سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

سفال  اسماعیل آباد

یادگاری از هزاره ششم پیش از میلاد مسیح

«موشه لان تپه» اسماعیل آباد در هشتاد کیلومتری غرب تهران و چهل کیلومتری جنوب غربی کرج در شهرستان ساوجبلاغ واقع است. سفالینه های اسماعیل مهندس علی حاکمی در سال 1337  خورشیدی در محوطه باستانی اسماعیل آباد ساوجبلاغ کاوش باستان شناسی انجام داد. آباد که همگی دست ساز است به ظروف سیلکII ، تپه گیان و چشمه علی (شهرری) شباهت دارد و باستان شناسان آنها را به  هزاره های ششم تا چهارم پیش از میلاد نسبت داده اند. سفال اسماعیل آباد از خاک رسی به رنگ خاکستری مایل به قرمز است که روی آن گلابه قرمز به کار رفته است. بدنه ظروفی که تزیین شده تقریبا" همیشه براق است. بدنه خارجی ظروف و سطح داخلی جام ها و کوزه های پایه دار تزییناتی به رنگ قهوه ای مایل به سیاه دارد. این پوسته درخشان در حقیقت دوغابی از رس لطیف با مواد سیلیسی است: پوششی چشم نواز و قرمز مایل به قهوه ای سیر یا روشن که به بدنه و سطوح خارجی سفال افزوده شده است. نقش ها اغلب در زیر این پوشش درخشان و با قلم سیاه ترسیم شده و اولین گام را در نقاشی زیر لعاب نمایان ساخته است.

در مجموعه سفال های اسماعیل آباد در بخش ماقبل تاریخ موزه ملی ایران دو نوع سفال اخرایی و نخودی رنگ منقوش و درخشان منسوب به اسماعیل آباد وجود دارد. در واقع تعداد کمی از ظروف سفالی اسماعیل آباد پوسته ای نخودی و اسلیپ و لعاب درخشان و منقوش دارد و از نظر ساخت و ساز از ظروف نخودی رنگ سیلک III کامل تر و بهتر است.

منبع: ملیحه تمدن و حسین سرپولکی، «سفال گلابه ای: بررسی کاربرد گلابه یا پوشش گلی در تاریخ سفالگری ایران»، فصلنامه گلستان هنر، بهار 1385، ش 3، ص 58.


نوشته شده در  جمعه 88/11/2ساعت  9:44 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

اینجا خیلی گسترده تر از آنجاست

=بخش اول=

حسین عسکری: بعد از ظهر چهارشنبه 12 آبان1378 به همراه اسماعیل آل احمد وارد محل سکونت آنها شدیم، آقای دکتر یوسف مجیدزاده شخصا" به استقبال ما آمد و خیلی گرم گرفت چیزی حوالی دو سه ساعت با هم حرف زدیم. او از گله هایش، تجربه هایش و کشفیات جدیدش صحبت کرد و چه شیرین هم حرف زد. گفتنی است که دکتر مجیدزاده متولد سال 1315 شهر تبریز است. مراحل رشد و دبستان و دبیرستان و دانشگاه را در تهران گذرانده است و چون شاگرد اول دانشگاه بود با بورسیه برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و پس از اخذ مدرک فوق لیسانس و ارایه رساله دکتری در رشته «باستان شناسی پیش از تاریخ» از موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو، به دانشگاه تهران دعوت شد. پس از انقلاب به دلایل شخصی بازنشسته شد. از استاد مجیدزاده هشت عنوان کتاب و در حدود 50 مقاله علمی به فارسی و 12 مقاله به انگلیسی به چاپ رسیده است. کتاب سه جلدی «تاریخ و تمدن بین النهرین» او در سال 1379 به عنوان کتاب برگزیده سال ایران معرفی شد. از فعالیت های مهم استاد مجیدزاده، کشف تمدن هلیل رود در جیرفت (متعلق به 2300 سال پیش از میلاد) و شش فصل حفاری در محوطه باستانی ازبکی شهرستان نظرآباد واقع در غرب استان تهران است. گفتگوی زیر چکیده سه ساعت گفتگوی صمیمی با دکتر مجیدزاده درباره ویژگی های محوطه باستانی ازبکی است که پس از گذشت ده سال منتشر می شود           .
دکتر مجیدزاده : قبل از این که مصاحبه شروع شود دوست دارم صحبتهایم را با گله از فرماندار ساوجبلاغ شروع کنم. در این یک ماه این شخصیت حتی یک باردکتر یوسف مجیدزاده هم به ما سر نزده است و عین خیالش هم نیست که یک هیات از طرف سازمان میراث فرهنگی به قصد بازسازی فرهنگ این مملکت به اینجا آمده اند و دارند کار می کنند. من پیش رییس اداره آموزش و پرورش شهرستان هم رفتم از ایشان هم خواستم تا بچه ها را برای دیدن به اینجا بیاورند اما ایشان حتی به خودشان این زحمت را هم ندادند که بیایند و ببینند ما داریم اینجا چه کار می کنیم. ما کاری را می کنیم که ایشان دارد درس می دهد. درباره گذشته این مملکت داریم کار می کنیم که بخشی از آن هم متعلق به خود ساوجبلاغ است. بی شک این آثار به دست آمده هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فرهنگی در این شهرستان تغییراتی به وجود خواهد آورد. در جاهای دیگر حتی استانداران گوسفند قربانی می کنند و احکام و الواحی هدیه می کنند ولی با این وجود که دوستان من دو بار برای دیدن فرماندار رفته اند اما موفق به دیدار با ایشان نشدند. این گروه کاوش همه لیسانس و فوق لیسانس با بیست سی سال تجربه هستند. من خودم دکترا از آمریکا دارم و استاد بازنشسته دانشگاه هستم. هم از زندگی بریده ام و در میان این خاک و خل زحمت می کشم. متأسفانه همه گروه ها به ما سر زده اند جز کسی که باید به ما سر بزند. من این را در مقالاتم حتما" منعکس خواهم کرد   .
 
-سؤال عمده که خیلی ما را مشغول می کند رابطه این کشفیات با جلوه های آیینی است در این باره لطفا" توضیح دهید؟   
 
