مواجهه شهید ثالث با فرقه شیخیه
شیخیه گروهی از شیعیان اثنا عشری و از پیروان شیخ احمد احسائی (1166-1241ق) از علمای اخباری معروف قرن سیزدهم هجری قمری هستند. اساس این مذهب، مبتنی بر ترکیب تعبیرات فلسفی قدیم از آثار سهروردی و برخی فیلسوفان یونانی با اخبار آل محمد (ص) است. فرقه های «بابیه» و «ازلیه» به شدت از این مذهب تأثیر پذیرفته اند. شیخیه در اوج اختلافات علمی «اصولیون» و «اخباریون» در دوره قاجاریه آشکار شد و پس از گرایش جریان اخباریون به آن ، رویارویی جریان «شیخی» و «متشرعه» آغاز شد.
مرحوم ملا محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث (1180-1263ق) از جمله فقیهان سرشناس جریان متشرعه (عامه شیعیان) در آن روزگار بود که مواجهه سختی با فرقه شیخیه پیدا کرد. اوج این مبارزه، مناظره پرتب و تاب شهید ثالث با شیخ احسائی (مؤسس فرقه شیخیه) بود که در سال 1237ق با حضور دو تن از متخصصان فلسفه و کلام اسلامی (آخوند ملا آقای حکمی و آخوند ملا یوسف حکمی) و برخی عالمان فقه و حدیث در شهر قزوین برگزار شد.
مباحثی همانند چگونگی معاد جسمانی و روحانی، معراج پیامبر، مقام و شأن ائمه اطهار، چگونگی اقامه نماز در حرم امامان شیعه، حذف عدل و معاد از اصول دین و جایگزینی «رکن رابع» یا «شیعه کامل» به جای آن و چگونگی اجتهاد و تقلید از محورهای مورد بحث آن مناظره و دیگر نشست های علمی شهید ثالث بود. شهید ثالث پس از مباحثه و مناظره با شیخ احمد احسائی او را تکفیر کرد و عقاید او را نوعی «تجدیدنظر طلبی» و خروج از اصول و مبانی تفکر شیعی قلمداد نمود. این حکم شهید ثالث مورد قبول اکثریت عالمان شیعه در ایران و عراق و سایر مراکز شیعی قرار گرفت و باعث انزوای شیخ احسائی شد.
واژگان کلیدی: متشرعه، شیخیه ، شهید ثالث، شیخ احمد احسائی، مباحث کلامی و اعتقادی، مناظره، تکفیر.
نظرسنجی (2)
آسیب شناسی مطبوعات محلی ساوجبلاغ و نظرآباد
همان گونه که می دانید مطبوعات زنده و پویا از مهم ترین شاخصه های توسعه فرهنگی جوامع توسعه یافته به شمار می روند. هم اکنون دو نشریه محلی در شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد منتشر می شوند:1- «هیوای هیو» نخستین فصلنامه روستایی ایران به مدیر مسوولی علی معدندار که اخیرا" گستره انتشار آن از دهستان هیو به شهرستان ساوجبلاغ تغییر یافته است. 2- «پیام سپیدار» نخستین هفته نامه محلی شهرستان نظرآباد به مدیر مسوولی مجید پیشگاهی که اخیرا" به سردبیری مهدی جعفری در دو شهرستان ساوجبلاغ و نظرآباد منتشر می شود. لطفا" درباره محتوا، شکل، محاسن، معایب و راهبردهای توانمندسازی این دو نشریه ابراز نظر فرمایید.
---------------------------------------------------------------------
مرگ نخستین نشریه محلی ساوجبلاغ بر اثر ماده 16
ساوجبلاغ به عنوان وسیع ترین شهرستان استان تهران از 25مهر 1372 با حمایت فرماندار وقت و پیگیری های مجدانه مهندس محسن دهقان آزاد صاحب نشریه «تصویر » شد. این نشریه با پروانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با روش اطلاع رسانی و تحلیلی در زمینه های اجتماعی ، فرهنگی، اقتصادی و ورزشی به صورت ماهانه در قالب 80 شماره غالبا" 16 صفحه ای انتشار یافت و در این مدت نقش مهم و ماندگاری در معرفی ویژگی های شهرستان در سطح استان و کشور و تقویت هویت و وحدت اقوام ساکن در آن داشت. اگرچه متأسفانه در سال های اخیر قسمت عمده ای از این حسن شهرت فرهنگی و تاریخی ساوجبلاغ را دوربین بی تدبیر و سر در گم نمایندگی واحد مرکزی خبر و برخی ویژه نامه های فصلی- تجاری نشریات سراسری با بزرگنمایی و پرداخت غیر اصولی به چند حادثه و جرم ، خدشه دار کرده اند اما تلاش های ستودنی تصویر ساوجبلاغ ( صرف نظر از کاستی های طبیعی و غیر طبیعی موجود در آن) تقویت هویت نسل جوان شهرستان و باز تعریف علمی آن را در پی داشت. هویتی پویا که بر مجموعه ای از تاریخ ، فرهنگ، مدنیت و مشاهیر نام آور تکیه کرده است.
نخستین نشریه ساوجبلاغ به جهت مشکلاتی همانند اشتغال اداری مدیر مسوول و مشکلات مالی و ... در سال 1382 از انتشار باز ایستاد و به رغم تلاش هایی که راه اندازی دوره جدید فعالیت انجام شد، این جریده جان تازه ای به خود نگرفت و در نهایت هیأت نظارت بر مطبوعات به استناد ماده 16 قانون مطبوعات ( عدم انتشار منظم نشریه بدون غذر موجه) در 7 اسفند 1385 پروانه نخستین نشریه محلی شهرستان را باطل کرد. این مرگ دردناک در فضای فرهنگی شهرستان هیچ بازتابی نیافت. هیچ مدیر و مسوولی اظهار تأسف نکرد و مرثیه و پیام تسلیتی برای این میت کاغذی نثار نکرد. همگی با کمال خونسردی از کنار موضوع گذشتند. غافل از این که این نشریه ، تصویر گویای ساوجبلاغ در دوران رکود و فترت بود و عده ای از جوانان علاقه مند با بذل اوقات جوانی خود و بدون چشمداشت مادی با تولید تعداد پر شماری مقاله و خبر در راستای خروج واژه ساوجبلاغ از غربت خبری، تلاش شبانه روزی کردند ( تعداد کثیر عناوین مقالات فرهنگی تصویر که در «کتابشناسی ساوجبلاغ» آمده مؤید این مدعا است).
یادش بخیر ، در آن دوران در فضای غبار آلود فعالیت های فرهنگی و در فشار خطوط قرمز خودساخته و تنگ نظرانه موجود در مدیریت فرهنگی و سیاسی شهرستان، روزنامه نگاری چه سخت و شکننده بود. انتقاد از مسوول جزء یک اداره معمولی نیز ممنوع بود و حتی وقایع عجیبی نیز رخ داد که در تاریخ مطبوعات ایران بی نظیر است همانند توقیف شش ماهه نشریه به دست یکی از مدیران ارشد شهرستان. اما همت بلند جوانان عضو هیأت تحریریه همه این تهدید ها را به فرصت های نابی برای توسعه فرهنگی شهرستان تبدیل کرد . سخن آخر این که اگر این جریده با پیگیری و تلاش مسوولان بار دیگر احیاء شد، بسیار مبارک و منتغم است اما اگر اینگونه نشد لااقل قدری به فکر هفته نامه «پیام سپیدار» و فصلنامه «هیوای هیو» باشید تا مبادا چتر ماده 16 بر سر پر بلای آنان نیز گشوده شود.
گذری و نظری بر «دشتی به وسعت تاریخ»
اشاره: یادداشت زیر به قلم آقای زکریا مهرور (دانش آموخته کارشناسی ارشد ادبیات ، از فرهنگیان خوش نام شهرستان های کرج و ساوجبلاغ و مؤلف کتاب «برغان اقلیم دیگر » ) است که پس از مطالعه کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» نوشته شده و جهت انتشار در اختیار این وبلاگ قرار گرفته است:
«دشتی به وسعت تاریخ» (نشر تهران،1386) تألیفی گران قدر و محققانه از پژوهشگری تیزبین و نکته یاب ، آقای «حسین عسکری» متولد 1353 است. مؤلف این کتاب به تاریخ و جامعه ی «نظرآباد» ، سرزمین کهن سال، پرداخته است. شهرستانی غنوده در سینه ی دشت ساوجبلاغ در غرب استان تهران، چهار دهستان و ده ها روستای کهن. این کتاب در شش فصل (569صفحه) بر آورده شده است. پیشانی کتاب با دو گفتار ستودنی از آقایان دکتر ناصر تکمیل همایون ، دکترای تاریخ و دکترای جامعه شناسی و دکتر یوسف مجیدزاده ، دکترای باستان شناسی آراسته شده و پایان کتاب با تصاویر و اسناد ( صص503- 367) ، نمایه ی اشخاص، مکان ها، کتاب نامه، چکیده ی انگلیسی و ... مزین گشته است.
آقای عسکری در دیباچه ی کتاب در نهایت ایجاز و اختصار از رنج و زحمت خود و بیان خاطر، سخن گفته ؛ سپس در فصل نخست به تماشای اوضاع جغرافیایی و طبیعی دشت نظرآباد نشسته است. در این بخش از آبادی های تابعه ی این شهرستان تازه تأسیس (تأسیس 1381) و جمعیت آن ها ، وضعیت محله ها، تقسیمات اداری و سیاسی ، آب و هوا ، زمین، زلزله و سیلاب، رود و هر آنچه در این محدوده می گنجد به قاعده قلم زده است. در فصل دوم وضعیت اقتصادی که بر دو پایه ی صنعت و کشاورزی استوار است تشریح شده است. در فصل سوم مسایل فرهنگی همچون؛ زبان و گویش ، آموزش، عقاید مذهبی، آداب و رسوم، کتاب خانه ها و ... کاویده شده است. فصل چهارم ، فصلی ارزشمند است زیرا همه ی بار عنوان کتاب بر دوش آن است، وضعیت تاریخی؛ به یاد داشته باشیم که کهن ترین خشت دست ساز بشر در محوطه ی ازبکی از توابع نظرآباد به دست آمده و در سال 1379به دست رییس جمهور وقت در همایش بین المللی گفت و گوی تمدن ها در نیویورک به دبیرکل سازمان ملل اهدا گردید. تپه های باستانی ، معابد ادیان کهن، الواح مادی و ایلامی ، شهر و دژ مادی ، سفال ها و ... نکاتی هستند که مورد کاوش واقع شده اند که به واقع بیانگر کوشش بسیار مؤلف در کشف گوشه های گمشده ی تاریخ این ناحیه است. علاوه بر آن مؤلف ، تاریخ و شخصیت های معاصر را نیز از نظر دور نداشته است. گفتنی است ناحیه ی مورد مطالعه ی این اثر از لحاظ تاریخ معاصر نیز جایگاهی خاص دارد. مطالعه در انجمن ها و سازمان های نوبنیاد، بخش دیگری از مطالعات تاریخی مؤلف است. فصل پنجم دنباله ی منطقی فصل چهارم است. آثار باستانی و تاریخی و چه ها که در دل این سرزمین شگفت مدفون نشده ؛ به گفته ی مؤلف در این شهرستان آثار ی موجود است که از شهرت جهانی و ملی برخوردار می باشد. فصل ششم توصیف چهره های ماندگار است. چهره هایی همچون آیت الله ملا علی قارپوز آبادی، آیت الله ملا جعفر نظرآبادی، آیت الله شیخ هادی نجم آبادی، استاد مصطفی نجمی نقاش و تصویرگر بزرگ معاصر، دکتر محمود نجم آبادی پزشک نام دار ایرانی و ...
