چرا عاشورا در یادها و خاطره ها، جان ها و حافظه ها ماند و آن همه توفان رویدادها از یادها برفت؟ همان طور که در جهان ذوق و هنر و زیبایی هر اثری، حس و ذوق و اندیشه و خرد و خیال ما را نمی تواند برانگیزد مگر آنکه آفریده تجربه و ذوق و ذائقه و جانی اصیل و دستی توانا و وجدانی نجیب و شریف بوده باشد، عاشورا نیز چنین است. همانگونه که در هنر، اقتصاد یا قناعت استحسانی نقش جدّی و تعیین کننده در خلق آثار هنری داشته است، در تاریخ نیز گویی با نوعی قناعت تاریخی مواجه ایم که هر رویدادی در آن در یادها و خاطره ها و حافظه ها به جای نمی ماند مگر اصالت، عظمت و جلالتی از انسان بودن آدمی از ساحات و مراتب الوهی، قدسی و متعالی تر بر آن تابیده و در آن پرتو افکنده باشد. عاشورا چنین است. چنان که عیسی مسیح (ع) در قاقسا. می توان به فسق و نفاق فاریسیان یهود، تن وحی را به خیال به صلیب آویخت؛ اما با روح القدس و کلمه الله چه خواهیم کرد؟ می توان پیمان شکست و ناقه صالح را پی و شکار کرد و کشت اما با روح صالح چه خواهیم کرد؟ می توان با تیغ و تیر و شمشیر جنایت و جفا؛ تن های یاران حسینی را برید و درید و بر نیزه آویخت اما با آزادگی، عدالت و روح بلند و ایمان و آرمان پرجلالت و عظمت حسینی چه خواهیم کرد:
روح صالح قابل آفات نیست
زخم بر ناقه بود بر ذات نیست
کس نیابد بر دل ایشان ظفر
بر صدف آمد ضرر نی برگهر
روح صالح قابل آزار نیست
نور یزدان سغبه کفار نیست
جسم خاکی را بدو پیوست جان
تا بیازارند و بینند امتحان
علی اکبر برغانی (اهل عزا) از تعزیه خوانان البرزی تکیه دولت
حسین عسکری: استان البرز، قطب تعزیه و نمایش های آیینی ایران عزیز است. اگر مسئولان فرهنگی استان نجنبند، این عنوان هویتی ارزشمند هم بسان عنوان «پایتخت هنر خوشنویسی ایران» به وسیله زیرکان این عرصه، مصادره خواهد شد. بر همین مبنا قصد دارم در محرم امسال یکی از سرمایه های البرزی هنر شبیه خوانی ایران را معرفی کنم.
استاد علی اکبر برغانی معروف به «اهل عزا» از تعزیه خوانان البرزی تکیه دولت بود که در یکی از تعزیه های پرشور آن تکیه، مورد تشویق شاه قاجار قرار گرفت. در تاریخ ایران، نام تکیه دولت با تعزیه و تعزیه خوانی گره خورده است. ساخت این تکیه از سال 1283ق به دستور ناصرالدین شاه قاجار در شهر تهران آغاز شد و در سال 1290ق همزمان با نخستین سفر شاه قاجار به فرنگ به پایان رسید. تکیه دولت به وسیله دوستعلی خان معیرالممالک و همزمان با کاخ شمس العماره بنا گردید. در محرم سال 1291ق نخستین تعزیه خوانی در این تکیه برگزار شد که هر سال با شکوه تر تا سال قتل شاه قاجار در سال 1313ق ادامه داشت. حضور در تعزیه خوانی تکیه دولت از آرزوها و علایق قلبی ایرانی ها به ویژه اهالی پایتخت بود. به همین جهت، مردم ساعت ها پیش از آغاز تعزیه در این تکیه حاضر می شدند.
علی اکبر برغانی معروف به «اهل عزا» از تعزیه خوانان البرزی تکیه دولت در اواخر عهد ناصری و دوره مظفرالدین شاه قاجار بود. می گویند ناصرالدین شاه یا مظفرالدین شاه قاجار پس از یکی از تعزیه های پرشور تکیه دولت، لقب اهل عزا را به او داده است.
