سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

البرزیان فیضیه تهران

دوست عزیزم آقا اسماعیل آل احمد در 10بهمن 1400از سفر زیارتی مشهد مقدس، تحفه ای 592صفحه‌ای آورد به نام «فیضیه تهران» نوشته حمید سبحانی صدر (متولد 1362ش) که دانشنامه بیش از 154تن از طلاب، متولیان و مدرسان مدرسه علمیه مروی و سپهسالار قدیم شهر تهران است. مدرسه‌ای شناخته شده که در روزگار فتحعلی شاه قاجار به همت وزیرش محمد حسین خان قاجار مروی (درگذشت 1197ش) ساخته شد. کتاب فیضیه تهران در تابستان 1400در شمارگان هزار نسخه به چاپ رسیده است. نام 9البرزی هم در این کتاب دیده می شود:

1. ملا نظرعلی طالقانی (درگذشت 1267ش)؛

2. شیخ مسیح طالقانی (درگذشت 1299ش)؛

3. آیت الله سید ابوالحسن گلیردی طالقانی (درگذشت 1310ش)؛

4. آیت الله حاج سید هادی طالقانی ورامینی (درگذشت 1324ش)؛

5. آیت الله سید محمدتقی آل احمد طالقانی (شهادت 1332ش)؛

6. آیت الله حاج سید احمد طالقانی (درگذشت 1340ش)؛

7. آیت الله میرزا ابوالفضل نجم آبادی (درگذشت 1344ش)؛

8. آیت الله سید محی الدین علوی طالقانی (درگذشت 1347ش)؛

9. آیت الله سید ابوالحسن رفیعی طالقانی قزوینی (درگذشت 1353ش).

باعث افتخار بنده است که نویسنده کتاب فیضیه تهران، از یکی از مقالاتم به عنوان منبع استفاده کرده است: «مجتهد ساعت ساز»، روزنامه اطلاعات، ضمیمه فرهنگی، شماره 357، چهارشنبه 9خرداد 1397.

حسین عسکری

12بهمن 1400

 

__________________________


 

 

قرآن پژوهان البرزی در سرزمین قزوین

پیوندهای فرهنگی و تاریخی استان های قزوین و البرز موجب شده که در تاریخ نویسی و معرفی مشاهیر این دو استان همسایه، اشتراکاتی رخ دهد که از نظر مطالعات تاریخی، فرهنگی و جغرافیای تاریخی، اشکالی بر آن وارد نیست. اخیراً آقای نعمت الله یوسفی رامندی (متولد 1342) نویسنده قزوینی، در کتاب 543 صفحه ای «قرآن پژوهان معاصر استان قزوین» با مقدمه استاد بهاءالدین خرمشاهی، به معرفی چهره های قرآنی البرزی زیر هم پرداخته است:

1. آیت الله سید محمود علایی طالقانی (درگذشت 1358) نویسنده تفسیر پرتوی از قرآن؛

2. آیت الله سید ابوالحسن رفیعی طالقانی قزوینی (درگذشت 1353) حکیم قرآن پژوه معاصر؛ 

3. آیت‌الله میرزا ابوتراب شهیدی (درگذشت 1335) نویسنده تفسیری به زبان فارسی در پنج جلد؛

4. شیخ حسن صالحی (درگذشت 1359) نویسنده تفسیر سوره واقعه؛

5. استاد عبدالحسین شهیدی صالحی (درگذشت 1393) نویسنده کتاب تفسیر و تفاسیر شیعه؛

6. دکتر حسن شهیدی صالحی (متولد 1360) نویسنده دو کتاب قرآنی به زبان های عربی و فارسی؛

7. رقیه خانم شهیدی صالحی (درگذشت 1358) نویسنده دو رساله قرآنی دست نویس؛

8. استاد علیرضا تک دهقان (متولد 1336) خوشنویس و کاتب قرآن کریم به خط نسخ هندی.

از افتخاراتم آن که آقای یوسفی رامندی در نگارش کتابش از یکی از آثار ناقابل بنده (علمای مجاهد استان البرز، کرج: نشر شاهدان البرز، 1397) در معرفی چهره های قرآنی البرزی استفاده کرده است. جا دارد در این ماه معنوی به مدیران محترم ادارات کل تبلیغات اسلامی و فرهنگ و ارشاد اسلامی استان البرز پیشنهاد دهم که به فکر نگارش کتاب «قرآن پژوهان استان البرز» باشند. با توجه به دانسته هایم از چهره ها و آثار چاپی و دست نویس این حوزه، یقین دارم اثری خواندنی و قابل توجه خواهد شد.

حسین عسکری

18فروردین 1401 /  5 رمضان 1443

 

 


نوشته شده در  شنبه 101/2/3ساعت  6:13 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

 تغییر نام یا تغییر هویت؟! 

 روز پنج شنبه 25 فروردین 1401 در وب سایت خبرگزاری ایرنا خواندم که با موافقت استاندار البرز، نام «شهر جدید هشتگرد» به «مِهستان» تغییر یافته است. به جهت دانسته هایم از «تاریخ هشتگرد»، این را یک تغییر نام معمولی نمی دانم، بلکه آن را تصمیمی شتاب زده، تبلیغاتی، احساسی، غیر فرهنگی، غیرکارشناسی و بی حاصل می‌دانم که به هویت این شهر نو، آسیب های جدی خواهد زد. اما دلایلم:

1. بین شهر جدید و قدیم هشتگرد، فقط به اندازه عرض چند متری یک شاهراه (اتوبان) فاصله است و چند سال آینده به همراه چند روستای اطراف، کاملاً به یکدیگر خواهند رسید. البته الان هم رسیده اند چون فضای خالی عمده ای بین دو شهر وجود ندارد. در واقع، هشتگرد یکپارچه، کلان شهری بین شهرهای بزرگ کرج و قزوین به شمار می رود.

2. نام «هشتگرد»، گرانبار از معنا و دلالت های فرهنگی و تاریخی است. از تپه جنوبی آن به نام «چال تپه» (محل استقرار اولیه و کهن هشتگرد)، سفال های دوره اشکانی به دست آمده است. پس دست کم مدنیت در آن، قدمت 2200 ساله دارد. از دیگر سو، در مکتوبات شناخته شده 900 ساله ای همانند «نقض» نوشته عبدالجلیل رازی قزوینی، «التدوین فی اخبار قزوین» نوشته عبدالکریم رافعی قزوینی و «الفهرست» نوشته شیخ منتجب الدین رازی، نام هشتگرد (= هشتجرد) و تعدادی از نام آوران آن همانند دهخدای فخرآور هشتجردی، شهید جمال الدین عبدالصمد هشتجردی، عبدالرحیم هشتجردی و محمد قاضی هشتجردی آمده است. تشیع دوازده امامی در هشتگرد، قدمت هزار ساله دارد. پیشینه کاروانسرای ینگی امام در شهر هشتگرد، به روزگار صفویه باز می‌گردد که در مسیر جاده ابریشم قرار داشته و قرار است به زودی به عنوان یکی از مصادیق «کاروانسرای ایرانی» در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شود. از نام هشتگرد و آثارش (امامزادگان جعفر، هادی و علی النقی، چال تپه و تپه و کاروانسرای ینگی امام)، فراوان در متون مکتوب دوره قاجاریه (نوشته های نویسندگان، جهانگردان و فرستاده های سیاسی ایرانی و خارجی) یاد شده است. دست ‌کم 50 سفرنامه را در این راستا دیده ام. همچنین در اسناد تاریخی مربوط به صدر قاجاریه، جنبش مشروطیت، استبداد صغیر و فتح تهران، نهضت جنگل، کودتای سوم اسفند 1299، جنگ های جهانی اول و دوم، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و... کم و بیش به نام هشتگرد و آثارش اشاره شده است.

3. به جهت کثرت استعمال و بازتاب گسترده آن در رسانه‌ های جمعی و منابع مکتوب، نام «هشتگرد» برای «شهر جدید هشتگرد»، کاملاً جا افتاده است، انتظار می‌رود مجریان این تغییر نام - که بیشتر اهل سیاست و قدرت هستند - با اهل فرهنگ و البرزپژوهان مشورت و همفکری می کردند. چون «تغییر نام» شهر جدید هشتگرد منجر به «گسیختگی هویتی» و در ادامه، به «بحران هویت» در این شهر منتهی خواهد شد؛ به طوری که پیوند آن با ریشه های تاریخی و دلالت های هویتی «هشتگرد کهن» قطع خواهد شد. شهر فقط خیابان، جدول، میدان و پارک نیست؛ بلکه نیازمند هویت فرهنگی و تاریخی هم است تا بین ساکنانش، زیستی دلچسب و پیوندهای عمیق شهروندی مبتنی بر ارزش های معنوی و فرهنگی برقرار شود.

4. با توجه به تجربه ام در تغییر نام برخی شهرها و روستاهای استان البرز، هشدار می دهم که نام جدید «مِهستان» جا نخواهد افتاد و به جای آن نام آزار دهنده و نامأنوس «شهر جدید مَهستان هشتگرد» رایج خواهد شد‌. در همین قدم های آغازین، خبرگزاری ایرنا در خبر روز 25 فروردین 1401 از عنوان عجیب «شهر مهستان هشتگرد» استفاده کرده است! آن وقت است که خواهند گفت: «آمدند ابرویش را درست کنند، زدند چشمش را هم کور کردند!»

