سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 

 

دکتر نازک صادق الملائکه مشهور به نازک الملائکه (درگذشت 1386ش / 2007م) شاعر نامدار و بنیانگذار شعر نو عرب است که نَسبش به ایران و خاندان برغانی می رسد. این خاندان علمی و فرهنگی، ریشه در روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ دارد. پدر نازک الملائکه، ابونزار صادق الملائکه بغدادی فرزند جواد فرزند عبدالرزاق کاظمی از نوادگان شیخ محمدجعفر فرشته ملقب به ملائکه است. از این خاندان، پیکر شیخ محمد ملائکه برغانی (درگذشت 1200ق) رهبر اصولیون قزوین و نوه شیخ محمدجعفر فرشته در روستای برغان مدفون است. استاد عبدالحسین شهیدی صالحی (درگذشت 1393ش) در این باره نوشته است: «شیخ محمدجعفر فرشته ملقب به ملائکه متوفی سنه 1133ق از نوابغ فلاسفه و مجتهدین عصر خود... کرسی تدریس را در کربلا و قزوین به خود اختصاص داد و دارای چند فرزند بود. یکی از شاخه های این سلسله، کاظمین را مسکن خویش قرار دادند و تا عصر حاضر به خاندان ملائکه معروف هستند و جماعتی از ادبا و شعرا از این شاخه ظهور کردند که مشهورترین آنها نازک الملائکه می باشد.» 

نازک الملائکه در سال 1923م در محله عاقولیه شهر بغداد پایتخت عراق زاده شد. او که پدر و مادرش شاعر بودند، در رشته ادبیات عرب در دانشسرای عالی بغداد به تحصیل پرداخت. پس از فراگیری موسیقی در موسسه هنرهای زیبای بغداد، چند سال در آمریکا برای مطالعه در ادبیات انگلیسی اقامت گزید. در سال 1959م موفق به دریافت کارشناسی ارشد در رشته ادبیات تطبیقی از دانشگاه ویسکانسین آمریکا گردید. پس از مدتی وارد مقطع دکتری دانشگاه کمبیریج شد. اشتغال اصلی وی، تدریس در دانشگاه های بغداد، بصره و کویت بود و تا پایان عمر به همین امر پرداخت. 

نازک الملائکه با به هم ریختن قالب و قافیه شعرها، طرحی نو در شعر عربی ایجاد کرد. به همین جهت در سال 1996م موفق به دریافت جایزه نوآوری در شعر گردید. از سال 1941م که دانشجو بود، به طور جدی به شعر روی آورد و در سال 1947م نخستین مجموعه شعر خود را با نام «عاشقه اللیل» منتشر کرد. در سال 1947م شعر الکولیرا (وبا) را سرود که از نخستین شعرهای آزاد در ادبیات عرب به شمار می رود. او این شعر را پس از شنیدن خبر مرگ هزار مصری بر اثر شیوع بیماری وبا سرود. این اثر برخلاف شعر کلاسیک عرب، مصراع های کوتاه و بلند داشت. با این که پدر نازک الملائکه با آن مخالفت کرد اما وی این شیوه را از آن پس سرمشق خود قرار داد. برخی پژوهشگران بر این نظرند که پیدایش شعر نو در جهان عرب پس از ظهور این قالب شعری در ایران و زبان فارسی رخ داده است. بر همین مبنا می توان گفت که نازک الملائکه از علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج (درگذشت 1338ش) پدر شعر نو ایران تأثیر پذیرفته است به ویژه آن که او و پدرش به جهت نسب ایرانی، با زبان و ادبیات فارسی و آثار شاعران معاصر ایران آشنا بوده اند.

نازک الملائکه پس از به قدرت رسیدن حزب بعث، در سال 1970م با همسر خود دکتر عبدالهادی محبوبه (درگذشت 2002م) رییس وقت دانشگاه بصره، عراق را ترک کرد و به کویت رفت. در سال 1990م به هنگام حمله صدام حسین به کویت، آن کشور را هم ترک کرد و به مصر رفت و تا پایان عمر هشتاد و پنج ساله خود، در آنجا ماند. او دارای یازده اثر چاپ شده است که سه مجموعه شعر آن معروف است: عاشقه اللیل (زنی عاشق شب) چاپ 1947م در بغداد؛ شظایا و رماد (شراره ها و خاکستر) چاپ 1949م در بغداد؛ قراره الموجه (ژرفای موج) چاپ 1957م در بیروت. کتاب «قضایا الشعر المعاصر» مهم ترین اثر وی درباره تئوری شعر نو است که در آن به نقد شعر سنتی از حیث عروض پرداخته است.

دکتر نازک الملائکه در 20 ژوئن 2007 برابر با 30 خرداد 1386 پس از یک دوره بیماری و انزوا درگذشت و در آرامستان «ششم تشرین» در اطراف شهر قاهره به خاک سپرده شد. چند هفته پیش از مرگ نازک الملائکه، گروهی از فعالان فرهنگی عراق در نامه ای به دولت عراق، وی را بزرگ ترین نماد زنده ادبیات خواندند و نسبت به نادیده گرفتن این شاعر، اعتراض کردند. از شعرهای معروف نازک الملائکه که بیش از همه شعرهای وی جنبه وجودی دارد، شعر «أنا» است. شاعر در این شعر به پاسخ های متعددی که پدیده هایی چون شب، باد، روزگار و خویشتنِ آدمی درباره «من» می دهند، می پردازد:

من کیستم؟

شب از من می‌پرسد کیستم؟

من همان راز ژرفای سیاهی‌های اویم

من همان سکوت طغیانگر اویم

اعماق درونم را به عدم نقاب بستم

و دلم را با گمان گره بستم

و حال من شتری گم‌گشته در این بیابان

خیره گشته‌ام و می‌پرسند از من اعصار

من کیستم؟

آن اویم در فراموشی زمان

من همچو اویم فاقد ‌مکان

هماره می‌رویم و پایانی نیست

می‌گذریم و ماندنی نیست

چون به آن بلندی رسیم

پندار که پایان رنج‌هاست

آن فضا!

روزگار نیز می‌پرسد کیستم؟

من بسانش سخت در پیچش اعصار

و در بازگشت رستاخیز زمان‌ها

آن گذشته دور را من می‌آفرینم

از درون فتنه‌‌های دلنشین آرزوها

و دوباره من آن را در گور می‌کنم

تا که دیروزی نو برایم بسازم

دیروزی که فردای سخت آن در پیش است

خود نیز می‌پرسم کیستم؟

من همانندش غرق در حیرت و خیره در تاریکی

نیست چیزی که از آن آرامش ارمغان گیرم

و چنان هماره در پرسش و پاسخم

پاسخی در زیر پوشش سراب

پندار که می‌شود نزدیک

اما چون رسد هیچ است

پنهان و ناپیدا و نیست است

منابع: آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 9، ص 1151؛ مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت شهید ثالث، به کوشش عبدالحسین شهیدی صالحی، ص 23؛ سید حسین سیدی، نیما و نازک الملائکه (بررسی تطبیقی نظریه ادبی)، ص 147، 198؛ مرتضی کاظم شیرودی، آغارگر شعر نو نازک الملائکه یا نیما یوشیج، ص 38؛ فصلنامه تخصّصی زبان و ادبیات فارسی، ش 4، ص 127؛ فصلنامه مطالعات ادبیات تطبیقی، ش 17، ص 55.


 

- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، مادر البرزی شعر نو عرب»، روزنامه پیام آشنا، سال هشتم، شماره 2006، شنبه 23 بهمن 1400، صفحه 3.

