سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 دشت تاریخی ساوجبلاغ

آقای دادستان لطفا با این وبلاگ بدشگون برخورد نمایید!

در وبگردی هایم به طور اتفاقی در روز شنبه 13 اسفند 1390 وبلاگی دیدم با عنوان «خور، سرزمین خورشید» به مدیریت «مریم فلاح نژاد» http://maryamfa.blogfa.com در نگاه اول، خوشحال شدم که وبلاگی برای روستای خور راه اندازی شده اما این خوشحالی دیری نپایید. متاسفانه فضای وبلاگ مورد اشاره، بوی تعفن بیماری «راسیسم» و «شونیسم» می دهد و در یک روز پس از انتخابات مجلس نهم، با قلمی ناشیانه و نگاهی کودکانه، وحدت ملی ایرانیان به ویژه هویت تاریخی و فرهنگی شهرستان ساوجبلاغ را نشانه رفته است.

ادعاهای خنده آور نویسنده ناشناس این وبلاگ جعلی به این شرح است: 1. تغییر نام رسمی شهرستان «ساوجبلاغ» به شهرستان «هشتگرد»! جالب توجه است که به طرز عجیبی از سوی فردی ناشناس در روز 13 اسفند 1390 عنوان رسمی شهرستان ساوجبلاغ در مقاله «ویکی پدیا، دانشنامه آزاد» به هشتگرد تغییر می یابد. به نظر می رسد که بین راه اندازی این وبلاگ وحدت شکن و تغییرات مقاله ویکی پدیا ارتباطاتی وجود داشته باشد. 2. تحریف تلفظ و معنی واژه «ساوجبلاغ» که موجب آزردگی ساوجبلاغی های غیرتمند شده است. نویسنده هتاک، بی شرمانه نام شهرستان ساوجبلاغ - که صورت ساییده شده ترکیب معنادار «سویوق بولاق» یعنی «چشمه های سرد» است - را «یک نام زشت مغولی» و همسان با واژه «الاغ» می داند! عجیب تر آنکه ایشان متوهمانه تغییر نام شهرستان ساوجبلاغ را یک «ضرورت ملی» می پندارد و وقیحانه پرسشی بیهوده طرح می کند که «آیا زشت تر از ساوجبلاغ نامی است؟» و کودکانه پاسخ می دهد: «البته که نیست»!؟ امان از بی خردی، تعصب و بی اصالتی نویسنده این جملات که خواسته یا ناخواسته در راستای اهداف بدخواهان ایران اسلامی قلم می زند. گمان می کردم که وی فقط «ترک ستیز» است اما در آن وبلاگ، مطالبی آمده که نشان می دهد که این خانم بی فضیلت و هتاک، اعتقادی به «هویت اسلامی» هم ندارد. او در معرفی زادگاه خود - یعنی روستای خور - می نویسد: «این روستا از باختر به روستای تازی آباد منتهی می شود.» منظور او از «تازی آباد» همان روستای «عرب آباد کوه» است! وی در ادامه نوشته خود، اهالی روستای خور را «فارس و آریایی» معرفی می کند که به زبان فارسی سخن می گویند. این در حالی است که حتی کودکان بازیگوش ساوجبلاغی هم می دانند که همه خوری ها - بدون استثناء - ترک زبان هستند و با گویش «ترکی ساوجبلاغی» سخن می گویند. متاسفانه نویسنده وبلاگ، هتاکی را به اوج می رساند و زبان «ترکی» را زبانی «بدشگون» معرفی می کند!

با توجه به اینکه ادعاهای این وبلاگ نانجیب، بی ادبانه و عاری از هرگونه منطق و پژوهش است، می طلبد که دادستان محترم شهرستان ساوجبلاغ به عنوان مدعی العموم، با این وبلاگ برخورد قضایی کند و با عصای قانون و عدالت، ایشان را تادیب نماید. بنده هم به سهم خود، نویسنده آن وبلاگ و خوانندگان این وبلاگ را ارجاع می دهم به مطلب «راسیسم، آزمایش ژنتیک و تغییر نام مغولی ساوجبلاغ!» که پیش از این در وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» منتشر شده است.

