سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مشاهیر شهرستان ساوجبلاغ در یک نگاه(2)

مفسران توانایی همچون

ـ سیدجعفر آل طالقانی: مفسر و حافظ کل قرآن کریم. ـ شیخ میرزا اسماعیل طالقانی: فقیه ، مفسر و حافظ کل قرآن کریم. ـ فراقی طالقانی: مفسر و حافظ کل قرآن کریم در دوره‌ی صفویه. ـ نظر علی طالقانی: از شاگردان شیخ مرتضی انصاری  و حافظ کل قرآن کریم. ـ ملا علی برغانی: صاحب تفسیر عرفانی «غنایم العارفین».ـ حاج حسن بیگلری فشندی: استاد توانای علوم قرآنی و مؤلف کتاب «سر البیان فی علم القرآن». ـ میرزا ابوتراب برغانی: صاحب تفسیر قرآن در 5 مجلد بزرگ. ـ محمدحسین گورانی: مترجم قرآن به سبک محشی به خواص سوره ها.

محدثان صادقی همچون

ـ ابوالحسن عباد طالقانی: محدث برجسته‌ی شیعی مذهب. ـ ابوسهل طالقانی: از محدثان شافعی مذهب قرن سوم هجری قمری ، مدفون در بغداد. ـ ابو نصر طالقانی: از محدثان ثقه‌ی عامه در اوایل قرن چهارم هجری. ـ ابو عبدالله طالقانی صوفی: از محدثان قرن پنجم هجری. ـ حیدر بن شعیب طالقانی: از محدثان قرن چهارم. ـ محمد بن ابراهیم طالقانی: از مشایخ روایت مرحوم شیخ صدوق.

عارفان پرشوری همچون

ـ سیدمیرزا محمد صالحی: از شاگردان عارف مرحوم آقا جمال خوانساری. ـ مولی تقی دیزانی: از عرفای قرن سیزدهم. ـ شیخ خلیل الله طالقانی: از بزرگان عرفا و صوفیه در دوره‌ی صفویه. ـ صادق عنقا: از عرفای قرن اخیر و قطب سلسله اویسیه. ـ عاقلدی طالقانی: از عرفای عصر صفویه. ـ علی بن صالح طالقانی معروف به شیخ ابری: از عرفای برجسته که به حضور حضرت امام موسی کاظم (ع) رسید . ـ سیدقریش ذهبی: از اقطاب سلسله‌ی عرفانی ذهبیه. ـ سیدمهدی  نقیب السادات: از عرفای معاصر.

                                                                  

ـ محمدعلی فشندی: از عرفای معاصر و تشرف یافتگان به محضر امام مهدی(عج).

مبارزان نواندیشی همچون

ـ سیدجلال آل احمد: از مصلحان و مبارزان علیه استیلای غربزدگی در ایران. ـ میرزا ابراهیم معارف: مبارز و آزادیخواه عصر مشروطیت. ـ آیت الله سید ابوالحسن گلیردی: از مبارزان عصر مشروطیت و مؤسس اتحادیه‌ی طالقانیها (پدر آیت الله سیدمحمود طالقانی ). ـ دکتر ابراهیم حشمت: از رهبران نهضت جنگل و همرزم میرزا کوچک خان. ـ دکتر علی اصغر حشمت: از مبارزان عصر مشروطیت و از اعضای برجسته‌ی اتحادیه‌ی طالقانیها. ـ سید محمدتقی آل احمد: مبارز و مصلح دینی که در شهر مدینه به دست عوامل فرقه وهابیت به شهادت رسید . ـ ابراهیم کیایی: از مبارزان معروف نهضت جنگل.ـ آیت الله شیخ نصر الله آل شهید : مبارز مجاهد در نهضت تحریم تنباکو. ـ شیخ احمد آل فشندی : رهبر انقلابیون مشروطه خواه قزوین. ـ سلیمان خان افشار: رئیس ایل افشار ساوجبلاغ و سرکوب کننده‌ی شورش یاغیان در عصر قاجاریه. ـ شیخ علی اکبر مرجانی: از مشروطه خواهان مشروعه همراه شیخ فضل الله نوری. ـ ملا علی سوهانی: ابلاغ کننده نامه‌ی میرزای شیرازی به مردم در واقعه‌ی تحریم تنباکو. ـ شیخ آقا هرنجی: از مبارزان علیه استبداد رضا شاهی. ـ خدابخش اوانکی : پیک نهضت جنگل. ـ میرزا ابراهیم کرکبودی: از شهدای انقلاب مشروطیت. ـ نورالله نوروزی: دیپلمات ساوجبلاغی که در سال 1377 به‌دست طالبان در مزار شریف (افغانستان) به شهادت رسید.

پزشکان حاذقی همچون

ـ دکتر تقی شریعتمدار: از اساتید برجسته‌ی پزشکی ایران. ـ دکتر صحت طباطبایی: از پزشکان حاذق. ـ دکتر یحیی پویا: پزشک محقق و عضو انجمن خون شناسان فرانسه. ـ دکتر محمد رضا طالقانی: از متخصصان برجسته‌ی قلب و عروق در ایران. ـ میرزا مهدی مرجانی: از طبیبان برجسته‌ی طالقان. ـ دکتر ناصر مسیح: جراح قلب فیدل کاسترو (رهبر کوبا). ـ دکتر اسماعیل مصباح نجم الملک: جراح زبردست قلب.

فیزیکدانان و منجمان پر تلاشی همچون

ـ دکتر ابوالقاسم غفاری: همکار و دستیار آلبرت اینشتین. ـ مصباح نجم الملک: منجم و صاحب تقویم. ـ شروان فشندی: صاحب مدال طلای مسابقات دانش آموزی جهانی فیزیک در سال 1378.

بانوان نامداری همچون

ـ بانو نور جهان مرجانی: از زنان خوشنویس اواخر قرن سیزدهم. ـ ام کلثوم برغانی: از زنان فقیه و محدثه‌ی عصر خویش و صاحب کتاب «تفسیر سوره فاتحه».ـ طاهره قره العین: از زنان مجتهده و شاعره‌ی عصر ناصرالدین شاه قاجار و یکی از چهره های اصلی جریان شیخیه. ـ ربابه برغانی: از زنان سخنور و مجتهده‌ی قرن سیزدهم. ـ بانو میرزاماه شرف برغانی: متصدی نامه نگاریهای همسر فتحعلی شاه قاجار و استاد خط شکسته. ـ بنت صاحب بن عباد طالقانی: از زنان دانشمند شیعی در قرن چهارم هجری قمری. ـ خدیجه سلطان خانم برغانی: از اساتید زن حوزه‌ی علمیه‌ی قزوین در قرن سیزدهم. ـ صدیقه خانم برغانی: از زنان مجتهده و حافظ قرآن کریم که در آغاز جنگ جهانی اوّل برای بیرون راندن عثمانی‌ها از شهر مقدس کربلا و حمایت از قیام میرزا محمد تقی شیرازی (رهبر نهضت استقلال‌طلبی عراق) ، «گروه زنان» را تشکیل داد.

... و اما درباره میهمان سبز ساوجبلاغ

 بی گمان استاد محمدرضا شجریان یکی از برجسته ترین چهره های موسیقی ایرانی است . او در روزهایی از سال 1377 که شهرستان ساوجبلاغ به برکت بهار ، رنگی تازه به خود گرفته بود ؛ در سفر به یکی از روستاهای جنوب شهرستان تصمیم گرفت که همنشینی با طبیعت را در این منطقه‌ی سبز تجربه کند . استاد شجریان پس از گذشت یکسال ـ در مهر 1378ـ به طور غیر منتظره پیشنهاد فرمانداری مبنی بر برگزاری کنسرت موسیقی به نفع دانش آموزان مستمند را پذیرفت. در این کنسرت که پنج شب متوالی در شهر هشتگرد و با استقبال کم نظیر علاقمندان برگزار شد؛ استاد برای نخستین بار با فرزندش «همایون» آواز خواند. در سال 1379 برنامه‌ی این کنسرت در قالب کاستی به نام «آهنگ ‌وفا» منتشر گردید. استاد شجریان در پایان این برنامه‌ی موسیقی طی گفت و گویی کوتاه با یکی از خبرنگاران گفت:«برگزاری این کنسرت از خاطرات به یاد ماندنی من است».

           

   به نقل از : کتابشناسی ساوجبلاغ ،صص17-24 .
نوشته شده در  پنج شنبه 87/3/30ساعت  11:13 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

مشاهیر شهرستان ساوجبلاغ در یک نگاه(1)

در سپهر فرهنگی شهرستان ساوجبلاغ می توان از حدود250 عالم و هنرمند نام برد که معروف ترین آنها عبارتنداز:

فقیهان پاک سیرتی همچون

ـ آیت الله سیدمحمود طالقانی: یکی از منادیان برجسته‌ی مردم سالاری دینی در انقلاب اسلامی ایران. ـ آیت الله شیخ مرتضی دیزانی : فقیه عارف و استاد حوزه‌ی علمیه‌ی نجف اشرف ، کسی که علامه محمدتقی جعفری به شاگردی او افتخار می کرد. ـ آیت الله شیخ محمدتقی برغانی (شهید ثالث): از فقهای برجسته‌ی قرن سیزدهم هجری قمری و مؤلف مجموعه‌ی 24 جلدی «منهج الاجتهاد».ـ آیت الله ملا محمدصالح برغانی: مؤسس مدرسه‌ی علمیه‌ی صالحیه‌ی قزوین و صاحب 300 عنوان کتاب، رساله و حاشیه در فقه و دیگر علوم اسلامی ؛ کسی که بارها شجاعانه در حضور فتحعلی شاه قاجار مسئله‌ی ولایت فقها را مطرح کرد. ـ آیت الله شیخ مسیح طالقانی: از فقهای برجسته قرن اخیر. ـ ملا ابراهیم جزنی: فقیه و حاکم شرع طالقان و ساوجبلاغ در عصر کریم خان زند.

فیلسوفان و متکلمان روشن ضمیری همچون

ـ آیت الله سیدابوالحسن رفیعی طالقانی: استادحکمت‌وفلسفه‌ی امام خمینی. ـ ملا نعیمای طالقانی : فیلسوف برجسته‌ی دوره‌ی صفویه و حافظ کتب ارزشمند شیعی در حمله‌ی افغان ها به اصفهان. ـ آقا حکمی طالقانی: احیاگر فلسفه‌ی صدرایی در قرن سیزدهم. ـ آیت الله محمد کاظم طالقانی: مدرس برجسته‌ی فلسفه‌ی اسلامی در قرن یازدهم.

                                                                                                         

 

ـ شیخ محمد تقی فرشته: از اساتید فلسفه‌ی اسلامی در قرن سیزدهم. ـ شیخ علی میرزایی: فیلسوف هم عصر ناصر الدین شاه قاجار. ـ میرزا عبدالنقی دیزانی : از حکما و فلاسفه‌ی مشاء. ـ دکتر حکمت الله ملاصالحی: استاد دانشگاه تهران و پایه گذار دانش فلسفه باستان شناسی.

 هنرمندان چیره دستی همچون

ـ ابراهیم بوذری: خوشنویس برجسته‌ی کتیبه‌ی آرامگاه سعدی و دروازه‌ قرآن شیراز. ـ پرویز کلانتری: از نقاشان معاصر و طراح یکی از تمبرهای منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد. ـ سیدجعفر امیری: خوشنویس توانا. ـ دبیر اعلم تقی بن محمد ساوجبلاغی: متصدی دیوان رسایل خاصه‌ی قاجار. ـ غلامحسین درویش خان: از اساتید برجسته‌ی موسیقی ایران ، پیش درآمد موسیقی ایرانی از ابتکارات اوست. ـ درویش عبدالمجید طالقانی: کسی که خط شکسته نستعلیق را به کمال رساند. ـ صنیع همایون مرجانی : منبت کار و قلمدان ساز معروف دوره‌ی قاجار.

                                                                                                          

 

ـ علی آقا حسینی: خوشنویس و از شاگردان معروف عماد الکتاب. ـ غلامحسین امیر خانی : رئیس سابق انجمن خوشنویسان ایران. ـ سیدحسن و سیدحسین میرخانی: بنیانگذاران انجمن خوشنویسان ایران. ـ جمشید امینی: از شاگردان کمال الملک و مبتکر رشته‌ی نقاشی ـ قالی در ایران.ـ دکتر عنایت الله شهیدی: تعزیه شناس برجسته‌ی ایران ، تحقیق او با نام «پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی»  به عنوان بهترین پژوهش فرهنگی سال 1379 کشور برنده‌ی جایزه شد و نمایندگی یونسکو در ایران آن را چاپ کرد. ـ بهروز (مهدی) فلاحت پور: از فیلمبرداران مجموعه‌ی مستند روایت فتح ، که به هنگام فیلمبرداری در جنوب لبنان مظلومانه به شهادت رسید. ـ محمد رضا ریاضی منفرد: از تعزیه گردانهای معروف ایران. ـ سیدمرتضی برغانی : از شاگردان معروف مرحوم کلهر. ـ زین العابدین طالقانی: از اساتید خط نسخ در قرن 12 هجری قمری. ـ حاجی بارک الله یا حاجی خان طالقانی: از شبیه خوانان معروف و خوانندگان بنام تهران در دوره محمد علی شاه و احمد شاه و اوایل پهلوی. ـ حاجی محمدتقی فشندی: از تعزیه خوانان برجسته‌ی ایران. ـ رضا معروف به قاضی برغانی: از تعزیه خوانان برجسته‌ی ایران. ـ سیدآقای تالیانی: از تعزیه خوانان برجسته‌ی ایران. ـ علی اکبر معروف به اهل عزا: از تعزیه خوانان تکیه‌ی دولت در اواخر عهد ناصری و در دوره‌ی مظفرالدین شاه قاجار. ـ میرزا علی جان دیزانی: خوشنویس و کاتب قرآن کریم با خط زرین.

ادیبان و شاعران صاحب ذوقی همچون

ـ آقا سید احمد معروف به صغیر: از ادبای معاصر. ـ جهان بخش ذوقی معروف به ناظم الشعرا: از شاعران توانای مرثیه. ـ میرزا حسن طالقانی: از محققان و نویسندگان کتاب «نامه‌ی دانشوران ناصری».ـ ملا رضی طالقانی: شاعر توانا. ـ غافل طالقانی: از شعرای دوره‌ی صفویه. ـ سید محمدحسن آل طالقانی: شاعر و مدیر مجله‌ی معارف در نجف اشرف. ـ ملا علی بابا مهرانی: از شعرا و ادبای عصر زندیه. ـ ملا علی راجی دیزانی: از شاعران مرثیه.

 

 

ـ دکتر زین الدین کیایی نژاد: شاعر معاصر. ـ دکتر سیدحسن حسینی: شاعر ، نویسنده و محقق اورازانی که در اوایل فروردین 1383 در 48 سالگی درگذشت . آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب طی پیام تسلیتی از او به عنوان «انسان فرزانه و آزاد اندیش و یکی از نمونه های برجسته‌ی امروز و از امیدان آینده‌ی شعر و ادب فارسی» یاد کرد . سیدمحمد خاتمی (رئیس جمهوری وقت) نیز او را «ستاره‌ی درخشان ادب ، هنر ، دانش و دین» نامید. ـ الله بدشت دنبلیدی: نویسنده‌ی کتاب دو عاشق حقیقی طالقانی ؛ عزیز و نگار. ـ حسن هنرمندی طالقانی: مترجم ، شاعر و دارای دکترای ادبیات فرانسه از دانشگاه سوربن(متولد1307خورشیدی).

 

                                                                                                          

 

به نقل از : کتابشناسی ساوجبلاغ ،صص17-24 .


نوشته شده در  سه شنبه 87/3/28ساعت  12:48 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

استاد سید حسین میرخانیاستاد غلامحسین امیرخانیپیوند تاریخی و

 ماندگار هنر

 خوشنویسی

با فرهنگ کهن ساوجبلاغ

با اندک دقت و جست و جو در سپهر فرهنگی ساوجبلاغ، به افتخاراتی بر می خوریم که روایتگر عمق نفوذ هنری دلنواز در لایه های مختلف تاریخی این شهرستان است. اگر بگوییم هنر خوشنویسی در ذات هر ساوجبلاغی،حضوری مداوم و مستمر داشته و دارد ، سخن به گزاف نگفته ایم. به دیگر سخن خوشنویسی همیشه با فرهنگ این خطه دیر پا گره ای مناسب و موزون خورده است و آهنگ قلم در گوش اینان نوایی آشنا است که «وجد».«شوق» و «جذبه» را به ارمغان می آورد. بدون شک هر ادعایی سندی می خواهد که با استناد بدان اثبات سخن نمود .در این راستا نگارنده این سطور به زوایایی از تاریخچه هنر خوشنویسی در  شهرستان ساوجبلاغ می پردازد که شرح تفصیلی و جامع آن ، مجال های مکتوب دیگری را تمنا می کند:

1- محراب های عشق و هنر در پای آبشار کرکبود:در ارتفاع 3613متری کوه های شمال شهرستان ساوجبلاغ و در نزدیکی روستای تاریخی کرکبود طالقان آبشاری قرار دارد که زمانی از ارتفاع بیست متری سر به صخره ها می ساییده. در کنار این آبشار زیبا ، خوشنویسان آن روزگار اتاقک هایی ساخته بودند که راه باریکی این غرفه ها را به هم پیوند می داده است. در این فضای چهار صد متر مربعی که صخره های عظیم و بلندی آن را احاطه کرده است، خوشنویسان شوریده سر در اواخر فصل بهار و همه تابستان با تدارک اندک طعامی در آنجا گرد آمده و به کتابت قرآن کریم می پرداختند. مکانی که طنین دلنواز آب با سماع دل انگیز قلم ها ، لحظات معنوی ماندگاری را رقم می زده است و حاصل این سلوک هنرمندانه قرآن هایی خطی و زیبا است که شهرت فراگیری در بین اهالی طالقان و ساوجبلاغ دارد.

2- درویش عبدالمجید ، رنگی جاودانه به خط شکسته نستعلیق بخشید:در 379 سال پیش یکی از نوابع هنر خوشنویسی ایران ، در روستای مهران طالقان چشم بر گشود و تنفس آغازید. وی خط شکسته- بهار نستعلیق- را که آخرین دستاورد ذوق خلاق هنرمندان خوشنویسی ایرانی به شمار می رود را رنگ جاودانه و جلا بخشید و آن خط را به کمال ، اوج و زیبایی نهایی خویش رساند. از انوار پر فروغ قلم درویش آثاری بصورت مرقع، قطعه، جنگ، شعر، کتابت دیوان بجای مانده است که دیوان حافظ ، گلشن راز، بوستان و کلیات سعدی در شمار بر جسته ترین آنها است. هم اکنون این آثار زینت بخش موزه های ایران و جهان می باشد. عمر کوتاه 35 ساله درویش فرصتی بود که با سر انگشتان توانا و کلک خیال انگیزش در خوشنویسی، عالمی را به تحیر وادارد. او در 20 سالگی خط نستعلیق را به نهایت کمال و پختگی از استاد کل مرحوم «میرعماد حسنی» تقلید می نمود. در تعریف و تمجید او گفته اند که مثل میرعماد می نوشته است. درویش در چنین شرایط کیفی قدم به وادی خط شکسته گذاشت و به همت و لیاقت و ذوق و مهارتی فوق العاده ، سر آمد استادانی شد که تا پیش از وی در نوشتن این خط شهرتی داشتند. او در سال 1185 هجری قمری در اصفهان به درود حیات گفته و در قبرستان «تخته فولاد» به خاک سپرده شد. این ابیات به آرامی نسیم بر سنگ آرامگاه درویش می وزد و زمزمه می شود:

حیف و صد حیف ز درویش مجید               که جوان رفت ز دنیا ناگاه

آن به انواع معارف عارف                            آن به اقسام حقایق آگاه

بی خطا خطه خط را سلطان           بی سخن کشور معنی را شاه

3- انجمن خوشنویسان ایران؛ یادگاری از دو سید خوشنویس برغانی:روستای تاریخی «برغان» حق بزرگی بر«هنر خوشنویسی» ایران زمین دارد. استاد سیدحسین و سیدحسن میرخانی دو سید خوش نگار برغانی هستند که «انجمن خوشنویسان ایران» حاصل سلوک زیبا و بارش صفای روح و جان شورانگیز این دو برادر عاشق پیشه است. استاد سیدحسین (1286-1361 خورشیدی) خوشنویسی را نزد پدر خود سیدمرتضی برغانی که از شاگردان بر جسته میرزا محمد رضا کلهر بود آموخت . در سال 1329مبادرت به تشکیل کلاس های آزاد خوشنویسی نمود که بعدها به انجمن خوشنویسان ایران تغییر نام داده و از سال 1345 به طور رسمی فعالیت خود را ادامه داد . او سه مرتبه قرآن کریم  را به خط زیبای خویش کتابت نمود که اخیرا" به زیور طبع آراسته شده است . از استاد سیدحسن (1291- 1369 خورشیدی) – بنیانگذار دیگر انجمن- 140کتاب از جمله کلیات سعدی ، حافظ، خمسه نظامی و ... به یادگار مانده است. از اهمیت خدمات ماندگار این دو هنرمند کوشا همین قدر بس که در حال حاضر بیش از 30 هزار هنرجوی خوشنویسی در انجمن خوشنویسان در سراسر ایران مشغول تعلیم این هنر زیبای اصیل و عرفانی هستند.

4- معروف ترین خوشنویس معاصر: استاد غلامحسین امیرخانی:مردی بلند و باریک با دست و انگشتان به غایت کشیده با رگ هایی برجسته، صبور، آرااثری از استاد امیر خانیم ، مهربان و معروف ترین خوشنویس معاصر که به واسطه نشانه نام با استادش مرحوم سیدحسین میرخانی، غریب ترها به ایشان می گویند: استاد غلامحسین میرخانی. استاد امیرخانی چند سالی است که وارد دهه هفتم زندگی شده اند(متولد 1318خورشیدی در منطقه طالقان). او در سال 1325 موفق به اخذ گواهینامه استادی گردید و از آن زمان جان و جوانی خویش بر سر مسئولیت نهاد ملی و عظیمی چون انجمن خوشنویسان آن هم در بحرانی ترین شرایط گذارد و نتیجه این مجاهده فرهنگی این است که امروزه نام استاد امیرخانی پیوند متناسبی با انجمن خورده که گویی لازم و ملزوم یکدیگرند ، اگر چه مسئولیت اجرایی هم در آن نداشته باشد. کتاب دیوان حافظ، ترکیب بند محتشم کاشانی، ترجیع بند هاتف اصفهانی، تضمین گلچین سعدی به خط نستعلیق از ثمرات حیرت در انوار قلم و انعطاف و همدلی وجود لطیف استاد است.

5- یادکردی از دیگر خوشنویسان و کاتبان خوش قریحه ساوجبلاغی: در شهرستان ساوجبلاغ ، خوشنویسان و کاتبان پاک سیرتی زیسته اند که نام یکایک آنها افتخاری عظیم برای ثبت در تاریخ هنر غنی ایران زمین می باشد. در این فرصت مغتنم از آنان یادی کرده و بر تجلی و سماع قلمشان ادای احترام می کنیم: ابراهیم بوذری (خوشنویس برجسته کتیبه آرامگاه سعدی و دروازه قرآن شیراز) ، سیدجعفر امیری معروف به امیرالادبا، علی آقا حسینی(از شاگردان عمادالکتاب) ، سیدمرتضی برغانی (از شاگردان مرحوم کلهر) مرتضی نجم آبادی ، زین العابدین طالقانی (از اساتید خط نسخ در قرن 12 هجری)، حسنعلی طالقانی (از اساتید خط نسخ در قرن 11 هجری)، خلیل طالقانی (از خوشنویسان عصر صفویه)، علی اکبر نویزی (کاتب قرآن کریم) ، عبدالکریم طالقانی (از خوشنویسان قرن 13 هجری) ،علی طالقانی (از خوشنویسان قرن 13 هجری) ، موسی طالقانی (از اساتید خط نسخ در قرن 11 هجری)، محمدحسین گورانی (کاتب قرآن در اواسط قرن13 هجری)، میرزا مهدی مرجانی(پزشک و خوشنویس)، محمدرحیم (کاتب قرآن 7 x11 سانتیمتری در سال 1210 هجری قمری) ، بانو  نورجهان مرجانی(خوشنویس و کاتب قرآن) ، نورالله طالقانی (از خوشنویسان خط نسخ در قرن 11 هجری قمری)، محمد بن یاراحمد و محمدیوسف طالقانی (از خوشنویسان خط نستعلیق در قرن 11 هجری)، فرج الله یوسف طالقانی (کاتب قرآن)، نجم الدین حسینی (کاتب قرآن)، هدایت الله سوهانی (کاتب قرآن)، ملا محمدسعید فشندکی (خوشنویسی که قرآن مکتوب به دست خود را در سال 1297 هجری قمری به عنوان مهریه همسرش شهربانو قرار داد که او نیز آن را وقف کرد)، میرزا لطف الله جمشیدیان (خوشنویس شکسته و نستعلیق ، گویند ایشان هر وقت از کار کشاورزی که با بیل و کلنگ بود، فارغ می شد. قبل از اینکه به غذا خوردن بپردازد قلم بدست می گرفت و چند سطری می نوشت تا دستش با قلم بیگانه نشود)، میرزا یوسف مهرانی (خوشنویس خط شکسته و نستعلیق کتب مراثی اهل بیت علیه السلام ) .

     باید دانست که خوشنویسان ساوجبلاغی در نوشتن کتابها و بخصوص قرآن کریم همت فراوانی داشته اند به گونه ای که امروزه با توجه به فهرست های نسخ خطی در کتابخانه های بزرگ در می یابیم که بیشتر کاتبان این کتابها از شهرستان ساوجبلاغ مخصوصا" بخش طالقان بوده اند ، خاصه آنکه  باید بدانیم تمامی این آثار و کتابهایی که به دست کاتبان ساوجبلاغی نوشته می شده ، اغلب آثاری  ارزشمند در علوم مختلف اعم از فقه، حدیث، فلسفه و حکمت، طب، ریاضیات، ادبیات و تاریخ است. با یک جست و جوی مختصر حداقل یکصد کاتب توانا را بر مبنای پیش گفته می توان شناسایی کرد که در نوع خود کم نظیر است.

   


نوشته شده در  سه شنبه 87/3/7ساعت  9:5 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

درنگی در زندگی،زمانه، اندیشه ها و آرمان های سه روشنفکر دینی

طالقانی --------  نجم آبادی --------  آل احمد

   طالقانی نجم آبادی آل احمد

 جنبش بیدارگری و اصلاح طلبانه به مفهوم ایجاد تحول و حرکت در میان ملل به خواب رفته مسلمان، از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری در ایران ، هندوستان ، بین النهرین، مصر و سودان آشکار شد. از علل آغاز این جنبش اصلاح و احیا در جهان اسلام می توان به آشنایی با تمدن غرب، شکست ایران قاجاری از روسیه تزاری، توسعه چاپ و انتشار و... اشاره کرد. شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد  (واقع در غرب استان تهران ) در صدو پنجاه سال اخیر سه شخصیت نامور در سپهر فرهنگی خویش پرورانده است که هر سه از مبارزان ، مصلحان و احیاگران اندیشه دینی و مردم سالاری بوده اند. آیت الله سیدمحمود طالقانی و جلال آل احمد از منطقه کوهستانی طالقان واقع در شمال شهرستان ساوجبلاغ و آیت الله شیخ هادی نجم آبادی از  منطقه دشت نظرآباد واقع در جنوب ساوجبلاغ برخاسته اند. با این توضیح  که طالقانی و نجم آبادی از روشن فکران دینی حوزه علمیه و آل احمد از روشن فکران دانشگاهی است. در این نوشتار کوشیده شده است نگاهی گذرا به زندگی ، زمانه ، اندیشه ها و آرمان های این سه نواندیش دینی انداخته شود. بدون شک پرداخت کامل به مشرب و اندیشه های این بزرگان، نیازمند مجال های مکتوب دیگری است:

• آیت الله طالقانی (1289-1358 خورشیدی) : مبدع اندیشه حکومت مردم سالارانه دینی

طالقانی را به جرأت می توان یکی از مبدعان و مبتکران اندیشه حکومت دمکراتیک دینی به شمار آورد. درخشش کم نظیر او در دو میدان «جهاد» و «روشنگری» بر کسی پوشیده نیست. او در جبهه دینی تا حصول به اجتهاد از کوشش بازنایستاد تا به راز و رمز مسائل دینی پی ببرد و غوامض را بر خود آسان نماید و در دنیای سیاست درس اولی را که آموخت، مبارزه با طاغوت ، استبداد و خودکامگی بود. او در قسمتی از پاورقی کتاب  «تنبیه الامه» آیت الله نایینی می نوسید:«چاره،کندن ریشه ناپاک شاه پرستی است». طالقانی پس از برچیده شدن سفره استبداد و تمامیت خواهی رژیم پهلوی وارد فاز دیگری شد و آن هم پرداختن به اندیشه حکومت مردم سالاری دینی بود.او «تحجر» و «التقاط» را به خوبی می شناخت و نخستین دغدغه اش در تاسیس نظام  جمهوری اسلامی ایران این بود که مبادا این نظام به سآزادیمت «تحجر» و «التقاط» بلغزد که در آن صورت «جمهوریت» و همچنین «اسلامیت» نظام مورد خدشه قرار خواهد گرفت. مرحوم طالقانی از همان آغاز با تکاپو در قلمرو اندیشه دینی ، مطالعات قرآن پژوهی را محور اصلی فعالیت خویش قرار داد. او در تفسیر قرآن از سبک و روش خاصی استفاده می کرد که در کتاب «پرتوی از قرآن» تجلی یافته است. این تفسیر نوین که مبتنی بر قرائت و تفسیر انسان مدار و رحمانی از قرآن است ، در خوانننده بینش و بصیرت اسلامی عمیقی ایجاد می کند که حرکت آفرین است و از این جهت با تفاسیر کلاسیک دیگر تفاوت دارد. به همین دلیل «پرتوی از قرآن» در دوران پیش از انقلاب اسلامی یکی از منابع اصلی مورد استفاده در آموزش دینی جریانات و سازمان های اسلامی مبارز در داخل و خارج از کشور بود. طالقانی در بیان اندیشه دینی ، تنگ نظر و متعصب نبود. او اهمیت پیرایش ، بازسازی و بازنگری در معرفت دینی را کاملا" درک کرده بود و در موارد مختلف آن را با صراحت تمام بیان می کرد. به طور نمونه ، او موارد نه گانه «زکات» را که در فقه سنتی ذکر شده است را مورد بازخوانی قرار داده و بر این نظر بود که قرآن کریم موارد مصرف زکات را بیان نکرده بلکه فقط وجوب اصل زکات را مورد تأکید قرار داده است. بر همین مبنا او  بر این عقیده بود که در جوامع صنعتی و نیمه صنعتی عصر حاضر این موارد می تواند تغییر کند. مشارکت فراگیر مردم با تشکیل «شوراها» نیز از ابتکارات و اصول مورد تأکید طالقانی در قانون اساسی است. او بر این نظر بود که اصل شورا مهم تر از نتیجه شورا است یعنی اگر به صورت شورایی کار کردیم و شکست خوردیم بهتر است تا با سیستم فردی و به صورت استبدادی عمل کنیم و پیروز شویم. از دیگر ویژگیهای طالقانی می توان به «آزادی،مدارا،نگاه فرامکانی و فرازمانی به مسایل ، استقلال رأی و نظر و روشن بینی در اندیشه دینی و سیاسی،ارتباط صمیمی با جریان نوگرای دانشگاهی، آزادی بیان برای مخالف در جامعه اسلامی» اشاره کرد.

• آیت الله شیخ هادی نجم آبادی (1250-1320قمری):مدافع عقلانیت دینی

نجم آبادی یکی از فراهم کنندگان زمینه های بیداری ایرانیان در آستانه جنبش مشروطیت به شمار می رود. حلقه شاگردان نجم آبادی همچون «آیت الله طباطبایی، دهخدا،علامه قزوینی،میرزا جهانگیر خان شیرازی و...» که از رهبران جنبش مشروطیت ایران به شمار می روند ، خوی آزادیخواهی و استبداد ستیزی را از تعالیم دینی- سیاسی  نجم آبادی فرا گرفته بودند. مفهوم «عقل» ، یکی از اصلی ترین و کلیدی ترین مفاهیم در نظام اندیشه این احیاگر دینی است، بطوری که تنها اثر مکتوب موجود ایشان به نام «تحریر العقلا» در سال 1312خورشیدی به چاپ رسیده است. دوره حیات «نجم آبادی» مقارن است با عصر تاریکی ،بی خبری، فساد،اختناق، استثمار فکری، اقتصادی و سیاسی ملت ایران به دست مظاهر قدرت داخلی و عوامل دخالت خارجی. این دوره تاریخی را می توان عصر اوج جهالت و عقب ماندگی فکری مسلمانان نیز نام نهاد، بطوری که نجم آبادی می نویسد:«حال ما ایرانیان بدتر از یهود شده است و در نزد دول و اهل ملل کمال ذلت را داریم. هیچ اعتباری باقی نمانده و نیست». در آن عصر سیاه، نجم آبادی همچون شهابی سهمگین با حمله همزمان به متولیان رسمی دین بیگانه از حقیقت و مردان عرصه سیاست غافل از پیشرفت های زمانه ، جنبش احیا و اصلاح اندیشه دینی را با شجاعت تمام مطرح کرد. نجم آبادی ، بازگشت به عقلانیت در فهم دین ، گفتگوی ادیان ، مبارزه با ترویج خرافات و غلوگرایی در دین ، اصلاح اخلاق، نفی نقش منفی متولیان دین، آگاهی بخشیدن به مردم، تلاش برای ترویج آسایش، عدالت و رفاه مردم را از مبانی اساسی برای بیداری ایرانیان و رهایی از استبداد بر می شمارد و البته در یک نکته با دیگر مجتهدان شیعی دوره خود همصدا بود:«سقوط حکومت استبدادی قاجار». 

• جلال آل احمد (1302- 1348 خورشیدی): منادی بازگشت به خویشتن

دکتر علی شریعتی می گوید:«جلال که از آن قطب (تفکر سوسیالیستی) به سوی مردم، به سوی ایمان ما و به سوی مذهب ما آمد ، هنوز سه قدم بیشتر بر نداشته بود اما قدم هایی بود بسیار تکان دهنده . طلیعه چیز تازه ای، طلیعه عنوان طرح تازه ای بود . این چیز تازه ، برگشتن روشنفکر بود به میان مردم ... جلال انفجار بمب عصیان علیه غربزدگی است و اعلام بازگشت به فرهنگ اسلام و تکیه بر خویش.»شاید  تعریف دکتر شریعتی ، کامل ترین تعریف و توصیفی است که درباره جلال شنیده ایم. جلالی که چهار دوره در زندگی داشت: 1- زمانی که تحت تأثیر تربیت خانوادگی و پدری یک جوان مسلمان بسیار معتقد به مبادی دینی بود. 2- زمانی که برای فرار از فضای بسته منزل پدری، خانواده را ترک می گوید. 3- دوره ای که به اندیشه مکتب «سوسیالیسم» گرایش پیدا می کند. 4- دوره ای که کاملا" از اندیشه سوسیالیسم می برد و به باورهای دینی رجعت می کند. جلال روشنفکری عاشق و معترض بود که برای رسیدن به عشق و آرامش به همه جا سر کشید و سرانجام به منزلگاه اولیه خود بازگشت. آل احمد نمود عینی قصه عطار در منطق الطیر است که به انتهای جستجو در ساحت اندیشه رسید (هو الاول و الاخر ). درد جلال ، درد «خود فراموشی» و «الیناسیون مردم» و بیگانه باوری گروه تحصیل کردگان ایرانی بود. او بر آن باور بود که هر گاه مردم «خود»شان را پیدا کنند و نسبت به آن باورمندانه عمل کنند و گروه نخبگان اجتماعی هم سفره خویش را جدای از مردم نیندازند، تنگناها و پیچش ها و از مسیر درست خارج شدنها به درستی منتهی می شود و در این سفر جدید،«خود آگاهی» به فرجامی جز«خدا آگاهی» پیوند نخواهد خورد. یک ویژگی بزرگ برای آل احمد – آن غیرتمند بیگانه ستیز- این است که او همیشه در حال «شدن» بود و هیچگاه «بودن» را بر نمی تافت.

• منابع: جلال آل احمد : غربزدگی ، تهران :انتشارات رواق، بی تا/  جمعی از نویسندگان : یادنامه ابوذر زمان، تهران: شرکت سهامی انتشار ،1362/ جعفر  گلشن روغنی،از خسی در میقات تا کسی در میعاد، روزنامه ایران، سال دوم، شماره 464، 17شهریور 1375/ شعبانعلی لامعی،حکایتهایی از زندگی آیت الله طالقانی،تهران: انتشارات قلم ،1376/ فرناز ناظر زاده کرمانی، نقش عقل در معرفت دین از دیدگاه آیت الله نجم آبادی، روزنامه اطلاعات ، شماره 21179،26مهر 1376/ شیخ هادی نجم آبادی،تحریر العقلاء، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1378.


نوشته شده در  پنج شنبه 87/2/12ساعت  12:22 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

              به مناسبت صد و نهمین سالگشت مرگ      

    آقاشیخ هادی نجم آبادی

      یکی از پیشگامان مشروطه خواهی ایرانیان

در آمد: آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی (1250-1320ق) از روحانیان آزاده و  بلند آوازه عصر ناصری و مظفری است که فضایل اخلاقی اش مورد تأیید همه کسانی بوده که به نوعی در پیوند با این پیر فرزانه قرار داشتند. شیخ هادی در طول هفتاد سال عمر خود در عرصه های گوناگون  سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضوری همه جانبه داشت و شیخ هادی نجم آبادی : مربی مشروطه خواهی ایرانیانبزرگ مردی آزاد اندیش و در امر قضاوت فساد ناپذیر بود.(1) با استناد به قراین و شواهد بسیار، می توان گفت که آیت الله نجم آبادی با بسیاری از صاحبان اندیشه و مذاهب و اهل ملل مختلف آمد و شد داشته است. گفته اند که وی ایرانیان و فرنگیان را در کوچه مقابل منزل خود می پذیرفته و با آنان به بحث و فحص می پر داخته است. در اثبات شهامت سیاسی او همین بس که منزلش مأمن بزرگانی مانند میرزا حسن خان رشدیه (بنیانگذار مدارس نوین در ایران) بود. طبق اسنادی غیر قابل انکار، او با مرحوم سیدجمال الدین اسدآبادی، مرتبط بوده است و همچنین در جریان انقلاب های جهانی قرار داشت و اخبار و اطلاعات این وقایع چه از طریق روزنامه های پارسی زبانان چاپ خارج از کشور و چه به وسیله دوستان و رفقای فرنگ رفته به وی می رسید. او در کتاب خود - تحریرالعقلا- (2) بارها از عدالت اجتماعی «بلاد کفر» سخن گفته است و حکومت ایرانیان را نکوهش کرده که چرا در سیستم حکومتی خود، عدالت اجتماعی را وارد نکرده اند تا مسلمانان به زندگی در زیر بیرق کفر راضی تر نباشند. (3) توحید، عقل و استدلال در تمامی امور و ترک تقلید، مبارزه با خرافات و غلو گرایی در دین، اصلاح اخلاق، بازگشت به اصول ادیان توحیدی و تحقق وحدت ادیان، بازگشت به اسلام واقعی، نفی نقش منفی متولیان دین، آگاه کردن مردم، آسایش و عدالت و رفاه خلق، از اصول کلی مورد تأکید مرحوم نجم آبادی بود که با مردم، روشنفکران و روحانیان روزگار خویش در میان می گذاشت. (4) نجم آبادی یکی از مجتهدان نامدار در سالیان پیش از مشروطیت بود که نقش مثبتی در آگاه کردن مردم در گرایش به افکار و اندیشه های نو و در نهایت پیدایش مشروطه خواهی داشته است. کمتر کسی از رجال مشهور مشروطه را می توان نام برد که یا مستقیم شاگرد شیخ نبوده یا با وی رابطه نداشته است. از معروف ترین شاگردان شیخ می توان به سیدمحمد طباطبایی، علی اکبر دهخدا، علامه محمد قزوینی، میرزا جهانگیر خان شیرازی، ملک المتکلمین و ناظم الاسلام کرمانی اشاره کرد. (5) پیروزی جنبش مشروطه خواهی مردم ایران با صدور فرمان مشروطیت در سال 1324ق، چهار سال پس از وفات شیخ هادی (1320ق) اتفاق افتاد. از این رو، اگر چه وی نقش مستقیمی در بر پایی جنبش مشروطیت، همچون دو رهبر اصلی آن یعنی سیدعبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی  نداشته است، اما نمی توان تأثیرات فکری این آزاداندیش را در به تکاپو واداشتن مردم ایران برای احقاق حقوق حقه خود نادیده گرفت. بدین جهت است که او در کنار سیدجمال الدین و سیدمحمد طباطبایی از جمله سخنگویان اسلامی به شمار می آید که به عنوان دشمنان حکومت استبدادی زمان، هوا خواه قانون، نظم و آزادی شناخته شده اند.(6) حضور شیخ هادی در فراهم آوری زمینه های جنبش مشروطیت در سه رویداد، در خور درنگ و بررسی می باشد که هر یک از آنها به نوعی، یکی از عوامل خیزش ایرانیان در مشروطه خواهی به شمار می آیند:

    جنبش تحریم تنباکو: دستگاه استبدادی دوران قاجار و فساد، رشوه خواری و تبهکاری کارکنان دولت آن چنان بر دوش مردم سنگینی می کرد که روشنفکران و برخی از رهبران مذهبی را به فکر چاره انداخت. واگذاری امتیازات و حق سرمایه گذاری ها از طرف دولت ایران به کمپانی های خارجی، سود بازرگانان ملی را مورد تهدید قرار داد و آنان نیز ناچار دست به دامان روحانیان شدند. بارزترین خیزش بازرگانان، روحانیان، روشنفکران و مردم علیه واگذاری امتیاز به خارجیان، «جنبش تحریم تنباکو» است که در سال 1309ق (1890م ) به دنبال واگذاری امتیاز انحصار دخانیات از سوی دولت ایران به یک کمپانی انگلیسی موسوم به «رژی» به وقوع پیوست. دانسته نیست که از چه رو مرحوم نجم آبادی مستقیما” در این جنبش دخالت نداشت یا اگر دخالت کرده چرا در تاریخ ثبت نشده است؟ اما آنچه مشخص می باشد این است که او در دو مورد کاملا” موضع گیری منطقی داشته و آگاهانه اعلام نظر کرده است: 1- او بر خلاف سایر روحانیان، حرمت استعمال دخانیات را دائمی دانسته و مخصوص زمان خاصی نمی داند. گفتنی است فقها معمولا” علیه مفاسدی که صریحا” در قرآن کریم یا اخبار و احادیث، حکمی در مورد حرمت آنها صادر نشده، اقدام نمی کردند و استعمال تریاک و افیون و دخانیات و مشتقات آنها هیچ گاه از جانب روحانیان در گذشته حرام نشده بود ولی مرحوم شیخ هادی اولین روحانی شیعه بود که با نتیجه گیری عقلی از منابع فقهی اعلام حرمت دائمی استعمال دخانیات را کرده است.2- هر چند ادر مجالس شور و مشورت روحانیان در باب تحریم تنباکو شرکت نمی کرد، اما پیام فرستاد که حاضر است در صورت خروج روحانیان از تهران به عنوان اعتراض، او نیز آنان را همراهی کند. ناظم الاسلام کرمانی که خود از جمله شاگردان مرحوم نجم آبادی بود در این زمینه می نویسد: « مرحوم حاج شیخ هادی نجم آبادی هم در مجالس مذاکره حاضر نشد، لکن پیغام داد من استعمال دخانیات را مطلقا” حرام می دانم و اگر بنای آقایان بر حرکت از تهران و مهاجرت به عتبات شد، اولین کسی که ردا بر دوش کند و با پای پیاده مهاجرت نماید، من می باشم. بنده نگارنده در مجلس مرحوم شیخ هادی بودم که این مذاکره را فرمود. » (7)

   ارتباط شیخ هادی و سیدجمال الدین اسدآبادی: مرحوم سیدجمال الدین (1254- 1315 ق) از پدیدآورندگان نهضت های اصلاحی در جهان اسلام برای دعوت مسلمانان به اتحاد و ارشاد آنان به احکام قرآن و نجات کشورهای مسلمان از سلطه استعمار تلاش فراوان کرد و رنج بسیار کشید. نقش سید دربیداری جهان اسلام و در جنبش مشروطیت ایران و  کاشتن تخم آزادی در میان مردم مانند آفتاب درخشان است.(8) شیخ هادی نجم آبادی که عضو فعال «انجمن پان اسلامی» تهران به شمار می رفت با «پان اسلام» سیدجمال الدین همکاری داشت. وی با صراحت از ناصرالدین شاه قاجار و دیگران انتقاد می کرد و سبب ذلت مسلمانان را «اعراض از آیات الله» و تفسیر قرآن بنا به «رأی و وهم خود» می دانست. (9) در نخستین روزهای ورود سید به تهران، شیخ هادی ملاقات هایی با او کرد تا نقشه ای برای بیداری ایرانیان ریخته و مردم را به آزادی، مساوات و برادری که پایه اتحاد اسلامی است آشنا سازد و مشروطه را جایگزین دولت استبدادی قاجار نماید. شیخ هادی پیشنهاد کرد که چون بیشتر مردم ایران بی سوادند و در خواب غفلت و نادانی به سر می برند، از فهم سخنان شما ناتوان هستند و چماق تکفیر، بزرگترین حربه، ناجوانمردانه است. بنابر این، خوب است درس تفسیر قرآن مجید را آغاز کنید و کم کم مفهوم آزادی را طی تفسیر کلمات آسمانی بیان نمایید تا عده ای از طلاب معرفت را به حقایق آشنا کنید. آنان را تربیت کنید تا به مرور ایام ، مقدمات تحول اساسی را در کشور عقب افتاده ایران فراهم سازید.(10) مؤلف «تاریخ بیداری ایرانیان» پیرامون ارتباط سید و شیخ هادی می نویسد: «یکی از اشخاصی که با مقاصد سید همراه شد، مرحوم حاج شیخ هادی نجم آبادی بود». (11)  حامد الگار نیز می نویسد: «زمانی که سیدجمال الدین در بارگاه حضرت عبدالعظیم (ری) تحصن کرده بود، شیخ هادی نجم آبادی و سیدصادق طباطبایی با او ملاقات و تماس داشته اند».(12)

             واقعه قتل ناصر الدین شاه قاجار : از دیگر عوامل مهم درونی جنبش مشروطیت ایران، واقعه قتل ناصرالدین شاه قاجار به دست میرزا رضا کرمانی، در بقعه حضرت عبدالعظیم واقع در شهر ری بود. این واقعه در جمعه 17ذی القعده 1313(اول مه 1896) اتفاق افتاد و طی آن به سلطنت پنجاه ساله توأم با استبداد چهارمین پادشاه سلسه قاجاریه پایان داد. (13) در این راستا، شیخ هادی که همواره در تلاش برای سقوط استبداد و نجات مسلمانان بود، هنگامی که میرزا رضا برای ترور ناصرالدین شاه به تهران آمد، در حالی که تحت تعقیب و فراری بود، زندگی و موقعیت او را تأمین و کاملا” مورد حمایت و پشتیبانی قرار داد و میرزا رضا نیز مانند هزار تن دیگر از افرادی که با شیخ هادی نشست و برخاست می کرد در پیوندی معنوی با شیخ قرار گرفت. او در بازجویی ها در پاسخ به سؤالی درباره ارتباطش با شیخ می گوید: «مشرب آقا حاج شیخ هادی معلوم است که چه ,قسم صحبت می کند. او روز که کنار خیابان روی خاک نشسته است؛ متصل مشغول آدم سازی است و تا به حال اقلا” بیست هزار آدم درست کرده است و پرده از پیش چشم شان برداشته است و همه بیدار شده و مطلب را فهمیده اند». بی گمان یکی از آن بیست هزار نفری که به گفته میرزا رضا توسط شیخ هادی با حقایق آشنا شده اند، خودش بوده است. او می گوید:«آقا حاج شیخ هادی را از سایر مردم انسان تر می دانم، با او می شود دو کلمه صحبت کرد».(14) بدین سبب بود که به هنگام زندگی مخفیانه میرزا رضا در حرم عبدالعظیم  پس از بازگشت از استانبول، دو شب میهمان حاج شیخ هادی بوده و یک تومان هم از شیخ به عنوان خرجی دریافت کرد.(15) بر اساس اسناد تاریخی، اگر چه میرزا رضا درباره اندیشه خود در زمینه ترور شاه گفت و گویی با شیخ هادی نداشته، اما او را هم عقیده خود می دانسته، چنان که میرزا رضا در پاسخ به پرسش بازجوها مبنی بر این که، «شما از کجا در تمام این شهر، حاج شیخ هادی را انتخاب کردید و به منزل او آمدید، مگر سابقه و آشنایی اختصاصی با او داشتید؟» چنین گفته بود که «اگر سابقه اختصاصی نداشتم که از من میهمانداری نمی کرد.حاج شیخ هادی که به احدی اعتنایی ندارد تمام مردم را در کوچه روی خاک پذیرایی می کند». در قسمت دیگری از بازجویی پرسیده شده بود:«مگر شیخ هادی با شما هم عقیده و هم خیال است؟». پاسخ میرزا این بود که «اگر هم عقیده و هم خیال نبود به منزلش نمی رفتم».(16)  مظفرالدین شاه پس از به سلطنت رسیدن، دستور به دار آویختن میرزا رضا را صادر کرد و حکم مزبور ، صبح روز پنجشنبه دوم ربیع الاول1314 در میدان مشق تهران به اجرا در آمد. اگر چه کم نبودند کسانی که از کار میرزا در کشتن ناصرالدین شاه خشنود بودند اما تنها کسی که در بزرگداشت یاد میرزا مجالسی هر چند مختصر و درویشی در چهلم و سال او بر پا کرد، شیخ هادی بود.(17) ناظم الاسلام کرمانی در این باره می نویسد: «در دوازدهم ربیع الثانی 1314ق که چهل روز بعد از قتل میرزا رضا بود؛ در نزدیکی خانه حاج شیخ هادی نجم آبادی، آقا میرزا حسن کرمانی با آقا شیخ محمدعلی دزفولی و بعضی از اجزاء مرحوم شیخ هادی ، چهلم میرزا را گرفتند... سال میرزا را مرحوم شیخ هادی گرفت که از امین الدوله دعوت نمود و در ساعت پنج از شب گذشته که حاضرین آن سه نفر بودند؛ شخص حاج شیخ هادی و امین الدوله و یکی از محارم حاج شیخ هادی. پس از صرف غذا، حاضرین طلب مغفرت و رحمت نمودند برای مرحوم میرزا رضا کرمانی». (18)

             سخن پایانی: پیداست که شیخ هادی نجم آبادی به عنوان یکی از روحانیان پیشگام برای زدودن قید و بند استعمار و استبداد از دامن ایران تلاش های فراوان کرد و در این راه مرارت ها نیز تحمل کرد. زندگی وی درست مصادف بود با سال های استبداد زدگی و خودکامگی و آنچنان که مسلم است وی در راه پیروزی آرمان های ایرانیان که چندی پس از مرگ او با محقق شدن پیروزی مشروطه خواهان به نتیجه رسید، تلاش های بسیار کرد. چنان که بیان شد، او در جنبش تحریم تنباکو، سهم شایانی داشته است. ارتباط او با سیدجمال الدین اسدآبادی و پس از آن با روشنفکران و اصلاح طلبان بر کسی پوشیده نیست. و از آنجا که میرزا کرمانی با او در ارتباط مستقیم بود می توان به نتیجه رسید که شیخ هادی نجم آبادی در فراهم کردن زمینه های رشد و بالندگی نهان مشروطیت سهم قابل توجهی داشته است. پس از وی خانواده او راهش را ادامه دادند. دختر مرحوم نجم آبادی که از زنان روشنفکر جنبش مشروطیت به شمار می رود، به نام «آغابیگم نجم آبادی» در سال 1289خورشیدی «انجمن مخدرات وطن» را تأسیس کرد. این انجمن که فعال ترین و زبانزدترین تشکل زنان در دوران مشروطه بود، در آگاه سازی زنان جامعه از یک سو و همراهی با مبارزان مشروطه از سوی دیگر نقش بسزایی داشت. تحریم اجناس روسی، تأسیس یتیم خانه و مدرسه دخترانه و کلاس اکابر ، همکاری با جمعیت نسوان وطن خواه ایران (به ریاست محترم اسکندری) و انجمن هیئت خواتین مرکزی و اتحادیه نسوان برای برگزاری تظاهرات اعتراض آمیز به هنگام اولتیماتوم روس ها و انتشار روزنامه ای به نام «انجمن» که دومین نشریه زنان در تاریخ ایران به شمار می رود، از فعالیت های انجمن تحت سرپرستی آغابیگم و 60 زن عضو این تشکل غیر دولتی به شمار می رود.(19)

  پانوشت ها:------------------------------------------------------------------

1- ادوارد براون، انقلاب ایران، ترجمه احمد پژوه، تهران، کانون معرفت، 1338، ص400 / 2- کتاب «تحریرالعقلاء» برای نخستین بار در سال 1312ش به کوشش میرزا مرتضی نجم آبادی (داماد شیخ هادی) در چاپخانه ارمغان تهران به چاپ رسید. در 1378 پس از برگزاری کنگره بزرگداشت آیت الله نجم آبادی در شهرستان ساوجبلاغ (زادگاه شیخ ) ، این کتاب با مقدمه ای از علامه محمدتقی جعفری  به وسیله سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در 268 صفحه چاپ و منتشر شد. جهت گیری اصلی مطالب این کتاب پیرایش خرد است. شیخ کوشیده است در این کتاب اوضاع مسلمانان و بیشتر ، ایرانیان آن روزگار را مورد نقد و بررسی و تحلیل قرار داده و عوامل انحطاط را نشان دهد و سرانجام راه حل هایی را که به نظر او می رسیده، عرضه کند. تحریر العقلاء به فارسی و با نثری روان و استوار نگارش یافته است./ 3- حسن مرسلوند، حاج شیخ هادی نجم آبادی و مشروطیت، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1378، ص7 / 4- حسن یوسفی اشکوری، «تحریر العقلاء»، دایرةالمعارف تشیع، ج4، تهران، بنیاد خیریه و فرهنگی شط،1373، ص 141/ 5- علی دوانی، زندگینامه حاج شیخ هادی نجم آبادی و بیست و چهار تن از مفاخر خاندان نجم آبادی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،1378، ص50/ 6- احمد کامرانی فر، شیخ هادی نجم آبادی و پیش درآمدهای جنبش مشروطیت، مقاله ارسالی به دبیر خانه کنگره بزرگداشت آیت الله نجم آبادی، هشتگرد، شهریور  1376، ص3/ 7- میرزا محمد ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، (بخش مقدمه) ، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1346/  8- سید محمدمهدی جعفری، « اصلاح و اصلاح گران»، دایرةالمعارف تشیع ، ج2 ، تهران، سازمان دایرةالمعارف تشیع، 1369، ص230/ 9- همان، ص231/  10- مرتضی مدرس چهاردهی ، سیدجمال الدین و اندیشه های او، تهران، کتاب های پرستو،1356، ص96/  11- ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش مقدمه، ص82/  12- حامد الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ترجمه دکتر ابوالقاسم سری، تهران، توس،1356، ص279/  13- مرسلوند، حاج شیخ هادی نجم آبادی و مشروطیت، ص40 /  14- ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش مقدمه/ 15- همان، ص114/ 16- همان، ص112/ 17- کامرانی فر، شیخ هادی نجم آبادی و پیش در آمدهای جنبش مشروطیت، ص19 / 18- ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ص 124/  19- منصوره اتحادیه (نظام مافی)، اینجا طهران است، تهران، نشر تاریخ ایران، 1377، ص295.   

• نشر نخست این مقاله در کتاب مشروطه خواهی ایرانیان، جلد دوم، به کوشش دکتر ناصر تکمیل همایون،تهران ،مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1384. 


نوشته شده در  جمعه 86/11/19ساعت  7:11 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

دو چهره ماندگار از شهرستان ساوجبلاغ

     از چوپانی در کوه های طالقان تا حکمت و عرفان در نجف اشرف : یکی از کسانی که  آیت الله محمدتقی بهجت (ازعرفای هم روزگار ما) و علامه محمدتقی جعفری ( از حکیمان معاصر ) به شاگردی اش افتخار می کنند، عارف بلند مرتبه آقا شیخ مرتضی دیزانی طالقانی (1274-1363ق) استاد صاحب نفس حوزه علمیه نجف اشرف است. علامه جعفری در حاشیه کنگره بزرگداشت شیخ هادی نجم آبادی که در سال 1376در مسجد شهر جدید هشتگرد بر گزار شد، در بین جمعی از جوانان مشتاق ساوجبلاغی این گونه از استاد ارجمندش سخن گفت: «آقا شیخ مرتضی می فرمود من مدتهای مدیدی در طالقان چوپانی می کردم تا این که روزی در کوهستان آوای قرآن را شنیدم. طنین تلاوت قرآن به یکباره بیدارم کردم ، با خدای خویش گفتم : پروردگارا تو نامه خویش بر ما فرو فرستادی و من باید تا آخر عمر آن را در نیابم. همان وقت گله را به روستا برگرداندم و گوسفندان را به صاحبانش سپردم و کارهایم را سر و سامان داده برای تحصیل به اصفهان رفته و شروع به تحصیل کردم...»                          برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر                وه که با خرمن مجنون دل افکار چه کرد

عارف و حکیم طالقانی برمهری که در پایان نامه هایش می زد به زبان عربی چنین حک کرده بود: «خدایا ، مرتضی را از آتش نجات ده.» به هنگام کوچ شیخ مرتضی، حوزه علمیه نجف اشرف به طور کامل تعطیل شده و آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی (مرجع وقت شیعیان) به همراه جمعیت کثیری از مؤمنان در تشییع پیکر مطهر وی شرکت کرده و بر او نماز خواند. از مرحوم دیزانی 26عنوان اثر مکتوب با موضوعات فلسفی،کلامی، فقهی و اصول فقه به یادگار مانده است.

• منابع: از چوپانی تا حکمت و عرفان، حسین صاعدی سمیرمی، 97صفحه / رازدار خلوت نشین، عادل مولایی، 96صفحه (دو کتاب خواندنی که به ترتیب به وسیله دفتر نشر فرهنگ اسلامی و نشر جمال (قم) درباره زندگی و حالات مرحوم دیزانی به چاپ رسیده است) /معاد شناسی، سیدمحمد حسین حسینی تهرانی، ج اول ، ص 103/ تاریخ حکما و عرفای متأخر بر صدرالمتألهین ، منوچهر صدوقی سها، ص92/ دایرةالمعارف تشیع، ج10، ص450

* * * * * * * * * * * * * *

شاگرد ساوجبلاغی کمال الملک: استاد جمشید امینی (1282- 1377خورشیدی) یکی از بزرگترین طراحان فرش نوین ایران است که دوران جوانی خویش را با تعلیم و هدایت صمیمانه استاد محمد غفاری (معروف به کمال الملک) گذراند. استاد امینی عارفی پاک طینت بود که با حمایت و به توصیه کمال الملک فاصله ناممکن میان نقاشی رنگ و روغن و بافت قالی با پشم و کرک  را از میان برداشت. او به پرده ها جان داد نه به یاری قلم مو و رنگ بر بوم نقاشی که به مدد نخ و تاروپود بر دار قالی و به این ترتیب بود که آن نوجوان 14ساله بعدها مبتکر شیوه نوین مکتب «نقاشی- قالی» در ایران شد. آخرین نشان کمال الملک بزرگ به هنگام خاطره گویی از استاد خویش همیشه اشک می ریخت و  می گفت:«...از ته کلاس آرام و با وقار به سراغ من می آمد و زمانی که می دید طراحی صورت را غلط کشیده ام دست مهربانش را بر شانه ام می گذاشت و می گفت : بابا جان چه خوب طراحی کرده ای ، قلم طراحی را لحظه ای به من بسپار تا ببینم من هم مثل تو بلد هستم؟!». استاد امینی (عارف پای دار قالی) پس از عمری فعالیت عمیق هنری در 19دی1377(مصادف با شب 21 رمضان) به یادها سپرده شد. آرامگاه او در روستای فشند است.

• منابع :دانشنامه هنرمندان ایران و اسلام ، ص 100 / روزنامه جامعه ، ش84، ص5 / روزنامه همشهری، ش1740، ص14.


نوشته شده در  جمعه 86/8/25ساعت  1:3 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   11   12   13   14   15      

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز -1
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز - 2
پاسخ البرزپژوهانه به بی ادبی علیرضا پناهیان به ساحت پیامبر (ص)
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج -1
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 3
خاطره اسماعیل آل احمد از استاد دکتر یوسف مجیدزاده
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]