دیشب کتاب «حقوق معلولان از نظر قرآن کریم: آرای تفسیری سید محمود طالقانی» را ورق می زدم و همزمان از خبر 20:30 بازتاب های قتل رومینا را می شنیدم. از درگذشت آیت الله طالقانی (فقیه نواندیش و مجاهد البرزی) 41 سال می گذرد اما از تکاپوهای اجتهادی او می توان در سال 1397، حقوق معلولان را احصا کرد. این یعنی نواندیشی و اجتهاد پویا که فقه و فقاهت را روزآمد و کارآمد می کند؛ شریعت را به عرفان، اخلاق و حکمت قرآنی پیوند می زند و همه تنگناهای بشر امروز را به رسمیت می شناسد و راهکارهای دینی برای زیست فردی و اجتماعی او ارایه می کند. این روزها که اخبار قتل دردناک رومینای نوجوان با داس جهالت پدرش، همه ایرانیان را خشمگین و آزرده خاطر کرده، چقدر جای فقیهان پویا خالی است که با نهیب آگاهی بخش و تفسیری روشمند، فهم غلط از ناموس پرستی، ولایت پدر و... را کنار زنند و کمک کنند به رشد و تعالی فرهنگ عمومی و ارتقای زیست اخلاقی و معنوی ایرانیان. به گمانم می توان از آرای آیت الله طالقانی در سال 1399، حقوق کودکان و نوجوانان را هم استخراج کرد. فقه پویا این ظرفیت را دارد...
حسین عسکری - 8 خرداد 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
البرز کهن همچنان در حسرت موزه
29 اردیبهشت روز جهانی موزه است. به همین مناسبت خواستم یادآوری کنم که آقای محمدی مدیر کل میراث فرهنگی البرز قول تاسیس چهار موزه را داده است. این وعده مبارک را بنده در سوم اردیبهشت 1399 در شهر نظرآباد از زبان ایشان شنیدم و خبر آن را هم در رسانه ها خواندم: 1. موزه محوطه باستان ازبکی؛ 2. موزه تاریخ معاصر در خانه دکتر مصدق در احمدآباد؛ 3. موزه صنعت نساجی در محل پیشین کارخانجات مقدم؛ 4. موزه مردم شناسی در محل قدیمی آسیاب مهدی آباد. پیش از آقای محمدی، مدیرکل سابق هم قول راه اندازی موزه های پیش گفته منهای ردیف سوم را داده بود. مستندات این دو قول جدید و قدیم همچنان در فضای مجازی و رسانه های مکتوب قابل ردیابی است. موزه در روزگار ما از عناصر مهم توسعه فرهنگی است و البرز از این جهت، وضع خوبی ندارد. به طور نمونه آثار محوطه های باستانی خوروین و اسماعیل آباد شهرستان ساوجبلاغ در موزه های تهران، کاشان، قزوین، تبریز و... پراکنده است. دل خوش می داریم به وعده مدیرکل محترم و منتظر می مانیم تا کلنگ تاسیس این موزه ها در البرز کهن بر زمین بخورد.
حسین عسکری - 29 اردیبهشت 1399
انتشار خبر وعده مدیرکل سابق میراث فرهنگی استان البرز مبنی بر راه اندازی سه موزه در شهرستان نظرآباد، خبرگزاری مهر، 27 آذر 1398
انتشار خبر وعده مدیرکل فعلی میراث فرهنگی استان البرز مبنی بر راه اندازی چهار موزه در شهرستان نظرآباد، خبرگزاری مهر، 6 اردیبهشت 1399
______________________________
یادداشت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی به مناسبت روز جهانی موزه و میراث فرهنگی
میثاق جوان البرز در ایستگاه نهم
شماره نهم دوهفته نامه «میثاق جوان البرز» به مدیرمسئولی آقای داود اسدی در روز چهارشنبه 21خرداد 1399در هشت صفحه رنگی منتشر شده است. در صفحه سوم این نشریه، یادداشتی کوتاه از بنده منتشر شده که درباره فقدان موزه در استان کهن البرز است. به دست اندرکاران این نشریه البرزی، خدا قوت عرض می کنم که در این روزهای بی حوصلگی کرونایی و فقر فعالیت های فرهنگی، چراغ رسانه های مکتوب را در استان البرز روشن نگه داشته اند. دست مریزاد.
حسین عسکری - 21خرداد 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
حلقه وصل در فرهنگ و هنر البرز
این عکس کمتر دیده شده، برگی از تاریخ فرهنگ و هنر استان البرز است. عکسی که در منزل و باغ شادروان استاد والی در روستای ولیان ساوجبلاغ ثبت شده و سه تن از دوستان پنجاه ساله و از سرمایه های فرهنگی ایران عزیز یعنی دکتر عباس منظرپور (تهران پژوه و نویسنده کتاب در کوچه و خیابان)، استاد جعفر والی (هنرمند برجسته سینما و تئاتر) و استاد جمشید مشایخی (چهره ماندگار هنر) در آن حضور دارند. چهره جوان تر عکس، آقا مهرداد کورش نیا (نویسنده و کارگردان خوش استعداد البرزی) است. پیوند دهندگی نسل جدید و قدیم هنرمندان سینما و تئاتر، از ویژگی های ایشان است. در این سال های آشنایی، بارها شاهد بودم که هوشمندانه، زمینه گفتگوهای محترمانه و آموزشی بین دو نسل را در محافل فرهنگی و هنری البرز فراهم می کرد. آقا مهرداد همچنان به هنرمندان جوان توصیه می کند که آداب گفتگو و همنشینی با بزرگان را فراگیرند و به کار بندند. بسیار متاثرم که از نعمت این سه بزرگ، محروم هستیم و بسیار خوشحالم که دوست و شاگرد فاضل این سه استاد، همچنان در سپهر فرهنگ و هنر استان البرز نفس می کشد ...