بخش اول  http://128askari.parsiblog.com/Posts/303

بخش دوم  http://128askari.parsiblog.com/Posts/302


نوشته شده در  دوشنبه 90/12/15ساعت  8:12 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

  

میرزا ابوتراب شهیدی نوه شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث؛ نویسنده کتاب «تذکره الغافل و ارشاد الجاهل» میرزا محمدحسین غروی نایینی نویسنده کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله»

میرزا ابوتراب شهیدی برغانی:

اگر مقصود حفظ شرع بود نمی گفتند، که مشروطه محبوب ماست

در اوج کشمکش درونی جبهه مشروطه، در سال 1326 قمری محمدعلی شاه قاجار که خود کینه ای عمیق از مشروطه خواهان داشت و برای برانداختن اساس مشروطیت نونهاد به صف مشروطه خواهان پیوسته بود، با بمباران مجلس و دستگیری و اعدام و تبعید آزادی خواهان، اساس مشروطیت را برانداخت و بار دیگر استبداد حاکم شد. در این دوران، که فریاد مشروطه طلبان خاموش شده بود، مشروعه خواهان ضد مشروطه مجال یافتند که با تمامی امکانات، از جملهمحمد علی شاه قاجار و درباریان حمایت مادی و معنوی محمد علی شاه به ستیزه علیه فکر مشروطه طلبی برخیزند. در این دوره سیزده ماهه، مقالات و کتاب های بسیاری نوشته و انتشار یافت که یکسره به بی اعتبار کردن نظری و عملی مشروطیت پرداختند. از جمله کتابی با عنوان «تذکره الغافل و ارشاد الجاهل» نوشته شد که در آن مبانی مشروطه، ضد شرعی و کفر و الحاد و مجلس شورا دارالکفر دانسته شده بود و اشکالات فقهی و شرعی متعددی بر مشروطیت وارد آمده بود. هر چند نویسنده آن یکی از روحانیان نامدار ساوجبلاغی به نام آیت الله میرزا ابوتراب شهیدی قزوینی (م 1335ق) نوه شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث بود. اما تا همین چند سال پیش شهرت یافت که آن را شیخ الله نوری (م 1327ق) که رهبر روحانی مشروطه خواهان ایران شمرده می شد، نوشته است.

پس از اوج گیری تلاش های مخالفان مشروطه در ایران، میرزا محمدحسین غروی نایینی (م 1355ق) که در عراق بود و از تعرض مصون، تقریبا"ده ماه پس از الغای مشروطیت، کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» را در دفاع از مشروطیت ایران نگاشت و در آن کوشید مبانی و اصول مشروطه و نظام پارلمانی و دموکراسی را از مبانی اعتقادی با استفاده از قواعد فقهی استخراج کند و اسلامیت آن اصول را اثبات نماید. هر چند در کتاب نامی از کسی برده نشده اما اشارات نایینی و شبهاتی که مطرح می کند و عمده آنها در کتاب تذکره الغافل آمده است، نشان می دهد که انگیزه اصلی مولف پاسخگویی به اشکالات آن کتاب است. در ادامه مطلب، فرازهایی از کتاب «تذکره الغافل» را بخوانید:

ادامه مطلب...

نوشته شده در  شنبه 90/12/13ساعت  4:52 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

تپه باستانی ینگی امام شهرستان ساوجبلاغ. عکس از مهدی مهین فلاح

اسرار «تپه ینگی امام» ساوجبلاغ آشکار می شود

تپه تاریخی ینگی امام ساوجبلاغ  بعد از گذشت سه سال از آخرین کاوش‌ها، با فرا رسیدن سال جدید بار دیگر زیر دست باستان شناسان می‌رود. باستان‌شناسان امیدوارند که در این فصل بتوانند، اسراری که قرن ‌ها در دل این تپه تاریخی دفن شده را فاش کنند. تپه ینگی امام به همراه کاروانسرا و امامزاده مجاور آن، مجموعه کم نظیری برای جلب توریست به وجود آورده است. تپه ینگی امام سرانجام بعد از سه سال با پیگیری های باستان شناسان ساوجبلاغ، مجوز  کاوش در سال جدید را گرفت. این کاوش‌ها قرار است روی لایه‌های زیرین قلعه بالای این تپه انجام شود.

