اشاره: «بررسی زندگی و اندیشه های سیاسی و اجتماعی میرزا صادق مجتهد تبریزی» عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد تاریخ رقیه قاسمی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تهران است. او در سال 1390 به راهنمایی دکتر عباس قدیمی قیداری و مشاوره دکتر داریوش رحمانیان از پایان نامه اش دفاع کرده است. قاسمی که دبیر تاریخ دبیرستانهای ناحیه 5 تبریز است، در مقاله زیر ضمن نقد فرازهایی از کتاب روستای ایستا نوشته حسین عسکری، درباره اهل توقّف طالقان و تجددگریزان ساکن در سردرود از شهرهای استان آذربایجان شرقی هم ابراز نظر کرده است. جهت مطالعه صفحات آغازین پایان نامه مورد اشاره، اینجا را کلیک کنید.
جولان تخیلات شهرزاد در روستای ایستای طالقان!
نویسنده ناشناسی به نام «فهیمه» رمان 825 صفحه ای را با عنوان «شهرزاد» در «وب سایت رمان فوریو» به صورت pdf منتشر کرده است. این رمان در ژانر عاشقانه و اجتماعی و درباره دختری به نام شهرزاد است که پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه در رشته پزشک اطفال برای دوره پزشکی اش وارد روستایی به نام ایستا در منطقه طالقان می شود و...
___________________
البرز قطب تعزیه و نمایشهای آیینی ایران / ماجرای مرگ تعزیهخوان در روز عاشورا
کد خبر: 289868 تاریخ: یکشنبه 9 مهر 1396 - 08:51
دانشآموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج معتقد است با توجه به شواهد تاریخی برجای مانده، استان البرز یکی از قطبهای مهم و قابل توجه تعزیه و نمایشهای آیینی در ایران است. به گزارش خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی (آنا)، دکتر حسین عسکری متولد سال 1353 خورشیدی در کرج و دانش آموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، دکتری مدیریت راهبردی دانش، نویسنده چهار عنوان کتاب: کتابشناسی ساوجبلاغ، نقد دل، دشتی به وسعت تاریخ و روستای ایستا، مدرس دانشگاه، عضو هیات موسس موسسه رخسار قرآن و موسسه فرهنگی و هنری شمیم جوان البرز، نویسنده حدود 100 مدخل در دایره المعارف تشیع و مولف تعدادی مقاله منتشرشده در نشریه های فرهنگی است. این پژوهشگر و البرزپژوه معتقد است با توجه به شواهد تاریخی برجای مانده، استان البرز از قطب های مهم و قابل توجه تعزیه و نمایش های آیینی در ایران است. این ویژگی مهم فرهنگی، اقتضا می کند که با همت مسئولان فرهنگی استان، این عنوان هویتی ارزشمند به نام استان البرز ثبت شود. تعزیه به اندازه ای در استان البرز دیرپا و گسترده است که مرحوم دکتر علی شریعتی از قول مرحوم جلال آل احمد به وجود 360 مجلس تعزیه در یکی از مناطق البرز یعنی طالقان اشاره می کند. بخشی از ویژگی های استان البرز در این باره عبارتند از:
چرا عاشورا در یادها و خاطره ها، جان ها و حافظه ها ماند و آن همه توفان رویدادها از یادها برفت؟ همان طور که در جهان ذوق و هنر و زیبایی هر اثری، حس و ذوق و اندیشه و خرد و خیال ما را نمی تواند برانگیزد مگر آنکه آفریده تجربه و ذوق و ذائقه و جانی اصیل و دستی توانا و وجدانی نجیب و شریف بوده باشد، عاشورا نیز چنین است. همانگونه که در هنر، اقتصاد یا قناعت استحسانی نقش جدّی و تعیین کننده در خلق آثار هنری داشته است، در تاریخ نیز گویی با نوعی قناعت تاریخی مواجه ایم که هر رویدادی در آن در یادها و خاطره ها و حافظه ها به جای نمی ماند مگر اصالت، عظمت و جلالتی از انسان بودن آدمی از ساحات و مراتب الوهی، قدسی و متعالی تر بر آن تابیده و در آن پرتو افکنده باشد. عاشورا چنین است. چنان که عیسی مسیح (ع) در قاقسا. می توان به فسق و نفاق فاریسیان یهود، تن وحی را به خیال به صلیب آویخت؛ اما با روح القدس و کلمه الله چه خواهیم کرد؟ می توان پیمان شکست و ناقه صالح را پی و شکار کرد و کشت اما با روح صالح چه خواهیم کرد؟ می توان با تیغ و تیر و شمشیر جنایت و جفا؛ تن های یاران حسینی را برید و درید و بر نیزه آویخت اما با آزادگی، عدالت و روح بلند و ایمان و آرمان پرجلالت و عظمت حسینی چه خواهیم کرد:
روح صالح قابل آفات نیست
زخم بر ناقه بود بر ذات نیست
کس نیابد بر دل ایشان ظفر
بر صدف آمد ضرر نی برگهر
روح صالح قابل آزار نیست
نور یزدان سغبه کفار نیست
جسم خاکی را بدو پیوست جان
تا بیازارند و بینند امتحان
علی اکبر برغانی (اهل عزا) از تعزیه خوانان البرزی تکیه دولت
حسین عسکری: استان البرز، قطب تعزیه و نمایش های آیینی ایران عزیز است. اگر مسئولان فرهنگی استان نجنبند، این عنوان هویتی ارزشمند هم بسان عنوان «پایتخت هنر خوشنویسی ایران» به وسیله زیرکان این عرصه، مصادره خواهد شد. بر همین مبنا قصد دارم در محرم امسال یکی از سرمایه های البرزی هنر شبیه خوانی ایران را معرفی کنم.
استاد علی اکبر برغانی معروف به «اهل عزا» از تعزیه خوانان البرزی تکیه دولت بود که در یکی از تعزیه های پرشور آن تکیه، مورد تشویق شاه قاجار قرار گرفت. در تاریخ ایران، نام تکیه دولت با تعزیه و تعزیه خوانی گره خورده است. ساخت این تکیه از سال 1283ق به دستور ناصرالدین شاه قاجار در شهر تهران آغاز شد و در سال 1290ق همزمان با نخستین سفر شاه قاجار به فرنگ به پایان رسید. تکیه دولت به وسیله دوستعلی خان معیرالممالک و همزمان با کاخ شمس العماره بنا گردید. در محرم سال 1291ق نخستین تعزیه خوانی در این تکیه برگزار شد که هر سال با شکوه تر تا سال قتل شاه قاجار در سال 1313ق ادامه داشت. حضور در تعزیه خوانی تکیه دولت از آرزوها و علایق قلبی ایرانی ها به ویژه اهالی پایتخت بود. به همین جهت، مردم ساعت ها پیش از آغاز تعزیه در این تکیه حاضر می شدند.
علی اکبر برغانی معروف به «اهل عزا» از تعزیه خوانان البرزی تکیه دولت در اواخر عهد ناصری و دوره مظفرالدین شاه قاجار بود. می گویند ناصرالدین شاه یا مظفرالدین شاه قاجار پس از یکی از تعزیه های پرشور تکیه دولت، لقب اهل عزا را به او داده است.
توضیح آنکه در یکی از نسخه های تعزیه شهادت حضرت علی اکبر، قطعه شعری است از نوع مثنوی و در بحر متقارب، با این مطلع: «خدایا چه گردد مآل حسین/ دل سنگ سوزد به حال حسین». این قطعه را شبیه علی اکبر به هنگام پوشیدن کفن و آماده شدن برای رفتن به میدان جنگ به شیوه «زبان حال» می خواند. می گویند علی اکبر برغانی نخستین بار این اشعار را در مایه «راز و نیاز اصفهان»، چنان با حالتی غم افزا و مؤثر خواند که شاه قاجار پس از پایان تعزیه او را به لقب اهل عزا مفتخر کرد.
