سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 

 ناگفته های تاریخ منطقه ساوجبلاغ

 

محقق و نگارنده گرانقدر جناب آقای دکتر حسین عسکری زید عزه

سلام علیکم

تاریخ که به نوع خود دربردارنده حوادث، تضادها، تفاهم و نگرش هاست، دارای عمق و ریشه و البته ابهامات فراوانی است. وظیفه محقق، شناخت و حفظ آن نگرشهاست. کتاب متین «بیداری دشت کهن» را مطالعه کردم که به حق مدبرانه است، می تواند مقدمه ای برای ظهور و بروز اندیشه های نو در هر منطقه ای از ایران عزیز باشد که قابل تحسین است. شیوه منطق، تعادل و نمایش رویدادهای ناگفته تاریخ منطقه از جهت رعایت حال انصاف و عدالتِ زیبایی بیداری دشت کهن را دوچندان کرده است. نظم، بهم پیوستگی و استناد محکم کتاب مذکور که شگرد هر محقق زبردست است، از تدقق حقیر خارج نیست. مهم است که ذکر کنم باید دست به قلم شوید تا کتابی مجزا به لحاظ پیوستگی فرهنگی و اجتماعی و مذهبی و تاثیرات متقابل بین طالقان و نظرآباد و ساوجبلاغ قدیم وحاضر را در برنامه تحقیقاتی خود قرار دهید که اقتضا و ضرورت بسزایی دارد.

در ادامه قابل ذکر است که نقد منصفانه با ابزار نقاد ماهر و کاربلد می تواند در پیشبرد نگارش، موثر باشد هرچند باید در زمان و با خواص اهل قلم، این مهم صورت پذیرد. از ویژگی منحصر به فرد این اثر نوین احیای چهره های سیاسی، علمی، مذهبی و مردمی مغفول و بعضاً مطرود است که بسیاری از آنان از زمینه سازان نهضت مشروطه و مخالفان سلطنت وقت و نظام سرمایه داری و دلسوزان واقعی مکتب اسلام و تشیع بوده اند، اشاره کرد که البته خدمات آنان را خوانندگان گرامی اثر شما دانسته و قضاوت با آنان و آیندگان فهیم خواهد بود.

تاثیر شما در ذهن مخاطب به عنوان یک جوان انقلابی متدین نوگرا می تواند اسرار تاریخی مجهول را در ذهن خواننده این اثر و آثار مشابه آن، به تکاپو و قضاوت وادار کند که این نشانه توفیق شما و همراهان دلسوز شماست. آرزوی توفیق روز افزون شما را از خداوند منان مسالت دارم. پیروز و سربلند باشید.

سید محمدباقر موسوی طباطبایی 1398/1/25

 

سه خبر از آیین رونمایی از کتابهای حسین عسکری در هشتگرد

 


نوشته شده در  دوشنبه 98/1/26ساعت  8:22 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 حکایت هایی فابل از دبیر اعلم ساوجبلاغی

نسخ خطّی از مهمّترین ارکان میراث فرهنگی بشر و نشانگر تاریخ و تمدّن یک سرزمین از زوایای مختلف هستند. در این میان، تاریخ دورi قاجار، یکی از دورههای مهمّ تاریخ ایران، چه از نظر تحوّلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و چه از نظر طول دوره محسوب میشود.در این دوره، شاهد نگارش بسیاری از آثار ادبی و تاریخی هستیم که بخشی از آنها به چاپ رسیدهاند. با این حال، بخش زیادی از آثارشکل گرفته نیز بهصورت نسخ خطّی در کتابخانههای داخل و خارج کشور باقی ماندهاند که ضرورت دارد به منظور شناسایی این دوره تاریخی و پژوهش در ابعاد مختلف آن، تصحیح و مورد نقد و ارزیابی قرار گیرند. یکی از این نسخه‌ها که تصحیح و شرح آن می‌تواند در بازآفرینی گذشتهفرهنگی این دوره موثّر باشد، نسخه خطّی«درّ النثیر فی النصیحه و التحذیر» از«میرزا تقی ساوجبلاغی دبیر اعلم» است. این اثر به عنوان رساله دکتری فاطمه حاجی قاسملو و به راهنمایی استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی دکتر آیت شوکتی در دست تصحیح و تحشیه است.

دبیر اعلم، عنوان نگار، میرزا تقی ساوجبلاغی از سخنوران و نویسندگان قرن چهاردهم است. وی خوشنویس، شاعر و نویسنده روزگار قاجار، فرزند رئیس محمد منشی ساوجبلاغی است این ادیب پرمایه آثار بسیار زیبا و عالمانه ای از خود به یادگار گذاشته اند. تنها یک نسخه از «ترجمه الدرّ النثیر فی النصیحه و التحذیر» در کتابخانه ملی ملک به شماره 637 (فهرست کتابخانه ملی ملک، ج 2، ص 133) موجود است. این اثر کتابی ادبی درباره حکایات اخلاقی است. آغاز این نسخه با عبارت «الحمدلله منطق البلغا بالحکم...» و انجام آن «من از آن حلوای او اندر تبم» است. جلد این اثر از مخمل آبی در 49 برگ 12 سطری در اندازه های 8/16 در 3/11 به خط نستعلیق شکسته نگاشته شده است. در قسمتهایی از نسخه، کلمات مخدوش شده و از بین رفته اند. در صفحه عنوان نسخه، در سرلوحة نقّاشی ترسیم شده است.

