سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

دکتر حکمت الله ملاصالحی

دکتر حکمت ‌الله ملاصالحی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد مدعو دانشگاه آتن، نخستین پژوهشگری است که مباحث عمیق و دشوار دانش نوظهور «فلسفه باستان شناسی» را در ایران پی ریزی کرده است. استاد ملاصالحی متولد شهرستان طالقان و از سال 1381 در شهرستان ساوجبلاغ اقامت گزیده است.

وبلاگ اسرار حکمت


نوشته شده در  سه شنبه 94/9/10ساعت  4:37 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


نوشته شده در  سه شنبه 94/9/10ساعت  12:44 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 اسماعیل آل احمد

حدیث عشق و آب دیده خونین

اسماعیل آل احمد 

دوست داشتن آدم ها را نه می شود پنهان کرد و نه می توان جار زد. دکتر یوسف مجید زاده از آن آدم هایی است که نمی توانی او را دوست نداشته باشی و نمی توانی این دوست داشتن را جار بزنی. نمی توانی او را دوست نداشته باشی چون او دوست داشتنی است. به قول معروف مهره مار دارد. چنان تو را در برابر دانایی هایش به کرنش وامی دارد که چاره ای جز احترام نداری. این احترام هم کم کم به علاقه تبدیل می شود و سرانجام عاشق او می شوی. نمی توانی این عشق را جار بزنی چون بین تو و او هیچ شباهتی نیست. او دریای دانایی است و تو هنوز اندر خم یک کوچه ـ کوچه ناکجاآباد ـ درمانده ای و ابتدایی ترین اصول دانایی را درنیاموخته ای. آشنایی با استاد دکتر یوسف مجیدزاده از آن حال هایی است که هیچ حالی به خوشی آن نیست و ندیدن او بدجوری، حلقومت را در چنگال بغضی شیرین می فشارد. 

آن چنان عشق او در دل و جانت جای گرفته است که دانش عجیب و غریب باستان شناسی برای تو همان یوسف مجیدزاده است و یوسف مجیدزاده را همان دانش باستان شناسی می بینی. حسی که شاید بسیاری از شاگردان این رشته هم تجربه نکرده باشند. با او جرأت می کنی خودت را بی هیچ واهمه ای به اقیانوس ناکران پیدا و همیشه طوفانی باستان شناسی بیندازی و البته با نام شاگرد دانشمند او استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی هم دیگر از فرورفتن در اعماق فلسقی این دانش فیلسوفانه نترسی. خدایا! به من زیر سایه عمر طولانی هر این دو عزیز دانشمند، فرصت دانستن و فهمیدن روزی بفرما.

حدیث عشق چه حاجت که بر زبان آری

به آب دیده خونین نبشته صورت حال

(سعدی، کلیات، تصحیح فروغی، تهران: امیرکبیر، چ 13، 1383، ص 539)

دکتر یوسف مجیدزاده در شهرستان نظرآباد

دیدار دکتر مجیدزاده از موسسه رخسار قرآن، شهرستان نظرآباد، 19 آذر 1389


نوشته شده در  دوشنبه 94/9/9ساعت  7:10 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

«قرار» مهرداد کورش نیا، برگزیده اول جشنواره سراسری تئاتر مقاومت

مراسم اختتامیه پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر مقاومت شامگاه 7 آذر 1394  در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد. در این مراسم که به دور از سخنرانی های معمول مسوولان همراه بود هنرمندان و مدیرانی چون مهدی شفیعی مدیرکل هنرهای نمایشی، حفیظ الله رفیعی مدیرعامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، جواد جباری مدیرعامل بنباد روایت، محمد خزاعی مشاور دبیر جشنواره، علی اصغر خسروی دبیر سوگواره خمسه، سعید اسدی دبیر جشنواره تئاتر فجر، رحمت امینی رییس مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری، غلامرضا منتظری رییس سازمان بسیج هنرمندان، شهرام کرمی رییس مرکز هنرهای نمایشی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، مجید رجبی معمار مدیرعامل خانه هنرمندان ایران، حمید جبلی، تاجبخش فنائیان، حسین مسافرآستانه، سیامک احصایی، مهرداد رایانی مخصوص، نیما دهقان، هاله مشتاقی نیا، رویا میرعلمی، برزو ارجمند، سیمین امیریان، حمیدرضا افشار، فرشید ابراهیمیان، سیروس همتی، مهرداد کوروش نیا، بهروز بقایی، احمد ساعتچیان، تعدادی از خانواده های شهدا و... حضور داشتند.

