حسین عسکری، «نقش استان البرز در تعالی هنر خوشنویسی ایران»، به سفارش صدا و سیمای مرکز البرز، اردیبهشت 1397، 153 صفحه.
چکیده: خوشنویسی به عنوان مهم ترین نمونه تجلّی روح اسلامی و ایرانی، از برجسته ترین مظاهر هنرهای تجسمی یا بصری به شمار می رود؛ به طوری که برخی هنرپژوهان آن را هنر اصلی در جهان اسلام دانسته اند. این پژوهش با روش تحقیق اسنادی در پی بازشناسی سهم و نقش استان البرز در رشد و تعالی هنر خوشنویسی ایران است. ارایه فهرستی تقریباً جامع از خوشنویسان البرزی از آغاز تا دوره معاصر، تعیین اثرگذاری خوشنویسان البرزی در راه اندازی انجمن خوشنویسان ایران، بیان تأثیر عوامل فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی و اقلیمی بر رشد هنر خوشنویسی در استان البرز، ارایه مستنداتی در دیرپایی فرهنگ کتابت در میراث فرهنگی نه هزار ساله استان البرز از جمله اهداف اصلی و فرعی این پژوهش است. داده های مورد نیاز این پژوهش با مراجعه روشمند و آگاهانه به اسناد و منابع مکتوب و بعضاً داده های شفاهی فراهم شده است. مشارکت مؤثر خوشنویسان البرزی در تعالی هنر خوشنویسی ایرانی با ابداع و معرفی سه سبک خوشنویسی فراگیر یعنی «تلفیقی امیرخانی»، «برغانی» و «کمالِ شکسته نستعلیق» در دو قلم نستعلیق و شکسته در دوره زمانی سیصد ساله یعنی از سده دوازدهم هجری قمری تا دوره معاصر از نتایج اصلی این پژوهش است. بر همین مبنا اتصاف استان البرز به یکی از قطب های مهم هنر خوشنویسی ایران، ادعایی غیر روشمند و غیر پژوهشی نیست.
واژگان کلیدی: هنر خوشنویسی، استان البرز، سبک تلفیقی امیرخانی، سبک برغانی، سبک کمالِ شکسته نستعلیق.
سفر به روستای موسوم به منتظران
مطلب زیر گزارش سفر حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مهدی علیزاده موسوی مدیر پژوهشکده حج و زیارت به روستای ایستای طالقان است که در 10 مرداد 1397 در وبلاگ روستای ایستای طالقان منتشر شده است.
جملاتی از استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی
به خط استاد علیرضا تک دهقان (کاتب قرآن کریم به خط نسخ هندی)
گفت و گویم با ایرنا درباره خوشنویس البرزی قرآن به خط نسخ هندی
به خط استاد امیر اصغری (کاتب قرآن کریم و دیوان حافظ به خط نستعلیق)
سخنانم در مراسم گشایش نمایشگاه خوشنویسی استاد اصغری
پاسخ استاد حکمت الله ملاصالحی به یک پرسش درباره زندگی
روستای بدون تمدن!
نبی الله صدری فر (مربی گروه معارف اسلامی دانشگاه پیام نور) با همکاری دکتر محمدرضا ضمیری (دانشیار گروه معارف اسلامی دانشگاه پیام نور)، دکتر محمد مولوی (استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه بین المللی امام خمینی) و دکتر محمدصادق جمشیدی راد (دانشیار گروه معارف اسلامی دانشگاه پیام نور) مقاله ای را با عنوان «واکاوی سنّت و ساختار تغییرات اجتماعی (با تأکید بر آیه 11 سوره رعد)» در دوفصلنامه علمی و پژوهشی نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان (دوره 7، ش 1، بهار و تابستان 1396، صص 139 - 158) منتشر کرده و از باب مصداق عزلت گزینی جوامع، به روستای ایستای طالقان اشاره کرده است: «امروزه در سراسر دنیا، قبایل و جوامعی مشاهده می شوند که به همان سنّت دیرینه خود مشغول زندگی هستند و این به خاطر عزلت گزینی این جوامع می باشد در کشورمان ایران در حال حاضر روستایی وجود دارد به نام ایستا؛ روستای ایستا که روستای توقف و روستای بدون تمدن نیز نامیده می شود، این روستا واقع در شهرستان طالقان شاید مرموزترین روستای ایران باشد، روستایی در خاک البرز که مردمانش در زمان متوقف شده اند.»