 عکس مقاله در وب سایت روزنامه پیام آشنا


 

انتشار مقاله فوق در وب سایت خبرگزاری مهر

 

 


نوشته شده در  یکشنبه 100/11/24ساعت  3:40 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

ضرورت عذرخواهی از آن پیام ناپخته توییتری  

آقای ضرغامی پای درس حکمت این مرد بزرگ بنشیند 

 

در پیوند با آن چه در روزهای اخیر پس از پندنامه و یادداشت انتقادی استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی و پاسخ توییتری آقای عزت اله ضرغامی، رخ داده است باید به چند نکته تصریح کنیم

1. لطفاً در این عبارت که خبرگزاری ها از جمله خبرگزاری فارس از قول آقای ضرغامی نقل کرده‌اند دقت بفرمایید: «باید زیر میز خیلی از فرایندهای غلط و ناکارآمد بزنیم زیرا عده‌ای در پشت پرده این فرایندهای نادرست، معرکه گرفته‌اند... و جیغ بنفش می کشند...» هرچه به صدر و ذیل این عبارت بیشتر دقت می‌کنیم با نهایت تعجب در می یابیم که ظاهراً خود جناب آقای ضرغامی یکی از بهترین مصداق های همین دیدگاه هستند. در «فرایند ناکارآمد» است که در دولت پیشین، کسی وزیر میراث فرهنگی می شود که همه تلاش خود را کرد که آن سازمان به وزارتخانه تبدیل نشود و در این دولت کسی وزیر میراث فرهنگی می شود که سر سوزنی در این رشته سابقه و شناخت و تخصص ندارد.

2. از این که بگذریم و همه این رنج ها و خون دل ها را به جان بخریم می ماند سخن بعدی: آیا واقعاً اگر بنا بر گفتار و کردار و پندار نیک است یک وزیر می‌تواند از ادبیات «کافه ای» و «چاله میدانی» استفاده کند؟!

3. راستی اگر آقای ضرغامی، انسانی با عظمت و فرهیختگی و دانایی و دانشمندی و اخلاص و دلسوختگی و پیشتازی در فضای غبارآلود حفظ میراث فرهنگی را نمی‌شناسند و درباره ایشان تعبیر حفظ «چند جلد محفوظات» به کار می برند پس دیگر چه کسی را می شناسند و در صدد همکاری گرفتن از چه کسانی هستند؟!

4. راستی آقای ضرغامی، آن زمان که استاد دکتر ملاصالحی، اندیشه‌های ناب و آسمانی امام (ره) را در قلب اروپا، ترویج و تبیین می‌کردند کجا بودند؟! و آن زمان که ایشان با عده‌ای دیگر حوزه اندیشه و هنر اسلامی را راه اندازی کردند آقای ضرغامی، مشغول کدام تخصص بودند؟! و آن زمان که در اعتراض به ساخت و ساز غیرمجاز هتل نصف جهان در اصفهان فریاد بر می آوردند آقای ضرغامی پشت کدام میز و بر روی کدام صندلی، تکیه افتخار زده بودند؟! و آن زمان که استاد ملاصالحی به یغما رفتن اسناد میراث فرهنگی در دولت دهم و یازدهم را به مویه می نشستند آقای ضرغامی، دست در دست چه کسانی بودند؟! و آن زمان که بر سر کار آمدن مخالف وزارتخانه میراث فرهنگی به عنوان وزیر میراث فرهنگی را عیب بزرگی برای شأن نظام برشمرده و تذکر می دادند آقای ضرغامی با چه کسانی برای صندلی ریاست جمهوری، چانه زنی می کردند؟!

5. ما دو شاگرد کوچک استاد ملاصالحی و دو برادر دینی آقای ضرغامی، به ایشان پیشنهاد می کنیم که در اولین فرصت به محضر استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی شرفیاب شود و ضمن عذرخواهی از آن پیام ناپخته توییتری، پای درس حکمت این مرد بزرگ بنشیند و برای رونق وزارتخانه نوپا و مهم و در عین حال مظلوم میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی خوشه چینی کند.

اسماعیل آل احمد (پژوهشگر و مدرس حوزه) - حسین عسکری (نویسنده و البرزپژوه) 

 12 آبان 1400

- به نقل از کانال البرزپژوهی ttps://t.me/alborzology

 


واکنش بی ادبانه «وزیر میراث فرهنگی» به یادداشت انتقادی و پندنامه دکتر حکمت اله ملاصالحی استاد دانشگاه تهران، 12 آبان 1400

 

پاسخ دکتر وحید عسکرپور باستان شناس و استادیار دانشگاه هنر اسلامی تبریز به توئیت وزیر میراث فرهنگی، 12 آبان 1400

 

تازه ترین توییت آقای ضرغامی در واکنش به اعتراض شدید جامعه باستان شناسی و فعالان فرهنگی، رسانه ای و دانشگاهی، 12 آبان 1400

 



نوشته شده در  پنج شنبه 100/8/13ساعت  1:22 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

آموزش پساپرورش 

امور تربیتی ساوجبلاغ؛ خاطرات و تجربیات 

لطفعلی توده فلاح (نویسنده و کارگردان)

حسین عسکری (البرزپژوه)

زنده از صفحه های اینستاگرامی:

Instagram.com/aryafallah

 instagram.com/hosein_askari53

چهارشنبه 12آبان 1400، ساعت 20


نوشته شده در  یکشنبه 100/8/9ساعت  10:42 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

جنایت فرهنگی و مذهبی مغولان وطنی در خچیره طالقان 

متاسفانه شامگاه پنج شنبه 6آبان 1400افرادی آیین نشناس و فرهنگ نشناس، مغول وار با هدف واهی «گنج یابی»، بخش هایی از «بقعه امامزاده سید ضیاءالدین» روستای خچیره از توابع شهرستان طالقان در استان البرز را ویران کردند. این بقعه - که قدمت بنای اولیه آن به قرون هفتم و هشتم هجری قمری می رسد - در 12 بهمن 1381با شماره 7054 در «فهرست آثار ملی ایران» به ثبت رسیده است. 

محمدحسن خان اعتمادالسلطنه (وزیر انطباعات ناصرالدین شاه قاجار) در «رساله جغرافیای قدیم و جدید طالقان» درباره این امامزاده نوشته است: «چندى قبل در این دهکده (خچیره)، شخصى به حفر مکانى مشغول بوده، تیشه یا تبر او به جسد مرده ای مى‏خورد و از قرار مذکوره خون از آن جسد جارى مى‏شود. چون تفتیش مى‏نمایند جسدى مى‏یابند غیر منحل که تمام اعضا و جوارح آن تر و تازه به حال خود مانده، مردم را خبر مى‏کنند. همه تعجب کرده جسد را نعش امامزاده‏اى مى‏پندارند و در همان محل آن‏ را دفن مى‏کنند. اینک آن امامزاده معروف و کرامات به مقبره او نسبت مى‏دهند و خاص و عام را بدان اعتقادى است.»

گروهی از اهالی او را از نوادگان امام هفتم شیعیان حضرت موسی کاظم علیه السلام و برخی پژوهشگران او را از نوادگان امام چهارم شیعیان حضرت سجاد علیه السلام می دانند‌ و بر این نظرند که سید ضیاءالدین از سادات سجادی و نواده «حسین اصغر» است که نسبش با سیزده واسطه ذیل به امام سجاد علیه السلام می‌رسد. او در نیمه دوم قرن ششم هجری قمری درگذشته است: «سید ضیاءالدین بن ابراهیم بن محمد بن ابی‌محمد حسن کیاکی بن مهدی زین الدین بن ابراهیم الازرق بن حسین بن محمد بن حسین بن ابراهیم بن محمد جردن بن حمزه بن عبیدالله بن حسین اصغر بن امام علی بن الحسین السجاد علیهم السلام.»

- منابع: محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، هزار مزار ایران - البرز، ص 60؛ میرهاشم محدث، رسائل اعتمادالسلطنه، ص 111؛ ناصر پازوکی طرودی، آثار تاریخی طالقان، ص 409.

حسین عسکری، 7 آبان 1400

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

 

________________________

بازتاب ها

 مصاحبه مدیرکل اوقاف استان البرز

مصاحبه رییس اوقاف طالقان

مصاحبه مدیرکل میراث فرهنگی البرز

درباره بقعه

 


نوشته شده در  یکشنبه 100/8/9ساعت  10:32 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

یک البرزپژوه: تخریب و واگذاری اثر ملی در البرز، حقیقت است نه کذب و شایعه 

خبرگزاری ایسنا البرز: مدتی است که در استان البرز بحث تخریب یک اثر تاریخی در میان فعالین فرهنگی به یکی از مباحث اصلی تبدیل شده است. این موضوع از سوی یک البرزپژوه مطرح و سپس از سوی اداره کل میراث فرهنگی البرز «تکذیب» شد. در همین خصوص حسین عسکری مجدداً در واکنش به جوابیه اداره کل میراث فرهنگی در یادداشتی برای ایسنا نوشت:

«هشدار دلسوزانه گروهی از فعالان فرهنگی و رسانه ای استان البرز در راستای تخریب «قلعه تاریخی حیدرآباد» شهر ماهدشت از توابع بخش مرکزی شهرستان کرج، واکنش آقای فریدون محمدی مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز را در پی داشت. تناقضاتی در مصاحبه های چندگانه مدیرکل میراث فرهنگی با رسانه ها قابل مشاهده است که تشریح آنها می تواند زوایای تازه ای از حقایق پشت پرده «مدیریت فعلی میراث فرهنگی در استان البرز» را روشن سازد.

