حکایت هایی فابل از دبیر اعلم ساوجبلاغی
نسخ خطّی از مهمّترین ارکان میراث فرهنگی بشر و نشانگر تاریخ و تمدّن یک سرزمین از زوایای مختلف هستند. در این میان، تاریخ دورi قاجار، یکی از دورههای مهمّ تاریخ ایران، چه از نظر تحوّلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و چه از نظر طول دوره محسوب میشود.در این دوره، شاهد نگارش بسیاری از آثار ادبی و تاریخی هستیم که بخشی از آنها به چاپ رسیدهاند. با این حال، بخش زیادی از آثارشکل گرفته نیز بهصورت نسخ خطّی در کتابخانههای داخل و خارج کشور باقی ماندهاند که ضرورت دارد به منظور شناسایی این دوره تاریخی و پژوهش در ابعاد مختلف آن، تصحیح و مورد نقد و ارزیابی قرار گیرند. یکی از این نسخهها که تصحیح و شرح آن میتواند در بازآفرینی گذشتهفرهنگی این دوره موثّر باشد، نسخه خطّی«درّ النثیر فی النصیحه و التحذیر» از«میرزا تقی ساوجبلاغی دبیر اعلم» است. این اثر به عنوان رساله دکتری فاطمه حاجی قاسملو و به راهنمایی استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی دکتر آیت شوکتی در دست تصحیح و تحشیه است.
دبیر اعلم، عنوان نگار، میرزا تقی ساوجبلاغی از سخنوران و نویسندگان قرن چهاردهم است. وی خوشنویس، شاعر و نویسنده روزگار قاجار، فرزند رئیس محمد منشی ساوجبلاغی است این ادیب پرمایه آثار بسیار زیبا و عالمانه ای از خود به یادگار گذاشته اند. تنها یک نسخه از «ترجمه الدرّ النثیر فی النصیحه و التحذیر» در کتابخانه ملی ملک به شماره 637 (فهرست کتابخانه ملی ملک، ج 2، ص 133) موجود است. این اثر کتابی ادبی درباره حکایات اخلاقی است. آغاز این نسخه با عبارت «الحمدلله منطق البلغا بالحکم...» و انجام آن «من از آن حلوای او اندر تبم» است. جلد این اثر از مخمل آبی در 49 برگ 12 سطری در اندازه های 8/16 در 3/11 به خط نستعلیق شکسته نگاشته شده است. در قسمتهایی از نسخه، کلمات مخدوش شده و از بین رفته اند. در صفحه عنوان نسخه، در سرلوحة نقّاشی ترسیم شده است.
تمام حکایات و متن کتاب در جدول های منتظم، با حاشیه های سرمه ای رنگ نوشته شده اند. نسخه مشتمل بر 26 حکایت هر حکایت با رنگ قرمز به شکل زیبایی نگاشته شده است. عناوین این حکایات عبارتند از:
حکایت اول: گرگ و روباه
حکایت دوم: مور و صرار
حکایت سوم: شیر و خر
حکایت چهارم: گربه با موشها
حکایت پنجم: سگ و روباه
حکایت ششم: روباه و غراب
حکایت هفتم: سگ دزد
حکایت هشتم: بوزینه و سنگ پشت
حکایت نهم: ماهی متکبّر
حکایت دهم: زارع فضیل و عبرت او
حکایت یازدهم: گربه با موش ها
حکایت دوازدهم: شیر با نخجیران
حکایت سیزدهم: درخت بزرگ و کوچک
حکایت چهاردهم: معده و اعضاء
حکایت پانزدهم: زاغ
حکایت شانزدهم: روباه با انگور
حکایت هفدهم: مرغ فروش و روباه
حکایت هجدهم: شیر با گرگ و روباه
حکایت نوزدهم: طوطی و گربه
حکایت بیستم: شیر با روباه
حکایت بیست و یکم: کبوترها
حکایت بیست و دوم: ارباب صاحب ملک با اولادش
حکایت بیست و سوم: شیر و گربه
حکایت بیست و چهارم: طوطی و مار
حکایت بیست و پنجم: روباه و قمری
حکایت بیست و ششم: صیاد و خرس
این حکایات به لحاظ اینکه از زبان حیوانات نقل شده اند، فابل هستند. فابل، نوعی از انواع ادبی است که در آن قهرمان حکایات، جانوران اند که هر کدام ممثّل تیپ یا طبقه ای هستند. طی بررسی منشا تمام داستان ها استخراج شده و با حکایات مشابه تطبیق داده خواهند شد.
تصحیح کتاب دست نویس «درّ النثیر فی النصیحه و التحذیر» نوشته میرزا تقی ساوجبلاغی مشهور به دبیر اعلم، زیر نظر دکتر آیت شوکتی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی در دست انجام است. از ایشان تا کنون 40 مقاله علمی - پژوهشی و 8 عنوان کتاب در حوزه زبان و ادبیات فارسی منتشر شده است.
شاعر و نویسنده البرزی صاحب افتخار نخستین ترجمه منظوم نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
اتاقی نیمه مخروبه در باغی در ده سرخاب
اخیراً کتاب «درباره عکاسی» نوشته سوزان سونتاگ از سوی فرزانه طاهری همسر شادروان هوشنگ گلشیری (درگذشت 1379ش) منتشر شده است. مترجم در صفحه 9 این کتاب نوشته است: «موشک باران تهران که شروع شد ترجمه را تمام کرده بودم و هوشنگ گلشیری ویرایش ترجمه را آغاز کرده بود. از جمله نوروز 1367 را خوب به خاطر دارم که در اتاقی نیمه مخروبه در باغی در دِه سُرخاب ساوجبلاغ بر زمین می نشست و آن کاغذهای کاهی را که با مداد رویشان ترجمه کرده بودم بر زانو می گذشت و با مداد تصحیح می کرد.» فرزانه طاهری همچنین طی یادداشتی در شماره 12 مجله اندیشه پویا (آذر و دی 1392) ضمن بیان تجربه های مادرانگی اش، درباره چگونگی سکونت در روستای سرخاب نوشته است: «درباره عکاسی سوزان سونتاگ را در اتاق مخروبه ای در ده سرخاب، در ساوجبلاغ، و زمان موشک باران پاک نویس کردم. جز خانواده خودمان، با باربد و غزل شش - هفت ساله، دو برادر صاحب باغ هم در آن اتاق با ما بودند و من کار می کردم. دم عید با ابتکارات عجیب و غریب که ضرورت یادم داده بود، همان اتاق مخروبه را سروسامان دادم و بچه ها را به حمام ده بردم و شستم برای تحویل سال...»
