سنگ نوشته قاجاری طالقان
در جنوب غربی گردنه عسلک در نزدیکی روستای گراب از توابع شهرستان طالقان در استان البرز و در ارتفاع 3179 متری از سطح دریا، سنگ بزرگی به اندازه تقریبی اتاق 5/2 × 3 × 3متر وجود دارد که نیمی از آن در عمق خاک و نیمی دیگر نمایان است. در بدنه شمالی سنگ یاد شده، کتیبه ای به ابعاد 100سانتیمتر طول و 85 سانتیمتر عرض وجود دارد که مطالبی به زبان فارسی در چهار سطر به صورت برجسته در آن حک شده است. از این سنگ نوشته برمی آید که به هنگام حکومت ناصرالدین شاه قاجار فردی به نام امیر ایوب میردفتر دستور ایجاد نهری را صادر کرده که در سال 1285ق اجرا شده است. برخی بزرگسالان روستای گراب می گویند که این پروژه درصدد انتقال آب دو چشمه جوشیده از کوه یخچال به سمت کرج بود که با مخالفت و درگیری خونین اهالی طالقانی ناتمام مانده است. سنگ نوشته گردنه عسلک در 12 بهمن 1381 به شماره 7047 در فهرست آثار ملّی ایران به ثبت رسیده است.
- بخشی از مقاله «نگاهی به کتیبه های تاریخی استان البرز»، نوشته حسین عسکری، هفته نامه تریبون شهر، شماره 7، چهارشنبه 28 فروردین 1398، صفحه 3.
- عکس از رشید فلاح دار
21 خرداد 1401
______________________________
هیچ وقت آقا نگفت کی بود...
وِلیان روستایی در بخش چِندار شهرستان ساوجبلاغ استان البرز است. این روستا در 35کیلومتری شهر کرج و در دامنه جنوبی رشته کوه های البرز واقع شده است. کوره راهی از ولیان به روستای گلیرد طالقان زادگاه آیت الله سیّد محمود علایی طالقانی (درگذشت 1358ش) وجود دارد که در سال های مبارزه علیه حکومت پهلوی، مورد استفاده او و همفکرانش بود. راه گلیرد به ولیان از اراضی روستای خودکاوند طالقان می گذشت و با عبور از درّه شصت مردان، به ولیان می رسید و به کمتر از یک روز طی می شد اما رهگذران برای رسیدن به جاده اصلی یا تهران می بایست در قهوه خانه علی بیک تا حرکت مینی بوس که روزی یک بار مسافران را جابجا می کرد، منتظر می ماندند. آیت الله طالقانی برخی دیدارهای خود را در این روستا انجام می داد. در یکی از اسناد ساواک به تاریخ اوّل شهریور 1352به این نوع دیدارهای مردمی در روستای ولیان اشاره شده است: «حدود بیست روز است در طالقان به سر می برد و طبق اطلاع، هر روز عده ای برای دیدن وی به طالقان (قریه ولیان) می روند و گفته می شود هر روز حداقل بیست نفر ناهار و شام مهمان دارد و بنا به اظهار خودش در آن محل آزادی بیشتری دارد.» مواقعی که آیت الله طالقانی در زادگاهش به سر می بُرد، چهره های مذهبی و سیاسی مخالف حکومت پهلوی به دیدارش می رفتند. دکتر علی شریعتی (درگذشت 1356ش) روشنفکر مذهبی و مبارز سیاسی از آن جمله بود که از طریق روستای ولیان به دیدار آیت الله طالقانی رفت و یک شب میهمان خانه او در روستای گلیرد بود. سیّد محمّد از اقوام آیت الله طالقانی می گوید: «نیمه های شب زمستانی بود برف بیداد می کرد. درِ خانه را دق الباب کردند. با خود گفتم: خدایا این وقت شب کیست؟ باز برای دستگیری آقا آمده اند؟ ترسان و لرزان در را باز کردم. پنج نفر بودند. با کت و شلوار و قد و قامت. پرسیدند: آقا هست؟ نیمه جان شدم. گفتم: نه. الحاح و اصرار کردند که به آقا بگویید: دکتر از خارج آمده. رسیدم خدمت آقا؛ از خواب بلند شد و گفت: دکتر در اینجا؟ این موقع شب؟ تا صبح نشستند، هی کاغذها و اعلامیه ها را خواندند و نوشتند، اذان صبح بود که آقا مرا صدا زد: آسید محمد، این آقایان را راهنمایی کن از کوه رد شوند. با چه مشقّتی رفتیم. از ترس ساواک ماشین را آن طرف کوه گذاشته بودند. تا برگشتیم، آفتاب زده بود. آقا پرسید: رفتند؟ کسی شما را ندید. گفتم به سلامت رفتند. هیچ وقت آقا نگفت کی بود. دکتر شریعتی بود!»
- منبع: حسین عسکری، بیداری دشت کهن، تهران: انتشارات سوره مهر، 1397، ص 243.
البرزپژوهی برای ماه نشینان شبکه البرز
روز یک شنبه 29 خرداد 1401 برای ضبط 12 قسمت 5 دقیقه ای درباره «فرهنگ، تاریخ و مشاهیر استان البرز» رفتم «بوستان ایران کوچک» در شهر کرج. سعی کردم نکات کمتر شنیده شده مستندی را در این باره به البرزیان عزیز بیان کنم. قرار است این سخنان البرزپژوهانه، در برنامه تلویزیونی «ماه نشین» به تهیه کنندگی آقای اسماعیل خاکباز از شبکه البرز پخش شود.
