یدالله دهستانی
نماینده ای که بیست سال حرفی از ساوجبلاغ نزد !
سابقا" نامش «یدالله نظامى» بود. از اهالى ساوجبلاغ و متولد سال 1262 خورشیدی است. در کودکى مختصر سوادى آموخت در حد خواندن و نوشتن و به کار کشاورزى مشغول شد. پدرش عبدالوهاب کشاورز بود و چند هکتار زمین زیر کشت داشت. پدر و پسر دست به دست هم دادند و به تدریج کشاورزى آنها توسعه پیدا کرد و سرى توى سرها درآوردند. در شهریار، «یدالله» کدخدا شد و موقعیتى پیدا کرد و جزء مالکان کوچک منطقه گردید.
در جریان تغییر سلطنت و انقراض قاجاریه، فعالیت داشت و به نفع سردار سپه دسته راه انداخت. این کارها موجب معروفیت او شد و در دوره پنجم وکیل مجلس شد و در مجموع ده دوره وکیل مجلس بود آن هم وکیلى بىسروصدا و مطیع. درباره هیچ موضوعى سخن نگفت، هیچ وقت نطق قبل از دستور نکرد، فقط بىسروصدا به حفظ مقام و افزایش ثروت خود کوشید تا از مالکان عمده کرج و ساوجبلاغ شد. چندین آبادى خریدارى کرد. در مسایل کشاورزى و عمران و آبادى دهات به رضاشاه مشورت مىداد. چند ملک مرغوب در کرج براى خانواده پهلوى خریدارى کرد.
بیست سال وکالت مجلس و نزدیکى به رضاشاه، او را ثروتمند کرد و صاحب قدرت در منطقه شد اما در دوره پانزدهم رقیب سرسختى پیدا کرد و آن «بهاءالدین کهبد» بود. دو رقیب به جان هم افتادند. کهبد با حربهى پول توانست پیش ببرد ولى دهستانى اهل خرج کردن نبود. چون ده دوره مجانى وکیل شده بود، وکالت ساوجبلاغ را حق قانونى خود مىدانست. بعد از انتخابات، کهبد تلاش فراوان براى ابطال انتخابات به عمل آورد، بالاخره موفق شد اعتبارنامهى رقیب را در مجلس رد کند، ولى بار دوم باز «کهبد» پیروز شد و به مجلس رفت. دهستانى یک دوره هم سناتور شد ولى براى ادامه سناتورى عمر او وفا نکرد. مرگش در 1336 خورشیدی اتفاق افتاد. میرزاده عشقی - از شاعران نامدار معاصر ایران - طی هزلی، به شدت ناتوانی یدالله دهستانی را زیر سوال برده که متن آن قابل درج در این وبلاگ نیست. جهت مطالعه آن شعر به دیوان او رجوع کنید.
منبع: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، نوشته باقر عاقلی، با اندکی اصلاح.
چرا کسی به فکر پل بانو صحرا نیست؟
وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: پل تاریخی «بانو صحرا» در دو کیلومتری شمال غربی روستای کردان از توابع بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ واقع است. این پل کهن، از آثار زیبای دوره صفویه است. مصالح به کار رفته در پل، سنگ و آجر همراه با ملات آهک است. پل بانو صحرا تا اواخر دهه 50 محل ارتباط دو طرف رودخانه بوده که در پل سازی جدید بخش هایی از آن از بین رفته است. در 25 اردیبهشت 1390 «وارنا» نویسنده وبلاگ خواندنی «گنجه و گنجینه» طی یادداشتی از تخریب این پل تاریخی، انتقاد کرده است. امیدوارم که آقای دهقان سانیج - مدیر کوشای اداره میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان ساوجبلاغ - در جهت رفع دغدغه وارنا و دیگر علاقه مندان میراث فرهنگی ساوجبلاغ اقدام نماید.
مجروح شبیخون عباسی ها در منطقه ساوجبلاغ
عالم دانشمند و زاهد حضرت امامزاده جعفر (ع) که صحن و سرای زیبا و مطهرش هر روزه در شهر پیشوا - ده کیلومتری جنوب شرقی ورامین - منزلگه هزاران عاشق دلسوخته به خاندان عصمت و طهارت است، بنا بر نوشته کتب انساب یکی از فرزندان بلافصل حضرت امام موسی کاظم (ع) است. مقبره امامزاده جعفر بن موسی الکاظم (ع) در کنار بازار قدیمی شهر کهن و مذهبی پیشوا قرار دارد که گلی از گلزار پاک جدش رسولالله (ص) است.