گروهی از پژوهشگران، هوشنگ گلشیری را تأثیرگذارترین داستان نویس معاصر زبان فارسی دانسته اند. او با نگارش رمان کوتاه «شازده احتجاب» در اواخر دهه چهل خورشیدی به شهرت فراوانی رسید. این کتاب را یکی از قویترین داستانهای ایرانی خواندهاند. گلشیری همچنین عضو کانون نویسندگان ایران و از بنیانگذاران حلقه ادبی جُنگ اصفهان بود. پیکر او را در آرامستان امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده اند. همسر او فرزانه طاهری (متولد 1337ش) مترجم و مدیر بنیاد هوشنگ گلشیری است. روستای سرخاب از توابع بخش مرکزی شهرستان ساوجبلاغ در استان البرز است. این روستا از نظر آب و هوا، یکی از مناطق ییلاقی استان البرز و از نظر کشاورزی نیز یکی از پرباغترین و پرمحصولترین روستاهای ساوجبلاغ به شمار می آید. اهالی آن بیشتر به زبان ترکی ساوجبلاغی سخن می گویند. براساس سرشماری سال 1395، 2615 نفر در روستای سرخاب زندگی می کنند.
کتاب «درباره عکاسی» از سوی انتشارات کتاب آبان منتشر شده است
فرزانه طاهری همسر هوشنگ گلشیری
نمایی از روستای سرخاب از توابع شهرستان ساوجبلاغ
تپه سرخاب متعلق به قرون میانه اسلامی تا دوره تیموریان، از آثار ملّی ایران است
نشر نخست یادداشت فوق در:
حسین عسکری، «اتاقی نیمه مخروبه در باغی در ده سرخاب»، روزنامه پیام آشنا، سال 5، ش 1356، دوشنبه 19 فروردین 1398، ص 4.
رود کردان، پیش از ظهر دوشنبه 12 فروردین 1398
عکس: علی عسکری
این رود پس از رود کرج، مهم ترین رود دشت های کرج، هشتگرد و نظرآباد است که شاخه اصلی آن از ارتفاعات جنوب قله کهار با ارتفاع 4108سرچشمه می گیرد. حوضه آبریز رود کردان با وسعتی برابر 358 کیلومتر مربع در شمال شرق حوضه آبخیز رودخانه شور واقع است. طول تقریبی آن از ارتفاعات شمال کرج تا رودخانه شور در غرب روستای نجم آباد از توابع شهرستان نظرآباد حدود صد کیلومتر است که انشعاب اصلی رود پس از طی مسیری با جهت شمال شرقی -جنوب غربی در حوالی روستای قشلاق محمدلو از توابع دهستان نجم آباد وارد رودخانه شور می شود. این رود دارای سرشاخه های متعددی مانند رودخانه برغان، رودخانه سنج و رودخانه ورده است. ملاحظات آماری نشان می دهد که بالا بودن دبی لحظه ای این رود در برخی از سال ها باعث بروز سیلاب های مهیبی در دشت های ساوجبلاغ و نظرآباد شده است. در واقع، بالا بودن بیشترین دبی لحظه ای رودخانه ها، خود تابعی از بیشترین بارش 24 ساعته می باشد که با بررسی آمار بارش، این ارقام به دست می آید.
- منبع: کتاب دشتی به وسعت تاریخ، نوشته حسین عسکری، ص 20.
رودخانه کُردان مستعد سیلابی شدن است
برای نخستین بار در تاریخ باستان شناسی ایران
حسین عسکری: روز شنبه 3 فروردین 1398 در آیین افتتاحیه نوروزگاه محوطه باستانی ازبکی از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز شرکت کردم. در آن مراسم گرم و صمیمی، خاطراتی از استاد دکتر یوسف مجیدزاده (چهره ماندگار باستان شناسی ایران و سرپرست شش فصل کاوش در محوطه ازبکی) را برای مخاطبان روایت کردم. یکی از آن خاطرات برمی گردد به حدود 18 سال پیش که مربوط به استقبال مردم فهیم شهر نظرآباد از گروه باستان شناسی محوطه ازبکی در آستانه فصل چهارم کاوش ها است. برادرم علی عسکری در صفحه اینستاگرام خود بخش از سخنانم را منعکس کرده است.