«ولی‌الله دهقان سانیچ» سرپرست هیات کاوش تپه ینگی امام، با بیان اینکه به زودی این کاوش‌ها آغاز می‌شود، می‌گوید: «کاوش هایی که قرار است در سال جدید روی تپه ینگی امام انجام شود، نفوذ به لایه‌های زیرین این محوطه تاریخی است. برای اینکه هنوز مشخص نیست که این تپه چه قدمتی دارد و تا چه دورانی از آن استفاده می‌شده است.» اسناد و مدارک نشان می‌دهد که کاروانسرا، تپه تاریخی و بنای امامزاده ینگی امام از جمله آخرین بازمانده‌های روستای تاریخی ینگی امام محسوب می‌شود. گفته می‌شود این روستایی تاریخی به علت ورود یکی از نوادگان امام موسی کاظم و شهادت ایشان در این مکان، ینگی امام نامیده شده است و معلوم نیست پیش از آن این روستا چه نامی داشته و مردمان آن در چه شرایطی می زیستند. باستان شناسان امیدوارند که با انجام کاوش های جدید، پرده از اسرار زندگی مردم روستای ینگی امام برداشته شود.

دهقان سانیچ که سال‌هاست برای ساماندهی ساوجبلاغ و نجات آثار تاریخی آن تلاش کرده، معتقد است که این کاوش ها و حفاری‌های علمی، تنها راه رسیدن به چگونگی زندگی مردم در سال‌های بسیار دور در ساوجبلاغ است. کاروانسرای ینگی امام، که در کنار این محوطه تاریخی قرار دارد، یکی از بزرگ ترین اثر تاریخی به جامانده از عصر صفوی  به شمار می‌رود. این دو بنا در کنار هم سند زنده ای از دیرینگی تمدن در کنار دروازه ورودی شهر هشتگرد است. این مجموعه، نخستین مکان‌های بازدید گردشگران و توریست های خارجی در ساوجبلاغ محسوب می شوند.در ساوجبلاغ ، بناها و آثار تاریخی بسیاری وجود داشت که اکنون بسیاری از آنها مانند حمام تاریخی ینگی امام کاملاً نابود و زیر ساخت وسازهای جدید، مدفون شده اند. آثار باقیمانده نیز آخرین روزهای استواری خود را سپری می کنند و به دلیل وضعیت نامناسب، فضای بسیار ناهمگونی را برای ورودی شهر ساوجبلاغ به وجود آورده اند. دهقان سانیچ امیدوار است که با انجام این کاوش‌ها این مجموعه تاریخی بتواند همواره مورد نظارت کارشناسان میراث فرهنگی قرار گرفته و از نابودی تدریجی نجات پیدا کند. (به نقل از خبرگزاری میراث فرهنگی CHN).


نوشته شده در  چهارشنبه 90/12/10ساعت  7:41 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

این روستا ساخته و پرداخته ابراهیم خان قجر است

روستای «ابراهیم بیگی» در بخش تنکمان شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز قرار دارد. زبان گفتاری اهالی آن «ترکی ساوجبلاغی» و مذهب شان مسلمان (شیعه) است. مساحت اراضی این روستا 5400 هکتار و ارتفاع اقلیم شان 1054 متر از سطح دریا است. وجه تسمیه روستا مربوط می‌شود به قلعه و امارت شاهزاده ابراهیم خان قجر از نوادگان قاجار که در دوره قاجاریه حاکم محلی منطقه بوده‌ است. قسمتی از دیواره‌های قلعه ابراهیم خان هنوز در برخی از نواحی روستا باقی است. فاصله این روستا از تهران 75 کیلومتر، از شهر نظرآباد 10 کیلومتر و از شهر هشتگرد 7 کیلومتر می باشد. از روستاهای همجوار ابراهیم بیگی می توان به روستاهای دنگیزگ، انبارتپه و قلعه آذری اشاره کرد. از نظر آب و هوایی این روستا جزو مناطق نیمه معتدل دشتی دسته بندی شده و شامل چهار فصل منظم است.

روستای ابراهیم بیگی جمعیتی در حدود 692 نفر را شامل می‌شود که اکثریت جمعیت آن ترک زبان و از مهاجران طایفه های ایل شاهسون بغدادی و اینانلو هستند و بقیه اهل همدان و اهل اشتهارد می‌باشند. اکثریت مردم روستا در حال حاضر به تولید در زمینه کشاورزی و دامداری و باغداری و مشاغل وابسته مشغول هستند. از جمله جاذبه‌های گردشگردی روستا، مراتع و باغات زیبا و ییلاقی همجوار روستا است. «آق تپه» واقع در شمال روستا و «گورستان گبری» شامل دو تپه واقع در جنوب روستا مربوط به دوران پیش از تاریخ، از اماکن باستانی روستا به شمار می روند که در آنها کاوش باستان شناختی انجام نشده ‌است. محله‌های روستای ابراهیم بیگی عبارتند از: قلعه، میان محل، پیچه شت، باغچه، جن بلاغی، آبنگیر، کوچه 72تن، زیراب پایین.