باری خواننده پس از مطالعه ی کتاب، خرسند خواهد بود و باید به مؤلف فرزانه تبریک گفت و «نه خسته ای» و کتاب را همچون مرجعی دم دست گذاشت تا در هر وقت مقتضی به آن رجوع نمود. امید است آثاری دیگر از ایشان به ظهور برسد و سلامتی و بهروزی قرین و همراهشان باشد.
پیوند تاریخی و
ماندگار هنر
خوشنویسی
با فرهنگ کهن ساوجبلاغ
با اندک دقت و جست و جو در سپهر فرهنگی ساوجبلاغ، به افتخاراتی بر می خوریم که روایتگر عمق نفوذ هنری دلنواز در لایه های مختلف تاریخی این شهرستان است. اگر بگوییم هنر خوشنویسی در ذات هر ساوجبلاغی،حضوری مداوم و مستمر داشته و دارد ، سخن به گزاف نگفته ایم. به دیگر سخن خوشنویسی همیشه با فرهنگ این خطه دیر پا گره ای مناسب و موزون خورده است و آهنگ قلم در گوش اینان نوایی آشنا است که «وجد».«شوق» و «جذبه» را به ارمغان می آورد. بدون شک هر ادعایی سندی می خواهد که با استناد بدان اثبات سخن نمود .در این راستا نگارنده این سطور به زوایایی از تاریخچه هنر خوشنویسی در شهرستان ساوجبلاغ می پردازد که شرح تفصیلی و جامع آن ، مجال های مکتوب دیگری را تمنا می کند:
1- محراب های عشق و هنر در پای آبشار کرکبود:در ارتفاع 3613متری کوه های شمال شهرستان ساوجبلاغ و در نزدیکی روستای تاریخی کرکبود طالقان آبشاری قرار دارد که زمانی از ارتفاع بیست متری سر به صخره ها می ساییده. در کنار این آبشار زیبا ، خوشنویسان آن روزگار اتاقک هایی ساخته بودند که راه باریکی این غرفه ها را به هم پیوند می داده است. در این فضای چهار صد متر مربعی که صخره های عظیم و بلندی آن را احاطه کرده است، خوشنویسان شوریده سر در اواخر فصل بهار و همه تابستان با تدارک اندک طعامی در آنجا گرد آمده و به کتابت قرآن کریم می پرداختند. مکانی که طنین دلنواز آب با سماع دل انگیز قلم ها ، لحظات معنوی ماندگاری را رقم می زده است و حاصل این سلوک هنرمندانه قرآن هایی خطی و زیبا است که شهرت فراگیری در بین اهالی طالقان و ساوجبلاغ دارد.
2- درویش عبدالمجید ، رنگی جاودانه به خط شکسته نستعلیق بخشید:در 379 سال پیش یکی از نوابع هنر خوشنویسی ایران ، در روستای مهران طالقان چشم بر گشود و تنفس آغازید. وی خط شکسته- بهار نستعلیق- را که آخرین دستاورد ذوق خلاق هنرمندان خوشنویسی ایرانی به شمار می رود را رنگ جاودانه و جلا بخشید و آن خط را به کمال ، اوج و زیبایی نهایی خویش رساند. از انوار پر فروغ قلم درویش آثاری بصورت مرقع، قطعه، جنگ، شعر، کتابت دیوان بجای مانده است که دیوان حافظ ، گلشن راز، بوستان و کلیات سعدی در شمار بر جسته ترین آنها است. هم اکنون این آثار زینت بخش موزه های ایران و جهان می باشد. عمر کوتاه 35 ساله درویش فرصتی بود که با سر انگشتان توانا و کلک خیال انگیزش در خوشنویسی، عالمی را به تحیر وادارد. او در 20 سالگی خط نستعلیق را به نهایت کمال و پختگی از استاد کل مرحوم «میرعماد حسنی» تقلید می نمود. در تعریف و تمجید او گفته اند که مثل میرعماد می نوشته است. درویش در چنین شرایط کیفی قدم به وادی خط شکسته گذاشت و به همت و لیاقت و ذوق و مهارتی فوق العاده ، سر آمد استادانی شد که تا پیش از وی در نوشتن این خط شهرتی داشتند. او در سال 1185 هجری قمری در اصفهان به درود حیات گفته و در قبرستان «تخته فولاد» به خاک سپرده شد. این ابیات به آرامی نسیم بر سنگ آرامگاه درویش می وزد و زمزمه می شود:
حیف و صد حیف ز درویش مجید که جوان رفت ز دنیا ناگاه
آن به انواع معارف عارف آن به اقسام حقایق آگاه
بی خطا خطه خط را سلطان بی سخن کشور معنی را شاه
3- انجمن خوشنویسان ایران؛ یادگاری از دو سید خوشنویس برغانی:روستای تاریخی «برغان» حق بزرگی بر«هنر خوشنویسی» ایران زمین دارد. استاد سیدحسین و سیدحسن میرخانی دو سید خوش نگار برغانی هستند که «انجمن خوشنویسان ایران» حاصل سلوک زیبا و بارش صفای روح و جان شورانگیز این دو برادر عاشق پیشه است. استاد سیدحسین (1286-1361 خورشیدی) خوشنویسی را نزد پدر خود سیدمرتضی برغانی که از شاگردان بر جسته میرزا محمد رضا کلهر بود آموخت . در سال 1329مبادرت به تشکیل کلاس های آزاد خوشنویسی نمود که بعدها به انجمن خوشنویسان ایران تغییر نام داده و از سال 1345 به طور رسمی فعالیت خود را ادامه داد . او سه مرتبه قرآن کریم را به خط زیبای خویش کتابت نمود که اخیرا" به زیور طبع آراسته شده است . از استاد سیدحسن (1291- 1369 خورشیدی) – بنیانگذار دیگر انجمن- 140کتاب از جمله کلیات سعدی ، حافظ، خمسه نظامی و ... به یادگار مانده است. از اهمیت خدمات ماندگار این دو هنرمند کوشا همین قدر بس که در حال حاضر بیش از 30 هزار هنرجوی خوشنویسی در انجمن خوشنویسان در سراسر ایران مشغول تعلیم این هنر زیبای اصیل و عرفانی هستند.
4- معروف ترین خوشنویس معاصر: استاد غلامحسین امیرخانی:مردی بلند و باریک با دست و انگشتان به غایت کشیده با رگ هایی برجسته، صبور، آرام ، مهربان و معروف ترین خوشنویس معاصر که به واسطه نشانه نام با استادش مرحوم سیدحسین میرخانی، غریب ترها به ایشان می گویند: استاد غلامحسین میرخانی. استاد امیرخانی چند سالی است که وارد دهه هفتم زندگی شده اند(متولد 1318خورشیدی در منطقه طالقان). او در سال 1325 موفق به اخذ گواهینامه استادی گردید و از آن زمان جان و جوانی خویش بر سر مسئولیت نهاد ملی و عظیمی چون انجمن خوشنویسان آن هم در بحرانی ترین شرایط گذارد و نتیجه این مجاهده فرهنگی این است که امروزه نام استاد امیرخانی پیوند متناسبی با انجمن خورده که گویی لازم و ملزوم یکدیگرند ، اگر چه مسئولیت اجرایی هم در آن نداشته باشد. کتاب دیوان حافظ، ترکیب بند محتشم کاشانی، ترجیع بند هاتف اصفهانی، تضمین گلچین سعدی به خط نستعلیق از ثمرات حیرت در انوار قلم و انعطاف و همدلی وجود لطیف استاد است.
5- یادکردی از دیگر خوشنویسان و کاتبان خوش قریحه ساوجبلاغی: در شهرستان ساوجبلاغ ، خوشنویسان و کاتبان پاک سیرتی زیسته اند که نام یکایک آنها افتخاری عظیم برای ثبت در تاریخ هنر غنی ایران زمین می باشد. در این فرصت مغتنم از آنان یادی کرده و بر تجلی و سماع قلمشان ادای احترام می کنیم: ابراهیم بوذری (خوشنویس برجسته کتیبه آرامگاه سعدی و دروازه قرآن شیراز) ، سیدجعفر امیری معروف به امیرالادبا، علی آقا حسینی(از شاگردان عمادالکتاب) ، سیدمرتضی برغانی (از شاگردان مرحوم کلهر) مرتضی نجم آبادی ، زین العابدین طالقانی (از اساتید خط نسخ در قرن 12 هجری)، حسنعلی طالقانی (از اساتید خط نسخ در قرن 11 هجری)، خلیل طالقانی (از خوشنویسان عصر صفویه)، علی اکبر نویزی (کاتب قرآن کریم) ، عبدالکریم طالقانی (از خوشنویسان قرن 13 هجری) ،علی طالقانی (از خوشنویسان قرن 13 هجری) ، موسی طالقانی (از اساتید خط نسخ در قرن 11 هجری)، محمدحسین گورانی (کاتب قرآن در اواسط قرن13 هجری)، میرزا مهدی مرجانی(پزشک و خوشنویس)، محمدرحیم (کاتب قرآن 7 x11 سانتیمتری در سال 1210 هجری قمری) ، بانو نورجهان مرجانی(خوشنویس و کاتب قرآن) ، نورالله طالقانی (از خوشنویسان خط نسخ در قرن 11 هجری قمری)، محمد بن یاراحمد و محمدیوسف طالقانی (از خوشنویسان خط نستعلیق در قرن 11 هجری)، فرج الله یوسف طالقانی (کاتب قرآن)، نجم الدین حسینی (کاتب قرآن)، هدایت الله سوهانی (کاتب قرآن)، ملا محمدسعید فشندکی (خوشنویسی که قرآن مکتوب به دست خود را در سال 1297 هجری قمری به عنوان مهریه همسرش شهربانو قرار داد که او نیز آن را وقف کرد)، میرزا لطف الله جمشیدیان (خوشنویس شکسته و نستعلیق ، گویند ایشان هر وقت از کار کشاورزی که با بیل و کلنگ بود، فارغ می شد. قبل از اینکه به غذا خوردن بپردازد قلم بدست می گرفت و چند سطری می نوشت تا دستش با قلم بیگانه نشود)، میرزا یوسف مهرانی (خوشنویس خط شکسته و نستعلیق کتب مراثی اهل بیت علیه السلام ) .
باید دانست که خوشنویسان ساوجبلاغی در نوشتن کتابها و بخصوص قرآن کریم همت فراوانی داشته اند به گونه ای که امروزه با توجه به فهرست های نسخ خطی در کتابخانه های بزرگ در می یابیم که بیشتر کاتبان این کتابها از شهرستان ساوجبلاغ مخصوصا" بخش طالقان بوده اند ، خاصه آنکه باید بدانیم تمامی این آثار و کتابهایی که به دست کاتبان ساوجبلاغی نوشته می شده ، اغلب آثاری ارزشمند در علوم مختلف اعم از فقه، حدیث، فلسفه و حکمت، طب، ریاضیات، ادبیات و تاریخ است. با یک جست و جوی مختصر حداقل یکصد کاتب توانا را بر مبنای پیش گفته می توان شناسایی کرد که در نوع خود کم نظیر است.
