سال 1365 که به تازگی از خیابان آیت الله طالقانی نظرآباد (کوچه نوزده یا همان کوچه حمام زنانه) به شهرک سیدجمال الدین (خیابان اصلی، کوچه بن بست اول، نبش خیاطی رضا، روبه روی داروخانه) کوچ کرده بودیم خاطره ای به یادماندنی از استاد شجریان در دل و جان نویسنده این سطور، رقم خورد. با صدای او پیش از این از طریق رادیو و تلویزیون که فقط یک شبکه نیمه وقت داشت - شبکه یک - آشنا بودم. پدرم از سفر کوتاهش به کرج، یک جلد گلستان سعدی و کاست نوا و مرکب خوانی استاد شجریان را سوغات آورد. گلستان را انتشارات امیرکبیر در قطع جیبی به تصحیح مرحوم محمدعلی فروغی، چاپ کرده بود. روی جلد آن با نستعلیقی زیبا و مورب نوشته بودند:
سعدیا! مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
گلستان این مرد بزرگ را به سه جهت می پرستم. یکی بابت عظمت خود این کتاب و خود آن مرد بزرگ. قطره ای از حیرتم در برابر این عظمت را در مقدمه ام بر گلستان به خط استاد امیر اصغری آورده ام (ساوجبلاغ: رهام اندیشه، چ1، 1389). دیگری بابت خاطره ای که پدرم در نوجوانی برایم با سوغات آوردن گلستان ساخت. سومی هم همنامی این کتاب با مادرم. زنی که هم جسم مرا پرورید و هم نخستین آموزگار قرآنم بوده است. تنشان به ناز طبیبان نیازمند مباد. نوا و مرکب خوانی، طرح جلدی عجیب و سحرآمیز و سکرآور دارد. دالانی تودرتوبا سقفی محرابی که در انتها به تختی می رسد که چند ساز بر آن نهاده اند. رنگ لیمویی و سبز آن طرح جلد به طرزی عجیب، بیننده را به معماری آرام بخش ایرانی - اسلامی پرتاب می کند. نستعلیق زیبا و چلیپای استاد بیژن بیژنی هم جان چشمان آدمی را به سماع وامی دارد. در چین و شکن این عشق دوران نوجوانی، بارها و بارها در این گوشه و آن گوشه از قزوین و کرج تا تهران و قم کوشیدم تا هر آنچه از صدای آسمانی استاد، منتشر می شود تهیه کنم و در حال و هوای آن غرق شوم. نقل همه خاطرات این دوران را به مجالی دیگر می سپارم و شما را فقط میهمان دو خاطره می کنم.
خاطره اول
در کمال ناباوری شنیدم که استاد شجریان در باشگاه شهید جوینی هشتگرد به مدت سه شب برنامه اجرا خواهند کرد. از پنج شنبه هشت مهر 1378 تا شنبه دهم مهر.عزیزی وعده کرده بود تا دست اندرکاران تنها نشریه محلی آن دوران - تصویر ساوجبلاغ - را با بلیت رایگان، میهمان این برنامه کند اما دیدم دارد زمان می گذرد و خبری نیست. به چند جا مراجعه کردم. فایده ای نداشت. به لوازم التحریری آقای سالمی در خیابان اصلی هشتگرد رفتم و بلیتی را به هزار و پانصد تومان خریدم. برای روز سوم - شنبه دهم مهر - توانستم خودم را به برنامه استاد برسانم. ورزشگاه پر از زن و مرد بود و نفس کسی درنمی آمد. استاد و گروه همراهشان به اجرا پرداختند. همایون هم برای بار نخست در این برنامه خواند. برخی آوازها و تصنیف ها تکراری و برخی هم تازه بود و در پایان هم استاد به اصرار مردم، مرغ سحر را خواند. بخش های تازه این اجرا را شرکت دل آواز در کاست «آهنگ وفا » در سال 1379 منتشر کرد. از آن برنامه چنان استقبال شد که دو روز دیگر هم تمدید شد یعنی یک شنبه و دوشنبه. درآمد آن اجرا هم به دانش آموزان بی بضاعت ساوجبلاغ تقدیم شد. آقای جعفر گلباز هم وقتی خواست برای تبلیغات انتخاباتی اش برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی، کتابچه فعالیت های خود را چاپ کند «آهنگ وفا» را عنوان آن قرار داد.
