تصرف و تخریب اثر ملی در البرز با مجوز اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری
«تپه و قلعه حیدرآباد» در محدوده شهر ماهدشت از توابع بخش مرکزی شهرستان کرج، از جمله آثار باستانی و تاریخی استان البرز است که در 10 دی 1381به شماره 6565 در فهرست آثار ملی ایران» به ثبت رسیده است. بر اساس بررسی های میدانی هیئت شناسایی آثار باستانی، تاریخی و فرهنگی شهرستان کرج به سرپرستی ابوالقاسم حاتمی (باستان شناس)، قدمت قلعه حیدرآباد توجه به سفال های شناسایی شده از محوطه قلعه، به «دوره صفویه» میرسد. در فاصله حدود هزار متری شمال غربی آن، تپه ای قرار دارد که آن هم به حیدرآباد معروف است. سفال های سطح تپه، متعلق به «دوره های پیش از تاریخ، تاریخی و اسلامی» است. البته بقایای سفال های دوره اسلامی این تپه و قلعه، شبیه به هم هستند و این تاکیدی بر کاربری مشترک آنها در دوره صفویه است. متاسفانه در سالهای پیش و پس از ثبت این دو اثر در فهرست آثار ملی ایران، به جهت عدم نظارت و تدبیر اداره کل میراث فرهنگی، بر اثر حفاریهای غیرمجاز، آسیبهای جدی به تپه و قلعه حیدرآباد وارد شده است. یک «اثر ملی» با استناد به ماده اول «قانون حفظ آثار ملی مصوب 1309» باید تحت «حفاظت و نظارت دولت» قرار گیرد. بر همین مبنا، قانونگذار در «قانون مجازات اسلامی» برای تخریب کنندگان تمام یا قسمتی از آثار مندرج در فهرست آثار ملی ایران و واگذاری غیرقانونی آن، «مجازات حبس» پیش بینی کرده است. این در حالی است که با درخواست سرپرست وقت شهرداری ماهدشت در 30 خرداد 1400، اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان البرز در 18 شهریور 1400 با تصرف و دیوارکشی در زمین محل استقرار قلعه حیدرآباد موافقت کرده است. مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز در آن نامه، قلعه حیدرآباد که در فهرست آثار آثار ملی ایران ثبت شده است را «بقایای چهار دیواری گلی قدیمی و منضم به پرونده ثبت ملی تپه حیدرآباد» توصیف کرده و آن را «به سبب آسیب های فراوان و تخریب های صورت گرفته، قابل نگهداری و تملک ندانسته است.»
حسین عسکری - 26 مهر 1400
بازتاب یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا
_______________________
قلعهخواری در البرز با مشارکت اداره کل میراثفرهنگی و گردشگری استان/ اداره کل میراثفرهنگی حکم تصرف و تخریب قلعه ثبت ملی شده را صادر کرد / تصرف قلعه تاریخی با مالکیت دولتی نیازمند ورود دستگاههای نظارت و امنیتی است / یگان حفاظت میراثفرهنگی البرز از پرونده قلعهخواری در کرج مطلع است.
صدای میراث: مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز در اقدامی عجیب مجوز تصرف و تخریب قلعه تاریخی و ثبت ملی شده در هزار متری تپه باستانی متعلق به پیش از تاریخ «حیدرآباد» که هر دو آنها مالکیت دولتی داشتند، صادر کرد و با درخواست تصرف قلعه و تخریب قلعه تاریخی «حیدرآباد» موافقت کرد. براساس اسناد ارسال شده از سوی دوستداران میراثفرهنگی استان البرز به صدای میراث، «خلیل تاریقلی» سرپرست وقت شهرداری ماهدشت کرج در نامهای به تاریخ 1400/03/30 به «فریدون محمدی» مدیرکل اداره میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان البرز از او خواسته است مجوز دیوارکشی بر عرصه زمینی به مساحت 26 هزار و 644 متر و 47 سانتیمتر مربع به آدرس مادهشت، خیابان داود بیات-جنب تپه حیدرآباد را به مالکیت متصرفی آقای «ر.ع.ن» و بنا به درخواست متصرف صادر کند. فریدون محمدی مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز نیز که وظیفه اصلی او حفاظت از آثار تاریخی این استان است در نامهای با سربرگ وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به تاریخ 1400/06/18 در پاسخ به این درخواست اعلام کرده است که «…بخشی از ملک مورد اشاره به مساحت حدود 8 هزار مترمربع شامل بقایای چهار دیواری گلی قدیمی و منضم به پرونده ثبت ملی تپه حیدرآباد است و مطابق نقشه پیوست خارج از حریم تپه مذکور است. بنا به اعلام نظر کارشناسان این اداره کل، این بقایای ساختمانی به سبب آسیبهای فراوان و تخریب صورت گرفته، قابلیت مرمتف نگهداری و تملک ندارد. بنابراین نظر به درخواست متقاضی محترم جهت اجرای دیوارکشی در پیرامون محدوده اجرای طرح با نظارت کارشناس این اداره کل مجاز اعلام می شود. بدیهی است متقاضی موظف است در حین اجرای عملیات و در صورت برخورد با هر گونه شواهد آثار تاریخی-فرهنگی عملیات اجرایی را متوقف و مراتب را در کوتاهترین زمان به این اداره کل گزارش نماید.» جالب آن که رونوشت نامه موافقت مدیرکل اداره میراثفرهنگی استان البرز با تصرف و تخریب عرصه و حریم یک اثر ثبت ملی شده کشور که مالکیت آن در پرونده ثبت ملی این اثر دولتی اعلام شده است، به سرپرست معاونت میراثفرهنگی استان البرز، فرمانده یگان حفاظت میراثفرهنگی استان البرز، رییس حراست اداره کل استان البرز، رییس گروه حفظ و احیاء بناها و محوطههای تاریخی استان البرز و مسئول دبیرخانه استان البرز نیز ارسال شده است.
فردای نوشتن نامه موافقت مدیرکل میراثفرهنگی استان البرز مالک متصرفی عرصه و حریم یک اثر ثبت ملی شده کشور که مالکیت آن در پرونده ثبت ملی دولتی اعلام شده است با لودر بقایای قلعه تاریخی ثبت ملی شده روستای حیدرآباد ماهشهر کرج را با خاک یکسان میکند و زمین عرصه را نیز صاف و هموار میکند. یگان حفاظت میراثفرهنگی وزارت میراثفرهنگی هماکنون از این پرونده و تخلف آشکار مدیرکل میراثفرهنگی استان البرز آگاه است. اما مشخص نیست به چه دلیلی در پیگیری این پرونده تعلل کرده است. پرونده ثبتی قلعه و تپه باستانی حیدرآباد کرج مالکیت این اثر را دولتی خوانده و مشخص نیست چگونه یک اثر دولتی و ثبت ملی شده به تصرف یک شخص درآمده و شهرداری و اداره کل میراثفرهنگی استان البرز نیز در این پرونده دخیل شدهاند. تپه باستانی و بقایای قلعه تاریخی حیدرآباد ماهدشت در استان البرز به تاریخ 1381/10/10 به شماره 6565 در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده و در گزارش پرونده ثبتی اثر در توضیح ارش تاریخی تپه و قلعه تاریخی و باستانی حیدآباد کرج اینگونه آمده است: «مصالح به کار رفته در ساخت و ساز قلعه خشت و گل است و اخل اتاقها با گچ پوشش داده شده است. بعضی از قسمتهای دیوار گچبری شده و سقف اتاقهای باقیمانده به شیوه ضربی پوشش داده شده است. سبک معماری بنا شباهت زیادی به قلعههای روستایی قاجاری دارد. ولی سفالهای جمع آوری شده از حیاط این قلعه قدمت آن را به دوره صفویه میرساند. در فاصله حدود هزار متری شمال غرب این قلعه تپهای باستانی وجود دارد که به تپه حیدرآباد معروف است. سفالهای پیش از تاریخ،تاریخی و اسلامی در این تپه قابل مشاهده است.»