کشف حجاب رضا خانی تدریجی بود!
در صفحه 6 شماره 357 ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات (چهارشنبه 9 خرداد 1397) مقاله ام درباره مرحوم آیت الله سید ابوالحسن گلیردی طالقانی مجتهد و مبارز سیاسی دوره های قاجار و پهلوی با عنوان «مجتهد ساعت ساز» منتشر شد. در روز چهارشنبه 6 تیر 1397 یکی از خوانندگان گرامی در تماس با خط ارتباط تلفنی روزنامه اطلاعات گفته است: «تناقض در مقاله نویسنده ضمیمه فرهنگی! / آقای حسین عسکری، در مقاله «مجتهد ساعتساز» مندرج در ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات نهم خرداد 97با 2بار تاکید بر این که مرحوم آیت الله سید ابوالحسن گلیردی طالقانی ششم دی سال 1310 وفات یافته، مدعی شده است که آن مرحوم از معترضان جدّی اجرای سیاست کشف حجاب اجباری زنان به وسیله رضاشاه بوده است، حال آن که رضاه شاه در سال 1314کشف حجاب اجباری بانوان را به اجرا گذاشته بود!»
درباره دیدگاه این خواننده محترم باید عرض کنم که در واقع رضا شاه پهلوی به طور جدّی از سال 1307ش با ابلاغ و اجرای «قانون متحد الشکل نمودن البسه اتباع ایران در داخله مملکت»، تغییر لباس ایرانیان از جمله زنان را کلید زد. به دیگر سخن، «سیاست کشف حجاب» نه «قانون کشف حجاب» به یکباره اجرا نشده بلکه تدریجاً انجام شده است. الیز ساناساریان (استاد ایرانی ارمنی تبار دانشگاه) در کتاب «جنبش حقوق زنان در ایران» در این باره نوشته که رضا شاه کشف حجاب را یکباره اجرا نکرد.
با این اوصاف، آیت الله سید ابوالحسن گلیردی طالقانی را با استناد به منابع مکتوب، می توان از معترضان اجرای سیاست تغییر لباس ایرانیان به ویژه زنان و روحانیون در دوره حکومت پهلوی دانست؛ اگرچه او حدود چهار سال پیش از تصویب و اجرای قانون کشف حجاب اجباری زنان درگذشته است. از تیزبینی و نکته سنجی این خواننده محترم و دست اندکاران «خط ارتباطی مردم با روزنامه اطلاعات» صمیمانه سپاسگزارم.
روزنامه اطلاعات، سال 92، ش 27035، چهارشنبه 6 تیر 1397، ص 13
احیای سنت خوشنویسی قرآن کریم پای آبشار کرکبود طالقان
کد خبر: 82935781 | تاریخ خبر: 17/03/1397 - 9:57
کرج - ایرنا - ماه مبارک رمضان فرصتی است تا یادآوری شیرینی از خاطرات نه چندان دور نظیر خوشنویسی قرآن کریم در پای آبشار کرکبود توسط طالقانی ها صورت گیرد . به گزارش ایرنا، همواره در طول تاریخ از فرهنگ و هنر مردم طالقان یاد شده به طوری که با اندک دقت و جست و جو در فرهنگ طالقان، به افتخاراتی بر می خوریم که روایتگر عمق نفوذ هنری دلنواز در لایه های مختلف تاریخی این شهرستان است. می توان گفت که هنر خوشنویسی در ذات هر طالقانی، حضوری مداوم و مستمر داشته و دارد و به دیگر سخن، خوشنویسی همیشه با فرهنگ این خطه دیر پا گره ای مناسب و موزون خورده است و آهنگ قلم در گوش اینان نوایی آشنا است. از گذشته های دور بیشتر روستاهای طالقان از وجود مکتب خانه و دارالقرآن بهره می جستند و همین امر باعث تقویت و انگیزه در کتابت می شد، معلمین این خطه اهمیت وافری به نوشتن با خط خوش قایل بودند و این انگیزه از دوران نوجوانی در مردم طالقان بارور می گردید و کسی که خط زیبا و موزونی داشت به عنوان میرزا شناخته می شد و اهالی روستا احترام خاصی به وی قایل بودند. خوشنویسان طالقانی در نوشتن کتاب ها و بخصوص قرآن کریم همت فراوانی داشته اند به گونه ای که امروزه با توجه به فهرست های نسخ خطی در کتابخانه های بزرگ در می یابیم که بیشتر کاتبان این کتاب ها از شهرستان طالقان بوده اند. در یک جست و جوی مختصر حداقل یکصد کاتب توانا را بر این مبنا می توان شناسایی کرد که در نوع خود کم نظیر است. ادامه مطلب...