-این محوطه باستانی مجموعه ای از چند تپه باستانی است با نامهای «یان تپه»، «جیران تپه»، «گوموش تپه» و «تپه مرتفع ازبکی» که «یان تپه» از همه قدیمی تر است و آثار مربوط به نه هزار سال پیش را دارد و اما آثاری که ما در ازبکی یافته ایم در سیلک کاشان هم نمونه دارد با این تفاوت که اینجا خیلی گسترده تر از آنجاست و ما بعد از گذشت هفتاد هشتاد سال از حفاری های سیلک به ابزار و اطلاعات جدیدتری دست یافته ایم و اطلاعات زیادی را می توانیم به دست آوریم و ممکن است پنجاه سال بعد به آثاری دست یابند که ما الان گذرا از آنها می گذریم و توجهی به آنها نمی کنیم و آنها را نمی شناسیم اما پیشرفت علوم به کار کمک خواهد کرد. آثار «جیران تپه» هم ادامه آثار «یان تپه» است ظاهرا" از یان تپه 200 متر آن طرف تر یعنی به جیران تپه نقل مکان کرده اند. ببینید علت های نقل مکان هم برای ما کاملا" معلوم است. این علت ها دو گروه هستند: طبیعی و غیر طبیعی، طبیعی مثل فرسودگی ساختمان و غیر قابل تعمیر بودن و موش افتادگی و غیر طبیعی مثل جنگ و زلزله و آتش سوزی که در صورت طبیعی بودن علت، هیچ اثری در تپه اول باقی نمی ماند و همه را با خود می برند و چیز زیادی به دست ما نمی افتد که این تپه هم از همان نوع است اما در صورت غیر طبیعی بودن ممکن است حتی آدم ها هم زیر آوار بمانند و چیزهای خیلی زیادی به دست ما بیاید. مردم این تپه به یکی از دلایل طبیعی (زمان صلح) از اینجا رفته اند که حتی تیرهای خانه های قبلی را هم با خود برده اند. سفال معروفی هم به نام «چشمه علی» یا «سفال دوره دوم سیلک» دارند که در ایران خیلی معروف است و بعد از آن هم به همین تپه بزرگ ازبکی نقل مکان کرده اند. ما حدود چهار متر از سطح زمین پایین رفته ایم و دو تدفین پیدا کرده ایم که می توانم اصلا" بگویم برای هزاره پنجم هستند که دنباله فرهنگ همان تپه های قبلی می باشند. روی این تپه آثار هزاره چهارم، سوم، دوم و اول را داریم که این می رساند که این تپه چهار قلعه دارد که روی هم ساخته شده اند وقتی اولی خراب شده آن را کوبیده و صاف کرده اند و روی آن قلعه دوم را ساخته اند و همین طور ادامه داده اند تا قلعه بالایی که متعلق به مادها است (حدود 2700 سال پیش). قطر دیوار دور این قلعه پنج متر است.

در قلعه های پایین تر قطر دیوارهای دور قلعه 7 متر است که قلعه های پایین هم متعلق به آریایی ها است چون سفال این قلعه ها خاکستری است و متعلق به آریایی هاست اما سفال ایرانی های ساکن، قرمز یا  نخودی منقوش است که با سفال آریایی ها فرق دارد. آریایی ها ایلاتی و بیابانگرد بودندکه از شمال شرق وارد ایران شدند. این قوم تازه نفس با انواع حمله ها و جنگ ها و آتش سوزی ها مردم ساکن ایران را که کشاورز بودند و فرهنگ بالاتری داشتند و اهل جنگ نبودند، سرکوب کردند. آثار آتش سوزی از گرگان گرفته تا جنوب کوه های مازندران تا قزوین و کاشان و نزدیکی های کنگاور ادامه دارد. بنا بر این این قلعه ها هم متعلق به آریایی ها است و مادها هم شاخه ای از آریایی ها هستند. این تپه ازبکی قلعه ای در وسط یک شهر بزرگ خیلی مهم در شمال غرب ایران در اواخر هزاره دوم بوده به ابعاد 700 ×700 متر یعنی به مساحت 49 هکتار. با توجه به مطالب بالا باید بگویم که ما غیر از این تپه ها فقط یک تپه اسلامی داریم که متعلق به دوره ایلخانی است. ما دو قطعه کاشی لعابدار پیدا کرده ایم که متعلق به همان دوره است. حدود 50 تدفین اسلامی هم در این تپه هست. ما از 300 سال قبل به این طرف چیزی در اینجا پیدا نکرده ایم.


نوشته شده در  یکشنبه 88/10/6ساعت  1:32 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

اینجا خیلی گسترده تر از آنجاست

=بخش دوم=

 - دکتر ورجاوند در کتاب «سرزمین قزوین» و سید محمدعلی گلریز  هم در کتاب «مینودر» با استناد به نظرات آقایان «حاکمی» و «راد» قایل به ارتباط بین «گنج تپه» با میترائیسم و مهرپرستی هستند. شما در این باره چه نظری دارید؟  
 - در برابر نظر آقایان مهندس حاکمی و راد باید بگویم که اصلا" چنین چیزی نیست چون «تپه حسنلو» را بعد از آنها هیات های آمریکایی بیست سال کاوش کردند و به این نتیجه نرسیدند. آن جهتی که این آقایان مطرح کردند یک مقداری فرضیه ساختگی است. ببینید ما در اسلام برای تدفین میت جهت خاصی داریم یعنی رو به قبله و هیچ چیز هم جز کفن همراه محوطه باستانی ازبکی میت دفن نمی شود که تدفین های با این ویژگی ها را در صورت کشف می گوییم متعلق به دوره اسلامی است اما اگر جهت خاصی نداشته باشیم مرده ها را به هر صورت که دلمان بخواهد دفن می کنیم مثل همین تدفین های گنج تپه. بله اگر ما می توانستیم بگوییم که خورشید ملاک دفن بوده و این تدفین که رو به جهت شرق دارد در ساعت 10 صبح دفن شده و این دیگری که جهت جنوبی دارد ساعت 11 صبح دفن شده و این یکی که جهت جنوب غربی دارد ساعت 12 صبح دفن شده و جهت تغییر وضعیت قرار دادن تدفین ها با جهت خورشید تغییر می کرده آن وقت حرف این آقایان درست است اما ما که برای این ادعا هیچ دلیلی نداریم. تازه ساکنان گنج تپه 2900 سال پیش از بین رفته اند و میترائیسم (مهرپرستی) هم 2000 سال پیش با هخامنشیان به ایران آمده است و این یعنی 900 سال فاصله بین انحلال این قوم و ظهور میترائیسم.

ما در عراق به علت کوچکی سرزمین، یک فرهنگ بیشتر نداریم. من به شوخی به عراق می گویم که اندازه شاه عبدالعظیم ما است آن وقت همه اش هم دشت است بدون کوه و کویر. خیلی راحت می شود از جایی به جایی دیگر رفت. اگر روی «عور» بایستید حتی بدون دوربین می توانید «اروک» را ببینید. عراق یک فرهنگ یک دست دارد. در آنجا در یک وقت خاصی مذهب مدون شده و معابد شکل خاص پیدا کرده اند و اشکال آنها یکسان شده است. می دانیم که خدایانی دارند مثل «اشیدار»، «شمس»، «سین» و «نانار»، وظایف این خدایان را هم می دانیم اما ایران یک سرزمین خیلی وسیع است و این وسعت را کوه های زاگرس از یک طرف می برد رفتار فرهنگی این طرف کوه با آن طرف کوه فرق می کند مثلا" «ایل دبوکری» در مراسم عروسی با ده آن طرف کوه فرق دارد. کوه ها مانع یک دستی اند و کویرهای بسیار بسیار بزرگ هم مانع ارتباطات می شده. همین دلایل باعث تفاوت فرهنگ های ایران می شود و کار تشخیص جلوه های آیینی در ایران خیلی پیچیده است اما شما در عراق فقط می گویید فرهنگ «عبید» یا فرهنگ «حلب» یا فرهنگ «اروک» و این وضعیت کار، تحلیل جلوه های آیینی عراق را آسان می کند. 