حالا مدیرکل اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان البرز به مرصف قلعه تاریخی در همسایگی تپه باستانی حیدرآباد که هر دو در فهرست آثار ملی کشور و در قالب یک پرونده ثبت شدهاند، اجازه داده است که به بهانه وجود بقایای غیرقابل مرمت یک قلعه تاریخی و ثبت ملی شده، این اثر تاریخی با مالکیت دولتی را با خاک یکسان کند. عزتالله ضرغامی، وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی کشور که با شعار مقابله با فساد در کمیسیونهای مجلس حاضر شد تا نمایندگان مجلس را قانع به رای اعتماد به خود کند، حالا در برابر پروندهای قرار دارد که به گفته فعالان میراثفرهنگی استان البرز به پرونده «قلعهخواری» در تصرف 26هزار و 644 متر و 47 سانتیمتر از زمینی ایستاده است که مالکیت آن در پرونده ثبتی اثر دولتی اعلام شده است. یگان حفاظت میراثفرهنگی کشور از این پرونده مطلع است اما به گفته برخی فعالان میراث فرهنگی تاکنون نسبت به برخورد با این پرونده تعلل کرده و بدین ترتیب فعالان میراثفرهنگی در انتظار ورود نهادهای نظارتی از جمله سازمان بازرسی به پرونده «قلعهخواری» کرج هستند. فعالان میراثفرهنگی البته به صدای میراث خبر دادهاند که احتمال وجود رشوه و ارتشاء در این پرونده وجود دارد و تنها دستگاههای نظارتی و امنیتی و همچنین قوه قضاییه قادر به تشخیص این موضوع هستند که آیا در پرونده قلعهخواری کرج در زمینی دولتی که به تصرف شخصی درآمده است و شهرداری و اداره میراث فرهنگی استان البرز نیز با آن موافق بودهاند، موضوع رشوه و ارتشاء درمیان بوده یا این تصمیم براساس سلیقه شخصی مدیران استانی صورت گرفته است؟
گزارش فوق در وب سایت صدای میراث
_______________________
گزارش مسیحا اقتداریان از قلعه خواری در البرز
26 مهر 1400
_______________________
بعد از فروریختن پل دختر و سقف کاخ مروارید کرج، فروش قلعه تاریخی حیدرآباد تاسف بار است
_______________________
واکنش مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز به قلعه خواری ماهدشت
مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان البرز در 27 مهر 1400طی گفت و گویی با خبرگزاری ایسنا به اعتراض فعالان میراث فرهنگی نسبت به تخریب و صدور مجوز تغییر کاربری قلعه حیدرآباد اثر ملی ثبت شده در ماهدشت از توابع شهرستان کرج واکنش نشان داد. در چند روز گذشته، دو طرف این گفت و گوی انتقادی، دلایل و مستندات خود را منتشر کرده اند. راستی آزمایی آنها را به مراکز تخصصی وزارت میراث فرهنگی و نهادهای نظارتی مرتبط واگذار می کنیم و منتظر واکنش آنها می مانیم.
توضیح میراث فرهنگی البرز درباره قلعه تاریخی حیدرآباد
خبرگزاری ایسنا / البرز مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان البرز گفت: آنچه به عنوان تخریب دیوار تاریخی در فضای مجازی منتشر شده مربوط به تخریب بخشی از دیوارهای گلی خارج از تپه و محوطه تاریخی حیدرآباد بود که حدود سه ماه پیش اتفاق افتاده و در آن زمان فرمانده یگان حفاظت میراث موضوع را طی نامه رسمی اعلام کرد که بلافاصله پس از آن دستور رسیدگی به موضوع صادر شد. فریدون محمدی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به اینکه به همان اندازه که آثار تاریخی برای میراث فرهنگی اهمیت دارد، باید جوانب امر را در نظر بگیریم تا مشکلات مردم هم مرتفع شود گفت: البته رفع مشکلات مردم هم باید به گونهای باشد تا به آثار تاریخی و میراث فرهنگی کشور خدشهای وارد نشود به همین دلیل در استعلامات شهرداری روند به گونه کاملا قانونی پیش میرود و این طور نیست که در پاسخ استعلامات تصمیمات شخصی یک مدیر تعیین کننده باشد. وی در ادامه با اشاره به حواشی پیش آمده در خصوص تپه و قلعه حیدرآباد توضیح داد: اخیرا نامهای از شهرداری ماهدشت مبنی بر اینکه مالکی قصد دارد در محدوده 130متری تپه حیدرآباد که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده، اطراف زمین خود دیوار کشی کند، به دست ما رسید.
وی اضافه کرد: البته این مالک قبلا در دو جبهه دیگر، دور زمین خود دیوار کشی انجام داده بود و قصد این را داشت که در جبهه جدیدی برای حفاظت از زمین خود دیوار کشی کند. محمدی تصریح کرد: چون این زمین نزدیک تپه تاریخی حیدرآباد است، نامه درخواست به معاون میراث ارجاع داده شد و معاون هم کارشناسان فنی را برای بررسی وضعیت به مکان مورد نظر اعزام کرد. این مسئول تاکید کرد: بعد از آن، کمیته فنی و حرایم برای این موضوع تشکیل شد و بعد از اینکه کارشناسان فنی نظر خود را اعلام کردند، رای کمیته در پاسخ استعلام شهرداری اعلام و در نهایت مقرر شد که مالک تحت نظارت مستقیم میراث فرهنگی، دیوار کشی انجام دهد. وی با بیان اینکه در برخی رسانهها مطالبی درخصوص اینکه میراث فرهنگی دستور تخریب دیوار قلعه تاریخی حیدرآباد را صادر کرده منتشر شده، گفت: این موضوع کذب محض است و به هیچ وجه صحت ندارد.
مدیرکل میراث فرهنگی البرز ادامه داد: از زمان پاسخ استعلام شهرداری مبنی بر صدور مجوز دیوار کشی، چون میراث فرهنگی آمادگی خود را برای نظارت بر نحوه دیوار کشی اعلام نکرده، هیچ اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است. محمدی گفت: در پرونده ثبتی میراث فرهنگی، قلعه حیدرآباد در فاصله هزار متری این تپه واقع شده و این دیوار کشی هیچ آسیبی نه به قلعه بلکه به این محوطه تاریخی هم وارد نمیکند. وی ابراز کرد: میراث فرهنگی هیچ مجوزی برای تخریب دیواری تاریخی صادر نکرده و اجازه صادر شده تنها برای دیوار کشی جدید دور زمین شخصی بوده است. وی ادامه داد: آنچه به عنوان تخریب دیوار تاریخی در فضای مجازی منتشر شده مربوط به تخریب بخشی از دیوارهای گلی خارج از تپه و محوطه تاریخی حیدرآباد بود که حدود سه ماه پیش اتفاق افتاده و در آن زمان فرمانده یگان حفاظت میراث موضوع را طی نامه رسمی اعلام کرد که بلافاصله پس از آن دستور رسیدگی به موضوع صادر شد. وی ابراز کرد: هیچ کدام از دیوارهای تخریب شده تاریخی نبوده و این موضوع که میراث را به قلعه خواری محکوم میکنند کذب محض است.
مطلب فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا
نامه مدیرکل میراث فرهنگی البرز به شهرداری ماهدشت، 18 شهریور 1400
تپه باستانی حیدرآباد ماهدشت
نمونه سفال های تپه باستانی ماهدشت
نمونه سفال های قلعه تاریخی حیدرآباد ماهدشت
نقشه حریم های درجه 1 و 2 تپه و قلعه حیدرآباد ماهدشت
تخریب قلعه تاریخی حیدرآباد ماهدشت
ای کاش، دست کم مدیرکل میراث فرهنگی البرز پیش از صدور مجوز تخریب و تصرف قلعه تاریخی حیدرآباد ماهدشت، سری به ویکی پدیا می زد...
نسبت های البرزی آوینی
دیروز یکی از دوستانم تماس گرفت و یادآوری کرد 20 فروردین، بیست و هشتمین سالگرد شهادت شادروان سید مرتضی آوینی نویسنده و فیلمساز شناخته شده سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. ایشان با اشاره به اشتیاقم به البرزپژوهی و پرسشها و جست و جوهایم از ربط البرزی رویدادهای فرهنگی و تاریخی ایران عزیز، درخواست کرد که درباره نسبت آوینی و البرز یادداشتی بنویسم. سال هایی از نوجوانی و جوانی ام در دهه هفتاد و هشتاد خورشیدی وقتی در پایتخت، دانش آموز و در پی آن دانشجو بودم به عشق آوینی و آثارش گذشته است. به خاطر دارم، کلاس درس دبیرستان را پیچاندم و خود را به آیین تشییع پیکر سید به حوزه هنری در تقاطع سمیه و حافظ رساندم. الان هم تقریباً همه آثارش را دارم و برخی از آنها را با وسواس خوانده ام. این روزها شبکه سوم سیما با پخش مستند «آقا مرتضی» بار دیگر نام آوینی را به فضای عمومی کشانده است.