هفته نامه کیهان هوایی (چاپ خارج از کشور)، دوشنبه 26 شهریور 1380، ش 1444، ص 24
روز سه شنبه بیستم شهریور 1380در آستانه آغاز چهارمین فصل کاوش، برای نخستین بار در تاریخ باستان شناسی ایران، هیأت کاوش محوطه باستانی ازبکی مورد استقبال اهالی فرهنگ دوست نظرآباد قرار گرفت. این مراسم را انجمن حکمت با همکاری شهرداری در ورودی شهر نظرآباد برگزار کرد. اهمیت برگزاری این مراسم بی نظیر تا اندازه ای بود که در بیشتر نشریات کثیرالانتشار داخلی، صدا وسیما، شبکه های خبری اینترنتی و نشریات بین المللی ایرانیان بازتاب گسترده ای یافت. در این مراسم استقبال، دکتر یوسف مجیدزاده (سرپرست هیأت) طی سخنانی گفت: «این استقبال و جشن مردمی در دنیای باستان شناسی جهان بی سابقه است و این مراسم بیان کننده علاقه مردم این شهر به فرهنگ، ملیت و ایرانی بودن است.» زیور موسوی خویی خبرنگار روزنامه ایران نیز در همان ایام ضمن چاپ مقاله ای با عنوان «تپه ازبکی، یادمانی از تمدن کهن» در این باره نوشت: «دیدار از یادمان های 9هزارساله، کشف نخستین شهر مادی و نیز مردمی که برای نخستین بار در تاریخ ایران در استقبالی پرشور به پیشواز هیأت باستان شناسی رفته بودند، تنها هدفی بود که ما را در یک صبح سرد پاییزی به سوی مقصدی به نام محوطه ازبکی کشاند.» شکوه و اهمیت این مراسم به قدری بود که دکتر مجیدزاده بار دیگر در آذر ماه 1380 در برنامه تلویزیونی زنده پرتو (شبکه چهارم سیما) از جوانان شهر نظرآباد به جهت همکاری با گروه باستان شناسی و برگزاری مراسم استقبال از این گروه تشکر کرده و مراسم برگزار شده را اقدامی بی نظیر در طول تاریخ فعالیت های باستان شناسی ایران ارزیابی کرد.
منبع: دشتی به وسعت تاریخ، نوشته حسین عسکری، ص 166.
سه شنبه 20 شهریور 1380، شهر نظرآباد از توابع استان البرز، آیین استقبال از گروه باستان شناسی محوطه باستانی ازبکی به هنگام آغاز چهارمین فصل کاوش در این محوطه 9 هزارساله. از چپ به راست: استاد دکتر یوسف مجیدزاده (چهره ماندگار باستان شناسی ایران)، خسرو پوربخشنده (باستان شناس پیشکسوت)، موسی زاده (دانش آموخته باستان شناسی)، علی حمزه پور (وکیل و شاعر نظرآبادی)، مهدی توسلی (فرهنگی و مدیرمسئول ماهنامه فراز البرز)، علی اصل فلاح، حسین عسکری (نویسنده وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی)، ابراهیم رضازاده (از فرهنگیان شهرستان نظرآباد). در این آیین کم نظیر، دکتر مجیدزاده طی سخنانی گفت: «این مراسم بیان کننده علاقه مردم این شهر (نظرآباد) به فرهنگ، ملیت و ایرانی بودن است.»
روزنامه اطلاعات بین المللی (چاپ خارج از کشور)، ش 1772، سه شنبه 27 شهریور 1380، ص 3
روزنامه جوان،ش 725، دوشنبه 26 شهریور 1380، ص 3
نوروز ساوجبلاغ مزین به نام و تصویر نام آوران
در نوروز 1398 با پیگیری دوست عزیزم آقای حسین جوادان رییس کمیسیون فرهنگی شورای شهر و دبیر نخستین جشنواره فرهنگی - هنری هشتگرد، تصاویر 9 تن از نام آوران شهرستان تاریخی ساوجبلاغ در معابر عمومی شهر هشتگرد نصب شده است. به سهم خود این اقدام ارزشمند فرهنگی و تاریخی را صمیمانه تحسین می کنم. بی تردید این گونه فعالیت های بنیادین در تقویت هویت، اعتماد به نفس، هنردوستی، علم جویی، خلاقیت، تعالی و همدلی ساکنان شهرستان ساوجبلاغ، بسیار نقش آفرین است. باید آگاهی داشته باشیم که بدخواهان این آب و خاک گوهرنشان، با حذف یا کم فروغ کردن نام آوران، درصدد غالب کردن الگوهای مورد نظر خود هستند. نام این 9 اسوه به این شرح است: استاد سید حسین میرخانی، استاد سید حسن میرخانی مشهور به سراج الکتاب، استاد جعفر والی، استاد مرتضی ممیز، استاد جمشید امینی، آیت الله شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث، آیت الله شیخ محمد صالح برغانی، اشرف الدین حسینی مشهور به نسیم شمال، جمال الدین عبدالصمد هشتجردی (هشتگردی).
تحلیل نقش و فرم سفالهای تپه اسماعیلآباد
دکتر احمدعلی یاری؛ دکتر حسن طلایی، «تحلیل نقش و فرم سفالهای تپه اسماعیلآباد»، مجله مطالعات باستان شناسی، مقاله 11، دوره 10، شماره 1 - شماره پیاپی 17، بهار و تابستان 1397، صفحه 189 - 205.
چکیده: با توجه به وضعیت لایههای تپه اسماعیلآباد و فراگیری سفال افق چشمهعلی و شناسایی طبقات استقراری با معماری مشخص، همچنین طول مدت استقرار و تداوم این فرهنگ در تپه، مهمترین و دقیقترین اطلاعات را در اختیار میگذارد که با دادههای حاصل از آن می توان روند تغییرات و تحولات فن آورانه، هنری، اجتماعی، اقتصادی و باورهای آیینی را بررسی و مطالعه نمود. هدف این است که سنجیده شود در یک محوطه باستانی با ویژگیهای تپه اسماعیلآباد روند تغییر، تحول، رشد و بالندگی فرهنگ از لایه فرهنگی اول تا آخرین لایه براساس دادهها بویژه سفالها چقدر قابل سنجش است. دگرگونیهای سفال که بخشی از آن بر اثر تطور و رشد درونی فرهنگ در طول زمان به وجود میآید و بخش دیگر به علت پیوندهای فرهنگی و اقتصادی با جوامع دور و نزدیک پدیدار میشود. در این مقاله تمام سعی و تلاش برای شناخت این تغییرات تحولات درونی سفال و سیر دقیق آن شده است. در تحلیلهای آماری نقوش، فرم، با استفاده از پایگاه دادهها کامپیوتری مشخص شد که ظروف سفالی تپه اسماعیلآباد یک سیر تکاملی را طی کردهاند. در طبقات میانی همانند پیشرفت و تغییرات ملموس معماری از یک دوره درخشان تولید سفال و شکوفایی هنری نیز برخودار بودهاند .