استاد فاروق صفی زاده فوق دکترای ایران شناسی و ادیان از کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» تا «دانشگاه پیام نور واحد نظرآباد» اشاره: دکتر فاروق صفی زاده در 26 دی 1385 دانشگاه پیام نور شهرستان نظرآباد را با همکاری دکتر فاطمه سماواتی (دارای دکتری ادیان از دانشگاه دهلی هندوستان) تاسیس کرد و در طول تصدی یک ساله مدیریت دانشگاه که تا اول دی ماه 1386 ادامه یافت، زحمات طاقت زدای فراوانی متحمل شد. وی دارای دکتری در الاهیات، تاریخ، فرهنگ و زبان های باستانی و درجه فوق دکتری در ایران شناسی و ادیان است. دکتر صفی زاده علاوه بر تالیف حدود 300 عنوان کتاب در حوزه ایران شناسی و ادیان، عهده دار مدیرمسوولی مجله های تخصصی «مهر و ناهید»، «فکر و نظر»، مدیرمسول موسسات فرهنگی، هنری و ادبی جام و قائم مقام «مرکز نشر و پژوهش های ایران شناسی» است. در نوشتار ذیل دکتر صفی زاده ضمن ارایه تحلیلی کوتاه از جایگاه فرهنگی و تاریخی شهرستان نظرآباد و موانع توسعه فرهنگی - علمی آن به ماجرای یکساله دانشگاه پیام نور شهرستان نظرآباد نیز اشاراتی کرده است. این وبلاگ از صراحت قلم استاد صفی زاده سپاسگزاری کرده و جهت روشن شدن موضوع، آماده انعکاس دیدگاه های دیگران در این باره است. نظرآباد طبق، یافته های باستان شناختی تقریبا" همه ی دوران های تاریخی ایران زمین را پشت سر گذاشته است. از دوره ی سومریان آریایی گرفته تا دوره ی مانایی و سکاها و گوتی و لولوبی و سپس مادها و هخامنشیان اشکانیان و ساسانیان. آثار این دوران ها در پیرامون نظرآباد کاملا" مشهور است. تپه های باستانی نظرآباد عبارتند از: یان تپه، جیران تپه، دوشان تپه، مارال تپه ، گوموش تپه، تپه مرتفع ازبکی (دژ مادی) که هر کدام از این مکان ها دارای یافته های باستان شناختی می باشد. کشف شهر مادی در محوطه ی ازبکی یکی از مهم ترین آثار درنظرآباد می باشد. کشف پیکره ی سنگی مادی نیز جزو آثار مهم یافت شده در محوطه ی ازبکی می باشد. در تدفین ها ی مکشوفه درپیرامون نظرآباد نیز بقایای همه ی دوران های تاریخی را می بینیم .انواع تدفین ها در این مناطق دیده می شود. نقوش های یافته شده بر روی سفال های مکشوفه ی نظرآباد نشان از قدمت بسیار کهن این منطقه دارد. نقوش مهری، زروانی و زردشتی و دیگر اسطوره های آریایی کهن را بر روی این سفال ها می توان دید. بررسی وضعیت تاریخی و فرهنگی نظرآباد بیانگر نیاز این منطقه به یک کنگره ی بین المللی است که امیدوارم با همیاری وزارت علوم تحقیقات و فناوری و سازمان میراث فرهنگی این مهم انجام پذیرد. اما یکی از راهکارهای توسعه ی فرهنگی و علمی شهرستان نظرآباد آگاهی دادن به مردم و برگزاری همایش ها و نشست هایی در این زمینه می باشد که متاسفانه هیچ اقدامی تاکنون صورت نگرفته است. فرهنگ سازی و پرداختن روزنامه های محلی به مسا ئل تاریخی و فرهنگی منطقه از مهمات است. عدم همکاری مسوولین دراین زمینه بخصوص با توجه به عدم آگاهی مسوولان از سوابق تاریخی نظرآباد از موانع اصلی توسعه ی فرهنگی و علمی شهرستان نظرآباد می باشد. اداره ی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی این کار است که باید به همت پژوهشگران یاری رساند و با همکاری محققین سمینارهایی در زمینه های مختلف تاریخی و فرهنگی و زبان شناسی برگزار گردد. کتاب پژوهشگر ارجمند آقای «حسین عسکری» در این زمینه آغازگر این امر مهم است. چرا که ایشان در تحقیق خود به موارد بسیاری پرداخته اند. ... و اما در باره ی دانشگاه پیام نور واحد نظرآباد: پیرو حکم شماره 1710 / 105 تاریخ 26/10/85 اینجانب به عنوان سرپرست و مسوول راه اندازی دانشگاه پیام نور واحد نظرآباد با حکم قائم مقام رئیس دانشگاه کل پیام نور برادر عزیزم آقای "دکتر جوشفقانی" کار خود را آغاز کردم. جلساتی با هیئات مووسس دانشگاه ( فرماندار، امام جمعه، ریئس شورای شهر، شهرداری، نماینده مجلس و رییس آموزش و پرورش) گذاشتیم . سرانجام دانشگاه به مرحله ی بازگشایی رسید. پس از افتتاح با توجه به عدم همکاری هیات مووسس، اینجانب سرپرستی دانشگاه را به خانم دکتر سماواتی واگذار کردم وخود به عنوان معاون دانشگاه به فعالیت ادامه دادم. در طی این یک سال همکاری از سوی برخی هیات مووسس دیده نشد. به جز تعدادی کامپیوتر ، صندلی، فایل و دستگاه تکثیر که به قول خود فرمانداری 25 میلیون تومان هزینه ی آنها شد که سر جمع این وسایل براساس گفته ی کارشناسان به 7میلیون هم نمی رسید. اینجانب و خانم دکتر جهت پیشبرد کار نزدیک 2میلیون تومان از جیب خود خرج کردیم. فقط برای رضای خدا و دانشجویان معصوم دانشگاه ، کلاس ها به نحو احسن برگزار شد و حدود چهار دکتر از تهران و بقیه از نظرآباد و اطراف نظرآباد به همکاری دعوت کردیم. طی این مدت از وزارت ارشاد پنج هزار عنوان کتاب درخواست گردید جهت تجهیز کتابخانه ی دانشگاه که موافقت شد. کارهای دیگری نیز انجام گرفت. ماشین فرمانداری نیز به خاطر این که ازماشین های قدیمی بود در طی این یک سال فقط پنج بار توانستیم با این ماشین به تهران تردد کنیم. بقیه را با آژانس و هزینه ی شخصی رفت و آمد می کردیم. درکنار دانشگاه اتاقکی ساخته شده بود که محل تجمع معتادان و اراذل و اوباش بود اینجانب به چند جا از جمله نیروی انتظامی و شهرداری مراجعه کردم برای تخریب این اتاقک که کسی توجه نکرد، نا چار خود این اتاقک را تخریب کردم و به معتادان و اراذل و اوباش نیز شدیدا" هشدار دادم که با تهدید آنها نیز مواجه شدم. با تمام این زحمات که بنده و مسوول دانشگاه انجام دادیم در تاریخ 1/10/86 پس از یک سال زحمات طاقت فرسا ، نامه ای به دست خانم دکتر مسوول دانشگاه داده شد ، مبنی بر اینکه رییس جدید دانشگاه پیام نور واحد نظرآباد، آقای "مهندس محرمی" حضورتان معرفی می گردد. رونوشت این نامه به فرمانداری هم ارجاع شده بود . با دیدن این نامه ما در جا خشکمان زد. یکسال تحمل سختی ها و زحمات طاقت فرسا نتیجه و مزد کار ما این باید باشد. ما شدیدا" اعتراض خود را اعلام کردیم. فردای آن روز در نظرآباد آقای محرمی را دیدم. او را انسان فرهیخته و شایسته دیدم و ناچار با اینکه مسوولین رده بالای پیام نور به ما اعلام کردند این کار تخلف است و شما سرجایتان باشید، برای اینکه هیچ گونه مساله ای پیش نیاید با کمال حسن نیت ما با آقای محرمی همکاری کردیم و کلیه ی وسایل دانشگاه رابه ایشان تحویل دادیم و همکاری های لازم را با ایشان انجام دادیم. این درحالی است که اینجانب با سابقه ی خدمات علمی و فرهنگی درخشان (چاپ300 عنوان کتاب و دو هزار مقاله ی تحقیقی) و خانم دکتر نیز با فعالیت ها ی گسترده ی فرهنگی (چاپ 5 عنوان کتاب و 30 مقاله، سردبیر و صاحب امتیاز و مدیر مسوول 2نشریه ی علمی تخصصی دارای گرید علمی، مسوولیت چندین موسسه فرهنگی و انتشارات و دارای دکترا از دانشگاه دهلی هندوستان ) به این راحتی کنار گذاشته شدیم . به هر حال ما با حسن نیت در راه رضای خدا خدمت به دانشجویان معصوم این کشور این زحمات را کشیدیم . در دیدار دکتراحمدی رییس دانشگاه در استان تهران، ایشان فرمودند که هر هفته 2-3 گزارش علیه شما از فرمانداری و جاهای دیگر برای ما می آید. این در حالی است که هر هفته 4 تا 5 روز از صبح تا ساعت 6بعدازظهر در محل دانشگاه حضور داشتیم. همچنین مسوول حراست دانشگاه نیز ما را مورد مرحمت خویش قرارداده و به همکارانمان گفته بودند ما را به دانشگاه راه ندهند و قفل در را هم عوض کرده بودند. یادم است یکبار یک پیت بنزین بردم فرمانداری و به معاون فرماندار گفتم به ما بنزین بدهید. این مساله را به عنوان گزارش علیه ما به دکتر احمدی رییس دانشگاه پیام نور استان تهران اعلام کرده بودند که دکتر احمدی فرمودند شما چرا با پیت بنزین رفته اید فرمانداری. گفتم آقای دکتر برای اینکه فرماندار و معاونین ایشان خجالت بکشند. من با این همه مقام و تحصیلات، کارم به جایی رسیده بود که پیت به دست به فرمانداری رفته ام برای بنزین ماشین. اینجانب جانباز 70 درصد شیمیایی هستم و می بایست کلیه ی کارها را با وسیله ی نقلیه انجام می دادم. دکتر احمدی اظهار کرد که گویا ما برای استفاده ی شخصی بنزین گرفته ایم. حتا چند بار ماشین زیر پای ما در وسط راه خاموش شد به خاطر این که بنزین تمام شده بود و چند بار نزدیک بود در راه خدمت به مردم....... برای یک جانباز 70درصد آیا یک ماشین و دادن بنزین برای امور دانشگاه جرم است؟؟ به هر حال افتخار ما خدمت به مردم بخصوص دانشجویان معصوم بوده است. به قول شهید بهشتی: ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت. مسلما" مدیریت ضیف دانشگاه درآینده به جز تیشه به ریشه ی دانشگاه و دانش کشور زدن ثمره ای نخواهد داشت. امروز ما به تجربه دریافته ایم که علت فرار مغزها چه بوده است؟؟ آیا به جز این است که مسوولین کشور بخصوص مسوولین دانشگاه ها در این امر کمک شایانی به فرار مغزها کرده اند و به علت ندانم کاری و ناآگاهی و سودجویی عده ای نا آگاه افراد مخلص و متعهد را ازخود رانده و عده ای ناآگاه را دوروبر خود گرد آورده اند.خداوند به مسوولان دانشگاه پیام نور و مسوولان محترم شهرستان نظرآباد جزای خیر دهد/ والسلام علی من اتبع الحق و الهدی.
برغان کتاب شد
به همت زکریا مهرور (کارشناس ارشد ادبیات فارسی) روستای تاریخی برغان از توابع بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ صاحب کتاب 389 صفحه ای شد. این کتاب با عنوان "برغان اقلیمی دیگر" در شمارگان هزار نسخه به وسیله انتشارات مدیر فلاح (کرج) منتشر شده است.تاریخ، فرهنگ، جغرافیا و زبان شناسی برغان از موضوعات اصلی مطالب این کتاب است. تولد این کتاب خواندنی را به دوست فرهیخته ام آقای مهرور صمیمانه تبریک عرض می کنم.