در اعلان های تکیه دولت و برخی از فهرست ها و نسخه های مربوط به اواخر دوره ناصری نام علی اکبر خوانی در تعزیه ها به نام «علی اکبر» آمده است که معلوم نیست همین علی اکبر برغانی است یا کس دیگر. اهل عزا صدایی زیر، رسا و چهره و اندامی برازنده داشت. در تعزیه ها بیشتر شبیه علی اکبر و قاسم بن الحسن می شد و گاهی نقش های زنانه درجه دوّم را نیز برعهده می گرفت. خوش صدایی و آگاهی او و مادرش از گوشه ها و ردیف های موسیقی مشهور بوده است.
منابع: عنایت الله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی، ص 698، 721؛ زکریا مهرور، برغان اقلیمی دیگر، ص 51؛ روزنامه اطلاعات، ش 24920، ویژه نامه، ص 4.
________________________
مطالب مرتبط:
بازخوانی مرگ شگفت انگیز تعزیه خوان البرزی در روز عاشورا
هنر تعزیه جلوه دلدادگی صدها ساله البرزیها به سالار شهیدان
تعزیه در استان البرز پیشینه ای بسیار کهن دارد
حسین عسکری: نشست نقد و بررسی کتاب «چشمان یعقوب» عصر روز چهارشنبه 29 شهریور 1396 در فرهنگسرای هنر شهرستان نظرآباد برگزار شد. این کتاب نوشته خانم شهلا پناهی و درباره شهید رضا کارگر برزی نخستین شهید مدافع حرم استان البرز است. متأسفانه در پایگاه تخصصی خبری کتابداری و اطلاع رسانی ایران (لیزنا) گزارش ناقص و مخدوشی از سخنان بنده منتشر شده است. در واقع، متن دقیق و صحیح سخنانم به شرح زیر است:
____________
چارچوب نظری روایتِ نویسنده کتاب چشمان یعقوب
در آغاز نشست، حجّت الاسلام شمس الله فلاح مدیرکل کتابخانه های عمومی استان البرز ضمن خوش آمد گویی گفت: «برای زنده نگاه داشتن یاد شهدا باید به کتاب و قلم متوسل شویم.» در ادامه شهلا پناهی نویسنده کتاب، شهید کارگر برزی را فردی کتابخوان و کتاب دوست معرفی کرد و گفت: «در نوشتن کتاب، قلم را به خود شهید سپردم. نبوغ شهید و علاقه شهید به کتاب و کتابخوانی آنقدر زیاد بود که شهید از هر فرصتی برای مطالعه استفاده می کرد.» پناهی انتخاب نام کتاب را به جهت چشمان اشک آلود پدر شهید دانست و گفت: «در طی یک سال و نیمی که درگیر نوشتن کتاب بودم، همواره حلقه های اشک را در چشمان ایشان می دیدم. به همین خاطر اسم کتاب را چشمان یعقوب گذاشتم.»
دکتر حسین عسکری دیگر مهمان برنامه بود. وی در آغاز سخنانش گفت: «در حدود یک هفته است که چندین بار کتاب را خواندم و مرور کردم. در اینجا تصمیم گرفتم به آنچه که نویسنده، مستقیم به آن نپرداخته اما در ذهنش حضور داشته و قلمش را هدایت کرده، بپردازم. یعنی همان چارچوب نظریِ روایتِ نویسنده. به عبارت دیگر، نویسنده به هنگام روایت داستان زندگی شهید رضا کارگربرزی، چارچوبی را در ذهن مفروض داشته اما آن را در کتاب نیاورده است بلکه در لابلای مطالب کتاب، قابل استخراج و شناسایی است. علوم انسانی موجود که به شدّت متأثر از پارادایم پوزیتیویستی و تجربه گرایانه است نمی تواند مقوله مرگ را تبیین کند چه برسد به تبیین مقوله متعالی و قدسی شهادت. به طوری که در مواجهه با مرگ، به جهت نگاه یک سویه به انسان و همچنین نگاه صرفاً این جهانی، به تحلیل های زیست شناختی و فیزیولوژیک اکتفا کرده است.»