5. به گمانم، باید تلاش کرد تا به مرور، پیشوند «قدیم و جدید» از نام این دو شهر پیوسته به هم، حذف شده و یکپارچه به آن «هشتگرد» اطلاق شود. اگر چه کاربرد این پیشوند زمانی، اشکال چندانی هم ندارد چون نشان دهنده محله های قدیم و جدیدِ کلان شهری به نام هشتگرد در استان البرز است.

6. پیشنهاد می کنم تا دیر نشده، استاندار محترم در قدم اول، اجرای این مصوبه غیر فرهنگی را متوقف کرده و در این راستا با گروهی از کارشناسان تاریخ و باستان شناسی (البرزپژوهی)، جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی، شهرسازی، مدیریت و برنامه ریزی شهری، زبان و ادبیات فارسی و... به گفت و گو، همفکری و مشورت بنشیند. به گمانم، نام «مِهستان»، مسمایی جز مِه آلود بودن شهر جدید هشتگرد در روزهایی از سال ندارد اما نام هشتگرد دلالت های قابل توجه و ارزشمندی در زمینه‌ های فرهنگی و تاریخی دارد که به زوایایی از آن اشاره شد. البته عدم رواج تلفظ یکسان از نام مهستان هم یکی از مشکلات آینده خواهد بود: مِهستان/ مَهستان. اگر هم منظور تغییر دهندگان نام شهر جدید هشتگرد، اشاره به معنای «بزرگ» و «بزرگترین» (مُغستان) و مجلس (پارلمان) ایرانیان در دوره اشکانیان است؛ این معنی و مقصود در نام هشتگرد نهفته است. بر همین‌ مبنا، استاد فرزانه جناب آقای دکتر حکمت اله ملاصالحی بر این نظرند که هشتگرد در اصل، «اَشک کَرد» بوده به معنای «محلی که به وسیله اشکانیان ساخته شده» و به مرور زمان به «هشتگرد» و «هشتجرد» تغییر یافته است. همان گونه که اشاره شد، اطلاعات باستان شناختی موجود در «چال تپه هشتگرد»، از این نام شناخت و دیدگاه عالمانه استاد پشتیبانی می کند.

در پایان، بار دیگر تاکید می کنم که تصمیم روز پنج شنبه 25 فروردین 1401 یک تغییر نام معمولی نیست بلکه محروم کردن آگاهانه و ناآگاهانه اهالی شریف شهر جدید هشتگرد از تاریخ و فرهنگ دیرپا و افتخارآمیز 2200 ساله «هشتگرد» است. تغییر هویتی که در آینده ای نزدیک به «بحران هویت شهری» هم منتهی خواهد شد...

- نشر نخست این یادداشت در: حسین عسکری، «تغییر نام یا تغییر هویت؟!»، روزنامه پیام آشنا، سال هشتم، شماره 2036، شنبه 27فروردین 1401، صفحه 3

 

 یادداشت فوق در وب سایت روزنامه پیام آشنا


خبرگزاری ایرنا، 25 فروردین 1401


شهر جدید هشتگرد/ مهستان

 

    ______________________

 

بازتاب...

مردم شهر جدید هشتگرد از تغییر نام شهرشان به مِهستان استقبال خواهند کرد؟ 

 

محمدتقی قیاسی 

مدیر مسؤل و صاحب امتیاز ساوجبلاغ نیوز

تنها چند روز از این اتفاق مهم می گذرد و همه جا سخن از نام جدید شهر جدید هشتگرد است که به یک باره همه گفتند با دستور استاندار به مِهستان تغییر نام پیدا کرده است! موافقان و مخالفان این اقدام هرکدام نظراتی دارند برخی از اهالی فشند معتقد هستند باید آثاری از فشند در نام دیده می‌شد به هرحال زمین‌های این شهر روزی متعلق به فشند بودند و برخی هم ایراد های ادبی و زیباشناسی می گیرند و می گویند نمی دانیم مَهستان بگوییم یا مِهستان!! از طرفی دکتر حسین عسگری البرز پژوه نامی با دلایل متقن تاریخی و فرهنگی و با اشاره به تجربیات گذشته خود از تغییر نام شهرها و روستاها این تغییر نام را به صلاح این شهر نمی‌داند و معتقد است با انتخاب نام مِهستان ممکن است این شهر دچار گسست هویتی و یا حتی بی هویتی شود چون ریشه های فرهنگی و تاریخی این بخش وابسته به هشتگرد کهن بوده و سالهاست در کنار این شهر هویت گرفته است که البته این موضوع را می شود از سخنان افراد پایتخت نشین و یا خبرگزاری های بیرون از این منطقه به خوبی فهمید، که برخی این شهر را «هشتگرد جدید» و یا حتی «هشتگرد!» خطاب می کنند.

 آیا مردم از تغییر نام این شهر به مِهستان استقبال خواهند کرد؟ در جواب این سوال گریزی به پاراگراف اول می زنم که به نظر می رسد جواب این سوال مهم در آنجا مستتر است! چرا با دستور استاندار؟ مگر استاندار مسؤل تغییر نام یک شهر بزرگ آن هم به صورت دستوری است؟ که به این صورت و به قول دکتر حسین عسگری شتابزده اقدام به این کار کند؟! اما باید اذعان کرد که شروع این تغییر نام از سال‌های دور بوده و افراد بسیاری پیگیر این اتفاق بودند و در کش و قوس‌های فراوان و حتی در برهه ای از زمان تبدیل به مطالبات جدی این شهر شد، عده ای در راهروهای وزارت کشور به دنبال تثبیت آن و عده ای هم به دنبال لغو آن بودند هر چند که عده ای هم از آن به عنوان ابزار تبلیغاتی در پی اخذ آرای مردم در انتخابات شورا و مجلس بودند. به نظر می رسد خوشحالی موافقان این تغییرنام یک فریاد حاوی انتقاد و انتقام از مسؤلین محلی علی الخصوص نماینده های ادوار مجلس، فرمانداران ادوار منطقه و تمامی کسانی بود که در سی سال گذشته شهر جدید هشتگرد را نادیده گرفته بودند، اینها معتقد هستند که عدم توسعه و پیشرفت شهر مِهستان در زیر سایه شهر هشتگرد رقم خورده است و مسؤلین منطقه توجه زیادی به این شهر نداشته اند. حالا که مسؤلین منطقه نتوانسته اند پیوست فرهنگی و تاریخی شهر هشتگرد را با مِهستان رقم بزنند و اغلب مردم نام جدید خود را دوست دارند و به عنوان یک شهر جدید در پی یافتن هویت تازه و مستقل هستند مسولیت دغدغه مندان این شهر از جمله مسؤلین فرهنگی، مدیریت شهری، فعالان اجتماعی و رسانه های فعال این شهر بیش از پیش شده تا این نام جدید جایگاه واقعی خود را به عنوان یک شهر و حتی شهرستان مستقل پیدا کند و نام مِهستان در قلب و فکر ساکنین حک شود.

شنبه 27 فروردین 1401

یادداشت فوق در وب سایت ساوجبلاغ نیوز

 


نوشته شده در  شنبه 101/1/27ساعت  8:24 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

تیغ ثمود مدرنیته بر حلقوم ناقه طبیعت


12 ماه رمضان 1443

پنج شنبه 25 فروردین 1401

ساعت 17

استان البرز، شهر نظرآباد، فرهنگسرای هنر


در محضر استادان

دکتر حکمت اله ملاصالحی

دکتر منوچهر صدوقی سها

دکتر انشاءالله رحمتی

دکتر رستم فلاح

دکتر سمیه رفیعی

دکتر مهدی اسماعیلی بیدهندی


موسسه رخسار قرآن

با همکاری موسسه مکتب القرآن و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نظرآباد

 

 


نوشته شده در  سه شنبه 101/1/23ساعت  10:14 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 


روز دوشنبه 22 فروردین 1401ساعت 10:30صبح مهمان نشست نقد و بررسی کتاب «برده سور» نوشته آقای کیانوش گلزار راغب نویسنده البرزی هستم. این آیین نقد کتاب به مناسبت «هفته هنر انقلاب اسلامی» و با برنامه‌ریزی دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان البرز و همکاری اداره کل کتابخانه های عمومی استان البرز و انتشارات سوره مهر در سالن کنفرانس باشگاه میلاد شهر کرج برگزار می‌شود.«برده سور» روایتی جذاب از خاطرات معلمی رزمنده به نام «یدالله خداداد مطلق» است که اسیر «گروه کومله» می شود و در زندانی در حوالی سردشت، برای او اتفاقات شگفتی رخ می دهد...

 حسین عسکری

 

پخش زنده برنامه در فضای مجازی در بستر اسکای روم به نشانی:

https://www.skyroom.online/ch/alborzpl/mahfelkaraj

_________________________________

 

گزارشی از آیین نقد کتاب «برده سور» 

 


نوشته شده در  یکشنبه 101/1/21ساعت  3:52 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

هشدار ...

مراقب باشید آثار نه هزار ساله محوطه باستانی ازبکی تخریب نشود!