نوشته شده در  یکشنبه 88/10/6ساعت  1:28 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

اینجا خیلی گسترده تر از آنجاست

=بخش سوم=

- چرا این قدر گروه های کاوش خارجی به ایران علاقه نشان می دهند؟     
 
-یکی از دلایل، تنوع فرهنگی ایران است برای اینکه واقعا" ایران یک آزمایشگاه مطالعات فرهنگی است. من زیاد معتقد به مسائل سیاسی نیستم. باستان شناسانی را می شناسم که عاشق ایران بوده اند حتی بعی از آنها در همین ایران مرده اند وقتی به خاطر انقلاب، حفاری در ایران قطع شد. بعضی از این باستان شناس ها گفتند: یا حفاری در ایران یا در هیچ جای دیگر. البتهاز آثار محوطه باستانی ازبکی بوده اند آدم هایی که جاسوس سیار بوده اند و کار سیاسی کرده اند اما ما نمی توانیم همه را با یک چوب بزنیم. یهودی ها خیلی دوست دارند در شرق کار کنند. خیلی از تورات را با کاوش در شرق می توانند اثبات کنند. تنها کتابی که در آن بحثی نیست قرآن است حتی ما به خط حضرت علی هم قرآن داریم ما می دانیم قبر بزرگان دینی ما کجاست اما آنها از حضرت موسی و حضرت عیسی هیچ مطلبی ندارند، یک کلمه درباره حضرت موسی در مصر نیست. ایشان در دربار بزرگ شده و پسر فرعون به حساب می آمده اند. مصری ها مثل فریم فیلم های سینمایی، تمام زندگی خودشان را تصویر کرده اند اما هیچ حرفی از حضرت موسی نیست. چون حرف هست که از قرن هفتم در تورات دست برده شده به همین دلیل روحانی های یهودی اول از همه خواستند تا با کاوش در شرق ابهامات تورات را رفع کنند و چون عراق بیشتر از همه اماکن مطروحه تورات را دربر داشت آنها هم از عراق شروع کرده اند و بعد به طرف ایران آمدند.

ما در ایران بدلیل همین تنوع فرهنگی متأسفانه فرهنگ هایمان را نمی شناسیم که ببینیم مثلا"قومی که در اینجا زندگی می کرد به چه شکلی معبد درست می کرد تا هرجایی شبیه این معبد را پیدا کردیم بگوییم این هم عبادتگاه است. تنها چیزهایی که ما را برای رسیدن به جلوه های آیینی کمک می کنند پیکرک های کوچک زن است که بعضی آن را سنبل زن سالاری و بعضی هم آن را سنبل باروری می دانند اما برای من هم اینها شوخی است. این قدر که ما برای اینها فلسفه می بافیم نبوده حتی روستایی قرن بیستمی هم این قدر فلسفه نمی بافد که این الهه مادر و سنبل باروری و این طور چیزهاست. البته  این فلسفه ها هم ممکن است باشند و هم ممکن است نباشند. در عراق یا مصر وضعیت مذهب کاملا" مشخص است اما در ایران تنها از زمان مادها می توانیم درباره مذهب صحبت کنیم. برای اینکه در این زمان به صورت پادشاهی درآمده و یکپارچه شده البته ما قبل از مادها معابد ایلامی ها را هم می شناسیم. زیگورات و معابد ایلامی ها مثل معابد بین النهرین است و در مقایسه با آنهاست که ما زیگورات و معابد ایلامی ها را هم می شناسیم. در این معابد، خدایان در بالا هستند و شب ها در آنجا زندگی می کنند. این بناها دارای اتاق زفاف برای خدایان هستند و همسر خدایان هم کاهنه معبد است که کاهنه معمولا" با دربار نسبتی دارد که یک جوری پادشاه خودش را به خدا نسبت دهد و الوهیتی بیابد. هم آشوری ها و هم هردوت درباره مادها مطلب نوشته اند.

 - دکتر ورجاوند گفته اند آهک در«موشه لان» ساوجبلاغ از هزاره چهارم پیش از میلاد در این فرهنگ استفاده می شده اما در مصر حدود 1500 سال پیش مورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین اینها زودتر از مصری ها از آهک استفاده کرده اند؛ نظر شما چیست؟ 
-
دکتر ورجاوند همکار من بوده اما ایشان باستان شناس نیستند و رساله دکترای ایشان هم درباره مردم شناسی است. ایشان ایران را خیلی دوست دارند به همین خاطر می خواهند بگویند که همه چیز از ایران شروع شده اما باید واقعیت را گفت ما خیلی چیزها را نداریم و خیلی چیزها را هم داریم. من هزار دلیل می آورم که چرخ سفال گری اختراع ایرانی ها است. ما تولید انبوه کرده ایم. شما موقعی ماشین به کار می برید که با دست جوابگو نباشید. ما برای حمل همه چیز از ظروف گلی استفاده می کردیم. وقتی ظروف دست ساز پاسخگو نشدند به ماشین سفال گری روی آوردیم. ما همزمان با مردم ترکیه در هزاره پنجم از آهن استفاده کردیم. ما حتی کارگاه ذوب مس پیدا کرده ایم در حالی که آهن 1500 سال بعد در بین النهرین استفاده شده است. به هر حال بودن آهک در ایران و نبودن آن در مصر دلیلی بر پیشرفت ایران نسبت به مصر نیست. شما ببینید در سوریه قبایل سامی، عامری ها، کنعانی ها و اسرائیلی ها هستند که فرهنگشان اصلا" قابل مقایسه با مصر نیست. این ایلاتی ها چرخ ارابه را هزار و سیصد چهارصد سال قبل تر از مصری ها ساخته و پرداخته اند اما این دلیل پیشرفت سوری ها نیست چون مصری ها اصلا" احتیاجی به چرخ ارابه نداشتند و از طریق رود نیل کارهایشان را انجام می دادند اما سوری ها برای پیمودن صحراها احتیاج به چرخ ارابه داشتند تا حرکت سریع داشته باشند.

اکولوژی محیط زیست نقش عمده ای در به وجود آمدن اشیاء دارد و به انسان می گوید که برای رفع فلان نیاز فلان چیز را بسازد. هنوز در جایی از ایران مردم در کپر زندگی می کنند. چون هوای آنجا بارانی نیست اما در جایی دیگر خانه سنگی است. بنابر این در جایی آهک دم دست است و اینها آنرا پیدا کرده اند و استفاده کرده اند اما در مصر چنین نیازی نبوده. خودمان را در همه جا برتر ندانیم. هدف این است که بشر در طول زمان به کمک هم این پیشرفت ها را بدست آورده است مثلا" کشف آتش همان قدر برای آدمی مهم است که ارسال سفینه به کره ماه اهمیت داشته است و این که همه ما مخلوق خدا هستیم.


نوشته شده در  یکشنبه 88/10/6ساعت  1:21 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 اینجا خیلی گسترده تراز آنجاست

 شهرستان نظرآباد

=بخش چهارم=

- «ازبکی» یعنی چه؟      
-
نمی دانم. من اصلا" از این کلمه خوشم نمی آید.                  
- درباره آثار خشتی تپه ازبکی توضیح دهید؟   
-
آثار خشتی ایران، اول بار در کاشان دیده شده در دوره دوم سیلک (سیلک2) که دست سازند و بدون قالب در ابعاد 8 X10 و  8 X 12 ساخته شده اند. قبل از خشت، چینه بوده است. ما در «یان تپه» خشت هایی پیدا کرده ایم که دست سازند و مقدم بر سیلک هم هستند. البته به احتمال قریب به یقین در سیلک هم بوده اما به دلیل کم بودن محوطه حفاری یا نیافته اند یا خراب شده اند اما چون محوطه حفاری ما وسیع بوده و ترانشه (گمانه) ما 10 X 10 متر بوده ، اینها را یافته ایم که برای اولین بار در خاورمیانه وقتی می گوییم خاورمیانه یعنی کل دنیا ساخته شده است چون بشر برای اولین بار در اینجا ساکن شده از جاهای دیگر پیشرفته تر است. این نوع خشت ها از قدیمی ترین خشت های دنیا شاید قدیمی ترین خشتی است که بشر در دنیا به آنها شکل داده است. 
- تپه های باستانی  منطقه ساوجبلاغ در یک امتدادند. آیا این تپه ها با هم رابطه ای هم دارند؟
-
این تپه ها در امتداد کویر از دامغان شروع شده تا چشمه علی بعد به طرف شهریار بعد هم ساوجبلاغ و تپه محمودیه و گازرسنگ و به طرف قزوین ادامه می یابد .
- کار حفاری تپه ازبکی چقدر زمان می برد؟    
-
این دیگر به برنامه سازمان میراث فرهنگی بستگی دارد که احتمالا" به همین جا کار را ختم کنند. ما مجبوریم فقط دیوار هر چهار قلعه را حفاری کنیم و دیوارها را با شیشه بپوشانیم تا هم دیوارها حفاظت شوند هم از بیرون حدود اصلی دیوارها معلوم شود.     