تمام حکایات و متن کتاب در جدول های منتظم، با حاشیه های سرمه ای رنگ نوشته شده اند. نسخه مشتمل بر 26 حکایت هر حکایت با رنگ قرمز به شکل زیبایی نگاشته شده است. عناوین این حکایات عبارتند از:

حکایت اول: گرگ و روباه

حکایت دوم: مور و صرار

حکایت سوم: شیر و خر

حکایت چهارم: گربه با موشها

حکایت پنجم: سگ و روباه

حکایت ششم: روباه و غراب

حکایت هفتم: سگ دزد

حکایت هشتم: بوزینه و سنگ پشت

حکایت نهم: ماهی متکبّر

حکایت دهم: زارع فضیل و عبرت او

حکایت یازدهم: گربه با موش ها

حکایت دوازدهم: شیر با نخجیران

حکایت سیزدهم: درخت بزرگ و کوچک

حکایت چهاردهم: معده و اعضاء

حکایت پانزدهم: زاغ

حکایت شانزدهم: روباه با انگور

حکایت هفدهم: مرغ فروش و روباه

حکایت هجدهم: شیر با گرگ و روباه

حکایت نوزدهم: طوطی و گربه

حکایت بیستم: شیر با روباه

حکایت بیست و یکم: کبوترها

حکایت بیست و دوم: ارباب صاحب ملک با اولادش

حکایت بیست و سوم: شیر و گربه

حکایت بیست و چهارم: طوطی و مار

حکایت بیست و پنجم: روباه و قمری    

حکایت بیست و ششم: صیاد و خرس

این حکایات به لحاظ اینکه از زبان حیوانات نقل شده اند، فابل هستند. فابل، نوعی از انواع ادبی است که در آن قهرمان حکایات، جانوران اند که هر کدام ممثّل تیپ یا طبقه ای هستند. طی بررسی منشا تمام داستان ها استخراج شده و با حکایات مشابه تطبیق داده خواهند شد.


تصحیح کتاب دست نویس «درّ النثیر فی النصیحه و التحذیر» نوشته میرزا تقی ساوجبلاغی مشهور به دبیر اعلم، زیر نظر دکتر آیت شوکتی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی در دست انجام است. از ایشان تا کنون 40 مقاله علمی - پژوهشی و 8 عنوان کتاب در حوزه زبان و ادبیات فارسی منتشر شده است.

شاعر و نویسنده البرزی صاحب افتخار نخستین ترجمه منظوم نهج البلاغه و صحیفه سجادیه 

 


نوشته شده در  شنبه 98/1/24ساعت  8:51 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

روستای کمال مسعود را سیل برد به تاریخ!

سرتیپ حسینعلی رزم آرا رییس دایره جغرافیایی ستاد ارتش ایران در دوره حکومت پهلوی، در صفحه 183 جلد نخست کتاب «فرهنگ جغرافیایی ایران: استان مرکزی» که در تیر 1328 منتشر شده درباره روستایی به نام «کمال مسعود» نوشته است: «کمال مسعود، ده جزء دهستان افشاریه ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران، 44 کیلومتری باختر کرج، 17 کیلومتری جنوب راه شوسه کرج به قزوین، در جلگه، معتدل، سکنه 68 [نفر]، شیعه، ترکی و فارسی، قنات، غلات صیفی بن شن چغندر قند لبنیات، شغل زراعت و گله داری، راه مالرو، از طریق تنکمان ماشین می رود.»

امروزه از چنین روستایی با چنان نام زیبایش اثری در میان نیست. دو سال پیش به هنگام مصاحبه های پژوهشی کتاب «بیداری دشت کهن: تاریخ انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ و نظرآباد»، از زبان آقای مهدی توانا (رییس اسبق اداره آموزش و پرورش شهرستان ساوجبلاغ) چندباره نام این روستا را شنیدم. ایشان معلمی اش را از سال 1345ش از روستای «کمال مسعود» مشهور به «کمال» از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز آغاز کرده و هم اکنون بازنشسته است. آقای توانا در آن گفت و گو از مهربانی و تلاش اهالی کمال سخن گفت و دروازه بزرگش که شب ها بسته می شد. معلم روستای کمال، سه قطعه از تصاویر سال تحصیلی 49 - 1348 را در اختیارم گذاشت که نخستین بار در صفحه اینستاگرام «نظرآباد را باید دید» متعلق به برادرم علی عسگری منتشر شده است. برادرم که از نزدیک ویرانی های به جا مانده از این روستا را دیده و از آن تصاویری را تهیه کرده، در این باره می گوید: «شاید برخی از جوانان و یا همشهریان عزیز تاکنون اسم روستای کمال را نشنیده باشند، این روستا در جنوب شهر تنکمان سر پیچ جاده تنکمان به روستای علی سید واقع بوده که مردم آنجا به علت وقوع سیل در اواخر دهه چهل شمسی این روستا را رها کرده و به روستاهای اطراف مهاجرت نموده اند. ویرانی های این روستا هنوز در محل مورد اشاره موجود است.»