منابع: ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد؛ ذکرالله زنجانی، شناسنامه تاریخی ساوجبلاغ، به سفارش فرمانداری ساوجبلاغ، 1385؛ حسین عسگری، دشتی به وسعت تاریخ، تهران: نشر شهید سعید محبی، 1386؛ وب سایت مرکز آمار ایران.


نوشته شده در  سه شنبه 90/12/9ساعت  5:56 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

نظرآباد فعلی، دیگر ده یا دهکده نیست بلکه نام فعلی آن «شهرستان نظرآباد» است و از مزایای تمدن شهری برخوردار گردیده است.  

نظرآباد فعلی، دیگر ده‏ یا دهکده نیست!

سیدجمال الدین میرسلیمی: منطقه ساوجبلاغ در جنوب کوه‏های طالقان قرار دارد که طالقان خود یک منطقه کوهستانی‏ و در جنوب کوه‏های البرز واقع شده است. ساوجبلاغ از چندین ده بزرگ و کوچک تشکیل‏ می‏شود که از نظر جغرافیایی: از شمال به شرح بالا به کوه‏های طالقان و از جنوب به منطقه اشتهارد و نجم‏آباد و از شرق به کرج و از غرب به قزوین منتهی می‏گردد. منطقه ساوجبلاغ یک‏ دشت وسیع و بدون پستی و بلندی است. جاده قدیم و اتوبان تهران، قزوین، ساوجبلاغ را به دو منطقه شمالی و جنوبی تقسیم می‏کند: منطقه شمالی که در دامنه کوه‏های طالقان واقع شده، دارای آب و هوای خشک و معتدل‏ است و منطقه جنوبی جاده هوایش گرم و به خصوص در تابستان گرمای آن زیاد و زندگی اهالی‏ بدون استفاده از وسایل سرد کننده فنی دشوار است. همان‏طور که در بالا گفته شد، نظرآباد جزء مجموعه دهات ساوجبلاغ بوده و می‏باشد.

ادامه مطلب...

نوشته شده در  جمعه 90/12/5ساعت  1:31 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

جعفر بن موسی الکاظم(ع) که در منطقه ساوجبلاغ در حین دفاع مجروح شده بود، در روستای «سناردک» شهرستان پیشوا، در منزل جلال الدین نام (شاید همین شهیدگاه فعلی باشد) بر اثر شدت جراحات وارده در تاریخ 15 جمادی الثانی سال 217 هجری قمری شهید و در گورستان محل، مدفون شد.  

مبارز علوی که در دشت ساوجبلاغ مجروح شد

امامزاده جعفر (ع) که وی را «جواری» و اولاد او را «جواریون» و «شجریون» نیز می خوانند، پس از رشد و نمو در خاندان پاک و مطهر محمدی (ص) و کسب فیوضات معنوی، به یاری برادر بزرگوارش حضرت علی بن موسی الرضا(ع) پرداخت و پس از آنکه حضرت امام رضا (ع) دعوت مأمون الرشید را پذیرفت و از مدینه راهی شهر طوس شد، وی نیز همانند آن حضرت با کاروانی به سرپرستی خود و با حضور فرزندان و فرزند زادگان حضرت امام موسی کاظم (ع) همچون ابراهیم و ابوالجواد (ع) از بغداد رو به ولایت خراسان نهاد.

