در جست و جوی هویت معماری معاصر ایران
مهندس احسان دانش فر (دانشجوی دکتری شهرسازی) از جمله پژوهشگران کوشا و توانای استان البرز و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد هشتگرد است. این پژوهشگر جوان، هم اکنون سردبیری مجله «نقش پردازان شهر» را عهده دار است و دو مقاله ISI در مجلات علمی کشورهای کانادا و سوئیس به چاپ رسانده است. نگارش حدود 20 مقاله به زبان فارسی در نشریات تخصصی و پژوهشی، تدریس در دانشگاه های دولتی و غیردولتی، عضویت در چندین انجمن علمی و پژوهشی از جمله فعالیت های آموزشی و علمی او است.
وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» ضمن آرزوی موفقیت، در این مجال کوتاه فقط به معرفی عناوین کتاب های ایشان بسنده می کند: «1. مفاهیم پایه در طراحی شهری، تبریز: انتشارات مهر ایمان، 1389؛ 2. طرح های خلاقانه معماری (نقد آثار فرانک گهری)، تبریز: انتشارات مهر ایمان، 1390؛ 3. آموزش اسکیس طراحی شهری، مشهد: انتشارات کلهر، 1390؛ 4. طراحی شهری، مفاهیم و کروکی ها، تهران: انتشارات سروش دانش، 1391؛ 5. اقلیم به زبان تصویر، مشهد: انتشارات کلهر، 1389؛ 6. آشنایی با معماری منظر (انسان و طبیعت)، تهران: انتشارات سروش دانش، 1391؛ 7. محله، شهر، شهرک، تهران: انتشارات سروش دانش (در دست چاپ)، 1391؛ 8. آشنایی با فرایند طراحی معماری (فلسفه و کانسپت)، تهران: انتشارات سروش دانش، 1391؛ 9. کارگاه طراحی شهری 1، تهران: انتشارات سروش دانش (در دست چاپ)، 1391؛ 10. پرسپکتیو غیرمعمارانه (همکاری در تالیف)، تهران: انتشارات سروش دانش، 1390.»
کاریکاتورها در ذهن من راه می روند!
استاد «داوود شهیدی» کاریکاتوریست، نویسنده، طنزنویس و معمار ایرانی است که از خاندان برغانی مقیم شهر قزوین برخاسته است. «برغان» روستایی تاریخی در شهرستان ساوجبلاغ از توابع استان البرز است. وی متولد فروردین 1330 تهران و دانش آموخته معماری دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و معماری شهری از دانشگاه بوستون است و همچنین مدتی هم در دانشگاه شیراز به تحصیل الکترونیک پرداخت. شهیدی از جوانی و از سال 1344 فعالیت هنری خود را در زمینه کاریکاتور و طنز سیاه شروع کرد و دو سال بعد با چاپ آثارش در مجلات آبنوس، جهان نو، خوشه، اطلاعات و تماشا به شهرت رسید. مسافرت آمریکای وی وقفهای در حضورش در صحنه کاریکاتور ایران بود. وی بعد از بازگشت نیز همواره با نشریاتی چون کیهان کاریکاتور همکاری داشت همکاری ای که دامنه آن در چند سال اخیر به گل آقا، گلستانه و... نیز گسترش یافته است. شهیدی در کنار نامهایی چون اردشیر محصص و کامبیز درمبخش از پیشگامان کاریکاتور ایران است و در سالهای پس از انقلاب که کاریکاتور ایران بیشتر به حوزه طنز محدود میشد از معدود کسانی بود که در ایران به دید هنری به کاریکاتور میپرداخت.
فضای طنز سیاه شهیدی تا چند سال اخیر فضایی سیاه با هاشورهای وهم آور بود ولی در چند سال اخیر با گرایش به روشی انتزاعی تر از رنگ نیز به صورت عنصری فرعی استفاده میکند. وی در طرحهای جدیدش دست به کارهای تجربی و خارج از چارچوب متعارف خودش و کاریکاتور میزند. از جمله گرایشهای جدید شهیدی کارهای کودکان وی است که با حضور شخصیت خیالی آبی کوچولو، پپرخانوم و پروفسور دال شین (شاید مخفف نام داوود شهیدی) به آموزش کاریکاتور به کودکان میپردازند. همچنین از آخرین نمایشگاههای شهیدی میتوان به نمایشگاه کاریکاتورهای دوران تینیجری و نمایشگاه پانسمان اشاره کرد.