کلیدواژهها: سفال؛ باستانشناسی؛ علوم کامپیوتری؛ پایگاه دادهها؛ تپه اسماعیلآباد.
سفال به دست آمده از محوطه باستانی موشه لان اسماعیل آباد واقع در شهرستان ساوجبلاغ که متعلق به هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح است.
نوروز یک جشن و رسم و آیین به معنای متعارف و متداول نیست. آیین های نوروزی تصویری به غایت غبار و زنگار گرفته از یک سنت و میراث کهن و مشترک به جای مانده از هستی شناسی، کیهان شناسی و حیات مدنی و معنوی یک دوران دیرینه و درازآهنگ تاریخ، فرهنگ جامعه و جهان بشری هستند. میراث هزاره هایی بس کهن و مهم و سرنوشت ساز در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما. آیین های نوروزی سنت و میراث مشترک تحولاتی هستند بس عظیم و سرنوشت ساز در فرهنگ و زندگی و نحوه بودن و نسبت و رابطه بشر با جغرافیای طبیعی و تاریخی خویش.
گذار از یک دوران دیرینه و دیرپای فرهنگ و زندگی بی ثبات و اقتصاد و معیشت چنگ و دندان و جنگ و گریز و ستیز و شکار جانوران حیات وحش و ریختن خون و دریدن و بلعیدن طعمهو ورود به هزاره های عصری و عهدی و عالمی و آدمی دیگر، یک رویداد معمولی و تحول متعارف نبود. به یک رویداد و تحول در اقتصاد و معیشت نیز محدود نمی شد. تحولی بود بس عظیم بس سرنوشت ساز و به غایت مهم و تعیین کننده که نسبت و رابطه انسان را از بُن و بنیاد با زمین و زمان با آسمان و آسمانیان و زمینیان دگرگون می کرد. آن جغرافیای طبیعی و حیات وحش جانوران شکاری، و زمینی که غار بوده و صخره و پناهگاه جنگ و ستیز و گریز میان انسان و جانوران حیات وحش اینک زمین بود و آغوش گرم مادرانه اش و تصویری زنده از الوهیت و تجربه انسان کشاورز از امر مقدس واصل الوهیت.
پایه ها و صُور آغازین آئین های فصلی درهمین جامعه ها و جمعیت های کشاورز و دامدار نخستین پی افکنده شد و ریشه هایش نیز به همین هزاره های نوسنگی در مناطق خاورنزدیک و جوامع مدیترانه شرقی باز می گردد. آیین هایی که طومارشان با کیهان شناسی، هستی شناسی و فرهنگ و زندگی و حیات معنوی و فکری و سنت اعتقادی و نظام های ارزشی و اسطوره شناسی و بینش اسطوره ای و آیینی فرهنگ ها و جامعه کشاورزان آغازین هزاره های نوسنگی درپیچیده و درهم تنیده بود. تصویری زنده و گرم ازهماهنگی و همسویی میان جغرافیای طبیعی و فرهنگی انسان را به تماشا می نهاد و باز می نمود و بیان می کرد. تصویری به غایت رازآمیز به غایت گرم و زنده از تجربه و نسبت و رابطه انسان با الوهیت و امر مقدس. آیین های نوروزی با همه رنگارنگی و کثرت احوال و اطوار و انواعشان، سنت و میراث مشترک به جای و به پای مانده از سنت و میراث مشترک و حیات معنوی هزاره هایی هستند که در تاریخ، فرهنک جامعه و جهان بشری ما به غایت مهم و سرنوشت ساز بوده اند.
اسطوره های آغازین آفرینش و زمان مستدیر اسطوره ای - آیینی و دور زاد و مرگ و رستاخیر و رویش فصلی گیاهان و زایش فصلی جانوران در همین هزاره های نوسنگی پی افکنده شدند. صور آغازین آیین های نوروزی اسطوره ها و آیین ها و سنت های و میراث مشترک جامعه ها و جمعیت های کشتگر و دامپرور همین هزاره های نوسنگی خاورنزدیک و مدیترانه شرقی از مناطق شرقی فلات ایران گرفته تا آن سوی کرانه های غربی دریای اژه و منطقه بالکان بودند و در همین هزاره های مهم و سرنوشت ساز پی افکنده شدند و بنیاد پذیرفتند. حتی امروز هم در شعر و ادبیات و سنت های اعتقادی و منابع و متون دینی ملل خاور نزدیک و مدیترانه شرقی می توان عناصر اسطوره ای و آیینی به جای مانده از آن هزاره های نوسنگی را ردیابی و رصد کرد. ایرانیان در این میان از همه وفادارتر و اسطوره ای تر به سنت و میراث آن هزاره ها هم بوده اند هم مانده اند. از این منظرحکیم ابوالقاسم فردوسی، و حضرت شمس الدین محمد حافظ، و جلال الدین محمد بلخی خراسانی هم در زبان و هم در نحوه بیان از وفا دارترین شاعران و سرایندگان بنام ما به سنت ها و آیین های اسطوره ای هزاره های پیش از تاریخی هستند. غزلیات عمیق اسطوره ای حضرت مولوی را در همین رابطه ببینید:
شب ماه خرمن می کند ای روز زین بر گاو نه
بنگر که راه کهکشان از سنبله پر کاه شد
شب؛ خرمن ماه در آسمان شب. تن شب و تن گاو اساطیری آسمانی، شاخ های گاو و هلال ماه که نو نو می شود. کهکشان و کاه کشان. سنبله و صور فلکی سنبله یا خوشه گندم. دانه های گندم و شیر و زرق آسمانی. راه شیری و راه پر از شیر و مناسبت و مقارنت میان این شیر و رزق آسمانی و آن شیر طبیعت به مثابه تصویری از الوهیت مادرانه با تشخص ها و اوصاف مادرانه اش چونان شیرزن و صدها و صدها شواهد و قرائن و موارد و مصادیق دیگر همه و همه یک به یک طوماری از پیوند و پیوستگی و درهم پیچیدگی سنت ها و نظام های اسطوره و آیینی و میراث به جای و به پای مانده از فرهنگ ها و جوامع گذشته را با حیات مدنی و معنوی فرهنگ ها و جوامع سپسین در برابر ما می گسترند.