خاطره دوم
خرید باغی بیست هکتاری در اطراف هشتگرد به وسیله استاد، حسابی مرا به تکاپو انداخته بود تا هر طور که هست خودم را به ایشان برسانم و از نزدیک ایشان را در آغوش بکشم. سید حمید به دیدار ایشان رفته بود و پذیرفت که من و محمود را هم دوباره به آنجا ببرد. با پژوی 405 سید و پس از طی مسیر پر از چاله چوله روستایی به در ورودی باغ استاد رسیدیم. دروازه ماشین رو باز بود. سید در مسیر به نقل از فرزند پیشکار بومی استاد، مرتب اصرار می کرد که استاد از آخوندها خوشش نمی آید. اصرار سید مرا واداشت به رغم میل باطنی ام هنگام پیاده شدن از ماشین، لباس روحانیت را از تنم دربیاورم. با احتیاط از دروازه وارد باغ شدیم. به نخستین کسی که ما را در باغ دید دلیل ورودمان را گفتیم. او گفت: استاد در موتورخانه مشغول تعمیر موتور آب است. استاد با تأخیری که برایم حسی بد ایجاد کرده بود از موتورخانه بیرون آمدند. هر سه تای ما با استاد روبوسی کردیم. سر صحبت باز شد. پرسش هایی که در ذهن داشتم با ایشان در میان نهادیم. پرسیدم چرا برخی سازها مثل تنبور در اجراهای شما نیست؟ آیا چون جنبه آیینی دارد؟ استاد گفتند: بالاخره این سازها سازهای خاصی هستند و زمینه استفاده آنها در کارهای من فراهم نبوده است. پرسیدم: استاد! چرا شاعرانی مثل مولوی و شهریار در آثار شما کم رنگ است؟ استاد گفتند: مولوی و شهریار، فقط دنبال انتقال مفهوم بودند. برای شان انتخاب کلمه مهم نبود. البته شهریار هم روحیاتی داشت که من از آن روحیات خوشم نمی آمد. گفتم: استاد! البته سعدی و حافظ بیشترین نقش را در آثار شما دارند. استاد گفتند: سعدی و حافظ، شعرشان تمیز است. هم مفهوم برای شان مهم است هم کلمه ای که آن مفهوم را می رساند. گفتم: البته در برنامه گلها شعر شهریار را خوانده اید. استاد گفتند: یادم نیست. حتما کارگردان گفته من هم خواندم. حرف که به این جا کشید استاد از من پرسید: چه می خوانی؟ گفتم: محصل هستم استاد! گفتند: در کجا درس می خوانی؟ در کدام موسسه یا آموزشگاه؟ دیدم یا باید بگویم طلبه ام یا دروغ بگویم. در دلم بر سر سید، غر زدم که چرا مرا واداشته تا لباس روحانیت را از تنم دربیاورم. حدس می زنم استاد از یقه آخوندی پیراهنم پی برده بود من طلبه ام. تا گفتم طلبه ام سید خواست به من کمک کرده باشد. فوراً گفت: این از آخوندهای خوب است. پیشکار استاد، پرید وسط که اگر آدم خوبی است نباید طلبه می شد. سید و پیشکار مشغول بده بستان بودند که استاد با لحنی محکم و محترم گفتند: نه آقاجان در هر قشری هم بد داریم هم خوب. حرف استاد، جو را آرام کرد. پیش از خداحافظی، کاست «بوی باران» را که تازه خریده بودم به دست استاد دادم. چشم استاد، برق انداخت. به به گویان، کاست را باز کردند و روی آن امضا کردند. تاریخ امضای ایشان 1379/3/13 بود.
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
استاد علیاکبر دهخدا (متولد 1257 - درگذشت 7 اسفند 1334) ادیب، لغتشناس، سیاستمدار، شاعر، نویسنده و بنیانگذار لغتنامه دهخدا است. در شکل گیری شخصیت، پرورش و تربیت استاد دهخدا، سه نفر نقش به سزایی داشتند: مادر وی، مرحوم آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی فقیه نواندیش البرزی و مرحوم شیخ غلامحسین بروجردی. استاد دهخدا در این باره می نویسد: «ارادت پدر من به مرحوم شیخ هادی، به من به ارث رسید. [من] از افکاری بکر او به قدر استعداد خود بهره ها بردم. و خلاصه اینکه مربی قلب و فؤاد، یعنی وجدانیات من، آن مادر بی عدیل، و معلم دانش های رسمی من، آن دانشمند متأله (مرحوم شیخ غلامحسین بروجردی)، و تقویت عقل من از مرحوم شیخ هادی ـ طاب ثراه ـ بود و کم و بیش هرچه دارم، از این سه وجودِ استثنایی است. و برای کمتر کسی این سه نعمت یک جا جمع شده است.»
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
شب شعر فجر و تجلیل از استاد عباس براتی پور شاعر فرهیخته هشتگردی
ساوجبلاغ - تهمینه حیدری - خبرنگار روزنامه عصر توسعه
مراسم شب شعر فجر و تجلیل از شاعر هشتگردی استاد عباس براتی پور با حضور علی شجری پور رییس کمیسیون فرهنگی شورا، مسولین، شاعران و اعضای انجمن ادبی شهرستان ساوجبلاغ در فرهنگسرای امام علی (ع) هشتگرد برگزار شد. در ابتدای مراسم دکتر حسین عسگری پژوهشگر ساوجبلاغی که عمر خود را صرف پژوهش در حوزه البرزشناسی کرده است سخنرانی و به پیشینه تاریخی و مذهبی شهر هشتگرد و دلایل نامگذاری آن اشاره کرد و افزود: خوشبختانه با حمایت شهرداری و شورای اسلامی این شهر، تالیف کتاب «تاریخ هشتگرد» آغاز و مطالب مشروحی از وجه تسمیه، پیشینه و مشاهیر شهر در آن موجود خواهد بود. حسین جوادان عضو شورای اسلامی شهر هشتگرد، هدف از برگزاری شب شعر فجر را بازخوانی و تجلیل از سروده های نفیس شاعران شهرستان در خصوص دهه مبارک فجر دانست و گفت: شهر هشتگرد مرکز شهرستان هنرمندپرور ساوجبلاغ همیشه شاهد اولین ها بوده و اینک اولین شب شعر فجر نیز با همکاری شورای اسلامی و شهرداری هشتگرد و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در این شهر با استقبال خوب هنرمندان و شاعران برگزار گردید. جوادان گفت: ترغیب جوانان و نوجوانان به شعر گویی، ارتقاء فرهنگ کتابخوانی، تجلیل از پیشکسوتان و نیز گردهم آیی شاعران انقلابی و آیینی از اهداف دیگر این مراسم بوده است. وی در خصوص ایده برگزاری مراسم افزود: چندی پیش استاد حسین عسکری که تالیفات فراوانی نیز در حوزه ساوجبلاغ پژوهی دارند مطلبی با عنوان «سرهنگ ساوجبلاغی که شاعر شد» در یکی از نشریات چاپ نمود و این مطلب شروعی برای آشنایی و مصاحبه با استاد عباس براتی پور شاعر برجسته آیینی و مذهبی گردید که خود را ساوجبلاغی و اهل هشتگرد دانسته است.