1. آقای مدیرکل با صدور نامه 18 شهریور 1400 خطاب به شهرداری ماهدشت، اجازه داده که مدعی مالکیت محوطه قلعه و تپه حیدرآباد، در مساحت حدود هشت هزار متر مربع این دو اثر ملی، دیوارکشی کند. ایشان، در نامه اش قلعه حیدرآباد که در 10 دی 1381 با شماره 6565 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است را «بقایای چهار دیوار گِلی قدیمی و منضم به پرونده ثبت ملی تپه حیدرآباد» توصیف کرده و آن را «به سبب آسیب های فراوان و تخریب های صورت گرفته» قابل نگهداری و تملک ندانسته است.

2. آقای مدیرکل که اعتراض فعالان فرهنگی به تخریب و تصرف بقایای قلعه حیدرآباد را «کذب محض»، «شایعه» و «سبب ایجاد هجمه و تشویش اذهان عمومی» می خواند، در 12 مهر 1400 با ارسال نامه ای دیگر به شهرداری ماهدشت، نامه 18 شهریور 1400 را نقض کرده و نوشته است: «پیرو نامه 2236/14002 مورخ 1400/6/18 در پاسخ به نامه شماره 1535 مورخ 31 /3 /1400 در خصوص استعلام آقای ر.ع.ن واقع در ماهدشت خیابان بیات جنب تپه حیدرآباد به آگاهی می رساند از آنجا که موضوع این استعلام در جلسه 1400/6/14 در شورای حریم استان طرح شده است و به واسطه اینکه اثر در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، نیازمند تصویب شورای ثبت کشور دارد. لذا تا اخذ نظر شورای ثبت کشور ضروری است از صدور هرگونه مجوز اعم از دیوارکشی و غیره در خصوص ملک مورد اشاره جلوگیری به عمل آید. بدیهی است پس از اخذ شورای ثبت کشور اطلاع رسانی از سوی این اداره کل به شهرداری محترم انجام خواهد شد.» این دو نامه اداره کل میراث فرهنگی البرز، ثابت کننده مبنای اعتراض مشفقانه فعالان فرهنگی و رسانه ای نسبت به تخریب و واگذاری غیر قانونی قلعه تاریخی حیدرآباد است.

3. هر «اثر ملی» طبق قانون حفظ آثار ملی مصوب 1309، «تحت حفاظت و نظارت دولت» است و در صلاحیت «شورای ملی ثبت آثار تاریخی و فرهنگی غیرمنقول» است که آن را از فهرست ثبت ملی خارج کند یا تغییراتی در وضعیت آن دهد. این در حالی است که مدیرکل در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفته است: «آنچه به عنوان تخریب دیوار تاریخی در فضای مجازی منتشر شده، مربوط به تخریب بخشی از دیوارهای گِلی خارج از تپه و محوطه تاریخی حیدرآباد بود که حدود سه ماه پیش اتفاق افتاده.» آیا این ادعا با نامه 12 مهر 1400 در تناقض آشکار نیست؟ اگر اجازه دیوارکشی، خارج از حریم تپه و قلعه حیدرآباد بوده چرا عملیات دیوارکشی را متوقف کرده و انجام آن را منوط به موافقت شورای ملی ثبت آثار دانسته اید؟ 

4. آقای مدیرکل در 27 مهر 1400 در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفته است: «تخریب بخشی از دیوارهای گِلی خارج از تپه و محوطه تاریخی حدود سه ماه پیش اتفاق افتاده است». پس چرا روابط عمومی آن اداره کل تلاش می کند با استناد به «مغالطه تکرار» و سرایت تصویر «تپه باستانی حیدرآباد» به جای «قلعه تاریخی حیدرآباد» به خبرگزاری های ایرنا، صدا و سیما و وب سایت تیتر یک و استخراج تیترهایی همانند «تخریب قلعه تاریخی حیدرآباد البرز شایعه است / کذب است» به افکار عمومی چنین القاء کند که هیچ اتفاقی در قلعه حیدرآباد رخ نداده و منتقدان، دروغ گویانی بیش نیستند! این در حالی است که مدیر کل در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفته است: «البته این مالک قبلاً در دو جبهه دیگر، دور زمین خود دیوارکشی انجام داده بود و قصد این را داشت که در جبهه جدیدی برای حفاظت از زمین خود دیوارکشی کند

لطفاً توضیح دهید چه برخورد قانونی و درخور با تخریب کنندگان سه ماه پیش قلعه حیدرآباد انجام داده اید؟ چرا انکار می کنید که در دوره مدیریت شما، قلعه صفوی حیدرآباد، تخریب شده و قرار بوده با مجوز 18 شهریور 1400، به قول مدیرکل «بقایای چهار دیوار گِلی قدیمی» آن هم از بین برود. البته الان هیچ اثری از این قلعه موجود نیست. اگر قلعه ای وجود دارد، لطفاً فیلم و تصویر آن را منتشر کنید تا با تصاویر برجای مانده از بهمن 1381 مقایسه شود تا میزان بی توجهی آن اداره کل نسبت به سرنوشت آثار ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران در البرز به طور مستند، استخراج و بررسی گردد.

5. همه بحث فعالان فرهنگی و رسانه ای با مدیریت فعلی اداره کل میراث فرهنگی البرز بر سر آن است که چرا پیش از تنظیم نامه 18 شهریور 1400، مجوز قانونی شورای ملی ثبت آثار اخذ نشده است؟ چرا اداره کل واکنش محکم و فوری نسبت به تخریب سه ماه پیش قلعه صفوی در استان البرز نشان نداده است؟ چرا مدیرکل میراث فرهنگی با قوانین مربوط به آثار ملی و حرایم آنها نا آشنا و غریبه است و مبادرت به صدور نامه های ناسخ و منسوخ در حوزه میراث فرهنگی می کند؟ چرا یک قلعه تاریخی متعلق به دوره صفوی، در قالب عبارات غیر علمی و غیر فرهنگی همانند «چهار دیوار گِلی» این گونه نادیده گرفته می شوند؟ مگر نه اینکه دوره صفویه از جهت پیوندش با مقوله های مهمی همچون «استقلال ایران» و «مذهب تشیع»، برای فرهنگ و تاریخ ایران اسلامی، بسیار مهم و راهبردی است.

 مطلب فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا

تکذیبیه مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز

 

 لوح ثبت تپه و قلعه حیدرآباد ماهدشت در فهرست آثار ملی ایران


نامه 18 شهریور 1400 مدیرکل میراث فرهنگی البرز به شهرداری ماهدشت

 

نامه 12 مهر 1400 مدیرکل میراث فرهنگی البرز به شهرداری ماهدشت

 

 


نوشته شده در  یکشنبه 100/8/2ساعت  9:43 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

تصرف و تخریب اثر ملی در البرز با مجوز اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری

«تپه و قلعه حیدرآباد» در محدوده شهر ماهدشت از توابع بخش مرکزی شهرستان کرج، از جمله آثار باستانی و تاریخی استان البرز است که در 10 دی 1381به شماره 6565 در فهرست آثار ملی ایران» به ثبت رسیده است بر اساس بررسی های میدانی هیئت شناسایی آثار باستانی، تاریخی و فرهنگی شهرستان کرج به سرپرستی ابوالقاسم حاتمی (باستان شناس)، قدمت قلعه حیدرآباد توجه به سفال های شناسایی شده از محوطه قلعه، به «دوره صفویه» می‌رسد. در فاصله حدود هزار متری شمال غربی آن، تپه ای قرار دارد که آن هم به حیدرآباد معروف است. سفال های سطح تپه، متعلق به «دوره های پیش از تاریخ، تاریخی و اسلامی» است. البته بقایای سفال های دوره اسلامی این تپه و قلعه، شبیه به هم هستند و این تاکیدی بر کاربری مشترک آنها در دوره صفویه است. متاسفانه در سال‌های پیش و پس از ثبت این دو اثر در فهرست آثار ملی ایران، به جهت عدم نظارت و تدبیر اداره کل میراث فرهنگی، بر اثر حفاری‌های غیرمجاز، آسیب‌های جدی به تپه و قلعه حیدرآباد وارد شده است. یک «اثر ملی» با استناد به ماده اول «قانون حفظ آثار ملی مصوب 1309» باید تحت «حفاظت و نظارت دولت» قرار گیرد. بر همین مبنا، قانونگذار در «قانون مجازات اسلامی» برای تخریب کنندگان تمام یا قسمتی از آثار مندرج در فهرست آثار ملی ایران و واگذاری غیرقانونی آن، «مجازات حبس» پیش بینی کرده است. این در حالی است که با درخواست سرپرست وقت شهرداری ماهدشت در 30 خرداد 1400، اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان البرز در 18 شهریور 1400 با تصرف و دیوارکشی در زمین محل استقرار قلعه حیدرآباد موافقت کرده است. مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز در آن نامه، قلعه حیدرآباد که در فهرست آثار آثار ملی ایران ثبت شده است را «بقایای چهار دیواری گلی قدیمی و منضم به پرونده ثبت ملی تپه حیدرآباد» توصیف کرده و آن را «به سبب آسیب های فراوان و تخریب های صورت گرفته، قابل نگهداری و تملک ندانسته است.»

حسین عسکری - 26 مهر 1400

 

بازتاب یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا

_______________________


قلعه‌خواری در البرز با مشارکت اداره کل میراث‌فرهنگی و گردشگری استان/ اداره کل میراث‌فرهنگی حکم تصرف و تخریب قلعه ثبت ملی شده را صادر کرد / تصرف قلعه تاریخی با مالکیت دولتی نیازمند ورود دستگاه‌های نظارت و امنیتی است / یگان حفاظت میراث‌فرهنگی البرز از پرونده قلعه‌خواری در کرج مطلع است.

صدای میراث: مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع ‌دستی استان البرز در اقدامی عجیب مجوز تصرف و تخریب قلعه تاریخی و ثبت ملی شده در هزار متری تپه باستانی متعلق به پیش از تاریخ «حیدرآباد» که هر دو آن‌ها مالکیت دولتی داشتند، صادر کرد و با درخواست تصرف قلعه و تخریب قلعه تاریخی «حیدرآباد» موافقت کرد. براساس اسناد ارسال شده از سوی دوستداران میراث‌فرهنگی استان البرز به صدای میراث، «خلیل تاریقلی» سرپرست وقت شهرداری ماهدشت کرج در نامه‌ای به تاریخ 1400/03/30 به «فریدون محمدی» مدیرکل اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان البرز از او خواسته است مجوز دیوارکشی بر عرصه زمینی به مساحت 26 هزار و 644 متر و 47 سانتیمتر مربع به آدرس مادهشت، خیابان داود بیات-جنب تپه حیدرآباد را به مالکیت متصرفی آقای «ر.ع.ن» و بنا به درخواست متصرف صادر کند. فریدون محمدی مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز نیز که وظیفه اصلی او حفاظت از آثار تاریخی این استان است در نامه‌ای با سربرگ وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی به تاریخ 1400/06/18 در پاسخ به این درخواست اعلام کرده است که «…بخشی از ملک مورد اشاره به مساحت حدود 8 هزار مترمربع شامل بقایای چهار دیواری گلی قدیمی و منضم به پرونده ثبت ملی تپه حیدرآباد است و مطابق نقشه پیوست خارج از حریم تپه مذکور است. بنا به اعلام نظر کارشناسان این اداره کل، این بقایای ساختمانی به سبب آسیب‌های فراوان و تخریب‌ صورت گرفته، قابلیت مرمتف نگهداری و تملک ندارد. بنابراین نظر به درخواست متقاضی محترم جهت اجرای دیوارکشی در پیرامون محدوده اجرای طرح با نظارت کارشناس این اداره کل مجاز اعلام می شود. بدیهی است متقاضی موظف است در حین اجرای عملیات و در صورت برخورد با هر گونه شواهد آثار تاریخی-فرهنگی عملیات اجرایی را متوقف و مراتب را در کوتاه‌ترین زمان به این اداره کل گزارش نماید.» جالب آن که رونوشت نامه موافقت مدیرکل اداره میراث‌فرهنگی استان البرز با تصرف و تخریب عرصه و حریم یک اثر ثبت ملی شده کشور که مالکیت آن در پرونده ثبت ملی این اثر دولتی اعلام شده است، به سرپرست معاونت میراث‌فرهنگی استان البرز، فرمانده یگان حفاظت میراث‌فرهنگی استان البرز، رییس حراست اداره کل استان البرز، رییس گروه حفظ و احیاء بناها و محوطه‌های تاریخی استان البرز و مسئول دبیرخانه استان البرز نیز ارسال شده است.

فردای نوشتن نامه موافقت مدیرکل میراث‌فرهنگی استان البرز مالک متصرفی عرصه و حریم یک اثر ثبت ملی شده کشور که مالکیت آن در پرونده ثبت ملی دولتی اعلام شده است با لودر بقایای قلعه تاریخی ثبت ملی شده روستای حیدرآباد ماهشهر کرج را با خاک یکسان می‌کند و زمین عرصه را نیز صاف و هموار می‌کند. یگان حفاظت میراث‌فرهنگی وزارت میراث‌فرهنگی هم‌اکنون از این پرونده و تخلف آشکار مدیرکل میراث‌فرهنگی استان البرز آگاه است. اما مشخص نیست به چه دلیلی در پیگیری این پرونده تعلل کرده است. پرونده ثبتی قلعه و تپه باستانی حیدرآباد کرج مالکیت این اثر را دولتی خوانده و مشخص نیست چگونه یک اثر دولتی و ثبت ملی شده به تصرف یک شخص درآمده و شهرداری و اداره کل میراث‌فرهنگی استان البرز نیز در این پرونده دخیل شده‌اند. تپه باستانی و بقایای قلعه تاریخی حیدرآباد ماهدشت در استان البرز به تاریخ 1381/10/10 به شماره 6565 در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده و در گزارش پرونده ثبتی اثر در توضیح ارش تاریخی تپه و قلعه تاریخی و باستانی حیدآباد کرج اینگونه آمده است: «مصالح به کار رفته در ساخت و ساز قلعه خشت و گل است و اخل اتاق‌ها با گچ پوشش داده شده است. بعضی از قسمت‌های دیوار گچبری شده و سقف اتاق‌های باقیمانده به شیوه ضربی پوشش داده شده است. سبک معماری بنا شباهت زیادی به قلعه‌های روستایی قاجاری دارد. ولی سفال‌های جمع آوری شده از حیاط این قلعه قدمت آن را به دوره صفویه می‌رساند. در فاصله حدود هزار متری شمال غرب این قلعه تپه‌ای باستانی وجود دارد که به تپه حیدرآباد معروف است. سفال‌های پیش از تاریخ،‌تاریخی و اسلامی در این تپه قابل مشاهده است.»

