آشنایی با فعالیت های مرکز اسلامی «تیچینو»ی سوئیس
سلمان میرزایی: حجت الاسلام والمسلمین سید مقتدا حسینی ابهری از مبلغان فعال در عرصه بین المللی است. وی که ایرانی الاصل است مدیریت «مدیر مرکز فرهنگی اسلامی امام علی (ع)» واقع در «ایالت تیچینو»ی سوئیس را بر عهده دارد. تیچینو (Repubblica e Cantone Ticino) یکی از کانتونهای - یا همان ایالت های - کشور سوئیس است که در جنوب آن واقع شده و با ایتالیا مرز مشترک دارد. زبان عمده در شهرهای این کانتون زبان ایتالیایی است و از شهرهای مهم آن میتوان به «لوگانو» و «لوکارنو» اشاره کرد. کنفدراسیون سوئیس 26 کانتون دارد که تا زمان تشکیل دولت فدرال در سال 1848، هر کدام از آنها یک دولت مستقل بوده و دارای مرز، پرچم و ارتش خود بود. آقای حسینی ابهری که از اعضای مرتبط با مجمع عمومی مجمع جهانی اهل بیت (ع) است و برای شرکت در ششمین اجلاس این مجمع به تهران آمده بود، با خبرنگار خبرگزاری اهل بیت علیهم السلام (ابنا) به گفتگو نشست و به معرفی مرکز اسلامی شیعیان در تیچینو پرداخت. متن گفت و گوی ابنا با این فعال مذهبی اروپا را بخوانید: ادامه مطلب...
نمرده است و نمیرد حمید میرخانی
استاد عباس میرخانی در شهریور 1383 به مناسبت کوچ سوگناک پزشک متعهد دکتر سیّد حمید میرخانی، غزل زیر را سروده است. این شعر به خط زیبای استاد سید احمد میرخانی خوشنویسی شده است. استاد عباس میرخانی متولد سال 1325 خورشیدی در روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ است که از همان کودکی با خانواده اش در شهر تهران ساکن شده است. استاد میرخانی از شاعران غزلسرای معاصر ایران است. اشعارش بیشتر در سبک هندی و گاهی هم عراقی است. وی در انجمن های ادبی تهران نشو و نما یافته و تحصیلات عالی دارد. مهربانی، تواضع، نظم، وسعت دید و شناخت قابل تحسین از تاریخ و ادبیات معاصر ایران از جمله ویژگی های این شاعر خوش قریحه است. در همان نخستین دیدار با استاد میرخانی در زمستان 1391 یکی از مجموعه اشعارش با عنوان «یادگار دفتر عمر» را به یادگار گرفتم. این کتاب در شمارگان 3000 نسخه در سال 1376 به کوشش نشر نشانه در تهران منتشر شده است. «به یاد مذهب رندان» دیگر مجموعه اشعار استاد میرخانی است.
پزشک البرزی بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران
پانزدهم شهریور، سیزدهمین سالگشت درگذشت دکتر سیّد حمید میرخانی پزشک متعهد و نامدار البرزی است. او علاوه بر راه اندازی نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران، برای نخستین بار موفق به انجام عمل جراحی کاشت سلول های بنیادی بر قلب یک بیمار شد که از جمله پیشرفته ترین تکنیک های درمان بیماری های قلبی در جهان به شمار می رود.
دکتر سیّد حمید میرخانی (متولّد 1330 - درگذشت 1383) جرّاح نامدار قلب و بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران است که از روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز برخاسته است. او پس از دریافت دیپلم، در سال 1350 در رشته فیزیوتراپی دانشگاه تهران پذیرفته شد اما به جهت علاقه به پزشکی در سال 1351 بار دیگر در کنکور شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. در سال 1359 مدرک پزشکی عمومی را دریافت کرد و بلافاصله دوره دستیاری جرّاحی را آغاز کرد و در سال 1363 آن را به پایان رساند و سپس به عضویت هئیت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درآمد. در سال 1363 در رشته فوق تخصصی جرّاحی قفسه صدری دانشگاه علوم پزشکی تهران پذیرفته شد و به مدت سه سال در آن مقطع تحصیل کرد. در سال 1368 جهت گذراندن دوره فوق تخصصی جرّاحی قلب و عروق و پیوند قلب رهسپار کشور سوئد شد و آن دوره را در بیمارستان هرفیلد انگلستان به پایان رساند و آنگاه به ایران بازگشت.