حسین عسکری
بازنشر این برنامه
___________________________________
2 تیر 1401
5 تیر 1401
7 تیر 1401
9 تیر 1401
12 تیر 1401
14 تیر 1401
16 تیر 1401
19 تیر 1401
21 تیر 1401
23 تیر 1401
26 تیر 1401
28 تیر 1401
یادی از ملا آقا حکمی قزوینی؛ اندیشمندی که صدرالدین عصر خود بود
محمد آسیابانی
خبرنگار کتاب گروه فرهنگ و اندیشه خبرگزاری مهر
25 خرداد 1401
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: جریان فلسفه اسلامی، با ظهور ملاصدرا که در مکتب فلسفی اصفهان تربیت شده بود، وارد عرصههای نوین شد. او را موسس «حکمت متعالیه» میخوانند که فلسفهاش آمیزهای است از تفکر یونانی، نظام فکری اشراقی و عرفان که همه اینها با متون وحیانی درهم آمیخته شدهاند. فلسفه صدرایی پس از درگذشت او بسیار مورد بحث و نقد قرار گرفت. برخی از شاگردان او به نقد بخشهایی از آرا فلسفیاش پرداختند و باعث پختگی بیشتر آن شدند. برخی نیز از اساس به مخالفت با حکمت متعالیه پرداختند و آرای او را در معرفتشناسی دینی مضر دانستند. فلسفه صدرایی راه پر پیچ و خمی را طی کرد و مدتی نیز مطرود شد تا اینکه دوباره از دل حوزههای فکری سربر آورد. در عصر جدید نیز مخالفها و موافقهای بسیاری دارد. برخی بر این عقیدهاند که بسیاری از مباحثی که رنگ و بویی کلامی و الاهیاتی دارند و در تاریخ اندیشه اسلامی طی سدهها بحث و بررسی شدهاند، در هندسه فکری ملاصدرا تشخص، بسط و اغلب راه حل مییابند. بنابراین هرچند این امر میتواند درخور اعتنا باشد، چرا که تلاشی است برای حل بسیاری از معضلات مفاهیم دینی و ایمانی و همچنین میتواند در عرض کلام اسلامی، الهیات شیعی و برخی از نحلههای فکری اسلامی، روشنکننده بسیاری از نکات مبهم اندیشه دینی و مفاهیم غامض کتاب و سنت باشد، اما بهرحال از فلسفه جدا و داخل در حوزه تئولوژی است که البته این موضوع این مطلب نیست. مهم این است که ملاصدرا خون تازهای به جریانهای فکری در تمدن ایرانی – اسلامی داد و موجب مباحث فراوان شد، مباحثی که تاکنون نیز ادامه پیدا کرده است. از پس از دوران او بسیاری از اندیشمندان ایران نیز با صفت فیلسوف یا حکیم صدرایی یاد شدهاند، چرا که به تدریس حکمت متعالیه اشتغال داشتهاند. متاسفانه بسیاری از این شخصیتها علیرغم اهمیت اندیشهشان چندان شناخته شده نیستند.
یکی از این شخصیتها آخوند ملاآقا حکمی قزوینی است که جا دارد آثارش تصحیح و منتشر شده و کتاب مستقلی درباره زندگی و آثار و اندیشههای تالیف شود. در منابع جدید تنها در کتاب «علمای مجاهد استان البرز» نوشته حسین عسکری شرح حالی از این متفکر برجسته درج شده است. نخستین چاپ این کتاب در پاییز 1397با شمارگان 1100نسخه در 328صفحه توسط نشر شاهدان البرز (وابسته به ستاد کنگره شهدای استان البرز) در دسترس مخاطبان قرار گرفت. سومین چاپ این کتاب نیز در اردیبهشت 1398با شمارگان 400نسخه منتشر شد. عسکری در این کتاب با روش پژوهش اسنادی، زندگی و زمانه و آرمانهای 74تن از علمای مجاهد البرز را روایت کرده است. با توجه به رویکرد عسکری در نگاه به زندگی این شخصیتها میتوان گفت که آنها در 57زمینه، مبارزات خود با استعمار، استثمار، صهیونیسم، جریانها و فرقههای ضاله در ایران و دیگر کشورها سامان دادهاند. از دیگر چهرههای مشهوری که در این کتاب معرفی شدهاند میتوان به آیتالله آقا شیخ هادی نجم آبادی (روحانی مشهور عصر ناصری که به معلم مشروطه ملقب شد)، آیتالله شیخ حسین لنکرانی، آیتالله سیدمحمود طالقانی، شیخ مصطفی رهنما، آیتالله سیدحسن طباطبایی قمی، آیتالله سید ابوالحسن گلیردی طالقانی (پدر مرحوم آیتالله طالقانی)، آیتالله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، شیخ علی پناه اشتهاردی، آیتالله شیخ محمدتقی برغانی (مشهور به شهید ثالث)، محمد صالح برغانی و... کتاب همچنین چند بخش دیگر هم دارد: «زنان عالمه و مبارز استان البرز» (که در آن شخصیتهای مهمی چون ربابه برغانی صالحی، صدیقه برغانی صالحی، رقیه شهیدی صالحی معرفی شدهاند)، «معرفی شهید استان البرز در قیام 15خرداد» و «علمای مجاهد استان البرز به روایت رهبران انقلاب اسلامی». در ادامه رح حال آخوند ملا آقا حکمی قزوینی از این کتاب را بخوانید:
از جمله فحول فلاسفه اسلام
