سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 

قاب تصویری گفت و گویم با رادیو البرز

شامگاه دوشنبه 3 دی 1403 حوالی ساعت 22:30 از طریق تلفن در حال گفت و گو با برنامه «شب نشینی با تاریخ» «شب نشینی با تاریخ» بودم که شکار سلیقه مهرآمیز برادرم علی آقا عسکری شدم. آمده بود شام و شب نشینی و از قبل خبر نداشت که قرار این گفت‌وگو را دارم. در این گفت‌وگوی زنده 7 دقیقه ای درباره مناسبت 6 دی 1378 «سالروز کشف دیوارهای دو رنگ در دژ مادی محوطه باستانی ازبکی» صحبت کردم. علی آقا تصویر را مستقیم با گوشی همراهش گرفت و بر روی آن صدای پخش شده از رادیو و تصاویر و فیلم های کمتر دیده شده از کاوش های محوطه باستانی ازبکی را قرار داد. خیلی هم زحمت کشید و سلیقه به خرج داد تا آن را تدوین کند. صمیمانه از مهر زلالش سپاسگزارم.

برنامه زنده «شب نشینی با تاریخ»، دوشنبه ها ساعت 22 تا 23 به تهیه کنندگی آقای رضا غیور و اجرای آقای محمدی از رادیو البرز پخش می شود. بنده هم توفیق دارم در هر برنامه، «برگی از تاریخ فرهنگ و هنر البرز» را مشتاقانه ورق بزنم. امیدوارم مقبول افتد.

حسین عسکری

4 دی 1403

 

____________________


 

 

گرگ ها در کمین ایران

 

چند روز پیش در گفت و گو با رادیو البرز، مشتاقانه «برگی از تاریخ فرهنگ و هنر البرز» را ورق زدم. در این برنامه زنده، به مناسبت 6 دی 1378 سالروز «کشف دیوارهای دو رنگ در دژ مادی محوطه باستانی ازبکی»، از قول جناب استاد دکتر یوسف مجیدزاده گفتم: «هخامنشیان این نوع تزئین در معماری های خود را از مادها فراگرفته اند نه اورارتوها...» با بازنشر این گفت و گو در فضای مجازی، چند تن از پان گرگ های ضد ایران (= پان ترکیست ها) بنده را مورد هجمه قرار داده و منکر فرهنگ و تاریخ دیرپا برای ایران عزیز شدند! تصویر نمونه ای از آن اظهارنظرهای جاهلانه به پیوست می باشد. بنده باستان شناس نیستم یعنی در ارایه های البرزپژوهانه که سویه های باستان شناختی دارد به گزارش های باستان شناسان عزیز رجوع می کنم و به دقت نتایج کاوش های آنان را بازگو می کنم.

مهم ترین ویژگی گونه های مختلف پان های ضد وطن، «تعصب و خشونت» است. آنان بی ادبانه بر مجموعه ای از اوهام و گزاره های شبه علمی تکیه می کنند و به جای ارائه دلیل و سند، ادعای غلط خود را تکرار می کنند. آنان قومیت را مقدم بر ملیت می دانند و همگام با دشمنان این آب و خاک، رویای تجزیه ایران را در خیال خام خود می پرورانند. خاکسارانه دست و بازوی سربازان گمنام وطن را می بوسم که سر این بدخواهان ایران را بر سنگ «حب الوطن» می کوبند. اما در این میان، وظیفه راهبردی رسانه ملی و نهادهای فرهنگی و آموزشی است که با تقویت وحدت ملی و توجه ویژه به هویت ملی، حس وطن دوستی را در کودکان، نوجوانان و جوانان زنده و تقویت کنند. به بچه ها یاد دهند که به مهر و کین می توان از هویت معنوی و استقلال ایران عزیز دفاع کرد ولو به قیمت جان (= شهادت).

جان به قربان وطن باد که در مذهب عشق

به جز از عشق وطن یاد نداد استادم

حسین عسکری

7 دی 1403

 

 

 

 

____________________


 

از وجود 35 مرکز تحقیقاتی و پژوهشی تا فعالیت 3 هزار و 500 واحد صنعتی در استان البرز

 

|خبرگزاری آنا|

3 دی 1403

به گزارش خبرنگار آنا، آیین اختتامیه هفته پژوهش و فناوری سال 1403 و تجلیل از پژوهشگران و فناوران برتر همزمان با میلاد یگانه دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه الزهرا (س) در صبح یک شنبه 2 دی 1403 با حضور حسین کلانتری خلیل‌آباد رئیس دانشگاه آزاد اسلامی استان البرز و واحد کرج، حسین عسکری نویسنده و البرز پژوه، حجت‌الاسلام امیر ابراهیم‌زاده مسئول دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان البرز، معاونان دانشگاه، استادان، کارکنان و جمع کثیری از دانشجویان در سالن اجتماعات شهید چمران دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج برگزار شد. عسکری در این آیین گفت: استان البرز به‌عنوان قطب علم و فناوری در کشور شناخته می‌شود و شواهد و مستندات باستان‌شناختی از دیرینگی علم و فناوری در استان البرز حکایت دارد.

عسکری بیان کرد: تحصیل 130 هزار دانشجو در مراکز آموزش عالی استان البرز، حضور 2 هزار و 500 عضو هیئت علمی، وجود 35 مرکز تحقیقاتی و پژوهشی، وجود 3 هزار و 500 واحد صنعتی و 150 نشان صنعتی و تجاری ملی، داشتن 25 شهرک، منطقه و ناحیه صنعتی، حضور دو پارک علم و فناوری در استان البرز به همراه 10 مرکز رشد مشترک، همکار و مستقل، قطب تولید محصولات پروتئینی و محصولات باغی و صنایع دارویی، خودرویی، انرژی و صنایع غذایی، همسایگی با سه استان صنعتی و قرارگیری در مجاورت راه‌آهن سراسری، دیرپایی دانشگاه و آموزش عالی در استان و داشتن 55 مرکز آموزش عالی، وجود شواهد باستان‌شناختی و سند 9 هزار ساله علم زیست‌شناسی، وجود سرآمدان علمی در حوزه‌های ریاضی، پزشکی، هوانوردی، فیزیک هسته‌ای، فلسفه، ژنتیک، وجود نخستین کتاپ چاپ سربی مصور ایران در البرز و مراکز پژوهشی و دانش‌بنیان متعدد این استان را به قطب علم و فناوری کشور تبدیل کرده است.

پرده نگار ارائه شده

 

 به نقل از کانال تلگرامی البرزپژوهی https://t.me/alborzology 



 


____________________

 

کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 1

 

کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 2

 

کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 3

 


نوشته شده در  شنبه 03/10/22ساعت  6:10 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

 بلندگو بوق شیطان است!

نگاهی به پیشینه تجددگریزی در شهر کرج با مطالعه موردی آیت الله سید رضا حسینی زابلی

شناخت و رصد مستمر «جریان تجددگریز / تجددستیز سنّتی در ایران معاصر» همچنان برایم جذاب است. این علاقه پژوهشی با نگارش کتاب «روستای ایستا» در سال 1389ش - که درباره اهل توقف طالقان است - آغاز شده است. به تازگی و برای نخستین بار، میرزا علی سلیمانی بروجردی در کانال تلگرامی اش، نامه ای بدون تاریخ از آیت الله حاج سید رضا حسینی زابلی (درگذشت 1368ش) خطاب به آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی (درگذشت 1340ش) مرجع عام شیعیان را منتشر کرده که در آن به صراحت از اذیت و آزار کرجی ها نسبت به خود یاد کرده و نوشته است: «جعلت فداک. پس از تقدیم تحیه و سلام و عرض ارادت، خاطر محترم را مستحضر می دارد که در اثر بعضی پیشامدهای ناروا و ناگوار، حقیر در کرج دچار زحمت روحی هستم زیرا تاکنون چندین دفعه بعضی اشخاص رفتارهای توهین آمیز نسبت به حقیر کرده اند. لذا تقاضا دارم اجازه فرمایید یا به قم یا سامراء مراجعت نمایم. زیاده بر این، جسارت است. دعاگو رضا الحسینی الزابلی.»