حسین پارسایی دبیر این دوره از جشنواره تنها سخنران مراسم بود که در سخنانی کوتاه از حضور مهمانان و مدعوین تشکر کرد و گفت: امشب آخرین روز جشنواره مقاومت نیست چون مقاومت ادامه خواهد داشت. همانطور که جهان اسلام مدت هاست با تدبیر و مقاومت جلوی استکبار جهانی ایستاده جشنواره مقاومت نیز امشب به پایان نخواهد رسید و ادامه خواهد یافت. وی ادامه داد: خوشحالم که به جای چند روز برگزاری جشنواره چند ماه این جشنواره تداوم یافت. جشنواره تئاتر مقاومت قصه خودش را از فروردین 93 آغاز کرد و با بیش از 1000 اجرای عمومی در 60 سالن نمایشی و در شهرهای بزرگ و کوچک ادامه یافت. من به سهم خودم از همه همکارانم تشکر می کنم و امیدوار هستم هم اکنون و بعد از پایان اختتامیه قلم ها بر کاغذ به استقبال دوره شانزدهم برویم.

در بخش نمایشنامه نویسی جشنواره، هیأت داوران ضمن تقدیر از دو نمایشنامه کلارینت نوشته سیروس همتی و 92 درصد زندگی نوشته عباس جانفدا آرا خود را به شرح زیر اعلام کرد: سوم: محسن عظیمی برای نگارش نمایشنامه 10 - 64/ دوم: علی میرزا عمادی برای نگارش نمایشنامه خاک، خون، نفت / اول: مهرداد کورش نیا برای نگارش نمایشنامه قرار.

گفت و گو درباره «قرار» مهرداد کورش نیا

«قرار» مهرداد کورش نیا با شهدای غواص

من و مهرداد کورش نیا از انجمن سینمای جوان تا...

وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی، این موفقیت ارزشمند هنری را به آقا مهرداد کورش نیا نویسنده و کارگردان ساوجبلاغی و همه فعالان فرهنگی و هنری شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد تبریک می گوید.


نوشته شده در  دوشنبه 94/9/9ساعت  5:0 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

کوچک اما مرکز ثقل جهان! 

اسماعیل آل احمد

استاد داود لطیفی را در ششم مهر 94 در اداره فرهنگ و ارشاد نظرآباد دیدم و شناختم. با سخاوت و مهربانی، خاطراتی از تنکمان (از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز) را به من هدیه کردند. با ایشان و حسین عسگری از اداره ارشاد به موسسه رخسار قرآن آمدیم. صحبت که گل کرد فهمیدم استاد، نامی از ملا آقا تنکمانی نبرده اند. ملاآقا تنکمانی کسی است که در سال 1294 هجری قمری یکی از بنیادی ترین یا بنیادی ترین تفسیر قرآن شیعیان را به تنهایی و پهلوانانه به فارسی ترجمه کرده است او مجمع البیان علامه طبرسی را از ابتدای کلام وحی تا سوره مریم و از یاسین تا ناس یعنی دو سوم قرآن کریم را در قریه تنکمان انجام داده است. موسسه رخسار قرآن از سال  1386 به هر دری زده است تا کتاب را چاپ کند اما...

