زیباى «سوغات آن مسافر 9 هزار ساله»، بیان کرده است. او که منطقه ساوجبلاغ را قلب فرهنگ هاى پیش از تاریخ فلات مرکزى ایران مى داند، با اشاره به بررسى هاى باستان شناختى در نیم قرن اخیر که نشان مى دهد بیشتر محوطه هاى باستانى ایران زمین در این منطقه متمرکز بوده است، مى گوید: فلات مرکزى ایران یکى از گسترده ترین مناطق فرهنگى پیش از تاریخ ایران است که دامنه هاى شرقى رشته کوه هاى بلند زاگرس در غرب تا مرزهاى غربى خراسان بزرگ در شرق و همچنین دامنه هاى جنوبى کوه هاى سترگ البرز در شمال تا نزدیکى استان اصفهان را در جنوب دربر می گیرد. به گفته وى، این بخش از سرزمین ایران، خاستگاه فرهنگ اصیل و یگانه اى است که بى هیچ تأثیرپذیرى یا نفوذ فرهنگ هاى بیگانه در هزاره هفتم پیش از میلاد شکل گرفت و قلب این فرهنگ که در منطقه ساوجبلاغ، در سرسبزترین بخش فلات مرکزى ایران بوده است، خود را تا غروب حیات 4 هزار ساله اش، در سده هاى نخستین هزاره سوم پیش از میلاد چون گوهرى ناب حفظ کرد. دکتر مجیدزاده، با مقایسه غناى فرهنگى و تاریخى این منطقه بس کهن با دیگر مناطق مشابه، مى افزاید: درست است که محوطه هاى پیش از تاریخ سیلک کاشان، چشمه على رى و حصار دامغان در فلات مرکزى به اعتبار یافته هاى باستان شناختى در 70 سال پیش شهرت جهانى دارند، اما پژوهش ها در این دهه نشان داده است که محوطه عظیم پیش از تاریخ ازبکى در شهرستان نظرآباد (دکتر مجیدزاده نام «بهاران» را زیبنده این شهرستان می داند) نه تنها گسترده ترین بلکه مهم ترین آنها بوده است. نیاکان ما در این سرزمین نه تنها از نخستین جوامع انگشت شمارى بودند که در هزاره هفتم پیش از میلاد ساختن خشت را فرا گرفتند، بلکه آن را به جهانیان آموختند و در بنیانگذارى نخستین سنگ بناى تمدن نقشى بى همتا داشتند، چنان که امروز خشتى که آنها ساخته اند زینت بخش موزه سازمان ملل متحد است، آنها در اواسط هزاره پنجم پیش از میلاد، یعنى در حدود 6 هزار و500 سال پیش 2 دستاورد عظیم را به جهانیان عرضه کردند که نخستین آنها چرخ سفالگرى است، سپس همزمان با فلزگران آناتولیایى، براى نخستین بار موفق به
ذوب مس شدند.  
وسعت این دشت و آن چشمان تیزبین

دکتر ناصر تکمیل همایون، داراى درجه دکترا در رشته تاریخ و همچنین دکتراى جامعه شناسى از دانشگاه سوربن فرانسه که عضو هیأت علمى پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى است، در مقدمه اى تحلیلى با عنوان «وسعت این دشت و آن چشمان تیزبین»، ضرورت و اهمیت مطالعه و پژوهش درباره منطقه ها (جغرافیاى تاریخى مناطق) و شهرهاى کشور (شهر نامه نویسى) را مطرح کرده و در ارزیابى ارزش علمى و پژوهشى «دشتى به وسعت تاریخ»، یادآور شده است: کوشندگان در این رشته که یکى از رشته هاى علمى و جغرافیایى - تاریخى مورد توجه در سال هاى اخیر است، در واقع مواد و مصالح درست شناخت عینى میهن تاریخى ما را فراهم مى آورند. چنین است که این رشته به معناى واقعى و همه جانبه، وضع طبیعى و جغرافیایى، باستان شناسى و تاریخ، موقعیت اجتماعى و اقتصادى و پیشرفت هاى فرهنگى و آموزشى کشور را بررسى کرده و نظامى کارساز براى ایران پژوهى پدید آورده است.وى «دشتى به وسعت تاریخ» را یک تألیف با ارزش و نشان دهنده گذشته هاى تاریخى و فرهنگى منطقه از جهات بسیار توصیف مى کند و معتقد است: این تألیف از جامعیت ممکن برخوردار است و مؤلف جوان و فاضل کوشاى آن با تلاش بسیار مطالبى گرد آورده است که بى گمان در آشنایى با بخشى از منطقه ساوجبلاغ (شهرستان نظرآباد) و شناخت آن، دیگر محققان و علاقه مندان را یارى خواهد داد.