این روزها که درگیر سیل فراگیر نوروز 1398 هستیم، به یکباره به یاد روستای کمال افتادم. روستایی که قربانی خشم سیل شده و این روزها در محل سابق آن روستا و در مجاورت روستای علی سید، بر اثر رانش زمین، شکاف هایی به عمق 4 متر آشکار شده است. این یادداشت را نوشم تا هشدار دهم مبادا با سیل و دیگر رویدادهای طبیعی و بی تدبیری، نام روستاها و شهرهای آبادمان مثل کمال به تاریخ بپیوندند.


کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 1، نوشته حسینعلی رزم آرا، ص 183

 


 

روستای کمال مسعود، سال تحصیلی 49 - 1348، معلم کلاس آقای مهدی توانا است.

 

بقایای روستای کمال مسعود واقع در شهرستان نظرآباد، عکس از: علی عسگری

 

رانش زمین در  محل سابق روستای کمال مسعود و نزدیکی روستای علی سید در سیل نوروز 1398

 

نشر نخست یادداشت فوق در: حسین عسکری، «روستای کمال مسعود را سیل برد به تاریخ!»، روزنامه پیام آشنا، سال 5، ش 1359، شنبه 24 فروردین 1398، ص 2

دانلود روزنامه پیام آشنا



نوشته شده در  شنبه 98/1/17ساعت  12:33 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

رود کردان، پیش از ظهر دوشنبه 12 فروردین 1398

عکس: علی عسکری

این رود پس از رود کرج، مهم ترین رود دشت های کرج، هشتگرد و نظرآباد است که شاخه اصلی آن از ارتفاعات جنوب قله کهار با ارتفاع  4108سرچشمه می گیرد. حوضه آبریز رود کردان با وسعتی برابر 358 کیلومتر مربع در شمال شرق حوضه آبخیز رودخانه شور واقع است. طول تقریبی آن از ارتفاعات شمال کرج تا رودخانه شور در غرب روستای نجم آباد از توابع شهرستان نظرآباد حدود صد کیلومتر است که انشعاب اصلی رود پس از طی مسیری با جهت شمال شرقی -جنوب غربی در حوالی روستای قشلاق محمدلو از توابع دهستان نجم آباد وارد رودخانه شور می شود. این رود دارای سرشاخه های متعددی مانند رودخانه برغان، رودخانه سنج و رودخانه ورده است.  ملاحظات آماری نشان می دهد که بالا بودن دبی لحظه ای این رود در برخی از سال ها باعث بروز سیلاب های مهیبی در دشت های ساوجبلاغ و نظرآباد شده است. در واقع، بالا بودن بیشترین دبی لحظه ای رودخانه ها، خود تابعی از بیشترین بارش 24 ساعته می باشد که با بررسی آمار بارش، این ارقام به دست می آید.

- منبع: کتاب دشتی به وسعت تاریخ، نوشته حسین عسکری، ص 20.

رودخانه کُردان مستعد سیلابی شدن است


نوشته شده در  دوشنبه 98/1/12ساعت  1:0 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


برای نخستین بار در تاریخ باستان شناسی ایران

حسین عسکری: روز شنبه 3 فروردین 1398 در آیین افتتاحیه نوروزگاه محوطه باستانی ازبکی از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز شرکت کردم. در آن مراسم گرم و صمیمی، خاطراتی از استاد دکتر یوسف مجیدزاده (چهره ماندگار باستان شناسی ایران و سرپرست شش فصل کاوش در محوطه ازبکی) را برای مخاطبان روایت کردم. یکی از آن خاطرات برمی گردد به حدود 18 سال پیش که مربوط به استقبال مردم فهیم شهر نظرآباد از گروه باستان شناسی محوطه ازبکی در آستانه فصل چهارم کاوش ها است. برادرم علی عسکری در صفحه اینستاگرام خود بخش از سخنانم را منعکس کرده است.