عباسعلی براتی پور که به عباس براتی پور شهرت یافته پس از مهاجرت خانواده از هشتگرد، در سال 1322 در تهران متولد شد. وی سومین فرزند خانواده شش نفری است. پس از اتمام دوران دبستان و دبیرستان در سال 1341 به استخدام نیروی هوایی درآمد و در سال 1342 به کشور آمریکا برای گذراندن دوره فنی اعزام شد. در سال 1355 نیز برای بار دوم اعزام و دوره تکمیلی الکترونیک را طی کرد. در مدت سه سالی که در دو نوبت در خارج تحصیل میکرد دورههای مختلف آموزشی و مشاوره را نیز گذراند. در طول خدمت بیشتر به آموزش زبان و الکترونیک مشغول بود تا اینکه در سال 1372 با درجه سرهنگی بازنشسته شد. مدارک تحصیلی وی در رشته زبان و الکترونیک معادل لیسانس است. گفتنی است، براتی پور علاقه به ادبیات و شعر را از اواخر دوران دبیرستان در خود یافت و متون ادبی و شعر را زیاد مطالعه میکرد. در سال 1388 که به عضویت کتابخانه مجلس شورای ملی (آن زمان) درآمد، فرصتی یافت که مطالعه کتابهای سودمند ادبی را در برنامه روزانه خود قرار دهد و در این مدت به سرودن شعر نیز بپردازد و حتی زمانی که وی در خارج تحصیل می کرد، از سرودن شعر و فکر روی شعر غافل نبود.
استاد براتی پور در شب شعر فجر شهرستان ساوجبلاغ، از اصالت هشتگردی خود سخن گفت و آن را سبب افتخار دانست. استاد براتی پور در تشریح نقل مکان خانواده از هشتگرد به تهران، شغل نظامی پدر را دلیل این مهاجرت عنوان کرد و از برگزارکنندگان مراسم تقدیر نمود. استاد مصطفی محدثی خراسانی، استاد اسماعیل امینی و استاد فریبا یوسفی از شاعران برجسته معاصر نیز میهمانان این برنامه بوده و به شعرخوانی پرداختند.
روزنامه پیام آشنا، ش 714
نکوداشت شاعری نامدار که ریشه در هشتگرد دارد
در روز 24 بهمن 1398 با برنامه ریزی شورا و شهرداری هشتگرد و همکاری انجمن ادبی ستاک، آیین نکوداشت جناب استاد عباس براتی پور شاعر شناخته شده کشوری که ریشه در شهر هشتگرد دارد، در فرهنگسرای امام علی علیه السلام برگزار شد. در این آیین، آقایان دکتر اسماعیل امینی، مصطفی محدثی خراسانی، اسماعیل آل احمد، مهراب حیدری، صادق بابکان و سرکار خانم فریبا یوسفی و چند تن از شاعران جوان ساوجبلاغی شعر خواندند و سخن گفتند. در پایان، حسین جوادان، گفت و گویی شنیدنی با استاد براتی پور رقم زد. بنده هم در آغاز این آیین گرم و صمیمی، مروری تاریخی بر خاستگاه استاد براتی پور یعنی شهر هشتگرد داشتم. آقایان عبدالله باکیده، حمیدرضا نادری، علی آقامحمدی، رسول انصاری، علی شجری پور و قدرت الله صیادی نیز از دیگر میهمانان این مراسم بودند. در مجموع شبی خوش و خاطره انگیز بود.
حسین عسکری - 25 بهمن 1398
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
روزنامه عصر توسعه، سال ششم، دوشنبه 28 بهمن 1398، ش 554، ص 5.
لطفاً سری به هشتگرد بزنید...
شهرداری هشتگرد در اقدامی قابل تحسین، اثرگذار و ماندگار، نمادهایی از ظروف سفالین محوطه باستانی خوروین مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد مسیح و تپه ینگی امام متعلق به دوره ایلخانیان را در میدان های اصلی شهر هشتگرد نصب کرده است. این حسن سلیقه، نشانگر کتابخوانی و آگاهی تاریخی متولیان این امر است. به فاصله کمی از هشتگرد، شهرستانی به نام نظرآباد، میراث دار مدنیت و فرهنگ 9000 ساله ای در محوطه باستانی ازبکی است. محوطه ای که از شهرت ملی و جهانی برخوردار است و چند سالی است بحث ثبت آن در فهرست میراث فرهنگی جهانی یونسکو مطرح شده است. در شهرستان 160 هزار نفری نظرآباد، از نصب طرح های حجمی از سفالینه ها و دیگر یافته های ارزشمند باستانی محوطه ازبکی خبری نیست که نیست. آیا این برهوت فرهنگی، نشانگر فقدان آگاهی تاریخی و فرهنگی مسئولین این شهرستان مظلوم نیست؟
حسین عسکری
6بهمن 1398
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
نماد برگرفته از آثار محوطه باستانی خوروین (هزاره دوم پیش از میلاد مسیح) که در یکی از میدان های شهر هشتگرد نصب شده است.