حسین عسکری - 23 اردیبهشت 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
معلم شهری، جامعه شناس روستایی
روز دوشنبه پانزدهم اردیبهشت 1399 دکتر هادی دیالمه در 87 سالگی در شهر کرج درگذشت و پیکرش در آرامستان روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ به خاک سپرده شد. با نام او از اواخردهه هفتاد خورشیدی آشنا هستم. در آن سال ها، به جهت نگارش کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» گذرم به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران افتاد تا پایان نامه دوره لیسانس او را ببینم. پایان نامه ای خواندنی با عنوان «مونوگرافی دهکده نظرآباد» که در سال 1343 زیر نظر دکتر احسان نراقی (مدیر موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران) تدوین شده است. چون اجازه ندادند از پایان نامه تصویری تهیه کنم، بیشتر از نیم روز در کتابخانه ماندم تا بخش های عمده ای از آن را وارد دفترم کنم. دکتر دیالمه در شهریور 1336 با ابلاغ رییس اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) شهرستان کرج، مدیر دبستان دولتی روستای نظرآباد شد. دانش آموزان دختر و پسر آن مدرسه، هفتاد نفر بودند. در آن سال ها، میرزا عبدالله مقدم مدرن ترین کارخانجات نساجی ایران را در نظرآباد راه اندازی کرده بود. این کارخانجات و به دنبال آن دیگر اقدامات فرهنگی، اجتماعی و عمرانی مقدم واکنش های متفاوتی را در بین اهالی و نخبگان برانگیخته بود. دیالمه در ردیف مخالفان مقدم بود. رگه هایی از دیدگاه ضد سرمایه داری او در پایان نامه اش بازتاب پیدا کرده است. به نظر می رسد این سرمایه دار ستیزی او از پایگاه مذهب و سنّت باشد نه تفکرات اشتراکی که کالای رایج آن روزگار بود. او با هوشمندی، نظراتش را از زبان کدخدا صفت الله خرمن بیز (درگذشت 1356) در قالب گفت و گوهای پژوهشی منتشر کرده؛ به طور نمونه درباره هدف تأسیس شرکت فلاحتی مقدم نوشته است: «مقدم این شرکت را در آستانه اصلاحات ارضی جهت ساماندهی به وضعیت اراضی کشاورزی روستای نظرآباد تأسیس کرد... وقتی این قریه را خریداری و اقدام به فعالیتهای کشاورزی کرد؛ چند سال پیش که بویی از مسأله تقسیم اراضی به مشامش رسید، شروع به احداث باغهای مختلف و بخشش آن به فرزندان و بستگان نزدیک خود کرد به طوریکه در حال حاضر شرکت فلاحتی مقدم را تشکیل داده و هر کدام دارای سهام مختلفی هستند و طبق قانون اصلاحات ارضی، زمینهای این قریه قابل تقسیم نیست زیرا سهم هر یک کمتر از میزان قابل تقسیم است.»
او ضمن اعتراض به مهاجرت های وسیع آن سال ها به نظرآباد نوشته است: «بدیهی است وجود عدهای کارمند از طبقات مختلف و تعدادی مهندس و طراح اروپایی و همچنین کارگران اصفهانی و بالاخره کشتکاران قمی و یزدی و افراد بومی دِه در یک محیط کوچک، معجون عجیبی به وجود آورده است و از اینجا است که تحولات اجتماعی دامنهداری شروع شده و روستاییان محل و اطراف را تحت تأثیر قرار داده است و بدینوسیله موجب تغییر کلیه شؤون زندگیشان شده است و حتی آداب و رسوم و معتقدات قبلی و به دنبال آن تعصبات مذهبی تقلیل یافته است.» در جایی دیگر از پایان نامه از زبان کدخدا صفت الله آورده است: «وقتی مقدم دِه را خریداری کرد؛ رعایا را به حضور خواند و گفت: نظر به اینکه شما نمیتوانید بذر از خود بکارید، بذر را من میدهم و نتیجه را نصف میکنیم؛ البته از هرگونه کمکی به شما دریغ نخواهم کرد. چون مالک، شخص متمولی است؛ مقداری پول به عنوان مساعده بین رعایا توزیع کرد و چندی نگذشت که بار دیگر رعایا را گرد هم جمع کرده و گفت: چون میخواهم زمینهای شورهزار جنوب ده آباد شود، بهتر است در آن ناحیه مشغول به کار شوید؛ البته با مصرف کودهای لازم، نتیجه بهتری خواهیم گرفت. به این طریق، زمینهای حاصلخیز و مرغوب ده را از چنگ ما گرفت و سپس به دیوارکشی و احداث باغهای مختلف پرداخت و دیری نپایید که نیمی دیگر از زمینهای بارور را به ساختمان کارخانه نساجی اختصاص داد و رفته رفته آب را بر روی باغچه و تاکستان رعایا بست و مردم را مجبور به واگذاری اراضی کرد و به این طریق درختان کهن را که با عرق جبین پدران ما آبیاری شده بود، خشک و ریشهکن کرد و باز هم آسوده نشد و چشم طمع به خانههای مسکونی ما دارد و ضمناً چون از نگهداری گاو و گوسفند ممانعت میکند و از طرفی دیگر مرتع و یونجهزاری برای چریدن موجود نیست به ناچار همه چیز را از دست داده و چارهای نداریم جز اینکه زن و فرزند خود را در مقابل مزدی ناچیز به کارخانه بفرستیم تا شاید بدینوسیله احتیاجات خود را تأمین کنیم.» دیالمه در ادامه این گفتوگو مینویسد: «چون سخن به اینجا رسید، کدخدا صفتالله آه سردی کشید و گفت: افسوس که نتیجه رنج صدساله پدران خود را مفت و مسلّم از دست دادیم.»
پیش از چاپ کتاب و پس از آن نتوانستم ردی از دکتر دیالمه بگیرم. می خواستم با مصاحبه پژوهشی، دانسته هایم را درباره نظرآباد قدیم تکمیل و تصحیح کنم. از فرهنگیان پیشکسوت منطقه هم سخنان متناقضی درباره او می شنیدم؛ یکی می گفت مهاجرت کرده و دیگری از مرگ و بیماری سخت او خبر می داد! به هر حال این بی خبری ادامه داشت تا روز 14 اردیبهشت 1399 که از طریق یادداشت کوتاه آقای زکریا مهرور (البرزپژوه) در کانال تلگرامی «برغان روستای کهن» مطلع شدم که او در قید حیات است. تلفنی با آقای مهرور هماهنگ کردم تا به دیدارش برویم اما متأسفانه به فاصله کمتر از 24 ساعت، آقای مهرور از مرگ دکتر دیالمه خبر داد. افسوس که فرصت ثبت خاطرات شفاهی این فرهنگی پیشکسوت درباره رویدادهای فرهنگی و اجتماعی دهه چهل و پنجاه خورشیدی استان البرز را از دست دادم.