آخرین عکس، آخرین نامه، آخرین سفر
سردار شهید «شعبانعلی نژادفلاح» در سال 1337 در روستای خور از توابع شهرستان ساوجبلاغ متولد شد. سال 1357 به خدمت سپاه درآمد و در کنار تحصیل در دانشگاه، در سمتهایی چون مسئول بهداری سپاه کرج، معاون بهداشت و درمان سپاه کرج، هماهنگ کننده کلیه گردانها در لشکر 27 محمد رسولالله (ص)، معاون ستاد پشتیبانی جنگ، عضویت در شورای فرماندهی سپاه کرج و معاون بهداری لشکر 10 سیدالشهدا (ع) را به دوش کشید. وی در حالی که جانباز شیمیایی نیز شده بود، چهارم دیماه سال 1365 در «عملیات کربلای 4» و هنگام وضو گرفتن، از ناحیه قلب مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن قرار گرفت و به سه برادر شهیدش پیوست. در سالروز شهادت سردار شعبانعلی نژادفلاح معاون بهداری لشکر 10 سیدالشهدا (ع) خبرگزاری ایسنا با بانو «خورشید اسماعیلی» همسر این شهید به گفتوگو نشسته است.
یا طلاق یا سپاه!
گفتم اگر برنگردی طلاق میگیرم. من همسر یک مرد سپاهی شدم، نباید استعفا بدهی. آنقدر تهدیدش کردم و با هم جر و بحث کردیم تا بالاخره راضی شد برگردد. ماجرای استعفا دادنش هم به همان روزی برمیگردد که مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس جمهور بودند، به خانه پدر ایشان سر زدند. اینها شش برادر بودند که سه نفر از آنها شربت شهادت نوشیدند. مقام معظم رهبری در این ملاقات گفتند که دیگر کسی از این برادرها نباید به جبهه برود، این خانواده سه شهید داده است. بعد از این اتفاق، شعبانعلی از سپاه استعفا داد و به خانه برگشت. من تعجب کرده بودم که چرا آن موقع از روز به خانه آمده. هر چه میپرسیدم جواب درست و حسابی نمیداد. میگفت اومدم مرخصی. من هم باورم نمیشد چون امکان نداشت حتی مرخصی ساعتی بگیرد. بالاخره یک روز که رفته بود نانوایی و بچههای بهداری آمده بودند دنبالش؛ ماجرا را پیگیری کردم و فهمیدم که استعفا داده است. مسئولان بهداری میگفتند خانم فقط این گره به دست شما باز میشود. ما به ایشان نیاز شدیدی داریم، کاری کنید تا برگردند. من هم پایم را دریک کفش کردم که یا طلاق یا سپاه؛ شعبانعلی هم راضی شد و برگشت.
در راه ورده برف میآید
استاد دکتر شهریار شهیدی (متولد 23 فروردین 1343 خورشیدی در تهران) اصالتا"ساوجبلاغی است چون پدرش مرحوم «شمس الدین شهیدی» و مادرش بانو «زهره خدابنده لو» هر دو متولد روستای برغان - از توابع بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ - هستند. دکتر شهیدی دانش آموخته کارشناسی روانشناسی عمومی (پلیتکنیک لندن)، کارشناسی ارشد روانشناسی پزشکی و سلامت (دانشگاه گیلفورد) و دکتری روانشناسی بالینی (دانشگاه لندن) است. وی از سال 1369 تا 1371 به عنوان استادیار روانشناسی سلامت در بخش روانپزشکی بیمارستان لندن و بیمارستان رویال فری لندن فعالیت کرد و از سال 1372 به بعد در دانشگاه شهید بهشتی تهران به عنوان استادیار و سپس دانشیار مشغول به کار شد.
دکتر شهیدی زمانی نایب رییس انجمن روانشناسی ایران و رییس شاخه روانشناسی بالینی انجمن روانشناسی بوده است. وی علاوه بر نگارش و ترجمه کتاب در حوزه روانشناسی، به کار ترجمه و سرایش شعر نیز اهتمام داشته و چنان که خود میگوید از دوران کودکی با دنیای شعر و ادبیات مأنوس بوده و این علاقه باعث شده تا با برگزاری جلساتی با عنوان «شعر درمانی» این شاخه از هنر را با روانشناسی پیوند دهد. تألیف کتاب «اصول و مبانی بهداشت روانی» ترجمه کتاب «رواندرمانی و معنویت»، ترجمه شعری از توماس الیوت با نام «دشت سترون» و چاپ مجموعه شعری با عنوان «پریشان یادها» برخی از مهمترین آثار شهیدی اند. شعر زیر را ایشان در سوگ پدرش سروده است. یادآوری می شود «ورده» روستایی است در نزدیکی برغان.