دیدار با مهندس مصطفی بازرگان در شهر نظرآباد
عبدالحسین جواهر کلام (نویسنده کتاب تربت پاکان قم و از نوادگان فقیه معروف شیخ محمدحسن اصفهانی صاحب جواهر) به همراه رضا صمدیها (از محققان استان قزوین) و حجت الاسلام مجتهدی با مهندس مصطفی بازرگان فرآن پژوه ساکن شهرستان نظرآباد دیدار و گفت و گو کردند. بازرگان در این دیدار صمیمی که به نماز ظهر ختم شد،ضمن معرفی نوشته های خود به ذکر خاطراتی پرداخت. یادآوری می شود مصطفی بازرگان (برادر مرحوم مهندس مهدی بازرگان) متولد سال 1290 خورسیدی همزمان با خریداری روستای نظرآباد به وسیله میرزا عبدالله مقدم (1281 – 1361 خورشیدی) به این روستا آمد. در همان سال های نخستین حضورش ،مقدم تمام اختیارات آبادانی نظرآباد را مطابق اسناد رسمی کشور به وی سپرد. از فعالیت های بازرگان می توان به انجام خاک شناسی کارخانه سیمان آبیک در سال 1346،نگارش پنج عنوان کتاب و حدود چهل مقاله درباره معارف قرآنی و عقاید اسلامی اشاره کرد. او در اثر حضور در کلاس های دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران واقع در کرج به صورت مستمع آزاد، تسلط عمیقی بر مباحث کشاورزی پیدا کرده است.
"آواز ستاره ها" همچنان طنین انداز است
نمایشنامه "آواز ستاره ها" نوشته مهرداد کورش نیا (از هنرمندان کوشا و موفق شهرستان ساوجبلاغ) در کنار شش نمایشنامه دیگر در قالب کتابی به وسیله معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشگاه هنر منتشر شد. قبلا" از این نمایشنامه در نهمین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ایران تقدیر شده بود. یادآوری می شود نمایش "آواز ستاره ها"به نویسندگی و کارگردانی مهرداد کورش نیا در بیست و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر (1384)نامزد دریافت پنج جایزه جسنواره بود.
کتاب "یحیی الماسی" برای کودکان موسیقی می نوازد
یحیی الماسی مسوول انجمن موسیقی شهرستان ساوجبلاغ کتاب «آهنگ های محلی به زبان ساده » را که با هدف آموزش موسیقی برای کودکان تألیف شده است را به وسیله نشر رهام اندیشه منتشر کرد. این کتاب در 58 صفحه به همراه لوح فشرده در اواخر سال 1386 به چاپ رسید. الماسی طی یادداشتی در این کتاب آورده است :« در این کتاب سعی شده از ملودی های تمامی مناطق موسیقیایی ایران ، نمونه ای آورده شود و با استفاده از آنها هنر جویان ، علاوه بر شناخت این ملودی ها ، با گام ها ، دستگاه ها و ریتم های متنوع موسیقی ایران نیز آشنا شوند.» مشتاقانه تولد این کتاب را به دوست هنرمندم آقای الماسی تبریک عرض می کنم.
دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره شهید ثالث با آیت الله نوری همدانی
به گزارش مرکز خبر حوزه، آیتالله حسین نوری همدانی، قرن سیزدهم را قرن علمای بزرگ دانست و گفت: در آن قرن علمای بزرگی مانند وحید بهبهانی میزیستند که شاگردانی مانند بحرالعلوم، شیخ انصاری و از جمله آیتالله محمدتقی برغانی داشتند. وی با اشاره به هجوم دشمنان به اسلام و ایران در قرن سیزدهم افزود: علمای بزرگی مانند سیدمحمد مجاهد با سفر به شهرهای مختلف مردم را برای جنگ با روسها تشویق کردند و چهل نفر از علما مانند آیتالله محمدتقی برغانی و طلاب و حوزهها در این حرکت همراه او بودند، ولی دولت قاجار به علت بی لیاقتی شکست خورد و آن را به گردن علما گذاشت. این مرجع تقلید با اشاره به دوران زندگی آیتالله محمدتقی برغانی تصریح کرد: ایشان فقیهی مبرز بودند که در برغان و شهر قزوین به تبلیغ و ترویج پرداخت و با امربه معروف و نهی از منکر با دشمنان دین و فرقههای باطل مبارزه کرد. آیتالله نوری همدانی گفت: مرحوم آیتالله برغانی خطیبی توانا بود و با قلم روان خود چندین کتاب ارزشمند ازخود به یادگار گذاشتهاند که طلاب میتوانند از آثار ایشان استفاده نمایند.در ابتدای این دیدار، غلامرضا نیشابوری امام جمعه شهرستان ساوجبلاغ با بیان گزارشی از برگزاری کنگره آیتالله محمدتقی برغانی گفت: در راستای تکریم از مفاخر و علمای دینی، کنگره بزرگداشت آیتالله برغانی شهریور 1387 در شهر هشتگرد برگزار خواهد شد.
تجلیل از خدمات علمی و فرهنگی آیت الله حاج میرزا ابوالفضل نجم آبادی
کتاب" دشتی به وسعت تاریخ" نقد شد
کتاب"دشتی به وسعت تاریخ" تالیف حسین عسکری دانشنامه غنی و پر باری است که زوایای پر اهمیتی از تاریخ وفرهنگ این قسمت از ایران عزیز را برای محققان آشکار کرده است. پروفسور فاروق صفی زاده ضمن بیان این مطلب در جلسه نفد کتاب جامع شهرستان نظرآباد که در فرهنگسرای هنر شهر نظرآباد برگزار شد، نقد های خود را درسه محور تاریخ ، دین و زبان به صورت تفصیلی بیان کرد. پس از آن مولف کتاب ضمن طبقه بندی و تبار شناسی نقد های کتبی و شفاهی صورت گرفته به کتاب گفت: نقد همانند داروی تلخی است که به سلامت یک اثر و اندیشه منجر خواهد شد و بدون تردید شیرینی سلامت یک اثر ، گزندگی و تلخی نقد را قابل تحمل و پذیرش می سازد. گفتنی است دکتر فاروق صفی زاده دارای دکتری در الاهیات ، تاریخ ، فرهنگ و زبان های باستانی و درجه پروفسوری در ایران شناسی است. از او تا کنون 300عنوان کتاب منتشر شده است.
معرفی اعضای کمیته علمی کنگره بزرگداشت شهید ثالث
امیر شمس رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان ساوجبلاغ و دبیر اجرایی کنگره بزرگداشت آیت الله محمدتقی برغانی (مشهور به شهید ثالث ) اعضای کمیته علمی این کنگره را به شرح ذیل معرفی کرد:v استاد عبدالحسین شهیدی صالحی (مولف و از خاندان علمی برغانی )vدکتر سید محمد حکاک (عضو هیات علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین) vحجت الاسلام عابدینی (امام جمعه موقت قزوین )v حجت الاسلام اسماعیل یعقوبی (مولف و مدرس حوزه علمیه هشتگرد )vحسین عسکری (مولف و مدرس دانشگاه )vرضا صمدی ها(مولف) vعلی اکبر صفری (محقق و عضو مرکز کتاب شناسی شیعه ). تعیین محور های فراخوان مقاله و تالیف کتابی در باره شهید ثالث از وظایف اصلی این کمیته می باشد. یادآوری می شود شهید ثالث یکی از علمای ساوجبلاغی قرن 13 قمری است که علاوه بر مبارزات سیاسی و فرهنگی با سلسله قاجاریه ، شیخیگری و بابیگری ، آثار ارزشمندی در زمینه علوم اسلامی تالیف کرده است. احداث مسجد و مدرسه بزرگی در شهرهای کربلا و قزوین از آثار ماندگار وی به شمار می رود. کنگره مورد اشاره در شهریور 1387 در شهر هشتگرد برگزار خواهد شد.
اعلام محورهای فراخوان مقاله کنگره شهید ثالث
حسین عسکری دبیر کمیته علمی کنگره بزرگداشت شهید ثالث محورهای اصلی فراخوان مقاله این کنگره را به شرح ذیل اعلام کرد: الف) زندگی، زمانه، اندیشه و آرمان های شهید ثالث: 1- تبار شناسی شهید ثالث / 2- زندگینامه و مبارزات سیاسی / 3- کتابشناسی (معرفی نسخه های خطی و چاپی) / 4- ولایت فقیه و حکومت اسلامی از دیدگاه شهید ثالث / 5- آرای فقهی شهید ثالث / 6- دفاع شهید ثالث از حریم تشیع در مواجهه با فرقه های شیخیه و بابیه / 7- خدمات فرهنگی، اجتماعی و علمی شهید ثالث در شهرهای کربلا و قزوین. ب) شهید ثالث و ساوجبلاغ پژوهی:1- علمای ساوجبلاغی هم روزگار با شهید ثالث / 2- تاریخ تشیع در منطقه ساوجبلاغ /3- روستای برغان در گذر تاریخ (خاستگاه خاندان علمی برغانی و زادگاه شهید ثالث). یادآوری می شود مرحوم آیت الله محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث (1180-1263ق) یکی از چهره های معروف تشیع در قرن سیزدهم هجری قمری و از شخصیت های برخاسته از روستای تاریخی برغان (از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در غرب استان تهران ) است. کنگره مورد اشاره به مناسبت صد و شصت و ششمین سالگشت شهادت این فقیه و متکلم شیعی به وسیله شورای فرهنگ عمومی ساوجبلاغ برگزار می شود. دبیرخانه کنگره در محل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان ساوجبلاغ مستقر است. آخرین مهلت ارسال چکیده مقالات:30تیر 1387
تجلیل از پژوهشگران برگزیده به مناسبت هفته پژوهش
در این مراسم که با حضور مسئولان محلی و جمعی از پژوهشگران ،مولفان و محققان شهرستان در فرهنگسرای هنر شهر نظرآباد برگزار شد ، از 3 پژوهشگر و مولف به نام های حسین عسکری ، ذکرالله زنجانی و علیرضا عزیزی که در زمینه تالیف کتب معرفی تاریخ شهرستان های نظرآباد و ساوجبلاغ برگزیده شده بودند،با اهداء لوح سپاس و هدایایی تجلیل شد.
فرماندار نظرآباد در این مراسم در مصاحبه با خبرنگار واحد مرکزی خبرگفت: یکی از اهداف نظام جمهوری اسلامی و در راستای خدمت رسانی صادقانه دولت نهم همین تجلیل از پژوهشگران برگزیده است. وی افزود : در یک سال گذشته با فراخوان نخبگان شهرستان ، بانک نخبگان را در نظرآباد تشکیل دادیم و به مناسبت هفته پژوهش و فناوری ضمن برگزاری مراسم تجلیل از پژوهشگران در مدارس شهرستان از تعداد3نفر از پژوهشگران برگزیده شهرستان نیز تجلیل شد.در این مراسم که درروز 25 آذر 1386 برگزار شد، پژوهشگران حاضر سوالات خود از فرماندار را بیان کردند.