آخوند ملاآقا حکمی قزوینی (1184 - 1285ق) فرزند ملا محمّدجعفر، از مدرّسان نامدار فلسفه و حکمت صدرایی و سرسلسله خاندان علمی حکمی است. آل حکمی از خاندانهای فلسفه و حکمت شیعه در شهر قزوین است که شاخهای از آل بَرَغانی به شمار میرود. او در شهر قزوین مقدّمات علوم اسلامی را از عمویش شیخ محمّد ملایکه برغانی (متوفی 1200ق) فراگرفت. در آغاز جوانی برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و نزد آخوند ملاعلی نوری (م 1246ق) حکمت و فلسفه خواند. استادش که فهم فلسفی او را بسیار میستود، در سالهای پایانی عمر، شاگردان فلسفه حوزه اصفهان را به کلاس درس او هدایت میکرد. در سالهای پیش از 1228ق وقتی پسر عمویش شیخ محمّدصالح برغانی (م 1271ق) مدرسه صالحیه را در قزوین تاسیس کرد، او مدرّس فلسفه و عرفان آن مدرسه شد و حدود پنجاه سال در آن به تدریس پرداخت. آقاعلی مدرّس زنوزی (م 1307ق)، حکیم آقا رضاقلی قزوینی، ملایوسف حکمی قزوینی (م حدود 1261ق) نوه ملا نعیما طالقانی صاحب کتاب اصلالاصول، زرّین تاج برغانی مشهور به قره العین (م 1268ق)، شیخ محمّدتقی احسایی (م 1275ق) فرزند بزرگ شیخ احمد احسایی، میرزا محمّد تنکابنی (م 1325ق) نویسنده کتاب قصص العلما و بنا به قول مشهور سیّدجمال الدین اسدآبادی (م 1314ق) از شاگردان ملاآقا حکمی به شمار میروند. محمّدحسن خان اعتمادالسلطنه (م 1313ق) وزیر انطباعات و دارالترجمه روزگار قاجار، درباره او نوشته است: «آخوند ملاآقای حکمی قزوینی از فحول فلاسفه اسلام است. صدرالدین عصر خود بود. طالبین علوم عقلانیه از اقصی بلاد ایران به آستان وی میرسیدند و میبوسیدند.» در سال 1240ق که رویایی جریان شیخیه و متشرّعه بالا گرفته بود، ملاآقا حکمی در کنار پسر عمویش شیخ محمّدتقی برغانی (م 1263ق) مشهور به شهید ثالث، در شهر قزوین با شیخ احمد احسایی بنیانگذار مسلک شیخیه مناظره کرد که منجر به تکفیر احسایی شد. «السیر و السلوک» (نسخه دستنویس این کتاب عرفانی به شماره 5452در کتابخانه بزرگ آیتالله مرعشی نجفی قم نگهداری میشود)، «رساله فی حدوث العالم»، «شرح علی العرشیه» و «الحاشیه علی الاسفار الاربعه» از آثار فلسفی و عرفانی او است که همگی به زبان عربی نوشته شده است. استاد عبدالحسین شهیدی صالحی (م 1393ش) در اوایل دهه هشتاد، نسخه دست نویس کتاب اخیر را جهت احیا و چاپ به علامه سیّد جلالالدین آشتیانی (م 1384ش) سپرد اما به دلایل نامعلوم، چاپ آن میسر نشد. ملاآقا حکمی حدود صد سال عمر کرد و با آنکه در پایان عمر نابینا شده بود اما تدریس فلسفه و حکمت را هرگز رها نکرد. علامه آشتیانی درباره جایگاه علمی او مینویسد: «به عقیده حقیر، آخوند ملاآقا، خود از حیث احاطه به مبانی فکری ملاصدرا و تظلّع در حکمت الهی، در رتبه آخوند نوری و ملااسماعیل اصفهانی است.» شیخ احمد آلحکمی (م 1335ق) مدرّس فلسفه و حکمت در حوزه علمیه قزوین و از روحانیون طرفدار مشروطه، فرزند ملاآقا حکمی است.
متن گزارش فوق در وب سایت خبرگزاری مهر
دانلود کتاب علمای مجاهد استان البرز
توبه دادن عرق خور
از آقا جلال آشتیانی شنیدم: مرحوم شیخ هادی نجمآبادی تهرانی آدم بسیار بیهوایی بود. شخصی را کشان کشان به جرم عرق خوردن میآورند تا بر او حد اجرا کنند . مرحوم نجمآبادی میگوید: یکی از حاضرین دهان آن شخص را بو کند تا برای من ثابت شود که عرق خورده است. هیچکس حاضر نمیشود این کار را انجام دهد، چون فقط کسی بوی عرق را تشخیص میدهد که عرق خور باشد. لذا جرم آن شخص اثبات نمیشود. وقتی مجلس منقضی میگردد، مرحوم شـیخ هادی به آن شخص اشاره میکند که بنشیند. سپس به او میفرماید: ما تو را حفظ کردیم، ولی تو چرا باید چنین خلافی مرتکب شوی؟ و آن شخص را توبه میدهد. وی بعداً یکی از مقدسین و ملازمین حاج شیخ هادی میگردد.
- منبع: جرعهای از دریا (خاطرات و ناگفتههای آیت الله شبیری زنجانی)؛ ج 2، ص 342؛ ج 3، ص 331.
درباره سه چهره مورد اشاره:
- استاد سید جلالالدین آشتیانی (درگذشت 1384ش) عارف و فیلسوف معاصر.
- آیت الله سید موسی شُبیری زنجانی (متولد 1306ش) از مراجع تقلید شیعه.
- آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی (درگذشت 1320ق) قرآن پژوه البرزی و فقیه آزادیخواه صدر مشروطیت.
آیت الله آقا سید موسی شبیری زنجانی
از آثار آیت الله شبیری زنجانی
استاد سید جلال الدین آشتیانی
_________________________
شرع در دکان مشروب فروشی
دکتر سید احمد صدر حاج سیدجوادی میگوید: «بعد از پیروزی انقلاب، در حالی که در دولت، بسیار کار داشتم، روزی مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی مرا احضار کرد و گفت: در اطراف منزل ما یک دکان مشروب فروشی بود که مردم در روزهای اوجگیری انقلاب، به آن حمله کردند و همه وسایلش را از بین بردند. شاید آن بیچاره نمیدانسته که این کار حرام است و یا برای اداره? زندگی مجبور بوده که این کار را بکند. گذشته از این، تنها مشروبات دکّان قابل اِمحا بوده و کسی شرعاً حق نداشته است سایر وسایل را از بین ببرد. الان صاحب آن مغازه از زندگی ساقط شده است. او را پیدا کنید و کمکش دهید تا دوباره روی پای خود بایستد. باور کنید که من تا چند روز در آن منطقه میگشتم تا صاحب آن مشروب فروشی را پیدا و دستور طالقانی را اجرا کنم.»
- منبع: محمد اسفندیاری، پیک آفتاب: پژوهشی در کارنامه زندگی و فکری آیتالله سید محمود طالقانی، انتشارات صحیفه خرد، 1383.
درباره دو چهره مورد اشاره:
- آیت الله سید محمود علایی طالقانی (درگذشت 1358ش) روحانی مبارز و نواندیش البرزی، امام جمعه تهران و رئیس شورای انقلاب اسلامی ایران).
- دکتر سید احمد صدر حاج سیدجوادی (درگذشت 1392ش) وزیر کشور و دادگستری دولت موقت انقلاب اسلامی ایران.