با مطالعه این نامه، شاید خوانندگان بپرسند مگر کرجی ها در دهه های سی و چهل خورشیدی آزار داشتند یا با مذهب بر سر مهر نبودند که این گونه آیت الله مظلوم را در تنگنا قرار دادند؟! پیش از پاسخ به این پرسش لازم است با زندگی و زمانه نویسنده این نامه آشنا شویم.

* * *

آیت الله حاج سید رضا حسینی زابلی فرزند سید محمد امین الرعایا زابلی، از روحانیون سرشناس شهر کرج در دوره حکومت پهلوی و سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. در سال 1283ش در روستای گوری از توابع شهرستان زهک در استان سیستان و بلوچستان زاده شد. پس از گذراندن مقدمات در زادگاهش، در 18 سالگی به همراه برادرش حجت الاسلام سید حسن زابلی به مشهد رفت و چند سالی در مدرسه علمیه باقریه به تحصیل ادبیات عرب و دروس سطح حوزوی پرداخت. سپس رهسپار نجف اشرف شد و در مدرسه علمیه قوام نزد آیات آقاضیاءالدین عراقی (درگذشت 1321ش) و سید ابوالحسن موسوی اصفهانی (درگذشت 1325ش) شاگردی کرد. او از شاگردان سید علی آقا قاضی طباطبایی (درگذشت 1366ق) در حوزه اخلاق و عرفان بود. پس از عزیمت به شهر سامراء، مدتی سرپرست مدرسه علمیه میرزای شیرازی شد. پس از بازگشت به ایران به امر آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی جهت انجام امور مذهبی و اقامه جماعت به شهر کرج آمد. شیخ علی دوانی (درگذشت 1385ش) نویسنده معاصر، او را از شاگردان آیت الله حاج سیدمیرزا جندقی مجدزاده مشهور به علم الهدی (درگذشت 1333ش) می داند که «در مسجد دِه کرج نزدیک کارخانه قند، امامت جماعت داشت.»

دوانی در خاطراتش از کرجِ پس از سال های 1329ش نوشته است: «مرحوم آقای جندقی با این که آن روز از نسل گذشته بود، فکری باز داشت. روز عید فطر بنا گذاشتیم نماز عید را طبق دستور دین در فضای باز و زیر آسمان برگزار کنیم. به همین منظور فرستادیم از تهران بلندگویی با دو شیپور به مبلغ پانصد تومان برای مراسم آن روز کرایه کردند و آوردند. محل را هم میدان فوتبال نزدیک کارخانه قند و دانشکده کشاورزی قرار دادیم. شیپورها را هم به میله های دروازه گُل بستیم. رفتیم و از آقا سید رضا زابلی خواستیم که ایشان هم در مراسم نماز عید شرکت کند که به جای دو نماز، یک نماز باشکوه تشکیل شود و عظمت اسلام را به نمایش بگذاریم. اول مریدان از وی خواستند و چون زیر بار نمی رفت، خود من هم با جمعی رفتیم و از او خواهش کردیم که اولاً، آقای جندقی مثلاً استاد شماست و بهتر از شما می داند و ثانیاً بلندگو در صحن حضرت معصومه بالای سر آیت الله بروجردی که در صحن درس می گوید گذاشته اند و در آن اذان می گویند، چه اشکالی دارد؟ ولی آقای زابلی گفت نمی آیم و بلندگو بوق شیطان است، چون از آن در عروسی ها و مجالس لهو هم استفاده می شود. گفتیم: آلتی است مشترک بین کار حرام و حلال و ما کار حلال را با آن انجام می دهیم، ولی او زیر بار نرفت و به نماز نیامد. نتیجه آن شد که غیر از چند نفر، کسی در نماز عید آقای زابلی شرکت نکرد و همگی آمدند در نماز مرحوم جندقی شرکت کردند و پس از نماز هم من منبر رفتم...»

در اطلاعیه ای که به مناسبت درگذشت آیت الله جندقی در شماره 8612 روزنامه اطلاعات (یک شنبه اول اسفند 1333) به چاپ رسیده، نام او در کنار شیخ علی اویسی، اسماعیل جزایری، سید جلال [سیادت] موسوی و حاج عمادالدین شهیدی (درگذشت 1357ش) دیده می شود. بر اساس دستور عملیاتی شهربانی کرج، منزل آیات حسینی زابلی و حاج سید حسن مدرسی سریزدی مشهور به مدرسی یزدی (درگذشت 1361ش) از روز 13 آبان 1343 تا دستور ثانوی، تحت نظارت قرار گرفت تا از واکنش روحانیون و مردم کرج نسبت به تبعید امام خمینی به ترکیه جلوگیری شود. در یکی از اسناد برجای مانده از سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک) - که تاریخش نامعلوم است – آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی (درگذشت 1369ش) از طریق اداره پست و تلگراف و تلفن شهرستان قم، تلگرافی را به گروهی از روحانیون و علمای شهرهای مختلف ایران ارسال کرده از جمله «آیت الله زابلی و حاج عمادالدین شهیدی در شهر کرج».

علی رنجی (متولد 1345ش) درباره نقش آیت الله زابلی در جلوگیری از عبور قوای کمکی لشکر 16 زرهی قزوین از کرج به سوی تهران در 19 بهمن 1357 می گوید: «مردم [پس از خلع سلاح]، به سربازها لباس شخصی دادند و عده ای از آنها را با خود به خانه بردند، فقط مانده بود درجه دارها و فرمانده هایشان. آنها را جدا از بقیه به منزل حجت الاسلام سید رضا حسینی زابلی بردند. چند روزی هم در منزل ایشان ماندند تا مدتی از این قضیه بگذرد. چون تسلیم شده بودند، جانشان در خطر بود و نمی توانستند برگردند.» در سندی دیگر از ساواک آمده است، اداره اوقاف شهرستان کرج در 21 فروردین 1357 از ده روحانی از جمله آیت الله حسینی زابلی دعوت می کند تا در آیین دعا به مناسبت رفع خطر از جان محمدرضا پهلوی، در مسجد جامع کرج حضور یابند اما همگی از شرکت در آن مراسم حکومتی خودداری می کنند. همچنین ساواک در 12 شهریور 1357 گزارش کرده تعدادی اعلامیه دست نویس به نام «محمدرضا الحسینی زابلی» پخش شده که در آن از مردم دعوت شده جهت برگزاری نماز عید فطر و تجدید پیمان در برقراری حکومت اسلامی، در مسجد اعظم دِه کرج حاضر شوند. آیت الله زابلی در ماه های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357ش، حدود 5 تا 6 هفته امام جمعه شهر کرج بود اما در ادامه، حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمدعلی شریفی فردویی (درگذشت 1371ش) را برای این منصب پیشنهاد کرد. او در 85 سالگی در سال 1368ش درگذشت و پیکرش در مسجد اعظم شهر کرج به خاک سپرده شد. سه فرزندش به نام های سید محمدحسین (درگذشت 1399ش)، سید علی و سید ابوالحسن (متولد 1333ش) روحانی هستند.