- تاکنون چند درصد کار انجام شده است؟       
-
به اندازه اثری که از نوک یک مداد تیز روی یک کاغذ  A-4 باقی می ماند.              
- درباره اعضای گروه کاوش و اشیاء کشف شده توضیح دهید؟    
-
من و آقای پور درخشنده (معاون من) و آقای شیروانی (مهندس نقشه بردار) و 12 نفر دیگر لیسانس و فوق لیسانس (3 زن و 9 مرد) که بعضی از آنها هم استاد دانشگاه هستند. مهم ترین کشفیات غیر فلزی ما 50 تدفین اسلامی است که به جهت تدفین سطحی پوشیده شده اند. چند تای آنها را به تهران منتقل کردیم. من چقدر دلم می خواست یک موزه در همین تپه ساخته می شد تا این یافته ها را در همین جا نگهداریم و دو اسکلت در این ترانشه پیدا کرده ایم که مربوط به قبل از اسلام است و کشفیات فلزی هم فقط دو سر پیکان است.          
-  انعکاس این تپه در منابع باستان شناسی بین المللی چگونه است؟       
-
چون حفاری این تپه به تازگی صورت گرفته انعکاس بین المللی تا حال نداشته البته آنها به خاطر وجود اسماعیل آباد و خوروین، ساوجبلاغ را می شناسند و من وقتی سازمان میراث فرهنگی اطلاعات این تپه را چاپ کرد مطالبم را با اجازه از آن سازمان به انگلیسی چاپ خواهم کرد.          
- ضمن سپاس، به عنوان آخرین پرسش از آثار و کاوش های دیگرتان برای ما صحبت کنید؟       
-
هفت هشت جلد کتاب چاپ کردم و حدود شصت هفتاد مقاله در آمریکا و آلمان و انگلستان و فرانسه چاپ کرده ام که ده دوازده تای آنها به زبان انگلیسی است. در ایران هم در دایره المعارف و مجله نشر دانش و ... فعالیت داشته ام.


نوشته شده در  یکشنبه 88/10/6ساعت  1:20 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

آثار مهرپرستان خوروین ساوجبلاغ و ماجرای بلژیک

اثر کشف شده از گنج تپه خوروین ساوجبلاغ 

  تصویر یکی از ظروف سفالین متعلق به گنج تپه روستای خوروین

از توابع بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ که در موزه ملی ایران نگهداری می شود.

آثار معماری «گنج تپه» و «سیاه تپه» روستای خوروین متعلق به هزاره دوم پیش از میلاد مسیح، در سه مرحله مورد کاوش و حفاری باستان شناسان ایرانی و خارجی قرار گرفته است: علی حاکمی و محمود راد (1328 خورشیدی)، لویی واندنبرگ بلژیکی (1332 خورشیدی)، سرهنگ اسمیت آمریکایی (1335 خورشیدی).ادامه مطلب...

نوشته شده در  یکشنبه 88/8/24ساعت  6:12 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

محوطه ازبکی شهرستان نظرآباد 

شهر مادی رو به ویرانی استدکتر یوسف مجید زاده

تپه ازبکی به عنوان یکی از مهم ترین تپه‌های باستانی کشور که شهری از دوره ماد را در خود مدفون دارد، هر روز به علت دعوای کهنه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشکری با مالک زمین درحال تخریب است. تاکنون بخش‌های پیش از تاریخی این محوطه باستانی از بین رفته است اما هنوز امیدی برای کاوش در شهر مادی این محوطه باستانی وجود دارد.ادامه مطلب...

نوشته شده در  دوشنبه 88/6/30ساعت  6:24 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

ساوجبلاغ

حلقه میانی زنجیره استقرارهای عهد نوسنگی ایران باستان

حسین عسکری: از نظر اهل علم و پژوهش، استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی عضو هیئت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران، نخستین پژوهشگری است که مباحث عمیق و دشوار مربوط به دانش نوظهدکتر حکمت الله ملا صالحیور «فلسفه باستان شناسی» را در ایران مطرح کرده است. استاد ملاصالحی در سال 1329 خورشیدی در روستای گوران طالقان از توابع شهرستان ساوجبلاغ در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را به تناوب در طالقان و تهران سپری کرد و در سال 1349 موفق به اخذ دیپلم ادبی از دبیرستان پهلوی در تهران شد. سال 1349 در کنکور سراسری شرکت کرد و علی رغم کسالت سنگین، در رشته ادبیات پذیرفته شد و در سال 1353 در رشته باستان شناسی هنر از دانشگاه تهران لیسانس گرفت. دکتر ملاصالحی در سال 1354، برای ادامه تحصیل به یونان رفت؛ اقامت وی در این کشور به خاطر ضعف بنیه و ناسازگاری آب و هوا بیش از 15 سال به درازا کشید و سرانجام در سال 1364، موفق به اخذ درجه دکتری باستان شناسی و تاریخ با درجه عالی از دانشگاه آتن شد.

دکتر ملاصالحی پس از اخذ دکتری، چند ترم در دانشگاه های آتن و سالونیک دعوت به ارایه سخنرانی های ترمی شد و به موازات آن، دو سال نیز در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آتن به تدریس پرداخت و سپس برای ادامه مطالعات و تحصیل در مقطع فوق دکتری باستان شناسی به لندن رفت. وی پس از نزدیک به یک سال اقامت در لندن، از سوی دانشگاه تهران برای تدریس به ایران دعوت شد.

دکتر ملاصالحی در سال های پایانی دهه شصت به ایران آمد و ضمن تدریس و همکاری علمی و عملی با گروه باستان شناسی دانشگاه تهران، در مطالعات میدانی دشت قزوین؛ به ریاست موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران انتخاب شد. دکتر ملاصالحی در دهه هفتاد همکاری چند سویه خود را با شورای برنامه ریزی دانشگاه هنر شاهد و همچنین حوزه هنری و دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد و در دهه هشتاد، به همکاری با فرهنگستان زبان و ادب فارسی - بخش واژه گزینی- پرداخت وی در ادامه، همکاری خود را با بنیاد حکمت اسلامی صدرا آغاز نمود. از دکتر ملاصالحی هفت کتاب و نیز مقالات متعددی به زبان های فارسی، انگلیسی و یونانی در نشریات معتبر داخلی و خارجی در زمینه های متنوع باستان شناسی، تاریخ، هنرهای آیینی و مسایل دیگر، به چاپ رسیده است. وی در حال حاضر، ضمن تدریس و تحقیق، مسؤولیت سردبیری مجله باستان شناسی و مطالعات میان رشته ای را به عهده دارد.