بر اساس پوسترهای منتشر شده در رسانه ها و فضای مجازی، قرار است با عنوان «نوروزگاه»، برنامه های مختلفی همانند مسابقات گروهی، اجرای موسیقی و پخت غذا و... در «محوطه باستانی ازبکی» استان البرز برگزار شود. کنشگران میراث فرهنگی ضمن استقبال از نشاط افزایی اجتماعی و بازگشایی درب بسته اماکن تاریخی به روی مردم و گردشگران، از دیگر سو به شدت نگران تخریب میراث فرهنگی در این محوطه 9هزارساله با برنامه های نامتناسب با شیوه نامه های نگهداری آثار باستانی و تاریخی هستند. امیدواریم حامیان و مجریان این نوروزگاه، «پیوست فرهنگی و حفاظت از آثار محوطه باستانی ازبکی» را با مشورت روشمند با باستان شناسان، کارشناسان حوزه میراث فرهنگی و برگزارکنندگان سال های پیش، تدوین کرده و در نوروزگاه اجرا کنند. البته به فقدان زیرساخت های خدماتی موجود در محوطه همانند سرویس بهداشتی و... هم باید توجه جدی داشته باشند. حواسمان باشد که «حفظ میراث فرهنگی»، مقدم بر هر چیزی است...

حسین عسکری

اول فروردین 1401

 

پوستر برگزاری نوروزگاه در محوطه باستانی ازبکی، اول تا 12 فروردین 1401

 

_________________________________

 

 

بازتاب یادداشتم درباره «نوروزگاه محوطه باستانی ازبکی»

ادمین «صفحه اینستاگرام دنگیزکی ها» با آیدی @dangizakiha پس از مطالعه یادداشتم درباره نوروزگاه محوطه باستانی ازبکی در سال 1401خورشیدی، دو پرسش مطرح کرده که در ادامه متن آنها و پاسخ بنده را ملاحظه کنید.

حسین عسکری - 2 فروردین 1401

- پرسش اول) سلام جناب عسکری، شما عضو «سمن حامیان تپه ازبکی» هستید؟

- پاسخ) سلام دوست عزیزم. این سمن (= سازمان مردم نهاد)، ویژه جوانان است. بنده به جهت عبور از سن جوانی، عضو افتخاری آن هستم نه عضو اصلی. مسئولیت این انجمن علمی - فرهنگی بر عهده آقای مهندس علیرضا گروسی است که توسط شورایی از جوانان دوستدار میراث فرهنگی اداره می شود.

- پرسش دوم) جناب آقای عسکری شما خودتان مگر جزو سمن حامیان تپه ازبکی نبودید که سال های گذشته همین گونه مراسمات را در کنار تپه ازبکی برگزار می کرد؟

- پاسخ) بنده هیچ نقش و مسئولیت اجرایی در هیچ نوروزگاهی در استان البرز نداشته و ندارم؛ بلکه عضو کوچکی از «جامعه دیده بانان میراث فرهنگی» در البرز هستم. بر همین مبنا، به‌ همراه دوستان فعال در این عرصه، با لحاظ دغدغه های فرهنگی و البته بیشتر مباحث البرزپژوهانه، نسبت به «تخریب میراث فرهنگی» در همه جای استان البرز، حساس هستیم. هیچ فرقی هم بین آثار فرهنگی و تاریخی پیش و پس از اسلام، قائل نیستیم. بنده در همه دوره های مدیریتی و دولت های پیشین درباره تخریب میراث فرهنگی هشدار دادم. مستندات مکتوب و غیر مکتوب آن را می توانید در نشریات، رسانه ها و فضای مجازی ملاحظه کنید. حفظ میراث فرهنگی فراتر از دولت ها یا جناح های سیاسی یا منافع مخفی و آشکار محافل قدرت و ثروت است. به خاطر دارم در آخرین دیدار و گفت و گوی آقای اسماعیل آل احمد و بنده با جناب استاد دکتر یوسف مجیدزاده (چهره ماندگار باستان شناسی ایران و سرپرست گروه کاوش در محوطه ازبکی)، ایشان با اندوه فراوان گفتند که ای کاش بقایای معماری های باستانی به ویژه دژ و شهر مادی را بیرون نمی کشیدند تا با بی تدبیری مدیران میراث فرهنگی، این گونه نابود شود. کل حرف بنده با مجریان و حامیان نوروزگاه 1401در محوطه باستانی ازبکی آن است که باید «تدابیر و پیوست های فرهنگی و شیوه نامه های حفاظت از آثار تاریخی» را با مشورت روشمند با باستان شناسان و کارشناسان میراث فرهنگی تدوین و اجرا کنند. به طوری که برنامه مدون و روشنی برای جلوگیری از تخریب آثار 9هزار ساله ازبکی در دستور کار خود داشته باشند. از دیگر سو، در سال های تعطیلی نوروزگاه بر اثر فراگیری بیماری کرونا، شورای شهر و شهرداری و دفتر نمایندگی میراث فرهنگی نظرآباد، فرصت کافی داشتند که زیرساخت های لازم خدماتی همانند سرویس های بهداشتی و... را تدارک ببینند و همچنین برنامه های سرگرم کننده و مسیرهای بازدید را طوری طراحی کنند تا از تخریب های خواسته و ناخواسته بازدیدکنندگان، جلوگیری شود. چرا در استان البرز عادت کردیم همیشه چرخ را از نو اختراع کنیم و از تجربیات و آزمون و خطاهای دوره های پیشین، درس نمی گیریم. به هرحال یادداشت بنده با دغدغه فرهنگی نوشته شده است. صریحاً عرض کنم که فعالان فرهنگی و البرزپژوهان بابت تخریب میراث فرهنگی با هیچ شخصیت حقیقی و حقوقی عهد اخوت نبسته اند و حفظ مواریث معنوی، فرهنگی و تاریخی البرز، «خط قرمز» آنان به شمار می رود. سپاس از پرسش های روشنگرانه شما‌.

 

_________________________________


 

 

نوروزگاه محوطه باستانی ازبکی در صافی دغدغه بیست ساله استاد مجیدزاده

گمان نمی بردم «یاددداشت کوتاه هشدار دهنده ام» درباره برگزاری شتابزده و بدون برنامه نوروزگاه در محوطه باستانی ازبکی و پیامدهای احتمالی اش بر تخریب میراث 9هزار ساله، بازتاب رسانه ای داشته باشد و بعضاً واکنش غیر حرفه‌ای و بغض آلود برخی افراد غیر مرتبط با نوروزگاه را هم برانگیزاند! اما این یادداشت مستند را در پیوند با آن یادداشتم، جهت استحضار جناب آقای دکتر حسین بغدادی فرماندار جدید شهرستان نظرآباد می نویسم که از فرهنگیان و مدیران خوش نام و هوشمند استان البرز است. آقای فرماندار، بر اساس مستنداتی که ملاحظه می کنید سابقه دغدغه بهره‌مندی بهینه و درست از سرمایه عظیم و بی نظیر محوطه باستانی ازبکی برمی‌گردد به تابستان سال 1380که جناب استاد دکتر یوسف مجیدزاده (چهره ماندگار باستان‌شناسی ایران و سرپرست گروه کاوش در محوطه ازبکی) در گفت و گو با رسانه ها از اجرای «طرح جامع محوطه ازبکی» در 1200متر مربع شامل بخش های نمایشگاه سفال (موزه)، کارگاه های مرمت، بایگانی (کتابخانه و مرکز اسناد باستان شناسی)، فروشگاه محصولات فرهنگی، انتشارات و سالن سخنرانی و مکان هایی برای اسکان پژوهشگران و محققان خبر دادند. استاد مجیدزاده همچنین در گفت و گویی با ماهنامه تصویر ساوجبلاغ، تشکیل چنین مرکزی با عنوان «نخستین مرکز مطالعات باستان‌شناسی ایران» را برای آبادی و پیشرفت شهرها و شهرستان‌های اقماری محوطه (کرج، ساوجبلاغ و نظرآباد)، بسیار موثر و با برکت دانستند. سه سال بعد استاد مجیدزاده در 4اسفند 1383در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفتند: «اگر قلعه مادی محوطه ازبکی، حفاظت و سازماندهی شود می توان یک پارک باستان‌ شناسی در آنجا ایجاد کرد تا مردم استان تهران بتوانند از این فرهنگ و تمدن استفاده کنند.»

 از ارائه طرح جامع دکتر مجیدزاده، بیش از بیست سال می‌گذرد و هنوز متولیان میراث‌ فرهنگی و فرمانداران و استانداران پیشین در البرز، قدمی در این راستا برنداشته اند. به گمان بنده یکی از عوامل اصلی و راهبردی توسعه استان البرز، اجرای «طرح جامع فرهنگی - گردشگری با محوریت محوطه باستانی ازبکی» است که متاسفانه هیچ وقت در دستور کار دولت‌های پیشین قرار نگرفته است. باز تاکید می کنم برگزاری مناسبتی نوروزگاه، فقط می‌تواند مسکنی برای وجدان ناآرام متولیان بی برنامه میراث‌ فرهنگی باشد که با گذشت 20سال از وعده هوشمندانه و دوراندیشانه استاد مجیدزاده هنوز هیچ قدمی برنداشته اند. باید توجه داشته باشیم که ایران عزیز، امروز برای عقب نماندن از کاروان توسعه و پیشرفت، نیازمند طرح‌ و برنامه های جامع، راهبردی، درازمدت و دانش‌بنیان است نه مراسم و برنامه های نمایشی، همایشی، رسانه‌ای و مقطعی.