* * *

از خاطره مرحوم دوانی و شِکوه نامه مورد اشاره برمی آید که آیت الله حسینی زابلی گرایش تجددگریزانه آشکاری داشته است. اخیراً در گفت و گوهایم با گروهی از بومیان دِه کرج دریافتم که او با تحصیل دختران، استفاده از رادیو و تلویزیون، بلندگو، قاشق و چنگال و... بر سر مهر نبوده است. به نظر می رسد تجددگریزی یا به عبارت دقیق تر تجددستیزی آیت الله و عدم پذیرش آن از سوی برخی اهالی علاقه مند به ارزش ها و عناصر مدرن شهری، در مواردی موجب آزار روحی روحانی ده کرج شده است. در واقع این نامه روایتی فشرده از آن انزوا و کش و قوس های موجود در کرج دهه های سی و چهل خورشیدی است. شهری در بیخ گوش پایتخت که در آن سال ها دیگر وارد دالان توسعه و تجدد شده بود و سنّت و تجدد داشت تعارض خود را نشان می داد...

منابع: محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج 4، ص670؛ علی دوانی، مفاخر اسلام، ج 13، ص 310، 316؛ سعیده محرمی و سمیر کتف، آفتاب حصار، ص 91؛ روزنامه اطلاعات، ش 8612، ص 4؛ آیت­الله العظمی سید شهاب­الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 147؛ حمید کرمی­پور، انقلاب اسلامی در کرج، ص 121، 230؛ خانزاد محمودی، صلای صبح: تاریخ شفاهی وقایع 19 تا 22 بهمن 1357 در شهرستان کرج، ص90، 98؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 4، ص 313، 532؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 14، ص 156؛ امیر میر، از نیمروز تا امروز، ص 133؛ امام در آینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی، ج 2، ص 338.

- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «بلندگو بوق شیطان است!»، ماهنامه البرزوندان، سال دوم، شماره 9، آذر 1403، صفحه 2.

 

شکوه نامه آیت الله سید رضا حسینی زابلی به آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی، بدون تاریخ

 

آیت الله حاج سید رضا حسینی زابلی (درگذشت 1368ش)


حسین عسکری، «بلندگو بوق شیطان است!»، ماهنامه البرزوندان، سال دوم، شماره 9، آذر 1403، صفحه 2.


آرامگاه آیت الله سید رضا حسینی زابلی در مسجد اعظم شهر کرج، بهار 1402

 


نوشته شده در  جمعه 03/9/30ساعت  6:13 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

نگاهی مستند به تطهیر و توجیه

 کارنامه تروریستی - کمونیستی «سازمان چریک های فدایی خلق ایران»

 در خبرگزاری تسنیم البرز

 

حسین عسکری

22 آذر 1403

در 17 مهر 1403 یکی از خبرنگاران «خبرگزاری تسنیم شعبه استان البرز» با انتشار یادداشتی با عنوان «تاریخ درباره محمدصادق فاتح چه می‌گوید خائن یا خادم؟»، «تاریخ درباره محمدصادق فاتح چه می‌گوید خائن یا خادم؟»، کارنامه سیاه «سازمان چریک های فدایی خلق ایران» - که با تروری دهشتناک در 20 امرداد 1353 جان شادروان حاج محمدصادق فاتح یزدی (کارآفرین، نیکوکار و نقش آفرین در توسعه شهر کرج) را در 76 سالگی ستاند - «توجیه سیاسی و اخلاقی» کرد. نویسنده گزارش که خود را «کارشناس تاریخ معاصر» می داند درباره آن «گروه کمونیستی شناخته شده» در خبرگزاری «وابسته به یک نهاد انقلابی» نوشته است: «سازمان چریک‌های فدایی خلق از جمله سازمان‌های انقلابی پیش از انقلاب بودند، اگرچه بعد از انقلاب مسیر خود را از نظام جمهوری اسلامی دور کردند، اما در آن روزها با آرمان های انقلابی فعالیت داشته و هر آنچه که انجام می‌دادند را در راستای اقدام انقلابی می‌دانستند و این هنر رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) بود که توانسته بود این گروه‌های متضاد را کنار هم جمع کرده و انقلاب اسلامی به پیروزی برسد... استقرار بخش آموزش نظامی این سازمان در محدوده کرج، محلات دولت‌آباد و ابتدای جاده محمدشهر، سبب شد این سازمان، ریشه‌ای دیرینه در کرج داشته باشد...» نویسنده آن گزارش، سازمان کمونیستی مسلح چریک های فدایی خلق را «سازمانی انقلابی»، «ریشه دار در کرج» و «مورد حمایت امام خمینی» دانسته است. آیا تحلیل ایشان با توجه به سخنان و مواضع بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، درست است یا نه؟ در پاسخ به این پرسش، درنگی می کنیم در چهار سخنرانی امام خمینی:

1. امام خمینی در جمع شورای پنج نفره صدا و سیما در 18 آذر 1358 گفته است: «یکی از وظایف تلویزیون و رادیو این‌ است که مسایل را آن طوری که هست به مردم بفهمانند مسایل چی هست. اصلًا از کی صدا دارد بلند می‌شود. اعلان کردند که گروه فرقان [1] هم به ما متصل شد. چریک های خلق [2] هم به ما متصل شد. گروه فرقان کی‌اند؟ چریک های خلق کی‌اند؟ هر آدمی و هر گروهی را باید از رفقایش فهماند که کیها هستند تا بفهمیم اینها چکاره هستند. آن کسی که می‌گوید گروه فرقان به ما گرایش پیدا کرد، چریک های خلق به ما متصل شد، این همان است مقصدش. همان ها هستند. این هایی که این ها را دارند اداره می‌کنند. همان قضایا همان ها هستند. همان هایند که روابطشان با غیر، الآن بعضی شان معلوم شده است. بازی نخورند برادرهای ما! توجه داشته باشند که هیچ مسلمانی با این امر موافق نیست. هیچ مُلایی با این امر موافق نیست. هیچ مرجعی با این امر موافق نیست. و هرگز همچو چیزی را به مراجع نسبت ندهند، که آن ها موافق نیستند با یک مسأله خلاف اسلامی.» (صفحه های 195 تا 203 جلد 11 کتاب صحیفه امام خمینی).

2. امام خمینی در جمع بانوان آذربایجانی در 11 دی 1358 گفته اند: «...آن وقت گروه فرقان مثلًا، یک گروهی که تروریست هستند و مثل آقای مطهری را می‌کُشند و اعلام می‌کنند. آقای قاضی [طباطبایی] را می‌کُشند و آن چریک های خلق کمونیست، وقتی بنا شد که یک همچو جمعیتی باشند که رفقاشان این ها باشند، آن هایی که متصل به آن ها می‌شود این ها باشند، یعنی این هایی که اسلام به خودش راه نمی‌دهد. اسلام راه نداده به خودش، جمهوری اسلام به این ها راه نداده، این ها آمدند در قبال جمهوری اسلام. یک جمعیتی که محل نماز جمعه را آتش می‌زنند. و یک وقت مخالفت یک دسته با دسته دیگر است، از آثار هر کاری معلوم است که چکاره‌اند این ها. آن که محل خطبه امام جمعه را، محل عبادت مسلمین را آتش می‌زند، نمازگزارها را حمله می‌کند و زخمی می‌کند و چه می‌کند، خوب، این ها معلوم است که وضع روحی شان چیست. کارهای آدم انعکاس روحش است، از کار آدم معلوم می‌شود که روح آدم چه است، از این طور کارها، این طور شرارت که به عبادتگاه خدا حمله بکنند، آتش بزنند محلی را که نماز خدا در آن جا انجام می‌گیرد. حمله کنند به عبادتگاه مردم. به جایی که مردم نماز می‌خواهند بخوانند. خوب، از این ها معلوم می‌شود که این ها سنخ روحشان چه است و عقایدشان چه است...» (صفحه های 524 تا 527 جلد 11 کتاب صحیفه امام خمینی).