در عصر دهمین روز از اولین ماه تابستان 1378 در یکی از خانه های سازمانی متعلق به دانشگاه تهران به خدمت استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی رسیدیم. او با مهربانی و تواضعی مثال زدنی پذیرای گروه خبرنگاری چهار نفره ما شد. استاد دوران کودکی اش را در سرزمین فرهنگ خیز طالقان، زیر باران رحمت دعاهای پرشور و جذبه شیعه و تعزیه ها و مرثیه های حماسی - تراژیک سپری کرده است و مدت 17 سال دوران تحقیق و پژوهش و تحصیل خود را در چند کشور اروپایی گذرانده است. او بر این نظر است: «ما ایرانیان متأسفانه هنوز به شأن معنوی خودمان در جامعه جهانی وقوف پیدا نکرده ایم و این در حالی است که ما دارای یک شأن معنوی بسیار برجسته در جامعه جهانی هستیم. استاد ملاصالحی تاکید می کند که انسان معاصر اسیر آزادی خویش است و باید گام به گام حقوق انسان، حقوق خدا هم مطرح شود و یک نوع توازن و تعادل بین حق انسان و حق خداوند مطرح شود، بین آزادگی و بندگی او، بین آزادی، حریت و مسوولیت او توازن برقرار شود. این توازن در جهان فعلی بهم خورده است یعنی انسان معاصر می خواهد آزاد باشد بدون مسوولیت، بدون خدا و اینجاست که انسان اسیر آزادی خودش می شود. ما می خواهیم بگوییم انسان تنها متعلق به فنا و زمان نیست بلکه ساحتی از ابدیت هم در خانه وجود او هست. باید او را به ابدیتش بیدار کرد... ما دوست داریم، انسان یکبار دیگر آزادی خودش را در خدا و برای خدا و به سوی خدا احساس و تجربه کند تا ببیند چه حلاوتی دارد.»

مطلب زیر بخشی از چهار ساعت گفتگوی صمیمی با ایشان است که پس از گذشت ده سال تقدیم مخاطبان فهیم «وب نوشت ساوجبلاغ پژوهی» می شود:

- آقای دکتر ما از طریق «نشریه تصویر ساوجبلاغ» سه محوطه باستانی خوروین، اسماعیل آباد و ازبکی را به مردم معرفی کرده ایم لطفا" درباره قدمت این فرهنگ ها توضیح دهید:

- ایران اساسا" یکی از فرهنگ خیزترین و دیرپاترین مراکز فرهنگ جهانی است. شما هر منطقه ای از ایران را که بخواهید مورد بررسی باستانشناسانه و مطالعات تاریخی قرار بدهید با مراکز فرهنگی کهن در آنجا برخورد خواهید کرد. شما از همان دشت قزوین که آغاز کنید تا نواحی ورامین و کاشان زنجیره ای از دهکده های پیش از تاریخ را مشاهده خواهید کرد و در ساوجبلاغ هم تپه هایی همانند خوروین، اسماعیل آباد و ازبکی دیده می شود که احتمال داده می شود که اینها از عهد نوسنگی آغاز شده اند و عهد نوسنگی عهدی است که در واقع نخستین جوامع کشاورزی شروع می شود. اعتقاد من بر این است که ساوجبلاغ در واقع حلقه میانی زنجیره این استقرار های عهد نوسنگی است که بعضی از آنها تا دوره های جدید ادامه داشته است. در دوره های نوسنگی احتمالا" یک نوع اشتراک در مالکیت، معیشت و اقتصاد وجود دارد و تجمع و تمرکز قدرت بگونه ای است که در دوره های بعد تاریخی می بینیم که این مسائل وجود ندارد، یعنی در آنها قدرت، ثروت و حاکمیت هم هست که انسان های فقیرتر استثمار می شود و زمین ها و تولید و زرع و کشت و کار و فعالیت ها در دست یک قدرت متمرکز قرار می گیرد. ساوجبلاغ یک منطقه عظیم فرهنگی است که از دوره های کهن تر نوسنگی شروع می شود. شاید کشفیات باستانشناسی در آینده، دهکده ها و جوامع و فرهنگ ها و استقرارهای کهن تر از این دوره را هم به ما نشان دهد.

- در اینجا سؤالی مطرح می شود که این مردمان از کجا به نواحی باستانی ساوجبلاغ آمده اند و در این دشت مستقر شده اند؟

- ما هنوز جواب این سؤال را نمی دانیم. اعتقاد من بر این است که ما باید در نواحی درونی و کوهستانی تر البرز جستجو کنیم و در این جنگل هایی که به طرف شمال گسترده شده اند، کاوش کنیم. شاید نخستین جوامع شکار را در آنجا ببینیم. به همین خاطر خود من چشم به جاهایی الموت و طالقان دوخته ام و نظرم بر این است که در نواحی کوهستانی تر می شود ردپای این اقوام و گروه های زبانی را پیدا کرد. هر چند شاید زبان آنها را شاید هرگز نتوانیم بازسازی کنیم که کار پیچیده ای است و بازسازی زبان های عهد نوسنگی که شفاهی است و دارای خط نیست خیلی پیچیده است، شاید اساسا" ممکن نباشد.

- در رابطه با آیین ها و باورهای فرهنگ های باستانی موجود در ساوجبلاغ چه اطلاعاتی در دست است؟

- ما در رابطه با آیین ها، باورها و اندیشه ها و عقاید مردمان عصر نوسنگی خیلی نمی توانیم داوری کنیم البته با اتکا، به همین داده های ناقص باستانشناسی مثل ظرف ها و نقش های روی سفال ها و نوع خاص بعضی معماری ها می شود حدس زد که این معماری ها می توانسته آیینی باشد. گاهی پیکره هایی یافت می شود که باید کنار هم گذاشت تا حلقه های این زنجیر گسسته را که شامل هزاران حلقه مفقوده است باز پردازش کنیم.

 اساسا" نفوذ و رخنه در اندیشه ها و باورهای مردمان پیش ار تاریخ کار خیلی سخت و مخاطره انگیز و پیچیده ای است. ولی باستانشناسان تلاششان را می کنند. ما امروزه تصویری از آیین مردمان آن دوره داریم که تصویر کاملی هم نیست ولی می دانیم که اینها به هر روی باورهایی داشته اند. می دانیم که پیکره های ساخته شده آنها اغلب مونث هستند که مسایلی همچون قداست زمین، باروری و زایندگی را می رساند. انسان به هر حال در هر دوره ای که می زیسته نمی توانسته عالم را بی معنا رها کند و نمی توانسته بی معنا و مبنا زندگی کند، چون انسان برای زندگی کردن نیاز به معنا و مبنا دارد. اساسا" دین در ذاتش متعلق به این عالم نیست بلکه متعلق به عالم دیگری است و تمام اصالت تجربه دینی به این است که عالم دیگری را به ما می تاباند و بشارت می دهد، یک عالم متعالی تر، روحانی تر و اسرار آلودتر. در یک کاوش باستانشناسانه که نمی شود خود دین را جراحی کرد و حفاری کرد، سر? را نمی شود جراحیاستاد دکتر حکمت الله ملاصالحی باستانشناسانه کرد، عالم متعالی را نمی شود زیر کلنگ باستانشناسی کشف کرد و یافت. تنها کاری که می شود کرد این است که بگوییم مردم این سه فرهنگ در ساوجبلاغ بی باور نبوده اند بلکه نوعی باور داشته اند.