آقای فرماندار، از باب حدیث نفس، تصویر یک مورد از هشدارهایم درباره «نابودی آثار یان تپه محوطه باستانی ازبکی» به عنوان میزبان کهن ترین خشت های دست ساز بشر را که در 22اسفند 1383در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده، تقدیم می کنم و امیدوارم در دوره مدیریت جنابعالی، دست کم «مطالعه طرح جامع فرهنگی - گردشگری محوطه باستانی ازبکی» آغاز شود.

مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ

کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی

خادم فرهنگ و تاریخ استان البرز

حسین عسکری

3 فروردین 1401 

 

روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 633، شنبه 22 اسفند 1383







_________________________________

 

 

ماجرای «جمله طلایی» استاد دکتر یوسف مجیدزاده درباره محوطه باستانی ازبکی

چند تن از مخاطبان گرامی صفحه البرزپژوهی پس از مشاهده «عنوان یادداشت پیشین»، پرسیده اند: جمله «طلا همین خاک است» از کیست؟ یعنی چه؟ و در چه فضایی بیان شده است؟ این جمله طلایی - که پیشنهاد می کنم با سلیقه و زیبایی تمام، در ورودی استان البرز به ویژه شهرستان نظرآباد و محوطه باستانی ازبکی نصب شود - از جناب استاد دکتر یوسف مجید زاده است. آقای دکتر مجیدزاده متولد سال 1315شهر تبریز، استاد بازنشسته و مدیر اسبق گروه باستان شناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران و دانش آموخته دکتری باستان شناسی از موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو است. ایشان که از چهره های ماندگار باستان شناسی ایران به شمار می رود، چندین فصل کاوش در محوطه باستانی ازبکی استان البرز انجام داده است. محوطه ازبکی دربرگیرنده شش هزار سال بقایای فرهنگی پیش از تاریخ و اوایل دوران تاریخی ایران از نیمه اول هزاره هفتم تا نیمه نخست هزاره اول پیش از میلاد مسیح یعنی دوره ماد است.

جناب استاد در 31اردیبهشت 1383در گفت و گو با احمد جلالی فراهانی (خبرنگار روزنامه ایران) درباره چرایی و چگونگی جمله طلایی مورد اشاره گفته است: «...وقتی تصمیم گرفتم به تپه ازبکی بروم، به آقای مهندس [سید محمد] بهشتی [رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور] گفتم که ما می‌خواهیم مردم را در جریان کارمان بگذاریم و آقای مهندس بهشتی گفتند یکی از هدف‌های سازمان نیز همین مسئله است. رفتم پیش امام جمعه [نظرآباد] گفتم حاج آقا ما اینجا را حفاری می کنیم. حفاری درباره گذشته مملکتمان است. لطفاً خودتان بیایید و در نماز جمعه به مردم بگویید بیایند از کار ما بازدید کنند. رفتم پیش فرماندار [شهرستان ساوجبلاغ] و گفتم خواهش می کنم در جلسات خود به روسای ادارات بگویید خودشان و کارمندانشان برای بازدید به تپه ازبکی بیایند. بعد به شهردار [نظرآباد] گفتم، به شورای شهر گفتم. از رئیس آموزش و پرورش [نظرآباد] خواستم با برنامه دانش‌آموزان را بیاورند. دو سالی ما را جدی نگرفتند. البته برای بازدید می آمدند و ما همه درها را باز گذاشته بودیم. یک روز برنامه عجیبی را طراحی کردم. به مردمی که آمده بودند گفتم باید آنقدر بمانید تا این نقطه را حفاری کنیم چون در اینجا طلا وجود دارد! هر کسی که بماند از این طلا سهم خواهد داشت. لحظه به لحظه مردم دور تپه جمع شدند و یک لحظه دیدم دور ترانشه پر از مردم است. به همکارانم گفتم تا می توانید کار را کش بدهید. من هم در این لحظات از این مراسم عکس برداری کردم. بالاخره کوزه‌ای را از دل خاک بیرون آوردیم. کوزه را دستم گرفتم و گفتم چه کسی زودتر از همه سر تپه آمده است. ده‌ها نفر دستشان را بلند کردند، گفتم این طوری نمی شود و نهایتاً یک نفر را انتخاب کردم و گفتم از سر تپه بیا پایین و سهمت را بگیر. نمی دانید چه حالی داشت طفلک. کف دو دستانش را به سمت کوزه گرفت و من خاک کوزه را توی دستش خالی کردم. همه مات و مبهوت مانده بودند که این دیگر چه ماجرایی است. من به آنها گفتم طلا همین خاک است. این خاک برای ما طلاست. قدر این خاک را بدانید...»

حسین عسکری

4 فروردین 1401

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

 

 

 

محوطه باستانی ازبکی شهرستان نظرآباد استان البرز

تصاویر از: علی عسکری 

_____________________

گفت و گوی انتقادی درباره برگزاری نوروزگاه در محوطه ازبکی - 2 

 

گفت و گوی انتقادی درباره برگزاری نوروزگاه در محوطه ازبکی- 3


 گفت و گوی انتقادی درباره برگزاری نوروزگاه در محوطه ازبکی - 4 

 

نوشته شده در  جمعه 101/1/5ساعت  1:11 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

قلعه صفوی حیدرآباد ماهدشت و شکایت مدیرکل میراث فرهنگی البرز

امروز آقای فریدون محمدی (مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز) در واکنش به مصاحبه انتقادی بنده با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) و گزارش‌ مستند آقای محمد باریکانی (خبرنگار حوزه میراث فرهنگی) درباره تخریب و واگذاری غیر قانونی قلعه صفوی حیدرآباد، شکایت کرده است. مستندات خود را تقدیم کردم و تسلیم اراده قانون هستم   . گفتنی است، «تپه و قلعه حیدرآباد» در محدوده شهر ماهدشت از توابع بخش مرکزی شهرستان کرج، از جمله آثار باستانی و تاریخی استان البرز است که در 10دی 1381به شماره 6565در فهرست آثار ملی ایران» به ثبت رسیده است.

حسین عسکری

22آذر 1400

___________________________

 

بخشی از واکنش های فعالان فرهنگی و اجتماعی

 

- دکتر مهراب رجبی (البرزپژوه): عجب!!؟ شکایت دیگر چیست؟ فرهنگ و ادب و هنر را چه به شکایت...  دفاع از تاریخ و فرهنگ نیاکان را چه به قاضی و بازپرس...

ای خدا جان را تو بنما آن مقام

کاندر او بی حرف می روید کلام

 23  آذر 1400

- حسین جوادان (فعال فرهنگی): دردا که افراد غیر فرهنگی، مدیریت‌های فرهنگی را اشغال کرده‌اند. این هزینه‌سازی‌ها و اقدامات نسنجیده، نه تنها صدای حق‌طلبانه اهالی بیدار فرهنگ را خاموش نمی کند، بلکه اجر تلاش‌های آنان را مضاعف می کند. همه ما در کنار دکتر عسکری عزیز، این سرباز دلیر فرهنگ و تاریخ البرز هستیم.

23 آذر 1400

- داود اسدی (روزنامه نگار و فعال فرهنگی): در روزهای پایانی خدمت مدیران باقی مانده از دولت روحانی، شاهد شکایت های مکرر از اهالی رسانه و دلسوزان و منتقدان به نابسامانی های موجود در بخش های مختلف به ویژه در بخش میراث فرهنگی و گردشگری در استان البرز هستیم. عمده حرف ما در خصوص مسئله اخیر این است که چرا با وجود ارسال نامه دوم مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری مبنی بر توقف عملیات عمرانی در محدوده اثر ملی فوق، از انتشار و رسانه‌ای شدن آن نامه خودداری می شود و به جای پذیرش خطای احتمالی یا توضیح روشنگرانه که وظیفه هر مسئول و مدیر در نظام اسلامی است، به شکایت علیه منتقدین و دلسوزان اقدام می شود؟

22 آذر 1400

- علی اکبرپور (فعال اجتماعی): سلام. واقعاً جای تاسف دارد، این ها مدعی فرهنگ در کشور هستند. به جای تشکر و قدردانی از دلسوزی دکتر حسین عسکری می روند شکایت می کنند. در اوج انتقادها از این کار غیر فرهنگی این مدیر ان شالله فرهنگی استان البرز، پیشنهادی دارم. ایشان در اسرع وقت با پس گیری شکایت بیجای خود، چند ساعتی در شهر ما نظرآباد در نماد تاریخی استان البرز (محوطه ازبکی)، با مهربانی پذیرای دلسوز فرهنگی استاد دکتر عسکری عزیز باشند. ضمن دلجویی از بابت این شکایت بی جا، ضمن تبادل اطلاعات در مورد موضوع مورد اختلاف، نگرانی اصحاب فرهنگی و مردم را رفع نمایند تا مردم تشویق به مطالبه گری و انتقاد از مدیران شوند. ان شالله.