3. امام خمینی در مصاحبه با خبرنگاران خارجی در 26 آذر 1358 گفته است: «شما که سرنیزه را برداشتید و تفنگ ها را کشیدید می‌روید فلان جا تلویزیون آن جا را می‌گیرید، می‌آیند با شماها بیعت می‌کنند و تلویزیون را می‌گیرند؛ و - عرض می‌کنم که - آن چریک های فدایی، همین اشخاصی که همه‌تان می‌شناسید چه اشخاصی‌اند به شما ملحق می‌شوند... شما بفهمید چه وضعی است این. بدانید که چه کسانی هستند با هم مجتمع شدند. آن ها هم که مجتمع شدند یکیش را که دیدید پرونده‌های او درآمده!... این ها همانی می‌خواستند که کمونیست ها می‌گفتند: جمهوری خلق مسلمان! آنها می‌گویند جمهوری مثلًا کُرد. جمهوریش مطلق است. آمد یک آقایی اینجا، سلمه الله، من به ایشان گفتم این همان است که کمونیست ها می‌خواهند شما هم کمونیستی؟! گفت نه، گفتم پس اسلام را پهلویش بگذار... چه شد که همین آقایان رفتند و با تفنگ و بساط ریختند و تلویزیون را گرفتند و استانداری را گرفتند، قیام کردند بر ضد حکومت اسلام؛ و بعد هم آن هایی که تأیید کردند این ها را شناخته شدند، آن هایی که رفتند متصل به این ها شدند، چریک های خلق بودند! همان هایی که شما همه می‌شناسید. همان هایی که کمونیست هستند. این ها آمریکایی هستند با صورت کمونیستی، با دعوی کمونیستی. این ها کمونیست نیستند. کمونیستی که می‌گوید من می‌خواهم ملت چه باشد و چه باشد خرمن آتش می‌زند و خرمن یک پیرمردی را، که یک سال زحمت کشیده، عایله‌اش را می‌خواهد از این اعاشه کند، با یک کبریت آتش می‌زند. این کمونیست یک آدم شری است از اشرار یا آن هایی که کمونیست اصیل‌اند همین جورند! این ها که اصلًا اصیل هم نیستند. بنابراین، قضیه این ها نیست. قضیه این است که نمی‌خواهند اسلام محقق بشود. الآن هم توطئه همین است. همه بدانند این را، همه قشرهای دنیا و ملت ها بدانند، که این ها از اسلام می‌ترسند که اگر اسلام بیاید، دیگر ما نمی‌توانیم آن طور غارت گری ها را بکنیم؛ نمی‌توانیم آن طور تعیش ها را بکنیم؛ افسارمان همچو باز نیست که هر کاری می‌خواهیم‌ بکنیم، ولو بر خلاف ملت باشد. می‌ترسند حالا، وحشت شان زده که ما چه بکنیم، می‌آیند به قانون اساسی اشکال می‌کنند! در قانون اساسی اشکالی نیست...» (صفحه های 290 تا 311 جلد 11 کتاب صحیفه امام خمینی).

4. روزنامه آیندگان در 10 خرداد 1358 خبر داده امام خمینی در دیدار با اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان کرج گفته است: «امروز خطر در کار است، خطر کمونیسم در کار است.»

با توجه به مواضع چهارگانه امام خمینی، آیا همچنان «خبرگزاری تسنیم البرز» تأکید دارد که چریک هایی فدایی خلق، «سازمانی انقلابی»، «ریشه دار در کرج» و «مورد حمایت امام خمینی» بود؟ لطفاً برای توجیه نفرت شگفت و افراطی خود از «فاتح یزدی» و «یزدی های نجیب البرزی»، تاریخ معاصر به ویژه تاریخ انقلاب اسلامی را در یک «خبرگزاری ارزشی و انقلابی» تحریف نکنید. تاریخ دقیق و درست، همانی است که البرزیان به ویژه کرجی ها در سایه سار دل چسب آن قدم می زنند و نفس می کشند...

___________________________

پانوشت های «موسسه تنظیم و نشر امام خمینی» بر متن سخنرانی های فوق:

[1]. گروهک فرقان، از گروهک های منحرفی بود که در اوایل انقلاب، چند تن از شخصیت های انقلابی از جمله آقایان شهید مرتضی مطهری، مفتح، قرنی، حاج مهدی عراقی و احسان (پسرش) را به شهادت رساند.

[2]. گروهک چریک های فدایی خلق، یکی از قدیمی ترین تشکّل های مارکسیستی با خط مشی مسلحانه بود که چندین بار دچار انشعاب شد و سرانجام عده‌‏ای از اعضای آن به حزب توده پیوستند.

- وبلاگ البرزپژوهی آمادگی دارد دیدگاه های مخاطبان گرامی درباره این یادداشت را بازتاب دهد.

 

 

 



 

یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی


 


نوشته شده در  پنج شنبه 03/9/22ساعت  7:9 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

نخستین نشست گروه زبان و فرهنگ انجمن ایران شناسی با همکاری پژوهشکده زبان و گویش پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری

 

آیین رونمایی از کتاب

اشتهارد (تاریخ، طبیعت و فرهنگ مردم)

نوشته محمد پارسانسب

از انتشارات رهام اندیشه

 

با حضور:

بهرام امیراحمدیان

محمد جعفری قنواتی

محمود جعفری دهقی

حسین عسکری

علیرضا کریمی

رضا امینی

دبیر نشست: پریسا نظرزاده

 

شنبه 26 آبان 1403، ساعت 14

تهران، خیابان امام خمینی، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، سالن خلیج فارس

___________________________________________

 

 

 

گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از آیین نقد و بررسی کتاب «اشتهارد؛ تاریخ، طبیعت و فرهنگ مردم»

 

تاریخ بدون جغرافیا مانند یک روح سرگردان است / گویش اشتهاردی شاخه‌ای از زبان تاتی

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آیین نقد و بررسی کتاب «اشتهارد؛ تاریخ، طبیعت و فرهنگ مردم» به همت انجمن ایران‌شناسی در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در هفته کتاب برگزار شد. این نشست تخصصی در 26 آبان 1403 با حضور اساتیدی همچون بهرام امیراحمدیان، محمد جعفری قنواتی، محمود جعفری دهقی، حسین عسکری، علیرضا کریمی و رضا امینی برگزار شد.

