سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

مصایب تبلیغ برای یک کاندیدا در ساوجبلاغ!

اشاره: آنچه پیش روی دارید خاطره ای است از داریوش اسدزاده (متولد 1302ش) بازیگر تئاتر و فیلم که نمایانگر چند و چون برگزاری انتخابات مجلس در منطقه ساوجبلاغ و شهریار در دوره نخست وزیری احمد قوام (قوام السلطنه) است. این روایت از آن جنبه درخور خوانش است که سبک و سلیقه محمد رضا شاه پهلوی را در گسیل داشتن نمایندگان شهرهای گوناگون به مجلس نشان می دهد. این خاطره نخستین بار در وبگاه موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران منتشر شده است.

________________

درست به یاد دارم که در سال های نخستین دهه 20 شمسی و در زمان نخست‌وزیری قوام السلطنه بود که بنده بعنوان ریاست کارگزینی اداره کل اموال دولتی و شهرداری‌ها در وزارت دارایی انتخاب شدم، ریاست اداره‌ها آقای شیخ اسلامی نامی بود که توجه خاصی نیز به بنده داشت. روزی از روزها مرا احضار کرد و با کمال خلوص نیت فرمود که باید مأموریت خاصی را انجام دهی. موضوع چنین است که دوران انتخابات مجلس شورای ملی است و نظر دستگاه و اعلیحضرت همایونی اینکه از ساوجبلاغ و شهریار سید محمد صادق طباطبایی انتخاب شود ولی بعقیده جناب نخست وزیر قوام السلطنه باید کهبد به مجلس راه یابد. از قرار معلوم (پشت پرده) آقای کهبد مبلغی قرار است به عنوان محبت به ایشان پرداخت نماید. حال چون بنده شناخت کاملی راجع به شما دارم باید با دوستان و یا کارمندان مورد نظرتان بدان سو حرکت کرده و کمک لازم را راجع به انتخاب فرد مورد نظر (آقای سید محمد صادق طباطبایی) بفرمایید.

بالاخره بعد از چند روز همراه شش نفر از کارمندان اداره و 4 تن از دوستان به طرف شهریار حرکت کردیم. از آنجا که کبودین دره مرکزیت داشت خودم در آنجا ساکن شدم و دیگران را به قصبات مختلف اعزام کردم و چون بوق و کرنا و سر و صدای تبلیغات شروع شده بود، به همراهان متذکر شده بودم که باید بیانات شما عامیانه و خداپسندانه باشد. مثلا قرار بود برای جلب نظر مردم به سمت صادق طباطبایی بگویند: «سید بزرگوار آقای سید محمد صادق طباطبایی که مردی مؤمن و خداپرست و با آل عبا هر شب محشور است و برای خدمت به مردم از درگاه خداوند متعال آرزوی سلامتی و فراوانی درخواست می‌کند را انتخاب کنید که هم دنیا را دارید و هم آخرتتان را.» و در مقابل برای ریزش رای کهبد بگویند ای مردم به کهبد کچل و شکم گنده که زمین‌هایتان را غصب و به شماها اجحاف کرده رأی ندهید. خلاصه قرار بود گفته‌ها در این حدود باشد که اگر بهشت را می‌خواهید به این بزرگوار یعنی سید محمد صادق طباطبایی رای دهید و اگر جهنم را می خواهید به کهبد غاصب زمین‌هایتان رای دهید.

بالاخره رای گیری آغاز شد و بعد از چند روز صندوق‌ آرا جمع‌آوری شد. با توجه به تبلیغات احتمال انتخاب شدن سید محمد صادق طباطبایی زیاد بود به همین خاطر برای حفاظت از صندوق‌ها قرار بود که شب در فرمانداری یا بخش‌داری بمانند تا روز بعد خوانده شوند. طبق قانون قرار بر این بود که مأمورین دولت و متولیان صندوق از اوضاع مراقبت نمایند که یکباره اختلاف و نزاع بین ژاندارم‌ها و نمایندگان مردمی صندوق در گرفت که در این کتکاری بعضی از کارمندان اداره زخمی شدند و راه فرار به طرف فرمانداری بسته شد. من که در پشت یک درخت شاهد ماجرا بودم و راه فرار نداشتم اجباراً برای اختفا بالای درخت رفتم و تا سپیده صبح از سرما لرزیدم.