استاد ملاصالحی در یونان از مولوی سخن گفت
استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی از مفاخر فرهنگی شهرستان ساوجبلاغ به مناسبت گرامیداشت مولانا شاعر و عارف نامی ایران، در شهر آتن به زبان یونانی سخنرانی کرد. در این همایش که به همت رایزن فرهنگی ایران در یونان برگزار شد، تعداد پر شماری از اساتید و دانشجویان و محققان علاقه مند به فرهنگ ایران و اسلام حضور داشتند. متن سخنرانی استاد ملاصالحی که درباره انسان شناسی در عرفان و حکمت مولوی بود به طور همزمان به زبان انگلیسی نیز ترجمه شد. استاد دانشگاه های آتن و تهران، ریاست موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران، عضویت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضویت در بنیاد حکمت اسلامی صدرا، تألیف پنج جلد کتاب و تعداد فراوانی مقاله به زبان های فارسی و انگلیسی و یونانی، سردبیر مجله باستان شناسی، سرپرست مطالعات باستان شناختی دشت قزوین و ... از سوابق علمی، فرهنگی و پژوهشی استاد ملاصالحی به شمار می رود.
تأسیس مؤسسه «رخسار قرآن»
مؤسسه قرآنی « رخسار قرآن » با هدف توسعه و ترویج فرهنگ قرآنی در شهرستان نظرآباد، با همکاری حجت الاسلام اسماعیل آل احمد، دکتر حکمت الله ملاصالحی و حسین عسکری در پاییز 1386 تأسیس شد. این مؤسسه غیر دولتی به موجب اعتبار نامه شماره 6039/20/13 اداره تبلیغات اسلامی نظرآباد تحت شماره 131 در اداره ثبت اسناد و املاک شهرستان ساوجبلاغ به ثبت رسیده است. هم اکنون مسئولیت هیئت مدیره این مؤسسه بر عهده حجت الاسلام آل احمد می باشد. گفتنی است مجوز نشریه تخصصی علوم قرآنی متعلق به این مؤسسه نیز آخرین مراحل اداری را در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می گذراند.
« صفری » نقّاد برگزیده جشنواره سراسری نقد کتاب
نقد « علی اکبر صفری » به کتاب « الشریعه الی استدراک الذریعه » تألیف سید محمدمنصور طباطبایی بهبهانی در جشنواره سراسری نقد کتاب توسط داوران به عنوان نقد برتر سال 1386 برگزیده شد. صفری درسال 1355در محله صالح آباد شهر نظرآباد متولد شد. پس از اخذ دیپلم ، در سال 1373در حوزه علمیه مشغول به تحصیل علوم اسلامی گردید. وی در تألیف جلدهای 5 تا 10 دایرةالمعارف نویسندگان شیعه (موسوعة مولفی الامامیه) همکاری فعالانه کرده و در مجله های آینه پژوهش و پگاه حوزه و ... مقاله ارائه کرده و هم اکنون در مؤسسه کتابشناسی شیعه در حال تحققیق است. صاحب این وبلاگ کسب این موفقیت را به ایشان صمیمانه تبریک عرض می کند.
مفسران ساوجبلاغی کلام وحی
«قرآن» حاصل ارتباط خداوند با بشریت است که از طریق وجود پاک و سلیم حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) خطاب به همه مردمان آن عصر تا آخرالزمان نازل شده است.سخن قرآن از سنخ سخن بشر نیست بلکه مبدایی والا و کامل دارد که کارکردش تامین خیر و صلاح برای بشر سرگردان این کره خاکی است. به عبارت دیگر این کلام نیامده است که فقط در میان اوراق مکتوب شود بلکه یک برنامه زندگانی است که به واسطه عمل به آن سعادت همه جانبه و فراگیر بشر تضمین می شود. قرآن مملو از ظرایف، دقایق، نکات غامض و ویژگی هایی است که با گذشت زمان از افق نزول، شرح و بسط معنای مورد اراده خداوند اندکی سخت می شود. بدون تردید از همان آغاز نزول قرآن، در زمان حیات پیامبر از خود آن حضرت معانی آیات را می پرسیدند اما پس از رحلت ایشان علیرغم فهم ظاهری قرآن، در استخراج مفاهیم و مقاصد بلند آن اختلافات فراوانی پدیدار شد. از این روی مردم هیچگاه از تفسیر صحیح بی نیاز نبودند. بدین سان و براساس دلایل پیشین گفته، علم «تفسیر قرآن» پدید آمد. در یک جمله می توان علم تفسیر را دانستن مقاصد و معانی و اغراض گوناگون قرآن تعریف کرد که به میزان طاقت و توانایی بشر برایش مکشوف می شود. پس از پیامبر راه تفسیر قرآن به اهل بیت (ع) و در اهل سنت به صحابه منتهی شد. در تشیع تفسیر قرآن پس از غیبت آخرین معصوم نیز ادامه یافت و متوقف نشد، چون زندگی ادامه داشت و مسایل جدید روزگار و نیازهای متنوع فکری و فرهنگی اقتضا می کرد که از کلام وحی، سخن آخر شنیده شود.
در همین راستا شهرستان ساوجبلاغ ، مفسران سخت کوش و پاک طینتی در سپهر علمی خویش پرورانده است که تعداد این مفسران و عمق تلاش آنها در فهم مضامین پیچیده قرآن ، نشان دهنده میزان معرفت و خلوصشان در این تکاپوی معنوی است. به جهت احترام به این کوشندگان فهم کلام وحی در تاریخ و فرهنگ دینی ساوجبلاغ که قلب خویش را از معارف ناب سرچشمه دین (قرآن) سیراب کردند، این تفاسیر را معرفی می کنیم. پیش از پرداختن به این معرفی، یاد می کنیم از حافظان طالقانی کل قرآن کریم از جمله «سیدجعفر آل طالقانی»، «شیخ میرزا اسماعیل طالقانی»، «فراقی طالقانی»، «نظرعلی طالقانی» و همچنین ادای احترام می کنیم به پیشکسوتان ترجمه و پژوهش قرآنی در ساوجبلاغ: محمدحسین گورانی (مترجم قرآن به سبک محشی به خواص سوره ها) و حاج حسن بیگلری فشندی (از اساتید قرآن پژوه و صاحب کتاب سرالبیان فی علم القرآن). از دیگر نکات نغز و دلنواز این نوشتار، نقش و سهم علمای روستای برغان در عرصه تفسیر قرآن است که همچنان در تاریخ ساوجبلاغ ماندگار و ستودنی است، خاندانی علمی که «تفسیر» علم غالب علمایش بوده است:
1- تفسیر ابوالحسن بن عباد طالقانی: پدر «صاحب بن عباد »که کتابی در احکام قرآن با استناد به نظرات مشرب کلامی «معتزله» نوشته که امروزه اثری از آن در دست نیست. او از علمای قرن چهارم هجری است. 2- تصحیح تفسیر مجمع البیان / میر حکیم طالقانی: از علمای قرن یازدهم که در سال 1098 قمری تصحیح «مجمع البیان فی التفسیر القرآن» مرحوم شیخ طبرسی را به انجام رسانید. 3- تفسیر القرآن الکریم / شیخ محمدکاظم طالقانی: از بزرگان علمای شیعه در عصر صفوی که علم تفسیر را از علمای هم روزگار خود مانند«شیخ بهایی»،«میرداماد» و «میرفندرسکی» و دیگران فرا گرفت. او تفسیر خود را به زبان عربی و پس از ذکر احادیث در شرح و بیان بعضی از آیات شریفه با مسایل فلسفی و عرفانی آمیخته و به طرز نیکویی آنها را شرح داده است. می توان سبک وی را در این تفسیر، جمع بین احادیث نبوی و ائمه اطهار و تفسیر قرآن با قرآن و بحث های فلسفی و عرفانی و ادبی و کلامی خواند که در نوع خود کم نظیر است. از محمد کاظم طالقانی، تفسیر دیگری بنام «منافع القرآن» ذکر کرده اند که در آن به خواص و منافع سوره های قرآن و ثواب قرائت هر سوره پرداخته است. 4- تفسیر نورالتوفیق و کشف التدقیق/ ملامحسن نحوی: تفسیر مورد اشاره در چهار مجلد بزرگ به زبان عربی و شیوه کلامی نوشته شده است. این اثر که در نوع خود کم نظیر است از بهترین میراث مکتوب علوم قرآنی از قرن دوازدهم هجری محسوب می شود. یک دوره از این کتاب به خط مؤلف در کتابخانه ملا محمدصالح برغانی (کربلا) و نسخه جلد نخست که شامل ثلث قرآن است ، در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی (قم) نگهداری می شود. 5- تحفه الابرار فی تفسیر القرآن /ملامحمد ملائکه برغانی: وی از علمای قرن سیزدهم است که این تفسیر را در دو مجلد بزرگ به زبان عربی و به شیوه کلامی نوشته است و در تفسیر بعضی از آیات قرآن که امکان عنوان کردن مباحث عقلی وجود داشته به طور گسترده وارد بحث های فلسفی شده است . نسخه اصلی این تفسیر به خط مؤلف در نزد نوادگان او در روستای برغان نگهداری می شود. 6- کنزالعرفان فی تفسیر القرآن/ علامه محمدصالح برغانی: از علمای قرن سیزدهم که این تفسیر را به زبان عربی و در 27 مجلد بزرگ نوشته است. همه نسخه های آن امروز در دست می باشد. شیوه علامه برغانی در این تفسیر چنین است که پس از ذکر چندین آیه از قرآن به تفسیر آنها می پردازد، سپس در آیات فقهی به شرح احکام آیه بر مبنای مذاهب اربعه اهل سنت پرداخته، سپس برابر حجیت فقه جعفری استدلال می کند. در شرح اعراب کلمات قرآن به بحث های باریک زبانی و ادبی پرداخته و به اشعار مناسب از قدما استناد می کند. آیات ناسخ و منسوخ را معرفی می نماید و اسباب نزول و مکان نزول آیه را نیز روشن می سازد. از علامه برغانی آثار دیگری در علوم قرآنی و تفسیر بجا مانده است که عبارتند از: اسرار القرآن ،معدن الانوار و مشکاةالاسرار در یک جلد،مفتاح الجنان فی رحل القرآن که به «تفسیر البرغانی» نیز معروف است (در 8جلد به زبان عربی)، بحرالعرفان و معدن الایمان در 17مجلد که به «تفسیر الکبیر» نیز شهرت دارد. او دوران پایان عمر خویش را در کربلا و نجف گذراند و در این مدت کتابخانه بزرگی در شهر کربلا تأسیس کرد که هم اکنون به نام وی مشهور است. 7- لوامع التنزیل/ شیخحسن صالحی:از مفسران قرن سیزدهم که فرزند علامه برغانی است. او تفسیر مزبور را در دو مجلد بزرگ به زبان عربی و به شیوه روابی و کلامی نوشته است. در این اثر به هنگام تفسیر آیات قیامت به مسائل حاد مورد بحث آن عصر در زمینه معاد جسمانی و روحانی و اوصاف قیامت و خلقت آسمان ها و... می پردازد و از طریق عقل و روایات آرای فرقه «شیخیه» را مورد نقد قرار می دهد . نسخه اصلی این تفسیر در کتابخانه علامه برغانی در کربلا موجود است. 8- تفسیر صالحی برغانی/ میرزا عبدالوهاب صالحی: از مفسران قرن سیزدهم و از فرزندان علامه برغانی ، متخلص به «رضوان» که تفسیر مزبور را در چند مجلد کوچک و بزرگ به زبان عربی و به شیوه فلسفی و کلامی نوشته است. او بخشی از آیات را که مورد توجه اش بوده، همانند برزخ ، روح ، معاد جسمانی و روحانی که از مباحث مناقشه بر انگیز آن عصر بوده را با مشرب عرفانی، فلسفی و روایی مورد تفسیر قرار داده است. 9- تفسیر ملاعلی قارپوزآبادی: از مراجع تقلید و مفسران قرن سیزدهم که این تفسیر را در دو جلد به زبان عربی از سوره «یس» تا آخر قرآن، به رشته تحریر درآورده است. او از روایات و احادیث ائمه(ع) بسیار استفاده کرده است. نسخه اصلی این تفسیر در نزد ابراهیم وحید (از نوادگان آن مرحوم )موجود است. 10- اسرارالتنزیل فی تفسیرالقرآن/ شیخ موسی صالحی: از مفسران قرن سیزدهم و از علمای عصر قاجار که این تفسیر را در دو مجلد به زبان عربی و شیوه کلامی و روایی شامل تمامی قرآن نوشته است. او در این تفسیر از نکات تفسیری پدرش علامه برغانی بهره برده است. 11- فیض الاذهان فی تفسیر القرآن/ سیدموسی آل طالقانی: از علمای قرن سیزدهم که این تفسیر را در 9 جلد نوشته است. 12- تفسیر فاتحة الکتاب/ ام کلثوم برغانی: از زنان مجتهده و مفسر قرآن در قرن سیزدهم ، فرزند شهید ثالث و همسر میرزا عبدالوهاب برغانی(صاحب تفسیر صالحی برغانی)که سوره فاتحة الکتاب را به طرز زیبایی تفسیر کرده است. 13- مفصل البیان فی علم القرآن /شیخ آقا محمد تهرانی ساوجبلاغی: از علمای قرن چهاردهم ، ساکن در روستای تنکمان (از توابع شهرستان نظرآباد) که این تفسیر را به زبان فارسی در 10 جلد در ترجمه و شرح تفسیر «مجمع البیان» شیخ ابو علی طبرسی (از علمای قرن ششم ) نوشته است. او به هنگام ترجمه فارسی تفسیر طبرسی اضافاتی به آن الحاق کرده است. سه مجلد اصلی این تفسیر به خط مؤلف در کتابخانه دانشگاه تهران نگهداری می شود. 14- تفسیر صالحی/ شیخ محمدعلی صالحی : از مفسران قرن چهاردهم و از اساتید حوزه علمیه قزوین که تفسیر مزبور را به زبان های فارسی و عربی نوشته است. مؤلف در این اثر بعضی از آیات و سوره های مورد نظر را بیان کرده و سپس با مشربی ملایم به نقد فرقه های شیخیه و بابیه پرداخته است. این تفسیر از جمله تفسیر هایی است که مشاجره ها و برخوردهای خونین عقاید مذهبی قرن سیزدهم را منعکس می کند. 15- آیات الاحکام فشندی /شیخ محمدعلی فشندی: از علمای حوزه علمیه قزوین در قرن چهاردهم که 300 آیه قرآن که بار معنایی فقهی دارند را ضمن استخراج ، تفسیر کرده است. 16- التبیین فی شرح آیات المواعظ و البراهین / شیخ میرزا ابو تراب شهیدی: از مفسران قرن چهاردهم قمری که نوه شهید ثالث برغانی می باشد. او تفسیر مذکور را در 5 مجلد بزرگ به زبان فارسی نوشته است. مفسر در تفسیر خود از شیوه قرآن به قرآن و نیز روایات استفاده کرده است و سعی نموده در بعضی از موارد مطالب فلسفی را با آیات و روایات عجین نماید. میرزا ابوتراب اثر دیگری به نام «تفسیر آیه نور» دارد که در سال 1331خور شیدی در تهران به چاپ رسیده است. 17- تفسیر رفیعی/ آیت الله سید ابوالحسن رفیعی: از علمای برجسته قرن چهاردهم قمری و از اساتید امام خمینی (ره) و علامه حسن زاده آملی که این تفسیر را طبق مذاق فلسفی و عرفانی خویش، با انتخاب بخش هایی از قرآن کریم نوشته است. آیت الله رفیعی اثر دیگری به نام تفسیر آیه «الر تلک آیات الکتاب الحکیم» دارد که در بیان تفسیر آیه اول و دوم سوره «یونس» است. 18- تفسیر سوره واقعه و آیه مقعد صدق/ شیخ حسن برغانی: از مفسران قرن اخیر که این تفسیر به منظور اثبات جسم برزخی با شیوه عرفانی و فلسفی به رشته تحریر در آورده است. او در سال 1401هجری قمری در گذشته است. «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» آیه آخر سوره «قمر» است. 19- پرتوی از قرآن / آیت الله سیدمحمود طالقانی: او این تفسیر را به منظور آوردن قرآن به صحنه زندگی مسلمانان به ویژه جوانان و تحصیلکردگان دانشگاهی، بدون مراجعه به هیچ منبع و مرجعی نوشته است. قسمت فراوانی از این تفسیر در زندان قصر (تهران) به وسیله او ارایه شده است. وی برای روشن کردن حقایق قرآنی هر بار از زاویه ای بدانها می نگرد و از نور ایمان درون ، پرتوی بر آنها می افکند و محدود و پایبند به هیچ شیوه خاص نیست، گاه از زاویه روایات معتبر اهل بیت(ع) و گاه از فراخنای عرفان و اشراق و گاه از روزنه علوم تجربی و انسانی و ریاضی و گاه از پنجره فلسفه و کلام و گاه از در علوم اجتماعی و سیاسی و گاه از بعد لفظ و کلمه و عدد بدانها می نگرد و هر بار توشه ای زندگی بخش تر به مشتاقان و شیفتگان ارزانی می دارد.
منابع: جمعی از نویسندگان، دایرة المعارف تشیع ، ج 2و 3 و4،تهران: نشر سعید محبی،سالهای مختلف/ سیدشهاب الدین حسینی،نگاهی نو به تفسیرالمیزان ،تهران: انتشارات نورگستر،1380/ رضا صمدیها ،فرزانگان علم و سخن قزوین ،قزوین: نشر بحرالعلوم ،1379/ سید محمدتقی میرابوالقاسمی، تاریخ و جغرافیای طالقان ،تهران : نشر ندا ،1372/ اسماعیل یعقوبی ،آشنایی با مشاهیر طالقان،تهران : انتشارات محسنی ، 1375/ هیئت مولفان، نگرش نوین بر تاریخ و علوم قرآنی،تهران :بنیاد قرآن،1380/ میرزا محمدعلی مدرس تبریزی ،ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و اللقب،تهران: نشر خیام، 1369.
اطلاع رسانی
روشنگرانه درباره خبر
«برپایی آیین خرافی
در ارتفاعات ساوجبلاغ»
اشاره: موعودگرایی از جلوه های مشترک باورهای اقوام بشری است؛ اما این باور همواره مانند دیگر آموزه های وحیانی در معرض آسیب هایی بوده است. بی شک هم اکنون شفاف ترین صورت و سیمای آینده موعود در اسلام و به ویژه در مکتب تشیع باقی مانده است اما با این وصف در طول تاریخ تشیع شاهد بروز برخی خرافه ها در باور جامعه اسلامی درباره مهدویت و انتظار بوده ایم. طی سال های اخیر باور به ظهور امام زمان (عج) و نحوه تعامل حضرت حجت با جامعه شیعی از سوی برخی آلایش ها و آسیب ها تهدید می شود. افراد بسیاری مدعی رابطه با امام زمان (عج) بوده و از طرح این ادعا برای خود بازاری دروغین تدارک دیده اند. یکی از این موارد،خرافه پردازی های فردی به نام «محمد- ع» در چند سال گذشته در شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد است. با توجه به عدم اطلاع رسانی دقیق درباره رفتارهای خرافی نامبرده به وسیله روزنامه کیهان (شماره 10،18838تیر1386،صفحه 15) و به دنبال آن تکذیب خبر مورد اشاره در روزنامه رسالت (شماره 6201، 31تیر 1386،صفحه 20) این مدعی دروغین به فراموشی سپرده شد تا اینکه فصلنامه «کتاب نقد» وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در شماره چهلم خود با چاپ مقاله ای با عنوان «رخنه خرافات در موعودگرایی»، زوایای پنهانی از پرونده خرافی «محمد- ع» را منتشر کرد. نویسنده این وبلاگ فقط با هدف دفاع از مقوله ارجمند مهدویت و مبارزه با خرافات با انتشار متن کامل سه مطلب پیش گفته در صدد روشنگری درباره ابعاد واقعی و آثار شوم این پدیده خرافی است. یاد آوری می شود توضیحات بین [ ] در مطلب مربوط به فصلنامه «کتاب نقد» با استفاده از دانسته های موثق یکی از مطلعان این پرونده خرافی تنظیم شده است. گفتنی است مطالعه مقاله «صدای پای خرافات» (از یادداشت های همین وبلاگ) نیز پس از مطالعه سه مطلب ذیل به خوانندگان فرهیخته توصیه می شود:
• مطلب روزنامه کیهان:«اظهارات رئیس اداره تبلیغات اسلامی ساوجبلاغ درباره انجام آیین خرافی»/ در پی شایع شدن انجام یک آیین خرافی مبنی بر به اصطلاح «طواف کعبه» در ارتفاعات بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ ، رئیس اداره تبلیغات اسلامی این شهرستان توضیحاتی در این زمینه ارائه کرد. به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی حجت الاسلام والمسلمین «سیدعباس مسعودی» گفت: به تازگی برخی افراد در کوهپایه های بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ در 50 کیلومتری تهران دست به اعمالی خرافی زده اند که با شعائر اسلامی منافات دارد. وی افزود: گزارش ها حاکی از آن است ، این افراد که از سراسر کشور گردهم آمده اند، با ساخت ماکت کعبه در ارتفاعات این بخش و پوشیدن لباس احرام ، لبیک گویان به دور این ماکت می چرخند! این مسئول فرهنگی ساوجبلاغ افزود: این عده که اغلب جوان و حدود 200 نفر بودند، این ادعای واهی را مطرح می کنند که انجام این اعمال می تواند همان طواف خانه خدا در مکه مکرمه تلقی شود. مسعودی گفت: برخی از سرکرده ها و رهبران این عده پا را از این هم فراتر نهاده و ادعا می کنند که با این اعمال دیگر نیازی به رفتن حج نیست و کسانی که گرد این ماکت می چرخند خود به خود «حاجی » به حساب می آیند. وی همچنین گفت: رهبران این گروه های درویش مسلک در قبال دریافت پول و هدایا از اندک پیروان فریب خورده خود، به دست آوردن کار، بر آورده شدن حاجات و بخشش گناهان را نیز به آنان نوید می دهند. علی بیگی معاون سیاسی و انتظامی فرماندار ساوجبلاغ نیز در تماس تلفنی خبرنگار ایرنا گفت: تاکنون هیچ گونه اطلاعی مبنی بر فعالیت این گروه ها در بخش چندار و دیگر مناطق این شهرستان گزارش نشده است.