محمود جعفری دهقی، رئیس انجمن ایران‌شناسی، در آغاز نشست ضمن خوش‌آمدگویی به مهمانان، به بررسی تاریخچه زبان‌های ایرانی و تقسیم‌بندی آن به سه دوره زبان‌های ایرانی باستان، زبان‌های ایرانی میانه و زبان‌های ایرانی نو پرداخت. وی گویش اشتهاردی را شاخه‌ای از زبان تاتی معرفی کرد و به دلیل ویژگی‌های آن از جمله ساخت کنایی فعل و وجود جنس دستوری در اسم و صفت و نیز وجود واژه‌های کهن آن به عنوان زبانی کهن و دارای جایگاهی ویژه در پیکره زبان‌های ایرانی معرفی کرد. به گفته جعفری‌دهقی اشتهارد به واسطه ویژگی گویش آن و نیز کشف آثار باستانی کهن در شمار سرزمین‌های باستانی ایران به شمار می‌رود. بهرام امیراحمدیان با تأکید بر اهمیت انتشار کتاب‌هایی مانند اشتهارد، این اقدام را کاری سترگ توصیف کرد و افزود: تاریخ بدون جغرافیا مانند یک روح سرگردان است. وی با اشاره به ضرورت افزودن پرسشنامه‌های تحقیقاتی به کتاب در چاپ‌های آینده، این امر را برای ایجاد ساختار منسجم‌تر در تحقیقات آتی مهم ارزیابی کرد. محمد جعفری قنواتی نیز به اهمیت این کتاب در دسترسی به منابع جدید در زمینه دانشنامه‌نویسی و مردم‌نگاری اشاره کرد و داستان‌های درج‌شده در آن را منبعی ارزشمند برای مطالعات بعدی برشمرد. حسین عسکری تک‌نگاری ارائه‌شده در این کتاب را ستود و پیشنهاد کرد در چاپ‌های بعدی به معرفی شخصیت‌های تاریخی، علما، و بزرگان اشتهارد نیز مفصل تر پرداخته شود تا بر غنای اثر افزوده شود. علیرضا کریمی به نقش مهم این کتاب در حفظ روایت‌های تاریخی و ثبت نام و هویت بناها و آثار تاریخی پرداخت و گفت که انتشار چنین کتاب‌هایی می‌تواند از میان رفتن نشانه‌های تاریخی، به‌ویژه در بافت قدیمی اشتهارد، را جبران کند. رضا امینی نیز با تحلیل کتاب از نظر ساختار و اهمیت موضوعی، انتشار اثری در مورد زبان تاتی را گامی ارزشمند در بازسازی زبان‌های ایرانی توصیف کرد. او استفاده از سیستم آوانگاری بین‌المللی را برای علمی‌تر شدن اثر در چاپ‌های بعدی ضروری برشمرد. در پایان نشست محمد پارسانسب، مولف کتاب، با تأکید بر اهمیت مستندسازی تاریخی درباره اشتهارد، اظهار کرد که کمبود منابع معتبر در این زمینه، گردآوری چنین اثری را به پروژه‌ای زمان‌بر تبدیل کرده است. او همچنین بیان کرد که از تکرار مطالبی که پیش‌تر در سایر کتاب‌ها آمده، پرهیز شده است. این مراسم که با مدیریت پریسا نظرزاده برگزار شد فرصتی بود برای تبادل نظر میان اساتید و پژوهشگران، و گامی برای شناخت بهتر تاریخ، طبیعت، و فرهنگ مردم اشتهارد.

دهخدا در لغت‌نامه خود در صفحه 264 در جلد اول می‌نویسد: اشتهارد قصبه بزرگی است از بخش کرج شهرستان تهران، 78000 گزی باختر کرج، سر راه کرج به بوئین زهرا، جلگه معتدل، سکنه 6267، شیعه فارس و زبان مخصوص که ریشه? آن فارسی است. آب آن از 21 رشته قنات که یکی شیرین و بقیه لب شور است. محصول عمده غلات (گندم و جو) بنشن (خواربار از قبیل نخود، لوبیا، ماش و عدس) چغندرقند، پنبه و جالیز. شغل مردم آن زراعت و کسب صنایع دستی کرباس و پارچه نخ بافی. دارای دبستان شش کلاسه و پاسگاه ژاندارمری و محضر رسمی می‌باشد. بنای امامزاده و مسجد و تکیه آن قدیمی است. کارخانه تصفیه پنبه و آسیاب موتوری دارد. اشتهارد دارای چندین اثر تاریخی ارزشمند است که تعدادی از آنها در سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیده است. «دیزبون» که در اصل «دیده‌بان» است قلعه‌ای بسیار قدیمی و بلند بوده است. در اوایل سال 1344 هیاشی کاکی زاکی مدیر کل فنی ژاپونی در مرکز تعلیماتی حرفه‌ای کرج از شهر اشتهارد دیدن کرد. وقتی در محل دیده‌بان حاضر شد با توجه به آثاری که در آنجا از نظر علمی و خاک‌شناسی مشاهده و یافته قدمت محل فوق را به 1000 سال قبل تخمین زده است. کوه گهور (گبری) یا بز قلعه در فاصله هشت کیلومتری شرق جاده اشتهارد - کرج و در پنج کیلومتری سمت جنوب روستای مختارآباد در میان ارتفاعات موجود، کوه نسبتاً مرتفعی وجود دارد که به آن کوه گهور می‌گویند. بالای کوه نسبتاً مسطح است که در آن بقایای آثاری از جمله ساختمان کاملاً مخروبه و سفال‌های شکسته به چشم می‌خورد. به آن بزقلعه هم می‌گویند. این احتمال نیز وجود دارد که این آثار بقایای آتشکده‌ای بوده است که شاید به همین دلیل به آن کوه گبری هم گفته می‌شود. احتمال دیگر اینکه آنجا محل اختفاء و زندگی راهزنان یا اینکه متعلق به فرقه اسماعیلیه بوده‌است. حمام محله صیادیه در غرب حسینیه صیادیه و در دو واحد مجزای مردانه و زنانه هر کدام شامل رختکن و گرمخانه احداث شده است. تاریخ بنای اولیه آن به طور دقیق مشخص نیست ولی شکل ساختمان حکایت از تعلق آن به دوره صفوی و یا کمی بعد از آن دارد. تا چندین دهه قبل این حمام به‌طور کاملاً سنتی با خزینه مورد استفاده قرار می‌گرفت. بعدها در آن لوله‌کشی انجام شده و خزینه آن مسدود شده است.

تاریخ انتشار گزارش: پنج شنبه 1 آذر 1403

 

این گزارش در وب سایت خبرگزاری ایبنا

 


نوشته شده در  دوشنبه 03/8/21ساعت  12:51 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

 کتابی ارزنده و خواندنی

دکتر فریدون شایسته

نویسنده، گیلان پژوه و مدرس تاریخ

 

کتاب تاریخ هشتگرد (از روزگاران کهن تا انقلاب اسلامی)، تألیف حسین عسکری، توسط نشر سفیر اردهال، در 860 صفحه به سال 1402 خورشیدی، منتشر شده است. این کتاب ارزنده و خواندنی، به سفارش جناب مهندس حامد آلیانی و با امضای جناب علیرضا کیان، شهردار محترم هشتگرد، یک جلد، به نگارنده، هدیه شده است که سپاسگزار هر دو وجود نازنین هستم. کتاب حاضر، مشتمل بر سه فصل: جغرافیا، باستان شناسی و تاریخ است. کتاب، دیباچه جناب استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی، استاد صاحب نام شاخه فلسفه باستان شناسی دانشگاه تهران را بر خود دارد. کتاب، دارای پانویس های متعدد، تصاویر فراوان و اسناد بی شمار است که در صفحات پایانی کتاب، آمده است. برای نگارش این کتاب ماندگار، بیش از 500 منبع چاپ شده، مورد استفاده قرار گرفته است که در انتهای کتاب، به روش علمی، ثبت گردیده است. محقق این اثر، جراید و نشریات زیادی را مورد مطالعه و استناد قرار داده، که عملی ستودنی است. اسناد این کتاب، مشتمل بر اسناد دولتی، نامه های دوستانه، تصاویر مرتبط و منابع متقن و مستدل تاریخی است. نگارنده، ضمن تقدیم سپاس و امتنان، به پیشگاه جناب مهندس آلیانی و جناب مهندس کیان، برای جناب استاد عسکری، محقق کتاب و همه پژوهشگران سرزمین مادری مان ایران، امیدوارم با اهتمام و جدیت مسوولان و مقامات شهری و استانی کشورمان، بیش از پیش، شاهد و ناظر چاپ و نشر چنین آثار ارزشمند علمی باشیم.

20 مهر 1403 

 

 

 

 بخشی از آثار دکتر فریدون شایسته

________________________________

 

 

 

منبعی موثق برای پژوهش های آتی

پاسخ رئیس پژوهشکده گیلان شناسی به نامه شهردار هشتگرد

 

مهندس علیرضا کیان (شهردار هشتگرد) در اول مهر 1403 به پیوست نامه ای، نسخه ای از کتاب «تاریخ هشتگرد» را به دکتر محمود رنجبر برکادهی (رئیس پژوهشکده گیلان شناسی دانشگاه گیلان) ارسال کرد. متن اعلام وصول و نظر دکتر رنجبر برکادهی به این شرح است:

 

جناب آقای مهندس کیان

شهردار فرهیخته هشتگرد

با سلام و احترام، بدین وسیله وصول یک جلد کتاب پژوهشی «تاریخ هشتگرد» نوشته آقای حسین عسکری را اعلام می‌نمایم. این کتاب با نثر روان، نگاه پژوهشی و مستندنگار، بسیار خواندنی و ارزشمند است. ویژگی مهم این کتاب، توجه به جزئیات در تدوین گزاره های تاریخی است. نویسنده‌ محترم با کنجکاوی، همه زوایای تاریخ هشتگرد را بررسی کرده اند، به گونه ای که این اثر می تواند منبعی موثق برای پژوهش های آتی باشد. جا دارد از همت و تلاش شما شهردار فرهیخته هشتگرد، در حمایت برای انتشار این اثر والا تشکر و قدردانی نمایم.