23 آذر 1400

- سید حسن حسینی (کارگردان البرزی): دکتر عسکری، در عجبیم وقتی توان نگهداری از اماکن تاریخی و فرهنگی و هویت ایرانی را ندارند و در پس پرده با تصمیمات بچه گانه و غیر کارشناسی باعث تخریب و از دست رفتن هویت تاریخی هستند برای فرار رو به جلو، شکایت ساده ترین کار ممکن است اگر بنا به شکایت است همه ما صدای حق خواهی شما هستیم و از همینجا اعلام می کنم از ما هم شکایت کنید شاید خیالتان آسوده تر شد.

23 آذر 1400

 

استوری مریم اطیابی (خبرنگار حوزه میراث فرهنگی) درباره شکایت مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان البرز از دو فعال فرهنگی و رسانه ای

24 دی 1400

 

 استوری علیرضا گروسی (دبیر سازمان مردم نهاد حامیان محوطه باستانی ازبکی) به شکایت مدیرکل میراث فرهنگی البرز از فعالان فرهنگی

25 آذر 1400

 

- مهندس عزت‌الله ضرغامی (وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی) در حاشیه بازگشایی پانزدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری با اشاره به شکایت یکی از مدیر کل‌های استانی از یک رسانه و فعال میراث فرهنگی تاکید کرد: بلافاصله دستور داده شد شکایت پس گرفته شود. ما از هیچ کس شکایت نمی‌کنیم. همه با هم هستیم. شکایت و گله کردن هیچ مشکلی را حل نمی‌کند.هر رسانه و هر فعالی باید نقد کند هم وظیفه‌اش است هم نیاز ماست. هر چقدر لازم باشد باید اشکالات و کمبودهایی که هست در قالب گزارش و‌خبر منتشر و اطلاع‌رسانی شود.

- به نقل از: وب سایت خبری - تحلیلی صدای میراث، 9 بهمن 1400

 

___________________________

 

شکایت پس گرفته شد...

با مطالبه گری جدی و فراگیر خبرنگاران و کنشگران حوزه میراث فرهنگی و همچنین پیگیری موشکافانه مسئولان رده بالای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، مدیر کل میراث فرهنگی استان البرز صبح روز دوشنبه 27دی 1400شکایتش را از بنده و آقای محمد باریکانی پس گرفت. گفتنی است آقای فریدون محمدی در واکنش به دو مصاحبه انتقادی بنده با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) و گزارش‌ مستند آقای محمد باریکانی (خبرنگار حوزه میراث فرهنگی) درباره تخریب و واگذاری غیر قانونی قلعه صفوی حیدرآباد، شکایت کرده بود. «تپه و قلعه حیدرآباد» در محدوده شهر ماهدشت از توابع بخش مرکزی شهرستان کرج، از جمله آثار باستانی و تاریخی استان البرز است که در 10دی 1381به شماره 6565در «فهرست آثار ملی ایران» به ثبت رسیده است.

حسین عسکری

 

 

میراث‌ فرهنگی استان البرز شکایت از صدای میراث در پرونده «قلعه‌خواری در البرز» را پس گرفت

وزارت میراث‌فرهنگی قصد شکایت از خبرنگاران و فعالان میراث‌فرهنگی را ندارد

4 بهمن 1400

صدای میراث: اداره کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان البرز با تلاش روابط‌ع مومی وزارت میراث‌فرهنگی و درخواست معاونت میراث‌فرهنگی این وزارتخانه، شکایت خود از سردبیر سایت صدای میراث را در پرونده گزارش «قلعه‌خواری در البرز» پس گرفت. به گزارش صدای میراث، بخش حقوقی اداره میراث‌فرهنگی البرز با حضور در شعبه 17 بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 2 فجر کرج و پر کردن فرم مخصوص اعلام رضایت دادسرا و تحویل آن به شعبه 17 بازپرسی دادگستری استان البرز، در این پرونده اعلام رضایت کرد.  پس از انتشار گزارش «قلعه‌خواری در البرز» که به تخریب باقیمانده قلعه تاریخی حیدرآباد در ماهدشت کرج پرداخته بود، یگان حفاظت میراث‌فرهنگی استان البرز و دستگاه‌های نظارتی و امنیتی با حساسیت ویژه موضوع را در دست بررسی قرار دادند. با این حال بخش حقوقی اداره کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان البرز با عنوان اتهامی نشر اکاذیب اقدام به شکایت از سردبیر سایت صدای میراث و یکی از فعالان میراث‌فرهنگی و رسانه‌ای استان البرز بابت بازنشر این گزارش، در «پلیس فتا» استان البرز اعلام شکایت کرد. براساس همین شکایت سردبیر صدای میراث به پلیس فتا استان البرز فراخوانده شد و توضیحات مرتبط با پرونده را به کارشناس مربوطه اعلام کرد. پس از آن و در تاریخ 23 دی 1400 شعبه 17 بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 2فجر کرج در ابلاغیه‌ای خواستار حضور این روزنامه‌نگار تخصصی حوزه میراث‌فرهنگی و همچنین یکی از فعالان فرهنگی و رسانه‌ای استان البرز در این شعبه شد. همزمان با مراجعه خوانده‌شدگان به شعبه 17 بازپرسی دادگستری استان البرز و ارایه توضیحات مرتبط با پرونده به بازپرس پرونده، معاون حقوقی اداره کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان البرز نیز به این شعبه مراجعه و رضایت خود در این پرونده تقدیم بازپرس ویژه پرونده کرد.  فریدون محمدی مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان البرز پس از اعلام رضایت اداره کل میراث‌فرهنگی البرز در این پرونده، در تماس با سردبیر صدای میراث شکایت صورت گرفته را ناشی از یک سوءتفاهم خواند و گفت: پس از انتشار گزارش قلعه‌خواری در البرز در سایت صدای میراث، اداره کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان البرز بلافاصله نامه توقف تخریب را صادر و نامه نخست را که با متن بی‌ارزش بودن باقیمانده قلعه صفوی حیدرآباد ماهدشت منتشر شده بود را کان لم یکن کرد و حتی برخی جابه‌جایی‌ها در معاونت میراث‌فرهنگی استان البرز درباره متن نگارش شده در نامه نخست منتشر شده نیز صورت گرفت.

گفتنی است، پس از اعلام شکایت اداره کل میراث‌فرهنگی استان البرز از سردبیر صدای میراث در موضوع گزارش متشر شده از تخریب باقیمانده قلعه صفوی ماهدشت با استناد به نامه نخست اداره میراث‌فرهنگی این استان که در آن اعلام شده بود باقیمانده این اثر تاریخی بدون ارزش تشخیص داده شده است، حسن میثمی مدیرکل روابط‌عمومی وزارت میراث‌فرهنگی و سیدامین صانعی، معاون او با اطلاع از این اقدام از اداره میراث‌فرهنگی استان البرز خواستند از شکایت مطرح شده صرفنظر و رضایت خود را برای مختومه شدن پیگیری رسانه‌ای قلعه‌خواری در البرز به دادگستری استان البرز ارایه کند. پیگیری صدای میراث همچنین مشخص کرد، علی دارابی، قائم مقام وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی و معاون میراث‌فرهنگی کشور با اعلام نارضایتی از شکایت صورت گرفته از سردبیر سایت صدای میراث و همچنین یکی از فعالان میراث فرهنگی و رسانه‌ای استان البرز از فریدون محمدی، رییس اداره میراث فرهنگی این استان خواست بلافاصله شکایت خود از رسانه‌ها و فعالان میراث فرهنگی را پس بگیرد.

پیگیری‌های صدای میراث از وزارت میراث‌فرهگی مشخص کرد که نه تنها عزت‌الله ضرغامی وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی و علی‌ دارابی معاون میراث‌‌فرهنگی و قائم مقام وزیر میراث‌فرهنگی از پیگیری رسانه‌ای موضوعات مرتبط با فعالیت‌های زیر مجموعه این وزارتخانه استقبال می‌کنند که مسئولان این وزارتخانه تاکید دارند که نباید هیچ شکایتی از رسانه‌های حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی و فعالان این حوزه و دوستداران میراث فرهنگی صورت بگیرد. در دیدگاه مقامات ارشد وزارت میراث فرهنگی، رسانه‌های این حوزه چشمان تیزبین مسایل و مشکلات سه حوزه مرتبط با این وزارتخانه و بیانگر موضوعاتی هستند که نیازمند تصمیم گیری دقیق و کارشناسانه از سوی وزیر و معاونان این وزارتخانه است. صدای میراث با تحسین نگاه حاکم بر وزارت میراث‌فرهنگی در مضموم بودن شکایت از رسانه‌های تخصصی حوزه میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی و فعالان این حوزه، بر خود لازم می‌داند با قدردانی از پیگیری مسئولان این وزارتخانه درخصوص پس گرفتن شکایت اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان البرز از سردبیر این سایت و همچنین یکی دیگر از فعالان رسانه‌ای و فرهنگی آن استان که به دلیل بازنشر گزارش صدای میراث با شکایت مواجه شد، همچنان وظیفه آگاهی‌رسانی در حوزه‌های مرتبط با میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی را به نحو مطلوب انجام داده و با تداوم اطلاع‌رسانی و حتی نقد منصفانه، به عنوان یک پل ارتباطی با افکارعمومی، مسئولان این وزارتخانه را در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی سه حوزه مرتبط با وظایف حساس و خطیر وزارت میراث‌فرهنگی یاری کند.