دکتر تکمیل همایون پیش از تحلیل و نقد علمى کتاب، به عنوان تبیین نکته اى تاریخى و جامعه شناختى، اساسى ترین عامل شکل گیرى فرهنگ ها و پاره فرهنگها و شیوه هاى مادى و غیرمادى تولید در جامعه و جماعت ها و پیدا شدن قوم هاى منسجم و متحول را در پیوند با موقع طبیعى و جغرافیایى سرزمینى مى داند که مردم آن به تصادف یا به اختیار زیست مستمر خود را سامان داده اند. وى با اشاره به نقش و تأثیر دگرگونى هاى طبیعى و اقلیمى، برخوردهاى قومى و سیاسى، خواست هاى اقتصادى و انواع دینامیسم هاى درون زا و برون زا در کل منطقه که پدیدآورنده واحدهاى اجتماعى خاص هستند، یادآور مى شود که این واحدهاى اجتماعى خاص گاه تنها هستند و در انزوا به سر مى برند و گاه نقش پیونددهندگى مى یابند و سبب انسجام سراسرى واحدهاى پراکنده مى شوند، واحدهایى که با این انسجام، در دوره تاریخى جدید، منزلتى نو پیدا مى کنند.دکتر تکمیل همایون از این دیدگاه، در تشریح موقعیت فرهنگى و تاریخى منطقه ساوجبلاغ، مى گوید: منطقه یا ولایت ساوجبلاغ، امروز به علت حکومتى و پایتختى تهران و توسعه بى رویه و ناهنجار آن از محدوده تاریخى و فرهنگى خود خارج شده و به عنوان یکى از مناطق غربى تهران درآمده است و اگر به جاى تهران، مشهد پایتخت ایران بود، بى گمان ساوجبلاغ موقعیتى دیگر مى یافت. در دوره جدید، با رشد و توسعه طبیعى (در عین حال بى رویه) شهرها، دگرگونى نهادهاى اقتصادى و تولیدى (کشاورزى، دامدارى و صنعت) بسیارى از مناطق کوچک و بزرگ که هر یک هویت پاره فرهنگى تاریخى داشته است، در کلانشهرها ادغام مى شوند و به این ترتیب، حوزه هاى نهاد فرهنگ و پاره فرهنگ، بدون توجه به «گذشته ها»، آماج یورش اقتصاد و صنعت قرار مى گیرد، چنان که اگر لازم باشد، تپه هاى باستانى را نیز با بولدوزر نابود مى کنند. این استاد دانشگاه با اشاره به این که ولایت تاریخى ساوجبلاغ یکى از بارزترین مناطق آسیب دیده فرهنگى در این روند ناخواسته و در عین حال سودمند براى ساکنان آن بوده است، معتقد است: بخشى که امروز با نام ساوجبلاغ (در غرب رودخانه کرج) شناخته شده، شرقى ترین منطقه سرزمین قزوین است و تقسیم بندى هاى کنونى نه تنها در این بخش از ایران، بلکه در بخش هاى دیگر نیز مبتنى بر خواست هاى حکومتى بوده و ویژگى هاى تاریخى و پاره فرهنگى بسیار اندک مورد توجه قرار گرفته است. وابسته کردن هشتگرد و نظرآباد به تهران و همچنین آبیک و قشلاق به قزوین، به گفته این تحلیلگر، از این نوع تقسیم بندى هاى غیرفرهنگى است، حال آنکه این روستاهاى کهن و نزدیک هم، قرن ها با یکدیگر زندگى مشترک و سازندگى رو به کمال و اعتلا داشته اند. وى با توجه به این نکته، در ارزیابى گسترش بیشتر کلانشهرها، خاطرنشان مى سازد که گسترش تهران به صورت غیرعقلانى از همه طرف و سکونت دادن 15میلیون جمعیت در آن، تبدیل شدن دهستان زیباى کرج به دومین شهر پرجمعیت ایران، ایجاد شهرک هاى متعدد و بلعیدن روستاهاى حاصلخیز و دهکده هاى تاریخى و... نه تنها هویت هاى منطقه اى - قومى و پاره فرهنگى این خطه را آشفته مى کند، بلکه معضلات بسیارى را به لحاظ جامعه شناسى و روانشناسى و اقتصاد و حیات انسانى پدید مى آورد. از این رو، ساکنان ساوجبلاغ تاریخى (شهرستان هاى نظرآباد و ساوجبلاغ) باید به سهم خود در برابر این حرکت، از گذشته هاى پویاى خود بهره بگیرند و با بهره گیرى صحیح از شهرسازى و معمارى بر پایه مورفولوژى سنتى - تاریخى، شهر پربار و فرهنگ ساخته اى را در سرزمین تاریخى خود پدید آورند. روستاهاى کهن را نوسازى کنند، زمین هاى کشاورزى و مزروعى را حفاظت کنند و با پدید آوردن جنگل هاى کوچک و بزرگ، زندگى سبز و روح افزایى را بنیان نهند که در خور خانه و کاشانه کهن و هماهنگ با پیشرفت و تولید و شادمانى باشد.