آیتالله سید ابوالحسن گِلیَردی طالقانی (م1310ش) مجتهد و مبارز سیاسی دوره های قاجار و پهلوی و پدر آیتالله سید محمود طالقانی است. در سال 1278ق در روستای گلیرد از توابع شهرستان طالقان زاده شد. پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در منطقه طالقان و شهرهای قزوین و تهران، راهی اصفهان شد و از شاگردی شیخ محمدحسین نجفی اصفهانی (برادرِ آقا نجفی) بهره مند گردید. او در ادامه علمآموزی راهی عراق شد و ده سال در سامرا نزد میرزا محمدحسن شیرازی (م1312ق) صاحب حکم تحریم تنباکو و هفت سال هم در کربلا در محضر آقا سید اسماعیل صدر (م1338ق) شاگردی کرد. شیخ آقا بزرگ تهرانی (م1348ش) او را در شمار سرآمدان بشریت آورده و در وصفش نوشته است: «من العلما الاجلّاء الاتقیاء».
آیت الله گلیردی طالقانی ازروحانیون طرفدارجنبش مشروطه خواهی ایرانیان بود. او پس ازبه توپ بستن مجلس شورای ملّی به وسیله محمّدعلی شاه قاجار (م1304ش)ششمین پادشاه ازسلسله قاجار وسرکوب مشروطه خواهان دردوره استبدادصغیر (1287- 1288ش) به جهت حفظ جان،همراه خانواده اش، قصد طالقان کرد. چون زمستان سختی بود و راهها ناامن، از طریق مناطق شهریار و ساوجبلاغ به روستای نظرآباد آمد. پس از مدتی به کوهستان های طالقان پناه برد و از آنجا با مشروطه خواهان ارتباط برقرار کرد.
سید ابوالحسن که در دوران تحصیل در عراق، ساعتسازی را آموخته بود، پس از بازگشت به تهران ضمن تدریس علوم اسلامی در مدرسه مروی، این شغل را پیشه خود ساخت و درآمد اصلیاش از این طریق به دست میآمد. در اوایل سلطنت رضا شاه پهلوی (م1323ش) مسیونرها و مبلغان فرقه بهاییت به تکاپو افتاده بودند و در گسترش عقیده خویش و متزلزل ساختن مسلمانان میکوشیدند. این وضع بر سید ابوالحسن گران آمد و به یاری حاج عباسقلی بازرگان تبریزی (پدر مهندس مهدی بازرگان)، حسن اسفندیاری (محتشم السلطنه) و میرزا ابوالحسن خان فروغی (م1338ش) و پشتیبانی آیتالله سیّد ابوالحسن موسوی اصفهانی (م1325ش) و آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی (م1315ش)، «موسسه بحث و مناظره دینی» را حوالی سال 1302ش برای تبلیغ اسلام و گفتگوهای انتقادی با مخالفان اسلام و تشیع سامان داد. در این موسسه شمار فراوانی از مسیحیان و یهودیان و پیروان دیگر آیینها شرکت میکردند و در حضور مردم به مناظره میپرداختند. برآیند این جلسات، گرایش جمعی از پیروان دیگر ادیان و فِرق به اسلام و تشیّع بود. فعالیت اثرگذار این محفل دینی با مخالفتهای عبدالحسین تیمورتاش (م1312ش) وزیر دربار رضاشاه، تعطیل و پنهانی شد و انتشار مجله «بلاغ» ارگان آن موسسه در همان شماره نخست (اردیبهشت 1307ش) متوقف گردید. به نظر میرسد آیتالله سید محمود طالقانی (م1358ش) با تاثیرپذیری از جلسات این موسسه، به فکر مقدمهنویسی بر انجیل برنابا افتاد.