- آیا درباره قدمت منطقه کوهستانی طالقان می توان گفت که قدیمی تر از مناطق باستانی دشت ساوجبلاغ است یا نه؟

- می توان گفت غارهای طالقان و موقعیت جغرافیایی اش طوری است که می شود احتمال داد که طالقان و الموت می توانند کهن تر باشند. غارهای موجود در طالقان شاید مراکز زندگی و گذر انسان های عصر برون سنگی بوده باشد.

- برون سنگی قبل از عهد نوسنگی است؟

- آری، قبل از عهد نوسنگی است. در واقع در طالقان و ولیان و مناطق کوهستانی ساوجبلاغ خیلی کار باستانشناسی انجام نشده. این مناطق الان این طور عریان و لخت است اما در قدیم شامل جنگل های انبوه بوده که پر از میوه جنگلی بوده و انسان دیرینه سنگی به راحتی می توانسته با تغذیه از جانوران، گیاهان و میوه های جنگل مزبور زندگی کند.

- آقای دکتر، در متون تاریخی مستند آمده است که مردمان منطقه طالقان ابتدا به اسلام گرایش پیدا نکرده اند و تا زمان آمدن علویان بر همان عقاید زرتشتی خود استقامت کردند و با آمدن آنها مستقیما" به تشیع گرویدند، آیا این استقامت می توانسته دلیل خاصی داشته باشد؟

- دلیل زیادی می تواند داشته باشد. یکی اینکه مناطق کوهستانی بالنسبه مناطق امن تری هستند و اساسا" کوهستانی ها محافظه کارتر از مردم دشت هستند. از آنجایی که تمام زندگی آنها به آب و چشمه و آن دره بستگی دارد. حراست از باورها و سنت ها با چنگ و دندان در واقع حراست از کیان حیات و تداوم زندگی است. یعنی کسی که در منطقه ای زندگی می کند و به باورهایی پایبند است و این باورها با تمام شوون و مراتب فرهنگ و زندگی اش سخت تابیده است، احساس می کند اگر دست از این ها بکشد در واقع دست کشیدن از همه آن باورها است. باید زمان بگذرد تا به این نتیجه برسد که آیین و دین جدید به او اطمینان می دهد که می تواند به او زندگی بهتری بدهد و او را رستگارتر و سعادتمندتر کند. مسئله مهم دیر یا زود نیست. می دانید که آنها وقتی هم که مسلمان شدند، مسلمان های خیلی پای بند و پایداری در باورهایشان بودند. در ثانی من درباره همه روستاهای طالقان چنین اعتقادی ندارم. بعضی روستاها مانند گوران که از «گبران» گرفته شده است اینچنین بوده اند. بقایای عقاید زرتشتی الان هم در بعضی از این روستاها هست. شگفت تر اینکه شما در طالقان آداب و رسومی پیدا می کنید که کهن تر است؛ واژه هایی را پیدا می کنید که پهلوی هستند البته گویش طالقان گویش آمیخته ای است. نوعی گیلکی است که با گویش های دیگر مخلوط شده حتی اگر خوب کار شود واژه هایی را می یابیم که به عصر نوسنگی بر می گردد.

- نام روستاهایی همانند مهران، اوانک، ناریان، خورانک و ...

- بله و مثل «منگلان» که اصل آن «مغ لان» بوده به معنی لانه مغان های زرتشتی.

- فراوانی بقعه های امامزاده در منطقه ساوجبلاغ و طالقان نشان از چیست؟

- شما دست کم نگیرید، بر فراز قله های چهار هزار متری البرز - که البرز هم از طالقان شروع می شود- امامزاده هایی است که عمق ایمان علوی این دیر مسلمان شده ها را نشان می دهد. اگر یک قطره خون از یک پارتیزان علوی در جایی به زمین ریخته می شد، همان جا را امامزاده اش می کردند و با چنگ و دندان از آن محافظت می کردند. من فکر می کنم در ایران امامزاده ای معتبرتر از شاه محمد حنیفه نیابید البته بخشی از امامزاده های ساوجبلاغ و طالقان مخروبه شده و وقتی یک امامزاده ای ویران می شود درست مثل این است که پنجه ای از پیکر یک امت قطع می شود و وقتی این سیر تخریب ادامه پیدا کند دیگر چیزی باقی نمی ماند و این پیکر فرو می ریزد.

- درباره واژه طالقان چه نظری دارید؟

- عقیده ام درباره واژه طالقان این است که نه از«طلاکان» گرفته شده و نه از ریشه «طلاق» و «طلقه» و نه معرب «تالک» است. بلکه بیشترین قرابت این واژه با «طالش» و «طالشان» بوده است یعنی با منطقه طالش و اقوام آن بیشتر قرابت دارند و از همان اقوام هستند.

- آیا آثار باستانی ساوجبلاغ با توجه به اینکه بعضی از کاوش های مناطق باستانی شهرستان را گروه های بلژیکی و آمریکایی انجام داده اند، در خارج از کشور هم بازتابی داشته است یا نه؟

- آری، شما مناطق کاوش شده ساوجبلاغ را در متون باستانشناسی جهان می توانید ببینید و همین تپه های حفاری شده در ساوجبلاغ، همه در متون و فهرست های خارجی ذکر شده اند. شما الان که به موزه ایران باستان بروید سفالینه های آیینی خوروین ساوجبلاغ را در آنجا می بینید. لذت بخش ترین لحظه های مشاهده من مربوط به همین سفالینه ها است که روح آخرت نگری مردم را نشان می دهد و چیز کمی نیست.

- آقای دکتر، الان با کدام یک از مطبوعات کشور بیشتر رابطه دارید و آیا قصد ندارید کتابی درباره ساوجبلاغ و طالقان بنویسید؟

- یکی مجله «باستان پژوهی» و دیگری هم مجله ای بنام «نامه فلسفه» که مجله خیلی خوبی است. کتاب یک فیلسوف ارتدوکس معاصر روسی را با نام «حقیقت و وحی» ترجمه کرده ام که بخش اول آن را این مجله چاپ کرد و دیگری هم مقاله ای است که برای «مجله ادبیات و علوم انسانی» آماده می کنم. مجله ای هم گروه فلسفه دانشگاه تهران دارد چاپ می کند که قرار است بعضی واژه های یونانی را توضیح بدهم و متن سخنرانی هایی هست که موسسه توسعه پژوهش و دانش چاپ می کند. قبلا" هم مدام هر ماه در کیهان فرهنگی قلم می زدم. الان هم قرار است سازمان سمت، کتاب «فلسفه باستانشناسی» مرا چاپ کند. علاوه بر آن مقالاتم را باید برای چاپ در شش یا هفت جلد کتاب آماده کنم، که مجموعا" هفتاد مقاله است با موضوعات «زیبایی شناسی»، «تاریخ و هنر»، «باستانشناسی»، «اندیشه و فرهنگ». وقتی هم اینها چاپ شوند و خیال من راحت شود به طالقان و ساوجبلاغ هم خواهم پرداخت.