دکتر سید احمد صدر حاج سیدجوادی
از منبع مستند درباره آیت الله طالقانی
درباره نگاه سلبی و انکاری اهل توقف طالقان
آقایان داود فاضل فلاورجانی (استاد کلام و فلسفه حوزه علمیه قزوین) و حسن قره باغی (دانش پژوه سطح چهار حوزه علمیه قم) با انتشار مقاله ای علمی - پژوهشی با عنوان «نظریه هنجاری؛ نظریه ای برای دوران گذار» در فصلنامه تحقیقات بنیادین علوم انسانی (شماره 26، بهار 1401) تلاش کرده اند جایگاه «اهل توقف طالقان» ساکن در «روستای ایستا» را در «جریان شناسی مواجهه با محصولات تمدن مدرن» مشخص کنند . نویسندگان این مقاله سه نوع مواجهه با دستاوردهای مدرنیته را شناسایی کرده اند:
1. «رویکرد پذیرش محض» که براساس نگاه خطی همه محصولات علم مدرن را در تمام علوم اعم از طبیعی و انسانی حاصل رشد و پیشرفت علوم بشری می داند؛
2. «رویکرد پذیرش مشروط» که با تفکیک بین علوم انسانی و طبیعی معتقد است تنها علوم انسانی و نتایج آن برخاسته از تمدن مدرن بر مبانی الحادی و ماده گرایانه مبتنی است، اما علوم طبیعی و محصولات آن ناشی از پیشرفت های بشر و تجربی صرف است و اگر آسیبی هم در آن ها وجود دارد، ناشی از استفاده نادرست از آن است و دین می تواند با مداخله و تبیین هنجاری راه استفاده درست از این محصولات را تبیین کند؛
3. «رویکرد تقابلی» که میان علوم انسانی و طبیعی مدرن تفاوتی نمی بیند و معتقد است مبانی همه این علوم برخاسته از نگاه یک بُعدی و ماتریالیستی است و در نتیجه نظریه ها و محصولات برآمده از این علوم با توجه به این نگاه ناقص و معیوب، آسیب زا و مانعی در مسیر هدایت نهایی بشر خواهد بود. براساس این نگاه درباره چگونگی مواجهه با علوم مدرن و محصولات آن دو نگاه وجود دارد:
3 -1. «رویکرد تقابل محض» که هرگونه استفاده از این محصولات را تقبیح می کند؛
3 - 2. «رویکرد تقابل مشروط» که معتقد است استفاده از این محصولات به دلیل اقتضائات زمان لازم است، اما برای کاهش آسیب های مبنایی این محصولات باید استفاده از آن ها هنگام ضرورت با رعایت هنجارهای دینی همراه باشد.
نویسندگان مقاله مورد اشاره، ذیل عنوان «نگاه سلبی و انکاری (تقابل محض)» ضمن اشاره به مصادیق ایرانی و خارجی این نوع مواجهه یعنی «روستای ایستای طالقان»، «تجددگریزان مسیحی (آمیش)» و «جریان تجددگریز سمات (جریان مهدی نصیری)» نوشته اند: «برخی قائلان به الحادی بودن علوم مدرن دستاوردهای این علم را نیز متأثر از همین نگاه نفی کرده اند و معتقدند به دلیل ذات الحادی این ابزار، استفاده از آن ها به تدریج در سلامت و آرامش روحی و جسمی انسان اثر گذاشته و به دوری از خدا و نگاه توحیدی منجر خواهد شد. این رویکرد تقابلی خواه ناخواه به نفی استفاده از امکانات و فناوری های علم مدرن انجامیده است. امروزه گروه هایی هستند که با رها کردن زندگی مدرن و به جان خریدن سختی هایی که از رها کردن این ابزارها حاصل می شود، در جست و جوی آرامش هستند؛ برای مثال آمیش ها فرقه ای پروتستان در ایالات متحده آمریکا هستند که با ایجاد خانه های ابتدایی دور از شهر و در دل جنگل، برخی ماه های سال را دور از مظاهر فناوری های مدرن به سر می برند. در ایران نیز گروهی به نام اهل توقف در روستای ایستای طالقان وجود دارند که اهالی آن خود را از پیروان مرحوم میرزا صادق مجتهد تبریزی از علمای عصر مشروطه معرفی می کنند که تا پایان عمر بر جواز استفاده نکردن از فناوری های مدرن باقی ماند. طبیعی است در پیش گرفتن چنین رویکردی گذشته از عسر و حرج آن به دلیل لزوم کناره گیری از جامعه و دورماندن از مظاهر تمدنی، مشکلات فراوانی از جمله قطع ارتباط با عالم خارج را به دنبال دارد و از منظر اسامی نیز چنین رویکردی به نوعی رهبانیت غیرممدوح خواهد انجامید؛ البته در ذیل این نگاه، نگاه دیگری نیز وجود دارد که براساس تحلیل برخی روایات قائل به توقیفی بودن همه علوم اعم از کشاورزی و دامداری و.... و به طریق اولی سایر علوم انسانی است؛ به این معنا که تنها علوم و فناوری های دوران حیات معصومین (علیهم السلام) رسمیت دارد. با این حال مطابق این رویکرد به دلیل سیطره علم مدرن و عدم امکان تحقق این علوم در عصر غیبت، گریزی از پذیرش دستاوردهای مدرن و استفاده از آن نیست و هر تلاشی برای بازگشت به این علوم توقیفی تا فرارسیدن عصر ظهور ابتر و محکوم به شکست است. در تحلیل این نگاه نیز گذشته از رد توقیفی بودن علوم به دلیل القای نوعی انحصار مذموم که با رویکرد خود اهل بیت نیز در تنافی است، باید گفت این نگاه القاکننده نوعی نگاه یأس آور و انفعالی به جامعه و دارای پیامدهای زیان باری است که از جمله می توان به لزوم کنار گذاشتن بسیاری از ابعاد فردی و اجتماعی دین خدا در عصر غیبت به دلیل تعارض با فرهنگ و دستاوردهای مدرنیته و نیز قبول محرومیت از علوم توحیدی معصومان تا زمان ظهور اشاره کرد.»