در سال 1372 ریاست مجتمع بیمارستان امام خمینی تهران را عهده دار شد و تا پایان عمر در این مسئولیت باقی ماند. او در سال 1383 موفق به دریافت درجه استادی در رشته جرّاحی قلب و عروق گردید. دکتر میرخانی خدمات فراوان و مهمی در جهت اعتلای پزشکی ایران به ویژه در رشته جرّاحی قلب و عروق انجام داد که از آن جمله است: تأسیس نخستین بانک اعضای پیوندی در کشور، به کاربردن دریچه هوموگرافت آئورت در موقعیت میترال، انجام نخستین پیوند همزمان قلب و ریه، انجام جرّاحی باتیستا برای بیماران با نارسایی شدید قلبی که امکان جرّاحی پیوند قلب را ندارند، انجام عمل جرّاحیROSS، انجام نخستین تزریق سلول های بنیادی در قلب به هنگام عمل جرّاحی، پشتیبانی علمی از تشکیل انجمن آترواسکلروز ایران (تصلّب شرایین)، دبیر هیأت ممتحنه بورد فوق تخصصی جرّاحی قلب، دبیر کمیسیون تخصصی جرّاحی قلب سازمان پزشکی قانونی ایران، عضو فرهنگستان علوم پزشکی کشور و عضو شورای عالی نظام پزشکی تهران بزرگ.
دکتر میرخانی شامگاه پانزدهم شهریور 1383 در سن 53 سالگی بر اثر عارضه قلبی درگذشت و در آرامستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. او پزشکی نیکوکار، آرام، خوش رو، باادب، متواضع و در خدمت بیماران مستمند بود.
زندگی نامه و خدمات علمی و اجتماعی دکتر میرخانی در کتابی با عنوان «همه چیز برای زندگی، زندگی برای...» منتشر شده است. در این کتاب آنچه را که دکتر میرخانی داشت و هرگز به زبان نیاورد، از کلام دوستان و همکارانش روایت شده است.
منابع: وبگاه روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران، 10 مهر 1391؛ وبگاه انجمن آترواسکلروز ایران،10 مهر 1391؛ روزنامه رسالت، ش 6910، ص 5؛ ماهنامه مهندسی پزشکی و تجهیزات آزمایشگاهی، ش 42، ص 72؛ روزنامه شرق، ش 284، ص 26.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «پرشک البرزی؛ بنیانگذار نخستین بانک اعضای پیوندی در ایران»، روزنامه پیام آشنا، سال چهارم، ش 976، چهارشنبه 15 شهریور 1396، ص 8.
مسجد برغان از شواهد تاریخی حضور تشیّع پیش از صفویه در استان البرز
شناسه خبر: 649533 تاریخ مخابره : 1396/5/26 - 19:48
خبرگزاری شبستان: پژوهشگر و محقق البرزپژوه در یادداشتی برای خبرگزاری شبستان در البرز آورده است: مسجد برغان از شواهد تاریخی حضور تشیّع پیش از صفویه در استان البرز است. همزمان با نزدیک شدن به (31 مرداد) سالروز جهانی روز مساجد از پژوهشگر و البرز پژوه برجسته استان البرز دکتر حسین عسکری درخواست کردیم آخرین پژوهش مطالعاتی خود را در خصوص یکی از مساجد استان البرز در قالب یادداشتی در اختیار خبرگزاری شبستان قرار دهد. دکتر حسین عسکری پژوهشگر و البرزپژوه در یادداشت خود آورده است:
در سوگ بزرگ استاد بزرگوارغلامحسین دبیران
علی اکبر صفری
پژوهشگر موسسه کتابشناسی شیعه قم
این زندگی حلال کسانی که همچو سرو آزاد زیست کرده و آزاد رفته اند. خبر سهمگین بود استاد دبیران درگذشت... زمانی که مقاله «دبیر اعلم ساوجبلاغی» و «کتاب چاره ساز و دبیر اعلم ساوجبلاغی» در چند سال گذشته نوشتم؛ بیش از بیست سال بود پی خاندان دبیر اعلم بودم و سعادت یار شد سال گذشته با راهنمایی سرکار خانم دکتر حکیمه دبیران این خاندان علمی و هنری را شناختم. دبیر اعلم فرزند میرزا محمد منشی ساوجبلاغی (از هنرمندان و خوشنویسان دربار فتحعلیشاه قاجار) بود و فرزندش میرزا محمد تقی دبیراعلم نیز در وزارت رسائل خاصّه ناصرالدین شاه به خدمت مشغول بود. فرزند وی میرزا شفیع دبیران چند فرزند داشت که یکی مرحوم استاد غلامرضا دبیران (استاندار یزد) بود و دیگری سرهنگ غلامحسن دبیران و آخرین؛ مرحوم علامحسین دبیران.