در راه ورده باد میآید
چندان که تک درخت توت کهنسال
با قامتی خمیده و لرزان
در اضطراب و ترس و پریشانیست
غمگین غروب سرد زمستانیست!
در راه ورده برف میآید
چندان که کوه سنگی مغرور
تندیس انجماد و سردی و ویرانیست
سبزینه بهار
خاطرهای مبهم است و دور
....
در راه ورده باد میآید
همواره تازیانه این باد برف و سوز
غوغا و نوحه و فریاد زاغها
آید به گوش هنوز
مردان سوگوار
نعش شهید خاطرهها را
از روی نهر یخ زده، از راه مال رو
بر دوش میبرند
سوی امامزاده متروک روستا
تا مشهد ترانه و نور و گل و صدا
تا مرز وحشت اهلی خوابها
تا آن سوی نهایت و پایان و انتها
موافقت با تاسیس دانشگاه تخصصی دارویی در ساوجبلاغ
مدیر عامل شهرک های صنعتی استان البرز گفت: به تازگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با تاسیس دانشگاه تخصصی دارویی در شهرستان ساوجبلاغ موافقت کرده است.
آغاز فعالیت دوباره «کتابخانه قلم» در شهر نظرآباد
با واگذاری حق انتفاع کتابخانه «قلم شهرداری» شهر نظرآباد به مدت 10 سال به اداره کتابخانه های عمومی، فعالیت این مرکز فرهنگی به زودی از سر گرفته خواهد شد.
افتتاح ساختمان جدید دانشگاه علمی کاربردی خانه کارگر ساوجبلاغ
با حضور دکتر احمدینژاد مدیرکل خدمات آموزشی دانشگاه جامع علمی کاربردی، ساختمان جدید دانشگاه علمی کاربردی خانه کارگر شهرستان ساوجبلاغ به بهرهبرداری رسید .
استاد عباس میرخانی
غزلسرای خوش قریحه ساوجبلاغی در انجمن های ادبی تهران
جستجوها و پژوهش های مورد نیاز برای نگارش کتاب «نام آوران ساوجبلاغ» - که آخرین مراحل تالیف را می گذراند - برکت دیدار و گفت و گو با فعالان فرهنگی و اجتماعی شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد را برایم در پی دارد. در همین راستا در 19 مهر 1391 در روستای زیبای تالیان - از توابع بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ - خدمت شاعر گرامی جناب استاد عباس میرخانی رسیدم. ایشان متولد سال 1325 خورشیدی در روستای تالیان است که از همان کودکی با خانواده اش در شهر تهران ساکن شده است. استاد میرخانی از شاعران غزلسرای معاصر ایران است. اشعارش بیشتر در سبک هندی و گاهی هم عراقی است. وی در انجمن های ادبی تهران نشو و نما یافته و تحصیلات عالی دارد. مهربانی، تواضع، نظم، وسعت دید و شناخت قابل تحسین از تاریخ و ادبیات معاصر ایران از جمله ویژگی های این شاعر خوش قریحه ساوجبلاغی است. در همان نخستین دیدار با استاد میرخانی، یکی از مجموعه اشعارش با عنوان «یادگار دفتر عمر» را به یادگاری گرفتم. این کتاب در شمارگان 3000 نسخه در سال 1376 به کوشش نشر نشانه در تهران منتشر شده است. نخستین غزل این کتاب را با هم زمزمه می کنیم:
به نوبهار جوان می شود طبیعت پیر
تو نیز ای تن خاکی جوانی از سر گیر
دم بهار چو جان می دمد به پیکر خاک
بدین نوید تو هم جان تازه ای بپذیر
به جام باده فروشوی زنگ غم از دل
که جز به می غم هستی نمی رود ز ضمیر
چو رند مست غنیمت شمار فرصت وقت
«که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر»
بهار عمر نپاید کنون به شادی کوش
که در پی اند ترا رهزنان بهمن و تیر
گل مراد ز گلزار عمر کی چیند
هر آنکه گشت به جان در غم زمانه اسیر
مرا که دست فرو شسته ام ز هر دو جهان
ملامت همه عالم نمی کند تاثیر
به کفر و زندقه بدام عالمی بودن
هزار مرتبه خوشتر که شهره در تزویر
ماه شب های تار ایران
آیت الله شیخ محمدتقی برغانی (شهید ثالث)
آیت الله شیخ محمدتقی برغانی معروف به شهید ثالث، از مشاهیر علمای مجاهد ایران در قرن دوازدهم و سیزدهم هجری است. وی فرزند ملامحمد ملائکه بود و در 1172ق در برغان از قوای قزوین به دنیا آمد. علوم مقدماتی و قسمتی از دروس سطح را نزد پدرش در برغان فراگرفت، سپس به قزوین رفت و در حوزه علمیه آن شهر به درس و بحث ادامه داد. آنگاه به قصد تکمیل مدارج علمی به شهرهای اصفهان و کربلا و قم سفر کرد و نزد استادان بزرگ آن روز به تحصیل پرداخت. به گفته خود او، در اصفهان بیشتر به فلسفه اشتغال داشته و فلسفه تدریس می کرده است. بزرگترین استاد او در فقه، سیدعلی طباطبایی (م 1231ق) در کربلا بوده است.