نماد برگرفته از آثار تپه تاریخی ینگی امام (دوره ایلخانیان) که در یکی از میدان های شهر هشتگرد نصب شده است.
از نزدیک کردن مرزهای علم و دین تا کتاب سوزی سفیهانه
استاد اسماعیل یعقوبی
(نویسنده و البرزپژوه)
همواره مبلغان دینی و فرهیختگان حوزه علمیه قم در این چند دهه اخیر (هفتاد ساله) از آنجا که سعی و تلاشی همه جانبه را برای نزدیک کردن مرزهای علم و دین و از همه با اهمیت تر محو کردن جدایی حوزه و دانشگاه از خود بروز داده اند و شخصیت هایی مانند شهید مطهری و شهید بهشتی و شهید مفتح و... تلاش می کردند تا فکر جوان معاصر دانشگاهی و آشنا با علم و فرهنگ و فلسفه امروزی را با دین آشنا سازند و این ادعا را به اثبات برسانند که علیرغم تفکر غرب گرایی و مخالفان و مغرضان دین ستیز، اسلام دینی کامل و همه جانبه نگر و منطقی و عقل گراست و پیامبر اسلام منادی علم و معرفت و تفکر و تعقل است و با برشمردن آن همه کتاب ها و آثار علمی که از بزرگان و دانش اندوزان و دانشمندان و دانشوران و به رخ کشیدن پزشکان و عالمان علوم تجربی و ریاضی و... چون بیرونی و خوارزمی و شیخ الرئیس و رازی و... به جهانیان و این ادعا که قرنها مسلمانان داعیه دار علم و ایرانیان در علم پروری سری در میان سرها داشته اند و خصوصاً مسلمین درعلم پزشکی به فرموده پیامبر خویش رفته اند که: العلم علمان علم الادیان و علم الابدان!
و بالاخره در میان این همه فخر و افتخار و خوش خرامیدن و چشم جهانیان را به خویش معطوف کردن و دهانی به درازای فلک گشودن در هر کوی و برزن و کتاب و دفتر و رسانه ملی صدا و سیما و وقت عزیز خلایق را به این جملات معطل کردن که: ما مسلمانان قرنها پیشتازان علم و دانش بوده ایم و غربیان هر چه از این میان دارند جز آن که ریزه خواران این درگاهند و به هر جا که رسیده اند از این میراث به ارث برده اند! و گاه برخی از این گفتار هم عبور کرده آنان را نه تنها میراث دار علوم مسلمین نمی دانند که غربیان را دزدان و سارقان علم مسلمین معرفی می کنند! و آن همه تمسخر و سیاه نمایی قرون وسطای غربی که چه کتابها و آثار علمی و چه تعداد دانشمندان و متفکرانی که توسط کلیسا سوزانده شد و تاریخ را به گواه گرفتن و مقامات کلیسا را ابله و نادان معرفی کردن !آری به ناگاه در این هیاهو و غوغا و فغان و فریاد از تاریخ کتاب سوزی دوره میانه و به سخره نگریستن تاریخ علم سوزی و پیکر دانشمندان را بر دار کردن و... از این نمد کلاهی برای خویش دوختن که: ما طاوس علیین علمیم!
مردی در لباس علم و فقاهت و حوزه قم و مدعی علم طب اسلامی! که به گفته برخی معتقدان به ساحت منیع علمی ایشان و شنیده ها که ایشان ده ها هزار روایت طب اسلامی را فراهم آورده! یک کتاب در علم پزشکی را با صلوات بر پیامبری که مبشر علم و دانش بود «به آتش کشید» آری این خبر درست است و آن چنان روح و دل یک انسان شیفته علم را می آزارد و دود تعجب از سر آدمی بر می خیزد که: آیا آن همه ادعاها در پیوند علم و دین و نگاه مطهری ها و بهشتی ها و مفتح ها و باهنرها در نقد قرون وسطا و کتاب سوزی کلیسا و... اگر درست باشد و بعد از چهل سال از گذشت دوران انقلاب فرهنگی چه شده که در حوزه علمیه قم توسط یک چنین کسی که مدعی علم است باید کتابی علمی سوزانده شود و هیچ صدای اعتراضی در مقابل این عمل وقیحانه کاملاً ضد علمی و اسلامی صورت نگیرد. این عمل به قدری وقیحانه است که آبروی حوزه و مدار و مبنای علمی آن را تهدید می کند و زخمی جان کاه، بر قامت سنت علمی مسلمانان خصوصاً حوزه علمیه قم وارد می آورد. حقیر این عمل وقیحانه و از سر جهل را سخت محکوم می کنم و با تمام وجودم از کیان سنت حوزوی شیعی دفاع کرده از مسولان امر می خواهیم که با عامل چنین عمل سفیهانه ای سخت برخورد کنند.