نویسندگان این مقاله، به کتاب بنده با عنوان «روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقف طالقان» (تهران: نشر شهید سعید محبی، 1389) هم استناد کرده اند.
مطالعه این مقاله را - که به شناخت جریان های فکری و فرهنگی ایران معاصر کمک خواهد کرد - به علاقه مندان توصیه می کنم.
حسین عسکری
19 خرداد 1401
دانلود متن کامل مقاله مورد اشاره
حسین عسکری، روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقف طالقان،
تهران: نشر شهید سعید محبی، 1389
جواد چپردار: شهرداری اقامتگاه مسکونی امام خمینی (ره) را به عنوان مجموعه فاخر و یادگار شهر حفظ نماید
|البرز - فراهانی - پرتال خبری اقتصاد آینده نیوز|
17 خرداد 1401
رئیس شورای اسلامی شهر کرج گفت: شهرداری کرج از محل اقامت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) که پیش از انقلاب به مدت 8ماه در این خانه سکونت داشت بعنوان مجموعه فاخر نگهداری کند. جواد چپردار در پنجاه و پنجمین جلسه رسمی شورای شهر به 14خرداد سالروز ارتحال امام راحل اشاره و ضمن تسلیت سالروز رحلت رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، اظهار داشت: نگهداری این خانه از همه لحاظ برای این شهر بسیار حائز اهمیت است به همین دلیل شهرداری به منظور حفظ این اثر ارزشمند اقدام به تملک خانه مزبور در منطقه 10شهرداری کند تا مورد بهرهبرداری قرار گیرد. رئیس شورای اسلامی شهر کرج با بیان اینکه این خانه سندی از انقلاب است، افزود: از شهردار کرج درخواست داریم تا از این خانه که در آن دوران مورد استفاده امام و خانواده اش بود تملک و نگهداری کند. گفتنی است به نقل از حسین عسکری نویسنده و البرز پژوه؛ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، سه ماه تابستان 1339را به خاطر آب و هوای مناسب کرج، در خانه یکی از معتمدین و علاقه مندانش به نام حاج محمدعلی ملک خانی (درگذشت 1379) گذراند. طبق اسناد تاریخی، آیت الله شیخ محمد فاضلی اشتهاردی (درگذشت 1391) از شاگردان البرزی امام خمینی، مقدمات سکونت استادش در محله حصار کرج را فراهم نموده اند.
____________________
مصاحبه حسین عسکری با خبرگزاری ایرنا درباره منزل امام خمینی در کرج
پیشنهاد تبدیل محل سکونت امام خمینی در کرج به موزه
خبرگزاری ایرنا - نویسنده و البرزپژوه گفت: محل سکونت امام خمینی در حصار کرج از ظرفیت های فرهنگی تاریخی است که می توان از آن به عنوان موزه بهره برد. حسین عسکری در گفت وگو با خبرنگار ایرنا اظهارداشت: پیشنهاد می شود با هماهنگی و برنامه ریزی نهادهای فرهنگی همانند ادارات کل میراث فرهنگی ، فرهنگ و ارشاد اسلامی و حمایت استانداری، محل سکونت امام خمینی در محله حصار کرج به موزه و مرکز مطالعات تاریخ انقلاب اسلامی در استان البرز تبدیل شود. عسکری ادامه داد: بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، پس از ابتلاء به بیماری تب مالت، سه ماه تابستان 1339 را به خاطر آب و هوای مناسب کرج، در خانه یکی از معتمدین و علاقه مندانش به نام حاج محمدعلی ملک خانی (درگذشت 1379) در این شهر گذراند. عسکری گفت: طبق اسناد تاریخی، آیت الله شیخ محمد فاضلی اشتهاردی (درگذشت 1391) از شاگردان البرزی امام خمینی، مقدمات سکونت استادش در محله حصار کرج را فراهم کرد. وی بیان داشت: امام (ره) سال 1339به همراه خانواده به کرج آمدند و دراین خانه ساکن شدند. این البرزپژوه افزود: در خاطرات برجای مانده از آیت الله فاضلی اشتهاردی آمده است که پس از انتشار خبر ورود حضرت امام به کرج، اینجانب مورد اعتراض برخی شخصیت ها قرار گرفتم که چرا بدون اطلاع، حضرت امام وارد کرج شده و از ایشان استقبال نشده است. امام خمینی همچنین بین سال های 1339تا 1342به واسطه آشنایی با مبارز سیاسی دوره پهلوی آیت الله شیخ حسین لنکرانی (درگذشت 1368)، به شهر کرج رفت و آمد می کرد. علمای البرزی همانند حاج عمادالدین شهیدی (درگذشت 1357)، آیت الله حاج سید حسن مدرسی سریزدی مشهور به مدرسی یزدی (درگذشت 1361) و آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی (درگذشت 1378) آن سال ها در شهر کرج با امام دیدار و گفت و گو داشتند.
گفت و گوی فوق در وب سایت خبرگزاری ایرنا
گفت و گوی فوق در پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران
محل سکونت امام خمینی در محله حصار شهر کرج، تابستان 1339 خورشیدی
در این آیین فرهنگی، دقایقی درباره نقش البرزیان در قیام 15 خرداد 1342 با تاکید بر شهید همتعلی ادیبی سخن خواهم گفت.
__________________________________
یک شنبه 15 خرداد 1401 از ساعت 21:30 میهمان برنامه زنده «ساعت ماه» در رادیوی البرز هستم تا دقایقی با آقای حمید رضا حسنی و شنوندگان این رادیو درباره تاریخ البرز و البرزپژوهی سخن بگویم.
حسین عسکری
نژاد ذوالجناح در روستای ایستای طالقان !
«اهل توقف طالقان» علاوه بر زیست تجددگریزانه، به نگهداری و پرورش «اسب» بسیار علاقه مندند؛ آن هم نژاد اصیل، نایاب و گران قیمت «عرب». شاید بتوان گفت «اسب بازی» اهل توقف، معادل «ماشین بازی» ما در عالم مدرن است. گفته می شود برخی از اهالی روستای ایستا، این نوع اسب را از تبار ذوالجناح (اسب امام حسین علیه السلام در روز عاشورا) می دانند!