ملا محمدتقی در حدود سال های 1220ق به ایران بازگشت و در تهران ساکن شد و به تدریس و افتاء و اقامه نماز جماعت و تصدی امور دینی پرداخت. به دلیل حسن تقریر و طلاقت لسان و حل مسائل مشکل و موشکافی در مباحث علمی، حوزه درس او رونق یافت؛ ولی پس از چندی،دیگر بار به عتبات بازگشت. این اقدام بر اثر برخی اعتراضات به فتحعلی شاه قاجار بود. علت دیگر این بود که اجتهاد او را میرزا ابوالقاسم قمی (م 1231ق) تصدیق نمی کرد؛ زیرا محمدتقی فقط چند روز در محضر درس میرزای قمی حاضر شده بود و میرزا شناخت کافی از او نداشت و لذا مکاتبه علمی آن دو بی نتیجه مانده بود. گفته شده است که برغانی - که سرشناس ترین دانشمند این خاندان بود - و دو برادرش، ملامحمدصالح و محمدعلی، در جلسه ای که با حضور علمای تهران و شخص شاه در کاخ گلستان تشکیل شد، شرکت داشتند. در این جلسه برغانی، به شاه اعتراضاتی کرد و میان برادران برغانی و ملامحمد علی مازندرانی، مشهور به جنگلی، مشاجره لفظی درگرفت و اندکی به خشونت گرایید. به همین سبب، شاه آنها را نکوهید و گویا فرمان تبعیدشان را صادر کرد. محمدتقی پس از بازگشت به عتبات، بار دیگر به حوزه درس استاد خود، طباطبایی، پیوست و پس از چندی به توصیه استاد، شخصاً تدریس را آغاز کرد و مسجدی نیز در این شهر ساخت و به امامت جماعت و وعظ در آن پرداخت. این مسجد به نام مسجد برغانی شهرت داشت که پس از شهادت او به نام «مسجد شهید ثالث» معروف شد
بحارالعلوم
شیخ محمد علی برغانی
ملا محمدعلی بن محمد قزوینی برغانی، بحارالعلوم [نسخه خطی]، مشخصات ظاهری: 43 برگ، 21 سطر کامل، اندازه سطور 115x 160، آغاز نسخه: فرحت فمنه و ان تخلف عنه، نوع کاغذ: فرنگی، خط: نستعلیق، تزیینات جلد: تیماج قهوهای، یک لایی، کوبیده، شماره کتابشناسی در کتابخانه ملی ایران: ع1765، تزیینات متن: ساده، روی پارهای از عبارات و حروف با مرکب قرمز خط کشی شده فرسودگی، ناقص بودن صفحات: ابتدا افتاده، نسخه حاوی اغلاط املایی، آخر نسخه نامهای از شیخ احمد احسایی، انجام نسخه: بفضلک یا ذالفضل العظیم انه تعالی جواد کریم ملک البر رئوف رحیم.
معرفی کتاب: نویسنده که برادر شیخ محمدصالح و شیخ محمدتقی برغانی (معروف به شهید ثالث) و عموی قرهالعین است و از افکار و آثارش بوی شیخیگری میآید. در این کتاب مباحث دینی چند آورده و گرچه ابتدای رساله افتاده و از آنجا که معدن اول است شروع می شود بدین شرح: معدن اول: فی نزول وجود الکائنات من الالهیات (از 1 تا 8) معدن ثانی: فی العلوم الشرعیه (از ص 8 تا 12)؛ معدن ثالث: فی احوال رسولالله (از 12 تا 26)؛ معدن رابع: فی الامه (از 26 تا 29): معدن پنجم: در اعمال ظاهری شرعی (از ص 29 تا 36)؛ معدن ششم: در اعمال باطنی (از 36 تا 39)؛ معدن هفتم: در اخلاق محموده (از 39 تا آخر).