آوینی دو چهره متفاوت دارد: یکی وجه اندیشهای او که تحت تأثیر مرحوم دکتر سید احمد فردید (استاد فقید فلسفه دانشگاه تهران)، تعلق دارد به جریان «حکمت انسی» یا «فردیدی ها». جریانی که با مبانی «پست مدرنیستی» برگرفته از آرای مارتین هایدگر (فیلسوف آلمانی)، منتقد مدرنیته و دستاوردهایش همانند علم و تکنولوژی هستند. دیگر چهره آوینی را می توان در محافل مذهبی و هیئتی دید. آنان خواسته و ناخواسته آوینی را تقلیل دادهاند به «روایت فتح»، «چفیه» و «فکه». از مبانی اندیشه ای و سیر تحول شخصیت او کم اطلاع یا بی اطلاع هستند. شاید هم میخواهند تعمداً این وجوه به بوته فراموشی سپرده شود، چون نمی خواهند به تصویر مطلق و معصومانه ای که از آوینی در ذهن خود و دیگران ساخته اند، لطمه ای وارد شود! در واقع، آوینی نه این است نه آن. بلکه انسانی است در حال شدن، با تنگناها و ویژگی های شخصیتی مخصوص به خودش که با ما از «راه طی شده» سخن میگوید؛ از دلبستگی اش به روشنفکری عرفی ضد سنت در سالهای پیش از انقلاب تا رزمندگی و عرفان انقلابی اش در سال های دفاع مقدس.
آوینی شهید از دو جهت با البرز در پیوند است:
1. رابطه عاشقانه اش با فاطمه (غزاله) علیزاده (نویسنده معاصر) در سال های پیش از پیروزی انقلاب که معشوق این عشقنامه تلخ، سه سال پس از شهادت آوینی در فکه، خود را از درختی در جواهرده رامسر حلقآویز کرد چون تاب تحمل بیماری سرطان و رنج های زندگی تلخش را نداشت. پیکر او و مادرش در آرامستان امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شده است. او برای دریافت دکتری فلسفه به سوربن فرانسه رفته بود اما با مرگ پدرش آن را نیمه کاره رها کرد و به ایران بازگشت. در یادداشتی پیش از خودکشی نوشته: «... از هیچکس متنفر نیستم... تنها و خستهام برای همین میروم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانهای تاریک. من غلام خانههای روشنم...»جالب آن که مستند «آقا مرتضی»، بخشهایی از مستند ممنوعه «محاکات غزاله علیزاده»، به کارگردانی پگاه آهنگرانی را هم در خود جای داده است. وقتی سید مرتضی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نسبت عاشقانه با غزاله داشت نامش «کامران» بود. دوستداران آوینی، غزاله را یک «خوان» از «هفتخوان» می دانند که سید مرتضی از آن با سربلندی گذر کرد!
2. بهروز فلاحت پور فیلمبردار مجموعه روایت فتح به نویسندگی و کارگردانی شهید آوینی، اهل روستای چندار (= کوهسار) ساوجبلاغ است. او پس از انقلاب و آغاز دفاع مقدس، نامش را به مهدی تغییر داد و در 31 اردیبهشت 1371 در حمله هواپیماهای اسرائیلی، در جنوب لبنان به شهادت رسید. آقا مهدی رفته بود تا مجموعه مستند «سه نسل آواره» را در منطقه بقاع غربی در نزدیکی خط تماس رزمندگان حزب الله و سربازان اسرائیلی روایت کند. آوینی در سوم فروردین 1372 (هفده روز پیش از شهادت) از کوهسار دیدار کرد و در کنار مزار رفیقش نوشت: «عجب از ما واماندگان زمین گیر که در جست و جوی شهدا به قبرستان ها می آییم. این خود دلیلی است بر آنکه از حقیقت عالم هیچ نمی دانیم. مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد و اگر چنین است از ما مرده تر کیست؟ شهدا، شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات می بخشند. پس به راستی این عجیب نیست که [ما] واماندگان در جست و جوی شهدا به قبرستان ها می آییم؟..» سید پیش از این یادداشت، مقاله ای هم با عنوان «مرگ مردانه» در مجله سوره درباره شهید فلاحت پور منتشر کرده بود.
شاید بتوان با دقت و جست و جوی بیشتر، نسبت سید شهیدان اهل قلم با البرز را ارتقاء داد. البته ارادت بنده به شهید آوینی، علیرغم آگاهی از این کش و قوس ها، کمتر دچار قبض و بسط شده چون آوینی را مردی آزاده و به دور از ادا بازی های متعارف این روزگار سخت می دانم. روحش شاد و قرین رحمت الهی باد.
20 فروردین 1400
__________________________
کتاب طالقان پنجاه و دو ساله شد
20 فروردین 1348 سالروز انتشار کتاب «تاریخ و جغرافیای طالقان» نوشته شادروان استاد سید محمدتقی میرابوالقاسمی (نویسنده و پژوهشگر طالقانی - گیلانی) است. با گذشت بیش از نیم قرن از چاپ نخست این اثر خواندنی، همچنان یکی از کتاب های مستند و پر استناد در عرصه البرزپژوهی و طالقان شناسی به شمار می رود. فایل زیر، حاصل گفت و گویم با آقای سیف الله باقریها مجری برنامه زنده «پاتوق هنر» رادیو البرز در 14 فروردین 1400 است. سپاسگزارم از دوست عزیزم آقای علیرضا شاه حسینی ادمین ارجمند صفحه اینستاگرامی «گیلان، طالقان، دیلمان» که با حسن سلیقه این گفت و گو را برای انتشار تنظیم کردند.
__________________________
توبه دادن عرق خور در روزگار قاجار
حکایت فوق را آیت الله آقا سید موسی شبیری زنجانی (مرجع محترم تقلید شیعه) به نقل از شادروان استاد سید جلال الدین آشتیانی (فیلسوف و عارف نامدار) در صفحه 331 جلد سوم کتاب «جرعه ای از دریا» ( قم: موسسه کتابشناسی شیعه، 1393) به چاپ رسانده است. از این دست حکایت های خواندنی از زندگی و زمانه آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی (فقیه البرزی صدر مشروطیت)، 27حکایت در کتاب «روستازادگان دانشمند» آورده ام. این کتاب آخرین مراحل آماده سازی برای چاپ را میگذراند و گمان کنم در اواسط بهار 1400روانه بازار نشر شود.
8 فروردین 1400
__________________________
تپه های البرز در آذربایجان باستان
در فعالیت های ایران پژوهانه، این مرزهای فرهنگی و تاریخی هستند که اصالت دارند. توجه به مرزهای جغرافیایی یا همان مرزهای دولت ساخته، حقایق را به خوبی بازتاب نمیدهد. به طور مثال، شناخت ویژگی های فرهنگی و تاریخی استان البرز بدون لحاظ «دشت های قزوین و ری» ناتمام و ابتر است. در زمستان 1399 کتابی 164صفحه ای با عنوان «تپه ها در آذربایجان باستان» منتشر شد. آقای رحیم بقال اصغری نویسنده این کتاب به ترتیب الفبا به محوطه و تپههایی اشاره کرده که در محدوده «آذربایجان باستان» قرار می گیرند؛ از جمله محوطه ها و تپه های استان البرز همانند ازبکی، سرخاب، گنج تپه (خوروین)، موشه لان تپه اسماعیل آباد و یان تپه. برشماری تپههای البرز در ردیف آذربایجان باستان، محل اشکال بنده نیست که شاید با تبیین دقیق و روشمند گستره فرهنگی و تاریخی آذربایجان باستان معنادار باشد. نقد بنده به این کتاب، روشی است. بهتر بود نویسنده، در صفحات آغازین کتاب، منظور خود از «تپه های باستانی» و «آذربایجان باستان» را به طور واضح مشخص میکرد. تعریف هایی از این دو مفهوم ارایه میکرد که به اصطلاح منطقیون، جامع افراد و مانع اغیار باشد. کل مطلب کتاب پیش از برشماری الفبایی تپه ها، 13سطر است. می توانست این مطلب فشرده مثلا به 13 صفحه افزایش یابد تا خواننده در قدم اول با گستره و روند تاریخی آذربایجان باستان آشنا شود. در هر صورت تولد این کتاب را تبریک عرض می کنم. قابل تحسین آنکه نویسنده همزمان فایل pdf کتابش را منتشر کرده که در «کانال تلگرامی البرزپزوهی» هم در دسترس است.