نوشته شده در  جمعه 86/8/25ساعت  12:59 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

آنجا که حلقه های تاریخ زنجیره می سازند

«ساوجبلاغ» واژه ای ترکی است به معنای «چشمه آب سرد» که به شهرستانی واقع در غرب استان تهران اطلاق می شود؛ وسیع ترین شهرستان استان تهران که از کهن ترین مناطق باستانی ایران به شمار می رود. در این نوشتار کوتاه به توصیف حفاری های باستان شناختی گروه های ایرانی و خارجی در این شهرستان پرداخته شده است، کاوشهایی که اسرار شگفت انگیز این منطقه دیرپا را به ایران دوستان، ارزانی داشته است. البته این یافته های علمی گوشه بسیار ناچیزی از مختصات فرهنگی ـ تاریخی ساوجبلاغ را بیان می کند و با گسترش این حفاریها می توان به تعریف کامل وجامعی از جایگاه تاریخی این شهرستان دست یافت. دکتر یوسف مجیدزاده (باستان شناس) بر این نظر است که «ساوجبلاغ از کهن ترین مناطق سرزمین ایران به شمار می رود؛ ذوق و سلیقه هنری ساکنان این منطقه باستانی را می توان از نقوش زیبایی که با مهارت چشمگیری بر سطح ظروف سفالی مربوط به هزاره های پنجم و ششم پیش از میلاد نقش بسته است، مشاهده کرد.» دکتر حکمت الله ملا صالحی (باستان شناس) ضمن تأکید بر ارتباط محوطه های باستانی ساوجبلاغ با دیگر محوطه های عهد نوسنگی در دشت قزوین می گوید: «ساوجبلاغ یک منطقه عظیم فرهنگی است که از دوره های کهن نوسنگی آغاز می شود و در واقع حلقه میان زنجیره این استقرارهای عهد نوسنگی است که بعضی از آنها تا دوره های جدید ادامه داشته است».وی می افزاید: «کشفیات باستان شناسی در آینده، دهکده ها و جوامع فرهنگها و استقرارهای کهن تر از این دوره را در شهرستان ساوجبلاغ به ما نشان خواهد داد». دکتر پرویز ورجاوند (مردم شناس) که پژوهش هایی درباره تاریخ و مدنیت ساوجبلاغ انجام داده، می نویسد: «جلگه ساوجبلاغ که وسعت آن از دامنه کوههای ولیان و فشند تا کوههای ساوه کشیده شده است، در ادوار پیشین یکی از مراکز مهم تمدن قبل از تاریخ ایران بوده که دنباله آن از یک طرف به نواحی شهریار و جلگه ری و از طرف دیگر تا دشت قزوین ادامه داشته است». تاکنون از سوی کارشناسان سازمان میراث فرهنگی  حدود هفت محوطه در شهرستان ساوجبلاغ مورد کاوش علمی قرار گرفته است. در ذیل به برخی از مهمترین حفاریهای منطقه ساوجبلاغ اشاره می شود:
- خوروین: این حفاری در سال 1328 توسط علی حاکمی و محمود راد در «گنج تپه» و «سیاه تپه» خوروین واقع در بخش چندار ساوجبلاغ طی 9روز انجام شد. در نتیجه گورستانی مربوط به ساکنان اواخر قرن 11 پیش از میلاد همراه با سفال های خاکستری به دست آمد. این گورستان یکی از قدیمی ترین گورستان های اقوام ایرانی مهاجر است که وارد فلات مرکزی ایران شده و از طریق حاشیه کویر و تهران در خوروین ساکن شده اند. گورهای آنان گودال هایی بوده که در زمین بکر کنده شده و به شکل بیضی درآمده بودند، مرده را در این گورها روی پهلوی راست و گاهی روی پهلوی چپ و زمانی در حالت چمباتمه به خاک سپرده بودند. اسباب و اشیای مردگان را ظروف سفالین، ادوات برنزی و سنگی و زیور آلات تشکیل می دادند. مردگان را عموماً با لباس دفن می کردند، این موضوع را از وجود تکمه ها و زینت آلاتی که در اطراف اسکلت پراکنده بوده، می توان تشخیص داد. حفاران این محوطه در گزارش باستان شناسی خود آورده اند که ساکنان این محوطه به مذهب میترائیسم (:آیین پرستش خدای درون خورشید) اعتقاد داشته اند. هم اکنون کشفیات این حفاری در موزه ملی ایران نگهداری می شود.         