دریغا تنها یک بار توفیق شد همراه با استاد مهاجرانی و همسرشان سرکار خانم دکتر دبیران خدمت ایشان برسم و از چشمه سار زلال اندیشه و هنر او لبی تر کنم. قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و بسیاری از ادعیه کمیل ، توسّل... کتابت کرده بود و با نستعلیق بسیار دلنشین و دهها مرقّع و قطعه چشم نواز قلم زده بود. دو تالیف داشت یکی به نام لیلة القدر و امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگری یادداشت های پراکنده در شرح دیوان حافظ. در کتاب لیلة القدر و امیرالمؤمنین (ع) با خط نستعلیق شمّه ای از فضائل بی پایان حضرت امیر علیه السلام را با بیان شیوا و رویکرد تفسیری نوشته بود. آداب میهمان نوازی و احترامات را به بهترین وجه ممکن ادا می نمود و آن گونه که در فرهنگ قدیمی مرسوم بود در صحبت و برخورد بزرگوارانه، وجودش سراپا ادب بود آداب دانی.
زندگی نامه او را با چند پرسش به دست آوردم و افسوس که اطلاعات سرشاری از تاریخ و فرهنگ منطقه ساوجبلاغ داشت و علاقه ای شگفت انگیز به این منطقه. به آن اندازه که در تهران منطقه قلهک زندگی می کرد ولی در روستای آباء و اجدادی خود کریم آباد نظرآباد به زراعت و کشاورزی مشغول بود. اشعار پراکنده ای داشت که همتی از خانواده ایشان می طلبد تا به تدوین آن اقدام کنند. ارادت ویژه ای به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام داشت، مخصوصاً در مدح امیرالمومنین بسیار می گفت و می نوشت. احادیث حضرت را به نستعلیق زیبا نوشته بود و برای حضرت شعر می سرود و شماری از آن چنین بود:
انا مدینة العلم و علی بابها
باب شهر علم پیغمبر علیست
ظاهر است این باطن ار خواهی که چیست؟
گفته ی یزدان ز قرآن بازخوان
شرحی از «واتو البیوت»است این بدان
ای علی ای باب علم مصطفی
ای تو مقصود از «و من یرجوا لقاء»
ای همه آیات قرآن شرح تو
باب علم مصطفی خود طرح تو
باز باش ای باب علم مصطفی
تا رسد بر مصطفی علم از خدا
باز باش ای باب علم و باب نور
نورباران کن نبی را همچو طور
آنچنان کز بازتابش این جهان
غرق علم و نور گردد جاودان
باز باش ای باب تا ما تشنگان
سوی بحر آییم از پیر و جوان
باز باش ای باب رحمت کاین رهی
با فروغت وارهد از گمرهی پ
تا تو باب شهرعلمی ای احد
من غلام شهر علمم تا ابد
استاد غلامحسین دبیران متولد 1305 در تهران بود و پس از نود سال زندگی سه شنبه گذشته (سیزدهم خرداد) چشم از جهان فرو بست و در قطعه 308 آرامستان بهشت زهرا آرام گرفت. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
مقاله فوق در وب سایت موسسه کتابشناسی شیعه
انتشار تصویر دبیر اعلم ساوجبلاغی و فرزندش برای نخستین بار
تخته سیاه های محوطه باغ ملّی شیراز
خانم دکتر حکیمه دبیران (متولّد 1327ش) فرزند فرهیخته شادروان استاد غلامرضا دبیران است. ایشان استاد شناخته شده زبان و ادبیات فارسی و دارای دکتری این رشته از دانشگاه تهران است. از سال 1364 تا 1367ش ریاست دانشگاه الزهرا را برعهده داشت. دارای مقالات متعدد پژوهشی، ادبی، عرفانی و اشعاری به سبک سنّتی است. تصحیح و تحشیه فرهنگ شرفنامه منیری از جمله آثار چاپی اوست. پژوهشگر فرهنگستان زبان ایران (1352ش)، عضویت در هیئت امنای دانشگاه های کشور، شورای فرهنگی و اجتماعی زنان وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، ریاست دانشکده برون مرزی دانشگاه پیام نور، معاون پژوهشی دانشگاه تربیت معلم از سوابق علمی و پژوهشی دکتر دبیران است. از اوست:
نقش ما را آن چنان زد نقش پرداز الست