عسکری با اشاره به ضرورت نگاه تحولّی به علوم انسانی موجود گفت: «تحول در علوم انسانی یکی از خرمشهرهای پیش روی انقلاب اسلامی است که نیازمند عملیات فتح المبینی از جنس مجاهده علمی و پارسایی توأم با دانایی است. بی تردید علوم انسانی موجود پاسخگوی نیازهای معنوی انسان نیست.» وی در ادامه گفت: «چهارچوب نظریِ روایتِ نویسنده کتاب چشمانِ یعقوب که برگرفته از علوم انسانیِ اسلامی است سه ویژگی دارد: مرگ آگاهی، گناه آگاهی و شرم آگاهی.»
عسکری افزود: «مرگ آگاهی، به معنای مردن نیست. مرگ آگاه، کسی است که توجّه ویژه به ابدیت و معاد دارد. به همین جهت حیوانات نمی میرند بلکه سقط می شوند. مرگ از ویژگی های عالَم انسانی است. مرحوم دکتر سیّد احمد فردید مبدع حکمت اُنسی به همین جهت می گوید در آخرالزمان انسان ها نمی میرند بلکه سقط می شوند. این یعنی، مرگ آگاهی در آن دوره از تاریخ کره خاکی، از وجود آدمیان رخت برمی بندد. به همین جهت می توان گفت هرچه مرگ آگاه تر، انسان تر. این نگاه مرگ آگاهانه در جای جای کتاب چشمان یعقوب و زیست معنوی شهید کارگر برزی قابل مشاهده است. شهادت اوج مرگ آگاهی است. اگر کسی به نهایت مرگ آگاهی برسد به مقام شهادت نایل می شود. شهید به واسطه قوه مرگ آگاهی که دارد خود را مهمان در این عالم و مهاجر الی الله می بیند. گناه آگاهی یعنی کسی که می داند اموری ممنوعه اند و نباید به سمتشان رفت چون مانع تعالی معنوی انسان هست. انسان هر چه گناه آگاه تر، معصوم تر. به همین دلیل است که بعد از هر توبه و بازگشتی احساس سبکی و عصمت می کنیم. مراتبی از این گناه آگاهی شهید در کتاب مورد اشاره به خوبی قابل دریافت است. انسان مدرن، گناه آگاه نیست به همین جهت دچار اباحه گری شده است و همه چیز را روا می داند. شرم آگاهی سوّمین خصلت انسان معنوی است. شرم با عقل نسبت مستقیم دارد. حیوانات شرم ندارند چون بی بهره از عقل هستند. به نظر می رسد فرهنگ و تمدن غرب در طول چندین هزاره زیست بشری، بی حیاترین تمدن در عرصه های فرهنگ، هنر، معماری، لباس و.. است. بی حیایی، روی دیگر قساوت است. صنعت پورنوگرافی (هرزه نگاری) موجود در فرهنگ و هنر غرب، منجر به بی حیایی و به دنبال آن قساوت می شود. کس که گرفتار هرزه نگاری است، رحم و شفقت در دلش می میرد و می تواند گروه گروه مرگ و شکنجه انسان ها را ببیند و واکنشی از خود نشان ندهد. این سه مقوله مهم انسانی یعنی مرگ آگاهی، گناه آگاهی و شرم آگاهی به وضوح در کتاب چشمان یعقوب قابل لمس است. از دیگر ویژگی های کتاب این است که شهید کارگربرزی از سوی نویسنده، انسانی بر روی زمین توصیف شده است نه موجودی آسمانی و اثیری که دست نیافتنی است. زیست شهید کارگربرزی، هم دارای وجوه بشری است به طوری که در کودکی تجربه های کودکانه خاص خودش را هم دارد اما شهید با عبور از این تنگناهای بدن خاکی، به تجربه های معنوی ارزشمندی دست می یابد. همان ویژگی هایی که از او یک شهید می سازد. نگاه کاملاً بشری و زمینی و یا نگاه صرفاً فرابشری و آسمانی به شهدا، روایت های ناقصی از فرهنگ ایثار و شهادت است. با بیان همین تنگناهای بشری شهید در این کتاب، جنبه های معنوی شهید بسیار معنادار و قابل فهم می شود. این نگاه به جنبه های بشری و معنوی شهید در کتاب چشمان یعقوب حضوری متوازن دارد.»