حسین عسکری - 12 فروردین 1400
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
در نوروز 1398 به پیشنهاد آقای محمد رضا جعفری (مستندساز جوان) گشتی در محوطه باستانی ازبکی استان البرز زدیم تا آثار معماری آریایی های اولیه و شهر و دژ مادی را از نزدیک ببینیم. توضیحات بنده در این فیلم چهار دقیقه ای، برگرفته از نتایج کاوش های باستان شناختی جناب استاد دکتر یوسف مجیدزاده است.
حسین عسکری - نوروز 1400
پنج شنبه 14 اسفند 1399 / 14:42
دستهبندی: البرز
کد خبر: 99121410747
خبرنگار: 50022
خبرگزاری ایسنا / البرز: دکتر محمد مصدق (متولد 1261 - درگذشت 1345) نخست وزیر مخالف حکومت پهلوی است که سالهای پرحادثهای از عمرش را در روستای احمدآباد از توابع شهرستان نظرآباد استان البرز گذراند و در 14اسفند 1345در خانه و تبعیدگاهش به خاک سپرده شد. تصویری از آن روز تاریخی باقی نمانده یا تا کنون منتشر نشده است. آزاده اخلاقی (عکاس معاصر) در عکس منتشر شدهای، تلاش کرده براساس گزارشهای تاریخی، صحنه خاک سپاری دکتر مصدق در روستای احمدآباد را بازسازی کند. در این عکس، روحانی سیدی حضور دارد که کمتر درباره او سخن گفته شده است. دکتر حسین عسکری نویسنده و البرزپژوه در یادداشتی برای ایسنا، نوشت:
آیت الله سید رضا موسوی فرید مشهور به آیت الله سید رضا زنجانی (متولد 1282 - درگذشت 1362) از روحانیون مخالف حکومت پهلوی و طرفدار نهضت ملی ایران بود. او پس از کودتای 28مرداد 1332چهار بار بازداشت و زندانی شد و مدتی هم در تبعید بود. آیتالله زنجانی با مصدق - که در احمدآباد تبعید بود - در ارتباط بود و گهگاه برای او خوراکی و تنقلات می فرستاد. پس از درگذشت مصدق، آیت الله زنجانی بر پیکر او نماز خواند و به کمک دکتر یدالله سحابی و جمعی از اهالی احمدآباد او را به خاک سپرد. آیت الله زنجانی در این باره می گوید: «به من اطلاع دادند که حال دکتر مصدق وخیم است، قصد کردم که از آن مرحوم عیادت کنم. البته گمان نمی کردم که این آخرین دیدار باشد. گفتند اجازه نمی دهند. گفتم اشکالی ندارد می رویم اگر اجازه ندادند برمیگردیم. با عجله به بیمارستان رفتیم. آن مرحوم در حالتی نبود که با من حرف بزند یا کسی را بشناسد. پزشکان امیدی نداشتند و به ناچار صحبت از کفن و دفن و مدفن او به میان آمد. من پیشنهاد کردم، اگر اتفاقی افتاد، جنازه را در بیمارستان غسل بدهیم و بی سر و صدا، شبانه در سر قبر آقا که مقبره امام جمعه اسبق تهران است، به خاک بسپاریم. این پیشنهاد دو علت داشت: یکی آنکه مرحوم مصدق با خاندان امامی خویشاوند بود و از جهت دفن، اشکالی پیش نمیآمد. دیگر اینکه سر قبر آقا وسط شهر بود و من میخواستم قبر دکتر مصدق در میان مردم باشد. بعد دکتر غلامحسین مصدق وصیت نامه را آورد و خواندیم، معلوم شد طبق وصیت، باید جنازه آن مرحوم در ابن بابویه در مزار شهدای سی تیر به خاک سپرده شود. البته اطلاع دارید که اجازه ندادند و رژیم شاه، حتی از مرده هم وحشت داشتند! بدین ترتیب در همان احمدآباد که تبعیدگاه او بود جنازه به خاک سپرده شد. در مراسم تشییع جنازه و مراسم خاکسپاری حدود چهل پنجاه نفر بودند که بیشتر آنها خویشان و منسوبان آن مرحوم بودند از جمله دکتر [هدایت الله] متین دفتری. عده ای هم از دوستان و یاران و همرزمان دکتر مصدق حضور داشتند. مثلاً تا آنجا که به خاطر دارم مرحوم [سید باقر] کاظمی، مهندس [کاظم] حسیبی و دکتر [یدالله] سحابی بودند و همین دکتر سحابی دست ها را بالا زده بود و خاک می ریخت. مهندس [مهدی] بازرگان در آن تاریخ زندانی و گرفتار بودند.»
مجموعه نامه نگاریهایی بین آیت الله زنجانی و مصدق وجود دارد که تعدادی از آنها را حسین شاه حسینی به دست مصدق رسانده است. او در این باره می گوید: «نامه های [آیت الله] زنجانی به وسیله خود من به دست مصدق می رسید. در پیام تسلیتی که مرحوم آیت الله حاج سید رضا زنجانی پس از شهید شدن دکتر [سید حسین] فاطمی برای دکتر مصدق فرستادند... این نامه را به من دادند تا خدمت آقای دکتر مصدق ببرم. من به عنوان شخصی که جزو زارعین... دهات اطراف احمدآباد وانمود میشد، به آنجا رفتم و این نامه را به شادروان دکتر مصدق رساندم. طبق قرار قبلی که مرحوم حاج سید رضا زنجانی با شادروان مهندس احمد مصدق [فرزند دکتر مصدق] می گذاشت، من نامه را در باغ انگوری که در جنوب قلعه احمدآباد بود و دکتر مصدق برای قدم زدن به آنجا تشریف می آورند به ایشان می دادم. تا فردا صبح در دِه بعدی ساکن بودم و مجدداً می آمدم و پاسخ را می گرفتم.»
یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا
آیت الله سید رضا موسوی فرید مشهور به آیت الله سید رضا زنجانی
به درخواست جمعی از مخاطبان کانال تلگرامی البرزپژوهی، سه شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 21 به مناسبت هشتاد و هشتمین سالگشت درگذشت آیتالله میرزا صادق مجتهد تبریزی (مرجع اهل توقف طالقان) درباره زندگی، زمانه و آرمانهای این فقیه تجددگریز سخن خواهم گفت.
حسین عسکری
صفحه میزبان این گفت و گو:
https://www.instagram.com/hosein_askari53
چند سالی است تجربه و تجربه نگاری به صورت جدی در دستور کار نهادها، سازمان ها و محافل علمی، فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته است. تجربه نگاری یکی از ثمراث مهم و قابل توجه رشته نوظهور مدیریت دانش به شمار می رود و از ما می خواهد که دوباره چرخ را اختراع نکنیم و برای حل مسائل خود از دانش ضمنی (=تجربه) دیگران کمک بگیریم. تجربه نگاری به قدری مهم است که گمان کنم در سال های آتی، خود به مثابه میان رشته ای مهم در محافل علمی مطرح شود. بر همین مبنا، «کانون رشد خلاق» که تشکلی مردم نهاد است با حمایت شورای اسلامی شهر و سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری کرج، گپ های آنلاین با هدف بیان خلاقانه و ناب ایده ها و تجربه ها را در فضای مجازی برگزار میکند. در سی و چهارمین گپ، از بنده دعوت شده تا تجربه ها و ایده هایم را در حوزه البرزپژوهی بیان کنم. امیدوارم که این گپ مفید باشد.
زمان: چهار شنبه 6 اسفند 1399، ساعت 17
مکان: کرج، تالار شهیدان نژاد فلاح، سالن ملاصدرا
پیشنهاد ثبت زنجیره غذایی نه هزار ساله البرز
در سال های اخیر، از یکی از تپه های محوطه باستانی اُزبکی به نام «یان تپه»، اثری ارزشمند با قدمت 9 هزار ساله به دست آمده که می تواند به عنوان یکی از اسناد کهن دانش زیست شناسی در جهان به ثبت رسد. هنرمند خوش ذوق و هوشمند این سفالینه دوران پیش از تاریخ، در واقع یکی از زنجیره های غدایی این بخش از استان البرز را در هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح به تصویر کشیده است.
