«دانشنامه جهان اسلام» از منابع مرجع به زبان های فارسی و عربی در شناخت فرهنگ، تاریخ و جغرافیای ایران و دیگر کشورهای اسلامی به شمار می رود که نگارش و چاپ آن از سال 1362خورشیدی زیر نظر آقای دکتر غلامعلی حداد عادل آغاز شده و در بهار 1401به جلد سی ام رسید. در جلد اخیر، ذیل حرف «ط»، مدخل هایی در پیوند با طالقان به چاپ رسیده است:
1. طالقان / احمد آرین نیا؛
2. ابوالخیر طالقانی / محمدعلی حیدری مزرعه آخوند؛
3. خاندان طالقانی / محمدحسین شمسایی؛
4. سید ابوالحسن طالقانی / سید محمدحسین میرابوالقاسمی؛
5. سید محمود طالقانی / محمدمهدی جعفری؛
6. اعظم السادات طالقانی / محبوبه جودکی؛
7. ملا نظرعلی طالقانی / حسین محمدخانی؛
8. ملا نعیما طالقانی / فهیمه سادات بهشتی.
همه مدخلهای پیش گفته، بر اساس شیوه دانشنامه ای و مستند، نوشته شده اما در مدخل «طالقان» آمده است: «رصدخانه ای هم در روستای گلیرد طالقان ساخته شده است...» این فراز از مدخل، دقیق نیست چون آقای دکتر رضا منصوری سال های پیش، پیگیر ایجاد چنین مرکزی بود اما به دلایلی که از آن بی خبریم، کامیاب نشد.
چقدر خوب بود نویسنده محترم، جهت نگارش چنین مدخل مهمی از پژوهشگران و طالقان شناسانی چون آقایان استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی، استاد دکتر رضا شعبانی، دکتر سید غنی افتخاری، دکتر احسان الله شکراللهی، اسماعیل یعقوبی، فریبرز صادقیان، مهندس سید هادی میرابوالقاسمی، بهروز محمدبیگی، حسن پورزاهد، اسماعیل آل احمد و خانم مهناز حدادی و... راهنمایی و کمک می گرفت. بر همین مبنا، بخش فرهنگ، تاریخ، باستان شناسی و نام آوران این مدخل میتوانست قوی تر باشد.
در هر صورت، کوشش صادقانه نویسنده محترم مدخل طالقان، قابل تقدیر است ایشان همچنین در معرفی تک نگاری های روستاهای طالقان به «کتاب روستای ایستا» هم اشاره کرده و در این باره نوشته است: «در طالقان، معماری بومی و فرهنگ و آداب و رسوم کهن اهالی در روستاها حفظ شده است. بافت اجتماعی و ساخت کالبدی این روستاها در تک نگاری های اورازان اثر جلال آل احمد (تهران 1349ش)، فشندک اثر هوشنگ پورکریم (تهران 1341ش)، تاریخچه روستای میر طالقان اثر بهمن خستو (تهران 1378ش) و روستا ایستا اثر حسین عسکری (تهران 1389ش) مشهود است. در روستای ایستا، گروهی از پیروان میرزا صادق آقا تبریزی، از مخالفان نهضت مشروطه، بر پایه جایگاه طالقان در احادیث آخرالزمان، سکونت کردند اهالی روستا به سبب دوری از فناوری و سبک زندگی جدید و نیز انزوای اجتماعی شهرت دارند...»
مدخل آیت الله سید ابوالحسن گلیردی طالقانی (پدر گرامی آیت الله سید محمود علایی طالقانی) به قلم شادروان استاد سید محمدحسین میرابوالقاسمی است اما سوگناک این که نویسنده زنده نیست که چاپ مقاله اش را ببیند؛ این یعنی «تولد نوشته» پس از «مرگ مؤلف». روانش شاد
حسین عسکری
7 تیر 1401
جز راست نباید گفت درباره ثبت جهانی کاروانسرای ینگی امام
النَّجاةُ فی الصِّدق
رستن، با راستی همراه است
امام علی علیه السلام
آقای فریدون محمدی (مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز) روز 27 اردیبهشت 1401 به مناسبت هفته میراث فرهنگی در نشستی خبری گفته است: «به زودی خبر خوش ثبت جهانی ینگی امام را از طرف یونسکو اعلام خواهیم کرد که البته منتظر برگزاری جلسه نهایی این سازمان هستیم و امیدواریم کاروانسرای صفویه ینگی امام ثبت جهانی شود...»
آیا واقعاً «کاروانسرای صفوی ینگی امام» شهرستان ساوجبلاغ استان البرز، در «فهرست میراث فرهنگی جهانی» ثبت خواهد شد؟ برای راستی آزمایی این ادعا، رجوع میکنیم به مستندات موجود در این باره که همه آنها در فضای مجازی و اینترنت قابل مشاهده است. حقیقت آن است که سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در قالب برنامه «محور میراث جاده ابریشم در افغانستان، آسیای مرکزی و ایران: ابعاد بین المللی سال اروپایی میراث فرهنگی»، در سال های اخیر دو کار انجام میدهد: یکی کمک مالی به مرمت کاروانسراهای مخروبه و متروکه در مسیر جاده ابریشم؛ دیگری ثبت پرونده کاروانسرای ایرانی در فهرست میراث فرهنگی جهانی. پس آن چه در دست ثبت است، «کاروانسرای ایرانی» است نه «کاروانسرای ینگی امام.»