حالا مدیرکل اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان البرز به مرصف قلعه تاریخی در همسایگی تپه باستانی حیدرآباد که هر دو در فهرست آثار ملی کشور و در قالب یک پرونده ثبت شده‌اند، اجازه داده است که به بهانه وجود بقایای غیرقابل مرمت یک قلعه تاریخی و ثبت ملی شده، این اثر تاریخی با مالکیت دولتی را با خاک یکسان کند. عزت‌الله ضرغامی، وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کشور که با شعار مقابله با فساد در کمیسیون‌های مجلس حاضر شد تا نمایندگان مجلس را قانع به رای اعتماد به خود کند، حالا در برابر پرونده‌ای قرار دارد که به گفته فعالان میراث‌فرهنگی استان البرز به پرونده «قلعه‌خواری» در تصرف 26هزار و 644 متر و 47 سانتیمتر از زمینی ایستاده است که مالکیت آن در پرونده ثبتی اثر دولتی اعلام شده است. یگان حفاظت میراث‌فرهنگی کشور از این پرونده مطلع است اما به گفته برخی فعالان میراث فرهنگی تاکنون نسبت به برخورد با این پرونده تعلل کرده و بدین ترتیب فعالان میراث‌فرهنگی در انتظار ورود نهادهای نظارتی از جمله سازمان بازرسی به پرونده «قلعه‌خواری» کرج هستند. فعالان میراث‌فرهنگی البته به صدای میراث خبر داده‌اند که احتمال وجود رشوه و ارتشاء در این پرونده وجود دارد و تنها دستگاه‌های نظارتی و امنیتی و همچنین قوه قضاییه قادر به تشخیص این موضوع هستند که آیا در پرونده قلعه‌خواری کرج در زمینی دولتی که به تصرف شخصی درآمده است و شهرداری و اداره میراث ‌فرهنگی استان البرز نیز با آن موافق بوده‌اند، موضوع رشوه و ارتشاء درمیان بوده یا این تصمیم براساس سلیقه شخصی مدیران استانی صورت گرفته است؟

گزارش فوق در وب سایت صدای میراث

_______________________


گزارش مسیحا اقتداریان از قلعه خواری در البرز

منتشر شده در شبکه خبری البرز

26 مهر 1400

_______________________


بعد از فروریختن پل دختر و سقف کاخ مروارید کرج، فروش قلعه تاریخی حیدرآباد تاسف بار است

گزارش وب سایت تابناک البرز

_______________________


 

واکنش مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز به قلعه خواری ماهدشت

مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان البرز در 27 مهر 1400طی گفت و گویی با خبرگزاری ایسنا به اعتراض فعالان میراث فرهنگی نسبت به تخریب و صدور مجوز تغییر کاربری قلعه حیدرآباد اثر ملی ثبت شده در ماهدشت از توابع شهرستان کرج واکنش نشان داد. در چند روز گذشته، دو طرف این گفت و گوی انتقادی، دلایل و مستندات خود را منتشر کرده اند. راستی آزمایی آنها را به مراکز تخصصی وزارت میراث فرهنگی و نهادهای نظارتی مرتبط واگذار می کنیم و منتظر واکنش آنها می مانیم.

 

توضیح میراث فرهنگی البرز درباره قلعه تاریخی حیدرآباد

خبرگزاری ایسنا / البرز مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان البرز گفت: آنچه به عنوان تخریب دیوار تاریخی در فضای مجازی منتشر شده مربوط به تخریب بخشی از دیوارهای گلی خارج از تپه و محوطه تاریخی حیدرآباد بود که حدود سه ماه پیش اتفاق افتاده و در آن زمان فرمانده یگان حفاظت میراث موضوع را طی نامه رسمی اعلام کرد که بلافاصله پس از آن دستور رسیدگی به موضوع صادر شد. فریدون محمدی در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به اینکه به همان اندازه که آثار تاریخی برای میراث فرهنگی اهمیت دارد، باید جوانب امر را در نظر بگیریم تا مشکلات مردم هم مرتفع شود گفت: البته رفع مشکلات مردم هم باید به گونه‌ای باشد تا به آثار تاریخی و میراث فرهنگی کشور خدشه‌ای وارد نشود به همین دلیل در استعلامات شهرداری روند به گونه کاملا قانونی پیش می‌رود و این طور نیست که در پاسخ استعلامات تصمیمات شخصی یک مدیر تعیین کننده باشد. وی در ادامه با اشاره به حواشی پیش آمده در خصوص تپه و قلعه حیدرآباد توضیح داد: اخیرا نامه‌ای از شهرداری ماهدشت مبنی بر اینکه مالکی قصد دارد در محدوده 130متری تپه حیدرآباد که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده، اطراف زمین خود دیوار کشی کند، به دست ما رسید.

وی اضافه کرد: البته این مالک قبلا در دو جبهه دیگر، دور زمین خود دیوار کشی انجام داده بود و قصد این را داشت که در جبهه جدیدی برای حفاظت از زمین خود دیوار کشی کند. محمدی تصریح کرد: چون این زمین نزدیک تپه تاریخی حیدرآباد است، نامه درخواست به معاون میراث ارجاع داده شد و معاون هم کارشناسان فنی را برای بررسی وضعیت به مکان مورد نظر اعزام کرد. این مسئول تاکید کرد: بعد از آن، کمیته فنی و حرایم برای این موضوع تشکیل شد و بعد از اینکه کارشناسان فنی نظر خود را اعلام کردند، رای کمیته در پاسخ استعلام شهرداری اعلام و در نهایت مقرر شد که مالک تحت نظارت مستقیم میراث فرهنگی، دیوار کشی انجام دهد. وی با بیان اینکه در برخی رسانه‌ها مطالبی درخصوص اینکه میراث فرهنگی دستور تخریب دیوار قلعه تاریخی حیدرآباد را صادر کرده منتشر شده، گفت: این موضوع کذب محض است و به هیچ وجه صحت ندارد.

مدیرکل میراث فرهنگی البرز ادامه داد: از زمان پاسخ استعلام شهرداری مبنی بر صدور مجوز دیوار کشی، چون میراث فرهنگی آمادگی خود را برای نظارت بر نحوه دیوار کشی اعلام نکرده، هیچ اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است. محمدی گفت: در پرونده ثبتی میراث فرهنگی، قلعه حیدرآباد در فاصله هزار متری این تپه واقع شده و این دیوار کشی هیچ آسیبی نه به قلعه بلکه به این محوطه تاریخی هم وارد نمی‌کند. وی ابراز کرد: میراث فرهنگی هیچ مجوزی برای تخریب دیواری تاریخی صادر نکرده و اجازه صادر شده تنها برای دیوار کشی جدید دور زمین شخصی بوده است. وی ادامه داد: آنچه به عنوان تخریب دیوار تاریخی در فضای مجازی منتشر شده مربوط به تخریب بخشی از دیوارهای گلی خارج از تپه و محوطه تاریخی حیدرآباد بود که حدود سه ماه پیش اتفاق افتاده و در آن زمان فرمانده یگان حفاظت میراث موضوع را طی نامه رسمی اعلام کرد که بلافاصله پس از آن دستور رسیدگی به موضوع صادر شد. وی ابراز کرد: هیچ کدام از دیوارهای تخریب شده تاریخی نبوده و این موضوع که میراث را به قلعه خواری محکوم می‌کنند کذب محض است.

مطلب فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا



نامه مدیرکل میراث فرهنگی البرز به شهرداری ماهدشت، 18 شهریور 1400


تپه باستانی حیدرآباد ماهدشت

 

نمونه سفال های تپه باستانی ماهدشت

 

نمونه سفال های قلعه تاریخی حیدرآباد ماهدشت

 

نقشه حریم های درجه 1 و 2 تپه و قلعه حیدرآباد ماهدشت

 

تخریب قلعه تاریخی حیدرآباد ماهدشت

 

ای کاش، دست کم  مدیرکل میراث فرهنگی البرز پیش از صدور مجوز تخریب و تصرف قلعه تاریخی حیدرآباد ماهدشت، سری به ویکی پدیا می زد...

 

 


نوشته شده در  سه شنبه 100/7/27ساعت  2:55 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

البرز و تاریخ دانشکده کشاورزی؛

ضرورت و عدم ضرورت روز البرز 

عسکری نوشته است: «با توجه به روند تصویب روزهای فرهنگی شهرستان‌های هفتگانه استان البرز، دیگر تصویب «روز البرز» را امری ضروری و فوری نمی‌دانم.»