حافظ را ببینید:
مزرعه سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
فلک چونان مزرعه سبز. داس درو چونان داس مه نو میراث اسطوره ها کهنی هستند که عارفان و شاعران ما به حضورشان فرامی خوانند تا آنکه هرچه زنده تر و گرم تر و نغزتر و مغزتر و دلنشین تر مشاهدات و مکاشفات و تجربیات عرفانی و ذوقی و زیباشناختی خود را بیان کنند.
زبان و نحوه بیان اسطوره ای قرآن را در خدمت وحی و کلام و پیام و حیانی ببینید: نسائکم حرث لکم... (سوره بقره، آیه 223) زنان شما کشتزاران شمایند و....
اسطوره ها تا پیش از برآمدن دنیای مدرن هم زنده ترین زبان هم گرم و تاثیرگذارترین نحوه بیان مشاهدات عرفانی و تجربه های ذوقی و زیباشناختی فرهنگ ها و جمعیت ها جوامع بشری ما بودند هم آن که سهمی و نقشی بی بدیل در نحوه بیان و کلام و پیام های وحیانی و نبوی پبامبران بزرگ داشتند و بر شانه می کشیدند. آیین های نورزوی به معنی الاعم و آیین ها و جشن ها و مراسم عزا و سوگواری ها به طریق اولی نیز چنین اند. فراخوانده می شوند تا تصویری هرچه زنده تر و گرمتر و آیینی تر از حیات مدنی و معنوی ما را به تماشا بگذارند و بیان کنند. هرچند آیین های نوروزی که ما و دیگر جوامعی که با ما ایرانیان بر خوان ضیافت یک میراث مشترک گردآمده اند و نشسته اند و از آن قوت و قوّت ستانند و می برند و می گیرند در دوره جدید که هرساله در آغاز فروردین ماه و فصل بهار بپا و برگزار می شوند از زمین تا به ثریا متفاوت از آیین های نوزوزی فرهنگ ها و جوامع گذشته هستند؛ با این همه و مع الوصف این آیین همچنان تصویری از تعلق خاطر فرهنگی و تذکرتاریخی و هویت ملی و رشته اتصال معنوی و حلقه پیوند مدنی این جوامع علی الخصوص ما ایرانیان را با سنت و میراث مشترکی که بر آن تکیه زده ایم هرساله به تماشامی نهند. صیانت از آیینه های هزارتکه و زنگار گرفته از این میراث ارجمند یک ضرورت اجتناب ناپذیرست و از کارناوالیزه کردن و آسیب رساندن و آلوده کردنش می بایست پرهیزکرد و پروا داشت.
کیهان شناسی، معرفت شناسی و باده های نو به نو علم و فناوری های آتشناک و شعله خیز و شعله ریز عالم مدرن چونان سیل سنت های اعتقادی و نظام های ارزشی و اسطوره شناسی و کیهان شناسی و افلاک شناسی های کهن را کوبیده و با خود برده است. حجم سنگین و تراکم اتفاقات و خیزش و ریزش نفسگیرتحولات و فضای مسموم عالم جدید مجال تنفس و ادامه حیات به سنت ها و مواریث معنوی را نمی دهند.
آنچه از آیین های نوروزی و از آن سنت ها و مواریث کهن و هستی شناسی و کیهان شناسی نظام های اسطوره ای و سنت های اعتقادی فرهنگ ها و جوامع عهد باستان به جای مانده چونان ابنیه و مآثر تاریخی غبار گرفته و عریانی هستند که از فحاوی آغازین خود تهی شده اند. یا چونان جام های شکسته ای در دستان ما هستند که تهی از باده معنا شده اند یا چونان ظرف های شکسته بی مظروف زیر سقف و پشت ویترین موزه های عالم مدرن ما! تنها کاری که در شرایطی این چنین دشوار می توان کرد این است که با ابزارهای شناخت باستان شناسانه همچنان نسبت موزه ای و آرکئولوژیک خود را با آنها حفظ کنیم و نگذاریم رشته های اتصال تاریخی و حلقه های پیوند فرهنگی و مدنی و معنوی ما با آنها قطع و گسسته شود که اگر چنین شود برای همیشه از صفحه روزگار و صحنه تاریخ به حاشیه رانده شده و چه بسا محو می شویم. واقعیتی که بسیاری از فرهنگ ها و جوامع روزگار ما آن را احساس کرده اند و سعی ورزیده اند در عصری این چنین پیچیده و دشوار و خطرخیز و مخاطره انگیز در محاسبات خود خطا نکنند و به بی راهه نروند. چون نیک می دانند که اگر چنین شود و چنین کنند فرو خواند ریخت.