دکتر هادی دیالمه متولد سال 1312 خورشیدی است. در 24 سالگی با عنوان معلم به منطقه ساوجبلاغ آمد. او در سال 1349ش مدتی رییس آموزش و پرورش شوش در استان خوزستان بود. در روستای برغان با خانم حلیمه رفیعی ازدواج کرد. حلیمه خانم پیش از آن ازدواج کرده و دو فرزند پسر داشت که پس از مرگ پدرشان در سال 1347ش، زیر سایه مهر پدری هادی دیالمه بزرگ شدند. یکی از آن پسرها، «علی بابازاده مقدم» است که در روز 22 بهمن 1357 در خیابان شهربانی سابق کرج به هنگام یورش مأموران حکومت پهلوی به تظاهرات کنندگان به شهادت رسید. شهید بابازاده مقدم متولد 10 آبان 1335 در ساوجبلاغ است که به اتهام فرار از سربازی و فعالیت های سیاسی، به یک سال و نیم زندان محکوم شد. پیکر این شهید انقلاب اسلامی در آرامستان امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شده است. با این اوصاف، دکتر دیالمه پدرِ شهید و علاوه بر آن عموی شهید دکتر عبدالحمید دیالمه است؛ شهید معروف انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر 1360 که اثرات حضور او همچنان در رویدادهای سیاسی پس انقلاب هم دیده می شود (رجوع کنید به کتاب حزب دیالمه، نوشته رحیم مخدومی، 1393). شادروان هادی دیالمه، دکتری جامعه شناسی داشت. تلاش در استخدام آموزگاران دبستان ابوریحان روستای برغان و ریاست اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) منطقه ساوجبلاغ از دیگر فعالیت های اجتماعی او است. در سال های پایانی عمر، بیشتر با هنر موسیقی مأنوس بود. چهار فرزند از او به یادگار مانده است: احمد بابازاده مقدم (تعمیرکار سردخانه های صنعتی)؛ محمد دیالمه (مدرس موسیقی)؛ میترا دیالمه (مدرس زبان انگلیسی)؛ مریم دیالمه (مامای بیمارستان امام خمینی کرج).
منابع: هادی دیالمه، مونوگرافی دهکده نظرآباد، ص 2، 12، 20؛ یادداشت زکریا مهرور در کانال تلگرامی برغان روستای کهن؛ حسین عسکری، دشتی به وسعت تاریخ، ص 216، 224؛ فرهنگ اعلام شهدا، ج 33 (استان البرز)، ص 60.
- نشر نخست این یادداشت در: حسین عسکری، «معلم شهری، جامعه شناس روستایی»، روزنامه پیام آشنا، سال 6، ش 1604، شنبه 20 اردیبهشت 1399، ص 8.
یادداشت فوق در روزنامه پیام آشنا
بازدید محسنی رییس آموزش و پرورش شهرستان کرج، هادی دیالمه رییس آموزش و پرورش منطقه ساوجبلاغ و میرزا عبدالله مقدم از کلاس درس احمد بکتاش در مدرسه شیروانی نظرآباد، 1346
کارخانجات نساجی مقدم در شهر نظرآباد
میرزا عبدالله مقدم بنیانگذار کارخانجات نساجی مقدم
صفت الله خرمن بیز (سمت چپ) کدخدای نظرآباد در دهه چهل خورشیدی
دکتر عبدالحمید دیالمه شهید انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر 1360
علی بابازاده مقدم از شهدای انقلاب اسلامی در استان البرز
حکم امام جمعه ساوجبلاغ 38 ساله شد
مرحوم شیخ عباس صبایی (1319 - 1386ش) نخستین امام جمعه منطقه ساوجبلاغ پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. او با پیشنهاد آیت الله شهید غلامرضا سلطانی (نماینده مردم کرج و ساوجبلاغ در مجلس شورای اسلامی) و موافقت امام خمینی (ره) از 19 اردیبهشت 1361 تا 1374 امام جمعه ساوجبلاغ بود. مهمترین فعالیت او در شهرستان ساوجبلاغ، تاسیس حوزه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام در سال 1362 است. این مدرسه، از پشتیبانی مراجع تقلید شیعه به ویژه آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی برخوردار بود. مرحوم صبایی به استقلال مالی حوزه اعتقاد داشت و در این راه مستغلاتی برای حوزه علمیه هشتگرد فراهم کرد. در کتاب «بیداری دشت کهن» درباره فعالیت های مذهبی و سیاسی او بیشتر نوشته ام.
حسین عسکری - 19 اردیبهشت 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
مبارزات نخستین امام جمعه ساوجبلاغ
____________________________
طی حکمی از سوی فرماندار ساوحبلاغ
حسین عسکری به عضویت انجمن کتابخانه های عمومی شهرستان ساوجبلاغ منصوب شد
حمیدرضا ورزشی فرماندار ساوجبلاغ، حسین عسکری را به عنوان عضو حقیقی انجمن کتابخانه های عمومی شهرستان ساوجبلاغ برای مدت چهار سال منصوب کرد. انجمن کتابخانه های عمومی در هر شهرستان متشکل از فرماندار به عنوان رییس انجمن و شهردار مرکز، رییس شورای اسلامی شهرستان، روسای ادارات آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی و کتابخانه های عمومی، وظیفه هدایت و رهبری و تعیین چهارچوب فعالیت های کتابخانه های عمومی شهرستان را عهده دار است. حسین عسکری البرز پژوه و دکترای مدیریت راهبردی دانش، نویسنده هفت عنوان کتاب با محوریت تاریخ و فرهنگ استان البرز است. او از فعالان فرهنگی و اجتماعی استان و نویسنده کتاب های بیداری دشت کهن، کتابشناسی ساوجبلاغ، روستای ایستا، کهن دشت، نقد دل، علمای مجاهد استان البرز و دشتی به وسعت تاریخ و صد مدخل در دایره المعارف تشیّع است.
- به نقل از: تصویر ساوجبلاغ (پایگاه خبری فرمانداری ساوجبلاغ) savojbolaq @
گزارشگر: محمد آسیابانی
11 اردیبهشت 1399 ساعت 8:30 - کد مطلب: 290009
میرزا رضا کرمانی وقتی با هدف ترور از استانبول به تهران برگشت به منزل شیخ هادی رفت و یک تومان از او خرجی گرفت. میرزا رضا در وقت استنطاق خود نیز چند بار نام شیخ را به عظمت بیان کرد. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، میرزا رضا کرمانی به تاریخ 11اردیبهشت 1275با ترور ناصرالدین شاه قاجار که آماده برپایی جشنهای مربوط به نیم قرن سلطنت خود میشد، دست به حرکتی عظیم زد و راه را برای دستیابی ایرانیان به مشروطه هموار ساخت. میرزا رضا شخصیت رنج کشیدهای بود، اما یک اتفاق مسیر زندگی او را تغییر داد. به شهادت منابع تاریخی تاجر وطن پرست دوران ناصری یعنی حاج محمدحسن امین الضرب، پس از آنکه میرزا در شغل دستفروشی خود از هستی ساقط شد، او را به استخدام درآورد و به خدمت میهمان خود یعنی آقا سیدجمال الدین اسدآبادی گمارد و میرزا رضا از همانجا با افکار نو و راه نجات میهن آشنا شد و بعدها به خدمت او در استانبول هم شتافت و از آنجا برنامه ترور را ریخت. میرزا از طریق ارتباط با سیدجمال الدین اسدآبادی با آزاده مرد آن دوران، فقیه قرآنی شیخ هادی نجم آبادی نیز مرتبط شد و از دانش این معلم مشروطه بهره گرفت. ارتباط میرزا با شیخ به حدی زیاد بود که در صورت استنطاق او نیز بازجو از این ارتباط پرسید و همچنین در تاریخ ثبت و ضبط است که تنها کسی که جرات داشت تا پس از اعدام میرزا رضا مراسم ترحیم برای او بگیرد، شیخ هادی نجم آبادی بود. شیخ هادی از نخستین علمای معاصر که ضرورت توجه به کرامت انسان را گوشزد کرد و مجالس درس او کنار خانهاش مشهور است.