 آن حضرت و دیـگر همراهان، به ناحیـه «ساوجبلاغ» رسیدند و پس از درگیـری با دشمنـان (سپاهیان مأمون)، حسن بن موسی الکاظم (ع) شهید شده و به برخی دیگر از همراهان آن حضرت، جراحاتی وارد شد و پس از این پیکار با فرا رسیدن شب، همگی در اطراف این منطقه پراکنده شدند. جعفر بن موسی الکاظم(ع) که در منطقه ساوجبلاغ در حین دفاع مجروح شده بود، در روستای «سناردک» شهرستان پیشوا، در منزل جلال الدین نام (شاید همین شهیدگاه فعلی باشد) بر اثر شدت جراحات وارده در تاریخ 15 جمادی الثانی سال 217 هجری قمری شهید و در گورستان محل، مدفون شد. بنای بقعه امامزاده جعفر (ع) در زمان شاه طهماسب صفوی ساخته شده و بعدها در زمان قاجاریه، به دستور فتحعلی شاه قاجار تعمیر و ایوان اصلی آن در ضلع شرقی بقعه احداث شده و در دوران پهلوی تعمیرات گنبد، آینه کاری داخل حرم و دیگر تزیینات داخلی و خارجی این آستـان مقدس انجـام شد، ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توسعه آستان مقدس این امامزاده در قالب طرح جامع آغاز و بناهایی ساخته و اقداماتی انجام شده که هم اکنون نیز ادامه دارد. وجود متبرک این امامزاده عظیم الشأن همچون درّی درخشان در مرکز شهر تاریخی و مذهبی پیشوا قرار دارد و  همه روزه منزلگاه حاجتمندان و عاشـقان خاندان پاک پیامبر اعظم (ص) است. (به نقل از خبرگزاری مهر).


نوشته شده در  سه شنبه 90/12/2ساعت  10:49 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

شیخ فضل الله نوری حاج میرزا ابوتراب شهیدی نوه شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث

نویسنده «تذکره الغافل» شیخ فضل الله نوری است یا روحانی ساوجبلاغی؟

علی ابوالحسنی (منذر): رساله «تذکره الغافل و ارشاد الجاهل» (خط ملک الخطاطین، چاپ سنگی، تهران 1326ق) یکی از رسایل مشهوری است که توسط مشروعه خواهان در دوران موسوم به استبداد صغیر نوشته شده و در آثار مورخان و تحلیلگران مشروطیت فراوان بدان استناد می شود. فریدون آدمیت در بررسی دیدگاه «مشروعه خواهان» فصلی مبسوط را به بحث درباره این رساله اختصاص داده و به رغم برخورد تند با آن، نویسنده اش را «در تشریح ناسازگاری احکام شریعت با اصول مشروطگی، توانا» می شمارد. به رغم استناد و نقد فراوان مطالب تذکره الغافل، نویسنده آن معلوم نیست. فریدون آدمیت (به استناد گزارشی از ناظم الاسلام کرمانی) «احتمال» می دهد مولف رساله، سید احمد یزدی طباطبایی فرزند صاحب عروه باشد.

عبدالهادی حائری، اما، به استناد گفته مرحوم آیت الله نجفی مرعشی، مولف را حاج شیخ عبدالنبی نوری (مرجع فقید تهران) می شمارد. در مقابل، شهرتی وجود دارد که تذکره الغافل را به شیخ فضل الله نوری منسوب می کند. فی المثل نسخه خطی که از این رساله (مربوط به رجب 1349ق، کتابت محمد صادق رشتی انزلیجی) وجود دارد رساله را «از بیانات و مقالات مرحوم مغفور... حاج شیخ فضل الله نوری شهید...» می شمارد. عدم ذکر نام مولف در کتاب و نیز مشابهت کلی مندرجات آن در نقد مشروطیت با اظهارات شیخ نوری نسبت به مشروطه (در دوران استبداد صغیر) مسلما" در ایجاد این شهرت و دوام آن بی تاثیر نبوده است. لذا آقای محمد ترکمان، تذکره الغافل را در کتاب دو جلدی خود (که حاوی مکتوبات و رسائل شیخ نوری است ) جای داده است.

دلیل وی بر تعلق رساله به شیخ، آن است که شیخ آقا بزرگ تهرانی (کتاب شناس و تراجم نگار بزرگ معاصر) در «الذریعه» رساله را به شیخ نسبت داده و علاوه، نسخه مورد استفاده وی که از چاپ سنگی این کتاب در کتابخانه آیت الله مرعشی در قم عکس برداری شده، نام شیخ را به عنوان مولف بر پیشانی دارد. آقای ترکمان، ادعای دکتر حائری (مبنی بر انتساب کتاب به حاج شیخ عبدالنبی نوری) را با تکذیب این امر توسط فرزند شیخ عبدالنبی، مردود می شمارد. آقای زرگری نژاد نیز که به گردآوری رسائل مشروطیت (و از آن جمله: تذکره الغافل) همت گمارده، ضمن تصریح به قطعی نبودن نگارش تذکره توسط شیخ، انتساب آن به ایشان را بر انتساب به امثال سید احمد طباطبایی ترجیح داده است.