• مطلب روزنامه رسالت:« فرماندار ساوجبلاغ انجام آیین های خرافی در ارتفاعات این شهرستان را تکذیب کرد/ فرماندار ساوجبلاغ فعالیت گروهی موسوم به پیروان عرفان های کاذب و انجام آیین های خرافی از جمله طواف کعبه از سوی این افراد در ارتفاعات این شهرستان را تکذیب کرد. سیدمحمد میربزرگی طی گفت وگویی گفت: تاکنون هیچ گزارشی مبنی بر فعالیت این افراد و انجام آیین های خرافی در مناطق مختلف این شهرستان از سوی بخشداری های تابعه و دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی ساوجبلاغ به این فرمانداری واصل نشده است. وی با اشاره به پخش قسمتی از تصاویر آیین های خرافی مبنی بر احرام بستن و طواف کعبه فرضی توسط پیروان این عرفان ها در کوه ها و انتساب آن به ارتفاعات ساوجبلاغ در یکی از بخش های خبری سیما افزود: رسانه ملی باید با دقت بیشتری نسبت به انتشار این گونه اخبار اقدام کند و پیش از انتشار آن در تلکس خبری خود از صحت و سقم آن اطلاع کامل حاصل نماید. وی تصاویر انجام این آیین های خرافی را در کوه ها که به نام ارتفاعات ساوجبلاغ انتشار یافت مربوط به این شهرستان نداست و خواستار پاسخگویی خبرنگار و دست اندرکاران پخش خبر شد. فرماندار ساوجبلاغ تصریح کرد: ترویج برخی آداب و مراسم خرافی که ریشه در اندیشه های غلط و هدایت شده دارد و انتشار آن در سیما نه تنها موجب خدشه دار شدن احساسات مذهبی مردم مسلمان شده بلکه به ترویج فعالیت های خرافی این عرفان ها و جریحه دار شدن افکار عمومی کمک می کند.
• مطلب فصلنامه کتاب نقد:«بخشی از مقاله رخنه خرافه در موعودگرایی به قلم محمدمهدی شیرمحمدی»/ ... همچنین فردی به نام «محمد- ع» به شکل حرفه ای مدعی ارتباط با امام زمان (عج) گشته و طی سال های اخیر به تبلیغات گسترده ای در جهت ادعاهای خود پرداخته است. فرد مذکور در اوایل دهه 70 در آموزش و پرورش تهران به عنوان معلم حق التدریس به کار اشتغال داشته که به دلیل دریافت غیر قانونی پول از دانش آموزان و تخلفات اداری، محکوم و در همین سال ها چند بار نیز به دلیل صدور چک بی محل زندانی شده است. وی هشت سال فعالیت های خود را در حوزه تخصصی ارتباط با امام زمان (عج) متمرکز کرده و به تشکیل جلسات مذهبی برای بانوان اقدام می کند. «محمد- ع» پس از رونق گرفتن جلسات خود،اقدام به تولید ادعیه،ذکرها و وردهای مخصوص برای حل مشکلات مختلف افراد کرده و سپس شیوه نوردرمانی را برای درمان بیماری ها ابداع می کند. از سال گذشته و با مطرح شدن اخبار دیده شدن اشیای نورانی در رسانه ها، وی در ابتکاری جالب توجه، اعلام می کند که اشیای نورانی و بشقاب پرنده ها، یاران امام زمان(عج) هستند. وی خود را یکی از فرماندهان و یاران امام زمان (عج) معرفی کرده و اظهار می دارد که برای اجرای فرامین حضرت به جزیره خضرا رفته و ملازم رکاب آن حضرت می باشد. «محمد- ع» به این ادعاها نیز بسنده نکرده و از آنجا که زمینه را در بین مریدان خود مساعد می دیده ، کم کم به فرقه سازی روی آورده و با وضع قوانین و مقررات ساختگی، فرقه ای را ایجاد می کند. وی مریدانش را با ادعای واهی مبنی بر دستور امام عصر (عج) مفتخر به سیادت نموده و در مراسمی به نام «شال بندان» به همه آنان [ از جمله معاون سابق یکی از ادارات شهرستان نظرآباد] شال سبزی را به عنوان نماد سیادت و اعطایی حضرت ولی عصر (عج) هدیه کرده است؛ به گونه ای که آنان موظف به استفاده از شال و عنوان «سید» می شود.
«محمد- ع» پس از آنکه مریدانش به هفتاد نفر می رسند، ابتکار جدیدی را انجام داده و به اتفاق این افراد، اعتکاف چهل روزه ای را [با بهره مندی از امکانات فراهم شده از شهرستان نظرآباد، در ارتفاعات شمال شرقی شهرستان ساوجبلاغ] ترتیب می دهد تا با هم در انتظار فرج امام زمان (عج) به عبادت بپردازند. وی مدعی شد که این اعتکاف به امر حضرت صاحب (عج) برپا شده و هزینه های آن را امام زمان (عج) می پردازند و ایشان با عنایت ویژه ای که به این اعتکاف دارند، در تمامی نمازهای پنج گانه واجب در فضای اعتکاف حاضر شده و با معتکفان اقامه نماز می کند! [معاون سابق یکی از ادارات شهرستان نظرآباد نیز با اخذ مرخصی چهل روزه در این مراسم خرافی حضور فعالی داشت.] برای این منظور ابتدا از یکی از مریدان خود که یک راننده تاکسی بود استفاده کرده و وی را به عنوان مکبر امام زمان (عج) در نمازهای جماعت انتخاب کرد؛ اما از آنجا که این راننده تاکسی نتوانست به خوبی نقش خود را بازی کند و تعدادی از افراد حاضر در جلسه به صحت اظهارات وی شک کردند، آقای «محمد- ع» به سرعت وی را بر کنار و پسر بچه 9ساله ای را جایگزین وی کرد که هم وجهه خوبی داشت و هم اگر اشتباه می کرد، افراد به حساب بچگی وی می گذاشتند. این گروه که مراجع را سدی در برابر بدعت ها و اقدامات فرقه ای خود می دیدند، از حربه همیشگی خود بهره جسته و در جلسات خود مدعی شدند که امام زمان (عج) در واکنش به اقدامات روشنگرانه مراجع، فرموده اند که مراجع در حجاب فقه فرو رفته اند. [ گزارشی کوتاه از عملکرد خرافی «محمد- ع» در اواخر بهار1386 به صورت مستند با عنوان مدعیان دروغین از بخش خبری20:30 شبکه دوم سیما پخش شد.]
ینگی امام : روستایی نو در قلب تاریخ
«ساوجبلاغ» واژه ای ترکی است به معنای «چشمه آب سرد» که به شهرستانی واقع در غرب استان اطلاق می شود. این شهرستان دیر پا، از نظر تاریخ و مدنیت با بسیاری از مناطق تاریخی و باستانی ایران برابری می کند، کشف آثار باستانی 7هزار ساله در حفاری های باستان شناسان، وجود حدود 40 محوطه باستانی و تاریخی شناسایی شده، مدفن مقدس 40 امامزاده شریف، بقایای قلاع اسماعیلیه، غارها و پل های تاریخی، درختان کهنسال، مساجد و حسینیه های زیبا و کهن و... از استنادات این ادعا است که شرح و بسط یک یک آنها، مجال های مکتوب دیگری را طلب می کند. در این نوشتار کوتاه از میان همه افتخارات تاریخی ساوجبلاغ به معرفی روستای کهن «ینگی امام» می پردازیم که امامزاده ای شریف، کاروانسرایی زیبا و تپه ای تاریخی را در خود جای داده است.
در ابتدا نام «ینگی امام» به امامزاده و سپس به کاروانسرا و تپه و هم اکنون به اطلاق می شود. «ینگی» در لهجه ترکی ساوجبلاغ به معنای «تازه» و « نو» است. میرزا حسین فراهانی در سفرنامه اش می نویسد: « در ینگی امام بقعه ای است که از قدیم گنبدی ساخته بودند و گویند دو نفر از اولاد حضرت موسی بن جعفر [هادی و علی النقی] در اینجا مدفونند و در آن زمان که این امامزاده ها در اینجا ظاهر شدند؛ چون تازگی داشتند؛ ینگی امام گفتند و این مکان به همین اسم موسوم گشت. این بقعه هم خراب شده بود، مرحوم امین السلطان تعمیر کرد و صحن کوچکی در آنجا ساخت و گنبدش را کاشی نمود». بنای امامزاده مربوط به دوره صفویه تا قاجار است که در خرداد ماه امسال (1381) از سوی سازمان میراث فرهنگی کشور در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت. ورودی امامزاده در جهت شمال و مقابل روستا است و از جاده کرج- هشتگرد تنها نمای پشت یا جنوبی آن مشاهده می شود. روی یکی از چند کاشی که داخل محراب کار گذاشته شده، چنین آمده است:« یادگاری استاد مرتضی ولد استاد محمدباقر امین 1311».مرقد امامزاده به صورت سکوی بلندی با کاشی های عادی فیروزه ای پوشیده شده و در بدنه شمالی آن چهار کاشی بر جسته ستاره ای شکل آبی رنگ دوره قاجاریه قرار دارد. ضریح چوبی روی مرقد بسیار ساده ساخته شده و تاریخ آن، سال 1354هجری قمری است. در پاشنه ورودی بنا، سنگ قبری قرار دارد که متعلق به تاریخ 1072می باشد. این بنا که از آثار دوره صفویه است، گذشته از تعمیرات دوره قاجاریه. در سال 1347شمسی نیز از سوی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران تعمیر شده است. گنبد بنا به صورت هرم 12 ترکی بوده و در رأس آن تزییناتی به شکل زیگزاگ های سیاه رنگ و در قسمت های دیگر قاب سازی با طرح هندسی دیده می شود. در مجموع، بنای امامزاده آجری چهار گوش است که از دو قسمت ایوان شمالی در جلو و حرم اصلی در پشت تشکیل می شود. مدخل شمالی ورودی اصلی به امامزاده نیز آجری و در هر دو طرف دو طاقنمای جانبی دارد.
به فاصله کمی از آرامگاه امامزادگان هادی و علی النقی و حدود 100متر از سمت جاده کرج- هشتگرد،کاروانسرای شاه عباسی ینگی امام قرار دارد. طرح کلی کاروانسرا مستطیل شکل است. چنان که طول خارجی آن 69متر و عرض آن 60/67متر است. متأسفانه هم اکنون فقط ضلع شرقی نمای خارجی آن همچون گذشته سلامت خود را حفظ کرده و نمای خارجی سه ضلع دیگر تغییرات کلی یافته است. از تغییرات ایجاد شده در این کاروانسرای زیبا که نوعی تخریب به شمار می رود، می توان به نصب درب و پنجره های جدید در نمای شمالی، مسدود شدن دو طاقنما و در ورودی ضلع جنوبی که دهانه قوس سر در آن 40/5 متر است، فروریختگی طاق در سردر ورودی ضلع جنوبی، ضمیمه شدن حجره های دو طرف ضلع شمالی داخل کاروانسرا به حجره های پشتی، تغییرات عمده در محوطه گوشه جنوب غربی و... اشاره کرد. اهمیت و زیبایی کاروانسرای ینگی امام به حدی است که وصف آن علاوه بر سفرنامه های ایرانی به سفرنامه های خارجی نیز سرایت کرده است. به عنوان نمونه «لرد گرزن» نایب السلطنه هندوستان در سفر خود طی سالهای 1885و 1895میلادی و «یوشیدا ماساهارو» نخستین فرستاده دولت ژاپن به ایران در عصر قاجار از تناسب و زیبایی تحسین برانگیز این کاروانسرا سخن به میان آورده اند. میرزا حسین فراهانی در سفرنامه خود ضمن شرح مسیر راه تهران تا قزوین می نویسد: «کاروانسرای ینگی امام شش اتاق بزرگ و کوچک پاکیزه سفید کاری شده دارد که همه را فرش کرده و مبل گذاشته اند و منزلگاه مسافران محترم است. جلوی این کاروانسرا باغ بزرگی ساخته شده که قریب به دوازده جریب است و صحن کاروانسرا مشتمل بر سه ایوان و بیست و چهار حجره است که همه حجره ها اتاق شده و بعضی اتاقها حصیر فرش و مبل مختصری دارد که منزلگاه مسافران است».