محوطه باستانی ازبکی از جمله محوطههای باستانی شناخته شده در عرصه ملی و جهانی است. این محوطه نفیس در کنار روستایی به همین نام در شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز واقع است. بر اساس نظر باستان شناسان می توان برای این محوطه، وسعتی به ابعاد یک کیلومتر در یک کیلومتر در نظر گرفت. طبق کاوش های صورت گرفته، محوطه ازبکی دربرگیرنده شش هزار سال بقایای فرهنگی پیش از تاریخ و اوایل دوران تاریخی ایران از نیمه اول هزاره هفتم تا نیمه نخست هزاره اول پیش از میلاد مسیح یعنی دوران مادها است. دارای دهتپه است که ششتپه از آن را گروهی از باستان شناسان به سرپرستی استاد دکتر یوسف مجیدزاده (چهره ماندگار دانش باستان شناسی ایران) بین سال های 1377تا 1384کاوش کرده اند. بخش هایی از این محوطه در سال 1348شناسایی شده و در 8 مهر 1352 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. در مجموع آثاری متعلق به 9000 سال پیش تا دوره اسلامی یعنی ایلخانیان در محوطه باستانی ازبکی قابل مشاهده است. به همین جهت است که دکتر مجیدزاده از محوطه ازبکی با تعبیر «دانشگاه باستان شناسی» یاد می کنند.
یکی از تپه های باستانی ده گانه محوطه ازبکی، «یان تپه» است. این تپه کم ارتفاع در حدود یک کیلومتری تپه مرتفع محوطه ازبکی (دژ مادی) و در جنوب غربی روستای ازبکی قرار دارد. در آن بقایای معماری خشتی متعلق به هزاره های هفتم و ششم پیش از میلاد مسیح شناسایی شده است. این تپه به فاصله اندکی در جنوب «رودخانه خررود» قرار دارد که پیشترها آب بیشتری داشته است. دکتر مجیدزاده با توجه به آثار 9 هزار ساله موجود در یان تپه، آن را بقایای «کهن ترین روستای ایران» و خشت های به دست آمده از این روستا را کهنترین خشتهای دست ساز بشر دانسته است.
یکی از مهمترین آثار یانتپه متعلق به هزاره هفتم پیش از میلاد، بخشی از یک بنای بسیار زیبا است که قسمت شمالی آن حدود 60 سانتیمتر مرتفعتر از قسمتهای دیگر ساخته شده است و دستیابی به آن از دو راهپله در شمال شرق و شمال غرب امکانپذیر است. رنگ اخرایی دیوارها و کف تمامی مجموعه و وسعت چشمگیر آن نسبت به معماری در لایههای بالاتر اشاره بر اهمیت این ساخت و ساز به عنوان محلی عمومی و به احتمال فراوان جایگاهی مقدس همچون عبادتگاه دارد. در میان فضای این معبد 75/7 متری سکوی راست گوشه کوتاهی است که شاید بتوان با استناد به وجود انواع گوناگون سکوهای خشتی کمابیش مشابه در معابد بینالنهرینی که به سکوی نذر شهرت دارند، آن را نیز سکوی نذر نامید. در کف معبد به استثنای یک کاسه سفالی بزرگ به قطر دهانه 30 و عمق 50 سانتیمتر هیچ سفالی به دست نیامده است. این کاسه که در بخش جنوب غربی معبد و در نزدیکی سکو یافت شد از نوع سفال منقوش بسیار زیبای وارداتی از محوطه باستانی چشمه علی در نزدیکی شهرری است. نقش روی این سفال که کاملاً یگانه است، از راست به چپ یک جانور درنده شبیه یوزپلنگ، یک بوته گیاه، یک بز کوهی و یک موجود انسانی به هم پیوسته را به نمایش گذارده است. این نقشمایه که از یک سو با چرخه حیات ارتباط مییابد و از سوی دیگر وجود سوراخهای متعدد ایجاد شده در جای جای سطح کاسه که بندزنیها در دفعات متعدد را نشان میدهد حکایت از اهمیت این ظرف و تقدس کل مجموعه دارد. به نظر میرسد که این کاسه سفالی تعبیه شده در کف معبد کاربردی غیر از افروختن آتش داشته است. شاید هم مایعاتی که به هنگام اجرای پارهای مراسم مذهبی در کف معبد ریخته میشد یا حتی خون جانورانی که احتمالاً در آیینهای مذهبی بر روی سکو قربانی میشدهاند پس از جاری شدن بر کف سیمانی و سرخ رنگ تالار درون آن گرد میآمده است. کف بخش پایینی معبد و سطح سکو به طور کامل از نوع کفهای ساروجی اخرایی رنگ است. تمامی دیوارهای درون معبد نخست با لایهای از کاهگل اندود شده و سپس سطح آنها با لایه نازکی از گل نرم آمیخته با رنگ اخرا به ضخامت حدود یک سانتیمتر صاف و هموار شده است.
دکتر مجیدزاده در جلد دوم کتاب «کاوش های محوطه باستانی ازبکی» درباره نقشمایه کم نظیر سفال یان تپه نوشته است: «نقشمایه روی این سفال در واقع نه تنها در فلات مرکزی [ایران] بلکه در تمامی منطقه،صحنهای است در نوع خود یگانه. نخست اینکه در تاریخی آنچنان کهن برای اولین بار سفالگران فلات مرکزی روایتی را به تصویر کشیده اند. دیگر که برخلاف تمامی نقوش ساکن و بی روح در هنر نقاشی روی سفال در خاورمیانه - که پدیده ویژه این منطقه به شمار میرود - در تصویر مورد بحث صحنهای با روح و آکنده از حرکت به نمایش درآمده است. بازیگران این صحنه را از راست به چپ جانوری درنده شبیه یوزپلنگ، بوته گیاهی صحرایی، بُزی کوهی و موجودی انسانی تشکیل میدهد. بز در میان صحنه و در مرغزاری در حال جهش از روی گیاهان و گریز از چنگ جانور درنده حمله ور به او به تصویر کشیده شده و در سمت چپ نقش انسانی در حال تهاجم با کارد یا خنجری در دست ها و هدف گیری شده به طرف بز و جانور درنده نشان داده شده است. حالت کاملاً به جلو کشیده جانور درنده، لحظه آغاز یا پایان جهش و حالت زیبای نزدیک شدن دست ها به پاهای بز و خمیدگی اندک آنها، لحظه پرواز در هوا را به نمایش گذاشته است. لحظه جهش بز برای مثال، به دروازه بانی میماند که برای گرفتن توپ شلیک شده ای به سوی زاویه دروازه با دست های کشیده به پرواز درآمده و عکاسی آن لحظه را در تصویری، ثابت و جاودانه کرده است. شیوه و سبک کشیدن نقش ها به ویژه بز و پوشاندن زمینه با نقطه های ریز به شیوه سفالگران [محوطه باستانی] چشمهعلی [ری] انجام شده است.»
منابع: یوسف مجیدزاده، کاوش های محوطه باستانی ازبکی، ج 2، ص 28؛ همان نویسنده، گزارش سومین فصل حفریات در محوطه باستانی ازبکی، ص 18؛ روزنامه اطلاعات، ش 21808، ص 14؛ ابوالقاسم حاتمی، آثار تاریخی ساوجبلاغ و نظرآباد، ص 264؛ حسین عسکری، دشتی به وسعت تاریخ، ص 144.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «پیشنهاد ثبت زنجیره غذایی 9 هزار ساله البرز»، روزنامه دنیای هوادار، شماره 614، پنج شنبه 22 بان 1399، صفحه 4.
گفت و گوی حسین عسکری در این باره با خبرگزاری ایرنا
_________________________
تفسیری اسطورهای از نقشمایه نه هزار ساله البرز
پس از انتشار یادداشت و مصاحبه ام درباره نقشمایه سفال کهن «یان تپه» محوطه باستانی ازبکی در خبرگزاری ایرنا و روزنامه دنیای هوادار، همچنان جست و جو درباره چیستی و فلسفه این اثر شگفت و ارزشمند را در منابع مکتوب باستان شناسی ادامه دادم. خوشبختانه امروز در شماره 23 فصلنامه «پژوهش های باستان شناسی ایران» که در زمستان 1398 منتشر شده به مقالهای علمی - پژوهشی با عنوان «ردپای گیلگمش و عشتار در فلات مرکزی ایران» برخوردم که به همت آقای دکتر سجاد علی بیگی (عضو هیئت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه رازی کرمانشاه) و خانم ماندانا صدفی (دانشجوی کارشناسی ارشد باستانشناسی همان دانشگاه) در بیست صفحه به چاپ رسیده است. نویسندگان با بررسی نقش های مشابه شش سفال به دست آمده از محوطه های باستانی دوران پیش از تاریخ در فلات مرکزی ایران، درصدد پاسخ به این پرسش هستند: «آیا نقوش نبرد انسان و جانوران بر ظروف سفالین پیش از تاریخ به داستانی اسطورهای اشاره دارد؟» این شش محوطه باستانی عبارتند از: 1. تپه قبرستان (غرب فلات مرکزی)؛ 2. یافته ای خارج از بافت (گویا از غرب ایران، نهاوند؟)؛ 3. محوطه یان تپه ازبکی (شمال فلات مرکزی)؛ 4. محوطه اریسمان (جنوب فلات مرکزی)؛ 5. تپه سیلک (جنوب فلات مرکزی)؛ 6. گورستان لما (جنوب غرب ایران).
