سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 


 

 

... مبادا حجتیه ای ها همه چیزمان را نابود کنند!

شامگاه شنبه  23 آذر 1398 به طرز عجیبی «سید مقداد نبوی رضوی» از اعضای انجمن حجتیه، در برنامه تلویزیونی «چراغ مطالعه» در شبکه چهارم سیما ظاهر شده و با ژست پژوهشگری و تاریخدانی، ضمن حمله غیر روشمند به جریان نواندیشی دینی موجود در جهان تشیّع، به آنان اتهام بابیگری زد و ایمان شیعی شان را زیر سوال برد. او در میان سخنان ناروای خود آیت الله شیخ هادی نجم آبادی و آیت الله سید محمود علایی طالقانی (دو فقیه نواندیش البرزی) را هم بی نصیب نگذاشت. البته کوروش علیانی (مجری برنامه) چندین بار در این گفت و گو، مقابل روش‌شناسی غلط، استدلال های ضعیف و آسمان - ریسمان کردن های غیر پژوهشی نبوی رضوی ایستاد و به او اعتراض کرد. در برنامه مذکور، جنبش مشروطه خواهی ایرانیان و مدارس جدید، از دستاوردهای بابیان دانسته شد؛ حتی دکتر علی شریعتی، مهندس مهدی بازرگان و میرزا حسن رشدیه تبریزی (بنیانگذار مدارس جدید در ایران) هم بابی پنداشته شدند (نگاه کنید به نمودار زیر که در صفحه 683 کتاب «اندیشه اصلاح دین در ایران» نوشته مقداد نبوی رضوی چاپ شده است).

این اتهامات ناروا، حرف‌های تازه‌ای نیست بلکه پیش از نبوی رضوی، افراد جهت داری چون تورج امینی (نویسنده بهایی مقیم کرج) بخشی از این اتهامات را در سایت های بهایی طرح کرده بودند. جالب توجه است که در روزگار ما، تِز و آنتی تز (بهاییت و انجمن حجتیه) در مقابله با جنبش مشروطیت و اندیشه اصلاح دینی با هم متحد و هم نظر شده اند. مصاحبه نبوی رضوی دانش آموخته مدرسه علوی تهران با مجله اندیشه پویا (شماره 48، دی و بهمن 1396) سندی محکم بر گرایش او  به انجمن حجتیه است. در صفحه 88 آن مجله، نبوی رضوی گفته است: «من ابایی ندارم که بگویم با انجمن حجتیه ارتباط دارم و نزد ایشان می‌روم. نام برخی بزرگان ایشان را که در زمینه تاریخ به من اطلاعاتی داده اند در این کتاب (اندیشه اصلاح دین در ایران) آورده ام و در پژوهش های بعدی نیز خواهم آورد.» همچنین او در نوشته هایش، با احترام و شیفتگی از شیخ محمود حلبی (بنیانگذار انجمن حجتیه) و دیگر چهره‌های مشهور انجمن یاد کرده است.

بی تردید چنگ انداختن به چهره درخشان بزرگانی چون نجم آبادی و طالقانی و خدشه در ایمان شیعی آنان نه تنها برای انجمن حجتیه محبوبیت و مشروعیتی دربرندارد؛ بلکه آنها را در حوزه‌های دین و دانش منفورتر خواهد کرد. این یادداشت را با توصیه ای از امام خمینی (ره) درباره خطر نفوذ انجمن حجتیه به پایان می برم. ایشان خطاب به فقهای شورای نگهبان قانون اساسی فرموده اند: «حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ای ها همه چیزتان را نابود کرده اند.»

حسین عسکری - 25 آذر 1398

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

نظر پروفسور سیف الدین نجم آبادی درباره میهمان انجمنی رسانه ملی 

 مطالب وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی درباره شیخ هادی نجم آبادی

 

نمودار فوق در صفحه 683 کتاب «اندیشه اصلاح دین در ایران» نوشته سید مقداد نبوی رضوی چاپ شده است 

 

 


نوشته شده در  دوشنبه 98/9/25ساعت  1:18 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

این ساختار حداقلی، معیوب و ناکارآمد!

همچنان چارت سازمانی فوق در «سامانه ارتباط مردم و دولت» متعلق به استانداری البرز قابل مشاهده است. نکته عجیب آن، استقرار «نمایندگی میراث فرهنگی» به جای «اداره میراث فرهنگی» در شهرستان کهن نظرآباد است. پیش از این گمان می کردم وجود ارزشمند محوطه باستانی ازبکی (نماد فرهنگی و تاریخی استان البرز) با پیشینه 9000 ساله و بیش از 50 اثر باستانی و تاریخی که تعدادی از آنها در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده، این حق حداقلی را برای نظرآبادی ها به وجود آورده باشد که میزبان یک اداره میراث فرهنگی باشند. بر همین مبنا، از مدیرکل محترم میراث فرهنگی استان البرز، فرماندار محترم نظرآباد و همچنین مسئول دفتر نمایندگی میراث فرهنگی در نظرآباد انتظار می رود، تشکیلات اداری میراث فرهنگی این شهرستان کهن را ارتقا دهند. بی تردید، سخن گفتن از ثبت جهانی محوطه باستانی ازبکی و توسعه گردشگری این قسمت از استان البرز، با این ساختار حداقلی، معیوب و ناکارآمد، ره به جایی نحواهد برد.

3 آذر 1398

حسین عسکری

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

یادداشت هایی درباره تخریب مسجد قدیمی نجم آباد در استان البرز



نوشته شده در  یکشنبه 98/9/3ساعت  9:14 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

نقد چپ گرایانه مقدم

عبدالله مقدم (درگذشت 1361) بنیانگذار کارخانجات نساجی مقدم در شهر نظرآباد واقع در استان البرز، در 6 اردیبهشت 1360 با شکایت جمعی از نیروهای انقلابی به اتهام ارتباط با ارکان حکومت پهلوی، توسط دادگاه انقلاب اسلامی کرج بازداشت و پس از مدتی با وثیقه 50 میلیون تومانی آزاد شد. اتهاماتی همچون دعوت از محمد رضا شاه جهت افتتاح کارخانجات نساجی و حمایت از کودتای 28 مرداد 1332 موجب بازداشت او شد. شاکیان او هم بیشتر نیروهای مذهبی و گروهی از جوانان نظرآبادی با گرایش چپ (کمونیستی) بودند. برخی بر این نظرند که ارتباط مقدم با افرادی همچون حاج مصطفی بازرگان (برادر مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر موقت) موجب رهایی او شد. البته آزادی مقدم از بازداشتگاه دادگاه انقلاب، همزمان مورد انتقاد نیروهای مذهبی و چپ قرار گرفت. در همین راستا، نشریه کار (13 خرداد 1360) ارگان سازمان چریکهای فدایی خلق (اکثریت) با نگاه چپ گرایانه، مقدم را مورد انتقاد قرار داد. بنده با نقد اشتراکی مقدم، موافق نیستم اما ضمن تحسین نسبی عملکرد او در حوزه محلی، عملکردش در سطح ملی را همچنان قابل نقد می دانم.

حسین عسکری -  20 آبان 1398

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

 

یادداشتی درباره تحول دیدگاه حسین عسکری درباره میرزا عبدالله مقدم

 

نشریه کار ارگان سازمان چریکهای فدایی خلق (اکثریت)، 13 خرداد 1360 

 



نوشته شده در  دوشنبه 98/8/20ساعت  5:13 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

یادگاری های فقیه البرزی در تهران

روز 29 مهر 1398 به دعوت استاد سید عباس میرخانی (نویسنده و شاعر البرزی) از دو تشکّل زیر مجموعه موقوفات علمی - فرهنگی آیت الله سید احمد میرخانی (فقیه و قرآن ‌پژوه البرزی)، یعنی «مکتب ولی عصر» و «مجمع فلاسفه ایران» در شهر تهران دیداری چند ساعته داشتم. روز حضورم در آن مجموعه، مقارن بود با بیست و ششمین سالگشت درگذشت آیت الله میرخانی؛ به این مناسبت، موفق شدم که سه فرزند اهل علم آیت الله را ببینم و ساعاتی با آنها به گفت وگو بنشینم. حجت الاسلام والمسلمین آقا سید حسین، آقای دکتر سید علی و خانم دکتر زهرا میرخانی که با دقت، همدلی و درایت مجموعه موقوفات آیت الله میرخانی را اداره می کنند. موقع برگشت هم هشت عنوان از آثار این فقیه فرهنگبان را هدیه گرفتم. در این دیدار با برکت، تالیف کتابی درباره «نام آوران خاندان علمی و فرهنگی میرخانی» را پیشنهاد دادم که مورد استقبال قرار گرفت. سادات میرخانی ریشه در استان البرز دارند. نیای این خاندان محترم، «میر محمدخان» است که آرامگاهش در دره میشانک شهرستان ساوجبلاغ واقع است .

اما در این مجال می خواهم درباره یکی از یادگاری های متأخر آیت الله میرخانی بنویسم. مجمع فلاسفه ایران یکی از موسسات غیر دولتی مرتبط با مکتب ولی عصر و از موقوفات آیت الله میرخانی است. پیشینه مکتب ولی عصر به سال 1347 برمی‌گردد اما مجمع فلاسفه ایران با همراهی و حمایت فرزندان آیت الله و گروهی از استادان و پژوهشگران فلسفه در سال 1396 با هدف هم اندیشی درباره موضوعات مختلف علوم انسانی به ویژه حکمت و فلسفه تاسیس شده است. ساختمان مجمع در خیابان کارگر جنوبی شهر تهران، با زیربنای 2500 متر مربع و در 7 طبقه، دارای کتابخانه ای با حدود یکصد هزار جلد کتاب، اتاق ها و تالارهای مجزای گفتگو، سالن آمفی تئاتر و امکانات اقامتی ویژه میهمانان داخلی و خارجی است. این مجمع تشکّلی غیردولتی است که زیر نظر هیئت امنا اداره می‌شود.ایجاد بسترهای لازم و مناسب برای تعامل فکری، مفاهمه و هم افزایی دانشمندان و صاحب نظران علوم انسانی، هم اندیشی در مسایل علمی و فرهنگی و یافتن راهکارهای مناسب، ترویج عقلانیت فردی و اجتماعی در سطح جامعه ایرانی، شناساندن تحولات علوم انسانی به پژوهشگران دانشجویان و نسل جوان از جمله اهداف کلان مجمع فلاسفه ایران است.

32عنوان اثر چاپ شده و نشده در زمینه علوم اسلامی، تکمیل ساختمان مسجد ولی عصر تهران و تشکیل کتابخانه آن، تأسیس مکتب ولی عصر (موسسه آموزش عالی اسلامی برای بانوان در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با همکاری تنی چند از استادان حوزه و دانشگاه)، تأسیس موسسه صدوق جهت تعلیم و تربیت کودکان بی سرپرست در شهر ری، تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در شهر رودهن، تاسیس مجتمع‌های دینی و رفاهی شامل مسجد، گرمابه، مدرسه و... در روستاهای اطراف تهران، کرج و شهریار، فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغی و خارج کشور جهت تقویت شیعیان به ویژه در زمان امام موسی صدر در لبنان و کمک به احیای جلدهای پانزدهم و شانزدهم کتاب بحارالانوار و دوره بیست و چهار جلدی کتاب مرآت العقول نوشته علامه محمدباقر مجلسی، بخشی از یادگاری ها و تلاش های ماندگار آیت الله میرخانی به شمار می‌روند. آیت الله سید احمد میرخانی که ریشه در روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز دارد، در 29 مهر 1372 در شهر تهران درگذشته است. پدرش سیّد مصطفی حسینی برغانی (میرخانی) نماینده نخستین دوره مجلس شورای ملّی و برادرِ سیّد مرتضی حسینی برغانی (پدرِ استادان سید حسین و سید حسن میرخانی بنیانگذاران انجمن خوشنویسان ایران) است.

- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «یادگاری های فقیه البرزی در تهران»، روزنامه پیام آشنا، شماره 1491، شنبه 11 آبان 1398، صفحه 8.

 

 

 

زندگی نامه آیت الله میرخانی در خبرگزاری دانا

 

 یادداشت خبرگزاری ایسنا درباره یکی از یادگاری های علمی آیت الله سید احمد میرخانی

 

 

دکتر سید علی میرخانی فرزند آیت الله سید احمد میرخانی، مدیریت مجمع فلاسفه ایران را عهده دار است.

 

یکی از نشست های تخصصی مجمع فلاسفه ایران

 

از آثار آیت الله سید احمد میرخانی

 

مقاله حسین عسکری درباره آیت الله سید احمد میرخانی در ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات. این فقیه البرزی که ریشه در روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ دارد در 29 مهر 1372 درگذشته است.

مقاله فوق در وب سایت روزنامه اطلاعات


 


نوشته شده در  یکشنبه 98/8/12ساعت  3:47 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 



 

دیدار با غزلسرای تاریخ دان در تالیان البرز

حسین عسکری: روز چهارم آبان 1398 به اتفاق دوستان عزیزم آقایان دکتر محمد رضا حدادیان (باستان شناس) و داوود اسدی (مدیر جوان اداره کتابخانه های عمومی ساوجبلاغ) در روستای زیبای تالیان که خاستگاه خاندان علمی و فرهنگی میرخانی است، میهمان استاد عباس میرخانی (شاعر و پژوهشگر البرزی) بودم. دیدار از مسجد تاریخی روستای برغان و کتابخانه ارزشمند استاد و شنیدن خاطرات دست اول و مستند ایشان از چهره های علمی، فرهنگی و هنری ایران معاصر، لحظات خوش این دیدار نیمروزی را رقم زد. به هنگام بازگشت، حس خوشایندی داشتیم چون چند ساعتی از عالم متکثر سیاست جدا شده و سیری شیرین و مفید در سپهر فرهنگ و هنر ایران عزیز نصیبمان شده بود. مثنوی جناب مولانا به خط جادویی حضرت استاد سید حسن میرخانی (ره) هدیه و بهره معنوی بنده از این دیدار خاطره انگیز بود. استاد عباس میرخانی متولد سال 1325 خورشیدی در روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز است که از همان کودکی با خانواده اش در شهر تهران ساکن شده است. استاد میرخانی از شاعران غزلسرای معاصر ایران است. اشعارش بیشتر در سبک هندی و گاهی هم عراقی است. ایشان در انجمن های ادبی تهران نشو و نما یافته و تحصیلات عالی در رشته ادبیات و زبان فارسی دارد. مهربانی، تواضع، نظم، وسعت دید و شناخت قابل تحسین از تاریخ و ادبیات معاصر ایران از جمله ویژگی های این شاعر خوش قریحه البرزی است. در همان نخستین دیدار با استاد میرخانی در زمستان 1391 یکی از مجموعه اشعارش با عنوان «یادگار دفتر عمر» را به یادگار گرفتم. این کتاب در شمارگان سه هزار نسخه در سال 1376 به کوشش نشر نشانه در تهران منتشر شده است. «به یاد مذهب رندان» دیگر مجموعه اشعار استاد میرخانی است. نخستین غزل این کتاب را با هم زمزمه می کنیم و از خداوند کریم برای وجود نازنین استاد، سلامتی و بهروزی آرزومندیم.

 به نوبهار جوان می شود طبیعت پیر

تو نیز ای تن خاکی جوانی از سر گیر

دم بهار چو جان می دمد به پیکر خاک

بدین نوید تو هم جان تازه ای بپذیر

به جام باده فروشوی زنگ غم از دل

که جز به می غم هستی نمی رود ز ضمیر

چو رند مست غنیمت شمار فرصت وقت

«که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر»

بهار عمر نپاید کنون به شادی کوش

که در پی اند ترا رهزنان بهمن و تیر

گل مراد ز گلزار عمر کی چیند

هر آنکه گشت به جان در غم زمانه اسیر

مرا که دست فرو شسته ام ز هر دو جهان

ملامت همه عالم نمی کند تاثیر

به کفر و زندقه بدنام عالمی بودن

هزار مرتبه خوشتر که شهره در تزویر

 

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology 

 

ورودی مسجد تاریخی برغان، از راست: داوود اسدی، استاد عباس میرخانی، حسین عسکری، محمد رضا حدادیان


گفت و گو با استاد عباس میرخانی لحظات خوشی را برای ما رقم زد.

 

کتابخانه شخصی استاد عباس میرخانی از گنجینه های علمی و فرهنگی استان البرز است.

 

در این دیدار، آقای داوود اسدی (مدیر اداره کتابخانه های عمومی ساوجبلاغ) درباره دسترسی پژوهشگران و نویسندگان شهرستان به منابع ارزشمند و کمیاب کتابخانه استاد عباس میرخانی، پیشنهادهای خوبی را طرح کرد.

 

گلگشتی پاییزی در باغ استاد عباس میرخانی در کنار رودخانه برغان. این باغ زیبا و کتابخانه اش، میزبان بسیاری از چهره های علمی، فرهنگی و هنری کشورمان بوده است.

 

 


نوشته شده در  سه شنبه 98/8/7ساعت  12:13 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

حسین عسکری پژوهشگر تاریخ و فرهنگ استان البرز گفت: «یافته های باستان شناسی مربوط به هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح، از محوطه باستانی ازبکی به دست آمده است. در این محوطه آثار و معماری از هزاره هفتم پیش از میلاد تا دوره ایلخانیان وجود دارد.» نظرآباد یکی از شهرستان های شش گانه استان البرز است. این شهرستان حدود 587 کیلومتر مربع وسعت دارد و طبق آخرین سرشماری سال 95، 152 هزار در این  شهرستان سکونت دارند. برنامه «سلام صبح بخیر» رادیو ایران در بخش ایرانیار با حسین عسگری در خصوص این منطقه و جاذبه های گردشگری آن گفت و گو کرده است. برنامه سلام صبح بخیر رادیو ایران شنبه تا چهارشنبه هر هفته ساعت 6:35 از رادیو ایران پخش می شود.

دریافت فایل صوتی گفت و گوی فوق



نوشته شده در  جمعه 98/8/3ساعت  7:38 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند

در بهار 1384 از غرفه مشترک انجمن شاعران ایران و دفتر شعر جوان در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، کتابچه ای در قطع خشتی با عنوان «اندوهیاد شاعر سحرزاد» هدیه گرفتم. کتابچه ای که دارای اشعار و یادداشت های سوگناک گروهی از دوستان و آشنایان شاعر و نویسنده نامی روزگار ما یعنی استاد دکتر سید حسن حسینی (1335 - 1383ش) است. 

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند  

سخت دلبسته این ایل و تبارم چه کنم

این سومین بیت از غزلی از شادروان دکتر حسینی با عنوان «تبار عاشقان» است که در پشت جلد کتابچه مورد اشاره، منتشر شده است. این بیت پر احساس و چهره جذاب این شاعر شوریده، در آن سال ها مرا به یاد شادروان جلال آل احمد میانداخت. چندی پیش کتاب «گنجشک و جبرئیل» این سید فرزانه را می‌خواندم؛ کتابی لاغر اما والا که میزبان عاشورایی های دکتر سید حسن حسینی بین سالهای 1363تا 1364شاست. نمی‌دانم چرا تصوری بدون دلیل در ذهنم نشسته بود که این سید حتماً نسبتی با سید جلال الدین سادات آل احمد مشهور به جلال آل احمد (شهادت 1348ش) دارد.برای اینکه این فرضیه البرزپژوهانه شب و روزم را یکی نکند و بیش از این آزارم ندهد با رجوع به فضاهای حقیقی و مجازی، زندگی نامه و کتاب های شادروان حسینی را زیر و رو کردم. با یافتن نیم صفحه ای از روزنامه جمهوری اسلامی (شماره 7167،شنبه 22فروردین 1383)و ستونی نسبتاً بلند در روزنامه همشهری (شماره 3341، یک شنبه 16 فروردین 1383) خیلی ذوق زده شدم چون در هر دو بریده روزنامه، واژه «طالقان» و «اورازان» از زبان دکتر حسینی جاری شده بود. روزنامه جمهوری اسلامی سیزده روز پس از مرگ خالق گنجشک و جبرئیل، یکی از آخرین گفت و گوهای سید را منتشر کرده و از زبان او نوشته است: «در محله‌های سلسبیل و هزار دستگاه نازی آباد و 21 متری کوکاکولا و در زندگی سخت و ساده پدری که از کودکی از اورازان طالقان بریده بود و به کارگری و کارمندی در کرج و تهران دلبسته بود، جایی برای نازپرورد تنعم شدن و با شاهنامه، مثنوی و دیوان خواجه پرورش یافتن و در نهایت فرهیخته شدن و فرنگ دیدن وجود نداشت.» محسن مومنی شریف هم هفت روز پس از مرگ دکتر حسینی در روزنامه همشهری نوشته است: «همه کسانی که جلسات بیدل شناسی او را دیدند تصدیق می کنند سید حسن حسینی خیلی عمیق بود. گاهی در شرح واژه ای علاوه بر ادبیات فارسی از ادبیات عرب، انگلیسی و حتی ترکی شاهد مثال می‌آورد. روزی پرسیدم: استاد شما مگر ترک هستید که به این خوبی ترکی حرف می‌زنید؟ گفت: نه من متولد تهرانم و اصالتاً طالقانی! و بعد تعریف کرد در نوجوانی و جوانی در هیئت عزاداری ترک ها شرکت می کرده و ترکی را از آنان یاد گرفته و درست مانند خودشان حرف می زند!» با مطالعه این دو منبع مکتوب، حس آدم هایی را داشتم که کشف بزرگی کرده اند. بلافاصله شیرینی این کشف البرزپژوهانه یعنی انتساب دکتر سید حسن حسینی به روستای اورازان طالقان و به قول سادات، پسرعمو بودنِ ایشان با مرحوم جلال آل احمد را با چند تن از دوستان اهل قلم از جمله اسماعیل آل احمد و خسرو عباسی در میان گذاشتم. هردو شگفت زده شده و از سند این انتساب پرسیدند.

روستای اورازان از توابع شهرستان طالقان واقع در استان البرز بیشتر به دو دلیلِ وجود جلال آل احمد و تک‌نگاری او از خاستگاهش با عنوان «اورازان»، در ردیف شناخته شده ترین روستاهای ایران است. البته این روستا از این پس در پژوهش ‌های البرزشناسانه، خاستگاه دکتر سید حسن حسینی هم است. روستایی در 19 کیلومتری شهر طالقان که کهن‌ترین سفالینه های به دست آمده از آن متعلق به هزاره های اول و دوم پیش از میلاد مسیح است. این روستای هدفِ گردشگری، میزبان بقعه امامزادگان سید علاءالدین و سید شرف الدین (اجداد سادات اورازان) است. همان دو سید شریف که نسبشان به امام پنجم شیعیان حضرت محمد باقر علیه السلام می رسد. روستایی که وقف اولاد ذکور و از این جهت به «روستای سادات» مشهور است؛ چون زمین ها، باغات و خانه ‌های آن در بین فرزندان پسر دست به دست می‌شود و هیچ غیر سیدی در آنجا مالک نیست. دکتر سید حسن حسینی خیلی عمر نکرد 48 سال که چیزی نیست اما با انتشار مجموعه اشعار فاخر و پژوهش‌های ادبی عمیق و دقیق، مشارکت در تأسیس حوزه اندیشه و هنر اسلامی (حوزه هنری فعلی) و دفتر شعر جوان، تدریس و شاگردپروری در دانشگاه ‌های الزهرا و آزاد اسلامی و برگزاری جلسات بیدل شناسی، او را به یکی از استوانه‌ های ادبیات آیینی و انقلاب اسلامی تبدیل کرد. رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در پیام تسلیت خود به مناسبت کوچ دردناک دکتر سید حسن حسینی در 9 فروردین 1383، از او به عنوان «انسان فرزانه و آزاداندیش و یکی از نمونه های برجسته امروز و از امیدان آینده شعر و ادب فارسی» یاد کردند. با توجه به خاستگاه البرزی این شاعر نامی، بر حوزه هنری، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل کتابخانه های عمومی، شورای فرهنگ عمومی و صدا و سیمای استان البرز واجب است که با برگزاری محافل و نشست‌ های ادبی و فرهنگی، نامگذاری یکی از معابر عمومی استان و سرایت زندگی نامه او به فیلم ها، نشریات و کتاب های حوزه البرزشناسی به ویژه «کتاب درسی استان شناسی»، با افتخار از این سید فرزانه و عدالتخواه تجلیل به عمل آورده و اندیشه و شعر ایشان را به البرزنشینان به ویژه جوانان معرفی کنند.

شاهد مرگ غم‌انگیز بهارم، چه کنم؟

ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم؟

نیست از هیچ طرف راه برون‌شد ز شبم

زلف‌افشان تو گردیده حصارم چه کنم؟

از ازل، ایل و تبارم همه عاشق بودند

سخت دلبسته‌ این ایل و تبارم چه کنم؟

من کزین فاصله غارت‌شده‌ی چشم توام

چون به دیدار تو افتد سروکارم چه کنم؟

یک‌به‌یک با مژه‌هایت دل من مشغول است

میله‌های قفسم را نشمارم چه کنم؟

منابع: اندوهیاد شاعر سحرزاد، کاری از انجمن شاعران ایران و دفتر شعر جوان، صفحات مختلف؛ روزنامه همشهری، ش 3341، ص 10؛ روزنامه جمهوری اسلامی، ش 7167، ص 11؛ ناصر پازوکی طرودی، آثار تاریخی طالقان، ص 400؛ تحقیقات میدانی نگارنده.

- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند: جستاری درباره نسب البرزی استاد دکتر سید حسن حسینی»، ماهنامه قاف البرز، سال اول، ش 3، مهر 1398، ص 6.


 

استاد دکتر سید حسن حسینی (شاعر نامی معاصر) ریشه در روستای اورازان از توابع شهرستان طالقان دارد

 _____________________________________


بازتاب مقاله فوق

آقای دکتر احسان الله شکراللهی مدیر مرکز تحقیقات زبان فارسی دهلی نو که از فرزندان فرهیخته استان البرز و شهرستان طالقان است، در دوم آبان 1398 پس از مطالعه یادداشتم درباره نسب البرزی استاد سید حسن حسینی (شاعر نامی) با لطف فراوان این گونه ابراز نظر کرده اند: «سلام بر آقای دکتر عسکری عزیز سرباز سرفراز پاسبانی از مرزهای البرزِ باشکوه، آرشی که داشته‌های ما را به ما برمی‌گرداند. در این باره چیزکی شنیده بودم. خیلی خوشحالم که تحقیق شما مهر تائید زد بر این شنیده‌ها. اتفاقاً چندی پیش از استاد امیرخانی شنیدم که گفته بودند طالقانی‌ها در بسیاری زمینه‌های هنری سرآمدند، اما در هنر شعر که هنر اصلی ایران است، چندان حرفی برای گفتن ندارند. حالا این کشف شما البرز را در این زمینه نیز سرفرازتر از گذشته نشان خواهد داد. به نوبه خود از شما بسیار ممنونم که سرمایه‌های فرهنگی، اجتماعی و نمادین ما را به ما می‌نمایانید و این بزرگترین خدمتی است که برای تقویت حس وطن‌دوستی و هویت‌یابی می‌شود برای جوانان این مرز و بوم انجام داد. کارتان بسامان و جانتان سلامت باد!»

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 


نوشته شده در  پنج شنبه 98/8/2ساعت  10:33 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

امروز از طریق یکی از دوستان اهل قلم مطلع شدم که بر اثر بارندگی دیروز، بخشی از سقف مسجد تاریخی نجم آباد از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز فرو ریخته است. این مسجد متعلق به دوره قاجار است و براساس پژوهش های تاریخی، برخی علمای خاندان علمی و فرهنگی نجم آبادی همانند آیت الله شیخ هادی نجم آبادی (روحانی نواندیش و قرآن پژوه عقل گرای روزگار قاجار) و ملا ابراهیم نجم آبادی (حکیم صدرایی دوره قاجار) در آن نماز گزارده اند. این اثر در سوم خرداد 1386 به شماره 19166 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. از دست اندرکاران میراث فرهنگی استان البرز و شهرستان نظرآباد انتظار می رود که ضمن جلوگیری از تخریب بیشتر این اثر مذهبی - فرهنگی، نسبت به میزان آسیب آن در رسانه های جمعی اطلاع رسانی نمایند. چون تصویری از تخریب مسجد نداشتم، به ناچار عکسی از روند بازسازی مسجد در سال های پیش را منتشر می کنم. این عکس متعلق به آرشیو آقای علی عسکری است.

حسین عسکری - اول آبان 1398

 

 

تصاویر مسجد قدیمی نجم آباد متعلق به دوره قاجار، دوم  آبان 1398

 

 

خبر ایسنا درباره تخریب مسجد نجم آباد

 

 

کو چشمی که ببیند... 

یادداشت کوتاه دکتر حکمت اله ملاصالحی (استاد دانشگاه تهران و عضو هیئت امنای بنیاد ایرانشناسی) پس از رویت خبر ریزش سقف مسجد قدیمی نجم آباد در استان البرز

«سقف عالمی در حال فروریختن است و نمی بینیم. فروپاشی سقف یک مسجد نیست. سقف عالمی از سنت و میراث نبوی کهنی است که پی به پی فرو می ریزد و آوارشان بر سرمان فرو می بارد اما کو چشمی که ببیند و کو عقل و هوشی که احساس کند. ستون فقرات سنت و میراث کهنی است که بر اثر زلزله های سنگینی که از ارض تاریخ سر برمی کشد و جامعه و جهان بشری ما را در مقیاسی سیاره ای تکان می دهد و به لرزش درمی آورد و درهم می شکند و آثار و اثقالشان را بر سرمان فرو می بارد و بی آنکه احساس کنیم چه بر سرمان آمده است. خوشا به حال خفتگان!»

 ___________________________________


 

یادداشت دکتر محمدعلی نجم آبادی

(از نوادگان آیت الله شیخ هادی نجم آبادی)

چه بگویم واقعاً بعد از دیدن عکس ها.

اشکى به چشم و زخمى در درون

آهى چو اژدر پر کشد از اندرون

کاملاً فى البداهه بود. شما می دانید شروع آشنایى من با نجم آباد با آماده سازى برگزارى یکصدمین سال درگذشت جدم آیت الله حاج شیخ هادىنجم ا?بادى بود که با همت افرادى چون آقاى شهرام نجم ا?بادى و سایر دوستان در سال 1378 در مسجد بزرگ شهر جدید هشتگرد و نجم آباد از طرف اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ساوجبلاغ و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بسیار موفق برگزار شد؛ با سنخرانی هاى مدقن و پر محتواى افرادى چون مرحومین استاد علامه محمدتقی جعفرى و استاد علی دوانی و حقیر و... پس از آن، رفت و آمد من به نجم آباد محل تولد اجدادم بیشتر و بیشتر شد و منجر به آشنایى با دکتر حسین عسکرى و دیگر بزرگواران شد و مرحوم عمویم آیت الله حاج شیخ ابوالحسن نجم ا?بادى و دو فرزندشان در آرامستان بهشت زینب (س) به خاک سپرده شدند. گفتنى زیاد است همین بس که یادم می آید در این مسجد حضرت ابوالفضل (ع) بارها نماز خواندم و صحبت کردم. حال سقف این مسجد چند صد ساله فرو ریخت!؟ بسیار جاى تاسف دارد. جناب آقاى دکتر عسکرى، ان شاالله با پیگیرى مجدانه جنابعالى و دیگر مسئولین هرچه زودتر این آثارباستانى و مذهبی بهتر از قبل بازسازى شود. به امید آن روز.

 

 ___________________________________

 

نجم آباد من

یادداشت اسماعیل آل احمد (نویسنده و البرزپژوه) درباره مسجد قدیمی نجم آباد که سقفش فرو ریخت

داستان من و نجم آباد، داستانی عجیب است. گاه فکر می کنم آن قدر که من حرص این دیار را می خورم خود نجم آبادی ها هم نخورند. روستایی که هربار به انگیزه ای و کاری و سخنی و سفری رابطه ام با او تنگاتنگ تر می شود. مواردی از این رابطه تنگاتنگ را برای شما روایت می کنم.

الف)

سال ها پیش برای برگزاری کلاس های معارف تابستان با همکاری سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به این روستا رفتم. واسطه حضورم در این روستا پایگاه بسیج آن بود که دوستان عزیزم حاج اکبر روزبان و رضا ورزدار، آن را اداره می کردند. این درس ها و کلاس ها باعث شد تا با کسان بسیاری دوست شوم و به لطف خدا آن دوستی هم چنان ادامه دارد.

ب)

در مسیر نوشتن کتاب صداقت ساقی که به زندگی دانشمندان حوزوی نظرآباد می پردازد دوباره با نجم آباد هم آغوش شدم. بخش بزرگی از این کتاب به عزیزان دانشمندی اختصاص دارد که از این روستای زرخیز برخاسته اند.

پ)

مسجد قدیمی حضرت اباالفضل علیه السلام این روستا را هم هربار که می دیدم کامم تلخ می شد. مسجدی که سقف آن فرو ریخته بود. به قدری این وضعیت آزارم می داد که با دوست باستان شناسم آقای ابوطالب پیشگاه پور مشورت کردم تا معماری را که از پس چنین بناهایی برمی آید معرفی کند. ایشان هم آقای محمد ملاحسینی را معرفی کردند. او کارشناس ارشد معماری بود. با هم قرار گذاشتیم تا در بعدازظهر یک روز ماه مبارک رمضان با هم دیدار کنیم. آقای ملاحسینی با پدر ارجمندشان به نجم آباد آمدند و مسجد را دیدند. ایشان نمی توانست قدمت پانصدساله مسجد را بپذیرد اما به قدمت آن اعتراف داشت. با هم فضای بالا و پایین و اطراف مسجد را ورانداز کردیم. من، پیشنهاد کردم خاک سنگین تل انبار شده بر بام نیمه گنبدی مسجد را برداریم تا سقف آن سبک شود بعد آن را ایزوگام کنیم اما آقای ملاحسینی بر آن بود که روی این بام به ارتفاع یک متر، خاک وجود دارد و ممکن است با برداشتن آن سقف تکان بخورد پس بهتر است دوستان به همان سبک موجود در ساختمان، ابتدا آجرهای سقف را بنشانند سپس با استفاده از یک آدم وارد، سقف را مثل اولش کاهگل کنند. اصرار من برای افطار آقای ملاحسینی و پدر ارجمندشان در نظرآباد به جایی نرسید و آنان راهی تهران شدند. دوستان عزیز نجم آبادی هم دست به کار شدند تا منطق راه گشای حرکت جهادی و آتش به اختیار را در تعمیر مسجد اجرا کنند. پس از مدتی کار را به همان صورت که آقای ملاحسینی پیشنهاد کرده بود انجام دادند و آیین پرفیض دعای ندبه را در مسجد شروع کردند. چند هفته ای هم افتخار سخنرانی آن آیین با من بود. این تصور دوست داشتنی با من بود تا این که دیروز یکی از دوستانم مرا از وضعیت اسفناک مسجد آگاه کرد. من هم بر خود فرض دانستم تا در این باره چیزی بنویسم. درباره مسجد حضرت اباالفضل علیه السلام. درباره نجم آباد من.


 ___________________________________


مسجد قاجاری نجم آباد: یک سپاس و یک گله! 

پس از اطلاع رسانی و اعتراض گروهی از فعالان فرهنگی نسبت به تخریب مسجد قدیمی نجم آباد (از آثار ملی ایران) بر اثر غفلت ها و بارش های اخیر، مهندس صادقلو فرماندار جدید نظرآباد با فراخواندن مسئولین مربوطه، در روز پنج شنبه دوم آبان 1398 در محل مسجد قاجاری نجم آباد حضور یافته و موضوع را از نزدیک بررسی و تصمیماتی را در این راستا اتخاذ کردند. از ایشان و تدابیرش سپاسگزاریم. اما گله فعالان فرهنگی از برخی مسئولین مربوطه، همچنان باقی است چون به جای پاسخ گویی بهنگام به هشدارها، ضمن سلب مسئولیت از خود، بسان کارآگاهان به دنبال منبع خبر رسانه ها بودند و خود را پشت مفاهیم نخ نمایی چون ایجاد تشنج و تضعیف دولت، مخفی کردند. این مدیران؟! آگاهی داشته باشند که مقوله فرهنگ و میراث فرهنگی متعلق به وزارت میراث فرهنگی نیست بلکه سرمایه ملی است. از دیگر سو، نهادهای مدنی (تشکل های غیر دولتی) و فعالان فرهنگی برای دولت و دولتیان تهدید نیستند بلکه فرصت های بی جیره و مواجب عرصه فرهنگ هستند...

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافری است رنجیدن

حسین عسکری - 3 آبان 1398

 

 ___________________________________

 

توضیحات اداره میراث فرهنگی و گردشگری درباره تخریب مسجد نجم آباد  

 

پرونده‌ ثبتِ اثر در فهرستِ آثارِ ملی ایران

نام ثبتی: مسجد قدیمی حضرت ابوالفضل || قدمت: قرن 13ه.ق || شماره ثبت: 19166 || تاریخ ثبت: 1386/03/03 || نشانی: استان البرز، شهرستان نظرآباد، دهستان نجم آباد، روستای نجم آباد، بعد از میدان شهید آزاد رنجیر.


- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology



نوشته شده در  پنج شنبه 98/8/2ساعت  10:16 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

حکایت پول نیست حکایت معرفت است

استاد سید حسن میرخانی (درگذشت 1369ش) مشهور به سراج الکتاب و متخلص به بنده، خوشنویس، شاعر و عارف نامدار البرزی است که ریشه در روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ دارد. ایشان به همراه پدرش استاد سید مرتضی حسینی برغانی و برادرش استاد سید حسین میرخانی، بنیانگذار سبکی منحصر به فرد در قلم نستعلیق ایرانی است. سبکی که با تاسیس انجمن خوشنویسان ایران، فراگیر و ماندگار شده است. درباره هنرمندانگی و شاعرانگی استاد میرخانی، صفحه ها می توان نوشت. در این مجال کوتاه، می خواهم به یک جنبه کمتر شناخته شده استاد اشاره کنم. آن هم دستگیری از فقیران و محتاجان که نیاز ضروری امروز ما هم هست. همان گونه که در قطعه خوشنویسی زیر عکس استاد آمده "تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن"؛ گزارش های فراوانی از شاگردان و مردم عادی ثبت شده که این منش مستمر استاد میرخانی را ثابت می کند. از شاگردان محتاج، هزینه آموزش خط نمی گرفت بلکه به آنان پول توجیبی هم می داد. حکایت، حکایت پول نیست حکایت معرفت است. همین ویژگی ها از او شخصیتی ساخته بود که علیرغم تعلق خاطرش به سلسله های متعارف عرفانی، فقرا و سالکین به خدمتش می رسیدند و خوشه های معرفت و عرفان برمی چیدند. امروز صبح در ماهنامه ادبستان (شماره 24، آذر 1370) قطعه ای به خط استاد میرخانی دیدم که هنوز مست آن هستم   :

چنان بساط تجمل بچین در این عالم

که دست و پا نکنی گم به وقت برچیدن

حسین عسکری -اول آبان 1398

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 


نوشته شده در  پنج شنبه 98/8/2ساعت  10:13 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

21 مهر روز خوشنویسی و 21 تا 27 مهر هفته خوشنویسی ایرانی است. این مناسبت به همت استاد غلامحسین امیرخانی چهره ماندگار هنر ایران که ریشه در استان البرز دارد در تقویم فرهنگی و هنری کشور عزیزمان ثبت شده است. این روز و هفته ارجمند، مجالی است که متصدیان انجمن خوشنویسان و دیگر نهادهای فرهنگی استان البرز برای گسترش این هنر قدسی چاره اندیشی کنند و در تبیین نقش استان البرز در تعالی هنر خوشنویسی ایران کوشا باشند. چند روز پیش دیداری با استاد علی مهری رییس خوش ذوق انجمن خوشنویسان استان البرز داشتم. کتاب «تاریخ خوشنویسی در استان البرز» را به ایشان عرضه کردم، ظاهراً پسندیدند و قرار است زمینه چاپ آن را فراهم کنند. ضمن احترام به قزوین که عنوان «پایتخت خوشنویسی ایران» را به نام خود ثبت کرده باید گفت استان البرز «خاستگاه هنر خوشنویسی معاصر ایران» است. شناسایی حدود 250کاتب و خوشنویس از سده دهم هجری قمری تا کنون، نقش سه خوشنویس البرزی (استادان سید حسین و سید حسن میرخانی و ابراهیم بوذری طالقانی) در تاسیس انجمن خوشنویسان ایران و پیدایش سه سبک «کمال شکسته نستعلیق»، «برغانی» و «تلفیقی امیرخانی» دلایلی بر این ادعا است.  استان البرز قابلیت آن را دارد که مرکزیت خط های شکسته نستعلیق و نستعلیق را به نام خود ثبت کند. به مناسبت این روز و هفته، تصویر گواهی نامه بی نظیر استادی ارشد شادروان سید حسین میرخانی (ره) خوشنویس نامدار البرزی که در بهمن 1355به امضای وزیر فرهنگ و هنر وقت صادر شده است را تقدیم مخاطبان گرامی کانال البرزپژوهی می کنم و امیدوارم که سنت یادگیری و یاددهی این هنر گرامی در استان زیبایمان البرز همچنان پایدار و مستمر باشد.

 حسین عسکری - 21 مهر 1398

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology


نوشته شده در  دوشنبه 98/7/22ساعت  9:26 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]