یکی از کاربران اینستاگرام به نام «dr.boomgard» در پاییز 1400 از اسب های این روستا ویدئویی در صفحه اش منتشر کرده که دیدنش جالب است. «دکتر بومگرد» ذیل این ویدئو نوشته است: «اینجا ایستا است. در کوهستان طالقان یکی از رازناکترین روستاهای ایران. شناسنامه ندارند و در آمار جمعیت ایران به شمار نمیآیند. هیچ گونه خدمات دولتی را دریافت نمیکنند. جایی که هیچ گونه تکنولوژی نوین را نمیپذیرند و بیبهره از آب لولهکشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشین آلات، ابزارهای ارتباطی و… زندگی میکنند. کسی کاری به کار کسی ندارد. خودرو ندارند. شبها پای تلویزیون نمینشینند و به شبنشینی هم باور ندارند. آیینهای عروسی، سوگواری، جشن زادروز، سالگرد ازدواج و… ندارند. مهمان نواز هستند، ولی کسی را به آسانی نمیپذیرند. زنها را به روستا راه نمیدهند و تا کنون کسی هم زنان آنها را ندیده است. خودرو و گوشی همراه را به آبادی راه نمیدهند. مردان روستا، به کشاورزی، دامداری و آهنگری سرگرم هستند. از بهترین پرورش دهندگان اسبهای عربی گرانبها در کشور هستند. دارا هستند و با فروش زمینهای پدریشان در تبریز روزگار میگذرانند.»
حسین عسکری - 14 خرداد 1401
از اسب های خریداری شده از روستای ایستای طالقان
برداشت از: صفحه اینستاگرامی مزرعه پرورش اسب الماس طالقان
_________________________
جهت آشنایی بیشتر و مستند با تجددگریزان ساکن در طالقان
رجوع کنید به وبلاگ روستای ایستای طالقان به نشانی:
http://www.savojbolaghi.blogfa.com
دل نوشته ای خدمت یوسف باستان شناسی ایران
روزگاری دراز می گذرد از روزهای با تو بودن؛ کنارت نشستن و به دهان و چشمان و محاسن جوگندمی ات زل زدن و یاد گرفتن و فهمیدن و از عوامیت درآمدن... آری! و می گذرد از شب های سراسر صداقت و اشتیاق «ازبکیه» که دیگر، تو کمتر حرف می زدی و اجازه می دادی ما بی سوادهای تهی دست و دامن از دانش راستین، حرف بزنیم و اظهار فضل! کنیم؛ شعر بخوانیم؛ هم معرهای خودمان را هم شعرهای بزرگان را.
ما جوانک های دهه پنجاهی و شصتی را به انسان هایی پخته و خاک تجربه خورده، تبدیل کردی که گرد نه هزار سال فرهنگ و مدنیت را پس پشت دارند.
آقای مجیدزاده! آقایوسف! استاد دکتر یوسف مجیدزاده! مهربان! با وقار! دلسوز! شاگردپرور! بامرام! ایرانی! دوست داشتنی! سلام.
چو ترکِ دلبرِ من شاهدی به شنگی نیست
چو زلف پرشکنش حلقه فرنگی نیست
قوی به چنگ من افتاده بود دامن وصل
ولی دریغ که دولت به تیز چنگی نیست
استاد مجیدزاده! پای درس تو بود که یاد گرفتیم ارزش محوطه های باستانی و میراث فرهنگی از محوطه های نفتی بالاتر است؛ با تو نشستن ما را به این رشد و شعور رساند که «فرهنگ ها» گفت و گو می کنند نه «تمدن ها» و رئیس جمهور مبتکر «گفت و گوی تمدن ها» هم خیلی زود دریافت که از «گفت و گوی فرهنگ ها» بگوید نه تمدن ها؛ تو نخستین کسی بودی که در همان روزهای با تو بودن، آگاه مان کردی که رئیس جمهور ینگه دنیا را نه به خاطر روابط نامتعارفش با منشی اش که به خاطر دروغ گویی در انکار رابطه، دارند محاکمه می کنند و ماها را ناخواسته یاد آموزه های دینی خودمان انداختی که «دروغ» مفتاح همه شرارت ها و بدی ها و فحشاها است؛ آن قدر از اهمیت و ارزش باستان شناسی و باستان پژوهی در کویر تاریک جان مان، اخگر افروختی و ستاره و ماه و خورشید تاباندی که مصمم شدیم در فصل آتی، آیین استقبال از شما را در شهر نظرآباد برگزار کنیم و کردیم و چه باشکوه از آب درآمد و تو بزرگوارانه و بامرام، هرجا که نوشتی و هرجا که گفتی و هرجا که مصاحبه کردی ما ذره های برگزارکننده را نوازش کردی به نام و نام خانوادگی؛ حتی در کتاب دوجلدی «گزارش کاوش محوطه باستانی ازبکی» هم، جاودانه مان کردی.
بعد از مدتی که دوباره به وطن بازگشتی نوازش مان کردی و به نظرآباد و «موسسه رخسار قرآن» نزول اجلال فرمودی و آن چنان بزرگ، ظاهر شدی که دوباره باستان شناسان را به شگفتی واداشت. در آن دیدار بود که شجاعانه دیدگاه تازه ات را با ما در میان نهادی که «باستان شناسی در صدد پاسخ به تردیدها است در حالی که ما درباره قرآن، هیچ تردیدی نداریم.» آری! این دیدگاه تازه شما، بحث پردامنه «باستان شناسی قرآن» را به ساحتی نوین، بار داد. ما بازهم چراغی دیگر از دانایی شما را در تاریک خانه بینش خویش، درخشان و تابان و فروزان یافتیم و از نگاه ساده لوحانه رایج به قرآن کریم، برحذر ماندیم.
حضرت استاد!
هم زمان با آیین نکوداشت شما با انتشار این دل نوشته، دل تنگی مان را با شما در میان گذاشتیم. آرزو می کنیم حال که بحمدالله، آن بیماری لعنتی، فروکش کرده سری به ما بزنی تا «مگرم درد اشتیاق، ساکن شود.»