اسماعیل یعقوبی
6 بهمن 1398
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
درباره کتاب هاریسون
پروفسور تینسلی رادلف هاریسون 18 مارس 1900تا 4 اوت 1978 میلادی در 15سالگی از دبیرستان فارغ التحصیل شد و وارد دانشگاه میشیگان شد بعد به دانشگاه جان هاپکینز رفت و تخصص دانشگاهی خود را در بیمارستان بنت بریگ هام در بوستون گذراند. کتاب «اصول طب داخلی» او یکی از مهمترین و اصلی ترین منابع درسی طب داخلی است. این کتاب در 1950 منتشر شده و ویرایش بیستم آن در 2018 متتشر گردیده است. این کتاب موضوعات فراوانی مانند عصب شناسی تا بیماریهای عفونی را شامل می شود. این کتاب اخیرا توسط آقای تبریزیان که مدعی طب اسلامی است در قم به آتش کشیده شد!
شورای شهر هشتگرد عطر فضیلت گرفت
حسین جوادان
فعال فرهنگی و عضو شورای اسلامی شهر هشتگرد
روز سهشنبه اول بهمن 1398 روزی فراموش نشدنی در پارلمان شهری هشتگرد بود. دو دانشمند سترگ که هر دو ریشه در خاک هنرخیز البرز دارند، کریمانه و متواضعانه دعوت نمایندگان مردم را پذیرفتند و با حضور در جلسه رسمی شورای اسلامی شهر هشتگرد به این نهاد مردمی عطر و بوی فضیلت و فرهنگ دادند. پروفسور حکمتاله ملاصالحی استاد دانشگاه تهران و بنیانگذار دانش فلسفه باستان شناسی در ایران و دکتر حسین عسکری نویسنده و البرزپژوه نامدار با حضور پر خیر و برکت خود، مشعل فرهنگ و هنر را در هشتگرد، مرکز شهرستان تاریخی و فرهنگی ساوجبلاغ فروزان کردند. اعضای شورا هم به خود میبالیدند که افتخار میزبانی از چنین میهمانان فرهیختهای را دارند و هم بیتاب بودند تا ببینند این دو استاد فرزانه چه ارمغان و پیامی برایشان دارند.
استاد ملاصالحی از لزوم تناسب معماری با فرهنگ و هویت ایرانی و اسلامی گفت و مسئولیت مهم شهرداریها در ساماندهی به نمای ساختمانها و مناظر شهری را گوشزد کرد و یادآور شد که علت آرامش و نشاط انسان در جایی چون میدان نقش جهان، به دلیل نسبت معماری آن میدان باشکوه با ریشهها و اصالتهاست. ایشان مقوله درختکاری خصوصاً در حاشیه آزادراه کرج - قزوین را یک امر حیاتی دانست و مرمت و بازگشایی محوطه باستانی ینگیامام و ساخت فضاهای فرهنگی و عمومی در اطراف آن بر پایه نظرات کارشناسی و بهرهگیری از طرحهای نخبگان در حوزه باستانشناسی و شهرسازی و تبدیل این گوهر درخشان باستانی به یک مرکز بزرگ فرهنگی را مسئولیت و تکلیفی مهم برای مدیریت شهری دانست. ایشان همچنین برپایی و برگزاری همایشها و جشنهای فرهنگی و هنری را موجب افزایش نشاط اجتماعی و ایجاد احساس آرامش و رضایتمندی در شهروندان و ایجاد حس تعلق خاطر آنان به محیط زندگی خود قلمداد کرد.
دکتر حسین عسکری که عمر خود را صرف پژوهش در حوزه البرزشناسی کرده است، از برگزاری موفق نخستین جشنواره فرهنگی هنری شهر هشتگرد تمجید کرد و استمرار این رویداد بزرگ را خواسته و انتظار به حق هنرمندان برشمرد و به نمایندگان مردم در پارلمان شهری هشتگرد یادآور شد که اهمیت هشتگرد به عنوان مرکز منطقه ساوجبلاغ تاریخی، ایجاب میکند که در تصمیمگیریها، نگاه را از مرزهای سیاسی و محدوده قانونی هشتگرد بر روی کاغذ فراتر ببریم و در تصمیمات فرهنگی خود، تمامی پهنه ساوجبلاغ تاریخی و کهن را در نظر داشته باشیم. این پژوهشگر و استاد دانشگاه همچنین به لزوم تالیف کتابی در خصوص تاریخ هشتگرد اشاره کرد و افزود که این اقدام ضروری موجب گشایش باب آشنایی امروزیان و آیندگان با این سرزمین تاریخی و همچنین فتح بابی برای تبادل نظر و ثبت آراء مختلف در این زمینه است. وی در ادامه خواست که از اهمیت افراد و اماکن مهم در شهر هشتگرد که به هر شکل، اهمیت و اعتباری در طول تاریخ داشتهاند غافل نباشیم و بزرگانی نظیر استاد عباس براتیپور که ریشه در این شهر دارند را پاس بداریم و با نصب لوح راهنما و نگارش توضیحات لازم در مقابل برخی بناها نظیر امامزاده ینگیامام، کاروانسرا و تپه باستانی ینگیامام، تپه تاریخی هشتگرد، امامزاده جعفر، مسجد جامع هشتگرد و بناهایی از این دست، شهروندان را با داشتههای تاریخی خود آشنا کنیم و از این راه، تفاخر و تعلق خاطر آنان به زادبوم خود را تقویت کنیم. عسکری در پایان، تعیین یک روز به عنوان روز فرهنگی هشتگرد را ضروری برشمرد و خواستار پیشنهاد چنین روزی بر پایه مطالعات مستند و تصویب آن در شورای فرهنگ عمومی شد تا بتوان هرساله در چنین روزی همایشهایی برای معرفی تاریخ و فرهنگ هشتگرد و ارائه دستاوردهای فرهنگی شهروندان و حضور سایر هممیهنان در هشتگرد برای آشنایی با گذشته و حال این شهر تاریخی برگزار کرد.