به مناسبت سالروز این ترور با حسین عسکری درباره نقش شیخ هادی در این جریان به گفتوگو نشستیم. عسکری مدرک دکتری مدیریت راهبردی دانش دارد و مدرس دانشگاه، عضو هیات موسس موسسه رخسار قرآن و موسسه فرهنگی و هنری شمیم جوان البرز و نویسنده حدود صد مدخل در دایره المعارف تشیع است. «کتابشناسی ساوجبلاغ»، «نقد دل»، «بیداری دشت کهن»، «علمای مجاهد استان البرز»، «دشتی به وسعت تاریخ»، «کهن دشت» و «روستای ایستا» از کتابهای منتشر شده عسکری است. او همچنین کتاب «روستازادگان دانشمند» را نیز در دست انتشار دارد که معرفی 83نفر از بزرگان و نام آوران روستای نجم آباد است. عسکری یکی از معدود پژوهشگرانی است که به صورت تخصصی بر اندیشه شیخ هادی نجم آبادی کار کرده است.
- شیخ هادی نجم آبادی را معلم مشروطه خواندهاند. در منابع داریم پس از آنکه میرزا رضا از استانبول با قصد ترور به تهران آمد، به منزل شیخ هادی نیز رفت و قاعدتاً با او مشورت هم کرده است. نظر شیخ درباره ترور چه بود؟
- پیش از هر چیز بگویم که آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی، درگذشته به سال 1320 هجری قمری، روحانی نواندیش، آزادی خواه و قرآن پژوه عقل گرای روزگار قاجار بود که میتوان او را یکی از زمینه سازان فکری جنبش مشروطه خواهی ایرانیان دانست. فراموش نکنیم که ترور ناصرالدین شاه قاجار به دست میرزا رضا کرمانی، از پیش درآمدهای جنبش مشروطه خواهی است. شیخ هادی تنها کسی بود که به سال 1314ق پس از اعدام میرزا رضا کرمانی، در منزل خودش برای او مراسم چهلم گرفت. براساس متن بازجویی از میرزا رضا، زمانی که وی برای کشتن شاه قاجار آماده میشد، مشورت با شیخ را از یاد نبرد. البته شیخ او را نه نهی کرد و نه تأیید.
- نقش شیخ هادی در به ثمر رسیدن جنبش مشروطه را چگونه ارزیابی میکنید؟ پناه دادن میرزا رضا پس از بازگشت از استانبول در همین راستا ارزیابی میشود؟
- پیروزی جنبش مشروطه خواهی ایرانیان با صدور فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه قاجار به سال 1324ق یعنی چهار سال پس از مرگ شیخ هادی، رخ داد. از این رو، گرچه شیخ نقش مستقیمی در برپایی جنبش مشروطیت، همچون دو رهبر اصلی آن یعنی سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی نداشته است، اما نمیتوان تأثیرات فکری این روحانی نواندیش را در به تکاپو واداشتن مردم ایران برای آزادی خواهی و وقوع پیش درآمدهای مشروطیت نادیده گرفت. براساس اسنادی غیرقابل انکار، او با سید جمال الدین اسدآبادی بیدارگر شرق و از پدید آورندگان نهضت های اصلاحی در جهان اسلام، در ارتباط بود. به طوری که پس از پایه گذاری «انجمن پان اسلام» به وسیله سید در استانبول و تشکیل انجمنی به همین نام در تهران به وسیله دوستان و یاران سید، شیخ هادی نیز در زمره ایشان و از اعضای فعال آن انجمن بود. او در جریان انقلابهای جهانی قرار داشت و اخبار این رویدادها چه از طریق روزنامههای فارسی زبان چاپ خارج از کشور و چه به وسیله دوستان و شاگردان فرنگ رفته به وی میرسید. ترور ناصرالدین شاه قاجار به دست میرزا رضا کرمانی در بقعه حضرت عبدالعظیم واقع در شهر ری، در روز جمعه 17 ذیالقعده 1313ق اتفاق افتاد و طی آن به سلطنت پنجاه ساله توأم با استبداد چهارمین پادشاه سلسله قاجاریه پایان داده شد. شیخ که همواره در تلاش برای سقوط استبداد و نجات مسلمانان بود، میرزا رضا را که با هدف ترور شاه به تهران آمده بود، پناه داد.
- میرزا رضا در روند استنطاق توصیفات فوق العادهای از شیخ هادی دارد و از او با عنوان آدم ساز یاد میکند. درباره این استنطاق بگویید. چرا بعدها بازجویان متعرض شیخ هادی نشدند؟ هرچند که همه میدانستند که درب منزل شیخ به روی همه باز است و هرکسی میتواند به منزلش پناه ببرد و البته شیخ در میان شخصیتهای ذی نفوذ نیز طرفدارانی داشت.