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: حسین عسکری، تاریخنگار و البرزپژوه و نویسنده کتاب‌هایی چون «کتابشناسی ساوجبلاغ»، «نقد دل»، «بیداری دشت کهن»، «علمای مجاهد استان البرز»، «دشتی به وسعت تاریخ»، «کهن دشت»، «روستای ایستا» و «روستازادگان دانشمند» به مناسبت 20 مهر که روز البرز نام گرفته، یادداشتی را در اختیار مهر قرار داده است که در ادامه آن را خواهید خواند:

از سال 1396 به پیشنهاد دکتر مهراب رجبی، 20 مهر، «روز ملی البرز» نامیده شده است. در زمستان 1399 با توصیه هوشمندانه استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی، کاربرد واژه «ملی» از عنوان این روز حذف شد چون این کشورها هستند که روز ملی دارند. شهرها، شهرستان‌ها و استان‌ها، ملت مستقل نیستند که روز ملی داشته باشند بلکه آنان صاحب روز یا هفته فرهنگی می‌شوند. در مهر 1296 «دبستان برزگران» با پیگیری وزارت فلاحت و تجارت و مدیریت فنی «هانس شریکر» (آلمانی) در قریه کرج تاسیس شد. این دبستان در واقع همان «مکتب عملی فلاحتی» بود که با حضور 35 شاگرد بالای 15 سال، از طریق آزمون ورودی آغاز به کار کرد. این مدرسه، شبانه روزی و دوره تحصیل در آن یک ساله بود.

بر اساس پروگرام دبستان برزگران که در سال 1297 چاپ شده، این درس‌ها تعلیم داده می‌شد: فارسی، شرعیات، حساب، سیاق، هندسه، فیزیک، علم زراعت، حیوان داری، پرورش و تربیت درختان میوه، کائنات جو (هواشناسی کشاورزی)، شناسایی اراضی، دایر کردن اراضی، کوت و رشوه، دفترداری مختصر، مساحی (اندازه گیری مساحت اراضی)، گیاه شناسی، پرورش زنبور عسل، ساختن ابنیه دهاتی، تربیت جنگل به طور عموم، ثروت روستایی، قوانین جاریه روستایی، ماشین‌های زراعتی به طور عموم. از دیگر سو، اقامه نمازهای واجب، ورزش، عملیات زراعتی در مزارع، در فهرست برنامه‌های شبانه روزی این مدرسه دیده می‌شود. حتی در صفحه 9 پروگرام دبستان برزگران آمده است: «در مواقع نماز، اذان هم گفته می‌شود.» همچنین در صفحه 11 آن ذیل «درس شرعیات» درج شده است: «اصول دین؛ فروع دین (مخصوصاً ذکر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر)؛ تقسیمات اولیه ارث؛ مکاسب حلال و حرام.»

و اما سیر تاریخی «پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران» که «دبستان برزگران کرج» بخشی از آن است:

1. تاسیس مدرسه فلاحت مظفری در سال 1279

2. انحلال مدرسه فلاحت مظفری در سال 1285

3. تاسیس دبستان برزگران کرج در سال 1296

4. انحلال دبستان برزگران در سال 1300

5. گشایش مدرسه ابتدایی و متوسطه فلاحتی در پارک امین الملک تهران در سال 1301

6. تاسیس مدرسه عالی فلاحت کرج در سال 1306

7. تاسیس بنگاه‌های علمی فلاحتی کرج در سال 1314

8. تغییر نام مدرسه عالی فلاحت کرج به دانشکده کشاورزی در سال 1319

9. پیوستن دانشکده کشاورزی کرج به دانشگاه تهران در سال 1325

10. تغییر نام دانشکده کشاورزی کرج به دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1345

11. تاسیس پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1383

12. نکوداشت یکصد و بیستمین سال تاسیس پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1399.

نمی‌دانم به چه دلایلی، در چند سال اخیر، «طرح پیشنهادی روز البرز» در شورای فرهنگ عمومی استان مسکوت مانده است. این در حالی است که روز فرهنگی هشتگرد (17 آذر) و روز فرهنگی نظرآباد (8 مهر) به تصویب شورای فرهنگ عمومی شهرستان‌های متبوع رسیده و روز فرهنگی کرج (21 فروردین) هم در شورای اسلامی شهر کرج تصویب شده است. با توجه به روند تصویب روزهای فرهنگی شهرستان‌های هفتگانه استان البرز، دیگر تصویب «روز البرز» را امری ضروری و فوری نمی‌دانم. زیرا تصویب و برگزاری این روزهای فرهنگی، می‌تواند اهداف مورد نظر طرح پیشنهادی روز البرز را تامین کند و بدیل مناسبی برای آن باشد. در همین راستا، ضمن سپاس از اعضای محترم شورای فرهنگ عمومی استان البرز، تقاضامندیم که خود را بیش از این به مشقت نیاندازند؛ چون در یکی دو سال اخیر، «روز البرز» از دغدغه‌های اولیه و اصلی بیشتر فعالان فرهنگی و اجتماعی استان به ویژه البرزپژوهان خارج شده است. در گفت‌وگوی زنده اینستاگرامی ساعت 21 روز دوشنبه 19 مهر 1400 با آقایان دکتر مهراب رجبی و دکتر حمید حشمدار، در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت.

منابع: تقی بهرامی، تاریخ کشاورزی ایران (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1330)، صص 155 - 163؛ پروگرام دبستان برزگران در کرج: مکتب عملی فلاحتی (تهران: شرکت مطبعه بوسفور، 1297)، صفحات مختلف؛ پردیس کشاورزی و منابع طبیعی از آغاز تا کنون: از مدرسه فلاحت مظفری (دیروز) تا پردیس (امروز)، مهر 1394، صص 4 - 21.

کد خبر: 5324286 

 

یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری مهر


گروهی از دانشجویان و مدرسان مدرسه عالی فلاحت کرج 

 

 

آگهی جذب دانشجو برای مدرسه عالی فلاحت کرج، 1310ش

______________________________

 


 گفت و گویی زنده به مناسبت 20 مهر روز البرز

 

با حضور:

دکتر مهراب رجبی (رئیس بنیاد البرزشناسی) 

دکتر حمید حشمدار (البرزپژوه و مدرس دانشگاه) 

دکتر حسین عسکری (نویسنده و البرزپژوه)

 

در صفحه های اینستاگرامی:

@hamid_hashamdar

@hosein_askari53

@abtin_resane

 دوشنبه 19 مهر 1400، ساعت 21

 


نوشته شده در  دوشنبه 100/7/19ساعت  7:23 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 آتش سوزی سینما رکس آبادان، رخدادی است که در شامگاه 28امرداد 1357 (مصادف با نیمه ماه رمضان 1398ق) در یکی از سینماهای شهر آبادان از توابع استان خوزستان پیش آمد و در آن 377تن کشته شدند. در آن روز که 700تن از آبادانی ها سرگرم تماشای فیلم سینمایی «گوزن ها» ساخته مسعود کیمیایی بودند، ناگهان سینما به آتش کشیده و درهای خروجی آن نیز بسته شد. سه روز پس از این حادثه، امام خمینی که در پاریس به سر می برد پیامی برای مردم آبادان فرستاد و آن واقعه را برای بدنام کردن انقلابیون و کار عوامل حکومت پهلوی دانست و آن را محکوم کرد. این واقعه دردناک یکی از علت های سقوط دولت جمشید آموزگار (درگذشت 1395ش) و بر سرکار آمدن دولت جعفر شریف امامی (درگذشت 1377ش) شد. در سال های اخیر پس از گذشت بیش از چهل سال از فاجعه سینما رکس آبادان و انتشار اسناد مکتوب و شفاهی، تحلیل های نسبتاً متفاوتی درباره هویت و هدف عوامل این فاجعه در جریان است. نتیجه گیری قطعی و روشمند از این بحث ها را باید در مجالی فراخ تر و با دقت پژوهشی بالا پی گرفت.

اما در این فرصت، برای نخستین بار، به یکی از بازتاب های فاجعه سینما رکس آبادان در استان البرز می پردازیم. بر اساس سندی که اصل آن در مرکز اسناد نهاد ریاست جمهوری نگهداری می شود، در 2شهریور 1357محمدابراهیم روزبان مدیر شرکت تعاونی روستای نجم آباد، با ارسال تلگرافی 62کلمه ای از «هشتگرد» خطاب به جمشید آموزگار نخست وزیر و دبیرکل حزب رستاخیز ملت ایران نوشت: «بدین وسیله از طرف خود و کانون های حزب رستاخیز بخش ساوجبلاغ، انزجار خود نسبت [به] اعمال وحشیانه آشوبگران در آبادان ابراز داشته و این فاجعه غم انگیز را تسلیت گفته و انتظار دارد هرچه سریع تر نسبت به دستگیری و مجازات محرکین و عوامل ضد ملی اقدام نمایند. دیگر صبر و تحمل ملت به پایان رسیده است.» همزمان رونوشت این تلگراف به خبرگزاری پارس و روزنامه رستاخیز هم ارسال شده بود.