- خوروین و آجین دوجین: این حفاری را یک نظامی آمریکایی به نام سرهنگ اسمیت به سال 1335 انجام داد. اشیایی که توسط وی در تپه های خوروین وآجین دوجین ساوجبلاغ کشف شد حدود 20صندوق بود. در میان این اشیاء ، ظروف سفالی به رنگ های سیاه و خاکستری و گاهی قرمز و همچنین شمشیر زرین و چندین گوشواره بسیار بزرگ و سنگین از حد معمول نیز بود که به موزه ایران باستان و موزه پنسیلوانیای آمریکا انتقال داده شد.به جهت پیدا شدن گوشواره های پیش گفته نزدیک سر اسکلت های مرد، سرهنگ اسمیت بر این نظر بود که در آن عصر در خوروین مردها نیز گوشواره طلا به گوش آویخته و یا آنها را به وسیله نواری از روی کلاه خود آویزان می کردند. امروز ه از کشفیات زرین مورد اشاره در این حفاری اطلاع چندانی در دست نیست. 
- موشه لان تپه اسماعیل آباد ـ1: این محوطه در 62 کیلومتری غرب تهران بین کرج و هشتگرد می باشد که از سوی اداره کل باستان شناسی وقت زیر نظر مهندس حاکمی به مدت دو ماه و نیم در فاصله سالهای 1337 تا 1338 مورد حفاری قرار گرفته ونتیجه آن گزارش کوتاهی است که در «سالنامه کشور ایران» به چاپ رسیده است.در حفاری موشه لان تپه، اشیایی همانند: سفالهای قرمز رنگ با اشکال هندسی و تصاویری از حیوانات، تعدادی ابزار سنگی از قبیل پیکان و تیر و ظروف مرمرین وگردنبند از مهره های عقیق وسنگ مربوط به هزار ه چهارم پیش از میلاد به دست آمد.    در بنای خانه های باستانی موشه لان تپه، از آهک به عنوان ملاط استفاده شده که بسیار شگفت انگیز است. باید دانست که تا قبل از این حفاری، تاریخ کشف واستفاده از آهک را خاورشناسان، مربوط به 1500 قبل از میلاد ومصریان می دانستند ولی وجود آن در بین خشت های پیش از تاریخ موشه لان تپه، پیدایش و استفاده از این ماده را تا هزاره چهارم قبل از میلاد بالا برد.       
- موشه لان تپه اسماعیل آباد -2: فهیمه (کبری) نوایی که در مدرسه لورو پاریس در بخش باستان شناسی تحصیل می کرد، برای رساله فوق لیسانس خود بررسی سفال های موشه لان تپه را برگزید و به راهنمایی مهندس حاکمی موفق به تدوین رساله خود شد. با توجه به شناختی که وی از این بررسی نسبت به فرهنگ موشه لان تپه به دست آورده بود، مرکز باستان شناسی ایران در صدد برآمد تا در این محوطه شناخته شده کاوشهای مجددی انجام دهد. لذا در سال1335و 1356 کاوش ها به سرپرستی خانم نوایی و با همکاری عقیل عابدی از سر گرفته شد.ادامه این کاوش ها مانند دیگر برنامه های باستان شناسی به سبب وقوع انقلاب معوق مانده و نتیجه کار چاپ و منتشر نشد اما دکتر حسن طلایی یکی از اعضای گروه کاوش در سال 1983 میلادی مقاله ای پیرامون معماری موشه لان تپه به زبان انگلیسی تألیف و چاپ کرد          .