بخشی از سخنانم


 

هفته نامه کیهان هوایی (چاپ خارج از کشور)، دوشنبه 26 شهریور 1380، ش 1444، ص 24

 

روز سه شنبه بیستم شهریور 1380در آستانه آغاز چهارمین فصل کاوش، برای نخستین بار در تاریخ باستان شناسی ایران، هیأت کاوش محوطه باستانی ازبکی مورد استقبال اهالی فرهنگ دوست نظرآباد قرار گرفت. این مراسم را انجمن حکمت با همکاری شهرداری در ورودی شهر نظرآباد برگزار کرد. اهمیت برگزاری این مراسم بی نظیر تا اندازه ای بود که در بیشتر نشریات کثیرالانتشار داخلی، صدا وسیما، شبکه های خبری اینترنتی و نشریات بین المللی ایرانیان بازتاب گسترده ای یافت. در این مراسم استقبال، دکتر یوسف مجیدزاده (سرپرست هیأت) طی سخنانی گفت: «این استقبال و جشن مردمی در دنیای باستان شناسی جهان بی سابقه است و این مراسم بیان کننده علاقه مردم این شهر به فرهنگ، ملیت و ایرانی بودن است.» زیور موسوی خویی خبرنگار روزنامه ایران نیز در همان ایام ضمن چاپ مقاله ای با عنوان «تپه ازبکی، یادمانی از تمدن کهن» در این باره نوشت: «دیدار از یادمان های 9هزارساله، کشف نخستین شهر مادی و نیز مردمی که برای نخستین بار در تاریخ ایران در استقبالی پرشور به پیشواز هیأت باستان شناسی رفته بودند، تنها هدفی بود که ما را در یک صبح سرد پاییزی به سوی مقصدی به نام محوطه ازبکی کشاند.» شکوه و اهمیت این مراسم به قدری بود که دکتر مجیدزاده بار دیگر در آذر ماه 1380 در برنامه تلویزیونی زنده پرتو (شبکه چهارم سیما) از جوانان شهر نظرآباد به جهت همکاری با گروه باستان شناسی و برگزاری مراسم استقبال از این گروه تشکر کرده و مراسم برگزار شده را اقدامی بی نظیر در طول تاریخ فعالیت های باستان شناسی ایران ارزیابی کرد.

منبع: دشتی به وسعت تاریخ، نوشته حسین عسکری، ص 166.


 

سه شنبه 20 شهریور 1380، شهر نظرآباد از توابع استان البرز، آیین استقبال از گروه باستان شناسی محوطه باستانی ازبکی به هنگام آغاز چهارمین فصل کاوش در این محوطه 9 هزارساله. از چپ به راست: استاد دکتر یوسف مجیدزاده (چهره ماندگار باستان شناسی ایران)، خسرو پوربخشنده (باستان شناس پیشکسوت)، موسی زاده (دانش آموخته باستان شناسی)، علی حمزه پور (وکیل و شاعر نظرآبادی)، مهدی توسلی (فرهنگی و مدیرمسئول ماهنامه فراز البرز)، علی اصل فلاح، حسین عسکری (نویسنده وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی)، ابراهیم رضازاده (از فرهنگیان شهرستان نظرآباد). در این آیین کم نظیر، دکتر مجیدزاده طی سخنانی گفت: «این مراسم بیان کننده علاقه مردم این شهر (نظرآباد) به فرهنگ، ملیت و ایرانی بودن است.»


روزنامه اطلاعات بین المللی (چاپ خارج از کشور)، ش 1772، سه شنبه 27 شهریور 1380، ص 3


روزنامه جوان،ش 725، دوشنبه 26 شهریور 1380، ص 3



نوشته شده در  سه شنبه 98/1/6ساعت  11:20 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

نگاهی از آسمان به محوطه باستانی ازبکی واقع در شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز

(هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح تا دوره ایلخانیان)

_______________________________

نسبم شاید برسد به سفالینه ای از خاک «ازبکی» 

با الهام از شعر «صدای پای آب» سروده شادروان سهراب سپهری در تابستان 1343

 

3 فرودین 1398، محوطه باستانی ازبکی، هدیه کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» به باستان شناس آلمانی

 

گزارش تصویری خبرگزاری فارس از دیدار گردشگران آلمانی از محوطه باستانی ازبکی 

 


نوشته شده در  شنبه 98/1/3ساعت  7:23 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

گلگشتی بهاری در شهرستان نظرآباد

ویژه نامه «کهن دشت: گلگشتی بهاری در شهرستان نظرآباد» به همت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و ستاد هماهنگی خدمات سفر شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز در هشت صفحه رنگی منتشر شد. نام تولیدکنندگان این ویژه نامه که به مناسبت نوروز 1398 و با هدف توزیع در بین مسافران و گردشگران تدارک دیده شده به این شرح است: مدیرمسئول: مریم مقدم، سردبیر: حسین عسکری، ویراستار: سعید صفری، عکس: علی عسکری، علی اکبر رشوند آوه، وحید شعبانی، صفحه آرا: نگار احمدزاده. این ویژه نامه در محل نوروزگاه محوطه باستانی ازبکی و پایگاه های نوروزی شهرستان نظرآباد در دسترس است. در ویژه نامه «کهن دشت» این مطالب به چاپ رسیده است: نخستین واژه های آشنایی (دکتر محمدرضا فلاح نژاد)، اینجا نظرآباد است نظرآباد (اسماعیل آل احمد)، ویژگی های طبیعی کهن دشت نظرآباد (علیرضا عزیزی)، توسعه شهرستان نظرآباد حول محور گردشگری (مهندس علیرضا گروسی)، زبان و گویش مردم شهرستان نظرآباد (ابراهیم رضازاده)، ویژگی های باستان شناختی محوطه ازبکی (زهره حسینی)، سند همکاری تجاری ازبکی و شوش در هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح (دکتر حسین عسکری)، The ancient land An Excursion In Nazarabad Township (دکتر احسان امتی)، آثار فرهنگی و تاریخی شهرستان نظرآباد، نظرآباد به روایت دانشمندان ایرانی و خارجی، مهد روستازادگان دانشمند، نوروز در نظرآباد، نام آوران کهن دشت نظرآباد.