نتیجه انتخابات آن شد که کهبد به مجلس راه یافت و کارمندانی که در این ماجرا به تبلیغ صادق طباطبایی پرداخته بودند همگی شناسایی و اخراج شدند ولی من که هدایت تبلیغات را برعهده داشتم چون به نام طباطبایی در این ماجرا معروف شده بودم به همین نام بازنشسته شدم و نهایتا هم معلوم نشد شخص طباطبایی کیست؟

وکلای البرز از آغاز تا مجلس نوزدهم - 1

وکلای البرز از آغاز تا مجلس نوزدهم - 2


نوشته شده در  چهارشنبه 96/7/19ساعت  10:55 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


نوشته شده در  جمعه 96/7/14ساعت  10:0 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

اشاره: «بررسی زندگی و اندیشه ‌های سیاسی و اجتماعی میرزا صادق مجتهد تبریزی» عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد تاریخ رقیه قاسمی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تهران است. او در سال 1390 به راهنمایی دکتر عباس قدیمی قیداری و مشاوره دکتر داریوش رحمانیان از پایان نامه اش دفاع کرده است. قاسمی که دبیر تاریخ دبیرستانهای ناحیه 5 تبریز است، در مقاله زیر ضمن نقد فرازهایی از کتاب روستای ایستا نوشته حسین عسکری، درباره اهل توقّف طالقان و تجددگریزان ساکن در سردرود از شهرهای استان آذربایجان شرقی هم ابراز نظر کرده است. جهت مطالعه صفحات آغازین پایان نامه مورد اشاره، اینجا را کلیک کنید.

  ریشه های اعتقادی و فکری ساکنین روستای ایستای طالقان...

نوشته شده در  یکشنبه 96/7/9ساعت  6:46 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

جولان تخیلات شهرزاد در روستای ایستای طالقان!

نویسنده ناشناسی به نام «فهیمه» رمان 825 صفحه ای را با عنوان «شهرزاد» در «وب سایت رمان فوریو» به صورت pdf منتشر کرده است. این رمان در ژانر عاشقانه و اجتماعی و درباره دختری به نام شهرزاد است که پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه در رشته پزشک اطفال برای دوره پزشکی اش وارد روستایی به نام ایستا در منطقه طالقان می شود و...

دانلود رمان شهرزاد

___________________


وبلاگ روستای ایستای طالقان


نوشته شده در  یکشنبه 96/7/9ساعت  1:43 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

البرز قطب‌ تعزیه و نمایش‌های آیینی ایران / ماجرای مرگ تعزیه‌خوان در روز عاشورا

کد خبر: 289868 تاریخ: یکشنبه 9 مهر 1396 - 08:51  

دانش‌آموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج معتقد است با توجه به شواهد تاریخی برجای مانده، استان البرز یکی از قطب‌های مهم و قابل توجه تعزیه و نمایش‌های آیینی در ایران است. به گزارش خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی (آنا)، دکتر حسین عسکری متولد سال 1353 خورشیدی در کرج و دانش آموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، دکتری مدیریت راهبردی دانش، نویسنده چهار عنوان کتاب: کتابشناسی ساوجبلاغ، نقد دل، دشتی به وسعت تاریخ و روستای ایستا، مدرس دانشگاه، عضو هیات موسس موسسه رخسار قرآن و موسسه فرهنگی و هنری شمیم جوان البرز، نویسنده حدود 100 مدخل در دایره المعارف تشیع و مولف تعدادی مقاله منتشرشده در نشریه های فرهنگی است. این پژوهشگر و البرزپژوه معتقد است با توجه به شواهد تاریخی برجای مانده، استان البرز از قطب های مهم و قابل توجه تعزیه و نمایش های آیینی در ایران است. این ویژگی مهم فرهنگی، اقتضا می کند که با همت مسئولان فرهنگی استان، این عنوان هویتی ارزشمند به نام استان البرز ثبت شود. تعزیه به اندازه ای در استان البرز دیرپا و گسترده است که مرحوم دکتر علی شریعتی از قول مرحوم جلال آل احمد به وجود 360 مجلس تعزیه در یکی از مناطق البرز یعنی طالقان اشاره می کند. بخشی از ویژگی های استان البرز در این باره عبارتند از:

ادامه مطلب...