- مرجان تپه طالقان: این حفاری در روستای متروکی به نام «مرجان» در محوطه ای که اینک ساختمان دانشگاه غیرانتفاعی طالقان در دست ساخت است، بوسیله احمدامیری و به سال 1373 صورت پذیرفت وطی آن گورستانی متعلق به هزاره نخست پیش از میلاد آشکار شد. در حفاری «مرجان» چهار گور از نوع سنگی خشکه چین مورد شناسایی قرار گرفت که دو گور دست خورده ولی دو گور دیگر سالم و دست نخورده بودند. گورستان مرجان متعلق به هزاره اول پیش از میلاد و همزمان با آثار کلاردشت است و اشیای آنها نیز با هم قابل مقایسه هستند. همچنین درسال 1374 «حسن رضوانی» (باستان شناس) ، بررسی و شناسایی منطقه طالقان را انجام داد که متأسفانه از این دو برنامه طالقان آثاری تاکنون به چاپ نرسیده است.  
- محوطه ازبکی: کاوش در محوطه 9 هزار ساله ازبکی واقع در بخش نظرآباد از سال 1377 زیرنظر دکتر یوسف مجیدزاده آغاز شده و تاسال1384 ادامه یافت. طی شش فصل کاوش در این مجموعه باستانی که شامل 10 تپه است، آثاری مربوط به هزاره هفتم پیش از میلاد تا دوره مادها به دست آمد که بیانگر تداوم 6 هزار سال قدمت فرهنگی این محوطه است. با توجه به پراکندگی تپه های کوتاه در اطراف تپه مرتفع ازبکی و به استناد یافته های سفالی می توان گفت که وسعت محوطه ازبکی به حدود 100 هکتار می رسد. زیبایی و ارزش کشفیات این محوطه به حدی است که شرح کامل آن مجال دیگر می طلبد. در این فرصت فقط به رئوس این نتایج اشاره می گردد:      
1 ـ کشف کهن ترین نوع خشت های دست ساز بشر با قدمت 9هزار ساله از «یان تپه» که یکی از آنها را آقای خاتمی در سال 1379 در همایش جهانی گفت وگوی تمدنها به کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متحد اهدا کرد. 2 ـ کشف یک قلعه دوران ماد به وسعت 950 متر مربع در ارتفاعات 26 متری تپه اصلی محوطه ازبکی که احتمالاً در 200 سال حکومت مادها کاربری داشته است. این قلعه مادی شامل تالار شورا، عبادتگاه، اتاق نگهبانان، انباری، یک چاه، حیاط بزرگ و تالار نشیمن خانواده فرمانروای دژ و... می باشد. 3 ـ کشف بقایای یک معبد رنگین در «یان تپه» مربوط به هزاره هفتم قبل از میلاد4 ـ کشف دیوارهای دو رنگ ازدوران مادی که در نوع خود بی نظیر است. 5 ـ کشف یک بنای عمومی متعلق به آریایی های اولیه با قدمت 3500 ساله در «دوشان تپه».6 ـ کشف یک لوح گلین آغاز ایلامی که سند همکاری تجاری ساکنان باستانی ازبکی با شوش در قرون پیش از میلاد مسیح(ع) است. 7-شف تعدادی گوره خمره و سفال های موسوم به آلویی در «مارال تپه» . 8 ـ کشف سکوی بزرگی از نیمه دوم هزاره چهارم قبل از میلاد در «مارال تپه» . 9ـ کشف پیکرکهای گلی، تیغه های سنگی، درفش های مسی واستخوانی در «مارال تپه». 10 ـ کشف نخستین پیکره سنگی متعلق به دوره مادها. 11 ـ کشف 6000قطعه سفال و تکه سفال نخودی و خاکستری و پیکرکهای حیوان، قمقمه آب و پیکرک های سنگی و... از تپه های مختلف محوطه ازبکی.

- نشر نخست این مقاله در: روزنامه ایران، ش 2331 ، دوشنبه 25 آذر 1381، ص 9.