خبر انتشار  ویژه نامه کهن دشت در خبرگزاری ایرنا 


نوشته شده در  پنج شنبه 98/1/1ساعت  8:12 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 


نوروز یک جشن و رسم و آیین به معنای متعارف و متداول نیست. آیین های نوروزی تصویری به غایت غبار و زنگار گرفته از یک سنت و میراث کهن و مشترک به جای مانده از هستی شناسی، کیهان شناسی و حیات مدنی و معنوی یک دوران دیرینه و درازآهنگ تاریخ، فرهنگ جامعه و جهان بشری هستند. میراث هزاره هایی بس کهن و مهم و سرنوشت ساز در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما. آیین های نوروزی سنت و میراث مشترک تحولاتی هستند بس عظیم و سرنوشت ساز در فرهنگ و زندگی و نحوه بودن و نسبت و رابطه بشر با جغرافیای طبیعی و تاریخی خویش.

گذار از یک دوران دیرینه و دیرپای فرهنگ و زندگی بی ثبات و اقتصاد و معیشت چنگ و دندان و جنگ و گریز و ستیز و شکار جانوران حیات وحش و ریختن خون و دریدن و بلعیدن طعمهو ورود به هزاره های عصری و عهدی و عالمی و آدمی دیگر، یک رویداد معمولی و تحول متعارف نبود. به یک رویداد و تحول در اقتصاد و معیشت نیز محدود نمی شد. تحولی بود بس عظیم بس سرنوشت ساز و به غایت مهم و تعیین کننده که نسبت و رابطه انسان را از بُن و بنیاد با زمین و زمان با آسمان و آسمانیان و زمینیان دگرگون می کرد. آن جغرافیای طبیعی و حیات وحش جانوران شکاری، و زمینی که غار بوده و صخره و پناهگاه جنگ و ستیز و گریز میان انسان و جانوران حیات وحش اینک زمین بود و آغوش گرم مادرانه اش و تصویری زنده از الوهیت و تجربه انسان کشاورز از امر مقدس واصل الوهیت.

پایه ها و صُور آغازین آئین های فصلی درهمین جامعه ها و جمعیت های کشاورز و دامدار نخستین پی افکنده شد و ریشه هایش نیز به همین هزاره های نوسنگی در مناطق خاورنزدیک و جوامع مدیترانه شرقی باز می گردد. آیین هایی که طومارشان با کیهان شناسی، هستی شناسی و فرهنگ و زندگی و حیات معنوی و فکری و سنت اعتقادی و نظام های ارزشی و اسطوره شناسی و بینش اسطوره ای و آیینی فرهنگ ها و جامعه کشاورزان آغازین هزاره های نوسنگی درپیچیده و درهم تنیده بود. تصویری زنده و گرم ازهماهنگی و همسویی میان جغرافیای طبیعی و فرهنگی انسان را به تماشا می نهاد و باز می نمود و بیان می کرد. تصویری به غایت رازآمیز به غایت گرم و زنده از تجربه و نسبت و رابطه انسان با الوهیت و امر مقدس. آیین های نوروزی با همه رنگارنگی و کثرت احوال و اطوار و انواعشان، سنت و میراث مشترک به جای و به پای مانده از سنت و میراث مشترک و حیات معنوی هزاره هایی هستند که در تاریخ، فرهنک جامعه و جهان بشری ما به غایت مهم و سرنوشت ساز بوده اند.

اسطوره های آغازین آفرینش و زمان مستدیر اسطوره ای - آیینی و دور زاد و مرگ و رستاخیر و رویش فصلی گیاهان و زایش فصلی جانوران در همین هزاره های نوسنگی پی افکنده شدند. صور آغازین آیین های نوروزی اسطوره ها و آیین ها و سنت های و میراث مشترک جامعه ها و جمعیت های کشتگر و دامپرور همین هزاره های نوسنگی خاورنزدیک و مدیترانه شرقی از مناطق شرقی فلات ایران گرفته تا آن سوی کرانه های غربی دریای اژه و منطقه بالکان بودند و در همین هزاره های مهم و سرنوشت ساز پی افکنده شدند و بنیاد پذیرفتند. حتی امروز هم در شعر و ادبیات و سنت های اعتقادی و منابع و متون دینی ملل خاور نزدیک و مدیترانه شرقی می توان عناصر اسطوره ای و آیینی به جای مانده از آن هزاره های نوسنگی را ردیابی و رصد کرد. ایرانیان در این میان از همه وفادارتر و اسطوره ای تر به سنت و میراث آن هزاره ها هم بوده اند هم مانده اند. از این منظرحکیم ابوالقاسم فردوسی، و حضرت شمس الدین محمد حافظ، و جلال الدین محمد بلخی خراسانی هم در زبان و هم در نحوه بیان از وفا دارترین شاعران و سرایندگان بنام ما به سنت ها و آیین های اسطوره ای هزاره های پیش از تاریخی هستند. غزلیات عمیق اسطوره ای حضرت مولوی را در همین رابطه ببینید:

شب ماه خرمن می کند ای روز زین بر گاو نه

بنگر که راه کهکشان از سنبله پر کاه شد

شب؛ خرمن ماه در آسمان شب. تن شب و تن گاو اساطیری آسمانی، شاخ های گاو و هلال ماه که نو نو می شود. کهکشان و کاه کشان. سنبله و صور فلکی سنبله یا خوشه گندم. دانه های گندم و شیر و زرق آسمانی. راه شیری و راه پر از شیر و مناسبت و مقارنت میان این شیر و رزق آسمانی و آن شیر طبیعت به مثابه تصویری از الوهیت مادرانه با تشخص ها و اوصاف مادرانه اش چونان شیرزن و صدها و صدها شواهد و قرائن و موارد و مصادیق دیگر همه و همه یک به یک طوماری از پیوند و پیوستگی و درهم پیچیدگی سنت ها و نظام های اسطوره و آیینی و میراث به جای و به پای مانده از فرهنگ ها و جوامع گذشته را با حیات مدنی و معنوی فرهنگ ها و جوامع سپسین در برابر ما می گسترند.

حافظ را ببینید:

مزرعه سبز فلک دیدم و داس مه نو

یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

فلک چونان مزرعه سبز. داس درو چونان داس مه نو میراث اسطوره ها کهنی هستند که عارفان و شاعران ما به حضورشان فرامی خوانند تا آنکه هرچه زنده تر و گرم تر و نغزتر و مغزتر و دلنشین تر مشاهدات و مکاشفات و تجربیات عرفانی و ذوقی و زیباشناختی خود را بیان کنند.

زبان و نحوه بیان اسطوره ای قرآن را در خدمت وحی و کلام و پیام و حیانی ببینید: نسائکم حرث لکم... (سوره بقره، آیه 223) زنان شما کشتزاران شمایند و....

اسطوره ها تا پیش از برآمدن دنیای مدرن هم زنده ترین زبان هم گرم و تاثیرگذارترین نحوه بیان مشاهدات عرفانی و تجربه های ذوقی و زیباشناختی فرهنگ ها و جمعیت ها جوامع بشری ما بودند هم آن که سهمی و نقشی بی بدیل در نحوه بیان و کلام و پیام های وحیانی و نبوی پبامبران بزرگ داشتند و بر شانه می کشیدند. آیین های نورزوی به معنی الاعم و آیین ها و جشن ها و مراسم عزا و سوگواری ها به طریق اولی نیز چنین اند. فراخوانده می شوند تا تصویری هرچه زنده تر و گرمتر و آیینی تر از حیات مدنی و معنوی ما را به تماشا بگذارند و بیان کنند. هرچند آیین های نوروزی که ما و دیگر جوامعی که با ما ایرانیان بر خوان ضیافت یک میراث مشترک گردآمده اند و نشسته اند و از آن قوت و قوّت ستانند و می برند و می گیرند در دوره جدید که هرساله در آغاز فروردین ماه و فصل بهار بپا و برگزار می شوند از زمین تا به ثریا متفاوت از آیین های نوزوزی فرهنگ ها و جوامع گذشته هستند؛ با این همه و مع الوصف این آیین همچنان تصویری از تعلق خاطر فرهنگی و تذکرتاریخی و هویت ملی و رشته اتصال معنوی و حلقه پیوند مدنی این جوامع علی الخصوص ما ایرانیان را با سنت و میراث مشترکی که بر آن تکیه زده ایم هرساله به تماشامی نهند. صیانت از آیینه های هزارتکه و زنگار گرفته از این میراث ارجمند یک ضرورت اجتناب ناپذیرست و از کارناوالیزه کردن و آسیب رساندن و آلوده کردنش می بایست پرهیزکرد و پروا داشت.

کیهان شناسی، معرفت شناسی و باده های نو به نو علم و فناوری های آتشناک و شعله خیز و شعله ریز عالم مدرن چونان سیل سنت های اعتقادی و نظام های ارزشی و اسطوره شناسی و کیهان شناسی و افلاک شناسی های کهن را کوبیده و با خود برده است. حجم سنگین و تراکم اتفاقات و خیزش و ریزش نفسگیرتحولات و فضای مسموم عالم جدید مجال تنفس و ادامه حیات به سنت ها و مواریث معنوی را نمی دهند.