سید ابوالحسن، دستی هم در سیاست داشت و در منزل او جلسات سیاسی با شرکت آیتالله سید حسن مدرس (شهادت 1316ش) برقرار بود. او بارها شهید مدرس را در خانه و باغ خود مخفی کرد. باغ او در طالقان و یا منزلش در تهران، پذیرای مدرس بود که با مراجعه ماموران حکومتی، او آنها را سرگرم میکرد تا مدرس فرصت فرار پیدا کند. پس از تبعید مدرس به وسیله رضا شاه، او به همراه فرزندش سید محمود، مدتی را مخفیانه در روستاهای ونک و طرشت تهران گذراند. البته در آن ایام، تماس او با مدرس قطع نشد؛ به طوری که پیام هایش را بر روی کاغذ سیگار نوشته و از طریق برخی ژاندارمها به دست مدرس میرساند.
او همچنین از معترضان جدّی اجرای سیاست کشف حجاب اجباری زنان به وسیله رضا شاه بود. مرحوم گلیردی طالقانی پس از عمری مجاهده در 6 دی 1310ش و در 72 سالگی درگذشت. در روز مرگ او بازار تهران تعطیل شد. با آن که به دستور رضا شاه، آیین تشییع در آن زمان ممنوع اعلام شده بود اما جمع فراوانی از مردم در تشییع پیکر او شرکت کردند و در نهایت، پیکرش به آرامستان وادی السلام نجف اشرف منتقل گردید. از او چهار اثر مکتوب برجای مانده است: السیاسه الحسینیه؛ کیمیای هستی؛ محاکمه حجاب (چاپ شده در کتاب رسایل حجابیه تألیف دکتر رسول جعفریان)؛ مقاله اثنی عشریه.
یکی از دختران سید ابوالحسن با شیخ مهدی حَکمی معروف به پایینشهری قمی (م1320ش) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، علیاکبر حکمیزاده نویسنده کتاب «اسرار هزار ساله» است که در دوره پهلوی بحثهای دامنهداری را برانگیخت. امام خمینی در 19 شهریور 1358 در پیام تسلیت خود به مناسبت درگذشت آیتالله طالقانی، درباره پدر او نوشته است: «رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در رأس پرهیزگاران بود.» آیتالله طالقانی درباره مبارزات پدرش میگوید: «پدرم از علمای سرشناس و مجاهد بود، هر روز صبح که از خانه بیرون میرفت ما اطفال خردسال و مادر بیچارهمان تا مراجعتش در هراس و اضطراب به سر میبردیم. آن روزهای خردسالی را با این مناظر و خوف و هراس و فشار و ناراحتی به سر بردم.»
منابع: آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 12، ص 271؛ج 18، ص 202؛ ج20، ص 137؛ ج 21، ص 394؛ همان نویسنده، طبقات اعلام الشیعه: نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، طبقات اعلام الشیعه، ج 1، ص 33؛ همان نویسنده، هدیه الرّازی الی الامام المجدّد الشیرازی، ص 100؛ سید محمدتقی میرابوالقاسمی، تاریخ و جغرافیای طالقان، ص 102؛ محمّد اسفندیاری، پیک آفتاب، ص 27، 29؛ سیّد محمّدحسین میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ج 1، ص 56؛ همان نویسنده، طالقانی و دگرگونی تاریخ، ص30 ، 44؛ دایرهالمعارف تشیّع، ج 14، ص 363؛ رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی - سیاسی ایران، ص 46، 278، 411، 897؛ فصلنامه پیام بهارستان، ش 4، ص 17؛ حمید بصیرتمنش، علما و رژیم رضا شاه، ص 349؛ سیّد روحالله خمینی، صحیفه امام، ج 9، ص 486؛ سید جواد میرسلیمی، آیه رحمت، ص 17؛ حشمتالله عزیزی، زندگی و مبارزات آیتالله طالقانی، ص 20.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
- منبع نخستین این مقاله: حسین عسکری، «مجتهد ساعت ساز»، روزنامه اطلاعات، سال 92، ش 27016، ضمیمه فرهنگی، ش 357، چهارشنبه 9 خرداد 1397، ص 6.