نوشته شده در  یکشنبه 96/7/9ساعت  11:11 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

چرا عاشورا در یادها و خاطره ها، جان ها و حافظه ها ماند و آن همه توفان رویدادها از یادها برفت؟ همان طور که در جهان ذوق و هنر و  زیبایی هر اثری، حس و ذوق و اندیشه و خرد و خیال ما را نمی تواند برانگیزد مگر آنکه آفریده تجربه و ذوق و ذائقه و جانی اصیل و دستی توانا و وجدانی نجیب و شریف بوده باشد، عاشورا نیز چنین است. همانگونه که در هنر، اقتصاد یا قناعت استحسانی نقش جدّی و تعیین کننده در خلق آثار هنری داشته است، در تاریخ نیز گویی با نوعی قناعت تاریخی مواجه ایم که هر رویدادی در آن در یادها و خاطره ها و حافظه ها به جای نمی ماند مگر اصالت، عظمت و جلالتی از انسان بودن آدمی از ساحات و مراتب الوهی، قدسی و متعالی تر بر آن تابیده و در آن پرتو افکنده باشد. عاشورا چنین است. چنان که عیسی مسیح (ع) در قاقسا. می توان به فسق و نفاق فاریسیان یهود، تن وحی را به خیال به صلیب آویخت؛ اما با روح القدس و کلمه  الله چه خواهیم کرد؟ می توان پیمان شکست و ناقه صالح را پی و شکار کرد و کشت اما با روح صالح چه خواهیم کرد؟ می توان با تیغ و تیر و شمشیر جنایت و جفا؛ تن های یاران حسینی را برید و درید و بر نیزه آویخت اما با آزادگی، عدالت و روح بلند و ایمان و آرمان پرجلالت و عظمت حسینی چه خواهیم کرد:

روح صالح قابل آفات نیست
زخم بر ناقه بود بر ذات نیست
کس نیابد بر دل ایشان ظفر
بر صدف آمد ضرر نی برگهر
روح صالح قابل آزار نیست
نور یزدان سغبه کفار نیست

جسم خاکی را بدو پیوست جان
تا بیازارند و بینند امتحان

متن کامل مقاله فوق


نوشته شده در  شنبه 96/7/8ساعت  11:55 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

علی اکبر برغانی (اهل عزا) از تعزیه خوانان البرزی تکیه دولت 

حسین عسکری: استان البرز، قطب تعزیه و نمایش های آیینی ایران عزیز است. اگر مسئولان فرهنگی استان نجنبند، این عنوان هویتی ارزشمند هم بسان عنوان «پایتخت هنر خوشنویسی ایران» به وسیله زیرکان این عرصه، مصادره خواهد شد. بر همین مبنا قصد دارم در محرم امسال یکی از سرمایه های البرزی هنر شبیه خوانی ایران را معرفی کنم.

استاد علی اکبر برغانی معروف به «اهل عزا» از تعزیه خوانان البرزی تکیه دولت بود که در یکی از تعزیه های پرشور آن تکیه، مورد تشویق شاه قاجار قرار گرفت. در تاریخ ایران، نام تکیه دولت با تعزیه و تعزیه خوانی گره خورده است. ساخت این تکیه از سال 1283ق به دستور ناصرالدین شاه قاجار در شهر تهران آغاز شد و در سال 1290ق همزمان با نخستین سفر شاه قاجار به فرنگ به پایان رسید. تکیه دولت به وسیله دوستعلی خان معیرالممالک و همزمان با کاخ شمس العماره بنا گردید. در محرم سال 1291ق نخستین تعزیه خوانی در این تکیه برگزار شد که هر سال با شکوه تر تا سال قتل شاه قاجار در سال 1313ق ادامه داشت. حضور در تعزیه خوانی تکیه دولت از آرزوها و علایق قلبی ایرانی ها به ویژه اهالی پایتخت بود. به همین جهت، مردم ساعت ها پیش از آغاز تعزیه در این تکیه حاضر می شدند.

علی اکبر برغانی معروف به «اهل عزا» از تعزیه خوانان البرزی تکیه دولت در اواخر عهد ناصری و دوره مظفرالدین شاه قاجار بود. می گویند ناصرالدین شاه یا مظفرالدین شاه قاجار پس از یکی از تعزیه های پرشور تکیه دولت، لقب اهل عزا را به او داده است.

توضیح آنکه در یکی از نسخه های تعزیه شهادت حضرت علی اکبر، قطعه شعری است از نوع مثنوی و در بحر متقارب، با این مطلع: «خدایا چه گردد مآل حسین/ دل سنگ سوزد به حال حسین». این قطعه را شبیه علی اکبر به هنگام پوشیدن کفن و آماده شدن برای رفتن به میدان جنگ به شیوه «زبان حال» می خواند. می گویند علی اکبر برغانی نخستین بار این اشعار را در مایه «راز و نیاز اصفهان»، چنان با حالتی غم افزا و مؤثر خواند که شاه قاجار پس از پایان تعزیه او را به لقب اهل عزا مفتخر کرد.