جداول فی المیراث
شیخ هادی نجم آبادی
هادی بن مهدی نجمآبادی تهرانی (1250-1320ق)، جداول فی المیراث [چاپ سنگی]، کاتب ابوالقاسم ابن علیاکبر الجیلانی، مصحح محمدصادق بن محمدباقر تبریزی، محل چاپ: طهران توسط میرزا حسن طهرانی، 1308ق، زبان: عربی، نوع و درجه خط: نسخ، تزئینات متن: جدول مضاعف، نوع و تزیینات جلد: لت روی جلد افتاده، لت زیرین جلد کاغذی یکلا، ص. 1مکرر-23؛16×21 سم، منابع: مشار (عربی): ص 248، محل فروش: مدرسه شیخ هادی، حواشی اوراق: محشی به حاشیه با نشان تصحیح (صح) میباشد، شماره بازیابی در کتابخانه ملی ایران: 6-19183.
آغاز: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله والملک السلام والمکرر للدهور و الاعوام معلم ادم الاسما و موسع العطاء و الالاء مرسل الرسول الأسعد... انجام:...الباقی للاعمام سدسه للعم او العمة و خمسة اسلاسه للاعمام للاب فان تعدد و او اختلفوا فللذکر مثل اصل الفریضته اثنان و سبعون.
زندگی و حیات سیاسی - فکری قرةالعین برغانی
خسرو خواجه نوری، زندگی و حیات سیاسی - فکری قرةالعین، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ، گرایش ایران اسلامی، استاد راهنما: دکتر سهراب یزدانی، استاد مشاور: دکتر محمدعلی اکبری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشکده الهیات، ادبیات و علوم انسانی، 1384، 198 صفحه.
چکیده پایان نامه: هدف پژوهش بررسی زندگی و اندیشه های قره العین (1233- 1268ق) بنت ملا محمدصالح برغانی است. روش پژوهش: این پژوهش براساس اسنادی تاریخی و مطالعه انتقادی منابع انجام شده که پس از طی مراحل فیش برداری، طبقه بندی و تفکیک اطلاعات، مطالب مورد تجزیه و تحلیل سپس نتیجه گیری قرار گرفته است. نتیجه کلی: ظهور قره العین در جنبش بابیه پیامدهای فراوانی را با خود به همراه داشت که از جمله آنها می توان کشته شدن ملا محمد تقی برغانی مشهور به شهید ثالث، قضیه بدشت، تصاویر حقوق مرد و زن، کشف حجاب، خروج زنان از پستوی خانه ها به صحنه اجتماع و حتی ظهور گسترده آنها در میدان نبرد اشاره کرد.
واژگان کلیدی: تاریخ معاصر ایران، بابیه، مشروطیت، سرگذشت نامه های فردی، اندیشههای سیاسی.
او سبب انحطاط مسلمین را در سه چیز می دانست:
اعراض از آیات الهی و دوری از سنت پیامبر؛
روحانیون بیگانه از حقیقت؛
و سیاستمداران غافل از پیشرفت های زمانه.
فاطمه رویا پورامید
شادروان آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی از علما و منتقدان برجسته سیاسی و اجتماعی ایران در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری است. وی فرزند ملامهدی و نوه استاد باقر آهنگر بود و به سال 1250ق در روستای نجم آباد از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز به دنیا آمد. خواندن و نوشتن و تحصیلات اولیه را نزد پدر آغاز کرد و در1262ق به دستور او، همراه مادرش برای ادامه تحصیل به نجف اشرف عزیمت نمود. در بیست سالگی (1270ق) به امر پدر، جهت ازدواج به تهران سفر کرد و یک سال بعد عازم نجف شد و از محضر شیخ مرتضی انصاری، میزرا حسن نجم آبادی (پسر عمویش) و شیخ راضی نجفی بهره برد. پس از مراجعت به تهران در 1280ق در محله سنگلج ساکن و به تدریس و امامت پرداخت. از معاریف شاگردان وی می توان به آیت الله سیدمحمد طباطبایی (از رهبران مشروطه، علامه علی اکبر دهخدا، علامه محمد قزوینی، ناظم الاسلام کرمانی،میرزا جهانگیر خان شیرازی (مدیر صوراسرافیل)، مهدی نجم آبادی و رفیع بامداد اشاره کرد.