نقش و جایگاه قره العین در فرقه بابیه
نرجس عبدیائی، «نقش و جایگاه قره العین در فرقه بابیه»، مجله انتظار موعود، شماره 31، زمستان 1388.
چکیده مقاله: مهدویت و حقایق مرتبط به آن، گاهی دست آویز اقشار فرصت طلب قرار میگرفت. بابیه از جمله آنها بود؛ فرقهای انحرافی که در دوران قاجار به رهبری علی محمد باب شکل گرفت. باب، برای خود، افرادی را به عنوان یاران اصلیاش در انتشار این مسلک برگزید. یکی از آنها زنی به نام قره العین، از خاندان علم و اجتهاد بود که جایگاه و نقش مؤثری در فرقه بابیه داشته است. قره العین با صدور دستورقتل عموی خود - یعنی مجتهد معروف محمد تقی برغانی - و مشارکت درقتل او، نیز با شرکت در برخی جنگهای بابیه مثل واقعه طبرسی و تبلیغ بیرویه مرام علی محمد و از همه مهمتر با اعلام دوران فترت و نسخ دین اسلام و اعلام و اظهار کشف حجاب، نقشهای مؤثری در ترویج فرقه بابیه و انحرافات آن، ایفا کرد.
کلید واژهها: شیخیه، بابیه، قره العین، برغانی، بدشت، جنگ طبرسی.
جهت مطالعه مقاله متن فوق رجوع کنید به:
http://www.entizar.ir/page.php?page=showarticles&id=425
ماجرای یک کامنت مرموز؛ خاندان صالحی، قره العین و اشعار او
نویسنده وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» در راستای معرفی تاریخ، فرهنگ و نام آوران منطقه کهن ساوجبلاغ، مقاله ای را در اول بهمن 1386 با عنوان «قره العین برغانی از دو منظر» در همین وبلاگ منتشر کرد: http://128askari.parsiblog.com/Posts/9 نویسنده در آن مقاله، ضمن ارایه گزارشی مستند از زندگی و زمانه قره العین برغانی - برادرزاده و عروس شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث - دو دیدگاه «غالب» و «نادر» درباره گرایش او به «فرقه بابیت» و رویدادهای مربوط به آن را مطرح کرده است. آن مقاله در سال 1388 با ویرایش کلی در جلد سیزدهم دایره المعارف تشیع ذیل عنوان «قره العین» به چاپ رسید.
ماجرای واکنش آقای عبدالله شهبازی - مورخ و مدیر موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی - به نسخه اینترنتی آن مقاله از آنجا آغاز شد که یکی از خوانندگان وب سایت خبری - تحلیلی «عماریون» در 8 فروردین 1390 ذیل یکی از خبرهای آن سایت، درباره نسب نامه دکتر علی اکبر صالحی - وزیر امور خارجه - و خویشاوندی نسبی وی با قره العین برغانی ابراز نظر کرد. جهت مطالعه آن پیام رجوع کنید به: http://www.ammariyon.ir/fa/pages/?cid=8502
عبدالله شهبازی در 12 فروردین 1390 طی مقاله ای با عنوان «ماجرای یک کامنت مرموز؛ خاندان صالحی، قره العین و اشعار او»، پیام پیش گفته را مبنای تحلیل خود درباره قره العین و دکتر علی اکبر صالحی قرار داد. جهت مطالعه آن مقاله رجوع کنید به: http://abdollahshahbazi.org/blog/Archive/9001.htm نویسنده این وبلاگ ضمن احترام به دیدگاه های مختلف، مقاله خود در دایره المعارف تشیّع و تحلیل آقای شهبازی را در معرض نقد خوانندگان گرامی قرار می دهد. جهت آشنایی با زندگی نامه و آثار آقای شهبازی نگاه کنید به:http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewWriter&WriterID=9&SP=Farsi در ادامه مطلب، نمونه ای از بازتاب گسترده مقاله عبدالله شهبازی درباره دکتر صالحی را هم بخوانید:http://rajanews.com/Detail.asp?id= 83301
چند روحانی ساوجبلاغی در کنسولگری دولت روسیه
توضیح تصویر: سال 1288 خورشیدی / باغ کنسولگری روسیه در قزوین/ عکاس: ناشناس/ از راست به چپ: حاج شیخ عیسی شهیدی (فرزند شیخ محمدتقی برغانی معروف به شهید ثالث)، آفسینکوف (کنسول روسیه تزاری در قزوین)، حاج میرزا هدایتالله شهیدی معروف به حاج مجتهد (نوه شهید ثالث) و حاج میرزا تقی دیمجی معروف به مجدالاسلام.