نویسندگان بر این نظرند که این نقش ها همگی آیینی و اعتقادی بوده و رابطه هایی میان نقش ظروف، بستر کشف و کاربری آنها وجود دارد. بر اساس باور طراحان این سفالینهها، پلنگ نمادی از یک ایزدبانو است. احتمالاً به دلیل همین تقدس است که در نقوش مورد بررسی، سر و چهره آنها همچون قدیسان ترسیم شده است. این تصاویر به داستان و روایتی از درگیری ارباب حیوانات (گیلگمش؟) و ایزدی با نمودِ جانورنمایِ پلنگ اشاره دارد که بعدها و از دوره سومر در هنر شرق باستان به عنوان «اینانا» یا «عشتار» شناخته میشود. در پایان، نویسندگان مقاله بر اساس یافته های خود نتیجه گرفته اند با توجه به قدمت بالای این نقوش در ایران (نمونه یان تپه استان البرز) باید در خاستگاه بین النهرینی اسطوره گیلگمش و اینانا یا عشتار بازبینی کرد. در هر صورت چه تفسیر عرفی یا همان زنجیره غذایی 9هزار ساله در محوطه باستانی ازبکی و چه تفسیر اسطوره ای سفال یان تپه را بپذیریم از اهمیت آن چیزی کاسته نمی شود. نقشی که میتواند ضمن ثبت در فهرست آثار میراث فرهنگی ملموس و ناملموس ایران، نمادی از دیرپایی مدنیت، هنر، اسطوره و آیین در استان کهن البرز باشد. البته نوع مواجهه امروزین ما با این اثر ارزشمند، نشان دهنده میزان دلبستگی و اهمیت ما به تاریخ و فرهنگ باشکوه سرزمینمان ایران عزیز است.
حسین عسکری - 23 آبان 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
تفسیرهای عرفی و اسطوره ای از نقشمایه باستانی 9 هزارساله البرز
متن کامل مقاله دکتر سجاد علی بیگی و خانم ماندانا صدفی
طرح سفال کهن «یان تپه» محوطه یاستانی ازبکی، شهرستان نظرآباد، استان البرز
جلد کتاب «کاوش های محوطه باستانی ازبکی» نوشته دکتر یوسف مجیدزاده مزین به نقشمایه سفال یان تپه است
کارگاه مجازی مروری بر آثار مکتوب البرزشناسی برگزار شد
در هفتم آبان 1399 کارگاه مجازی «مروری بر آثار مکتوب البرزشناسی» با حضور دکتر حسین عسکری (نویسنده و البرزپژوه) و جمعی از کتابداران و علاقهمندان به این حوزه، در فضای مجازی (اسکای روم) برگزار شد. دکتر عسکری در این جلسه ضمن تقدیر از تلاش های کتابداران در همراهی با پژوهشگران در راستای دسترسی دقیق و آسان به منابع مفید کتابخانهای و ایجاد فضای مناسب در کتابخانه ها اظهار داشت: «کتابداران بایستی با دانش و اطلاعات عمیق و روزآمد به ویژه در حوزه آثار و منابع بومی، بتوانند راهنما و مشاور خوبی برای مراجعان باشند.»
عسکری در ادامه با اشاره به هدف برگزاری این جلسه گفت: «عنوان البرزپژوهی به مثابه یک میان رشته در حوزه ایران شناسی، گستره وسیعی دارد و به دلیل همپوشانی فرهنگ و تاریخ البرز با برخی مناطق و استانهای همجوار، پژوهش در این باره مستلزم مطالعه و بررسی اسناد و منابعی درباره استان های قزوین، تهران، گیلان و مازندران است چراکه نام برخی از مشاهیر البرزی متعلق به قرون گذشته، پسوند قزوینی و یا تهرانی داشته است. پیشتر البرز در بسیاری از منابع، جزو گستره دشت قزوین به شمار رفته و به نظر کارشناسان جغرافیای تاریخی، رودخانه کرج مرز سرزمین های ری و قزوین بوده. بنابراین تفکیک دقیق و بررسی ریز اطلاعات درباره موضوعات مشترک با سایر استانها، نیازمند هوشمندی و اطلاعات قوی است.»
این نویسنده البرزی افزود: «در گزارش های باستان شناختی نیز از قدیم، همه محوطه های باستانی شناخته شده استان البرز همانند ازبکی، خوروین، موشه لان اسماعیل آباد و.. زیر مجموعه دشت قزوین به شمار میآمده و از این حیث، گستره البرز فرهنگی و تاریخی، خیلی وسیع تر از گستره جغرافیای کنونی آن است.» پژوهشگر البرزی در ادامه با بیان اینکه ما هیچ منبع جامع و به روز کتابشناسی درباره البرز نداریم اظهار داشت: «کتابشناسی های شهرستان های کرج و ساوجبلاغ چاپ شده است. از این جهت چند نمونه محدود کتابشناسی در مورد البرز داریم که هیچکدام جامع و کامل نیستند و جای این کتاب مرجع در بین منابع البرزپژوهی به شدت خالی است. البرزپژوهی یک دانش میان رشتهای است که حوزه های مطالعاتی مختلفی را همچون تاریخ، باستان شناسی، جغرافیا، زمین شناسی، زبان شناسی، ادبیات، مردم شناسی، جامعه شناسی، هنر و... را دربرمیگیرد و با روش تحقیق ترکیبی باید به آن پرداخت.»
عسکری در ادامه با اشاره به پیشینه شناسی منابع مربوط به البرز گفت: «منابع مکتوب البرزشناسی یا مستقل اند یا مرتبط. مستقل، آن دسته از منابع هستند که تمام کتاب اختصاص به محدوده جغرافیایی البرز دارد. مثل «تاریخ و جغرافیای طالقان»، «کرج نامه» و «مجموعه کتاب های البرزنامه». در منابع مرتبط نیز موضوع کتاب موضوع دیگری است اما مطالبی و یا اشاراتی نیز به موضوع البرز شده است.. مثل «سرزمین قزوین» و «سیمای فرهنگ و تاریخ قزوین». کتابداران باید به این موضوعات و منابع اشراف داشته باشند.» وی همچنین به تقسیم بندی دیگری نیز در بررسی منابع البرزپژوهی اشاره و بیان داشت: «منابع مربوط به پیش از تاسیس و پس از تاسیس استان البرز، باید در مطالعات مورد دقت نظر قرار گیرند. قدیمی ترین منبع مستقل مکتوب درباره استان البرز، رساله ای به نام «جغرافیای طالقان» نوشته محمدحسن خان صنیع الدوله وزیر انطباعات دوره قاجار است که در روزنامه ایران عهد ناصری چاپ شده است. البته پیش از آن هم کتاب هایی داریم که اشاراتی به البرز داشته اند ولی این اولین متن مستقل است. پس از تاسیس استان البرز نیز شادروان جلال آل احمد به عنوان پیشگام در تدوین مونوگرافی یا همان تک نگاری، در قالب کتابی با عنوان «اورازان» گام جدی و مهمی در این حوزه برداشته و بعد از ایشان نیز نویسندگانی نیز در این عرصه وارد شدند و کتاب های خوبی در این مدت منتشر شده است. در شهر کرج مونوگرافی ها بیشتر حول روستاها بوده است و البته در اشتهارد، ساوجبلاغ، نظرآباد و به ویژه در طالقان هم مونوگرافیهای خوبی داریم. طالقان از این باب که پیشینه غنی تری در فرهنگ کتاب و کتابت دارد و بزرگان و مشاهیر بسیاری را به خود دیده، در زمینه تک نگاری، روستاهایش پیشرو هستند.» این البرزپژوه در ادامه به برخی مطالب چاپ شده با موضوع البرز در مجلات ادواری و پایاننامههای دانشگاهی نیز اشاره کرد و گفت: «در مورد روستاهای هیو، نجم آباد، نظرآباد، لشکرآباد، محمودآباد، سفچ خانی، قاسم آباد بزرگ، چهاردانگه، فشندک، ملک آباد، شهرک طالقان، سعیدآباد، روشنابدر، مهدی آباد، دنبلید و عباس آباد پایاننامههای دانشجویی خوبی در دهه چهل و پنجاه شمسی در دانشگاه تهران و دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی فعلی) کار شده که البته هنوز هم به همت آقای دکتر حسین محمدی (مدیرگروه تاریخ دانشگاه خوارزمی) پایان نامه هایی با موضوع تاریخ البرز در دست انجام است.»