برای روشن شدن زوایای موضوع، بایستی به حضور ارزیابان کمیته میراث جهانی یونسکو یعنی آقایان «حسام مهدی» و «چان بینان» در مهر 1400 برای بررسی میدانی پرونده ثبت جهانی کاروانسرای ایرانی اشاره کرد. آنان تعداد فراوانی از کاروانسراهای موجود در استانهای تهران، البرز، مرکزی، قم، سمنان، خراسان رضوی، کرمانشاه، همدان، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، کرمان، یزد، اصفهان، فارس، قزوین، اردبیل، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، هرمزگان، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان و... را به عنوان «مصادیق کاروانسرای ایرانی» مورد ارزیابی قرار داده اند. قرار است مستندات جمع آوری شده، در تابستان 1401 در «کمیته میراث جهانی یونسکو» طرح شود.
علاوه بر کاروانسرای ینگی امام، کاروانسراهای دیگری در 23 استان، مورد بازبینی و بررسی ارزیابان یونسکو قرار گرفته اند: «پرند (قلعه سنگی)؛ باغ شیخ (عبدالغفار خان)؛ دیرگچین؛ قصر بهرام؛ قلی؛ مشیرالملک؛ جهادآباد؛ چاه کوران؛ مهر؛ زعفرانیه؛ فخر داوود؛ نوشیروان؛ آهووان؛ میامی؛ میاندشت؛ عباس آباد؛ مزینان؛ رباط شریف؛ عباس آباد تایباد؛ فخرآباد؛ سرایان؛ گنجعلی خان؛ زین الدین؛ انجیره سنگی؛ انجیره آجری؛ خرانق؛ میبد؛ رشتی؛ نیستانک؛ کوهپایه؛ مهیار؛ امین آباد؛ ایزدخواست؛ شیخ علی خان (چاله سیاه)؛ گز؛ مادرشاه (هتل عباسی)؛ گبرآباد؛ مرنجاب؛ سعدالسلطنه؛ تی تی؛ جمال آباد؛ صائین؛ گوئجه بل؛ یام؛ خواجه نظر؛ خوی؛ بستک؛ برازجان؛ دهدشت؛ افضل؛ چشمک؛ بیستون؛ فرسفج؛ تاج آباد و....»
پرسش آن است که چرا در دو سال اخیر، مدیرکل فعلی میراث فرهنگی البرز بر طبل «خبر ثبت جهانی صرفاً کاروانسرای ینگی امام» در فهرست میراث فرهنگی جهانی می کوبد و از عنوان دقیق و درست آن یعنی «ثبت کاروانسرای ایرانی» سخنی نمی گوید. پاسخ روشن است، باید پروپاگاندای خبری به وجود آورد تا چند صباحی بیشتر بر صندلی قدرت تکیه زد! حالا چه کسی می رود تحقیق کند ببیند اصل ماجرا چیست. اما کمترین اثر سوء و مخرب این تحریف رسانهای با «شگرد تقلیل گرایی» آن است که پس از اعلام خبر ثبت نهایی کاروانسرای ینگی امام، البرزیان مشتاق و فرهنگ دوست، به فهرست میراث فرهنگی جهانی (یونسکو) رجوع میکنند و شوربختانه نامی از کاروانسرای ینگی امام نمی بینند. آیا آن موقع سرخورده، شاکی و غمگین نخواهند شد؟
پس اجازه دهید بنده حقیقت ماجرا را به البرزیان عزیز بگویم: «کاروانسرای ایرانی دارد با یک شماره مستقل در فهرست میراث فرهنگی جهانی ثبت می شود که یکی از مصادیق 56 گانه آن در سرزمین ایران، کاروانسرای ینگی امام در استان البرز است.» جالب توجه آنکه هیچ کدام از استان های مورد اشاره که میزبان مصادیق کاروانسرای ایرانی هستند درباره ثبت کاروانسراهای خود اینگونه در رسانه ها سخن نگفته اند و موج نمایشی و رسانه ای به وجود نیاورده اند. آقای مدیرکل! به قول جناب جامی، «سخن را زیوری جز راستی نیست...»
حسین عسکری
28 اردیبهشت 1401
(روز جهانی موزه و میراث فرهنگی)
مصاحبه مدیرکل میراث فرهنگی البرز با خبرگزاری ایسنا درباره ثبت جهانی ینگی امام
کاروانسرای ینگی امام در شهر هشتگرد، شهرستان ساوجبلاغ، استان البرز
بخشی از اخبار منتشر شده درباره بازدید ارزیابان یونسکو ار کاروانسراها در سراسر ایران
مهر و آبان 1400
سنگ نوشته قاجاری طالقان
در جنوب غربی گردنه عسلک در نزدیکی روستای گراب از توابع شهرستان طالقان در استان البرز و در ارتفاع 3179 متری از سطح دریا، سنگ بزرگی به اندازه تقریبی اتاق 5/2 × 3 × 3متر وجود دارد که نیمی از آن در عمق خاک و نیمی دیگر نمایان است. در بدنه شمالی سنگ یاد شده، کتیبه ای به ابعاد 100سانتیمتر طول و 85 سانتیمتر عرض وجود دارد که مطالبی به زبان فارسی در چهار سطر به صورت برجسته در آن حک شده است. از این سنگ نوشته برمی آید که به هنگام حکومت ناصرالدین شاه قاجار فردی به نام امیر ایوب میردفتر دستور ایجاد نهری را صادر کرده که در سال 1285ق اجرا شده است. برخی بزرگسالان روستای گراب می گویند که این پروژه درصدد انتقال آب دو چشمه جوشیده از کوه یخچال به سمت کرج بود که با مخالفت و درگیری خونین اهالی طالقانی ناتمام مانده است. سنگ نوشته گردنه عسلک در 12 بهمن 1381 به شماره 7047 در فهرست آثار ملّی ایران به ثبت رسیده است.