مهر من در جان تو مهر تو در جانم نشست
...چون تویی آیینه سرّ جمال ایزدی
جلوهای جز مهر حق در آن نشاید نقش بست
...کی تواند چشم برگیرد ز رویت لحظهای
تا حکیمه باشد از کیفیت چشم تو مست
خانم دکتر دبیران روز پنج شنبه 15 تیر 1396 پس از مطالعه مقاله بنده درباره استاد دبیران در روزنامه اطلاعات، پیامی به شرح زیر به همراه یک قطعه عکس منتشر نشده از مرحوم پدر را از طریق تلگرام ارسال کردند: «سلام جناب آقای حسین عسکری. خیلی زحمت کشیدید و لطف فرمودید. آقای مهاجرانی هم سلام می رسانند. به دوستان محترم هم سلام برسانید. این عکس هم در مدّت مأموریّت مرحوم دبیران در شیراز گرفته شده که دستور داده بودند چند تخته سیاه در محوطه باغ ملّی شیراز نصب کنند تا مورد استفاده دانش آموزان باشد. توضیح آن را به صورت نامه ای برای یکی از خواهرانم فرستاده بودند. به هرحال التماس دعا و خدمت سرکار خانم هم عرض سلام دارم.» گفتنی است مرحوم غلامرضا دبیران از سال 1340 تا 1341ش شهردار شیراز بود.
کاسب بیدار هشتگرد
مدّتی است که به سفارش حوزه هنری استان البرز، ذیل طرح پژوهشی تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در استان البرز، در حال نگارش «تاریخ انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ» هستم. یکی از منابع این کتاب، حاج محمّد معدنی است که متاسفانه صبح شنبه 9 اردیبهشت 1396 پس از یک دوره بیماری در شهر هشتگرد درگذشت.
در سال های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی مرحوم محمّد عارف (درگذشت 1393ش) روحانی شجاع مخالف رژیم پهلوی جهت تبلیغ معارف اسلامی به مسجد جامع شهر هشتگرد می آید. در سه سند باقی مانده از سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک) از مبارزات شجاعانه ایشان و یارانش از جمله شادروان حاج محمّد معدنی مطالبی بیان شده است. از جمله در سندی متعلّق به 11 شهریور 1357 آمده است که مرحوم عارف در مسجد جامع هشتگرد، به کسبه دستور جمع آوری و پارهکردن عکس محمّدرضا شاه پهلوی را داده است. در پی این درخواست، کسبه این شهر که آن موقع روستایی کوچک بوده، حدود پنج ماه مانده به پیروزی انقلاب، شجاعانه از ایشان تبعیت کرده اند. در این سند نام حاج محمّد معدنی در کنار نام مرحوم محمّدعلی کرمی و مرحوم فرخ پورمهران آمده است.
براساس سند دیگری از ساواک که مربوط به 20 آذر 1357 است، مرحوم عارف در دو شب تاسوعا و عاشورا پس از اقامه نماز مغرب و عشا در مسجد جامع هشتگرد به منبر رفته و همزمان با ایراد مطالبی مذهبی، شعارهایی صریح علیه شاه و نخست وزیر وقت بر زبان رانده و مردم و کسبه را به تظاهرات و نوشتن شعارهای اعتراضی بر دیوارهای منازلشان تشویق کرده است. نامبرده در طول مبارزات خود سه بار به ساواک کرج احضار شده بود.
- نشر نخست این یادداشت در: حسین عسکری، «کاسب انقلابی هشتگرد»، روزنامه پیام آشنا، سال سوم، ش 884، چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396، ص 8.
ماه مبارک رمضان سال 1394 خورشیدی. روستای ولیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز. از راست: استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی (استاد نامدار دانشگاه تهران)، مهرداد کورش نیا (نویسنده و کارگردان شناخته شده تئاتر ایران)، استاد سید عباس میرخانی (شاعر و غزلسرای معاصر)، شادروان استاد جعفر والی (چهره ماندگار سینما و تئاتر ایران)، حسین عسکری، اسماعیل آل احمد (پشت دوربین عکاسی).
