یادگاری از جشن های نوروز در منطقه طالقان
سید احمد وکیلیان
ایرانیان قدیم سال را به دو قسمت کرده، هفت ماه را تابستان و پنج ماه را زمستان می دانسته اند. چنانچه در بندهش (باب 25 فقره 7) گوید: «از هر مزد روز در فروردین ماه تا انیرانروز در مهر ماه، هفت ماه تابستان است و از هرمزد روز در آبان ماه تا اسفند ماه انجام «پنجوه panjuh» پنج ماه زمستان است. در بعضی از روایت ها از جمله در فرگرد نخست و ندیداد اشاره شده است که زمستان ده ماه تابستان دو ماه بوده است.»
هر ماه از دوازده ماه را نیز به سی روز تقسیم می کردند که در مجموع سال به 360 روز تقسیم می شد و هر کدام از روزهای ماه را به نام یکی از «امشاسپندان» می خواندند مانند بهمن روز، اردیبهشت روز، هرمزد روز و .... اما از آنجا که سال خورشیدی 365 روز است در آخر هر سال، یعنی بعد از اتمام ماه اسفند پنج روز به آن می افزودند و آن پنج روز را پنجه، پنجوه، گاه، اندرگاه بهیزک و هیژک می نامیدند که در زبان تازی به «خمسه مسترقه» مشهور است.ادامه مطلب...
شش کتاب برای «طالقان پژوهی»
طالقان در باستان: آشنایی با اماکن باستانی طالقان
آشنایی با فرهنگ و تاریخ و مفاخر طالقان
فشندک به ضمیمه جغرافیای طالقان
روزی مردی برخاست
آثار تاریخی طالقان
کوچ
چکیده کتاب های فوقادامه مطلب...
روایت افسانه های طالقان در ژاپن
«شین تاکه هارا» استاد زبان فارسی دانشگاه اوزاکای ژاپن تعدادی از افسانه های طالقان را در کتاب «دایره المعارف افسانه های شرقی» به زبان ژاپنی منتشر می کند. «تاکه هارا» در سال 1383 به دعوت مجله فرهنگ و مردم به ایران آمد و با مهناز حدادی که در حال جمع آوری قصه های طالقان بود آشنا شد. او همچنین به منطقه طالقان سفر کرد و به قصه های اهالی طالقان گوش داد تا آنها را در کتابش روایت کند.
گردآوری «کهن واژه های وطنم» در طالقان به پایان رسید
پروژه گردآوری واژه های محلی منطقه طالقات به وسیله مصطفی حداد پس از هفت سال پژوهش با عنوان «کهن واژه های وطنم» به پایان رسید. این کتاب آخرین مراحل چاپ را می گذراند. از مصطفی حداد پیش از این کتابی با عنوان «زیدشت دروازه طالقان» منتشر شده است.
حدادی قصه های کهن منطقه طالقان را مکتوب می کند
«مهناز حدادی» قصه نویس طالقانی چهار سال است که در زمینه گردآوری افسانه ها و قصه های منطقه طالقان تلاش می کند. او در این باره می گوید: «هنگامی که هفت ساله بودم پدر بزرگم قصه هایی را روایت می کرد که تا مدتها در ذهنم می ماند. پدر بزرگم را زود از دست دادم اما قصه های او را بازنویسی کردم. از چهار سال پیش تصمیم گرفتم از خاله ناتنی پیرم کمک بگیرم تا قصه های خانواده ام را در طالقان جمع آوری کنم.» حدادی تا سال 1382 شش قصه را با گویش طالقانی نوشت و کتاب «چهره» را با هزینه خود درباره فرهنگ دو روستای طالقان به چاپ رساند. .
باید به فکر ادای افکار طالقانی بود
حجت الاسلام والمسلمین «ابوذر بیدار» با انتقاد از محدود شدن ادای دین به طالقانی به نامگذاری یک خیابان به نام او گفت: «طالقانی محبوب جوانان، اهل تسنن و شیعیان، چپ، راست و حتی سلطنت طلبان و سلایق گوناگون بود.» به گزارش خبرگزاری مهر، همرزم آیت الله طالقانی شامگاه پنج شنبه 19 شهریور 1388 در مراسم بزرگداشت سی امین سالگرد ارتحال این عالم بزرگوار در زادگاه وی در بخش طالقان شهرستان ساوجبلاغ اظهار داشت: «مرحوم طالقانی دردی در دل داشت و آن درد بیپناهان بود، آنها که با امید به او میدانستند وی حرفشان را میشنود به سراغش میآمدند.
حجت الاسلام بیدار افزود: «وی با ویژگی های منحصر به فردی که داشت همه اقشار مردم از جمله جوانان، شیعیان، اهل تسنن، چپ و راست و حتی سلطنت طلبان را مرید خود کرده بود.» مسوول دفتر وقت آیت الله طالقانی خاطرنشان کرد: «هنگام زندانی بودن ایشان چند نفر از افسران زندان قصر به خاطر ارادت به طالقانی از جایگاه عزل شده و به زندان افتادند.» وی ادامه داد: «جاذبه شخصیت این عالم بزرگوار همه را مجذوب میکرد و اگر دیگران تنها درباره ایشان شنیدهاند، اینجانب علاوه بر اینکه همرزم و مسئول دفتر وی بودهام، تمام سجایای اخلاقی وی را از نزدیک لمس کردم.» بیدار تاکید کرد: «طالقانی یک مجتهد، مفسر، واعظ و قرآن پژوه با قلبی مهربان بود که دنیا او را میشناسد و هنوز سراغ این پیشوای بزرگ را میگیرند.» ادامه مطلب...
خاندان های علمی ساوجبلاغ و طالقان در یک نگاه
آشنایی با خاندان های علمی: آل طالقانی (سادات) / آل طالقانی (غیر سادات) / آل حکمی / آل رفیعی / آل برغانی / آل شهید ثالث (شهیدی ) / آل صالحی / آل علوی شهید / آل حکمی / آل فشندی / آل نحوی / آل نجم آبادی.
شهرستان ساوجبلاغ واقع در غرب استان تهران در پنج قرن اخیر از جهت توجه به دانش و دیرپایی معرفت، کارنامه درخشانی دارد. در این میان نقش خاندان های علمی این شهرستان که خاستگاه علوم و معارف اسلامی بوده اند، بسیار مهم و اساسی جلوه می کند. در این نوشتار به معرفی کوتاه این خاندان ها که ریشه در منطقه ساوجبلاغ و طالقان دارند، پرداخته شده است:
- آل طالقانی (سادات): از خاندان های علم و ادب و مرجعیت شیعه در نجف اشرف که از نوادگان قاضی امیر سید جلال الدین حسینی هستند. قاضی در سال 935 قمری از روستای «اورازان» طالقان به نجف اشرف عزیمت کرد.(1) علامه علی اکبر دهخدا، سرسلسله این خاندان را سیدحسن معروف به میرحکیم پسر عبدالحسین می داند که از شاگردان مجلسی و ابن الوندی در کاظمین به شمار می رود.
برخی از رجال این خاندان عبارتند از: سیداحمد فرزند حسین بن سید حسن مشهور به میر حکیم طالقانی (متوفای 1208ق)؛ سید جعفر (متوفای 1277ق)؛ سید رضا (متوفای1280ق)؛ سید محمد (متوفای1346ق)؛ سید میرزا (متوفای1351ق)؛ (2) سید محمدحسن آل طالقانی از فضلای معاصر و منشی آقا بزرگ تهرانی صاحب کتاب «الذریعه» است. او کتابی با عنوان «غایه الامانی فی احوال الطالقانی» درباره این خاندان نگاشته است.(3) ادامه مطلب...
اشاره: نوشته زیر چکیده انگلیسی کتاب «روستای ایستا» تالیف حسین عسکری است که در بخش پایانی آن کتاب درج شده است. متن فارسی این چکیده در بخش مطالب پیشین این وب نوشت ذیل عنوان «منطقه طالقان» آمده است. ضمن درج این برگردان از مترجم کوشای آن آقای عادل نورزاده (فرهنگی و کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی) صمیمانه سپاسگزارم. کتاب روستای ایستا آخرین مراحل آماده سازی برای چاپ را می گذراند.
AHL-E-TAVAGHOF
(THOSE AGAINST CHANGE)
A Study on the Followers
of Mirza Sadegh Tabrizi in Taleghan
BY: HOSSEIN ASKARI
In an area called Teleghan – a suburb of Tehran Province – lives a Turkish- speaking tribe who mysteriously avoid the public; therefore, very people are allowed into their homes. Moreover, they avoid using any type of manifestations of modern civilization and technology. Thus, with this secluded and monastic life, they have had a number of rumors and eccentric remarks dispersed around them. Meanwhile, natives of Taleghan, unaware of their origin as well as their aims and principles, sometimes name this group as Followers of Esmaeil (Esmaelis) and of course occasionally consider them as “World-Relinquishing Dervishes” who eagerly await the emerging of their missing Imam Mahdi (the last Imam of Shiites).
As a matter of fact, this tribe are the followers of Ayatollah Mirza Sadegh Mojtahed Tabrizi who was one of the famous clerics living in the era of Constitutional Revolution (1905). Inspired by his religious ideas, this group has chosen to lead such a bizarre life within this age of modernity. They are thought to be a clan of Esna Ashari (twelve-Imam) Shiites, who have remained faithful to this ideology by following a traditionalist Islamic jurist (Faghih). Hence, "Ahl-e-Tavaghof" (Those against Changes) seems probably an appropriate title for such people.
Mirza Sadegh Tabrizi (died in 1922) is one of those Islamic jurists who put a good deal of emphasis both theoretically and practically on the methodology of absolute elimination of modernized thought as well as its achievements. Accordingly, until the end of his life, the cleric did give fatwas against any kind of the possible permission of the exploitation of technological tools and modern affairs. He believed that government, the legislator and executor of laws, belongs basically to God, then to His Prophet (Muhammad), and eventually to twelve Imams of Shiites. During the absence period of the twelfth Imam secular governments, in his opinion, are deemed as “usurpers” since they have already usurped the position of the Saints and more importantly of the divine governor. He also contended that the secular modern legislation system advocated by constitutionalists, despite its philosophy and principles, was in contradiction with Islamic Law (Fiqh). As a result, the first cannot be extracted from the content of the latter.
Based on these beliefs, the followers of Mirza Sadegh argue that this is now “the end of times”, which has begun since a century ago i.e., the period of Constitution. Hossein Gholi Ziaee (a current member of this group) would go to Taleghan before the Islamic Revolution (1979), as he believes he was in search of some special men from Taleghan who would, according to Islamic narratives and maxims, be well-known helpers of their last Imam. Nevertheless, when he found none of them, he decided to purchase some land there and then in order to establish a form of anticipation-based life for the appearance of their Imam. And so he did. they have been living in Taleghan, a quarter of Savojbolagh in the west of Tehran, since 1990.
The tribe under his guidance own no identification; therefore, they are not incorporated into the population census of Iran, nor do they exploit any tools of modern welfare equipment such as pipe water, gas, electricity, telephone, television, hygiene, education, coupon etc. In short, they enjoy an entirely traditional life spending their nights by the light of only a lantern, of course.
اشاره: نوشته زیر چکیده عربی کتاب «روستای ایستا» تالیف حسین عسکری است که در بخش پایانی آن کتاب درج است. متن فارسی این چکیده در بخش مطالب پیشین این وب نوشت ذیل عنوان «منطقه طالقان» آمده است. ضمن درج این برگردان از مترجم کوشای آن آقای صلاح عبید (مترجم عراقی مقیم شهر قم) صمیمانه سپاسگزارم. کتاب روستای ایستا آخرین مراحل آماده سازی برای چاپ را می گذراند.
أهل التوقّف
بحث عن أصحاب المیرزا صادق المجتهد التبریزی فی طالقان
فی مدینه طالقان التابعه لمحافظه طهران یقیم قوم ترکی بنحو عجیب، بعیدون عن الناس، و لا یسمحون لأحد منهم بالدخول إلی منازلهم و یتجنّبون أی نوع من مظاهر التحضّر و التقدّم التکنولوجی. و لهذا الطوق من العزله و الرهبانیه تناثرت حولهم شائعات و کلمات عجیبه؛ لانّ أهالی طالقان لایعرفون من أین قدموا؟ و ما هی متبنیاتهم المذهبیه و الفکریه؟ فینسبونهم حینا" إلی الإسماعیلیه، و حینا" آخر إلی الصوفیه عازفین عن الدنیا و یترقّبون ظهور الإمام المهدی آخر ائمه الشیعه علیه و علیهم السلام أجمعین و فی الحقیقه أنّ هذه الفرقه من أصحاب آیه ا... المیرزا صادق المجتهد التبریزی أحد رجال الدین المشهورین فی زمن الثوره الدستوریه، و هم یقتفون تعالیمه الدینیه و یعیشون هذه الحیاه العجیبه فی زمن تسود فیه التکنولوجیا الحدیثه، ثلّه من الشیعه الاثنی عشریه باقیه علی تقلید فقیه قدیم، و لعلّه من أجل ذلک أطلق علیهم اسم «أهل التوقّف».
و المیرزا صادق التبریزی (م 1351ق =1311ش) واحد من الفقهاء الذین یؤکّدون بشدّه و بنحو نظری و عملی علی أسلوب الطرد المطلق للفکر التجدّدی و معطیاته، و قد أفتی بعدم جواز الاستفاده من الوسائل التکنولوجیه و الأمور المستحدثه المتطوّره الی آخر عمره، و یعتقد أنّ الحکومه المشرّعه للقوانین المنفّذه لها لله تعالی، ثم لرسوله، وانتقل إلی الائمه الاثنی عشر علیهم السلام، و الحکومات العرفیه فی زمن غیبه إمام الشیعه الثانی عشر غاصبة للحکم؛ لأنّها اغتصبت مقام المعصوم و الحاکم الالهی. و یری کذلک أنّ تشریع النظام العرفی الجدید الذی دعا إلیه مؤیّدوا الثوره الدستوریه بجمیع أصوله و فلسفته یتعارض مع النظام الحقوقی و الفقهی الدینی بنحو أساسی، و لایمکن استخراج الأوّل من الثانی. و طبقا" لتلک التعالیم یعتقد أصحاب المیرزا صادق أنّ هذا العهد هو آخرالزمان، و شرع من بدایه عصر الثوره الدستوریه قبل قرن تقریبا". و قد نزح الزعیم الفعلی لأهل التوقف حسین قلی ضیائی إلی طالقان قبل أعوام من انتصار الثوره الإسلامیه فی ایران، و هو دائب البحث - کما یقول - عن الرجال الطالقانیین الذین أشارت إلیهم الروایات و الأحادیث الإسلامیه و یعدون من الأصحاب المعروفین للإمام المهدی علیه السلام، و لکنّه حینما لم یعثر علی أحد منهم اشتری عدّه أراض و عاش حیاه انتظار الموعود فی طالقان منذ سنه 1369ش. و الجماعه الذین یعیشون تحت قیادتة لایملکون جنسیه إیرانیه، و لا یحسبون من نفوس إیران، و لا یستخدمون وسائل الحیاه الترفیهیه الحدیثه من شبکات المیاه و الغاز و الکهرباء و الهاتف و الصحافه و التلفزیون و الخدمات الصحیه و التعلیمیه و بطاقات التموین و غیرها، إنّهم یعیشون حیاه تقلیدیه قدیمه من جمیع الجوانب، و یطوون ظلام اللیالی بنور الفوانیس.
چکیده کتاب روستای ایستا
vپژوهشی درباره پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی در منطقه طالقانvدر منطقه طالقان از توابع استان تهران طایفه ای ترک زبان زندگی می کنند که به نحو اسرارآمیزی از مردم فاصله می گیرند و کمتر کسی را به خانه خود راه می دهند. آنها از هر نوع مظاهر تمدن جدید و تکنولوژی دوری می کنند و با این عزلت گزینی و انتخاب زندگی رهبانی، هاله ای از شایعات و سخنان عجیب را در اطراف خود پراکنده اند. اهالی بومی طالقان که به درستی نمی دانند اینان از کجا آمده اند و چه مرام و مسلکی دارند، گاه آنان را اسماعیلی مذهب و زمانی دراویش ترک دنیا گفته قلمداد می کنند که در انتظار ظهور امام مهدی (آخرین پیشوای شیعیان ) می باشند.
در واقع این طایفه از پیروان آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی (از روحانیان مشهور دوره مشروطیت) هستند که با الهام از آرای دینی او چنین زندگی عجیبی را در زمانه تسلط مدرنیته سامان داده اند. آنان جمعی از شیعیان اثنا عشری هستند که به تقلید از یک فقیه سنتی باقی مانده اند. شاید به همین دلایل عنوان «اهل توقف» نام مناسبی برای آنان باشد. میرزا صادق تبریزی (متوفی 1311خورشیدی) از جمله فقیهانی است که تأکید فراوانی به صورت نظری و عملی بر روش «طرد مطلق اندیشه تجدد و دستاوردهایش» داشت و تا پایان عمر به عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا می داد. از نظر او حکومت که قانونگذار و مجری قانون است از آن خداوند است و سپس رسول او و آنگاه به دوازده امام مذهب تشیع انتقال یافته است. در دوره غیبت امام دوازدهم شیعیان، حکومت های عرفی، غاصب به شمار می روند چرا که غاصب مقام معصوم و حاکم الهی می باشند. او همچنین بر این باور بود که نظام قانونگذاری جدید و عرفی مورد نظر مشروطه خواهان با تمام مبانی و فلسفه اش به طور اساسی و بنیادین با نظام حقوقی و فقهی دینی در تعارض است و اولی نمی تواند از درون دومی استخراج شود. براساس همین آرا، پیروان میرزا صادق بر این نظر هستند که هم اکنون دوره آخرالزمان است و آن از عصر مشروطیت یعنی حدود یک قرن پیش آغاز شده است.
حسین قلی ضیایی (پیر فعلی اهل توقف) در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به هنگام جوانی به منطقه طالقان می آمد و به قول خودش در جست و جوی مردان طالقانی مورد نظر روایات و احادیث اسلامی بود که از یاران نامدار حضرت مهدی به شمار می روند؛ اما وقتی کسی را نیافت، خودش زمین هایی را خرید و از سال 1369 خورشیدی چنین زندگی موعودگرایانه ای را در منطقه طالقان (از توابع شهرستان ساوجبلاغ) پی ریزی کرد. قوم تحت سرپرستی او ، شناسنامه ندارند و جزء آمار جمعیت ایران به شمار نمی روند و از امکانات رفاهی جدید همانند آب لوله کشی، گاز، برق، تلفن، مطبوعات، تلویزیون، بهداشت، آموزش و پرورش، کوپن و ... استفاده نمی کنند. آنها زندگی کاملا" سنتی دارند و در روشنایی فانوس، شب را می گذرانند.