سخن آخر آنکه نوروز آیین طبیعت است و پاکیزگی و سنت و آیین پاک زیستن، به نام نوروز و به بهانه به پاکردن و برگزاردن آیین های نوروزی طبیعت پاک را مسموم و آلوده نکنیم. جغرافیای طبیعی، زباله دان جغرافیای تاریخی نیست. جغرافیای طبیعی، منبع حیات و سرچشمه زندگی ماست. بنام نوروز طبیعت را پاس بداریم. از مسموم و آلوده کردن طبیعت و منابع حیاتی و جغرافیای طبیعی بپرهیزیم. پرهیز از آسیب رساندن به طبیعت عین پرهیزگاری و فضیلت نیک زیستن است و نیک بودن. یک جامعه و جهان بیگانه و نامآنوس به اخلاق وآداب و ادب پاکیزگی وپاک و پاکیزه نگاه داشتن طبیعت و زیست بوم و محیط زندگی و غریبه و نامآنوس به نظم و هماهنگی وزیبایی و عشق به زیبایی و بی بهره و بی توجه به اخلاق و ادب مراعات حقوق و قوانین اجتماعی ازحیات وحش هم درنده تر و نا امن تر و هلاکت بارتر است.
روز نو و ماه نو و فصل نو و سال نو و آیین های کهن نوروزی بر کام همه میهنان گوارا باد و تا باد چنین بادا!
نسیم شمال ریشه در البرز دارد
کد خبر: 83244916 | تاریخ خبر: 25/12/1397 - 11:44
کرج - ایرنا - نویسنده و البرز پژوه از 29 اسفندماه 97 به عنوان هشتاد و پنجمین سالگرد درگذشت اشرف الدین حسینی مشهور به نسیم شمال یاد کرد و گفت: این شخصیت از شاعران نامدار جنبش مشروطه و از مفاخر مطبوعات ایران است که ریشه در استان البرز دارد.دکتر حسین عسکری روز شنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: اشرف الدین حسینی نوه آیت الله شیخ محمدتقی برغانی (شهید ثالث) است. نسیم شمال یا به قول رایج، سید اشرف الدین گیلانی به جهت فقر ناشی از اختلافات خانوادگی در تقسیم ارث، تا مدت ها نام و نسب واقعی خود را مخفی نگه داشته بود. او در محرم 1289 هجری قمری در شهر قزوین پا به عرصه گیتی نهاد، پدرش آقاعبدالله برغانی امام جمعه وقت قزوین و فرزند آیت الله شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث و مادرش سیده زهرا خانم نام داشت. اشرف الدین با استناد به مدارکی نویافته، ادعا می کرد خاندان برغانی که ریشه در روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز دارد، از سادات هستند و اصرار داشت که عالمان این خاندان باید رنگ عمامه خود را تغییر دهند. او در پاسخ به اعتراض برادر بزرگترش می گفت: «من انتساب به ام خواهم کرد و سلسله نسبی خود را از مادر خواهم گرفت که سیده و اولاد پیامبر است.» همین دیدگاه موجب شده که نسیم شمال در برخی منابع، سید پنداشته شود.
پدر نسیم شمال در زمان حیات و در آغازین روزهای تولد، نام «شمس الدین» برای او برگزید، مادرش اما پس از مرگِ پدر، نام «اشرف الدین» بر وی نهاد، به دنبال درگذشت پدر، سهم ارث اشرف الدین و مادرش را غصب کردند و روزگار دشواری برای او و مادرش پدیدار شد. مادر اشرف الدین به ناچار به عقد سیداحمد قزوینی درآمد و اشرف الدین چندی در کنار آنان روزگار گذراند تا اینکه میرزا محمدتقی شهیدی برادر اشرف الدین، سرپرستی وی را عهده دار شد و اشرف را به مدرسه صالحیه قزوین فرستاد. او مقدمات ادبیات عرب و علوم اسلامی تا دوره سطح را از شیخ عبدالرحیم قزوینی، ملاعلی طارمی و محمدعلی برغانی صالحی فراگرفت. در حدود سال 1305 قمری به توصیه میرزا علی نقی برغانی صالحی ملقب به مدرس الطف نوه شیخ محمدصالح برغانی که متولی موقوفات جدخویش در ایران و عراق بود، برای ادامه تحصیل راهی عتبات شد. در مدرسه حسین خان قزوینی شهر کربلا از درس میرزا علامه برغانی صالحی و میرزا علی نقی برغانی صالحی بهره مند شد. حدود سال 1310 قمری به قزوین بازگشت و پس از ورود به قزوین و مرگ مادر، اشرف الدین تمام گرفتاری ها و فقر و درماندگی خود را از چشم خانواده پدری و برادر بزرگ خود می دید. در آن زمان، بیست و یک سال تمام داشت. چهار سال در قزوین لب فروبست و دم درکشید، پس از آن عازم زنجان شد و مبانی عرفان و حکمت و ریاضیات را نزد میرزا مسگر زنجانی آموخت سپس به تبریز کوچید و در حدود سال 1313 قمری به قزوین بازگشت و در مدرسه صالحیه مشغول تدریس گشت. آن مدرسه که یکی از مراکز تجمع آزادی خواهان و مشروطه طلبان بود، مسیر زندگی اشرف الدین را تغییر داد و او را به سیاست کشاند.7410/ 6155 انتهای پیام /*
مطلب فوق در وب سایت خبرگزاری ایرنا
ساوجبلاغ خاستگاه خوشنویسان نامدار
ساوُجبُلاغ به معنای «چشمه سرد» است و این منطقه را به دلیل وجود چشمه های فراوان به این نام خوانده اند. علامه علی اکبر دهخدا و دکتر محمّد معین، ساوجبلاغ را یک واژه ترکی می دانند. جلال آل احمد املای این کلمه را «ساوجبلاق» نوشته است. دکتر محمّدجواد مشکور هم می نویسد: «ساوج در اصل همان سویوق ترکی به معنی سرد بوده است.» از بررسی منابع تاریخی و جغرافیای تاریخی چنین برمی آید که منطقه ساوجبلاغ واقع در استان البرز پیش از آنکه به این نام خوانده شود از توابع سرزمین ری بوده و با مهاجرت ترکان، نام ساوجبلاغ بر آن اطلاق شده است. حمدالله مستوفی قزوینی در کتاب نزهت القلوب که در سال 740ق نوشته شده، منطقه تاریخی ساوجبلاغ را این گونه توصیف کرده است: «ساوجبلاغ ولایتی است که در اَوان سلاجقه مال به ری می داده و در عهد مغول سوی شده، هوایی به غایت خوب دارد. اکثر آبش از قنوات است. میوه و غلّه[اش] بسیار می باشد و نانش در غایت نیکویی و حقوق دیوانی او دوازده هزار دینار مقرّر است... از اعظم قُرای آنجا خراو و نجم آباد و سُنقرآباد است و در سنقرآباد سادات عالی نسب و حسب اند والحال خراب است.» ساوجبلاغ پس از جدایی از ملک ری در قرن هفتم هجری قمری، به سرزمین قزوین پیوسته است. این وضعیت ادامه داشته تا آغاز حکومت قاجار که از قزوین هم جدا شده و به دارالخلافه طهران ملحق شده است. منظور از ساوجبلاغ در این مجموعه همان محدوده «ساوجبلاغ تاریخی و فرهنگی» است که شامل دو شهرستان ساوجبلاغ و نظرآباد و بخشی از شهرستان کرج در استان البرز و گوشه ای از شهرستان آبیک از توابع استان قزوین است.