شهردار و اعضای شورای اسلامی شهر هشتگرد با اشتیاق زایدالوصفی، رهنمودهای این فرزانگان را به سمع قبول شنیده و بر لوح جان حک نمودند و خدای منان را بر این نعمات ارزنده شکر کردند و برآن شدند تا برای جامه عمل پوشاندن به این پیشنهادهای حیاتی و ارزنده، دست یاری به هم دهند و آستین همت را بالا زنند، چرا که حکیم خردمند طوس، فردوسی بزرگ فرمود:
به دانش گرای و بدو شو بلند
چو خواهی که از بد نیابی گزند...
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
گزارش وب سایت شهرداری و شورای اسلامی هشتگرد در این باره
«ینگی امام» روستای تاریخی متعلق به دوره صفوی از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز است که اکنون در محدوده شهر هشتگرد قرار دارد. این روستا در دوره صفویه، بارویی چهار ضلعی و بلند داشته که در هر ضلع آن چهار برج نگهبانی وجود داشت. اکنون آثاری از سه برج و بخشی از باروی این روستا برجای مانده است. سه اثر تاریخی شامل بقعه دو امامزاده، کاروانسرا و تپه تاریخی در ینگی امام وجود دارد که در سال های 1377 و 1379ش در فهرست آثار ملّی ایران به ثبت رسیده است. «یِنگی» در گویش ترکی ساوجبلاغی به معنای تازه و نو است. وقتی در اوایل قرن یازدهم هجری قمری گنبدی مشترک بر فراز مزار امامزادگان هادی و علی النقی از نوادگان امام موسی کاظم علیه السلام ساخته شد از آن پس به آن ینگی امام (= امامزاده نو) اطلاق گردید. این روستا در روزگار قاجار در ردیف املاک صدر اعظم میرزا علی اصغر خان اتابک (درگذشت 1325ق) ملقب به امین السلطان بوده که پس از مدتی به میرزا علی خان امین الدوله (درگذشت 1322ق) صدر اعظم بعدی واگذار شده است. امین السطان به هنگام صدارت، بقعه امامزدگان ینگی امام را مرمت کرد. سنگ قبری به تاریخ 1072ق در ورودی صحن امامزادگان قرار دارد و تاریخ مندرج بر روی ضریح چوبی مربوط به سال 1354ق است. تپه ینگی امام در جنوب غربی روستا و در شمال جاده کرج - هشتگرد واقع شده است. براساس کاوش های باستان شناختی، این تپه 18 متری متعلّق به دوره ایلخانیان است. کاروانسرا یا مهمانخانه چهار ایوانی ینگی امام بنایی است منسوب به شاه عباس صفوی (درگذشت 1038ق) که در کنار تپه تاریخی ساخته شده است. طول خارجی آن 69 متر و عرض آن 60/67 متر است. این کاروانسرا در سه دوره صفویان، پیش از حکومت محمد شاه قاجار (درگذشت 1264ق) و مقارن با نخستین سفر ناصرالدین شاه قاجار (درگذشت 1313ق) به فرنگ رونق داشته و در بیشتر سفرنامه های ایرانی و خارجی روزگار قاجار از این کاروانسرا یاد شده است. کاروانسرای ینگی امام به هنگام حکومت مظفرالدین شاه قاجار (درگذشت 1324ق) دچار حریق شده و پس از آن متروک ماند. در رویدادهای مربوط به نهضت مشروطه خواهی ایرانیان، از این کاروانسرا به عنوان پایگاه قوای مسلح دولتی و مشروطه خواه استفاده شده است.
منابع: پرویز ورجاوند، سرزمین قزوین، ص 115؛ ابوالقاسم حاتمی، آثار تاریخی ساوجبلاغ و نظرآباد، ص 176؛ سفرنامه میرزا محمدحسین فراهانی، ص 14؛ شماری از بقعه ها، مرقدها و مزارهای استان تهران و البرز، ج 1، ص 279؛ فصلنامه گلستان هنر، ش 11، ص 26؛ ویژه نامه پژوهش های باستان شناسی استان تهران در سال 1385، ص 53؛ سفرنامه یوشیدا ماساهارو، ص 230؛ علی دیوسالار (سالار فاتح)، فتح تهران و اردوی برق، ص 81؛ خاطرات حاج سیاح یا دوره خوف و وحشت، ص 203.
- این مقاله یکی از مدخل های جلد شانزدهم دایره المعارف تشیّع است که زیر نظر استادان بهاءالدین خرمشاهی و کامران فانی منتشر می شود.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «روستای صفوی در استان البرز»، ماهنامه قاف البرز، ش 5، دی 1398، ص 8.