او در پایان گفت: «این کتاب روایتگر سبک زندگی اسلامی - ایرانی شهید کارگربرزی است. سبک زندگی ای که هر ایرانی مسلمان در نیل به آبادانی و پیشرفت ایران عزیز به آن نیازمند است. عناصر مهمی همانند نشاط معنوی، خلاقیت، فرهنگ علم آموزی و تلاش، کار گروهی، پرهیز از اسراف و تبذیر، خانواده دوستی، شفقت و مهربانی با همنوعان، غیرت دینی و ملّی، عدم شکاف بین حوزه عمل و نظر و... که در سبک زندگی شهید کارگربرزی قابل مشاهده و الگوگیری است.»
اشاره: جلد پنجم البرزنامه نوشته دکتر مهراب رجبی با عنوان فرعی «تاریخچه آموزش و پرورش در استان البرز» در شهریور 1396 و در 240 صفحه به زیور چاپ آراسته شد. انتشارت فرهیختگان دانشگاه در شمارگان 2000 نسخه این کتاب را منتشر کرده است.
___________________
نام آوران استان البرز از پیشگامان مدارس جدید در ایران
نظام آموزش و پرورش هر سرزمینی، نسبت مستقیم با توسعه همه جانبه و تربیت شهروندان وفادار به ارزش های ملّی آن سرزمین دارد و از دیگر سو، مهم ترین و اصلی ترین رکن نظام فکری، معرفتی و دانایی ملّت ها در شکل گیری و رشد هر فرهنگ و تمدّنی به شمار می رود. به جرأت می توان ادعا کرد نظام آموزش و پرورش یکی از ستون های برپادارنده فرهنگ و تمدّن است و بدون آموزش و پرورش کارآمد و تأثیرگذار، هیچ فرهنگ و تمدّنی ره به جایی نخواهد برد. در یک کلام، در روزگار جدید - که به عصر دانش نامبردار است - کارکرد مدارس تنها در آموزش خلاصه نمی شود بلکه در قامت یک پایگاه معرفتی به فرهنگ سازی و تمدّن زایی هم می پردازند .
در ایران سرافراز که از تمدّنی دیرپا و مدنیّتی باشکوه و افتخارآمیز برخوردار است، بایستی مدارس ما به مثابه پایگاه های تقویت و احیای فرهنگ و تمدّن ایرانی و اسلامی عمل کنند. این مهم میسّر نمی شود مگر اینکه رویکرد «مدارس تمدّن ساز» را تقویت و ترویج نماییم.
بازخوانی تاریخ آموزش و پرورش و واکاوی ویژگی ها و مختصات آموزشی مدارس جدید و قدیم استان البرز در شناخت اثرات مدارس موجود بر احیا و تحقّق تمدّن نوین ایرانی - اسلامی، امری ضروری به نظر می رسد. بر همین مبنا البرزپژوه گرامی جناب آقای دکتر مهراب رجبی با همتّی مردانه و تلاشی طاقت زُدا، مبادرت به تدوین تاریخ آموزش و پرورش استان البرز در این مجموعه خواندنی کرده است.
این کتاب از آن جهت مهم است که در فضای خالی از منابع و اسناد مکتوب متولّد شده است. اگر پدیده نامبارک بُخل در واگذاری منابع و اسناد را به آن دشواری ها اضافه کنید، ارزش مضاعف کتاب بیشتر آشکار می شود.
به گواهی تاریخ، نام آوران استان البرز از پیشگامان مدارس جدید در ایران هستند. در سایه حمایت های بابرکت روحانی نواندیش و مصلح قرآنی حضرت آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی، شادروان میرزا حسن رشدیه (پدر مدارس نوین) موفق به گسترش این نوع مدارس در ایران شد. دیگر مشاهیر البرز همانند علامه آیت الله محمّدصالح برغانی با پی ریزی مدرسه بزرگ صالحیه در شهر قزوین به نیکی، گذارِ خردمندانه و هوشمندانه از پدیده مدارس قدیم به جدید را به نمایش گذاشتند و این گزاره را اثبات کردند که بدون دامن زدن به گسست و زلزله در سنّت می توان در گذار به عصر جدید، توأمان از ارزش های کهن ایرانی و اسلامی پاسداری کرد. البته نقش معلّمان سخت کوش و آگاه منطقه طالقان در گسترش مدارس جدید در ایران به ویژه در خطّه فرهنگ خیز شمال ایران بسیار ستودنی و در مجالی فراخ، تحلیل های عمیقی را تمنّا می کند.