محمود رنجبر برکادهی

رئیس پژوهشکده گیلان شناسی

23 مهر 1403

 

 

 

________________________________


 

 ویژگی های ارزشمند تاریخی یک شهر در کتابی این چنین

نامه محسن تویسرکانی راوری (شهردار کرمان) به علیرضا کیان (شهردار هشتگرد) درباره کتاب تاریخ هشتگرد

 

جناب آقای علیرضا کیان

شهردار محترم هشتگرد

با سلام و احترام

بی‌تردید آنان که در مسیر راهیابی به وادی نور و معرفت گام می‌نهند، با آفرینش آثار ماندگار مکتوب، بر چرخ نیلوفری فراز می‌آیند و با دانش خویش جامعه خود و بشریت را از ظلمات جهل به روشنای نور راه می‌برند. در پاسخ به نامه شماره 03/13603 - 1403/7/1 ضمن آرزوی توفیق و سربلندی روزافزون برای جناب عالی و همکاران محترم، به استحضار می‌رساند کتاب "تاریخ هشتگرد" حاصل حمایت و تلاش‌های خالصانه و صادقانه و برنامه‌ریزی و همت حضرت عالی و سایر همکاران پرتلاش تان بود. چاپ این چنین کتابی که به بهترین شکل ممکن ویژگی های ارزشمند تاریخی یک شهر را منتشر نموده است جای تقدیر و تشکر را دارد. امید آنکه در سایر مراحل زندگی پربارتان بیش از پیش موفق و پیروز باشید. روزگاری سرشار از عزت و توفیق روزافزون را در سایه حضرت ولی عصر (عج) برای جناب عالی آرزومندم.

محسن تویسرکانی راوری

شهردار کرمان

29 مهر 1403

 

 


 

________________________________


 

کاری ارزشمند و ماندگار در شناساندن حوزه تمدنی البرز

نامه دکتر محمدحسن اسدی (شهردار شیراز) به مهندس علیرضا کیان (شهردار هشتگرد) درباره کتاب تاریخ هشتگرد

 

جناب آقای مهندس کیان

شهردار محترم شهر تاریخی هشتگرد

با سلام و احترام

اثر مکتوب «تاریخ هشتگرد» که ثمره یک عمر تلاش و پژوهش مؤلف برجسته جناب آقای حسین عسکری است، کاری ارزشمند و ماندگار در شناساندن حوزه تمدنی البرز به شمار می‌رود. به نظر می‌رسد هشتگرد چه در جایگاه باستانی که زیستگاه تمدنی عظیم و تاریخ ساز محسوب می‌شده و چه در زمانه متأخر امروز به عنوان گنجینه‌ای معاصر و دوران ساز رخ نمون شده، مقامی درخشان در شهرهای تاریخی ایران دارد. هرچند که به نظر می‌رسد همچنان این یگانگی و عظمت، بخشی از یک گنجینه نامکشوف و بزرگ تر باشد. اهتمام جناب‌عالی و پژوهشگر محترم این کتاب که تورق آن وزانت علمی و دانش و تسلط عمیق ایشان را نمایان می‌سازد، شایسته تکریم و تقدیر است. امیدوارم این تلاش‌ها همچنان در به تصویر کشیدن زوایای پنهان این شهر تاریخی، تمدنی، مذهبی و انقلابی همواره بر مدار دوام و توفیق باشد.

محمدحسن اسدی

شهردار شیراز

22 آبان 1403

 

 

 

________________________________


شهردار: تاریخ هشتگرد، پلی به گذشته پرشکوه ایران

|خبرگزاری فارس|

2 آبان 1403

 شهردار هشتگرد، با تاکید بر اهمیت معرفی و حفظ هویت تاریخی این شهر، از اهدای نسخه‌هایی از کتاب «تاریخ هشتگرد» به شهرداران شهرهای مهم و تاریخی ایران خبر داد. علیرضا کیان، شهردار هشتگرد، در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در ساوجبلاغ، اظهار کرد: با هدف تقویت هویت فرهنگی و آشنایی با تاریخ کهن هشتگرد، این کتاب ارزشمند را به شهرداران شهرهای تاریخی ایران همچون اصفهان، شیراز، مشهد، تبریز، قزوین، یزد، تهران و دیگر شهرهای مهم ارسال کردیم. امیدواریم این اقدام گامی در راستای پیوند هرچه بیشتر شهرهای تاریخی کشورمان باشد. وی همچنین با اشاره به قدمت این شهر افزود: هشتگرد بیش از 2200 سال پیشینه تاریخی دارد و نقش مهمی در فرهنگ و تمدن ایران ایفا کرده است. حضور تشیع دوازده‌امامی در این منطقه به بیش از 1000 سال می‌رسد و این نشان از قدمت فرهنگی و مذهبی این شهر دارد. کاروانسرای صفوی ینگی امام که در فهرست آثار ملی ایران و میراث جهانی یونسکو ثبت شده، یکی از نمادهای مهم تاریخی ماست. کیان در خصوص اهمیت این کتاب نیز گفت: کتاب «تاریخ هشتگرد» که توسط دکتر حسین عسکری با نثری روان و پژوهشی علمی نوشته شده، روایتی از فراز و فرودهای تاریخی این شهر است. ما با اهدای این اثر به شهرداران و پژوهشگران برجسته کشور تلاش کردیم تا تاریخ این شهر را بیشتر به مردم و مسئولان معرفی کنیم و گامی در جهت حفظ و ترویج میراث فرهنگی ایران برداریم. به گفته شهردار هشتگرد، این کتاب در 860 صفحه و با شمارگان 1000 نسخه منتشر شده و با حمایت شهرداری هشتگرد به چاپ رسیده است.کیان تاکید کرد: این کتاب صرفاً یک روایت تاریخی نیست؛ بلکه پلی است میان گذشته و حال، برای تقویت هویت بومی و فرهنگی هشتگرد و دیگر شهرهای تاریخی ایران.

این خبر در وب سایت خبرگزاری فارس 

 ________________________________



 

 

عرضه کتاب «تاریخ هشتگرد»

فروشگاه مرکزی

تهران، خیابان انقلاب، روبروی دانشگاه تهران، پاساژ پارسا، طبقه همکف، فروشگاه انتشارات سفیر اردهال

تلفن 66970924 - 66973398

فروشگاه مجازی صفحه کتاب تاریخ هشتگرد

 


نوشته شده در  سه شنبه 03/8/1ساعت  1:47 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

نیکوکاری فاتحانه تا دم مرگ

 

در استان البرز به ویژه کلان شهر کرج، نام «فاتح» دلالت می‌کند بر کار، تلاش، نیکوکاری، وقف، بخشندگی و مسئولیت اجتماعی ارباب صنایع. زنده یاد حاج محمدصادق فاتح یزدی ( 1277 - 1353ش) علاوه بر فعالیت های اثرگذار تولیدی و صنعتی، با تشکیل «بنیاد خیریه فاتح» در سال 1352 خورشیدی، به فعالیت‌های نیکوکارانه بنیادین و مستمر در شهر کرج پرداخت.