هم مرور زمان، هم بی تولیتی این مکان زیبای تاریخی و هم تغییراتی که در ساختمان آن از پیش از انقلاب به وجود آمده زنگ خطری است که هر چه زودتر باید مسوولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آن را به گوش جان بشنوند و برای حفاظت و مرمت آن اقدام نمایند. بهترین پیشنهاد آن است که کاروانسرا پس از ثبت به عنوان اثر ملی به مجتمع فرهنگی. سیاحتی یا موزه تبدیل شود. سومین اثر معروف ینگی امام، تپه ای تاریخی است که به فاصله کمی از امامزاده و کاروانسرا در حاشیه جاده کرج- هشتگرد قرار دارد. سالهای پیش، آثار و علایم معماری روی آن نمایان بوده که به مرور زمان از میان رفته است. درباره تاریخ نگاری تپه مزبور پیش از انجام حفاری های باستان شناختی سخنی نمی توان گفت؛ اما وجود تکه های فراوان سفال در سطح آن و کشف آثار به صورت تصادفی به هنگام تعریض جاده از تاریخی بودن تپه حکایت می کند.
منابع :کیانی، محمدیوسف، فهرست کاروانسراهای ایران، تهران: سازمان حفاظت آثار باستانی ایران، بی تا/فراهانی، میرزا حسین، سفرنامه، تهران: مرکز تحقیق و مطالعه تمدن و فرهنگ ایران و خاورمیانه،1342/ ورجاوند، پرویز، سرزمین قزوین،تهران: انتشارات راستی و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،1374/ ماساهارو، یوشیدا، سفرنامه، ترجمه دکتر هاشم رجب زاده، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی،1373/ لرد گرزن،ایران و مسأله ایران، ترجمه میرزا محمد شاگرد، مدرسه دارالفنون، نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی/ دایرة المعارف تشیع، ج2، تهران: نشر شهید سعید محبی، 1375.
تقدیم به روان پاک
مدافع حریم تشیّع
در قرن پرآشوب سیزدهم هجری قمری
حضرت آیت الله ملا محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث
«ساوجبلاغ» با وسعتی معادل 2252 کیلومتر مربع در شمال غرب استان تهران قرار دارد. این شهرستان دارای چهار بخش مرکزی، طالقان، چندار و چهارباغ است. نام ساوجبلاغ به معنای «سرزمین چشمه های آب سرد» در اذهان همگان با تاریخ، فرهنگ و مدنیت چند هزار ساله و مشاهیر نام آور و رسوم دیرپا و ریشه دار گره خورده است. سرزمین خاندان های علمی بزرگی همچون آل طالقانی سادات و غیر سادات، آل صالحی، آل برغانی، آل حکمی، آل رفیعی، آل شهید ثالث، آل علوی شهید، آل فشندی و آل نحوی که با تأسیس مدارس علمیه صالحیه، سردار، نواب و التفاتیه در شهر قزوین و مدرسه شاهزاده خانم در تهران، خدمات فراوان علمی و فرهنگی به ایران و اسلام کرده اند. وجود آرامگاه حدود پنجاه تن از سپیداران علوی و امامزادگان شریف در محدوده شهرستان ساوجبلاغ گویای تقدس این خاک و ارادت ساوجبلاغی ها به خاندان عصمت و طهارت است. این ستارگان پرفروغ در دو مقطع تاریخی ـ به هنگام حکومت علویان در طبرستان و طالقان و به هنگام حضور حضرت امام رضا (ع) در خراسان ـ وارد ساوجبلاغ شدند تا با گذر از این منطقه به نواحی یاد شده برسند که به وسیله امویان و عباسیان به شهادت رسیدند.(1)
شواهدی تاریخی در دست است که نشان می دهد؛ تعداد کثیری از مردم این منطقه، از همان قرون اولیه اسلامی دل در گرو حب اهل بیت (ع) داشته و مذهب تشیع را مشتاقانه برگزیده بودند. در این نوشتار کوتاه به پنج مورد از آن شواهد که مربوط به پیش از دوران صفویه است؛ اشاره می شود:
1- حضور یحیی بن عبدالله در طالقان: نخستین علوی که با اهالی طالقان ارتباط بر قرار کرد؛ «یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی (ع) » مشهور به «یحیی دیلمی» و از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی (ع) است.(2) در سال 176هجری قمری با ورود یحیی به منطقه طالقان، جمع کثیری با ملاقات او برای نخستین بار با اسلام علوی آشنا شدند و بی گمان تشیع آنها از برکت همان دیدار معنوی است. پس از بیعت مردم دیلمان و طالقان با یحیی، پرچم مبارزه با دستگاه عباسی در آن محل برافراشته شد. هارون الرشید (پنجمین خلیفه سلسله عباسی) از این خیزش همگانی نگران شده و به فکر چاره افتاد.(3)
ابن الاثیر در این باره می نویسد:« هارون، فضل بن یحیی برمکی را با لشکری متشکل از 50 هزار نفر به ایران فرستاد. فضل با یحیی بنای مکاتبه را گذاشت و از ملاطفت و مهربانی سخن گفت. بعد از مدتی فضل به طالقان رهسپار گردید و به دهی که آن را «آشب» (4) می خواندند؛ فرود آمد و یحیی را با امان نامه ای که هارون برایش فرستاده بود، اطمینان داد و با خود به بغداد برد». (5) چون یحیی از مردان علم و فضیلت بود، هارون او را در مجالس دانشمندان حاضر می کرد و سپس به زندان باز می گرداند(6) و بعد از دو ماه از زندانی شدنش، هارون، نخست فتوای نقص امان نامه را از علمای وابسته به دربار عباسیان گرفت و آنگاه یحیی را که به زندان افکنده بود، بکشت. حادثه طالقان و شهادت یحیی به شدت تأثر عمومی را برانگیخت.(7)
2- تشیّع و صاحب بن عباد: اسماعیل بن عباد بن عباس دیلمی طالقانی (326- 385ق) بنا به قولی مشهور از اهالی منطقه طالقان (از توابع شهرستان ساوجبلاغ) است. از آنجا که وی بر عقیده تشیع بود؛ چه بسا بتوان گفت که تشیع از روزگار وی در آن سامان وجود داشته است. او در زمان مویدالدوله و فخرالدوله دیلمی سمت وزارت داشت و به علت ضعف امیران مزبور در کشورداری، توانست قدرتی مستقل و شخصی کسب کند.(8)
3- احادیث منزلت طالقان: قاضی نورالله شوشتری در این باره نوشته است: «مخفی نماند که اهل ولایت طالقان همیشه از محبان شاه ولایت بوده اند و از ائمه اهل البیت، احادیث بسیاری در فضیلت این طالقان و اهالی آنجا وارد شده که ذکر و بررسی آنها مجال دیگری می طلبد. یکی از این احادیث در کتاب کشف الغمه مسطور است که ابن اعثم کوفی در کتاب الفتوح از امیرمومنان علی (ع) نقل کرده است: خوشا به حال طالقان، برای خداوند در آنجا گنج هایی است؛ البته نه گنج طلا و نقره، بلکه در آن مردان با ایمانی هستند که خداوند را به درستی می شناسند، اینان در آخرالزمان، از اصحاب مهدی اند.»(9)
4- تأسیس مسجد جامع برغان:این مسجد از جمله مساجدی است که پیش از دوره صفویه به دست پادشاهان شیعی مذهب بنا شده است و بدون تردید تشیع اهالی برغان و روستاهای اطراف آن، از همان زمان ها آغاز شده است. مسجد برغان با محوطه ای بسته، دو درخت تنومند و قدیمی را بر خود سایه بان کرده است.
آنطور که کهنسالان محل می گویند 300سال قبل از احداث مسجد، درختان وجود داشته اند. براساس مندرجات کتیبه سر در مسجد، این مسجد به دستور « کیومرث بن بیستون بن گستهم» از ملوک رستمدار طبرستان احداث شده است. او از سلسه پادوسپانان و مرکز حکومتش در قلعه نور نزدیک مازندران بود که بر اثر خوابی که در جوانی می بیند به تشیع می گرود. او در سال 821ق به هنگام عبور یا سرکشی از روستای برغان، دستور ساخت این مسجد را می دهد.
مشهورترین چهره های علمی خاندان برغانی همانند ملا محمد ملائکه برغانی (مرجع اصولیون قزوین)، آیت الله ملا محمدتقی برغانی (شهید ثالث) ، آیت الله ملا محمدصالح برغانی (پایه گذار مدرسه صالحیه قزوین) و ملا محمدعلی برغانی، در این روستای تاریخی زاده شدند. (10)
5- تشیّع در هشتگرد: شهر هشتگرد مرکز شهرستان ساوجبلاغ است. نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی از علمای قرن ششم هجری در کتاب خود به مناسبت از اسماعیل احمدان، یکی از چهره های اسماعیلیه یا به قول وی ملاحده، یاد کرده که «چون الحادش ظاهر شد، از بیم دهخدای فخرآور هشتوردی شیعی بگریخت و به الموت شد». او همچنین از فرزند دهخدا به نام «عبدالصمد بن فخرآور» یاد کرده است. مناسبت یاد از او نیز همین است که «بواسحاق صاحب خراج ملاحده» نیز که «ملحد شد»، توسط «امیر قایماز... به گفت جمال الدین عبدالصمد شیعی رحمت الله علیه» کشته شد. (11)
استاد میر جلال الدین محدث ارموی (احیاگر میراث مکتوب شیعی) در این باره نوشته است: « هشتورد یا هشتجرد همان هشتگرد فعلی است.»(12) منتجب الدین نیز در کتاب الفهرست، از شخصیت فخر آور هشتجردی به عنوان یک چهره شیعی و فاضل یاد کرده و می نویسد که او دیندار و فاضل بوده است. (13) عبدالجلیل قزوینی در جای دیگری هم از «دهخدای فخرآور هشتوردی و پسرش جمال الدین عبدالصمد غازی شهید» یاد کرده اما راجع به چگونگی شهادت او مطلبی نگفته است.(14)
این اسناد تاریخی ضمن بیان وجه تسمیه هشتگرد به زیست گروهی از شیعیان اثنا عشری در قرن ششم هجری در آن محل تصریح کرده اند که در متون تاریخی از آن به عنوان «هشتورد» یا «هشتجرد» نام برده شده است.
پانوشت ها---------------------------------------------------------------------------
1- حسین عسکری، کتابشناسی ساوجبلاغ، ص17 /2- گروهی از نویسندگان، دایرةالمعارف تشیع، ج4، ص367 / 3- عبدالرفیع حقیقت، جنبش زیدیه در ایران، ص56 / 4- از این روستا امروزه اطلاع چندانی در دست نیست. / 5- عبدالعظیم گرگانی، تاریخ برامکه، ص66 / 6- علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص139 / 7- سید محمدتقی میرابوالقاسمی، تاریخ و جغرافیای طالقان، ص 7 / 8- آذر تفضلی؛ مهین فضایلی، فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص95 / 9- قاضی نورالله شوشتری، مجالس المومنین، ج اول، ص96؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص87 / 10- تاریخچه مسجد برغان، تصویرساوجبلاغ، ش2، ص 9؛ زکریا مهرور، برغان اقلیمی دیگر، ص33و61 / 11- نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی، النقض، ص 129 و130 /12. میرجلال الدین محدث ارموی، تعلیقات نقض، ج اول، ص 325 /13. رسول جعفریان، تاریخ تشیع در قزوین، ص39 / 14.نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی، النقض، ص223.