حضرت استاد! ببخشید اگر ادب این نوشته، دون شأن شما بود. بهروزی و فیروزی شما تمنای سحرگاهی ما است.
سعدی آن نیست که درخورد تو گوید سخنی
آن چه در وسع خودم در دهن آمد گفتم
اسماعیل آل احمد - حسین عسکری
8 خرداد 1401
تصاویر، حاصل تلاش سید جعفر حسینی است.
دژ مادی محوطه باستانی ازبکی، شهرستان نظرآباد، استان البرز
فرار به جلو!
دکتر حکمت اله ملاصالحی
(استاد دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی)
فغانِ «میراث» بلند است در شب بی تو
درآ ز پرده تو ای عشق و آفتابی شو
به شهر نعره بزن گو به هوش می گردد
گرش قرار نباشد گریزد آن مه نو
دریغ و صد دریغ مه نویی از میراث در محاق می رود و گوش و هوشی هم نعره و فغانی را نمی شنود! نعره و فغان تاریخ و فرهنگ و میراث ملتی که بر باد می رود و به بادش می دهند! احساس می کنم یک بار دیگر ضرورت دارد نکته ای را که در یادداشت های پیشین یادآور شده بودم و مناسبت با یادداشت اکنون دارد؛ بازگفته شود: «یک جهل و بی خبری تاریخی داریم که همه جهل های دیگر یکجا در آن جمع آمده اند و یک کژفهمی دینی داریم که همه کژفهمی ها و احول بینی های دیگر در آن جمع اند.» مصادیقش و مدلولاتش را مخاطب هوشمند ما بگردد و بیابد که فراوان است و آسان در دسترس و پیشارو.
هر رئیس و مدیری که بر صدر سیاست و قدرت و دین و دولت و فرهنگ و میراث فرهنگی و اقتصاد و معیشت می نشیند و تاریخ نمی داند؛ هیچ چیز نمی داند. تاریخ هیچ چیز را نه می داند نه می شناسد و نه می فهمد و اصلاً و اساساً نه می تواند بفهمد. کسی که دینش را کژ فهمیده است و دچار کوربینی اعتقادیست؛ اخلاق و ادب و آداب زندگی و فکر و فلسفه و حکمت و خِرَد و منطق و معرفت و معنای مرگ و زندگی، کوتاه سخن آنکه معنا و معرفت انسان بودن و هستی و چیستی انسانی خود را نیز کژ و معوج می بیند و کژ و معوج می فهمد. کور و کژ و احول بینی به تمام معنای کلمه. این خطرناک و خطرخیزترین معضلیست که جامعه پسا انقلاب ما با آن دست در گریبان است و دست و پنجه می فشارد. جهل و بی خبری تاریخی از یک سو، کژ و احول بینی اعتقادی و کوربینی دینی از دیگر سوی.
چهار دهه است که منابع حیاتی و میراث طبیعی ما شانه به شانه مواریث فرهنگی مُلک و ملت ما قتلگاه و عرصه نسل کشی بی سابقه در تاریخ کشور است. نسل کشی های گسترده از نوع و طور دیگر و بنحوی دیگر. نسل کشی ها و تجاوزها و تصرف ها و تخریب های گسترده در محیط زیست و تاراج منابع حیاتی کشور شانه به شانه تجاوز و تصرف و تخریب و غارت محوطه های باستانی و تاراج آثار فرهنگی و باستانی کشور، ادامه و استمرار حیات و رشته های اتصال و پیوند و پیوستگی تاریخی و فرهنگی و مدنی و معنوی ما را چونان ملتی تاریخی، هدف گرفته است. ریشه ها را با تیشه های بی خبری و بی خردی تاریخی می زند و می افکند. تصادفی نیست که از زبان رئیس پیشین ناکلانتر سازمان محیط زیست می شنویم: «درآمد میلیاردی مجتمع پتروشیمی میانکاله مهم تر و سودآوردتر است یا علف های میانکاله!؟»
محیط زیست برایش علف است! وقتی فرودستان محروم و مغبون از نام و نان و دانش و دانائی و بی بهره از اخلاق و آداب و ادب دولتداری بر صدر می نشینند و فرادست می شوند؛ فقر و فقدان محرومیت های عمیق مدنی و معنوی را که طی نسل های متمادی از آن رنج برده اند؛ تنها با قهر اقتصادی و سکه و زراندوزی می کوشند ناکامی ها و حقارت های نهادینه شده ای که از آن رنج می برند پر کنند. البته و صد البته به بهای به تاراج دادن تمامیت حیثیت و شرف و اقتدار و اعتبار یک ملت! بهائی سنگین و سهمگین و خسارت و ویرانی جبران ناشدنی!
لایحه اهداف وظایف وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را که در راه است از دولت به مجلس برود و از مجلسیان رای بستاند و بتصویب برسد بخوانید و بگریید! ماده 10لایحه به الحاق مرکز ملی فرش، کتابخانه ملی و بنیاد ایرانشناسی اشاره دارد. در ماده 35لایحه تجارت اموال فرهنگی آمده است. مروری در کارنامه سیاه صدرنشینان سازمانی که اینک وزارتی مستقل است در میان وزارتخانه های دیگر کشور؛ بکنید و بینید این جماعت فرودست میراث ناشناسِ تاریخ نفهم چه بر سر میراث تاریخ و فرهنگ کشور طی چهار دهه اخیر آورده اند. بلاهت و فلاکت و بی خِرَدی را ببینید! وزارتی که مدیران میراث استانی اش را استانداران به مدیریت می گمارند؛ اینک در سر، الحاق بنیاد ایرانشناسی و کتابخامه ملی را می پزد. گام را این روزها از این هم فراتر نهاده و طرح دوباره ماده «حق الکشف آثار فرهنگی و تاریخی» را مطرح می کند! یعنی تجارت بر سر ناموس میراث یک ملت! حتی از شنیدن مفهومش انسان دچار سرگیجه و شرم می شود. اتاق های افکار شوم و اهریمنی رئیس ناحمید دولت نامحمود دهم که اینک زندانی افکار و اقوال و افعال و اعمال مجرمانه خویش است؛ نمی باید گذاشت بار دیگر موذیانه تر و فریبکارانه تر درهای طمع ورزی هایش در وزارت گشوده شود. دلیری کنید و نگذارید بار دیگر باندهای تبهکار و قاچاقچیان حرفه ای پشت پرده و صحنه در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی رخنه کنند و اتاق های فکر سودا و سودا بپا کنند و ناموس میراث ملک و ملت را بیش از این بتاراح دهند.