رهام اندیشه ناشر کرجی این کتاب را در 80 صفحه رقعی با جلد شومیز و شمار هزار نسخه در 1394 چاپ کرده است. کتاب با مقدمه و کی شعر نیمایی و کی قصیده 237 بیتی و فصل توضیحات و عکس ها، کتابی خواندنی است. هرچند نویسنده شاعر، توضیحاتلازم را در پایان کتاب آورده اما این، او را از ارائه گاه به گاه برخی توضیحات در پانوشت، بی نیاز نکرده است. کتاب البته ویراستار و فهرست منابع و نمایه ندارد و صفحه آرایی آن، رضایت بخش نیست. طبع استاد لطیفی روان و موثر است و خواننده را سوار بر قالیچه سلیمان خیال به روزگاران همیشه آفتابی کودکی می برد هرچند که تنکمانی نباشی. ابیات پشت جلد:

زیر این گود کبود آسمان

زین همه دشت کران تا در کران

در جنوب دامن البرز کوه

چند فرسخ از کرج تا طالقان

من اسیر عشق یک آبادی ام

کوچه هایش تنگ؛ نامش تنکمان

گر جسارت داشتم می گفتمش:

کوچک اما مرکز ثقل جهان.


نوشته شده در  جمعه 94/9/6ساعت  9:34 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

اولین سرمشقی که از استاد میرخانی گرفتم 

استاد سیدحسن میرخانی معروف به سراج الکُتّاب فرزند سید مرتضی حسینی برغانی در سال 1291ش در یک خانواده ساوجبلاغی الاصل به دنیا آمد. به وی پس از پایان تحصیلات مقدماتی، هنر خطاطی را نزد پدر و استادان برجسته خطاطی ایران فرا گرفت. در مدتی بسیار کوتاه، در استاد سید حسن میرخانیخوشنویسی به درجه استادی رسید و سپس به تدریس پرداخت. استاد میرخانی در نوشتن تمام انواع خط از قبیل نسخ، ثلث، تعلیق و شکسته و به ویژه خط نستعلیق، مهارتی بسیار داشت و در سرودن شعر نیز توانا بود. این استاد بزرگ خوشنویسی، بیش از شصت جلد کتاب با خط خوش نوشت که خوشنویسی کلیات سعدی و دیوان حافظ و نیز دیوان اشعارش از آن جمله است. ایشان هم‏چنین در تأسیس انجمن خوشنویسی ایران نقش مهمی ایفا کرد. استاد سید حسن میرخانی سرانجام در پنجم آذر 1369ش در 78 سالگی در تهران درگذشت. استاد یدالله کابلی، در عالم خوشنویسی نیاز به معرفی ندارد؛ چون آوازه‌ هنرى وی در داخل و خارج عالم‌گیر شده است؛ شکسته ‌نویس صاحب سبک کشورمان که عرصه فرهنگ و هنر مردم دوست داشتن و دیار محبوب و خاک  گهر خیز سرزمین ‌اش را به زندگى  در بهترین نقاط دنیا و امکانات آن ترجیح می ‌دهد. چرا که سرمایه هنری و اندوخته معنوى خود را متعلق به این سرزمین می‌ داند. اگر در یک جمله بخواهیم وی را معرفی کنیم، این استاد در سال‌ هایی دور و در عین نوجوانى یک تنه می ‌‌کوشد و می‌ایستد تا خط شکسته را احیا کند و زنده نگه‌ دارد. ادامه مطلب...

نوشته شده در  پنج شنبه 94/9/5ساعت  5:34 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