- بخشی از مقاله «نگاهی به کتیبه های تاریخی استان البرز»، نوشته حسین عسکری، هفته نامه تریبون شهر، شماره 7، چهارشنبه 28 فروردین 1398، صفحه 3.
- عکس از رشید فلاح دار
21 خرداد 1401
______________________________
هیچ وقت آقا نگفت کی بود...
وِلیان روستایی در بخش چِندار شهرستان ساوجبلاغ استان البرز است. این روستا در 35کیلومتری شهر کرج و در دامنه جنوبی رشته کوه های البرز واقع شده است. کوره راهی از ولیان به روستای گلیرد طالقان زادگاه آیت الله سیّد محمود علایی طالقانی (درگذشت 1358ش) وجود دارد که در سال های مبارزه علیه حکومت پهلوی، مورد استفاده او و همفکرانش بود. راه گلیرد به ولیان از اراضی روستای خودکاوند طالقان می گذشت و با عبور از درّه شصت مردان، به ولیان می رسید و به کمتر از یک روز طی می شد اما رهگذران برای رسیدن به جاده اصلی یا تهران می بایست در قهوه خانه علی بیک تا حرکت مینی بوس که روزی یک بار مسافران را جابجا می کرد، منتظر می ماندند. آیت الله طالقانی برخی دیدارهای خود را در این روستا انجام می داد. در یکی از اسناد ساواک به تاریخ اوّل شهریور 1352به این نوع دیدارهای مردمی در روستای ولیان اشاره شده است: «حدود بیست روز است در طالقان به سر می برد و طبق اطلاع، هر روز عده ای برای دیدن وی به طالقان (قریه ولیان) می روند و گفته می شود هر روز حداقل بیست نفر ناهار و شام مهمان دارد و بنا به اظهار خودش در آن محل آزادی بیشتری دارد.» مواقعی که آیت الله طالقانی در زادگاهش به سر می بُرد، چهره های مذهبی و سیاسی مخالف حکومت پهلوی به دیدارش می رفتند. دکتر علی شریعتی (درگذشت 1356ش) روشنفکر مذهبی و مبارز سیاسی از آن جمله بود که از طریق روستای ولیان به دیدار آیت الله طالقانی رفت و یک شب میهمان خانه او در روستای گلیرد بود. سیّد محمّد از اقوام آیت الله طالقانی می گوید: «نیمه های شب زمستانی بود برف بیداد می کرد. درِ خانه را دق الباب کردند. با خود گفتم: خدایا این وقت شب کیست؟ باز برای دستگیری آقا آمده اند؟ ترسان و لرزان در را باز کردم. پنج نفر بودند. با کت و شلوار و قد و قامت. پرسیدند: آقا هست؟ نیمه جان شدم. گفتم: نه. الحاح و اصرار کردند که به آقا بگویید: دکتر از خارج آمده. رسیدم خدمت آقا؛ از خواب بلند شد و گفت: دکتر در اینجا؟ این موقع شب؟ تا صبح نشستند، هی کاغذها و اعلامیه ها را خواندند و نوشتند، اذان صبح بود که آقا مرا صدا زد: آسید محمد، این آقایان را راهنمایی کن از کوه رد شوند. با چه مشقّتی رفتیم. از ترس ساواک ماشین را آن طرف کوه گذاشته بودند. تا برگشتیم، آفتاب زده بود. آقا پرسید: رفتند؟ کسی شما را ندید. گفتم به سلامت رفتند. هیچ وقت آقا نگفت کی بود. دکتر شریعتی بود!»
- منبع: حسین عسکری، بیداری دشت کهن، تهران: انتشارات سوره مهر، 1397، ص 243.
البرزپژوهی برای ماه نشینان شبکه البرز
روز یک شنبه 29 خرداد 1401 برای ضبط 12 قسمت 5 دقیقه ای درباره «فرهنگ، تاریخ و مشاهیر استان البرز» رفتم «بوستان ایران کوچک» در شهر کرج. سعی کردم نکات کمتر شنیده شده مستندی را در این باره به البرزیان عزیز بیان کنم. قرار است این سخنان البرزپژوهانه، در برنامه تلویزیونی «ماه نشین» به تهیه کنندگی آقای اسماعیل خاکباز از شبکه البرز پخش شود.