در اعلان های تکیه دولت و برخی از فهرست ها و نسخه های مربوط به اواخر دوره ناصری نام علی اکبر خوانی در تعزیه ها به نام «علی اکبر» آمده است که معلوم نیست همین علی اکبر برغانی است یا کس دیگر. اهل عزا صدایی زیر، رسا و چهره و اندامی برازنده داشت. در تعزیه ها بیشتر شبیه علی اکبر و قاسم بن الحسن می شد و گاهی نقش های زنانه درجه دوّم را نیز برعهده می گرفت. خوش صدایی و آگاهی او و مادرش از گوشه ها و ردیف های موسیقی مشهور بوده است.

منابع: عنایت الله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی، ص 698، 721؛ زکریا مهرور، برغان اقلیمی دیگر، ص 51؛ روزنامه اطلاعات، ش 24920، ویژه نامه، ص 4.

________________________

مطالب مرتبط:

بازخوانی مرگ شگفت انگیز تعزیه خوان البرزی در روز عاشورا

هنر تعزیه جلوه دلدادگی صدها ساله البرزی‌ها به سالار شهیدان

تعزیه در استان البرز پیشینه ای بسیار کهن دارد




نوشته شده در  پنج شنبه 96/7/6ساعت  11:5 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

آشنایی با فعالیت های مرکز اسلامی «تیچینو»ی سوئیس

سلمان میرزایی: حجت الاسلام والمسلمین سید مقتدا حسینی ابهری از مبلغان فعال در عرصه بین المللی است. وی که ایرانی الاصل است مدیریت «مدیر مرکز فرهنگی اسلامی امام علی (ع)» واقع در «ایالت تیچینو»ی سوئیس را بر عهده دارد. تیچینو (Repubblica e Cantone Ticino) یکی از کانتون‌های - یا همان ایالت های - کشور سوئیس است که در جنوب آن واقع شده و با ایتالیا مرز مشترک دارد. زبان عمده در شهرهای این کانتون زبان ایتالیایی است و از شهرهای مهم آن می‌توان به «لوگانو» و «لوکارنو» اشاره کرد. کنفدراسیون سوئیس 26 کانتون دارد که تا زمان تشکیل دولت فدرال در سال 1848، هر کدام از آنها یک دولت مستقل بوده و دارای مرز، پرچم و ارتش خود بود. آقای حسینی ابهری که از اعضای مرتبط با مجمع عمومی مجمع جهانی اهل بیت (ع) است و برای شرکت در ششمین اجلاس این مجمع به تهران آمده بود، با خبرنگار خبرگزاری اهل بیت علیهم السلام (ابنا) به گفتگو نشست و به معرفی مرکز اسلامی شیعیان در تیچینو پرداخت. متن گفت و گوی ابنا با این فعال مذهبی اروپا را بخوانید: ادامه مطلب...

نوشته شده در  جمعه 96/6/17ساعت  9:13 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

پزشک البرزی بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران

پانزدهم شهریور، سیزدهمین سالگشت درگذشت دکتر سیّد حمید میرخانی پزشک متعهد و نامدار البرزی است. او علاوه بر راه اندازی نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران، برای نخستین بار موفق به انجام عمل جراحی کاشت سلول های بنیادی بر قلب یک بیمار شد که از جمله پیشرفته‌ ترین تکنیک های درمان بیماری ‌های قلبی در جهان به شمار می ‌رود.

دکتر سیّد حمید میرخانی (متولّد 1330 - درگذشت 1383) جرّاح نامدار قلب و بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران است که از روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز برخاسته است. او پس از دریافت دیپلم، در سال 1350 در رشته فیزیوتراپی دانشگاه تهران پذیرفته شد اما به جهت علاقه به پزشکی در سال 1351 بار دیگر در کنکور شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. در سال 1359 مدرک پزشکی عمومی را دریافت کرد و بلافاصله دوره دستیاری جرّاحی را آغاز کرد و در سال 1363 آن را به پایان رساند و سپس به عضویت هئیت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درآمد. در سال 1363 در رشته فوق تخصصی جرّاحی قفسه صدری دانشگاه علوم پزشکی تهران پذیرفته شد و به مدت سه سال در آن مقطع تحصیل کرد. در سال 1368 جهت گذراندن دوره فوق تخصصی جرّاحی قلب و عروق و پیوند قلب رهسپار کشور سوئد شد و آن دوره را در بیمارستان هرفیلد انگلستان به پایان رساند و آنگاه به ایران بازگشت.