توضیح آنکه در یکی از نسخه های تعزیه شهادت حضرت علی اکبر، قطعه شعری است از نوع مثنوی و در بحر متقارب، با این مطلع: «خدایا چه گردد مآل حسین/ دل سنگ سوزد به حال حسین». این قطعه را شبیه علی اکبر به هنگام پوشیدن کفن و آماده شدن برای رفتن به میدان جنگ به شیوه «زبان حال» می خواند. می گویند علی اکبر برغانی نخستین بار این اشعار را در مایه «راز و نیاز اصفهان»، چنان با حالتی غم افزا و مؤثر خواند که شاه قاجار پس از پایان تعزیه او را به لقب اهل عزا مفتخر کرد.
در اعلان های تکیه دولت و برخی از فهرست ها و نسخه های مربوط به اواخر دوره ناصری نام علی اکبر خوانی در تعزیه ها به نام «علی اکبر» آمده است که معلوم نیست همین علی اکبر برغانی است یا کس دیگر. اهل عزا صدایی زیر، رسا و چهره و اندامی برازنده داشت. در تعزیه ها بیشتر شبیه علی اکبر و قاسم بن الحسن می شد و گاهی نقش های زنانه درجه دوّم را نیز برعهده می گرفت. خوش صدایی و آگاهی او و مادرش از گوشه ها و ردیف های موسیقی مشهور بوده است.
منابع: عنایت الله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی، ص 698، 721؛ زکریا مهرور، برغان اقلیمی دیگر، ص 51؛ روزنامه اطلاعات، ش 24920، ویژه نامه، ص 4.
________________________
مطالب مرتبط:
بازخوانی مرگ شگفت انگیز تعزیه خوان البرزی در روز عاشورا
هنر تعزیه جلوه دلدادگی صدها ساله البرزیها به سالار شهیدان
تعزیه در استان البرز پیشینه ای بسیار کهن دارد
آشنایی با فعالیت های مرکز اسلامی «تیچینو»ی سوئیس
سلمان میرزایی: حجت الاسلام والمسلمین سید مقتدا حسینی ابهری از مبلغان فعال در عرصه بین المللی است. وی که ایرانی الاصل است مدیریت «مدیر مرکز فرهنگی اسلامی امام علی (ع)» واقع در «ایالت تیچینو»ی سوئیس را بر عهده دارد. تیچینو (Repubblica e Cantone Ticino) یکی از کانتونهای - یا همان ایالت های - کشور سوئیس است که در جنوب آن واقع شده و با ایتالیا مرز مشترک دارد. زبان عمده در شهرهای این کانتون زبان ایتالیایی است و از شهرهای مهم آن میتوان به «لوگانو» و «لوکارنو» اشاره کرد. کنفدراسیون سوئیس 26 کانتون دارد که تا زمان تشکیل دولت فدرال در سال 1848، هر کدام از آنها یک دولت مستقل بوده و دارای مرز، پرچم و ارتش خود بود. آقای حسینی ابهری که از اعضای مرتبط با مجمع عمومی مجمع جهانی اهل بیت (ع) است و برای شرکت در ششمین اجلاس این مجمع به تهران آمده بود، با خبرنگار خبرگزاری اهل بیت علیهم السلام (ابنا) به گفتگو نشست و به معرفی مرکز اسلامی شیعیان در تیچینو پرداخت. متن گفت و گوی ابنا با این فعال مذهبی اروپا را بخوانید: ادامه مطلب...
پزشک البرزی بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران
پانزدهم شهریور، سیزدهمین سالگشت درگذشت دکتر سیّد حمید میرخانی پزشک متعهد و نامدار البرزی است. او علاوه بر راه اندازی نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران، برای نخستین بار موفق به انجام عمل جراحی کاشت سلول های بنیادی بر قلب یک بیمار شد که از جمله پیشرفته ترین تکنیک های درمان بیماری های قلبی در جهان به شمار می رود.