حسین عسکری
بازنشر این برنامه
___________________________________
2 تیر 1401
5 تیر 1401
7 تیر 1401
9 تیر 1401
12 تیر 1401
14 تیر 1401
16 تیر 1401
19 تیر 1401
21 تیر 1401
23 تیر 1401
26 تیر 1401
28 تیر 1401
یادی از ملا آقا حکمی قزوینی؛ اندیشمندی که صدرالدین عصر خود بود
محمد آسیابانی
خبرنگار کتاب گروه فرهنگ و اندیشه خبرگزاری مهر
25 خرداد 1401
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: جریان فلسفه اسلامی، با ظهور ملاصدرا که در مکتب فلسفی اصفهان تربیت شده بود، وارد عرصههای نوین شد. او را موسس «حکمت متعالیه» میخوانند که فلسفهاش آمیزهای است از تفکر یونانی، نظام فکری اشراقی و عرفان که همه اینها با متون وحیانی درهم آمیخته شدهاند. فلسفه صدرایی پس از درگذشت او بسیار مورد بحث و نقد قرار گرفت. برخی از شاگردان او به نقد بخشهایی از آرا فلسفیاش پرداختند و باعث پختگی بیشتر آن شدند. برخی نیز از اساس به مخالفت با حکمت متعالیه پرداختند و آرای او را در معرفتشناسی دینی مضر دانستند. فلسفه صدرایی راه پر پیچ و خمی را طی کرد و مدتی نیز مطرود شد تا اینکه دوباره از دل حوزههای فکری سربر آورد. در عصر جدید نیز مخالفها و موافقهای بسیاری دارد. برخی بر این عقیدهاند که بسیاری از مباحثی که رنگ و بویی کلامی و الاهیاتی دارند و در تاریخ اندیشه اسلامی طی سدهها بحث و بررسی شدهاند، در هندسه فکری ملاصدرا تشخص، بسط و اغلب راه حل مییابند. بنابراین هرچند این امر میتواند درخور اعتنا باشد، چرا که تلاشی است برای حل بسیاری از معضلات مفاهیم دینی و ایمانی و همچنین میتواند در عرض کلام اسلامی، الهیات شیعی و برخی از نحلههای فکری اسلامی، روشنکننده بسیاری از نکات مبهم اندیشه دینی و مفاهیم غامض کتاب و سنت باشد، اما بهرحال از فلسفه جدا و داخل در حوزه تئولوژی است که البته این موضوع این مطلب نیست. مهم این است که ملاصدرا خون تازهای به جریانهای فکری در تمدن ایرانی – اسلامی داد و موجب مباحث فراوان شد، مباحثی که تاکنون نیز ادامه پیدا کرده است. از پس از دوران او بسیاری از اندیشمندان ایران نیز با صفت فیلسوف یا حکیم صدرایی یاد شدهاند، چرا که به تدریس حکمت متعالیه اشتغال داشتهاند. متاسفانه بسیاری از این شخصیتها علیرغم اهمیت اندیشهشان چندان شناخته شده نیستند.
یکی از این شخصیتها آخوند ملاآقا حکمی قزوینی است که جا دارد آثارش تصحیح و منتشر شده و کتاب مستقلی درباره زندگی و آثار و اندیشههای تالیف شود. در منابع جدید تنها در کتاب «علمای مجاهد استان البرز» نوشته حسین عسکری شرح حالی از این متفکر برجسته درج شده است. نخستین چاپ این کتاب در پاییز 1397با شمارگان 1100نسخه در 328صفحه توسط نشر شاهدان البرز (وابسته به ستاد کنگره شهدای استان البرز) در دسترس مخاطبان قرار گرفت. سومین چاپ این کتاب نیز در اردیبهشت 1398با شمارگان 400نسخه منتشر شد. عسکری در این کتاب با روش پژوهش اسنادی، زندگی و زمانه و آرمانهای 74تن از علمای مجاهد البرز را روایت کرده است. با توجه به رویکرد عسکری در نگاه به زندگی این شخصیتها میتوان گفت که آنها در 57زمینه، مبارزات خود با استعمار، استثمار، صهیونیسم، جریانها و فرقههای ضاله در ایران و دیگر کشورها سامان دادهاند. از دیگر چهرههای مشهوری که در این کتاب معرفی شدهاند میتوان به آیتالله آقا شیخ هادی نجم آبادی (روحانی مشهور عصر ناصری که به معلم مشروطه ملقب شد)، آیتالله شیخ حسین لنکرانی، آیتالله سیدمحمود طالقانی، شیخ مصطفی رهنما، آیتالله سیدحسن طباطبایی قمی، آیتالله سید ابوالحسن گلیردی طالقانی (پدر مرحوم آیتالله طالقانی)، آیتالله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، شیخ علی پناه اشتهاردی، آیتالله شیخ محمدتقی برغانی (مشهور به شهید ثالث)، محمد صالح برغانی و... کتاب همچنین چند بخش دیگر هم دارد: «زنان عالمه و مبارز استان البرز» (که در آن شخصیتهای مهمی چون ربابه برغانی صالحی، صدیقه برغانی صالحی، رقیه شهیدی صالحی معرفی شدهاند)، «معرفی شهید استان البرز در قیام 15خرداد» و «علمای مجاهد استان البرز به روایت رهبران انقلاب اسلامی». در ادامه رح حال آخوند ملا آقا حکمی قزوینی از این کتاب را بخوانید:
از جمله فحول فلاسفه اسلام
آخوند ملاآقا حکمی قزوینی (1184 - 1285ق) فرزند ملا محمّدجعفر، از مدرّسان نامدار فلسفه و حکمت صدرایی و سرسلسله خاندان علمی حکمی است. آل حکمی از خاندانهای فلسفه و حکمت شیعه در شهر قزوین است که شاخهای از آل بَرَغانی به شمار میرود. او در شهر قزوین مقدّمات علوم اسلامی را از عمویش شیخ محمّد ملایکه برغانی (متوفی 1200ق) فراگرفت. در آغاز جوانی برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و نزد آخوند ملاعلی نوری (م 1246ق) حکمت و فلسفه خواند. استادش که فهم فلسفی او را بسیار میستود، در سالهای پایانی عمر، شاگردان فلسفه حوزه اصفهان را به کلاس درس او هدایت میکرد. در سالهای پیش از 1228ق وقتی پسر عمویش شیخ محمّدصالح برغانی (م 1271ق) مدرسه صالحیه را در قزوین تاسیس کرد، او مدرّس فلسفه و عرفان آن مدرسه شد و حدود پنجاه سال در آن به تدریس پرداخت. آقاعلی مدرّس زنوزی (م 1307ق)، حکیم آقا رضاقلی قزوینی، ملایوسف حکمی قزوینی (م حدود 1261ق) نوه ملا نعیما طالقانی صاحب کتاب اصلالاصول، زرّین تاج برغانی مشهور به قره العین (م 1268ق)، شیخ محمّدتقی احسایی (م 1275ق) فرزند بزرگ شیخ احمد احسایی، میرزا محمّد تنکابنی (م 1325ق) نویسنده کتاب قصص العلما و بنا به قول مشهور سیّدجمال الدین اسدآبادی (م 1314ق) از شاگردان ملاآقا حکمی به شمار میروند. محمّدحسن خان اعتمادالسلطنه (م 1313ق) وزیر انطباعات و دارالترجمه روزگار قاجار، درباره او نوشته است: «آخوند ملاآقای حکمی قزوینی از فحول فلاسفه اسلام است. صدرالدین عصر خود بود. طالبین علوم عقلانیه از اقصی بلاد ایران به آستان وی میرسیدند و میبوسیدند.» در سال 1240ق که رویایی جریان شیخیه و متشرّعه بالا گرفته بود، ملاآقا حکمی در کنار پسر عمویش شیخ محمّدتقی برغانی (م 1263ق) مشهور به شهید ثالث، در شهر قزوین با شیخ احمد احسایی بنیانگذار مسلک شیخیه مناظره کرد که منجر به تکفیر احسایی شد. «السیر و السلوک» (نسخه دستنویس این کتاب عرفانی به شماره 5452در کتابخانه بزرگ آیتالله مرعشی نجفی قم نگهداری میشود)، «رساله فی حدوث العالم»، «شرح علی العرشیه» و «الحاشیه علی الاسفار الاربعه» از آثار فلسفی و عرفانی او است که همگی به زبان عربی نوشته شده است. استاد عبدالحسین شهیدی صالحی (م 1393ش) در اوایل دهه هشتاد، نسخه دست نویس کتاب اخیر را جهت احیا و چاپ به علامه سیّد جلالالدین آشتیانی (م 1384ش) سپرد اما به دلایل نامعلوم، چاپ آن میسر نشد. ملاآقا حکمی حدود صد سال عمر کرد و با آنکه در پایان عمر نابینا شده بود اما تدریس فلسفه و حکمت را هرگز رها نکرد. علامه آشتیانی درباره جایگاه علمی او مینویسد: «به عقیده حقیر، آخوند ملاآقا، خود از حیث احاطه به مبانی فکری ملاصدرا و تظلّع در حکمت الهی، در رتبه آخوند نوری و ملااسماعیل اصفهانی است.» شیخ احمد آلحکمی (م 1335ق) مدرّس فلسفه و حکمت در حوزه علمیه قزوین و از روحانیون طرفدار مشروطه، فرزند ملاآقا حکمی است.
متن گزارش فوق در وب سایت خبرگزاری مهر
دانلود کتاب علمای مجاهد استان البرز
توبه دادن عرق خور
از آقا جلال آشتیانی شنیدم: مرحوم شیخ هادی نجمآبادی تهرانی آدم بسیار بیهوایی بود. شخصی را کشان کشان به جرم عرق خوردن میآورند تا بر او حد اجرا کنند . مرحوم نجمآبادی میگوید: یکی از حاضرین دهان آن شخص را بو کند تا برای من ثابت شود که عرق خورده است. هیچکس حاضر نمیشود این کار را انجام دهد، چون فقط کسی بوی عرق را تشخیص میدهد که عرق خور باشد. لذا جرم آن شخص اثبات نمیشود. وقتی مجلس منقضی میگردد، مرحوم شـیخ هادی به آن شخص اشاره میکند که بنشیند. سپس به او میفرماید: ما تو را حفظ کردیم، ولی تو چرا باید چنین خلافی مرتکب شوی؟ و آن شخص را توبه میدهد. وی بعداً یکی از مقدسین و ملازمین حاج شیخ هادی میگردد.