گزارش فوق در وب سایت صدای میراث

___________________________

 

دیگر مطالب مرتبط:

مجموعه مطالب مربوط به قلعه خواری در ماهدشت البرز - 1

 

مجموعه مطالب مربوط به قلعه خواری در ماهدشت البرز - 2

 


نوشته شده در  جمعه 101/1/5ساعت  12:18 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

از دبستان برزگران کرج تا تحصن کبیر

به دعوت معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، با شماره چهارم فصلنامه جان جهان (پاییز 1400) به گفت و گوی البرزپژوهانه نشستم. این فصلنامه خواندنی و البته دیدنی به مدیرمسئولی آقای دکتر مصطفی اویسی و سردبیری آقای مهندس اکبر فضل الهی منتشر می شود. پیش از این استاد نوراله نریمانی (نیرن) و آقای دکتر مهراب رجبی درباره فرهنگ و تاریخ استان البرز با محوریت دانشکده کشاورزی کرج، با این فصلنامه سخن گفته اند.

حسین عسکری

_________________________________

 

- لطفاً با معرفی خودتان شروع بفرمایید.

- بنده فرزند پنجم کشاورزی زحمت­کش هستم که همزمان با کار زراعت به کار مکتب ­داری (آموزش و پرورش سنتّی) می­پرداخت. در اول فروردین 1353 در محله قدیمی شهر نظرآباد متولد شدم اما در شناسنامه ­ام محل تولد، کرج قید شده است. برخلاف مرحوم پدرم که اهل کتاب و دانش بود، مرحوم مادرم سواد اندکی داشت. در سال­ های کودکی همیشه فکر می ­کردم، زادگاهم آخر دنیاست چون در شمال آن کوه­ های البرز را می­ دیدم و در جنوب، ارتفاعات حلقه­ دره را. در نوجوانی، پس از آشنایی با نشریه «میقات کرج» به نوشتن و روزنامه­ نگاری علاقه­ مند شدم. تعدادی مطلب کوتاه هم از قلم نوجوانی بنده در آن نشریه چاپ شده است. پس از آن، فعالیتم را در «ماهنامه تصویر ساوجبلاغ» ادامه دادم. در آن نشریه که بیش از 70 شماره چاپ شد، به سردبیری هم رسیدم. از همان نوجوانی به شناخت فرهنگ و پیشینه زادگاهم سپس شهرستان ساوجبلاغ و در ادامه استان البرز پرداختم و چندسالی است که به صورت روشمند و متمرکز، فعالیت­ های مکتوب و پژوهشی ­ام بیشتر معطوف به «البرزپژوهی» است. هفت عنوان کتاب و تعدادی مقاله در این زمینه از بنده چاپ شده است. رشته دانشگاهی ­ام در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، «فقه و مبانی حقوق اسلامی» و در مقطع دکتری، «مدیریت راهبردی دانش» است اما البرزپژوهی برایم بیشتر جذابیت دارد. نام کتاب­ های چاپ شده ­ام به این شرح است: بیداری دشت کهن، دشتی به وسعت تاریخ، روستای ایستا، علمای مجاهد استان البرز، کهن­ دشت، کتابشناسی ساوجبلاغ، نقد دل. حدود 120 مدخل در جلدهای 11 تا 16 دایره ­المعارف تشیع نوشتم و چندتایی هم مقاله علمی - پژوهشی که در پیوند با مدیریت دانش است. هم اکنون کتابی با عنوان «روستازادگان دانشمند» در دست چاپ دارم و این روزها، بیشتر مشغول نگارش کتاب «تاریخ هشتگرد: از آغاز تا انقلاب اسلامی» هستم. مدیر مسئول نشر شاهدان البرز، عضو انجمن میراث فرهنگی استان البرز، عضو انجمن کتابخانه ­های عمومی شهرستان ساوجبلاغ، عضو هیئت موسس موسسه فرهنگی و هنری شمیم جوان البرز و موسسه رخسار قرآن و همکاری با رادیو و تلویزیون البرز از دیگر فعالیت فرهنگی و اجتماعی­ ام در سال­ های اخیر است.


- شما چگونه با دانشکده آشنا شدید و اولین باری که تشریف آوردید دانشکده چه زمانی بود؟

- در اوایل دهه هفتاد خورشیدی برای دسترسی به منابع بومی کتابخانه دانشکده کشاورزی به ویژه کتاب «کرج ­نامه» نوشته مرحوم دکتر پرویز نیلوفری و دیگر آثار مربوط به شهرستان کرج و حومه، وارد دانشکده شدم. پس از آن چندبار به همراه گروهی از البرزپژوهان، میهمان دانشکده بودیم. چندسال پیش هم به همراه خانواده، دیدار نوروزی از کاخ سلیمانیه و نقاشی ­های منحصر به فردش و موزه جانورشناسی داشتیم. محیط دانشکده بسیار زیبا، چشم­ نواز، خاطره­ انگیز و آرام­بخش و به قول امروزی­ ها، انرژی­ اش مثبت است.


- چه خاطره ­ای از دانشکده دارید؟

- این دانشکده، سندی زنده و پویا از دیرپایی دانش و فرهنگ در شهر کرج و استان البرز است. از سال 1396 به همت آقای دکتر مهراب رجبی (البرزپژوه)، 20 مهر به عنوان «روز البرز» جهت تصویب نهایی به شورای فرهنگ عمومی استان البرز پیشنهاد شده است. در مهر ماه 1296، «دبستان برزگران» با پیگیری وزارت فلاحت و تجارت و مدیریت فنی یک مهندس آلمانی به نام «هانس شریکر» در قریه کرج تأسیس شد. سیر تاریخی «پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران» که دبستان برزگران بخشی از آن است عبارتند از:

1. تاسیس مدرسه فلاحت مظفری در سال 1279؛

2. انحلال مدرسه فلاحت مظفری در سال 1285؛

3. تاسیس دبستان برزگران کرج در سال 1296؛

4. انحلال دبستان برزگران در سال 1300؛

5. گشایش مدرسه ابتدایی و متوسطه فلاحتی در پارک امین ­الملک تهران در سال 1301؛

6. تاسیس مدرسه عالی فلاحت کرج در سال 1306؛

7. تاسیس بنگاه‌های علمی فلاحتی کرج در سال 1314؛

8. تغییر نام مدرسه عالی فلاحت کرج به دانشکده کشاورزی در سال 1319؛

9. پیوستن دانشکده کشاورزی کرج به دانشگاه تهران در سال 1325؛

10. تغییر نام دانشکده کشاورزی کرج به دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1345؛

11. تاسیس پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1383؛

12. نکوداشت یکصد و بیستمین سال تاسیس پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1399.


- درباره دبستان برزگران کرج بیشتر توضیح دهید.

- این دبستان در واقع همان «مکتب عملی فلاحتی» بود که با حضور 35 شاگرد بالای 15 سال، از طریق آزمون ورودی آغاز به کار کرد. این مدرسه، شبانه ­روزی و دوره تحصیل در آن یک ساله بود.بر اساس پروگرام دبستان برزگران که در سال 1297 چاپ شده، این درس‌ها تعلیم داده می‌شد: فارسی، شرعیات، حساب، سیاق، هندسه، فیزیک، علم زراعت، حیوان داری، پرورش و تربیت درختان میوه، کائنات جو (هواشناسی کشاورزی)، شناسایی اراضی، دایر کردن اراضی، کوت و رشوه (کودشناسی)، دفترداری مختصر، مساحی (اندازه گیری مساحت اراضی)، گیاه شناسی، پرورش زنبور عسل، ساختن ابنیه دهاتی، تربیت جنگل به طور عموم، ثروت روستایی، قوانین جاریه روستایی، ماشین‌های زراعتی به طور عموم. از دیگر سو، اقامه نمازهای واجب، ورزش، عملیات زراعتی در مزارع، در فهرست برنامه‌های شبانه روزی این مدرسه دیده می‌شود. حتی در صفحه 9 پروگرام دبستان برزگران آمده است: «در مواقع نماز، اذان هم گفته می‌شود.» همچنین در صفحه 11 آن ذیل «درس شرعیات» درج شده است: «اصول دین؛ فروع دین (مخصوصاً ذکر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر)؛ تقسیمات اولیه ارث؛ مکاسب حلال و حرام.»


- دوست دارید صد یا دویست سال دیگر اینجا (دانشکده) چه شکلی باشد؟ یا خوب است به همین شکل حفظ شود؟

- زیبنده است که این مجموعه فرهنگی و تاریخی، با رعایت استانداردهای معماری و حفاظت آثار تاریخی به همین شکل امروزین حفظ شود. تا آنجا که اطلاع دارم این مجموعه به شماره 14665 در 16 اسفند 1384 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. هدف از این ثبت، حفظ هویت و اصالت آن است تا آیندگان هم این شکوه و تاریخ علم کشاورزی در ایران و علوم وابسته به آن را به تماشا بنشینند.


- نقش و جایگاه دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی در شهر کرج و استان البرز را چگونه توصیف می­ کنید؟

- به نظرم دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، یکی از عناصر اصلی و محوری توسعه شهر کرج و در پی آن استان البرز بوده است. علاوه بر آموزش، پژوهش و تربیت دانشجویان در رشته کشاورزی و دیگر رشته­ های هم­پیوند با آن، در رویدادهای مهم فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و... حضوری جدی و اثرگذار داشته است. همان­گونه که در 20 بهمن 1399 در میزگرد تحلیلی «نقش دانشکده کشاورزی در انقلاب اسلامی» عرض کردم، بر اساس مجموعه اسناد برجای مانده از سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک)، این دانشکده در رویدادهای مربوط به انقلاب اسلامی حضور موثری داشته است.