حاج محمدابراهیم روزبان در سال 1307ش زاده شده و در 28 تیر 1396درگذشت. پیکر او در آرامستان روستای نجم آباد از توابع شهرستان نظرآباد به خاک سپرده شده است.

منابع: ایرج محمدی، اسنادی از حزب رستاخیز ملت ایران، ج 2، ص 523؛ روزنامه اطلاعات، 29 امرداد 1357؛ روزنامه کیهان، 5 شهریور 1357؛ دانشنامه دانش گستر، ج 17، ص 288.

حسین عسکری  -30 امرداد 1400

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

حاج محمد ابراهیم روزبان

 

جمشید آموزگار

 


نوشته شده در  جمعه 100/6/5ساعت  2:58 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

داستان،متنی است که لزوماً منطبق بر واقعیت نیست و نویسنده به کمک تخیل تلاش می کند بر احساس خواننده تأثیر بگذارد. این دو خصیصه «تخیل» و « برانگیختن احساس» سبب می شود تا داستان به متنی هنری بدل شود. صرف نظر از معنای قدیم داستان، در میان انواع جدید داستان به اصطلاحاتی چون رمانس، رمان، داستان کوتاه، داستان بلند، برمی خوریم. در این نوشتار به معرفی سه داستان نویس ساوجبلاغی پرداخته شده که از شهرت ملی برخوردارند. البته تعیین سهم و نقش آنان در سپهر ادبیات داستانی ایران را بایستی پژوهشگران این حوزه در مجالی دیگر پی گیرند.


راوی «خانواده میکاییل و اعقاب» در برغان 

 

بانو مهین دانشور (متولد 1315ش) داستان نویس، مترجم و پژوهشگر متولد روستای برغان است. پدرش یوسف دانشور (درگذشت 1327ش) شاعر و بنیانگذار نخستین مدرسه نوین روستای برغان در سال 1305ش است. اجداد او در روزگار صفویه از گلپایگان به روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ آمده و از مسیحیت به اسلام گرویدند. آنها در گسترش فرهنگ و آموزش و پرورش نوین در منطقه ساوجبلاغ نقش داشته اند. نگارش مجموعه داستان «در رودخانه ما» و رمان های «خانواده میکاییل و اعقاب» و «جور هندوستان می کشیدم» و ترجمه «شنل و داستان های دیگر» نوشته نیکلای واسیلویچ گوگول، «سیسیل مردی که گُلی در دهان داشت» نوشته ژان آنوی، «سرود کریسمس» نوشته چارلز دیکنز، «درختان» نوشته آلن پاترسن، «فرهنگ نو در آمریکای لاتین: جامعه و هنرمند» نوشته جین فرانکو، «آمارکورد (تصویر یک شهر)» نوشته فدریکو فلینی، «بدن انسان» نوشته مارتین کین و همکاری در ترجمه «ادبیات و سنت های کلاسیک: تأثیر یونان و روم بر ادبیات غرب» نوشته گیلبرت هایت از آثار مهین دانشور است. او در رمان خانواده میکاییل و اعقاب، تصویری داستانی و آرمانی از زادگاه خود ارایه می دهد. به گمان یکی از منتقدان ادبیات داستانی، این رمان «سوگنامه زوال اصالت دهقانی و جایگزینی سوداگری رباخوار به جای آن در سال 1300 شمسی به بعد است.» مهین دانشور نوه دختری آیت الله شیخ محمد شهیدی برغانی (درگذشت 1344ش) است که در سال 1338ش با ابراهیم شهیدی (درگذشت 1348ش) پسر عموی مادرش ازدواج کرد. همسر او هم داستان نویس بود که در 33 سالگی در بندرعباس درگذشت. کتاب «خر دجال» و چندین داستان چاپ شده در مجله «پیام نو» از جمله آثار ابراهیم شهیدی است.

 

راوی «نامیرا» در «دشت های سوزان» ولیان

 

صادق کرمیار، داستان نویس و کارگردان سینما و تلویزیون ایران است. در 26 آذر 1338 در تهران زاده شد. پدرش اهل روستای وِلیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ و مادرش اهل روستای دُنبلید از توابع شهرستان طالقان است. او در داستان «بوی شیر» به این دو روستا و ویژگی هایش اشاره کرده است. پس از دریافت دیپلم، وارد امورتربیتی آموزش و پرورش شد سپس به عنوان خبرنگار روزنامه اطلاعات مشغول به کار شد. همزمان در رشته الهیات دانشگاه آزاد اسلامی به تحصیل پرداخت. وی اکنون دارای گواهی نامه درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معادل دکتری هنر است. مسئول ویژه نامه «اطلاعات جبهه» از سال 1365 تا 1367ش، مسئول صفحه ادبی «جوانه های اندیشه» روزنامه اطلاعات از سال 1372 تا 1375ش، معاون سردبیر نشریه «مردم و سینما» وابسته به بنیاد سینمایی فارابی، مدیر مرکز آفرینش های ادبی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران به مدت پنج سال، مدیر باشگاه نویسندگان و هنرمندان شهرداری تهران، طراح و مدیر جشنواره های ادبی و هنری همچون «جشنواره سراسرس شعر ایران ما»، «جشنواره طنز طهران» و «جایزه نقد ادب و هنر»، عضو هیأت علمی هفتمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد، نویسنده و سردبیر برنامه ادبی «در انتهای شب» در رادیو ایران از جمله فعالیت های فرهنگی و هنری او است. نخستین داستان خود را در سال 1367ش در روزنامه اطلاعات به چاپ رساند. در سال 1369ش مجموعه داستان او به نام «فریاد در خاکستر» منتشر شد و پس از یک سال، مجموعه داستان نوجوانان به نام «انتقام در اردوگاه» را به دست چاپ سپرد. رمان های «نامیرا»، «غنیمت»، «دشت های سوزان»، «درد» و «خداحافظ دوکوهه» از آثار او در زمینه ادبیات داستانی است. رمان نامیرا درباره دختر و پسر جوانی است که در آستانه واقعه عاشورا برای حمایت از امام حسین علیه السلام یا یزید بن معاویه تردید دارند.فعالیت های سینمایی و تلویزیونی صادق کرمیار به این شرح است: نگارش فیلم نامه های «اشک کوسه»، «سجده بر آب»، «جان سخت»، «دریا در غربت»، «گارد ساحلی»، «ویروس 2000»؛ نویسندگی و کارگردانی فیلم های کوتاه «نشاط» و «تولد» و فیلم های بلند سینمایی «زیارت»، «کرانه های کبود»، «رویا»، «خانه ساحلی»، «سیم آخر»، «بهانه های عاشقی»، «وقت طلایی»؛ نویسندگی و کارگردانی سریال تلویزیونی «یک روز قبل» و کارگردانی سریال تلویزیونی «خاطرات مرد ناتمام» در 26 قسمت.


راوی «ستاره توس» در «روستاى کودکى» فشند

 

 محمدحسین کیان پور در سال 1335ش در روستاى فشند از توابع شهرستان ساوجبلاغ زاده شد. در سال 1361ش وارد رادیو شد و در گروه کودک و نوجوان، کار نویسندگى را آغاز کرد. کار او در آن زمان، نوشتن مطالب گوناگون از جمله نمایش هاى رادیویی، خاطره نویسی و قصه براى گروه کودک و برنامه «بچه هاى انقلاب» رادیو بود که همه روزه پخش مى شد. کیان پور در سال 1367ش به سردبیرى «قصه ظهر جمعه» منصوب شد و از همان سال نیز نوشتن داستان را به طور حرفه اى آغاز کرد. از او تاکنون نزدیک به بیست عنوان کتاب در زمینه داستان کوتاه و بلند به چاپ رسیده است. داستان بلندی از او به نام «ستاره توس: داستان زندگی خواجه نصیرالدین توسی» در سال 1379 در جشنواره کتاب رشد، موفق به دریافت جایزه شد. «داستان سیاوش و چهار داستان دیگر از شاهنامه فردوسی»، «قصه های نظامی: خسرو و شیرین»، «پهلوان صفدر و هشت داستان دیگر»، «شب بارانی»، «گزیده ادبیات معاصر: مجموعه داستان»، «داستان‌ های شاهنامه: هفت‌ خوان رستم»، «داستان های شاهنامه: رستم و شغاد (مرگ رستم)»، «قصه‌ های شاهنامه: نبرد رستم و برزو»، «بالاى کوه»، «حکایت آن مرد»، «شکار بزرگ»، «روستاى کودکى»،‌ «شاخه ‌ها‌ى شکسته» و «قصه‌هاى پدربزرگ»، عناوین آثار او در حوزه ادبیات داستانی است.