در سال 1362 کتابی با عنوان «اسناد مشروطیت» به همت ایرج افشار چاپ شد که ص 235 و 236 آن، حاوی عریضه ای از میرزا علی اصفهانی به محمدعلی شاه بود و در حاشیه آن یادداشت شیخ مبنی بر توصیه میرزا علی به شاه، و دستور شاه خطاب به وزیر اعظم مبنی بر «رعایت و تمجید» نویسنده عریضه به چشم می خورد. در متن این سند، هیچ سخنی از کتاب تذکره الغافل نرفته بود اما پشت ورقه سند، کسی میرزا علی را مولف کتاب تذکره الغافل قلمداد کرده بود. انتشار این سند همراه با نوشته پشت آن، افراد زیادی را به این نتیجه رساند که تذکره الغافل از آن میرزا علی اصفهانی است. حتی برخی (همچون دکتر ماشاالله آجودانی) در استناد به این سند افراط کرده و تذکره را به نحو قطعی نوشته میرزا علی اصفهانی خواندند. در حالی که در متن سند (نه در عریضه و نه در توشیح شیخ و دستور شاه) مطلقا" سخنی از تذکره به عنوان اثر میرزا علی نرفته بود و نوشته پشت ورقه تنها می توانست به عنوان یک «موید» و نه بیشتر (آن هم در تعارض با «شهرت»ی که در انتساب رساله به شیخ وجود دارد) مطرح شود. اینک هنگام آن رسیده است که پس از گذشت حدود یک قرن از نگارش تذکره الغافل، به طور قاطع و مدلل، نویسنده این رساله مهم معلوم گردد.

خوشبختانه نویسنده تذکره، ردپای مشخصی از خود باقی گذارده که بر پایه آن می توان هویت وی را دقیقا" معلوم ساخت. او صراحتا" در اوایل رساله، خواننده را برای آگاهی بیشتر از نظریات خویش، به کتاب «سوال و جواب عقل عاقل» ارجاع می دهد و می دانیم که «سوال و جواب عقل و عاقل» در اصول دین، یکی از تالیفات آیت الله حاجی میرزا ابوتراب شهیدی قزوینی (1278ق 1335ش) است. مرحوم شهیدی، نوه آیت الله حاج محمدتقی برغانی قزوینی مشهور به «شهید ثالث» (متوفی 1263ق) می باشد که جزو شاگردان برجسته آیات عظام: آخوند خراسانی، صاحب عروه و شیخ فضل الله نوری محسوب و از آنان اجازه اجتهاد داشت و در مشروطه اول و استبداد صغیر در زمره همرزمان فعال شیخ نوری و نظریه پردازان جناح مشروعه خواه قرار داشت، چندانکه می توان وی را همسنگ میرزای نائینی، در بین مشروعه خواهان شمرد. (روزنامه جام جم، شماره 1786، 18 مرداد 1385، صفحه 11).


نوشته شده در  دوشنبه 90/12/1ساعت  10:57 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

روزنامه کوشش، شماره 6518، 17 دی 1326، صفحه 2

ماجرای رد اعتبارنامه نماینده ساوجبلاغ، شهریار و کردان

بهاالدین کهبد (1285- 1361 خورشیدی) بازرگان معروف و سه دوره نماینده ساوجبلاغ در مجلس شورای ملی بود. او در سال 1325 خورشیدی با عضویت در حزب دمکرات ایران به دبیرکلی احمد قوام (قوام السلطنه) فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. در سال 1326 در انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورای ملی به همراه سید محمدصادق طباطبایی (از روحانیان مشروطه خواه و نماینده ساوجبلاغ در دوره چهارم مجلس شورای ملی) نامزد نمایندگی مردم ساوجبلاغ، شهریار و کردان شد. کهبد برای پیروزی در آن انتخابات به برخی از چهره های اثرگذار رژیم پهلوی همانند اعضای اصلی حزب دمکرات، پول هایی به عنوان هدیه پرداخت. به این ترتیب به مجلس شورای ملی راه یافت اما در جلسه هشتم آن مجلس، اعتبارنامه اش رد شد. در 64 سال پیش «روزنامه کوشش» در شماره 6518 (17 دی 1326) خبر آن جلسه را به شرح فوق منتشر کرد. در کتاب «نام آوران ساوجبلاغ» - که آخرین مراحل نگارش را می گذراند - به طور مفصل در این باره سخن گفته ام. 