مزار پدر هنر گرافیک ایران در تکیه اغشت ساوجبلاغ

پنجم آذر، دهمین سالروز مرگ استاد مرتضی ممیّز (1315 - 1384ش) پدر هنر گرافیک ایران است. مزار استاد ممیز در سراشیبی تپّه ‌ای در روستای «تکیه اغشت» از توابع شهرستان ساوجبلاغ است. سنگ ساده ‌اش امضای او را بر خود دارد و سمت چپ او، مزار فیروزه صابری است، همسر اوّلش که همه به نیکی از او یاد می ‌کنند. ده سال پیش در چنین روزی بود که شاگردان، دوستان و آشنایان مرتضی ممیز برای مراسم تدفین او بالای تپّه رفتند و حتماً همه به ‌خوبی به یاد می ‌آورند که از لب جاده تا پای تپّه، ردی از نقاشی ‌های کودکان روستای باغبان­کلا (محل سکونت استاد) زمین را فرش می‌کرد. مرتضی ممیز بر فرشی رنگارنگ از نقّاشی کودکان پا به منزل خود گذاشت. کتاب «رو ­به ­رو» گفت ­و­ گوی ابراهیم حقیقی با استاد ممیز است که در سال 1390 از سوی انتشارات خجسته منتشر شد. مولّف این کتاب در این ­باره می ­نویسد: «نیمه دوّم اردیبهشت 1377 در فرصت تعطیلات سه­ روزه ­ای، با قرار و بنا به خواست او به خلوت خانه­ اش در روستای باغبان­کلا از توابع ساوجبلاغ رفتیم و گفت ­و ­گو در آنجا و در آن شب آغاز شد. این گفت ­و­ گو­ در تعطیلات بین­ هفته ­ای و جمعه­ های پی درپی ادامه داشت تا اینکه در آبان ماه همان سال به پایان رسید.»


نوشته شده در  پنج شنبه 94/9/5ساعت  4:51 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

سه شنبه 20 شهریور 1380، شهر نظرآباد از توابع استان البرز، آیین استقبال از گروه باستان شناسی محوطه باستانی ازبکی به هنگام آغاز چهارمین فصل کاوش در این محوطه 9 هزارساله. از چپ به راست: استاد دکتر یوسف مجیدزاده (چهره ماندگار باستان شناسی ایران)، خسرو پوربخشنده (باستان شناس پیشکسوت)، موسی زاده (دانش آموخته باستان شناسی)، علی حمزه پور (وکیل و شاعر نظرآبادی)، مهدی توسلی (فرهنگی و مدیرمسئول ماهنامه فراز البرز)، علی اصل فلاح، حسین عسکری (نویسنده وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی)، ابراهیم رضازاده (از فرهنگیان شهرستان نظرآباد). در این آیین کم نظیر، دکتر مجیدزاده طی سخنانی گفت: «این مراسم بیان کننده علاقه مردم این شهر (نظرآباد) به فرهنگ، ملیت و ایرانی بودن است» 

 

محوطه باستانی ازبکی

یادداشت اسماعیل آل احمد درباره دکتر یوسف مجیدزاده


نوشته شده در  چهارشنبه 94/9/4ساعت  8:33 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