نویسنده البرزی به تبیین جاذبه های انسانی البرز نیز پرداخت و خاطرنشان کرد: «بازدید از منطقه زندگی بزرگان و مشاهیر و آشنایی با شرایط زندگی و یا مکان هایی که در کتاب ها و اسناد توصیفشان آمده، یکی دیگر از مواردی است که بسیاری از علاقه مندان و گردشگران پیگیر آن هستند و موجب ایجاد تورهای گردشگری دیدار از آثار و مکان های مربوط به مشاهیر از جمله آرامستان های استان البرز همانند امامزاده طاهر و بهشت سکینه شده است. در البرز در زمینه جاذبه های انسانی یا همان مشاهیر و مفاخر، محدودیت منابع داریم اگرچه چند کار در این مورد انجام شده است همچون: «آشنایی با مشاهیر طالقان»، «ستارگان درخشان البرز» و کتابی با عنوان «علمای مجاهد استان» که توسط بنده نگاشته شده است و کتابی دیگری نیز با عنوان «روستازادگان دانشمند» با معرفی 80 نفر از مشاهیر ملی و فراملی روستای نجمآباد که در دست چاپ دارم ولی به هر صورت، نگارش دانشنامه مشاهیر استان البرز به صورت گروهی ضروری به نظر می رسد.»
عسکری ادامه داد: «یک بخش از آثار البرزپژوهی در حوزه گردشگری و باستان شناسی است. قدیمی ترین آثار باستان شناسی مربوط به هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح است که از محوطه باستانی تپه ازبکی شهرستان نظرآباد به دست آمده است. همچنین با بررسی های جدید در غارهای پارینه سنگی روستای سُرهه از توابع شهرستان ساوجبلاغ، سکونتگاه های بشری با قدمت 40 تا 50 هزار ساله به دست آمده است. در حوزه میراث فرهنگی نیز باید بیشتر کار شود، ما دو نوع میراث داریم یکی میراث فرهنگی ملموس (شامل پل ها و کاروانسراها و امکان تاریخی) و دیگری میراث فرهنگی ناملموس (شامل آداب، رسوم، سنت ها، هنر و..) که در این زمینه میراث فرهنگی ناملموس با وجود پیشینه غنی به ویژه در خوشنویسی و تعزیه به جز چند منبع محدود، کتابهای قابل توجهی نداریم. در حوزه باستان شناسی نیز منابع مکتوب خوبی تاکنون چاپ شده است که بیشتر شامل گزارش های باستان شناسی است که البته بخش از آنها به صورت pdf هستند و در کتابخانه و مرکز اسناد اداره کل میراث فرهنگی استان نگهداری می شوند و بهتر است به مجموعه منابع کتابخانه ای اضافه شوند.»
نویسنده البرزی در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع آسیبشناسی منابع مکتوب البرزپژوهی پرداخت و بیان داشت: «ما مجموعه کامل دولتی که همه منابع مربوط به البرز را یکجا گردآوری کرده باشد نداریم. ولی برخی مجموعه های شخصی منابع بسیار خوب و قابل قبولی را گردآوری کرده اند که از آن جمله میتوان به مجموعههای ارزشمند آقایان حسن شاه محمدی، جعفر کوهزاده، بهروز محمدبیگی، مرحوم سیدمحمدتقی میرابوالقاسمی و سیدمحمدحسین میرابوالقاسمی و سید جواد میرسلیمی (آل طاهر) و دکتر مهراب رجبی اشاره کرد.»
وی در پایان سخنان خود به آسیبشناسی منابع مکتوب در حوزه البرزپژوهی پرداخت و اظهار داشت: «با بررسی منابع موجود در موضوع البرزپژوهی ضمن تقدیر از زحمات و تلاشهای بسیار نویسندگان و پژوهشگران این عرصه، کاستیها و ضعفهایی در نگارش برخی از این منابع دیده می شود که نباید از نظر دور داشت، برخی از این آثار با روش علمی نگاشته نشده و فقط گردآوری است و حتی در برخی از منابع، ذکر منبع به درستی انجام نشده است. در نگارش یک منبع مکتوب باید منابع دست اول و دوم را شناخت و روش صحیح استفاده از این منابع را بلد بود. در برخی از کتابها بعضاً دیده شده حق مالکیت فکری رعایت نشده است و همه اینها نشان میدهد دانشگاه و محققان دلسوز بایستی به حوزه البرزپژوهی ورود پیدا کنند و یا با نظارت علمی خود، منابعی پربار و شایسته فرهنگ و هنر و ظرفیت بومی و تاریخی این استان ارائه دهند.» گفتنی است پس از سخنرانی دکتر حسین عسکری، این کارگاه مجازی با پرسش و پاسخ کتابداران درباره موضوعات مطرح شده پایان یافت.
نشر نخست این گزارش در: دوهفته نامه میثاق جوان البرز، سال سوم، شماره 12، 26 آبان 1399، صفحه 4
گزارش فوق در وب سایت اداره کل کتابخانه های عمومی استان البرز
خسرو آواز ایران رفت اما درختانی که در هشتگرد کاشت حالا قد کشیدهاند
جمعه 18 مهر 1399 - 12:44 / دستهبندی: البرز / کد خبر: 99071813273 / خبرنگار: 50022
یک البرزپژوه پیشنهاد داد: باغ زیبا و خاطره انگیز استاد شجریان در استان البرز با گفت و گو و جلب نظر فرزند برومندش همایون، به عنوان یک «باغ موزه فرهنگی» به نام استاد ثبت و نگهداری شود. بی تردید این باغ بخشی مهم از حافظه فرهنگی و هنری معاصر ایران عزیز است علاوه بر آن از نظر تنوع گلها و درختان هم قابل توجه است. گلها و درختانی که با دست مهرآمیز خسرو آواز ایران از خاک مستعد البرز سر برآوردهاند. دکتر حسین عسکری نویسنده و البرزپژوه در خصوص ارتباط استاد شجریان با البرز و شهرستان ساوجبلاغ در یادداشتی برای ایسنا نوشت:
«شادروان استاد محمدرضا شجریان از برجسته ترین چهره های موسیقی ایرانی است که در روز پنج شنبه17 مهر 1399 مصادف با اربعین حسینی درگذشت. به خاطر دارم در روزهایی از سال 1377 که شهرستان ساوجبلاغ به برکت بهار، رنگی تازه به خود گرفته بود؛ استاد شجریان در سفر به یکی از روستاهای جنوب این شهرستان به نام حاجی آباد (حاجی شاه) تصمیم گرفت که همنشینی با گلها و درختان را در این دشت سبز و تاریخی تجربه کند. باغی باصفا در ساوجبلاغ خرید و تا همین اواخر که حالش خوب بود، بیشتر اوقاتش را در این باغ می گذراند. حاجی آباد مشهور به حاجی شاه از روستاهای دهستان سعیدآباد از توابع بخش مرکزی ساوجبلاغ در استان البرز است. دو تپه باستانی کوچک و بزرگ آن میزبان بقایای معماری و سفالینه های متعلق به قرون پایانی پیش از ظهور اسلام و پس از آن تا سده های 9 و 10 هجری قمری است.
استاد شجریان میزبان گروهی از چهره های فرهنگی و هنری ایران در این باغ بود. برخی در خاطراتشان به این باغ اشاره کرده اند. از آن جمله رحیم عدنانی (خواننده آلبوم دل رسوا به آهنگسازی مجید درخشانی) است که در سال 1397 در این باره گفته: «با توجه به اینکه استاد رضوی سروستانی در بستر بیماری بودند از طرف ایشان معرفی شدم تا در محضر استاد شجریان آموختههایم را تکمیل کنم. در آن دوران که اواخر سال 79 بود، استاد شجریان کمتر فعالیت موسیقایی داشتند و به دلیل مشغله سالهای قبل بیشتر استراحت میکردند. حتی شخص همایون شجریان نیز مدتی با استاد آموزش نمیدیدند تا ایشان به امور شخصیشان برسند. علیرغم این شرایط و با وجودی که افراد زیادی از سراسر کشور برای شاگردی نزد استاد معرفی میشدند و ایشان نمیپذیرفتند، با اصرار بنده محبت کردند و جلسات ماهیانه برایم ترتیب دادند که خوشبختانه به جلسات 15 روزه افزایش یافت. همنشینی با استاد در محل استراحتشان (باغی در هشتگرد کرج) و رفت و آمد با همدیگر از آنجا تا میدان آزادی، خودروی استاد را هم برای من به کلاس درس تبدیل کرده بود. استاد شجریان معتقد بودند یک هنرجوی آواز قبل از اینکه بخواهد وارد ردیف آوازی شود باید حتما تکنیکها و اصول صداسازی را یاد بگیرد. رفت و آمد من به باغ استاد حدود یک سال طول کشید...»