آنچه از آیین های نوروزی و از آن سنت ها و مواریث کهن و هستی شناسی و کیهان شناسی نظام های اسطوره ای و سنت های اعتقادی فرهنگ ها و جوامع عهد باستان به جای مانده چونان ابنیه و مآثر تاریخی غبار گرفته و عریانی هستند که از فحاوی آغازین خود تهی شده اند. یا چونان جام های شکسته ای در دستان ما هستند که تهی از باده معنا شده اند یا چونان ظرف های شکسته بی مظروف زیر سقف و پشت ویترین موزه های عالم مدرن ما! تنها کاری که در شرایطی این چنین دشوار می توان کرد این است که با ابزارهای شناخت باستان شناسانه همچنان نسبت موزه ای و آرکئولوژیک خود را با آنها حفظ کنیم و نگذاریم رشته های اتصال تاریخی و حلقه های پیوند فرهنگی و مدنی و معنوی ما با آنها قطع و گسسته شود که اگر چنین شود برای همیشه از صفحه روزگار و صحنه تاریخ به حاشیه رانده شده و چه بسا محو می شویم. واقعیتی که بسیاری از فرهنگ ها و جوامع روزگار ما آن را احساس کرده اند و سعی ورزیده اند در عصری این چنین پیچیده و دشوار و خطرخیز و مخاطره انگیز در محاسبات خود خطا نکنند و به بی راهه نروند. چون نیک می دانند که اگر چنین شود و چنین کنند فرو خواند ریخت.

سخن آخر آنکه نوروز آیین طبیعت است و پاکیزگی و سنت و آیین پاک زیستن، به نام نوروز و به بهانه به پاکردن و برگزاردن آیین های نوروزی طبیعت پاک را مسموم و آلوده نکنیم. جغرافیای طبیعی، زباله دان جغرافیای تاریخی نیست. جغرافیای طبیعی، منبع حیات و سرچشمه زندگی ماست. بنام نوروز طبیعت را پاس بداریم. از مسموم و آلوده کردن طبیعت و منابع حیاتی و جغرافیای طبیعی بپرهیزیم. پرهیز از آسیب رساندن به طبیعت عین پرهیزگاری و فضیلت نیک زیستن است و نیک بودن. یک جامعه و جهان بیگانه و نامآنوس به اخلاق وآداب و ادب پاکیزگی وپاک و پاکیزه نگاه داشتن طبیعت و زیست بوم و محیط زندگی و غریبه و نامآنوس به نظم و هماهنگی وزیبایی و عشق به زیبایی و بی بهره و بی توجه به اخلاق و ادب مراعات حقوق و قوانین اجتماعی ازحیات وحش هم درنده تر و نا امن تر و هلاکت بارتر است.

روز نو و ماه نو و فصل نو و سال نو و آیین های کهن نوروزی بر کام همه میهنان گوارا باد و تا باد چنین بادا!


 


نوشته شده در  دوشنبه 97/12/27ساعت  1:53 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

ساوجبلاغ خاستگاه خوشنویسان نامدار

ساوُجبُلاغ به معنای «چشمه سرد» است و این منطقه را به دلیل وجود چشمه های فراوان به این نام خوانده اند. علامه علی اکبر دهخدا و دکتر محمّد معین، ساوجبلاغ را یک واژه ترکی می دانند. جلال آل احمد املای این کلمه را «ساوجبلاق» نوشته است. دکتر محمّدجواد مشکور هم می نویسد: «ساوج در اصل همان سویوق ترکی به معنی سرد بوده است.» از بررسی منابع تاریخی و جغرافیای تاریخی چنین برمی آید که منطقه ساوجبلاغ واقع در استان البرز پیش از آنکه به این نام خوانده شود از توابع سرزمین ری بوده و با مهاجرت ترکان، نام ساوجبلاغ بر آن اطلاق شده است. حمدالله مستوفی قزوینی در کتاب نزهت القلوب که در سال 740ق نوشته شده، منطقه تاریخی ساوجبلاغ را این گونه توصیف کرده است: «ساوجبلاغ ولایتی است که در اَوان سلاجقه مال به ری می داده و در عهد مغول سوی شده، هوایی به غایت خوب دارد. اکثر آبش از قنوات است. میوه و غلّه[اش] بسیار می باشد و نانش در غایت نیکویی و حقوق دیوانی او دوازده هزار دینار مقرّر است... از اعظم قُرای آنجا خراو و نجم آباد و سُنقرآباد است و در سنقرآباد سادات عالی نسب و حسب اند والحال خراب است.» ساوجبلاغ پس از جدایی از ملک ری در قرن هفتم هجری قمری، به سرزمین قزوین پیوسته است. این وضعیت ادامه داشته تا آغاز حکومت قاجار که از قزوین هم جدا شده و به دارالخلافه طهران ملحق شده است. منظور از ساوجبلاغ در این مجموعه همان محدوده «ساوجبلاغ تاریخی و فرهنگی» است که شامل دو شهرستان ساوجبلاغ و نظرآباد و بخشی از شهرستان کرج در استان البرز و گوشه ای از شهرستان آبیک از توابع استان قزوین است.