17 دی 1346 سالروز مرگ دردناک جهان پهلوان غلامرضا تختی است. او در اواخر عمر با گرایش به جبهه ملی، در صف مخالفان حکومت پهلوی قرار گرفت. از این منظر با آیت الله سید محمود علایی طالقانی فقیه مبارز و نواندیش البرزی در یک سنگر بود. در عکس فوق که مربوط به سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است، آیت الله طالقانی در مسجد هدایت تهران با اهدای قرآن کریم از تلاش های اجتماعی تختی تقدیر کرد. این دو شخصیت که از علاقه مندان به دکتر محمد مصدق به شمار می روند، پس از درگذشت او در 14 اسفند 1345، بر مزار او در روستای احمدآباد از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز حاضر شدند. تختی در چهلم مصدق (بهار 1346ش) با وجود تهدیدات ساواک به احمدآباد آمد. در حالی که گروهی از کارگران کارخانجات نساجی مقدم با سازماندهی سرهنگ علی اکبر مولوی رییس بی رحم و مخوف ساواک تهران به مدفن مصدق آورده شده بودند تا ضد مصدق و مصدقی ها و سلامتی محمد رضا شاه پهلوی شعار دهند و دعا کنند. بین آمدن او به احمدآباد و مرگش، فاصله چندانی نیست...
حسین عسکری
17 دی 1398 - مشهد مقدس
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
با حضور نویسنده اثر برگزار شد؛
نقد و بررسی کتاب «بیداری دشت کهن» در کتابخانه عمومی الهادی ساوجبلاغ
در هفتم دی 1398 نشست نقد و بررسی کتاب «بیداری دشت کهن» نوشته حسین عسکری، با حضور نویسنده اثر در کتابخانه عمومی الهادی ساوجبلاغ برگزار شد .به گزارش روابط عمومی ادارهکل کتابخانههای عمومی استان البرز، به همت اداره کتابخانههای عمومی شهرستان ساوجبلاغ و با همکاری دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری البرز و کانون آفرینشهای ادبی شهرستان ساوجبلاغ نشست نقد و بررسی کتاب «بیداری دشت کهن» با حضور حسین عسکری، نویسنده اثر؛ رضا قاسمپور، روزنامه نگار و منتقد؛ حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل آل احمد، نویسنده و منتقد؛ کاظم قاسمی، معاون امور کتابخانههای ادارهکل استان؛ داوود اسدی، رییس اداره کتابخانههای عمومی ساوجبلاغ، جمعی از چهرههای شاخص فرهنگی شهرستان و اهالی کتابدوست ساوجبلاغی در کتابخانه عمومی الهادی برگزار شد.در ابتدای این نشست، حسین عسکری، نویسنده کتاب با بیان شرح مختصری از شرایط نگارش کتاب و روشهای جمعآوری اطلاعات و اسناد مربوط به آن، اظهار داشت: کتاب «بیداری دشت کهن» به پیشینه مبارزات انقلابی در منطقه ساوجبلاغ از سالهای قبل انقلاب تا سال 1368 پرداخته و در تدوین آن از منابع و اسناد به دست آمده از ساواک و منابع شفاهی بهره گرفته شده است.
وی در ادامه با تشریح بخشهای کتاب، اظهار داشت: فصل اول کتاب با عنوان «مبارزات اسلامی پیش از دوره پهلوی» به سابقه مبارزات سیاسی در دوران قاجار به ویژه به فعالیتهای روحانیون برجسته در منطقه ساوجبلاغ میپردازد. در فصل دوم با عنوان «وضعیت اقتصادی و اجتماعی ساوجبلاغ در دوره پهلوی» تلاش شده تصویری مستند از وضعیت اقتصادی و اجتماعی منطقه در دوره پهلوی ارایه شود. فصل سوم کتاب نیز با عنوان «مبارزات اسلامی در دوره پهلوی» مفصلترین فصل کتاب است که در واقع فعالیتهای انقلابی و مبارزات افراد در منطقه ساوجبلاغ و ساوجبلاغیهای خارج از این منطقه را شرح می دهد. فصل چهارم با عنوان «مبارزات ملی در دوران پهلوی»، به فعالیتهای جریان ملی مخالف حکومت پهلوی با محوریت روستای احمدآباد پرداخته و در فصل پنجم نیز با «عنوان مبارزات اشتراکی در دوره پهلوی» به فعالیت جریان چپ از جمله حزب توده، حزب اراده ملی، حزب دهقان در ساوجبلاغ اشاره شده است.