- منبع: جرعهای از دریا (خاطرات و ناگفتههای آیت الله شبیری زنجانی)؛ ج 2، ص 342؛ ج 3، ص 331.
درباره سه چهره مورد اشاره:
- استاد سید جلالالدین آشتیانی (درگذشت 1384ش) عارف و فیلسوف معاصر.
- آیت الله سید موسی شُبیری زنجانی (متولد 1306ش) از مراجع تقلید شیعه.
- آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی (درگذشت 1320ق) قرآن پژوه البرزی و فقیه آزادیخواه صدر مشروطیت.
آیت الله آقا سید موسی شبیری زنجانی
از آثار آیت الله شبیری زنجانی
استاد سید جلال الدین آشتیانی
_________________________
شرع در دکان مشروب فروشی
دکتر سید احمد صدر حاج سیدجوادی میگوید: «بعد از پیروزی انقلاب، در حالی که در دولت، بسیار کار داشتم، روزی مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی مرا احضار کرد و گفت: در اطراف منزل ما یک دکان مشروب فروشی بود که مردم در روزهای اوجگیری انقلاب، به آن حمله کردند و همه وسایلش را از بین بردند. شاید آن بیچاره نمیدانسته که این کار حرام است و یا برای اداره? زندگی مجبور بوده که این کار را بکند. گذشته از این، تنها مشروبات دکّان قابل اِمحا بوده و کسی شرعاً حق نداشته است سایر وسایل را از بین ببرد. الان صاحب آن مغازه از زندگی ساقط شده است. او را پیدا کنید و کمکش دهید تا دوباره روی پای خود بایستد. باور کنید که من تا چند روز در آن منطقه میگشتم تا صاحب آن مشروب فروشی را پیدا و دستور طالقانی را اجرا کنم.»
- منبع: محمد اسفندیاری، پیک آفتاب: پژوهشی در کارنامه زندگی و فکری آیتالله سید محمود طالقانی، انتشارات صحیفه خرد، 1383.
درباره دو چهره مورد اشاره:
- آیت الله سید محمود علایی طالقانی (درگذشت 1358ش) روحانی مبارز و نواندیش البرزی، امام جمعه تهران و رئیس شورای انقلاب اسلامی ایران).
- دکتر سید احمد صدر حاج سیدجوادی (درگذشت 1392ش) وزیر کشور و دادگستری دولت موقت انقلاب اسلامی ایران.
دکتر سید احمد صدر حاج سیدجوادی
از منبع مستند درباره آیت الله طالقانی
درباره نگاه سلبی و انکاری اهل توقف طالقان
آقایان داود فاضل فلاورجانی (استاد کلام و فلسفه حوزه علمیه قزوین) و حسن قره باغی (دانش پژوه سطح چهار حوزه علمیه قم) با انتشار مقاله ای علمی - پژوهشی با عنوان «نظریه هنجاری؛ نظریه ای برای دوران گذار» در فصلنامه تحقیقات بنیادین علوم انسانی (شماره 26، بهار 1401) تلاش کرده اند جایگاه «اهل توقف طالقان» ساکن در «روستای ایستا» را در «جریان شناسی مواجهه با محصولات تمدن مدرن» مشخص کنند . نویسندگان این مقاله سه نوع مواجهه با دستاوردهای مدرنیته را شناسایی کرده اند:
1. «رویکرد پذیرش محض» که براساس نگاه خطی همه محصولات علم مدرن را در تمام علوم اعم از طبیعی و انسانی حاصل رشد و پیشرفت علوم بشری می داند؛
2. «رویکرد پذیرش مشروط» که با تفکیک بین علوم انسانی و طبیعی معتقد است تنها علوم انسانی و نتایج آن برخاسته از تمدن مدرن بر مبانی الحادی و ماده گرایانه مبتنی است، اما علوم طبیعی و محصولات آن ناشی از پیشرفت های بشر و تجربی صرف است و اگر آسیبی هم در آن ها وجود دارد، ناشی از استفاده نادرست از آن است و دین می تواند با مداخله و تبیین هنجاری راه استفاده درست از این محصولات را تبیین کند؛
3. «رویکرد تقابلی» که میان علوم انسانی و طبیعی مدرن تفاوتی نمی بیند و معتقد است مبانی همه این علوم برخاسته از نگاه یک بُعدی و ماتریالیستی است و در نتیجه نظریه ها و محصولات برآمده از این علوم با توجه به این نگاه ناقص و معیوب، آسیب زا و مانعی در مسیر هدایت نهایی بشر خواهد بود. براساس این نگاه درباره چگونگی مواجهه با علوم مدرن و محصولات آن دو نگاه وجود دارد:
3 -1. «رویکرد تقابل محض» که هرگونه استفاده از این محصولات را تقبیح می کند؛
3 - 2. «رویکرد تقابل مشروط» که معتقد است استفاده از این محصولات به دلیل اقتضائات زمان لازم است، اما برای کاهش آسیب های مبنایی این محصولات باید استفاده از آن ها هنگام ضرورت با رعایت هنجارهای دینی همراه باشد.