در آستانه برگزاری آیین بزرگداشت فاتح البرز در 17 مهر 1403 و پنجاهمین سالگشت قتل او در 20 امرداد 1353، دو سند برای نخستین بار در «کانال تلگرامی البرزپژوهی» منتشر می‌شود. نخستین سند، نامه فاتح در 28 خرداد 1353 خطاب به اداره آموزش و پرورش شهرستان کرج است. در این نامه، رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل بنیاد خیریه فاتح با هدف شفافیت عملکرد، اظهارنامه و ترازنامه وقف آموزشی سال 1352 بنیاد را به اداره آموزش و پرورش ارسال کرده است. سند دوم، نامه آقای دلیر (شهردار کرج) با ادبیات حکومتی به فاتح است. در این نامه که در 31 تیر 1353 تنظیم شده، شهردار از ساخت درمانگاه خیریه در کرج تشکر کرده است. این نامه‌ها به ترتیب، 2 و 1 ماه پیش از ترور فاتح، تنظیم و ارسال شده است.

متاسفانه اسلحه جوانی جاهل از اعضای «سازمان چریک های فدایی خلق ایران» با مشرب کمونیستی و الحادی، ظاهراً به نیکوکاری های صادقانه فاتح در کرج پایان داد. اگر فاتح ترور نمی شد، این سیر نیکوکاری و آبادی در شهر کرج، تداوم و عمق پیدا می کرد.

به گمانم، دلیل اصلی بیزاری و کناره گیری ایرانیان از جریان چپ کمونیستی در ایران معاصر، تقابل این جریان سیاسی مسلح وابسته به شوروی سابق و دیگر کشورهای بلوک شرق، با روند توسعه و آبادی ایران ذیل تابلوی فریبنده «طرفداری از طبقه کارگر و مستضعفین» است. چپ ها با سوءاستفاده از «اشتراک لفظی» موجود در مفاهیمی همانند سرمایه دار، کارگر، مستضعف، آزادی، عدالت و... بسیاری از فرصت‌های توسعه و پیشرفت ایران عزیز را از بین بردند.  به طور مثال، آنان مزورانه در 8 اردیبهشت 1350 در کارخانه جهان چیت کرج، سوار بر مطالبات صنفی متعارف کارگران بیچاره شدند و با کشاندن اعتراضات به جاده کرج - تهران، آنان را در نزدیکی پایتخت به گلوله های سربی آتشین نیروهای نظامی حکومت پهلوی (ژاندارمری) دوختند. در ادامه هم، به بهانه خون خواهی آن سه کارگر مظلوم و شهید، بنیان گذار و صاحب کارخانه یعنی فاتح را به طرز فجیعی کشتند. کاری کردند که جور و بی عدالتی موجود در حکومت پهلوی و نقشه پیچیده سازمان مخوف ساواک از نظرها مخفی ماند. در واقع، چپ ها با روایت وارونه و ایدئولوژیک خود از حادثه غمبار کشتار کارگران کارخانه جهان چیت، جای جلاد و شهید را عوض کردند...

شوربختانه به طور آگاهانه و ناآگاهانه، بخشی از آموزه‌های چپ کمونیستی در لایه‌هایی از نیروها و جریان‌های به اصطلاح مذهبی عدالت خواه روزگار ما، جا خوش کرده است! به طوری که تخریب عملکرد توسعه گرایانه و نیکوکارانه فاتح در شهر کرج را بیشتر می توان ذیل همین گفتمان چپ تحلیل و بررسی کرد. امیدواریم برگزاری روشمند آیین بزرگداشت زنده یاد فاتح یزدی بتواند تا حدودی ذهن و زبان برخی البرزیان را از چنبره داوری‌های چپ گرایانه درباره فاتح برهاند.

16 مهر 1403

 

 

______________________________


 

 

جنس دینداری فاتح البرز

وصیت نامه شادروان محمدصادق فاتح (1277 - 1353ش) که در دفتر اسناد رسمی شماره 21 کرج به ثبت رسیده، با این جملات آغاز شده است: «با اقرار به وحدانیت خداوند قادرِ متعال و رسالت حضرت محمد بن عبدالله خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلّم و ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و یازده فرزند پاک آن حضرت، وصیت شرعی و قانونی نمود بر اینکه...»

 

این تأکیدات ایمانیِ عامل توسعه شهر کرج در 30 آبان 1343، نشان می دهد که فاتح «باور اسلامی - شیعی» راسخی داشته است. این جملات فقط در مقام نظر بر زبان و قلم او جاری نشده بلکه با کوشش ها و کنش های زیر، در عرصه عمل هم ثابت شده است:

1 . ساخت مسجد در محله های کارگر نشین و کارمند نشین چهارصد دستگاه و جهان شهر کرج؛

2. کمک مالی مستمر به مسجد جامع کرج بر اساس خاطرات آیت الله سید محمود مدرسی یزدی؛

3. توجه جدّی به وقف های آموزشی، درمانی و اجتماعی ویژه مستمندان در قالب تأسیس «بنیاد خیریه فاتح»؛

4. یتیم نوازی با احداث پرورشگاه؛ 

5. پرداخت وجوهات شرعی (خمس) به علمای شیعه براساس خاطرات حجت الاسلام والمسلمین شیخ غلامرضا کریمی محلاتی امام جمعه موقت کرج؛

6. پیوند صمیمانه و غیر ابزاری با روحانیون آگاه آن روزگار همانند استاد شهید مرتضی مطهری با استناد به خاطرات آقای دکتر مهراب رجبی؛

7. تکریم جویندگان دانش و دانش آموزان با راه اندازی خوابگاه دانشجویی و مدارس؛

8. ترویج فرهنگ کار و تلاش و کسب روزی حلال با تأسیس آموزشگاه فنی و حرفه ای و ایجاد فرصت های شغلی فراوان در قالب گروه صنعتی جهان؛

9. تأسیس باشگاه ورزش باستانی (زورخانه) با هدف تقویت توأمان روح و جسم (قَوِّ عَلى خِدمَتِکَ جَوارِحی)؛

10. وفاداری صادقانه به حریم زن و خانواده با چشم پوشی عاشقانه از کم بینایی پیش آمده برای همسرش؛

11. پشتیبانی بی منّت از خانواده های ضعیف با ارسال پول، آذوقه و زغال (سوخت رایج آن روزگار)؛

12. مبارزه جدّی با بی سوادی و جهل کارگران.

 در 20 بهمن 1344 مرحوم فاتح در سفرش به حج، نامه ای نوشته که رضایت باطنی ناشی از همسانی عمل و نظرش را نشان می دهد: «به حمدالله دفعتاً سعادت یاری نمود و توفیق زیارت خانه خدا و حضرت پیغمبر (ص) نصیب من گردید و از این پیشامد خیلی خوشحال هستم... به حمدالله این دستگاه های مفید که در کرج از طرف من به وجود آمده، علاوه بر این که برای همگی مفید است از نقطه نظر افکار عمومی و مواظبت در امانت مردم باعث افتخار من و کارکنان دستگاه (کارخانجات جهان) و اشخاصی که با دستگاه تماس داشته اند، راضی و موجب افتخار من گردیده است. در سفارت ایران (جده) چند نفر از کارکنان سفارت به شرحی، تعریف موسسات جهان کرج می کردند که موجب خوشحالی من بود...»