6/2/1401 هجری خورشیدی
____________________________________________
روزنامه پیام ما، سال شانزدهم، شماره 2285، پنج شنبه 22 اردیبهشت 1401
____________________________________________
هشدار 61 باستانشناس به رییس مجلس / این طرح را لغو کنید
61 تن از استادان باستانشناسی دانشگاههای سراسر کشور در نامهای سرگشاده به محمدباقر قالیباف، رییس مجلس خواستار لغو طرح «استفاده بهینه از اشیاء باستانی و گنجها» شدند. دکتر حکمت اله ملاصالحی (استاد تمام گروه باستان شناسی دانشگاه تهران) هم از امضا کنندگان این نامه است.
متن کامل این نامه + امضاکنندگان
______________________
بازتاب...
عزت الله ضرغامی وزیر میراث فرهنگی به عنوان اصلی ترین متولی این حوزه همچنان درباره طرح 46 نماینده مجلس سکوت کرده است.
انصراف مهدی عسگری (نماینده کرج) از امضای طرح «استفاده بهینه از آثار باستانی و گنجها»؟!
24 اردیبهشت 1401
______________________
بی خبری و با خبری وزیر میراث فرهنگی
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در 22 اردیبهشت 1401 از طرح «استفاده بهینه از آثار باستانی و گنجها»؟! در مجلس شورای اسلامی اظهار بی خبری می کند اما دو روز بعد درباره «حذف ارز ترجیحی» این گونه اظهار نظر می کند. چه خبر است در این مملکت؟
______________________
نامه ای خدمت حضرت حکمت حکیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحیم
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو می روی به سلامت سلام ما برسانی
از این راه دور، تمام اشتیاق دیدار را در پرنیان پروانه صبا پیچیده و به خاکبوس آستان جانان، حضرت استاد حکمت اله ملاصالحی به فرشتگان مهربان می سپاریم.
حضرت استاد!
خرسندانه به شما شادباش می گوییم که پیکان تیزبینی تان باز هم از کمان آرش صداقت و شجاعت تان در به موقع ترین زمان ممکن، بال و پر گشود و بر هدف نشست و عفریت خبیث بی تدبیری تازه ای در میراث جهانی این خاک فرهی را با سر به اعماق ناپیدا و بی نجات نابودی افکند. ما که عددی و ذره ای نیستیم بلکه حتما این مجاهدت های خالصانه شما مصداق این آیات سوره مبارکه سجده (17تا 19) است: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى? نُزُلًا بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ.»
حضرت استاد!
بی شک با ارشادات شما و همه خوبانی که چون شما و با شاگردی در مدرسه حکمت شما جوشن پوش تدبیر و تعالی اند حتما ناپختگی وادی مسوولیت و مدیریت و طرح و لایحه و ماده و قانون و رد و تصویب به بلوغ لازم خواهند رسید و درخواهند یافت که پذیرش سمت در جمهوری اسلامی به ترازی دیگر، نیاز دارد. ترازی به قدمت تاریخ و به بالندگی ابد و به گستردگی سیاره رنج. درخواهند یافت که رسیدن به سن بلوغ صندلی، غیر از سن بلوغ جهاد فی سبیل الله است. باید به جان، پای این سخن حضرت سعدی بنشینند: «طفل بودم که بزرگی را پرسیدم از بلوغ. گفت در مسطور آمده است که سه نشان دارد: یکی پانزده سالگی و دیگر احتلام و سیم بر آمدن موی پیش. اما در حقیقت یک نشان دارد و بس، آن که در بند رضای حق جلّ و علا بیش از آن باشی که در بند حظّ نفس خویش و هر آن که در او این صفت موجود نیست به نزد محققان بالغ نشمارندش [گلستان، باب هفتم: در تاثیر تربیت، حکایت 11»]
حضرت حکمت حکیم!
سلامتی و توفیقات پیاپی شما تمنای سحرگاهی ما از حضرت حکیم لایزال مطلق است.
فدای پیرهن چاک ماه رویان باد
هزار جامه تقوی و خرقه پرهیز
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
اسماعیل آل احمد - حسین عسکری
31 اردیبهشت 1401
______________________
واکنش استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی به این نامه
سلام بر آقای دکتر حسین عسکری نازنین و حاج آقا اسماعیل آل احمد عزیزم. سپاسگزار محبت ها و پشتیبانی های دلیرانه و تهمتنانه تان در بزنگاه های دشوار تاریخ و فرهنگ و میراث مُلک و ملت و میهنمان هستم. حمایت های دلاورانه تان را هرگز و هیچگاه از یاد نخواهم برد. خدا می داند! اگر پشتیبانی های با همت و شهامت شما انسان های شریف و آگاه و بیدار و هشیار و هوشمند نبود؛ اگر بموقع شانه به شانه این فرزند کوچک میهن به آوردگاه رویارویی با جماعتی غافل و جاهل و کاهل که سال هاست در امنیت زور، مصالح و منافع و منزلت کشور را قربانی مطامع و منافع خود کرده اند و یوسف میراث میهن را در بازار مکاره سود و سودا به غلامی می فروشند؛ نمی آمدید و ستبر و استوار در میانه میدان نمی ماندید؛ تردید ندارم صدای سخنم شنیده نمی شد و کژ فکران و بدخواهان مُلک و ملت گامی به عقب نمی کشیدند که بحمدالله گام پس کشیدند و متوجه به اشتباه خطرناک و خطرخیزشان شدند. این موفقیت بزرگ بر همه فرزندان برومند مُلک و ملت ما گرامی و مبارک باد!
عمر با عزت و صحتتان افزون!
آمین!
با تحیات صمیمانه
حکمت اله ملا صالحی، 1401/2/31 هجری خورشیدی
____________________________________________
درباره طرح مجلس برای غارت و تخریب میراث فرهنگی ایران - 1