- میرزا رضا در بازجوییها در پاسخ به پرسشی درباره ارتباطش با شیخ میگوید: «آقای حاجی شیخ هادی را از سایر مردم انسانتر میدانم، با او میشود دو کلمه صحبت کرد... مشرب آقای حاجی شیخ هادی معلوم است که چه قِسم صحبت میکند. او روز که کنار خیابان روی خاکها نشسته است، متصل مشغول آدمسازی است و تا به حال اقلاً بیست هزار آدم درست کرده است و پرده از چشمشان برداشته است و همه بیدار شده و مطلب را فهمیدهاند.» بدین سبب بود که به هنگام زندگی مخفیانه میرزا رضا در حرم حضرت عبدالعظیم پس از بازگشت از استانبول، دو شب میهمان شیخ هادی بوده و یک تومان هم از او به عنوان خرجی دریافت کرده بود. براساس اسناد تاریخی، اگرچه میرزا رضا درباره ترور شاه، گفتوگوی چندانی با شیخ هادی نداشته اما او را همعقیده خود میدانسته، چنان که میرزا در پاسخ به پرسش بازجوها مبنی بر اینکه شما از کجا در تمام این شهر، شیخ را انتخاب کردید و به منزل او آمدید، مگر سابقه و آشنایی اختصاصی با او داشتید؟ چنین گفته بود: «اگر سابقه و اختصاصی نداشتم که از من مهمانداری نمیکرد؛ حاجی شیخ هادی که به احدی اعتنایی ندارد تمام مردم را در کوچه روی خاک پذیرایی میکند.» در قسمت دیگری از بازجویی پرسیده شده بود: «مگر حاجی شیخ هادی با شما همعقیده و همخیال است؟» پاسخ میرزا این بود: «اگر همعقیده و همخیال نبود به منزلش نمیرفتم.» مظفرالدین شاه پس از به سلطنت رسیدن، دستور به دار آویختن میرزا را صادر کرد و حکم، صبح روز دوم ربیعالاول 1314ق در میدان مشق تهران به اجرا درآمد. اگرچه کم نبودند کسانی که از کار میرزا در کشتن شاه خشنود بودند اما تنها کسی که در بزرگداشت یاد میرزا، مجالسی هرچند مختصر در چهلم و سالگرد اعدام او برپا کرد، شیخ هادی بود.
- حاضران در مراسم ترحیم چهرههای ذی نفوذ و از دولتمردان بودند. این نشان دهنده نفرت از استبداد ناصری است.
- میرزا محمد ناظم الاسلام کرمانی (درگذشت 1337ق) نویسنده کتاب تاریخ بیداری ایرانیان و از شاگردان شیخ هادی، در اینباره نوشته است: «در دوازدهم ربیعالثانی 1314ق که چهل روز بعد از قتل میرزا رضا بود؛ در نزدیکی خانه حاجی شیخ هادی نجمآبادی، آقا میرزا حسن کرمانی با آقا شیخ محمدعلی دزفولی... و بعضی از اجزاء مرحوم حاجی شیخ هادی، چهلم میرزا را گرفتند... طعام حاضرین این مجلس، بادنجان بریان کرده و نان و نمک بود. فقط در این نقطه بود که طلب مغفرت برای میرزا رضا کردند... سال میرزا رضا را مرحوم حاج شیخ هادی نجم آبادی گرفت که از امینالدوله دعوت کرد و در ساعت پنج از شب گذشته مجلسی که حاضران آن سه نفر بودند: شخص حاج شیخ هادی و امینالدوله و یکی از محارم حاج شیخ هادی... طعام آن مجلس را خود حاج شیخ هادی مهیا نمود که طبخ حضوری کرده بود و آن عبارت بود از یک چارک برنج گرده و یک سیر روغن و دو سیر شیره و سه عدد نان. پس از صرف غذا، حاضرین طلب رحمت و مغفرت نمودند برای مرحوم میرزا رضا کرمانی. از نتایج این مجلس بود اقدام امین الدوله به افتتاح مدرسه رشدیه و ترویج معارف و تکثیر مدارس و مکاتب.» میرزا علی خان امین الدوله (درگذشت 1322ق) دولتمرد عصر ناصری و صدراعظم مظفرالدین شاه قاجار میرزا و میرزا حسن رشدیه مشهور به پیر معارف (درگذشت 1323ش) پیشگام در ایجاد مدارس جدید در ایران، هر دو از شاگردان و علاقهمندان به شیخ هادی بودند.
- در منابع تاریخی سخنی از شیخ هادی درباره اعدام میرزا رضا درج شده است؟
- میرزا محسن خان نجم آبادی فرزند شیخ محمدتقی مجتهد و نوه شیخ هادی، از مبارزان جنبش مشروطیت و نهضت جنگل است. او به سال 1336درگذشت. میرزا محسن درباره تأثیر شیخ هادی در شکل گیری اندیشهاش نوشته است: «دوران کودکی من مصادف بود با آخرین سالهای حیات مرحوم شیخ هادی نجم آبادی جد بزرگوارم. اخلاق و رفتار وی را همه میدانستند و میشناختند. افکار آزادی او با وضع روز تطبیق نمیکرد، به همین جهت وی همیشه از حکومت مطلقه اظهار نفرت میکرد و در خیال حکومتی به طرز جمهوری بود. این افکار در ما هم اثر کرد و بر روی همین سنخیت با آزادی خواهان و روشنفکران و کسانی که از وضع روز، ناراضی بودند آشنا شدم.» میرزا محسن نجم آبادی به خاطر میآورد که پدر بزرگش در سحرگاه دوم ربیع الاول 1314ق او را از خواب بیدار کرده و میگوید: «محسن، پاشو برو تماشا کن، میخواهند یک وطن پرست - یعنی میرزا رضا کرمانی - را اعدام کنند.»
دریافت صفحه با کد QR
گزارش فوق در وب سایت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)
__________________________________
حسین عسکری، «فقیه البرزی و ترور شاه قاجار»، روزنامه پیام آشنا، ش 1599، 13 اردیبهشت 1399، ص 8
__________________________________
در نهایت صداقت و شفافیت از محوطه ازبکی تا مسجد نجم آباد
امروز سوم اردیبهشت 1399 اتفاق مهمی در میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی شهرستان نظرآباد بود. مدیرکل جدید این اداره کل آقای محمدی و معاون میراث فرهنگی ایشان آقای دهقان مهرجردی با فعالان فرهنگی و اجتماعی شهرستان دیدار کردند. در این دیدار، گروهی از فعالان فرهنگی و اجتماعی به ارایه پیشنهادها و انتقادات خود پرداختند. در این جلسه در نهایت صداقت و شفافیت، آن چه که از گذشته تا حال بر سر میراث فرهنگی این دیار آمده با آقای محمدی در میان نهاده شد. در پایان نشست، آقای مدیرکل، نکات و وعده های ذیل را مطرح کردند:
1. برای ثبت جهانی محوطه باستانی ازبکی ضرورت دارد درباره تملک اراضی هشتاد هکتاری آن اقدام شود. باید ابتدا خواسته مالک آن ملک را برآورده کرد سپس برای ثبت جهانی آن اقدام کرد. معاون اداره کل میراث فرهنگی به سرعت، هیاتی از مرتبطان اداری و فعالان فرهنگی در این باره تشکیل دهند و کار را با دقت و سرعت به انجام برسانند.
2. برنامه بعدی، راه اندازی موزه باستان شناسی در محوطه باستانی ازبکی است. اشیای کشف شده در این محوطه که اکنون در موزه ملی ایران نگه داری می شود به این موزه آورده شود.