فاتح، زمانی مسلمان بود که گفتمان فرهنگی حاکم بر حکومت وقت یعنی پهلوی، «گفتمان ناسیونالیسم لیبرال» بود و نوسازی فرهنگ ایران بر سه محور ناسیونالیسم، باستان گرایی و مذهب زُدایی انجام می شد. به همین جهت، دینداری سنّتی فاتح، در حکومت پهلوی به ویژه دربار مشتری نداشت.  از دیگر سو، در بین روشنفکران عرفی مخالف و منتقد حکومت پهلوی چه جریان روشنفکری عرفی راست (لیبرال ها) و چه روشنفکری عرفی چپ (کمونیست ها)، آموزه های دینی موجود در شخصیت فاتح مورد اقبال نبود به ویژه جریان اشتراکی که با نگاه ملحدانه و نیست انگارانه، دین را افیون توده ها می دانست؛ جریانی که ناجوانمردانه و جاهلانه، جان شریف فاتح را در 20 امرداد 1353 با تروری بی رحمانه ستاند و توسعه و آبادی بخشی از ایران و شهر کرج را با خلل مواجه کرد.  فاتح، وقتی مسلمان بود که در عرصه صنعت و تولید، دین، ابزاری برای جلب منفعت و دفع ضرر نبود. بر همین اساس، دینداری اش را باید مبتنی بر باورهای قلبی اش تحلیل کرد نه سود و سودا. جغرافیای دینداری فاتح باعث می شود که دو فراز آغازین وصیت نامه اش را مبنای نظری این همه کارهای نیک در شهر کرج بدانیم.

کلام آخر این که دینداری صادقانه و مومنانه فاتح، مصداق این آیات نورانی و جانبخش قرآن کریم است: «مساجد خدا را تنها کسانى آباد مى‌کنند که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و نماز برپا داشته و زکات داده و جز از خدا نترسیده‌اند، پس امید است که اینان از راه‌یافتگان باشند (توبه / 18)... به پدر و مادر احسان کنید؛ و درباره خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه خویش و همسایه بیگانه و همنشین و در راه‌مانده و بردگان خود [نیکى کنید]، که خدا کسى را که متکبر و فخرفروش است دوست نمى‌دارد (نساء / 36)... همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم، نماز برپا مى‌دارند و زکات مى‌دهند و به کارهاى پسندیده وامى‌دارند، و از کارهاى ناپسند باز مى‌دارند، و فرجام همه کارها از آنِ خداست (حج / 41).»

حسین عسکری

- منتشر شده در ویژه نامه فاتح البرز، بنیاد خیریه فاتح، 17 مهر 1403، ص 30.

 

 

 


نوشته شده در  جمعه 03/7/20ساعت  10:2 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()



 

شهید البرزی و دغدغه سرطان‌زا بودن پلاستیک

 خانواده «شهیدان نژادفلاح» از نمادهای فرهنگی و هویتی استان البرز به شمار می‌روند که ریشه در روستای خور از توابع شهرستان ساوجبلاغ دارند. یکی از چهار برادر شهیدان نژادفلاح، «سردار شهید شعبان علی نژادفلاح» است که در سال 1337 خورشیدی زاده شد. در نوجوانی به پدرش حاج عباس علی در کشاورزی کمک می کرد و هم به خوبی درس می خواند. دیپلم گرفت و در آزمون انتخاب دانشجویان پزشکی اعزامی به هند پذیرفته شد اما به جهت وقوع انقلاب اسلامی از رفتن به آن کشور منصرف شد. یک سال پس از پیروزی انقلاب، به عضویت سپاه درآمد و تا شهادتش در سال 1365، مسئول بهداری سپاه کرج و لشکر 10 سیدالشهداء بود. می‌گویند در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، یک کوله پشتی پُر از دارو و ابزارآلات درمانی، همه دارایی جنگی و سلاح کاری او بود.

در این مجال به مناسبت هفته دفاع مقدس، سندی مربوط به این شهید گرانقدر را برای نخستین بار منتشر می کنم. شهید شعبان علی نژادفلاح در 29 دی 1363 نامه‌ای صریح و هوشمندانه به فرمانده پادگان شهید باهنر (ستاد سپاه ناحیه کرج) می‌نویسد و درباره استفاده از ظروف پلاستیکی در آن جا تذکر می دهد. او که در 19 آذر 1363 نامه دیگری در این باره ارسال کرده بود، صراحتاً اعلام می کند که این ظروف، «سرطان زا» هستند.

عموماً در شرایط بحرانی ناشی از جنگ، بسیاری از استاندارهای سلامت، بهداشت و محیط زیست، به جهت اضطرار و شرایط ویژه نادیده گرفته می‌شوند. اما سردار شهید نژادفلاح در اوج جنگ هم دغدغه سلامت ایرانیان را دارد و به خوبی حق مسئولیتش در بهداری سپاه کرج را ادا می‌کند. آگاهی داشته باشیم شهدا برای همایش و نمایش و شعار و به اصطلاح آیین‌های بزرگداشت (بخوانید ختم) نیستند. شهدا نمونه‌های واقعی و روشن از «سبک زندگی مسئولانه و معنوی» در این عالَم پر هیاهو هستند. پیشنهاد می‌کنم این نامه خواندنی - که برگی از تاریخ دفاع مقدس استان البرز است - زینت بخش دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی و اداره کل حفاظت محیط زیست استان البرز شود.

 

- منبع: حسین عسکری، «شهید البرزی و دغدغه سرطان زا بودن پلاستیک»، ماهنامه البرزوندان، سال دوم، شماره 7، شهریور 1403، صفحه 2

 

این یادداشت در خبرگزاری ایسنا

 

 

 



نوشته شده در  جمعه 03/7/20ساعت  9:47 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

 

دانلود کتاب ها

نوشته شده در  دوشنبه 98/7/8ساعت  9:11 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

https://t.me/alborzology

در کانال تلگرامی «البرز پژوهی»، آخرین یافته ها و پژوهش های مربوط به فرهنگ و تاریخ استان البرز و نوشته های البرز پژوهان به ویژه حسین عسکری منتشر می شود. 

___________________________

 

 

 صفحه البرز پژوهی در اینستاگرام

28 اردیبهشت 1399

 نشانی صفحه:

https://www.instagram.com/alborzology 

نام کاربری:

@alborzology

___________________________

 

صفحه البرز پژوهی در آپارات:

https://www.aparat.com/alborzology 

___________________________

 

 

وبلاگ روستای ایستای طالقان

http://www.savojbolaghi.blogfa.com 

این وبلاگ بر آن است که در فضایی منصفانه و علمی به معرفی این طایفه و جریان تجددگریزی سنتی در ایران بپردازد.

 

 


نوشته شده در  سه شنبه 98/3/14ساعت  6:52 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

وبلاگ «البرز پژوهی»

تاریخ راه اندازی: 20 آبان 1386

حروف نگار و صفحه آرا: محبوبه اکبری

وبلاگ «البرز پژوهی» با نام اولیه «ساوجبلاغ پزوهی»، در تاریخ  25 دی 1389 در «ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ثبت رسیده و طبق قوانین، همه حقوق آن متعلق به «حسین عسکری» بوده و نقل مطلب با ذکر منبع بلامانع است.


askari128@yahoo.com


متولد اول فروردین 1353 در شهر کرج - دکتری مدیریت راهبردی دانش - نویسنده 9 عنوان کتاب: «کتابشناسی ساوجبلاغ»، «دشتی به وسعت تاریخ»، «کهن‌ دشت»، «علمای مجاهد استان البرز»، «بیداری دشت کهن»، «نقد دل»، «روستای ایستا»، «روستازادگان دانشمند» و «تاریخ هشتگرد» - مدرس دانشگاه - عضو هیئت موسس موسسه رخسار قرآن و موسسه فرهنگی و هنری شمیم جوان البرز - نویسنده 104 مدخل در دایره المعارف تشیع و مولف تعدادی مقاله که در نشریه های فرهنگی انتشار یافته است.

 

 



نوشته شده در  یکشنبه 86/8/20ساعت  4:8 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

   1   2   3   4   5   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 4
آیت الله سید رضا حسینی زابلی و تجددگریزی در شهر کرج
تطهیر ترور فاتح یزدی و چریک های فدایی خلق در خبرگزاری تسنیم
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]