دکتر سیّد حمید میرخانی (متولّد 1330 - درگذشت 1383) جرّاح نامدار قلب و بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران است که از روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز برخاسته است. او پس از دریافت دیپلم، در سال 1350 در رشته فیزیوتراپی دانشگاه تهران پذیرفته شد اما به جهت علاقه به پزشکی در سال 1351 بار دیگر در کنکور شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. در سال 1359 مدرک پزشکی عمومی را دریافت کرد و بلافاصله دوره دستیاری جرّاحی را آغاز کرد و در سال 1363 آن را به پایان رساند و سپس به عضویت هئیت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درآمد. در سال 1363 در رشته فوق تخصصی جرّاحی قفسه صدری دانشگاه علوم پزشکی تهران پذیرفته شد و به مدت سه سال در آن مقطع تحصیل کرد. در سال 1368 جهت گذراندن دوره فوق تخصصی جرّاحی قلب و عروق و پیوند قلب رهسپار کشور سوئد شد و آن دوره را در بیمارستان هرفیلد انگلستان به پایان رساند و آنگاه به ایران بازگشت.
در سال 1372 ریاست مجتمع بیمارستان امام خمینی تهران را عهده دار شد و تا پایان عمر در این مسئولیت باقی ماند. او در سال 1383 موفق به دریافت درجه استادی در رشته جرّاحی قلب و عروق گردید. دکتر میرخانی خدمات فراوان و مهمی در جهت اعتلای پزشکی ایران به ویژه در رشته جرّاحی قلب و عروق انجام داد که از آن جمله است: تأسیس نخستین بانک اعضای پیوندی در کشور، به کاربردن دریچه هوموگرافت آئورت در موقعیت میترال، انجام نخستین پیوند همزمان قلب و ریه، انجام جرّاحی باتیستا برای بیماران با نارسایی شدید قلبی که امکان جرّاحی پیوند قلب را ندارند، انجام عمل جرّاحیROSS، انجام نخستین تزریق سلول های بنیادی در قلب به هنگام عمل جرّاحی، پشتیبانی علمی از تشکیل انجمن آترواسکلروز ایران (تصلّب شرایین)، دبیر هیأت ممتحنه بورد فوق تخصصی جرّاحی قلب، دبیر کمیسیون تخصصی جرّاحی قلب سازمان پزشکی قانونی ایران، عضو فرهنگستان علوم پزشکی کشور و عضو شورای عالی نظام پزشکی تهران بزرگ.
دکتر میرخانی شامگاه پانزدهم شهریور 1383 در سن 53 سالگی بر اثر عارضه قلبی درگذشت و در آرامستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. او پزشکی نیکوکار، آرام، خوش رو، باادب، متواضع و در خدمت بیماران مستمند بود.
زندگی نامه و خدمات علمی و اجتماعی دکتر میرخانی در کتابی با عنوان «همه چیز برای زندگی، زندگی برای...» منتشر شده است. در این کتاب آنچه را که دکتر میرخانی داشت و هرگز به زبان نیاورد، از کلام دوستان و همکارانش روایت شده است.
منابع: وبگاه روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران، 10 مهر 1391؛ وبگاه انجمن آترواسکلروز ایران،10 مهر 1391؛ روزنامه رسالت، ش 6910، ص 5؛ ماهنامه مهندسی پزشکی و تجهیزات آزمایشگاهی، ش 42، ص 72؛ روزنامه شرق، ش 284، ص 26.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «پرشک البرزی؛ بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران»، روزنامه پیام آشنا، سال چهارم، ش 976، چهارشنبه 15 شهریور 1396، ص 8.