نویسنده کتاب «بیداری دشت کهن» در ادامه با بیان اینکه گردآوری اسناد معتبر به ویژه در مورد برخی از وقایع، کار مشکلی بوده، تصریح کرد: این کتاب به نوبه خود قطعا دارای نقاط ضعف و قوت است ولی اولین نمونه در موضوع مذکور بوده و امیدواریم در آینده و با ورود محققان و نویسندگان دیگر در این عرصه، کتابهای خوب و قابل دفاعی نیز در این زمینه داشته باشیم. در ادامه حجت الاسلام اسماعیل آل احمد از نویسندگان و منتقدان البرزی با قرائت پیام دکتر حکمت الله ملاصالحی، استاد دانشگاه تهران و مدرس مدعو دانشگاه آتن در این نشست، به نقد و بررسی فنی، ویراستاری و محتوایی کتاب پرداخت. وی با بیان اینکه قطعا برای نگارش این کتاب پژوهش جامعی صورت گرفته، اظهار داشت: نویسنده از منابع زیادی برای تکمیل مطالب خود استفاده کرده که قابل تحسین است اما با این وجود رفع نواقص مطرح شده در چاپهای بعدی این کتاب بیتردید بر قوام بیش از پیش آن خواهد افزود. رضا قاسمپور، روزنامه نگار و منتقد کتاب نیز به صورت مجمل به بیان دیدگاههای خود در خصوص این کتاب پرداخت و آن را از حیث موضوع بیبدیل ارزیابی کرد. وی در ادامه با اشاره به اینکه کتاب حاضر به جهت ارایه تصویری جامع از روند مبارزات انقلابی در منطقه ساوجبلاغ بینظیر است، آن را یک مستند درخور برای به تصویر کشیدن وضعیت اقتصادی و اجتماعی ساوجبلاغ و منطقه غرب استان البرز دانست. در خاتمه نشست نیز، برخی از فعالان فرهنگی ساوجبلاغ به ارایه نظرات و دیدگاههای خود در مورد کتاب و موضوعات مطرح شده پرداختند. گفتنی است، کتاب «بیداری دشت کهن: تاریخ انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ و نظرآباد» به سفارش دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان البرز تولید و توسط انتشارات سوره مهر در قطع وزیری و 424 صفحه در سال 1397 منتشر شده است.
گزارش فوق در وب سایت اداره کل کتابخانه های عمومی استان البرز
حجت الاسلام والمسلمین سید مقتدا حسینی، هوشنگ حسین زاده، دکتر مهدی اصل زعیم، حسین جوادان
حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل آل احمد
دکتر رضا قاسم پور
_________________________________________
پیام استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به آیین نقد و بررسی کتاب «بیداری دشت کهن» نوشته حسین عسکری
شهر هشتگرد، کتابخانه الهادی، 7 دی 1398
بسم الله الرحمن الرحیم. خدمت میزبانان ارجمند و میهمانان معزز سلام عرض می کنم. آیین و رسم مبارکی که اینک در اینجا زیر سقف سالن اجتماعات کتابخانه الهادی شهر هشتگرد برگزار می شود و به نام آشنا و نیک آقای دکتر حسین عسکری پژوهشگر ممتاز و صاحب نظر دیار ما آذین بسته است و موضوعش نقد و بررسی یکی از میان چندین اثر مهم و آموزنده و مفید و مانای ایشان «بیداری دشت کهن» است؛ رویدادی است فرخنده و فرهنگی و تاریخی و موثر در شکوفان شدن و به بار نشستن هرچه بیشتر و بیشتر دانش و دانایی و اندیشه و آگاهی مدنی و معنوی و کیفیت فرهنگ و زندگی مردم شریف شهر و شهرستان و استان و ایران ما. با قلم توانای دوست نازنین و یار غارِ سال های اخیرِ پر قبض و بسط و فراز و فرود زندگی ام آقای دکتر حسین عسکری سالهاست که مأنوس هستم و دانه چین خرمن دانش و دانایی ایشان. هرچند متأسفانه این بار نیز بخت با بنده یار نشده است و توفیق حضور در مراسم را نیافته ام لیکن خود را در آن سهیم می بینم و در زمره مشارکت کنندگان معزز می یابم. فحوای پیامی که اینک به زبان گویا و رسای دوست نازنینمان جناب حجت الاسلام آقای اسماعیل آل احمد خدمتتان قرائت می شود موید راستی و درستی و صدق مدعای این قلم است.
لازم می بینم و فرصت را مغتنم می دانم به دو نکته که هم مناسبت با موضوع نشست دارد هم با شخصیت متین و سنگین و دانش و منش نویسنده توانای بیداری دشت کهن ربط وثیق دارد مجمل و کوتاه اشاره بشود: نخست آنکه وسعت و جغرافیای اطلاعات و معلومات تاریخی و دانش و دانایی مدنی و معنوی و تأملات فکری آقای دکتر حسین عسکری بسیار فراختر و پر چین و شکن تر از کتابیست که در نشست امروز، موضوع نقد و بررسی دوستان و داوران ناقد ما گزیده شده است و قرار گرفته است. دو دیگر آنکه فضل و ادب و اخلاق و آداب دانی و شخصیت و منش متین آقای دکتر حسین عسکری در حصار هیچ یک از آثار ایشان محصور نمی شود و درنمی گنجد. بی اغراق و بی مداهنه و بی مبالغه نویسنده توانای بیداری دشت کهن ما آقای دکتر حسین عسکری یکی از شریف ترین و بیدارترین سنگربانان و میراثداران و مشعلداران تاریخ و فرهنگ مُلک و ملت ما در عهد دولت اسلام و قرآن طی دهه های پر فراز و فرود و حادثه خیز جامعه بعد انقلاب ما بوده اند.خداوند جانشان را از گزند روزگار ایمن بدارد و توفیق بیش از پیش در راهی که گام برمی گیرند و ره می سپارند نصیبشان بفرماید.
آمین!
حکمت اله ملاصالحی
دانشگاه تهران: 1398/10/6 هجری شمسی