نویسندگان مقاله مورد اشاره، ذیل عنوان «نگاه سلبی و انکاری (تقابل محض)» ضمن اشاره به مصادیق ایرانی و خارجی این نوع مواجهه یعنی «روستای ایستای طالقان»، «تجددگریزان مسیحی (آمیش)» و «جریان تجددگریز سمات (جریان مهدی نصیری)» نوشته اند: «برخی قائلان به الحادی بودن علوم مدرن دستاوردهای این علم را نیز متأثر از همین نگاه نفی کرده اند و معتقدند به دلیل ذات الحادی این ابزار، استفاده از آن ها به تدریج در سلامت و آرامش روحی و جسمی انسان اثر گذاشته و به دوری از خدا و نگاه توحیدی منجر خواهد شد. این رویکرد تقابلی خواه ناخواه به نفی استفاده از امکانات و فناوری های علم مدرن انجامیده است. امروزه گروه هایی هستند که با رها کردن زندگی مدرن و به جان خریدن سختی هایی که از رها کردن این ابزارها حاصل می شود، در جست و جوی آرامش هستند؛ برای مثال آمیش ها فرقه ای پروتستان در ایالات متحده آمریکا هستند که با ایجاد خانه های ابتدایی دور از شهر و در دل جنگل، برخی ماه های سال را دور از مظاهر فناوری های مدرن به سر می برند. در ایران نیز گروهی به نام اهل توقف در روستای ایستای طالقان وجود دارند که اهالی آن خود را از پیروان مرحوم میرزا صادق مجتهد تبریزی از علمای عصر مشروطه معرفی می کنند که تا پایان عمر بر جواز استفاده نکردن از فناوری های مدرن باقی ماند. طبیعی است در پیش گرفتن چنین رویکردی گذشته از عسر و حرج آن به دلیل لزوم کناره گیری از جامعه و دورماندن از مظاهر تمدنی، مشکلات فراوانی از جمله قطع ارتباط با عالم خارج را به دنبال دارد و از منظر اسامی نیز چنین رویکردی به نوعی رهبانیت غیرممدوح خواهد انجامید؛ البته در ذیل این نگاه، نگاه دیگری نیز وجود دارد که براساس تحلیل برخی روایات قائل به توقیفی بودن همه علوم اعم از کشاورزی و دامداری و.... و به طریق اولی سایر علوم انسانی است؛ به این معنا که تنها علوم و فناوری های دوران حیات معصومین (علیهم السلام) رسمیت دارد. با این حال مطابق این رویکرد به دلیل سیطره علم مدرن و عدم امکان تحقق این علوم در عصر غیبت، گریزی از پذیرش دستاوردهای مدرن و استفاده از آن نیست و هر تلاشی برای بازگشت به این علوم توقیفی تا فرارسیدن عصر ظهور ابتر و محکوم به شکست است. در تحلیل این نگاه نیز گذشته از رد توقیفی بودن علوم به دلیل القای نوعی انحصار مذموم که با رویکرد خود اهل بیت نیز در تنافی است، باید گفت این نگاه القاکننده نوعی نگاه یأس آور و انفعالی به جامعه و دارای پیامدهای زیان باری است که از جمله می توان به لزوم کنار گذاشتن بسیاری از ابعاد فردی و اجتماعی دین خدا در عصر غیبت به دلیل تعارض با فرهنگ و دستاوردهای مدرنیته و نیز قبول محرومیت از علوم توحیدی معصومان تا زمان ظهور اشاره کرد.»
نویسندگان این مقاله، به کتاب بنده با عنوان «روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقف طالقان» (تهران: نشر شهید سعید محبی، 1389) هم استناد کرده اند.
مطالعه این مقاله را - که به شناخت جریان های فکری و فرهنگی ایران معاصر کمک خواهد کرد - به علاقه مندان توصیه می کنم.
حسین عسکری
19 خرداد 1401
دانلود متن کامل مقاله مورد اشاره
حسین عسکری، روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقف طالقان،
تهران: نشر شهید سعید محبی، 1389
نژاد ذوالجناح در روستای ایستای طالقان !
«اهل توقف طالقان» علاوه بر زیست تجددگریزانه، به نگهداری و پرورش «اسب» بسیار علاقه مندند؛ آن هم نژاد اصیل، نایاب و گران قیمت «عرب». شاید بتوان گفت «اسب بازی» اهل توقف، معادل «ماشین بازی» ما در عالم مدرن است. گفته می شود برخی از اهالی روستای ایستا، این نوع اسب را از تبار ذوالجناح (اسب امام حسین علیه السلام در روز عاشورا) می دانند!
یکی از کاربران اینستاگرام به نام «dr.boomgard» در پاییز 1400 از اسب های این روستا ویدئویی در صفحه اش منتشر کرده که دیدنش جالب است. «دکتر بومگرد» ذیل این ویدئو نوشته است: «اینجا ایستا است. در کوهستان طالقان یکی از رازناکترین روستاهای ایران. شناسنامه ندارند و در آمار جمعیت ایران به شمار نمیآیند. هیچ گونه خدمات دولتی را دریافت نمیکنند. جایی که هیچ گونه تکنولوژی نوین را نمیپذیرند و بیبهره از آب لولهکشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشین آلات، ابزارهای ارتباطی و… زندگی میکنند. کسی کاری به کار کسی ندارد. خودرو ندارند. شبها پای تلویزیون نمینشینند و به شبنشینی هم باور ندارند. آیینهای عروسی، سوگواری، جشن زادروز، سالگرد ازدواج و… ندارند. مهمان نواز هستند، ولی کسی را به آسانی نمیپذیرند. زنها را به روستا راه نمیدهند و تا کنون کسی هم زنان آنها را ندیده است. خودرو و گوشی همراه را به آبادی راه نمیدهند. مردان روستا، به کشاورزی، دامداری و آهنگری سرگرم هستند. از بهترین پرورش دهندگان اسبهای عربی گرانبها در کشور هستند. دارا هستند و با فروش زمینهای پدریشان در تبریز روزگار میگذرانند.»