* * * * *
جامعه شناسی روستایی یا مردم شناسی روستای ایستا
اشاره:استاد دکتر یوسف فضایی - متولد 1314 خورشیدی - دارای درجه دکتری در رشته ادیان و عرفان از دانشگاه تهران است. ایشان عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج است و تاکنون 17 عنوان کتاب با موضوع ادیان، عرفان، کلام و جامعه شناسی دینی و تعداد فراوانی مقاله علمی و پژوهشی به چاپ رسانده است. مطلب زیر یادداشت ایشان بر کتاب «روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان» است. ارادت بنده به استاد فضایی به سال های تحصیل در دانشکده الاهیات دانشگاه آزاد اسلامی کرج بر می گردد؛ وقتی که در درس های ادیان و عرفان، شاگرد کوچک ایشان بودم.
* * * * *
نظرآباد، سرزمین کهن خشت
خبرگزاری ایرنا- 7 فروردین 1390: نه هزار سال پیش، دستان ساکنان منطقه ای در دامنه رشته کوه های البرز از آب و گل، آثاری از خود بر جای گذاشتند که اکنون به عنوان نخستین خشت ساخته دست بشر برای باستان شناسان جهان شناخته شده است. تپه های شهرستان نظرآباد، در جریان کاوش های باستان شناسی تپه های به دست آمده، که علاوه بر اثبات قدمت سکونت بشر در این منطقه از سرزمین پهناور ایران، نشانگر وجود تمدنی دیرینه در آن است.
زهرمار خان از لب دیگ پایین نمی آید!
به کوشش: دکتر حسین کیا
اشاره: ایل افشار ساوجبلاغ به سرپرستی سلیمان خان افشار قاسملو معروف به «صاحب اختیار» همان ایل بزرگ و مقتدری بود که آقا محمدخان قاجار به دلیل ارتباط نزدیک با این ایل و هواخواهی شان از او، تهران را به پایتختی انتخاب کرد. تهرانی که به اقامتگاه ایل افشار در ساوجبلاغ نزدیک بود. در کتاب «شرح زندگانی من» نوشته عبدالله مستوفی - که دارای نثری زیبا و بسیار خواندنی است - اطلاعات فراوانی درباره منطقه ساوجبلاغ وجود دارد به طوری که در اکثر صفحات این کتاب نامی از ساوجبلاغ به میان آمده است. دکتر حسین کیا بخشی از مطالب و اطلاعات این کتاب را استخراج کرده و در اختیار وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی قرار داده است. مطلب زیر ماجرایی جالب است درباره «زهرمار خان» رییس ایل افشار ساوجبلاغ.
* * * * *
پیش درآمدی بر کتاب «خاطرات رزمندگان شهرستان ساوجبلاغ»
اشاره: خاطرات حماسه سازی های شگرف جوانان ایران عزیز در طول هشت سال دفاع مقدس، گنجینه ای است که همچنان زینت بخش فرهنگ و تاریخ ایران اسلامی است. روز سه شنبه 28 دی 1389 بخشی از خاطرات سرهنگ پاسدار احسان الله حاجی پور - فرمانده سپاه شهرستان ساوجبلاغ - در ویژه نامه «سروقامتان» ضمیمه 16 صفحه ای روزنامه جوان منتشر شد. وقتی بنده این خاطرات را خواندم، طرحی به ذهنم خطور کرد: «گردآوری و انتشار خاطرات رزمندگان ساوجبلاغی هشت سال دفاع مقدس». آن را یک روز بعد با آقای حاجی پور در میان نهادم. ایشان مشتاقانه پیشنهاد ارایه شده را پذیرفت. بسیار مناسب است که به عنوان پیش درآمد آن کتاب خواندنی، بخشی از خاطرات فرمانده سپاه ساوجبلاغ را باهم مرور کنیم:
* * * * * *