در سال 1372 ریاست مجتمع بیمارستان امام خمینی تهران را عهده دار شد و تا پایان عمر در این مسئولیت باقی ماند. او در سال 1383 موفق به دریافت درجه استادی در رشته جرّاحی قلب و عروق گردید. دکتر میرخانی خدمات فراوان و مهمی در جهت اعتلای پزشکی ایران به ویژه در رشته جرّاحی قلب و عروق انجام داد که از آن جمله است: تأسیس نخستین بانک اعضای پیوندی در کشور، به کاربردن دریچه هوموگرافت آئورت در موقعیت میترال، انجام نخستین پیوند همزمان قلب و ریه، انجام جرّاحی باتیستا برای بیماران با نارسایی شدید قلبی که امکان جرّاحی پیوند قلب را ندارند، انجام عمل جرّاحیROSS، انجام نخستین تزریق سلول های بنیادی در قلب به هنگام عمل جرّاحی، پشتیبانی علمی از تشکیل انجمن آترواسکلروز ایران (تصلّب شرایین)، دبیر هیأت ممتحنه بورد فوق تخصصی جرّاحی قلب، دبیر کمیسیون تخصصی جرّاحی قلب سازمان پزشکی قانونی ایران، عضو فرهنگستان علوم پزشکی کشور و عضو شورای عالی نظام پزشکی تهران بزرگ.

دکتر میرخانی شامگاه پانزدهم شهریور 1383 در سن 53 سالگی بر اثر عارضه قلبی درگذشت و در آرامستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. او پزشکی نیکوکار، آرام، خوش رو، باادب، متواضع و در خدمت بیماران مستمند بود.

زندگی نامه و خدمات علمی و اجتماعی دکتر میرخانی در کتابی با عنوان «همه چیز برای زندگی، زندگی برای...» منتشر شده است. در این کتاب آنچه را که دکتر میرخانی داشت و هرگز به زبان نیاورد، از کلام دوستان و همکارانش روایت شده است.

منابع: وبگاه روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران، 10 مهر 1391؛ وبگاه انجمن آترواسکلروز ایران،10 مهر 1391؛ روزنامه رسالت، ش 6910، ص 5؛ ماهنامه مهندسی پزشکی و تجهیزات آزمایشگاهی، ش 42، ص 72؛ روزنامه شرق، ش 284، ص 26.

- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «پرشک البرزی؛ بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران»، روزنامه پیام آشنا، سال چهارم، ش 976، چهارشنبه 15 شهریور 1396، ص 8.

ادامه مطلب...

نوشته شده در  دوشنبه 96/6/13ساعت  10:18 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

نظرآباد؛ نوستالژی فرهنگ... سرای تراژدی

(این نوشته را تظلّم بردنی بدانید به بارگاه مرحوم مغفور میرزا عبدالله خان مقدّم)

میرزا عبدالله خان مقدم! سلام. مرا نمی شناسید اما پدرم را حتماً می شناسید. او ـ حسین آل احمد ـ بیش از بیست سال از سهامداران کارخانجات نساجی مقدّم ـ سهامی عام بود. پدرم در قسمت تکمیل تر آن کارخانه، کارگر سه شیفت شما بود و برای میرزا عبدالله خان مقدّم کار می کرد. به صورت چرخشی هفتگی از ده شب تا شش صبح و از شش صبح تا دوی بعد از ظهر و از دوی بعد از ظهر تا ده شب. به ترکیبات شیمیایی آن قسمت حساسیت ناراحت کننده پوستی پیدا کرد و مجبور به تغییر قسمت شد و در قسمت تکمیل خشک به دستگاه چاپ استنتر ـ Stenter   ـ گمارده شد. دستگاه غول پیکری که البته دیگر با پوست این کارگر زحمتکش، دشمنی نمی ورزید. آن ناراحتی هنوز و هم چنان با ایشان هست. پدر آن سال ها دوندگی زجرآور بسیاری کرد تا بتواند این حساسیت را مدیریت کند. سرانجام به سفارش پزشکی نازنین پودر مخصوص مداوای آن ـ سوربیتول  Sorbitolـ را پیدا کرد و توانست از شدّت این ناراحتی پوستی بکاهد. این ناراحتی، شغل پدر را مصداق مشاغل سخت و زیان آور ساخت و بازنشسته پیش از موعد شد. پدر همیشه از شما به نیکی یاد می کند و من هم همیشه بوسه افتخار بر دستان پینه بسته او می زنم. عمرش دراز.

ادامه مطلب...

نوشته شده در  چهارشنبه 96/6/8ساعت  7:28 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
موتور و ماشین سواری در محوطه باستانی شرف الدین استان البرز
تازه ترین کتاب و مقاله درباره روستای ایستای طالقان
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 4
آیت الله سید رضا حسینی زابلی و تجددگریزی در شهر کرج
تطهیر ترور فاتح یزدی و چریک های فدایی خلق در خبرگزاری تسنیم
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]