حسین عسکری - 14 خرداد 1401
از اسب های خریداری شده از روستای ایستای طالقان
برداشت از: صفحه اینستاگرامی مزرعه پرورش اسب الماس طالقان
_________________________
جهت آشنایی بیشتر و مستند با تجددگریزان ساکن در طالقان
رجوع کنید به وبلاگ روستای ایستای طالقان به نشانی:
http://www.savojbolaghi.blogfa.com
اشاره به روستای ایستای طالقان در نقد جریان روشنفکری دینی
دکتر سید جواد میری (متولد 1350ش) جامعه شناس و دانشیار جامعهشناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. آثار او عمدتاً در حوزه نظریه اجتماعی و متفکران اسلامی است . دکتر میری در گفت و گویی با روزنامه فرهیختگان، نوکپیکان حملهاش را به سمت روشنفکران دینی مانند محسن کدیور و عبدالکریم سروش گرفته و معتقد است بدفهمی یا سوءفهمها از سکولاریسم، بیشتر به گردن جریان روشنفکری دینی است.
او در اثنای نقد جریان روشنفکری دینی، به مناسبتی به سبک زندگی آمیش ها (تجددگریزان مسیحی) و اهل توقف طالقان (تجددگریزان شیعه و مسلمان) اشاره کرده است: «...اینجا شما توانایی برگرداندن یا سوئیچ به عقب را ندارید. میتوانید مثل آمیشها و کسانی که در نزدیک طالقان زندگی میکنند و از هیچیک از مظاهر تمدن و تکنولوژی استفاده نمیکنند بهصورت یک اقلیت در یک دشت زندگی کنید، ولی وقتی میخواهید در چهارراه تمدن قرار بگیرید و ادعای تمدنی نیز داشته باشید، دیگر نمیتوانید نسبتبه عرف جهان بشری بیتفاوت باشید و هیچ کاری نکنید...»
روز سه شنبه 6 اردیبهشت 1401 ادمین صفحه اینستاگرامی «تاریخ و تمدن طالقان»، ویدئویی 7 دقیقهای از روستا ایستای طالقان (محل زندگی گروهی از تجددگریزان سنتی مقلد آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی) منتشر کرده است. ویدئویی که دارای تصاویری واضح از منازل، مزارع و حریم خصوصی ساکنان روستای ایستا با مدد از «فناوری هلی شات» است.
آیا این گونه سرک کشیدن های کنجکاوانه به حریم خصوصی افراد، اشکال شرعی و اخلاقی ندارد؟ آیا نوعی خشونت و آزار اجتماعی به شمار نمی رود؟ این در حالی است که در تابلوهای نصب شده در ورودی روستا، اهل توقف طالقان اعلام کرده اند که به ورود بدون اذن و عکس برداری از محل سکونت خود راضی نیستند.
بر اساس اخلاق پژوهش و اصول مطالعات اجتماعی، ما حق نداریم به بهانه شناخت یک پدیده و ارضای کنجکاوی مخاطبان رسانه خود، حقوق مسلم افراد و حریم خصوصی آن را نادیده بگیریم. اگر این گونه رفتارها نسبت به منزل، خانواده و حریم خصوصی ما انجام شود چه واکنشی از خود نشان خواهیم داد؟
نوشتن و سخن گفتن درباره یک روستای تجددگریز در رسانهها، فی نفسه اشکال اخلاقی و حقوقی ندارد اما سرک کشیدن به حریم خصوصی آنان، حتماً بار حقوقی و شرعی دارد و می تواند عقوبت این جهانی و آن جهانی در پی داشته باشد. لطفاً اگر باور دینی داریم، «حق الناس» و اگر عرفی می اندیشیم، «حق شهروندی» اقلیت های مذهبی و فرهنگی کشور عزیزمان ایران را نادیده نگیریم. به گمانم شادروان آیت الله طالقانی می تواند الگوی عملی خوبی برایمان باشد.
حسین عسکری
(نویسنده کتاب روستای ایستا)
7 اردیبهشت 1401
تصویری از فیلم تهیه شده با هلی شات از روستای ایستای طالقان
دو تابلوی نصب شده در ورودی روستای ایستای طالقان
نخستین و تنها کتاب منتشر شده درباره اهل توقف طالقان
___________________________________
توضیح ضروری
ادمین محترم صفحه اینستاگرامی «تاریخ و تمدن طالقان» پس از انتشار پست فوق، فیلم ضبط شده با هلی شات از روستای ایستای طالقان را از صفحه خود حذف کردند. از اقدام مسؤلانه ایشان صمیمانه سپاسگزاریم.