مقاله فوق در وب سایت روزنامه اطلاعات
تدوین دانشنامه فرهنگ و هنر برای البرز ضروری است
کد خبر: 82888648 | تاریخ خبر: 28/01/1397 - 10:59
کرج - ایرنا - یک پژوهشگر و البرز پژوه با اشاره به ظرفیت های تاریخی، فرهنگی و هنری البرز، تدوین دانشنامه فرهنگ و هنر را برای این استان پرجمعیت ضروری دانست. دکتر حسین عسکری روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، در خصوص ویژگی های فرهنگی و تاریخی قابل توجه استان البرز، افزود: یافته های باستان شناختی متعلق به هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح، کشف هفت پناهگاه صخره ای روستای سرهه ساوجبلاغ که قدمت سکونت بشری در استان البرز را به دوره پارینه سنگی میانه و جدید رسانده، فهرست بلند میراث فرهنگی ملموس و ناملموس و نام آوران و مفاخر پرشمار و اثرگذار که از شهرت ملی و فراملی برخوردار هستند از جمله ویژگی های تاریخی فرهنگی البرز است.
وی، خاندان های علمی و فرهنگی اثرگذار در سه قرن اخیر همانند خاندان های طالقانی (سادات و غیر سادات)، برغانی، نجم آبادی، فشندی، صالحی، شهیدی، علوی شهیدی، میرخانی و دبیران، حضور در رویدادها و برهه های مختلف تاریخی از قرون اولیه اسلامی تاکنون همانند حضور علمای دینی و مردم در جنگ دوّم ایران و روس در دوره قاجاریه از دیگر برجستگی های فرهنگی تاریخی این استان برشمرد.
این البرز پژوه گفت: مواجهه علمای البرزی همانند آیت الله شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث با فرقه های وهابیّت، شیخیه و بابیت در قرن سیزدهم هجری قمری و حضور علمایی همانند آیت الله شیخ هادی نجم آبادی در پیش درآمدهای جنبش مشروطیت و نهضت تحریم تنباکو را نمونه های دیگری از ظرفیت های تاریخی و فرهنگی استان البرز دانست.
عسکری گفت: حضور دکتر ابراهیم حشمت طالقانی و حدود 10 تن از مبارزان البرزی در نهضت جنگل، حضور حماسی و اثرگذار مردم در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، حضور مؤثر در عرصه های هنری با دارا بودن سه سبک خوشنویسی تلفیقی امیرخانی، برغانی (میرخانی) و کمالِ شکسته نستعلیق، وجود 365 مجلس تعزیه در منطقه طالقان و دست کم وجود چهار شاگرد البرزی در مکتب هنری کمال الملک از ویژگی های استان البرز است.
این البرز پژوه خواستار حمایت استاندار البرز از تدوین و نگارش دانشنامه فرهنگ و هنر البرز با محوریت حوزه هنری استان شد. وی بر بهره مندی از تجربیات کمّی و کیفی حوزه هنری استان گیلان که در این زمینه موفق عمل کرده، ضروری دانست .
دکتر حسین عسکری از البرزپژوهان دارای آثار مکتوب است که از جمله آثار وی می توان به نگارش صد مدخل در دایره المعارف تشیّع، همکاری با دانشنامه نماز جمعه و دایره المعارف مشاهیر علمای شیعه، نگارش مقاله در کیهان اندیشه، ماهنامه بین المللی زائر، ماهنامه اخبار شیعیان، روزنامه های ایران، اطلاعات، شرق و راه اندازی وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» اشاره کرد. از دیگر آثار این پژوهشگر، کتاب «تاریخ انقلاب در ساوجبلاغ و نظرآباد» است که در روزهای اخیر با حضور استاندار و جعی از هنرمندان استان رونمایی شد.
_______________________________
متن خبر فوق در وب سایت خبرگزاری ایرنا
در غروب دیرینه و دیرپا و تاثیرگذار و جهانی ترین سنت های دینی و فروپاشی ستون های سُتُرگ و استوار نظام های اعتقادی و غیبت آسمانیان و حیات معنوی انسان عابد معبد عالم غیب و قدس و زمانه سروری و سالاری بشر دنیوی و زمینی و مسافر بی قرار موزه های عالم مدرن آیا هنوز فرصتی، روزنه امیدی، شعله ایمانی گرم و زنده در زیرلایه های نهان و آشیانه های درون روح پوشیده از خاکستر های ضخیم و زمخت و سنگین و نفسگیر جنگل های مقدس ارزش ها و باورهای به آتش کشیده شده و سوخته به جای مانده است که بتوان اصیل و گوهرین و راستین، زنده و گرم و مومنانه بعثت را به حضور فراخواند و در ضمیر خویش تداعی کرد و در روشنگاه حضوری زنده و ذکر و تذکاری گرم چونان یک ذاکر و زائر عاشق آن را جشن گرفت و زیست؟ چه کسی می داند؟
زیر سقف مدرسه های فراخ تجربه و تقدیر تاریخ آدمی در ارض هبوط آموخته ایم؛ وقتی بسیاران، آسمان و آسمانیان را از یاد برده اند، وقتی دوره ها سر و تن به خواب عمیق و سنگین سپرده و فرو برده اند، وقتی بسیاران، پیمان شکسته اند و سلسله عهد گسسته اند؛ آن اندک ها که بر پیمان خویش وفادار و بیدار و هشیار مانده اند و پرچم آن روح، ایمان و حقیقت از یاد رفته و ارزش های بر باد رفته را چونان صلیب بر شانه کشیده اند؛ فردای تاریخ، فردای آنها بوده است و پرچم ایمان و ارزش های اینان بر فراز تاریخ در اهتزاز درآمده است.