نام برخی از خوشنویسان برخاسته از منطقه تاریخی ساوجبلاغ به ترتیب الفبا عبارتند از:
- استاد حسین برغانی ساوجبلاغی از کاتبان قرن سیزدهم هجری قمری است. او در 1247ق جلد نخست کتاب 24 جلدی منهج الاجتهاد نوشته شیخ محمدتقی برغانی (شهید ثالث) را کتابت کرده است.
- شیخ محمّدعلی برغانی (زنده در سال 1262ق) از مجتهدان و خوشنویسان ماهر روزگار قاجار است. خوشنویسی چندباره قرآن کریم و نگارش کتاب «مصباح المومنین» از آثار برجای مانده از او است.
- ماه شرف خانم برغانی ملقّب به منشیه از استادان خط شکسته نستعلیق در روزگار قاجار است. او دیوان مراسلات (نامه نگاری) تاج الدوله طاووس خانم همسر فتحعلی شاه قاجار را عهده دار بود.
- استاد سید مرتضی حسینی برغانی (درگذشت 1308ش) مشهور به سید مرتضی میرخانی، خوشنویس نامدار و صاحب سبک اواخر دوره قاجار و از شاگردان ممتاز استاد میرزا محمّدرضا کلهر است.
- عبدالرضا حسینی وَردِه ساوجبلاغی از خوشنویسان و کاتبان قرن یازدهم هجری قمری است. او در سال 1009ق مقالات عربی خواجه نصیرالدین طوسی درباره هندسه را با خط نسخ و نستعلیق کتابت کرده است.
- زین العابدین ساوجبلاغی از کاتبان و خوشنویسان قرن یازدهم هجری قمری است. او در سال 1099ق کتاب «ملحقات الصحیفه السجادیه» را خوشنویسی کرده است.
- میرزا الله وردی ساوجبلاغی کاتب و خوشنویس اهل روستای صفرخواجه از توابع شهرستان نظرآباد است. او در سال 1266ق کتاب فارسی «فضایل اهل البیت علیهم السلام» نوشته علی قشلاقی ساوجبلاغی را به خط نستعلیق کتابت کرده است.
- میرزا تقی ساوجبلاغی معروف به دبیر اعلم (درگذشت 1308ش) از خوشنویسان و ادبیان دوره قاجار است. او در دیوان رسایل حکومت ناصرالدین شاه قاجار به مقام دبیری و منشی گری رسید. مظفرالدین شاه قاجار هم به او لقب عنوان نگار داد.
- میرزا عزیزالله ساوجبلاغی خوشنویس و منشی دیوان رسایل وزارت خارجه در دوره حکومت مظفرالدین شاه قاجار بود.
- سید حسین فصیح، روحانی خوشنویس دوره قاجار که مسئول تهیه قباله جات منطقه ساوجبلاغ و اطراف بود. او جدّ پدر استاد سید احمد میرخانی خوشنویس معاصر است.
- استاد سید احمد میرخانی (متولد 1318ش) مدرس انجمن خوشنویسان ایران و کاتب قرآن کریم به خط نسخ و نستعلیق است.
- استاد سید حسن میرخانی مشهور به سراج الکتّاب (درگذشت 1369ش) خوشنویس نامدار معاصر و از بنیانگذاران انجمن خوشنویسان ایران است.
- استاد سید حسین میرخانی (درگذشت 1361ش)،از خوشنویسان نامدار معاصر و کاتب قرآن کریم به خط نستعلیق است.
- مصطفی نجم آبادی کاتب و خوشنویس قرن چهاردهم هجری قمری است که در سال 1321ق کتاب «دستور حکومت» را با خط نستعلیق کتابت کرده است.
- میرزا مرتضی نجم آبادی (درگذشت 1326ش) خوشنویس، حقوقدان و روزنامه نگار معاصر است. او نزد استاد میرزا محمدرضا کلهر به شاگردی پرداخت و در خط نستعلیق استاد شد.
- استاد علی اشرف والی (درگذشت 1389ش) عارف، شاعر، خوشنویس و نقاش معاصر مکتب کمال الملک است. او در خوشنویسی از شیوه استاد حسن زرین خط پیروی می کرد.
* به نقل از: «نقش استان البرز در تعالی هنر خوشنویسی ایران»، نوشته حسین عسکری، صدا و سیمای مرکز البرز، بهار 1397.