- با توجه به مجال کوتاه این گفت­ و ­گو، می ­توانید به فرازهایی از مبارزات استادان، دانشجویان و کارکنان دانشکده در دوران انقلاب اسلامی اشاره کنید؟

- دانشکده کشاورزی با توجه به موقعیت مهم و قابل توجه­ اش در شهر کرج و نزدیکی­ اش به مدارس فارابی و دهخدا، مساجد جامع و اعظم و امامزاده حسن، یکی از کانون­ های اصلی مبارزاتی علیه حکومت پهلوی بود. در بین دانش ­آموختگان دانشکده کشاورزی، می­ توان به استادان و دانشجویان مبارز (مثل دکتر منصور عطایی از نیروهای ملی مخالف حکومت پهلوی و محمد حنیف ­نژاد از دانشجویان مبارز نزدیک به جبهه ملی و نهضت آزادی) و برخی کارگزاران حکومت پهلوی (مثل امیر اسدالله علم نخست­ وزیر حکومت پهلوی در سال ­های 1341 و 1342) اشاره کرد که اهمیت تقابل­ های سیاسی و مذهبی در آن را دو چندان می­ کرد. ردّ پای سه نوع جریان مبارزاتی اسلامی، ملی و اشتراکی در دانشکده قابل شناسایی است. سندی وجود دارد که نشان­ دهنده دیدار دانشجویان مبارز دانشکده با امام خمینی در سال 1342 پیش از وقوع قیام 15خرداد است. در 16 خرداد 1342 هم گروهی از دانشجویان علیه حکومت پهلوی تظاهرات کردند و خواستار آزادی امام خمینی شدند. براساس گزارش­ های ساواک، در 10 و 24 تیر 1342 هم فضای دانشکده ملتهب بوده و مخفیانه اعلامیه­ های اعتراضی در آن پخش می­شد. همچنین دانشجویان سیاسی دانشکده کشاورزی کرج با روحانیون مبارز و آگاه آن سال­ ها همانند آیت­ الله سید محمود طالقانی، شهید سید عبدالکریم هاشمی ­نژاد و علامه محمدتقی جعفری ارتباط گرمی داشتند و از آنها برای سخنرانی در دانشکده دعوت می­ کردند. آنها با مهندس مهدی بازرگان هم ارتباط داشتند.


- در آن سال­ های مبارزه، چه تشکّل­ها و گروه­ های سیاسی در دانشکده فعال بودند؟

- برخی استادان و دانشجویان یا کارمندان دانشکده با گروه­ها و تشکّل ­هایی همچون انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران، سازمان مجاهدین خلق ایران (اولیه)، جبهه ملی ایران، نهضت آزادی ایران، سازمان چریک­ های فدایی خلق، حزب توده ایران و سازمان ملی دانشگاهیان مرتبط بودند و به تبع آن در مبارزه با حکومت پهلوی، بینش و کنش آن گروه ­های سیاسی را به فضای دانشکده می ­کشاندند.


- «سازمان ملی دانشگاهیان» چگونه تشکلّی بود، سیاسی بود یا صنفی؟

- از شیوه ­های مبارزاتی استادان، دانشجویان و کارکنان دانشکده کشاورزی می­ توان به برپایی تظاهرات، تکبیرهای شبانه، فعالیت­ های هنری مثل اجرای تئاتر و نمایش فیلم، اعتصاب غذا، پخش اعلامیه و برگزاری نمایشگاه و تحصن اشاره کرد. دانشجویان این دانشکده بودند که برای نخستین بار، تکبیرهای شبانه را در کرج رواج دادند. تحصن استادان دانشکده­ های کشاورزی و منابع طبیعی را هم می­ توان به تحصن صغیر (یک روزه) و تحصن کبیر (25 روزه) تقسیم کرد. تحصن یک روزه در 7 آبان 1357 برگزار شد و تحصن 25 روزه از 29 آذر شروع شد و تا   23 دی 1357 ادامه پیدا کرد. در واقع، «سازمان ملی دانشگاهیان» در آن دو تحصن، فعال بود.


- درباره تحصن کبیر، اسنادی برجای مانده است؟

- در این باره علاوه بر تعدادی اسناد، کتابی 338 صفحه­ ای به قلم آقای مهندس سید محمدکاظم نایینی از استادان حاضر در تحصن برجای مانده که در سال 1391 به همت آقای سید جواد میرسلیمی (آل طاهر) با عنوان «از تحصن تا بازگشایی» به چاپ رسیده است. در این تحصن 25 روزه از 2200 مدرس دانشگاه تهران، 71 نفر شرکت کردند که 25 نفر از کرج بودند، 15 نفر از دانشکده کشاورزی و 10 نفر از دانشکده منابع طبیعی. از استادان حاضر در آن اعتراض سیاسی به حکومت پهلوی می­ توان به دکتر عباسعلی زالی، دکتر جمشید خیرابی، دکتر عزیز خرازی پاکدل، دکتر حسین حبیبی کاسب و خانم دکتر پوران سلیمانی اشاره کرد. روحانیون مبارز تهران، جمعیت حقوق­دانان ایران، کمیته همبستگی اعضای وزارت امور خارجه، سازمان تحقیقات زمین­ شناسی و معدنی، جامعه اصناف گمرک، سندیکای مشترک کارکنان صنعت نفت و جبهه ملی ایران از حامیان این تحصن بودند. آیت ­الله طالقانی هم در نوزدهمین روز تحصن، با استادان انقلابی دیدار و گفت­ و­ گو کردند.


- آیا دانشجویان مبارز دانشکده با مساجد شهر کرج هم در ارتباط بودند؟

- بله، پیوند عمیقی داشتند. به طور نمونه، بر اساس اسناد ساواک گروهی از دانشجویان در 23 اردیبهشت 1357 در مسجد اعظم کرج تجمع کردند. در آن مراسم سیاسی و مذهبی، سخنران مراسم دستگیر شد. در پایان این گفت ­و­ گو، پیشنهاد می­ کنم که کتاب و فیلم مستندی درباره مبارزات سیاسی و اجتماعی دانشکده­ های کشاورزی و منابع طبیعی کرج در سال ­های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تدوین و منتشر شود تا نسل جوان و دانشجویان با آن فعالیت­ ها و کارکردهای سیاسی و اجتماعی دانشکده هم آشنا شوند.


- منبع: جان جهان (فصلنامه فرهنگی - اجتماعی دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران)، سال اول، شماره 4، پاییز 1400، صفحه 6.

 

 

 


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  6:3 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

سریال «هزار دستان» به نویسندگی و کارگردانی شادروان علی حاتمی (درگذشت 1375)، به سفارش شبکه اول سیما بین سال‌های 1358تا 1366ساخته شد. مرحوم حاتمی دو فیلم سینمایی «کمیته مجازات» و «طهران روزگار نو» هم از آن بیرون کشید. این اثر تلویزیونی فاخر در سال 1397 به مناسبت «روز جهانی میراث دیداری و شنیداری»، در «فهرست حافظه جهانی یا میراث مستند جهانی یونسکو» به ثبت رسیده است. محور داستان‌ این سریال، برداشتی آزاد از کارنامه «کمیته مجازات» و چهره های سیاسی و مذهبی مرتبط با آن است. این تشکّل مخفی در شهریور 1295مقارن با حکومت آخرین پادشاه سلسله قاجاریه یعنی احمد شاه اقدام به ترور افرادی کردند که به نظرشان ایادی بیگانه و عامل فقر و بدبختی ایران و ایرانیان بودند. به خاطر دارم بیشتر مردم در دهه های شصت و هفتاد خورشیدی، جمعه ها غروب پای تلویزیون می نشستند تا هزاردستان را با شوق تماشا کنند. تیتراژ و موسیقی آغازین و پایانی سریال هم هنوز در گوشم طنین انداز است. چندی پیش در پیوند با «البرزپژوهی» به ذهنم خطور کرد که ربط البرزی این سریال تاریخی و به یادماندنی را شناسایی کنم؛ تا کنون موارد زیر را دریافتم:

 الف) سه بازیگر این سریال، البرزی هستند: 1. استاد عزت الله انتظامی (درگذشت 1397) در نقش «خان مظفر»، ریشه در شهر اشتهارد دارد؛ 2. استاد جعفر والی (درگذشت 1395) در نقش «رئیس نظمیه»، فرزند روستای ولیان ساوجبلاغ است؛ 3. اسماعیل محرابی (متولد 1323) در نقش «مامور سرشماری»، خاستگاهش روستای امیرنان طالقان است.

ب) موسیقی زیبای هزاردستان، حاصل هنرنمایی ماندگار شادروان «استاد مرتضی حنانه» موسیقیدان و آهنگساز نامدار ایرانی است که در 24مهر 1368بر اثر بیماری سرطان درگذشت و پیکرش در آرامستان امامزاده طاهر شهر کرج به خاک سپرده شد.

ج) استاد علی نصیریان (متولد 1313) نقش «ابوالفتح صحاف» را در این سریال بازی کرده که ترکیبی از شخصیت سه تن از اعضای اصلی کمیته مجازات یعنی «سرتیپ اسدالله خان ابوالفتح زاده»، «میرزا ابراهیم خان منشی زاده» و «محمد نظر خان مشکات الممالک» است. ابوالفتح زاده که از مهاجران قفقازی مشروطه خواه بود پس از فتح تهران، با حکم رئیس بلژیکی خزانه داری کل ایران، مامور مالیات ساوجبلاغ و شهریار شد اما به جهت بدرفتاری با رعایا برکنار شد. برخی منابع تبلیغ و گرایش او به بهائیت را در این عزل بی‌تاثیر نمی‌دانند. پس از شناسایی کمیته مجازات، ابوالفتح زاده به همراه منشی زاده محکوم به تبعید به شهر مرزی کلات نادری در خراسان شدند اما در میانه راه در امرداد 1297در 12کیلومتری سمنان هدف گلوله قرار گرفته و کشته شدند. مأموران حکومت قاجار در گزارش خود آورده اند که آنها قصد فرار داشتند.

د) استاد جمشید مشایخی (درگذشت 1398) در سریال هزار دستان به خوبی از پس نقش «رضا تفنگچی / خوشنویس» برآمده است. به گفته مرحوم علی حاتمی این نقش، ترکیبی از شخصیت خود کارگردان، میرزا محمدحسین سیفی قزوینی (درگذشت 1315) ملقب به عمادالکتاب، استاد میرزا محمدرضا کلهر کرمانشاهی (درگذشت 1271) و کریم دواتگر (درگذشت 1296) است. عمادالکتاب دایی مادر مرحوم حاج احمد صالحی (درگذشت 1381) بازرگان خوشنام و پرهیزگار تهران و بیروت در دهه پنجاه شمسی است که ریشه در «خاندان علمی و فرهنگی برغانی» دارد. احداث حسینیه کربلایی‌ها در تهران، تأمین هزینه چاپ کتاب «موسوعه البرغانی فی فقه‌ الشیعه» نوشته جدش آیت الله شیخ محمد صالح برغانی، کمک به بازسازی بخشی از بقعه امامزاده حسین و مسجد محمدخان بک قزوین از جمله اقدامات مرحوم حاج احمد (پدر دانشمند هسته ای استاد دکتر علی اکبر صالحی) به شمار می رود. مرحوم کلهر هم حق استادی بر تعدادی از خوشنویسان البرزی همانند سید مرتضی حسینی برغانی (درگذشت 1318) پدر استادان سید حسین و سید حسن میرخانی، استاد میرزا مرتضی نجم آبادی (درگذشت 1326) و استاد ابراهیم بوذری طالقانی (درگذشت 1365) دارد. استاد کلهر منش آزادی‌خواهانه ای داشت و از منتقدان حکومت قاجار به شمار می رفت. او از پیروان فکری آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی روحانی نواندیش و آزادی خواه صدر مشروطیت بود. وقتی استاد کلهر در  65 سالگی بر اثر بیماری وبا درگذشت، شیخ هادی بر او نماز گزارد و پیکرش را در آرامستان محله حسن آباد تهران به خاک سپرد.

-  منابع و پانوشت های این مقاله در دفتر روزنامه محفوظ است.

- حسین عسکری، «نسبت های البرزی هزاردستان»، روزنامه پیام آشنا، سال هشتم، شماره 2027، چهارشنبه 25 اسفند 1400، صفحه 3

 

 تصاویر مقاله در وب سایت روزنامه پیام آشنا

 

تصحیح و پوزش

جناب استاد دکتر علی اکبر صالحی پس از مطالعه مقاله فوق در 25 اسفند 1400، مرقوم کردند: «شادروان استاد عمادالکتاب، دایی مادر مرحوم حاج احمد صالحی پدر آقای دکتر هستند.» ضمن پوزش، این کاستی که پیش از این در برخی منابع مکتوب هم آمده است، اصلاح می گردد.

 


نوشته شده در  چهارشنبه 100/12/25ساعت  3:47 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

بازدید سه میلیونی از«ساوجبلاغ پژوهی» 

وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» را در 20 آبان 1386 با هدف انتشار و بررسی پژوهش های انجام شده درباره ساوجبلاغ تاریخی (شامل شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد استان البرز) راه اندازی کردم. البته چند سالی است، «ساوجبلاغ پژوهی» به «البرزپژوهی» تبدیل شده است. هم اکنون 1590 عنوان مطلب، در این رسانه مجازی منتشر شده است.   به توصیه یکی از دوستان، این وبلاگ را در 25 دی 1389 در «ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» به ثبت رساندم. خوشبختانه در چند روز اخیر، بازدیدهای این وبلاگ به سه میلیون رسیده است. بنا دارم در سال پیش رو، این وبلاگ را بیشتر به روز نگه دارم چون در برخی آثار مکتوب شامل کتاب، پایان نامه های دانشجویی و نشریات، به مطالب آن ارجاع داده شده است.

حسین عسکری - 19 اسفند 1400

__________________________


 

نسبت های البرزی سید مصلح

18 اسفند در تقویم ایران، روز بزرگداشت مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی (بیدارگر شرق و احیاگر اندیشه دینی در پایان سده سیزدهم و آغاز سده چهاردهم هجری قمری) نامیده شده است. به همین‌ مناسبت حدود 40 دقیقه از صفحه اینستاگرام البرزپژوهی درباره این مصلح مسلمان و پیوندش با استان البرز سخن گفتم. امیدوارم این تکاپوها در شناخت تاریخ استان البرز مفید باشد.

حسین عسکری -  18 اسفند 1400

 فایل این برنامه در آپارات

 فایل این برنامه در صفحه اینستاگرام البرزپژوهی

 

__________________________

 

روزنامه اقتصاد البرز، سال دوم، شماره 90، پنج شنبه 18 دی 1399، صفحه 8 



نوشته شده در  جمعه 100/12/20ساعت  1:47 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

آیت الله شیخ محمد صالح برغانی (درگذشت 1271ق) از فقیهان و مفسران نامدار روزگار قاجار است که ریشه در روستای برغان شهرستان ساوجبلاغ دارد. ایشان که در جنگ دوم ایران و روس (1241 - 1243ق) به لزوم جهاد علیه روس ها فتوا داده بود، به همراه گروهی از فقیهان از جمله استادش سید محمّد طباطبایی اصفهانی مشهور به سید مجاهد (درگذشت 1242ق) در جبهه جنگ حاضر شد. در آن جنگ ها، روس ها سپاه ایران را درهم شکسته و بسیاری از شهرهای شمالی ایران به اشغال روسیه تزاری درآمده بود. انگلستان نیز می رفت تا نفوذ خود را در سراسر جنوب ایران بگستراند. شیخ محمدصالح برغانی، به ناکارآمدی حکومت قاجاریه یورش آورد و فتوا داد که هرگونه جنگ و صلح و گفت و گو با دولت های خارجی، نیاز به اذن فقها دارد. این دیدگاه فقهی و تحمیل عهدنامه ننگین ترکمانچای، فتحعلی شاه قاجار (درگذشت 1250ق) را ناگزیر کرد که روحانیون طراز اول را به کاخ گلستان فراخواند... شیخ محمدصالح برغانی، بنیانگذار مدرسه صالحیه در سال های پیش از 1228ق در محله قُملاق شهر قزوین است. ایشان بیش از سیصد کتاب، رساله و حاشیه در شاخه های مختلف علوم اسلامی به ویژه در علوم قرآنی نوشته است. شیخ آقابزرگ تهرانی (درگذشت 1348ش) در کتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه، گروهی از عالمان شیعه که به علوم قرآنی اهتمام ورزیده اند و بیش از سه تفسیر بر قرآن کریم دارند را نام برده که یکی از آنان شیخ محمّدصالح برغانی با هفت اثر تفسیری است

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار روحانیون قزوین در 25آذر 1382 فرموده اند: «علمای بزرگ فراوانی از این شهر برخاسته اند؛ شهید ثالث مرحوم محمّدتقی برغانی و برادر او ملا محمّدصالح برغانی؛ فقهای مبارز، نه فقهای گوشه گیر، نه آدم های منزوی؛ مردانِ دین که به سرنوشت مردم می اندیشیدند؛ برای آنها مبارزه می کردند و جان خود را هم در این راه فدا می کردند... همین دو برادر بزرگواری که من امروز از آنها اسم آوردم جزء برجستگانند. آنها فقیه بودند. عده ای از روی خباثت و عناد نگذاشتند نام علمایی که در کار علمی خود انگیزه سیاسی هم داشتند، مطرح شود؛ این دو برادر از این قبیل بودند. اینها به پادشاه وقت گفته بودند حکومت تو باید تابع نظر ولی فقیه باشد... چند سال پیش چند جلد کتاب فقهی از مرحوم ملا [محمّد]صالح درآمد به نام موسوعه البرغانی؛ نمی دانم ادامه آن را چاپ نکردند؛ یا چاپ کردند اما برای ما نفرستادند. کتاب خیلی خوبی است.»


 -  منبع: علمای مجاهد استان البرز، نوشته حسین عسکری، کرج: نشر شاهدان البرز، 1397، صفحه 54.


نوشته شده در  جمعه 100/12/20ساعت  1:22 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]