سهم آب و گل کوزه تن هر یک از ما در ارض هبوط در این عالم یک تولد و یک مرگ بیش نیست لیکن ولادت هایی هست از جنس دیگر و رستاخیزهایی از نوع دیگر، ولادت و رستاخیز از آشیانه های بکر روح، از ذات سرمدی، از رحم مریم باکره چونان کلمه الله موید به روح القدس یا طلوع و تابیدن خورشید وحی در سینه امی نبوی. این رستاخیزها و ولادت های روحانی و نورانی هرجا و هرگاه که اتفاق افتاده است و چونان خورشید از افق اعلا سر بر کشیده است، طرح عصر و عهدی نو در تاریخ درانداخته شده است و در روشنگاه آن عالم و آدمی نو بر صحنه آمده است.
بعثت، یک رویداد متعارف و معمولی تاریخی در میان سیلابی از اتفاقات و تحولات دیگر تاریخی نیست. بعثت، قیامت یا رستاخیز حضور و ظهور انسان روحانی و نورانی انسان از ذات سرمدی و کلمه الله موید به روح القدس در جان اوست. ولادت ثانوی انسان روحانی و نورانی و رحمانیست که در گوهر آن، مرگ و زوال راه ندارد.
تعابیر نغز و مغز و دلنشین عارف و شاعر روشن ضمیر خراسانی ما را در مثنوی ببینید:
پس محمد صد قیامت بود نقد
زانکه حل شد در فنای حل و عقد
زاده ثانیست احمد در جهان
صد قیامت بود او اندر عیان
پس قیامت شو قیامت را ببین
دیدن هر چیز را شرط است این
(مثنوی دفتر اول، ص 947).
جشن ها، رسم ها، سنت ها و آئین ها بهانه اند. بهانه در خدمت جامعه، فرهنگ، زندگی و نحوه بودنی معنوی، اصیل، گرم، گوهرین، صمیمانه، همدلانه و شیرین و دلنشین. هر جشن و رسم و سنت و آئین و میراثی سرچشمه ای تر و رشته اتصالش به سرچشمه زندگی و انسان بودن ما مستحکم تر و استوارتر، ماناتر و پایاتر و تعلق خاطر و دلبستگی ما به آن گرم تر و زنده تر و شورمندانه تر. نوروز یک چنین سنت و آئین و میراث معنویست. سنتی اصیل، رسمی گوهرین و آئینی ارجمند و برآمده از سرچشمه های زلال یک فرهنگ و زندگی و سنت و میراث مشترک و رابطه ای همدلانه و صمیمانه و مقدس و گرم و زنده و عمیقاً معنوی و روحانی میان انسان و طبیعت، میان جغرافیای طبیعی و جغرافیای تاریخی، میان آسمانیان و زمینیان و در یک کلام میان انسان و اصل الوهیت. رابطه ای که در دوره و دنیای مدرن به طرز بی سابقه دستخوش اختلال و اغتشاش و آشوب شده است. آئین های نوروزی نیز چنانکه بسیاری از سنت ها و آئین ها و رسم ها و جشن ها از چنین آشوب ها و آسیب ها و آفت ها و تخریب ها و تحریف ها مصون نبوده و ایمن نمانده اند. آن ها تهی از محتوای واقعی شان چونان اسکلت های تهی از زندگی برای سرگرمی و فرار از فشار سنگین مشغله های روزینه و ملال روزینگی به اجرا درمی آیند. ادامه مطلب...