نوشته شده در  دوشنبه 90/12/1ساعت  10:6 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 پوشش بانوان ایرانی در دوره قاجار

انجمن مخدرات وطن؛ میراث فکری شیخ هادی نجم آبادی 

الهه باقری

انقلاب مشروطه یکی از قابل توجه‌ترین تحولات دوران معاصر ایران بود که در شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور تأثیر بسزایی داشت، زنان نیز به عنوان نیمه خاموش جامعه از این تاثیرات دور نماندند. انجمن‌ها و تشکّل‌های زنانه، عرصه‌ای بود که زنان ایران، حضور اجتماعی و تاریخی خود را ظاهراً به صورت مستقل در طی جنبش مشروطه و بعد از آن نشان دادند. اوج فعالیت انجمن‌های زنان در 1308- 1299 خورشیدی / 1930 - 1920 میلادی بود که از اعضای  این انجمن‌ها می‌توان به آغا بیگم دختر شیخ هادی نجم آبادی و سکینه کنداشلو همسر شیخ هادی اشاره کرد. آنها برای رشد حقوق اجتماعی زنان تلاش می‌کردند، هر چند که اهداف و اقدامات اولین انجمن‌های زنان در هاله‌ای از ابهام است. در مطلب حاضر کوشش شده تا در مورد حضور زنان در انجمن‌های برآمده از مشروطه و به ویژه نقش آغابیگم نجم آبادی در تأسیس «انجمن مخدرات وطن» پرداخته شود و ضمن توضیح این انجمن‌، به بررسی شکل گیری، اعضاء و اهداف این انجمن‌ پرداخته و تلاش گشته تا از این طریق قسمت‌ ناگفته‌ای از تاریخ فعالیت‌های زنان بیان گردد.

ادامه مطلب...

نوشته شده در  جمعه 90/10/16ساعت  6:4 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

آیت الله میرزا ابوتراب شهیدی‌  

میرزا ابوتراب شهیدی، مجتهد ساوجبلاغی منتقد مشروطیت

آیت الله میرزا ابوتراب شهیدی‌ فرزند میرزا ابوالقاسم شهیدی و نوه شیخ محمدتقی برغانی معروف به «شهید ثالث» در سال 1287ق در خاندان علمی برغانی های قزوین متولد شد. میرزا ابوتراب پس از گذراندن دروس مقدماتی نزد پدر، وارد مدرسه صالحیه قزوین شد و دوره سطح علوم حوزوی را نزد اساتید فن گذراند. در سال 1312ق برای ادامه تحصیل عازم عتبات عالیات شد و در کربلای معلّی از جلسات درس میرزا علی‌نقی حائری آل ‌صالحی و میرزا علامه آل‌ صالحی و در نجف اشرف از محضر درس آیات عظام سید محمدکاظم طباطبایی ‌یزدی صاحب کتاب عروه الوثقی، آخوند ملا محمدکاظم خراسانی صاحب کفایه و شیخ ‌الشریعه اصفهانی استفاد کرد و پس از گذراندن مدارج عالی فقه و اصول به درجه اجتهاد نایل آمد. آخوند خراسانی در تصدیقنامه اجتهاد که برای میرزا ابوتراب نوشته از وی به‌عنوان «عالم عامل ربانی و فاضل کامل صمدانی، فائق بر اقران بلکه اکثر اهل زمان خویش، عمده اهل تحقیق و قدوه اهل تدقیق، شیخ نبیل سعید، میرزا ابوتراب بن میرزا ابوالقاسم بن شهید قدس ‌سره» یاد می‌کند و خاطر نشان می‌سازد که وی از حضیض تقلید به اوج مطلق اجتهاد ترقی کرده و بر عموم مردم است که از انوار او هدایت یابند و به آثارش اقتدا جویند، که او شایسته رهبری است.

ادامه مطلب...

نوشته شده در  یکشنبه 90/9/13ساعت  9:43 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   66   67   68   69   70   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 6
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 11
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 10
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 9
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 8
درباره پیوندهای فرهنگی و تاریخی استان های قزوین و البرز
گفت و گو با بهروز رمضانی نویسنده کتاب «ونوس الموت» + دانلود کتاب
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]