3. با توجه به اهمیت مردم شناسانه این شهرستان، ضرورت موزه مردم شناسی، ما را واداشت تا همین روزهای پیش، قرارداد لازم را جهت آماده سازی آسیاب مهدی آباد برای افتتاح چنین موزه ای منعقد کنیم. آقای مهندس صادقلو فرماندار محترم پذیرفتند تا با استفاده از ظرفیت ارزش افزوده، در این امر مهم به کمک ما بیایند.
4. در دیدار با شهردار محترم و عزیزان شورای شهر در جریان راه اندازی موزه صنعت در محل کارخانجات نساجی مقدم قرار گرفتیم. از همین شنبه پرونده راه اندازی این موزه را تشکیل می دهیم. دوستان دو نقطه از کارخانه را برای موزه صنعت آماده کرده اند.
5. با توجه به اهمیت تداوم روحیه ضد استعماری در مردم، توجه به کودتای آمریکایی - انگلیسی بیست و هشت مرداد 32 بسیار مهم است. معاون اداره کل میراث فرهنگی پس از مذاکره با هیات امنای قلعه احمدآباد مصدق، موافقت اولیه آنان را کسب کرده است. همین امسال راه اندازی آن موزه را انجام می دهیم.
6. درباره مرمت مسجد تاریخی نجم آباد هم اداره کل میراث فرهنگی در آبان سال 98 طرح خدمات بنا را تهیه کرده و از معاونت میراث فرهنگی وزارت، درخواست بودجه اضطراری کردند و کارشناسان مستقیم را تعیین کرده اند. تا این مرحله هم طی شود فعلا مهندس صادقلو با اختصاص بودجه از ارزش افزوده، برای مرمت مسجد موافقت کردند.
7. من از شما می خواهم همان حساسیتی را که درباره میراث فرهنگی دارید درباره صنایع دستی هم داشته باشید. ما با شهرداری محترم به توافق رسیدیم که محلی برای ارایه تولیدات صنایع دستی پیش بینی کنیم.
8. من دارم برنامه میان و بلندمدت می نویسم. تا زمانی که در این سمت هستم خودم پیگیر آن باشم و بعد هم برنامه را به مسوول بعدی بدهم.
آثار تاریخی نظرآباد ساماندهی می شود
کرج - خبرگزاری ایرنا: سرپرست اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز اعلام کرد که ساماندهی آثار تاریخی شهرستان نظرآباد در دستور کار قرار گرفته است. بنا به گزارش روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز، فریدون محمدی در حاشیه نشست با جمعی از اعضای انجمن ها و فعالان عرصه میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد افزود: با توجه به برخی حوادث (تخریب بخشی از مسجد تاریخی نجم آباد بر اثر بارش ها) در شهرستان نظرآباد و حساس شدن دوستداران میراث فرهنگی، جمعیت دوستداران و انجمنهای میراث فرهنگی این شهرستان درخواست دیدار و پاسخگویی مسوولان به برخی از مسایل موجود را داشتند که خوشبختانه توانستیم با آنها به نقطه نظرات مشترکی برسیم. وی بیان داشت: در دیدارهایی که با فرماندار و شهردار نظرآباد داشتیم موضوعات مهمی مورد بررسی قرار گرفت و به نتایج خوبی دست پیدا کردیم و نوید خوبی به دوستداران این عرصه دادیم .محمدی گفت: مرمت مسجد تاریخی نجمآباد، بازگشایی خانه موزه مصدق، ساماندهی محوطه تاریخی ازبکی و سایت موزه شدن آن و تجهیز آسیاب مهدی آباد به عنوان موزه از مواردی است که در دستور قرار دارد. سرپرست اداره کل میراث فرهنگی البرز افزود: از دیگر تصمیمات این نشست با مسوولان شهرستان نظرآباد نصب المان های تاریخی این شهرستان و راه اندازی مجموعه گردشگری و صنایع دستی در منطقه است. وی بیان داشت: اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان از تشکیل انجمن هایی عرصه میراث فرهنگی حمایت خواهد کرد زیرا این تشکل ها بازوی اصلی این اداره کل در حفاظت از آثار تاریخی استان هستند. شهرستان 160 هزارنفری نظرآباد واقع در غرب کرج مرکز استان البرز یکی از مناطق تاریخی کشور بوده که آثار 9 هزار ساله این شهرستان در مقر سازمان ملل متحد نگهداری می شود.
خبر فوق در وب سایت خبرگزاری ایرنا
_________________________
خودشیفتگی مدیر ناکارآمد این بار با استشهاد نابجا به کلام وحی
در روز 3 اردیبهشت 1399 پانزده تن از فعالان فرهنگی و اجتماعی شهرستان نظرآباد در نهایت صمیمیت، شفافیت و صداقت، وضعیت نابسامان میراث فرهنگی دیرپای این کهن دشت را با آقای محمدی مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز در میان گذاشتند. با تدبیر آقای مدیرکل، مدیر دفتر نمایندگی میراث فرهنگی نظرآباد در جلسه حضور نداشت. متاسفانه ایشان که عدم نظارت و ناکارآمدی اش، به میراث فرهنگی شهرستان از جمله محوطه ساسانی تینال تپه، مسجد تاریخی نجم آباد و دیگر آثار ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران آسیب های جدی و جبران ناپدیری زده، با خودشیفتگی و خودبسندگی آزار دهنده، این بار از کلام قدسی وحی سوء استفاده کرده و در واکنش به دیدار و گفت و گوی فعالان فرهنگی با مدیرکل محترم، آیه شریفه فوق را استوری کرده است. آقای ناکارآمد! استشهاد نابجا و غیر اخلاقی شما به کلام وحی را باور کنیم یا ویرانی مسجد تاریخی نجم آباد به جهت سوء مدیریت را. کمی به خود آیید که اخلاق و ادب مقدم بر قدرت است...
حسین عسکری - 4 اردیبهشت 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
بازتاب دیدار و گفت و گو با مدیرکل میراث فرهگی استان البرز در هفته نامه شهروند ما
مطالب مرتبط
_________________________
تخریب مسجد قدیمی نجم آباد به روایت خبرگزاری های ایسنا و ایرنا
بار دیگر ریزش سقف مسجد قاجاری نجم آباد در استان البرز
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 3
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 2
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 1
امروز آقای شهرام نجم آبادی این تصویر عجیب را برایم فرستاد. در صفحه معرفی شادروان دکتر محمود نجم آبادی (پدر تاریخ پزشکی ایران)، تصویر و مقاله بنده آمده است! به نظر می رسد ناخبرنگار این صفحه اینترنتی به سایت روزنامه اطلاعات رجوع و مقاله بنده درباره دکتر نجم آبادی را بدون ذکر نام نویسنده، کپی کرده و گمان برده تصویر دکتر نجم آبادی را هم پیدا کرده است. این یک اشتباه متداول نیست بلکه هشداری بر گسترش پدیده نامبارک «ناخبرنگاران بی سواد و سودجو» در عرصه رسانه ای پژوهش، فرهنگ و تاریخ است. و اما ویژگی های این خبرنگاران بدلی: 1. انتحال (سرقت ادبی) برایشان قبیح نیست؛ 2. خودشیفته هستند؛ 3. کتاب نمی خوانند و فرق سال شمسی و قمری را هم نمی دانند؛ 4. از کپی - پِست مطالب دیگران ارتزاق می کنند؛ 5. به شدت سیاست زده و گوشی برای شنیدن ندارند و... از نهادهای متولی انتظار می رود برای مهار رشد این پدیده نامبارک، فکری کنند. البته بنده همچنان ارادتمند خبرنگاران باسواد این عرصه هستم؛ خبرنگارانی که خود پژوهشگران قابل احترامی هستند.