منابع: روح الله مهدی پور عمرانی، آموزش داستان نویسی، ص 65؛ زکریا مهرور، برغان اقلیمی دیگر، ص 99؛ حسن میرعابدینی، صد سال داستان نویسی در ایران،‌ ج 3 و 4، ص 1363؛ مجله ادبیات داستانی، ش 84، ص 34؛ یحیی شهیدی، شجره خانواده های شهیدی، صالحی و علوی شهیدی، ج 1، ص 460؛ پوران فرخ زاد، کارنمای زنان کارای ایران، ص 335، محمدباقر نجف زاده بارفروش، زنان داستان نویس در ایران، ص 44؛ روزنامه جام جم، ش 3563، ص10؛ روزنامه رسالت، ش 7702، ص 20؛ وبگاه تاجیکی نیوز، 18 فروردین 1394؛ وبگاه بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، 20 اسفند 1393؛ وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی،30 مهر 1394؛ وب سایت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، 10 تیر 1400.

 

- نشر نخست این مقاله در:  حسین عسکری، «این سه داستان نویس ساوجبلاغی»، روزنامه پیام آشنا، شماره 1891، چهارشنبه 13 امرداد 1400، صفحه 8.

 

مقاله فوق در وب سایت روزنامه پیام آشنا

 


نوشته شده در  چهارشنبه 100/5/13ساعت  1:42 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


  

 

انتخابات؛ اولین باب معموره کفر

 این روزها در محافل فکری و فرهنگی کشورمان، بار دیگر مباحث مربوط به نسبت «اسلام و تشیّع» با «دمکراسی و مردم سالاری» و به تبع آن مقوله «انتخابات» داغ شده است. از آنجا که دغدغه اصلی بنده البرز و البرزپژوهی است، قصد دارم تا 28 خرداد 1400، «امکان سنجی انتخابات» را از نگاه «جریان ها و چهره های فکری و فرهنگی» و نه «سیاسی» استان البرز، روایت کنم. برای آغاز این سلسله مباحث، می رویم به «روستای ایستای طالقان» و از نگاه مرجع تقلید این طایفه تجددگریز، یعنی آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی (درگذشت 1311ش) نگاهی می اندازیم به امکان سنجی انتخابات. میرزا صادق که همه محصولات و مفاهیم برآمده از مشروطه و پسامشروطه را بدعت می دانست، به شدت به مقوله های «دموکراسی»، «پارلمان»، «قانونگذاری عرفی» و «انتخابات» بدبین بود و آنها را در تضاد با اسلام به ویژه مذهب تشیع ارزیابی می کرد. از دیدگاه مرجع اهل توقف طالقان، حکومت که قانونگذار و مجری قانون است از آنِ خداوند است سپس رسول او و آنگاه به دوازده امام منصوص و منصوب انتقال یافته است. در عصر غیبت کبری (از سال 329 قمری تاکنون به ویژه دوره مشروطیت) حکومت های عرفی، غاصب به شمار می روند چرا که مقام معصوم و حاکم الهی را غصب کرده اند. از دیگر سو، او بر این باور بود که نظام قانونگذاری جدید و عرفی مورد نظر مشروطیت با تمام مبانی و لوازم و فلسفه اش به طور اساسی و بنیادین با نظام حقوقی و فقهی شیعه در تعارض است و اولی نمی تواند از درون دومی استخراج شود. شارع در فقه، خداوند و رسول و معصومان هستند و در قوانین موضوعه، انسان ها و جوامع اند.

میرزا صادق در بررسی انتقادی رساله های «مجلس شورای آسمانی» به قلم عبدالرحیم الهی قراجه داغی و «فوائد مجلس شورای ملّی» نوشته سید نصرالله تقوی تهرانی، دو رساله تألیف کرده که در آنها با صراحت، مشروطیت و پیامدهایش را نقد کرده است. فرازهایی از دو رساله انتقادی میرزا صادق را ببینید:

- انتخاب [= انتخابات] اولین باب معموره [:آبادان] کفر و نخستین خشت بنیان اساس طریقه و آیین دهری و طبیعی مذهبان است... انتخاب، نخستین دخول در آیین کفر است، چه مناسبت با دین و شرع دارد.

- سؤال: انتخاب کنندگان چه حکم [و] چه حیثیت دارند؟

- جواب: اقامه کنندگان اساس کفر و ازاله کنندگان اساس دین و اسلام اند.

- سؤال: اعانت [:یاری] و تقویت کنندگان این امر چه حکم دارند؟

- جواب: حکم آنها حکم اعانت کننده بر کفر است که از اعانت بر اثم [:گناه] هزاران مرتبه بالاتر است.

- سؤال: اعضا منتخبه مجلس چه حیثیت و چه حکم دارند؟

- جواب: رؤسا و اولیای کفرند و اجزای سلطنت جوریة کفریه هستند لااقل [مأموران] اجرای دولت جایره [:ستمکار] می باشند.

- سؤال: اگر عادلی به این رشته داخل شود حکم او چیست؟

- جواب: عدالت و احکام عدالـت مثل قبـول شهـادت و امثـال اینها از او ساقط می شود اگر اسلامیت از او منتفی نشود.

- سؤال: اگر مجتهد جامع الشرایط داخل این رشته شود، حال او چون است؟

- جواب: از منصب قضا و افتا ساقط می شود اگر اسلام از او منتفی نشود و سبب بدعتی در دین می شود که احدی تا به حال نشده است زیرا که دخول او باعث این می شود که کفر به اسم اسلام برقرار شود.

- سؤال: منشی ها و عمّال آن مجلس چه طورند؟

- جواب: عملة سلطنت کفریّه هستند و هزاران مرتبه از عمّال سلاطین و حکّام وضع استبداد بدترند زیرا که آنها اعانت بر اثم می نمودند [اما] اینها اعانت بر کفر می نمایند.

- سؤال: اجرتی اگر بگیرند حکم او چیست؟

- جواب: حرام است و حرمت اجرت گرفتن بر کفر را دارد.

- سؤال: منتخبین ملّت که از بلد خود یا از جای دیگر حرکت و سفر به سوی مجلس شورا نمایند که در آن جا اعضا خواهند شد، حکم سفر آنها چیست؟

- جواب: سفر آنها معصیت و روزه باید گرفته و نماز را باید اتمام نمایند. این حکم بر فرض اسلامیت است.

- سؤال: اعانت و حمایت آنها موجب فسق است یا ارتداد؟

- جواب: اعانت و حمایت بی تمکین و انقیاد [:تن دادن] بر آن موجب فسق و با تمکین و انقیاد و امضا بر آن خروج است از ولایت خدا و اولیای او و دخول است در طریقه و آیین کفر.

- سوال: انجمن های ولایتی در بلاد و قصبات چه حالت دارند؟

-جواب: حالت آنها در جمیع احکام، حالت مجلس شورای ملّی و پارلمنت های اروپایی و ملل کفر است.

- سؤال: بعضی از وعّاظ و خطبا که در مساجد و منابر تشیّد [:محکم کردن] مبانی او را و مردم را بر او ترغیب و دعوت می نمایند، حال آنها چگونه است؟

- جواب: حال آنها، دعات کفر بودن است و آنها ضالّ [:گمراه] و مضلّ [:گمراه کننده] و مبدع [:بدعت گذار] در دین و مفسد فی الارض هستند و مساجد که خانه خدا است و بنا شده است به جهت اقامة دین و ذکر و عبادت پروردگار، او را ملوّث [:آلوده] به نجاسات کفر نمودن است.

- جهت آگاهی های بیشتر درباره زندگی، زمانه و آرمان های آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی، رجوع کنید به: روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان، نوشته حسین عسکری، تهران: نشر شهید سعید محبی، 1389

.


نوشته شده در  یکشنبه 100/3/16ساعت  12:19 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]