خوشبختانه همه این شکوه فرهنگی و دیگر افتخارات شنیدنی از آموزش و پرورش استان البرز به قلم گرم و روان نویسنده فرهیخته این کتاب در قالب شش فصل مورد کنکاش و دقّت قرار گرفته است. خواندن این کتاب ارزشمند را به همه علاقه مندان به فرهنگ و تاریخ البرز به ویژه معلّمان، دانشجویان و دانش آموزان البرزی توصیه می کنم و برای نگارنده توانای آن توفیقات بیشتر علمی و پژوهشی را از محضر حضرت باری تعالی آرزومندم.
حسین عسکری. 17 امرداد 1396
آشنایی با فعالیت های مرکز اسلامی «تیچینو»ی سوئیس
سلمان میرزایی: حجت الاسلام والمسلمین سید مقتدا حسینی ابهری از مبلغان فعال در عرصه بین المللی است. وی که ایرانی الاصل است مدیریت «مدیر مرکز فرهنگی اسلامی امام علی (ع)» واقع در «ایالت تیچینو»ی سوئیس را بر عهده دارد. تیچینو (Repubblica e Cantone Ticino) یکی از کانتونهای - یا همان ایالت های - کشور سوئیس است که در جنوب آن واقع شده و با ایتالیا مرز مشترک دارد. زبان عمده در شهرهای این کانتون زبان ایتالیایی است و از شهرهای مهم آن میتوان به «لوگانو» و «لوکارنو» اشاره کرد. کنفدراسیون سوئیس 26 کانتون دارد که تا زمان تشکیل دولت فدرال در سال 1848، هر کدام از آنها یک دولت مستقل بوده و دارای مرز، پرچم و ارتش خود بود. آقای حسینی ابهری که از اعضای مرتبط با مجمع عمومی مجمع جهانی اهل بیت (ع) است و برای شرکت در ششمین اجلاس این مجمع به تهران آمده بود، با خبرنگار خبرگزاری اهل بیت علیهم السلام (ابنا) به گفتگو نشست و به معرفی مرکز اسلامی شیعیان در تیچینو پرداخت. متن گفت و گوی ابنا با این فعال مذهبی اروپا را بخوانید: ادامه مطلب...
نمرده است و نمیرد حمید میرخانی
استاد عباس میرخانی در شهریور 1383 به مناسبت کوچ سوگناک پزشک متعهد دکتر سیّد حمید میرخانی، غزل زیر را سروده است. این شعر به خط زیبای استاد سید احمد میرخانی خوشنویسی شده است. استاد عباس میرخانی متولد سال 1325 خورشیدی در روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ است که از همان کودکی با خانواده اش در شهر تهران ساکن شده است. استاد میرخانی از شاعران غزلسرای معاصر ایران است. اشعارش بیشتر در سبک هندی و گاهی هم عراقی است. وی در انجمن های ادبی تهران نشو و نما یافته و تحصیلات عالی دارد. مهربانی، تواضع، نظم، وسعت دید و شناخت قابل تحسین از تاریخ و ادبیات معاصر ایران از جمله ویژگی های این شاعر خوش قریحه است. در همان نخستین دیدار با استاد میرخانی در زمستان 1391 یکی از مجموعه اشعارش با عنوان «یادگار دفتر عمر» را به یادگار گرفتم. این کتاب در شمارگان 3000 نسخه در سال 1376 به کوشش نشر نشانه در تهران منتشر شده است. «به یاد مذهب رندان» دیگر مجموعه اشعار استاد میرخانی است.