حسین عسکری - شانزدهم فروردین 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
شادروان دکتر محمود نجم آبادی
اندیشهی سیاسیِ شیخ هادی نجمآبادی
سید علی فاطمی (پژوهشگر) با نگارش مقاله زیر، اندیشه سیاسی آیت الله شیخ هادی نجم آبادی فقیه نواندیش البرزی در روزگار قاجار را مورد بررسی قرار داد. این مقاله نخستین بار در جلد نهم کتاب «اندیشه سیاسی متفکران مسلمان» منتشر شده است. کتاب پیش گفته، زیر نظر دکتر علی اکبر علیخانی (دانشیار دانشگاه تهران) و در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تالیف و منتشر شده است. برای بررسی اندیشه سیاسی آیت الله نجم آبادی از دو منبع زیر هم استفاده شده است:
1. عسکری، حسین، «شیخ هادی نجمآبادی یکی از پیشگامان مشروطهخواهی»، در: دکتر ناصر تکمیل همایون، مشروطهخواهی ایرانیان، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، جلد 2، چاپ اول، 1384.
2. عسکری، حسین، «نجمآبادی، ستارهای در طوفان»، کیهان اندیشه، شماره 74، مهر و آبان 1376.
این روزها قدم نهادن ویروس منحوس کرونا توانست مانند یک حادثه و فکت سیاسی جناح ها و دیدگاه ها را در مقابل یکدیگر قرار بدهد و معرکه ای عجیب و غیر قابل تصور را خصوصاً در میان دو دیدگاه علم و تخصص و از سوی دیگر دست کم عقاید امامیه برانگیزد. این گونه جنجال ها که در سطح عمومی و فضاهای مجازی و گروه های اجتماعی واکنش ها برانگیخت آن قدر توان داشت که سطوح بالای سیاسی و جناح های حزبی را درگیر کند و از همه مهمتر گفتگو و جدل حوزویان و اهل تخصص خصوصاً در این که آیا تجمع در اماکن مذهبی مجاز است یا نه؟! به درگیری کشاند . این گونه بحث ها و جدل های علمی - عقیدتی در عین حال که دیدگاه های طرفین مناظره را نشان می دهد بازگو کننده نوعی واماندگی و نداشتن پاسخ درست در برابر برخی حوادث و وقایع گذرانده ولی بسیار اثرگذار از سوی نهادهای دینی و حوزوی است!
اسلام دینی است که متفکران دینی بارها و بارها بر عقلایی بودن و معقول بودن و همراهی آن با زمان و عدم مخالفت آن خصوصاً با علم تأکید ورزیده و در این باره چندین دهه مقالات، رسالات، کتاب ها و سخنرانی ها ساخته و پرداخته شده است. در این میان نقش مرحوم مطهری در تئوریزه کردن و همه آنها را با مقدمات عقلی و عقلایی بیان کردن بسیار مهم و اساسی است؛ او کسی است که امام او را پاره خود خوانده و از نظر امام اکثر آثار او خواندنی است و معیار درستی دارد! اما در این یک ماه و اندی که کشور ما مبتلا به ویروس کرونا شد به طور شگفت انگیزی از مراکز و اشخاص دینی درباره عدم تجمع در مکان های زیارتی مطالبی در عالم واقعیت و فضاهای مجازی به رسید که نشان می داد این افراد عامدانه و عالمانه با یک واقعیت کاملاً منطقی و معقول توانایی کنار آمدن و پذیرش آن را نداشت با تعبیراتی که عقلاً و منطقاً هیچ جایگاهی ندارد و در دنیای علم و منطق و عقل و واقعیت تیر در تاریکی است! با آن مواجه شده اند.
ما بار دیگر صف آرایی سلفی گری و پای فشردن بر احادیثی که واقعاً بدون تفسیر عقلی و منطقی هیچ جایگاهی در حیطه معرفت ندارد را شاهد بودیم. از این میان زیارت و تجمع در مشاهد مشرفه بنا بر اعتقاد امامیه یک فعل استحبابی است ولی حفظ جان از خطر و تهدید امری واجب و کاملاً عقلایی و معقول است به عبارتی در تخالف میان یک امر مستحب غیر الزامی و یک امر واجب هم عقلی و هم شرعی تقدم با امر الزامی و قطعی و عقلی است و این از اولیات آموزه های اصولی در حوزه های علمیه است! اما و صد اما که در این معرکه بسیاری جانب امر بدیهی لازم الاجرا را رها کرده و با موقعیت دینی و شرعی که داشتند احتیاط را که شرط عقل است از میدان رانده و نفس حضور در این اماکن را شفا می دانستند! و اگر می پرسیدیم که مگر خصوصیت و ویژگی اعتقادی به برخی اماکن می تواند در آمدن و نیامدن ویروس دراین مکان ها دخالت داشته باشد؟! پاسخ در خوری جز همان سلفی گری بر آمده از عقل گریزی و نوعی رویکرد عامدانه به جهل را نمی دیدیم این ویژگی خصوصاً در نوع برخی گروه ها همچون مداحان و خودخواندگان طب اسلامی و سنّتی و حوزویان فرودست و برخی حوزوی و بیشتر صاحب منصبان دینی ساکت و بی تفاوت کاملاً دیده شد. ویروس کرونا فصل جدیدی از تضارب معرفتی بین علم و دین را پدید آورد که گرچه با آمدنش وحشتی برانگیخت اما توانست بر زوایای تاریک اعتقاد و معرفت دینی و جریان های سلفی و حدیث گرایی و گاه غلوآمیز نوری بتاباند و معرکه ای جدید در برابر دیدگان ما و قضاوت کنندگان برپا کند.