- نشر نخست این گفتگو در: ماهنامه تصویر ساوجبلاغ، ش53، بهمن 1378، ص8


نوشته شده در  پنج شنبه 88/2/17ساعت  7:29 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 لوح آغاز عیلامی، سند همکاری تجاری ازبکی و شوش

باسلوح آغاز عیلامی تان شناسان در یکی از روزهای سرد پاییزی سال 1378 خورشیدی، یک لوح گلی باستانی را در «مارال تپه» محوطه باستانی ازبکی (از توابع شهرستان نظرآباد واقع در غرب استان تهران) کشف کردند که با مطالعه آن نتایج شگفت انگیزی به دست آمد. مارال تپه از اواسط هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح این سند افتخارآمیز را در دل پر راز خویش حفظ کرده و آن را پس از گذشت این هزاره های طولانی به مردم فرهنگ دوست ایران هدیه کرد. این لوح گلین بیشتر شبیه گل نبشته های دوران آغاز عیلامی است که ارقام و نشانه های آن تاکنون مشاهده نشده است.(1)

   به نظر می رسد لوح به دست آمده بخشی از یک لوح محاسباتی باشد. در آن ارقام بیشتر به صورت سوراخ های کوچک گرد در اثر ناخن و یا وسیله ای مانند آن ایجاد گوشه ای از آثار محوطه ازبکیشده و قبل از باز کردن حساب مجدّد به کمک خطی افقی حساب پیشین را به اصطلاح بسته اند. ورز گل چنان به خوبی انجام گرفته که جنس آن به طور کامل فشرده و سخت شده است و حتّا یک حباب هر چند کوچک هوا هم در سطح لوح به چشم نمی خورد. شکل لوح احتمالا" راست گوشه است. طول این قطعه در حالت کنونی 7/6 و عرض آن 7/5 سانتیمتر است اما به نظر می رسد که در اصل ابعادی به مراتب بیشتر از این داشته است. ضخامت لوح در حدود یک سانتیمتر است و نگاهی به پشت آن نشان می دهد که یکبار بر آن چیزهایی نوشته شده اما پیش از خشک شدن لوح سطح آن را صاف کرده یا به عبارت دیگر پاک کرده اند.(2)

   این لوح به همراه پیکره و سفال لب واریخته ای که از سکویی واقع در غرب برش حفاری مارال تپه به دست آمده است، دست کم بر وجود نوعی ارتباط تجاری میان شوش باستان واقع در استان خوزستان و محوطه باستانی ازبکی در استان تهران دلالت می کند که با احتساب فاصله مکانی این مناطق می توان به شگفتی و اهمیت موضوع پی برد.(3) در سال 1380 خورشیدی مقاله ای از «فرانسوا والا» زبان شناس فرانسوی در یکی از مجله های تخصصی زبان شناسی فرانسه در معرفی این لوح به چاپ رسید که حاکی از اهمیت جهانی این اثر باستانی است.(4)

پانوشت ها:1- روزنامه آزاد، ش215، ص1./ 2- یوسف مجیدراده، نخستین و دومین فصل حفریات باستان شناختی در محوطه ازبکی ، ص57./ 3- همان ، گزارش سومین فصل کاوش های باستان شناسی محوطه ازبکی، ص5./ 4- همان، « گزارشی کوتاه از پایان چهارمین فصل حفریات در محوطه باستانی ازبکی»، پژوهشنامه، دفتر سوم، ص279.


نوشته شده در  شنبه 87/6/23ساعت  5:23 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

  دکتر فاروق صفی زاده

استاد فاروق صفی زاده

فوق دکترای ایران شناسی و ادیان

از کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» تا «دانشگاه پیام نور واحد نظرآباد»

اشاره: دکتر فاروق صفی زاده در 26 دی 1385 دانشگاه پیام نور شهرستان نظرآباد را با همکاری دکتر فاطمه سماواتی (دارای دکتری ادیان از دانشگاه دهلی هندوستان) تاسیس کرد و در طول تصدی یک ساله مدیریت دانشگاه که تا اول دی ماه 1386 ادامه یافت، زحمات طاقت زدای فراوانی متحمل شد. وی دارای دکتری در الاهیات، تاریخ، فرهنگ و زبان های باستانی و درجه فوق دکتری در ایران شناسی و ادیان است. دکتر صفی زاده علاوه بر تالیف حدود 300 عنوان کتاب در حوزه ایران شناسی و ادیان، عهده دار مدیرمسوولی مجله های تخصصی «مهر و ناهید»، «فکر و نظر»، مدیرمسول موسسات فرهنگی، هنری و ادبی جام و قائم مقام «مرکز نشر و پژوهش های ایران شناسی» است. در نوشتار ذیل دکتر صفی زاده ضمن ارایه تحلیلی کوتاه از جایگاه فرهنگی و تاریخی شهرستان نظرآباد و موانع توسعه فرهنگی - علمی آن به ماجرای یکساله دانشگاه پیام نور شهرستان نظرآباد نیز اشاراتی کرده است. این وبلاگ از صراحت قلم استاد صفی زاده سپاسگزاری کرده و جهت روشن شدن موضوع، آماده انعکاس دیدگاه های دیگران در این باره است.

نظرآباد طبق، یافته های باستان شناختی تقریبا" همه ی دوران های تاریخی ایران زمین را پشت سر گذاشته است. از دوره ی سومریان آریایی گرفته تا دوره ی مانایی و سکاها و گوتی و لولوبی و سپس مادها و هخامنشیان اشکانیان و ساسانیان. آثار این دوران ها در پیرامون نظرآباد کاملا" مشهور است. تپه های باستانی نظرآباد عبارتند از: یان تپه، جیران تپه، دوشان تپه، مارال تپه ، گوموش تپه، تپه مرتفع ازبکی (دژ مادی) که هر کدام از این مکان ها دارای یافته های باستان شناختی می باشد. کشف شهر مادی در محوطه ی ازبکی یکی از مهم ترین آثار درنظرآباد می باشد. کشف پیکره ی سنگی مادی نیز جزو آثار مهم یافت شده در محوطه ی ازبکی می باشد. در تدفین ها ی مکشوفه درپیرامون نظرآباد نیز بقایای همه ی دوران های تاریخی را می بینیم .انواع تدفین ها در این مناطق دیده می شود. نقوش های یافته شده بر روی سفال های مکشوفه ی نظرآباد نشان از قدمت بسیار کهن این منطقه دارد. نقوش مهری، زروانی و زردشتی و دیگر اسطوره های آریایی کهن را بر روی این سفال ها می توان دید.

بررسی وضعیت تاریخی و فرهنگی نظرآباد بیانگر نیاز این منطقه به یک کنگره ی بین المللی است که امیدوارم با همیاری وزارت علوم تحقیقات و فناوری و سازمان میراث فرهنگی این مهم انجام پذیرد. اما یکی از راهکارهای توسعه ی فرهنگی و علمی شهرستان نظرآباد آگاهی دادن به مردم و برگزاری همایش ها و نشست هایی در این زمینه می باشد که متاسفانه هیچ اقدامی تاکنون صورت نگرفته است. فرهنگ سازی و پرداختن روزنامه های محلی به مسا ئل تاریخی و فرهنگی منطقه از مهمات است. عدم همکاری مسوولین دراین زمینه بخصوص با توجه به عدم آگاهی مسوولان از سوابق تاریخی نظرآباد از موانع اصلی توسعه ی فرهنگی و علمی شهرستان نظرآباد می باشد. اداره ی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی این کار است که باید به همت پژوهشگران یاری رساند و با همکاری محققین سمینارهایی در زمینه های مختلف تاریخی و فرهنگی و زبان شناسی برگزار گردد. کتاب پژوهشگر ارجمند آقای «حسین عسکری» در این زمینه آغازگر این امر مهم است. چرا که ایشان در تحقیق خود به موارد بسیاری پرداخته اند.