نظرآباد؛ نوستالژی فرهنگ... سرای تراژدی
(این نوشته را تظلّم بردنی بدانید به بارگاه مرحوم مغفور میرزا عبدالله خان مقدّم)
میرزا عبدالله خان مقدم! سلام. مرا نمی شناسید اما پدرم را حتماً می شناسید. او ـ حسین آل احمد ـ بیش از بیست سال از سهامداران کارخانجات نساجی مقدّم ـ سهامی عام بود. پدرم در قسمت تکمیل تر آن کارخانه، کارگر سه شیفت شما بود و برای میرزا عبدالله خان مقدّم کار می کرد. به صورت چرخشی هفتگی از ده شب تا شش صبح و از شش صبح تا دوی بعد از ظهر و از دوی بعد از ظهر تا ده شب. به ترکیبات شیمیایی آن قسمت حساسیت ناراحت کننده پوستی پیدا کرد و مجبور به تغییر قسمت شد و در قسمت تکمیل خشک به دستگاه چاپ استنتر ـ Stenter ـ گمارده شد. دستگاه غول پیکری که البته دیگر با پوست این کارگر زحمتکش، دشمنی نمی ورزید. آن ناراحتی هنوز و هم چنان با ایشان هست. پدر آن سال ها دوندگی زجرآور بسیاری کرد تا بتواند این حساسیت را مدیریت کند. سرانجام به سفارش پزشکی نازنین پودر مخصوص مداوای آن ـ سوربیتول Sorbitolـ را پیدا کرد و توانست از شدّت این ناراحتی پوستی بکاهد. این ناراحتی، شغل پدر را مصداق مشاغل سخت و زیان آور ساخت و بازنشسته پیش از موعد شد. پدر همیشه از شما به نیکی یاد می کند و من هم همیشه بوسه افتخار بر دستان پینه بسته او می زنم. عمرش دراز.
رازی شناسی در تحقیقات تاریخ پزشکی ایران، مدیون پژوهشگر البرزی است
کد خبر: 82641089 (6134167 ( - تاریخ خبر: 1396/6/1 - ساعت ارسال: 13:55
کرج - ایرنا - البرزپژوه و پژوهشگر البرزی گفت که رازی شناسی در تحقیقات تاریخ پزشکی ایران، مدیون تلاش ها و مطالعات پژوهشگر البرزی است. دکتر حسین عسکری روز چهارشنبه اول شهریور 1396 در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با اشاره به فرارسیدن روز یکم شهریور ماه، روز پزشک افزود: محمّد بن زکریای رازی (درگذشت 313ق) حکیم، طبیب و شیمیدان نامدار ایرانی در اوایل قرن چهارم هجری قمری است. وی با اشاره به اینکه روز پنجم شهریور نیز در تقویم ایران، روز داروسازی و روز بزرگداشت زکریای رازی نامگذاری شده، اظهار داشت: رازی آثار قابل توجّهی درباره پزشکی، شیمی و فلسفه نوشته است. وی ادامه داد: رازی کاشف الکل و جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) است و درباره کیهانشناسی، منطق و ریاضیات هم نظراتی علمی داشت. ادامه مطلب...
مسجد برغان از شواهد تاریخی حضور تشیّع پیش از صفویه در استان البرز
شناسه خبر: 649533 تاریخ مخابره : 1396/5/26 - 19:48
خبرگزاری شبستان: پژوهشگر و محقق البرزپژوه در یادداشتی برای خبرگزاری شبستان در البرز آورده است: مسجد برغان از شواهد تاریخی حضور تشیّع پیش از صفویه در استان البرز است. همزمان با نزدیک شدن به (31 مرداد) سالروز جهانی روز مساجد از پژوهشگر و البرز پژوه برجسته استان البرز دکتر حسین عسکری درخواست کردیم آخرین پژوهش مطالعاتی خود را در خصوص یکی از مساجد استان البرز در قالب یادداشتی در اختیار خبرگزاری شبستان قرار دهد. دکتر حسین عسکری پژوهشگر و البرزپژوه در یادداشت خود آورده است:
جنگلی مشروطه خواه
میرزا محسن خان نجم آبادی (م 1336ش) فرزند شیخ محمّدتقی مجتهد و نوه شیخ هادی نجم آبادی، از مبارزان کمتر شناخته شده مشروطیت و نهضت جنگل است. در خردسالی با پدر و پدربزرگش به حوزه علمیه نجفاشرف رفت و در آنجا زبان عربی را به خوبی فراگرفت. پس از بازگشت به تهران به پیشنهاد پدربزرگش، از کسوت روحانیت خارج شد و در گرمابه عمومی محلّه سنگلج تهران و زمین های کشاورزی روستای کرشته از توابع شهرستان شهرستان شهریار به کار پرداخت. پدر او از روحانیون ضدّ مشروطه و از یاران شیخ فضل الله نوری (م 1327ق) بود.