نوشته شده در  جمعه 86/8/25ساعت  12:36 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

شرقی ترین اثر مادی در شهرستان نظرآباد

مادها از قبایل آریایی بودند که در هزاره نخست پیش از میلاد به تدریج در ولایات ایران ساکن شدند، ولایاتی که از منطقه «ری» آغاز شده و به طرف مغرب تا ارتفاعات زاگرس و از طرف شمال و شمال غربی تا حدود «رود کورا» پیش می رفته است. مادها از قبایل آریایی بودند که در هزاره نخست پیش از میلاد به تدریج در ولایات ایران ساکن شدند، ولایاتی که از منطقه «ری» آغاز شده و به طرف مغرب تا ارتفاعات زاگرس و از طرف شمال و شمال غربی تا حدود «رود کورا» پیش می رفته است.
این همان ناحیه ای است که به سرزمین ماد بزرگ معروف است. بزرگ ترین شهر آن «هگ متان» است که آشوریان آن را «آمادانا» می نامیدند و امروزه «همدان» نامیده می شود. در همین شهر قدیمی است که نخستین دولت تاریخی ایران غربی و مرکزی به دست «دیااکو» به سال 708 پیش از میلاد مسیح تشکیل شد. دولت ماد در یک قرن و نیم حکومت خود با منقرض کردن دولت زورمند آشور، حکومت وسیعی را به وجود آورد که از جنوب ایران تا قسمتی از اراضی آسیای صغیر امتداد داشته است. حکومت مادها 158 سال پس از تأسیس برافتاد. بیشترین اطلاعات ما از معماری قلعه های دوره ماد در حقیقت از اسناد تاریخی «آشور» و نقاشی های آنان در کاخ های آشوری است. براساس این اسناد، دژهای مادی، ساختمان های مستحکم و عظیمی بودند که بر ارتفاعات و صخره های طبیعی و گاهی بر روی خاکریزها و تپه های مصنوعی ایجاد شده و در اطرف آن ها، دست کم یک دیوار و یا گاه چند دیوار (حصار) بنا می شد. اغلب دیوارهای داخلی و خارجی قلعه های مادی از خشت خام ساخته می شدند، البته گاهی نیز دیوارهای اصلی از سنگ بنا شده اند. مادها در ساختن قلعه و نیز انتخاب موقعیت جغرافیایی برای ساخت وساز از معماری دژهای «اورارتویی» تأثیر گرفته اند.
با این که مطالعه و پژوهش در محوطه های دوره ماد از جمله «گودین تپه» کنگاور، «نوشیجان تپه» ملایر، «تپه هگمتانه» همدان، «تپه باباجان» نورآباد و «تپه حسنلو» ارومیه اطلاعات خوبی از جزئیات معماری این دوره در اختیار باستان شناسان نهاده، اما تاکنون شواهدی از یک شهر مادی در این     مکان ها به دست نیامده است. برای نخستین بار در تاریخ باستان شناسی ایران، یک شهر مادی به وسعت یک کیلومتر در یک کیلومتر در محوطه باستانی ازبکی (80 کیلومتری غرب تهران و در شهرستان نظرآباد) به همت دکتر یوسف مجیدزاده کشف شد که تاکنون مشابه آن در هیچ یک از محوطه های باستانی منسوب به مادها مشاهده نشده است. در مرکز این شهر بر روی بقایای باستانی در تپه مرتفع، قلعه ای به وسعت 950 متر مربع با حصاری به قطر 5 متر ساخته شده است. این دژ و شهر پیرامون آن، شرقی ترین اثر شناسایی شده مادی در فلات مرکزی ایران است؛ چون در متون تاریخی به حضور مادها در بخش هایی از شمال شرق ایران اشاره شده است، اما کشف آثار اداری مادها در 80 کیلومتر غرب تهران برای نخستین بار صورت می گیرد. دژ مادی ازبکی با دیوارهای درونی به قطر بیش از یک متر، دارای بخش هایی همچون تالار، بارعام، تالار شورا، تالار نشیمن خانواده فرمانروا، عبادتگاه، اتاق نگهبانان، برج دیده بانی و 3 انبار و با 2 هزار سنگ فلاخن است. در مجموع فضای معماری محصور بر فراز تپه، ساخت وسازی یادمانی برای سکونت شخصیتی اداری مانند حاکم یا فرمانروای منطقه بوده است که به احتمال از سوی پادشاه مادها منصوب شده بود. در این دژ مستحکم، کارهای اداری مربوط به شهر مادی، نشست های رسمی نمایندگان شهروندان (ریش سفیدان) یا فرماندهان نظامی و مانند آن انجام می گرفت. حصار 5 متری دور دژ، سنگ های فلاخن انباشته شده در گوشه یکی از اتاق ها و چاه آبی به عمق 40متر که به منظور استفاده در روزهای جنگ یا محاصره حفر شده، ارزش و اهمیت نظامی دژ را نشان می دهد. در این دژ پیش بینی های لازم برای دفاع از ساکنان آن و حتی همه یا بخشی از ساکنان شهر پائینی در کنار فعالیت های به اصطلاح کشوری صورت گرفته است.