نام برخی از خوشنویسان برخاسته از منطقه تاریخی ساوجبلاغ به ترتیب الفبا عبارتند از:

- استاد حسین برغانی ساوجبلاغی از کاتبان قرن سیزدهم هجری قمری است. او در 1247ق جلد نخست کتاب 24 جلدی منهج الاجتهاد نوشته شیخ محمدتقی برغانی (شهید ثالث) را کتابت کرده است.

- شیخ محمّدعلی برغانی (زنده در سال 1262ق) از مجتهدان و خوشنویسان ماهر روزگار قاجار است. خوشنویسی چندباره قرآن کریم و نگارش کتاب «مصباح المومنین» از آثار برجای مانده از او است.

- ماه شرف خانم برغانی ملقّب به منشیه از استادان خط شکسته نستعلیق در روزگار قاجار است. او دیوان مراسلات (نامه نگاری) تاج الدوله طاووس خانم همسر فتحعلی شاه قاجار را عهده دار بود.

- استاد سید مرتضی حسینی برغانی (درگذشت 1308ش) مشهور به سید مرتضی میرخانی، خوشنویس نامدار و صاحب سبک اواخر دوره قاجار و از شاگردان ممتاز استاد میرزا محمّدرضا کلهر است.

- عبدالرضا حسینی وَردِه ساوجبلاغی از خوشنویسان و کاتبان قرن یازدهم هجری قمری است. او در سال 1009ق مقالات عربی خواجه نصیرالدین طوسی درباره هندسه را با خط نسخ و نستعلیق کتابت کرده است.

- زین العابدین ساوجبلاغی از کاتبان و خوشنویسان قرن یازدهم هجری قمری است. او در سال 1099ق کتاب «ملحقات الصحیفه السجادیه» را خوشنویسی کرده است.

- میرزا الله وردی ساوجبلاغی کاتب و خوشنویس اهل روستای صفرخواجه از توابع شهرستان نظرآباد است. او در سال 1266ق کتاب فارسی «فضایل اهل البیت علیهم  السلام» نوشته علی قشلاقی ساوجبلاغی را به خط نستعلیق کتابت کرده است.

- میرزا تقی ساوجبلاغی معروف به دبیر اعلم (درگذشت 1308ش) از خوشنویسان و ادبیان دوره قاجار است. او در دیوان رسایل حکومت ناصرالدین شاه قاجار به مقام دبیری و منشی گری رسید. مظفرالدین شاه قاجار هم به او لقب عنوان نگار داد.

- میرزا عزیزالله ساوجبلاغی خوشنویس و منشی دیوان رسایل وزارت خارجه در دوره حکومت مظفرالدین شاه قاجار بود.

- سید حسین فصیح، روحانی خوشنویس دوره قاجار که مسئول تهیه قباله جات منطقه ساوجبلاغ و اطراف بود. او جدّ پدر استاد سید احمد میرخانی خوشنویس معاصر است.

- استاد سید احمد میرخانی (متولد 1318ش) مدرس انجمن خوشنویسان ایران و کاتب قرآن کریم به خط نسخ و نستعلیق است.

- استاد سید حسن میرخانی مشهور به سراج الکتّاب (درگذشت 1369ش) خوشنویس نامدار معاصر و از بنیانگذاران انجمن خوشنویسان ایران است.

- استاد سید حسین میرخانی (درگذشت 1361ش)،از خوشنویسان نامدار معاصر و کاتب قرآن کریم به خط نستعلیق است.

- مصطفی نجم آبادی کاتب و خوشنویس قرن چهاردهم هجری قمری است که در سال 1321ق کتاب «دستور حکومت» را با خط نستعلیق کتابت کرده است.

- میرزا مرتضی نجم آبادی (درگذشت 1326ش) خوشنویس، حقوقدان و روزنامه نگار معاصر است. او نزد استاد میرزا محمدرضا کلهر به شاگردی پرداخت و در خط نستعلیق استاد شد.

- استاد علی اشرف والی (درگذشت 1389ش) عارف، شاعر، خوشنویس و نقاش معاصر مکتب کمال الملک است. او در خوشنویسی از شیوه استاد حسن زرین خط پیروی می کرد.

* به نقل از: «نقش استان البرز در تعالی هنر خوشنویسی ایران»، نوشته حسین عسکری، صدا و سیمای مرکز البرز، بهار 1397.


انتشار مقاله فوق در: حسین عسکری، «ساوجبلاغ مهد خوشنویسان نامدار»، هفته نامه تریبون شهر، سال اول، ش 6، 26 اسفند 1397، ص 3

مقاله فوق در هفته نامه تریبون شهر pdf   

مقاله فوق در وب سایت هفته نامه تریبون شهر

 


نوشته شده در  پنج شنبه 97/12/23ساعت  9:46 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب (24 اردیبهشت 1373):

دیدید در این کشور با مصدق چه کردند؟ مصدق فقط می‌خواست کشور مستقل باشد و نفت ایران در اختیار کمپانی ها قرار نگیرد اما پدرش را درآوردند.



نوشته شده در  دوشنبه 97/12/20ساعت  9:33 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]