مرگ نوشته اسماعیل آل احمد برای استاد والی (گزارشی درباره دیدار فوق)
آشنایی با استاد سید عباس میرخانی
وب نوشت اسرار حکمت: آثار و اندیشه های دکتر حکمت الله ملاصالحی
پژوهشگر زنجانی - البرزی در همسایگی استاد منزوی
به خاطر دارم روز 25 امرداد 1392 در خیابان هفتم شرقی روبروی گل فروشی آلیس در گوهردشت کرج در آپارتمانی کوچک اما با صفا، خدمت استاد کریم نیرومند (محقق) رسیدم. بیمار بود اما مهربانانه من را پذیرفت. درباره زنجان، ابهر و قیدار و نسبت فرهنگی غرب استان البرز (ساوجبلاغ و نظرآباد) با زنجان دو ساعت گفت و گو کردیم. عجیب است که استاد نیرومند، هم خودش و هم آثارش در البرز بسیار غریب است. می گفت در زنجان هم غریب است. من را با تلخی و به کنایه نصیحت کرد که دست از پژوهش و البرزشناسی بردارم چون این عرصه، دشوار و پر از بی مهری متولیان امر است و نتیجه ای غیر از خستگی، بیماری و فقر ندارد. در ورای این سخنان تلخ، پیامش را گرفتم. با اجازه، کتاب چند جلدی و چاپ نشده «تاریخ زنجان» را ورق زدم. پژوهشی دقیق و مستند است که امیدوارم به زودی منتشر شود. او در پایان آن دیدار شیرین، کتاب «مشاهیر شهرستان تاریخی خدابنده» را به بنده هدیه داد و متواضعانه در صفحه نخست آن نوشت: «این یک مجلّد از تألیفات و ترجمه های خودم را به آقای حسین عسکری می دهم که با کمال دقّت مطالعه و نکات انتقادی و ارشادی را با کمال انصاف به مولّف ابلاغ فرماید.»
شامگاه روز 16 فروردین 1396 به دلم افتاد به مناسبت نوروز، سراغی از استاد بگیرم. اما متأسفانه دریافتم که ایشان یک سال پیش در روز 8 فروردین 1395 غریبانه در شهر کرج درگذشته است. خیلی متأثر شدم. در رسانه های استان البرز هیچ خبری نبوده و در زنجان هم به خبرهایی کوتاه و کلّی اکتفا شده بود. به یاد نصیحت آن مرحوم افتادم...
این مورخ، پژوهشگر و جغرافیدان زنجانی متولد 1310 خورشیدی بود که پس از پیروزی انقلاب، در گوهردشت کرج سکونت گزید. آثار استاد نیرومند محل رجوع پژوهشگران در شناخت فرهنگ و تاریخ استان زنجان است. تذکره سخنوران و خطاطان زنجان (چاپ 1347)، شرح زندگانی دانشمندان، روات، رجال لشکری و کشوری استان زنجان (چاپ 1385)، مشاهیر (عرفا، حکما، شعرا و هنرمندان) شهرستان تاریخی خدابنده (چاپ 1388)، تاریخ پیدایش تصوف و عرفان و سیر تحول و تطور آن (بخش اوّل)، عرفا و حکمای استان زنجان (بخش دوّم) (چاپ 1364) و حاج میرزا علی اصغرخان مشیرالممالک زنجانی معروف به حاجی وزیر از جمله آثار چاپ شده استاد نیرومند است. او 14 عنوان کتاب درباره زنجان نوشته که هنوز 9 جلد آن منتشر نشده است.
استاد کریم نیرومند سال ها به معلمی مشغول بود و همزمان با آن به تحقیق در فرهنگ، هنر و تاریخ زنجان می پرداخت. پیکر این پژوهشگر زنجانی - البرزی در آرامستان پایین زنجان و در کنار آرامگاه استاد حسین منزوی غزل سرای نامدار ایران به خاک سپرده شده است. او همیشه در آثارش از نام اصیل «زنگان» به جای نام مجعول «زنجان» استفاده می کرد. روحش شاد و قرین رحمت الهی باد.
- نشر نخست این یادداشت در: حسین عسکری، «پژوهشگر زنجانی - البرزی در همسایگی استاد منزوی»، روزنامه پیام آشنا، سال سوم، ش 867، شنبه 19 فروردین 1396، ص 8.