او درباره تاثیر شیخ هادی نجم آبادی (م 1320ق) در شکل گیری اندیشه اش می نویسد: «دوران کودکی من مصادف بود با آخرین سال های حیات مرحوم شیخ هادی نجم آبادی جدّ بزرگوارم. اخلاق و رفتار وی را همه می دانستند و می شناختند. افکار آزادی وی با وضع روز تطبیق نمی کرد، به همین جهت وی همیشه از حکومت مطلقه اظهار نفرت می کرد و در خیال حکومتی به طرز جمهوری بود. این افکار درما هم اثر کرد و بر روی همین سنخیت با آزادی خواهان و روشنفکران و کسانی که از وضع روز، ناراضی بودند آشنا شدم.» وی به خاطر می آورد که شیخ هادی در سحرگاه دوّم ربیع الاول 1314ق او را از خواب بیدار کرده و می گوید: «محسن، پاشو برو تماشا کن، می خواهند یک وطن پرست (میرزا رضا کرمانی ضارب ناصرالدین شاه قاجار) را اعدام کنند.»
تخته سیاه های محوطه باغ ملّی شیراز
خانم دکتر حکیمه دبیران (متولّد 1327ش) فرزند فرهیخته شادروان استاد غلامرضا دبیران است. ایشان استاد شناخته شده زبان و ادبیات فارسی و دارای دکتری این رشته از دانشگاه تهران است. از سال 1364 تا 1367ش ریاست دانشگاه الزهرا را برعهده داشت. دارای مقالات متعدد پژوهشی، ادبی، عرفانی و اشعاری به سبک سنّتی است. تصحیح و تحشیه فرهنگ شرفنامه منیری از جمله آثار چاپی اوست. پژوهشگر فرهنگستان زبان ایران (1352ش)، عضویت در هیئت امنای دانشگاه های کشور، شورای فرهنگی و اجتماعی زنان وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، ریاست دانشکده برون مرزی دانشگاه پیام نور، معاون پژوهشی دانشگاه تربیت معلم از سوابق علمی و پژوهشی دکتر دبیران است. از اوست:
نقش ما را آن چنان زد نقش پرداز الست
مهر من در جان تو مهر تو در جانم نشست
...چون تویی آیینه سرّ جمال ایزدی
جلوهای جز مهر حق در آن نشاید نقش بست
...کی تواند چشم برگیرد ز رویت لحظهای
تا حکیمه باشد از کیفیت چشم تو مست
خانم دکتر دبیران روز پنج شنبه 15 تیر 1396 پس از مطالعه مقاله بنده درباره استاد دبیران در روزنامه اطلاعات، پیامی به شرح زیر به همراه یک قطعه عکس منتشر نشده از مرحوم پدر را از طریق تلگرام ارسال کردند: «سلام جناب آقای حسین عسکری. خیلی زحمت کشیدید و لطف فرمودید. آقای مهاجرانی هم سلام می رسانند. به دوستان محترم هم سلام برسانید. این عکس هم در مدّت مأموریّت مرحوم دبیران در شیراز گرفته شده که دستور داده بودند چند تخته سیاه در محوطه باغ ملّی شیراز نصب کنند تا مورد استفاده دانش آموزان باشد. توضیح آن را به صورت نامه ای برای یکی از خواهرانم فرستاده بودند. به هرحال التماس دعا و خدمت سرکار خانم هم عرض سلام دارم.» گفتنی است مرحوم غلامرضا دبیران از سال 1340 تا 1341ش شهردار شیراز بود.