درباره دکترعلی اکبر صالحی: ادب و نسب دانشمند

بخش اول

روز یکشنبه 19 مهر 1394 در نشست نمایندگان مجلس برای بررسی برجام (برنامه جامع اقدام مشترک)، دکتر علی‌اکبر صالحی رئیس دانشمند و متین سازمان انرژی اتمی ایران ناگهان برآشفت و گفت: «امروز در مجلس مردی با قسم جلاله به من می‌گوید که در قلب راکتور اراک روی تو سیمان می‌ریزیم و تو را می‌کشیم. این نحوه سخن گفتن است؟ من تاکنون سکوت کرده‌ام اما چرا از عدم آشنایی افکار عمومی به مسایل تخصصی سوءاستفاده می‌کنند و در جایگاه یک دانشمند هسته‌ای می‌نشینند و سخن می‌گویند (روزنامه هفت صبح، ش 1282، ص 3). من هیچ وقت نگفتم کی هستم و چه هستم، زیرا آن را خدا باید بداند، اگر معامله‌ای هست با خدا کرده‌ایم، نه برای تحبیب قلوب و گرفتن جایگاه اجتماعی» (روزنامه اطلاعات، ش 26276، ص 2). دکتر صالحی کمتر از 24 ساعت پس از آنکه او را تهدید به مرگ کردند، در بیمارستان به عیادت همان شخص رفت و برایش آرزوی سلامتی کرد که یکشنبه پرتنشی در مجلس پشت سر گذاشته بود. پس از گذشت پنج روز از اقدام اخلاقی و انسانی دکتر صالحی، نویسنده روزنامه «وطن امروز» در 26 مهر، ذیل یادداشتی با عنوان «چه کسی بود صدا زد سیمان؟» نوشت: «همچین قُپی درمی‌کنند که نماینده مجلس مرا تهدید کرده کأنه نماینده مذکور با کارد سلاخی بالای سرش ایستاده! خجالت هم چیز خوبی است! ما را باش فکر می‌‌کردیم بعضی از این دیپلمات‌ها اگر انقلابی نیستند لااقل با الفبای مردی و مردانگی حداقلی از مؤانست را دارند! الان یادم آمد روزگار کودکی را، و نه حتّی دبستان که آمادگی و مهد کودک! آنجا و آن روزها اگر پسر بچه‌ای در مواجهه با یک تهدید هم‌کلاسی خود، قیصریه را می‌‌خواست به آتش بکشد، همه به آن هم‌کلاسی نازک ‌نارنجی می‌گفتند: «بچه نُنر!» و بعد ادامه می‌‌دادند: «حالا این یه حرفی زد! تو چقدر بچه‌ای؟» صد البته در عالم سیاست نام چنین مواجهه‌ای دیگر «بچه نُنر‌بازی» نیست، بلکه بی‌تعارف ذیل عنوان «پدرسوخته بازی» تعریف می‌شود!» (روزنامه وطن امروز، ش 1726، ص 1). دکتر صالحی بار دیگر با ادب و نزاکت خاص خودش در پاسخ به این یادداشت توهین‌آمیز گفت: «من برای رضای خدا این کار (عیادت) را انجام دادم؛ هیچ تبلیغات و چیز دیگری در کار نیست… جا دارد که اینجا خاطره ای را بیان کنم. خدا بیامرزد پدرم را؛ یادم هست یک بار در عالم بچّگی به یکی گفتم پدرسوخته که پدرم خیلی به ما تغیّر کرد و آمد گفت چرا گفتی پدرسوخته؟ ما در خانواده‌ای بزرگ شدیم که حتّی حق یک پدرسوخته گفتن را نداشتیم چه برسد به حرفها و رفتارهای دیگر که خیلی از موارد را زیر سؤال می‌برد» (روزنامه ایران، ش 6057، ص 3 ). ادامه مطلب...

نوشته شده در  چهارشنبه 94/9/4ساعت  10:37 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

درباره دکترعلی اکبر صالحی: ادب و نسب دانشمند

بخش دوم

نبیره مقتول مدینه

دکتر صالحی نبیره (فرزندِ نتیجه و پشت چهارم) آیت‌الله حاج شیخ محمّدحسن برغانی صالحی (محدود 1280ق) از مجتهدان و شاگردان نامدار شیخ مرتضی انصاری در حوزه علمیه نجف اشرف است. او در سال 1242ق به همراه پدرش علامه برغانی و دیگر فقیهان در جنگ دوّم ایران و روس شرکت کرد. در حدود سال 1278ق رهسپار بیت‌الله الحرام شد و در مدّت اقامت خود در مکّه علاوه بر تدریس مسایل فقهی شیعه به گونه‌ای موافق با یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنّت در مدرسه بازسازی شده پدرش علامه برغانی، با عالمان آن سامان در مباحث اعتقادی به گفت‌وگو پرداخت. سرانجام در حدود سال 1280ق بر اثر مضروب شدن با چوب‌دستی چند نفر ناشناس در مدینه به شهادت رسید و در آرامستان تاریخی بقیع نزدیک آرامگاه امام حسن مجتبی علیه‌السلام به خاک سپرده شد. برخی بر این نظرند که شیخ محمّدحسن برغانی صالحی از نامزدان مرجعیّت شیعه پس از شیخ انصاری بود اما اجل او را مهلت نداد و چند ماه پیش از استادش درگذشت. ادامه مطلب...

نوشته شده در  چهارشنبه 94/9/4ساعت  10:33 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   66   67   68   69   70   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
موتور و ماشین سواری در محوطه باستانی شرف الدین استان البرز
تازه ترین کتاب و مقاله درباره روستای ایستای طالقان
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 4
آیت الله سید رضا حسینی زابلی و تجددگریزی در شهر کرج
تطهیر ترور فاتح یزدی و چریک های فدایی خلق در خبرگزاری تسنیم
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]