... و اما در باره ی دانشگاه پیام نور واحد نظرآباد: پیرو حکم شماره 1710 / 105 تاریخ 26/10/85 اینجانب به عنوان سرپرست و مسوول راه اندازی دانشگاه پیام نور واحد نظرآباد با حکم قائم مقام رئیس دانشگاه کل پیام نور برادر عزیزم آقای "دکتر جوشفقانی" کار خود را آغاز کردم. جلساتی با هیئات مووسس دانشگاه ( فرماندار، امام جمعه، ریئس شورای شهر، شهرداری، نماینده مجلس و رییس آموزش و پرورش) گذاشتیم . سرانجام دانشگاه به مرحله ی بازگشایی رسید. پس از افتتاح با توجه به عدم همکاری هیات مووسس، اینجانب سرپرستی دانشگاه را به خانم دکتر سماواتی واگذار کردم وخود به عنوان معاون دانشگاه به فعالیت ادامه دادم. در طی این یک سال همکاری از سوی برخی هیات مووسس دیده نشد. به جز تعدادی کامپیوتر ، صندلی، فایل و دستگاه تکثیر که به قول خود فرمانداری 25 میلیون تومان هزینه ی آنها شد که سر جمع این وسایل براساس گفته ی کارشناسان به 7میلیون هم نمی رسید. اینجانب و خانم دکتر جهت پیشبرد کار نزدیک 2میلیون تومان از جیب خود خرج کردیم. فقط برای رضای خدا و دانشجویان معصوم دانشگاه ، کلاس ها به نحو احسن برگزار شد و حدود چهار دکتر از تهران و بقیه از نظرآباد و اطراف نظرآباد به همکاری دعوت کردیم. طی این مدت از وزارت ارشاد پنج هزار عنوان کتاب درخواست گردید جهت تجهیز کتابخانه ی دانشگاه که موافقت شد. کارهای دیگری نیز انجام گرفت. ماشین فرمانداری نیز به خاطر این که ازماشین های قدیمی بود در طی این یک سال فقط پنج بار توانستیم با این ماشین به تهران تردد کنیم. بقیه را با آژانس و هزینه ی شخصی رفت و آمد می کردیم. درکنار دانشگاه اتاقکی ساخته شده بود که محل تجمع معتادان و اراذل و اوباش بود اینجانب به چند جا از جمله نیروی انتظامی و شهرداری مراجعه کردم برای تخریب این اتاقک که کسی توجه نکرد، نا چار خود این اتاقک را تخریب کردم و به معتادان و اراذل و اوباش نیز شدیدا" هشدار دادم که با تهدید آنها نیز مواجه شدم.

با تمام این زحمات که بنده و مسوول دانشگاه انجام دادیم در تاریخ 1/10/86 پس از یک سال زحمات طاقت فرسا ، نامه ای به دست خانم دکتر مسوول دانشگاه داده شد ، مبنی بر اینکه رییس جدید دانشگاه پیام نور واحد نظرآباد، آقای "مهندس محرمی" حضورتان معرفی می گردد. رونوشت این نامه به فرمانداری هم ارجاع شده بود . با دیدن این نامه ما در جا خشکمان زد. یکسال تحمل سختی ها و زحمات طاقت فرسا نتیجه و مزد کار ما این باید باشد. ما شدیدا" اعتراض خود را اعلام کردیم. فردای آن روز در نظرآباد آقای محرمی را دیدم. او را انسان فرهیخته و شایسته دیدم و ناچار با اینکه مسوولین رده بالای پیام نور به ما اعلام کردند این کار تخلف است و شما سرجایتان باشید، برای اینکه هیچ گونه مساله ای پیش نیاید با کمال حسن نیت ما با آقای محرمی همکاری کردیم و کلیه ی وسایل دانشگاه رابه ایشان تحویل دادیم و همکاری های لازم را با ایشان انجام دادیم. این درحالی است که اینجانب با سابقه ی خدمات علمی و فرهنگی درخشان (چاپ300 عنوان کتاب و دو هزار مقاله ی تحقیقی) و خانم دکتر نیز با فعالیت ها ی گسترده ی فرهنگی (چاپ 5 عنوان کتاب و 30 مقاله، سردبیر و صاحب امتیاز و مدیر مسوول 2نشریه ی علمی تخصصی دارای گرید علمی، مسوولیت چندین موسسه فرهنگی و انتشارات و دارای دکترا از دانشگاه دهلی هندوستان ) به این راحتی کنار گذاشته شدیم . به هر حال ما با حسن نیت در راه رضای خدا خدمت به دانشجویان معصوم این کشور این زحمات را کشیدیم . در دیدار دکتراحمدی رییس دانشگاه در استان تهران، ایشان فرمودند که هر هفته 2-3 گزارش علیه شما از فرمانداری و جاهای دیگر برای ما می آید. این در حالی است که هر هفته 4 تا 5 روز از صبح تا ساعت 6بعدازظهر در محل دانشگاه حضور داشتیم. همچنین مسوول حراست دانشگاه نیز ما را مورد مرحمت خویش قرارداده و به همکارانمان گفته بودند ما را به دانشگاه راه ندهند و قفل در را هم عوض کرده بودند. یادم است یکبار یک پیت بنزین بردم فرمانداری و به معاون فرماندار گفتم به ما بنزین بدهید. این مساله را به عنوان گزارش علیه ما به دکتر احمدی رییس دانشگاه پیام نور استان تهران اعلام کرده بودند که دکتر احمدی فرمودند شما چرا با پیت بنزین رفته اید فرمانداری. گفتم آقای دکتر برای اینکه فرماندار و معاونین ایشان خجالت بکشند. من با این همه مقام و تحصیلات، کارم به جایی رسیده بود که پیت به دست به فرمانداری رفته ام برای بنزین ماشین. اینجانب جانباز 70 درصد شیمیایی هستم و می بایست کلیه ی کارها را با وسیله ی نقلیه انجام می دادم. دکتر احمدی اظهار کرد که گویا ما برای استفاده ی شخصی بنزین گرفته ایم. حتا چند بار ماشین زیر پای ما در وسط راه خاموش شد به خاطر این که بنزین تمام شده بود و چند بار نزدیک بود در راه خدمت به مردم.......

برای یک جانباز 70درصد آیا یک ماشین و دادن بنزین برای امور دانشگاه جرم است؟؟ به هر حال افتخار ما خدمت به مردم بخصوص دانشجویان معصوم بوده است. به قول شهید بهشتی: ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت. مسلما" مدیریت ضیف دانشگاه درآینده به جز تیشه به ریشه ی دانشگاه و دانش کشور زدن ثمره ای نخواهد داشت. امروز ما به تجربه دریافته ایم که علت فرار مغزها چه بوده است؟؟ آیا به جز این است که مسوولین کشور بخصوص مسوولین دانشگاه ها در این امر کمک شایانی به فرار مغزها کرده اند و به علت ندانم کاری و ناآگاهی و سودجویی عده ای نا آگاه افراد مخلص و متعهد را ازخود رانده و عده ای ناآگاه را دوروبر خود گرد آورده اند.خداوند به مسوولان دانشگاه پیام نور و مسوولان محترم شهرستان نظرآباد جزای خیر دهد/ والسلام علی من اتبع الحق و الهدی.


نوشته شده در  سه شنبه 87/2/10ساعت  11:38 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   21   22   23   24   25      

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
موتور و ماشین سواری در محوطه باستانی شرف الدین استان البرز
تازه ترین کتاب و مقاله درباره روستای ایستای طالقان
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 4
آیت الله سید رضا حسینی زابلی و تجددگریزی در شهر کرج
تطهیر ترور فاتح یزدی و چریک های فدایی خلق در خبرگزاری تسنیم
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]