وجود 2 راه پله و بقایای 2سقف فروریخته نشان دهنده آن است که بخش فروانروانشین این قلعه 2طبقه بوده است. افزون بر آن اگرچه بیش ترین ارتفاع دیوارها در حال حاضر از 75
/2 متر تجاوز نمی کند، اما محاسبه طول راه پله ها نشان می دهد که ارتفاع سقف در حدود 4 متر بوده است. به نظر دکتر مجیدزاده، معماران مادی به منظور پوشاندن سقف، تیرهای چوبی را کنار هم و کاملاً چسبیده به یکدیگر قرار می دادند و روی تیرها را پس از پوشانیدن آنها با بوریا و یا حصیر، با اندودی از کاهگل       می پوشاندند. بزرگ ترین فضای معماری در همه جای دژ، تالار بزرگی است با ابعاد 6*8/11  متر که در میان آن سکویی خشتی به ابعاد 1*3/3 متر و بلندی60 سانتی متر برپا شده است. سطح بالایی این سکو مانند آب چکان لبه دیوار در هر سمت به ضخامت یک خشت گسترش یافته است. همه دیوارهای این تالار بزرگ با رنگ سفید رنگ آمیزی شده و کف آن خشت فرش است.
در دیوارهای جنوبی و غربی آن که سالم ترند، 4 تاقچه تزئینی تعبیه شده و کف آنها را با تخته     سنگ هایی به رنگ سبز، فرش کرده اند. با توجه به وسعت این تالار و کاربرد این گونه سکوها که در معابد پیش از تاریخ و دوران تاریخی به «سکوی نذر» شهرت دارند، به احتمال فراوان این فضای معماری یک «معبد مادی» بوده است. به دلیل تقدیس این معبد، مادها دور سکوی نذر را دیواری می کشیدند تا همچون ضریح از آن محافظت کند و همچنین پیش محراب کوچکی که در کنار اتاق معبد قرار دارد، گویای آن است که همه اجازه ورود به این عبادتگاه را نداشته اند و آداب و رسوم خاصی برای حضور در این محل وجود داشته است.
فضای درون این عبادتگاه پس از متروکه شدن مانند عبادتگاه مادی در «تپه نوشیجان» با مصالح ساختمانی پر شده بود با این تفاوت که در اینجا به جای سنگ و کلوخ از خشت استفاده کردند. سرپرست هیأت کاوش محوطه ازبکی در گزارشی که بعدها منتشر کرد، کاربری مذهبی بزرگ ترین فضای معماری در دژ مادی را انکار کرد.
در یکی از تالارهای قلعه، آثار در و پاگرد به دست آمده و بعضی از اتاق های آن به دلیل اهمیتی که داشتند با درگاهی تزئینی از هم جدا می شدند. در آنجا همچنین تاقچه هایی کشف شده که برای ساخت آنها از خشت های قالبی قوس دار استفاده کرده اند. این تاقچه ها در زمره استثنائات است، زیرا پیش از این دوره، نشانه هایی از «قالب» در هیچ یک از محوطه های باستانی به دست نیامده است. قلعه مادی محوطه ازبکی هرگز با حمله دشمن، آتش سوزی و محاصره مواجه نبوده است و دلیل متروکه ماندن آن می تواند روی کار آمدن سلسله هخامنشیان در اواسط قرن ششم پیش از میلاد وتفاوت سیستم اداری این سلسله با سلسله مادی باشد. به همین دلیل ساکنان دژ فرصت کافی در اختیار داشتند تا وسائل خود را به مکان دیگری انتقال دهند.