سلام. من منظور استاد یعقوبی را متوجه نمی شوم یعنی چی؟ چرا گفتند حوزویان؟ و همه را جمع بستند؟ چرا نگفتند گروهی از مذهبیون متعصب که در همه ادوار بودند؟
* * *
با سلام. من تمامی حوزویان را مدافع جریان عقل گریزی ندانسته ام بلکه اگر شما دوست عزیز به متن نوشته دقت کنید بنده این تفکر را یک جریان افراط گرایی شبیه به سلفی گری و تعصب بر احادیثی دانسته ام که باید در سند و متن آنها بیشتر و بیشتر دقت شود. منظور بنده وجود جریانی است که واقعاً می تواند چهره اسلام، معارف شیعی درست و از همه مهمتر جمهوری اسلامی را به نسل معاصر و به جهانیان مشوه و جاهلانه نشان بدهد. قرآن بارها بر تعقل و پیروی از عقل تأکید کرده و همانطور که شما دوست طلبه می دانید و در مباحث اصولی خوانده اید در جایی که امور قطعی و عقلی میدان دار است امور ظنی و پیروی از طرق غیرعلمی جایگاهی ندارد! گویا این جریان ها که در میان برخی از آنان حوزویان نیز حضور دارند از اولیات دروس حوزوی نیز روی برتافته اند. همانطور که ملاحظه می کنید بنده در قسمتی از نوشته و نیز در پاسخ این انتقاد از خود متون حوزوی در مباحث اصولی «مبحث مهم اجتماع امر و نهی و تفاوت های این موضوع با باب تعارض و تزاحم» (لطفاً به ج 2 اصول فقه مظفر مراجعه کنید) شاهد آورده ام. بنابراین متون حوزوی خصوصاً مباحث اصول فقه در این باره جای هیچ گونه شک و تردیدی باقی نگذاشته! و مطلب مهمتر این که در پی این مباحث همواره بزرگان اصولی از دوره شیخ طوسی تاکنون و دوره های و اعصار امامان براین موضوع تأکید شده که اگر مکلف در میان امر ظنی محتمل و از سوی دیگر امری قطعی و نامحتمل و کاملاً عقلایی قرار گیرد در ترجیح و اخذ امر ظنی و وانهادن قطعیات مجاز و معذور نیست!
مطلب دیگر این که واقعیت های عالم طبیعت و نرمالیز بودن تمامی امور و حوادث طبیعی از جمله اموری است که در کتاب مقدس ما و گفتار پیشوایان دینی مورد تأکید است و دراین باره در متون دینی ما مطالب فراوانی وجود دارد این که؛ خداوند دوست دارد همه امور بر مجاری طبیعی و نرم خود تحقق پیدا کند سنگ و شمشیر و تیر و نیزه، کار و اثر طبیعی خود را می کند و در تن و بدن انبیا و اولیا و امامان کارگر می افتد، آفات و حوادث طبیعی مانند زلزله و آتش و طاعون و سیل و... بین مسجد و کنشت و بتخانه فرقی نمی گذارد و اثر وضعی خود را می نهد! مضاف بر این نگاه کوتاهی به تاریخ و حوادث طبیعی در امروز و دیروز نشان می دهد که حوادث و آفات بین مردمان با ایمان و بی ایمان و بین مکان مقدس و غیر مقدس فرقی ننهاده و نمی نهد؛ حادثه طبیعی ای مانند زلزله که سرزمین ما را بارها بر پشت خود لرزانده همه بناها را اعم کوخ و کاخ و مسجد و کلیسا و کنشت و میخانه و خرابات و... باهم ویران و نابود کرده!
در اوایل دولت قاجاری ما در تاریخ شاهد حمله و به توپ بستن روسها به مشهد مقدس و خود بارگاه رضوی بوده ایم و نیز در تقریباً دو قرن گذشته لشکر وهابیان از عربستان به کربلا هجوم آورده بسیاری از مردم و علمای طراز اول را قتل عام کرده پا را از این هم فراتر نهاده با اسبهای خود وارد حایر حسینی گشته حتی صندوق چوبین آن را شکسته با آن آتش برافروختند و قهوه فراوان دم کرده نوش جان کردند!!... و سنگ پیشانی و دندانهای پیامبر و تیغ بی دریغ فرق علی بن ابیطالب و حلقوم حسین و سًم جفا امام حسن و دیگر امامان (ع) را از پای درآورد و آنها را به درجه شهادت رسانید! قم مقدسه از نظر ما شیعیان و براساس روایات مکانی مقدس است خصوصاً وجود بارگاه کریمه اهل بیت (ع) بر ارزش واعتبار این مقام افزوده اما تمامی این امور نمی تواند جلوی تأثیر امور طبیعی مانند بیماریها و خصوصاً در این مدت یک ماه اندی اثر ویروس کرونا را از بین ببرد. لطفاً تاریخ نجف را بخوانید و ببینید که در آن سرزمین و مقام مقدس بارها طاعون دهشتناک چه کرده و جان هزاران هزار شیعه مومن را گرفته تا جایی که گاه کسی نبود تا اجساد این مومنان همجوار با ساحت مقدس علوی (ع) را به خاک بسپارد!
قدری بهره مندی از عقل و نگاه به تاریخ و مباحث خداشناسی و اصولی می تواند به ما در رفع و دفع این گونه شبهات کمک کند. در این مدت با این که ویروس کرونا از قم به کشور ما پا نهاد و در همان ابتدا جان چندین نفر را گرفت و با توصیه مسئولان و افراد متخصص پیشنهاد قرنطینه آن جا و خصوصاً بستن حرم مطرح شد با مخالفت تعدادی از چهره های حوزوی روبرو شد که واقعاً مایه تعجب بود و تنها با این اصطلاح از جانب آنان روبرو شدیم که این مکان «دارالشفا» است. البته که این مکانها محل توجه و عنایات خداوند و اولیا است اما اصطلاح «دارالشفا» که در سابقه هیچ کدام از این مکانها در تاریخ و روایات چیزی نمی یابیم به معنای این نیست که در چنین حادثهکاملاً طبیعی جانب امر قطعی را رها کرده به کلمه دارالشفا اکتفا کرده و خود را در مهلکه افکنده در برابر عقل و منطق و فراتر از همه خداوند پاسخی نداسته باشیم! آری دعا و تضرع و ندبه و زاری در پیشگاه خدا و مکانهای مقدس امید ما را به نجات از آفات و حوادث ناگوار بیشتر کرده توجه ما را به قادر مطلق که سررشته همه امور به دست اوست می افزاید و چه بسا با مقرون شدن علل و عوامل میمون و خوشایند آن هم براساس قوانین نرمال و طبیعی از پیچ و خم و تنگنای این وقایع بگریزیم و از نعمات و الطاف الاهی بهره بیشتری ببریم.
با تشکر، ارادتمند شما... یعقوبی، 25 اسفند 1398
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology