نویسنده «تذکره الغافل» شیخ فضل الله نوری است یا روحانی ساوجبلاغی؟
علی ابوالحسنی (منذر): رساله «تذکره الغافل و ارشاد الجاهل» (خط ملک الخطاطین، چاپ سنگی، تهران 1326ق) یکی از رسایل مشهوری است که توسط مشروعه خواهان در دوران موسوم به استبداد صغیر نوشته شده و در آثار مورخان و تحلیلگران مشروطیت فراوان بدان استناد می شود. فریدون آدمیت در بررسی دیدگاه «مشروعه خواهان» فصلی مبسوط را به بحث درباره این رساله اختصاص داده و به رغم برخورد تند با آن، نویسنده اش را «در تشریح ناسازگاری احکام شریعت با اصول مشروطگی، توانا» می شمارد. به رغم استناد و نقد فراوان مطالب تذکره الغافل، نویسنده آن معلوم نیست. فریدون آدمیت (به استناد گزارشی از ناظم الاسلام کرمانی) «احتمال» می دهد مولف رساله، سید احمد یزدی طباطبایی فرزند صاحب عروه باشد.
عبدالهادی حائری، اما، به استناد گفته مرحوم آیت الله نجفی مرعشی، مولف را حاج شیخ عبدالنبی نوری (مرجع فقید تهران) می شمارد. در مقابل، شهرتی وجود دارد که تذکره الغافل را به شیخ فضل الله نوری منسوب می کند. فی المثل نسخه خطی که از این رساله (مربوط به رجب 1349ق، کتابت محمد صادق رشتی انزلیجی) وجود دارد رساله را «از بیانات و مقالات مرحوم مغفور... حاج شیخ فضل الله نوری شهید...» می شمارد. عدم ذکر نام مولف در کتاب و نیز مشابهت کلی مندرجات آن در نقد مشروطیت با اظهارات شیخ نوری نسبت به مشروطه (در دوران استبداد صغیر) مسلما" در ایجاد این شهرت و دوام آن بی تاثیر نبوده است. لذا آقای محمد ترکمان، تذکره الغافل را در کتاب دو جلدی خود (که حاوی مکتوبات و رسائل شیخ نوری است ) جای داده است.
دلیل وی بر تعلق رساله به شیخ، آن است که شیخ آقا بزرگ تهرانی (کتاب شناس و تراجم نگار بزرگ معاصر) در «الذریعه» رساله را به شیخ نسبت داده و علاوه، نسخه مورد استفاده وی که از چاپ سنگی این کتاب در کتابخانه آیت الله مرعشی در قم عکس برداری شده، نام شیخ را به عنوان مولف بر پیشانی دارد. آقای ترکمان، ادعای دکتر حائری (مبنی بر انتساب کتاب به حاج شیخ عبدالنبی نوری) را با تکذیب این امر توسط فرزند شیخ عبدالنبی، مردود می شمارد. آقای زرگری نژاد نیز که به گردآوری رسائل مشروطیت (و از آن جمله: تذکره الغافل) همت گمارده، ضمن تصریح به قطعی نبودن نگارش تذکره توسط شیخ، انتساب آن به ایشان را بر انتساب به امثال سید احمد طباطبایی ترجیح داده است.
در سال 1362 کتابی با عنوان «اسناد مشروطیت» به همت ایرج افشار چاپ شد که ص 235 و 236 آن، حاوی عریضه ای از میرزا علی اصفهانی به محمدعلی شاه بود و در حاشیه آن یادداشت شیخ مبنی بر توصیه میرزا علی به شاه، و دستور شاه خطاب به وزیر اعظم مبنی بر «رعایت و تمجید» نویسنده عریضه به چشم می خورد. در متن این سند، هیچ سخنی از کتاب تذکره الغافل نرفته بود اما پشت ورقه سند، کسی میرزا علی را مولف کتاب تذکره الغافل قلمداد کرده بود. انتشار این سند همراه با نوشته پشت آن، افراد زیادی را به این نتیجه رساند که تذکره الغافل از آن میرزا علی اصفهانی است. حتی برخی (همچون دکتر ماشاالله آجودانی) در استناد به این سند افراط کرده و تذکره را به نحو قطعی نوشته میرزا علی اصفهانی خواندند. در حالی که در متن سند (نه در عریضه و نه در توشیح شیخ و دستور شاه) مطلقا" سخنی از تذکره به عنوان اثر میرزا علی نرفته بود و نوشته پشت ورقه تنها می توانست به عنوان یک «موید» و نه بیشتر (آن هم در تعارض با «شهرت»ی که در انتساب رساله به شیخ وجود دارد) مطرح شود. اینک هنگام آن رسیده است که پس از گذشت حدود یک قرن از نگارش تذکره الغافل، به طور قاطع و مدلل، نویسنده این رساله مهم معلوم گردد.
خوشبختانه نویسنده تذکره، ردپای مشخصی از خود باقی گذارده که بر پایه آن می توان هویت وی را دقیقا" معلوم ساخت. او صراحتا" در اوایل رساله، خواننده را برای آگاهی بیشتر از نظریات خویش، به کتاب «سوال و جواب عقل عاقل» ارجاع می دهد و می دانیم که «سوال و جواب عقل و عاقل» در اصول دین، یکی از تالیفات آیت الله حاجی میرزا ابوتراب شهیدی قزوینی (1278ق 1335ش) است. مرحوم شهیدی، نوه آیت الله حاج محمدتقی برغانی قزوینی مشهور به «شهید ثالث» (متوفی 1263ق) می باشد که جزو شاگردان برجسته آیات عظام: آخوند خراسانی، صاحب عروه و شیخ فضل الله نوری محسوب و از آنان اجازه اجتهاد داشت و در مشروطه اول و استبداد صغیر در زمره همرزمان فعال شیخ نوری و نظریه پردازان جناح مشروعه خواه قرار داشت، چندانکه می توان وی را همسنگ میرزای نائینی، در بین مشروعه خواهان شمرد. (روزنامه جام جم، شماره 1786، 18 مرداد 1385، صفحه 11).
نسخه ای به قلم محمد جعفر نظرآبادی ساوجبلاغی
علی اکبر صفری
بخش اول
نظرآباد خجسته بنیاد [1] یکی از شهرهای استان البرز (کرج)، در کنار جاده تهران -قزوین قرار گرفته است. این شهر جزء بلوک تهران بوده و ارتباط ویژه ای با پایتخت داشته و از سویی دیگر حوزه های علمیه شهر قزوین امکان مناسب برای بالندگی فرزانگان علم و سخن این منطقه فراهم آورده است. در چنین شرایط ممتاز، ساختار علمی و فرهنگی این منطقه برپایه بلند دانش و هنر سامان یافته است و نام بزرگان ودانشمندان برخاسته از آن چون خورشید بر تارک تاریخ درخشیده است .گفتنی است کتابی با عنوان «دشتی به وسعت تاریخ» [2] به پژوهش استاد حسین عسگری نگارش یافته که مهم ترین فصول آن پرداختن به تپه ازبکی، خاندان شیخ هادی نجم آبادی، روستای احمدآباد مصدق واقع در این شهرستان است.
نسخه ای به قلم محمد جعفر نظرآبادی ساوجبلاغی
بخش دوم
نسخهای که به دست ملا محمدجعفر نظرآبادی ساوجبلاغی قلمی شده، کتاب روضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه (شرح لمعه) اثر شیخ زین الدین بن علی احمد عاملی (911 - 965ق) مشهور به شهید ثانی است. این کتاب مشهورترین و مهمترین شرح کتاب اللمعه الدمشقیه فی فقه الامامیه (لمعه) تألیف محمدبن مکی عاملی 786) ق) مشهور به شهید اول در سال 957ق در دو جلد سامان یافته است .روضه البهیه یک دوره کامل فقه شیعه - از طهارت تا دیات - را دربر می گیرد و از لحاظ ایجاز، بلاغت، و سبک نگارش از اهمیت ویژهای برخوردار است. چنانکه از زمان تألیف تاکنون به عنوان کتاب درسی فقه در حوزه های علمیه تدریس میشود. آثار بی شماری درباره حاشیه، شرح، ترجمه، خلاصه و... درباره این کتاب تالیف شده است. نسخه از این کتاب به قلم ملا محمدجعفر نظرآبادی ساوجبلاغی به تاریخ روز شنبه 27 جمادی الاخر 1241ق کتابت شده و در کتابخانه مدرسه مبارکه فیضیّه به شماره 402 نگهداری میشود. [9]
دبیر اعلم ساوجبلاغى و کتاب «چاره ساز»
علىاکبر صفرى
پژوهشگر موسسه کتابشناسی شیعه در قم
= بخش اول =
اشاره: دوست فرهیخته ام آقای «علی اکبر صفری» از پژوهشگران ساوجبلاغی مؤسسه کتابشناسی شیعه در قم است که فهرست نگاری جلد 46 فهرست نسخ خطی کتابخانهی مجلس شورای اسلامی را در دست تدوین دارد. ایشان در مقاله محققانه زیر، چند تن از مفاخر فرهنگی ساوجبلاغ دوره قاجار را برای نخستین بار معرفی کرده است. این مقاله خواندنی در شش بخش تقدیم خوانندگان گرامی می شود.
دبیر اعلم، عنواننگار، میرزا تقى ساوجبلاغى از سخنوران و نویسندگان قرن چهاردهم است. این ادیب پرمایه و شاعر گرانمایه، دانش خود را به چندین هنر، انشاء، خط، ادبیات فارسى و عربى و... آراسته و در ترجمه و شرح متون دینى به کار برده است. زیستنامه و آثار او که در هیچ یک از منابع زندگینامهها و کتابشناسىها معرفى نشده است، طبقهاى از نویسندگان نیمه دوم عصر قاجار و تاریخ پیش از مشروطه را مىشناساند و گوشههایى از شرایط فرهنگى و اجتماعى آن روزگار را به دست مىدهد.
دبیر اعلم ساوجبلاغى و کتاب «چاره ساز»
= بخش دوم =
بى تردید نخستینههاى در تاریخ نگارش و سرایش به نام او ویژه شده است که نشان از نوآورى و ژرفنگرى نویسنده دارد: نخستین نهج البلاغه منظوم؛ نخستین صحیفه سجادیه منظوم و دیگر کتابهاى فقهى و حدیثى و تاریخى. دیوان عنواننگار سرشار شکوه است از تنگدستى و درماندگى و ناصبورى. املاکى را که در روزگاران گذشته از پادشاه به تیول گرفته همراه با مزارع موروثى را حاکمان محلى تصرف کردهاند و در مصیبت پیرى و نیستى مانده است و قصیدههایى در مدح حضرت امیرالمؤمنین، مرثیههاى حضرت اباعبدالله الحسین و نکته هایى از زندگى پریشان او در بردارنده دیوان است. تخلص شعرى دبیر اعلم، دبیرالملک، عنوان نگار، رهى، تقى است هر چند استوارى و پرمایگى در شعر او نه از جوشش که از کوشش حکایت دارد.
دبیر اعلم ساوجبلاغى و کتاب «چاره ساز»
= بخش سوم =
5. خلاصه تواریخ: خلاصهاى از تاریخ عمومى ایران، از ایران قدیم تا عصر قاجار که در چهار هزار بیت به شعر درآمده است و روز جمعه نیمه شعبان 1342 سالروز ولادت حضرت ولى عصر عجل الله برابر با عید نوروز به پایان رسیده است. نسخهاى از این کتاب به نستعلیق خوش در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامى قم به شماره 165 (فهرست، ج 1، ص 235) موجود است.
6. کنز مؤمن: منظومهاى در پانصد بیت درباره اصول دین و فروعات. ناظم، این کتاب را براى فرزندش میرزا رفیع نگاشته است. دو نسخه از آن به خط زیباى او در مرکز احیاء میراث اسلامى به شمارههاى 63 و 163 (فهرست، ج 1، ص 93 و 233 ـ 234) موجود است.
7. نظم کبرى در منطق: کبرى در علم منطق، تألیف میرسید شریف على بن محمد گرگانى (متوفاى 825 ق) یکى از کتابهاى درسى نظام آموزشى قدیم است که ناظم، آن را در 27 رمضان 1341 نزدیک به هشتاد سالگى) نگاشته است. نسخهاى از آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامى به شماره 2/166 (فهرست، ج 1، ص 236) ثبت شده است.
دبیر اعلم ساوجبلاغى و کتاب «چاره ساز»
= بخش چهارم =
19. دستور انشاء: دستورهاى عمومى براى انشاء و نامهنگارى، به زبانهاى فارسى، عربى، ترکى، فرانسوى نوشته شده و در آغاز قواعد کلى نامه نگارى و سپس چندنامه براى نمونه و تمرین به زبانهاى مذکور آورده شده است. نسخه خطى این کتاب، در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامى به شماره 501 (فهرست، ج 1، ص 121) موجود است.
20. منتخب ادعیه: در مقدمه کتاب چاره ساز از آن نام مىبرد که دعاهاى ایام هفته را با همکارى فرزندش عزیزالله به خط و تذهیب زیبا نگاشته، روى جلد آن را به تصویر ناصرالدین شاه قاجار تزیین نموده است.
21. قزل چشمه: اثر فوق را در مقدمه ترجمه الدر النثیر و چارهساز، معرفى کرده است. قزل چشم در موضوع عروض، صنایع ادبى، معانى، بیان و بدیع است و آن را بیست سال پیش از کتاب چارهساز زمانى که در خدمت پدر به مباحثه علم عروض اشتغال داشته، تألیف کرده است. نام «قزل چشمه» برگرفته از نام مزرعه مؤلف در نواحى ساوجبلاغ است که اکنون از توابع دهستان پلنگآباد اشتهارد بهشمار مىآید.
دبیر اعلم ساوجبلاغى و کتاب «چاره ساز»
= بخش پنجم =
توسل به اهل بیت علیهمالسلام: ساوجبلاغى در شرح حدیث «الشفیع جناح الطالب» رشته سخن را به بحث شفاعت مىکشاند: «باید دانست که شفاعت یوم الدین در واقع تولا و تبرى براى آنهاعین قرب به معبود است جل شأنه. غیر از انوار طیبه این درجه را انتظار نباید داشت.
على الله فى الامور توکلى
بالخمس اصحاب العبا توسلى
محمد المبعوث و بسبطیه بعده
وفاطمة الزهرا والمرتضى على» (ص 121)
در ذیل حدیث «اولى الناس بالعفو اقدرهم على العقوبه» نگاشته است: «امیدوارم رئوف غفور با کمال قدرتى که دارد از اعمال ناشایسته و عقوبت این فقیر بى مقدار عفو فرماید. یا ذالعفو والرضوان بجاه محمد وعترته الطاهره». مؤلف در صفحه 104 در محبت ولایت مىنویسد:
دبیر اعلم ساوجبلاغى و کتاب «چاره ساز»
= بخش ششم =
نمونهاى از شرح: قال علیهالسلام: «امش بدائک ما مشى بک». (ص 59 ـ 60) در این عبارت موجزه از بدیع صنعت اشتقاق است که امش و مامشى هر دو از یک مأخذ و از مشى مشتقاند؛ چنان که در مثال این صنعت و بقاى آن حضرت گفتهاند:
بقیت بقاء الدّهر یا کهف اهله
وهذا دعاء للبریة شامل
مىفرماید بر و به راه صبر و صبر کن به مرض و آنچه ناگوار است به تو؛ یعنى از درهایى که دارى. اى اصبر على الداء اینجا مقصود، مدارا با درد پنهان داشتن است. آنچه دیده و شنیده شده، دردهاى بسیار بزرگ از نهفتن و پنهان داشتن به وسیله اندک معالجه و تفضل الهى علاج شده و دردهاى مختصر از زیادى وجع با این و آن و شهرت موجب هلاک آمده [است] احادیث و اخبار و کلمات بزرگان در اثبات این معنى است:
گفت پیغمبر که هرکه سر نهفت
زود باشد با مراد خویش جفت
مجال وصال
زندگی نامه حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عباس صبایی گلپایگانی
(1319- 1386ش)
برای بازشناسی درست هر چیزی باید به فاصله استحسانی (1) با آن چیز رسید و حجاب معاصرت را درید. تا آن زمان که هم عصر کسی هستیم یا اهمیتی برای شناخت او قائل نیستیم یا شناختی سطحی از او پیدا می کنیم و می گذریم یا بعضی مواقع بی هیچ دلیل خدا پسندانه ای با او دشمنی می ورزیم.
اکنون از آن شبی که حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عباس صبایی، لاجرعه می عشق را سر کشید، فاصله گرفته ایم؛ فاصله ای که شاید دیگر الان همان فاصله استحسانی با او و آثار و زندگی اش باشد. شهادت او، آسمانی بودن او و خاک نشین بودن ما را برملا کرد.ادامه مطلب...