هر مشتاق فرهنگ و مدنیت سرزمین ایران می تواند از فراز دژ مادی در ارتفاع 26 متری تپه مرتفع ازبکی، کل شهر صد هکتاری اطراف تپه را مشاهده کند. زمین های تقسیم بندی شده رنگ در رنگ زیر کشت انواع محصولات کشاورزی، نشان دهنده تسطیح نیمی از شهر مادی است که دیگر امکان حفاری در آن وجود ندارد. باستان شناسان می گویند جای جای این محوطه، باستانی است و جدیدترین آثار آن به دوره مادها می رسد یعنی تاریخی حدود 700 سال پیش از میلاد مسیح.
دکتر مجیدزاده معتقد است که تپه مرتفع محوطه ازبکی بقایای 3 قلعه را در خود جای داده که    قدیمی ترین آن 2هزار و 250 مترمربع وسعت دارد و قطر دیواره های آن 7متر است. این قلعه در حال حاضر در پائین ترین قسمت تپه مدفون شده و روی آن در دوره های بعد قلعه ای دیگر ساخته شده است که جدیدترین و آخرین آن، قلعه متعلق به مادها است.
از سوی دیگر باستان شناسان در چهارمین فصل کاوش (سال1380) در 30متری غرب تپه مرتفع در وسعت 200 متر مربع، به بقایای محلی دست یافتند که با توجه به دیوارها، تالار و برخی شواهد دیگر احتمالاً خانه یک صاحب منصب عالی مقام دوره ماد بوده که ممکن است با گسترش کارگاه حفاری، وسعت این خانه به 400 مترمربع هم برسد.
در دومین فصل کاوش در محوطه ازبکی (پائیز 1378) از دژ مادی، دیوارهای دورنگی کشف شد که وجود آنها نشان می دهد که مادها به منظور تزئین بنای خود، یک ردیف خشت خاکستری را بر روی یک ردیف خشت به رنگ خاک معمولی (قرمز) قرار می داده اند. از آنجا که این گونه تزئینات در دوران «هخامنشیان» و در آثار به جای مانده در «تخت جمشید» و «پاسارگاد» به وفور مشاهده می شود، تصور می شد که هخامنشیان این سبک کار را از «اورارتوها» که پیش ازمادها می زیستند، فرا گرفته باشند. این در حالی است که کشفیات اخیر بیان کننده تعلق این سبک کار به مادها است.در اواخر چهارمین فصل کاوش (پائیز1380) نخستین پیکره سنگی متعلق به دوره مادها در محوطه ازبکی کشف شد. این پیکره سنگی استوانه ای شکل، حدود 15 سانتی متر ارتفاع دارد، اما از آنجا که در قسمت پائین مجسمه آثار شکستگی وجود دارد احتمالاً اندازه اولیه مجسمه 18 سانتی متر بوده است. این مجسمه مادی در عین سادگی از ظرافت خاصی برخوردار است و کلاهی که بر سر دارد، مشابه طرح کلاه مادی در نقوش برجسته سنگی تخت جمشید و صخره های غرب ایران است.
همچنین استوانه ای بودن پائین تنه مجسمه احتمالاً بیانگر لباس پوستین مانند مادها است که    نمونه های مشابه آن بر نقوش برجسته بر جای مانده از مادها مشاهده می شود.این پیکره سنگی که از جنس سنگ شنی است از کنار دیوار ورودی کف زمین یکی از 3انبار قلعه مادی در تپه مرتفع کشف شد و باستان شناسان به لحاظ نوع پوشش، کلاه مجسمه ونیز لایه نگاری های انجام شده آن را متعلق به 2 هزار و 700 سال پیش و همزمان با دوره مادی می دانند. از این رو این مجسمه به عنوان نخستین اثر منتسب به مادها در زمینه مجسمه سازی ارزش فوق العاده ای دارد.
با توجه به تداول ساخت مجسمه های استوانه ای شکل در سراسر خاورمیانه، این مجسمه مادی نسبت به بسیاری از آثار کشف شده از بین النهرین، بسیار ساده و ابتدایی است. با توجه به این ویژگی می توان گفت مادها با وجود برخورداری از تجربه کافی در زمینه فلزکاری در مورد آثار سنگی تبحر چندانی نداشته اند.


نوشته شده در  جمعه 86/8/25ساعت  12:31 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   161   162   163   164      

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
مثال مهدی مهریزی از اهل توقف طالقان
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 6
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 11
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 10
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 9
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 8
درباره پیوندهای فرهنگی و تاریخی استان های قزوین و البرز
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]