پزشک البرزی بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران
پانزدهم شهریور، سیزدهمین سالگشت درگذشت دکتر سیّد حمید میرخانی پزشک متعهد و نامدار البرزی است. او علاوه بر راه اندازی نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران، برای نخستین بار موفق به انجام عمل جراحی کاشت سلول های بنیادی بر قلب یک بیمار شد که از جمله پیشرفته ترین تکنیک های درمان بیماری های قلبی در جهان به شمار می رود.
دکتر سیّد حمید میرخانی (متولّد 1330 - درگذشت 1383) جرّاح نامدار قلب و بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران است که از روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز برخاسته است. او پس از دریافت دیپلم، در سال 1350 در رشته فیزیوتراپی دانشگاه تهران پذیرفته شد اما به جهت علاقه به پزشکی در سال 1351 بار دیگر در کنکور شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. در سال 1359 مدرک پزشکی عمومی را دریافت کرد و بلافاصله دوره دستیاری جرّاحی را آغاز کرد و در سال 1363 آن را به پایان رساند و سپس به عضویت هئیت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درآمد. در سال 1363 در رشته فوق تخصصی جرّاحی قفسه صدری دانشگاه علوم پزشکی تهران پذیرفته شد و به مدت سه سال در آن مقطع تحصیل کرد. در سال 1368 جهت گذراندن دوره فوق تخصصی جرّاحی قلب و عروق و پیوند قلب رهسپار کشور سوئد شد و آن دوره را در بیمارستان هرفیلد انگلستان به پایان رساند و آنگاه به ایران بازگشت.
در سال 1372 ریاست مجتمع بیمارستان امام خمینی تهران را عهده دار شد و تا پایان عمر در این مسئولیت باقی ماند. او در سال 1383 موفق به دریافت درجه استادی در رشته جرّاحی قلب و عروق گردید. دکتر میرخانی خدمات فراوان و مهمی در جهت اعتلای پزشکی ایران به ویژه در رشته جرّاحی قلب و عروق انجام داد که از آن جمله است: تأسیس نخستین بانک اعضای پیوندی در کشور، به کاربردن دریچه هوموگرافت آئورت در موقعیت میترال، انجام نخستین پیوند همزمان قلب و ریه، انجام جرّاحی باتیستا برای بیماران با نارسایی شدید قلبی که امکان جرّاحی پیوند قلب را ندارند، انجام عمل جرّاحیROSS، انجام نخستین تزریق سلول های بنیادی در قلب به هنگام عمل جرّاحی، پشتیبانی علمی از تشکیل انجمن آترواسکلروز ایران (تصلّب شرایین)، دبیر هیأت ممتحنه بورد فوق تخصصی جرّاحی قلب، دبیر کمیسیون تخصصی جرّاحی قلب سازمان پزشکی قانونی ایران، عضو فرهنگستان علوم پزشکی کشور و عضو شورای عالی نظام پزشکی تهران بزرگ.
دکتر میرخانی شامگاه پانزدهم شهریور 1383 در سن 53 سالگی بر اثر عارضه قلبی درگذشت و در آرامستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. او پزشکی نیکوکار، آرام، خوش رو، باادب، متواضع و در خدمت بیماران مستمند بود.
زندگی نامه و خدمات علمی و اجتماعی دکتر میرخانی در کتابی با عنوان «همه چیز برای زندگی، زندگی برای...» منتشر شده است. در این کتاب آنچه را که دکتر میرخانی داشت و هرگز به زبان نیاورد، از کلام دوستان و همکارانش روایت شده است.
منابع: وبگاه روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران، 10 مهر 1391؛ وبگاه انجمن آترواسکلروز ایران،10 مهر 1391؛ روزنامه رسالت، ش 6910، ص 5؛ ماهنامه مهندسی پزشکی و تجهیزات آزمایشگاهی، ش 42، ص 72؛ روزنامه شرق، ش 284، ص 26.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «پرشک البرزی؛ بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران»، روزنامه پیام آشنا، سال چهارم، ش 976، چهارشنبه 15 شهریور 1396، ص 8.