انتشار مقاله فوق در: حسین عسکری، «ساوجبلاغ مهد خوشنویسان نامدار»، هفته نامه تریبون شهر، سال اول، ش 6، 26 اسفند 1397، ص 3
مقاله فوق در هفته نامه تریبون شهر pdf
مقاله فوق در وب سایت هفته نامه تریبون شهر
شهروند ساوجبلاغی سامانه آبسوز خودرو ابداع کرد
کرج - ایرنا - شهروند ساوجبلاغی با دعوت از خبرنگاران از یک سامانه آبسوز خودرو ابداعی خود در این شهر رونمایی کرد . به گزارش ایرنا، علاءالدین جاسمی زرگانی دوشنبه 21 اسفند 1397 در نشستی با خبرنگاران اظهار داشت: سامانه آبسوز مدت 4 سال به دلیل مشکلات اقتصادی و مجوزهای دولتی زمان صرف کرد تا به مرحله اجرا در بیاید اما با حمایتهای دولت در حال حاضر در حال نهایی شدن برای نصب بر روی خودروهاست که پس طی مراحل پایانی اخذ مجوز اردیبهشت تا شهریور سال آینده برای استفاده عموم مردم در دسترس قرار خواهد گرفت. وی که مدعی است این نخستین سامانه آب سوز خودرو در جهان است گفت: سامانه آبسوز خودرو به صورت ترکیبی 50 درصد آب و 50 درصد سوخت فسیلی بنزین بزودی برای نصب بر روی خودروها، روانه بازار داخلی خواهد شد. جاسمی زرگانی افزود: اگر سامانه به صورت 100 درصد آبسوز وارد بازار شود، در مدت زمان کمی شوک شدیدی به سیستم اقتصادی کشور وارد می شود به این دلیل سامانه آبسوز خودرو باید به صورت تدریجی و در یک فرآیند تعریف شده مشخص، بدست مصرف کننده برسد که هم از ورود شوک ناخواسته به اقتصاد کشور جلوگیری کند و هم موجب اصلاح ساختار تولید و مصرف انرژی در کل کشور شود. جاسمی زرگانی افزود: در هر یک لیتر بنزین 29 مگاژول انرژی حرکتی آزاد خواهد شد در حالی که در هر صد گرم آب حداقل 760 کیلوکالری انرژی استحصال می شود و با این تفاسیر می توان با یک مثال اظهار داشت زمانی که 60 لیتر بنزین در مخزن سوخت خودرویی همچون 405 ریخته میشود مسافتی در حدود 500 کیلومتر را طی میکند در حالی که با استفاده از 50 درصد بنزین و 50 درصد آب از طریق این سامانه 1000 کیلومتر مسافت طی خواهد شد. وی گفت: خروجی این سامانه بخار است و هیچگونه آلودگی محیط زیست به همراه ندارد. این مخترع جوان اظهار داشت: این سامانه با توجه به ضرورت و اهمیت حفظ محیط زیست و الزام قانونی کاهش آلودگی هوا با هدف ارتقاء سلامت جسمی و روحی شهروندان راه اندازی شده است. جاسمی زرگانی با اشاره به اینکه این سامانه در کشورهایی که گاز و سوخت ندارند هم براحتی میتواند مورد استفاده قرار گیرد و جایگزین گاز شود گفت: برای سامانه آبسوز، راکتوری ساختهایم که وظیفه تولید گاز مصرفی خانگی را برعهده دارد و به هیچ عنوان کشندگی و انفجار در پی ندارد و نه تنها در کشور خود به جای گاز کشنده که خطر خفگی و انفجار دارد می تواند به کار رود بلکه در کشورهای بدون سوخت فسیلی هم میتواند استفاده شود. وی افزود: این سامانه باعث شده خودرو با آب کار کند و برای استفاده از آب به جای بنزین و گازوئیل در این خودرو، نیازی به تعویض کلیات خودرو نیست و این جابهجایی سوخت با هزینهی بسیار اندک امکان پذیر است. جاسمی زرگانی در ارتباط با هزینه نصب این سامانه بر روی خودروها افزود: قبل از نوسانات ارزی ما اعلام کرده بودیم در صورت حمایت دولت 6 میلیون ریال هزینه نصب خواهد بود و در صورت عدم حمایت 25 میلیون ریال اما امروز بعد از این نوسانات اقتصادی 40 میلیون ریال هزینه برآوردی ما برای نصب سامانه آبسوز بر روی خودروها می باشد. وی در ارتباط با کمبود آب در کشور و ایراداتی که در این مورد طرح میشود نیز گفت: البته مشکل آب کشور ما عدم مدیریت صحیح مصرف است اما آب مصرفی این سامانه میتواند فاضلاب یا هرگونه پساب باشد. وی گفت: این سامانه به صورت پنکیک قدرت خود را از تسمه ماشین میگیرد و در کپسول ذخیرهسازی میکند همانند پمپ ماشین های کمپرسی بزرگ تولید می شود غیر قابل انفجار بوده و در تصادف نیز هیچگونه اتفاقی رخ نمیدهد. جاسمی زرگانی در ارتباط با استقبال خارجی ها از این سامانه گفت: سوخت هر کشور جزو قدرتهای لاینفک هر کشور است و بحث انرژی به همان اندازه مهم و در واقع سخت است که بتوان با کشورهای خارجی ورود پیدا کرد چرا که به این سادگی نیست که از این اختراع مثل دیگر فناوریها با فرش قرمز استقبال شود و یک مسئله مهم دیگر اینکه تلاشم این است که به کشور خود خدمت کنم. وی گفت: به هیچ عنوان دنبال دریافت پول نیستیم چرا که خودمان به اندازه کافی سرمایه داریم و تنها نیاز به حمایت و دریافت مجوزهای لازم برای ارائه این محصول و سامانه به مردم هستیم. به گزارش ایرنا این شهروند ساوجبلاغی درباره روند ثبت اختراع این طرح توضیح نداد.