استاد شجریان پس از گذشت یکسال از سکونت در دشت ساوجبلاغ، در 8 مهر 1378به طور غیر منتظره، پیشنهاد سید علی حسینی فرماندار وقت برای برگزاری کنسرت موسیقی به نفع دانش آموزان مستمند ساوجبلاغی را پذیرفت. به خاطر دارم علی منصورزارع مسئول روابط عمومی فرمانداری با گروهی از فعالان فرهنگی پیگیر و زمینه ساز این اتفاق مهم فرهنگی بودند. منصورزارع که مدیر اجرایی کنسرت را عهده دار بود در این باره می گوید: «استاد شجریان دانش آموزانی را دیده بود در روستای حاجی آباد و اطراف باغش که با دمپایی پاره و کیف هایی مثل گونی به مدرسه می رفتند! خودش پیشنهاد داد درآمد کنسرتم برای دانش آموزان بی بضاعت باشد...» در این کنسرت که پنج شب متوالی در شهر هشتگرد و با استقبال کم نظیر علاقه مندان برگزار شد؛ استاد برای نخستین بار با فرزندش «همایون» خواند. البته در سال 1379 این کنسرت در کاستی به نام «آهنگ وفا» منتشر شد. استاد شجریان در شب آخر، در گفت و گویی کوتاه با یک خبرنگار محلی گفت: «برگزاری این کنسرت از خاطرات به یاد ماندنی من است.»
بخش اول این کنسرت در دستگاه ماهور و بخش دوم در دستگاه افشاری اجرا شد. قطعات «ز دست محبوب»، «شب وصل»، «ز من نگارم» و «دلشدگان» از جمله تصنیف هایی بود که استاد گاه به تنهایی و گاه با هم آوازی همایون اجرا کرد. در بخش دیگری از این کنسرت نیز همایون به تنهایی برخی تصنیف های قدیمی را خواند. در این کنسرت سعید فرج پور (کمانچه)، محمد فیروزی (بربط)، بهزاد فروهری (نی)، همایون شجریان (ضرب و آواز)، بهروز همتی (تار) و پژمان طاهری با نواختن سنتور، استاد را همراهی کردند. قیمت بلیت به جهت در نظر گرفتن توانایی مالی افراد، 1500 تومانبود. با اینکه قرار بود در شب های 8، 9 و 10مهر اجرا شود به دلیل استقبال غیر قابل تصور و بی نظیر تا 12 مهر 1378 تمدید شد.
اسماعیل آل احمد البرزپژوه و فعال فرهنگی درباره کنسرت هشتگرد نوشته است: «در کمال ناباوری شنیدم که استاد شجریان در باشگاه شهید جوینی هشتگرد به مدت سه شب برنامه اجرا خواهند کرد. از پنج شنبه هشت مهر 1378 تا شنبه دهم مهر. عزیزی وعده کرده بود تا دست اندرکاران تنها نشریه محلی آن دوران - تصویر ساوجبلاغ - را با بلیت رایگان، میهمان این برنامه کند اما دیدم دارد زمان می گذرد و خبری نیست. به چند جا مراجعه کردم. فایده ای نداشت. به لوازم التحریری آقای سالمی در خیابان اصلی هشتگرد رفتم و بلیتی را به هزار و پانصد تومان خریدم. برای روز سوم - شنبه دهم مهر - توانستم خودم را به برنامه استاد برسانم. ورزشگاه پر از زن و مرد بود و نفس کسی درنمی آمد. استاد و گروه همراهشان به اجرا پرداختند. همایون هم برای بار نخست در این برنامه خواند. برخی آوازها و تصنیف ها تکراری و برخی هم تازه بود و در پایان هم استاد به اصرار مردم، مرغ سحر را خواند. بخش های تازه این اجرا را شرکت دل آواز در کاست «آهنگ وفا » در سال 1379 منتشر کرد. از آن برنامه چنان استقبال شد که دو روز دیگر هم تمدید شد یعنی یک شنبه و دوشنبه. درآمد آن اجرا هم به دانش آموزان بی بضاعت ساوجبلاغ تقدیم شد. آقای جعفر گلباز هم وقتی خواست برای تبلیغات انتخاباتی اش برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی، کتابچه فعالیت های خود را چاپ کند «آهنگ وفا» را عنوان آن قرار داد...»
ویدئوی فوق، بخشی از اجرای خصوصی استاد شجریان در سال 1388 در باغش در روستای حاجی آباد ساوجبلاغ است و تصویر اول، استاد شجریان را در همین باغ به هنگام رسیدگی به درختانش نشان می دهد. این عکس را فرزندش همایون شجریان در 18 اردیبهشت 1396 ثبت و همراه این یادداشت کوتاه منتشر کرده بود: «چندى پیش قولى از من گرفته بودند که همین روزها به باغ هشتگرد برویم و با آن پشتکار مخصوص به خودشان مصرانه پیگیرى مى کردند، تا سرانجام با صلاح دید پزشکان امروز در بهارین روز آفتابى هجدهم اردیبهشت ماه نود و شش پس از یک سال و چند ماه دورى از باغ دست پروردِشان این دیدار میسر شد.» تصویر دوم هم پوستر کنسرت ساوجبلاغ است و تصویر سوم بازتاب خبر برگزاری این کنسرت در روزنامه آفتاب امروز (شماره 39، سه شنبه 13 مهر 1378، صفحه 4).
در پایان پیشنهاد می کنم باغ زیبا و خاطره انگیز استاد شجریان در استان البرز با گفت و گو و جلب نظر فرزند برومندش همایون، به عنوان یک «باغ موزه فرهنگی» به نام استاد ثبت و نگهداری شود. بی تردید این باغ بخشی مهم از حافظه فرهنگی و هنری معاصر ایران عزیز است علاوه بر آن از نظر تنوع گل ها و درختان هم قابل توجه است. گلها و درختانی که با دست مهرآمیز خسرو آواز ایران از خاک مستعد البرز سر برآورده اند.»
منابع: روزنامه آفتاب امروز، ش 39، سه شنبه 13 مهر 1378، ص 4؛ ابوالقاسم حاتمی، آثار تاریخی ساوجبلاغ و نظرآباد، ص 200؛ ذکرالله زنجانی، شناسنامه تاریخی ساوجبلاغ، ص 51؛ حسین عسکری، کتابشناسی ساوجبلاغ، ص 24؛ گفت و گوی رحیم عدنانی با خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، 2/7/1397؛ گفت و گوی نگارنده با علی منصورزارع، 18/7/1399؛ دو خاطره اسماعیل آل احمد با خسروِ آواز ایران، منتشر شده در وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی، 9/12/1398.
یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری دانشچویان ایران ایسنا
پوستر کنسرت استاد شجریان در هشتگرد، مهر 1378
روزنامه آفتاب امروز، شماره 39، سه شنبه 13 مهر 1378، صفحه 4
___________________________________
بازتاب یادداشت فوق در خبرگزاری فارس
از پاییز 1398 شورای اسلامی شهر هشتگرد مجموعه فعالیت هایی را در راستای تبیین هویت تاریخی و فرهنگی این شهر آغاز کرده است. اقداماتی همچون تبدیل ینگی امام به مجموعه بزرگ فرهنگی و گردشگری، انتخاب روز و هفته فرهنگی هشتگرد، تالیف و چاپ کتاب تاریخ هشتگرد، برگزاری آیین های بزرگداشت و نکوداشت برای چهره های علمی و فرهنگی و ...
به این بهانه با آقای حسین جوادان (فعال فرهنگی و رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر هشتگرد) ذیل دو عنوان، گفت و گو خواهم کرد:
- بخش اول) تشریح چیستی، چرایی و چگونگی مجموعه فعالیت های شورا و شهرداری در راستای هویت بخشی شهر هشتگرد؛
- بخش دوم) پیش درآمدی بر تاریخ هشتگرد.
پنج شنبه 27 شهریور 1399، ساعت 22 در صفحه اینستاگرام @hosein_askari53